مقدمه
(( بسم اللّه الرحمن الرحیم ))
سپاس خداوندى را كه هیچ كتابى را نتوان گشود جز به ستایش او و نعمتها را نتوان طلبید مگر به وسیله كرم ، بزرگوارى و بخشندگى وى .
درود بر سرور پیامبران حضرت محمّد صلى اللّه علیه و اله فرستاده و بنده خدا و بعد از او بر خاندان پاك و پاكیزه اش باد.
بارى
، امر به معروف و نهى از منكر بزرگترین محور دین و مساءله مهمى است كه
براى آن ، خداوند تمام پیامبران را برانگیخت . چنانكه اگر بساط امر به
معروف و نهى از منكر بر چیده و از نظر عملى و علمى مهمل گذارده شده بود،
نبوت بیهوده مى گشت و دیانت نابود مى شود، سستى و گمراهى و جهل و فساد همه
را فرا مى گرفت ، كج اندیشى فراگیر مى شد و شهرها ویران و مردمان هلاك مى
گشتند و هر چند آن واقعه اى كه از آن بیم داریم ، واقع مى شد اما چه بسا
مردم تا روز قیامت از هلاك خود آگاه نمى شدند، بنابراین ؛ ععع انا للّه و
انا الیه راجعون ، )) زیرا از نظر علمى و علمى آثار این محور نابود شده و
حقیقت و نشانه اش محو گردیده و نیرنگ آدمیان بر دلها چیره شده و مراقبت
خداوند از دلها رخت بربسته و مردم در پیروى از مردم از هوى و هوس همچون
چهارپایان افسار گسیخته شده اند و مؤ من راستین كه ملامت كننده اى او را از
راه خدا باز ندارد، در پهناى گیتى كمیاب گشته است . پس هر كه در جبران این
سستى و پر كردن این شكاف تلاش كند، یا در عمل عهده دار آن شود و یا
اقدام در اجراى آن كند، با این هدف كه این سنت از میان رفته را بازسازى كند
و بر آن اهتمام بورزد و در راه زنده كردن آن دامن همت بر كمر زند، چنین
شخصى از میان مردم براى احیاى سنتى كه سرانجام روزگار به نابودى آن
انجامیده ، از خود گذشتگى كرده و مصمم به تقربى شده كه تمام مراتب قرب در
برابر آن ناچیز است ، و اكنون ما آگاهى و اطلاع از آن را در چهار باب شرح
مى دهیم :
باب اول در وجوب و فضیلت امر به معروف و نهى از منكر.
باب دوم در اركان و شرایط امر به معروف و نهى از منكر.
باب سوم در موارد انجام آن و بیان منكراتى كه عادت معمول شده است .
باب چهارم در امر به معروف و نهى از منكر فرمانروایان .
باب اول : در وجوب و فضیلت امر به معروف و نهى از منكر و نكوهش ترك آنها
دلیل به این مطلب ، بعد از اجماع امت اسلامى و عنایت عقلهاى سالم بر آن ، آیات و اخبار و آثار وارد شده است .
اما
آیات ، قول خداى تعالى : (( و لتكن منكم امة یدعون الى الخیر و یاءمرون
بالمعروف و ینهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون . )) در آیه فوق به طور
وضوح ، وجوب آمده است ، زیرا كلمه (( ((والتكن )) )) امر است و ظاهر امر
ایجاب است و در این آیه توضیحى است مبنى بر این كه رستگارى منوط بر آن است ،
زیرا به طور حصر بیان كرده و فرموده است : (( و اولئك هم المفلحون . )) و
نیز در آیه آمده است كه این عمل واجب كفایى است نه واجب عینى ، زیرا وقتى
كه گروهى اقدام كردند، از دیگران ساقط مى گردد، چون نفرموده است كه همگى
امر به معروف كنید، بلكه فرموده است : ((باید جمعى از میان شما دعوت به
نیكى كنند.)) بنابراین هرگاه یك فرد و یا جمعى اقدام كنند، تكلیف از دیگران
برداشته شده و رستگارى از آن كسانى خواهد بود كه امر به معروف كرده اند
ولى اگر تمام مردم از آن خوددارى كنند ناگزیر گناه متوجه تمام كسانى است كه
توانایى انجام آن را داشته اند.
خداى تعالى فرموده است : (( لیسوا سواء
من اهل الكتاب امة قائمة یتلون آیات اللّه آباء اللیل و هم یسجدون ، یؤ
منون باللّه و الیوم الا خر و یاءمرون بالمعروف و ینهون عن المنكر و
یسارعون فى الخیرات و اولئك من الصالحین .
در این آیه خداى متعال صالح
بودن آنان را به صرف داشتن ایمان به خدا و روز واپسین گواهى نكرده است ،
بلكه امر به معروف و نهى از منكر را نیز بر آن افزوده است .
خداى تعالى
فرموده است : (( و المؤ منون و المؤ منات بعضهم اولیاء بعض یاءمرون
بالمعروف و ینهون عن المنكر و یقیمون الصلوة . )) مؤ منان را به انجام امر
به معروف وصف كرده است . پس كسى كه امر به معروف را ترك كند از جمع مؤ منان
توصیف شده در این آیه خارج است .
خداى تعالى فرموده است : (( لعن الذین
كفروا من بنى اسرائیل على لسان داوود و عیسى بن مریم ذلك بما عصوا و كانوا
یعتدون ، كانوا لا یتناهون عن منكر فعلوه لبئس ما كانوا یفعلون . ))
این نهایت سرزنش است ، زیرا آنان را به علت ترك ((نهى از منكر)) سزاوار لعن و نفرین دانسته است .
و خداى تعالى فرموده است : (( كنتم خیر امة اخرجت للناس تاءمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر. ))
این سخن دلیل بر فضیلت امر به معروف است ، زیرا بیانگر آن است كه ایشان بدان وسیله بهترین امت بودند.
و خداى تعالى فرماید: ععع فلما نسوا ما ذكروا انجینا الذین ینهون عن السوء و اخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس بما كانوا یفسقون . ))
به این ترتیب بیان كرده است كه ایشان به دلیل نهى از بدى نجات یافتند. و این خود نیز دلیل بر وجوب (نهى از منكر) است .
خداى تعالى فرموده است : (( الذین ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزكوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر. ))
در این آیه خداى متعال ، امر به معروف و نهى از منكر را در شمار صفات نیكان و مؤ منان ، با نماز و زكات برابر كرده است .
خداى تعالى فرماید: (( تعاونوا على البر و التقوى و لا تعاونوا على الاثم و العدوان .))
این
دستور قاطعى است ، و معناى تعاون ، واداشتن دیگران به یارى رساندن به امر
خیر و هموار كردن راه خیر و مسدود كردن راه هاى شر و تجاوز، در حد امكان
است .
خداى تعالى فرموده است : (( لولا ینهیهم الربانیون و الاحبار عن
قولهم الاثم و اكلهم السحت لبئس ما كانوا یصنعون . )) خداوند در این آیه
بیان كرده است كه آنان به دلیل ترك نهى از منكر، گناه كرده اند.
خداى تعالى فرموده : (( فلو كان من القرون من قبلكم اولوا بقیة ینهون عن الفساد فى الارض الا قلیلا ممن انجینا... ))
در این آیه خداوند بیان داشته است كه همه آنان را، به جز اندكى كه از فساد در روى زمین جلوگیرى مى كردند، هلاك كرده است .
و خداى تعالى فرموده است : (( یا ایها الذین آمنوا كونوا قوامین بالقسط شهداء للّه و لو على انفسكم اوالوالدین و الاقربین . ))
این مطلب همان امر به معروف به پدر و مادر و خویشاوندان است .
خداى
تعالى فرماید: (( لا خیر فى كثیر من نجویهم الا من امر بصدقة او معروف او
اصلاح بین الناس و من یفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤ تیه اجرا عظیما.
))
و خداى تعالى فرموده است : (( و ان طائفتان من المؤ منین اقتتلوا فاصلحوا بینهما...))
اصلاح
همان جلوگیرى از تجاوز و بازگرداندن به طاعت خداست ، و اگر متجاوز برنگشت ،
خداوند دستور به مبارزه با او را داده و فرموده است : (( فقاتلوا التى
تبغى حتى تفیى ء الى امر اللّه . ))
و این همان نهى از منكر است .
اما
اخبار: از پیامبر صلى اللّه علیه و اله نقل شده كه فرمود: ((هیچ گروهى
نیستند كه مرتكب گناهى شوند و در میان ایشان كسى باشد كه بتواند آنها را
نهى از منكر كند و نكند، مگر این كه بزودى خداوند همه آنها را به عذابى از
جانب خود گرفتار مى سازد.))
از ابوثعلبه خشنى نقل كرده اند كه وى از
رسول خدا صلى اللّه علیه و اله درباره تفسیر این آیه مباركه پرسید: (( ((لا
یضركم من ضل اذا اهتدیتم .)) ))
پیامبر صلى اللّه علیه و اله مى
فرماید: ((اى ابوثعلبه ، امر به معروف و نهى از منكر كن و هرگاه دیدى كه
مردم به دنبال حرص و آز هستند و از هواى نفس پیروى مى كنند و دنیا را
برگزیده اند و هر صاحب نظرى ، فریفته نظر خویش است ، مواظب خودت باش و
توده مردم را رها كن ، زیرا در پى شما آشوبهایى مانند پاره هاى تیره شب است
، كسى كه در آن اوقات به دست آویزى همچون دست آویز شما چنگ زند، اجر و مزد
پنجاه تن از شما را دارد. گفتند: یا رسول اللّه ، آیا اجر پنجاه تن از آن
مردم را؟ فرمود: بلكه از شما را كه نیكوكارى را یارى مى كند در حالى كه
آنها نمى كنند.))
از ابن مسعود درباره تفسیر این آیه پرسیدند، او گفت :
اینك زمان تفسیر آن نیست ، امروز متن آیه قابل قبول است و لیكن نزدیك است
كه زمان تفسیر آن فرا رسد؛ آن وقت شما امر به معروف مى كنید، با شما چنین و
چنان عمل مى كنند و سخن مى گویید، كسى از شما نمى پذیرد، در آن زمان است
كه ((باید به خود بپردازید و هنگامى كه شما هدایت یافتید، گمراهى كسانى كه
گمراه شده اند به شما زیانى نمى رساند.))
رسول خدا صلى اللّه علیه و اله
فرمود: ((باید امر به معروف و نهى از منكر كنید اگر نه خداوند بدكاران شما
را به شما مسلط مى كند و از آن پس نیكان شما هر چه دعا مى كنند، مستجاب
نمى شود.)) مقصود این است كه هیبت و شكوه آنان در نظر اشرار از بین مى رود
در نتیجه اهمیتى به آنها نمى دهند و از آنها نمى ترسند.
پیامبر صلى
اللّه علیه و اله فرمود: ((اى مردم ! خداى تعالى مى فرماید: اى مردم ! باید
امر به معروف و نهى از منكر كنید، پیش از آن كه دعا كنید و مستجاب نشود.))
آن
حضرت مى فرماید: ((كارهاى نیك در برابر جهاد در راه خدا به قدر آب دهان
انداختن در دریایى ژرف است ، و تمام اعمال نیكو و جهاد در راه خدا در برابر
امر به معروف و نهى از منكر بیش از آب دهان در برابر اقیانوسى ژرف نمى
باشد.))
پیامبر صلى اللّه علیه و اله فرمود: ((همانا خداى تعالى از بنده
مى پرسد: چه باعث شد كه منكر را دیدى و نهى از منكر نكردى ؟ هرگاه خداوند
دلیلى را به بنده اش تلقین كند، مى گوید: پروردگارا! به تو اعتماد ورزیدم و
از مردم فاصله گرفتم .))
آن حضرت فرمود: ((مبادا میان معابر و بر
رهگذرها بنشینید، گفتند: ما ناگزیر از نشستنیم ، زیرا رهگذرها انجمن ماست و
در آنجاها گفتگو مى كنیم . فرمود: اگر نمى خواهید این مكانها را ترك كنید
پس حق آن را ادا كنید، عرض كردند: حق راه چیست ؟ فرمود: چشم پوشیدن (از
نامحرم ) و آزار نرساندن (به مردم ) و جواب سلام (دیگران ) را دادن و امر
به معروف و نهى از منكر.)) پیامبر صلى اللّه علیه و اله فرمود: ((تمام
سخنان فرزند آدم به زیان اوست نه به سود او، جز امر به معروف یا نهى از
منكر و ذكر خدا.))
آن حضرت فرمود: ((همانا خداوند خواص را به واسطه
گناهان عامه مردم عذاب نمى كند مگر این كه منكرى بین آنها ظاهر شود در حالى
كه خواص مى توانند نهى از منكر بكنند ولى نكنند.))
ابوامامه باهلى از
پیامبر صلى اللّه علیه و اله نقل كرده است كه فرمود: ((چگونه خواهید بود
وقتى كه زنان شما سركشى كنند و جوانانتان فاسق شوند و شما جهاد را ترك
كنید؟ عرض كردند: یا رسول اللّه ، آیا چنین چیزى شدنى است ؟ فرمود: آرى ،
به خدایى كه جان من در اختیار اوست بدتر از آن خواهد شد، پرسیدند: یا رسول
اللّه ، بدتر از آن چیست ؟ فرمود: چگونه خواهید بود وقتى كه امر به معروف و
نهى از منكر نكنید؟ عرض كردند: یا رسول اللّه ، مگر چنان چیزى مى شود؟
فرمود: آرى ، قسم به آن جان من در دست اوست ، بدتر از آن خواهد شد، عرض
كردند: بدتر از آن چیست ؟ فرمود: چگونه خواهید بود وقتى كه معروف را منكر و
منكر را معروف ببینید؟ گفتند: یا رسول اللّه آیا چنین چیزى ممكن است ؟
فرمود: آرى سوگند به آن كه جان من در اختیار اوست بدتر از آن خواهد شد،
گفتند: بدتر از آن چیست ؟ فرمود: چگونه خواهد بود وقتى كه امر به منكر و
نهى از معروف كنید، گفتند: یا رسول اللّه ، آیا چنین چیزى مى شود؟ فرمود:
آرى قسم به خدایى كه جان من در دست اوست ، بدتر از آن هم خواهد شد، خداى
تعالى مى فرماید: به ذات مقدسم سوگند خورده ام آنان را به آشوبى گرفتار
سازم كه شخص بردبار هم سرگردان بماند.))
عكرمه از ابن عباس نقل كرده كه
گفت : ((رسول خدا صلى اللّه علیه و اله فرموده : مبادا نزد مردى بایستید كه
مظلومى را مى كشد، زیرا لعنت خدا بر كسى نازل مى شود كه در آن وقت حاضر
باشد و از او دفاع نكند.))
رسول خدا صلى اللّه علیه و اله فرمود:
((سزاوار نیست براى كسى كه در جایى شاهد حقى باشد مگر این كه آن حق را
بازگو كند زیرا گفتن حق نه باعث جلو آمدن اجل او مى شود و نه هرگز او را از
روزى حتمى خود محروم مى سازد.))
این دو حدیث دلیل آن است كه ورود به
خانه هاى ظالمان و فاسقان جایز نیست و حضور در جاهایى كه منكر را در آنها
مى بیند و توان از بین بردن آن را ندارد روا نمى باشد، زیرا فرموده است بر
كسى كه در این قبیل جاها حاضر باشد لعنت خدا نازل مى شود، و مشاهده منكر در
جایى كه نیازى به رفتن وى نبوده ، با این بهانه كه قدرت جلوگیرى نداشته
جایز نیست ، از این رو جمعى از گذشتگان گوشه گیرى را برگزیدند به آن دلیل
كه منكر را در بازارها و جشنها و انجمن ها مى دیدند در حالى كه نمى
توانستند جلوگیرى كنند و این امر خود دورى از مردم را مى طلبید.
ابن
مسعود مى گوید: رسول خدا صلى اللّه علیه و اله فرمود: ((خداوند هیچ پیامبرى
را مبعوث نكرده مگر آن كه یارانى داشته است ، آن پیامبر تا وقتى كه خدا مى
خواست بین ایشان مى ماند و در میان آنها به كتاب خدا و فرمان او عمل مى
كرد، تا خداوند پیامبرش را از دنیا مى برد، آن یاران به كتاب خدا و فرمان
او و سنت پیامبرش عمل مى كردند و چون آنان منقرض مى شدند، پس از آنها گروهى
بالاى منبرها مى رفتند آنچه مى دانستند مى گفتند و آنچه را بد مى دانستند
خود عمل مى كردند، پس هرگاه چنان زمانى را درك كردید، بر هر مؤ منى لازم
است كه با دستش جهاد و مبارزه كند، اگر نتوانست با زبانش و اگر با زبان هم
نتوانست پس به قلبش (ناراحت شود)؛ اسلام چیزى جز این نیست .))
ابن مسعود
مى گوید: مردم روستایى مرتكب گناه مى شدند و چهار نفر بودند كه نهى از
منكر مى كردند یكى از آنها به پا خاست و گفت : شما چنین و چنان مى كنید و
شروع كرد به نهى از منكر و بازگو كردن عمل زشتى كه مرتكب مى شدند و آنها
جواد رد مى دادند و از كارهاى خود دست بر نمى داشتند، در نتیجه یكدیگر را
دشنام مى دادند، و او به مبارزه با آنها برخاست و آنها بر او غالب شدند.
پس
كناره گیرى كرد و گفت : خدایا! من آنها را نهى از منكر كردم اطاعت نكردند،
دشنام دادم ، آنها هم مرا دشنام دادند با آنها جنگیدم بر من غالب شدند،
آنگاه به راه خود رفت ، سپس دیگرى قیام كرد و آنها را نهى از منكر نمود،
اطاعت نكردند، پس به آنها دشنام داد، آنها نیز او را دشنام دادند، در نتیجه
گوشه گیرى كرد و گفت : خدایا! من آنها را نهى از منكر كردم ، اطاعت نكردند
و دشنام دادم ، آنها نیز مرا دشنام دادند و اگر با ایشان مى جنگیدم بر من
غالب مى شدند، آنگاه سومین نفر قیام كرد و آنها را نهى از منكر نمود و آنها
اطاعت نكردند و او از ایشان كناره گرفت و گفت : پروردگارا! من آنها را نهى
از منكر كردم ولى آنها از من اطاعت نكردند و اگر دشنام مى دادم ، آنها نیز
به من دشنام مى دادند و اگر مبارزه مى كردم بر من غالب مى شدند و بعد به
راه خود رفت ، سپس چهارمى قیام كرد و گفت : خداوندا! اگر من آنها را نهى از
منكر مى كردم نافرمانى مى كردند و اگر دشنام مى دادم ، دشنام مى دادند و
اگر با آنها مى جنگیدم بر من غالب بودند و بعد رفت . ابن مسعود مى گوید: از
میان شما نظیر این چهارمین نفر، با وجود این كه مقام او پست تر از همه
بود، نیز كم است !
ابن عباس مى گوید: ((به رسول خدا عرض شد: آیا مردم
قریه اى كه در میان آنها افراد صالح وجود دارند، هلاك مى شوند؟ فرمود: آرى ،
گفتند: چرا یا رسول اللّه ؟ فرمود: به دلیل این كه گنهكاران را مى بینند و
در برابر نافرمانیهاى خداى عزوجل ساكت مى مانند.))
فصل :
مى گویم :
از
طریق خاصه (شیعه ) روایتى از امام باقر علیه السلام در كافى آمده است كه
مى فرماید: ((در آخر الزمان گروهى مورد اطاعت دیگرانند كه در میان آنها عده
اى نوخاستگان نادان ریا مى ورزند و به زهد و عبادت خودنمایى مى كنند. امر
به معروف و نهى از منكر را واجب نمى دانند مگر وقتى كه ایمن از ضرر باشند و
براى یافتن راه هاى جواز و بهانه در پى لغزشها و عمل نادرست دانشمندان
هستند. تا وقتى كه به نماز و روزه رو مى آورند كه به جان و مالشان صدمه اى
نزند و اگر نماز به فعالیتهاى مالى و بدنى آنها ضرر داشته باشد به یقین آن
را ترك مى گویند همان طور كه بالاترین و ارزنده ترین واجبات را ترك كرده
اند، زیرا امر به معروف و نهى از منكر واجب بزرگى است كه بدان وسیله تمام
واجبات انجام مى گیرد، آن وقت است كه خشم خداى تعالى بر ایشان كامل مى شود و
عذابش همه را فرا مى گیرد و در نتیجه نیكان ، در سراى تبهكاران و خردسالان
، در خانه بزرگسالان از بین مى روند.
براستى كه امر به معروف و نهى از
منكر راه پیامبران و روش صالحان است واجبى است بزرگ كه بدان وسیله تمام
واجبات به پا داشته مى شود و راه هاى دین از بدعتها و انحرافها ایمن مى
گردد و كسبها حلال مى شود و حقوق مردم بازگردانده مى شود و زمین آباد مى
گردد و از ستمگران انتقام گرفته مى شود و امور دین و دنیا راست مى گردد.
بنابراین با دلهایتان نهى از منكر كنید و با زبانتان بگویید و به پیشانى
(بدكاران ) بزنید و در راه خدا از ملامت ملامتگران نترسید. اگر پند گرفتند و
به راه حق بازگشتند، ایرادى بر ایشان نیست ، ((بلكه ایراد و مجازات بر
كسانى است كه به مردم ستم مى كنند و در زمین به ناحق ظلم روا مى دارند،
براى آنها عذاب دردناكى است .))و اگر پند نگرفتند و به راه حق بازنگشتند به
تن خود با ایشان مبارزه كنید و با قلبتان از آنها خشمگین باشید. (اما) در
پى قدرت و جستجوى ثروت و براى پیروزى بر ایشان ، بر آنان ستم روا مدارید تا
تسلیم فرمان خدا شوند و در خط طاعت در آیند. خداى تعالى به حضرت شعیب
پیامبر صلى اللّه علیه و اله وحى كرد كه صد هزار از قوم تو را هلاك مى كنم ؛
چهل هزار از بدكاران و شصت هزار از نیكان ایشان را، شعیب علیه السلام عرض
كرد: پروردگارا! این گروه بدكاران به جاى خود، اما نیكان را چرا؟ خداى
تعالى خطاب فرمود: چون ایشان گنهكاران را به حال خود گذاشتند و آنان را از
كار زشتشان باز نداشتند و به سبب خشم من خشمگین نشدند.))
از امام صادق علیه السلام است كه فرمود: ((قداست ندارد آن امتى كه در میان آنها حق ضعیف از قوى بدون نگرانى و رنج باز ستانده نشود.))
از
ابوالحسن علیه السلام نقل شده است كه فرمود: ((یا باید امر به معروف و نهى
از منكر كنید و یا آن كه بدهاى شما بر شما گمارده مى شوند، پس نیكان شما
دعا مى كنند و دعایشان مستجاب نمى گردد.))
از امام باقر و امام صادق علیهم السلام نقل شده است : ((واى بر گروهى كه اطاعت خدا را در امر به معروف و نهى از منكر نمى كنند.))
از امام باقر علیه السلام است كه فرمود: ((بد مردمانى هستند آن مردمى كه امر به معروف و نهى از منكر را عیب مى دانند.))
از
امیرالمؤ منین علیه السلام نقل شده است كه حمد و ثناى خدا را به جا آورد و
گفت : ((بارى كسانى كه پیش از شما بودند، به سبب گناهانى كه مرتكب مى شدند
و عالمان دینى و دانشمندان مسیحى آنان را نهى از منكر نكردند، هلاك شدند و
چون در گناهان خود پایدار ماندند و علماى دینى و دانشمندان آنان را از آن
رفتار منع نكردند، عذابها بر ایشان فرو ریخت . بنابراین شما امر به معروف و
نهى از منكر كنید و بدانید كه امر به معروف و نهى از منكر هرگز اجل را
نزدیك و روزى را قطع نمى كند، زیرا آنچه خداوند مقرر فرموده همچون قطره اى
باران از آسمان به زمین فرود مى آید و به هر كسى به مقدار زیاد یا كم كه
خدا مقدر كرده است ، مى رسد، پس اگر به كسى از شما مصیبتى در خانواده یا
مال و یا جانتان رسید یا آن كه از برادر مسلمانى درباره خانواده یا مال و
یا جانتان خشونتى دیدید، نباید نسبت به او برآشفته شوید، زیرا كه فرد
مسلمان تا وقتى كه مرتكب عمل پستى نشده از خیانت دور است ؛ عملى كه هرگاه
بین مردم فاش شود شرم مى كند و فرومایگان اصرار به نشر آنها دارند مانند
قمارباز برنده اى كه در نخستین موفقیت از تیر بازیش انتظار جلب منفعت و دفع
ضرر دارد، همچنین شخص مسلمانى كه از خیانت دور است ، از خداى تعالى یكى از
دو نیكى را انتظار دارد؛ یا دعوت حق را لبیك مى گوید كه آنچه نزد خداست
براى او بهتر است و یا روزى خدا را مى خواهید براى این كه داراى خانواده و
ثروت شود و دیانت و شخصیت داشته باشد، زیرا مال و اولاد زراعت دنیا و عمل
صالح زراعت آخرت است و گاهى خداوند هر دوى آنها را براى مردمانى فراهم مى
آورد.))
از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه فرمود: ((خداوند دو
فرشته به سوى مردم شهرى ، فرستاد تا آن شهر را بر سر مردمش خراب كنند، وقتى
كه فرشتگان به آن شهر رسیدند، مردى را در حال دعا و تضرع دیدند، یكى از
فرشتگان به رفیقش گفت : آیا این شخص را نمى بینى كه دعا مى كند؟ او گفت :
مى بینم ، اما دستور پروردگارم اجرا مى كنم . آن فرشته گفت : اما من دست به
كارى نمى زنم بلكه نزد پروردگارم بر مى گردم . و به درگاه خداوند بازگشت و
عرض كرد: پروردگارا! من به آن شهر رسیدم و فلان بنده تو را دیدم كه به
درگاه تو دعا مى كند و مى نالد. خداوند فرمود: برو و دستورى را كه داده
بودم اجرا كن ، زیرا او مردى است كه هرگز چهره اش را به سبب معصیت من درهم
نكشیده است .))
از آن حضرت نقل شده است كه ((مردى از قبیله خثعم نزد
رسول خدا صلى اللّه علیه و اله آمد و عرض كرد: یا رسول اللّه ، بالاترین
چیز در اسلام چیست ؟ فرمود: ایمان به خدا عرض كرد: پس از ایمان چیست ؟
فرمود: صله رحم ، گفت : بعد از آن چیست ؟ فرمود: امر به معروف و نهى از
منكر، آن مرد پرسید: حال كدام عمل نزد مبغوض تر است ؟ فرمود: شرك به خدا،
عرض كرد: بعد از آن چیست ؟ فرمود: قطع رحم ، عرض كرد: بعد از قطع رحم ،
چیست ؟ فرمود: امر به معروف و نهى از منكر.))
از آن حضرت است كه مى
گوید: ((امیرالمؤ منین علیه السلام فرموده است : رسول خدا صلى اللّه علیه و
اله به ما امر فرمود تا با گنهكاران با چهره درهم كشیده برخورد كنیم .))
از
آن حضرت نقل شده است كه فرمود: ((امر به معروف و نهى از منكر دو مخلوق از
آفریده هاى خدایند؛ هر كس آنها را یارى كند، خداوند او را عزیز گرداند و هر
كه آنها را خوار كند، خداوند او را خوار سازد.))
از آن حضرت نقل شده
است : ((كه هرگاه بر جمعى مى گذشت كه با هم در ستیز بودند، از آنها نمى
گذشت مگر آن كه سه مرتبه با صداى بلند مى فرمود: از خدا بترسید.))
از
ابوالحسن الرضا علیه السلام است كه فرمود: ((رسول خدا صلى اللّه علیه و اله
مى فرمود: هرگاه امتم امر به معروف و نهى از منكر را به یكدیگر واگذارند
باید به خداوند اعلام جنگ كنند.))
از امام صادق علیه السلام نقل شده است
كه مى گوید: پیامبر صلى اللّه علیه و اله فرمود: چگونه خواهید بود زمانى
كه زنان شما فاسد و جوانان شما فاسق شوند و امر به معروف و نهى از منكر
نكنید؟ عرض شد: یا رسول اللّه ، آیا چنین زمانى خواهد بود؟ فرمود: آرى ، و
بدتر از آن هم خواهد شد، چگونه خواهید بود وقتى كه امر به منكر كند و نهى
از معروف ؟ گفتند: یا رسول اللّه ، آیا چنین چیزى خواهد شد؟ فرمود: آرى ، و
بدتر از آن هم خواهد شد، چگونه خواهید بود وقتى كه منكر را معروف و معروف
را منكر ببینید.))
از پیامبر صلى اللّه علیه و اله نقل شده است :
((همانا خداوند مؤ من ضعیف بى دین را دشمن مى دارد، عرض شد: مؤ منى كه بى
دین باشد، چگونه مؤ من است ؟ فرمود: آن كه نهى از منكر نمى كند.))
در
كتاب تهذیب از امام صادق علیه السلام نقل شده است ، به گروهى از یارانش
فرمود: ((بر من لازم است كه بى گناهان شما را به جرم مبتلایانتان مؤ اخذه
كنم ، چگونه بر من لازم نباشد در حالى كه شما از زشتكارى كسى مطلع مى شوید و
بر او اعتراض نمى كنید، از او فاصله ، نمى گیرید و او را نمى آزارید تا آن
عمل را ترك كند.))
امیرالمؤ منین علیه السلام در پایان گفتارى فرمود:
((هر كس نهى از منكر را با قلب ، دست و زبانش ترك كند، مرده اى در بین زنده
هاست .))
غزالى این سخن امیرالمؤ منین علیه السلام را در بخش آثار به
حذیفه نسبت داده و در همانجا از على علیه السلام نقل شده است كه فرمود:
((نخستین چیزى كه باعث غلبه و پیروزى شما مى شود؛ جهاد با دست ، سپس جهاد
با زبان و پس از آن جهاد با دلهایتان است كه اگر به دل هم امر به معروف و
نهى از منكر نشود، آن دل واژگونه و زیر و رو خواهد شد.))
باب اول : در وجوب و فضیلت امر به معروف و نهى از منكر و نكوهش ترك آنها
دلیل به این مطلب ، بعد از اجماع امت اسلامى و عنایت عقلهاى سالم بر آن ، آیات و اخبار و آثار وارد شده است .
اما
آیات ، قول خداى تعالى : (( و لتكن منكم امة یدعون الى الخیر و یاءمرون
بالمعروف و ینهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون . )) در آیه فوق به طور
وضوح ، وجوب آمده است ، زیرا كلمه (( ((والتكن )) )) امر است و ظاهر امر
ایجاب است و در این آیه توضیحى است مبنى بر این كه رستگارى منوط بر آن است ،
زیرا به طور حصر بیان كرده و فرموده است : (( و اولئك هم المفلحون . )) و
نیز در آیه آمده است كه این عمل واجب كفایى است نه واجب عینى ، زیرا وقتى
كه گروهى اقدام كردند، از دیگران ساقط مى گردد، چون نفرموده است كه همگى
امر به معروف كنید، بلكه فرموده است : ((باید جمعى از میان شما دعوت به
نیكى كنند.)) بنابراین هرگاه یك فرد و یا جمعى اقدام كنند، تكلیف از دیگران
برداشته شده و رستگارى از آن كسانى خواهد بود كه امر به معروف كرده اند
ولى اگر تمام مردم از آن خوددارى كنند ناگزیر گناه متوجه تمام كسانى است كه
توانایى انجام آن را داشته اند.
خداى تعالى فرموده است : (( لیسوا سواء
من اهل الكتاب امة قائمة یتلون آیات اللّه آباء اللیل و هم یسجدون ، یؤ
منون باللّه و الیوم الا خر و یاءمرون بالمعروف و ینهون عن المنكر و
یسارعون فى الخیرات و اولئك من الصالحین . ))
در این آیه خداى متعال
صالح بودن آنان را به صرف داشتن ایمان به خدا و روز واپسین گواهى نكرده است
، بلكه امر به معروف و نهى از منكر را نیز بر آن افزوده است .
خداى
تعالى فرموده است : (( و المؤ منون و المؤ منات بعضهم اولیاء بعض یاءمرون
بالمعروف و ینهون عن المنكر و یقیمون الصلوة . )) مؤ منان را به انجام امر
به معروف وصف كرده است . پس كسى كه امر به معروف را ترك كند از جمع مؤ منان
توصیف شده در این آیه خارج است .
خداى تعالى فرموده است : (( لعن الذین
كفروا من بنى اسرائیل على لسان داوود و عیسى بن مریم ذلك بما عصوا و كانوا
یعتدون ، كانوا لا یتناهون عن منكر فعلوه لبئس ما كانوا یفعلون . ))
این نهایت سرزنش است ، زیرا آنان را به علت ترك ((نهى از منكر)) سزاوار لعن و نفرین دانسته است .
و خداى تعالى فرموده است : (( كنتم خیر امة اخرجت للناس تاءمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر. ))
این سخن دلیل بر فضیلت امر به معروف است ، زیرا بیانگر آن است كه ایشان بدان وسیله بهترین امت بودند.
و خداى تعالى فرماید: ععع فلما نسوا ما ذكروا انجینا الذین ینهون عن السوء و اخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس بما كانوا یفسقون . ))
به این ترتیب بیان كرده است كه ایشان به دلیل نهى از بدى نجات یافتند. و این خود نیز دلیل بر وجوب (نهى از منكر) است .
خداى تعالى فرموده است : (( الذین ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزكوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر. ))
در این آیه خداى متعال ، امر به معروف و نهى از منكر را در شمار صفات نیكان و مؤ منان ، با نماز و زكات برابر كرده است .
خداى تعالى فرماید: (( تعاونوا على البر و التقوى و لا تعاونوا على الاثم و العدوان .))
این
دستور قاطعى است ، و معناى تعاون ، واداشتن دیگران به یارى رساندن به امر
خیر و هموار كردن راه خیر و مسدود كردن راه هاى شر و تجاوز، در حد امكان
است .
خداى تعالى فرموده است : (( لولا ینهیهم الربانیون و الاحبار عن
قولهم الاثم و اكلهم السحت لبئس ما كانوا یصنعون . )) خداوند در این آیه
بیان كرده است كه آنان به دلیل ترك نهى از منكر، گناه كرده اند.
خداى تعالى فرموده : (( فلو كان من القرون من قبلكم اولوا بقیة ینهون عن الفساد فى الارض الا قلیلا ممن انجینا... ))
در این آیه خداوند بیان داشته است كه همه آنان را، به جز اندكى كه از فساد در روى زمین جلوگیرى مى كردند، هلاك كرده است .
و خداى تعالى فرموده است : (( یا ایها الذین آمنوا كونوا قوامین بالقسط شهداء للّه و لو على انفسكم اوالوالدین و الاقربین . ))
این مطلب همان امر به معروف به پدر و مادر و خویشاوندان است .
خداى
تعالى فرماید: (( لا خیر فى كثیر من نجویهم الا من امر بصدقة او معروف او
اصلاح بین الناس و من یفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤ تیه اجرا عظیما.
))
و خداى تعالى فرموده است : (( و ان طائفتان من المؤ منین اقتتلوا فاصلحوا بینهما...))
اصلاح
همان جلوگیرى از تجاوز و بازگرداندن به طاعت خداست ، و اگر متجاوز برنگشت ،
خداوند دستور به مبارزه با او را داده و فرموده است : (( فقاتلوا التى
تبغى حتى تفیى ء الى امر اللّه . ))
و این همان نهى از منكر است .
اما
اخبار: از پیامبر صلى اللّه علیه و اله نقل شده كه فرمود: ((هیچ گروهى
نیستند كه مرتكب گناهى شوند و در میان ایشان كسى باشد كه بتواند آنها را
نهى از منكر كند و نكند، مگر این كه بزودى خداوند همه آنها را به عذابى از
جانب خود گرفتار مى سازد.))
از ابوثعلبه خشنى نقل كرده اند كه وى از
رسول خدا صلى اللّه علیه و اله درباره تفسیر این آیه مباركه پرسید: (( ((لا
یضركم من ضل اذا اهتدیتم .)) ))
پیامبر صلى اللّه علیه و اله مى
فرماید: ((اى ابوثعلبه ، امر به معروف و نهى از منكر كن و هرگاه دیدى كه
مردم به دنبال حرص و آز هستند و از هواى نفس پیروى مى كنند و دنیا را
برگزیده اند و هر صاحب نظرى ، فریفته نظر خویش است ، مواظب خودت باش و
توده مردم را رها كن ، زیرا در پى شما آشوبهایى مانند پاره هاى تیره شب است
، كسى كه در آن اوقات به دست آویزى همچون دست آویز شما چنگ زند، اجر و مزد
پنجاه تن از شما را دارد. گفتند: یا رسول اللّه ، آیا اجر پنجاه تن از آن
مردم را؟ فرمود: بلكه از شما را كه نیكوكارى را یارى مى كند در حالى كه
آنها نمى كنند.))
از ابن مسعود درباره تفسیر این آیه پرسیدند، او گفت :
اینك زمان تفسیر آن نیست ، امروز متن آیه قابل قبول است و لیكن نزدیك است
كه زمان تفسیر آن فرا رسد؛ آن وقت شما امر به معروف مى كنید، با شما چنین و
چنان عمل مى كنند و سخن مى گویید، كسى از شما نمى پذیرد، در آن زمان است
كه ((باید به خود بپردازید و هنگامى كه شما هدایت یافتید، گمراهى كسانى كه
گمراه شده اند به شما زیانى نمى رساند.))
رسول خدا صلى اللّه علیه و اله
فرمود: ((باید امر به معروف و نهى از منكر كنید اگر نه خداوند بدكاران شما
را به شما مسلط مى كند و از آن پس نیكان شما هر چه دعا مى كنند، مستجاب
نمى شود.)) مقصود این است كه هیبت و شكوه آنان در نظر اشرار از بین مى رود
در نتیجه اهمیتى به آنها نمى دهند و از آنها نمى ترسند.
پیامبر صلى
اللّه علیه و اله فرمود: ((اى مردم ! خداى تعالى مى فرماید: اى مردم ! باید
امر به معروف و نهى از منكر كنید، پیش از آن كه دعا كنید و مستجاب نشود.))
آن
حضرت مى فرماید: ((كارهاى نیك در برابر جهاد در راه خدا به قدر آب دهان
انداختن در دریایى ژرف است ، و تمام اعمال نیكو و جهاد در راه خدا در برابر
امر به معروف و نهى از منكر بیش از آب دهان در برابر اقیانوسى ژرف نمى
باشد.))
پیامبر صلى اللّه علیه و اله فرمود: ((همانا خداى تعالى از بنده
مى پرسد: چه باعث شد كه منكر را دیدى و نهى از منكر نكردى ؟ هرگاه خداوند
دلیلى را به بنده اش تلقین كند، مى گوید: پروردگارا! به تو اعتماد ورزیدم و
از مردم فاصله گرفتم .))
آن حضرت فرمود: ((مبادا میان معابر و بر
رهگذرها بنشینید، گفتند: ما ناگزیر از نشستنیم ، زیرا رهگذرها انجمن ماست و
در آنجاها گفتگو مى كنیم . فرمود: اگر نمى خواهید این مكانها را ترك كنید
پس حق آن را ادا كنید، عرض كردند: حق راه چیست ؟ فرمود: چشم پوشیدن (از
نامحرم ) و آزار نرساندن (به مردم ) و جواب سلام (دیگران ) را دادن و امر
به معروف و نهى از منكر.))
پیامبر صلى اللّه علیه و اله فرمود: ((تمام سخنان فرزند آدم به زیان اوست نه به سود او، جز امر به معروف یا نهى از منكر و ذكر خدا.))
آن
حضرت فرمود: ((همانا خداوند خواص را به واسطه گناهان عامه مردم عذاب نمى
كند مگر این كه منكرى بین آنها ظاهر شود در حالى كه خواص مى توانند نهى
از منكر بكنند ولى نكنند.))
ابوامامه باهلى از پیامبر صلى اللّه علیه و
اله نقل كرده است كه فرمود: ((چگونه خواهید بود وقتى كه زنان شما سركشى
كنند و جوانانتان فاسق شوند و شما جهاد را ترك كنید؟ عرض كردند: یا رسول
اللّه ، آیا چنین چیزى شدنى است ؟ فرمود: آرى ، به خدایى كه جان من در
اختیار اوست بدتر از آن خواهد شد، پرسیدند: یا رسول اللّه ، بدتر از آن
چیست ؟ فرمود: چگونه خواهید بود وقتى كه امر به معروف و نهى از منكر نكنید؟
عرض كردند: یا رسول اللّه ، مگر چنان چیزى مى شود؟ فرمود: آرى ، قسم به آن
جان من در دست اوست ، بدتر از آن خواهد شد، عرض كردند: بدتر از آن چیست ؟
فرمود: چگونه خواهید بود وقتى كه معروف را منكر و منكر را معروف ببینید؟
گفتند: یا رسول اللّه آیا چنین چیزى ممكن است ؟ فرمود: آرى سوگند به آن كه
جان من در اختیار اوست بدتر از آن خواهد شد، گفتند: بدتر از آن چیست ؟
فرمود: چگونه خواهد بود وقتى كه امر به منكر و نهى از معروف كنید، گفتند:
یا رسول اللّه ، آیا چنین چیزى مى شود؟ فرمود: آرى قسم به خدایى كه جان من
در دست اوست ، بدتر از آن هم خواهد شد، خداى تعالى مى فرماید: به ذات مقدسم
سوگند خورده ام آنان را به آشوبى گرفتار سازم كه شخص بردبار هم سرگردان
بماند.))
عكرمه از ابن عباس نقل كرده كه گفت : ((رسول خدا صلى اللّه
علیه و اله فرموده : مبادا نزد مردى بایستید كه مظلومى را مى كشد، زیرا
لعنت خدا بر كسى نازل مى شود كه در آن وقت حاضر باشد و از او دفاع نكند.))
رسول
خدا صلى اللّه علیه و اله فرمود: ((سزاوار نیست براى كسى كه در جایى شاهد
حقى باشد مگر این كه آن حق را بازگو كند زیرا گفتن حق نه باعث جلو آمدن اجل
او مى شود و نه هرگز او را از روزى حتمى خود محروم مى سازد.))
این دو
حدیث دلیل آن است كه ورود به خانه هاى ظالمان و فاسقان جایز نیست و حضور در
جاهایى كه منكر را در آنها مى بیند و توان از بین بردن آن را ندارد روا
نمى باشد، زیرا فرموده است بر كسى كه در این قبیل جاها حاضر باشد لعنت خدا
نازل مى شود، و مشاهده منكر در جایى كه نیازى به رفتن وى نبوده ، با این
بهانه كه قدرت جلوگیرى نداشته جایز نیست ، از این رو جمعى از گذشتگان گوشه
گیرى را برگزیدند به آن دلیل كه منكر را در بازارها و جشنها و انجمن ها مى
دیدند در حالى كه نمى توانستند جلوگیرى كنند و این امر خود دورى از مردم را
مى طلبید.
ابن مسعود مى گوید: رسول خدا صلى اللّه علیه و اله فرمود:
((خداوند هیچ پیامبرى را مبعوث نكرده مگر آن كه یارانى داشته است ، آن
پیامبر تا وقتى كه خدا مى خواست بین ایشان مى ماند و در میان آنها به كتاب
خدا و فرمان او عمل مى كرد، تا خداوند پیامبرش را از دنیا مى برد، آن یاران
به كتاب خدا و فرمان او و سنت پیامبرش عمل مى كردند و چون آنان منقرض مى
شدند، پس از آنها گروهى بالاى منبرها مى رفتند آنچه مى دانستند مى گفتند و
آنچه را بد مى دانستند خود عمل مى كردند، پس هرگاه چنان زمانى را درك
كردید، بر هر مؤ منى لازم است كه با دستش جهاد و مبارزه كند، اگر نتوانست
با زبانش و اگر با زبان هم نتوانست پس به قلبش (ناراحت شود)؛ اسلام چیزى جز
این نیست .))
ابن مسعود مى گوید: مردم روستایى مرتكب گناه مى شدند و
چهار نفر بودند كه نهى از منكر مى كردند یكى از آنها به پا خاست و گفت :
شما چنین و چنان مى كنید و شروع كرد به نهى از منكر و بازگو كردن عمل زشتى
كه مرتكب مى شدند و آنها جواد رد مى دادند و از كارهاى خود دست بر نمى
داشتند، در نتیجه یكدیگر را دشنام مى دادند، و او به مبارزه با آنها برخاست
و آنها بر او غالب شدند.
پس كناره گیرى كرد و گفت : خدایا! من آنها را
نهى از منكر كردم اطاعت نكردند، دشنام دادم ، آنها هم مرا دشنام دادند با
آنها جنگیدم بر من غالب شدند، آنگاه به راه خود رفت ، سپس دیگرى قیام كرد و
آنها را نهى از منكر نمود، اطاعت نكردند، پس به آنها دشنام داد، آنها نیز
او را دشنام دادند، در نتیجه گوشه گیرى كرد و گفت : خدایا! من آنها را نهى
از منكر كردم ، اطاعت نكردند و دشنام دادم ، آنها نیز مرا دشنام دادند و
اگر با ایشان مى جنگیدم بر من غالب مى شدند، آنگاه سومین نفر قیام كرد و
آنها را نهى از منكر نمود و آنها اطاعت نكردند و او از ایشان كناره گرفت و
گفت : پروردگارا! من آنها را نهى از منكر كردم ولى آنها از من اطاعت نكردند
و اگر دشنام مى دادم ، آنها نیز به من دشنام مى دادند و اگر مبارزه مى
كردم بر من غالب مى شدند و بعد به راه خود رفت ، سپس چهارمى قیام كرد و گفت
: خداوندا! اگر من آنها را نهى از منكر مى كردم نافرمانى مى كردند و اگر
دشنام مى دادم ، دشنام مى دادند و اگر با آنها مى جنگیدم بر من غالب بودند و
بعد رفت . ابن مسعود مى گوید: از میان شما نظیر این چهارمین نفر، با وجود
این كه مقام او پست تر از همه بود، نیز كم است !
ابن عباس مى گوید: ((به
رسول خدا عرض شد: آیا مردم قریه اى كه در میان آنها افراد صالح وجود
دارند، هلاك مى شوند؟ فرمود: آرى ، گفتند: چرا یا رسول اللّه ؟ فرمود: به
دلیل این كه گنهكاران را مى بینند و در برابر نافرمانیهاى خداى عزوجل ساكت
مى مانند.))
فصل :
مى گویم :
از طریق خاصه
(شیعه ) روایتى از امام باقر علیه السلام در كافى آمده است كه مى فرماید:
((در آخر الزمان گروهى مورد اطاعت دیگرانند كه در میان آنها عده اى
نوخاستگان نادان ریا مى ورزند و به زهد و عبادت خودنمایى مى كنند. امر به
معروف و نهى از منكر را واجب نمى دانند مگر وقتى كه ایمن از ضرر باشند و
براى یافتن راه هاى جواز و بهانه در پى لغزشها و عمل نادرست دانشمندان
هستند. تا وقتى كه به نماز و روزه رو مى آورند كه به جان و مالشان صدمه اى
نزند و اگر نماز به فعالیتهاى مالى و بدنى آنها ضرر داشته باشد به یقین آن
را ترك مى گویند همان طور كه بالاترین و ارزنده ترین واجبات را ترك كرده
اند، زیرا امر به معروف و نهى از منكر واجب بزرگى است كه بدان وسیله تمام
واجبات انجام مى گیرد، آن وقت است كه خشم خداى تعالى بر ایشان كامل مى شود و
عذابش همه را فرا مى گیرد و در نتیجه نیكان ، در سراى تبهكاران و خردسالان
، در خانه بزرگسالان از بین مى روند.
براستى كه امر به معروف و نهى از
منكر راه پیامبران و روش صالحان است واجبى است بزرگ كه بدان وسیله تمام
واجبات به پا داشته مى شود و راه هاى دین از بدعتها و انحرافها ایمن مى
گردد و كسبها حلال مى شود و حقوق مردم بازگردانده مى شود و زمین آباد مى
گردد و از ستمگران انتقام گرفته مى شود و امور دین و دنیا راست مى گردد.
بنابراین با دلهایتان نهى از منكر كنید و با زبانتان بگویید و به پیشانى
(بدكاران ) بزنید و در راه خدا از ملامت ملامتگران نترسید. اگر پند گرفتند و
به راه حق بازگشتند، ایرادى بر ایشان نیست ، ((بلكه ایراد و مجازات بر
كسانى است كه به مردم ستم مى كنند و در زمین به ناحق ظلم روا مى دارند،
براى آنها عذاب دردناكى است .)) و اگر پند نگرفتند و به راه حق بازنگشتند
به تن خود با ایشان مبارزه كنید و با قلبتان از آنها خشمگین باشید. (اما)
در پى قدرت و جستجوى ثروت و براى پیروزى بر ایشان ، بر آنان ستم روا مدارید
تا تسلیم فرمان خدا شوند و در خط طاعت در آیند. خداى تعالى به حضرت شعیب
پیامبر صلى اللّه علیه و اله وحى كرد كه صد هزار از قوم تو را هلاك مى كنم ؛
چهل هزار از بدكاران و شصت هزار از نیكان ایشان را، شعیب علیه السلام عرض
كرد: پروردگارا! این گروه بدكاران به جاى خود، اما نیكان را چرا؟ خداى
تعالى خطاب فرمود: چون ایشان گنهكاران را به حال خود گذاشتند و آنان را از
كار زشتشان باز نداشتند و به سبب خشم من خشمگین نشدند.))
از امام صادق علیه السلام است كه فرمود: ((قداست ندارد آن امتى كه در میان آنها حق ضعیف از قوى بدون نگرانى و رنج باز ستانده نشود.))
از
ابوالحسن علیه السلام نقل شده است كه فرمود: ((یا باید امر به معروف و نهى
از منكر كنید و یا آن كه بدهاى شما بر شما گمارده مى شوند، پس نیكان شما
دعا مى كنند و دعایشان مستجاب نمى گردد.))
از امام باقر و امام صادق علیهم السلام نقل شده است : ((واى بر گروهى كه اطاعت خدا را در امر به معروف و نهى از منكر نمى كنند.))
از امام باقر علیه السلام است كه فرمود: ((بد مردمانى هستند آن مردمى كه امر به معروف و نهى از منكر را عیب مى دانند.))
از
امیرالمؤ منین علیه السلام نقل شده است كه حمد و ثناى خدا را به جا آورد و
گفت : ((بارى كسانى كه پیش از شما بودند، به سبب گناهانى كه مرتكب مى شدند
و عالمان دینى و دانشمندان مسیحى آنان را نهى از منكر نكردند، هلاك شدند و
چون در گناهان خود پایدار ماندند و علماى دینى و دانشمندان آنان را از آن
رفتار منع نكردند، عذابها بر ایشان فرو ریخت . بنابراین شما امر به معروف و
نهى از منكر كنید و بدانید كه امر به معروف و نهى از منكر هرگز اجل را
نزدیك و روزى را قطع نمى كند، زیرا آنچه خداوند مقرر فرموده همچون قطره اى
باران از آسمان به زمین فرود مى آید و به هر كسى به مقدار زیاد یا كم كه
خدا مقدر كرده است ، مى رسد، پس اگر به كسى از شما مصیبتى در خانواده یا
مال و یا جانتان رسید یا آن كه از برادر مسلمانى درباره خانواده یا مال و
یا جانتان خشونتى دیدید، نباید نسبت به او برآشفته شوید، زیرا كه فرد
مسلمان تا وقتى كه مرتكب عمل پستى نشده از خیانت دور است ؛ عملى كه هرگاه
بین مردم فاش شود شرم مى كند و فرومایگان اصرار به نشر آنها دارند مانند
قمارباز برنده اى كه در نخستین موفقیت از تیر بازیش انتظار جلب منفعت و دفع
ضرر دارد، همچنین شخص مسلمانى كه از خیانت دور است ، از خداى تعالى یكى از
دو نیكى را انتظار دارد؛ یا دعوت حق را لبیك مى گوید كه آنچه نزد خداست
براى او بهتر است و یا روزى خدا را مى خواهید براى این كه داراى خانواده و
ثروت شود و دیانت و شخصیت داشته باشد، زیرا مال و اولاد زراعت دنیا و عمل
صالح زراعت آخرت است و گاهى خداوند هر دوى آنها را براى مردمانى فراهم مى
آورد.))
از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه فرمود: ((خداوند دو
فرشته به سوى مردم شهرى ، فرستاد تا آن شهر را بر سر مردمش خراب كنند، وقتى
كه فرشتگان به آن شهر رسیدند، مردى را در حال دعا و تضرع دیدند، یكى از
فرشتگان به رفیقش گفت : آیا این شخص را نمى بینى كه دعا مى كند؟ او گفت :
مى بینم ، اما دستور پروردگارم اجرا مى كنم . آن فرشته گفت : اما من دست به
كارى نمى زنم بلكه نزد پروردگارم بر مى گردم . و به درگاه خداوند بازگشت و
عرض كرد: پروردگارا! من به آن شهر رسیدم و فلان بنده تو را دیدم كه به
درگاه تو دعا مى كند و مى نالد. خداوند فرمود: برو و دستورى را كه داده
بودم اجرا كن ، زیرا او مردى است كه هرگز چهره اش را به سبب معصیت من درهم
نكشیده است .))
از آن حضرت نقل شده است كه ((مردى از قبیله خثعم نزد
رسول خدا صلى اللّه علیه و اله آمد و عرض كرد: یا رسول اللّه ، بالاترین
چیز در اسلام چیست ؟ فرمود: ایمان به خدا عرض كرد: پس از ایمان چیست ؟
فرمود: صله رحم ، گفت : بعد از آن چیست ؟ فرمود: امر به معروف و نهى از
منكر، آن مرد پرسید: حال كدام عمل نزد مبغوض تر است ؟ فرمود: شرك به خدا،
عرض كرد: بعد از آن چیست ؟ فرمود: قطع رحم ، عرض كرد: بعد از قطع رحم ،
چیست ؟ فرمود: امر به معروف و نهى از منكر.))
از آن حضرت است كه مى
گوید: ((امیرالمؤ منین علیه السلام فرموده است : رسول خدا صلى اللّه علیه و
اله به ما امر فرمود تا با گنهكاران با چهره درهم كشیده برخورد كنیم .))
از
آن حضرت نقل شده است كه فرمود: ((امر به معروف و نهى از منكر دو مخلوق از
آفریده هاى خدایند؛ هر كس آنها را یارى كند، خداوند او را عزیز گرداند و هر
كه آنها را خوار كند، خداوند او را خوار سازد.))
از آن حضرت نقل شده
است : ((كه هرگاه بر جمعى مى گذشت كه با هم در ستیز بودند، از آنها نمى
گذشت مگر آن كه سه مرتبه با صداى بلند مى فرمود: از خدا بترسید.))
از
ابوالحسن الرضا علیه السلام است كه فرمود: ((رسول خدا صلى اللّه علیه و اله
مى فرمود: هرگاه امتم امر به معروف و نهى از منكر را به یكدیگر واگذارند
باید به خداوند اعلام جنگ كنند.))
از امام صادق علیه السلام نقل شده است
كه مى گوید: پیامبر صلى اللّه علیه و اله فرمود: چگونه خواهید بود زمانى
كه زنان شما فاسد و جوانان شما فاسق شوند و امر به معروف و نهى از منكر
نكنید؟ عرض شد: یا رسول اللّه ، آیا چنین زمانى خواهد بود؟ فرمود: آرى ، و
بدتر از آن هم خواهد شد، چگونه خواهید بود وقتى كه امر به منكر كند و نهى
از معروف ؟ گفتند: یا رسول اللّه ، آیا چنین چیزى خواهد شد؟ فرمود: آرى ، و
بدتر از آن هم خواهد شد، چگونه خواهید بود وقتى كه منكر را معروف و معروف
را منكر ببینید.))
از پیامبر صلى اللّه علیه و اله نقل شده است :
((همانا خداوند مؤ من ضعیف بى دین را دشمن مى دارد، عرض شد: مؤ منى كه بى
دین باشد، چگونه مؤ من است ؟ فرمود: آن كه نهى از منكر نمى كند.))
در
كتاب تهذیب از امام صادق علیه السلام نقل شده است ، به گروهى از یارانش
فرمود: ((بر من لازم است كه بى گناهان شما را به جرم مبتلایانتان مؤ اخذه
كنم ، چگونه بر من لازم نباشد در حالى كه شما از زشتكارى كسى مطلع مى شوید و
بر او اعتراض نمى كنید، از او فاصله ، نمى گیرید و او را نمى آزارید تا آن
عمل را ترك كند.))
امیرالمؤ منین علیه السلام در پایان گفتارى فرمود:
((هر كس نهى از منكر را با قلب ، دست و زبانش ترك كند، مرده اى در بین زنده
هاست .))
غزالى این سخن امیرالمؤ منین علیه السلام را در بخش آثار به
حذیفه نسبت داده و در همانجا از على علیه السلام نقل شده است كه فرمود:
((نخستین چیزى كه باعث غلبه و پیروزى شما مى شود؛ جهاد با دست ، سپس جهاد
با زبان و پس از آن جهاد با دلهایتان است كه اگر به دل هم امر به معروف و
نهى از منكر نشود، آن دل واژگونه و زیر و رو خواهد شد.))
(( الحمدللّه اولا و آخرا. ))
برگرفته از ترجمه كتاب المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء
منبع: www.tarbiat.org