• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 530
تعداد نظرات : 385
زمان آخرین مطلب : 5394روز قبل
بیماری ها
مکمل ویتامین d

ویتامین D یک ویتامین محلول در چربی است و برای جذب کلسیم و در نتیجه رشد و استحکام استخوان‏ها و دندان‏ها در بدن لازم است. همچنین برای انعقاد خون و عملکرد مطلوب غده تیروئید مهم است.

حال به شما می گوییم که چگونه جذب مکمل ویتامین D را افزایش دهید:

1- مکمل ویتامین D را همراه با کلسیم بخورید.

 

2- از مصرف روغن‏های معدنی همراه با مکمل ویتامین ویتامین D خودداری کنید، زیرا با جذب ویتامین D تداخل می‏کنند.

 

3- از مصرف بیش از حدّ داروهای آنتی اسید خودداری کنید، زیرا آنها نیز با جذب ویتامین D تداخل می‏کنند. اگر دچار ناراحتی معده دائمی هستید، در مورد مصرف داروهای آنتی اسید با پزشک خود مشورت کنید.

 

4- داروهای مصرفی خود را بررسی کنید. بعضی از آنها با جذب ویتامین D تداخل می‏کنند، مثل کورتیزون و سایر داروهای استروئیدی.

 

5- هنگام مصرف داروهای دیورتیک (ادرار‏آور) مراقب باشید، زیرا این داروها نسبت ویتامین D به کلسیم را در بدن به هم می‏زنند.

 

6- اگر بیماری کبدی، کیسه صفرا یا معدی روده‏ای دارید، مقدار نیاز خود به ویتامین D را مشخص کنید، زیرا این بیماری ها با جذب ویتامین D تداخل می‏کنند.

 

تذکرات:

ویتامین d

1- ویتامین D در مواد غذایی مختلفی مانند زرده تخم مرغ، روغن کبد ماهی، کره حیوانی، ماهی های چرب، خامه، شیر و لبنیات غنی شده با ویتامین D و جگر وجود دارد.

 

2- سبزیجاتی مثل جعفری، یونچه، دم اسبی و گزنه، دارای ویتامین D هستند.

 

3- مقدار دوز مصرفی مکمل ویتامین د،  400 واحد بین‏المللی در روز است.

 

4- کپسول روغن کبد ماهی، منبع غنی ویتامین D است که می توانید تحت نظر پزشک آن را مصرف کنید.

 

5- برای تامین ویتامین D به طور طبیعی، سه بار در هفته و هر بار حداقل به مدت 15 دقیقه در معرض تابش نور مستقیم خورشید قرار بگیرید. برای این کار قبل از ساعت 10 صبح و بعد از 2 بعداز ظهر بیرون بروید، ولی بین ساعات جلوی آفتاب نروید، چون شدت تابش اشعه‏های خورشید زیاد است.

 

6- خورشید زمستان ممکن است قدرت کافی را برای ساخت ویتامین D مورد نیاز نداشته باشد، مخصوصاً اگر در مناطقی از زمین زندگی می‏کنید ( مناطق شمالی) که طول مدت روز در آنجا کوتاه است.

 

7- مقادیر بالای مکمل ویتامین D را مصرف نکنید، مگر تحت نظر پزشک، زیرا دریافت مقادیر زیاد ویتامین D، در بدن شرایط سمی (مسمومیت زا) ایجاد می کند و عوارض دارد.

 

8- اگر هر نوع سوال یا نگرانی در این باره داشتید، قبل از اینکه هر نوع اقدامی در رابطه با سلامتی یا تغذیه خود انجام دهید، با یک پزشک یا متخصص تغذیه، مشورت کنید. اطلاعات بالا نمی‏تواند جایگزین توصیه‏ها یا درمان‏های پزشکی شود.

نیره ولدخانی – کارشناس علوم تغذیه

 

چهارشنبه 17/4/1388 - 1:53
بیماری ها
خامه

چای شیرین، پنیر، کره، مربا، شیر، عسل، تخم مرغ، آب میوه و خامه. این‌ها خوراکی ‌های رایج صبحانه‌ ما هستند و اغلب ما در صبحانه ‌مان یک یا چند قلم از این‌ها را مصرف می‌ کنیم. بحث ما درباره یکی از همین اجزاست: خامه.

خیلی ‌ها خامه را بیشتر از سایر خوراکی‌ های صبحانه دوست دارند و بعضی ‌‌ها هم در سایر وعده‌های غذایی ‌شان از آن استفاده می‌ کنند و برای درست کردن انواع دسر و کیک از آن کمک می‌ گیرند.

گفتگوی زیر با خانم دکتر نسرین امیدوار، رئیس انجمن تغذیه ایران درباره خامه و ارزش غذایی ‌اش است.

خانم دکتر! خامه جزو لبنیات است یا جزو چربی‌هاست؟

خامه از نظر فرآیند تولیدش جزو فرآورده‌های لبنی است و مانند سایر اعضای خانواده‌ اش سفید رنگ است اما به دلیل میزان چربی بالا و از نظر گروه ‌بندی برحسب ریزمغذی ‌ها و موادی که تا حدودی انرژی را از مواد چرب تامین می‌ کنند، در گروه چربی ‌ها دسته‌ بندی می ‌شود. در مورد كره و سرشیر هم همین ‌طور است.

خامه واقعا مغذی است؟

بله. مواد غذایی موجود در خامه، همانند شیر است. در خامه با افزایش درجه جدا سازی، مقدار ویتامین‌ های محلول در آب كاهش یافته ولی ویتامین ‌های محلول در چربی افزایش پیدا می ‌كند. مثلاً غلظت ویتامین A در خامه با 10 درصد چربی، 2 تا 3 برابر بیشتر از شیر كامل است و در خامه با 40 درصد چربی 8 تا 12 برابر بیشتر است. از دست دادن ویتامین C و اسید فولیك نیز در خامه قابل توجه است. در طول استریلیزاسیون نیز از دست دادن قابل توجه ویتامین ب12 اتفاق می ‌افتد.

خامه چه طور تهیه می ‌شود؟

برای تهیه خامه پیش از عمل هموژنیزاسیون، لایه چربی روی شیر خام را که به سرشیر معروف است، برمی ‌دارند. این چربی، خامه نام می ‌گیرد.

در صنعت، برای سرعت بخشیدن به تجمع چربی شیر روی سطح آن، از دستگاه سانتریفیوژ استفاده می‌ کنند.

خامه 30 درصد چربی

 

خامه با توجه به محتوای چربی‌اش، انواع مختلفی دارد:

خامه کم چرب که 12 درصد چربی دارد. خامه زده شده و سفت شده که 30 درصد از آن را چربی تشکیل می‌ دهد. خامه سنگین که 36 درصد چربی دارد. خامه‌های پر‌چرب که در اغلب فروشگاه‌ها به فروش می ‌رسند نیز 40 درصد چربی دارند و در تهیه انواع غذا و دسرها از این نوع استفاده می‌ شود.

خامه چه‌ فرقی با سرشیر دارد؟

سرشیر همان‌ طور که از نامش پیدا است خامه‌ای است که از سطح شیر گرفته می ‌شود. به طور کلی دو نوع خامه وجود دارد. خامه پخته و خامه نپخته. خامه پخته خامه‌ای است که پس از جوشانده شدن شیر را خنک کرده و سپس چربی‌ های تجمع یافته در آن جمع ‌آوری می ‌شوند، این نوع خامه سالم ‌تر است. در خامه نپخته تنها چربی‌ هایی که بعد از چرخ شدن شیر سرد در سطح آن جمع می ‌شود، برمی ‌دارند که مصرف این نوع خامه بسیار خطرناک است چرا که ممکن است این نوع خامه آلوده به انواع باکتری‌ ها از جمله سل، بروسلا، لیستریا و استافیلوکوک باشد و انواع بیماری ‌های اسهالی را به همراه آورد.

چرا برخی خامه‌ ها غلیظ ‌ترند؟

میزان چربی روی قوام خامه اثر دارد. خامه ‌هایی با چربی بیشتر، قوام ظاهری بالاتری دارند. ویژگی ‌های چربی مانند نقطه ذوب بالا تأثیر خاصی ‌روی قوام آن دارد. غلظت خامه در طول انبارمانی افزایش می ‌یابد. علت این امر تجمع تدریجی گویچه‌های چربی و تقویت ساختمان بلورین خامه در ارتباط با به هم پیوستن تدریجی مسیل‌های كازئین و ایجاد ساختار كمپلكس است.

خامه را چه‌ طور نگهداری کنیم؟

خامه حتما باید در یخچال در دمای 4 درجه و به مدت 6 روز نگهداری شود. نگهداری بیشتر آن به سبب لاکتوباسیل‌های فراوانی که دارد سبب ترش شدن آن می‌ شود. در هر گرم شیر 15 میلیون میکروب وجود دارد که بعد از این مدت میکروب‌ ها فعال شده و سبب بیماری ‌زایی می‌ شوند.

خامه‌ های فله‌ ای یا باز هم بهداشتی ‌‌اند؟

اگر در شرایط بهداشتی پخته و سرد شوند، بله! اما اگر از شیر سرد و نجوشیده تهیه شده باشند حتما عامل بیماری خواهند بود. زمانی که می‌ خواهید خامه بخرید، یک اصل کلی را باید همیشه به خاطر بسپارید و آن این که خامه حتما تحت شرایط بهداشتی و نظارت دقیق تهیه شده و شماره پروانه وزارت بهداشت، تاریخ تولید و انقضا داشته باشد. بهتر است خامه‌ هایی خریداری شود که بسته‌ بندی و پاستوریزه شده باشند.

شما خوردنش را توصیه می‌ کنید؟

همان‌طور که گفتم، خامه چون دارای کالری زیادی است، مصرفش برای کسانی که تمایل به کنترل وزن خود دارند، توصیه نمی ‌شود. بهتر است یا محدود شود، یا اینکه به طور کلی مصرف نشود. افرادی که دارای چربی خون بالا هستند، به طور کلی توصیه می‌ شود که این ماده را از رژیم غذایی خود حذف و همانند سایر گروه چربی ‌ها آن را مصرف کنند. افراد معمولی و سالم که دارای وزن طبیعی هم هستند، برای پیشگیری از افزایش وزن بهتر است از گروه چربی ‌ها و خامه کمتر و یا با کنترل بیشتری استفاده کنند.

مصرف خامه برای کودکان که در برنامه غذایی خود نیاز به انرژی بیشتری دارند، مخصوصا کودکان زیر سه سال، خوب است. برای کودکان بزرگ ‌تر و پیش دبستانی هم خوردن خامه مفید است اما چه بهتر که بخش اعظم صبحانه را تشکیل ندهد.

مصرف انواع خامه با طعم‌ های مختلف مثلا خامه خرما، خامه عسل و خامه شکلات چه ‌طور؟

خامه خرما

اینها معمولا طعم دهنده‌هایی هستند که به خامه اضافه می‌ شوند. از آنجایی که خود خامه دارای درصدی چربی و دارای کالری بالا است، اضافه کردن این مواد نه تنها سبب افزایش میزان کالری می ‌شود بلکه چون دارای قند هم هستند، وجود این قند در کنار چربی ‌ها مقدار انرژی خامه را دو چندان کرده بالطبع مضرات آن هم برای افراد چاق یا دارای اضافه وزن چند برابر می ‌شود.

بنابراین اگر قرار است از این نوع خامه ‌ها مصرف شود، برای افراد معمولی و سالم بهتر است میزان آن کمتر از خامه خالص باشد.

خامه نسبت به سایر لبنیات مزیتی هم دارد؟

نه، خامه مزیتی بر‌ سایر لبنیات ندارد. بنابراین در افرادی که می ‌خواهند همچنان سلامت خود را حفظ کنند قطعا بهتر است مصرف نشود. چون در ازای همان مواد مغذی، انرژی زیادی را دریافت خواهند کرد.

سهیلا عابدین‌پور
سه شنبه 16/4/1388 - 3:46
بیماری ها
ماست

شواهد تاریخی گویای این مطلب‌ می باشند که ماست بنا بر یک اتفاق تولید شد.

تاریخچه تولید آن به زمانی برمی ‌گردد که شیر را در مشک ‌هایی از جنس پوست گاو و بز حمل می‌ کردند و تحت تاثیر آنزیم‌های موجود در پوست جانور و گرما، شیر تخمیر شده و نهایتاً اولین ماست به دست آمد.

ماست یک فرآورده لبنی تخمیری است و در هرم غذایی، در گروه شیر و لبنیات جای دارد و یک واحد مصرفی آن معادل یک لیوان است.

ماست نیز مانند بقیه هم گروه‌های خود منبع بسیار خوب کلسیم، فسفر، ویتامین‌های گروه B مانند ریبوفلاوین، اسید پانتوتنیک و روی است. جالب است بدانید که یک لیوان آن حدود 450 میلی‌گرم کلسیم و1/5 میلی ‌گرم روی دارد.

 

نسبت بین کلسیم و فسفر در ماست بسیار حایز اهمیت است، زیرا برای داشتن استخوان‌هایی سالم تنها مقدار کلسیم دریافتی مهم نیست، بلکه مقدار فسفر نیز اهمیت دارد. در واقع نسبت کلسیم به فسفر دریافتی از غذاها، در رسوب کلسیم در استخوان‌ ها موثر است. مناسب ترین نسبت میان این دو ریز مغذی مشابه ترکیب شیر مادر یا استخوان ‌های بدن است، یعنی به ازای هر 1000 میلی گرم کلسیم دریافتی، 440 میلی گرم فسفر باید دریافت شود. چنین نسبتی تنها در لبنیات وجود دارد.

کلسیم موجود در ماست، در حفظ سلامت سلول ‌های روده‌ای نیز مفید است. مخصوصاً زنان به دلیل بارداری و شیردهی در دوران جوانی و نیز قطع تولید استروژن در دوران یائسگی، بیشتر در معرض پوکی استخوان بوده و باید دقت کنند که روزانه 3 واحد لبنیات بخورند.

اهمیت تولید کننده‌های اسیدلاکتیک

ماست یک ماده غذایی پروبیوتیک است، یعنی حاوی میکروب‌ های زنده مفیدی است که ماست وارد لوله گوارش می ‌شوند و با جایگزینی در روده‌ها، این اندام را از وجود باکتری‌ های بیماری ‌زا محافظت می ‌کنند و به عمل تخمیر ادامه می ‌دهند و با تولید اسید‌های چرب کوتاه زنجیره، به سلامت سلول‌ های روده کمک می ‌کنند.

ماست

جالب است بدانید، مواد غذایی پروبیوتیک به افزایش سطح ایمنی بدن نیز کمک می‌ کنند. مشاهده شده است، کودکانی که مادران ‌شان در ماه‌ های آخر بارداری، از مواد غذایی پروبیوتیک استفاده می ‌کرده اند، کمتر به آلرژی‌های غذایی، اسهال و اگزما مبتلا می‌ شوند.

ماست به هضم و جذب غذا نیز کمک می ‌کند، زیرا اسید لاکتیک موجود در آن به جذب بهتر کلسیم کمک می ‌کند و محیط مناسب بیولوژیکی را برای بهبود جذب کلسیم و ویتامین ‌ها فراهم می ‌آورد.

باکتری ‌های زنده ی مفید در ماست، به تولید آنزیم لاکتاز نیز می ‌پردازند، آنزیمی که برای هضم قند شیر ضروری است و بسیاری از افراد به دلیل کمبود ترشح این آنزیم در روده، دچار عدم تحمل نسبت به شیر می شوند و با مصرف شیر دچار عوارضی مانند اسهال، نفخ و دل پیچه می گردند. مصرف مرتب ماست، از طریق تولید آنزیم توسط باکتری ‌ها به کاهش این علایم در فرد کمک می ‌کند، ضمن این که در ماست، لاکتوز به اسید لاکتیک تبدیل شده است و این افراد بدون نگرانی می‌ توانند از آن استفاده کنند.

پیشگیری از سرطان

ماست در کاهش احتمال بروز سرطان روده نیز موثر است. به این ترتیب که لاکتوباکتریاسه‌های موجود در آن، رشد باکتری‌ های مفید در روده را تحریک کرده و باکتری‌ های بیماری ‌زا را که می‌ توانند به سلول‌ های روده آسیب برسانند، کاهش می ‌دهند. از سوی دیگر این باکتری ‌ها با متصل شدن به اسید‌های صفراوی، احتمال وارد شدن آسیب به سلول ‌های روده را کم می ‌کنند و از تبدیل نیترات و نیتریت موجود در غذا به ترکیبات نیتروزآمین که سرطان ‌زا هستند، جلوگیری به عمل می‌ آورند.

کلسیم موجود در ماست نیز ضمن باند شدن با ترکیبات صفراوی، رشد سلول‌ های طولی روده را کم می ‌کند. طی برخی مطالعات دیده شده افرادی که روزانه بیش از 1200 میلی‌ گرم کلسیم مصرف می ‌کنند، 75 درصد احتمال ابتلای کمتری به سرطان روده داشته‌اند.

ماست با طعم میوه

ماست میوه ای

در کشورهای اروپایی از ماست در دسرهای مختلف نیز استفاده می ‌شود. یکی از محصولاتی که به تازگی وارد بازار ایران نیز شده است، ماست میوه‌ای است. شما در منزل نیز می ‌توانید ماست میوه‌ای را با افزودن میوه‌هایی مانند هلو، گلابی و موز تهیه کنید. فقط به خاطر داشته باشید که در تهیه ماست میوه‌ای بهتر است از میوه‌هایی با طعم ملایم استفاده شود.

تهیه ی ماست میوه‌ای مخصوصا برای کودکان، روش بسیار مناسبی در تشویق آنان به مصرف لبنیات و میوه است و می ‌تواند به عنوان میان وعده‌ای سالم، جایگزین میان وعده‌های چرب و پُرکالری کودکان شود، ضمن این که همراهی ماست و میوه باعث می‌ شود ویتامین ‌های موجود در میوه، به کمک اسید لاکتیک موجود در ماست، بهتر جذب شوند. همچنین پکتین موجود در میوه‌جات با همراهی لاکتوباکتریاسه‌های موجود در ماست، به کاهش جذب کلسترول کمک می‌ کند که در بزرگسالان حایز اهمیت است.

به علاوه، ماست چون دارای پروتئین‌هایی است که هضم آن ها راحت است، می ‌تواند با قطع شیر پس از شیرخوارگی، در رژیم غذایی کودک قرار گیرد. زمانی که کودکان دچار عفونت‌های روده‌ای و اسهال می ‌شوند و تا مدت‌ها ممکن است نسبت به شیر عدم تحمل داشته باشند، ماست را در رژیم غذایی آنها در مقادیر بیشتر بگنجانید، زیرا طی حرارت دادن شیر در فرایند تولید ماست، پروتئین‌های آن به مولکول‌های ساده ‌تر تغییر یافته و دارای هضم و جذب آسان ‌تری خواهد بود.

و اما آب ماست

گاهی ماست آب می ‌اندازد. هرگز آب ماست را دور نریزید. آب ماست دارای کلسیم و ویتامین‌های گروه B بوده و در عین حال پروتئین کمی دارد و می ‌تواند در شرایط محدودیت مصرف پروتئین، مانند بیماران کلیوی و یا در برخی مراحل نارسایی کبدی مورد استفاده قرار گیرد.

الناز سیفی

هفته نامه سلامت

سه شنبه 16/4/1388 - 3:44
بیماری ها
شیر

کلسیم که نقش اساسی در شکل ‌گیری و استحکام استخوان ها و سلامت دندان ها دارد، از مهم‌ ترین ترکیبات موجود در شیر است.

فسفر که برای بسیاری از واکنش‌های شیمیایی بدن و فعال کردن آنزیم‌ها لازم است و در رشد و ترمیم بافتی دخالت دارد، در میان املاح موجود در شیر حضور داشته و به غیر از آن، سدیم و پتاسیم که در تنظیم اسیدی و بازی بودن سلول‌ های بدن نقش ایفا می کنند، با خوردن شیر دریافت می ‌شوند.

اما مهم‌ ترین خواص آن به قرار زیر است:

* نوشیدن شیر در بهبود علایم قاعدگی که با نام سندرم پیش از قاعدگی معروف است، نقش به سزایی دارد. بسیاری از خانم ‌ها قبل از دوران قاعدگی دچار نشانه‌هایی از جمله افسردگی، اختلالات خلقی، کمردرد و سردرد می ‌شوند. این افراد باید بدانند که مصرف شیر می ‌تواند این نشانه‌ها را تسکین دهد.

* شیر برای داشتن ناخن‌ها، دندان‌ها و موهایی سالم ‌تر لازم است. این نوشیدنی چون کلسیم فراوان دارد، مصرفش به همراه ویتامین D باعث استحکام استخوان‌ها و دندان ها و تقویت رشد موها و پیشگیری از ریزش آن ها می ‌شود. وجود کلسیم به همراه ویتامین A ، ویتامین های گروه B و پتاسیم مانع از نرم و نازک شدن موها می ‌شود و به درخشان شدن آن ها کمک فراوان می‌ کند.

شیر و میوه

 

* مطالعات بسیاری نشان داده است که مصرف روزانه شیر به همراه میوه‌ها و سبزیجات، هم در بچه‌ها و هم در بزرگسالان باعث کاهش فشار خون بالا می‌ شود.

اگر چه هنوز مکانیسم آن مشخص نیست، اما به نظر می‌‌ رسد که کلسیم، پتاسیم، منیزیم و پروتئین شیر نقش مهمی در این زمینه داشته باشند.

 

* تحقیقات زیادی وجود دارد مبنی بر این که مصرف شیر و لبنیات، خطر بیماری‌ های قلبی ‌عروقی را کاهش می ‌دهد. مردانی که بیشتر از دیگران شیر مصرف می‌ کنند، کمتر دچار حملات قلبی می ‌شوند. همچنین مصرف شیر کم‌ چرب به دلیل سرشار بودن از کلسیم میزان کلسترول بد را در خون کاهش داده و میزان کلسترول خوب را بالا می برد، اما فراموش نكنید كه منظور ما از شیر، نوع كم چرب آن است.

 

* برخلاف تصور عموم، دیده شده است، افرادی که از شیر کم‌ چرب استفاده می‌ کنند، لاغرتر از سایرین هستند. شما می ‌توانید با مصرف شیر و لبنیات کم ‌چرب میزان کالری دریافتی تان را تحت کنترل داشته باشید تا از بروز چاقی، مخصوصا چاقی شکم پیشگیری شود.

نوشیدن شیر

* از آنجا که دوران نوجوانی و کودکی، مرحله ی خیلی مهم در سلامت جسمانی و روانی فرد است، رژیم غذایی سرشار از لبنیات و شیر در این دوران پایه ‌گذار دوران جوانی و میانسالی و حتی سالمندی سالم تر به حساب می آید.

به علاوه، مطالعات نشان می ‌دهد کودکانی که روزانه شیر مصرف می‌ کنند، از سایر کودکانی که علاقه‌ای به خوردن آن ندارند، باهوش ‌ترند.

 

* شیر دشمن دیابت نوع دوم است. محققان به این نتیجه دست یافته اند که مصرف منظم لبنیات و شیر کم‌ چرب می ‌تواند خطر بروز دیابت نوع دوم را در بزرگسالان پایین آورد.

 

* با شیر به جنگ سرطان برویم. تحقیقات زیادی وجود دارد که نشان ‌دهنده تاثیر شیر بر پیشگیری از سرطان بوده‌اند. نقش خوردن شیر در پیشگیری از سرطان‌های پستان و روده بزرگ به اثبات رسیده است. طبق تحقیقات دانشمندان سوئدی، مردانی که روزانه 5/1 لیوان شیر می‌ خورند، 35 درصد کمتر احتمال دارد كه به سرطان روده بزرگ مبتلا ‌شوند.

نوشیدن شیر

 

* یک رژیم غذایی خوب و سالم نقش مهمی در سلامت سالمندان دارد و حتی به آن ها کمک می ‌کند که برای مدت طولانی‌ تری زندگی شاد و فعالی داشته باشند و از شر بسیاری از بیماری ‌ها در امان بمانند.

مصرف روزانه شیر در دوران نوجوانی و کودکی پایه ‌گذار استخوان ‌هایی محکم بوده و از عوامل اصلی پیشگیری کننده پوکی استخوان و زندگی سالمندی فعال تر محسوب می شود.

 

* همان طور که می دانید در دوران بارداری و شیردهی، نیازهای غذایی مادر افزایش پیدا می‌ کند، بنابراین مادران باردار در این دوران مخصوصا در سه‌ ماهه دوم و سوم باید میزان بیشتری کالری، پروتئین، انواع ویتامین‌ و کلسیم مصرف کنند.

شیر از آن دسته مواد غذایی است که مادران باردار به آن نیاز بیشتری دارند.

سهیلا عابدین‌پور

هفته نامه سلامت

سه شنبه 16/4/1388 - 3:43
دعا و زیارت

آثار سوء برخى از اعمال بر روابط انسان با دیگران بسیار آشكار است. از جمله اعمالى كه روابط انسان‏ها را سست و سرد مى‏كند و منشأ گناهان دیگر مى‏گردد غیبت است.

غیبت عبارت است از یاد كردن دیگرى به چیزى كه اگر با خبر شود خوش نمى‏دارد؛ یعنى نقص كسى را نزد دیگران به قصد نكوهش ذكر كردن. این نقص ممكن است جسمانى، اخلاقى یا رفتارى باشد؛ البته باید در نزد عرف نقص قلمداد شود. غیبت صرفاً به وسیله گفتار و زبان نیست، بلكه نوشتن و اشاره كردن نیز مشمول عنوان غیبت است.

از پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) روایت شده است:

هل تدرون ما الغیبة؟ قالوا: الله و رسوله اعلم قال: ذكرك اخاك بما یكره. قیل أرأیت ان كان فى اخى ما اقول؟ قال: ان كان فیه ما تقول فقد اغتبته و ان لم یكن فیه فقد بهته. (1)

پیامبر پرسیدند: آیا مى‏دانید غیبت چیست؟ پاسخ دادند: خدا و رسولش داناترند. فرمودند: یاد كردن برادرت (در نزد كسی یا كسانی) نسبت به چیزی كه اگر بفهمد ناراحت می‌شود.

پرسیده شد: حتى اگر آن چه مى‏گویم در برادرم باشد باز هم غیبت است؟ فرمودند: اگر آن چه مى‏گویى در او باشد غیبتش را كرده‏اى و اگر در او نباشد بهتان زده‏اى.

از امام كاظم (علیه السلام) روایتى نقل شده است كه حدود غیبت را روشن مى‏فرماید:

«مَن ذَكرَ رَجُلا مِن خَلفِهِ بما هُو فِیه مِمّا عُرفه الناس لَم یَغتَبه و مَن ذَكره مِن خَلفِهِ بما هو فیه مِما لا یَعرفهُ الناس اَغتابهِ، و مَن ذَكره بِما لَیس فیه فَقد بُهته.» (2)

كسى كه دیگرى را در غیابش به عیبى كه مردم از آن باخبرند یاد كند، غیبت او را نكرده است و كسى كه دیگرى را در غیابش به عیبى یاد كند كه مردم از آن بى‏خبرند، غیبت او را كرده است و كسى كه او را به عیبى كه در او نیست یاد كند به او بهتان زده است.

در هر حال یكی از اخلاق عالی اسلامی پوشاندن عیب دیگران است. برترین عیب پوشی‌ها همراه با نصیحت و ارشاد به خوبی‌هاست.

 

پی‌نوشت‌ها:

1- كشف الربیه عن احكام الغیبة، ص ۵.

2- جامع السعادات، ج ۲، ص ۳۰۴.

 

دوشنبه 15/4/1388 - 14:49
دعا و زیارت
عاقبت دروغگویی

امام صادق علیه السلام مى‏فرماید:

«كَفى بِالمَرء كَذِباً اَن یحدث بِكُل ما سَمع؛‌(1) براى دروغگو شدن این بس كه انسان هر چه مى‏شنود نقل كند.»

در شبانه روز،‌ در مراودات خود، حرف‌ها و خبرهای بسیاری می‌شنویم كه قطعاً همه آنها راست و درست نیستند. و در نقل كردن آنها باید دقت نظر بسیاری داشته باشیم. كسى كه هر چه مى‏شنود را  نقل كند، سخنش نزد خردمندان ارزش ندارد.

این مسئله به قدری قابل توجه است كه علماى حدیث نیز، دانشمندانى را كه بر اقوال چنین افرادی اعتماد كرده یا از آنان نقل حدیث ‏مى‏كنند، چندان محترم نمى‏شمارند.

احمد بن محمد بن عیسى كه از علماى زمان حضرت رضا و حضرت ‏جواد و حضرت هادى ‏علیهم السلام بوده است، یكی از دانشمندان را به دلیل روایت از راویان ضعیف القول از شهر قم‏ بیرون كرد.

پس باید دقت كنیم كه یكی از مواردی كه باعث دروغگویی انسان می‌شود اینست كه هر چه می‌شنود، بدون توجه به صحت و سقم آن، سخن را برای دیگران بیان می‌كند. 

 

منبع:

سفینة البحار، ج 7، ص 456.

دوشنبه 15/4/1388 - 14:48
دعا و زیارت
قبر

صفات مومنین(3)

در مباحث قبل حدیثی از پیامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بیان كردیم كه در آن حضرت 103 صفت برای مؤمن بیان فرمودند، ده صفت بیان شد اكنون شش صفت دیگر را بیان می‌كنیم:

« مذكّر الغافل، معلّم الجاهل، لا یؤذی من یؤذیه و لا یخوض فیما لا یعنیه ولا یشمت بمصیبة ولا یذكر احداً بغیبة،....

انسان مؤمن كسی است كه غافلان را تذكّر می‌دهد و جاهلان را تعلیم می‌كند كسی كه او را اذیت كند آزار نمی‌دهد و درباره چیزی كه به او مربوط نیست دخالت نمی‌كند، اگر كسی كه به او آزار رسانده دچار مصیبت شود او را شماتت نمی‌كند و غیبت نمی‌كند.» ( بحارالانوار ، ج 64 ، ص 310 )

  • یازدهمین صفت

مؤمن «مذكّر الغافل» است یعنی انسان مؤمن كسی است كه غافلان را تذكر می‌دهد. غافل كسی است كه می‌داند ولی حواسش نیست. می‌داند كه شراب حرام است ولی حواسش نیست.

  • دوازدهمین صفت

مؤمن «معلّم الجاهل» است یعنی مؤمن جاهلان را تعلیم می‌دهد. جاهل كسی است كه نمی‌داند.

فرق بین تنبیه غافل، ارشاد جاهل و امر به معروف و نهی از منكر چیست؟

این سه واجب نباید با هم اشتباه شود. غافل كسی است كه حكم را می‌داند ولی حواسش نیست. (موضوع را فراموش كرده) مثلا می‌داند غیبت گناه است ولی غافل شده و سرگرم غیبت شده است. جاهل هم كسی است كه حكم را نمی‌داند و ما می‌خواهیم حكم را به او یاد دهیم، مثلا حرمت غیبت را نمی‌داند. امر به معروف و نهی از منكر هم در جایی است كه موضوع و حكم را می‌داند و نه غافل است و نه جاهل حكم هر یك چیست؟

در مورد غافل كه از موضوع غافل است اگر آن موضوع مهمّ نباشد مثل خوردن نجس واجب نیست به او تذكر بدهیم، جز در موضوعات مهمّه مثل این كه خون بی‌گناهی را می‌ریزد و خیال می‌كند كه گناهكار است. جاهل به احكام را هم باید تعلیم كرد و این امر واجب است.

 غیبت كننده اگر توبه نكند اوّلین كسی است كه وارد دوزخ می‌شود و اگر توبه كرده و پذیرفته شود آخرین كسی است كه وارد بهشت می‌شود

در امر به معروف و نهی از منكر كه دانسته و از روی عمد گناه می‌كند باید او را با زبان خوش امر و نهی كنیم پس هر سه واجب است امّا دایره‌شان تفاوت دارد و این كه در بین برخی مرسوم است كه می‌گویند موسی به دین خود، عیسی به دین خود یا من و تو را در یك قبر نمی‌گذارند، حرف بی اساسی است، ما باید یكدیگر را ارشاد كنیم و نباید نسبت به این امر بی تفاوت بود، این فضولی در كار دیگران نیست در روایات وارد شده مَثَل گناهكار در میان جامعه مانند مَثَل كسی است كه در كشتی نشسته و مكان خودش را سوراخ می‌كند وقتی به او اعتراض شود، می‌گوید جای خود را سوراخ می‌كنم. در جواب او می‌گویند: ما سرنوشت مشترك داریم. اگر كشتی سوراخ شود همگی غرق می‌شویم. مثال دیگر در روایات این است كه در بازار اگر مغازه‌ای آتش بگیرد وقتی اهل بازار برای خاموش كردن اقدام می‌كنند، صاحب مغازه نمی‌تواند بگوید چرا فضولی می‌كنید مغازه خودم است چون در جواب او می‌گویند كه ما هم در این بازار مشغول كار هستیم. ممكن است آتش به مغازه ما هم سرایت كند، این دو مثال تعبیر صحیحی از فلسفه امر به معروف و نهی از منكر است و دلیل این كه وظیفه عمومی است سرنوشت مشتركی است كه همه دارند.

  • سیزدهمین صفت

مؤمن «لا یؤذی من یؤذیه» است در مفاهیم دینی دو مفهوم جدا از هم داریم:

1- عدالت: معنایش این است كه  به اندازه‌ای كه بر شما ظلم كرده به همان مقدار به خودش تلافی كنید.

2- فضیلت: غیر از عدل و در واقع همان عفو است، یعنی خوبی در مقابل بدی است كه از صفات برجسته‌ای است كه حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود:

«مومنین؛ به كسی كه چیزی را از او دریغ كرده، می‌بخشند و از كسی كه به او ظلم كرده در می‌گذرند، كسی كه با آنها قطع رابطه كرده به دیدنش می‌روند».

مؤمن كامل سراغ عدالت نمی‌رود بلكه سراغ فضیلت می‌رود.

  • چهاردهمین صفت

مؤمن «ولا یخوض فیما لا یعنیه» است یعنی مؤمن واقعی كسی است كه درباره چیزی كه به او مربوط نیست دخالت نمی‌كند، «ما لا یعنیه» یعنی آن شیء به تو مربوط نیست. یكی از مشكلات مهمّ دخالت كردن مردم در كارهایی است كه مربوط به آنها نیست، در سطح دولت‌ها هم چنین است و بعضی از دولت‌ها در امور دیگران دخالت می‌كنند.

  • پانزدهمین صفت

مؤمن «ولا یشمت بمصیبة» است، در زندگی روزهای خوب و بد هست، مؤمن كسی را كه دچار مصیبت شده شماتت نمی‌كند، نمی‌گوید: دیدی كه خدا چه بلایی بر سرت آورد، گفتم چنین و چنان نكن، این گونه با او حرف زدن ناجوانمردی و نمك بر زخم پاشیدن است، اگرچه ممكن است آن مصیبت نتیجه اعمال بدی باشد كه او انجام داده ولی نباید او را شماتت كرد، چه بسا فردا مشكل سراغ تو بیاید و همه در زندگی روزهای سخت دارند.

  • شانزدهمین صفت

مؤمن «ولا یذكر احداً بغیبة» است، در اهمّیّت غیبت همین بس كه شیخ انصاری در كتاب مكاسب می‌فرماید غیبت كننده اگر توبه نكند اوّلین كسی است كه وارد دوزخ می‌شود و اگر توبه كرده و پذیرفته شود آخرین كسی است كه وارد بهشت می‌شود. غیبت آبروی مسلمان را می‌برد و آبروی انسان مثل خون او محترم است و گاهی آبرو از خون او هم بالاتر است.


سلسله مباحث اخلاقی آیةالله مكارم شیرازی ، بااندكی تصرف

دوشنبه 15/4/1388 - 14:47
شهدا و دفاع مقدس

خاطراتی از شهید بهروز مرادی

اغلب یک نارنجک اضافی با خودش حمل می کرد تا در صورت اسارت، منفجرش کند. نمی خواست به دست عراقی ها بیفتد. با اولین تحرکات دشمن و ستون پنجم عراقی ها (خلق عرب) او همه ی کارهای معمولش را کنار گذاشت، حتی عشق و دلباختگی را. می گفت هر لحظه ممکن است پر بکشد و برود چرا دیگری را پای بند خویش بکند؟ مادر و خواهر هم حریفش نمی شدند. یک بار خودش تعریف می کرد که خواهرش دستش  را گرفته بود تا او را به خواستگاری ببرد اما سرکوچه نزدیک منزل دختر، دست او را رها کرد و طبق معمول از جبهه سر درآورد. اغلب به مادرش نمی گفت که در جبهه است. تلفن می زد می گفت: «به مسافرت رفته ام: اصفهان، تهران...»

چند وقت پس از آن که برای آن گروه دانشجویان هنر حرف زده بود، عزم جزم کرد تا کنکور بدهد و رشته ی هنر بخواند. سال 64 در کنکور پذیرفته شد. رشته ی صنایع دستی دانشگاه هنر واقع در پردیس اصفهان. در دانشگاه با شوخی ها و خاطرات عجیب و غریب و هزار گونه کارهایی که که بلد بود و به دیگران می آموخت، چهره ی شاخصی به شمار می رفت و همه او را می شناختند. مجتمع دانشگاهی هنر یک جبهه ی کوچک جلوه می کرد.

او می خواست دانشجویان، به دور از کلیشه های رایج به جنگ بنگرند. نگاهی عمیق و ریشه دار... اما دانشگاه هم نتوانست پای بندش کند. یک پایش در اصفهان بود و پای دیگرش در جنوب. جالب بود که جبهه ی جنگ را با همه ی خشونت جاری در آن به شوخی گرفته بود و به قول دوستانش «امان از دست بهروز». در جزیره ی مینو مرغ نگه می داشت. وقتی جوجه های مرغ در آمدند، برای آنکه تلف نشوند آنها را درون قفس نگه می داشت. اگر با او مدتی دمساز نمی شدی باور نمی کردی که روحیاتش تا این حد حساس و عاطفی باشد. عکس گرفتن هایش هم تماشایی بود. بهروز با همه ی جمادات و جانداران حرف می زد. یک بار عکس زیبایی از کبوتریی در غروب خورشید برداشته بود که بر نخل سربریده ای نشسته بود. می گفت: «موقع فشار دادن شاتر دوربین، کبوتر رویش کمی آن طرف تر بود، گفتم یک خرده بر گرد، کبوتر سرش را برگرداند و من دکمه را فشردم و این عکس ثبت شد.» روزهای مقاومت خرمشهر در میان جهنمی که عراقی ها به پا کرده بودند و جنگ و گریز خیابانی، او از غذا دادن به کبوترهایی که در وسط معرکه ی پر دود و آتش گرفتار شده اند غافل نمی شود. در خاطراتش به زیبایی آن لحظات را تصویر می کند: «... ما داخل سوپر مارکتی در کوی بندر پناه گرفته بودیم. با شدیدتر شدن آتش دشمن، مجبور شدیم پنجاه متر عقب نشینی کنیم. در این گیر و دار، تعدادی کبوتر را دیدیم که از گرسنگی در حال مردن بودند. مقداری آب و نان خرده کرده، مخلوط کرده و جلوی کبوترها پاشیدم. بعد قمقمه ام را در آوردم و مقداری آب در ظرفشان ریختم. در همین حین فریاد حمود بالا رفت: بیایید برگردیم، عجله کنید...!»

منبع: کتاب آیینه سرخ

دوشنبه 15/4/1388 - 14:43
شهدا و دفاع مقدس

بابا

هیچ تصوری از اینکه یک جوان 17 ساله کمرش در اثر شنیدن خبر بدی بشکند ندارم. 

ناگهان به یاد آن لحظه ای افتادم که امام حسین(ع) بر سر نعش برادر حاضر شدند و فرمودند:" الان کمرم شکست" و خدا می داند که به واقع کمرم شکست!
جایی خوانده بودم که محمد مهدی تندگویان، پسر شهید تندگویان جایی گفته بود: وقتی خبر شهادت پدرم را شنیدم، کمرم شکست. . این را درک نکردم تا وقتی خودش را دیدم. فرزند ارشد شهید گفت: من و خانواده ام 11 سال تمام در انتظار پدر بودیم. هرگز فکر نکردیم ممکن است برنگردد. هر اتفاقی که می افتاد با خودم می گفتم یک روز پدرم برمی گردد و همه اینها را به او می گویم. چه می دانستم خبر شهادتش را می آورند. بعد از 11 سال همه رفتند عراق که با پدرم بازگردند. وقتی عراقی ها جنازه فرد دیگری را به آنها نشان داده بودند مطمئن شدیم که پدرم زنده است. آنروز در مدرسه شیرینی پخش کردم. فردایش خبر شهادتش را آوردند. بعد از 11 سال انتظار و اشتیاق. " کمرم شکست" برای بیان آنچه به سرم آمد ناچیز است.
خودش می گوید نمی دانم چه حسی دارد که کسی را بابا صدا بزنی.

یادم آمد در همانجا از محمد مهدی تندگویان خوانده بودم:" تابوتش را آوردند، در تابوت را به کناری گذاشتند. می خواستم پس از یازده سال با او سخن بگویم. اسکلتی بود با پوستی قیرگون، به رنگ قهوه ای تیره که از مومیایی پوشیده شده بود. کاسه چشمانش گود شده و دهانش با حالت لبخند گشوده مانده بود. دندان هایی که از زمان شکنجه ساواک شکسته بود و سینه اش را به خاطر شناسایی دقیق تر، از بالا تا پایین شکافته بودند و مجددا به گونه ای خاص دوخته بودند. تکیده و لاغر می نمود. استخوانهای حنجره شکسته شده بود، به طوری که گردن کاملا می چرخید! یادم می آید که در بین راه، از کرمانشاه تا تهران، که از رئیس پزشک قانونی در مورد تاریخ و نحوه شهادت پدرم پرسیدم، گفت:" پس از شکافتن پوست، ماهیچه ها تازه به نظر می رسیدند و در ناحیه قفسه سینه و جمجمه شکستگی دیده می شد و استخوان حنجره به طور کامل شکسته شده و با توجه به خون مردگی که در ناحیه مچ ها دیده می شد، حدس می زنیم که در زمان شهادت، دست ها و پاهای ایشان را به جایی محکم بسته بودند و بعد ایشان را خفه کرده بودند." اینرا به وضوح دیدیم و آخرین لبخند او را به خاطر سپردیم و من حالا با پیکر قطعه قطعه او روبرو شده بودم. ناگهان به یاد آن لحظه ای افتادم که امام حسین(ع) بر سر نعش برادر حاضر شدند و فرمودند:" الان کمرم شکست" و خدا می داند که به واقع کمرم شکست!

حالا دیگر می دانستم چه جور کمر یک نوجوان 17 ساله در اثر غمی بزرگ می شکند.هفته نامه مشعل ادامه داد:

برهان اشکوری، همسر شهید نیز برایم از روز اسارتش گفت: " از طریق یکی از دوستان نزدیک ایشان، آقای لوح فردای روز اسارت خبردار شدیم و بعد خبر از رسانه های گروهی پخش شد. متاسفانه خیلی زود هم او و همراهانش را از دسترس دور کرده بودند تا نیروهای دکتر چمران نتوانند آنها را برگردانند. هنوز از به یاد آوردن آن روز وشنیدن اینکه همسر و پدر فرزندانم اسیر شده است بعد از 28 سال منقلب می شوم. دخترم هدی هنوز به دنیا نیامده بود. نمی دانستم چه کنم؟ هرچند وقتی پسرم هم به دنیا آمد شهید تندگویان در زندان ساواک بود. "

هر اتفاقی که می افتاد با خودم می گفتم یک روز پدرم برمی گردد و همه اینها را به او می گویم. چه می دانستم خبر شهادتش را می آورند.

زنگ طبقه همکف خانه ای در یکی از کوچه های خیابان آپادانا را می زنیم. همسر شهید به استقبال مان می آید. چند دقیقه که می گذرد دختر بزرگش از راه می رسد. دست های کوچک نوه شهید در دستان مادرش است. هاجر تندگویان 5 ساله بود که دیگر پدر را ندید. قبل از آن را هم اصلا به خاطر ندارد. خودش می گوید نمی دانم چه حسی دارد که کسی را بابا صدا بزنی. هرچند پدربزرگم را بابا جعفر صدا می کردیم و همین کمبود واژه بابا را در کودکی برای مان پر می کرد اما بزرگ تر که شدیم دیدیم کسی نیست که به او بابا بگوییم. وقتی همسرم به پسرمان بابا می گفت کمی برایم عجیب بود.

جدیتش و محکم حرف زدنش مرا به یاد شهید تندگویان می اندازد. هرچند او را هرگز ندیده ام اما دیگر آنقدر از او می دانم که بگویم هاجر تندگویان مثل پدر قرص و محکم و با اراده به نظر می رسد. شک ندارم به پدرش شباهت بسیار می برد. اما مادرش می گوید که هدی دختر کوچک شهید با آنکه پدر را ندیده است اما عجیب روحیه پدرش را گرفته و شبیه او شده است. شهید همیشه پیشرو بود. دوست داشت جلوتر از دیگران حرکت کند. خمودگی و بیکاری و وقت به بطالت گذراندن را اصلا دوست نداشت. هدی هم همینطور است.

دوشنبه 15/4/1388 - 14:42
شهدا و دفاع مقدس

وجود حاج یدالله کلهر براى بچه ها تكیه گاه بود، حتى در پشت جبهه و در ورزش و بازى. یادم است كه تیم والیبال دسته یك كرج را براى مسابقه به سپاه دعوت كرده بودیم. چهار، پنج نفر از بازیكنان والیبال در آن تیم حضور داشتند.

مسابقه شروع شده بود. آنها متوجه بودند كه ما تیم ضعیفى هستیم و به خاطر همین سعى كردند با ما مدارا كنند. دور اول با نتیجه ? - ?? باختیم. این مسئله در روحیه بچه ها تاثیر بدى گذاشته بود. همه مى گفتند اى كاش آنها را دعوت نمى كردیم هر چه باشد بچه هاى سیاسى و حزب الهى نباید از خود ضعف نشان بدهند باعث آبروریزى مى شود...

دور دوم هم باختیم. مى خواستیم دور سوم را شروع كنیم كه حاج یدالله را از دور دیدیم كه مى آمد. بچه ها انگار جان دوباره گرفتند. وقتى نتیجه بازى را شنید گفت كه بازى مى كند. همه با خوشحالى قبول كردند و او وارد زمین شد. من پاس مى دادم و او آبشار مى زد و مى گفت: حواست باشد پاسهایى كه مى دهى نیم متر بالاى تور باشد. » در همان لحظات اول روحیه بچه ها تغییر كرد. وقتى حاج كلهر به هوا مى پرید تا آبشار بزند مى دیدیم كه كمربندش تا بالاى تور مى رسد. تیم مقابل چهار نفرى براى دفاع به هوا مى پریدند و نمى توانستند توپها را بگیرند، بدین ترتیب سه دور دیگر تیم ما برنده شد. وقتى مسابقه تمام شد دور هم جمع شدیم، گفتم: چه خوب شد كه شما رسیدى و الا بازى را باخته بودیم. «چطور این قدر خوب و محكم بازى مى كنى؟

 گفت: همین قدر مى دانم كه بچه هاى حزب الهى دست روى هر كار بگذارند باید حرف اول را بزنند.

ابوذر خدابین از همرزمان شهید كلهر

***

مى خواهم حسرت یك آخ را هم به دل دشمن بگذارم     

در عملیات والفجر هشت خبر آوردند مجروح شده. با «على میرایى » قرار گذاشتیم كه به عیادت او برویم. وقتى به بیمارستان رسیدیم دیدیم سخت مجروح است. كتف و دست راستش خرد شده، كلیه اش هم آسیب دیده بود.

پرسیدم: «حاجى حالت چطور است» در حالیكه با سختى حرف مى زد، گفت: «خوبم الحمدلله. » دیدم قسمتى از لبش بریده و خون مى آید. پرسیدم: «حاجى ! لبت هم تركش خورده » گفت: «نه» در همین موقع چهره او در هم شد و اخمهایش توى هم رفت. دستهایش را مشت كرده و لبانش را گاز گرفت. دندانش درست در همان نقطه لبش كه پاره شده بود فرو رفت. درد به سراغش آمده بود. در حالیكه از درد به خود مى پیچید كوچكترین حرفى نمى زد و حتى آهسته هم ناله نمى كرد، وقتى این صحنه را دیدم نتوانستم خودم را كنترل كنم. گفتم: «با خودت این رفتار را نكن حاجى ! یك دادى، هوارى، فریادى چیزى. چرا این جور مى كنى »! صبر كرد تا درد آرام شد. دوباره لبخند همیشگى روى لب مجروحش نشست. گفت: «مى خواهم حسرت یك آخ را هم به دل دشمن بگذارم.»

***

با این جلسه ها كارى درست نمى شود   

  

 من همیشه نگران حاج یدالله بودم. در مدتى كه از او جدا مى شدم نگران بودم كه نكند اتفاقى برایش بیفتد. من براى كارى به عقب رفته بودم و برایش پیغامى داشتم كه براى جلسه باید به عقب برگردد.

وقتى به خط رسیدم پیش حاج یدالله رفتم و گفتم: «حاج على فضلى گفت عقب جلسه است حتما باید بیایى» حاجى گفت:« ول كن بابا با این جلسه ها كارى درست نمى شود. »

فرداى آن روز نزدیك ظهر بود. منطقه آرام شده بود و قرار بود گردانها جابه جا شوند. حاجى گفت: «على ماشین را روشن كن برویم. » باور نمى كردم خدا را شكر كردم كه بالاخره تصمیم گرفت عقب برگردد. دل توى دلم نبود مى ترسیدم در همین چند لحظه اتفاقى بیفتد. گفتم: «حاجى ماشین بد جایى است بیا برویم گلوله هاى خمپاره و توپ مرتب به زمین مى خوردند. » حاج كلهر آمد و سوار ماشین شد و حركت كردیم. هنوز دور نشده بودیم كه ناگهان احساس كردم ماشین از زمین كنده شد. دود و آتش همه جا را گرفته بود. ناگهان دیدم حاجى آرام روى زانوى من افتاده. دست و پاى خود را گم كردم. نگاهى به پشت سرم انداختم چند بسیجى شهید شده بودند. دنبال راهى مى گشتم كه حاجى را به عقب منتقل كنم. ماشینى آمد و حاجى را سوار كردیم. نمى دانستیم شهید شده است یا مجروح است. ماشین كه حركت كرد دیدم نفس مى كشد. از خوشحالى نمى توانستم چه كنم. به بهدارى رسیدیم حاجى را به داخل بردند. لحظاتى بعد چند نفر آمدند خبر شهادت او را به من دادند، آنها هم گریه مى كردند. تازه آن موقع فهمیدم كه حاج كلهر شهید شده است. روح بلند او میهمان ملائك شده بود و ما مبهوت مانده بودیم.

على قاضى زاهدى از همرزمان شهید

منبع: ویژه نامه سروقامتان روزنامه جوان

دوشنبه 15/4/1388 - 14:41
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته