• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 224
تعداد نظرات : 59
زمان آخرین مطلب : 5944روز قبل
دعا و زیارت

حضرت على "علیه السلام" فرمود: در شب تولد نور پاك فاطمه علیهاالسلام، زلزله عظیمى در مكه اتفاق افتاد و سنگهاى بزرگى از كوه ابوقبیس جدا شد و بر زمینهاى پست و بلند مى غلطیدند و آن قدر این زلزله ادامه داشت كه ابوطالب بر بالاى بلندى رفت و به خداوند عرض كرد:

الهى و سیدى اسالك بالمحمدیه المحمودیة و بالعلویة العالیة و باالفاطمیة البیضاء الا تفضلت على اهل التهامة بالرحمة و الرافته.

بدین ترتیب ابوطالب در پیشگاه خداوند به ساحت مقدس پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و على "علیه السلام" و فاطمه علیهاالسلام توسل جست از بركت نام ایشان همان لحظه زمین مكه آرام شد. [ ریاحین الشریعه، ج 1، ص 58]

يکشنبه 26/12/1386 - 14:56
دعا و زیارت

عبدالله بن مسعود گفت: به پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم عرض كردم: یا رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم هر گاه از دنیا رحلت كردى چه كسى شما را غسل مى دهد؟ فرمود: هر پیغمبر را وصى او غسل مى دهد. عرض كردم یا رسول صلى الله علیه و آله و سلم وصى شما كیست؟ فرمود: على بن ابیطالب. عرض كردم: یا رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم پس از شما چه مدت زندگى مى كند؟ فرمود: سى سال همانند یوشع بن نون كه وصى حضرت موسى بود او بعد از موسى نیز سى سال زندگى كرد .

[ كمال الدین، ج 1، ص 27]

يکشنبه 26/12/1386 - 14:55
دعا و زیارت

على "علیه السلام" مى فرماید: چون آفتاب غروب كرد، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به ام سلمه فرمود كه فاطمه علیهاالسلام را نزد او بیاورد.

ام سلمه فاطمه علیهاالسلام را در حالى كه پیراهنش بر زمین كشیده مى شد آورد، دانه هاى درشت عرق از چهره فاطمه علیهاالسلام بر زمین مى چكید از حجب و حیا چون نزدیك پدر رسید پاى وى لغزید و بر زمین آمد رسول خدا فرمود: دخترم خداوند تو را در دنیا و اختر از لغزش حفظ كند، همین كه در برابر پدر ایستاد حضرت پرده از رخسار منورش بر گرفت و دست او را در دست شویش گذارد و گفت: خداوند پیوند تو با دخت پیامبر را مبارك گرداند، على، فاطمه نیكو همسرى است، آنگاه فرمود: فاطمه! على هم نیكو شوهرى است.  [ بحارالانوار، ج 43، ص 96]

يکشنبه 26/12/1386 - 14:54
دعا و زیارت

روزى على "علیه السلام" همراه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در یكى از راههاى مدینه عبور مى كردند ناگاه مردى بلند قامت و چهارشانه... جلو آمد و بر پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم سلام كرد و احترام شایانى نمود سپس رو به على "علیه السلام" كرد و گفت: سلام و رحمت و بركات خداوند بر تو اى خلیفه چهارم، آنگاه به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم رو كرد و گفت: آیا این گونه نیست كه گفتم؟ رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: آرى چنین است. آن شخص ناشناس از آنجا رفت على "علیه السلام" از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم پرسید: این چه لقبى بود كه این مرد ناشناس به من داد و تو هم آن را تصدیق كردى، من خلیفه ام چهارم هستم؟ پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: حمد و سپاس خدا را، همانگونه كه او گفت تو خلیفه چهارم هستى زیرا اولین خلیفه آدم "علیه السلام" است. [ بقره/ 30] و دومین خلیفه داود "علیه السلام" است. [ ص/ 26] و سومین خلیفه هارون برادر موسى "علیه السلام"است كه خلیفه موسى شد [ اعراف/ 142] و خداوند در "آیه 3 سوره توبه" مى فرماید:

و این اعلامى است از طرف خدا و رسولش بر عموم مردم در روز حج اكبر "عید قربان" كه خداوند و پیامبرش از مشركان بى زار است.

اى على ابلاغ كننده برائت از مشركان از جانب خدا و رسولش تو هستى و تو وصى و وزیر من مى باشى و دین مرا ادا مى كنى... پس تو چهارمین خلیفه مى باشى چنانكه آن شخص با این عنوان بر تو سلام كرد آیا مى دانى او چه كسى بود؟

او برادرت خضر "علیه السلام" بود. [ عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 9]

يکشنبه 26/12/1386 - 14:52
دعا و زیارت

على "علیه السلام" مى فرماید: شبى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم مرا نزد خویش فرا خواند. من در منزل همسرش خدیجه نزد او حاضر شدم آنگاه فرمود على "آماده باش" و از پى من حركت كن. سپس خود در جلو حركت كرد و من هم به دنبال آن حضرت حركت كردم تا آنى كه در دل آن شب به خانه خدا كعبه رسیدیم... رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آهسته فرمود: على از دوش من بالا برو، آنگاه خود خم شد و من از كتف مبارك او بالا رفتم و بر بام كعبه قرار گرفتم و هر چه بت در آنجا بود پایین انداختم، آنگاه از مسجدالحرام خارج شدیم و راهى منزل خدیجه شدیم. در بازگشت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به من فرمود: نخستین كسى كه بتها را درهم شكست جد تو ابراهیم "علیه السلام" بود و آخرین كسى كه بتها را شكست تو بودى بامداد روز بعد

هنگامى كه اهل مكه سراغ بتهاى خود رفتند دیدند كه بتهایشان برخى شكسته و برگشته و بر زمین افتاده است. آنها با خود این اعمال از كسى جز محمد صلى الله علیه و آله و سلم و پسر عمویش على "علیه السلام" سر نمى زند... [ كشف الغمه، ج 1، ص 79. این شكستن بتها بوسیله على "علیه السلام" قبل از هجرت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و فتخ مكه بوده است و همین عمل نیز در روز فتح مكه مجددا توسط آن حضرت انام شده است. ]

يکشنبه 26/12/1386 - 14:43
دعا و زیارت

على "علیه السلام" مى فرماید: در تاریكى شبى از شبهاى ظلمانى، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم كسى را به دنبال من فرستاد و مرا احضار كرد، آنگاه فرمود: هم اینك شمشیر خود را برگیر و برفراز كوه ابوقبیس [ كوه ابوقبیس در مكه مكرمه مى باشد] برو و هر كه را بر قله آن یافتى هلاك گردان. على "علیه السلام" فرمود: من طبق فرمان رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به راه افتادم و از كوه ابوقبیس بالا رفتم ناگهان مردى سیاه چهره و مخوف با چشمانى به سان كاسه آتش در برابر من ظاهر شد. اما همین كه مرا با نام صدا كرد جلو رفتم و با یك ضربه شمشیر او را دو نیم كردم در این هنگام صداى فریاد و ناله بلندى شنیدم كه از میان خانه هاى مكه برمى خاست، در بازگشت هنگامى كه به محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم شرفیاب شدم آن حضرت در منزل همسرش خدیجه بود، من ماجراى مرد مقتول و فریادهاى همزمان را كه شنیده بودم براى آن حضرت باز گفتم. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: یا على "علیه السلام" مى دانى چه كسى را كشتى؟گفتم: خدا و رسول او آگاه ترند.

حضرت فرمود: تو بت بزرگ لات و عزى را درهم شكستى، به خدا سوگند از این پس هرگز آن بتها پرستش و ستایش نگردند. [ بحارالانوار، ج 39، ص 186]

يکشنبه 26/12/1386 - 14:42
دعا و زیارت

على "علیه السلام" مى فرماید روزى در كنار پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در غار حرا ایستاده بودم كه ناگهان كوه به لرزه درآمد و تكان سختى خورد، حضرت به كوه اشاره فرمود و گفت: اى كوه آرام بگیر، كه بر بالاى تو جز پیامبر و صدیقى كه شاهد اوست كس دیگرى نیست. حضرت مى فرماید: دیدم كه كوه فورا ساكت شد و در جاى خود قرار گرفت و اطاعت خود را از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نشان داد. [ بحارالانوار، ج 10، ص 40]

يکشنبه 26/12/1386 - 14:41
دعا و زیارت

على "علیه السلام" مى فرماید روزى در كنار خانه كعبه نشسته بدم پیرمردى قد خمیده را دیدم با موهاى سفید و بلند كه ابروان او بر چشمانش افتاده بود با عصایى بر دست و كلاهى قرمز و جامه اى پشمین، پیرمرد نزدیك شد و در حضور رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم كه بر

دیوار كعبه تكیه زده بود نشست. سپس گفت: اى فرستاده خدا آیا مى شود در حق من دعا كنى و از درگاه خدا برایم طلب مغفرت كنى؟ رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: پیرمرد كوشش تو فایده ندارد، اعمال تو تباه گشته و درخواست مغفرت در حق تو پذیرفته نخواهد شد. پیرمرد با سرافكندگى از محضر آن حضرت خارج شد و از راهى كه آمده بود بازگشت. در این هنگام رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به من فرمود: یا على "علیه السلام" آیا او را شناختى؟ گفتم: نه. حضرت فرمود: او همان ابلیس ملعون است. على "علیه السلام"مى فرماید با شنیدن این جمله برخاستم و خود را به آن پیرمرد رساندم و با او درگیر شدم و بر زمینش كوفتم و بعد بر سینه اش نشستم، با دستانم گلویش را به سختى مى فشردم تا او را هلاك كنم در همین حال او مرا به نام صدا زد و از من خواست كه دست از او بردارم و وى را به حال خود رها كنم. آنگاه گفت: فانى من المنظرین الى یوم الوقت الملعوم یعنى؛ مرا تا روز قیامت "معلوم" مهلت زندگى داده اند و من تا آن روز زنده خواهم ماند سپس گفت: یا على به خدا سوگند من تو را بسیار دوست دارم "پس این جمله را از من بگیر و نگه دار" آن كس كه در مورد تو به دشمنى و خصومت برخیزد و از تو در دل خود كینه داشته باشد باید در مشروعیت ولادت خود تردید كند و مرا در كار پدر خود شریك به شمارد... على "علیه السلام" مى فرماید: من از حرف او خنده ام گرفت و رهایش ساختم. [ بحارالانوار، ج 27، ص 148]

يکشنبه 26/12/1386 - 14:39
دعا و زیارت

روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به على بن ابیطالب "علیه السلام" فرمود: اى على! به شیعیان و یارانت ده امتیاز را بشارت بده:

1- حلال زادگى.

2- ایمان صحیح.

3- دوستى خدا با آنها.

4- گشادى قبر.

5- روشنى پل صراط.

6- نترسیدن از فقر و بى نیازى قلب.

7- دشمنى خدا با دشمنانشان.

8- ایمنى از خوره.

9- آمرزش گناهان.

10- همنشینى با من در بهشت. [ نصایح، ص 310]

يکشنبه 26/12/1386 - 14:35
دعا و زیارت

روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به على "علیه السلام" فرمود: اى على "علیه السلام" آیا آگاهتان نسازم كه كدامیك از شما در اخلاق و روش به من شبیه ترید؟

على "علیه السلام" عرض كرد:، بفرمائید یا رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم آنگاه حضرت فرمود: خوش اخلاق ترین شما، و بردبارترین شما و نیكوترین شما نسبت به بستگان خود، و انصاف دهنده ترین شما نسبت به خود... آنگاه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم اضافه كرد: اى على "علیه السلام": هر كس صلوات بر من را فراموش كند راه بهشت را گم كرده است. [ نصایح، صد 470. ]

يکشنبه 26/12/1386 - 14:32
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته