• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2664
تعداد نظرات : 2458
زمان آخرین مطلب : 3857روز قبل
آموزش و تحقيقات

تحقیقات جدید نشان می‌دهد طب سوزنی می‌تواند دردهای مزمن در افراد را کاهش دهد.

خبرگزاری فارس: طب سوزنی دردهای مزمن را کاهش می‌دهد

به گزارش پایگاه خبری هلث دی نیوز آمریکا، شواهد بیشتری حاکیست که طب سوزنی می‌تواند در کاهش دردهای مزمن نقش داشته باشد.

طب سوزنی برای از بین بردن دردهای مزمن نقش موثری دارد. این نتیجه‌گیری براساس یک تحلیل جدید از اطلاعات خام اولیه‌ای که درگذشته - پس از انجام 29 پژوهش در کشورهای آلمان، اسپانیا، سوئد، آمریکا و انگلیس جمع آوری شده بود- بدست آمد.

این پژوهش‌ها درمجموع روی تقریباً 18000 بیمار انجام شده است.

آندرو ویکرز پژوهشگر آماری مرکز سرطان Memorial Sloan-Kettering در نیویورک گفت: ما در تحقیقات جدید خود تنها پژوهش‌هایی که بهترین کیفیت را داشتند؛ مدنظر قرار دادیم بنابراین قاطعانه می‌توانیم درباره تاثیر طب سوزنی سخن بگوییم.

نتایج این تحقیقات به صورت آن لاین در Archives of Internal Medicine به چاپ رسید.

طب سوزنی یک روش چینی است که در آن سوزن به دقت وارد نقاط خاصی از بدن می‌شود تا آن قسمت را تحریک کند.

محققان گفتند: اگرچه که امروزه 3 میلیون آمریکایی در هر سال از طب سوزنی استفاده می‌کنند اما هنوز بسیاری از پزشکان غربی به ارزش واقعی آن برای درمان پی نبرده‌اند.

محققان در تحقیقات اخیر خود تاثیر بالقوه طب سوزنی روی درد 4 نقطه از بدن شامل- درد کمر و گردن، ورم مفاصل و استخوانها، سردردهای مزمن (از جمله میگرن) و درد شانه – را بررسی کردند. بیماران مورد بررسی حداقل به مدت 1 ماه از یکی از این دردها رنج می‌بردند.

در تمام این بررسی‌ها، آزمایش هایی به صورت تصادفی و کنترل شده انجام شد. در تمام این آزمایش‌ها نیز سعی بر این بود تا طب سوزنی و روش معمول درمان با هم مقایسه شوند.

منظور از روش معمول درمان، عدم استفاده از طب سوزنی یا استفاده از به اصطلاح طب سوزنی مصنوعی بود.

در طب سوزنی مصنوعی از سوزن‌هایی استفاده می‌شود که به طور سطحی وارد برخی از قسمت‌های بدن می‌شوند. از محرک‌های الکتریکی غیرفعال یا بر پایه لیزر هم در قسمتهای دیگر استفاده می‌شود.

با مقایسه طب سوزنی واقعی و طب سوزنی مصنوعی یا عدم استفاده از طب سوزنی مشخص شد که طب سوزنی در کاهش هر 4 درد موثرتر عمل کرده است.

مثلا فردی که با مراقبت‌های معمولی و بدون استفاده از طب سوزنی کاهش دردی به میزان 30 درصد به دست آورده است می‌تواند با استفاده از طب سوزنی مصنوعی 43 درصد و با استفاده از طب سوزنی واقعی 50 درصد کاهش درد داشته باشد.

دکتر اد.اس مدیر مرکز مدیریت درد در بریگهام و مدیر بیمارستان زنان در بوستن گفت: اگرچه که طب سوزنی در برخی از افراد موثر است اما ممکن است برای برخی دیگر سودمند نباشد ولی تشخیص اینکه این روش برای چه کسی مفیده نیست، بسیار مشکل است بنابراین به نظر من بهترین روش برای کاهش دردهای مزمن طب سوزنی است.

از آنجا که هزینه‌های هر جلسه طب سوزنی بسیار متفاوت است، هیچ کارشناسی نمی‌تواند یک برآورد قیمتی ثابت داشته باشد. در حال حاضر طب سوزنی تحت پوشش هیچ بیمه‌ای نیست.

منبع : خبرگزاری فارس

جمعه 24/6/1391 - 0:29
شهدا و دفاع مقدس
خبرگزاری فارس: کفش‌های سی‌کیلویی حاج همت!

به گزارش گروه حماسه و مقاومت فارس، برای دیدن حاجی، به همراه مادر و همسر و فرزندش به اندیمشک رفتیم. شب آمد و صبح زود رفت، من هم همراهش رفتم. به جاهای مختلفی می‌رفت و سر می‌زد تا اینکه به انبار رسیدیم. داخل انبار حدود هفت، هشت هزار جفت کفش و پوتین بود، چشمم به کفش‌های حاجی افتاد. دیدم از آن کفش‌های روسی که سی کیلو وزن دارد، پوشیده و کلی هم گل و ماسه به آن چسبیده است.

مانده بودم که او چطور این کفش‌ها را حرکت می‌دهد. گفتم "حاجی!" گفت: "بله" گفتم "برو یکی از این کفش‌ها رو پات کن". گفت "اینها مال بسیجی‌هاست". یکی از دوستانش که همراه ما بود خندید، خیلی بهم برخورد. بعدها فهمیدم که معنی خنده‌اش این بوده که "حاج آقا دیر اومدی زود هم می‌خوای بری؟"

آنها چندین بار از ابراهیم خواسته بودند که کفش‌هایش را عوض کند اما او این کار انجام نداده بود. دوستش به من گفت "حاج آقا بهتون برنخوره، این انبار و باقی پادگان تماماً متعلق به حاجیه، ما هیچ کاره‌ایم. امر بفرمایین همه کفش‌ها رو می‌دیم به حاجی."

ابراهیم صدایش درآمد و گفت "این کفش‌ها مال بسیجی‌هاست، مال کسی نیست. بیخود بذل و بخشش نکنین." گفتم "خب مگه تو خودت بسیجی نیستی؟" گفت:"نه، به من تعلق نمی‌گیره."

گفتم "اصلاً من پولشو می‌دم." دست کردم توی جیبم، پول دربیارم که گفت "پولتو بذار توی جیبت، این کفش‌ها خریدنی نیست." هر چه اصرار کردم، هیچ فایده‌ای نداشت...

منبع: نوید شاهد 

پنج شنبه 23/6/1391 - 10:3
شهدا و دفاع مقدس

دفاع هشت ساله ایران در مقابل هجمه‌های دشمنان، در کنار رنگ و بوی دفاع نظامی که به خود گرفته بود، یک دفاع مردمی نیز بود. مردمی که بسیج شدند، مردمی که اگر یک نان در سفره داشتند، نیمی از آن را به جبهه می‌فرستادند. «اباصلت بیات»، عکاس انقلاب و دفاع مقدس، عکس‌هایی را در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است که جلوه ایثارگری مردم را در حمایت از برادران رزمنده خود به نمایش می‌گذارد.

                                                                ***

اباصلت بیات در گفت‌وگو با خبرنگار حماسه و مقاومت فارس اظهار داشت: اردیبهشت سال 1361 و قبل از آزادسازی خرمشهر، از طریق رسانه‌ها یکی از روزها به عنوان روز «نمایش خیابانی کمک‌های مردمی به جبهه» اختصاص پیدا کرده بود. در این روز به همراه چندین عکاس به سمت مسیر انقلاب ـ آزادی رفتیم.

روی هر یک از تریلی‌ها، خانم‌های محجبه مشغول به کاری بودند؛ برخی مشغول خیاطی بودند، برخی قند می‌شکستند، عده‌ای مربا درست می‌کردند و چند نفر دیگر لباس رزمنده‌ها را می‌دوختند و تعدادی خانم هم آجیل بسته‌بندی می‌کردند.

زنانی در این کاروان بودند که همسر و بچه‌هایشان را به جبهه ‌فرستاده بودند و خودشان نیز هر کمکی از دستشان برمی‌آمد، انجام می‌دادند.

 

 

در این تصویر خانمی در حال خیاطی است که مادر شهید است. او می‌گفت «فقط یک پسر داشتم که شهید شده و دارم برای پسرهای دیگرم در جبهه‌ها لباس می‌دوزم».

منبع : خبرگزاری فارس

پنج شنبه 23/6/1391 - 10:0
سياست

رئیس دادگاه عالی قانونگذاری فلسطین فاش کرد، «سام بازیل» سازنده فیلم موهن به پیامبر(ص) برای تهیه این فیلم از یهودیان مبلغ 5 میلیون دلار کمک جمع آوری کرده است.

خبرگزاری فارس: کمک ۵میلیون ‌دلاری صهیونیست‌ها به سازنده فیلم موهن ‌به پیامبر(ص)

شیخ یوسف ادعیس رئیس دادگاه عالی قانونگذاری فلسطین در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در رام الله، پخش فیلم موهن علیه پیامبر اسلام (ص) را باعث تحریک احساسات مسلمانان دانست و از سازمان ملل متحد خواست تا قانونی را به تصویب برساند که همه کسانی را که به ادیان و نمادهای دینی به صورت عمدی توهین می کنند، مجرم شمرده و آنها را محاکمه کند.

وی در این گفت‌وگو همچنین از اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی نیز خواست تا نقش خود را در این باره ایفا کنند و به سازمان ملل برای تصویب این قانون فشار وارد کنند.

ادعیس تاکید کرد: توهین به پیامبران الهی هر قدر که باشد چیزی از ارزش و اعتبار آنها نمی‌کاهد اما توهین به نمادهای دینی و مقدسات آن در راستای آزادی بیان نیست و نقض صریح قانون و منشورهای حقوقی و بین‌المللی به شمار می‌رود.

وی هدف از این توهین ها را تحریک مسلمانان و اعراب دانست و تاکید کرد که تولید این فیلم میزان انحطاط اخلاقی و فکری و دشمنی آنها با اسلام به عنوان دین دعوت کننده به فضیلت و پاکی و عفاف را نشان می‌دهد.

این مقام فلسطینی دست داشتن صهیونیست‌ها در پشت پرده تولید این فیلم غیر اخلاقی را برای ایجاد فتنه و تعمیق بحرانهای کنونی بعید ندانست و گفت: بویژه بعد از اینکه مشخص شد تهیه کننده این فیلم یک یهودی به نام «سام بازیل» بوده و برای تهیه این فیلم از یهودیان مبلغ 5 میلیون دلار کمک جمع آوری کرده است، این فرضیه تقویت می‌شود.

منبع : خبرگزاری فارس

 

پنج شنبه 23/6/1391 - 9:57
شهدا و دفاع مقدس
خبرگزاری فارس: ماجرای سوغاتی که حاجی از مکه آورد

نقش بانوان ایرانی در عرصه‌های مختلف انقلاب و دفاع مقدس بر هیچ ‌کس پوشیده نیست، به ویژه این که کارکرد زنان در کارگزار هشت ساله بر ساحت ذهن و ضمیر می‌نشیند و زنانی را می‌توان یافت که همسران بزرگ‌مردانی بوده‌اند که پا به پای آنها حماسه‌سازانی بزرگ در جنگ هستند. مطلب زیرخاطره‌ای است از «آمنه براری» همسر سردار شهید «حاج‌حسین بصیر» به نقل از کتاب «بصیر» که از نظرتان می‌گذرد.

****

اوایل مهر 1359 حسین آقا از افغانستان به ایران برگشت. می‌دانیم که جنگ با حمله ارتش بعث در 31 شهریور ماه همان سال رسماً شروع شد. یک هفته بعد یعنی اوایل مهر همسرم از طریق گروه فداییان اسلام و گروه جنگ‌های نامنظم شهید چمران به سرپرستی شهید «سید مجتبی هاشمی» از بابلسر به جبهه سرپل ذهاب روانه شد.

آن موقع تشکل‌های خودجوش به صورت داوطلبانه به منطقه عزیمت می‌کردند و به همراه ارتش و سپاه به مقابله با متجاوزان می‌پرداختند. او هم مثل سایر افراد معتقد، از تاریخ 8 مهر 59 تا 30 دی 59 به عنوان جانشین فرماندهی گروهان مشغول به فعالیت شد و بعد از اتمام مأموریت، موقعی که به مرخصی می‌آمد، بچه‌ها را در آغوش می‌فشرد و با آنها بازی می‌کرد و بچه‌ها از سر و کولش بالا می‌رفتند. حضور حاجی در خانه، محیط را شاداب و گرم می‌کرد.

هنوز مدتی از آمدنش به فریدون‌کنار نگذشته بود که باز عزم رفتن کرد و با گرد هم آوردن نیروهای فداییان اسلام از شهرهای فریدونکنار، بابلسر، آمل، محمودآباد، بابل و قائم شهر به جنوب کشور رفت و در عملیات شکست حصر آبادان به عنوان فرمانده یکی از محورهای ذوالفقاریه وارد عمل شد. آن روزها من از سمت و مسئولیت همسرم مطلع نبودم. خودش هم اصلاً اهل فیس و افاده و مطرح کردن مسئولیت و سمت‌اش نبود.

بعد از عملیات ثامن‌الائمه (ع)، موقعی که خانه بود، می‌دیدم عده‌ای از رزمنده‌ها برای ملاقات و دید و بازدید به منزل ما می‌آیند و از برخوردها و لحن صحبت کردن‌هایشان فهمیدم در عملیات ثامن‌الائمه (ع) مسئولیت حساسی برعهده داشت. بیشتر اوقات در جبهه بود. مدت کوتاهی می‌آمد و از حال و روز من و بچه‌ها مطلع می‌شد و سعی می‌کرد ما را به گشت و تفریح و زیارت ببرد.

*بازداشت ده روزه به دلیل حمایت از یک بسیجی

 همسرم به خاطر اعتراض در برابر رفتار نادرست یکی از مسئولین آنجا با برادر بسیجی که به خاطر عذر شرعی‌اش نمی‌توانست بیشتر از این در منطقه باشد، بالاخره کار دستش داد و منجر به درگیری با آن مسئول ‌شد و کار به جایی رسید که مدت ده روز ناچار شد در سپاه منطقه 3 بازداشت شود.

وقتی برای خداحافظی به خانه آمد، از من خواست به دوستانش بگویم که اصلاً پیگیر موضوع نشوند و به ما هم گفت که به ملاقاتش نرویم. خودش معتقد بود که ایام ده روزه تنهایی بهترین فرصت برای تفکر بود. بعد از مراجعه از چالوس، چند ماهی را در منزل ماند. حال و روز خوشی نداشت و شبیه کسانی بود که چیزی را گم کرده‌اند. به فکر فرو می‌رفت و اخبار جبهه و جنگ را دقیقاً از رسانه‌های گروهی و رزمندگانی که به دیدنش می‌آمدند پیگیر می‌شد.

یک روز حضرت امام در حال سخنرانی برای رزمندگان بود. او هم داشت با دقت به سخنان مرادش گوش می‌داد. به چشم‌هایش نگاه کردم، قطره قطره اشک از گوشه چشم‌هایش سر می‌خورد و توی محاسنش گم می‌شد. امام داشت می‌فرمود که سنگرها را پر کنند که حسین آقا بغض‌اش ترکید. من هم گریه‌ام درآمد. دست خودم که نبود، نمی‌توانستم حال شوهرم را ببینم و اشکم را کنترل کنم. گفتم: چی شده‌؟ چرا اینقدر بی‌قراری می‌کنی؟ چیزی نگفت. گفتم: حسین آقا، امام پیام داده، چرا نشستی؟! نه به آن روزها که یک لحظه از فکر جبهه رفتن آرام و قرار نداشتی و نه به امروزت که دلت دارد برای جبهه لک می‌زند، اما نمی‌روی و نشستی توی خانه.

گفت: محدثه تازه دنیا آمده. وقتی یک کم بزرگ‌تر شد، می‌روم. گفتم: تو به محدثه کاری نداشته باش. مگر آن موقع که می‌رفتی، می‌گذاشتم بچه‌ها کم و کسری داشته باشند؟ ببین امام چه می‌گوید، تو که این طوری نبودی مرد، چه‌ات شده؟ الان چند بار است که رهبر دارد پیام می‌دهد. همیشه هم اعلام می‌کنند، جبهه به نیرو احتیاج دارد، اما تو اینجا نشستی و تکان نمی‌خوری، تو را به جان امام زمان برو. گفت: چی شده آمنه، از این که بالای سر تو و بچه‌ها هستم باید خوشحال باشی، برای تو و بچه‌ها که بد نمی‌شود چرا اینقدر ناراحتی؟

گفتم: به خاطر اینکه تو را خوب می‌شناسم. می‌دانم که داری خودت را می‌خوری. خودت از همه بهتر می‌دانی که چقدر وجودت آنجا لازم است. به خدا قسم اگر می‌توانستم، خودم چادر به کمر می‌بستم و می‌رفتم. اگر برای ما نگرانی، من می‌گویم برو و با مشکلات ما کاری نداشته باش، من عادت کردم.

بالاخره، مشکلاتی که همسرم داشت تمام شد و از او خواستند که به عضویت بسیج دربیاید. در عملیات والفجر مقدماتی این بار در لباس بسیج، به همراه برادران لشکر ویژه 25 کربلا و گردان یا رسول (ص) شرکت کرد و دوباره حضور در خطوط مقدم جبهه را از سر گرفت.

در این دوره، همه همرزمان حسین آقا متفق‌القولند که به خاطر خدمات ارزنده و دلاوری‌های همسرم مورد توجه و عنایت ویژه فرماندهان ارشد نظامی قرار گرفت. جلسه‌ای مهم در سطح فرماندهان گردان و تیپ با شرکت فرمانده سپاه پاسداران یعنی برادر محسن رضایی در ستاد مرکزی تشکیل شده بود و برگزارکنندگان این جلسه تأکید کرده بودند، به علت اهمیت و حساسیت بحث، نیروهای رده فرماندهی با لباس کادر سپاهی در محل جلسه حضور پیدا کنند.

حسین آقا که لباس سبز سپاه را لباس سربازی آقا امام زمان (عج) می‌دانست، تصمیم گرفت به عضویت سپاه دربیاید، برای همین به سپاه بابلسر رفت تا ثبت‌نام کند. سپاه به خاطر مسایلی مخالفت کرد و جواب منفی داد. این خبر حسین آقا را خیلی ناراحت کرد و روحیه‌اش را حسابی به هم ریخت. همین موقع بود که بچه‌های سپاه بابل که از ماجرا باخبر شده بودند، سر رسیدند و حاجی را با خودشان بردند تا در سپاه بابل ثبت نامش کنند.

برادر شوهرم هادی بعدها برایم تعریف کرد: اوایل سال 1362 هـ ش، حکم عضویت حاجی به دستش رسید، خوشحالی از سر و روی حسین آقا می‌بارید، انگار که می‌خواهد ولیمه عروسی‌اش را بدهد، کلی شیرینی خرید. بعد از مراسم صبحگاه لشکر در پایگاه شهید بهشتی اهواز، بچه‌های گردان یا رسول(ص)، فرماندهان تیپ‌ها و گردان‌های دیگر را دعوت کرد. همه گوشه‌ای نشستند. حاج‌آقا ولی‌اللهی ـ‌ روحانی گردان یا رسول‌الله(ص) و دوست صمیمی حاجی ـ شروع کرد به سخنرانی و بعد هم لباس سپاهی را تن حاجی کرد. دقایقی بعد حاجی از حال رفت و بیهوش بر زمین افتاد، همه نگران شدیم تا اینکه با پاشاندن آب سرد، حاجی حالش خوب شد.

در عملیات والفجر چهار، همسرم جانشین تیپ یک لشکر 25 کربلا شد. البته همان‌طور که گفتم، در آن زمان من اصلاً نمی‌دانسته‌ام حسین آقا چه پست و رده‌ای دارد و خود من هم هیچ وقت حرفی در این باره به میان نمی‌آوردم، اما از آمد و شدها و مکالمات تلفنی می‌توانستم حدس‌هایی بزنم، ولی تصور فرمانده بودنش را نمی‌کردم.

در سال 1363، از طریق سپاه به حسین آقا اعلام کردند که خداوند او را طلب کرده و باید برای تشرف به مکه خودش را آماده کند. گفتند باید بیست هزار تومان پول واریز کند. برای ما که فقط ماهی سه هزار تومان حقوق می‌گرفتیم این مبلغ، کم پولی نبود. یک قرآن پس انداز هم نداشتیم، دیگر من و او ناامید شده بودیم. یک روز به خانه آمد. حس کردم پکر است و مثل همیشه شاداب نیست.

گفتم: حاج آقای آینده چرا پکری؟ تو که باید این روزها کبک‌ات خروس بخواند. گفت: حاج آقای آینده یعنی چه آمنه؟ بیست هزار تومان پول ازکجا بیاورم. انگار قسمت نیست بروم حج. تازه اگر بخواهم بروم، بدون تو نمی‌روم. گفتم: من؟ ما برای همین بیست تومانش ماندیم. نگران پول نباش. جور می‌شود. اگر خدا بخواهد بعداً قسمت هر دویمان می‌شود و با هم می‌رویم، اما فراموش نکن که موقع طواف به نیابت من هم طواف کنی.

بالاخره، به هر صورتی که بود پول را تهیه کردم و آن را به عبدالحق دادم تا برود واریزش کند. رابطه عبدالحق، با همسرم بسیار صمیمی و گرم بود. برادرم برای حسین آقا احترام خاصی قائل بود. باعث و بانی به حوزه رفتن و مصمم شدن عبدالحق حسین آقا بود و تشویق‌های او بود که او را راهی تحصیلات حوزوی کرد. ابتدا حسین آقا، عبدالحق را به خدمت حاج آقا محمودیان برد و حاج آقا او را به حوزه علمیه ولیعصر(عج) فرستاد و بعد از آن برای ادامه تحصیل به قم رفت.

همسرم از عبدالحق خواست که اگر می‌شود پولی فراهم کند و اسم مرا هم بنویسد، اما قسمت نشد که من در این سفر مقدس همراهیش کنم. مقدمات سفر آماده شده بود و طبق معمول، حسین آقا برای خداحافظی و حلالیت‌طلبی، پیش دوستان و اقوام خود می‌رفت، اما چند روز بعد دوباره همسرم با نگرانی و ناراحتی به منزل آمد و گوشه‌ای کز کرد و به فکر فرو رفت.

گفتم: حسین آقا، باز چی شده؟ کارها که رو براه است و انشاءالله داری عازم می‌شوی پس چرا این طوری شدی باز؟ گفت: آمنه، انگار قسمت نیست که تنهایی بروم، انگار خدا نمی‌خواهد، خبر آوردند که برنامه سفرم لغو شد. گفتم: یعنی چه؟ مگه می‌شود؟ جواب دوست و آشنا را چی بدهیم؟ تو با همه خداحافظی کردی. دعوتی رفتی، دعوتی دادی. به مردم چه بگوییم؟ آبرویمان می‌رود.

گفت: چرا آبرویمان برود خانم، مگر چکار کردیم؟ راست و حسینی به همه می‌گوییم برنامه سفر لغو شد و موکولش کردند به بعد، همین. گفتم: همین، به همین سادگی؟مردم چه می‌گویند؟ حسین آقا، هر چند از این بابت بسیار ناراحت بود، اما ظاهرش را حفظ می‌کرد چون می‌دانست من از این بابت خیلی ناراحتم و قصد داشت مرا دلداری دهد. اما از آنجا که اگر خدا مقدر کند، همه چیز به خودی خود درست می‌شود همان شب زنگ زدند و گفتند که برای سفر به حج، باید تهران باشد.

در هنگام مناسک حج، یکی از دوستان و همسرش که با او همسفر بوده‌اند از قولش برایم می‌گفتند که همسرم در حالی که بغض کرده بود، به آنها گفت: همه، با زن‌هایشان آمدند، اما من نتوانسته‌ام آمنه را بیاورم. او خیلی سختی کشیده، خیلی مشقت دیده، کاش می‌شد که با آوردنش به حج، زحماتش را تلافی کنم.

*پیراهن های کهنه مرد عرب که سوغات حاجی شد

بعد از گذشت حدود یک ماه، بدون اطلاع قبلی از سفر برگشت. می‌گفت که دوست ندارد مردم برای استقبالش، به زحمت بیفتند. برخلاف خیلی‌ها، او سوغات چندانی با خود به همراه نیاورد. برای مادرش مهر و جانماز و تسبیح و یک رادیو آورد. برای فرزندان شهید آقا برارنژاد،‌ مهدی و فرشته و زهرا و محدثه و برادرزاده‌هایش پیراهن دوخته خرید. چشمم که به پیراهن‌ها افتاد، ناراحت شدم. اصلاً قابل استفاده نبودند.

گفتم: حاجی! اینها چرا اینقدر رنگ و رو رفته‌اند؟ من رویم نمی‌شود این پیراهن‌ها را به کسی بدهم، تو که خوش سلیقه بودی؟ چرا این دفعه حواست جمع نبود؟ کی اینها را می‌پوشد؟ فهمیدم که دلسوزی و مهربانی همیشگی، آنجا هم به سراغش آمده بود. وقتی داشت از حرم به هتل برمی‌گشت، دو پیرمرد سیاه‌پوست را دید که بساط کرده بودند، اما هیچ‌کس برای خرید به سراغشان نمی‌رفت. دلش برای آنها سوخت و همه پیراهن‌هایشان را یکجا می‌خرد. پیراهن‌ها، بس که کهنه و زهوار در رفته بودند، من خجالت می‌کشیدم آنها را به کسی بدهم. ندادم و به عنوان قاب دستمال برای پاک کردن شیشه و اینطور چیزها از آن استفاده کردم.

در عمرم، انسانی دلسوز و مهربان‌تر از او ندیدم. چه در زمان زنده بودن، و چه بعد از شهادت، بارها، با مستمندان و آبرومندانی برخورد کردم که از دست و دل‌بازی‌اش برایم می‌گفتند.

*کمک ماهیانه به چند پیرزن فریدونکناری

بعد از شهادت حاجی، چند پیرزن فریدونکناری، آمدند و گفتند که ماهیانه از حاجی مقرری می‌گرفتند یا یکی از اقوامش که در تهران مشغول به تحصیل بود، همه ماهه به خانه‌مان می‌آمد و از همسرم بابت هزینه تحصیل‌اش کمک می‌گرفت. چند روز بعد از سفر حج، دوباره به جبهه رفت و در همان گردان یا رسول ادامه مأموریت داد. برای عملیات دشوار و جان‌فرسای آبی ـ خاکی بدر جزو اولین کسانی بود که نیروهایش را در محور آبی تبور مستقر کرد.

در آن ایام، نیروها برای رزم دریایی آماده می‌شدند و آموزش‌های خاص آبی را می‌گذراندند. علاوه بر آن، منطقه می‌بایست با دقت شناسایی و نقاط حساس آن گراگیری می‌شد. از حال و هوای عارفانه و روحیه ساده و خاکی‌اش در آن منطقه حکایت‌های جالبی برایم تعریف کرده‌اند. می‌گفتند به رزمندگان و نیروهای تحت امرش عشق می‌ورزید و به عنوان پدری دلسوز، مراقب بود تا آنا از امکانات محدد موجود حداکثر استفاده را بکنند.

*واکس زدن کفش های رزمندگان در سنگر فرماندهی

نیمه شب‌ها، به طوری که شناخته نشود، به سنگر نیروهایش سرک می‌کشید و پوتین‌هایشان را به سنگر فرماندهی می‌برد و بعد از واکس زدن برق انداختن، دوباره برمی‌گرداند. وقتی نیروی جدید به محور می‌آمد، با خوش‌رویی و مهربانی یکایک‌شان را در آغوش می‌فشرد و به آنان خوشامد می‌گفت و به محض ورود با آنها ارتباط عاطفی برقرار می‌کرد.

عملیات بدر، در سال 64 انجام شد و گردان حاجی توانست پاسگاه‌های بلالیه، ابولیله عراق را تصرف کنند و ادوات نظامی‌شان را به غنمیت بگیرد. حتی در ایامی که برای استراحت به منزل برمی‌گشت، اکثر اوقات، خودش را وقف سرکشی از خانواده‌های شهدا و رزمندگان می‌کرد.

در خصوص ازدواج نیروهایش هم احساس مسئولیت می‌کرد و چنانچه رزمنده‌ای، در تأهل اختیار می‌کرد، هدایایی برایش می‌فرستاد. در تدارک ازدواج و عقدشان کمک‌شان می‌کرد و با هم در آن مراسم، تا آنجا که مقدور بود شرکت می‌کردیم.

هر چند، همسرم از تحصیلات بالایی بهره‌مند نبود و فقط تا پایان دوره ابتدایی درس خوانده بود، اما می‌خواهم بدون جانبداری و اغراق بگویم که او تیزهوش، کاردان و سیاستمدار بود و از آینده‌نگری خارق‌العاده‌ای بهره‌مند بود.

*به در می‌گفت دیوار بشنود

در تربیت فرزندان هم حالا، که فکرش را می‌کنم می‌بینیم چقدر از دوره و زمانه خودش جلوتر بود. با تحکم فرزندانمان را به ادای نماز فرامی‌خواند. از نظر روانشناسی به مسایل ظریفی توجه داشت که شاید بسیاری از اساتید دانشگاه‌ها، فوق لیسانس‌ها و دکترها از آن غافل‌اند. برای انجام فرایض خاص‌، هدایا و جوایزی خاص در نظر می‌گرفت و خواسته‌های خود را همیشه به صورت غیرمستقیم به فرزندان تفهیم می‌کرد.

مثلاً اگر صبح، نماز یکی از فرزندان قضا می‌شد، آن لحظه اصلاً به روی خودش نمی‌آورد، صبر می‌کرد تا شب بشود، بعد به من می‌گفت آمنه! زودتر بخواب تا صبح نمازت قضا نشود. به در می‌گفت تا دیوار بشنود.

منبع : خبرگزاری فارس

پنج شنبه 23/6/1391 - 9:53
اهل بیت
خبرگزاری فارس: مردی که با دعای امام(ع) 50 بار به حج رفت

*تأخیر در قبض روح به امر امام(ع)

صفوان از عبدى نقل مى‌کند که گفت: عیالم به من گفت: خیلى وقت‌است که امام صادق(ع) را ندیده‌ایم، اگر امسال به حج برویم با امام نیز تجدید دیدار مى‌کنیم.

گفتم:ما که چیزى در بساط نداریم تا به حج برویم.

گفت: چرا، من مقدارى لباس و زینت‌آلات دارم، آن‌ها را بفروش تا با آن به ‌حج برویم، من هم چنین کردم و عازم سفر شدیم، هنگامى که نزدیک مدینه ‌رسیدیم، همسرم به شدّت مریض شد تا اینکه مشرف به موت شد.

وقتى به مدینه ‌رسیدیم، خدمت امام صادق(ع) رفتم، در حالى که از سلامتى او مأیوس‌شده بودم، سلام عرض کردم و حضرت نیز جوابم را داد و از حال همسرم پرسید، جریان را گفتم و عرضه داشتم که از خوب شدن او ناامید شده‌ام.

حضرت فرمود: به خاطر این است که خیلى ناراحتى؟ گفتم: آرى.

فرمود: خوف نداشته باش! دعا کردم تا خداوند او را عافیت دهد، وقتى که برگردى خواهى دید که خوب شده و نشسته است و به او شیرینى مى‌دهند.

عبدى مى‌گوید: به سرعت برگشتم و دیدم حال همسرم خوب شده، نشسته و کنیز به او شیرینى مى‌خوراند، از حالش پرسیدم، گفت: خدا به من شفا داده و میل ‌به شیرینى پیدا کردم.

گفتم: وقتى از پیش تو رفتم، ناامید بودم، امام صادق(ع) از حال تو پرسید که جریان را به ایشان گفتم، فرمود: نترس، وقتى که برگشتى، خواهى دید که ‌همسرت نشسته و شیرینى مى‌خورد.

زن گفت: وقتى تو رفتى، من در حال احتضار بودم، مردى داخل شد و پرسید: چه شده است؟ گفتم در حال مردن هستم و این هم ملک‌الموت است که براى‌ قبض روح من آمده.

آن مرد گفت: اى ملک الموت! جواب داد: لبّیک اى امام! فرمود: آیا تو مأمور به اطاعت از ما نیستى؟ گفت: چرا هستم.

فرمود:به تو دستور مى‌دهم مرگ او را به تأخیر اندازى.

گفت: بر روى چشم، اطاعت مى‌کنم.

بعد هر دو از پیش من خارج شدند و رفتند و من نیز همان لحظه حالم خوب‌ شد. (بحار الانوار: 115/47،حدیث 152)

 

* مردی که با دعای امام 50 بار به حج رفت

حماد بن عیسى از امام صادق(ع) خواست که حضرت براى او دعا کند تا خداوند حجّ بسیار و ملک و املاک نیکو و خانه‌اى خوب و همسرى از خاندان نیکوکار، صالح و فرزندان نیکو به او عنایت کند.

امام نیز دعا کرد که: خدایا! حمّاد بن عیسى را مالى عطا کن که 50 حج ‌برود و ملک و خانه‌اى خوب و همسرى صالح و درستکار از خاندانى بزرگ و با کرامت و فرزندانى نیکو به او عطا کن!

شخصى که در آن مجلس حضور داشت، مى‌گوید: بعد از چند سال، نزد حمّاد بن عیسى به خانه‌اش در بصره رفتم، حماد به من گفت: آیا به یاد دارى دعایى را که امام صادق(ع) در حق من کرد؟ گفتم: آری!

گفت: این (که مى‌بینى) خانه من است که مثل آن در این شهر نیست و باغ ‌و املاکم بهترین‌هاست و همسرم نیز از بزرگان و فرزندانم از نیکانند که ‌مى‌شناسى و 48 بار حجّ کرده‌ام.

راوى مى‌گوید: بعد از آن، حماد دو حج دیگر به جا آورد .(بحار: 611/47، حدیث 153).

 

*تصرّف امام(ع) در اشیا

ابوصامت حلوانى نقل مى‌کند که به امام صادق(ع) عرض‌کردم چیزى به من عطا کن که شک را از قلبم بزداید، فرمود: کلید را از جیبت ‌بیرون آور و به من بده، من نیز کلید را در آوردم و به آن حضرت دادم، ناگهان دیدم ‌آن کلید به صورت شیرى در آمد و من ترسیدم، فرمود:نترس و آن را بگیر، وقتى آن را گرفتم، به حال اوّل خود برگشت. (بحار: 117/47، حدیث 154)

منبع : خبرگزاری فارس

چهارشنبه 22/6/1391 - 14:56
آموزش و تحقيقات

طبق تحقیقات سازمان جهانی بهداشت در هر ‌5 ثانیه یک نفر در دنیا به علت استعمال دخانیات جان خود را از دست می‌دهد.

مسئول دبیرخانه کشوری کنترل دخانیات وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی،‌ با اشاره به این که مصرف هر یک نخ سیگار ، 5/5 دقیقه از عمر انسان می کاهد، اظهار داشت:‌ استعمال دخانیات باعث از بین بردن پروتئین‌های انعطاف دهنده پوست شده و همچنین باعث تحلیل بردن ویتامین آ و محدود کردن جریان خون در عروق پوست می شود به نحوی که پوست افراد سیگاری معمولا خشک و دارای خطوط و چین خوردگی‌های ریزی در اطراف لب ها و چشم ها است.

ˈ خدیجه محصلی ˈافزود: استعمال دخانیات باعث تغییر شکل دادن سلولهای جنسی در مردان شده و همچنین ناباروری جنسی در مردان سیگاری نیز متداول‌تر از افراد غیر سیگاری است.

وی تصریح کرد: افراد سیگاری ‌٣ برابر بیش از افراد غیر سیگاری به عفونت گوش میانی دچار می‌شوند و ‌٥/١ مرتبه بیشتر از افراد غیر سیگاری در معرض خطر از دست دادن زودرس دندانها هستند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی، مسئول دبیرخانه کشوری کنترل دخانیات تأکید کرد: استخوان‌های افراد سیگاری تراکم خود را از دست داده و به راحتی شکسته می‌شود ، همینطور زمان التیام یافتن و جوش خوردن آنها پس از شکستگی تا ‌٨٠ درصد افزایش پیدا می‌کند.

محصلی خاطرنشان کرد: بیماریهای قلبی عروقی ناشی از استعمال دخانیات بیش از ‌٦٠٠ هزار نفر را در سال در کشورهای توسعه یافته از بین می‌برد،‌ همچنین استعمال دخانیات باعث افزایش ضربان قلب، بالا رفتن فشار خون، افزایش خطر ابتلا به فشار خون بالا و گرفتگی عروق و نهایتا ایجاد حمله قلبی و سکته می‌شود.
منبع : ایرنا
چهارشنبه 22/6/1391 - 14:50
آموزش و تحقيقات

کنترل شدید قند خون پس از عمل جراحی قلب در کودکان خردسال خطر عفونت، طول دوره بستری یا میزان مرگ و میر را کاهش نمی‌دهد.

خبرگزاری فارس: کنترل شدید قند خون بعد از عمل جراحی قلب نوزادان ضرورت ندارد
به گزارش پایگاه خبری هلث دی نیوز، محققان در تحقیقات خود سعی داشتند تا به حفظ میزان نرمال قندخون با استفاده از تزریق انسولین پس از عمل جراحی، میزان عفونتها و سایر عوارض را کاهش دهند اما در عوض متوجه خطرات افزون کاهش مضر قندخون شدند.

نتایج این تحقیقات به صورت آن لاین در روز هفتم سپتامبر در New EnglandJournal of Medicine به چاپ رسید.

در طی یک عملهای جراحی یا در طول یک بیماری سخت، میزان قند خون معمولاً به شدت بالا می‌رود. مدتها تصور بر این بود که این پدیده یک عکس العمل طبیعی نسبت به استرس بیماری یا جراحی است.

اما آنچه که مشخص نبود این بود که آیا این میزان بالای قند خون منفعتی هم دارد مثلاً انرژی اضافی برای مبارزه با عفونتها را فراهم می‌کند یا اینکه فقط مشکل ساز است.

آنچه که مشخص بود، این بود که افراد مبتلا به میزان بالای قند خون اغلب به عفونتهای زیادی دچار می‌شوند که به مرگشان منجر می‌شود.

تحقیقات اخیر نشان داد: کاهش میزان قند خون تا جایی که به حد نرمال برسد در بزرگسالان هیچ سودی ندارد. تحقیقات دیگر نشان دادند که حفظ میزان قند خون در حد نرمال برای یک گروه – بیماران بزرگسالی که عمل جراحی قلب داشته اند- سودمند بوده است.

اما سوال اینجا بود که آیا حفظ میزان قند خون در حد نرمال در کودکانی که عمل جراحی قلب داشته اند نیز سودمند است یا خیر؟

تحقیقات اخیر روی 980 کودک تازه متولد شده تا 36 ماهه انجام شد که از دو مرکز پزشکی انتخاب شده بودند.

تمام این کودکان عملهای جراحی داشتند که مستلزم باز کردن مجرای جدید در قلب یا شش بودند بدین معنا که عملکرد قلب و ریه های آنها به طور موقت توسط یک دستگاه کنترل می شد.

نیمی از این کودکان که به طور تصادفی انتخاب شدند؛ پس از عمل جراحی تحت کنترل شدید قند خون قرارگرفتند و گروه دوم تحت مراقبتهای استاندارد قرار گرفت.

میزان قند خون در کودکانی که تحت کنترل شدید قند خون قرار داشتند به میزان 80 تا 110 میلی گرم به ازاء هر دسی لیتر کاهش یافت. این میزان سطح مورد هدف بود.

محققان از سیستم کنترل مداوم گلوکز و همچنین الگوریتم تعیین کننده در انسولین برای کاهش خطر قند خون کم که به شدت خطرناک است استفاده کردند.

اما در پایان هیچ نتیجه مثبتی نسبت به گروهی که از مراقبتهای استاندارد برخوردار بودند، در آنها دیده نشد.

منبع : خبرگزاری فارس

چهارشنبه 22/6/1391 - 14:45
اهل بیت

یک کارشناس فرقه‌های انحرافی گفت: امام صادق(ع) در طول حیات خویش پیوسته به غلوکنندگان واکنش نشان می‌دادند و فرقه‌هایی که دین را با تمایلات شخصی تأویل می‌کردند، به اصل دین متوجه می‌کردند.

خبرگزاری فارس: مبارزات علمی امام صادق(ع) با فرقه‌های‌ انحرافی/ علت مخالفت شیعه با غلو

 

دوران امام صادق(ع) از نظر سیاسی دوره ضعف و تزلزل امویان و گسترش شورش‌ها، قیام‌ها، جنگ‌ها و نبردها و فروپاشی و پیدایی حکومت‌ها و دوره ظهور گرایش‌های مذهبی گوناگون و نحله‌های انحرافی نظیر غلات، ملحدان و زندیقان بود.

در این دوران که آزادی سیاسی و مذهبی در حد گسترده‌ای وجود داشت، ارتباطات فرهنگی با فرهنگ‌های بیگانه رواج  یافت و مناسبات و اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی در حال دگرگونی و تغییرات جدی و اساسی بود.

با توجه به مبارزه علمی امام صادق(ع) با فرقه‌های نوپدید عصر خویش، با حجت‌الاسلام محمودرضا قاسمی، عضو هیئت علمی مؤسسه بهداشت معنوی گفت‌وگویی ترتیب دادیم که مشروح آن در پی می‌آید:

 

 

*امام صادق(ع) و مبارزه علمی با فرق انحرافی

امام صادق علیه‌السلام در طول حیات مبارکشان پیوسته نسبت به غلوکنندگان و پیروان آن‌ها و نیز فرقه‌هایی که دین را با تأویلات شخصی بیان می‌داشتند و اباحی‌گری را شیوع می‌دادند، مبارزه علمی کرده و همگان را نسبت به خطر آن‌ها برای اصل دین متوجه کردند.

نخستین فرقه اباحه‌گر

نخستین فرقه‌اى که اباحه‌گرى را ترویج کرد، «مرجئه» بود، این فرقه مدعى است با وجود ایمان، هیچ گناهى زیان نمى‌رساند، چنان‌که با کفر، هیچ طاعتى مفید نیست!

این فرقه با چنین عقیده‌اى عملاً زمینه را براى ترویج گناهکارى  میان مسلمانان فراهم آوردند، ائمه صلوات الله علیهم آنها را مورد لعن قرار دادند. امام صادق صلوات الله علیه به شیعیان توصیه کرد که به خاطر خطر تفکر مرجئه، فرزندانشان را حدیث بیاموزند، امام صادق صلوات الله علیه در نقد ایمان بدون عمل فرموده است: «ملعون ملعون من قال: الإیمان قول بلا عمل».

فرقه‌هاى دیگرى که عملاً اباحه‌گرى را در جامعه اسلامى رواج مى‌دادند، عبارتند از: «خطابیه» پیروان ابوالخطاب محمد بن ابو زینب، «معمریه» پیروان معمر بن عباد سلمى، «نصیریه» پیروان محمد بن نصیر نمیرى، «بشریه» پیروان محمد بن بشیر کوفى، «مخمسه» پیروان ابوالخطاب، «علبائیه» پیروان بشّار شعیرى  و «نزاریه» که شعبه‌اى از «اسماعیلیه» است، براى احکام شرعى و تکالیف عبادى مثل نماز، زکات و حج تأویلات خاصى داشتند و مى‌گفتند که مقصود از واجبات شرعى، قـمى است کـه دوستى آنان واجب است و محرمات عبارتند از قومى که باید آنان را دشمن داشت و از ایشان تبرى جست.

و در میان کیسانیه، سه فرقه به نام‌هاى «حمزیه»، «جناحیه» و «بیانیه» به اباحه‌گرى معروف‌اند، «حمزیه» پیروان حمزه بن عماره بربرى بودند، او باور داشت که هر کس امام را بشناسد از قید رعایت واجبات و محرمات دین آزاد خواهد بود، «جناحیه» پیروان عبداللّه بن حارث بوده و به همین علت به حارثیه نیز معروفند، این گروه نیز گمان مى‌کردند که با شناخت امام، تکلیف برداشته مى‌‌شود.

«بیانیه» پیروان بیان‌بن سمعان بودند، گروهى از آنان معتقد بودند که بخشى از شریعت اسلام توسط «بیان» نسخ شده است، لذا به بخشى از واجبات عمل نمى‌کردند و نسبت به برخى از محرمات بى‌اعتنا بودند، «ابومسلمیه»، گروهى منتسب به «راوندیه» است، این فرقه شناخت امام را براى رستگارى کافى مى‌دانستند و خود را از قید رعایت واجبات و احتراز از محرمات آزاد مى‌پنداشتند.

برخى از نویسندگان کتاب‌هاى ملل و نحل مدعى‌ هستند که این فرقه‌ها متأثر از دین مجوس و مزدکند و یا باقى‌مانده آنان هستند، زیرا آنان اکثر اعمالى را که در اسلام حرام و در آیین مزدک حلال بوده مباح مى‌شمردند.

غلات

«غلو» نیز در لغت به معنی تجاوز از حد است، قرآن خطاب به اهل کتاب می‏فرماید: «یا أَهلَ الکِتابِ لا تَغلُوا فِی دینِکُم وَ لا تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ إِلاّ الحَق»، ای اهل کتاب در دین خود، غلو (تجاوز از حد) نکنید و درباره خدا غیر از حق نگویید، قرآن کریم آنان را از این جهت از غلو نهی می‏کند که در حق حضرت مسیح(ع) از مرز حق تجاوز کرده و او را خدا یا فرزند خدا دانسته‏اند.

پس از درگذشت پیامبر گرامی اسلام(ص) گروه‏هایی درباره حضرت علی(ع) و یا سایر پیشوایان معصوم(ع) از مرز حق تجاوز کردند و مقاماتی را برای ایشان قائل شدند که ویژه خداست، از این جهت آنان را «غلاة» یا «غالیان» (جمع غالی) نامیده‏اند.

شیخ مفید(ره) می‏گوید: «غالیان، گروه‏هایی هستند که به اسلام تظاهر کرده، ولی برای امیرمؤمنان و پیشوایان از فرزندان او، الوهیت و نبوت قائل شده‏اند و آنان را با صفاتی معرفی کرده‏اند که از مرز حقیقت فراتر است».

علامه مجلسی می‏نویسد: «غلو درباره پیامبر و پیشوایان، این است که آن‌ها را خدا بنامیم یا در عبادت و پرستش، ایشان را شریک خدا بنگاریم؛ یا آفرینش و روزی را از آنِ آن‌ها بدانیم؛ یا معتقد شویم خدا در آنها حلول کرده است؛ یا بگوییم آنان بدون الهام از جانب خدا از غیب آگاهند؛ یا امامان را پیامبر بدانیم، یا تصور کنیم که شناخت و معرفت آنان، ما را از هر نوع عبادت خدا بی‏نیاز می‏سازد و تکالیف را از ما برمی‏دارد».

امیرالمؤمنین و فرزندان پاک او پیوسته از غالیان دوری جسته و بر آنها لعنت فرستاده‏اند، ما در این جا تنها به نقل یک حدیث بسنده می‏کنیم.

امام صادق(ع) به پیروانش چنین دستور می‏دهد:   «إِحذَرُوا عَلَی شَبَابِکُمُ الْغُلاةَ لایُفْسِدُوهُمْ فإِن الْغُلاةَ شَر خَلْقِ اللَّهِ یُصَغرُونَ عَظَمَةَ اللَّهِ وَیَدعُونَ الربُوبِیةَ لِعبادِ اللَّه»، بر جوانان خود از غالیان بترسید تا مبادا باورهای دینی آنها را فاسد سازند، حقاً که غالیان بدترین مردمند، آنان می‏کوشند که از عظمت خدا بکاهند و برای بندگان خدا ربوبیت را اثبات کنند.

از این جهت، تظاهر غالیان به اسلام بی‏ارزش است و بزرگان اسلام آنها را کافر می‏دانند، همچنین شیخ صدوق در اعتقادات خود می‏نویسد: «اعتقاد ما درباره غالیان این است که آنان کافر به خدایند و بدتر از یهود و نصاری، مجوس و قدریه قدریه، گروهی از معتزله هستند که معتقدند هر انسانی خالق اعمالش است و کفر و معاصی به تقدیر خدا نیست و حروریه‏اند حروریه، فرقه‏ای از خوارجند و از تمام اهل بدعت بدترند»، یادآور می‏شویم در عین این که باید از غلو پرهیز کرد، نباید هر نوع فضیلتی درباره پیامبران و اولیای الهی را بدون معیار غلو دانست.

تأویل‌گرایان

تأویل‌گرایی قبل از ظهور اسماعیلیه از سوی عده‌ای از اصحاب امام صادق(ع) آغاز شد که البته کسانی از آنان مانند ابومنصور عجلی و ابوالخطاب و مغیرة‌بن سعید مورد طرد و لعن آن حضرت واقع شدند، بر این اساس، ریشه برخی از تأویلات اسماعیلیه همان فرقه‌های غلات و زنادقه است.

براساس شواهد و مدارک متعدد، شکی نیست که غلات، پیشتاز پدیده تأویل در مفاهیم دینی و  اشخاص معین بوده‌اند، آن‌ها در عصر امام باقر(ع) و بعد در زمان امام صادق(ع)  زندگی می‌کردند و نماینده بارز آنها افرادی نظیر ابوالخطاب و ابو منصور عجلی بودند، ارتباط ابوالخطاب و گروه او با اسماعیل توجه بسیاری از مورخان  را جلب کرده است، به صورتی که اسماعیلیه را همان خطابیه به حساب آورده‌اند، بعضی  از محققان معاصر آغاز  باطنی‌گری اسماعیلیه را به وسیله ابوالخطاب می‌دانند.

اشعری در این باره می‌گوید: «خطابیه می‌گفتند معنای آیه ثم ارسلنا رسلنا تتری آن است که در هر عصری دو رسول لازم است: یکی ناطق و دیگری صامت، محمد(ص) ناطق است و علی(ع) صامت».

نقد و نظر

در رد تفکر تأویلی خطابیه، احادیثی چند از امام صادق(ع) وارد شده است، به عنوان مثال هشام‌بن حکم، فقیه، متکلم و از خواص شاگردان امام صادق(ع) است که در عصر کثرت فرقه‏های مختلف و در اوج بحث‏های کلامی و رواج جدل در زمان عباسی اول، با وسعت فکر و منطق و برهان قوی در مجالس مناظره، پیروزمندانه مکتب جعفری را تبیین و از حریم آن دفاع می‏کند و به همین سبب مورد بغض واقع شد و اتهام‏های گوناگون شبهه و مجسمه و ... را بدون هیچ سند و مستندی منتسب به او می‏کنند. 

شالوده فکر کسانی مانند ابوالخطاب بر نوعی غلو درباره ائمه، به ویژه امام صادق(ع)، مبتنی می‏شود که به گفته سعد اشعری، کشی و کلینی، با مخالفت شدید امام صادق(ع) نیز روبه‌رو می‏شود و منشأ یک طرز تفکر برای گروه‏های مختلفی به نام خطابیه می‏شود که اگر اساس تفکر آن‏ها را برگرفته از ابوالخطاب بدانیم، به دست می‏آید که وی حلول روح الهی در آدمی، تناسخ و اباحی‏گری را باور داشته است. 

علت این که شیعه با غلو مخالف است، مواضع صریح و روشن و مکرر ائمه اطهار(ع)  و به ویژه امام صادق(ع) است که بارها تصریح فرمودند: «ما بندگان پروردگار یکتا هستیم»، ائمّه از غلو کنندگان برائت جستند و آنان را خارج شدگان از ایمان و داخل شدگان در آتش جهنم دانستند، مجالست و معاشرت و کمک و اعتماد بر آنان را مساوی با خروج از ولایت خدا و رسول و اهل بیت قلمداد کردند و فرمودند: «شفاعت ما به آن‏ها نمی‏رسد و آنان را مورد لعن قرار دادند».

منبع : خبرگزاری فارس

سه شنبه 21/6/1391 - 15:52
آموزش و تحقيقات

سیگار هایی که با نام سیگار الکترونیکی تبلیغ و فروخته می شوند نه تنها بهتر از سیگار عادی نیستند بلکه مواد سرطان زای دیگری نیز دارند.

برپایه نتایج تحقیقاتی که به تازگی از سوی پژوهشگران یونانی انجام شده است برای نخستین بار بعد از حدود یک دهه که از رواج سیگارهای الکترونیکی و تبلیغ رسانه ای آنها می گذرد زیانبار بودن آن برای سلامت انسان و بهداشت عمومی به اثبات رسید.

در این تحقیقات که در کنگره سالانه جامعه اروپایی بیماری های تنفسی ارایه شده تاکید شده است که استفاده از سیگارهای الکترونیکی بیش از همه بر روی افراد مبتلا به بیماری های تنفسی و به ویژه آسم تاثیر منفی دارد و همچنین می تواند افراد سالم را به آسم مبتلا کند.

پژوهشگران یونانی در گزارش خود افزوده اند: پس از 10 دقیقه استفاده از سیگار الکترونیکی، مجاری تنفسی افراد تنگ شده و بناگهان در برابر تنفس و استشمام هوا و اکسیژن مقاوم می شوند، به طوری که نزد افراد غیرسیگاری و سالم که آزمایش و بررسی ها روی آنان صورت گرفته است این مقاومت و کم رسیدن هوا و اکسیژن به شُش، بیش از 200درصد حالت طبیعی تنفس عادی را افزایش داده و نزد افراد سیگاری نیز این میزان را به بیش از 220درصد رسانده است.

این محققان تاکید کرده اند که باید با سیگار الکترونیکی نیز همانند سیگار عادی مبارزه کرد و نه تنها مصرف این فرآورده الکترونیکی بهتر و کم ضررتر از سیگار نیست، بلکه در ارتباط با بروز مشکلات تنفسی، بیش از سیگار به شُش مصرف کنندگان ضرر می رساند و بیش از سیگار عادی، اکسیژن رسانی به شش ها را کاهش می دهد.

پایگاه اطلاع رسانی رادیو فرانسه نیز گزارش داد:جامعه اروپایی بیماری های تنفسی نیز اعلام کرده است که وجود مواد شیمیایی دیگر در ترکیبات سیگارهای الکترونیکی می تواند به اندازه مواد زیان بار در سیگار عادی رای سلامت مصرف کنندگان خطرساز باشد.

به طور مثال، در ترکیبات سیگارهای الکترونیکی که باعث می شود نیکوتین استنشاق شده و بخاری که مصرف کنندگان به جای دود سیگار استنشاق می کنند، طعم های متفاوت مثل طعم نعنا، میوه ای، قهوه، وانیل و یا کارامل داشته باشد، چند ماده شیمیایی وجود دارد که در این میان حلّال هایی مانند ˈپروپیلن گلیکولˈ و بویژه حّلال ˈدی اتیلن گلیکولˈ وجود دارد که این حلّال در صنعت برای ساخت ضد یخ استفاده می شود و می تواند خود عامل سرطان زا به حساب آید.

بنا بر این گزارش مقام های بهداشتی فرانسه نیز قصد دارند قوانین مربوط به فروش سیگارهای الکترونیکی را تغییر دهند.

سیگارهای الکترونیکی از حدود یک دهه پیش در چین تولید شده و در جریان تبلیغات وسیع این محصول زیانبار در رسانه ها و پایگاه های اینترنتی ادعا شد که عاری از اثرات زیانبار سیگار و نیکوتین، کاغذ و مواد شیمیایی است.
منبع : ایرنا
سه شنبه 21/6/1391 - 15:47
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته