• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2664
تعداد نظرات : 2458
زمان آخرین مطلب : 3843روز قبل
کنکور
اسامی نفرات برتر کنکور در 5 گروه آزمایشی ریاضی و فنی، علوم تجربی، علوم انسانی، هنر و زبان‌های خارجی منتشر شد.
خبرگزاری فارس: اسامی نفرات برتر کنکور ۹۱ اعلام شد
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، اسامی نفرات برتر کنکور سراسری سال 1391 در 5 گروه آزمایشی ریاضی و فنی، علوم تجربی، علوم انسانی،هنر و زبان‌های خارجی از سوی سازمان سنجش آموزش کشور اعلام شد.
اسامی این افراد بدین شرح است:
*گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی
1- محمد استادمحمدی از کاشان
2- سینا ملکیان از بابل
3- الهام احسانی مقدم از بابل
*گروه آزمایشی علوم تجربی
1- فرزانه رحمانی از سنندج
2- علیرضا اورعی از تهران
3- مهدی سلیمان‌زاده از تبریز
*گروه آزمایشی علوم انسانی
1- فاطمه فتاحی از تهران
2- امیرمحمد هوشمند چترودی از کرمان
3- فاطمه‌السادات حسینی دهنوی از کرمان
*گروه آزمایشی هنر
1- یاسمین قلعه نوئی از تهران
2- شیرین جعفری نسب کرمانی از تهران
3- میترا موحد از تهران
*گروه آزمایشی زبان‌های خارجی
1- فاطمه ولی‌زاده پاشا از بابل
2- سروش آرایی از اصفهان
3- بیتا مهری از اصفهان و پردیس پاشاخانلو از تهران
منبع : خبرگزاری فارس
(باز هم بابل مثل سالهای قبل افتخار آفرید، قرار گرفتن 3 نفر از شهرستان بابل در بین نفرات برتر کنکور را به همه همشهری های بابلی ام و خصوصا خانواده های این افتخار آفرینان تبریک عرض میکنم.)
چهارشنبه 11/5/1391 - 16:13
رمضان

مرحوم آیت‌الله مجتهدی می‌گوید: «عفت نفس» گناه نکردن است. پس بیان نکردن گناه دیگران و داشتن عفاف اولین دعایی است که در روز دوازدهم ماه رمضان از خدا می‌خواهیم.

خبرگزاری فارس: بهترین زینت از منظر آیت‌الله مجتهدی/ «عفت نفس» چیست
 

*دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان

 «اللّهمّ زَینّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ واحْمِلنی فیهِ على العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الخائِفین»

«خدایا زینت ده مرا در آن با پوشش و پاکدامنى و بپوشانم در آن جامه قناعت و خوددارى و وادارم نما در آن بر عدل و انصاف و آسوده‌ام دار در آن از هر چیز که می‌ترسم به نگاهدارى خودت اى نگه‌دار ترسناکان.»

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح «اللّهمّ زَینّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ» می‌گوید: خدایا روزی کن من را در ماه رمضان و به دو چیز زینت بده، ستر و عفاف، ستر یعنی اینکه گناهان مردم را مخفی کنم. به ما چه ارتباطی دارد که فلانی عیب دارد؟ خوش به حال بنده‌ای که به عیب خودش می‌پردازد و به عیب دیگران کاری ندارد. اگر رفیقت هم عیب دارد به کسی نگو. غیبت حرام است و عمل چهل روز را از بین می‌برد و اعمال خوب غیبت کننده را در نامه اعمال شخص غیبت شونده می‌نویسند.

وی می‌افزاید: خوبی‌های مردم را بیان کنید. مثلاً درباره انقلاب، خوبی‌های آن را بیان کنید. مراجع تضعیف انقلاب را جایز نمی‌دانند. اگر کسی پشت انقلاب حرف بزند و انقلاب را تضعیف کند و آمریکا بیاید، وضع ما بد می‌شود، باز اگر خدای ناکرده انقلاب بد باشد آنها از بد، بدترند.

این استاد اخلاق ادامه داد: آن‌ها که به عیب دیگران کاری ندارد، بهترین زینت را دارند. حدیث داریم خوش به حال کسی که به عیب خود پرداخته به عیب دیگران کاری ندارد.

وی در ادامه اظهار می‌کند: در ادامه دعا، «عفاف» آمده است. عفاف یعنی اینکه گناه نکنیم و عفت نفس داشته باشیم که گناه نکردن است. پس بیان نکردن گناه دیگران و داشتن عفاف اولین دعایی است که در این روز از خدا می‌خواهیم.

این استاد بزرگ حوزه علمیه در ادامه در شرح فراز «واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ» می‌گوید: خدایا من را به دو چیز مستور کن؛ یکی لباس قناعت و دیگری کفاف، کفاف یعنی اینکه زندگی را بگذرانیم. اگر مال و ثروت زیاد داشته باشیم، گرفتار می‌شویم و اگر دستمان پیش کسی دراز باشد ذلیل می‌شویم، پس از خدا بخواهیم که به اندازه کفاف زندگی به ما بدهد. قناعت هم به انسان عزت می‌دهد و کسی که قناعت دارد خدا او را عزیز می‌کند.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه در تشریح «واحْمِلنی فیهِ على العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ» می‌گوید: خدایا من را عادل کن و کاری کن انصاف داشته باشم و خدایا از هرچه که من از آن می‌ترسم من را امان ده. اگر کسی ما را تهدید می‌کند به ما ایمنی بده که کسی نتواند به ما تعرض کند.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در پایان سخنان خود می‌گوید: در پایان دعا می‌گویم «بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الخائِفین» یعنی به عصمت و حفظ و نگهبانی خودت ای کسی که خائفین و ترسناکان را نگهداری می‌کنی. ای کسی که هر که به تو متوسل می‌شود، از او نگهداری می‌کنی. خدایا درباره ما این دعاها را مستجاب بفرما. 

منبع : خبرگزاری فارس

چهارشنبه 11/5/1391 - 16:1
رمضان

حضرت امام خمینی (ره) ضمن تاكید بر ایجاد آمادگی برای ورود به مهمانی الهی در ماه مبارك رمضان فرمودند: دنبال این باشیم كه "لیله القدر" را دریابیم؛ همه سعادت عالَم در آن شب نازل شده است و از این جهت، از همه شب های عالَم بالاتر است.

1391/05/11 - 06:57

 

اگر ما در این ضیافت خدا، در این سفره‏ای كه خدای تبارك و تعالی افراشته است برای همه، اگر ما در اینجا موفق بشویم به اینكه راهمان بدهند در این میهمانخانه بزرگ الهی، جلویمان را نگیرند- شیاطین ایستاده‏اند كه راه را نگذارند برویم، جلو گیرند- اگر راهمان بدهند به این ضیافت، ممكن است كه راهی پیدا بكنیم به آنكه راه انسان است.

همه راه های دیگر غلط است؛ راه های حیوانی است. انسان یك اعجوبه‏ای است كه هم در او حیوانیت هست، حیوانی شهوی الی‏ غیرمتناهی و هم در او شیطنت هست الی‏ غیر متناهی. یك موجودی است همه ابعادش غیر متناهی است؛ از هر راهی كه برود آخر ندارد؛ هر راهی كه برود هیچ آخر ندارد و راهها همه غلط، همه اشتباه، همه منتهی به جهنم می‏شود الّا صراط مستقیم؛ آنی كه راه انسان است.

اگر راهمان بدهند در این "ضیافه الله" و مستعد شده باشیم كه وارد بشویم در این ضیافت خدا و در این ماه مبارك، امید است كه ان شاء اللَّه یك هدایتی شامل حالمان بشود.

خودتان را تقویت كنید در این ماه مبارك، مهیا بشوید برای همه پیشامدها. در عین حالی كه معنویات بود آنچه می‏خواستند، لكن با قوت معنویات، اعوجاج هایی كه در بشر بود و در این قدرت های بزرگ بود، این اعوجاج ها را می‏خواستند مرتفع كنند.

یك چوپان (حضرت موسی) با عصایش پامی‏شد می‏رفت فرعون و آن بساط فرعونی را می‏رفت دعوت می‏كرد كه بیا مسلمان شو، بیا آدم شو. یك صغیر یتیم چوپان زاده یا چوپان از حجاز پامی‏شود همه دولتها را دعوت می‏كند كه بیایید آدم بشوید؛ برای این است كه آدم كنند همه را.

مقصد این است كه ماها آدم بشویم و مع الاسف، مشكل است. یك مثلی هست كه می‏گفتند كه ملّا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشكل. مرحوم شیخ ما- رحمه اللَّه- مرحوم شیخ عبد الكریم می‏فرمود كه ملا شدن چه مشكل، آدم شدن محال است، مثل محال می‏ماند.

انبیا آمده بودند كه این محال را جامه عمل به آن بپوشند. این قدر دست و پا نزنید این طرف و آن طرف بروید. شما خدا را می‏خواهید؛ بروید دنبال همان كه می‏خواهید. فطرت شما توجه به خدا دارد، خودتان متوجه نیستید. همه فطرت ها توجه به خدا دارد.

این ماه رمضان و هر ماه رمضان دیگری مهیا كنید خودتان را. در این روز آخر- فرضاً- آخر شعبان است شاید، بیشتر مهیا كنید و مهیا كنیم خودمان را برای ورود در "ضیافه اللَّه" در مهمانی خدا كه ان شاء اللَّه با سلامت نفس، با نور هدایت خدای تبارك و تعالی وارد بشویم در این ماه عزیز معظم و فرق بكنیم.

در این ماه فرق داشته باشیم با سایر ماهها و دنبال این باشیم كه ان شاء اللَّه "لیله القدر" را دریابیم، بركات "لیله القدر" را كه قرآن در آن نازل شده است، همه سعادت عالَم در آن شب نازل شده است و از این جهت، از همه شب های عالَم بالاتر است، این را بتوانیم ادراك بكنیم، درك بكنیم.

* از بیانات امام خمینی (ره) در جمع بانوان شمیران (21 تیر 1359)

منبع : ایرنا

چهارشنبه 11/5/1391 - 15:52
شهدا و دفاع مقدس

با این‌که اسرای اسارتگاه موصل از داشتن کتاب ادعیه محروم بودند، ناگهان ردپایی از کتاب مفاتیح‌الجنان در اسارتگاه دیده شد.

خبرگزاری فارس: ردپای مفاتیح‌الجنان در اسارتگاه موصل
 

محمدرضا گلشنی یکی از آزادگان سرافراز کشورمان درخصوص ماه مبارک رمضان در اسارت می‌گوید: قبل از آغاز دوره اسارت و زمانی که در ایران بودم به خاطر ناراحتی معده تا 19 سالگی نتوانستم روزه بگیرم، ولی با توجه به شرایط دوره اسارت، از همان سال اول توانستم در ماه مبارک رمضان روزه بگیرم.

وی ادامه می‌دهد: زمانی که در اسارتگاه موصل بودیم، برای سحری یک لیوان آش و 3 عدد سمون (نوعی نان که خمیر داخل آن مانند آدامس بود) به ما می‌دادند.

این آزاده دفاع مقدس بیان می‌دارد: گاهی اوقات که خمیر سمون خوب بود با 2 دست آن را می‌ساییدیم تا تبدیل به آرد شود، سپس از این آرد برای درست کردن شیرینی استفاده می‌کردیم.

وی در خصوص درمان بیماری معده در دوره اسارت، خاطرنشان می‌کند: «غلامرضا سرمدی» تکنسین اورژانس که طی مأموریت اعزام مجروحان از خط مقدم به پشت جبهه‌ به اسارت دشمن در آمده بود، برای درمان بیماری معده بنده توصیه کرد، تغذیه و برنامه غذایی را تنظیم کنم.

گلشنی با اشاره به حدیث حضرت علی (ع) مبنی بر این که «تا گرسنه نشدید، غذا نخورید تا معده کاملاً پاک شود؛ تا سیر نشدید، دست از غذا بکشید»، می‌افزاید: با توجه به شرایط حاکم در دوره اسارت این حدیث حضرت علی (ع) برای ما عملی شد.

وی بیان می‌دارد: بعد از درمان بیماری معده با این روش، طوری شد که روزه‌های قضا و مستحبی ‌گرفتم و علاوه بر آن قبل از ماه مبارک رمضان به استقبال این ماه می‌رفتم.

گلشنی خاطرنشان می‌کند: ما در اسارتگاه کتاب مفاتیح‌الجنان و مناجات نداشتیم؛ «امیر نوذری» یکی از اسرا بود که دعای کمیل، مناجات شعبانیه، دعای ندبه و دعاهای دیگر را کاملاً حفظ بود؛ برای این که تمام آزادگان بتواند از این دعا‌ها استفاده کنند، اقدام به نوشتن این ادعیه بر روی کاغذ کرد.

وی بیان می‌دارد: کاغذ و قلم در اسارتگاه وجود نداشت، در نتیجه این دعاها را بر روی زرورق سیگار یا ورق‌های نازکی که از مقوای پودر لباسشویی درست کرده بودیم، نوشتیم و بعد از آن وقتی نماینده صلیب سرخ به اسارتگاه آمد، از وی درخواست مفاتیح الجنان کردیم که از ایران برایمان فرستادند.

این آزاده دوران دفاع مقدس می‌افزاید: در هر اسارتگاه که 100 اسیر در آنجا حضور داشتند، یک جلد کتاب مفاتیح‌الجنان وجود داشت و برای اینکه تمام اسرا بتوانند از مطالب این کتاب استفاده کنند، دعاها را از هم جدا می‌کردیم و اسرا مجدداً از روی این دعا‌ها می‌نوشتند.

منبع : خبرگزاری فارس

چهارشنبه 11/5/1391 - 15:47
رمضان

یک جوان هندو به نام «سونیل»، در برنامه زنده تلویزیونی رمضان در پاکستان با گفتن شهادتین، مسلمان شد. او روزه‌داری با شکوه مسلمانان را دلیل علاقه‌اش به اسلام عنوان کرد.

خبرگزاری فارس: یک تازه‌مسلمان: روزه‌داری مسلمانان در رمضان مرا به اسلام علاقه‌مند کرد
 

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل سی‌ان‌ان، «سونیل»، چندی پیش یک جوان هندو طی مراسمی که از برنامه زنده تلویزیونی رمضان که هرشب از تلویزیون دولتی پاکستان پخش می‌شود، به دین مبین اسلام گروید.

این اقدام «سونیل» که اکنون «محمد عبدالله» نام دارد، اقلیت هندوهای پاکستان را به شدت نگران کرده است. آنها مدعی‌اند: این جوان هندو یا فریب خورده، یا تحت فشار مسلمان شده است!

این درحالی است که «محمد عبدالله» در مصاحبه‌هایش تاکید کرده است که به هیچ عنوان تحت فشار نبوده و از دو سال پیش که در ماه رمضان شاهد برگزاری آئین روزه‌داری توسط مسلمانان بوده، به شدت به دین مبین اسلام علاقه‌مند شده و به مرور تصمیم به اینکار گرفته است.

«مایا خان»، مجری برنامه زنده رمضان نیز در پایان مراسم شهادتین این جوان هندو که اکنون مسلمان شده است، برای او آرزوی موفقیت کرد و گفت: امیدوارم بتوانی مسلمان خوبی باشی.

منبع : خبرگزاری فارس

چهارشنبه 11/5/1391 - 15:41
رمضان

مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی با تاکید بر اینکه آیات شفاعت در قرآن مربوط به افرادی است که با ایمان از دنیا می‌روند، بهترین خوبی‌ها را کمک انسان به بستگان فقیرش دانست.

خبرگزاری فارس: روایت آیت‌الله مجتهدی تهرانی از ارواح مردگان در شب‌های جمعه
 

*دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان

«اَللّهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّ فیهِ الْاِحْسانَ وَکَرِّهْ اِلَىَّ فیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ وَحَرِّمْ عَلَىَّ فیهِ السَّخَطَ وَالنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ»

«خدایا دوست گردان نزد من در این ماه احسان و نیکى را و ناخوش دار در پیش من در این روز فسق و نافرمانى و گناه را و حرام گردان در این روز بر من خشم کیفربار و آتش (سوزان) را به کمک خودت، اى فریادرس فریادخواهان»

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح «اَللّهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّ فیهِ الاِحْسانَ» می‌گوید: خدایا کاری کن که من خوبی را دوست داشته باشم و از بدی و گناه بدم بیاید. خدایا کاری کن که کار خوب انجام دهیم. یا به درهمی، یا به قدمی و یا به زبانی. آدم باید از انجام کارهای خوب لذت ببرد و در احسان ریاکاری نکنند تا در این صورت در قیامت به او اجر دهند.

بهترین خوبی چیست؟

وی می‌افزاید: بهترین خوبی‌ها این است که کسی به بستگان فقیرش کمک کند. بعضی‌ها به فامیل مستحق خود رسیدگی نمی‌کنند و به اشخاص دیگر کمک می‌کنند.

مرحوم آقای بروجردی احتیاط می‌کرد و می‌فرمود که اگر در شهرتان مستحق است، اشکال دارد کمک خود را به شهرهای دیگر بفرستید!

برخی مراجع نیز معتقد بودند که فطریه را باید به مستحقان همان شهر پرداخت کرد.

این استاد بزرگ اخلاق در ادامه می‌گوید: حدیث داریم که «بهترین شما کسی است که غذا درست کند و به در خانه‌ها ببرد»، خوب است که به یاد مردگان خود غذایی درست کنید و شب‌های جمعه آن را پخش کنید.

روایت داریم که روح مردگان مؤمنین شب‌های جمعه به در خانه فرزندان خود می‌آیند و طلب روزی می‌کنند. در گذشته در خیر اموات، نذری‌های زیادی داده می‌شد؛ اما الان این‌گونه نیست و به همین علت است که روح پدران ما از ما راضی نیستند و امورات زندگی‌مان به خوبی نمی‌گذرد.

چرا معصومین گناه نمی‌کنند؟

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه اظهار می‌کند: هیچگاه خودتان را خوب مپندارید و در نمازهای شب پیش خود بگویید که هنوز بد هستید.

امام سجاد (ع) با آنکه معصوم است در دعای ابوحمزه ثمالی می‌فرماید؛ خدایا آیا بین بندگان کسی از من بدتر وجود دارد؟

وی در شرح فراز «وَکَرِّهْ اِلَىَّ فیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ» بیان می‌کند: خدایا کاری کن تا از فسق و معصیت بدم بیاید. آیا می‌شود کسی از گناه بدش بیاید؟ بله، وقتی شما عادل شدید گناه در نظرتان بد می‌شود. معصومین (ع) به این دلیل گناه نمی‌کنند که معصیت در نظر آنها زشت است.

آیات شفاعت در قرآن مربوط به چه کسانی است

آیت‌الله مجتهدی تهرانی همچنین در شرح «وَحَرِّمْ عَلَىَّ فیهِ السَّخَطَ وَالنّیرانَ» تصریح می‌کند: خدایا غضب و آتش خودت را بر من حرام کن. جهنم مصیبت‌های بسیاری دارد و إن شاء‌الله هر کسی با ولای امیر‌المؤمنین (ع) و ولای اهل بیت (ع) از دنیا برود، جهنم نمی‌رود. امام صادق می‌فرمود: «ایمانتان را با خودتان بیاورید، ما دستگیری و شفاعت می‌کنیم.»

وی با بیان اینکه آیات شفاعت موجود در قرآن مربوط به کسانی است که با ایمان از دنیا می‌روند، می‌گوید: در قرآن دو نوع آیه درباره شفاعت داریم. به اذن خدا برخی که ایمان دارند، شفاعت می‌شوند؛ اما آنها که بی‌ایمان هستند شامل شفاعت نمی‌شوند.

راهکارهای ارتباط با خداوند

آیت‌الله مجتهدی تهرانی همچنین درباره فراز پایانی روز یازدهم ماه رمضان می‌گوید: «بِعَوْنِکَ» یعنی به کمک تو ای خدا. تا خدا ما را کمک نکند، نمی‌توانیم به محتویات این دعا دست پیدا کنیم. البته باید عمل هم بکنیم. اگر یک گام به سمت خدا بردارید، خدا چند گام به سمت شما حرکت می‌کند. برای اینکار با خدا ارتباط بگیرید. با حضور در مساجد و زیارتگاه‌ها با خدا ارتباط بگیرید.

وی در پایان سخنان خود در معنی و شرح دعای روز یازدهم ماه رمضان می‌گوید: «یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ» یعنی اینکه هر کس پناه و فریادرس می‌خواهد، خدایا تو پناهش می‌دهی و با این عبارت از خدا می‌خواهیم که دعای ما را مستجاب کند. 

منبع : خبرگزاری فارس

سه شنبه 10/5/1391 - 16:23
رمضان

ماه رمضان، بعثی‌ها مقابل اسرا آب یخ می‌خوردند تا شاید اسرا از آن‌ها درخواست آب کنند، می‌گفتند: به خمینی فحش دهید تا آب یخ بدهیم»، اما داغ این درخواست در دل بعثی‌ها ماند!

خبرگزاری فارس: شرط عراقی‌ها برای دادن آب یخ به اسرای ایرانی در ماه رمضان
دلیر مرد والفجر مقدماتی، وقت اسارت، پشت لباسش نوشت «پیش به‌ سوی کربلا»، برای همین جمله شکنجه زیادی شد. جانباز «مصطفی اسدی» از سال 61 تا 67 ساکن اردوگاه عنبر بوده ‌است.

در اسارت او را «عمران» صدای می‌زدند، برادر 2 شهید است، «شهید امیرحسین» که در کنار برادرش شهید شد و سر در بدن نداشته است، اسدی می‌‌گوید: «به شهید همت قول داده بودم با امیرحسین بر می‌گردم؛ نشد».

«شهید منصور اسدی» که کوچکترین برادر است در فاو، منطقه ام‌القصر شهید شده و 6 سال بعد از بازگشت عمران، بدنش به میهن باز می‌‌گردد، روایت زندگی و مبارزات این رزمنده و جانباز دفاع مقدس به قلم «مرتضی سرهنگی در کتابی با عنوان «خواب‌های تلخ عمران» منتشر شده است.

در گفت‌وگویی که با آزاده «مصطفی اسدی» داشتیم درباره موضوعات مختلفی سخن به میان آمد؛ او از این ناراحت است که از فیلم‌ها و سریال‌هایی که با موضوع محرومیت اسرا ساخته‌ می‌شود، چرا که معتقد است، ندانسته فیلم می‌سازند، وی می‌گوید: ما هفته‌ای یک روز برنج داشتیم، آن هم برنج خالی! اما در فیلم‌ها ناهار پلو و خورشت نشان می‌دهند! صحبت از اسارت و برادرانش بسیار آزارش می‌دهد. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

* پرستاری که به «حرس خمینی» غذا نداد

گردان مقداد با فرماندهی «شهید کارور» در والفجر مقدماتی در محاصره تانک‌ها گرفتار شد، شهید کارور دستور عقب نشینی دادند. من زخمی شدم و نتوانستم برگردم، 48 ساعت در سرمای بهمن‌ماه در منطقه افتادم.

بعثی‌ها که رسیدند، به زنده و شهید تیر خلاص می‌زدند. فرمانده گروهان کلت منور را به من داده ‌بود که برای اطلاع‌رسانی و غیره با رنگ‌های مختلف استفاده می‌شد. فرمانده بعثی فکر می‌کرد من مسئول رده بالا هستم و این کلت است. گفت این را نکشید. مرا به بیمارستان بردند.

مردم شهرهای مختلف در مسیر حرکت اسرا جمع شده‌ بودند و هلهله می‌کردند و حتی یادم هست پیرزنی نزدیک آمد و به صورتم تف انداخت. در بیمارستان به همه غذا می‌دادند. پرستار تا به من رسید، گفت: «حرس خمینی؟»، فکر می‌کردم می‌گوید طرفدار خمینی هستی؟ سرم را به نشانه تأیید تکان دادم، گفت: «به این غذا ندهید».

*آش با چاشنی صابون

بعد از بیمارستان، مرا به وزارت دفاع بردند. بازجویی شروع شد. فارسی بلد بودند. از عملیات می‌پرسیدند، من از عقبه خبری نداشتم. یکی دو هفته مرا نگه داشتند و بعد به اردوگاه عنبر بردند. در اردوگاه برخی از بچه‌های فتح‌المبین را دیدم.

صبحانه آش بی‌رنگی داشتیم. برای ناهار آب را جوش می‌آوردند و داخل آن زردچوبه می‌ریختند به اسم آبگوشت با نان می‌خوردیم. گاهی در آش صابون می‌ریختند تا بچه‌ها مریض شوند. بعضی‌ها اسهال خونی می‌گرفتند و حتی در اردوگاه‌های دیگر بعضی‌ اسرا از این بیماری شهید شدند.

*به خمینی فحش بدهید آب خنک بگیرید

زیر آفتاب شدید تابستان و ماه مبارک رمضان، بعثی‌ها مقابل اسرا آب یخ می‌خوردند تا شاید ما درخواست آب کنیم، می‌گفتند: «به خمینی فحش بدهید تا آب یخ بدهیم»، اما داغ این درخواست به دلشان ماند! اسرا واقعاً مرد بودند، جلوی همه چیز حتی نفس خود محکم می‌ایستادند.

در جبهه دچار موج گرفتگی شده بودم؛ در اسارت وقتی می‌آمد سراغم دچار غش می‌شدم. بچه‌ها نمی‌گذاشتند هیچ‌کاری انجام دهم. همه کارهای مرا خودشان انجام می‌دادند. خیلی همت داشتند. در اسارت با صابون رختشویی سرمان را می‌شستیم! صابون رختشویی، روشویی، سرشویی و هر چیز دیگری همه‌اش یکی بود! در زمستان آب حمام آنقدر سرد بود که احساس می‌کردی روی سرت تگرگ می‌بارد.

*جای گلوله‌ای که مامورین صلیب سرخ گزارش ندادند

یک‌بار در آسایشگاه حالم بد شد. پزشک درمانگاه والیوم 10 به من تزریق کرد. از صبح تا ساعت 10 شب خوابیدم. تشخیص ندادند مشکلم چیست؛ فقط می‌خواستند از سر خودشان ما را کم کنند، یک‌بار ساعت 3 نیمه شب هم‌ز‌مان درهای آسایشگاه باز شد و همه را به ردیف نشاندند. سربازان اردوگاه نبودند، نیرو مخصوص بودند. هر یک، شلاقی در دست داشتند. فرمانده برای کتک زدن هر اسیر، زمان می‌گرفت. سالم و بیمار فرق نداشت. بچه‌ها را به قصد کشت می‌زدند. بعد از مدتی رفتند، اما قبل از صبح دوباره آمدند و همان برنامه را تکرار کردند. بعد از آن 24 ساعت درها را قفل کردند و اجازه بیرون آمدن ندادند. بدن‌ها باد می‌کرد و بعد جایش می‌ترکید.

این وضعیت، عواقب برنامه چند هفته پیش بود. با دوربین‌های فیلم‌برداری به آسایشگاه آمده‌ بودند، بچه‌ها هم دوربین‌هایشان را شکستند. تیراندازی کردند که پشت ستون‌ها پناه گرفتیم. بعدها جای گلوله‌ها روی ستون را به صلیب‌سرخ نشان دادیم، نوشتند، اما هیچ‌کاری نکردند. آنها از خودشان بودند.

یکی از افراد که قصد پناهندگی داشت، اسیر شد. دایی‌اش با یک گونی شکر او را عوض کرده‌ بود. بعد از مدتی هم فرار کرد. آمار گرفتند و فهمیدند یک نفر کم است. بچه‌ها را حسابی تنبیه کردند. با شروع هر عملیات، بچه‌ها را حسابی شکنجه می‌کردند. یک ‌بار تا پای بازگشت آمدیم. به ایران خبر داده‌ بودند. حتی قربانی آماده کردند. اما بی‌دلیل ما را به اردوگاه برگرداندند.

*در حرم حضرت عباس (ع) جرأت نداشتند ما را بزنند

ما را به زیارت امام حسین (ع) بردند. در حرم امام حسین (ع) ما را می‌‍زدند. نمی‌گذاشتند نماز بخوانیم. اما در حرم حضرت عباس (ع) جرأت نداشتند. از آقا خواستم ما را برگرداند. حدوداً یک هفته بعد دوباره اسم مرا اعلام کردند. برگشتیم تهران. مادر و خواهرم را نشناختم. بس که پیر و شکسته شده ‌بودند.

در اسارت بودم که خبر شهادت برادر دیگرم را آوردند. صلیب‌سرخ نامه را داد. گفتند: ناراحت شدی؟ گفتم: «نه! برای همین کار آمده‌ایم. ناراحتی ندارد». این برادر از ما کوچکتر بود. وقتی از اسارت برگشتم از من پرسیدند چرا جبهه رفتی؟ گفتم برای نظام اسلامی رفتم. به جمهوری اسلامی رأی داده‌ بودم، می‌خواستم جمهوری اسلامی محکم بماند.

منبع : خبرگزاری فارس

سه شنبه 10/5/1391 - 16:21
رمضان

مرحوم آیت‌الله مجتهدی با بیان اینکه توکل بر خدا شرط موفقیت بر کارها است، اظهار داشت: هر جا که می‌خواهی بدانی دعایت مستجاب شده است، به دلت نگاه کن! ببین اگر ناامید از همه جا هستی، بدان که آن دعا مستجاب شده است.

خبرگزاری فارس: راه شناخت استجابت دعا/ هنگامی که باید از آسمان آتش بیاید
 

*دعای روز دهم ماه مبارک رمضان

«اَللّهُمَّ اجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلینَ عَلَیکَ وَاجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْفاَّئِزینَ لَدَیکَ وَاجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْمُقَرَّبینَ اِلَیکَ بِاِحْسانِکَ یا غایةَ الطّالِبینَ»

خدایا قرارم ده در این ماه از توکل‌کنندگان بر خودت و بگردانم در آن از سعادتمندان درگاهت، قرارم ده در آن از مقربان پیشگاهت به حق احسانت ای هدف نهایی جویندگان.

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح «اَللّهُمَّ اجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلینَ عَلَیکَ» می‌گوید: خدایا من را در ماه رمضان از کسانی قرار بده که متوکل باشم و بر تو توکل کنم و چشمم به دست دیگری نباشد. وی با بیان روایتی از صدر اسلام می‌پردازد و می‌گوید: شخص عربی، بدهکاری زیادی داشت. نزد امام حسین (ع) رفت و عرض کرد که بدهکاری دارم، خواستم به کریمی مراجعه کنم و به همین دلیل خدمت شما آمدم.

حضرت فرمود؛ «سه مسأله می‌پرسم؛ اگر یکی را جواب دادی، ثلث قرضت را می‌پردازم، اگر دو تا را جواب دهی دو ثلث آن را می‌دهم و اگر تمام آنها را پاسخ دهی، تمام قرضت را می‌پردازم.»، مرد عرب گفت که آخر من پاسخ کسی چون تو را بدهم؟ که امام فرمود: «جدم می‌فرمود؛ «الاحسان به قدر معرفة» اگر بفهمم چیزی بلدی قرضت را می‌دهم.» و بعد سؤال کرد: «بهترین چیزها در عالم چیست؟»، عرب گفت: بهترین چیزها ایمان به خداست. و ایمان به رسول خدا و ایمان به شما خاندان اهل بیت. سوال دوم را این‌گونه پرسید که «زینت انسان به چیست؟»، عرب گفت: زینت عالم به حلم، زینت ثروتمند به بخشش و زینت فقرا به صبر است.

این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: حضرت فرمود که «اگر اینها نباشند؟»، عرب گفتند: باید آتشی از آسمان بیاید و اینها را از بین ببرد. عالمی که حلم ندارد، ثروتمندی که بخشش ندارد و فقیری که صبر ندارد، باید از بین بروند.

حضرت امام حسین (ع) فرمود: «نجات از مهالک به چیست؟» عرب گفت: توکل به خدا. امام حسین (ع) تمام قرض‌های آن شخص عرب را پرداخت کرد و یک انگشتر نیز از دستشان خارج کرده است و دست مردم عرب کرد.

وی تأکید می‌کند: این حدیث را گفتم تا به این نکته اشاره کنم که ماه رمضان و روزه ما را موفق کند تا به خدا توکل کنیم. من از صفر شروع کردم و با توکل به این مرحله رسیدم. طلاب جوان هم باید با توکل به درس و تحصیل خودشان ادامه دهند.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه در شرح «وَاجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْفاَّئِزینَ لَدَیکَ» می‌گوید: خدایا من رستگار باشم و نه شقی. اگر رستگار باشم در روز قیامت اهل بهشت می‌شوم.

وی همچنین در شرح فراز «وَاجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْمُقَرَّبینَ اِلَیکَ» اظهار می‌کند:‌خدایا من را از مقربان درگاهت قرار بده. اینکه آدم مقرب درگاه الهی باشد خوب است نه اینکه خدا عقب بزند او را. گاهی خدا غضب می‌کند و بندگان باید حواسشان را جمع کنند.

این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: «بِاِحْسانِکَ یا غایةَ الطّالِبینَ» که در پایان دعا آمده است، یعنی به حق احسانت ای کسی که نهایت طالبین تویی. یعنی از هر جا که آدم ناامید می‌شود پیش خدا می‌رود.

وی در پایان با بیان حدیثی می‌گوید: هر جا که می‌خواهی بدانی دعایت مستجاب شده است، به دلت نگاه کن. ببین اگر ناامید از همه جا هستی، بدان که آن دعا مستجاب شده است. خدا خودش می‌فرماید:‌ به عزت و جلال خودم قسم که قطع می‌کنم امید کسی را که به غیر از من امید دارد.

منبع : خبرگزاری فارس

دوشنبه 9/5/1391 - 17:40
ورزش و تحرک

مربی نوشاد عالمیان گفت: حضورمان در دور سوم رقابت‌های المپیک باعث شد تا نگاه مردم به پینگ پنگ تغییر کند.

خبرگزاری فارس: بابادی‌وند: حضور عالمیان در دور سوم المپیک نگاه مردم به پینگ پنگ را تغییر داد
 

مهرداد بابادی‌وند در گفت و گو با خبرنگار اعزامی فارس به لندن درباره بازی امروز نوشاد عالمیان گفت: می‌دانستیم این حریف قوی‌تر است و کلاس متفاوتی دارد. در‌ آخرین دوره مسابقات جهانی نیز سوم شده است و چندین بار قهرمان اروپا بوده است. وی همچنین در المپیک پکن توانست به مدال نقره دست یابد.

وی ادامه داد: اگر نوشاد می‌توانست گیم سوم را ببرد شاید درصد کمی شانس داشتیم اما در حالت کلی از عملکرد او راضی هستیم. حریف نوشاد پیش از این در رنک جهانی یک و دو بود اما باتوجه به اینکه مدتی در رقابت‌ها شرکت نکرده بود اکنون در رنک 7 قرار دارد.

مربی عالمیان در پایان گفت: حضور نوشاد در راند سوم باعث شد نگاه مردم تغییر کند. پش از این حتی موفق نمی‌شدیم یک برد کسب کنیم اما همین که صعود کردیم نگاه‌ها تغییر کرده است. امیدوارم این روند رو به رشد ادامه داشته باشد و عالمیان با تجربه المپیک بتواند در مسابقات بعدی شرکت کرده و بهتر نتیجه بگیرد.

منبع : خبرگزاری فارس

(حضور نوشاد عالمیان 20 ساله  در جمع 16 پینگ باز برتر المپیک یک افتخار بزرگ برای ورزش کشورمان تلقی می شود و شکست او مقابل حریف آلمانی که دارنده عناوین متعدد جهانی و برنده مدال نقره المپیک پکن نیز بوده چیزی از ارزش های این جوان خوش آتیه کشورمان کم نخواهد کرد. من به نوبه خود این افتخار بزرگ را به ملت عزیز ایران ، مازندرانی های قهرمان و به خصوص همشهری های بابلی ام تبریک عرض میکنم.)

دوشنبه 9/5/1391 - 17:33
شهدا و دفاع مقدس

در ماه رمضان در اردوگاه اسرای ایرانی از یک استکان «شوربا» گرفته تا فروش سیگار برای گرفتن سهیمه بیشتر قرائت قرآن معمول بود، اما نحوه برخورد بعثی‌ها با اعتراض‌ اسرا درباره کیفیت غذا، یادآور هندوانه به شرط چاقو بود.

خبرگزاری فارس: افطاری با طعم صابون که 40 اسیر را شهید کرد/ ختم قرآن در 3 دقیقه!
 

به گزارش خبرگزاری فارس، «بیژن کریمی» از جانبازان و آزادگان دوران دفاع مقدس است که 1001 روز از عمر خود را در اسارتگاه‌ تکریت 11 عراق پشت سر گذاشت و در 9 شهریور 69، به میهن اسلامی بازگشت. وی نویسنده کتاب «هزار شب و یک شب» است که در این اثر به وقایع روزهای تلخ و شرین اسارت اشاره کرده است. این آزاده دفاع مقدس با ذکر خاطره‌ای، ماه مبارک رمضاین در اسارت را روایت می‌کند.

* شوربایی که در سفره افطار اسرا خودنمایی می‌کرد!

در دوران اسارت و تمام ایام سال گرسنگی و تشنگی معمول بود، بنابراین اسرا بیشتر اوقات روزه‌دار بودند؛ غذای ما در شبانه روز شامل «شوربا» یا همان آش عدس بود که به هر فردی یک استکان می‌رسید، «برنج» را با آب بادمجان یا آب پیاز و «گوشت» تاریخ مصرف گذشته سرو می‌کردند!. در ماه مبارک رمضان بعثی‌ها ساعت 5 بعد از ظهر «برنج» با آب بادمجان را با «گوشت» و «شوربا» برای افطار با هم می‌دادند تا هر اسیری غذایش‌ را برای افطار یا سحری تقسیم کند. چون ظرفی نبود که غذا را تا سحر نگهداریم، بیشتر اسرا به اجبار افطار و سحری را با هم می‌خوردند و مجبور بودند بدون سحری روزه بگیرند و تمام روز را به سختی و گاهی همراه با چاشنی شکنجه طی می‌کردند.

* ختم قرآن در 3 دقیقه!/ فروش سیگار برای خریدن وقت خواندن قرآن

هر اسارتگاه یک جلد قرآن کریم داشت و عراقی‌ها این کتاب‌ها را می‌دادند که ادعا کنند خواسته‌های اسرا را برآورده می‌کنند. و در هر اسارتگاه برای هر 10 گروه 13 نفره یعنی برای 130 نفر یک جلد قرآن کریم وجود داشت و برای ختم قرآن، هر فردی 3 دقیقه می‌توانست قرآن بخواند.

خریدن وقت قرآن کریم نکته جالب دیگری بود؛ بعثی‌ها در اسارتگاه به هر اسیری 2 تا 3 نخ سیگار می‌دادند؛ من سیگارم را به بچه‌هایی که سیگار استعمال می‌کردند، می‌دادم تا وقت قرآنشان را بخرم یا برخی دیگر نصف نان خود را می‌دادند تا سهمیه و وقت قرآن دیگر اسرا را بخرند.

در ماه مبارک رمضان تنبیه و شکنجه عمومی کمتر نمی‌شد؛ گرسنگی و تشنگی‌ ماه مبارک رمضان از یک سو و شکنجه‌های جسمی و روحی از جمله اجازه ندادن برای خواندن نماز و دعا از سویی دیگر شرایط را سخت‌تر ‌می‌کرد و هدف آنها این بود که جلوی روزه‌داری اسرا را بگیرند.

* افطاری با طعم صابون 40 اسیر را شهید کرد

یکی از شکنجه‌های عراقی‌ها در ماه مبارک رمضان آلوده کردن غذای اسرا به مواد شیمیایی مانند پودر لباسشویی، صابون و نفت بود. در یکی از روزهای ماه رمضان که تمام اسرا از گرسنگی روزانه تحملشان بسیار کم شده بود، عراقی‌ها در اسارتگاه «تکریت 11» افطار را مسموم‌ کرده بودند که بسیاری از بچه‌ها بیمار شده بودند و با توجه به نبودن سرویس بهداشتی در اسارتگاه، سخت‌ترین بیماری بود که بعدها تبدیل به اسهال خونی ‌شد و در طول یک ماه 40 نفر از اسرا به دلیل مبتلا به این بیماری به شهادت رسیدند.

پس از توزیع غذا یکی از اسرا گفت «من می‌خورم، اگر اتفاقی نیفتاد شما هم بخورید» برخی تحمل نداشتند و حدود 2 تا 3 قاشق از آن غذای مسموم را خوردند؛ حدود ساعت 11 تا 12 شب، دل‌‌درد اسرا شروع شد؛ هر کس در گوشه‌ای به خود می‌پیچید؛ یکی از دوستان به نام «کیومرث» از خرم‌آباد که وضعیت روحی مناسبی هم نداشت، اول از همه دل‌درد شدیدی گرفت و برای وی و سایر اسرا تحمل و فشار دل‌درد خیلی سخت بود. برخی تمام شرایط سخت را تحمل کردند اما برخی حال مساعدی نداشتند به طوری که صبح فضای اسارتگاه بوی تعفن گرفته بود و خود بعثی‌ها هم نمی‌توانستند وارد اسارتگاه شوند.

* هرچه دل تنگت می‌خواهد بگو به شرط کتک!

یک روز نظامیان عراقی آمدند و گفتند «شما کم و کسری‌های خودتان را بیان کنید تا تأمین کنیم» قبلاً این مسایل را داشتیم که اگر کسی درخواست خود را بیان می‌کرد، بعد از آن شکنجه می‌شد؛ آن روز گفتند هیچ کاری نداریم و دلمان می‌خواهد هر کسی بلند شود و ایراد‌های ما و کمی و کسری‌ها را بگوید.

«محمد بلالی» بلند شد و گفت «خوراک ما درست نیست؛ نمی‌گذارند به راحتی عبادت کنیم» او در ادامه به مشترکات دینی دو کشور ایران و عراق اشاره کرد و فرمانده نظامی عراق گفت «مشکلی نیست؛‌ نیازها برطرف می‌شود».

فردای همان روز «بلالی» که مجروح بود و با عصا راه می‌رفت را در محوطه اسارتگاه طوری روی زمین کشیدند که دستش شکست؛ بلالی را به بیمارستان «تکریت» بردم. در مسیر فرمانده ارشد نظامی عراق جلوی ما را گرفت و بلالی نیز ماجرا را توضیح داد، بنده نیز ترجمه کردم.

فرمانده ارشد نظامی نیز گفت «من رسیدگی می‌کنم»؛ وقتی برگشتیم به اسارتگاه، دیدیم یکی از نگهبانان لاغر، قلدر، خشن و بی‌رحم عراقی جلوی در دژبانی اسارتگاه قدم می‌زند؛ بلافاصله از آمبولانس پیاده شدیم. بازجویی مجدد آغاز شد که به دلیل اعتراض بلالی به فرمانده ارشد نظامی وی را با همان وضعیتی که داشت، فقط به خاطر مطرح کردن مسایل دینی و شرعی در اسارتگاه، کتک زدند و 10 روز حبس انفرادی کردند و بنده را نیز یک روز شکنجه کردند که بعد از یک روز آزاد شدم.

منبع : خبرگزاری فارس

دوشنبه 9/5/1391 - 17:22
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته