• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1652
تعداد نظرات : 115
زمان آخرین مطلب : 4058روز قبل
دنیای گیاهان و حیوانات

یش از 14 سال طول کشید تا مهندسان سوئیسی موفق شدند بزرگترین تونل ریلی جهان را به طول 57 کیلومتر در کوهستان آلپ حفاری کنند، آنها حفر این تونل را که در سال 2010/1389 به بهره‌برداری رسید در سال 1996/1375 آغاز کرده بودند. با اینکه در دنیای انسان‌ها و حتی با استفاده از پیشرفته‌ترین تجهیزات امروزی هم حفر تونل کار ساده‌ای نیست؛ اما در طبیعت جوندگانی زندگی می‌کنند که درست مانند یک ماشین حفاری و بدون کمک هیچ ابزاری مشغول حفاری خاک هستند و طولانی‌ترین تونل‌های ساخت پستانداران را در طبیعت ایجاد می‌کنند.

به گزارش نیوساینتیست، یکی از این ماشین‌های حفاری کوچک که می‌تواند طولانی‌ترین تونل‌های طبیعی را در جهان حیوانات حفاری کند، موش کور زامبیایی است. طول قلمرو زندگی یک کلونی کوچک از این جونده که در زیر زمین زندگی می‌کند گاهی به 2.8 کیلومتر می‌رسد. اغلب در این فضای زیرزمینی بین 9 تا 10 موش کور زندگی می‌کنند.

این موش‌های کور یکی از خویشان نزدیک موش کور برهنه هستند. موش کور برهنه به این دلیل شناخته شده است که یکی از معدود پستانداران روی زمین به‌شمار می‌رود که مانند موریانه‌ها و زنبورها در کلونی‌هایی زندگی می‌کند که برای تولیدمثل یک ملکه دارند و دیگر اعضای گروه وظیفه نگهداری از این فرزندان و تهیه غذا را به عهده می‌گیرند.

محققان دانشگاه بوهمیای جنوبی در جمهوری چک که دارند روی زندگی اجتماعی این موش‌ها و رفتارهای آنها مطالعه می‌کنند، می‌گویند: «تقریبا هر 10 موش کور زامبیایی در یک گروه زندگی می‌کنند که از چندین نر و ماده تشکیل شده است. آنها مانند موش‌های کور برهنه ملکه ندارند؛ اما گروهی را تشکیل می‌دهند که اعضای آن به خوبی با یکدیگر همکاری می‌کنند و حتی روابط خوبی با گروه‌های همسایه دارند».

این محققان از 16 کلونی گوناگون و محل زندگی آنها نقشه‌برداری کرده‌اند. این نقشه‌ها نشان می‌دهد طول متوسط هر تونل 1.2 کیلومتر است که در نهایت فضایی برابر 6919 مترمربع را پوشش داده است. برای مقایسه بد نیست بدانید طولانی‌ترین تونل حفر شده توسط گورکن‌ها تنها 879 متر است. نکته دیگر انشعاب‌های فراوان این تونل‌ها است که مخصوصا در اطراف لانه مرکزی که زوج بارور در آن زندگی می کنند، به حداکثر تعداد خود می‌رسد.

هر گروه به طور متوسط 9.7 عضو دارد و به همین دلیل سهم هر یک از این موش‌های کور از حفاری بسیار چشمگیر است. موش‌های کور برهنه هم تونل‌هایی به اندازه متوسط مشابه را برای زندگی گروهی حفر می‌کنند، با این تفاوت که گروه‌ آنها از 80 موش تشکیل شده و به مراتب حفاری زمین در این گروه بزرگ ساده‌تر است.

 

زندگی اجتماعی

پل شرمن از دانشگاه کرنل در نیویورک می‌گوید: «موش‌های کور بسیارمتفاوت از یکدیگر با زندگی اجتماعی برخورد می‌کنند، در میان آنها انواعی مانند موش‌های کور برهنه دیده می‌شوند که کلونی‌هایی مانند زنبورهای عسل تشکیل می‌دهند و نمونه‌هایی وجود دارند که به تنهایی زندگی می‌کنند. به نظر می‌رسد این نوع منطقه زندگی است که روی رفتارهای اجتماعی تأثیر می‌گذارد. به عنوان مثال هر چقدر حفر خاک سخت‌تر و منابع غذایی دور از دسترس‌ باشد، احتمال پیدا کردن کلونی‌ها بیشتر است. در حقیقت این حیوانات نمی‌توانند در شرایطی سخت به تنهایی دوام بیاورند و به همین دلیل زندگی اجتماعی را انتخاب می‌کنند».

مطالعات محققان دانشگاه بوهمیا این فرضیه را تأیید می‌کند. بررسی‌های آنها نشان می‌دهد خاک در منطقه سکونت موش‌های کور زامبیایی نسبت به محل زندگی موش‌های کور برهنه نرم‌تر است و ساده‌تر حفر می‌شود. از سوی دیگر موش‌های کور زامبیایی دسترسی بهتری به مواد غذایی دارند. شاید به همین دلیل است که این موش‌های کور به صورت گروه‌های کوچک زندگی می‌کنند و استفاده از بهترین ژن‌های موجود در کلونی به اندازه موش‌های کور برهنه برای آنها اهمیت ندارد.

نکته جالب توجه دیگر روابط احتمالا خوب میان این موش‌های کور با همسایگان آنها است. بررسی‌ها نشان می‌دهد 9 تونل از میان 16 تونل بررسی شده دالان‌هایی طولانی دارند که آنها را به یک یا دو کلونی همسایه مرتبط می‌کند. 4 کلونی نیز کشف شده‌اند که با زنجیره‌ای از دالان‌ها به طول 7.2 کیلومتر به یکدیگر متصل شده‌اند.

اغلب کلونی‌های موش کور جدا از یکدیگر زندگی می‌کنند؛ اما به نظر می‌رسد موش‌های کور زامبیایی از این قاعده مستثنی باشند. داده‌های دور‌سنجی که منتشر نشده نشان می‌دهد اعضای یک کلونی با کلونی‌های دیگر در ارتباط هستند. محققان می‌گویند شاید این موش‌های کور به دنبال جفت می‌گردند، ارتباط اجتماعی برقرار می‌کنند و یا شاید برای دزدیدن غذای همسایه‌ها به سراغ آنها می‌روند. شرمن می‌گوید: «شاید ارتباط دادن کلونی‌ها به یکدیگر آغاز ساخت کلونی‌های تازه باشد، هر چه هست به نظر می‌رسد دنیای زیرزمینی این موش‌ها بسیار شگفت‌انگیز و ناشناخته است».

يکشنبه 22/5/1391 - 23:51
تبریک و تسلیت

دروازه بان تیم ملی در پیامی به همشهریانش در اهر به آنان تسلیت گفت.

 
همشهریان عزیز خبر زلزله را شنیدم و خیلی ناراحت شدم. احساسم را از این فاجعه با هیچ دل و زبانی نمی‌توانم بیان كنم اما وظیفه خود می‌دانم كه این فاجعه عمیق را به همزبانان عزیزم تسلیت بگویم و خود را در این مصیبت بزرگ شریك می‌دانم و از خداوند برای مردم آذربایجان صبر و تحمل می‌خواهم.
عزیز همشهری لر، زلزله خبرین اشیدیم و چوخ ناراحت اولدوم. بوفاجعنی هچ دیلینن و هچ احساسینن بیان الماخ اولماز. اما اوزومه وظیفه بیلیرم كه بُو عمیق فاجعه ‌انی عزیز همزمان لاریمه تسلیت دیورم و اوزومی بو بیوك مصیبت ده شریك بیلیرم و الله دان آذربایجانی لره صبر و تحمل ایستروم.

يکشنبه 22/5/1391 - 21:54
سينمای ایران و جهان

فارس نوشت:

سیدجواد هاشمی هنرمندی است که بازیگری، اجرا، نویسندگی، آهنگسازی و کارگردانی همه در کارنامه‌اش جمع‌‌اند، اما از او که بپرسی چه‌کاره‌ای، خودش را تنها یک معلم می‌داند و بس.
 
 وی که این روزها به گفته خودش از ابتدای ماه مبارک رمضان شاید یک شبانه روز کامل نخوابیده، هم اجرای تئاتر دارد، هم پخش زنده برنامه تلویزیونی؛ خواب نیز برایش دست ‌نیافتنی شده به فراخور. اما با همه این اوصاف در این تنفس‌های چند ساعته بین کارهایش، برایمان وقتی خالی کرد تا با هم گپی بزنیم.
 
در مدرسه چه درسی می‌دهید؟
 من جز ریاضی و فیزیک و زبان انگلیسی همه چیز درس داده‌ام.
 
چرا؟
 من در دانشگاه همیشه زبان را از روی دست «سعید آقاخانی» می‌نوشتم. البته با اجازه استاد! چون اهل تقلب نبودم. جالب اینجا بود که یک بار سعید برگه‌اش را با من عوض کرد من شدم 17 و او 16؛ چون وقت نکرد برگه خودش را پر کند!
 
همیشه می‌گویم «سعید آقاخانی» در پاس کردن زبان، خیلی در زندگی‌ام نقش داشته. من ضرب‌المثل بودم در کلاس زبان، اگر استاد ساده‌ترین سوال‌ها را می‌پرسید و کسی بلد نبود می‌گفت: «واقعا که! این که ‌جوابش رو هاشمی هم بلده!» من ضرب‌المثلی بودم، برای خودم.
 
هنوز بازنشسته نشدید؟
(کمی مکث می‌کند) خیر اما یک سالی است که در تعلیقم.
 
چرا؟
 من به شدت از مسئولان آموزش و پروش منطقه 11 دلخورم، به خاطر اینکه بعد از 28 سال خدمت، تازه یادشان آمد که من را از کار تعلیق کنند.
 
 شاید کلافه‌شان کردید؟
نه این طوری نیست، چون من اوایل کارم که زیاد مدرسه نمی‌رفتم، همه‌اش جبهه بودم. بعد از جنگ هم، مدرسه که تمام می‌شد می‌رفتم سر فیلمبرداری.
 
به نظرتان این طور کار کردن، کمی عجیب نیست؟
خب، من در کانون‌ها کار می‌کردم و آموزش موسیقی و سرود و تئاتر می‌دادم. من بچه‌هایم را از 6 عصر تا شب آموزش می‌دادم و کسری‌ها جبران می‌شد.
 
فکر می‌کنم با من لج کردند و از آن‌ها گله‌مندم، مخصوصا از رئیس آموزش و پروش منطقه 11 سرکار خانم ماجد. من فکر می‌کنم ایشان می‌توانست قدر و منزلت این همه آدم‌های بزرگ‌ را که در عرصه هنر تربیت کردم را در نظر بگیرد و بعد این کار را کند. البته حقوق آموزش و پرورش برایم هیچ اهمیتی نداشت. این را می‌گویم و با افتخار می‌گویم که من با ماشین آخرین سیستم وارد محل کارم در میدان راه‌آهن می‌شدم.
 
شما فکر کنید، حقوق آموزش و پرورش در یک ماه، یک چهارم یک ساعت حقوق مجری‌گری من است. من اگر من فقط مجری‌گری کنم میلیاردر می‌شوم! سالی 600 پیشنهاد برای اجرا دارم. به طور متوسط روزی 2 تا، به هیچ کس این قدر مجری‌گری پیشنهاد نمی‌دهند.
 
شما تقریبا شبیه هیچ هنرپیشه‌ای نیستید، چرا؟
 چون هنرپیشنه نیستم (می‌خندد)، من معلمم.
 
 البته در دانشگاه رشته کارگردانی خواندم و کارگردانی را بیشتر از رشته‌های دیگر هنر دوست دارم. در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران همکلاس خیلی از آدم‌های بزرگ هنر ایران بودم. «اصغر فرهادی»، «حمید فرخ‌نژاد»، «علیرضا اوسیوند»، «حمیرا ریاضی» و «سعید آقاخانی» و... این‌ها همه کسانی بودند که با هم در یک کلاس بودیم.
 
مثلا اصغر فرهادی کارگردانی قبول نشد رفت ادبیات نمایشی خواند، اما من قبول شدم و خیلی تلاش کردم مدرکم کارگردانی باشد.
 
گرچه این مدرک به دردم نخورد، چون هیچ وقت «اصغر فرهادی» نشدم اما می‌خواهم بگویم برای اینکه بتوانم شاگرد تربیت کنم، باید می‌توانستم اجرا کنم، بازی کنم، شعر بگویم. بنابراین در هر کدام ورودی کوچک داشتم. به هر کدام یک ناخنکی زدم اما در هیچ کدام گل نکردم.
 
شاید کسی باور نکند فرزاد جمشیدی، احسان علیخانی، امیرحسین مدرس در رده مجری‌گری، حسین هوشیار، ابوالفضل بختیاری در مداحی، شاگردهای من بودند. شاید کسی باورش نشود شهناز حقیقی، امیر بکان، علی تفرشی و علی لهراسبی در حوزه موسیقی، علی سلیمانی، عباس غزالی و خیلی از بازیگرهای اصلی تئاتر یا بر و بچه‌هایی که الان تهیه‌کننده‌های اصلی برنامه‌‌های تلویزیونی هستند، محمد هاشمی اصل و قنبری شاگردهای من بودند و من برای همه آن‌ها خوشحالم که بهتر از من شدند.
 
با همه این تفاصیل، ‌من واقعا با بقیه بازیگرها فرق دارم. چون بازیگر نیستم، حتی برای بازی در فیلم ریشم را هم نمی‌زنم. بازیگر آن کسی است که هر نقشی که به او بدهند بازی کند ولی من نقشی را بازی می‌کنم که با اعتقاداتم سنخیت داشته باشد.
 
من دغدغه‌ام معلمی است. دوست دارم وقتی پیر شدم اسمم به یادگار بماند. وقتی من را در قبر گذاشتند اسمم با جسمم دفن نشود. آن روز فکر می‌کنم خیلی از کسانی که برایشان خیلی آبروریزی است که اسم من را به عنوان معلم‌شان ببرند آن روز شاید بگویند که روزی شاگرد من بوده‌اند.
 
یعنی اگر نقشی را به شما پیشنهاد بدهند که مجبور باشید ریش‌تان را بزنید، این کار را نمی‌کنید؟
برای بازی در دو نقش این کار را کردم. شهید کشوری و شهید رجایی. چون دوران سربازی داشتند و نمی‌شد دروغ گفت، اما برای بازی در نقش‌های دیگر این کار را نمی‌کنم.
 
شما با این اعتقادات چگونه با برخی از بازیگرانی که از لحاظ ظاهر هم با شما فرق می‌کنند دم خور هستید؟
اوایل وارد هر گروهی می‌شوم که من را نمی‌شناسند، می‌گویند «ای داد بی‌داد! دیگه ما راه هم نمی‌تونیم بریم». گارد می‌گیرند، اما بعد می‌بینند که این طورها هم نیست. به هر حال، اگر من بتوانم در ارتباط با همکارانم کاری ‌کنم که قدری کنترل شده‌تر و قدری باحیاتر برخورد کنند، برایم مایه افتخار است.
 
 پیش آمده گاهی تذکر هم بدهید؟
من تذکر مستقیم نمی‌دهم، اصلا وجودم تذکر است. خیلی جاها که می‌رویم، احترام را قائل می‌شوند می‌گویند: « فلانی این جاست، این خطا را نکنیم بهتره.»
 
تا به حال با این افراد بحث‌تان نشده؟
هیچ آدم معقولی در کره زمین پیدا نمی‌شود که بگوید کار بد، خوب است. من حسم این است که در حقیقت یک قطره رنگ در یک لیتر آب خیلی جواب نمی‌دهد. در مزه و رنگ و بو آب تاثیر نمی‌گذارد اما همین که این رنگ با بقیه آب فرق می‌کند همین قدر برای این جماعت و برای کل من کافی است.

يکشنبه 22/5/1391 - 21:50
سينمای ایران و جهان
تصویربرداری مجموعه «قلب یخی» به کارگردانی سامان مقدم همچنان ادامه دارد و گروه سازنده با ژرار دوپاردیو برای بازی در یکی از نقش‌های اصلی مذاکرات اولیه را آغاز کردند.

در پی مذاکرات انجام شده با این هنرپیشه اروپایی، مجموعه در حال بررسی سوابق کاری اوست، زیرا تمام فیلم‌هایی که در رزومه کاری وی بوده باید دیده شود تا با شئونات اسلامی مغایرتی نداشته باشند.
 
پس از بررسی تمامی جوانب، گروه سازنده برای بستن قرارداد با این بازیگر فرانسوی محبوب و مشهور وارد مذاکره می‌شوند.
 
ژرار دوپاردیو تا‌کنون در فیلم‌هایی چون «آستریکس در بازی‌های المپیک»، «زندگی مانند گل سرخ»، «یک تشریفات ساده»، »فتح بهشت»، «سیرانو دوبرژاک» بازی کرده است.
 
مجموعه «قلب یخی» به تهیه‌کنندگی سیدکمال طباطبایی تولید می‌شود
يکشنبه 22/5/1391 - 21:48
رمضان

باقی ماندن غذا در لابه لای دندان ها امری است عادی که مسواک زدن بیشتر آن ها را از دهان خارج می کند. اما اگر شخص روزه داری به هر دلیلی مقداری از باقی مانده غدا را بلعید، حکم روزه او چیست؟

پاسخ مقام معظم رهبری :

سوال:در یکى از روزهاى ماه رمضان روزه گرفتم ولى دندان‌هایم را مسواک نزدم، و بدون اینکه باقى‌مانده غذاهاى لابلاى دندانها را عمداً ببلعم، خودبخود بلعیده شده است. آیا قضاى روزه آن روز بر من واجب است؟

جواب: اگر علم به وجود باقى‌مانده غذا در بین دندانهایتان و یا علم به رسیدن آن به حلق نداشته‏اید و فرو رفتن آن هم عمدى و با التفات نبوده، قضاى روزه بر شما واجب نیست.

يکشنبه 22/5/1391 - 21:44
رمضان

اکنون که مهمان لطف و رحمت پروردگارمانیم، جامه گناه را از تن بیرون آورده و به طهارت روح و جسممان پرداخته ایم، بیایید علاوه بر انجام واجبات و مستحبات از مکروهات روزه دوری گزینیم تا تکلیفمان را بهتر انجام داده باشیم.

چند چیز برای روزه دار مکروه است و از آن جمله است : دوا ریختن به چشم و سرمه کشیدن در صورتی که یرمه بودار باشد یا به طریقی مزه یا بوی آن به حلق برسد. انجام دادن هر کاری که مانند خون گرفتن و حمام رفتن باعث ضعف می شود، انفیه کشیدن اگر نداند که به حلق می رسد و اگر بداند به حلق می رسد جایز نیست . بو کردن گیاههای معطر، استعمال شیاف ، کشیدن دندان و هرکاری که به واسطه آن از دهان خون بیاید و مسواک کردن.

يکشنبه 22/5/1391 - 21:44
عقاید و احکام

استفتا زیر از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم انتخاب شده است.

ملاک پیری برای ترک روزه
سوال: در مسأله 1450 توضیح المسائل آمده است: «مرد و زن پیر که روزه گرفتن براى آنها مشکل است مى توانند روزه را ترک کنند» لطفاً معیار و میزان پیرى را معیّن فرمایید.

جواب : میزان پیرى موکول به عرف است; یعنى توده مردم به چنین کسى پیرمرد و یا پیرزن اطلاق کنند.

يکشنبه 22/5/1391 - 21:42
عقاید و احکام

نظر پزشک برای گرفتن یا نگرفتن روزه اگرچه مهم می باشد اما کافی نیست. پیشتر نظر آیت الله خامنه ای را در این باره منتشر کردیم و اینک نظر آیت الله سیستانی را می خوانیم.

نظر آیت الله سیستانی :

کسی که می داند روزه برای او ضرر ندارد، اگرچه دکتر بگوید ضرر دارد، باید روزه بگیرد. و کسی که یقین یا گمان دارد که روزه برایش ضرر دارد، اگرچه دکتر بگوید ضرر ندارد، باید روزه نگیرد، و اگر روزه بگیرد، در صورتی که واقعا ضرر داشته باشد، یا این که قصدقربت از او محقق نشود، روزه اش صحیح نیست .

يکشنبه 22/5/1391 - 21:41
سينمای ایران و جهان

مریلا زارعی، بازیگر: شاید جالب باشد بدانید حتی بچه‌هایی که سر چهارراه‌ها گل می‌فروشند هم با این فیلم همزاد‌پنداری کرده‌اند. این بچه‌ها بعد از دیدن این فیلم با من احساس نزدیکی بیشتری کردند. در کارهای دیگر این نزدیکی را کمتر احساس کردم، اما رضا عطاران ارتباطش را با طبقه ضعیف بیشتر از طبقات دیگر برقرار کرده است. من به جنس کار عطاران و ارتباط او با مخاطب قبل از بازی در «خوابم می‌آد» فکر کردم و تصور این موفقیت را قبل از ورود به کار داشتم. خیلی خوب است بازیگری به مرحله‌ای برسد که مردم به او اعتماد کنند. آقای عطاران به جایی رسیده است که مردم به او اطمینان دارند و می‌خواهند ببینید چه حرف جدیدی می‌زند. به طبع من هم علاقه‌مندم به واسطه کارهای ایشان با مردم ارتباط مهربانانه‌تری برقرار کنم.
 

زارعی: فکر می‌کنم آقای عطاران دنبال یک صداقت بی‌اندازه در آدم‌ها است. مثل چیزی که در خود او وجود دارد. در بچه‌ها و در پیرترها این صداقت بیشتر است و انگار به جنس سینمای عطاران نزدیک‌تر می‌شود. بازیگران حرفه‌ای در سنین جوان بیشتر شده‌اند. حرفه‌ای به معنی گول زدن و نیرنگ کردن. چیزی که در شخصیت‌ها هست و آن‌ها را موظف به دروغ‌گویی در ارائه نقش می‌کند، اما بازیگران پیر و بچه‌ها این دروغ را ندارند. من خودم درک کردم به محضی که خودم، خودم را گول می‌زنم رضا عطاران کات می‌دهد. می‌گوید خودت باشد. این یک هنر است که عطاران خود آن آدم‌ها را جلوی دوربین بیاورد. بازیگر به محض اینکه دوربین روشن می‌شود، خودش را در یک حصاری قرار می‌دهد. این هنر کارگردان است که می‌تواند بازیگر را همانطور که هست جلوی دوربین بیاورد. مثل آقای پورمخبر که اکنون آن‌قدر پیشنهاداتش زیادست که دیگر پاسخگو نیست.
 

خانم زارعی اعتماد شما به آقای عطاران از کجا شروع شد؟
زارعی: کاراکتر کارگردان برای من خیلی مهم است. باید به صاحب اثر اعتماد داشته باشم و این مسئله نقشم را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. همیشه احساس واقعی‌ام را گفته‌ام و ممکن است تعبیرهای دیگری هم شود. به همان اندازه که انتقادگر هستم خوبی‌ها را هم می‌گویم. به نظر من کسی که با خودش و مردم صادق است در جایگاه بالایی قرار دارد و من در کارم به چنین فردی اعتماد کامل خواهم داشت.

 

 

يکشنبه 22/5/1391 - 21:40
سينمای ایران و جهان
رضا عطاران از معدود کارگردان‌هایی است که علاوه بر بازی در فیلم‌های خودش، می‌تواند تیم بازیگری و عوامل پشت صحنه را هم هدایت کند.

البته کمتر کسی تصور می‌کند این کارگردان و بازیگر چنین قابلیتی را داشته باشد، اما کارنامه عطاران در تلویزیون در چند سال اخیر نشان می‌دهد، شناخت دقیقی از مخاطب و راه‌های سرگرم کردن او بلد است.
 
مهم‌ترین ویژگی عطاران به تایید بازیگرانی که با او همکاری کرده‌اند و مهم‌تر از همه به عقیده مردم، صداقت اوست. این صداقت در اولین فیلم‌ سینمایی بلند به کارگردانی این بازیگر خوش‌فکر دیده می‌شود و به اندازه‌ای پررنگ است که مریلا زارعی بازیگر مقابل او در «خوابم می‌آد» بارها از این ویژگی عطاران حرف زده است.
 
«خوابم می‌آد» علاوه بر اینکه فیلم آبرومندی است، تا به حال فرشته نجات اقتصاد سینمای ایران هم بوده است. این فیلم جزییات و ریزه‌کاری‌هایی دارد که فقط خود کارگردان درباره‌اش می‌تواند توضیح بدهد، فیلمی که اگر در شرایط بهتر اکران می‌شد، قطعا بیشتر از این‌ها به سینمای ایران کمک می‌کرد.
 
مریلا زارعی بازیگر نقش شیرین و رضا عطاران بازیگر نقش رضا در فیلم «خوابم می‌آد» با حضور در کافه خبر از چگونگی ساخت این فیلم و اتفاقاتی که بعد از ساخت برای آن افتاد، گفتند. علی علایی منتقد فیلم نیز در این نشست حضور داشت.  
 
ماجرای اکران نشدن فیلم «خوابم می‌آد» در سینماهای حوزه هنری چه بود؟
رضا عطاران، کارگردان و بازیگر: راستش ما خودمان هم درست نفهمیدیم. حوزه هنری دنبال دلیل است که  چرا فیلم «خوابم می‌آد» فیلم مستهجنی است، اما ظاهرا هنوز دلیلش را پیدا نکر‌ده‌اند. فیلم در جشنواره فجر با مشکلاتی مواجه شد. به خاطر همین در زمان اکران ممیزی‌هایی به آن وارد شد. آن ممیزی‌ها اعمال شد و فیلم الان روی پرده است. با اصلاحاتی که به فیلم وارد شده من الان پاک‌ترین مرد سینمای ایران هستم.
 
شما در وضعیت کنونی سینمای ایران نگران اکران کردن فیلم نبودید؟
عطاران: چرا. ارشاد به ما گفت یک عده‌ای هستند که ممکن است به فیلم گیر بدهند. به خاطر همین اصلاحات دادند.آقای تخت‌کشیان هم گفت این اصلاحات را اعمال کنیم.
 
علی علایی، منتقد فیلم: قبل از ساخت فیلم «خوابم می‌آد» ما با پدیده‌ای به نام رضا عطاران مواجه بودیم که او را به عنوان کارگردان تلویزیون می‌شناختیم. از او سریال دیدیم و راحت‌ترین پیش‌بینی این بود که وقتی فیلمی از او در سنیما می‌بینیم، مثل سریال‌های تلویزیونی‌‌اش است، اما او ما را غافلگیر کرد و سراغ یک نوع دیگری از کار رفت. کسی که پتانسیل و عقبه‌ای  دارد، اما آن را کنار می‌گذارد و سراغ چیز دیگری می‌رود. چرا به یکباره از گذشته فاصله گرفتی؟ در عین حال وقتی خواستی دوباره لحنت را عوض کنی به نظرم پرهیزگاری کردی. چه در فیلم‌هایی که برای دیگران بازی کردی و چه در فیلم‌هایی که خودت ساختی این پرهیزگاری وجود نداشت اما این بار با اینکه می‌توانستی خیلی کارها را در موقعیت‌های طنز انجام بدهی، نکردی و اسم این را می‌شود پرهیزگاری گذاشت.
عطاران: این چیزهایی که می گویید درست است. مردم اطمینانی به کارهایم داشتند و جذب مخاطب هم برایم مهم بود، اما می‌خواستم فیلمی بسازم که همه چیز را با هم داشته باشم. مخاطب و منتقدان را کنار هم داشته باشم. یکی از مرض‌های کسانی که کار هنری می‌کنند تنوع‌طلبی و تغییر است. من احساس خستگی می کردم و می‌خواستم کار متفاوت انجام بدهم، هر چند بخشی از این کار ریسک باشد. در جشنواره فیلم فجر و زمان نمایش فیلم احساس کردم این کار اشتباه بود، اما در اکران عمومی مردم با فیلم ارتباط برقرار کردند و تا آخر فیلم را دنبال کردند.
يکشنبه 22/5/1391 - 21:38
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته