عقاید و احکام
یكی از جذابترین بخشهای تاریخ، بررسی آرا و اندیشههای نحلههای فكری است و
برای ما مسلمانان بسیار دلپذیر و در عین حال ضروری است كه به مطالعة
چگونگی تكوین تفاسیر مختلف از دین مبین اسلام و پیدایی و رشد فرقههای
گوناگون در دل این دین وحیانی بپردازیم و در تأثیر متقابل فراز و فرود هر
یك از این فرقهها با دیگر ساحتهای بشری چون پدیدههای اجتماعی، سیاسی،
اقتصادی و... غور كنیم.
با این وصف، دیرزمانی است كه علم فرقهشناسی، رونق گذشتة خود را از دست
داده و در محافل حوزوی و دانشگاهی ما مهجور مانده است. این در حالی است كه
در روزگاران گذشته از یك طرف علم ملل و نحل و بررسی تطبیقی كلام و فقه
بینالمذاهب، سنت مألوف مسلمانان بود و شیوههای مختلف تضارب اندیشه، همچون
برگزاری مناظره بین بزرگان فرق و همچنین تألیف كتبی با عناوین ملل و نحل، و
مقالات و فرق، سكة رایج محافل علم و اندیشه بود و از طرف دیگر در نزد
فقهای نامدار ما فهم روایات و استنباطات شیعه بدون شناخت پیشزمینههای سنی
آنها، ناممكن و عقیم شمرده شده است.
اینها و بیش از اینها، جمعی از محققان معاصر را بر آن داشته است كه هریك به
نوبة خود تا حدی این خلأ را برطرف سازند كه در این میان، كتاب «فرهنگ فرق
اسلامی» اثر مرحوم دكتر محمدجواد مشكور، به دلیل اتخاذ روش علمی در استفاده
از منابع دست اول و همچنین تدوین كتاب به صورت فرهنگنامه، شاخص میباشد.
در چنین بستری، كتاب «فرهنگ جامع فرق اسلامی» كه جناب حجتالاسلام
والمسلمین سیدحسن خمینی برپایه دستنوشتههای مرحوم آیت الله سیدمهدی
روحانی تنظیم نمودهاند، بهسرعت در میان اهل تحقیق و مشتاقان جا باز كرده
است؛ به طوری كه دركمتر از 3 ماه به چاپ دوم رسید و جایزه «كتاب فصل» را در
رشته كلام از آن خود كرد و در بیست و نهمین دوره جایزه «کتاب سال» جمهوری
اسلامی نیز به عنوان کتاب سال برگزیده شد.
«فرهنگ جامع فرق اسلامی» در 3 جلد گالینگور به همت انتشارات مؤسسه اطلاعات
منتشر شد. جلد اول كتاب به معرفی فرقههای اسلامی از «حرف الف تا حرف سین»
پرداخته است و در جلد دوم فرق اسلامی از «حرف شین تا حرف یاء» معرفی
شدهاند. جلد سوم نیز شامل فهرستهای كتاب است كه عبارتند از: فهرست آیات،
روایات عربی و فارسی، مكانها، اعلام، فرقهها، كتب و منابع. در مجموع در
این اثر، 2340 فرقه مورد بررسی قرار گرفته و معرفی شده است.
گفتنی است كه حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی سالهاست كه به تدریس سطوح
عالی فقه و فلسفه اشتغال دارند و حاصل تلاشهای علمی ایشان در امر تحقیق و
پژوهش، کتابهایی نظیر «مبانی فقهی تنظیم خانواده»، «ده مقاله» و «دلیل راه»
بوده است. به مناسبت گزینش«فرهنگ جامع فرق اسلامی» به عنوان كتاب سال و
تجدید چاپش، مقدمه ارزشمند آن را از نظر خوانندگان گرامی میگذرانیم.
ماجرای تدوین این کتاب از یک اتفاق ساده آغاز شد: نوروز 1383 کتابی در باره
ناصر خسرو قبادیانی و رابطهاش با قرامطه بحرین را به مطالعه گرفته بودم.
داستان قرامطه، کنجکاوم کرد تا در بازگشت به قم، در باره آن بیشتر بخوانم.
پس از تعطیلات و در مباحثه سحرگاهی که با برادرم جناب حجتالاسلام
والمسلمین سیدمحمد روحانی داشتم، از قرامطه با او گفتم. به این سودا که او
که به جز علوم مرسوم دینی، با آثار دیگر نیز سرگرم و دلگرم است، مرا به
کتابی و مطلبی رهنمون شود. او از دستنوشتههای عمویش مرحوم آیتالله آقای
حاج سیدمهدی روحانی گفت. آیتالله سید مهدی روحانی در نگاه علمای قم، استاد
مسلم فرقهپژوهی است. با رسیدن مجموعه پر برگ و بار فیشهای آن زندهیاد،
داستان تدوین این مجموعه نیز به آغاز خود رسید.
من ضرورت انتشار آن مجموعه را در پیش نهادم. نمیدانم این اراده و تصمیم من
بود، یا این تصمیم از دل سخنان من برآمد که من، خود، کار بازنوشت آن اوراق
را برعهده بگیرم. البته بی گمان در این پذیرش، علاقه پیشین من به پژوهش در
تاریخ، مؤثر بود. از خوشخیالی من بود که میپنداشتم کار مجموعه در فرصتی
چند ماهه سامان میگیرد؛ اما زمان که میگذشت و انبوه کار پیش رو را که
میدیدم، بیشتر میفهمیدم که کار کارستان مرحوم سید مهدی روحانی با چند
هفته و چند ماه به جمعیت نمیرسد.
در آغاز تنها بر آن بودم تا دستنوشتهها را فقط بازنویسی کنم و روزی چندین
ساعت بر سر این کار بودم. با پایان سال تحصیلی حوزه علمیه قم، تمام
تابستان گرم خود را هر روز بیشتر از ده ساعت، بر این کار میگماشتم. هنگام
بازنویسی، شاید به دلیل کنجکاوی یا نامفهوم بودن پارههایی از عبارات،
زندگینامه کسانی را که نامشان در مجموعه بود خواندم و بی توجه به اینکه
گستره کار در حال افزایش و سرعت در حال کاهش است، فشردهای از آن
زندگینامهها را برای خود نوشتم. اشتغال علمی در حوزه و نیز اشتغالات غیر
علمی من، که تمام آنها را در روزهای غیر درسی در آخر هفته پی میگیرم، از
سرعت کار میکاست و گاه هفتهها آن را بر زمین میگذاشت.
فقدان مشخصات کتابشناسی، علائم و ارجاعات نامفهوم، و مهمتر از همه، تعدد
تصحیحات آثاری که مؤلف مرحوم به آنها استناد کرده بود و در اغلب موارد با
استنادهای او همخوانی نداشته و در گذر زمان تغییر یافته بودند، از مشکلات
بازنویسی بود. برخی از این دستنوشتهها به سالهای دهه سی و چهل بازمیگشت و
در میان آنها حتی به کتابهای درسی دوره دبیرستان و نیز مجلات آن زمان
ارجاع داده شده بود. کتابها نیز بیشتر نایاب و یا کمیاب بودند.
من به جز کار وقتگیر بازنویسی فیشها، یافتن مشخصات کتابشناسی و یکسان
کردن نظام ارجاعات، نگارش زندگینامه و تراجم بسیاری از کسانی که از آنها
نامی برده شده بود، به فرقههای بسیاری برخورد کردم که در آن فیشهای خام،
سخنی از آنان به میان نیامده بود. در بسیاری از کتابها نیز مطالبی یافت
میشد که از اساس با یافتههای مؤلف مغایر بود. نیز اضافه کنم که دست
نوشتههای مرحوم آیتالله روحانی در فصول و فرقههای مربوط به پس از معتزله
مفقود شده بود و طبیعتاً اسامی فرقههایی که در چینش الفبایی، پس از
معتزله قرار میگرفتند، باید به اصل کار اضافه میشد. پیداست که حل و فصل و
سر و سامان دادن به همه این موارد، کاری از نو و پژوهش و تتبعی گسترده
میطلبید.
در این سالها، غوطه خوردن در صدها عنوان کتاب و مقاله، که دریایی از لطایف و
معارف را به همراه داشت، برای من مایه بهرهوری و شیرینکامی بود. به نیت
سر و سامان گرفتن این کار، تابستان آن سالها را در قم ماندم و بسیاری روزها
تا پاسی از شب گذشته و بسیاری اوقات تا سحرگاه درگیر این مشغله لطیف بودم.
شاید همین حلاوت یا وسواس در کار بود که مرا از سپردن بخشی از کار به
دیگران باز میداشت.
بخشهای این مجموعه
چنین است که مجموعه پیش رو مشتمل بر پنج بخش است:
1. دستنوشتهای مؤلف که آنها را بازنویس کردهام؛
2. مآخذی که مرحوم روحانی به آنها اشاره کرده است. با این توضیح که آن
مرحوم به تعداد اندکی منبع ارجاع داده است و کثرت ارجاعات در اثر حاضر در
واقع محصول کاری است که پس از او به انجام رسیده است؛
3. پینوشتهای توضیحی که همگی از افزودههای من است با ذکر منابع آن؛
4. تراجم کسانی که مرحوم روحانی یا خود من، در ضمن افزودن فرقههای جدید،
به نام آنان اشاره کردهایم با ذکر منبع. لازم به گفتن است که همواره از
نخستین منبع، بیشترین بهره برای نوشتن برده شده است؛
5. افزودن نام فرقههای جدید که در دستنوشته مرحوم روحانی اثری از آنها
نیست. نام این فرقهها، با وجود آنکه از افزودههای من است، در متن کتاب
آورده شده است تا ترتیب الفبایی کتاب حفظ شود. این فرقهها با رنگ سبز در
کتاب نمایش داده میشوند.
طبیعی است كه این اثر صرفاً فرهنگنامهای است كه توسط دو تن به رشته تحریر
درآمده است و نگارش و پژوهش كامل در حوزه فرق اسلامی ـ به گونهای كه
بتوان آن را دائرهالمعارف فرق نامید ـ محتاج كاری جمعی است كه تألیفات
محققان گرانقدر بیشتری را طلب میكند.
شاید این انتظار وجود داشت كه در مقدمه این نوشتار، اگرچه به صورت مختصر،
به علل تفرّق ملت اسلام و عواملی كه این مهم را پدید آوردند، اشاره شود.
عللی كه میتوان آنان را در دو شاخه اصلی مباحث كلامی و امور سیاسی
دستهبندی كرد. نگارنده اذعان دارد كه پژوهشی اینچنین درحوزه فرق اسلامی،
بدون بحثی كلان در عوامل فرقهسازی ناقص است؛ اما حقیقت امر آن است كه
نخواستهام كار مؤلف را به جهت نوشته شدن مقدمهای كه میتواند به صورت
مستقل نیز مورد نگارش قرار گیرد، به تأخیر چندباره اندازم. امید است در
آیندهای نزدیك، كتابی را در طرح و قواره جدید و به نوعی متفاوت در این
باره به رشته تحریر درآورم؛ چنانكه مقدمات آن را فراهم نمودهام.
و دیگر سخن آنكه فهرستنویسی مجموعهای با این حجم از اعلام، كتاب، اماكن و
نام فرقههای مختلف تلاشی مستمر و ارزشمند را میطلبید. بهخصوص آنكه،
فهرست اعلام و فهرست اعلام مترجم براساس مستند مشاهیر و رجال كتابخانه ملی
جمهوری اسلامی ایران تنظیم گردید كه با توجه به آنكه این مستند از نسخههای
الكترونیكی بیبهره است، خود كاری زمانبر بود. این كار، مرهون تلاش
برادران گرانقدر آقای مهدی انصاری و حجتالاسلام محمدمهدی محبالرحمن است
كه به صورتی خستگیناپذیر آن را به سرانجام رساندند.
* * *
در ادامه سخن لازم میبینم با تفصیل بیشتر به مطالبی اشاره کنم که آنها را
از مبادی تصوری و تصدیقی این پژوهش بهشمار میآورم؛ ضمن اینکه به مناسبت،
به برخی برجستگیها و نیز تنگناهای کار مرحوم آیتالله روحانی هم اشاراتی
میکنم.
یکم. آثار نگاشته شده در حوزه فرق،گاه نسبتهایی را به برخی فرقهها
میدهند که خالی از مسامحه نیست و قابل تأمل و حتی شکبرانگیز است. تو گویی
در این موارد، قلم در دست دشمنان این فرق بوده است. این فرقهنگاران نوعاً
از اهل سنتاند؛ برای نمونه بغدادی، شهرستانی، اسفراینی و اشعری، در مقام
اظهار نظر در باره فرقههای دیگر، سنیهای تند و متعصبی هستند. اشعری البته
در قیاس با بقیه منصفانهتر نوشته است. «تلبیس ابلیس» و فرقهنگاری ابن
حزم، نمونههای دیگرند. حتی منصفانه بگوییم که بسیاری از نسبتهایی که در
دوره بنیعباس به بنیامیه داده شده است، محل تردید و تأمل است. این
نسبتهای نادرست اگر پژوهشگر را به سمت انکار نبرد، دست کم به تردید دچار
میکند؛ بهخصوص در باب فرقههایی که خود درباره اندیشههایشان چیزی
ننوشتهاند. نسبتهای ناروا به اندیشههای فرق، منحصر به شیعه نیست و
مصادیق آن را میتوان در صوفیه و معتزله نیز سراغ گرفت.
نکته مهم دیگر این است که در دورههای بسیاری از حیات خلافت اسلامی،
فرقهها مخفیانه زندگی میکردند و چون حکومت در دست اهل سنت بوده است، آنها
قدرت دفاع نوشتاری از خود را نداشتند. برخی از این فرقهها مانند
اسماعیلیه، قرامطه و خوارج، که با حکومت وقت معارضه داشتند، با نسبتهای
بسیار بد و ناروا مواجه بودند؛ تهمتهایی مانند حلال دانستن زنان بر
یکدیگر، جواز شرب خمر و ترک نماز که در بسیاری از کتب مضبوط است.
فرقههایی که در محدوده جغرافیایی ایران پدید میآمدند و در ستیز با حکومت
بودند، از این دستاند. این گونه نسبتها البته در باب فرقههایی که در آن
دوران توانایی پاسخگویی مکتوب یا مناظره را داشتند، بسیار کمرنگ میشود.
به هرحال سرفصل پژوهش در کتابهای فرق میتواند توجه به این نکته باشد که آثار به دست عالمان بیطرف نوشته نمیشده است.
جز دوره معاصر، قریب به اتفاق فرقه پژوهان و تراجمنویسان، لزوماً در دفاع
از مذهب و فرقه خود قلم میزدند و به همین دلیل نسبتهایی را به فرق دیگر
میدادند که تردیدآمیز است؛ برای مثال نمونهای از اثر معروف «رازی» با نام
«تبصرهالعوام» نقل میکنم: در نمونه نخست رازی این ماجرا را نقل میکند
که: «چون خواهر ابوالحسن اشعری مانند خود اشعری مسیحی بود، او را به
خانهاش راه نداد به این دلیل که اشعری از مسیحیت اعراض کرده است، و اشعری
در پاسخ گفته است که: من مسلمان شدم تا اسلام را متزلزل و تخریب کنم.»
آشکار است که با توجه به سابقه اشعری، دروغ بودن چنین نقلی غیرقابل تردید
است.
نمونه دوم، نقلی است مربوط به شخصی بهنام «حمدان قرمطی» که به واسطه
برخورداریهای مالی ـ به پندار رازی ـ به نیت از میان بردن آیین اسلام،
اسماعیلیه را تأسیس کرد و سر از دولت فاطمیون درآورد. پیداست که این ماجرا
در سایه نزاع میان بنیعباس با دولت فاطمی ساخته و پرداخته شده است. و
نمونه دیگر نسبتهای جبرگرایانه و یا تجسیم به اصحاب بزرگ اهل بیت
علیهمالسلام.
از سوی دیگر فرقهنگارانی نیز هستند که به نیت پاکسازی افکار و آثار
نامطلوب بد گذشتگانشان، از در توجیه درآمدند و آن آثار و افکار را به
گذشته ایشان مربوط دانستند و به نوعی آنها را بی اهمیت تلقی کردند؛ در حالی
که در بررسیهای تاریخی، حال و گذشته نداریم و هر دو به یک اندازه در امر
پژوهش مهم است. به هر حال در حوزه فرق، جز فرقههای بسیار مشهور که میتوان
به منابع خوبی در رابطه با آنها دست یافت، آثار فرقههای غیرمشهور، یا از
میان رفتهاند و یا مدافعی در طول تاریخ نداشتهاند و به آنها بیشتر از دید
یک فرقه تاریخی از میان رفته توجه شده است. این رفتار نیز خود نوعی
یکجانبهنگری در فرقهپژوهی است. در باب نسبتهایی که به این فرقههای
منقرض شده دادهاند، باید به دیده تردید نگریست، اگر چه نویسندگان بزرگ آن
آثار را نوشته باشند؛ چرا که ایشان به تاریخ تبدیل شده بودهاند و این
تاریخ نیز از وابستگان به خود آن فرق نقل نشده است. معتزله در اینجا نمونه
خوبی است. در مورد معتزله تلاش بسیار وافری شده که معتزله را یک بینش پر از
فرقه نشان بدهند: خیاطیه، جاحظیه، جبائیه، بوالهاشمیه و... را در شمار
فرقههای معتزله آوردهاند و میان آنها تفاوتهای بنیانی قائل شدهاند، در
حالی که واقعاً چنین نیست و بسیاری از اختلافات آنان در حدی نیست که به
فرقهسازی برسد و اختلافات عمدتاًً بر سر مسائل کوچکی بوده است.
این فرقهسازیها هدف تخریبی داشته است و به انگیزه بیان اختلاف شدید میان
آنها و در نتیجه نفی معتزله شکل داده شده است. به همین دلیل است که
فرقهسازان میگویند اهل سنت و جماعت در واقع یک فرقهاند و آرایشان هم یکی
است؛ ولی برای معتزله دهها فرقه ساختهاند، درحالی که اگر قرار باشد ظهور
یک اختلاف در یک مسئله کوچک کلامی ـ که آنها را اصطلاحاً «لطائف کلامی»
مینامیم ـ باعث تفرق شود، از همینان، هزاران فرقه ساخته میشود. عالمان
فرقه شافعی ـ که یک فرقه فقهی است ـ آنقدر با هم اختلاف داشتند که اگر به
رویه اختلافات آنها توجه کنیم، باعث تفرق آنها میشود. در شیعه نیز چنین
است. بسیاری از فرقههایی که به نام شیعه ذکر کردهاند، اصلاً فرقه نیستند و
متأسفانه کسی مانند قاضی نورالله شوشتری برای نمونه «کرجیه» را در شمار
فرق شیعه آورده است، در حالی که آنها نه فرقه، بلکه گروهی از شیعهاند که
در جغرافیایی خاص زندگی میکردند. «نصیریه» یک نمونه دیگر است. در باره این
فرقه،
به تبع آثار مشهور، کتاب «موسوعه الفرق و الجماعات» نوشته عبدالمنعم حفنی
به نقل از «مذاهب الاسلامیین» نوشته عبدالرحمن بدوی، طوایفی از نصیریه را
فرقه دانسته است، در حالی که از هیچ یک از آنها آرای بهخصوصی نقل نشده است
تا آنها را در حد یک فرقه در شمار آوریم. ما به دلیل روشی که فرقهنویسان
مشهور داشتهاند، نام این گروهها را در کتاب خود آوردهایم، با این توضیح
که اینها نه فرقه، بلکه طایفهاند؛ چنانکه شیعیان جبل عامل، پاکستان،
افغانستان، ایران و... را اگر چه ممکن است سنتهای مختلفی داشته باشند، اما
فرقههای متعدد نبودهاند و موقعیت جغرافیایی باعث افتراق و اختلاف آنها
نشده است.
«حواشب» اسماعیلیه نمونه دیگر است. مرحوم روحانی در باب حواشب این احتمال
را میدهد که نام قبیلهای باشد نه نام مذهب. کتاب «عبیدالله مهدی» نوشته
حسن ابراهیم حسن و طه احمد شرف از حواشب نام برده و آنها را از اسماعیلیه
دانسته است. آیتالله روحانی در مقابل میگوید شاید این گروه از انصار
«حسین بن حوشب» باشند که داعی عبیدالله مهدی ـ سرسلسله فاطمیون مصرـ است و
بنابراین نه فرقه، بلکه طایفه حسین بن حوشباند.
دوم. چنانکه پیشتر نوشتم در این کتاب فصل مربوط به پس از معتزله را چون در
تحقیقات مرحوم آیتالله روحانی نبوده، مطابق روش ایشان، خود افزودهام.
یکی از علل فراوان بودن اسامی و مدخلها در این کتاب این است که ما به نسخه
بدلها و تصحیفات نامهای فرق نیز اشاره کردهایم که البته هم بر اساس روش
مرحوم روحانی است و هم مطابق با روشهای مدخلنویسی جدید. برای نمونه
«حلسفیه» از موارد تصحیفی است. نمونه دیگر از تصحیفاتی که به آن اشاره
کردهایم، «ایازیه» است. ایازیه با الف است که در «دائرهالمعارف اسلامیه»
آن را با عین نوشتهاند و این نیست مگر آنکه کتاب مذکور ترجمهای از متن
انگلیسی است و مترجم به جای الف از عین استفاده کرده است.
در چنین مواردی اگر تصحیف آن آورده نمیشد، خوانندگان در یافتن آن به
دشواری میافتادند. به نظرم شمار بسیاری از این فرقهها، نامهای تصحیفی است
که مرحوم روحانی شاید به دلیل وجود منفعتی، به این نوع تصحیفات اشاره کرده
است و ما نیز بر اساس روش ایشان عمل کردهایم.
نكتهای كه لازم است به آن اشاره نمایم، آن است كه ما در آنچه از كتابها
نقل كردهایم، بر آن بودهایم كه امانتدارانه عمل نماییم و لذاست كه
نقلهای مستقیم و یا غیرمستقیم از نوشتههای دیگر، به همان صورت كه بوده،
انجام یافته است.
منبع:http://www.ettelaat.com شنبه 13/12/1390 - 15:18
شخصیت ها و بزرگان
نویسنده:محمد مطهری
اشاره: مطلبی كه در زیر می آید، نوشتاری است از حجت
الاسلام محمد مطهری، فرزند استاد شهید مرتضی مطهری(رضوانالله علیه) كه با
نظری متاملانه به سیره آن شهید بزرگوار، از سر خیرخواهی، نكته ای ظریف و
بدیع را پیش چشم همگان می نهد. گفتنی است این نوشتار، پیشتر در سایت
«تابناك» انتشار یافته است.
شهید مطهری از یکی از دوستان اندیشمند خود خواسته بود، زمینهای فراهم کند
تا بتواند به دیدار مهمترین متفکران مارکسیسم در کشور رفته و با آنان به
بحث و گفتگو بپردازد. این دوست استاد، در یکی از این دیدارها با منظرهای
دیدنی روبهرو شده بود: شهید مطهری با آن متفکر ملحد، در حالی که سگش هم
کنارش بود، ساعتها در یک پارک قدم زده و با یکدیگر بحث و گفتگو میکردند.
اگر خبری با نام «مرتضی مطهری در کنار یک ملحد معروف و سگش + عکس» در
روزگار پیش از انقلاب منتشر میشد، فضای جامعه به گونهای بود که بیشتر
افراد، غرض از چنین کاری را درک کرده و آن را افتخاری برای یک روحانی
میدانستند؛ اما جامعه امروز چطور؟
متأسفانه کلمه «ملاقات» در ادبیات سیاست زده کنونی، معنای تأیید و وابستگی و
گاهی تسلیم و دلدادگی به خود گرفته است. حتی در مجالس ختم، برخی شخصیتهای
سیاسی و غیرسیاسی هر لحظه رصد میکنند که مبادا فردی «مسألهدار» در کنار
آنان بنشیند و انتشار عکسی از این کنار هم نشستن «مسأله ساز» شود؛ یعنی نه
تنها ارتباط و گفتگو بلکه گاهی نشستن اتفاقی چند دقیقهای در کنار یک فرد
هم واژههایی نظیر «ساده اندیشی»، «تأثیر پذیری» و «همسویی» را به دنبال
دارد.
برخی مراکز حوزوی و غیرحوزوی افتخارشان این است که هیچ روشنفکری تا کنون
نتوانسته از نگهبانی آنها گذر کند و از سوی دیگر، برخی روشنفکران و
دگراندیشان نیز از ارتباط نداشتن با «جنس آخوند!» به خود میبالند. عدهای
از دو طرف نیز که به فواید این گفتوگوها آگاهند، در جو سیاست زده کنونی به
دلیل شلوغ بازیهای بعدی عطای آن را به لقایش میبخشند.
نتیجه این میشود که افراد فرهیخته و دانش پژوه جامعه از بسیاری دیدارهای و
گفتوگوهای سودمند محروم شده و هر کس خود را محدود به دیدار با همفکران
خود میکند. افراطی با دوستان افراطیاش خوش است و تفریطی با دوستان
تفریطیاش. کسی هم که چند مورد موضع اعتدالی داشته، خود و دوستانش را صراط
مستقیم در همه امور دانسته و افراد نوعاً توسط اطرافیان و دوستان خود تأیید
شده و خود را معتدل میپندارند. هر وقت هم سخن از دیدار یا مواجهه با
منتقد یا مخالف فکری میشود، راهکار را مناظره در جمع میبینند که هدف اصلی
از آن، بیشتر اثبات خود و نفی دیگری است.
در چنین شرایطی، جامعه از ثمرات بی شمار گفتوگوهای صمیمانه و رو در رو ـ
که رسوا شدن اختلاف افکنان از آن جمله است ـ دور مانده و در نتیجه عرصه به
دست افراد کم سواد و غوغاگر میافتد. این گونه است که بدخواهان به راحتی از
یک متفکر سنتی حوزوی در ذهن برخی دانشجویان یک موجود بی منطق و خشن، و از
هر روشنفکری در ذهن برخی طلاب، فردی وابسته و بی دین و بلکه ضد دین
میسازند.
شهید مطهری، کتاب «دو قرن سکوت» مرحوم دکتر عبدالحسین زرین کوب را به شدت
مورد انتقاد قرار داد، اما چون مرز انتقاد و نیز رسم دوستی را میشناخت،
رابطه دوستانه اش با دکتر زرین کوب را چنان نگه داشته که وقتی کتاب ننگین
«بیست و سه سال» منتشر شد، چنین تشخیص داد که پاسخ این کتاب را اگر افراد
غیر روحانی بدهند کارسازتر است و برای همین، از سه دانشمند دانشگاهی از
جمله دکتر زرین کوب خواست که نقدی بر آن بنویسند و وی نیز با طیب خاطر
پذیرفت (متأسفانه بخش بیشتر دست نوشته این کتاب ناپدید شد).
پرسش مهم در اینجا این است، با توجه به اینکه «تهمت نیوز»ها ـ که از
گروههای گوناگون فکری هستند ـ حتی گفتوگوی علمی با منتقدان را
برنمیتابند، واقعا چه راهی برای حل این معضل هست؟ در شرایطی که به محض
آنکه یک مرکز متعهد حوزوی یا غیرحوزوی بخواهد جلسه گفتوگوی نقادانه با یک
روشنفکر بگذارد، مدیر آن به دهها اتهام از غربزدگی و غیره مزین میشود،
چاره چیست؟
در فضایی که بسیاری روحانیون حاضر نیستند، حتی برای پاسخ به پرسشهای شرعی،
به کسی که بیست سال پیش زیر نامه مسأله داری را امضا کرده یا جوانی که به
خاطر مسألهای سیاسی، چند شبی را در زندان گذرانده، وقت دیدار بدهند چه
باید کرد؟
گویا، یک راهکار مناسب، سامان دادن حرکتی جمعی است به این نحو که همه
عالمان حوزوی و دانشگاهی و مراکز علمی از سنتی و روشنفکر که درست یا
نادرست، ادعای فهم درست اسلام را دارند، در یک حرکت هماهنگ، یک زمان مشترک و
معین در ماه را «روز گفتگو با منتقدان فکری» قرار دهند و دربها را به روی
آنان بگشایند.
تا زمانی که «کنار همنشینی» مشکلساز تلقی شود، زمینهای برای رشد
کرسیهای آزاداندیشی فراهم نمیشود، همچنان که بی هزینه کردن ارتباط و
گفتوگوهای علمی با منتقدان و مخالفان، پیش شرط هر گونه اقدام در راه وحدت
حوزه و دانشگاه است. تحقق این امر با یک حرکت جمعی که زشتی خیالی ملاقات با
منتقد یا مخالف را میزداید، ممکن است. البته گفتگو با منتقد و مخالف ـ بر
خلاف تصور برخی ـ ملازم با نسبی بودن حقیقت، عدم قاطعیت در برخورد با
معاندان در آنجا که اسلام تجویز کرده و یا انفعال، وادادگی و عقب نشینی از
مواضع فکری خود نیست. استثنا شدن موارد نادری در شرع مانند منع همنشینی با
بدعتگزاران در شرایط خاص را نباید از نظر دور داشت.
روشن است که مانند بسیاری امور دیگر، گفتگو نیز در مواردی ممکن است تنها در
ظاهر به شکل دیدار و گفتگو باشد، ولی اغراض دیگری را دنبال کند. در عین
حال، هرگز به خاطر سوءاستفاده عدهای اندک، نباید جامعه را از چنین نعمت
بزرگی محروم کرد و همه ملاقاتها را با نگاه بدبینی نگریست. این مانند آن
است که چون در مواردی مأموران قلابی از لباس پلیس سوءاستفاده کرده اند،
مردم به همه پلیسها به دید تردید بنگرند و یا پلیس از استفاده از یونیفورم
منع شود!
آیا اسلام به ما میگوید، فرد غیرمغرضی را که نسبت به اعتقادات یا عملکرد
ما انتقاد داشته و متفاوت از ما میاندیشد، بایکوت کنیم تا هر روز در موضع
مخالفش تندتر شود؟ تجربه نشان داده است، با برخوردهایی از این دست، فرزندان
چنین افرادی که بی مهری به پدر یا مادر خود را لمس کرده اند، غالبا نه یک
منتقد، که یک مخالف جدی از آب درمیآیند. این برخوردهاست که دشمنان را
خوشحال میکند و برای همین، دشمن چه بسا برای رسیدن به این هدف تلاش کند با
ابراز خوشحالی تصنعی از دیدار یک فرد با منتقدان، این تصور را برای ما
درست کند که این گفتوگوها به نفع دشمن است، چون باعث شادی او شده است و با
این ترفند ساده، رفتار ما را به دلخواه مدیریت کند و میکند.
شهید مطهری با روشنفکرانی که بعضا منتقد جدی اساس روحانیت بوده و همسران
برخی از آنان بیحجاب بودند، در عین حفظ صلابت و سلامت فکری، دوستی و
ارتباط علمی مستمر داشت. ما چه کردهایم؟ آیا نباید هرگز با منتقدان خود
روبهرو شویم؟ آیا ملاقات کنندگان با ما تنها باید از مریدان یا همفکران ما
باشند؟ آیا جز یک اراده و حرکت جمعی میتواند به این برداشتهای کودکانه
که «الف» در کنار «ب» نشست، پس از نظر فکری و عقیدتی از یک طایفهاند پایان
دهد؟
منبع:http://www.ettelaat.com شنبه 13/12/1390 - 15:18
كودك
اگر پدر و مادر خودشان افرادی مسوول باشند، نیمی از راه طی شده است؛ چون بچه با دیدن رفتارآنها میآموزد چطور مسوولانه برخورد كند.
اگر كاری كنید كه فرزندتان
براحتی و بدون هیچ تلاشی، از وضعیت سختی كه در آن قرار گرفته است خارج شود،
مطمئن باشید هیچ كمكی به او نكردهاید و این كار اصلا به نفع او نیست.
حتما شما هم مادران زیادی را
دیدهاید یا میشناسید كه ساعت 10 صبح با عجله خودشان را به مدرسه فرزندشان
میرسانند و ناهار، دفتر و كتابی را كه او فراموش كرده است با خود به
مدرسه میبرند. چرا این مادران برای نجات فرزندشان این كار را انجام
میدهند؟ چرا اجازه نمیدهند بچهها ببینند بیمسوولیتی چه نتایجی دارد؟
چرا نمیگذارند كودك شرایطی را تجربه كند كه خودش به وجود آورده است؟
اگر یك بار فرزندتان فراموش كرد
غذایش را با خود به مدرسه ببرد، بهتر است به جای اینكه سریع غذا را به او
برسانید، اجازه دهید شرایط را تجربه كند و ببیند بیمسوولیتی او چقدر
دردسرساز میشود. البته مادرها هم باید سعی كنند در این شرایط كمی راحتتر
برخورد كنند و طوری نشان دهند كه مشخص شود انجام كارهای مربوط به كودك
وظیفه آنها نیست.
شاید شما هم از اینكه فرزندتان
یك روز گرسنه بماند ناراحت شوید، شاید دوست نداشته باشید او را در سختیها
تنها بگذارید. اما باید بدانید گاهی لازم است كودك نتیجه كارش را ببیند تا
دیگر آن را تكرار نكند.
البته در این موقعیت، فرزند شما
نه تنها مسوولیتپذیری را میآموزد، بلكه میفهمد چطور باید در شرایط سخت و
دشوار زندگی از خودش مراقبت كند. به عنوان مثال اگر روزی ناهارش را با خود
به مدرسه نبرد، میتواند غذا را با یكی از دوستانش شریك شود یا اینكه با
مقدار كمتری غذا خودش را سیر كند.
آموزش مسوولیتپذیری به كمك شیوههای عملی
اگر پدر و مادر خودشان افرادی
مسوول باشند، نیمی از راه طی شده است؛ چون بچه با دیدن رفتار آنها میآموزد
چطور مسوولانه برخورد كند. اما نیمه دیگر راه را باید به او بیاموزید و
نشان دهید چگونه انسان مسوولیتپذیری باشد:
• به او مسوولیتهایی مناسب سنش بدهید.
• با كارها و مسوولیتهای بیش از حد، كودك را خسته و دلزده نكنید.
• از او انتظار داشته باشید فردی مسوول باشد و مسوولیت كارهایش را بپذیرد.
• هیچوقت او را فردی غیر مسوول
و فراموشكار ندانید؛ حتی زمانی كه مسوولیتهایش را انجام نمیدهد، او را
مورد تمسخر و سرزنش قرار ندهید.
• به او در برنامهریزی و سازماندهی درسها و تكالیف مدرسه كمك كنید.
• بگذارید او مسوولیت كارهای اشتباهش را بپذیرد و شرایطی را كه خودش ایجاد كرده است، تجربه كند.
منبع :jamejamonline.ir
شنبه 13/12/1390 - 15:16
موفقیت و مدیریت
آیا تا به حال برایتان پیش آمده که به
خاطر ترس از ناکامی در امتحان حتی از فکر کردن به آن نیز وحشت داشته باشید،
و هرچه به روز امتحان نزدیک تر شده اید حالت عصبی و استرس شما بیشتر و
بیشتر شده باشد؟ و یا از داشتن برخورد ضعیف در مقابل شخصی به دلیل ترس از
درگیری احساس گناه کنید و این احساس با گذشت زمان کمرنگ نشود؟ یا اینکه
خشمگین و عصبانی باشید و در افکار کینه توزانه خود در مورد کسی گیر کرده
باشید و نتوانید آن را فراموش کنید؟
احساسات دردناک همانند خشم،
اضطراب، سرخوردگی و یا احساس گناه اغلب در ارتباط با حس نگرانی در مورد
عواقب منفی اعمالمان، اهداف ما را با شکست مواجه کرده، به انتقاد گرفته و
خودخواهانه به جلو می رود. شدت احساسات و نگرانی می تواند ما را در یک چرخه
افکار منفی قرار داده و رشد فزاینده ترس به یکباره بنائی از خشم را برای
ما فراهم آورد.
البته احساسات حتی از نوع
درناکش نیز خدمات بزرگی به ما در زندگی خواهند کرد. ترس همانند یک زنگ خطر
است. به عنوان مثال ترس ایجاد شده از یک تصادف به دلیل قرار گرفتن در
ماشینی که راننده آن از لحاظ روانی حالت طبیعی نداشته باعث می شود که از
بودن در موقعیت مشابه اجتناب کنیم.
شرم و گناه می تواند رفتارهای
ما را با توجه به معیارهای اخلاقی جامعه تنظیم کند؛ بدین ترتیب که ما برای
جلوگیری از احساس شرم و گناه سعی می کنیم به هنجارها و قوانین جامعه پایبند
بمانیم. خشم نیز می تواند حس مبارزه طلبی ما را در رابطه با موضوعات مهم،
برانگیخته و در غلبه بر موانع ایجاد انگیزه کند.
اما گاهی نیز این احساسات جنبه
مثبت ندارند و ما را درگیر می کنند. ترس و نگرانی های ما ممکن است به
موقعیت هایی سوق داده شوند که حافظ جان ما نباشند و یا احساس گناه آنقدر
توسعه یابد که ما افکار و اعمالمان را به صورت پنهانی انجام دهیم. این
احساسات می تواند ما را احاطه کند، به روابطمان صدمه بزند و از تجربه یک
زندگی مثبت دور نگه دارد.
گاهی اوقات تنها راه تغییر چنین
احساسات دردناکی، تغییر نوع برخورد ماست. توجه کنید که در این جمله از
عبارت «گاهی اوقات» استفاده شده است. برای مثال قرار گرفتن مجدد در ماشینی
که راننده آن حالت روانی مناسبی ندارد نه تنها ترس ما را کاهش نمی دهد بلکه
ممکن است زندگیمان را نیز در معرض خطر قرار دهد. تغییر چگونگی برخورد با
موضوع می تواند سطح ترس و اضطراب ما از این ماجرا را تغییر دهد.
مثالی دیگر اضطراب صحبت کردن در
جمع است. این مورد می تواند با تکرار عمل کاهش یابد. معمولاً ترس ما از
انتقاد، بسیار مبالغه آمیز تر از هرگونه بی احترامی است که ممکن است واقعاً
با آن مواجه شویم.
و اما در مورد خشم اندکی متفاوت
است. مهم نیست که شما دلیل موجهی برای خشم خود دارید یا خیر. خشم اغلب
توجیه شده است اما سودمند نیست و کمکی به ما نمی کند. هنگامی که خشمگین
هستید از خود این سوال را بپرسید: «آیا این احساس خشم برای من مفید است؟».
اگر خشم به شما قدرت ایستادگی دهد و باعث شود که اشتباهی را اصلاح کنید
مسلماً مفید خواهد بود و خشمتان نیز فروکش خواهد کرد. اما اگر خشم به روابط
شما صدمه می زند یا مشکلات را بدتر می کند، تغییر برخوردتان می تواند بر
احساس شما تاثیرگذار باشد.
تغییر واکنش تنها عاملی است که
می تواند بر احساستان تاثیر داشته باشد به شرطی که همزمان هم عکس العمل و
هم افکارتان را تغییر دهید. صحبت کردن در جمع در حالی که همزمان با خود فکر
می کنید: «این افتضاح است»، «من از پس آن بر نمی آیم» یا «وای فاجعه است»
قطعاً چیزی از اضطراب شما کم نخواهد کرد. عکس العمل مهربانانه نیز با شخصی
که شما را عصبانی کرده تا زمانی که شما در حین برخورد اینگونه فکر کنید که
«چه آدم دورویی» یا «من نمی توانم این شخص را تحمل کنم» هم نمی تواند خشم
شما را کاهش دهد. شما باید طرز تفکر خود را نیز همانند رفتارتان تغییر دهید
تا به نتیجه برسید. به عنوان مثال اینگونه فکر کنید: «من عصبی هستم ولی از
پس این کار بر می آیم» یا «با اینکه با این شخص موافق نیستم ولی می توانم
بفهمم که چرا چنین کاری را انجام می دهد».
راههای تغییر احساسات ناخوشایند
۱- احساسات خود را بشناسید
احساسات می توانند بسیار پیچیده
و گیج کننده باشند. فهمیدن اینکه چه احساسی دارید (خشم، ترس، سرخوردگی یا
احساس گناه) به تعیین چگونگی اثرگذاری و تغییر آن بسیار کمک خواهد کرد.
۲- از خود بپرسید چه واکنشی با این احساس همراه است
به عنوان مثال، طفره رفتن و
کناره گیری غالباً با ترس، پرخاشگری با عصبانیت، گریه کردن و غلت زدن و در
رختخواب ماندن با غمگین بودن و در نهایت پنهان شدن معمولاً با احساس شرم
همراه است.
۳- از خود بپرسید: «آیا من می توانم این حس را کاهش دهم؟»
این بدان معنی است که سعی کنید آن احساساتی را تغییر دهید که واقعاً می خواهید تغییر کنند.
۴- عکس العمل مخالف را کشف کنید
متضاد اجتناب و کناره گیری
نزدیک شدن است. نقطه مقابل کم لطفی و بدجنسی، مهربانی و نجابت است. مخالف
غلت زدن، بلند شدن و فعالیت و متضاد پنهان شدن نیز آشکار ساختن آسیب
پذیریهایمان است. به یاد داشته باشید که در مورد ترس و اضطراب، اگر ترس شما
توجیه پذیر نیست راه حل تاثیر گذار، تغییر برخورد شماست. در مورد گناه و
شرم نیز اگر شما اصول اخلاقی را زیر پاگذاشته اید، اقدام مخالف شما پرداخت
غرامت و عذرخواهی خواهد بود.
۵- متفاوت عمل کنید خودتان را برای انجام برخوردی متفاوت در اعمال و افکارتان آزاد بگذارید
رفتار متفاوت بدون داشتن افکاری
متفاوت عملی نخواهد بود. باید هردو را یکجا داشته باشید. توانایی حل
مشکلات زندگی و اینکه بتوانیم به آن سبک که می خواهیم زندگی کنیم گاهی نیاز
به مقابله با احساساتمان دارد. شاید گاهی لازم باشد که یک تجربه ترسناک
داشته باشیم و یا موقعیتی که ما را عصبانی می کند ترک کنیم، در افکارمان
نسبت به کسی که به ما صدمه زده منصف باشیم، به خاطر کار غلطمان عذرخواهی
کنیم و تاوان آن را بپردازیم و یا با قاطعیت از نظراتمان دفاع کنیم. با
انجام این کارها می توانیم خود را از احساسات دردناک و طولانی مدت رهایی
بخشیم.
منبع:salemzi
شنبه 13/12/1390 - 15:16
ازدواج و همسرداری
ازدواج مثبت ترین اتفاق زندگی است که گاهی
وقت ها به خاطر اشتباهات به ظاهر کوچک به تعویق می افتد و شانس ازدواج را
کاهش می دهد. اگر فکر می کنید کم کم دارید به جمع دختران مجرد سخت گیر می
پیوندید، این مطلب را بخوانید تا متوجه اشتباهات ناخواسته خود شوید.
اشتباه شماره 1: ملاک های خود را با شرایط دیگران تعیین می کنند
تعجب نکنید هنوز هم بسیارند
دخترانی که ملاک ها و معیارهای خود را برای ازدواج از روی چشم و هم چشمی و
برای تایید دیگران انتخاب می کنند . به عنوان مثال چنین می گویند: “وای
ببین دختران فامیل با چه شرایطی و چه سطح سوادی چه ازدواج هایی کرده اند،
آن وقت من با یک شخص کم سواد تر از خودم ازدواج کنم؟ این طوری همیشه احساس
حقارت می کنم. مگه من چی کم دارم؟”
نه تنها دختران بلکه همه جوان
ها باید بدانند که هر کس باید به فراخور حال خود معیارهایش را برگزیند.
مقایسه خود با دیگران و تعیین ملاک ها باعث می شود تا شما را از واقع بینی
دور کند و نتوانید در شرایط خود بهترین انتخاب را داشته باشید.
اشتباه شماره 2: تجارب خود از افراد را تعمیم می دهند
برخی از دختر ها سعی می کنند
دور کلیه خصوصیات رفتاری یک فرد نابهنجار در زندگیشان خطی بکشند و در
مواجهه با هر یک از این ویژگی ها در فرد دیگر، نگاهی غیر اصولی به او خود
داشته باشند . به عنوان مثال اگر مردی بد اخلاق همراه با اعتقادات دینی را
در زندگی اطرافیان خود مشاهده کرده اند و شاهد آسیب های وارده از او به
همسرش بوده اند ،تلاش میکنند خواستگاری هر شخص با اعتقادات دینی را رد کنند
و به او با نگرشی منفی بنگرند. در حالی که نابهنجاری اخلاقی فرد ربطی
رفتارهای دینی او ندارد. اگر چه فرد دیندار باید در کلیه منش های خود اصول
دینی را رعایت کند و اخلاق یکی از شاخه های اصلی دین است، اما نداشتن اخلاق
مناسب در شخصی مذهبی نشان از زیر سئوال بردن اعتقادات دینی نیست.
بارها و بارها مشاهده کردهایم
که دختران جوان منتظرند مرد مناسب از آنها خواستگاری کند. اما زمانی که این
اتفاق میافتد، آنها پا به فرار میگذارند و از او دور میشوند. به خودتان
اجازه بدهید زمینه را برای آشنایی و شناخت برای ازدواج موفق فراهم کنید.
این همان چیزی است که برای رهایی از تنهایی و ناراحتی به دنبال آن بودید
اشتباه شماره 3: مردان مناسب را نادیده میگیرند
وقتی یک دختر مجرد باور میکند
که هیچ مرد مناسبی برای او وجود ندارد، همه چیز پیرامونش روی این موضوع
صحه میگذارد. ما به همه کسانی که فکر میکنند همه مردان خوب ازدواج
کردهاند پیشنهاد میکنم که این احساس را کنار بگذارند و به جای آن، به
شادی، خوشبختی و تمایلشان توجه کنند. امید همیشه منشا تلاش و موفقیت است .
پس بنا را بر این نگذارید که با ناامیدی آینده خود را بیهوده و یکنواخت
تصور کنید.
اشتباه شماره 4: آنها پا به فرار میگذارند
بارها و بارها مشاهده کردهایم
که دختران جوان منتظرند مرد مناسب از آنها خواستگاری کند. اما زمانی که این
اتفاق میافتد، آنها پا به فرار میگذارند و از او دور میشوند. به خودتان
اجازه بدهید زمینه را برای آشنایی و شناخت برای ازدواج موفق فراهم کنید.
این همان چیزی است که برای رهایی از تنهایی و ناراحتی به دنبال آن بودید.
اشتباه شماره5: اجازه میدهند که کار حسابی مشغولشان کند
دختران زیادی را می بینید که به
شدت در کارشان غرق شده اند و موفقیت در کار را در اولویت همه مسایل دیگر
زندگی می دانند. با وجود زیبایی، جذابیت و موفقیتهای فراوان، همه درها
برای برقراری ارتباط با آنها بسته است، چرا که تمام زندگی شان در کار خلاصه
می شود. بعضی دختران فکر میکنند اگر مردی به آنها علاقهمند شده اند،
حتما مشکلی در آنها وجود دارد. این افکار باعث میشود که مردهای مناسب
زیادی را از دست بدهند، قبل از اینکه حتی یکبار به آنها فرصت داده باشند
تا به خواستگاری بیاید.
اشتباه شماره 6: تجربه را به بدبینی تبدیل می کنند
برخی دختران تجارب خود را از
ازدواج و زندگی دیگران به نوعی بدبینی و احتیاط فوق العاده و غیر ضروری
تبدیل می کنند و در انتخاب و ارزیابی طرف مقابل دچار سخت گیری و وسواس می
شوند . درست است که کسب تجربه لازم و ضروری است اما قرار نیست به خاطر
شنیدن وقایع آزارنده از اطراف دچار استرس در انتخاب باشیم. تیزبینی و زیرکی
متعادل برای یک انتخاب مناسب کافی است. لازم نیست از ابتدا با منفی اندیشی
مثل یک کارآگاه عمل کنیم.
اشتباه شماره 7: آنها باور کردهاند که زمان مناسب برای آنها تمام شده است
دختران زیادی هستندک به دلیل
بالا رفتن سنشان باور دارند که زمان ازدواج و بچهدار شدن از آنها گذشته
است . درست است که زمان ازدواج و بچهدار شدن، پیشبینی شده است، اما در
قرن بیست و یکم زندگی ما کمتر قابل پیشبینی است، که البته این نکته مثبتی
است.
دختران زیادی تا چهل- پنجاه
سالگی ازدواج خود را به تاخیر میاندازند، اما واقعیت این است که ما
هیچوقت اسیر اعداد و ارقام نیستیم. ما هر لحظه در مناسبترین زمان زندگی
خود هستیم. بله، درست است که بیولوژی بدن همیشه ما را همراهی نمیکند، اما
اگر شما واقعاً میخواهید صاحب خانواده شوید و بدن شما دیگر این اجازه را
به شما نمیدهد که بچههای خودتان را داشته باشید، به این معنا نیست که این
خواسته شما برآوردهشدنی نیست. میتوانید با پذیرفتن سرپرستی یک کودک،
تشکیل خانواده دهید.
منبع:آلامتو
شنبه 13/12/1390 - 15:15
كودك
بازی کودک با اعداد
ورود فرزند به کانون خانواده، شور و گرمی خاصی را برای پدر و مادر به همراه دارد. مسلما روزهای اول نگرانی از تربیت و پرورش ذهن والدین جوان را پر می کند. اما طولی نمی کشد که کم کم بر اوضاع مسلط می شوند. یکی از این موارد بسیار مهم در رشد شخصیت کودک، بازی هاست.به کمک همین بازیهاست که بچه خیلی از مسائل را می آموزد. شاید عجیب به نظر بیاید، اما باید گفت که هیچ بازی برای بچه ها، احمقانه و بیخود نیست. همه آنها راهی برای جست وجو و شناخت دنیای پیرامون است.
● پیش از ۱ سالگی
بازی های ریاضی دراین سن، مفهومی ندارند؛ بلکه فعالیت هایی محسوب می شوند که بیشتر به نظم دادن ذهن و تقویت حافظه کودک کمک می کند. در بازی هایی که برای این گروه سنی طراحی می شود، گرچه اعداد فقط یک نقش ساده مقایسه ای دارد، اما از تأثیر مثبت آنها نیز نباید غافل شد: «کودک با نام اعداد آشنا می شود.»
▪ بازی انگشتان
کودک را روبه روی خود بنشانید. یک دستش که کاملا باز است را روی دست خود بگذارید. یکی از انگشتانتان را کف دست او بچرخانید و قصه را تعریف کنید: «یکی بود، یکی نبود. یک روز قلقلی با دوستانش به جنگل رفتند. (انگشت شستش را خم کنید) این یکی یک پرنده دید. دومی پرهای پرنده را کند (انگشت سبابه را خم کنید). سومی آن را کباب کرد (انگشت سوم را خم کنید). نفر بعد کباب را خورد (انگشت دوم را خم کنید). بیچاره آخری که هیچی بهش نرسید شروع به دویدن کرد. در این موقع با دو انگشتتان از انگشت کوچک بالا بروید و او را در آغوش بگیرید.
▪ آب بازی و اعداد
وقتی که بچه را به حمام می برید، چند بطری در اندازه های مختلف در اختیارش بگذارید. در این صورت، او علاوه بر اینکه مفاهیم اصلی مانند خالی بودن، پر بودن و... را یاد می گیرد، وزن بطری ها را به کمک اندازه های مختلف و مقدار آبی که گنجایش دارد، می شناسد.
● از ۱ تا ۲ سالگی
مفهوم ریاضی با آموزش های ساده به کودک القا می شود که کم کم به دلیل و منطق می رسد.
▪ هرچی مثل هم هست، درکنار هم...
دراین بازی، چند جفت اشیای مختلف مانند کتاب، قاشق، میوه، کفش و... را آماده کنید. آنها را درهم بریزید و از فرزندتان بخواهید تا هر آنچه را که دو به دو شبیه است، کنار هم بگذارد. این بازی همچنین می تواند برای تقلید رنگ ها نیز انجام شود. دراین صورت می توانید از جوراب و لباس های رنگارنگ استفاده کنید.
▪ بزرگ با کوچک
پنج یا شش وسیله در اندازه های مختلف را به صورت نامرتب جلوی بچه بریزید. سپس از او بخواهید تا آنها را به ترتیب از کوچک ترین تا بزرگ ترین بچیند. این کار را به راحتی می توانید با انواع ظروف و بطری ها انجام دهید.
▪ اسباب بازی کجاست؟
برای این بازی یک جعبه لازم دارید. عروسک یا توپ کودک را در یک موقعیت نسبت به جعبه، بالا، پایین، داخل، پشت، جلو و کنار بگذارید و آن را اعلام کنید. چندبار این تمرین را تکرار کنید. حالا از فرزندتان بخواهید تا با توجه به مکانی که شما می گویید، اسباب بازی را همان جا بگذارد. توجه کنید که ابتدا با مفاهیم ساده تر مانند بالا و پایین شروع کنید.
● از ۲تا ۳ سالگی
مفاهیم ریاضی کم کم برای کودک شناخته تر می شود، به شرط آنکه اعداد از ۱۰ بیشتر نشود.
▪ شمارش توپ ها
ابزار این بازی یک سبد و ۱۰ توپ کاغذی است که از روزنامه های باطله درست کرده اید. توپ ها را در یک مسابقه با فرزندتان درون سبد بیندازید و از او بخواهید تا آنها را بشمارد.
منبع:روزنامه کیهان
شنبه 13/12/1390 - 15:13
پوست و مو
آلوئه ورا پوست را جوان نگاه می دارد
آلوئه ورا با تحریک سلول های فیبروبلاست پوستی موجب افزایش خاصیت ارتجاعی پوست می شود.
با اشاره به این که در حال حاضر عصاره گیاه آلوئه ورا به دلیل داشتن خاصیت جوان کنندگی، التیام بخشی و نرم کنندگی در فرآورده های آرایشی بهداشتی به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد، این گیاه دارای اثرات مرطوب کنندگی و ضد پیری است که موکو پلی ساکاریدهای موجود در آن به حفظ رطوبت پوست کمک می کنند.
آلوئه ورا با تحریک فیبروبلاست ها موجب سنتز الیاف کلاژن و الاستین می شود که این الیاف سبب می شود پوست خاصیت الاستیک (ارتجاعی) داشته و کمتر چروک بخورد. همچنین وجود اسیدهای آمینه در این گیاه سلول های سخت را نرم می کند و عنصر روی موجود در آن به عنوان یک ماده قابض برای سخت کردن منافذ موجود در پوست عمل می کند. اثر مرطوب کننده گیاه در درمان خشکی پوست مورد استفاده قرار می گیرد و باعث کاهش خشکی و قرمزی پوست می شود.
در خصوص عوارض جانبی که با مصرف موضعی آلوئه ورا ممکن است ایجاد شود، می توان به عوارضی مانند قرمزی، سوزش، گزگز پوست و درماتیت در افراد حساس بروز کند که این واکنش های آلرژیک ناشی از آنتراکینون ها نظیر آلویین و باربالویین می باشد که بهتر است ابتدا روی یک منطقه کوچک از پوست امتحان شود تا شخص مطمئن شود به آن حساسیت ندارد.
منیع:میهن ۲۴
شنبه 13/12/1390 - 15:13
آشپزی و شیرینی پزی
مواد لازم :
کره | 90 گرم |
پوست لیموی رنده شده | 1 قاشق چایخوری |
شکر | 4 قاشق سوپخوری |
تخم مرغ | 1 عدد |
آرد | 175 گرم |
مغز تخمه کدو حلوایی | 2/1 پیمانه |
مارمالاد زرد آلو | 4/1 پیمانه |
کنجد تست شده | 2 قاشق سوپخوری |
قهوه فوری | 1 قاشق چایخوری |
آب | 1 قاشق سوپخوری |
طرز تهیه :
ابتدا قهوه فوری را غلیظ نمایید،به این صورت که قهوه فوری را با 1 قاشق آب و 2 قاشق شکر مخلوط کرده و روی حرارت ملایم قرار می دهیم تا شکر خوب ذوب شده و حل شود و سپس مواد که به جوش آمد از زمان جوش حدود 5 دقیقه صبر می کنیم تا خوب بجوشد و غلیظ شود. حالا برای استفاده در این شیرینی آماده است.
فر را با حرارت 190 درجه سانتیگراد گرم کنید. (فر از پایین روشن شود) قالب چهارگوش را چرب کرده کنار بگذارید. کره، پوست لیمو، تخم مرغ و 2 قاشق شکر را با همزن برقی بزنید تا صاف و یکدست شود. آرد را آرام آرام داخل مواد ریخته و خوب مخلوط کنید تا خمیری لطیف به دست آید. حالا خمیر را کف قالب پهن کنید مارمالاد زرد آلو را روی خمیر بمالید و سپس مغز تخمه کدو حلوایی و کنجد و قهوه فوری که غلیظ می باشد را روی مارمالاد پهن کنید. قالب را داخل فر با همان دمای 190 درجه سانتیگراد قرار داده و به مدت 20 دقیقه صبر می کنیم تا اسلایس پخته شود. سپس قالب را از فر درآورده بعد از خنک شدن سینی اسلایس را برش زده و سپس از قالب جدا می کنیم و در ظرف می چینیم.
شنبه 13/12/1390 - 15:11
تزیینات و دکوراسیون
امروزه کاشی های دکوراتیو در شکل و سایزهای متنوعی موجود است، اما قیمت آنها بالاست؛ بنابراین می توانیم با کمک هنر پتینه و با توجه به سلیقه خود، کاشی های دکوراتیو زیبا و ارزان خلق کنیم و کار دستمان را به رخ بکشیم. رنگ های اکرولیک مینایی به دلیل نمای براقی که دارند از جمله رنگ های مناسب برای این پروژه هستند. رنگ های اکرولیک بر پایه آب بوده و دوست دار محیط زیست هستند.
● ابزار مورد نیاز:
▪ کاشی های ساده آف وایت (کرم روشن)
▪ ماده پاک کننده و دستمال تمیز
▪ رنگ اکرولیک مینایی سبز و آبی
▪ بشقاب
▪ غلتک فومی
▪ مهر با طرح کوچک، بزرگ و مشبک
● مراحل:
ابتدا کاشی ها را با آب گرم و ماده شوینده بشویید و آن را با دستمالی تمیز کاملا خشک کنید. کاشی ها قبل از رنگ آمیزی باید تمیز و فاقد چربی باشند.
مقداری رنگ آبی را داخل بشقاب بریزید و سپس غلتک را روی آن بغلتانید تا کاملا به رنگ آغشته شود. با کمک غلتک، مهر قلب را به رنگ آبی آغشته کنید و دو قلب را کنار هم در بالای کاشی، به صورتی که فضایی مساوی از دو طرف آن باقی بماند، مهر کنید .
سپس دو قلب دیگر را درست در قسمت پایین دو قلب بالایی مهر کنید. مراقب باشید که لبه قلب ها با هم تداخل پیدا نکند و رنگ ها با هم ادغام نشود. این نوع رنگ خیلی زود خشک می شود، بنابراین برای خشک شدن رنگ و پیشگیری از شره کردن رنگ ها، کافیست چند دقیقه صبر کنید.
برای ایجاد طرح دیگری روی کاشی، مهر قلب تو خالی را با کمک غلتک به رنگ آغشته کنید و در مرکز بالای کاشی بفشارید و سریع آن را از سطح کاشی جدا کنید تا بافتی جذاب ایجاد شود.
به وسیله همین مهر می توانید طرح های مختلفی روی کاشی ایجاد کنید. برای مثال مهر را طوری قرار دهید که با لبه کاشی هم پوشانی داشته باشد.
می توانید مهر قلب توخالی را ابتدا به صورت مورب کنار کاشی مهر کنید و صبر کنید تا خشک شود. سپس قلب دیگر را به صورتی که با قلب قبلی هم پوشانی داشته باشد، در سمت دیگر کاشی مهر کنید.
این بار مقداری رنگ سبز را روی بشقاب قرار دهید و غلتک تمیزی را به آن آغشته کنید و روی مهر قلب مشبک بغلتانید تا مهر به رنگ آغشته شود، سپس مهر را در مرکز کاشی بفشارید.
این کار را روی کاشی های دیگر نیز انجام دهید. به دلیل فشار متفاوت دست، هر بار بافتی متفاوت از قلب روی کاشی به وجود می آید و هیچ قلبی روی دو کاشی، بافت یکسان ندارند. این خاصیت کارهای دستی است که آنها را با ارزش می کند.
نکته: بعد از اینکه کاشی ها را با رنگ طرح دار کردید، آنها را در فر خانگی قرار دهید تا حرارت ببینند و رنگ و طرح آنها ثابت و پایدار شود. کاشی های حرارت دیده ضد آب هستند و تمیز کردن آنها راحت تر است. به دلیل اینکه نمی توانید کاشی های نصب شده روی یک دیوار را حرارت دهید، توصیه می کنیم قسمتی از دیوار را که نیاز به شست وشو و نظافت ندارد برای این کار انتخاب کنید.
شما می توانید کاشی های طرح دار و ساده را به صورت تلفیقی روی یک دیوار به کار ببرید تا جلوه ای زیبا و منحصر به فرد ایجاد شود.
منبع : iranvij
شنبه 13/12/1390 - 15:10
ریزه کاری های خانه داری
ایرانیان طبق رسم کهن «خانه تکانی» با خانهای پاکیزه و خالی از دور ریختنیهای انباشته شده و کثیفی به استقبال نوروز میروند، با توجه به کار فشردهای که در طول خانهتکانی صورت میگیرد به سراغ یکی از اعضای هیات مدیره انجمن فیزیوتراپی ایران رفتیم تا با او درباره شرایط یک خانه تکانی سالم و ایمن برای افراد مختلف گفتگو کنیم چرا که افرادی هستند که به دلیل روشهای غلط برای خانهتکانی ایام عید را مجبورند به جای دید و بازدید و گشت و گذار در بستر بیماری بگذرانند.
دکتر محمد اکبری در گفتگو با خبرنگار سلامت نیوز، سخنان خود را ابتدا با یک توصیه شروع کرد و گفت:«افرادی که سابقه فتق دیسک کمر دارند باید از بلند کردن و جابه جایی اجسامی که وزن آن خارج از حد توان آنها است خودداری کنند و همچنین از نظر مدت زمان فعالیت جسمی باید توجه کنند که در حیطه توانشان فعالیت داشته باشند.»
این فیزیوتراپیست ادامه داد:« نکاتی که این افراد بایستی به آن توجه داشته باشند این است که سنگینی اجسامی که بلند میکنند در تشدید علائم آنها موثر است و گاهی تکرار دفعات جا به جایی اجسام در تشدید علائم ناشی از دیسک فتق شده موثر است.»
وی گفت:«در مورد افرادی که عارضهای ندارند باید گفت که این افراد باید با توجه به توانایی جسمی خود عمل کنند و جابهجایی بیش از حد توان آنها میتواند آسیب رسان باشد.»
این دانشیار علوم پزشکی تهران تاکید کرد:«افراد سعی کنند اشیایی را که میخواهند جابهجا کنند به جای یکدفعه بلند کردن، بکشند چرا که میزان فشار غیرطبیعی ناشی از کشیدن اجسام سنگین کمتر از بلند کردن آن است و همچنین افراد باید این جابجاییها را با کمک و همکاری افراد دیگری انجام دهند تا میزان آسیب رسانی ناشی از جا به جایی وسایل سنگین در فرد کمتر شود.»
دکتر اکبری درباره نحوه جابجایی وسایل سنگین اظهار داشت:«افراد تا حد امکان راستای بدن خود را در حالت معمولی و عادی نگه داشته و تا حد امکان از قرار گرفتن در حالتهای نامتعادل و بیش از حد خم شدن و کج کردن کمر خود اجتناب ورزند و به جای اینکه کارهای خود را برای یک تا دو روز نگه دارند مناسب است که برنامه ریزی کرده و سعی کنند خانه تکانی را در بیش از یک هفته انجام دهند تا فشار بیش از حد به کمر آنها وارد نشود.»
منبع : سلامت نیوز
شنبه 13/12/1390 - 15:10