• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1994
تعداد نظرات : 294
زمان آخرین مطلب : 4600روز قبل
دانستنی های علمی

دست نوشته اي از شهيد احمدرضا احمدي، رتبه اول کنکور پزشکي سال 64 ،  ساعتي قبل از شهادت

آي پسرك دانشجو، به تو چه مربوط است كه خانواده اي در همسايگي تو داغدار شده است؟جواني به خاك افتاده است؟

آي دخترك دانشجو، به تو چه مربوط است كه دختران سوسنگرد را به اشك نشانده اند؟ و آنان را زنده به گور كردند؟ هيچ مي دانستي؟  حتما نه! ...

هيچ آيا آنجا كه كارون و دجله و فرات بهم گره مي خورد، به دنبال آب گشته اي تا اندكي زبان خشكيده كودكي را تر كني و آنگاه كه قطره اي نم يافتي؟ با اميدهاي فراوان به بالين آن كودك رفتي تا سيرابش كني؟ اما ديدي كه كودك ديگر آب نمي خورد!! اما تو اگر قاسم نيستي، اگر علي اكبر نيستي، اگر جعفر و عبدالله نيستي، لااقل حرمله مباش!

كه خدا هديه حسين را پذيرفت و خون علي اكبر و علي اصغر را به زمين پس نداد. من نمي دانم كه فرداي قيامت اين خون با حرمله چه خواهد كرد.... پس بيايد حرمله مباشيم......

 



آيا مي توانيد اين مسئله را حل کنيد؟

دست نوشته اي از شهيد احمدرضا احمدي، رتبه اول کنکور پزشکي سال 64 ،  ساعتي قبل از شهادت

 چه کسي مي داند جنگ چيست؟
چه کسي مي داند فروديک خمپاره قلب چند نفر را مي درد؟ چه کسي مي داند جنگ يعني سوختن، يعني آتش، يعني گريز به هر
جا، به هر جا که اينجا نباشد، يعني اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه مي کند؟ دخترم چه شد؟
به راستي ما کجاي اين سوال ها و جواب ها قرار گرفته ايم ؟ کدام دختر دانشجويي که حتي حوصله ندارد عکس هاي جنگ را ببيند و اخبار آن را بشنود. از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟ آن مظاهر شرم و حيا را چه کسي ياد مي کند که بي شرمان دامنشان
را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند.
کدام پسر دانشجويي مي داند هويزه کجاست؟ چه کسي در هويزه جنگيده؟
کشته شده و در آنجا دفن گرديده؟
چه کسي است که معني اين جمله رادرک کند:
نبرد تن و تانک؟! اصلا چه کسي مي داند تانک چيست؟ چگونه سر  120دانشجوي مبارز و مظلوم زير شني هاي
تانک له مي شود؟
آيا مي توانيد اين مسئله را حل کنيد؟
گلوله اي از لوله دوشکا با سرعت اوليه خود از فاصله هزار متري شليک مي شود و در مبدا به حلقومي اصابت نموده و آن را سوراخ کرده وگذر مي کند، حالا معلوم نماييد سرکجا افتاده است؟  کدام گريبان پاره مي شود؟
کدام کودک در انزوا و خلوت اشک مي ريزد؟
و کدام کدام ...؟
توانستيد  ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگر نمي توانيد، اين مسئله را با کمي دقت بيشتر حل کنيد: هواپيمايي با يک و نيم برابر سرعت صوت از ارتفاع ده متري سطح زمين، ماشين لندکروزي را که با سرعت درجاده مهران – دهلران حرکت مي نمايد، مورد اصابت موشک قرار مي دهد، اگراز مقاومت هوا صرف نظر شود. معلوم کنيد کدام تن مي سوزد؟ کدام سر مي پرد؟ چگونه بايد اجساد را از درون اين آهن پاره له شده بيرون کشيد؟ چگونه بايد آنها را غسل داد؟
چگونه بخنديم و نگاه آن عزيزان را فراموش کنيم؟
چگونه مي توانيم در شهرمان بمانيم و فقط درس بخوانيم.
چگونه مي توانيم درها را به روي خود ببنديم و چون موش در  انبار کلمات کهنه کتاب لانه بگيريم؟ کدام مسئله را حل مي کني؟  براي کدام امتحان درس مي خواني؟
به چه اميد نفس مي كشي؟ كيف و كلاسورت را از چه پر مي كني؟ از خيال، از كتاب ، از لقب شاخ دكتر يا از آدامسي كه هر روز مادرت دركيفت مي گذارد؟
كدام اضطراب جانت را مي خورد؟ دير رسيدن به اتوبوس، دير رسيدن سر كلاس، نمره گرفتن؟  دلت را به چيز بسته اي؟ به مدرك، به ماشين،  به قبول شدن در حوزه فوق دكترا؟ ؟ صفايي ندارد ارسطو شدن خوشا پر كشيدن، پرستو شدن

 

 

 آي پسرك دانشجو، به تو چه مربوط است كه خانواده اي در همسايگي تو داغدار شده است؟جواني به خاك افتاده است؟

آي دخترك دانشجو، به تو چه مربوط است كه دختران سوسنگرد را به اشك نشانده اند؟ و آنان را زنده به گور كردند؟ هيچ مي دانستي؟  حتما نه! ...

هيچ آيا آنجا كه كارون و دجله و فرات بهم گره مي خورد، به دنبال آب گشته اي تا اندكي زبان خشكيده كودكي را تر كني و آنگاه كه قطره اي نم يافتي؟ با اميدهاي فراوان به بالين آن كودك رفتي تا سيرابش كني؟ اما ديدي كه كودك ديگر آب نمي خورد!! اما تو اگر قاسم نيستي، اگر علي اكبر نيستي، اگر جعفر و عبدالله نيستي، لااقل حرمله مباش!
كه خدا هديه حسين را پذيرفت و خون علي اكبر و علي اصغر را به زمين پس نداد. من نمي دانم كه فرداي قيامت اين خون با حرمله چه خواهد كرد.... پس بيايد حرمله مباشيم......

دوشنبه 9/7/1386 - 7:32
دعا و زیارت
يوسف (ع) و برادران
بعد از آنكه برادران با حيله يوسف عليه السلام را به بيرون شهر بردند و او را زدند و درون چاه انداختند؛ و پدر را در غم يوسف به حزن و گريه دائمى وادار كردند... سالها گذشت تا فهميدند برادرشان پادشاه مصر شد و بالاخره با پدر و برادران نزدش رسيدند.
يوسف (ع) نخستين جمله اى را كه گفت اين بود: (خداى من! به من احسان كرد كه مرا از زندان بيرون آورد.)
اينكه از گرفتارى چاه و به دنبالش بردگى خود نامى به زبان نياورد، ظاهرا از روى جوانمردى بود كه نخواست برادران را خجالت زده كند و آزارهائى را كه از آنها ديده بود اظهار كند و آن خاطرات تلخ را تجديد نمايد.
بعد فرمود: اين شيطان بود كه برادرانم را وادار كرد تا آن اعمال نابجا را نسبت به من انجام دهند و مرا به چاه افكنند و پدر را به فراق من مبتلا كنند؛ اما خداى سبحان اين احسان را فرمود: كه همان رفتار نابجاى آنها را مقدمه عزت و بزرگى ما خاندان قرار داد!
اين هم از بزرگوارى يوسف ع بود كه رفتار ظالمانه برادران را نسبت به خود به شيطان منسوب داشت و او را مقصر اصلى دانست تا برادران شرمنده نشوند و راه عذرى براى كارهاى خويشتن داشته باشند.
فرمود: (امروز بر شما ملامتى نيست) و از جانب من آسوده خاطر باشيد كه شما را عفو كردم و گذشته ها را ناديده مى گيرم و از طرف خداى تعالى نيز مى توانم اين نويد را به شما بدهم و از وى بخواهم كه (خدا نيز از گناه شما درگذرد زيرا او مهربانترين مهربانان است)
(آرى بدون شك هر كس تقوا و صبر پيشه سازد خداوند پاداش نيكوكاران را تباه نمى كند.)()
درسى كه حضرت يوسف عليه السلام نسبت به بديهاى برادران به همگان داد، احسان نيك در مقابل بدى كردار آنان بود كه انشاء الله ما هم بتوانيم نسبت به برادران دينى اين چنين باشيم .
دوشنبه 9/7/1386 - 7:27
دعا و زیارت

يهودى و زرتشتى

مرد يهودى و فقير با شخصى آتش پرست كه مال زياد داشت، به راهى مى رفتند، آتش پرست شترى داشت و اسباب سفر نيز همراه داشت؛ از يهودى سؤال كرد: مذهب و مرام تو چيست؟ گفت: عقيده ام آن است كه جهان را آفريدگارى است و او را پرستش مى كنم و به او پناه مى برم، و هر كس موافق مذهب من مى باشد به او نيكى مى كنم و هر كس مخالف مذهب من است خون او را بريزم
يهودى از آتش پرست سؤ ال كرد: مرام تو چيست ؟ گفت : خود و همه موجودات را دوست مى دارم و به كسى بدى نمى كنم و به دوست و دشمن احسان و نيكى مى كنم. اگر كسى با من بدى كند به او جز با نيكى رفتار نكنم، به سبب آنكه مى دانم كه جهان هستى را آفريدگارى است. يهودى گفت : اين قدر دروغ مگو كه من همنوع تو هستم ، و تو روى شتر با وسايل مسافرت مى كنى و من با پاى پياده با تهى دستى ، نه از خوراك خود مى دهى و نه سوار بر شترت مى نمايى
آتش پرست از شتر پياده شد و سفره غذا را در مقابل يهودى پهن كرد يهودى مقدارى نان خورد و با خواهش بر شتر او نشست تا خستگى بگيرد. مقدارى راه كه با يكديگر حركت كردند، يهودى ناگهان تازيانه بر شتر نواخت و فرار نمود. آتش پرست هر چند فرياد كرد: كه اى مرد من به تو احسان نمودم آيا اين جزاى احسان من است كه مرا در بيابان تنها بگذارى ، فايده اى نكرد. يهودى با فرياد مى گفت: قبلا مرام خود را به تو گفتم كه هر كس مخالف مرام من است او را هلاك كنم .آتش پرست رو به آسمان كرد و گفت : خدايا من به اين مرد نيكوئى كردم و او بدى نمود، داد مرا از او بستان .اين گفت و به راه خود ادامه داد. هنوز مقدارى راه را نپيموده بود كه ناگهان چشمش به شترش افتاد كه ايستاده و يهودى را بر زمين انداخته و تمام بدنش مجروح و ناله اش بلند است .
خوشحال شد و شتر خود را گرفت و بر آن نشست و مى خواست حركت كند كه ناله يهودى بلند شد: اى مرد نيكوكار تو ميوه احسان را چشيدى و من پاداش بدى را ديدم ، اينك به عقيده خودت از راه احسان رومگردان و به من نيكى كن و مرا در اين بيابان رها مكن .
او بر يهودى رحم و شفقت نمود او را بر شتر خويش سوار كرد و به شهر رساند
دوشنبه 9/7/1386 - 7:18
دعا و زیارت

سوال رياضي از امام علي(ع)


شخصى به حضور امام على (ع ) آمد و پرسيد:
«عددى را به دست من بده كه قابل قسمت بر 1،2،3،4،5،6،7،8،9باشد بى آنكه باقى بياورد.»
امام على (ع ) بى درنگ به او فرمود:
«اضرب ايّام اسبوعك فى ايّام سنتك ».
(روزهاى هفته را بر روزهاى يكسال خودت ضرب كن كه حاصل ضرب آن، قابل قسمت بر همه اعداد مذكور (بدون باقيمانده) خواهد بود.)
سؤال كننده هفت را در 360 (ايام سال) ضرب كرد حاصل ضرب آن 2520 شد، اين عدد را بر 2،3،4،5،6،7،8،9، 1تقسيم كرد، ديد بر همه اين اعداد قابل قسمت است بدون آنكه باقى بياورد.

دوشنبه 9/7/1386 - 7:12
ادبی هنری
افراسیاب سیاوش را می کشد و خود به دست پسر سیاوش کشته میشود؛ رستم سهراب را و اسفندیار را به نیرنگ می کشد ؛ خود نیز به نیرنگ برادر ؛ در چاه جان می سپارد ؛
آن برادر نابکار هم به تیررستم به درخت دوخته می شود؛
کیخسرو به خونخواهی سیاوش با افراسیاب جنگها می کند و پیش از کشتن افراسیاب به او میگوید؛

به کردار بد تیز بشتا فتی
مکا فات بد را بدی یافتی
کنون روز باد ا فره ایزدی ست

مثلا در جنگ یازده رخ وقتی بیژن گیو با هومان ویسه در نبرد است؛

به یزدان چنین گفت کای کردگار
تو دانی نهان من و آشکار
اگر داد بینی همی جنگ ما
بر این کینه جستن بر آهنگ ما
زمن مگسل امروز توش مرا
نگه دار بیدارهوش مرا
دوشنبه 9/7/1386 - 7:5
ادبی هنری

داستانی از یوهانس روسلر

يوهانس روسلرمی گوید: شخصي نزد همسايه من آمد و گفت:"گوش کن! مي خواهم چيزي برايت تعريف کنم. دوستي به تازگي در مورد تو مي گفت..."
همسايه ام حرف او را قطع کرد: "قبل از اينکه تعريف کني، بگو آيا حرفت را از ميان سه صافي گذرانده اي يا نه؟"
-"کدام سه صافي؟"
همسايه ام گفت:"اول از ميان صافي واقعيت. آيا مطمئني چيزي که تعريف مي کني واقعيت دارد؟"
-"نه. من فقط آن را شنيده ام. شخصي آن را برايم تعريف کرده است."
همسايه ام سري تکان داد و گفت: "پس حتما آن را از ميان صافي دوم يعني شادی گذرانده اي. مسلما چيزي که مي خواهي تعريف کني، حتي اگر واقعيت نداشته باشد، باعث خوشحالي ام مي شود."
-"دوست عزيز، فکر نکنم تو را خوشحال کند."
-"بسيار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمي کند، حتما" از صافي سوم، يعني فايده، رد شده است. آيا چيزي که مي خواهي تعريف کني، برايم مفيد است و به دردم مي خورد؟"
-"نه، به هيچ وجه!"
همسايه ام گفت:"پس اگر اين حرف، نه واقعيت دارد، نه خوشحال کننده است و نه مفيد، آن را پيش خود نگهدار و سعي کن خودت هم زود فراموشش کني..."

بر گرفته از وبلاگ نقطه پرگار

دوشنبه 9/7/1386 - 7:4
دعا و زیارت
پیامبر اعظم (صل الله عليه و اله) فرمودند:
اَسَدُّ الاَعمال ثَلاثَة ذِكرُ الله عَلی كُلِّ حال وَ الاِنصاف من نَفسَك و مُواساةّ الاَخ فی المال .
استوارترین كارها سه چیز است: یاد خداوند در همه حال، و رعایت انصاف به ضرر خویش و تقسیم مال با برادر دینی
(نهج الفصاحه ، ص 57 ، ح 290)
دوشنبه 9/7/1386 - 6:59
دعا و زیارت

بدبختی شیطان

روزی پیامبر اكرم (صلی الله علیه و اله ) شیطان را دید كه خیلی ضعیف و لاغر شده است . حضرت از او پرسید : چرا به این روز افتاده ای ؟

شیطان گفت : ای رسول خدا ! از دست امت تو رنج می برم و در زحمت بسیار هستم .

پیامبر فرمود : مگر امت من با تو چه كرده اند !

شیطان گفت : ای رسول خدا ! امت شما شش خصلت دارند كه من طاقت دیدن و تحمل این خصائص را ندارم .

اول  هر وقت به هم می رسند سلام می كنند .  دوم : با هم مصافحه می كنند . سوم : هر كاری را كه می خواهند انجام دهند ان شاء الله می گویند .چهارم : از گناه استغفار می كنند . پنجم : تا نام شما را می شنوند صلوات می فرستند . ششم : ابتدای هر كاری بسم الله الرحمن الرحیم می گویند

( كشكول ممتاز ص 426)

دوشنبه 9/7/1386 - 6:59
بیماری ها
رابطه بين طول عمر و خوش بيني

 


سـابق بـر ایـن مردم اعتقاد داشتند که آدم های خوب عمر کوتاهی دارند. این باور در قرن های ابتدایی رشد پیدا کرده بود. در آن زمان کودکان بسیاری به کام مرگ فرو می رفتند و انسان ها به راحتی با یک عفونت ساده جان میسپردند. امـا آیا به راستی رابطه ای میان شخصیت و سلامت وجود دارد؟ بـر پایه مطالعات علمی، اثبات این امر که افکار مثبت و یـا منفی می تواند بر روی سلامت فرد تاثیر گذار باشد با دشـواری هـایــی همراه است. اما هنوز دانشنمدان در پی اثبات این قضیه هستند.
هـمــچنین شواهد بسیار زیادی وجود دارد که انسان های مـنظم، دارای ثبات اجتماعی، و خوش بین، خیلی کمتر از افـراد تـنـهـا، بـدبیـن و نـاراضی از زندگی، در معرض ابتلا به بیماری های مختلف و در نهایت مرگ قرار می گیرند. تحقیقات گویای این مطلب هستند که خوش بینی، در نهایت زندگی طولانی مدت را برای شما به ارمغان می آورد، هر چند آنرا تضمین نمی کند. در تحقیقی که در طی 23 سال توسط دانشگاه "یل" و "میامی" در شهر "اوهایو" انجام شد، این نتیجه به دست آمد که افراد بالای 50 سالی که به افزایش سن خود با یک دید مثبت و به عنوان یک تجربه شیرین نگاه میکنند به طور متوسط تقریبا 7.5 سال بیشتر از افرادی که چنین طرز فکری ندارند، زندگی می کنند. اختلاف بزرگی است. ( محققان فاکتورهای مخلی از قبیل: نژاد، جنسیت، میزان سلامتی، طرز تفکر و تنهایی را نیز در نظر گرفتند). خوش بینی برای شما فوایدی دارد اما فشار خون بالا فقط موجب ضرر و زیان است! باید توجه داشته باشید که سایر گزینه ها برای افراد تحت آزمایش یکسان بود.

انسان آفتابی باشید
تحقیقات دیگری نیز، دال بر ارتباط خوش بینی و افزایش طول عمر وجود دارد. محققان مرکز مطالعات "مایو" زندگی و خصوصیات اخلاقی 447 نفر را در طی 30 سال مورد بررسی قرار دادند. کسانی که به عنوان "خوش بین" نامگذاری شده بودند نصف افرادی که "بدبین" و یا تلفیقی از "هر دو" بودند، به مرگ های ناگهانی دچار می شدند. همچنین این افراد همزمان با افزایش عمر، مشکلات کمتری در مورد سلامت فردی خود پیدا می کردند: محدودیت هایشان کمتر بود، دردهای کمتری داشتند و نسبت به دو گروه دیگر، انرژی بیشتری داشتند.
در مطالعه ای به نام "نیمه پر یا خالی لیوان؟" پژوهشگر دانشگاه هاروارد، دکتر "لوراکابزانکی" به این نتیجه رسید که خوش بینی به این معنا که مردم وقایع زندگی شان را برای خود و یا سایرین تعریف کنند، باعث می شود تا در مقابل حملات قلبی در حد بسیار زیادی مصونیت پیدا کنند. همچنین بررسی های دیگر نشان دهنده این حقیقت هستند که افراد خوش بین خیلی سریعتر از بدبینان پس از عمل باز قلب بهبودی حاصل می کنند. دکتر "کابزانکی" و سایر محققین معتقدند که احساسات منفی گرایانه و بدبینی مزمن، باید به عنوان عاملی در افزایش بیماری های قلبی در نظر گرفته شود.
در این قسمت راههایی ذکر شده که ثابت می کنند اخلاق و ویژگی های فردی در سلامت و طول عمر افراد دخیل هستند.
عصبانیت و ناامیدی های مزمن منجر به مصرف دخانیات و یا استفاده از سایر غذاهای ناسالم می شوند. یک فرد خوش بین با اراده محکم تری قدم در راه ترک عادات ناشایست می گذارد و یا سعی می کند به هیچ وجه به آنها معتاد نشود. این خوش بینی است که باعث می شود فرد در جستجوی مشاوره پزشکی و پیروی از آنها باشد. او راهی را بر می گزیند که از آن طریق خود را حتی الامکان از دچار شدن به بیماری های مختلف دور نگه دارد.
این امکان هم وجود دارد که خوش بینی بر روی سیستم دفاعی بدن تاثیر مثبت گذاشته و آنرا تقویت کند. البته تحقیقات انجام شده در این زمینه تا به این لحظه نتایج مستدلی پیرامون این مطلب را ثابت نکرده اند.

وجدان- - نعمتی که از آن بهرمند شدیم
باید توجه داشت که در کنار خوش بینی عوامل دیگری نیز در نظر گرفته می شوند. از آنجایی که شخصیت انسان ها از همان زمان تولد و در دوران کودکی شکل می گیرد، گروهی تحقیقاتی دانشگاه کالیفرنیا در منطقه "ریور ساید" پژوهش های خود را در سال 1920 بر روی عده ای کودک شروع کردند. نتایج این تحقیات حیرت انگیز بود. پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که کودکانی که از همان آغاز کودکی از وجدان خود استفاده می کردند و نسبتا بچه های وظیفه شناسی بودند، در دوران زندگی خود با مشکلات و بیماری های کمتری برخورد می کردند. وجدان و وظیفه شناسی در این پژوهش ها بر اساس خصوصیات اخلاقی زیر تعریف شده بود: نظم شخصی، توانایی توکل کردن، بیم و هراس، ارزش قائل شدن، و آرزوی رسیدن به اهداف. حتی اثبات شده که دارا بودن این خصوصیات در زندگی خیلی بیشتر از خوش بینی به شما کمک می کند و سبب می شود تا سراسر عمرتان سالم و سر زنده زندگی کنید. شاید خوش بینی هم جزئی از وجدان و ضمیر ناخودگاه هر شخص باشد. نمی توان گفت که فکر کردن قبل از انجام عمل (که یکی از پیش نیازهای وجدان سالم است) همان خوش بینی محسوب می شود. اما وجدان می تواند پایه و اساس خوش بینی را برای فرد فراهم آورد.

عقل و شانس هم حساب می شوند
خوش بینی بیش از اندازه و یا پیروی از وجدان بی از حد لازم نیز بی فایده است و عواقب خاص خود را به همراه دارد. خوش بین بودن کورکورانه شما را به دردسر می اندازد. بدبینی نیز به نوبه خود فوایدی را به همراه دارد. اگر از سانحه رانندگی بترسید، آنگاه با احتیاط رانندگی می کنید؛ اگر از سرما خوردگی دل خوشی نداشته باشید، از خودتان بهتر مراقبت می کنید تا سرما نخورید. در این قسمت یک سوال مهم به وجود می آید: آیا خوش بینی باعث بهبود وضعیت سلامت افراد می شود، و یا افراد سالم خوش بین می شوند؟ در این قسمت فاکتورهای داخلی را هم باید محاسبه کرد: تحصیلات، نژاد، عوامل وراثتی، جنسیت، دسترسی به فن آوری های نوین پزشکی، و مطمئنا از همه مهمتر ثروت. همچنین گفته می شود چیزی به عنوان شانس هم در این زمنیه کاربرد دارد.
به هر تقدیر، خوش بینی یکی از فاکتورهای مهم است که باید زمینه رشد و شکوفایی را برای آن فراهم آورد. یک فرد بدبین به شدت نیاز به شادی و خوشحالی دارد. اگر شما خواستار عمر طولانی به همراه سلامت کامل هستید (و چه کسی چنین چیزی را نمی خواهد؟) باید ببینید تا چه حد خوش بین و یا بد بین هستید. شاید شما به طور ذاتی انسان چندان آفتابی نباشید، شاید کودک با وجدان و وظیفه شناسی نباشید، اما باز هم جای امیدواری وجود دارد آن هم برای ایجاد خوش بینی. هیچ وقت برای تغییر و تحول دیر نیست. همه ما می توانیم از زندگی نهایت لذت را ببریم. بنابر این بیشتر مراقب خودتان باشید، درست غذا بخورید، سیگار نکشید، و نرمش روزانه را نیز فراموش نکنید. حتی اگر شما خیلی خوش بین هستید و در زمان کودکی رفتار بی نظیری داشتید، باز هم انجام این موارد در زندگی به شما کمک می کنند .

دوشنبه 9/7/1386 - 6:55
ادبی هنری

شيشه‌گری دستی در ايران
 


نویسنده: حسین یاوری
تعداد صفحات: 87
شابک: 8 ـ 638 ـ 471 ـ 964
نوبت چاپ: اول 1383
شمارگان: 2200


معرفی کتاب: كتاب حاضر، به هنر شيشه‌گري دستي در ايران مي‌پردازد، كه آن را دكتر حسين ياوري در يك پيش‌گفتار، پنج فصل و كتاب‌نامه به پايان برده است. فصل اول، كلياتي دربارة شيشه است كه در آن تعريف شيشه، ساختار شيشه، خصوصيات و ويژگيهاي شيشه، فصل دوم، نگاهي به پيشينة شيشه‌گري در ايران و فصل سوم، بررسي تجهيزات، ابزار كار و مواد اولية مصرفي و چگونگي ساخت محصولات شيشه‌اي، فصل چهارم، انواع محصولات شيشة دست‌ساز و كارهاي تكميلي روي شيشه و فصل پنجم، به موقعيت كنوني شيشه‌گري در ايران پرداخته است.
در فصل پنجم، دكتر ياوري، از شهرهايي يادآوري كرده است كه در آن هنر شيشه‌گري هنوز كاربرد فراوان دارد. شيشه‌گري در تهران، ميمند، قمصر، شيراز، جهرم، جايگاه بس رفيعي در بين ساير هنرهاي دستي دارد و مردم با آن ايده‌ها و انديشه‌هايشان را به نمايش مي‌گذارند. اين كتاب حاصل تلاش دكتر ياوري است كه به تشويق مسئولان محترم مؤسسة آموزش عالي سوره در زمينه شيشه‌گري دستي به چاپ رسيده است. دكتر حاصل تجربيات و تحقيقات سالهاي طولاني خود را در سازمان صنايع دستي ايران و تدريس در رشته‌هاي مختلف هنري به ويژه هنرهاي دستي با ؟ منابع و مآخذ مكتوب كافي، به صورت بسيار زيبا، علمي و هنري آراسته است. دكتر در هر جا نياز بوده به مثالهاي بومي روي آورده و آن را همراه تصاوير در كتاب ارائه نموده است.

از متن اين كتاب مي‌خوانيم:
شيشه، عجيب‌ترين ماده‌اي است كه بشر با آن آشنا شده است و به همين دليل برخي از صاحب‌نظران معتقدند كه شيشه به عنوان (مايع فوق تبريد شده) چهارمين حالت ماده ـ در كنار سه حالت ديگر، يعني جامد، مايع و گاز ـ نام پذيرد. چرا كه هيچ ماده ديگري نيست كه به اين اندازه قوي يا به اين اندازه ضعيف، تا اين حد زيبا و در عين حال اين قدر كاربرد داشته باشد.
شيشه‌گري دستي در ايران از هزارة اول قبل از ميلاد تا امروز به‌رغم فراز و فرودهاي فراوان، عرضه‌كنندة آثاري بديع و زيبا در عرصه هنرهاي دستي ايران بوده است؛ ضمن آنكه هنرهاي تكميلي روي شيشه هم طي قرون مختلف و نيز در حال حاضر محصولاتي جالب و با ارزش هنري را پديد آورده و به محضر هنردوستان تقديم داشته است. بررسيهاي كارشناسانه مي‌تواند معرف هنر، هنرمندان ايراني و آثار ارزنده آنان باشد.

دوشنبه 9/7/1386 - 6:51
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته