سلام
موفقیت بدست آوردن آن چیزی است که دوست داریم، خوشبختی دوست داشتن آن چیزی است که بدست آورده ایم.
علی ابن ابیطالب (ع) مي فرمايند : دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد
حیات درختان در بخشش میوه است. آنها می بخشند تا زنده بمانند ، زیرا اگر باری ندهند خود را به تباهی و نابودی کشانده اند
قال رسول الله(ص):
اول ما یسالون عنه الصلوات الخمس اولین چیزی که از انسانها سؤال می شود، نمازهای پنج گانه است .
(کنز العال،ج 7،حدیث 18859
روزی که مرا بر گل رویت نظــــــر افتاداحساس نمودم که دلم در خطر افتاد
تا چشم من افتاد به گلبرگ جمالتزیبایی گلهای بهار از نــــظر افـــــتاد
می خواستم از چشم تو محفوظ بمانمکز برق نگاه تو به جانــــم شــــرر افتاد
گفتم نشـــــود راز دلـــــم فـاش ولیکن دل خون شد و از پرده چشمم بدر افتاد
هر کس که شراب از خم چشمان تو نوشیدمخمور نگــاه تــــو شــــد و بی خــــبر افتاد
گـــنجینه اســـــرار ازل بود دل مـــنامروز اگر پیش تو بی سیم و زر افتاد
علي (ع)مي فرمايند:
خالطوا الناس مخالطه ان متم معها بکوا علیکم ، و ان عشتم حنوا الیکم با مردم آنچنان معاشرت کنید که اگر بمیرید بر مرگ شما اشک ریزند و اگر زنده بمانید به شما عشق ورزند. نهج البلاغه
سلام،
نقل است که ناصرالدين شاه قاجار، از طبع شعری خوبی برخوردار بوده و گهگاه اشعار زيبايی سروده است. و البته برخی اشعار منسوب به وی نيز معروف است. از جمله نوحهای در بزرگداشت عاشورا.
القصه، میگويند روزی ناصرالدين شاه، شعری سروده بود و پس از احضار ملکالشعرای دربار، آن را برايش خوانده بود. ملکالشعرای بیخبر و احيانا مغرور، در وصف شعر حضرت سلطان گفته بود: بسيار بیمايه و سخيف است.
شاه که از اين صراحت و گستاخی ملک الشعرا به خشم آمده بود، دستور میدهد که آن بيچاره را در سرطويله کاخ شاهی و در کنار ستوران، به بند کشند و از آب و علف چهارپايان، نصيبش دهند.
... چند روز گذشت و خشم سلطانی فرو نشست. شاه که سرمست از باده دوشينه، باز هم شعری سروده بود، ملکالشعرا را احضار کرد و پس از قرائت شعرش، نظر ملک الشعرای دربار را جويا شد.
ملکالشعرا درنگی کرد و سپس روی برگرداند و قصد خروج از تالار نمود. شاه که متحير رفتار ملکالشعرا شده بود، فرياد بر آورد که: های پدرسوخته! کجا میروی؟
و ملکالشعرا از سر بی اعتنايی گفت: قبله عالم! سرطويله
يادمان باد از امروز جفايي نكنيم
يا كه در خويش شكستيم صدايي نكنيم
يادمان باداگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق زهر بي سر وپايي نكنيم
مهرباني صفت بارز عشاق خداست
يادمان باد از اين كار ابايي نكنيم
موطن آدمی را بر هیچ نقشه ای نشانی نیست موطن آدمی درقلب کسانی است که دوستش دارند.
مارگوت بیگل
دلا یاران سه قسمند ،ار بدانی زبانی اند و نانی اند و جانی به نانی ، نان بده از در برانش نوازش کن به یاران زبانی ولیکن یار جانی را نگه دار به جانش جان بده ار می توانی!