• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 437
تعداد نظرات : 717
زمان آخرین مطلب : 4485روز قبل
خاطرات و روز نوشت

اصلا به من نیومده برای اولین بار یه مطلب عامیانه ثبت کنم.                                آره خب حقم داشتن که بعضی ها اعتراض کنند چون خودم می دونستم که باید ویرایشش کنم ولی خب امروز اصلا حوصله این کار رو نداشتم ولی به هر حال با این اوضاع و حالم اومدم براتون نوشتم دیگه!

                             ان شاء الله بعدا جبران می کنم.

سه شنبه 18/4/1387 - 12:56
محبت و عاطفه
 

می دونی وقتی خدا داشت بدرقم می کرد بهم چی گفت: بهم گفت جایی که داری می ری مردمی داره که

می شکندت، نکنه غصه بخوری من همه جا باهاتم توی کوله بارت عشق می زارم که بگذری؛

قلب می زارم که جا بدهی؛

اشک می دم که همراهیت کنه و

 مرگ که بدونی بر می گردی پیشم....!

سه شنبه 18/4/1387 - 9:32
محبت و عاطفه
  

به کسی عشق بورز که لایق عشق باشه ، نه تشنه عشق، چون تشنه عشق روزی سیراب میشه!...

سه شنبه 18/4/1387 - 9:31
محبت و عاطفه
 

 

رنگین کمان پاداش کسانی است که تا آخرین قطره زیر بارون بمانند. پس تو همواره در زندگی

امیدوار باش و با تمام توان مبارزه کن و تسلیم مشو.

سه شنبه 18/4/1387 - 9:30
محبت و عاطفه
 

کاش می توانستیم هر روز چنان زندگی کنیم که گویی فردا خواهیم مرد، در این صورت چقدر زندگی

زیبا و دوست داشتنی می شد.
سه شنبه 18/4/1387 - 9:28
محبت و عاطفه
 

روی هر پله ای که ایستاده ای خدا یک پله بالاتر است نه به این دلیل که اون خداست بلکه بخاطر اینکه

 دست تو بگیرد.

 
سه شنبه 18/4/1387 - 9:27
محبت و عاطفه
    پیچ جاده، آخر راه نیست مگر اینکه تو نپیچی.
سه شنبه 18/4/1387 - 9:25
خانواده
 میخوام خودم باهات حرف بزنم. آره دیگه با تو... تاحالا دل تنگ کسی شدی؟ ؟ اصلا میدونی دلتنگی چیه؟ میدونی بدترین نوعش چیه؟ بدترین و بزرگترین دلتنگی اینه که..... اینه که:  بدونی اونی که دوسش داری هیچوقت ماله تو نمیشه.  اینه که بدونی یه روزی ازکسی که دوسش داری باید جدا بشی چه بخوای چه نخوای. حرفمو قبول داری که؟!؟
دوشنبه 17/4/1387 - 12:31
محبت و عاطفه
 

            یادت نره!

هر موقع خواستی از كسی جدا بشی....

یادت نره!

بهترین راه اینه كه بهش بگی برای همیشه خدانگهدار،

شاید طرف مقابلت ناراحت بشه و قلبش بشكنه ولی.........

بهتر از اینكه منتظر بمونه....
دوشنبه 17/4/1387 - 12:29
دانستنی های علمی
 

خیلی وقتها برامون پیش اومده که در حال راه رفتن در خیابان هستیم که ناگهان پایمان پیچ خورده و ت

عادلمان را از دست می دهیم و بدتر از این حرکت آن است که چند نفری در حین این عمل، شاهد این

 اتفاق باشند و بدتر از آن این که نسبت به بعضی از آن افراد رودربایستی خاصی هم داشته باشیم.

چه احساسی به شما دست خواهد داد. آیا بی خیالید یا اینکه احساس بدی به شما دست خواهد داد؟

این اتفاق ممکن است برای تک تک ما افتاده باشد ولی شاید کمتر کسی به این حرکت توجه داشته یا

نخواسته با آن روبرو شود.

بخاطر همین این اتفاق را در بین بعضی از دوستان مطرح کردم و احساس آن ها را در این مورد

بررسی خواهیم کرد. احساسات بیان شده بدین گونه است:

 
  1.  از بس که خجالت می کشم، قرمز می شم و عرق می کنم. 
  2. انگار دلم داره تیکه تیکه میشه و میریزه.
  3. کاشکی زمین باز بشه و من برم داخلش.
  4. اونقدر خجالت می کشم که اونها خودشون نمی توننددیگه نمی تونند منو نگاه کنند.
  5. کاشکی بمیرم و ضایع نشم.
  6. می شینم روی زمین و می خندم و دیگه بلند نمی شم.
  7. آرزو می کنم که دیگه اونا رو نبینم.
  8. بلند می شم و می گم :حرکت و داشتی
با اعتماد به نفس راهم رو ادامه می دهم و به روی خودم نمیارم.

جواب های مختلفی در مورد این اتفاق شنیدیم.

شاید متوجه نباشید که اکثر واکنش ها به طور ناخوداگاه در جهت کم کردن استرس آن واقعه می

باشد

یکی می خندد تا ضایع نشود، یکی با اعتماد به نفس راه می ره و یکی دیگه........

این اتفاق ممکن برای همه پیش بیاد، پس یک ضعف نیست. پس بهتر سعی کنیم راحت تر با این

مسئله برخورد کنیم تا کمتر اذیت بشیم.

حالا این سوال رو از شما می پرسم:

                 « شما چگونه با این اتفاق برخورد می کنید؟ »
دوشنبه 17/4/1387 - 12:27
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته