آیا خدا به عبادات ما نیاز دارد كه فرمان داده نماز بخوانیم و رو به كعبه بایستیم؟
اگر همه مردم رو به خورشید خانه بسازند چیزى به خورشید اضافه نمىشود و اگر همه مردم پشت به خورشید خانه بسازند، چیزى از خورشید كم نمىشود. خورشید نیازى به مردم ندارد كه رو به او كنند، این مردم هستند كه براى دریافت نور و گرما باید خانههاى خود را رو به خورشید بسازند. خداوند به عباداتِ مردم نیازى ندارد كه فرمان داده نماز بخوانند. این مردم هستند كه با رو كردن به او از الطاف خاص الهى برخوردار مىشوند و رشد مىكنند. قرآن مىفرماید: اگر همه مردم كافر شوند، ذرّهاى در خداوند اثر ندارد، زیرا او از همه انسانها بىنیاز است. «اِن تكفروا انتم و مَن فى الارض جیمعاً فانّ اللّه لغنىٌّ حمید»(سوره ابراهیم، آیه 8 .)
برگرفته از مطالب سایت آقای قرائتی
نقش ایمان به خدا در زندگى انسان چیست؟ شما اگر وارد منزلى شدید كه مىدانید این خانه نه صاحبى دارد و نه حسابى، نه دوربینى در كار است و نه كنترلى، هیچ دلیلى براى نظم و دقّت و انضباط در كارهاى شما نیست. در خانه رها، ما هم رها هستیم وهرچه ریخت و پاش نكنیم ونفس خود را كنترل كنیم ضرر كردهایم، ولى اگر بدانیم كه این خانه صاحب و حسابى دارد و تمام رفتار ما زیر نظر اوست، به گونهاى دیگر زندگى خواهیم كرد. اگر ایمان بیاوریم كه این هستى، صاحبى دارد به نام خداى حكیم و حسابى در كار است به نام معاد و براى تمام افكار و رفتار و گفتار ما پاداش یا كیفرى هست، ما نیز حساب كار خود را مىكنیم و خواستههاى نفس سركش خود را مهار مىكنیم. كارهایى را كه صاحب خانه نمىپسندد، انجام نمىدهیم، زیرا مىدانیم به حساب تمام كارهاى خیر یا شرّ ما رسیدگى مىشود و خداوند در كمین ماست.
چرا خداوند دست به آفرینش زده و این همه موجود و از جمله انسان را آفریده است؟ اگر دانشمند خوش بیانى سخن گفت، نباید پرسید چرا سخن گفتى؟! زیرا علم و بیان او اقتضا مىكند كه یافتههاى علمى خود را ارائه دهد. امّا اگر این دانشمند با آن همه كمالات ساكت شد و یافتههاى خود را كتمان كرد، زیر سؤال مىرود كه چرا نگفتى؟ خداوندِ قادر حكیم مهربان كه مىتواند از خاك، گندم و از گندم، نطفه و از نطفه انسانِ كاملى را بیافریند، اگر نمىآفرید جاى سؤال بود كه چرا قدرت خود را به كار نگرفتى و چیزى نیافریدى؟
امام علی(ع): «خَیرُ الناسِ مَن نَفَعَ النّاس»
ترجمه:
بهترین مردم کسی است که نفع رساننده مردم باشد.
(غررالحکم)
شخصى در فكر دیدار امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ بود ، فهمید كه آن حضرت با قفل سازى مراوده و ارتباط دارند. نزد یكى از قفل سازها رفت، و دید پیرزنى براى ساختن قفل به او مراجعه كرد و پرسید اجرت آن چه قدر مى شود؟ قفل ساز پاسخ داد: یك عباسى مى سازم و بعد از ساختن، آن را به سیصد دینار یا یك سنّار (مبلغى كه خیلى كمتر از آن چه مى ساخت) مى خرم. سپس با قفل ساز دیگرى برخورد نمود كه به یك سنّار مى ساخت و به یك عباسى مى خرید. از این جا فهمید كه این قفل ساز است كه با حضرت ارتباط دارد. لذا به او گفت: سلام مرا به آقا برسان و بگو چگونه مى توان به خدمت شما رسید؟ قفل ساز گفت: فلان وقت براى گرفتن جواب بیا. در وقت مقرر به وى مراجعه كرد و جواب حضرت را خواست. قفل ساز گفت حضرت فرمودند: بگو تو در فكر این نباش كه مرا ببینى، خودت را درست كن، ما به سراغت مى آییم. از كسانى مباش كه قفل را به یك عباسى درست مى كنند و سیصد دینار یا یك سنّار مى خرند، مثل كسانى باش كه به یك سنّار درست مى كنند و به یك عبّاسى مى خرند. آرى، ترك واجبات و ارتكاب محرّمات، حجاب و نِقاب دیدار ما از آن حضرت است.
منبع:وب سایت آیةالله العظمی محمد تقی بهجت
اگر ما به اندازه ای که این بچه به مادرش اطمینان دارد به خداوند اطمینان داشتیم، و می دانستیم که هر چه از او بخواهیم می دهد، هیچ مشکلی نداشتیم و همۀ کارهایمان درست می شد.
[فریادگر توحید:162]
ای کاش می فهمیدیم که چارۀ کار ما در یک چیز منحصر است و آن این است که: تکلیف الهی را تشخیص بدهیم و بدانیم که چه کار را باید بکنیم و چه کار را نباید بکنیم!
[در محضر بهجت:1/203]
خوب است که انسان اسم خود را در هر کار خیر بنویسد و خود را شریک گرداند؛ زیرا فردای قیامت معلوم نیست کدام قبول و کدام ردّ می شود!
[در محضر بهجت:1/28]
پیامبر اکرم در این باره میفرماید: "ان احب الخلایق الی الله شاب حدث السن فی صورة حسنة جعل شبابه و جماله لِلّه و فی طاعته ذلک الذی یباهی به الرحمن الملائکته یقول هذا عبدی حقا؛ ترجمه: همانا محبوبترین خلق نزد خداوند جوانی زیباروی است که جوانی و زیبایی خود را برای خدا و در راه اطاعت او قرار میدهد، او کسی است که خدا به او بر ملائکه مباهات میکند و میگوید این بنده واقعی من است."
متقی هندی،کنز العمال،ج15،ص785،ش43103