• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 475
تعداد نظرات : 273
زمان آخرین مطلب : 3510روز قبل
دعا و زیارت

سخنان حکمت بار امام حسن عليه السلام

1. شوخي هيبت را مي خورد و ( انسان) خاموش پرهيبت تر است.

2. کسي که از او درخواست شده آزاد است تا آنگاه که وعده دهد و به واسطه وعده اي که داده، بنده است تا آنگاه که به وعده اش عمل کند.

3. يقين، پناهگاه سلامت است.

4.  نخستين گام خردمندي، معاشرت نيکو با مردمان است.

5. خويش کسي است که دوستي اش او را نزديک کرده اگر چه نژادش دور باشد و بيگانه کسي است که دوستي اش او را دور کرده اگر چه نژادش نزديک باشد. هيچ عضوي از دست به بدن نزديکتر نيست، اما همين دست اگر معيوب شود، آن را ببرند و از بدن جدايش کنند.

6. فرصت به شتاب از دست مي رود و دير به دست مي آيد.

جمعه 6/7/1386 - 12:58
دعا و زیارت

دفع دشمنى خطرناك  

از كتاب العدد روايت شده كه گفته‏اند مردى در حضور امام حسن (ع) ايستاده، گفت:

«يا بن اميرالمؤمنين بالذى انعم عليك بهذه النعمة التى ما تليها منه بشفيع منك اليه بل انعاما منه عليك، الا ما انصفتنى من خصمى فانه غشوم ظلوم، لا يوقر الشيخ الكبير ولا يرحم الطفل الصغير!»؛ اى فرزند اميرمؤمنان سوگند به آن كه اين نعمت را به تو داده كه واسطه‏اى براى آن قرار نداده، بلكه از روى انعامى كه بر تو داشته آن را به تو مرحمت فرموده، كه حق مرا از دشمن بيدادگر و ستمكارم بگيرى كه نه احترام پيران سالمند را نگهدارد و نه بر طفل خردسال رحم كند!

امام (ع) كه تكيه داده بود، برخاست و به آن مرد فرمود: اين دشمن تو كيست تا من شرش را از سر تو دور كنم؟

عرض كرد: فقر و ندارى!

امام (ع) سر خود را به زير انداخت و لختى فكر كرد و سپس سربرداشت و به خدمتكار خود فرمود :«احضر ما عندك من موجود.»؛ هر چه موجودى دارى حاضر كن!

خدمتكار رفت و پنج هزار درهم آورد.

امام (ع) فرمود: اين پول را به اين مرد بده، آنگاه به وى فرمود:« بحق هذه الاقسام التى اقسمت بها على متى اتاك خصمك جائرا الا ما اتيتنى منه متظلما.» (7) ؛ به حق همين سوگندهايى كه مرا بدانها سوگند دادى كه هرگاه اين دشمنت براى زورگويى نزد تو آمد حتما براى گرفتن حق خود نزد من بيا.

جمعه 6/7/1386 - 12:56
دعا و زیارت

 اصحاب اخدود
يكى از جماعت هاى الگو در قرآن، كه با افتخار و عزت از آنها ياد شده است، كشتگان اخدود مى باشند. قرآن در سوره بروج از آنها و سرنوشت عبرت آموز، ومقاومت جانانه شان در راه عقيده توحيدى سخن گفته است؛

قُتِلَ أَصْحابُ الأُخْدُودِ * النّارِ ذاتِ الوَقُود * إِذ هُمْ عَلَيْها قُعُودٌ * وَهُمْ عَلى ما يَفْعَلُونَ بِالمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ؛(1)

كشته شدند ياران گودال (خندق)؛ همان آتش مايه دار و انبوه. آن گاه كه آنان بالاى آن خندق به تماشا نشسته بودند. و خود بر آنچه بر سر مؤمنان مى آوردند، گواه بودند.

ماجراى اصحاب اخدود از حيث تاريخى با اختلاف بسيار روايت شده است. طورى كه نمى توان نظر قطعى درباره مصداق واقعى و زمان وقوع آن اظهار نمود.

هرچند در برخى ترجمه ها و تفسيرها اصحاب اخدود لقب كسانى دانسته شده كه گروهى از مؤمنان را به خاطر عقيده و ايمان به توحيد در گودال هاى آتش سوزانيده اند، اما مشهور اين است كه اصحاب اخدود همان مؤمنان شهيدند.(2)

1. اصحاب اخدود، اسوه جان نثارى در راه توحيد

بارزترين صفت اصحاب اخدود كه آنان را به مقام الگويى مى رساند، جانفشانى و فداكارى بى دريغ در راه اعتقاد توحيدى است.

�با پذيرفتن هر يك از روايات تاريخى موجود در مورد چگونگى و مصداق قصه اصحاب اخدود، آنچه مسلم و يقينى است، مقاومت و رشادت اين گروه دربرابر تهديدهاى جدى سركردگان كفر است، كه مى خواستند زندگى دنيا را به بهاى ايمان به آنها دهند و اينان بر ايمان خويش تا آخرين لحظه پاى فشردند؛

وَما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلّا أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ العَزِيزِ الحَمِيدِ.(3)

و بر آنان عيبى نگرفته بودند جز اينكه به خداى ارجمند ستوده ايمان آورده بودند.

ديدگاه مشهور درباره ماجراى اصحاب اخدود كه مورد اعتراف بيشتر مفسران و سيره نويسان است را به طور خلاصه از سيره ابن هشام مى آوريم:

ذونواس با سربازانش به سوى آنها رهسپار شد و به يهوديت دعوتشان كرد و ميان كشته شدن ودين يهود، مختارشان ساخت.

�پس كشته شدن را برگزيدند و چاله هايى (اخدود) برايشان حفرنمود و بسيارى را سوزاند و بسيارى را با شمشير كشت و مثله كرد تا به نزديك بيست هزار شدند و آيات سوره بروج در شأن ذونواس و سپاهش نازل گشت.(4)

شرح بيشتر ماجرا، بنا به نقل على بن ابراهيم قمى در تفسير سوره بروج چنين است:

اصحاب اخدود كشته شدند و سبب آن اين بود كه ذونواس آخرين پادشاه از ملوك حمير، حبشيان را به حمله به سرزمين يمن واداشت و خود به دين يهود درآمد و حميريان را به اين آيين فرمان داد و خود را يوسف ناميد. مدتى بدين سان گذشت تا بدو خبر رسيد كه در نجران بازماندگان قومى نصرانى به سرمى برند كه دين عيسى و حكم انجيل را گردن مى نهند و پيشوايشان عبدالله بن بريامن است.

اطرافيان پادشاه، او را به عزيمت به سوى آن قوم و تحميل آيين يهود برايشان تشويق كردند. پس حركت كرد تا به نجران رسيد و هر كس را بر دين نصرانيت بود، گرد آورد. آن گاه دين يهود را بر آنان عرضه كرد اما آنها امتناع كردند. وى با آنان مجادله نمود اما جز ابا و امتناع نديد.

�سرانجام آنها كشته شدن را بر ورود به آيين يهود برگزيدند. ذونواس براى آنها گودال هايى حفر كرد و هيزم در آن بنهاد و آتش به پا كرد. گروهى از ايشان به آتش سوختند، گروهى ديگر با شمشير مثله شدند تا شمار سوختگان و كشتگان به بيست هزار رسيد و تنها يكى از ايشان به نام دوس با اسب خود گريخت.(5)

بنابراين، آنچه از مجموع روايات مشهور برمى آيد اين است كه اصحاب اخدود آزادانه، مرگ را بر دين جبرى و تحميلى و آيين منسوخ ترجيح دادند و از دين بر حق مسيحيت كه آخرين رسالت معتبر در زمانشان بود، بيرون نشدند و فرجامشان شهادت و سعادت عقبا گشت.


1 - بروج (85) آيات 4 - 7.

 

2 - بعضى از مفسران، آيه قتل اصحاب الاخدود را در مقام خبر نمى گيرند و نفرين و لعن تلقى مى كنند (خزائلى، اعلام قرآن، ص 135) و علامه طباطبايى نيز جزء اين عده است (الميزان، ج 20، ص 371) كه در اين صورت، اين گروه از موضوع بحث ما خارج و در زمره الگوهاى كفر قرار مى گيرند.

 

البته صرف نظر از مصداق لفظ اصحاب اخدود، مراد ما قربانيان اين واقعه است كه جان خود را در راه عقيده توحيدى فدا كردند.

 

3 - بروج (85) آيه 8.

 

4 - ابن هشام، السيرةالنبويه، ج 1، ص 35.

 

5 - تفسير قمى، ص 719 (به نقل از: محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج 14، ص 438 و 439).

پنج شنبه 5/7/1386 - 22:11
فلسفه و عرفان

پنج شنبه 5/7/1386 - 22:1
فلسفه و عرفان

تفاوت انسان و جن

جن به دلیل عنصر و مبدا اولی اش در خلقت با انسان متفاوت است .تفاوتهایی با انسان دارد

و در بعضی قسمتها ، در آنچه که فضلیت و کمال واقعی است ، از انسان پایین تر است

و در بعضی از قسمتها از انسان بیشتر دارند که آنها کمال واقعی شمرده نمی شوند .آنچه

اینها در آن از انسانها پایین ترند این است که در مراحل ایمانی و معنوی مانند انسان نیستند

البته مانند انسان مومن و غیر مومن ، مشرک و یا منکر خدا و انبیاء دارند

ولی افراد اینها در ایمان ، آن مراتبی را که افراد بشر طی می کنند نمی توانند طی کنند

مثلا نمی توانند به مقام پیغمبری برسند ، در این جهت تابع بشر یعنی پیغمبرها ،هادی

و راهنمای آنها هستند نه اینکه از خود پیغمبری داشته باشند . فرازهایی در قرآن وجود دارد

که تا حدودی پرده از اسرار جهان جن بر می دارد .

همانطور که در آیه شریفه آمده :

خَلَقَ الاِنسَانَ مِن صَلصَالِ و خَلَقَ الجَانَ مِن مَارِجِ مِن نَار

انسان را از گل خشکیده ای همچون سفال افرید ، و جن را از شعله های مختلف و متحرک

پنج شنبه 5/7/1386 - 10:19
دعا و زیارت
 

امام صادق (ع) از رسول اکرم (ص) نقل می کند که فرمودند:

هنگامی که سفره غذا را می گسترانند چهار هزار فرشته بر دور آن جمع می شوند ،

اگر بنده « بسم الله » گفت : فرشتگان می گویند : خدا بر شما و غذایتان برکت فرستد

و به شیطان خطاب می کنند که بیرون رو ای فاسق ، ترا بر ایشان سلطنتی نیست

و اگر « بسم الله » نگفت : فرشتگان به شیطان می گویند : بیا ای فاسق و با اینها

غذا بخور و چون بعد از غذا سفره جمع شد و یادی از خدا نشد ، فرشتگان میگویند

مردمی که خدا به ایشان نعمتی ارزانی داشته و پروردگارشان را فراموش کرده اند.

علامه طبا طبا یی رحمه الله می فرماید: تقسیم آیه مبارکه « بسم الله الرحمن الرحیم»

در مربعات به حروف ابجد ، برای دفع جنیان و افراد مبتلا به جن مفید است .

پنج شنبه 5/7/1386 - 10:16
دانستنی های علمی
 

ابلیس به پنج دلیل مستوجب لعنت گردید:

اول: اینکه ابلیس به گناه خویش معترف نشد کبر او راهی برای اعتراف نگذاشت

دوم : ابلیس توبه را بر خود واجب ندید ، از آن عذر نخواست و تضرع نکرد.

سوم : ابلیس از کرده خود پشیمان نگشت و عذر نخواست.

چهارم :ابلیس در آن نافرمانی، نفس خود را ملامت نکرد.

پنجم : ابلیس از رحمت خدا نومید گشت

پنج شنبه 5/7/1386 - 10:15
دانستنی های علمی

موسيقي قورباغه

شهيد «حمزه بابايي» همراه عده‌اي از رزمندگان به منطقه عملياتي بدر رفته بودند، نمي‌دانستند منطقه خودي است يا تحت تصرف دشمن، پس از مدتي جستجو به نتيجه‌اي نرسيدند،‌ کم‌کم‌ بچه‌ها روحيه‌هايشان را نيز از دست مي‌دادند، حمزه بابايي که استاد تقويت روحيه بچه‌ها بود به شوخي رو به بچه‌ها کرد و گفت:«يک راه شناخت خيلي خوب پيدا کردم، همه خوشحال گرد او جمع شدند و سوال کردند هان بگو از کجا مي‌شود فهميد وضعيت منطقه را؟ زود بگو او در حالي که مي‌خنديد گفت: از قورباغه‌ها! اگر موسيقي آنها در دستگاه شور باشد، يعني «قور قور» بکنند منطقه خودي است و اگر در دستگاه ابوعطا بخواند و «القور، القور» بکنند منطقه در تصرف دشمن است. پس از اين شوخي، خنده روي لبهاي رزمندگان نشست و با روحيه عالي شروع به جستجوي جهت و يافتن نيروهاي خودي کردند.

منبع :نشريه طراوت شماره 12 صفحه 14

چهارشنبه 4/7/1386 - 20:13
دانستنی های علمی

سجده بر آب

شب بيست و يكم ماه رمضان سال 1362 شهيد مرتضي بشارتي و چند نفر ديگر براي شناسايي داخل آب هور شدند با نزديك شدن به سنگر عراقي‌ها در كمال تعجب ديدند در يك سنگرعزاداري و در يك سنگر ديگر مراسم جشن و پايكوبي برپاست. در همين هنگام نيروهاي گشتي عراقي از سه طرف به سمت آنها حركت كرده و نزديك بود محاصره و اسير شوند. اسير شدن آنها مفهومي جز لو رفتن عمليات و منطقه نداشت. وقتي مرتضي دلش شكسته بود و داخل قايق به حالت نشسته سرش را روي آب خم كرده و سجده نمود و روي آب آيه شريفه«و جعلنا من بين ايديهم سداً خلفهم فاغشيناهم فهم لا يبصرون را زمزمه كرد وقتي سرش را بلند كرد به اطراف نظر انداخت انگار زمان از حركت باز ايستاده بود نه صدايي نه كسي و او بلافاصله به اتفاق همراهانش پارو زنان خودشان را حدود سيصدمتر عقب‌ كشاندند و در مكان ناباوري دوباره سرو صداي بلند عراقي‌ها را شنيدند لطف الهي و توكل خالصانه آنها را از محاصره نجات داد. (1)
1- شهيد مرتضي بشارتي در سال 1345 در زاهدان متولد شد.بارها به عنوان بسيجي به جبهه رفت و سرانجام در سن 20 سالگي در عمليات كربلاي 5 مورخ 15/12/1365 در منطقه عملياتي شلمچه به شهادت رسيد.

منبع :كتاب لحظه‌هاي آسماني
راوي : مهرداد راهداري

 

چهارشنبه 4/7/1386 - 20:4
دانستنی های علمی

الميو الميو

از سرما مثل بيد داشت مي‌لرزيد. شده بود موش آب كشيده. داشتيم مي‌پرسيديم كه: «خوب، حالا كجا رفتي، چه كسي را ديدي؟» و او تندتند مي‌گفت يك گربه ديدم. يك گربه. و بچه‌ها با تعجب: «گربه؟ خوب كه چي؟» پوتينهايش را به هر سرعتي بود در آورد و آمد به سمت والر: «گربه عراقي.» تعجب ما بيشتر شد كه: «معلوم چي داري ميگي؟ گربه عراقي ديگه چيه، ما رو گرفتي؟» خيلي جدي گفت: «نه جون خودم، خودتون بريد سر سه راه ببينيد. گربه سياهي است كه به زبان عربي مي‌گويد: الميو،الميو!»

منبع :فرهنگ جبهه، شوخ طبعي ها ج 1
از سایت صبح

 

چهارشنبه 4/7/1386 - 19:57
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته