• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 868
تعداد نظرات : 316
زمان آخرین مطلب : 3847روز قبل
داستان و حکایت
چگونه به خدا برسم؟

لوکاس راهب به همراه شاگردش از دهی میگذشت . پیرمردی از او پرسید : ای قدیس ، چگونه به خدا برسم ؟ لوکاس پاسخ داد : خوش بگذران و با شادی ات خدا را نیایش کن .و به راه خود ادامه دادند . کمی بعد به مرد جوانی برخوردند . مرد جوان پرسید : چه کنم تا به خدا برسم ؟ لوکاس گفت : زیاد خوش گذرانی نکن . وقتی جوان رفت ، شاگرد از استاد پرسید : بالخره معلوم نشد که باید خوش بگذرانیم یا نه :لوکاس پاسخ داد : (سیر و سلوک روحانی مثل گذشتن از یک پل بدون نرده است که روی یک دره کشیده شده باشد . اگر کسی بیش از حد به سمت راست کشیده شده باشد می گویم به طرف چپ برود و اگر بیش از حد به طرف چپ گرایش داشته باشد ، می گویم به سمت راست برود . این باعث می شود از راه منحرف نشویم و در دره سقوط نکنیم .)


شیوه جلب رضایت خدا

طلبه ای نزد پدر روحانی ماکاریو رفت و از او خواست بهترین راه جلب رضایت خدا را به او بگوید .

ماکاریو گفت : به گورستان برو و به مرده ها توهین کن .

طلبه دستور پدر روحانی را انجام داد و روز بعد نزد او برگشت .

پدر روحانی گفت : جواب دادند ؟

- نه .

- پس برو آنها را ستایش کن .

طلبه اطاعت کرد و همان روز عصر ، نزد پدر روحانی برگشت . پدر از او پرسید : که آیا مرده ها جواب داده اند ؟

طلبه گفت نه .

پدر روحانی گفت : برای جلب رضایت خدا همین طور رفتار کن . نه به ستایش های مردم توجه کن و نه به تحقیرها و تمسخرهایشان .

این طور می توانی راه خودت را در پیش بگیری .

 

پنج شنبه 16/10/1389 - 19:16
داستان و حکایت
نامی دیگربرای خدا

مردی رو به دوستش کرد :

-طوری درباره خدا صحبت می کنی که انگار شخصا او را می شناسی و حتی رنگ چشمهایش را هم می دانی . چه لزومی دارد چیزی را خلق کنی که به آن اعتقاد داشته باشی ؟ بدون این نمی شود زندگی کرد ؟ و او پاسخ داد :

- تو تصور می کنی که دنیا چه طور خلق شده ؟ می توانی معجزه ی زندگی را توجیه کنی ؟

مرد گفت : پیرامون ما همه چیز حاصل تصادف است . همه چیز اتفاقی است . دوستش گفت :

- درست است . پس تصادف نام دیگر " خدا " است .


 

پنج شنبه 16/10/1389 - 19:15
داستان و حکایت
شیعه واقعی

مردى به رسول خدا صلى اللّه علیه و آله عرض كرد: یا رسول اللّه ! فلانى در منزل همسایه اش نگاه حراممى كند و اگر بتواند بدنبال آن كار حرامى انجام دهد انجام مى دهد. رسول خدا صلى اللّه علیه و آله.خشمگین شد و فرمود: او را نزد من بیاورید.
مرد دیگرى كه در آنجا حضور داشت عرض كرد: یا رسول اللّه ! او از شیعیان شماست كه به ولایت شما وعلى علیه السلام اعتقاد دارد و از دشمنان شما بیزار است .رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود:
نگو او از شیعیان ما است ، این یك دروغ است . شیعه ما كسى است كه دنباله روى ماباشد و از اعمال ما پیروى كند و این كارهاى او كه نام بردى از اعمال ما نیست.

 

پنج شنبه 16/10/1389 - 19:14
دانستنی های علمی

عابر بانک "

 

اگر سارقان شما را وادار کردند که از کارت عابر بانکتان پول بگیرند شما میتوانید PASSWORD کارتتان را به صورت معکوس (یعنی از آخر به اول)

واردکنید مثلا اگر کلمه عبور شما 1254 میباشد شما عدد 4521 را وارد کنید. با این کار عابر بانک به شما پول میدهد ولی در عین حال دستگاه به صورت خودکار

پلیس را در جریان سرقت قرار میدهد. این قابلیتی است که تمام دستگاههای خودپرداز دارند ولی اکثر مردم از آن بی خبرند.

پنج شنبه 16/10/1389 - 19:12
عقاید و احکام

اصول عقاید اسلام و تشیّع

دین مقدس اسلام بر سه پایه استوار است:

1- توحید،

2- نبوّت،

3- معاد.

این سه اصل و پایه را که مورد اتّفاق همه ی مسلمانان است، اصول دین گویند.

مذهب شیعه بر دو اصل استوار است:

1- عدل،

2- امامت.

بنابر این مجموع اصول دین و مذهب پنج تاست که به هر یک از آنها به طور اختصار اشاره می شود:

اصل اوّل، توحید:

اعتقاد داشتن به یگانگی خداوندی که تمام موجودات عالم را از نیستی به هستی آورده است و باید معتقد باشیم که یکی است و شریک و مثل و مانند ندارد.

این اصل، پایه و اساس تمام ادیان آسمانی است و اگر در بعضی از ادیان خلاف آن مشاهده می شود، انحرافی است که از منحرفین به وجود آمده است.

اصل توحید دو پایه دارد:

اوّل، این جهان خدایی دارد که آن را آفریده و اداره می کند،

دوم، خداوند یگانه است و مثل و شریک ندارد.

پایه ی اول:

 بهترین راه خداشناسی و پی بردن به این که جهان خدایی دارد، نظر نمودن به مخلوقات و آثار قدرت اوست که انسان عاقل از دیدن آنها به وجود خالق و صانع توانای حکیم پی می برد، چنان که در آیه ی 190 سوره آل عمران قرآن کریم می فرماید:

«اِنَّ فِی خَلق ِ السَّموات ِ وَ الأَرض ِ وَ اختِلاف ِ اللَّیل ِ وَ النَّهار ِ لَآیاتٍ لِاُولِی الألباب ِ»

«مسلّما ً درآفرینش آسمانها و زمین و آمد و رفت شب و روز نشانه های روشنی برای خردمندان است.»

انسان عاقل هرگز احتمال نمی دهد که این جهان پهناور هستی، خود به خود پیدا شده باشد. این زمین و دریاهای وسیع، این همه ستارگان و خورشید، این همه حیوانات شگفت انگیز، این همه درختان و گیاهان گوناگون و بالأخره جهان عظیم هستی ممکن نیست بدون خالق باشد، بلکه همه را پدید آورنده ای عالم و فاعلی مختار آفریده است که او را خدا می نامیم.

پایه ی دوم:

خداوند یکی است و شریک ندارد. در اینجا به دو دلیل بسنده می شود:

اول: نظم موجود در جهان هستی دلیل روشنی است که صانع و مدبّر آن یکی است، چون اگر صانع و مدبّر دو تا بود، نظم عالم به هم می خورد، خداوند متعال در آیه ی 22 سوره ی انبیا می فرماید:

«لَو کان َ فیهِما الِهة ٌ الَّا الله ُ لَفَسَدَتا فَسُبحان َ الله ِ رَبِّ العَرش ِ عَمّا یَصِفُونَ»

«اگر در آسمان و زمین جز الله خدایان دیگری بود، فاسد می شدند و نظام جهان به هم می خورد، منزه است خداوند، پروردگار عرش از توصیفی که مشرکان جاهل می کنند.»

ناگفته نماند که این دلیل توضیحاتی دارد که در کتاب های اعتقادی بیان شده و در این جا مجال بیان آن ها نیست.

دوم: دلیل ساده و در عین حال محکم و متینی است که حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در وصیت خود به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام فرموده است:

«و اعلم یا بُنِیّ لو کان لربّک شریکٌ لأتَتکَ رسله و لرأیت آثار ملکه و سلطانه و لعرفت افعاله و صفاته، لکنّه إلهٌ واحدٌ کما وصف نفسه»

«پسرم بدان که اگر پروردگارت شریکی داشت، رسولان او نیز به سوی تو می آمدند، آثار ملک و قدرتش را می دیدی و افعال و صفاتش را

 می شناختی ، امّا او خداوندی است یکتا، همان طور که خویش را توصیف کرده است.»

صفات حق تعالی

صفات خداوند متعال بر دو نوع است:

1- صفات ثبوتیه،

2- صفات سلبیه.

نوع اوّل، صفات ثبوتیه نیز بر دو قسم است:

1- صفات ذات: صفاتی هستند که خداوند با آنها موصوف است و آنها عین ذات حق تعالی می باشند و از وجود او جدایی پذیر نیستند و منشأ همه ی آنها پنج صفت است: قدرت، علم، حیات، ازلی، ابدی.

الف) قدرت: خداوند قادر و تواناست و هر کاری را صلاح بداند، انجام میدهد و از انجام هیچ کاری عاجز و ناتوان نیست و به هیچ کاری مجبور و ناچار نمی باشد.

ب) علم: خداوند متعال عالِم و دانا است، یعنی به تمام موجودات و پدیده های جهان، علم و احاطه دارد و چیزی از او پنهان نیست، به طوری که حتّی از افکار و نیّتهای بندگانش آگاه است و در همه حال و به همه چیز احاطه دارد.

«لا یَعزُبُ عَنهُ مِثقال َ ذرّة ٍ فی السَّموات ِ وَ لا فِی الأرض ِ»(سباء:3)

«به اندازه ی سنگینی ذرّه ای در آسمانها و زمین از علم او گم نخواهد شد.»

ج) حیات: خداوند زنده است و مرگ و نیستی به ذات پاکش راه ندارد، زیرا وجود غیر زنده نمی تواند منشأ پیدایش موجودات باشد، پس او که حیات را به همه چیز داده، خودش باید زنده باشد.

د و ه) ازلی و ابدی است، یعنی خداوند همیشه بوده و مسبوق به عدم نیست و همیشه خواهد بود و عدم و فنا به او راه ندارد. این دو صفت از لوازم وجوب وجود است، پس اوست اوّل و اوست آخر.

---اما این که خداوند سمیع است، یعنی آگاه است به شنیدنیها.

--- خداوند بصیر است، یعنی آگاهبه دیدنیها آگاه است.

باید دانست که این دو صفت صفات مستقلی نیستند، بلکه برگشت آنها به صفت علم است.

2- قسم دوم از صفات ثبوتیه، صفات فعل است. صفات فعل، صفاتی هستند که خداوند به آنها متّصف می باشد، ولی عین ذات خدای متعال نیستند، بلکه از اوصاف فعل حق تعالی می باشند. از جمله صفات ثبوتیه عبارتند از:

الف) مرید: یعنی کارهایش را از روی اراده و قصد انجام می دهد و مانند آتش نیست که در سوزاندن اراده نداشته باشد.

ب) متکلّم: یعنی می تواند حقایقی را برای دیگران اظهار کند و مقاصدش را به آنان بفهماند.

ج) رازق: یعنی خداوند روزی تمام موجودات زنده را به قدرت کامل خود می رساند.

د) خالق: یعنی خداوند آفریننده ی آسمانها و زمین و آنچه در آنها و آنچه ما بین آنهاست.

خداوند عالم به غیر اینها هم صفاتی دارد که می شود آنها را در ردیف صفات فعل به شمار آورد، ولی مقام گنجایش نقل آنها را ندارد.

دلیل این که خداوند با این صفات موصوف است، این است که همه ی اینها صفات کمال هستند و خداوند همه ی صفات کمال را داراست.

نوع دوم، صفات سلبیه:

صفات سلبیه صفاتی هستند که لایق مقام خداوند نیستند و باید ذات خدا را از آنها دور و منزه دانست و آنها عبارتند از:

1- مرکب بودن: خداوند مرکّب نیست، زیرا هر مرکبّی محتاج به اجزای خود است و ذاتی که محتاج باشد، واجب الوجوب نخواهد بود.

2- جسم و عَرَض نیست، زیرا هر جسمی و عرضی به مکان نیاز دارد و بدون آن وجود پیدا نمی کند و چون خدا خالق مکان ها است به آنها نیازی ندارد.

3- مرئی و دیدنی نیست، زیرا که فقط اجسام قابل رؤیت می باشند و چون خدا جسم نیست، پس مرئی نخواهد بود، نه در دنیا و نه در آخرت.

4- محل حوادث نیست، یعنی حالات جسم(همچون جوانی و پیری و مرض و صحّت و قوّت و ناتوانی) به ذات مقدس او راه ندارد، زیرا اینگونه حوادث از آثار جسم و مادّه است و چون خدا جسم نیست، پس اینگونه حوادث بر خدا عارض نمی شود.

5- شریک و مُعینی و یاوری ندارد، زیرا شرکت یا لازمه ی احتیاج است و یا نشانه ی عجز و ناتوانی و هیچ کدام به ذات خداوندی راه ندارد.

6- محتاج نیست، زیرا که در اداره ی ملک و ملکوت و تدبیر مخلوقاتش نیازمند کسی نیست.

اصل دوم، نبوّت:

علم و حکمت خدای متعال اقتضا می کند که برای ارشاد و راهنمایی بشر پیامبرانی را که از جنس خود مردم باشند، در میان آنان مبعوث نماید تا توسّط آنان احکام و قوانین خود را – که ضامن سعادت انسان و موجب رسیدن به کمال لایق او است – ابلاغ نماید.

پیغمبران افراد برگزیده و ممتازی هستند که می توانند با خالق جهان به وسیله ی وحی ارتباط پیدا کرده و حقایق را دریافت و به مردم برسانند.

پیغمبران باید معصوم از گناه و خطا و اشتباه بوده و دارای معجزاتی باشند که نشانه ی صدق ادّعای ایشان است.

از احادیث استفاده می شود که خداوند یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر برای ارشاد و راهنمایی مردم فرستاده است.

نخستین پیامبر حضرت آدم علیه السلام و آخرین پیامبر خاتم الانبیا حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله بوده است.

پنج نفر آنان اولوالعزم بوده اند که خداوند متعال در قرآن کریم به آن ها اشاره کرده:

((فاصبر کما صبر اولوالعزم من الرسل))

((ای رسول من صبر کن همچنان که پیامبران اولوالعزم صبر کردند.))

آن حضرات عبارتند از:

1- حضرت نوح، 2- حضرت ابراهیم، 3- حضرت موسی،

4- حضرت عیسی،  5- حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله

حضرت محمد بن عبدالله پایان بخش سلسله ی پیامبران است و بعد از آن حضرت پیامبری نخواهد آمد، قرآن مجید آن حضرت را خاتم پیامبران معرفی فرموده است و اعتقاد به خاتمیت آن حضرت از ضروریات دین

می باشد.

دلایل رسالت و پیامبری حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله بسیار است  که در این جا به ذکر یک دلیل اکتفا می شود که همان قرآن، کتاب آسمانی آن حضرت می باشد. حضرت محمد صلی الله علیه و آله با آن که درس نخوانده و از کسی خواندن و نوشتن را فرانگرفته بود، از سوی خدا کتابی آورد که هیچ کس نتوانسته مانند آن را بیاورد.

با این که در قرآن مجید، دعوت شده که مثل آن را بیاورند، کسی نتوانسته چنین کاری کند.

((أم یقولون افتراه قل فأتوا بسورة مثله و ادعوا من استطعتم من دون الله إن کنتم صادقین – آیا آن ها می گویند: او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است!! بگو: اگر راست می گویید یک سوره مانند آن بیاورید و غیر از خدا هر کس را می توانید به یاری طلبید.))سوره ی یونس آیه ی 38

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله دارای معجزات زیادی بوده که در دوره حیاتش واقع شده و در کتاب های تاریخ و حدیث مضبوط است و چون قرآن کریم معجزه ی جاویدان و سند قطعی نبوت آن حضرت می باشد و یگانه کتاب آسمانی است که تغییر و تحریف در آن به عمل نیامده و بدون کم و کاست در دسترس بشر قرار دارد، لذا به آن بسنده می شود.

اصل سوم، معاد جسانی:

همه ی پیامبران الهی بر این مطلب اتّفاق دارند که زندگی انسان با مرگ پایان نمی پذیرد و بعد از این جهان، جهان دیگری وجود دارد که انسان در آن جا جزای اعمال و کردار خود را خواهد دید.

اصل معاد و جهان پس از مرگ از ضروریات تمام ادیان آسمانی است.

در معاد باید به اموری اعتقاد داشت:

1- پس از مرگ تا روز قیامت ارواح نیکان در بهشت برزخی متنعّم و ارواح بدان در عذاب برزخی معذّب خواهند بود.

2- معاد جسمانی است و ظاهر آیات قرآن، بلکه صریح بعضی از آنها این است که معاد، جسمانی خواهد بود و انسان در روز قیامت با همین جسم و بدن دنیایی محشور خواهد شد.

خداوند در سوره ی قیامت می فرماید:

((أیحسب الانسان أن لن نجمع عظامه بلی قادرین علی أن نسوّی بنانه  - آیا انسان می پندارد کهما استخوان های پوسیده ی او را جمع نمی کنیم؟ آری قادریم - حتّی – سر انگشتان او را دوباره بسازیم.))

3- بهشت و نعمت های آن و جهنّم و عذاب های آن و میزان و صراط و اعراف و حسابرسی نامه ی اعمال، همه حق هستند.

اصل چهارم، عدل:

چهارمین رکن ایمان از نظر شیعه ی امامیه، اعتقاد به عدالت خداوند است.

یعنی خداوند نسبت به هیچ کس ظلم نمی کند و کاری را که عقل سالم آن را قبیح و ناپسند می شمارد، انجام نمی دهد.

یعنی عقل می گوید: مجازات کردن افراد نیکوکار ظلم است و ظلم قبیح است و محال است خداوند کاری قبیح و بر خلاف حکمت انجام دهد.

دلیل دیگر بر این که خداوند عادل است و ظلم نمی کند، این است که منشأ ظلم یا جهل است و یا احتیاج، یعنی کسی که ظلم می کند یا نمی داند که این کار او ظالمانه است و یا می داند، ولی عاجز است و نمی تواند از راه عادلانه به خواسته ی خود برسد و ظلم می کند. جهل و عجز و احتیاج از صفات چیزهایی است که به آن ها ممکنات می گوییم و این گونه صفات به ذات خداوندی راه ندارد.

در قران کریم – سوره ی یونس آیه ی 49 - می خوانیم:

((إنّ الله لا یظلم الناس شیئا ً و لکن الناس أنفسهم یظلمون – خداوند هیچ ظلم و ستمی به مردم نمی کند و لکن مردم به جان خودشان ظلم می کنند.))

همچنین خداوند به وسیله ی پیامبران برگزیده اش مردم را از ظلم و ستم نهی کرده است، چطور ممکن است خود مرتکب کاری شود که خلق را از آن نهی فرموده است.

اصل پنجم، امامت:

همچنان که خداوند حکیم بر خود لازم دانسته که پیامبران را مبعوث فرماید تا مردم را از ظلم و جهالت نجات داده و به راه مستقیم هدایت کنند، همین طور لازم دانسته است برای حفظ قانون و شریعت و اجرای آن افرادی را پس از پیغمبر جانشین او قرار دهد.

امامت از نظر شیعه ستون و پایه ی دین است و بر پیامبر جایز نیست آن را نا دیده بگیرد. امامت دارای چند شرط است:

1- امامت مقام و منصبی الهی است که خداوند به هر کس بخواهد می بخشد.

2- همان طور که پیغمبر را باید خداوند متعال تعیین فرماید، همچنان امام را خداوند برمی گزیند و به وسیله ی پیامبر یا امام پیشین معرفی می کند و هرگز فردی از راه گزینش مردم و انتخاب بزرگان(اهل حل و عقد)

 نمی تواند به مقام امامت برسد.

3- امام باید معصوم و از گناهان کبیره و صغیره مصون باشد.

4- امام معصوم تمام فضایل و امتیازات پیغمبر را غیر از مقام نبوّت، دارا می باشد و موظّف است به امور رسالت و حفظ و نگهداری احکام و اجرای آن.

امام هدایت همه جانبه ی مردم و اصلاح امور دین و دنیای آنها را به عهده دارد. در احادیث زیادی – که از طریق شیعه و سنی نقل شده است – حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله اوصاف و تعداد جانشینان خود را معیّن فرموده و فرموده است همه از قریش و اهل بیت پیامبرهستند و حضرت مهدی موعود از ایشان و آخرین آن ها خواهد بود.

ما شیعیان امامیه معتقدیم خداوند متعال به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور فرمود که حضرت علی علیه السلام را برای جانشینی خود صریحا ً به مردم معرفی نماید و بر ابلاغ این فرمان تأکید فرمود:

(( یا ایّها الرّسول بلّغ ما أنزل إلیک من ربّک و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من الناس – ای پیامبر آنچه را خداوند( در مورد جانشینی علی علیه السلام ) بر تو فرستاده، به مردم برسان و اگر از این کار خودداری نمایی، حقّ رسالت را ادا نکرده ای و خداوند تو را از شرّ مردم حفظ خواهد نمود.))

بنا بر این حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله هنگام بازگشت از حجة الوداع در غدیر خم امامت و خلافت حضرت امام علی علیه السلام را به مردم ابلاغ فرمود.

به مقتضای نصوصی که از فریقین (علمای شیعه و سنّی) رسیده است، ائمه  مسلمانان دوازده نفر می باشند که نام های مبارک ایشان بدین قرار است:

  1- امام علی بن ابی طالب علیه السلام

 2- امام حسن مجتبی علیه السلام

3- امام حسین علیه السلام

4- امام علی بن الحسین علیه السلام

5- امام محمد بن علی علیه السلام

6- جعفر بن محمد علیه السلام

7- موسی بن جعفرعلیه السلام

8- علی بن موسی الرضاعلیه السلام

9-محمد بن علی علیه السلام

10- علی بن محمد الهادی علیه السلام

11- حسن بن علی العسکری علیه السلام

12- امام المنتظر المهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف

پنج شنبه 16/10/1389 - 14:30
اخلاق
- قالَ(علیه السلام): إنَّ أجْوَدَ النّاسِ مَنْ أعْطى مَنْ لا یَرْجُوهُ، وَ إنَّ أعْفَى النّاسِ مَنْ عَفى عَنْ قُدْرَه، وَ إنَّ أَوْصَلَ النّاسِ مَنْ وَصَلَ مَنْ قَطَعَهُ.([۲])
فرمود: همانا سخاوتمندترین مردم آن کسى است که کمک نماید به کسى که امیدى به وى نداشته است.
و بخشنده ترین افراد آن شخصى است که ـ نسبت به ظلم دیگرى با آن که توان انتقام دارد ـ گذشت نماید.
صله رحم کننده ترین مردم و دید و بازدید کننده نسبت به خویشان، آن کسى ست که صله رحم نماید با کسى که با او قطع رابطه کرده است.
پنج شنبه 16/10/1389 - 14:28
اهل بیت

آیات و احادیثی که آقا امام حسین (ع) درمسیرحرکت خویش ازمدینه تا کربلا قبل ازشهادت و از کربلا  تا کوفه و شام  بعد ازشهادت مظلومانه خود  تلاوت و بیان  فرمود ه اند بطور اجمالی یادآوری می شود   .

 یحیى حرانی مؤلّف روضة الشهداء، - که ساكن حّران و یهودى بود- نقل می کند  چون كاروان اسیران كربلا در مسیر كوفه به شام به این مكان رسید، یحیى كه در قلعه‏اى، بالاى كوه مى‏زیست براى تماشاى آنان و سرهاى بریده شهیدان به آنجا آمد، سر مبارك سید الشهدا امام حسین ( علیه السلام)  را دید كه لب‏هایش مى‏جنبید. وقتى نزدیك رفت و گوش فرا داشت چنین شنید:
«وَ سَیْعلَمُ الَّذینَ ظَلمُوا أَىَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ»

 آنها كه ستم كردند به زودى مى‏دانند كه باز گشتشان به كجاست‏.


همچنین حضرت امام حسین(ع) پس از آنکه افرادی از بنی اسد که می خواستند به او بپیوندند نتوانستند و با مقابله ازرق بن حرث مواجه شدند، فرمود:
«لا حول و لا قوة الا باللَّه العلى العظیم!».
ابن شهرآشوب مى‏نویسد: ابو مخنف به نقل از شعبى گوید: سر امام حسین (ع) را در صیارف كوفه بر دار زدند. پس سر به صدا در آمد و سوره كهف را قرائت كرد تا به این آیه رسید:

 «إنَّهُم فتیةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِم وَ زِدناهُم هُدىً»

(آنان جوانى بودند كه به پروردگارشان ایمان آوردند و ما برهدایت شان افزودیم )

 همچنین امام حسین علیه السلام پس از افتادن مسلم بن عوسجه به سوى او شتافت و فرمود: اى مسلم خدا تو را رحمت كند. سپس این آیه را تلاوت فرمود:

 فَمِنْهُم مَنْ قَضَى‏ نَحْبَهْ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرْ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلا
وقتى خبر شهادت مسلم بن عقیل (ع) را به حضرت امام حسین (ع) دادند، چشم‏هایش پر از اشك شد ولى فوراً این آیه شریفه را تلاوت كرد:
وَ مِنَ الْمُؤْمِنین رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیه فَمِنْهم مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظر وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلًا


امام حسین (ع) در حین خروج از مدینه آیه شریفه را تلاوت نمود كه:

 «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنى‏ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ»

 و چون وارد مكه معظمه شد این آیه قرائت كرد كه:

«وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى رَبّى‏ انْ یَهْدِیَنى‏ سَواءَ السَّبیلِ»

سرمبارک امام حسین (ع) این آیه شریفه سوره كهف را تلاوت فرمود:

 «ام حَسِبتَ أَنّ اصحابَ الكَهفِ وَ الرَّقیمِ كانُوا مِن آیاتِنَا عَجَباً»

 شاید سرّ تلاوت این آیه مشتركات میان اصحاب كهف و امام حسین (ع) واصحاب امام (علیه السلام)  است. اما با وجود این مشتركات ، خداوند، داستان حسین (ع) را شگفت‏تر ساخته است. در تاریخ آمده است كه سر شریف امام حسین (ع) این آیه شریفه را تلاوت فرمود:


فَسَیَكْفیكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمیعُ العَلیمُ       
«لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه»

حضرت على اكبر علیه السلام  دراثناء رسیدن به کربلا شنید كه آقا امام حسین (ع) آیه

 «انَّا لِلَّهِ وَ انَّا الَیْهِ راجِعُونَ» را تلاوت مى‏فرمودند

حضرت در برخورد با سعید بن عاص والی یزیدی مدینه، این آیه را تلاوت فرمود:


«لى‏ عَمَلى‏ وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَریئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرى‏ءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ»


امام حسین علیه‏السلام از عبیدالله بن حر جعفی پس از آنکه دعوت امام را نپذیرفت و گفت اسبم را به شما هدیه می دهم، روى گرداند و فرمود: حال كه در راه ما از نثار جان دریغ مى‏كنى، ما نیز به مال تو نیازى نداریم. سپس این آیه را تلاوت نمود:
ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلّینَ عَضُداً؛ (كهف/ 51)

 من هرگز گمراه كنندگان را یار و مددكار نمى‏گیرم

 

پنج شنبه 16/10/1389 - 14:14
شعر و قطعات ادبی

من بدهکار توام مهدی زهرا نظری                       من گرفتار توام مهدی زهرا نظری  

من گرفتار دو چشمت گشتم                              مست از خال رخ و حسن جمالت گشتم

من که با یاد رخ ماه تو هر دم دارم                       زیر لب زمزمه ای مهدی زهرا نظری

قبل مردن همه همت من دیدن توست                کرمی کن تو به ما بهر خدا مهدی زهرا نظری

نظری کن تو به ما و ببر از ملک وجود                  جان نا قابل این عاصی درگاه وجود

عاریت بود مرا جان چه کنم تا که شود                هستیم یکسره ایثار تو ای مهدی زهرا نظری

جان که با ارزش دیدار تو هیچ است بگو              چه به پایت فکنم مهدی زهرا نظری

روز و شب فکر من این است به یادت باشم         تا که شاید گذری بر دل ما مهدی زهرا نظری

به تمنای فراوان بزنم آه و فغان                         به سرکوی تو هر دم ز جگر مهدی زهرا نظری

ملک هستی که بیاد تو همی آباد ست               به یکی نیم نگاه رخ بنما مهدی زهرا نظری

سبزی ملک وجودم همه از سبزی توست          زرد و زارش مکن ای مهدی زهرا نظری

عاقبت سبز رود سوی جهان دگری با دل پاک      کمتر از زره حقیری ز سر کوی تو بنما  

  

تعجیل در فرج اقا صلوات

پنج شنبه 16/10/1389 - 14:11
اخلاق

هرصنف گروهی از ویژگی ها واوصاف ویژه ای برخوردارند که حضرت علی(ع) درسخنانشان آنهارابرشمرده اند:

ـ لِلمتّقی ثَلاثُ عَلاماتٍ: اِخلاصُ العَمَلِ و قَصرُ الاملِ و اغتنامُ المَهلِ؛ انسان متّقی سه علامت دارد: در کارش اخلاص دارد، آرزوهایش کوتاه است و غنیمت شمار فرصت هاست.

ـ اَلمُتَّقُونَ اَنفُسَهُم عَفیفَةٌ و حاجاتُهم خَفیفةٌ و خَیراتُهُم مَأمُولَةٌ و شُرُورُهم مَأمُونَةٌ؛ انسان های باتقوا، عفیف اند، احتیاجات شان بسیار کم است و مردم به خیر و نیکی شان امیدوار و از شرّ و بدی شان در امان اند. (به همه نیکی می کنند و آزارشان به هیچ کس نمی رسد.

ـ اَلمُتَّقُونَ اَنفُسُهم قانِعةٌ و شَهَواتُهُم مَیتَهٌ و وُجوهُهُم مُستَبشرةٌ و قُلُوبُهم مَخزونة؛ نفوس انسان های باتقوا قانع، خواسته هایشان کم، چهره هایشان خندان و بشاش و قلب هایشان غمگین است.

ـ المتّقون اعمالُهُم زاکیةٌ و اَعْیُنُهم باکیةٌ و قُلوبُهُم وَجِلَةٌ؛ انسان های باتقوا کارهایشان پاکیزه، چشم هایشان گریان و دل هایشان ترسان است.

حضرت علی(ع) در خطبه همام، بعضی از اوصاف پرهیزگاران را چنین می شمارند:

پرهیزگاران گفتارشان از روی راستی، شیوه پوشاکشان بر پایه میانه روی و رفتارشان بر اساس فروتنی است. از آنچه خداوند برایشان جایز ندانسته است، چشم پوشیده اند. به علم و دانشی که برایشان سود دارد، گوش فرا می دهند. در سختی و گرفتاری چنان رفتار می کنند که دیگران در حال آسایش و خوشی می کنند. اگر اجل و مدت معینی از عمر که خداوند برایشان فرموده است نبود، از شوق ثواب و ترس عذاب، حتی به اندازه یک چشم برهم زدن روحشان در بدنشان آرام نمی گرفت. خداوند در نظرشان بزرگ و غیر خدا هرچه که هست، در نگاهشان کوچک است. و...

ـ حضرت علی(ع) در عهدنامه ای که به محمّد بن ابی بکر می نویسند، در بیان اوصاف پرهیزگاران می فرمایند:... اِنَّ المُتَقینَ ذَهَبُوا بِعاجِلِ الدُّنیا وَ اجلِ الاخِرة؛ انسان های باتقوا، هم از دنیای زودگذر و هم از آخرتِ دیرپا بهره مند شدند. با اهل دنیا در دنیایشان شریک شدند، در حالی که اهل دنیا در آخرت آنها شرکت نکردند. در دنیا پرهیزگاران نیکوترین جاها را برگزیدند و از بهترین خوراک ها خوردند (یعنی از حلال ترین آنها بهره بردند) همان لذتی را که متنعّمان از دنیا بردند نصیب پرهیزگاران هم شد آنان با زاد و توشه زیاد و تجارتی پرسود به سفر آخرت شتافتند. به لذت زهد، در همین دنیا نائل شدند و یقین پیدا کردند که در آخرت همسایه خدایند؛ هرچه بخواهند برآورده می شود و از هیچ لذّتی دریغ نمی شود.

پنج شنبه 16/10/1389 - 13:56
کنکور

یکی از نخستین پرسش‌های پیش روی جوان مشتاق مطالعه، روش صحیح مطالعه و چگونه کتاب خواندن است که پاسخ درست به آن می‌تواند در ایجاد انگیزه و میزان یادگیری آن‌ها تاثیر بسزایی داشته باشد. بسیاری از مردم به دلیل بکارنگرفتن روش صحیح مطالعه، معمولا خیلی زود از مطالعه خسته می‌شوند و کتاب را رها می‌کنند و شاید مطالعه کتابی را به نیمه نرسانده، آن را کنار می‌گذارند. رعایت نکردن شیوه درست مطالعه و همچنین یادداشت نکردن مطالب مهم کتاب، معمولا خواننده را پس از مدتی از مطالعه کتاب‌های قطور و علمی، دلسرد و خسته می‌کند و در نتیجه آن‌ها را از ادامه مطالعه بازمی‌دارد.

توصیه‌های که در زیر می‌آید نکاتی است که رعایت‌کردن آن‌هابه زعم کارشناسان مطالعه، می‌تواند نقش موثری در مفید واقع شدن مطالعه داشته باشد.

مکان و شرایط مطالعه
مکان و شرایط ذهنی از نکات مهم یک مطالعه مفید و خوب است و در میزان یادگیری، کارآمدی، مدت و طولانی شدن مطالعه تاثیر بسزایی دارد. کارشناسان و روان شناسان معتقدند که یکی از مشکلات جوانان برای مطالعه بی‌توجهی به شرایط و فضای مطالعه است که اغلب موجب خستگی و کاهش انگیزه می‌شود.

بهترین زمان مطالعه برای انسان، هنگام آرامش و داشتن رضایت است، زیرا داشتن دغدغه و نگرانی در هنگام مطالعه، نتایج مطلوبی برای انسان به همراه نخواهد داشت. مشغول بودن فکر و ذهن و خستگی روح و جسم، توان فرد را کاهش می‌دهد و در این حالت، مطالعه کتاب، جز اتلاف وقت و بی‌حاصلی سودی ندارد.

منفعت مطالعه کتاب‌ها هنگامی حاصل می‌شود که انسان بدون خستگی و دغدغه و در فضایی مملو از آرامش، صمیمت و رضایت، به مطالعه بپردازد. اتاق مطالعه را از نقاط آرام منزل و اداره انتخاب کنید به‌طوری‌که از نور طبیعی کافی برخوردار باشد.

اتاق مطالعه باید از صداهای مزاحم بیرون دور باشد تا حواس خواننده به بیرون هدایت نشود. انتخاب اتاق مطالعه باید به‌گونه‌ای باشد که درحد امکان هنگام روز احتیاج به روشنایی غیرطبیعی نداشته باشد.

سعی کنید هنگام شب از چراغ مطالعه استفاده نکنید زیرا چراغ مطالعه علاوه بر این که می‌تواند به چشم صدمه برساند، در خستگی زود هنگام چشم نیز تاثیر دارد. دمای اتاق مطالعه خود را همواره معتدل نگهدارید تا هرگز درهنگام مطالعه در اتاق احساس گرما و سرما نکنید.

زمان مطالعه
زمان مطالعه برای افراد تفاوت می‌کند، برخی در سکوت شب و برخی نیز هنگام صبح را به عنوان زمان مطالعه انتخاب می‌کنند اما مطالعه هنگام صبح از هر زمان دیگر بهتر است. مطالعه کتاب را صبح زود شروع کنید زیرا ذهن انسان پس ازچندساعت استراحت و آرامش، بیش از هر زمان دیگر آماده یادگیری است.

وقتی که صبح زود را برای مطالعه انتخاب می‌کنید حتما قبل از آن صبحانه صرف کنید زیرا گرسنگی در کاهش میزان یادگیری و فراگیری تاثیر زیادی دارد. پس از صرف غذا نیز بلافاصله شروع به مطالعه کتاب نکنید و چند قیقه بعد از غذا مطالعه را آغاز کنید.

ورزش و نرمش و حتی حمام گرفتن نیز پیش از مطالعه در میزان یادگیری موثر است. مطالعه صبحگاهان‌هنگامی مفید واقع می‌شود که‌فرد شب قبل را به‌خوبی استراحت کرده باشد و خسته و خواب آلود نباشد.

برای مطالعه هرچه بهتر در هنگام صبح، سعی کنید شب را زودتر بخوابید تا بتوانید مطالعه مفیدی داشته باشید. خستگی، دستکم ‪ ۵۰‬درصد از توانایی ذهنی و مغزی انسان را کاهش می‌دهد و مطالعه در چنین وضعیتی، یادآوری مطالب فرا گرفته پیشین را نیز با اختلال روبه‌رو می‌کند.

میز و صندلی مناسب
میز و صندلی مناسب و درست نشستن یکی از مهم‌ترین شرایط مطالعه است که رعایت نکردن آن علاوه برتاثیر نامطلوب در مطالعه مشکلات جسمانی را نیر درپی خواهد داشت. نداشتن میز و صندلی مناسب در هنگام مطالعه طولانی عوارض جسمانی متعددی دارد که به گفته پزشکان، دردهای مفاصل، کمر و گردن از جمله‌ی آن است.

هنگام خرید میز و صندلی دقت کنید، صندلی باید به گونه‌ای باشد که زمان مطالعه پشت انسان کاملا به صندلی چسبیده باشد. میز مطالعه نیز باید طوری انتخاب شود که خواننده هنگامی که دو دست خود را روی میز قرار می‌دهد، حداقل فاصله کتاب و چشمان او کمتر از ‪ ۴۰‬سانتی‌متر نباشد.

فاصله صندلی خود را با میز مطالعه طوری تنظیم کنید که کمر و گردن شما خم نشود، هنگام مطالعه باید براساس شرایط فیزیکی متعادل نشست، به گونه‌ای که هیچ عضوی از بدن شما احساس ناراحتی نکند و اعضای بدن‌تان نسبت به میز و صندلی راست و مستقیم باشد. سعی کنید صندلی‌های دسته‌دار را برای مطالعه انتخاب کنید تا هنگام مطالعه بتوانید دست‌هایتان را روی آن قرار دهید و خستگی دست‌هایتان رفع شود.

میز و صندلی کودکان و بزرگسالان باهم تفاوت دارد، برای مطالعه مفید باید از میز و صندلی‌های مناسب این گروه‌ها استفاده کرد. میز و صندلی کودکان باید به تناسب قد آن‌ها انتخاب شود بگونه‌ای که پاهای کودک هنگام تماس با زمین، زوایه ‪ ۹۰‬درجه تشکیل دهد.

صندلی‌هایی برای مطالعه انتخاب کنید که از هر لحاظ کاملا راحت باشد، درحد امکان از استفاده از صندلی‌های بدون پوشش ابر خودداری کنید تا در هنگام مطالعه هیچ یک از اعضای بدن شما احساس ناراحتی نکند. از خواندن کتاب بصورت خوابیده و درازکش خودداری کنید.

مطالعه فردی
برای این که حواس فرد در هنگام مطالعه کاملا روی مطالب کتاب متمرکز شود افراد باید کتاب را به تنهایی و به صورت فردی مطالعه کنند. مطالعه فردی در واقع دوری از صداهای مزاحم و گفت و گو است و در واقع موجب افزایش تمرکز می‌شود.

هر چه در محیط مطالعه افراد کمتری رفت و آمد کنند، پیشرفت و تمرکز فرد در فراگیری مطالب افزایش می‌یابد. مطالعه جمعی باعث می‌شود که هرلحظه امکان گفت‌وگو بین دو طرف در موضوع‌های مختلف بوجود آید که این تعامل سبب عدم تمرکز در مطالعه و کاهش در پیشرفت مطالعه می‌شود.

مطالعه جمعی برای کتاب‌های درسی مانند ریاضی مناسب است و می‌تواند در فراگیری تاثیر مثبت داشته باشد. البته در این مورد نیز اگر دانش‌آموز آن بخشی از درس را تاحدودی می‌داند خود مطالعه کند و بخشی‌را که مشکل دارد بادیگران حل و فصل کند، بر یادگیری تاثیر بیشتری دارد.

می‌توانید بعد از مطالعه، با دوستان خود درباره مطالب مطالعه شده بحث کنید که این امر باعث می‌شود که مطالب بهتر در ذهن شما باقی بماند. گفت‌وگو با دوستان درباره مطالب خوانده شده نوعی مرور مطالب محسوب می‌شود و مطالب در ذهن باقی خواهد ماند.

هنگام مطالعه از گوش کردن موسیقی خودداری کنید زیرا هرگونه آلودگی صوتی و سر و صدا تمرکز فرد را بهم می‌زند. رادیو و تلویزیون دراتاق مطالعه نباید روشن باشد زیرا دراین صورت اگرچه فرد مطالب را می‌خواند و صفحات را ورق می‌زند اما هیچ گونه یادگیری صورت نمی‌گیرد و مطالب پس از مطالعه در ذهن خواننده باقی نمی‌ماند.

خواندن اطلاعات مندرج در صفحه‌ی اول
قبل از شروع مطالعه فصل‌های اصلی کتاب، ابتدا به‌دقت عنوان کتاب، نویسنده کتاب، موضوع مطالب، ناشر کتاب و سال انتشار را بخوانید.

در مرحله‌ی بعد حتما فهرست مطالب کتاب را بخوانید زیرا این کار ضمن اینکه انسان را با موضوع مطالب کتاب آشنا می‌کند، می‌تواند تصویر کاملی از محتوای کتاب به دست دهد. خواندن مقدمه کتاب که می‌توان آن را حاوی خلاصه کتاب تلقی کرد هرگز از دست ندهید زیرا نویسنده در آن خلاصه موضوع مطالب را به منظور آشنایی هرچه بیشتر خواننده به نگارش در آورده که مطالعه آن ضروری است.

وسعت دید
یکی از عوامل کندخوانی، تلفظ کلمات و خواندن تک تک آن‌ها حتی بصورت بی صدا است که باید از آن پرهیز شود.

هنگام خواندن وسعت دید را می‌توان تا حد دیدن بیش‌از پنج کلمه در هر توقف گسترش داد. برای دیدن بیش از یک کلمه در هر بار باید از حرکت سر جلوگیری شود، بدین ترتیب تعداد توقف‌های یک خواننده در پاراگراف دو خط و نیمی به حدود پنج تا شش توقف کاهش می‌یابد.

دقت به موضوع اصلی
موقع خواندن مطالب تازه باید به‌موضوع اصلی و محوری کتاب توجه داشت یعنی جملات گویا و کلمات اصلی را تشخیص داد.

دقت و درک موضوع اصلی کتاب تمرکز خواننده را افزایش داده و از حاشیه پردازی واتلاف وقت جلوگیری می‌کند، درنتیجه میزان یادگیری بیشتر می‌شود. هنگام خواندن مطالب، ذهن را باید خالی از رویا و فکر کردن به موضوعات جانبی کرد تا مطلب بطور کامل در ذهن بماند.

مطالعه با دقت
کتاب را همواره بدون شتاب و عجله مطالعه کنید و تازمانی که مطلبی را به درستی فرا نگرفته‌اید سراغ مطالعه مطلب دیگر نروید.

مطالب کتاب غیر درسی و درسی به هم پیوسته و مرتبط است، زمانی‌که یک مطلب را خوب یاد نگرفته‌اید، مطالعه‌و یادگیری مطالب دیگر بادشواری صورت می‌گیرد. مطالعه کتاب‌ها بویژه کتاب‌های علمی باید در کمال دقت و وسواس صورت گیرد.

جهش از مطالعه یک موضوع به موضوعی دیگر، بدون درنظر گرفتن فاصله، سبب می‌شود که دو مطلب درهم آمیزد و در نتیجه هیچکدام از دو مطلب به درستی در ذهن فرد باقی نماند. برای تغییر موضوع مطالعه همواره سعی کنید یک وقفه ایجاد کنید تا مطالب جدید و پیشین در هم آمیخته نشود.

یکی از عوامل عمده‌ای که باعث جلوگیری‌از درک سریع یک متن درهنگام خواندن و مانع حفظ کردن آن مطلب می‌شود تداخل آموخته‌های قبلی و بعدی است، یعنی مطالب قبلی آموخته شده با مطالب جدید در هم می‌آمیزد. برای جلوگیری از بروز این حالت بهترین راه مطالعه تک موضوعی است، یعنی در مدتی که یک مطلب را می‌خوانید از خواندن سایر مطالب خودداری کنید و تنها ذهن خود را روی همان مطلب متمرکز کنید.

پس از استراحتی کوتاه، موضوع مطالب را تغییر دهید واین کار باعث عدم تداخل دانسته‌ها و آموخته‌های جدید می‌شود. در صورت مشاهده خستگی از یک موضوع یا یک کتاب (درسی و غیردرسی)، کتاب دیگری را (با حفظ فاصله زمانی) محور مطالعه خود قرار دهید.

یادداشت برداری و خلاصه نویسی
یادداشت برداری و خلاصه نویسی از مهم‌ترین شیوه‌های درست مطالعه کردن است زیرا این کار باعث می‌شود که مطالب مهم کتاب همواره در دسترس باشد.

خلاصه‌نویسی کمک می‌کند که افراد حجم زیاد مطالب یک کتاب را یادداشت کنند و با مراجعه به آن در مدت بسیار کوتاهی بخوانند و به خاطر بسپارند. بسیاری از مطالب کتاب‌هایی را که می‌خوانیم، فرار است و امکان دارد پس از مدتی، از حافظه و ذهن انسان پاک شود.

مطالب را در کاغذهایی که در اصطلاح به آن فیش می‌گویند، یادداشت کنید. یکی از ویژگی‌های فیش‌برداری این است که مطلب براحتی دردسترس قرار می‌گیرد و می‌توان در هر زمان مطالب کتابی را مطالعه کرد.

دفتر و دفترچه برای یادادشت اصلا مناسب نیست زیرا بدلیل دسته‌بندی نبودن نوشته‌ها، پیدا کردن مطلب مورد نظر بسیار دشوار است. یادداشت برداری نباید بیش از اندازه باشد زیرا خواننده آماتور در صورت زیاد نوشتن از یادداشت برداری و حتی خواندن کتاب باز می‌ماند.

برای خط کشیدن زیر مطالب مهم کتاب از مداد استفاده کنید تا امکان پاک کردن آن وجود داشته باشد. پس‌از یک ساعت مطالعه ‪ ۱۵‬دقیقه استراحت کنید و برای آرامش خود، به بیرون بروید و یا از اتاق مطالعه به فضای بیرون بنگرید و سعی کنید به فضاهای طبیعی و دور دست چشم بدوزید.

پنج شنبه 16/10/1389 - 13:46
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته