• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1994
تعداد نظرات : 294
زمان آخرین مطلب : 4597روز قبل
دانستنی های علمی
افتادن انگلستان به دست فرانسويان

ويليام فاتح

ويليام دوم، حكمران نرماندي (فرانسه) كه تاريخ از او به عنوان ويليام فاتح و پاره يي ازتاريخ نگاران ويليام حرامزاده نام مي برند دراين روز (28 سپتامبر) در سال 1066 ميلادي با شش هزار مرد جنگي مركب از فقط نخبگان و جنگ آزمودگان فرانسوي و كشورهاي ديگر اروپايي براي تصرف انگليس قدم به خاك اين كشور گذارد و ظرف 16 روز آن را تصرف كرد و در آنجا به بسط فرهنگ و زبان فرانسوي پرداخت كه واژه هاي فرانسوي در زبان انگليسي بازمانده از همان زمانند. آخرين و قاطع ترين جنگ ويليام با انگليسي ها روز 14 اكتبر در هاستينگ (هاستاينگ) روي داده بود. دليل حمله ويليام به انگليس آسوده خاطر كردن خود از تعرض هاي بدون اطلاع قبلي (شبيخون زدن) انگليسي ها بود كه وي را از پرداختن به امور غير نظامي و پيشرفت كشور باز مي داشتند. بعلاوه، انگليسي ها به تعهداتي كه مي سپردند عمل نمي كردند.
     ويليام فرمانروايي بر ضد فساد اداري بود و همه آمار و حسابهاي انگلستان در دست خودش بود، حتي مي دانست كه در هر واحد زمان چند مرغ و گوسفند در اين سرزمين وجود دارد. انگليسي ها دهها سال پس از سلطه فرانسوي ها، زبان خود را دوباره احياء كردند كه جهانگير شده است. پس از اشغال طولاني اين سرزمين توسط فرا نسويان، اين نيروي ناسيوناليسم بود که زبان انگليسي را زنده کرد.
قرنها پيش از ويليام هم آنگلوساكسونها از آلمان به انگلستان هجوم برده و آنجا را متصرف شده بودند. به همين سبب زبان انگليسي از ريشه زبان آلماني (خانواده زبانهاي هند ـ اروپا) است كه پارسي هم از همين دسته از زبانها است.
پس از ورود انگلوساكسونها به مركز انگلستان، اسكاتلندي ها به نقاط شمالي تر و ولش ها به نقاط جنوبي تر رانده شدند.

جمعه 6/7/1386 - 8:20
دانستنی های علمی
پمپي كنسول روم

پمپي

«پمپي» كه بعدا ژنرال و كنسول روم شد 28 سپتامبر سال 106 پيش از ميلاد به دنيا آمد و درست در همين روز در سال 48 پيش از ميلاد درگذشت. جنگ سال 53 پيش از ميلاد ايران و روم كه ضمن آن كراسوس كنسول ديگر روم كشته شد و ارتش روم شديدترين شكست را تحمل كرد در زماني روي داد كه پمپي و سزار دو كنسول (عضو شورايعالي) ديگر روم بودند. شكست كراسوس در جنگ «حران» بزرگترين تحقير براي روميان و در عين حال قاطعترين پيروزي نظامي شرق بر غرب بوده است.

جمعه 6/7/1386 - 8:19
دانستنی های علمی
هياتي مامور شد تا ببيند که رضاشاه جواهرات سلطنتي را با خود نبرده باشد!

28 سپتامب 1941 ( 6 مهر 1320 ) يك روز پس از تبعيد رضا شاه از كشور به سوي جزيره موريس به عنوان زنداني مادام العمر انگلستان ، ژنرال « ويول » فرمانده نيروهاي انگليسي در هند كه واحدهايش ايران را در اشغال نظامي داشتند وارد تهران شد. در همين روز به اصرار نمايندگان مجلس ، هياتي مامور بازرسي و مراقبت از جواهرات سلطنتي شد كه رضا شاه آنها را با خود نبرده باشد! . اين اهانت غير مستقيم به شاه سابق در حالي بود كه پسر او بر جايش نشسته بود و نسبت به اين عمل اعتراض و حتي گلايه نکرد!.

جمعه 6/7/1386 - 8:19
دانستنی های علمی
پيشنهاد روم به ايران: تقسيم خاور زمين ميان دو دولت!

پروبوس

28 سپتامبر سال 280 ميلادي بهرام دوم شاه ساساني در آستانه برگزاري جشن مهرگان پيشنهاد پروبوس Probus امپراتور روم را براي تقسيم خاور زمين ميان دو ابر قدرت ايران و روم رد كرد و به فرستاده امپراتور روم تاكيد كرد كه دولت روم بايد دست خود را از آسيا كوتاه كند و از مديترانه شرقي پا فراتر نگذارد، ولي اضافه كرد كه ايران آماده است با روم در صلح و صفا به سر برد. فرستاده امپراتور روم تقاضا كرد كه نماينده اي با او به رم برود و اين پيشنهاد را مستقيما در آنجا مطرح كند كه بهرام دبير اول دفتر خود را با وي به رم فرستاد و يك صلح كوتاه مدت ميان دو كشور برقرار شد.

جمعه 6/7/1386 - 8:16
خاطرات و روز نوشت

جدول اسرارِ زندگی !!!

دلم براش تنگ شده بود٫ دوست داشتم دوباره تو چشمهای آبیش غرق بشم هر چند با زحمت مي شد اون چشم های پر نورش را از پشت اون عينک های ته استکانی ديد. لباسهام را پوشيدم و رفتم جای هميشگی. يه پارک کوچيک دوتا خيابون بالاتر٫ يه حوض داشت که دور تا دورش صندلی بود. روی صندلی هميشگی نشسته بود٫ صندلی که عصر ها رو به غروب بود. وقتی ازش می پرسیدند چرا اینجا میشینه می گفت :
-خورشيد وقتی می خواد بخوابه خودش را آرايش می کنه و من دوست دارم ببينمش.
طبق معمول داشت جدول حل میکرد. آروم نشستم کنارش٫ اصلاً متوجه نشد. گردنم را دراز کردم ببینم جدول امروزش چی بود. بالای جدول نوشته بود جدولِ اسرارِ زندگی !!! بیشتر کنجکاو شدم ببینم چی هست. شروع کرد به خوندن و جواب دادن ...
۱- بهترین هدیه واسه یه دوست(۴ حرفی)
جواب داد : محبت
۲- کمیاب و قیمتی (۵ حرفی)
جواب داد : عاطفه
۳-کوتاه ولی ماندنی(۴حرفی)
جواب داد : نگاه
۴-میوه ی درخت دلبستگی(۵ حرفی)
جواب داد : جدایی
۵- آخرین داستان نوشتهء عقل(۷حرفی)
جواب داد : دیوانگی
۶-زیباترین گلِ باغ دوستی (۳حرفی)
جواب نداد ؟!
دستاش شروع کرد به لرزیدن٫ فقط نوشت ع و دیگه ادامه نداد. قلم از دستش افتاد٫ روزنامه را گذاشت روی نیمکت٫ عینکاش را در آورد و گذاشت روی روزنامه. بلند شد و قدم زنان دور شد...
روزنامه و عینکش را برداشتم و برگشتم خونه شب با خودم خیلی فکر کردم تا بتونم جواب اون سوالی را که نیمه تمام نوشت پیدا کنم ولی نتونستم. با خودم گفتم فردا که میرم عینکش را بهش بدم ازش می پرسم .
از اون روز سالهاست که میگذره ولی نمی دونم چرا دیگه نمیاد باهم غروب را تماشا کنیم...نمی دونم بدون عینکش می تونه ببینه یا نه ...
حالا من موندم و یه دنیا سوال و یه امانتی !!!

پنج شنبه 5/7/1386 - 6:51
رمضان

الّلهُمّ ارزُقنی فيه طاعَةَ الخاشِعين
وَ اشرَح فيه صَدری بإنابَة المُخبِتين
بأمانِک يا أمانَ الخائِفين
 

رمضان به نيمه رسيد، و خواسته های پايان ناپذير من فزونی يافت؛ ماه نيايش و بخشش به نيمه رسيد و روزه دار با هزاران اميد به آستان معشوق خويش شتافت؛ آن که به شوق حق کام از طعام ببست، و به عبادت تو نشست در اين نيمه ماه چنان به درگاه تو چشم دارد که او را در شمار فروتنان نهی، و سعادت بندگی به سان آنان را به او دهی.
امروز و در اين نيمه راه، يک نياز ديگر نيز به پيشگاه بی نيازت می آورم، و متواضعانه خواهان آنم که سينه را فراخ سازی و امکان شنيدن و ديدن و عبرت گرفتن از هر انديشه و فکری را در دام اندازی.
هر کس که هراسيد و از کش و قوس زمانه ترسيد، تو را پناه گرفت و هر که خوف و وحشتی او را فرا رسيد، خود را به درگاه تو کشيد، مرا نيز در نگاه خويش گير و در پناه خودت درآور.

پنج شنبه 5/7/1386 - 6:34
دعا و زیارت

چهار نام از نامهاي‌ قرآن‌

علی اصغر آخوندی
کارشناس ارشد علوم قرآنی

هر كدام‌ از كتابهاي‌ آسماني‌ براي‌ خود نام‌ خاصي‌ داشته‌اند، قرآن‌ نيز كه‌ مجموعه‌ آياتي‌ است‌ كه‌ ازطريق‌ وحي‌ به‌ جان‌ و دل‌ پيامبر گرامي‌ اسلام‌ نازل‌ شده‌، داراي‌ نام‌ و يا نام‌هايي‌ است‌ كه‌ در خود قرآن‌ آمده‌ است‌.
در باره‌ اينكه‌ در زمان‌ خود رسول‌ خدا(ص‌) از اين‌ مجموعه‌ وحي‌ الهي‌ به‌ چه‌ نام‌ مشخصي‌ ياد مي‌شده ‌نيز، سخن‌ قطعي‌ و روشني‌ در دست‌ نيست‌. اما تكرار كلمه‌ قرآن‌ در جاي ‌جاي‌ مجموعه‌ وحي‌ اين‌ گمان‌ را تقويت‌ مي‌كند كه‌ اين‌ مجموعه‌ به‌ همان‌ نام‌ قرآن‌ خوانده‌ مي‌شد. همچنين‌ در رواياتي‌ كه‌ از پيامبر(ص‌) وائمه‌(ع‌) درباره‌ فضل‌ قرآن‌ نقل‌ شده‌ نام‌ «قرآن»، «مصحف» و «كتاب‌ الله» تكرار شده‌ است‌.
به‌ هر حال‌ براي‌ قرآن‌ اين‌ كتاب‌ آسماني‌ مسلمانان‌، نامهاي‌ گوناگوني‌ در خود قرآن‌ اطلاق‌ شده‌ است‌ كه ‌هر كدام‌ بيانگر بعد خاصي‌ از قرآن‌ و داراي‌ بار ويژه‌اي‌ است‌.
شيخ‌ طوسي‌ در مقدمه‌ تفسیر تبيان‌ به‌ چهار نام‌ معروف‌ و مشهور قرآن‌ اشاره‌ مي‌كند. (1)
شيخ‌ در مورد اسامي‌ قرآن‌ چنين‌ مي‌نویسد: خداوند تعالي‌ قرآن‌ را با چهار اسم‌ نامبرده‌ است‌:
1ـ قرآن‌: آن را در آياتي‌ قرآن ناميده‌ است‌: «انا جعلناه‌ قرآناً عربياً»،(2)«شهر رمضان‌ الذي‌ انزل‌ فيه‌القرآن» و...(3)
2ـ فرقان‌: آنرا در آيه‌اي‌ فرقان‌ ناميده‌ است‌: «تبارك‌ الذي‌ انزل‌ الفرقان‌ علي‌ عبده‌ ليكون‌ للعالمين ‌نذيراً».(4)
3ـ كتاب‌: در آيه‌اي‌ كتاب‌ نيز ناميده‌ شده‌ است‌: «الحمد لله‌ الذي‌ انزل‌ علي‌ عبده‌ الكتاب‌ و لم يجعل‌ له‌ عوجاً قيماً».(5)
4ـ ذكر: در آيه‌اي‌ به‌ ذكر نيز نامبردار گشته‌ است‌: «انا نحن‌ نزلنا الذكر و انا له‌ لحافظون».(6)

1ـ قرآن‌
واژه‌ قرآن‌ 70 بار در قرآن‌ به‌ كار رفته‌ است‌ و جز چهار بار آن‌ بقيه‌ بر كتاب‌ آسماني‌ مسلمانان‌ اطلاق ‌شده‌ است‌. چهار موردي‌ كه‌ براي‌ غير كتاب‌ بكار رفته‌ دو بار در سوره اسراء آیه 87 و سوره قيامت آیات ‌17 و 18 است.(7)
واژه‌ قرآن‌ همان گونه‌ كه‌ اكثر لغويون‌ گفته‌اند از (قرأ ـ يقرأ ـ قراءه‌) گرفته‌ شده‌ است‌. (8)و معناي‌ اصلي‌ را نيز در اين‌ باب‌ «جمع‌ كردن» بيان‌ كرده‌اند‌.(9)
و چنان كه‌ ابن‌ فارس‌ آورده‌ است‌ هرگاه‌ پس‌ از دو حرف‌ «ق‌ ر» حرف‌ عله‌ يا همزه‌ بياید دلالت‌ بر جمع‌ و اجتماع‌ دارد. از «قري» القرية‌ را مثال‌ زده‌ و بدين‌ خاطر قريه‌ ناميده‌ شده‌ است‌ كه‌ مردم‌ در آن‌ جمع‌ مي‌شوند. و واژه‌ قرآن‌ را نيز از «قرأ» مي‌داند، بدين‌ خاطر كه‌ در آن‌ احكام‌، و داستان ها و غيره‌ جمع‌ شده‌ است‌.(10)
آنچه‌ گفتیم در رابطه‌ با اشتقاق‌ واژه‌ قرآن‌ بود و در مورد معناي‌ اصطلاحي‌ آن‌ نيز چند احتمال ‌مي‌رود:
ناميدن‌ مجموعه‌ وحي‌ محمدي‌ به‌ قرآن‌ براساس‌ دو معنا احتمال‌ مي‌رود:
اول‌: آنكه‌ قرآن‌ به‌ معني‌ خواندن‌ و تلاوت‌ كردن‌ است‌ و مصدر (قرأت‌ قرآناً) يعنی‌ (تلاوت‌ كردم) ‌مي‌باشد.
دوم‌: به‌ معني‌ گرد هم‌ آمدن‌ و جمع‌ كردن‌ است‌ و مصدر (قرأت‌ الشي‌ء) يعنی‌ قسمت هاي‌ آن‌ گرد هم‌ آمدند و جمع‌ شدند.
در مقام‌ ترجيح‌ يكي‌ از دو احتمال‌، احتمال اول بهتر و شايسته‌تر به نظر می رسد؛ چرا كه‌ خداوند مي‌فرمايد: «ان‌ علينا جمعه‌ و قرآنه‌، فاذا قرأناه‌ فاتبع‌ قرآنه»(11)
(همانا بر ما جمع‌ كردن‌ و تلاوت‌ آن‌ (قرآن‌) مي‌باشد. پس‌ هرگاه‌ آن را تلاوت‌ كرديم‌ اين‌ تلاوت‌ را پيروي ‌كن‌).
مراد در اين‌ آيه‌ اين‌ است‌ كه‌ هرگاه‌ آن را بر تو تلاوت‌ مي‌كنيم‌ پس‌ تلاوت‌ آن‌ را دنبال‌ كن‌. و اگر اين‌ آيه‌ حمل‌ شود بر جمع‌ كردن‌ (احتمال دوم) ديگر لازم‌ نمي‌آمد پيروي‌ از يك ‌يك‌ آيات‌ كه‌ در اوقات‌ مختلف‌ نازل‌ شده‌ و تنها زماني‌ اتباع‌ و پيروي‌ واجب‌ مي‌شد كه‌ آيات‌ با يكديگر جمع‌ شده‌ باشند. براساس‌ اين‌ قول‌ «فاذا قراناه‌ فاتبع‌ قرآنه» يعني‌ هرگاه‌ آن را جمع‌ كرديم‌ پس‌ از جمع‌ آن ‌پيروي‌ كن‌. و اتباع‌ و پيروي‌ از آن‌ بر تكامل‌ جميع‌ آن‌ وابسته‌ بود و اين‌ خلاف‌ اجماع‌ است‌. پس‌ معناي‌ اول ‌شايسته‌تر است‌.
چنان كه‌ آمد نظر مفسرین و اكثر لغويون‌ بر اين‌ است‌ كه‌ واژه‌ قرآن‌ مصدر (قرأ يقرأ قرآناً) مي‌باشد ولي‌ علاوه ‌بر اين‌ نظر بعضي‌ آنرا از «قرن» مشتق‌ مي‌دانند كه‌ به‌ معني‌ ضميمه‌ كردن‌ چيزي‌ به‌ چيزي‌ است‌. زيرا كه‌ سوره‌ها و آيات‌ قرآن‌ ضميمه‌ يكديگرند. بعضي‌ نيز گفته‌اند كه‌ قرآن‌ از قرينه ‌مشتق‌ شده‌ زيرا آيات‌ آن‌ شبيه‌ يكديگرند و گويا كه‌ قرينه‌ هم‌ هستند. علاوه‌ بر اينها شافعي‌ نظر ديگري‌ دارد كه ‌لفظ قرآن‌ مشتق‌ از چيزي‌ نمي‌باشد، قرآن‌ اسم‌ است‌. مهموز نيست‌ و از قرائت‌ گرفته‌ نشده‌ است‌ بلكه‌ اسمي ‌براي‌ كتاب‌ خداوند است‌ مانند تورات‌ و انجيل‌.(12)
يكي‌ از محققان‌ معاصر در جمع‌بندي‌ اين‌ نظرات‌ چنين‌ گفته‌ است‌: قرآن‌ در لغت‌ به‌ معناي‌ خواندن‌ است‌. اين‌ واژه‌ در آغاز به‌ صورت‌ وصف‌ در مورد اين‌ كتاب‌ آسماني‌ به‌ كار رفته‌، ولي‌ تدريجاً جنبه‌ علميت ‌پيدا كرده‌ است‌. اما اين‌ راي‌ كه‌ اين‌ كلمه‌ از ماده‌ «قرن» گرفته‌ شده‌ و همزه‌ آن‌ زائده‌ مي‌باشد، وجه‌ قابل‌ اعتنايي ‌نيست‌. نظير اين‌ وجه‌ ديدگاهي‌ است‌ كه‌ معتقد است‌ واژه‌ قرآن‌ اسمي‌ جامد و علم‌ براي‌ قرآن‌ است‌ مانند تورات ‌و انجيل‌. به‌ علاوه‌ اين‌ لفظ در خود قرآن‌ در چند مورد به‌ معناي‌ خواندن‌ به‌ كار رفته‌ است‌. ظاهراً در اطلاق‌ كلمه‌ قرآن‌ بر اين‌ كتاب‌، عنايتي‌ جز اينكه‌ الفاظي‌ است‌ خواندني‌ منظور نيست‌ چنان كه‌ در اطلاق‌ كلمه‌ كتاب ‌معنايي‌ جز اينكه‌ آياتي‌ است‌ نوشتني‌ يا نوشته‌ شده‌ در لوح‌ محفوظ، فهميده‌ نمي‌شود.(13)

2ـ فرقان‌
چنان كه‌ پيش‌ از اين‌ آمد يكي‌ از نامهاي‌ قرآن‌ «فرقان» است‌. فرقان‌ به‌ معناي‌ فرق‌ گذاشتن‌ و جدايي ‌بين‌ دو چيز مي‌باشد.(14) و بدين‌ خاطر قرآن‌ «فرقان» ناميده‌ شده‌ است‌ كه‌ بين‌ حق‌ و باطل‌ فرق‌ مي‌گذارد و تمييز مي‌دهد. قرآن‌ با استفاده ‌از ادله‌ خود بر صحت‌ حق‌ و بطلان‌ باطل‌ دلالت‌ مي‌كند و بين‌ آن دو يعني‌ حق‌ و باطل‌ جدايي‌ و فاصله ‌مي‌اندازد.(15)
در جایي‌ از تفسیر تبیان شيخ‌ طوسی فرقان‌ چنين‌ معنا شده است: فرقان‌ همان‌ قرآن‌ است‌، بدين‌ خاطر فرقان‌ ناميده‌ شده ‌كه‌ با استفاده‌ از وعظ و زجر از زشتي ها و تشويق‌ بر كارهاي‌ خير كه‌ شامل‌ آن‌ است‌، در امور دين‌ بين‌ صواب‌ و خطا و حق‌ و باطل‌ فاصله‌ و جدايي‌ مي‌افكند.(16)

3ـ كتاب‌
يكي‌ ديگر از نام هاي‌ رايج‌ قرآن‌ كتاب‌ است‌. شايد بتوان‌ گفت‌ در قرآن‌ كريم‌ پس‌ از واژه‌ قرآن‌ بيشتر از هر واژه‌اي‌ كلمه‌ كتاب‌ در مورد قرآن‌ به كار رفته‌ است‌. اين‌ كلمه‌ گاهي‌ به‌ صورت‌ مفرد و گاهي‌ با اضافه‌ و به ‌صورت‌ «كتاب ‌الله»‌ و گاهي‌ همراه‌ با صفاتي‌ مانند مبين‌، حكيم‌، منير، مسطور، متشابه‌ و غير اينها ذكر شده‌است‌.(17)
كتاب‌ مصدري‌ از «كتبت‌ كتاباً» است‌، و در اصل‌ به‌ معناي ‌مكتوب‌ است‌. كتابت‌ به‌ معناي‌ جمع‌ شدن‌ گرفته‌ شده ‌است‌ چنان كه‌ عرب‌ مي‌گويد: «كتبت‌ السقاء» يعني‌ درزهاي‌ مشك‌ را با بند دوختم‌ و فراهم‌ آوردم‌.
و «الكتبة» به‌ معني‌ خزره‌، بندي‌ است‌ كه‌ با آن‌ درز مشك‌ را فراهم‌ آورند. كتابت‌ به‌ معني‌ ضميمه‌ كردن ‌پاره‌اي‌ از چيزي‌ به‌ پاره‌ ديگر به‌ منظور نزديك‌ ساختن‌ آنها مي‌باشد. و «الكتيب» به‌ معناي‌ گردان‌ نظامي‌ است ‌كه‌ تمام‌ افراد آن‌ به‌ يكديگر پيوسته‌اند.(18)
پس‌ واژه‌ كتاب‌ به‌ معناي‌ جمع‌ كردن‌ چيزي‌ بر چيزي‌ ديگر است‌.(19) و علت‌ اين كه‌ به‌ نوشتار كتاب‌ گفته ‌مي‌شود اين‌ است‌ كه‌ حروف‌ و كلمات‌ با يكديگر ضميمه‌ مي‌شوند. اطلاق‌ كتاب‌ بر قرآن‌ نيز از آن‌ نظر است‌ كه ‌قرآن‌ كلمات‌ و حروف‌ را در سطرها جمع‌ كرده‌ و يا سوره‌ها و آيه‌ها را جمع‌ كرده‌ است‌.(20)
یکی از دانشمندان اطلاق‌ كتاب‌ بر قرآن‌ را بدين‌ خاطر مي‌داند كه‌ انواع‌ علوم‌ و قصه‌ها و اخبار را با بليغ ترين ‌صورت‌ جمع‌ كرده‌ است‌.(21)

4ـ ذكر
چنانچه‌ پيش‌ از اين‌ آمد يكي‌ ديگر از نامهاي‌ قرآن‌ «ذكر» است‌ كه‌ خداوند فرموده‌ است‌: «انا نحن‌ نزلنا الذكر و انا له‌ لحافظون»(22)(ما ذكر (قرآن‌) را نازل‌ كرديم‌ و ما نيز نگهبان‌ آن‌ هستيم‌)
در قرآن‌ حدود بيست ‌بار واژه‌ ذكر به‌ معني‌ قرآن‌ آمده‌ است‌.(23)
اينكه‌ خداوند قرآن‌ را ذكر ناميد، دو احتمال‌ دارد: اول‌ اينكه‌ قرآن‌ ذكري‌ است‌ از سوي‌ خداوند تعالي‌ كه ‌بندگانش‌ را در آن‌ ياد كرده‌ است‌ و فرايض‌ و حدود و احكامش‌ را در آن‌ به‌ ايشان‌ شناسانده‌ است‌. احتمال‌ دوم‌ اينكه‌ ذكر به‌ معني‌ شرف‌ است‌ و قران‌ ذكر و شرفي‌ است‌ براي‌ كساني‌ كه‌ به‌ آن‌ ايمان‌ آورده‌اند و معارفش‌ را تصديق‌ كرده‌اند. همان گونه‌ كه‌ خداوند نيز فرموده‌ است‌:«و انه‌ لذكر لك‌ و لقومك».(24)(اين‌ قرآن‌ شرفي‌ است ‌براي‌ تو و قومت‌).(25)

---------------------------------
پی نوشت:
1- تبيان‌؛ ج‌ 8، ص‌ 4 و 73.
2- زخرف‌/ 3.
3- بقره/‌185.
4- فرقان/‌1.
5- كهف‌/1.
6- حجر/9.
7- عبدالباقي‌، محمد فؤاد؛ المعجم‌ المفهرس‌ لالفاظ القران‌ الكريم‌؛ ص‌ 539 و 540.
8- جوهري‌، الصحاح‌ تاج‌ اللغة‌ و صحاح‌ العربية‌؛ ج‌ 1، ص‌ 65.
9- تبيان‌؛ ج‌ 2، ص‌ 122.
10- ابن‌ فارس‌؛ معجم‌ مقاييس‌ اللغة؛ج5، ص‌ 78 و 79.
11- قيامت/17 و 18.
12- اتقان‌؛ ج‌ 1، ص‌ 183 و 184 ـ جعفري‌، يعقوب‌؛ سيري‌ در علوم‌ قرآن‌؛ ص‌ 12.
13- مصباح‌ يزدي‌، محمد تقي‌؛ قرآن‌ شناسي‌؛ج‌ 1، ص‌ 29.
14- معجم‌ المقاييس‌ اللغة‌؛ ج‌ 4، ص‌ 493.
15- تبيان‌؛ ج‌ 1، ص‌ 19.
16- تبيان‌؛ ج‌ 7، ص‌ 470.
17- سيري‌ در علوم‌ قرآن‌؛ ص‌ 17.
18- تبيان‌؛ ج‌ 1، ص‌ 19.
19- معجم‌ مقاييس‌ اللغة؛ ج‌ 5، ص‌ 158.
20- سيري‌ در علوم‌ قرآن‌؛ ص‌ 18.
21- اتقان‌؛ ج‌ 1، ص‌ 183.
22- حجر/9.
23- سيري‌ در علوم‌ قرآن‌؛ ص‌ 17.
24- زخرف/‌44.
25- تبيان‌؛ ج‌ 1، ص‌ 19.

پنج شنبه 5/7/1386 - 6:33
دعا و زیارت

سرچشمه مهر

روزي امام حسن مجتبي (عليه السلام )،در حال عبور از مكاني بودند كه به مردي از اهالي شام برخوردند. مرد شامي توهين و ناسزاي بسياري بر امام روا داشت و حضرت را لعن بسيار نمود.
امام(ع)هيچ نفرمودند تا مرد شامي از دشنام دادن فارغ گشت. آنگاه حضرت رو به آن مرد نمودند و بر او سلام كردند و بر رويش تبسم.
آنگاه فرمودند: اي مرد، گمان مي كنم در اين شهر غريب باشي وگويا در نزد تو امري مشتبه گشته است.... اگر درخواستي از ما داري بگو كه آن را برآوريم. اگر از ما طلب ارشاد و هدايت كني ترا ارشاد مي كنيم، اگر گرسنه باشي ترا سير مي كنيم و اگر برهنه باشي ترا مي پوشانيم ، اگر محتاج باشي بي نيازت خواهيم ساخت و اگر از جايي رانده شدي ترا پناه مي دهيم واگرچيزي از ما مي خواهي بگو تا برايت فراهم كنيم ، اگر بار سفرت را به خانه ما بياوري وتا زماني كه در اين شهر ساكني ميهمان ما باشي، براي تو بهتر خواهد بود. . .
چون مرد شامي اين سخنان را از حضرت شنيد، به گريه افتاد و گفت:
" شهادت مي دهم كه تويي خليفه خدا بر روي زمين و خداوند خود بهتر ميداند كه رسالت و خلافتش را در كجا قرار دهد.... پيش از آنكه ترا ملاقات كنم ، تو و پدرت در نزد من ، دشمن ترين مردم بوديد، اما هم اكنون محبوبترين افراد در نظر من هستيد. . ."
پس مرد شامي به خانه امام(ع) رفت و تا زمانيكه در مدينه بود ، ميهمان آن حضرت بود و از دوستداران و معتقدان خاندان نبوت و اهل بيت رسالت گرديد.
« برگرفته از كتاب منتهي الامال جلد 1 ص 417 »


 

پنج شنبه 5/7/1386 - 5:57
دعا و زیارت

فرزند علی ، ربیع ثانی حسن است
گنجینه اسرار و معانی حسن است
عمریست که گفته ایم مظلوم حسین
مظلومتر از حسین دانی حسن است

( اسدالله نوروزی )

پنج شنبه 5/7/1386 - 5:55
دعا و زیارت

قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى (عَلَيْهِ السَّلام) :
«مَكارِمُ الاَْخْلاقِ عَشَرَةٌ: صِدْقُ اللِّسانِ وَ صِدْقُ الْبَأْسِ وَ إِعْطاءُ السّائِلِ وَ حُسْنُ الخُلْقِ وَ الْمُكافاتُ بِالصَّنائِعِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ وَ التَّذَمُّمُ عَلَى الْجارِ، وَ مَعْرِفَةُ الْحَقِّ لِلصّاحِبِ وَ قِرْىُ الضَّيْفِ وَ رَأْسُهُنَّ الْحَياءُ.»

حضرت امام حسن (عليه السلام) مي فرمايند:
مكارم و فضائل اخلاق ده چيز است:1 ـ راستگويى، 2 ـ راستگويى در وقت سختى و گرفتارى، 3 ـ بخشش به سائل، 4 ـ خوش خُلقى، 5 ـ پاداش در مقابل كارها و ابتكارات، 6 ـ پيوند با خويشان، 7 ـ حمايت از همسايه، 8 ـ حق شناسى درباره دوست و رفيق، 9 ـ ميهمان نوازى، 10ـ و در رأس همه اينها شرم و حياست.

پنج شنبه 5/7/1386 - 5:55
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته