• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 976
تعداد نظرات : 130
زمان آخرین مطلب : 4942روز قبل
دانستنی های علمی
هیچ گنجى سودمندتر از علم و عمل صالح نیست
يکشنبه 4/5/1388 - 16:52
دانستنی های علمی

عمرو بن جموح یكى از یاران فداكار پیامبر و مشتاقان شهادت در راه خدا بود. وى چهار پسر داشت كه در جنگ احد حضور یافتند . چون عمرو از ناحیه پا ناراحت بود، فرزندانش مانع حضور او در نبرد با دشمن شدند.
عمرو خدمت پیامبر آمد و عرض كرد: فرزندانم مرا از حضور در صحنه جنگ باز مى دارند، در حالى كه من دوست دارم با همین پاها در بهشت قدم بگذارم .
پیامبر فرمود: خداوند تكلیف را از امثال تو بر داشته است . لَیسَ عَلَى الاَْعْرَجِ حَرَجٌ تو معذور هستى .
ولى وقتى پیامبر علاقه شدید او را براى شركت در جنگ ملاحظه نمود، خطاب به فرزندان عمرو فرمود: چرا پدرتان را از شركت در جهاد باز مى دارید. به این ترتیب عمرو بن جموح نیز در جهاد مقدس شركت نمود، و به همراه فرزند و برادر همسرش در جنگ احد به درجه رفیعه شهادت نائل گشت .
خبر شهادت عمرو بن جموح به همسرش رسید. او براى آوردن پیكرهاى سه شهید خانوداه خود (شوهر: عمرو بن جموح ، برادر: عبدالله بن عمرو، فرزند: خلاد بن عمرو) با شتر از مدینه به سوى میدان احد حركت كرد.
هنگام مراجعت از احد با بعضى از زنان مدینه كه براى كسب اطلاع از وضعیت رزمندگان خود روانه احد شده بودند، بر خورد كرد. یكى از ایشان ازاین زن مقاوم و صبور (مادر، همسر و خواهر شهید) درباره اوضاع احد و رزمندگان پرسید؟
او گفت : حال رسول خدا خوب است و هر مصیبتى در مقابل سلامتى پیامبر ناچیز است .
دیگرى پرسید: این اجسادى كه بر شتر حمل كرده اى ، چه كسانى هستند؟ گفت : شوهر، برادر و پسرم هستند كه سرفرازانه در راه خدا و حمایت از رسول خدا شهید شده اند. مى خواهم آنها را براى دفن به مدینه منتقل كنم . ولى نمى دانم چرا هرگاه مهار شتر را به سوى مدینه مى كشم به سختى حركت مى كند.
سرانجام پس از مدتى تلاش از به حركت در آوردن شتر به سوى مدینه ماءیوس شد. به همین خاطر مجدداً به احد برگشت و جریان را براى پیامبر نقل كرد.
حضرت پرسیدند: شوهرت هنگام خروج از خانه چه چیزى گفت ؟
عرض كرد: شوهرم گفت : اَللهُمَّ لاتَرُدَّنى اِلى اَهلى وَ ارزُقنى الشَّهادَةَ.
خداوندا مرا به سوى خانواده ام باز نگردان و شهادت را نصیبم فرما.
فرمود: دعاى شوهرت مستجاب شد. آنگاه دستور داد هر سه جنازه را در احد به خاك بسپارند.
سپس آن شیر زن محضر پیامبر اكرم عرضه داشت :
فادع لى عسى ان یجعلنى معهم .
براى من هم دعا كنید، شاید خداوند مرا با ایشان محشور فرماید
(75).
او نمونه اى از تربیت یافتگان مكتب حیات بخش اسلام است كه درود خدا و رسول و فرشتگان بر او باد و امروز هر یك از مادران ، همسران و خواهران شهیدان ، نمونه اى بارز و عینى براى بیان این حقیقت تاریخى هستند.

يکشنبه 4/5/1388 - 16:51
دانستنی های علمی
هیچ ثروتى مانند علم ، و هیچ فقرى مانند جهل نیست
يکشنبه 4/5/1388 - 16:51
دانستنی های علمی
دنیا سراى گذشتن است نه سراى ماندن
يکشنبه 4/5/1388 - 16:51
دانستنی های علمی

آنچه را نمى دانید بر زبان جارى نكنید. زیرا در بیشتر موارد ، مطالب صحیح و برحق ، ناآگاهانه و ندانسته ، مورد انكار قرار مى گیرد

يکشنبه 4/5/1388 - 16:51
دانستنی های علمی
در شگفتم از كسى كه سخنى مى گوید كه در دنیا و آخرت برایش سودى ندارد.
يکشنبه 4/5/1388 - 16:50
دانستنی های علمی

ابن جوزى بر فراز منبر نشسته بود و مردم را موعظه مى كرد.
یكى از شنوندگان از او سؤ الى كرد.
گفت : نمى دانم .
پرسید: پس چرا بالاى منبر رفته اى و در آن بالا نشسته اى .
پاسخ داد: من به مقدار علم و دانش خود بالا رفته ام . اگر بنا بود به اندازه جهل و نادانى خود بالا بروم ، به آسمان مى رسیدم .
و نیز گویند: شخصى از بوذر جمهور حكیم مطلبى پرسید:
گفت : نمى دانم .
سؤ ال كرد: پس چرا اینهمه حقوق مى گیرى ؟
پاسخ شنید: حقوق مرا در مقابل معلومات من مى دهند. اگر بنا بود در مقابل مجهولات به من حقوق بدهند خزانه دولت كافى نبود.

يکشنبه 4/5/1388 - 16:49
دانستنی های علمی
زبان حیوان وحشى گزنده اى است كه اگر به حال خود رها شود مى گزد.
يکشنبه 4/5/1388 - 16:49
دانستنی های علمی
بدى را بدى سهل باشد جزا
اگر مردى ، احسن الى من اساء
يکشنبه 4/5/1388 - 16:49
دانستنی های علمی
صاحب روضة الشهداء، مولى حسین كاشفى سبزوارى ،واعظ مشهور عصر خود به خاطر بعضى مصالح به هرات رفت و به دربار میر على شیر پادشاه هرات نزدیك شد، و باخواهر ملا عبدالرحمن جامى ازدواج كرد.
مردم سبزوار كه در تشیع تعصب شدیدى داشتند، به او سوء ظن پیدا كردند كه شاید از مذهب تشیع متزلزل شده و برگشته باشد. لذا هنگام مراجعت شیخ حسین واعظ به سبزوار در صدد امتحان وى بر آمدند.
روزى شیخ حسین در مسجد جامع سبزوار منبر رفته بود. جمعیت زیادى براى استماع و امتحان او به مسجد آمده بودند .سخن به اینجا رسید كه جبرئیل دوازده هزار مرتبه بر پیامبر نازل شد.
پیرمردى فرصت را مغتنم شمرد و با صداى بلند سؤ ال كرد: بگو بدانم ، جبرئیل چند مرتبه بر حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام نازل شده است ؟
واعظ كه از سوء ظن مردم آگاه شده بود، متحیر ماند كه چه پاسخ دهد .اگر بگوید: جبرئیل بر حضرت امیر نازل شده ، دروغ گفته ، و اگر بگوید نازل نشده ، چگونه از دست اهالى سبزوار جان سالم بدر برد.
پس از كمى تامل گفت : بیست و چهار هزار مرتبه جبرئیل بر حضرت امیر نازل شده است .
مردم با خوشحالى پرسیدند: به چه دلیل ؟
گفت : چون پیامبر فرمود: انا مدینة العلم و على بابها.
پس هر كس بخواهد به شهر داخل و از آن خارج شود باید دو بار از در بگذرد، یكى هنگام ورود و دیگرى هنگام خروج
يکشنبه 4/5/1388 - 16:48
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته