• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 42209
تعداد نظرات : 4513
زمان آخرین مطلب : 4143روز قبل
امر به معروف و نهی از منکر

اركان و شرایط امر به معروف و نهى از منكر

مى گویم :
چون سخنان غزالى در این باب بر اصول نادرست عامه از قبیل راءى استحسان ، قیاس و استدلال به متشابهات كه با یكدیگر متناقض و خود باعث سرگردانى و اشتباه بیشترند، مبتنى مى باشد، از ذكر آنها صرف نظر مى كنیم و خلاصه اى از آنچه را كه از امامان معصوممان علیهم السلام به ما رسیده است مى آوریم بخشى از روایات ایشان را در تاءیید و تثبیت مطلب نقل مى كنیم ، (( ان شاء اللّه . ))
با توفیق الهى مى گوییم : امر به واجب ، واجب است و امر به مستحب ، مستحب است و نهى از حرام ، واجب ولى این وجوب و استحباب مخصوص گروه خاصى است و آن طور كه غزالى تصور كرده ، شامل یكایك مردم نمى شود بلكه با چهار شرط بر فرد ثابت مى گردد.
1 - علم به واجب یا مستحب و یا حرام بودن امور، یعنى شناخت معروف یا منكر، به دور از شبهه بنابراین در امور متشابه امر به معروف و نهى از منكر واجب نیست .
2 - احتمال تاءثیر بنابراین اگر بداند یا احتمال بدهد كه اقدامش تاءثیر ندارد، واجب و مستحب نیست ، چون بى فایده است .
3 - شخص مخاطب امر به معروف و نهى از منكر، بر ادامه عمل خود اصرار داشته باشد اما اگر نشانه اى باشد كه آن كار را ترك كرده است ، تكلیف ساقط مى شود، چون دیگر امر به معروف و نهى از منكر بیهوده نیست .
4 - مفسده اى در پى نداشته باشد، اما اگر احتمال ضرر براى خود یا فردى از مسلمانان را بدهد، تكلیف ساقط مى شود؛ زیرا ضرر و اضرار در دین روا نیست . البته جست و جو جایز نیست ، مانند گوش دادن براى شنیدن صدا و بو كشیدن و بررسى زیر لباس اشخاص و نظیر اینها. و هرگاه این شرایط جمع شد و شخص مطلع تنها بود امر به معروف و نهى از منكر بر او واجب عینى مى شود ولى اگر دو تن بودند و یكى امر یا نهى را آغاز كرد آن دیگرى اگر گمان برد كه همكارى او تاءثیرى در زود به نتیجه رسیدن و نفوذ انزجار دارد بر او نیز واجب است اگر نه واجب نیست ؛ زیرا هدف به جاى آوردن معروف و ترك منكر است . پس هرگاه آن دو با عمل یك فرد حاصل گردد تلاش دیگرى بیهوده خواهد بود. و این است معناى قول كسانى كه گفته اند: امر به معروف و نهى از منكر واجب كفایى است ولى كسانى كه مى گویند این فریضه واجب عینى است آن كسى را در نظر دارند كه واجد تمام شرایط باشد، بنابراین مورد اختلاف تنها این است كه با اقدام بى اثر اشخاص ، تكلیف امر به معروف و نهى از منكر از افراد جامع شرایط ساقط است یا نه ؟ از مولایمان امام صادق علیه السلام درباره امر به معروف و نهى از منكر سؤ ال شد، آیا بر تمام امت واجب است یا نه ؟ فرمود: نه . پرسیدند: چرا واجب نیست ؟ فرمود: این كار بر عهده شخص نیرومندى است كه فرمانش ‍ را ببرند و معروف را از منكر باز شناسد، نه بر كسانى كه ناتوانند و خود هدایت نیافته اند و از روى ناآگاهى دیگران را از حق به سوى باطل مى خوانند. و دلیل بر این مطلب سخن خداى تعالى است : (( ولتكن منكم امة یدعون الى الخیر و یاءمرون بالمعروف و ینهون عن المنكر... )) (51) این موضوع خاص است نه عام ، چنان كه خداى تعالى فرموده است : (( و من قوم موسى امة یهدون بالحق و یعدلون )) (52) و نفرمود امت موسى یا تمام قوم موسى در حالى كه ایشان در آن روز امتهاى مختلفى بودند. امت شامل یك فرد و بیشتر است . و همچنین خداى تعالى فرموده است : (( ان ابراهیم كان امة قانتا للّه . )) (53) مى فرماید: ((ابراهیم مطیع فرمان خدا بود. اما بر شخص ناآگاهى كه در ناتوانى بسر مى برد و نیرو و پشتیبان و فرمانبرى ندارد، حرجى نیست .))(54)
آنگاه درباره معناى این حدیث نبوى از آن حضرت پرسیدند: ((بالاترین جهاد، سخن عادلانه اى است كه در حضور رهبر ظالمى ابراز شود. فرمود: این مطلب بر آن اساس است كه شخص پس از شناخت واقع او را امر مى كند و او مى پذیرد.))(55)
كلام امام علیه السلام اشاره است به این كه وجوب امر به معروف و نهى از منكر شرایطى دارد و بر كسى كه آنها را نداشته باشد واجب نیست ، در این حدیث سه شرط از شرایط را بیان كرده ولى اصرار بر منكر را شاید براى وضوح آن نگفته است .
در حدیث دیگرى از آن حضرت نقل شده است : ((فقط و فقط مؤ من از امر به معروف و نهى از منكر پند مى گیرد و جاهل از آن مى آموزد ولى صاحب تازیانه و شمشیر، هرگز.))(56)
از آن حضرت نقل شده است : ((هر كه متعرض پادشاه ظالمى شود و گرفتارى پیدا كند، پاداشى براى آن نخواهد داشت و از نعمت صبر برخوردار نخواهد بود.))(57)
از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: ((سزاوار نیست براى مؤ من كه خودش را خوار سازد. پرسیدند: چگونه خود را خوار مى كند؟ فرمود: دست به كارى مى زند كه از توان او بیرون است .))(58)
از آن حضرت است كه فرمود: ((خداى عز و جل تمام امور مؤ من را به او واگذار كرده است ولى به او اجازه نداده تا شخصیت والاى خود را ذلیل كند. آیا نمى بیند كه خداى تعالى در این باره مى فرماید: (( و للّه العزة و لرسوله و للمؤ منین . )) (59) و سزاوار است كه مؤ من عزیز باشد نه ذلیل .))(60)
وانگهى نهى از منكر مراتبى دارد كه نخستین مرتبه آن انكار به دل است به این معنا كه مرتكب را در دل به سبب ارتكاب گناه دشمن بدارد و آن فقط مشروط است به آگاهى نهى كننده و اصرار نهى شده نه دو شرط دیگر. سپس به اظهار ناراحتى كه اگر ترك كرد كفایت مى كند، اگر نه از او اعراض و دورى كند. و اگر نشد با زبان موعظه و مدارا به ترتیبى آسان گیرانه او را باز بدارد و اگر باز داشتن جز با زدن و نظایر آن ممكن نگردد همان كار را بكند. و اگر نیاز به ایراد جرح باشد، خوددارى از آن بهتر است . گفتگو درباره این موضوع كم فایده است ، زیرا شخصى كه داراى شرایط است مقتضاى حال را بهتر مى داند.
در حدیث آمده است : ((پایین ترین درجه نهى از منكر آن است كه با معصیت كاران با چهره درهم كشیده برخورد شود.))(61)
در حدیث دیگرى آمده است : ((همین قدر در عزت مؤ من بس كه هرگاه منكرى را ببیند خداوند بداند كه او در دل ناراضى است .))(62)
از امیرالمؤ منین علیه السلام است كه مى گوید: ((رسول خدا صلى اللّه علیه و اله فرمود: هر كه كار (بدى ) را ببیند و از آن آزرده خاطر شود، مانند كسى است كه در آن جا نبوده و هر كه در وقت انجام كارى نبوده ولى از آن خشنود است مانند كسى است كه حضور داشته است .))(63)
این مقدار از اخبار، از زیاده گویى غزالى در این باب كفایت مى كند، با توجه به این كه اساس كار وى بر اصول عامه نهاده شده و در اكثر موارد به طور قطع حكم نمى كند و حال این كه حكم ، با اختلاف زمانها و حالات ، تفاوت مى كند و از طرفى مراتب مكروهاتى كه غزالى بر حسب گمان به آن گرایش ‍ پیدا كرده قابل قبول باشند یا نباشند متفاوت است و این مطلب در جایى است كه بتوان اجتهاد كرد. در حالى كه هر كسى به كار خود بیناست .
غزالى از عمر روایت كرده است كه وى از دیوار خانه مردى بالا رفت و آن مرد را در حالت ناپسندى دید و به او اعتراض كرد، او در جواب گفت : یا امیرالمؤ منین ! اگر من از یك جهت نافرمانى خدا را كرده ام ، تو از سه جهت معصیت خدا را مرتكب شده اى . عمر پرسید، كدام است آن سه جهت ؟ گفت : خداى تعالى فرمود: ((تجسس نكنید)) تو تجسس كردى ، و فرمود: ((از در خانه ها وارد شوید)) تو روى دیوار آمدى . و خداوند فرمود: ((جز به خانه هاى خودتان - تا با اهل خانه انس نگرفته و سلام نداده اید - وارد نشوید)) و تو سلام ندادى ، عمر با شنیدن سخنان وى ، او را واگذاشت و با او شرط كرد توبه كند.
مى گویم : صاحب خانه سزاوارتر بود كه با عمر شرط كند كه وى توبه نماید؛ زیرا عمر نسبت به او گناهان بیشترى مرتكب شده بود. بلكه آن مرد سزاوارتر به فرمانروایى بود چون از او داناتر بود و بیش از او گناهانش را پنهان مى داشت . در حالى كه عمر یا جاهل بود و یا گستاخ بر انجام گناه . با وجود اینها، غزالى در فتواى خود به گفتار یا رفتار عمر استناد مى كند و معتقد است كه او پس از ابوبكر بالاترین صحابه است و این روایت را از او نقل مى كند.
در (( مصباح الشریعه )) از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه فرمود: ((هر كس از هواى نفس خود، دورى نكند و از آفات و شهوات نفسانى خلاص نشود و شیطان را مغلوب نسازد و خود را در حمایت خدا و توحید قرار ندهد و در امان عصمت او نباشد، شایستگى امر به معروف و نهى از منكر را ندارد؛ زیرا تا كسى داراى این اوصاف نباشد، هر امرى را اظهار بدارد، حجتى در مقابل او خواهد بود و مردم سودى از آن نخواهند برد. خداى عزوجل فرماید: (( اءتامرون الناس و تنسون انفسكم ؟ )) (64) و به او گفته مى شود: اى خیانتكار! آیا از مردم چیزى را مى خواهى كه خود به خویشتن در آن باره خیانت كرده اى و نسبت به آن افسار گسیخته اى ؟ نقل شده است كه ابوثعلبه اسدى از رسول خدا صلى اللّه علیه و اله راجع به این آیه پرسید: (( یا ایها الذین آمنوا علیكم انفسكم لایضركم من ضل اذا اهتدیتم )) (65)، پیامبر صلى اللّه علیه و اله فرمود: ((امر به معروف و نهى از منكر كن و بر مصیبتى كه بر تو وارد شود، صبر كن . و هنگامى كه ببینى مردم از حرص و آزمندى اطاعت مى كنند و هواى نفس را مى پرستند و هر كس خود راءى و خود بین است ، تو به فكر خود باش و كار مردم را رها كن .
كسى كه امر به معروف مى كند لازم است كه حلال و حرام را بشناسد و خود را از آنچه به مردم امر و نهى مى كند فارغ كرده باشد، خیرخواه مردم و مهربان و همراه با مردم باشد. با لطف و بیان خویش آنها را دعوت كند، و با تفاوت میزان حوصله آنها آشنا باشد تا هركس را را در جایگاه خودش قرار دهد. مكر و فریب نفس و دامهاى شیطان را بشناسد و در برابر آنچه مى بیند شكیبا باشد، با مردم مقابله به مثل نكند و از ایشان شكوه ننماید. تعصب نورزد و به خاطر خوش درشتى نكند. نیتش خالص براى خدا باشد. از او یارى بطلبد و رضاى او را بجوید، پس اگر با او مخالفت كردند و به او ستم روا داشتند، تحمل كند و اگر موافق بودند و سخن او را پذیرفتند، سپاسگزار باشد. كار خود را به خدا واگذارد و به عیب خود توجه كند.))(66)
در تهذیب ، باب مربوط به كسانى كه جهاد بر ایشان واجب است ، ضمن حدیثى طولانى كه عبدالملك بن عمرو از آن حضرت نقل كرده است (67). سخنى آمده كه مؤ ید این مطلب و در این مورد مفید است (( - ان شاء اللّه تعالى - )) .
غزالى در درجات و مراتب ثواب مى گوید: درجه سوم ، نهى با موعظه و اندرز و ترساندن از خداست و این درباره كسى است كه مى تواند كارى را انجام دهد و مى داند كه آن كار بد است و یا درباره كسى است كه با علم به بدى عملى ، اصرار بر انجام آن دارد مانند كسى كه بر باده گسارى ، یا ستمگرى و یا بر غیبت مسلمانان و نظایر آنها مداومت دارد كه لازم است موعظه شود و او را از عذاب خدا بترسانند و اخبارى را كه متضمن وعده عذاب است بر او بخوانند و سرگذشت پیشینیان و عادت پرهیزگاران را براى او بگویند و تمام اینها از روى دلسوزى و مهربانى باشد، نه با درشتى و خشم ، بلكه از سر دلسوزى بر او بنگرند. و گناهكارى او را یك مصیبت براى خودش ببینند؛ زیرا مسلمانان مانند یك تن هستند. در این جا آفت بزرگى وجود دارد كه شایسته مراقبت است چون یك مهلكه است و آن این است كه شخص عالم ، در وقت معرفى خود را به سبب داشتن علم ، عزیز و دیگران را به سبب نادانى ، خوار و ذلیل مى بیند و چه بسا در معرفى خود به دلیل شرافت علم و دانش به خودنمایى و ابراز برترى بپردازد و به سبب پستى نادانى ، طرف مقابل را خوار بشمارد كه اگر انگیزه این باشد، این عمل زشت تر از عمل بدى است كه بد به آن اعتراض مى كند و مثل چنین كسى ، مثل آن كسى است كه دیگرى را از آتش نجات مى دهد و خود در آتش ‍ مى سوزد كه نشان نهایت نادانى و لغزشى بزرگ و غائله اى هولناك است و این از فریب شیطان ناشى مى شود كه هر آدمى ممكن است به ریسمان او بیاویزد جز كسى كه خداوند او را به عیبهاى خودش آشنا سازد و چشم بصیرتش را به نور هدایت خویش بگشاید؛ زیرا تحقق دو نوع سلطه بر دیگران موجب حصول لذت بزرگى براى نفس آدمى است .
یكى تسلط بر عموم به وسیله علم و دیگرى تسلط بر عموم به واسطه قدرت بازگشت هر دو اینها به خودنمایى و جاه طلبى است و این خود خواسته باطنى است كه آدمى را به شرك خفى مى كشاند. البته این حالت داراى ملاك و معیارى است كه لازم است شخص مراقب ، بدان وسیله خودش را بیازماید. و آن معیار این است كه بازداشتن خویشتن از گناه و خوددارى از مراقبت از دیگران نزد وى محبوب تر است یا پرداختن به مراقبت دیگران ؛ پس اگر مراقبت نفس بر او دشوار و سنگین است در حالى كه دوست دارد، به جاى مراقبت از دیگران به خود بسنده كند و مراقبت نفس نماید، در این صورت انگیزه اش همان دین است و اگر پند گرفتن آن گنهكار از موعظه وى و باز ایستادنش به سبب نهى وى ، محبوب تر است از پند گرفتن او از پند دیگران ، بداند كه پیرو هواى نفس است و از این راه مراقبت مى خواهد جاه طلبى خودش را ابراز بدارد! پس باید از خدا بترسد و نخست مراقبت نس كند، در این حال است كه به او مى گوید: به حضرت عیسى علیه السلام گفته شد، اى پسر مریم نخست خود را موعظه كن اگر پند گرفتى ، دیگران را موعظه كن ، اگر نه از من شرم كن .
به داوود طائى گفتند: آیا دیده اى ، مردى بر این امیران وارد شود و آنها را امر به معروف و نهى از منكر كند؟ گفت : من بر چنین كسى بیم تازیانه دارم . گفتند: اگر تاب تازیانه را داشته باشد؟ گفت : بر او بیم شمشیر دارم ، گفتند: اگر بتواند آن را تحمل كند؟ گفت : از بیمارى مزمن خود خواهى بر او بیم دارم . و من مى گویم : بلكه به دلیل سرپیچى اش از دستور خداى سبحان ، من بیم آتش دوزخ را براى او دارم ؛ زیرا كه خداى تعالى فرموده است : (( و لا تلقوا بایدیكم الى التهلكة ، )) (68) سخن به طور كامل در این باره قبلا گفته شده است .
شنبه 20/12/1390 - 22:44
امر به معروف و نهی از منکر
نویسنده: فیض کاشانی
سپاس خداوندى را كه هیچ كتابى را نتوان گشود جز به ستایش او و نعمتها را نتوان طلبید مگر به وسیله كرم ، بزرگوارى و بخشندگى وى .
درود بر سرور پیامبران حضرت محمّد صلى اللّه علیه و اله فرستاده و بنده خدا و بعد از او بر خاندان پاك و پاكیزه اش باد.
بارى ، امر به معروف و نهى از منكر بزرگترین محور دین و مساءله مهمى است كه براى آن ، خداوند تمام پیامبران را برانگیخت . چنانكه اگر بساط امر به معروف و نهى از منكر بر چیده و از نظر عملى و علمى مهمل گذارده شده بود، نبوت بیهوده مى گشت و دیانت نابود مى شود، سستى و گمراهى و جهل و فساد همه را فرا مى گرفت ، كج اندیشى فراگیر مى شد و شهرها ویران و مردمان هلاك مى گشتند و هر چند آن واقعه اى كه از آن بیم داریم ، واقع مى شد اما چه بسا مردم تا روز قیامت از هلاك خود آگاه نمى شدند، بنابراین ؛ ععع انا للّه و انا الیه راجعون ، )) زیرا از نظر علمى و علمى آثار این محور نابود شده و حقیقت و نشانه اش محو گردیده و نیرنگ آدمیان بر دلها چیره شده و مراقبت خداوند از دلها رخت بربسته و مردم در پیروى از مردم از هوى و هوس همچون چهارپایان افسار گسیخته شده اند و مؤ من راستین كه ملامت كننده اى او را از راه خدا باز ندارد، در پهناى گیتى كمیاب گشته است . پس هر كه در جبران این سستى و پر كردن این شكاف تلاش ‍ كند، یا در عمل عهده دار آن شود و یا اقدام در اجراى آن كند، با این هدف كه این سنت از میان رفته را بازسازى كند و بر آن اهتمام بورزد و در راه زنده كردن آن دامن همت بر كمر زند، چنین شخصى از میان مردم براى احیاى سنتى كه سرانجام روزگار به نابودى آن انجامیده ، از خود گذشتگى كرده و مصمم به تقربى شده كه تمام مراتب قرب در برابر آن ناچیز است ، و اكنون ما آگاهى و اطلاع از آن را در چهار باب شرح مى دهیم :
باب اول در وجوب و فضیلت امر به معروف و نهى از منكر.
باب دوم در اركان و شرایط امر به معروف و نهى از منكر.
باب سوم در موارد انجام آن و بیان منكراتى كه عادت معمول شده است .
باب چهارم در امر به معروف و نهى از منكر فرمانروایان .
در وجوب و فضیلت امر به معروف و نهى از منكر و نكوهش ترك آنها
دلیل به این مطلب ، بعد از اجماع امت اسلامى و عنایت عقلهاى سالم بر آن ، آیات و اخبار و آثار وارد شده است .
اما آیات ، قول خداى تعالى : (( و لتكن منكم امة یدعون الى الخیر و یاءمرون بالمعروف و ینهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون . )) (1) در آیه فوق به طور وضوح ، وجوب آمده است ، زیرا كلمه (( ((والتكن )) )) امر است و ظاهر امر ایجاب است و در این آیه توضیحى است مبنى بر این كه رستگارى منوط بر آن است ، زیرا به طور حصر بیان كرده و فرموده است : (( و اولئك هم المفلحون . )) و نیز در آیه آمده است كه این عمل واجب كفایى است نه واجب عینى ، زیرا وقتى كه گروهى اقدام كردند، از دیگران ساقط مى گردد، چون نفرموده است كه همگى امر به معروف كنید، بلكه فرموده است : ((باید جمعى از میان شما دعوت به نیكى كنند.)) بنابراین هرگاه یك فرد و یا جمعى اقدام كنند، تكلیف از دیگران برداشته شده و رستگارى از آن كسانى خواهد بود كه امر به معروف كرده اند ولى اگر تمام مردم از آن خوددارى كنند ناگزیر گناه متوجه تمام كسانى است كه توانایى انجام آن را داشته اند.
خداى تعالى فرموده است : (( لیسوا سواء من اهل الكتاب امة قائمة یتلون آیات اللّه آباء اللیل و هم یسجدون ، یؤ منون باللّه و الیوم الا خر و یاءمرون بالمعروف و ینهون عن المنكر و یسارعون فى الخیرات و اولئك من الصالحین . )) (2)
در این آیه خداى متعال صالح بودن آنان را به صرف داشتن ایمان به خدا و روز واپسین گواهى نكرده است ، بلكه امر به معروف و نهى از منكر را نیز بر آن افزوده است .
خداى تعالى فرموده است : (( و المؤ منون و المؤ منات بعضهم اولیاء بعض یاءمرون بالمعروف و ینهون عن المنكر و یقیمون الصلوة . )) (3) مؤ منان را به انجام امر به معروف وصف كرده است . پس كسى كه امر به معروف را ترك كند از جمع مؤ منان توصیف شده در این آیه خارج است .
خداى تعالى فرموده است : (( لعن الذین كفروا من بنى اسرائیل على لسان داوود و عیسى بن مریم ذلك بما عصوا و كانوا یعتدون ، كانوا لا یتناهون عن منكر فعلوه لبئس ما كانوا یفعلون . )) (4)
این نهایت سرزنش است ، زیرا آنان را به علت ترك ((نهى از منكر)) سزاوار لعن و نفرین دانسته است .
و خداى تعالى فرموده است : (( كنتم خیر امة اخرجت للناس تاءمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر. )) (5)
این سخن دلیل بر فضیلت امر به معروف است ، زیرا بیانگر آن است كه ایشان بدان وسیله بهترین امت بودند.
و خداى تعالى فرماید: ععع فلما نسوا ما ذكروا انجینا الذین ینهون عن السوء و اخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس بما كانوا یفسقون . )) (6)
به این ترتیب بیان كرده است كه ایشان به دلیل نهى از بدى نجات یافتند. و این خود نیز دلیل بر وجوب (نهى از منكر) است .
خداى تعالى فرموده است : (( الذین ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزكوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر. )) (7)
در این آیه خداى متعال ، امر به معروف و نهى از منكر را در شمار صفات نیكان و مؤ منان ، با نماز و زكات برابر كرده است .
خداى تعالى فرماید: (( تعاونوا على البر و التقوى و لا تعاونوا على الاثم و العدوان .)) (8)
این دستور قاطعى است ، و معناى تعاون ، واداشتن دیگران به یارى رساندن به امر خیر و هموار كردن راه خیر و مسدود كردن راه هاى شر و تجاوز، در حد امكان است .
خداى تعالى فرموده است : (( لولا ینهیهم الربانیون و الاحبار عن قولهم الاثم و اكلهم السحت لبئس ما كانوا یصنعون . )) (9) خداوند در این آیه بیان كرده است كه آنان به دلیل ترك نهى از منكر، گناه كرده اند.
خداى تعالى فرموده : (( فلو كان من القرون من قبلكم اولوا بقیة ینهون عن الفساد فى الارض الا قلیلا ممن انجینا... )) (10)
در این آیه خداوند بیان داشته است كه همه آنان را، به جز اندكى كه از فساد در روى زمین جلوگیرى مى كردند، هلاك كرده است .
و خداى تعالى فرموده است : (( یا ایها الذین آمنوا كونوا قوامین بالقسط شهداء للّه و لو على انفسكم اوالوالدین و الاقربین . )) (11)
این مطلب همان امر به معروف به پدر و مادر و خویشاوندان است .
خداى تعالى فرماید: (( لا خیر فى كثیر من نجویهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلاح بین الناس و من یفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤ تیه اجرا عظیما. )) (12)
و خداى تعالى فرموده است : (( و ان طائفتان من المؤ منین اقتتلوا فاصلحوا بینهما...)) (13)
اصلاح همان جلوگیرى از تجاوز و بازگرداندن به طاعت خداست ، و اگر متجاوز برنگشت ، خداوند دستور به مبارزه با او را داده و فرموده است : (( فقاتلوا التى تبغى حتى تفیى ء الى امر اللّه . )) (14)
و این همان نهى از منكر است .
اما اخبار: از پیامبر صلى اللّه علیه و اله نقل شده كه فرمود: ((هیچ گروهى نیستند كه مرتكب گناهى شوند و در میان ایشان كسى باشد كه بتواند آنها را نهى از منكر كند و نكند، مگر این كه بزودى خداوند همه آنها را به عذابى از جانب خود گرفتار مى سازد.)) (15)
از ابوثعلبه خشنى نقل كرده اند كه وى از رسول خدا صلى اللّه علیه و اله درباره تفسیر این آیه مباركه پرسید: (( ((لا یضركم من ضل اذا اهتدیتم .)) )) (16)
پیامبر صلى اللّه علیه و اله مى فرماید: ((اى ابوثعلبه ، امر به معروف و نهى از منكر كن و هرگاه دیدى كه مردم به دنبال حرص و آز هستند و از هواى نفس ‍ پیروى مى كنند و دنیا را برگزیده اند و هر صاحب نظرى ، فریفته نظر خویش ‍ است ، مواظب خودت باش و توده مردم را رها كن ، زیرا در پى شما آشوبهایى مانند پاره هاى تیره شب است ، كسى كه در آن اوقات به دست آویزى همچون دست آویز شما چنگ زند، اجر و مزد پنجاه تن از شما را دارد. گفتند: یا رسول اللّه ، آیا اجر پنجاه تن از آن مردم را؟ فرمود: بلكه از شما را كه نیكوكارى را یارى مى كند در حالى كه آنها نمى كنند.)) (17)
از ابن مسعود درباره تفسیر این آیه پرسیدند، او گفت : اینك زمان تفسیر آن نیست ، امروز متن آیه قابل قبول است و لیكن نزدیك است كه زمان تفسیر آن فرا رسد؛ آن وقت شما امر به معروف مى كنید، با شما چنین و چنان عمل مى كنند و سخن مى گویید، كسى از شما نمى پذیرد، در آن زمان است كه ((باید به خود بپردازید و هنگامى كه شما هدایت یافتید، گمراهى كسانى كه گمراه شده اند به شما زیانى نمى رساند.)) (18)
رسول خدا صلى اللّه علیه و اله فرمود: ((باید امر به معروف و نهى از منكر كنید اگر نه خداوند بدكاران شما را به شما مسلط مى كند و از آن پس نیكان شما هر چه دعا مى كنند، مستجاب نمى شود.)) (19) مقصود این است كه هیبت و شكوه آنان در نظر اشرار از بین مى رود در نتیجه اهمیتى به آنها نمى دهند و از آنها نمى ترسند.
پیامبر صلى اللّه علیه و اله فرمود: ((اى مردم ! خداى تعالى مى فرماید: اى مردم ! باید امر به معروف و نهى از منكر كنید، پیش از آن كه دعا كنید و مستجاب نشود.)) (20)
آن حضرت مى فرماید: ((كارهاى نیك در برابر جهاد در راه خدا به قدر آب دهان انداختن در دریایى ژرف است ، و تمام اعمال نیكو و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منكر بیش از آب دهان در برابر اقیانوسى ژرف نمى باشد.)) (21)
پیامبر صلى اللّه علیه و اله فرمود: ((همانا خداى تعالى از بنده مى پرسد: چه باعث شد كه منكر را دیدى و نهى از منكر نكردى ؟ هرگاه خداوند دلیلى را به بنده اش تلقین كند، مى گوید: پروردگارا! به تو اعتماد ورزیدم و از مردم فاصله گرفتم .))(22)
آن حضرت فرمود: ((مبادا میان معابر و بر رهگذرها بنشینید، گفتند: ما ناگزیر از نشستنیم ، زیرا رهگذرها انجمن ماست و در آنجاها گفتگو مى كنیم . فرمود: اگر نمى خواهید این مكانها را ترك كنید پس حق آن را ادا كنید، عرض كردند: حق راه چیست ؟ فرمود: چشم پوشیدن (از نامحرم ) و آزار نرساندن (به مردم ) و جواب سلام (دیگران ) را دادن و امر به معروف و نهى از منكر.))(23)
پیامبر صلى اللّه علیه و اله فرمود: ((تمام سخنان فرزند آدم به زیان اوست نه به سود او، جز امر به معروف یا نهى از منكر و ذكر خدا.))(24)
آن حضرت فرمود: ((همانا خداوند خواص را به واسطه گناهان عامه مردم عذاب نمى كند مگر این كه منكرى بین آنها ظاهر شود در حالى كه خواص ‍ مى توانند نهى از منكر بكنند ولى نكنند.))(25)
ابوامامه باهلى از پیامبر صلى اللّه علیه و اله نقل كرده است كه فرمود: ((چگونه خواهید بود وقتى كه زنان شما سركشى كنند و جوانانتان فاسق شوند و شما جهاد را ترك كنید؟ عرض كردند: یا رسول اللّه ، آیا چنین چیزى شدنى است ؟ فرمود: آرى ، به خدایى كه جان من در اختیار اوست بدتر از آن خواهد شد، پرسیدند: یا رسول اللّه ، بدتر از آن چیست ؟ فرمود: چگونه خواهید بود وقتى كه امر به معروف و نهى از منكر نكنید؟ عرض كردند: یا رسول اللّه ، مگر چنان چیزى مى شود؟ فرمود: آرى ، قسم به آن جان من در دست اوست ، بدتر از آن خواهد شد، عرض كردند: بدتر از آن چیست ؟ فرمود: چگونه خواهید بود وقتى كه معروف را منكر و منكر را معروف ببینید؟ گفتند: یا رسول اللّه آیا چنین چیزى ممكن است ؟ فرمود: آرى سوگند به آن كه جان من در اختیار اوست بدتر از آن خواهد شد، گفتند: بدتر از آن چیست ؟ فرمود: چگونه خواهد بود وقتى كه امر به منكر و نهى از معروف كنید، گفتند: یا رسول اللّه ، آیا چنین چیزى مى شود؟ فرمود: آرى قسم به خدایى كه جان من در دست اوست ، بدتر از آن هم خواهد شد، خداى تعالى مى فرماید: به ذات مقدسم سوگند خورده ام آنان را به آشوبى گرفتار سازم كه شخص بردبار هم سرگردان بماند.))(26)
عكرمه از ابن عباس نقل كرده كه گفت : ((رسول خدا صلى اللّه علیه و اله فرموده : مبادا نزد مردى بایستید كه مظلومى را مى كشد، زیرا لعنت خدا بر كسى نازل مى شود كه در آن وقت حاضر باشد و از او دفاع نكند.))(27)
رسول خدا صلى اللّه علیه و اله فرمود: ((سزاوار نیست براى كسى كه در جایى شاهد حقى باشد مگر این كه آن حق را بازگو كند زیرا گفتن حق نه باعث جلو آمدن اجل او مى شود و نه هرگز او را از روزى حتمى خود محروم مى سازد.))(28)
این دو حدیث دلیل آن است كه ورود به خانه هاى ظالمان و فاسقان جایز نیست و حضور در جاهایى كه منكر را در آنها مى بیند و توان از بین بردن آن را ندارد روا نمى باشد، زیرا فرموده است بر كسى كه در این قبیل جاها حاضر باشد لعنت خدا نازل مى شود، و مشاهده منكر در جایى كه نیازى به رفتن وى نبوده ، با این بهانه كه قدرت جلوگیرى نداشته جایز نیست ، از این رو جمعى از گذشتگان گوشه گیرى را برگزیدند به آن دلیل كه منكر را در بازارها و جشنها و انجمن ها مى دیدند در حالى كه نمى توانستند جلوگیرى كنند و این امر خود دورى از مردم را مى طلبید.
ابن مسعود مى گوید: رسول خدا صلى اللّه علیه و اله فرمود: ((خداوند هیچ پیامبرى را مبعوث نكرده مگر آن كه یارانى داشته است ، آن پیامبر تا وقتى كه خدا مى خواست بین ایشان مى ماند و در میان آنها به كتاب خدا و فرمان او عمل مى كرد، تا خداوند پیامبرش را از دنیا مى برد، آن یاران به كتاب خدا و فرمان او و سنت پیامبرش عمل مى كردند و چون آنان منقرض مى شدند، پس از آنها گروهى بالاى منبرها مى رفتند آنچه مى دانستند مى گفتند و آنچه را بد مى دانستند خود عمل مى كردند، پس هرگاه چنان زمانى را درك كردید، بر هر مؤ منى لازم است كه با دستش جهاد و مبارزه كند، اگر نتوانست با زبانش و اگر با زبان هم نتوانست پس به قلبش (ناراحت شود)؛ اسلام چیزى جز این نیست .))(29)
ابن مسعود مى گوید: مردم روستایى مرتكب گناه مى شدند و چهار نفر بودند كه نهى از منكر مى كردند یكى از آنها به پا خاست و گفت : شما چنین و چنان مى كنید و شروع كرد به نهى از منكر و بازگو كردن عمل زشتى كه مرتكب مى شدند و آنها جواد رد مى دادند و از كارهاى خود دست بر نمى داشتند، در نتیجه یكدیگر را دشنام مى دادند، و او به مبارزه با آنها برخاست و آنها بر او غالب شدند.
پس كناره گیرى كرد و گفت : خدایا! من آنها را نهى از منكر كردم اطاعت نكردند، دشنام دادم ، آنها هم مرا دشنام دادند با آنها جنگیدم بر من غالب شدند، آنگاه به راه خود رفت ، سپس دیگرى قیام كرد و آنها را نهى از منكر نمود، اطاعت نكردند، پس به آنها دشنام داد، آنها نیز او را دشنام دادند، در نتیجه گوشه گیرى كرد و گفت : خدایا! من آنها را نهى از منكر كردم ، اطاعت نكردند و دشنام دادم ، آنها نیز مرا دشنام دادند و اگر با ایشان مى جنگیدم بر من غالب مى شدند، آنگاه سومین نفر قیام كرد و آنها را نهى از منكر نمود و آنها اطاعت نكردند و او از ایشان كناره گرفت و گفت : پروردگارا! من آنها را نهى از منكر كردم ولى آنها از من اطاعت نكردند و اگر دشنام مى دادم ، آنها نیز به من دشنام مى دادند و اگر مبارزه مى كردم بر من غالب مى شدند و بعد به راه خود رفت ، سپس چهارمى قیام كرد و گفت : خداوندا! اگر من آنها را نهى از منكر مى كردم نافرمانى مى كردند و اگر دشنام مى دادم ، دشنام مى دادند و اگر با آنها مى جنگیدم بر من غالب بودند و بعد رفت . ابن مسعود مى گوید: از میان شما نظیر این چهارمین نفر، با وجود این كه مقام او پست تر از همه بود، نیز كم است !
ابن عباس مى گوید: ((به رسول خدا عرض شد: آیا مردم قریه اى كه در میان آنها افراد صالح وجود دارند، هلاك مى شوند؟ فرمود: آرى ، گفتند: چرا یا رسول اللّه ؟ فرمود: به دلیل این كه گنهكاران را مى بینند و در برابر نافرمانیهاى خداى عزوجل ساكت مى مانند.))(30)
فصل :
مى گویم :
از طریق خاصه (شیعه ) روایتى از امام باقر علیه السلام در كافى آمده است كه مى فرماید: ((در آخر الزمان گروهى مورد اطاعت دیگرانند كه در میان آنها عده اى نوخاستگان نادان ریا مى ورزند و به زهد و عبادت خودنمایى مى كنند. امر به معروف و نهى از منكر را واجب نمى دانند مگر وقتى كه ایمن از ضرر باشند و براى یافتن راه هاى جواز و بهانه در پى لغزشها و عمل نادرست دانشمندان هستند. تا وقتى كه به نماز و روزه رو مى آورند كه به جان و مالشان صدمه اى نزند و اگر نماز به فعالیتهاى مالى و بدنى آنها ضرر داشته باشد به یقین آن را ترك مى گویند همان طور كه بالاترین و ارزنده ترین واجبات را ترك كرده اند، زیرا امر به معروف و نهى از منكر واجب بزرگى است كه بدان وسیله تمام واجبات انجام مى گیرد، آن وقت است كه خشم خداى تعالى بر ایشان كامل مى شود و عذابش همه را فرا مى گیرد و در نتیجه نیكان ، در سراى تبهكاران و خردسالان ، در خانه بزرگسالان از بین مى روند.
براستى كه امر به معروف و نهى از منكر راه پیامبران و روش صالحان است واجبى است بزرگ كه بدان وسیله تمام واجبات به پا داشته مى شود و راه هاى دین از بدعتها و انحرافها ایمن مى گردد و كسبها حلال مى شود و حقوق مردم بازگردانده مى شود و زمین آباد مى گردد و از ستمگران انتقام گرفته مى شود و امور دین و دنیا راست مى گردد. بنابراین با دلهایتان نهى از منكر كنید و با زبانتان بگویید و به پیشانى (بدكاران ) بزنید و در راه خدا از ملامت ملامتگران نترسید. اگر پند گرفتند و به راه حق بازگشتند، ایرادى بر ایشان نیست ، ((بلكه ایراد و مجازات بر كسانى است كه به مردم ستم مى كنند و در زمین به ناحق ظلم روا مى دارند، براى آنها عذاب دردناكى است .))(31) و اگر پند نگرفتند و به راه حق بازنگشتند به تن خود با ایشان مبارزه كنید و با قلبتان از آنها خشمگین باشید. (اما) در پى قدرت و جستجوى ثروت و براى پیروزى بر ایشان ، بر آنان ستم روا مدارید تا تسلیم فرمان خدا شوند و در خط طاعت در آیند. خداى تعالى به حضرت شعیب پیامبر صلى اللّه علیه و اله وحى كرد كه صد هزار از قوم تو را هلاك مى كنم ؛ چهل هزار از بدكاران و شصت هزار از نیكان ایشان را، شعیب علیه السلام عرض كرد: پروردگارا! این گروه بدكاران به جاى خود، اما نیكان را چرا؟ خداى تعالى خطاب فرمود: چون ایشان گنهكاران را به حال خود گذاشتند و آنان را از كار زشتشان باز نداشتند و به سبب خشم من خشمگین نشدند.))(32)
از امام صادق علیه السلام است كه فرمود: ((قداست ندارد آن امتى كه در میان آنها حق ضعیف از قوى بدون نگرانى و رنج باز ستانده نشود.))(33)
از ابوالحسن علیه السلام نقل شده است كه فرمود: ((یا باید امر به معروف و نهى از منكر كنید و یا آن كه بدهاى شما بر شما گمارده مى شوند، پس ‍ نیكان شما دعا مى كنند و دعایشان مستجاب نمى گردد.))(34)
از امام باقر و امام صادق علیهم السلام نقل شده است : ((واى بر گروهى كه اطاعت خدا را در امر به معروف و نهى از منكر نمى كنند.))(35)
از امام باقر علیه السلام است كه فرمود: ((بد مردمانى هستند آن مردمى كه امر به معروف و نهى از منكر را عیب مى دانند.))(36)
از امیرالمؤ منین علیه السلام نقل شده است كه حمد و ثناى خدا را به جا آورد و گفت : ((بارى كسانى كه پیش از شما بودند، به سبب گناهانى كه مرتكب مى شدند و عالمان دینى و دانشمندان مسیحى آنان را نهى از منكر نكردند، هلاك شدند و چون در گناهان خود پایدار ماندند و علماى دینى و دانشمندان آنان را از آن رفتار منع نكردند، عذابها بر ایشان فرو ریخت . بنابراین شما امر به معروف و نهى از منكر كنید و بدانید كه امر به معروف و نهى از منكر هرگز اجل را نزدیك و روزى را قطع نمى كند، زیرا آنچه خداوند مقرر فرموده همچون قطره اى باران از آسمان به زمین فرود مى آید و به هر كسى به مقدار زیاد یا كم كه خدا مقدر كرده است ، مى رسد، پس اگر به كسى از شما مصیبتى در خانواده یا مال و یا جانتان رسید یا آن كه از برادر مسلمانى درباره خانواده یا مال و یا جانتان خشونتى (37) دیدید، نباید نسبت به او برآشفته شوید، زیرا كه فرد مسلمان تا وقتى كه مرتكب عمل پستى نشده از خیانت دور است ؛ عملى كه هرگاه بین مردم فاش شود شرم مى كند و فرومایگان اصرار به نشر آنها دارند مانند قمارباز برنده اى كه در نخستین موفقیت از تیر بازیش انتظار جلب منفعت و دفع ضرر دارد، همچنین شخص مسلمانى كه از خیانت دور است ، از خداى تعالى یكى از دو نیكى را انتظار دارد؛ یا دعوت حق را لبیك مى گوید كه آنچه نزد خداست براى او بهتر است و یا روزى خدا را مى خواهید براى این كه داراى خانواده و ثروت شود و دیانت و شخصیت داشته باشد، زیرا مال و اولاد زراعت دنیا و عمل صالح زراعت آخرت است و گاهى خداوند هر دوى آنها را براى مردمانى فراهم مى آورد.))(38)
از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه فرمود: ((خداوند دو فرشته به سوى مردم شهرى ، فرستاد تا آن شهر را بر سر مردمش خراب كنند، وقتى كه فرشتگان به آن شهر رسیدند، مردى را در حال دعا و تضرع دیدند، یكى از فرشتگان به رفیقش گفت : آیا این شخص را نمى بینى كه دعا مى كند؟ او گفت : مى بینم ، اما دستور پروردگارم اجرا مى كنم . آن فرشته گفت : اما من دست به كارى نمى زنم بلكه نزد پروردگارم بر مى گردم . و به درگاه خداوند بازگشت و عرض كرد: پروردگارا! من به آن شهر رسیدم و فلان بنده تو را دیدم كه به درگاه تو دعا مى كند و مى نالد. خداوند فرمود: برو و دستورى را كه داده بودم اجرا كن ، زیرا او مردى است كه هرگز چهره اش را به سبب معصیت من درهم نكشیده است .))(39)
از آن حضرت نقل شده است كه ((مردى از قبیله خثعم نزد رسول خدا صلى اللّه علیه و اله آمد و عرض كرد: یا رسول اللّه ، بالاترین چیز در اسلام چیست ؟ فرمود: ایمان به خدا عرض كرد: پس از ایمان چیست ؟ فرمود: صله رحم ، گفت : بعد از آن چیست ؟ فرمود: امر به معروف و نهى از منكر، آن مرد پرسید: حال كدام عمل نزد مبغوض تر است ؟ فرمود: شرك به خدا، عرض كرد: بعد از آن چیست ؟ فرمود: قطع رحم ، عرض كرد: بعد از قطع رحم ، چیست ؟ فرمود: امر به معروف و نهى از منكر.))(40)
از آن حضرت است كه مى گوید: ((امیرالمؤ منین علیه السلام فرموده است : رسول خدا صلى اللّه علیه و اله به ما امر فرمود تا با گنهكاران با چهره درهم كشیده برخورد كنیم .))(41)
از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: ((امر به معروف و نهى از منكر دو مخلوق از آفریده هاى خدایند؛ هر كس آنها را یارى كند، خداوند او را عزیز گرداند و هر كه آنها را خوار كند، خداوند او را خوار سازد.))(42)
از آن حضرت نقل شده است : ((كه هرگاه بر جمعى مى گذشت كه با هم در ستیز بودند، از آنها نمى گذشت مگر آن كه سه مرتبه با صداى بلند مى فرمود: از خدا بترسید.))(43)
از ابوالحسن الرضا علیه السلام است كه فرمود: ((رسول خدا صلى اللّه علیه و اله مى فرمود: هرگاه امتم امر به معروف و نهى از منكر را به یكدیگر واگذارند باید به خداوند اعلام جنگ كنند.))(44)
از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه مى گوید: پیامبر صلى اللّه علیه و اله فرمود: چگونه خواهید بود زمانى كه زنان شما فاسد و جوانان شما فاسق شوند و امر به معروف و نهى از منكر نكنید؟ عرض شد: یا رسول اللّه ، آیا چنین زمانى خواهد بود؟ فرمود: آرى ، و بدتر از آن هم خواهد شد، چگونه خواهید بود وقتى كه امر به منكر كند و نهى از معروف ؟ گفتند: یا رسول اللّه ، آیا چنین چیزى خواهد شد؟ فرمود: آرى ، و بدتر از آن هم خواهد شد، چگونه خواهید بود وقتى كه منكر را معروف و معروف را منكر ببینید.))(45)
از پیامبر صلى اللّه علیه و اله نقل شده است : ((همانا خداوند مؤ من ضعیف بى دین را دشمن مى دارد، عرض شد: مؤ منى كه بى دین باشد، چگونه مؤ من است ؟ فرمود: آن كه نهى از منكر نمى كند.))(46)
در كتاب تهذیب از امام صادق علیه السلام نقل شده است ، به گروهى از یارانش فرمود: ((بر من لازم است كه بى گناهان شما را به جرم مبتلایانتان مؤ اخذه كنم ، چگونه بر من لازم نباشد در حالى كه شما از زشتكارى كسى مطلع مى شوید و بر او اعتراض نمى كنید، از او فاصله ، نمى گیرید و او را نمى آزارید تا آن عمل را ترك كند.))(47)
امیرالمؤ منین علیه السلام در پایان گفتارى فرمود: ((هر كس نهى از منكر را با قلب ، دست و زبانش ترك كند، مرده اى در بین زنده هاست .))(48)
غزالى این سخن امیرالمؤ منین علیه السلام را در بخش آثار به حذیفه نسبت داده و در همانجا از على علیه السلام نقل شده است (49) كه فرمود: ((نخستین چیزى كه باعث غلبه و پیروزى شما مى شود؛ جهاد با دست ، سپس جهاد با زبان و پس از آن جهاد با دلهایتان است كه اگر به دل هم امر به معروف و نهى از منكر نشود، آن دل واژگونه و زیر و رو خواهد شد.)) (50)
شنبه 20/12/1390 - 22:43
امر به معروف و نهی از منکر
اصل تاثیر امر به معروف و نهی از منكر
* ایمان به خدا و امر به معروف و نهی از منكر
بهترین اهرم و وسیله امر به معروف و نهى از منكر، عقیده به مبدأ و معاد است. لذا كسى كه مى‏خواهد به طور ریشه‏اى مردم را به معروف وادار نماید و از منكرات باز دارد، باید روى عقائد مردم كار كند. براى مثال، به كسى كه وارد منزلى مى‏شود، زمانى مى‏توان گفت: این كار را بكن و این كار را نكن! كه عقیده داشته باشد: منزل صاحبى دارد. حسابى در كار است. از حركات او در منزل فیلمبردارى مى‏شود و ...
با این عقیده مى‏توان به او خط صحیح را ارائه كرد؛ ولى اگر او گفت: این خانه بى‏صاحب و بى‏حساب است و من آزاد هستم. حسابرسى و كنترل و فیلمبردارى هم در كار نیست. ما دیگر نمى‏توانیم او را كنترل كنیم؛ چون فكر مى‏كند كه هر چه نچاپد، از كیسه‏اش رفته است و هر چه عیاشى نكند، باخته است. پس، در خانه بى‏صاحب و حساب، آخرین ریخت و پاش را خواهد كرد.
آرى، اگر انسان معتقد شد: این جهان كه خانه بزرگى است، صاحبى همچون خداوند و حسابى همچون قیامت دارد؛ تمام كارهاى او ثبت و كنترل مى‏شود؛ حتى بر افكار و نیّات او ناظرى نظارت مى‏كند؛ همین ایمان و بینش، او را در جهان تبدیل به یك انسان وارسته و متقى مى‏سازد. برعكس انسانهاى بى‏اعتنا كه همچون چاه بى‏آب هستند كه هرگز با دو سطل آب ریختن در آن چاه، آبى در آنها جمع نمى‏شود. قوانین و تبصره‏ها و جریمه‏ها براى افراد بى‏ایمان همچون ریختن سطل آب در چاه خشك است. بنابراین مهمترین و اصلى‏ترین اهرم براى دعوت به خیر و نهى از گناه، ایمان به مبدأ و معاد است. ایمان در درون انسان، همچون جوشش آب در درون چاه است كه خود به خود انسان را از مفاسد باز مى‏دارد.
ایمان به خدا كافى نیست، یاد خدا نیز لازم است.
بعضى افراد ایمان دارند و حتى مى‏توانند ساعت‏ها در اثبات خدا و معاد سخنرانى كنند؛ یا مقاله‏اى بنویسند؛ ولى فراموشكارند؛ لذا هم ایمان لازم است و هم توجه.
خداوند در قرآن درباره بعضى مى‏فرماید: ایمان ندارند.(91) و درباره گروه دیگرى مى‏فرماید : خدا را فراموش مى‏كنند(92). و یا: قیامت را به فراموشى مى‏سپارند(93).
دلیل و راز و رمز نماز آن است كه انسان مؤمن با یاد خدا هم باشد(94).
در مواردى كه حوادث تلخ و شیرین یا فشار به انسان رو مى‏آورد، سفارش قرآن آن است كه انسان زیاد یاد خدا كند(95). ایمان به خدا اگر همراه با یاد او نباشد، كارایى زیادى نخواهد داشت. یاد خدا باید در سراسر زندگى با ما باشد؛ غذایى كه مى‏خوریم باید گوشت حیوان ذبح شده با نام خدا باشد؛ آمیزش جنسى با همسر با بِسْمِ اللَّه باشد؛ سوارشدن به مركب، پوشیدن لباس و یا هر كار مادى یا معنوى مثل خواندن یك سطر شعر و یا نامه، همگى باید با نام خدا باشد.
كسى كه: خدا را ناظر(96) و پروردگار را در كمین خود(97) و فرشتگانِ او را مأمور ثبت و ضبط كار خود بداند(98)؛ ایمان داشته باشد كه نه تنها كارهاى او حساب و كتاب دارد، بلكه آثار و عكس‏العمل كارهاى او نیز محاسبه و پاى او نوشته مى‏شود(99)؛ قبول داشته باشد كه خداوند لحظه‏اى از آفریده خود غافل نیست(100)؛ هر ریز و درشتى مو به مو ثبت مى‏شود(101)؛ در روز قیامت خداوند پرونده همه اعمال انسان را جلو روى او خواهد گذاشت(102)؛ او باید پاسخگوى همه كارها، بلكه افكار و نیّات خود باشد(103)؛ و ... چنین فردى دست به اعمال گناه نمى‏زند و چنین ایمان و یادى، انسان را از انجام گناه باز مى‏دارد. كسانى كه مى‏خواهند امر به معروف و نهى از منكر كنند، قبل از هر چیز باید ایمان، یاد خدا و معاد را در دل مردم زنده كنند. لذا قرآن به كم‏فروشان مى‏فرماید: آیا آنان نمى‏دانند كه در روز بزرگ قیامت زنده خواهند شد و باید پاسخ كم‏فروشى خود را بدهند؟(104)
* تشكر از خدا و امر به معروف و نهی از منكر
دومین اهرم براى نهى از منكر آن است كه خلافكار را به یاد الطاف خداوند بیندازیم تا بداند كه او چقدر به ما لطف كرد و انسان را از ذره‏اى آفرید و همه چیز را در اختیارش گذاشت؛ عیب او پوشاند؛ و همچنین خوبى او را چند برابر پاداش مى‏دهد؛ درد او را شفا مى‏بخشد؛ دعاى او را مستجاب مى‏كند؛ بهترین رفیق، بهترین مولى‏ و بهترین یارى رسان او است.
حضرت على (علیه السلام) مى‏فرماید: حتى اگر خداوند براى گناه، دوزخى هم قرار نمى‏داد، واجب بود كه به خاطر تشكر از آن همه الطاف او، از گناه و مخالفتش دورى كرد(105).
*امر به معروف و نهی از منكر و عرض اعمال
از جمله اهرمهاى بازدارنده از گناه و تشویق كننده به خوبیها، عقیده بر عرض اعمال بر پیامبر و امامان معصوم است. آرى! اگر بدانیم كه نوار گفتگوى ما به مقامات عالى رتبه مملكتى عرضه مى‏شود، در گفتار خود دقت بیشترى مى‏كنیم.
در اصول كافى، روایات متعددى نقل شده است مبنى بر اینكه : در هر هفته، اعمال شما به امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف و پیامبر اكرم صلى الله علیه و اله عرضه مى‏شود و آن بزرگواران را خشنود یا ناراحت مى‏كند.
این عقیده كه برخاسته از قرآن (106) و روایات است، مى‏تواند از بهترین اهرمها باشد.(107)
* توجه به آثار گناه و امر به معروف و نهی از منكر
در آیات و روایات، فراوان به این حقیقت اشاره شده است كه نزول بلاها به خاطر گناهانى است كه مرتكب شده‏اید.
قرآن مى‏فرماید: هر مصیبت كه به شما مى‏رسد، به خاطر عملكرد خودتان است.(108)
اگر فلان قوم هلاك شدند، به خاطر طغیانشان بود.(109)
تا گناه‏كار نباشید، قهرى نیست و هر كجا قهرى است، گناهانى در كار بوده است.(110)
در اول دعاى كمیل، حضرت على علیه السلام مى‏فرماید:
خداوندا: گناهانى كه عامل پاره شدن پرده حیا است، بر من ببخش!
خداوندا! گناهانى كه عامل تغییر پیدا كردن نعمتهاست، بر من ببخش!
خداوندا! گناهانى كه عامل حبس شدن دعاهاست، بر من ببخش!
از این جملات معلوم مى‏شود كه هر گناهى، آثار شوم مخصوص به خود دارد. بنابراین توجه دادن به آثار شوم گناهان، یكى از عوامل بازدارنده از منكر است.
* توجه به بركات معروف
همان‏گونه كه آشنایى با آثار شوم گناه انسان را براى ترك منكر آماده مى‏كند، آشنایى به منافع و آثار خوبیها، انسان را براى انجام معروف آماده مى‏سازد. اكنون كه سخن به اینجا رسیده است، نمونه‏هایى را در چند سطر نقل مى‏كنیم؛ ولى این نمونه‏ها قطره‏اى است از دریا؛ زیرا قرنها قبل، علماى ما كتاب‏هایى پیرامون علل احكام نوشته‏اند و هر چه علم پیشرفت كند، پرده از اسرار احكام اسلامى بیشتر برداشته مى‏شود. براى مثال :
روایاتى داریم كه بهترین غذا براى نوزاد را شیر مادر مى‏داند. امروز كه علم پیشرفت كرده است، علت آن را فهمیده‏ایم.
- امروز كه مى‏توانند از مجارى ادرار عكسبردارى كنند، بهتر مى‏فهمیم كه چرا اسلام مى‏فرماید: ایستاده ادرار نكنید، زیرا مجارى ادرار در حال ایستاده براحتى باز نیست.
- امروز آثار شوم شراب بر دستگاههاى بدن بهتر از قدیم قابل آزمایش و مشاهده است.
- امروز دنیا مضرّات گوشت خوك را بهتر از دوران صدر اسلام مى‏فهمد.
اكنون به سراغ چند نمونه مى‏رویم در مورد اینكه در معروفها بركاتى است كه اگر مردم آنان را بدانند، به سوىِ‏شان كشیده مى‏شوند. بد نیست اكنون كه اولین روز عید نوروز سال 1375 است و توفیقى یافته‏ام تا در لحظه سال تحویل مشغول نوشتن كتاب امر به معروف و نهى از منكر در جوار مرقد مطهر امام رضا علیه‏السلام باشم، جمله‏اى را در همین موضوع از امام رضا (علیه السلام) نقل كنم. ایشان فرمود: اگر مردم زیباییهاى سخنان ما را بدانند، حتماً پیرو ما مى‏شوند.(111).
امام مى‏فرماید: دلیل انحراف مردم، بى‏خبرى آنان از راز و رمز سخنان ماست. در این سالها افراد زیادى كه نسبت به نماز كاهل بودند، رو به نماز كرده‏اند و این به خاطر آن است كه در سایه نظام مقدس جمهورى اسلامى، میلیونها جلد كتاب در سطوح مختلف در میان نسل نو درباره اسرار نماز پخش شده است. برگردیم به سراغ نمونه‏هایى از اسرار معروف‏ها كه آگاهى از آنها ما را آماده انجام آن مى‏كند.
نمونه‏ها
احسان ما به مردم، سبب احسان خداوند و مردم به ما مى‏شود.(112)
صدقه دفع بلا مى‏كند.(113)
حج، انسان را از فقیر شدن بیمه مى‏كند.(114)
زكات مال را بیمه مى‏كند.(115)
عفو از مردم، كلید عفو الهى از ماست.(116)
صله رحم، عمر را طولانى مى‏كند.(117)
نماز، انسان را از فحشا و منكر باز مى‏دارد.(118)
كارهاى نیكوى شما، گناهانتان را از بین مى‏برد.(119)
عقیقه، وسیله بیمه كردن نوزاد از خطرات است.
استعاذه و دعا، انسان را از خطرات نجات مى‏دهد.(120)
دورى از ناز و كرشمه، زنان را گزند افراد هوسباز حفظ مى‏كند.(121)
توحید و ولایت على بن ابیطالب، دژى است كه انسان را از طاغوت‏زدگى حفظ مى‏كند.(122)
روزه، وسیله سلامتى است.(123)
قناعت، كلید عزت است.(124)
زهد، رمز رحمت است.(125)
یاد خدا، تنها وسیله آرامش است.(126)
به هر حال براى گسترش و احیاى معروفها باید مردم را با آثار و بركات دنیوى و اجر اخروى آنها آشنا كنیم.
* بیان مكافات عمل
براى بازداشتن مردم از منكرات و یا تشویق به خوبیها مى‏توانیم از طریق بیان مكافات عمل وارد شویم؛ یعنى به مردم بگوییم كه كار خیر یا شر شما در همین دنیا بى‏پاسخ نمى‏ماند. به سراغ نمونه‏هایى از آیات و روایات مى‏رویم:
1 - مرد صالحى مقدار ارثى زیر دیوارى براى فرزندان كوچك خود ذخیره كرده بود. دیوار در آستانه خرابى بود. حضرت خضر (علیه السلام) و موسى (علیه السلام) گرسنه وارد روستاى این مرد صالح شدند و از مردم تقاضاى غذا كردند، اما مردم به آن دو پیامبر غذایى ندادند. در این میان، نگاه خضر به دیوار در حال سقوط افتاد. به موسى گفت: باید دیوار را بازسازى كنیم.
موسى گفت : كارگرىِ مجانى براى مردمى كه حاضر نشدند قطعه نانى به ما بدهند، چه معنا دارد؟!
ولى خضر دست به كار شد و دیوار را ساخت. به موسى فرمود: زیر این دیوار گنجى است كه پدر نیكوكارى براى فرزندانش ذخیره كرده و اگر ما دیوار را نمى‏ساختیم، خراب مى‏شد و افراد نااهل گنج را پیدا مى‏كردند و مى‏بردند و یتیمان آن مرد نیكوكار فقیر مى‏ماندند.(127)
آرى! خداوند به خاطر نیكوكارى پدر، دو پیامبر را به كارگرى مجانى وادار كرد. این داستان را كه در سوره كهف مى‏خوانیم ما را تشویق مى‏كند به اینكه هر كار خیر و معروفى حتى در این دنیا بى‏پاسخ نمى‏ماند. خیر آن كار یا به خود ما مى‏رسد و یا به فرزندان ما.
امام صادق (علیه السلام) تحت این آیه مى‏فرمایند :
خداوند متعادل به موسى وحى كرد: من به خاطر تلاش پدران به فرزندان لطف مى‏كنم. اگر پدران نیكوكار باشند، به فرزندانشان خیر و بركت مى‏رسد؛ اما اگر شرور باشند، به فرزندانشان شر مى‏رسد. سپس فرمود: زنا نكنید تا به زنان شما زنانشود.(128)
آرى : توجه به مكافات عمل، اهرم خوبى براى انجام معروف‏هاو ترك منكرات است. نمونه دیگر در جاى دیگر قرآن مى‏خوانیم: كسانى كه فرزندان ناتوانى از خود به یادگار مى‏گذارند و از آینده آنان مى‏ترسند، باید از ستم درباره یتیمان مردم بترسند.(129) آرى: با یتیمان مردم چنان رفتار كنید كه دوست دارید با یتیمان شما رفتار شود. هر كس آتشى روشن كند، دودش به چشم خودش مى‏رود. ظلم امروز ما به یتیمان جامعه، كم كم به صورت یك سنت بد در مى‏آید كه فردا دامن یتیمان خود ما را نیز مى‏گیرد. به گفته مثنوى:
این جهان كوه است و فعل ما ندا
سوى ما آید صداها را ندا
از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
در حدیث مى‏خوانیم: هر كس، دیگرى را به عیبى سرزنش كند، نمى‏میرد مگر آنكه به همان عیب گرفتار شود.(130)
*» مطالعه تاریخ و امر به معروف و نهی از منكر
یكى از اهرمها تاریخ است. آشنایى با زندگى اقوام و گروههایى كه اهل معروف یا منكر بودند، انسان را به انجام خوبیها و دورى از منكرات مى‏كشاند. در قرآن كریم صدها آیه در این زمینه آمده است: ما فلان قوم را به خاطر گناهانش هلاك كردیم.(131)
طغیان مردم سبب نابودى آنان است.(132)
قومى را در آب غرق كردیم.(133)
گروهى را با صاعقه نابود كردیم.(134)
جمعى را با باد سرد كننده هلاك كردیم.(135)
شهر قومى را زیر و رو كردیم.(136)
آشنایى با این هشدارها براى نسلهاى بعد یكى از عوامل دست برداشتن از منكرات و كفر و طغیان است. تمام آیاتى كه سفارش به سیر در زمین و نگاه به عبرت كرده، به خاطر همین درس گرفتنها مى‏باشد. تمام آیاتى كه ما را به مطالعه عاقبت كار نیكوكاران یا فاسدان دعوت كرده، به همین منظور است.
تفاوت تاریخ با فلسفه تاریخ‏
حوادث گذشته را تاریخ مى‏گویند. ولى فلسفه تاریخ، آن قوانین، اصول، درسها، عبرت‏ها و پندهایى است كه از حوادث گذشته براى زندگى آینده به دست مى‏آید.
یك مثال ساده :
مادرى به فرزند خردسالش مى‏گوید: به خیابان نرو! مگر ندیدى دیروز فرزند فلانى با ماشین تصادف كرد. در این سخن، حادثه دیروز تاریخ است و پندى كه مادر از آن براى فرزند امروزش مى‏گیرد، فلسفه تاریخ است. قرآن، داستان حضرت یوسف را به طور مفصل بیان مى‏كند و در پایان مى‏فرماید: كَذلِكَ نَجْزىِ الْمُحْسِنین؛ یعنى: این گونه ما به نیكوكاران پاداش مى‏دهیم.
در اینجا، آنچه قبل از كلمه (كذلك) است، تاریخ است و كلمه كذلك، فلسفه تاریخ است؛ یعنى: خیال نكنید كه لطف ما به یوسف یك لطف شخصى است. هرگز! بلكه هر كس همچون یوسف در حوادث تلخ و شیرین مواظب خود باشد، ما با او اینگونه برخورد خواهیم كرد.
در گرفتار حضرت یونس نیز مى‏خوانیم كه او از خداوند عذرخواهى كرد و نجات یافت. سپس مى‏فرماید: وَ كَذلِكَ نُنْجِى الْمُوْمِنین؛ یعنى هر كس صادقانه از ما عذرخواهى كند، او را از لابه‏لاى تاریكیها و بلاها نجات مى‏دهیم.
بنابراین، فلسفه تاریخ یك قانون و سنت الهى و یك جریان دائمى است؛ نه یك جرقه موسمى.
در امر به معروف و نهى از منكر، اگر ما مردم را با نتیجه و پایان كار گناهكاران یا نیكوكاران آشنا كنیم و بدانیم كه سرنوشت تلخ و شیرین اقوام قبلى با مردم امروز تفاوتى ندارد، این آگاهى گامى به سوى رشد آنها خواهند بود.
پی نوشتها:
1) الذین ان مكناهم فى الارض اقامواالصلوة و اتواالزكاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر. حج /41.
2) اَلَیسَ مِنْكُم رَجُلٌ رَشیدٌ. سوره هود / آیه 78.
3) گفتار ماه / ص 80.
4) سوره آل عمران / آیه 110
5) نهج البلاغه، كلمات قصار، ص 374 : «كنفثة فى بحر لجّى».
6) حَتّى‏ اِذا اَتَوْا عَلى‏ وادِ النَّمْلِ قالَتْ نَمْلَةٌ یا اَیُّها النَّمْلُ اُدْخُلُوا مَساكِنَكُم لایَحْطِمَنَّكُم سُلَیمانُ و جُنُودُه و هُم لایَشْعُرونَ. نمل / 18.
7) وَجَدْتُها و قَومَها یَسجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللّه ...نمل/24.
8) لَولا یَنْهاهُمُ الرَّبّانیُّونَ و الاَحْبارُ عَن قَولِهِمُ اْلاِثْمَ. مائده / 63.
9) سوره نحل، آیه 36: و لقد بعثنا فى كلّ امة رسولاً ان اعبدواالله و اجتنبواالطاغوت .
10) اعراف / 157. الذین یتبعون‏
11) كُنْتُمْ خَیْرَ اُمَّةٍ اُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْروُفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر (آل عمران/110).
12) لَیْسُوا سَواءً مِنْ اَهْلِ الْكِتَابِ اُمَّةٌ قائِمَةٌ یَتْلُونَ آیاتِ اللَّه ... وَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ اْلآخِرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْروُفِ و یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر (آل عمران /112و113).
13) سوره نحل، آیه 90.
14) سوره بقره، آیه 268.
15) و الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بَعْضُهُمْ اَوْلِیَآءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَونَ عَنِ الْمُنْكَر (توبه/71).
16) سوره عنكبوت، آیه 45.
17) وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ اُمَّةٌ یَدْعُونَ اِلىَ الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْروُفِ وَ یَنْهَونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون (آل عمران/104).
18) یَقْتُلوُنَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الحَقِّ وَ یَقْتُلُونَ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ اَلِیم (آل عمران/21).
19) یَدْعُونَ اِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ ... اُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون (آل عمران/104).
20) تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّه (آل عمران/110).
21) و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.
22) كانُوا لایَتَناهَونَ عَن مُنْكَرٍ فَعَلُوه.. (مائده/79).
23) نهج البلاغه، خطبه 1.
24) وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ اَهْوَائَهُم لَفَسَدَتِ السَّموَاتُ وَ اْلاَرْضُ وَ مَنْ فِیهِنّ (سوره مؤمنون/71).
25) ولو ادعى به فى الاسلام لَاَجبتُ. (گفتار ماه، ج 1، ص 64، از مرحوم دكتر آیتى).
26) میزان الحكمه، ج 6، ص 266.
27) یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَر (اعراف/157).
28) وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فى كُلِّ اُمَّةٍ رَسُولاً اَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت (نحل 36).
29) الا تَرون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لا یتناهى عنه.
30) پیامبر (صلی الله علیه و آۀه و سلم) فرمود: من امر بالمعروف ونهى عن المنكر فهو خلیفه الله فى ارضه (تفسیر نمونه، ج 3، ص 38).
31) بحار، ج 97، ص 86.
32) على علیه السلام: من نهى عن المنكر ارغم انوف الفاسقین (غرر الحكم).
33) لئالى الاخبار، ص 270.
34) ان الامر بالمعروف مصلحة العامه و النهى عن المنكر روعاً للسفهاء (كلمات قصار شماره 252).
35) ولو اضرت الصلوة بسائر ما یعملون باموالهم و ابدانهم سرفضوها كما رفضوا اسمى الفرائض و اشرفها (فروع كافى ج 4 ص 55 به نقل از میزان الحكمه).
36) كنز، ج 3، ص 170 (متن عربى).
37) بحار، ج 14، ص 308 (متن عربى).
38) مستدرك، ج 12، ص 184 (متن عربى).
39) مستدرك ج 2 ص 357.
40) مستدرك، ج 2، ص 358.
41) لا دین لمن لایدین الله بالامر بالمعروف و النهى عن المنكر. (بحار، ج 97، ص‏86).
42) غایة الدین الامر بالمعروف و النهى عن المنكر و اقامة الحدود (مستدرك، ج 2، ص 359).
43) قوام الشریعة الامر بالمعروف و النهى عن المنكر و اقامة الحدود (غررالحكم به نقل از میزان).
44) ان الله لم یرض من اولیائه ان یعص و هم سكوت ندعنون (نهج السعادة ج 2 / 226).
45) ان الله لیبغض المؤمن الضعیف الذى لا دین له، فقیل من هو؟ قال الذى لاینهى عن المنكر (وسائل 11 ص 399).
46) لُعِنَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ بَنِى‏ اِسْرَائِیلَ عَلى‏ لِسَانِ داوُودَ وَ عِیسَى بْنَ مَرْیَمَ ذلِكَ بِمَا عَصَوْا وَ كَانُوا یَعْتَدُونَ *كانُوا لایَتَناهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوه (سوره مائده، آیه 78و79).
47) رجوع شود به مقاتل . (لهوف سید بن طاووس).
48) بحار، ج 79، ص 141 / 54.
49) نساء / 140 انعام / 68.
50) التهذیب، ج 6، ص 181.
51) بقره / 193).
52) اِنْ اُریدُ اِلاَّ اْلاِصلاحَ ما اِسْتَطَعْتُ (هود/88).
53) صاحب جواهر
54) كتاب امر به معروف آیة الله نورى با مثالى از بنده.
55) این خاطره را مرحوم حاج احمد آقا، فرزند امام در رمضان سال 73 در سخنرانى كه براى رانندگان تاكسى تهران داشتند، فرمودند.
56) اَلَّذینَ اِنْ مَكَّنّاهُم فِى اْلاَرضِ اَقامُوا الصَّلوةَ و اتَوالزَّكاةَ و اَمَرُوا بِالْمَعرْوفِ ... (حج/41).
57) فَاِنْ بَغَتْ اِحْداهُما عَلَى اْلاُخْرى‏ فَقاتِلُوا الَّتى‏ تَبْغى‏ حَتَّى تَفى‏ءَ اِلى اَمْرِ اللَّه (حجرات / 9).
58) اللهم انى اعوذبك من الكسل و الفشل (بحار 98، ص 93، ج 2).
59) حَتَّى اِذا فَشِلْتُم.. (آل عمران / 152).
60) وَاْلمُؤمِنُونَ وَالْمُؤمِناتُ بَعضُهُم اَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأمُرُونَ بِالمَعْرُوفِ وَ یَنْهَونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتُونَ الزَّكاة (توبه / 71).
61) بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْض (آل عمران / 195).
62) یُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ اِلَیْهِم (حشر / 9).
63) و یُؤْثِرُونَ عَلى اَنْفُسِهِم (حشر / 9).
64) اِنَّما الْمُؤمِنُونَ اِخْوَة (حجرات / 10).
65) اِذْ قالَ ِلاَبیهِ و قَوْمِه‏ ما هذِه‏ التَّماثیلُ التَّى‏ اَنْتُم لَها عاكِفُون (انبیا/52).
66) من راى منكراً فانكره بقلبه فقد برى و سلم و من انكره بلسانه فقد اجر فهو افضل من صاحبه و من انكره بالسیف لتكون كلمة الله هى العلیا فذلك الذى اصاب (وسایل 11 ص 405).
67) نهج الفصاحه، جمله 8499 خیر الناس ... آمرهم بالمعروف.
68) جعل اعلاه اسفله و لا یقبل خیراً ابداً (بحار 97، ص 72).
69) و امر بالمعروف تكن اهله، (نهج البلاغه، نامه 31).
70) بحار، جلد 97، ص 87 - وسائل 11، ص 398، نهج الفصاحه، جمله 1026 (من امر بمعروف و نهى عن منكر او دل على خیر فهو شریك و من امر بسوء او دل علیه او اشار به فهو شریك).
71) اعراف / 96.
72) تحل المكاسب و تعمر الارض (تفسیر نمونه ج 3 ص 38).
73) بحار، ج 97، ص 72.
74) وَ لْتَكُنْ مِنْكُم اُمَّةٌ یَدعُونَ اِلَى الْخَیْرِ و یَأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ و یَنْهَونَ عَنِ الْمُنْكَرِ و اُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون (آل عمران / 104).
75) كُنتُم خَیْرَ اُمَّةٍ اُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأمُرُونَ بِالْمَعرُوف (آل عمران / 110).
76) یَأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ و یَنْهَونَ عَنِ الْمُنكَرِ و یُسارِعُونَ فِى الْخَیْراتِ و اُولئِكَ مِنَ الصّالِحین (آل عمران / 114).
77) اَنْجَیْنَا الَّذینَ یَنْهَوْنَ عَنِ الُّسوُءِ و اَخَذْنزا الَّذینَ ظَلَمُوا(اعراف / 164).
78) من نصرهما اعزّه اللّه و من خذلهما خذله اللّه (بحار/ 97، ص 75 - به نقل میزان الحكمه).
79) شد ظهور المؤمنین و ارغام انف الكافرین (نهج البلاغه حكمت 31).
80) لیسلطن علیكم شراركم فیدعوا خیاركم فلا یستجاب لكم (تهذیب 6 ، ص 176).
81) اذا لم یأمروا بالمعروف و لم ینهوا عن منكر و لم یتبعوا الاخیار من اهل بیتى سلّط اللّه علیهم شرارهم فیدعوا عند ذلك خیارهم فلایستجاب لهم (بحار 97، ص 72 - به نقل از میزان الحكمه).
82) وسائل / ج 12 / ص 144
83) و مَنْ اَحْسَنُ قَوَلاً مِمَّنْ دَعا اِلَى اللّهِ و عَمِلَ صالِحاً و قالَ اِنَّنى‏ مِنَ‏المُسْلِمین (فصلت / 33).
84) این بیان را آیت الله سید محمود هاشمى از ایشان نقل كرده‏اند.
85) رجوع شود به مناسك حج در قسمت حلق.
86) وَمَنْ اَحْسَنُ مِمَّنْ دَعا اِلَى اللّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً (فصلت / 33).
87) فَاَعْرِضْ عَنهُم*نساء 63 و 81 و انعام 68.
88) وَاِنَّكَ لاتُسمِعُ الصُّمَّ الدُّعاء*(روم 52 نمل 80).
89) اِنَّكَ لاتُسمِعُ الْمَوْتى‏* نمل 80، روم 52.
90) ذَرْهُم *انعام 91، حجر 3.
91) لا یُؤْمِنُ بِاللّهِ الْعَظیم (الحاقة/32).
92) نَسُوا اللّه (حشر/19).
93) نَسُوا یَوْمَ الْحِساب (ص/26).
94) اَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكْری‏ (طه/14).
95) وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثیرا (انفال/45).
96) اَلَمْ یَعْلَم بِاَنَّ اللَّه یَرى‏ (علق/14).
97) اِنَّ رَبِّكَ لَبِالْمِرْصاد (فجر/14).
98) وَ رُسُلُنا لَدَیْهِم یَكْتُبُون (زخرف/80).
99) نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ اثارَهُم (یس/12).
100) وَ ما كُنّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلین (مؤمنون/17).
101) وَ كُلُّ صَغیرٍ وَ كَبیرٍ مُسْتَطَر (قمر/53).
102) ما لِهذا الْكِتابِ لا یُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا كَبیرَةً اِلاَّاَحْصاها (كهف/49).
103) یَعْلَمُ خائِنَةَ اْلاَعْیُنِ وَ ما تُخْفِى الْصُدُور (غافر/19).
104) اَلا یَظُنُّ اُؤلئِكَ انَّهُم مَبْعُوثُونَ لِیَومٍ عَظیم (مطففین/4).
105) و لو لم یتواعد الله على معصیة لكان یجب ان لا یعصى شكراً لنعمته (نهج‏البلاغه حكمت/282).
106) قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَكُم وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤمِنُون (توبه/105).
107) در حدیثى مى‏خوانیم كه امام صادق علیه السلام به یارانش فرمود: «چرا رسول خدا صلى الله علیه و اله را ناراحت مى‏كنید؟ یكى از آنان پرسید: «چگونه ناراحت مى‏كنیم؟»
امام فرمود: «هر گناهى را كه انجام مى‏دهید، به رسول خدا صلى الله علیه و اله عرضه مى‏كنید و آن حضرت ناراحت مى‏شود. لا تسؤوا رسول الله». (بحار، 23، ص 349).
108) ما اَصابَكُم مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ اَیْدیكُم (شورى/30).
109) فَاَهْلِكُوا بِالطّاغِیَه (الحاقه/5).
110) فَاَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِم (غافر/21) (آل عمران/11).
111) انَّ الناس لو علموا محاسن كلامنا لا تبعونا (وسائل، ج 18، باب 8، ص 65).
112) اِنْ اَحْسَنْتُم اَحْسَنْتُم ِلاَنْفُسِكُم (اسراء / 7).
113) الصدقه تستدفع البلاء (رقم 166/2).
114) خطبه 110
115) حصنوا اموالكم بالزكاة (بحار 10، ص 99).
116) وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا اَلاتُحِبُّونَ اَنْ یَغْفِرَاللَّهُ لَكُم (نور / 22).
117) صلة الارحام تنسى الاجال (غرر).
118) اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر (عنكبوت / 45).
119) اِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیّئات (هود / 114).
120) بالدعاء یستدفع البلاء (غرر 3737 / (213/3).
121) فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَولِ فَیَطْمَعَ الّذى‏ فى‏ قَلْبِهِ مَرَض (احزاب/32).
122) كلمه لا اله الا الله حصنى ولایة على بن ابیطالب حصنى.
123) صوموا تصحوا (بحار 62 / 67، روایة 45).
124) القناعة عزّ (غرر / 900 / (25/1).
125) ازهد فى الدنیا تنزل علیك الرحمة (غرر).
126) اَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب (رعد / 28).
127) وَ اَمّا الْجِدارُ فَكانَ لِغُلامَیْنِ یَتیمَیْنِ فِى الْمَدینَةِوَ كانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُما وَ كانَ اَبُوهما صالِحَاً فَاَرادَ رَبّكَ اَنْ یَبْلُغا اشدَّ هما و لیستخرجا كَنْزَهُما رَحْمَةً مِنْ رَبِّك (كهف آیه 82).
128) بحار، جلد 13، صفحه 296.
129) وَ لْیَخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَكُوا مِن خَلْفِهِم ذُرّیَّةً ضِعافَاً خافُوا عَلَیْهِم... نساء / 9.
130) بحار، جلد 70، ص 384.
131) فَاَهْلَكْنا هُم بِذُنُوبِهِم (انعام /6 و انفال / 54).
132) فَاَهْلِكُوا بِالّطاغِیَه (الحاقه / 5).
133) وَ مِنْهُم مَنْ اَغْرَقْنا (عنكبوت / 40).
134) فَاَخَذَتْهُم صاعِقَةَ الْعَذاب (فصلت / 17).
135) بِریحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَه (الحاقه / 6).
منبع:www.isfahanheiat.com الف
شنبه 20/12/1390 - 22:42
امر به معروف و نهی از منکر
مراحل امر به معروف و نهى از منكر
براى دعوت به خیر و امر به معروف و نهى از منكر، سه مرحله گفته اند كه آنها را خلاصه و فهرست وار بیان مى‏كنیم:
مرحله اول آن است كه انسان قلباً از اینكه معصیت خدا شود، ناراحت باشد و كار خلاف را در روح خود منكر بداند و از آن متنفر باشد. در این مرحله، احدى معاف نیست؛ یعنى حتى افراد ناتوان و لال و نابینا و بى پول باید قلباً از گناه متنفر باشند.
مرحله دوم آن است كه آمر به معروف با زبان به خلافكار هشدار دهد و به خوبیها سفارش كند.
در قرآن مى‏خوانیم: كیست بهتر از كسى كه به سوى خدا دعوت كند و كردار خودش نیكو باشد و بگوید كه من از مسلمانانم.(83)
مرحله سوم آن است كه اگر بیان اثر نكرد، با قدرت جلو خلاف گرفته شود.
* اصل تاثیر امر به معروف و نهی از منكر
نكته مهمى كه باید در اینجا بیان شود، این است كه محور امر به معروف و نهى از منكر، تأثیر است؛ یعنى اصل این است كه خلافكار از چه طریقى از كردار خود دست برمى‏دارد؛ براى مثال:
اگر با اشاره اثر دارد، اشاره واجب مى‏شود.
اگر فریاد اثر دارد، فریاد واجب است.
اگر تهدید اثر دارد، تهدید واجب است.
اگر تذكرهاى مكرر اثر دارد، تكرار واجب است.
اگر ناله و طومار و تقاضاى دسته جمعى اثر دارد، این قبیل كارها واجب است.
اگر سخن ما اثر ندارد، ولى تذكر شخص دیگرى اثر دارد، باید آن شخص را وادار به گفتن كنیم.
محور كار در این واجب آن است كه خداوند معصیت نشود این كار مقدس منحصر و محدود به راه خاصى نیست؛ ولى :
اگر تذكر در زمان خاصى اثر دارد، باید هشدار ما در همان زمان باشد.
اگر تذكر در فضا و مكان خاصى اثر دارد - براى مثال در قالب تفریح، اردو و مهمانى آمادگى حرف شنوى بیشتر است - باید آن شرایط را فراهم كرد.
اگر تأثیر كلام و مبارزه با منكرات زمانى است كه حكومت و قدرت داشته باشیم،باید سراغ به دست گرفتن قدرت و تشكیل حكومت رفت.
آنچه اسلام از ما خواسته، محو باطل و احقاق حق و منع از منكرات و سفارش به معروف‏هاست؛ ولى در شیوه و راه انجام آن تعبدى نیست؛ یعنى انحصارى در اینكه: به چه نحو باشد؛ در چه زمان باشد؟ با چه وسیله باشد؟ از طرف چه كسى باشد؟ به چه شكل باشد؟ و ... نیست.
اسلام پاسخ همه اینها را به عقل واگذار كرده و محور و راهنماى عقل را بهترین، بیشترین و سریعترین تأثیر دانسته است.
دیدگاه آیت الله شهید صدر(رحمت الله علیه)
ایشان آیات و روایات امر به معروف و نهى از منكر و شرایط آن را به شرح زیر
بررسى فرموده است :
گاهى مراد ما از امر و نهى، تذكرات و موعظه فرد به فرد و درباره كارهاى شخصى یا جزئى است؛ نظیر كسى كه غیبت مى‏كند و شما او را از این منكر نهى مى‏كنید. در این امر و نهى، شرط احتمال اثر و نبود خطر جانى قابل قبول است.
اما گاهى مراد از امر به معروف و نهى از منكر جلوگیرى قاطع از بدعت‏ها، انحرافات فكرى و عملى و سیاسى جامعه، مفسدین فى الارض و احقاق حق و حذف باطل از جامعه و تغییر نظام رژیم فاسد است. در این موارد، شرط احساس امنیت در كار نیست و اگر جانها و مالها فدا شود تا قانون خدا عمل شود، ارزش دارد.(84)
بنابراین، گاهى باید مثل امام حسین (علیه السلام) براى امر به معروف، خود را فدا كرد تا مردم خط نبوى را از خط اموى باز شناسند.
آرى! براى حفظ ارزشها اگر حتى افراد نابود شوند؛ جایز است. حضرت على(علیه السلام) در نامه‏اى كه به عثمان بن حنیف نوشته است، او را به خاطر حضور در سفره‏اى كه اغنیا گرد آن حضور داشته اند، ولى خبرى از فقرا نبوده، بشدت مورد انتقاد قرار داده است؛ چنان كه قرنهاست آبروى عثمان به خاطر این نامه از بین رفته است؛ ولى حضرت على (علیه السلام) خط را حفظ كرد راه على راه زهد، نه راه رفاه و لذت و خوشگذرانى با اغنیا، و توجه به محرومین است. و حفظ ارزشها مهمتر از حفظ افراد است و فرد باید فداى مكتب شود؛ نه مكتب فداى فرد.
انجام امر به معروف و نهى از منكر، حتى اگر اثر نكرد.
بزرگان، شرط وجوب امر به معروف را احتمال تأثیر فرموده‏اند. یعنى اگر اثر نكرد، واجب نیست.
ما ضمن احترام به این اصل كلى، به چند نكته دیگر نیز توجه مى كنیم :
1 ) ممكن است فعلاً اثر نكند؛ ولى به خاطر اهمیت كار، باید بعضى اشخاص تا مرز شهادت پیش بروند و حرف حق را بزنند.
امام حسین (علیه السلام) فرمود: من براى احیاى امر به معروف و نهى از منكر به كربلا مى‏روم. در آن وقت، امام شهید شد و یزید و لشكرش؛ تحت تأثیر قرار نگرفتند؛ ولى در فطرت عمومى مردم و تاریخ، ناحق بودن بنى امیه و عصمت و مظلومیت اهل بیت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آۀه و سلم) نقش بست.
در قرآن هم به جملاتى برخورد مى‏كنیم كه نشان مى‏دهند گاهى باید براى عدالت و معروف شهید شد.
وَ یَقْتُلُونَ النَّبیّین
وَ یَقْتُلُونَ اْلاَنْبیاء
وَ یَقْتُلُونَ الَّذینَ یَأمُ‏رُونَ بِالْقِسْط
به هر حال، گرچه براى عموم مردم شرط وجوب، تأثیر امر به معروف است؛ اما براى انبیا و اولیا و علما گاهى فریاد زدن لازم است و آنها باید تا مرز شهادت پیش روند تا خط توسط طاغوت‏ها و از طریق بدعت ها و انحرافات محو نشود.
2 ) فضاسازى یك ارزش است؛ براى مثال، هر كسى كه به تنهایى مشغول نماز مى شود، مستحب است كه اذان بگوید و در اذان، فریاد «حى على الصلوة» سردهد. در اینجا مى‏بینیم كه گفتن و فریاد این جمله یك ارزش است؛ هر چند كه شنونده‏اى وجود نداشته باشد تا براى برپایى نماز بشتابد. حفظ قانون و جلوگیرى از محو آن، یك ارزش است.
لذا اسلام به زنانى كه در هر ماه چند روزى نماز برایشان واجب نیست، دستور مى‏دهد كه در هنگام نماز، رو به قبله بنشینند و ذكر خدا بگویند تا رسم نماز خوانى آنان حفظ شود.
اسلام به زائران خانه خدا كه براى اولین بار به حج مى‏روند، فرموده است: در روز عید قربان، سرخود را بتراشید.
سپس به كسانى كه سرشان مو ندارد، سفارش مى‏كند: تیغى روى سر خود بكشید تا فرم قانونى آن مراعات شود.(85)
حتى اگر در چهارراه و یا خیابان ماشینى نباشد، لازم است در هنگام چراغ قرمز بایستیم تا به قانون عمل كرده باشیم.
این نمونه ها به ما مى‏گویند كه اگر همه سكوت كنند و بگویند: امر به معروف اثرى ندارد، كم كم معروف در جامعه كمرنگ و گناهكار هر روز جسورتر و مسلمانان بیشتر عقب نشینى مى‏كنند. در این موارد به هر نحو باید امر و نهى در كار باشد؛ گرچه اثر نكند.
3 ) ممكن است امر و نهى در افراد اثر نكند؛ ولى با نهى از منكر لذت گناه را از كام گناهكار مى‏گیریم و نمى گذاریم كه او لااقل با خیال راحت گناه كند. این ایجاد دلهره با نهى از منكر، عرصه را بر گناهكار تنگ مى‏كند و این خود یك ارزش است. اسلام به ما سفارش كرده است كه به گناهكار با قیافه هاى گرفته و عبوس نگاه كنید تا او خود را نزد شما منفور ببیند. بنابراین، ممكن است دست از خلاف برندارد، امّا كام گناهكار را تلخ كردن لازم است.
4 ) نهى از منكر نشانه آزادى است؛ و اگر بخاطر تأثیر نكردن آن نهى، همه ساكت شویم، با دست خودمان جامعه را به محیط خفقان، وحشت و مرگ آفرین تبدیل كرده‏ایم. بنابراین، براى حفظ و دفاع از آزادى باید فریاد زد؛ گرچه در آن زمان كسى گوش ندهد.
5 ) نهى از منكر و امر به معروف؛ گامى به سوى خودسازى است؛ زیرا: تلقین به خود است؛ اعلام موجودیت است؛ نشانه بیدارى، شناخت و تعهد است. آرى گفتن، حداقل این آثار را در خود انسان دارد؛ گرچه گناهكار در آن زمان عكس‏العملى از خود نشان ندهد.
6 ) با آنكه ممكن است سخن امروز من در شنونده اثر نكند؛ ولى پاداش اخروى من همچنان ثابت است. یكى از بركات ایمان به خدا و معاد همین است كه هرگز انسان خود را بازنده نمى پندارد.
اگر براى رضاى خداوند به سوى مسجد رفتید، پاداش جماعت خواهید داشت؛ هر چند كه مسجد بسته باشد. انسان مخلص با خدا معامله مى‏كند و گفتن براى خدا پاداش فراوانى دارد؛ خواه طرف گوش دهد و یا ندهد. قرآن، بهترین مردم را كسى مى‏داند كه به حق دعوت كند.(86) گرچه همیشه این دعوت ها مؤثر نباشند. آرى! اگر شاگرد درس استاد را فرا نگرفت، حقوق معلم لطمه‏اى نمى‏بیند.
7 ) اثر فورى لازم نیست؛ گاهى امر به معروف و نهى از منكر شما اثر فورى ندارد؛ ولى مطمئن باشید كه در آینده اثر دارد؛ زیرا گاهى حالات انسان طورى است كه حال حق شنوى ندارد، ولى تذكر شما در زمان دیگر كار خودش را روى فكر او خواهد كرد.
8 ) تمرین جرأت؛ امر و نهى كردن، حفظ روحیه جرأت است. اگر به دلیل آنكه اثر ندارد، امر و نهى نكنید، كم كم جرأت فریاد زدن و گفتن در شما كم مى‏شود.
9 ) تسكین وجدان؛ فریاد بر سر گناهكار، سبب آرامش وجدان ایمانى خود انسان مى‏شود. كسى كه فریاد مى‏زند، هرگز در وجدان، خود را محكوم به ترس و سكوت و سازش و بى تفاوتى نمى كند.
10 ) راه قرآن و انبیا است؛ راستى، كه از انبیا بهتر نیستیم. آن بزرگواران معصوم بارها با استدلال و معجزه و بهترین اخلاق نهى از منكر مى‏كردند؛ ولى اكثر مردم گوش نمى‏دادند. به قول قرآن كریم :
وَ اِذا ذُكِّرُوا لایَذكُرون ؛ هرگاه تذكرى به آنان داده مى‏شد، متذكر نمى شدند.
اتَیْناهُ ایاتِنا كُلّها فَاَبى ؛ ما همه معجزات خود را به فرعون نشان دادیم، ولى زیر بار نرفت.
وَ اِن یَّرَوْا كُلّ ایَةٍ یُعْرَضُوا وَ یَقُولُوا سِحْر ؛ اگر هر معجزه‏اى ببینند، اعراض مى‏كنند. و مى‏گویند سحر است.
11 ) عذر براى ما و اتمام حجت بر گناهكار؛ امر به معروف و نهى از منكر اتمام حجت بر گناهكار است تا نگوید: كسى به من تذكر نداد. و عذرى است براى مؤمن تا به او گفته نشود: چرا فریاد نزدى. قرآن مى‏فرماید : گفتن، یا سبب تذكر است و یا وسیله عذر (عذراً او نذراً) احتمال اثر شرط وجوب است؛ یعنى اگر احتمال اثر نمى‏دهى، واجب نیست؛ نه آنكه ممنوع است. تا آنجا كه خداوند منع نكرده است مى‏توان پیش رفت؛ ولى اگر كار به جایى رسید كه دیگر از طرف خداوند فرمان توقف آمد، تكلیف عوض مى‏شود؛ نظیر آیاتى كه مى‏فرماید:
- از آنان اعراض كن كه فایده‏اى ندارد.(87)
- نداى تو به گوش افراد كر نمى رسد.(88)
- گروهى مثل مرده‏هاى قبورند كه تو نمى توانى حرفى به آنان بشنوانى.(89)
- آنان را رها كن.(90)
شنبه 20/12/1390 - 22:41
امر به معروف و نهی از منکر
نقش قدرت در امر به معروف و نهی از منكر
در آیه 41، سوره حج مى‏خوانیم: كسانى كه هر گاه به آنان قدرت و امكان دادیم. اقامه نماز مى‏كنند و زكات مى‏پردازند و امر به معروف و نهى از منكر مى‏كنند.(56)
از این آیه معلوم مى‏شود كه مسأله امر به معروف و نهى از منكر تنها یك موعظه عاجزانه در برابر خلافكار نیست؛ بلكه مأموریتى از موضع قدرت است. بدون قدرت نمى‏توان از بسیارى از منكرات و بویژه منكرات بین المللى جلوگیرى كرد. در قرآن مى‏خوانیم: اگر طایفه‏اى از مسلمانان دست به تجاوز بزنند، وظیفه دیگران است كه با قدرت جلو او بایستند تا به امر خدا، بازگردد و دست از طغیان بردارد.(57)
اگر در جامعه قدرت نباشد، احكام الهى مثل حدود و دیات و قصاص اجرا نمى‏شود.
كسالت و بى‏حالى و ترس، از امراض و آفاتى است كه در دعاها از آنها به خداوند پناه برده مى‏شود.(58)
یكى از دلایل شكست مسلمانان در جنگ احد، سستى آنان بود.(59)
ناگفته پیداست كه این قدرت،در سایه وحدت و اطاعت از رهبرى عادل و شجاع و بصیر و داشتن تخصصهاى گوناگون و هوشیارى همه مردم پیدا مى‏شود.
امر به معروف از موضع ولایت و قدرت، نه از موضع ضعف‏
قرآن مى‏فرماید : امر و نهى از موضع ولایت سرچشمه مى‏گیرد، نه ضعف ؛
مردان و زنان با ایمان، هر یك نسبت به دیگرى ولایت دارند. بنابراین، یكدیگر را امر به معروف و نهى از منكر مى‏كنند.(60)
در جامعه اسلامى همه مردم از یكدیگرند(61) و نسبت به یكدیگر محبت دارند. براى مثال، انصار و مردم مدینه از ورود مسلمانان مكه و مهاجرین خوشحال بودند.(62) و حتى در شرایط سخت، دیگران را بر خود ترجیح مى‏دادند.(63)
پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آۀه و سلم) بارها میان آنان برادرى برقرار كرد و فرمود: همانا مؤمنان با یكدیگر برادرند.(64)
با این حال، اگر كسى دیگرى را از منكرى باز دارد و یا به معروفى امر كند، نباید او را یك فضول و یا مزاحم تلقى كرد؛ بلكه باید او را دلسوز دانست كه از طرف خداوند، محبت و ولایت و حق نظارت و امر و نهى به او داده شده است.
یك نمونه قرآنى از نهى از منكر
حضرت ابراهیم همین كه عموى خود را بت پرست دید، به او گفت: این مجسمه‏هایى كه شما پابند عبادت آنها شده‏اید، چه معنا دارد(65)
در این بیان بسیار كوتاه، به چند اصل مهم در امر به معروف و نهى از منكر پى مى‏بریم : از جمله :
1 - كسى كه امر به معروف مى‏كند، باید از رشد و كفایت خاصى برخوردار باشد.
2 - در امر و نهى شرط سنى وجود ندارد (قالَ ِلاَبیه).
3 - امر و نهى را از نزدیكان شروع كنید. (قالَ ِلاَبیه).
4 - در نهى از منكر، ابتدا از بزرگترین منكرات نهى كنید (ما هذِهِ التَّماثیل).
5 - در امر و نهى، مردم را به كرامت و شخصیت خودشان متوجه سازید (اَنْتُم لَها عاكِفُون)
6 - در نهى از منكر، گاهى باید یك نفر در برابر گروهى قرار گیرد (ِلاَبیهِ و قَوْمِه).
7 - در امر و نهى با شیوه سؤال، وجدانها را بیدار كنید. (ما هذِهِ التَّماثیل).
8 - در امر و نهى، قاطعیت و صراحت داشته باشید. (اَنْتُم وَ اباءَكُم).
این اصول و درسهایى بود كه در نگاه نخست به ذهنم آمد. شاید شما اگر فكر كنید و یا به تفاسیر مراجعه كنید، مطالب دیگرى نیز فرا گیرید.
* بركات معنوى امر به معروف و نهی از منكر
1 - نجات از قهر خدا
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: هر كس منكر و خلافى را دید و قلباً از آن ناراحت شد، همانا از قهر خدا نجات پیدا كرده و تن به سلامت برده است؛ و هر كس با زبان از كار خلاف نهى كرد، به پاداش رسیده است.
2 - بهره از الطاف خدا
هر كس با شمشیر و قوت و قدرت براى عزت كلمة الله قیام كند، به واقعیت الطاف الهى رسیده است.(66)
هر كس بدعتگزارى را با نهى از منكر بترساند، خداوند قلبش را از ایمان پركند؛ ولى اگر نسبت به او نرمش نشان دهد، قانون خدا را تحقیر كرده است.
3 - نشانه بهترین بودن‏
پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آۀه و سلم) فرمود: بهترین مردم كسى است كه مردم را به معروف دعوت كند.(67)
و برعكس، اگر كسى در برابر معروف و منكر هیچ گونه احساسى نداشته باشد، انسانیت او دگرگون شده است؛ بنحوى كه دیگر حرف خیرى را نمى‏پذیرد.(68)
4 - اثر امر به معروف در خود انسان‏
حضرت على (علیه السلام) به فرزندش فرمود: امر به معروف كن تا اهل معروف باشى.(69)
آرى! همان گونه كه هر كس لباس مى‏شوید، دست خودش نیز پاك مى‏شود، كسى كه مردم را به خیر دعوت مى‏كند، به طور طبیعى سعى مى‏كند تا خودش نیز به آن كارى عمل كند كه به دیگران سفارش مى‏كند.
5 - شركت در همه ثوابها
در روایات متعدد مى‏خوانیم: هر كس مردم را به كار خیر راهنمائى و سفارش و دعوت كند و مردم به خاطر دعوت او آن كار را انجام دهند، دعوت كننده در پاداش شریك مى‏شود؛ بدون آنكه از اجر دیگرى كاسته شود.
هر كس دیگرى را به كار خلاف و انحراف دعوت كند، در كیفر مفاسد او شریك است. بنابراین، كسى كه امر به معروف مى‏كند، در پاداش همه كارهایى كه مردم به خاطر دعوتش انجام مى‏دهند شریك است.(70)
* بركات اقتصادى امر به معروف و نهی از منكر
قرآن مى‏فرماید: اگر مردم مناطق ایمان آورند و تقوا پیشه كنند (كه یكى از مصادیق تقوى امر به معروف و نهى از منكر است) به طور قطع، از آسمان و زمین بركاتى خواهیم گشود.(71)
امام باقر (علیه السلام) مى‏فرماید: با امر به معروف و نهى از منكر، كسبها حلال و زمین‏ها آباد مى‏شود.(72)
و در جاى دیگر مى‏فرماید: مقدار باران در هر سال یكسان است؛ ولى اگر مردم گناه كردند، خداوند مسیر باران را تغییر مى‏دهد. سپس ایشان براى هر گناهى آثارى را بیان فرمود :
- اگر در جامعه زنا زیاد شود، سكته و مرگ ناگهانى زیاد مى‏شود.
- اگر كم فروشى رایج شود، قحطى پیدا مى‏شود.
- اگر زكات پرداخت نشود، بركات زمین كم مى‏شود.
- اگر پیمان شكنى و بى وفایى زیاد شد، دشمن غالب مى‏شود.
- اگر صله رحم قطع شود، اموال به دست نااهلان مى‏افتد.
- اگر امر به معروف و نهى از منكر ترك شود، اشرار بر مردم تسلط مى‏یابند؛ بنحوى كه فریادها بى اثر مى‏شود.(73)
* بركات اجتماعى امر به معروف و نهی از منكر
قرآن، جامعه‏اى را رستگار مى‏داند كه گروه ویژه‏اى براى امر به معروف و نهى از منكر داشته باشد.(74)
در آیه دیگرى مى‏فرماید: نشانه بهترین جامعه آن است كه امر به معروف و نهى از منكر در آن زنده باشد.(75)
صالحانى را كه ما در هر نماز با جمله «السلام علینا و على عباد الله الصالحین» بر آنان سلام مى‏فرستیم، كسانى هستند كه امر به معروف و نهى از منكر مى‏كنند.(76)
در آیه دیگرى مى‏خوانیم: هنگام عذاب، تنها ناهیان از منكر نجات پیدا مى‏كنند و بقیه مردم خواه گناهكار و خواه افراد ساكت و بى تفاوت گرفتار قهر خداشوند.(77)
امام باقر (علیه السلام) درباره امر به معروف و نهى از منكر فرمود:
هر كس آن دو را یارى كند، خداوند به او عزت مى‏دهد. هر كس خوارشان كند، خدا او را خوار مى‏كند.(78)
* بركات سیاسى امر به معروف و نهی از منكر
حضرت امیر (علیه السلام) فرمود: پشتوانه مؤمنان و وسیله تحقیر كفار، امر به معروف و نهى از منكر است.(79)
اگر امر به معروف و نهى از منكر نشود، بتدریج اشرار بر شما حاكم خواهند شد و كار به جایى خواهد رسید كه خوبان شما هر چه فریاد زنند، پاسخى نشنوند.(80)
در روایت دیگرى مى‏خوانیم: اگر نهى از منكر نكنید و پیرو اهل بیت پاك رسول خدا نباشید، خداوند، اشرار را بر شما مسلط خواهد كرد و چنان در فشار قرار خواهید گرفت كه هر چه خوبان شما دعا كنند، مستجاب نشود.(81)
* دایره امر به معروف و نهى از منكر
برخلاف تصور بعضى كه امر و نهى را مربوط به تذكرات فردى در گناهان شخصى مى‏دانند، این دو واجب در مدارى به وسعت تمام دین در حركت هستند.
لذا تمام وزارت خانه‏ها، سازمان ها، ارگانها، قوه قضائیه، مرزها و پادگانهاو صدا و سیما میدان امر به معروف و نهى از منكر است. این مدار بزرگ را ما از حدیثى مى‏فهمیم كه مى‏فرماید : بهما تقام الفرائض ؛ یعنى قوام واجبات به امر معروف و نهى از منكر است.
احیاى نماز به دعوت مردم است؛ آن هم با صوت زیبا و رسا در مكان بلند به طور مكرر كه بگوئیم : حى على الصلوة. این جمله خود امر به معروف است.
در مسأله جهاداگر تبلیغات و دعوت و تشویق از یك سو و برنامه ریزى اجرائى از سوى دیگر نباشد، جبهه ها خلوت مى‏شود. در موضوع زكات نیز اگر تذكرات پى در پى نباشد، انگیزه براى پرداخت خمس و زكات از بین مى‏رود. در ادامه حدیث مى‏خوانیم : و تأمن المذاهب ؛ یعنى با اجراى امر به معروف و نهى از منكر، امنیت جاده‏ها تأمین شود.
همین تابلوهاى ساده كه در جاده‏ها مى‏بینیم و این تذكرات و هشدارها و اعلام خطرها و كنترلها و تعیین مقدار سرعت، جلو هزاران حادثه تلخ را مى‏گیرد. اگر پلیس و بازرس در مسیر راهها و یا این هشدارها و جریمه ها و پیامها و نظارت نبود، هر روز ماشینهایى سرقت مى‏شدند؛ افرادى ربوده مى‏شدند؛ ماشینهایى با سرعت هاى غیر مجاز مى‏رفتند و سبقت هاى نابجا مى‏گرفتند؛ كرایه هاى گزاف و بى رویه گرفته مى‏شد؛ و...، هرج و مرجى در جاده ها به وجود مى‏آمد و براى هر مسافرت تمام بستگان دلهره پیدا مى‏كردند.
در جمله دیگرى كه از بركات امر به معروف سخن مى‏گوید، مى‏خوانیم: و تحل المكاسب؛ یعنى با امر به معروف و نهى از منكر، درآمدها حلال مى‏شود.
اگر فروشنده‏اى كه جنس معیوب وارد بازار مى‏كند، همه مردم فریاد بزنند و انتقاد كنند، دولت او را تنبیه كند، بازار اصلاح مى‏شود. اگر در برابر كم فروشیها، گرانفروشیها، ربا خوریها و حیله و تزویرها همه افراد حساس باشند، بازار اصلاح مى‏شود.
حضرت على علیه‏السلام همواره با تازیانه وارد بازار مى‏شد و به كسانى كه جنس خود را در سایه مى‏فروختند تا عیب آن مخفى بماند و یا جنس بهتر را روى دیگر اجناس و نوع نامرغوب را در زیر مى‏نهادند، هشدار مى‏داد.
در بحث شیوه‏ها، در همین كتاب ان شاءالله خواهیم خواند كه:
رسول اكرم صلّى اللّه علیه و آله به ابن مسعود فرمود: با گناهكاران معامله نكنید! اگر مسلمانان به همین جمله عمل كنند، یعنى تجار خلافكار را بایكوت و همه بر ضد او اعتصاب كنند، او مجبور است خود و تجارتش را اصلاح كند.
به هر حال، با امر به معروف و نهى از منكر مى‏توان درآمدها را حلال كرد و مردم را از لقمه‏هاى حرام كه عامل سنگدلى و انواع مفاسد و انحرافات در خود و نسل انسان است، نجات داد.
حق به حقدار مى‏رسد.
جمله دیگر درباره نقش امر به معروف و نهى از منكر، در سالم نمودن قوه قضائیه است؛ آنجا كه مى‏فرماید: و ترد المظالم؛ با امر به معروف و نهى از منكر حق به صاحبش بر مى‏گردد. آرى! اگر مردم اطلاعات صادقانه خود را به عنوان شاهد در اختیار قاضى و دادستان قرار دهند و مسؤولان قضایى را آگاه كنند، بسیارى از ظلمها قابل برگشت است.
اگر هركس در برابر ظالم به وظیفه خود عمل كند، ظالم، میدانى براى ظلم كردن نمى یابد و قهراً حق‏ها به صاحبش بر مى‏گردد.
امام صادق (علیه السلام) به یكى از یاران خود فرمود: اگر شما دور بنى عباس را نمى گرفتید، آنها ما را خانه نشین نمى كردند. سكوت شما ما را خانه نشین كرد.(82)
اگر امروز همه كشورهاى اسلامى بر سر اسرائیل غاصب فریاد زنند، او مناطق تحت اشغال خود را به اعراب پس مى‏دهد.
زمین آباد مى‏شود.
حضرت مى‏فرماید: و تعمر الارض. آباد شدن زمین، یكى دیگر از آثار امر به معروف و نهى از منكر است؛ زیرا آبادى نیاز به تلاش و سرمایه گزارى و علاقه و تخصص و بسیج شدن و تعاون دارد كه همه آنها از معروف‏هاست و باید به آن امر شود فاسد كردن زمین از طریق جنگ و بیكارى و رها كردن و راكد گذاشتن سرمایه‏ها و فتنه و تفرقه و اسراف و عیاشى است - كه همه آنها از منكرات است - و باید از آنها جلوگیرى شود.
انتقام از دشمن‏
با امر به معروف و نهى از منكر مى‏توان از دشمن انتقام گرفت. آرى! گرفتن حق نیاز به آگاهى، قدرت، اراده، وحدت، شجاعت، تبلیغات دارد كه هر یك از آنها با تذكر و حمایت و تشویق و در یك كلمه با امر به معروف حاصل مى‏شود. چه زیباست سخن حضرت كه مى‏فرماید: و ینصف من الاعداء.
برقرارى نظام و ثبات‏
با امر به معروف و نهى از منكر، نظام شما ثبات پیدا مى‏كند (و یستقیم الامر)؛ زیرا اگر بهترین قانون و نظام، مراقبت و حمایت نشود، متزلزل خواهد شد. امر به معروف و نهى از منكر ضامن پایدارى نظام و حمایت از نیكوكاران، و استخوانى در گلوى خلافكاران است.
شنبه 20/12/1390 - 22:41
امر به معروف و نهی از منکر
نهى از منكر در جاهلیت‏
در زمان جاهلیت، گروهى از جوانان مشرك با هم پیمان بستند كه اجازه ندهند به مسافران مكه تجاوز و ظلمى شود و از هر مظلومى حمایت كنند. در آن روزها كه پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آۀه و سلم) هنوز مبعوث نشده بود، در این حركت مظلوم یابى و ظالم كوبى جوانان مكه شركت كرد و بعد از نبوت فرمود: الان نیز اگر براى دفاع از مظلوم دعوتم كنند، شركت مى‏كنم.(25)
*امر به معروف و نهی از منكر ، مایه حفظ توحید،نبوت و امامت
پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آۀه و سلم) فرمود: «كلمه لااِلهَ اِلاَّاللَّه عذاب الهى را از انسان دور مى‏كند؛ به شرط آنكه این كلمه مبارك مورد تحقیر و استخفاف قرار نگیرد.»
مردى از پیامبر عزیز پرسید: «چگونه ممكن است كلمه توحید مورد استخفاف قرار گیرد؟!»
فرمود: «اگر گناهان علنى انجام گیرد و كسى گناهكار را نهى نكند و او را تغییر ندهد، به توحید اهانت شده است.(26)
رابطه نبوت با امر به معروف و نهى از منكر
در سوره اعراف، در شرح وظایف پیامبر اكرم مى‏خوانیم: «مردم را امر به معروف و نهى از منكر مى‏كند.»(27)
چه معروفى از یكتاپرستى خداوند مهمتر و چه منكرى از اطاعت طاغوت بدتر است؟ در قرآن مى‏خوانیم؛ وظیفه تمام پیامبران نسبت به مردم، دعوت به بندگى خدا و دورى دادن آنان از طاغوت است.»(28)
رابطه امامت با امر به معروف و نهى از منكر
امام حسین (ع)، هدف از قیام خود را چنین مى‏فرماید: آیا نمى بینید به حق عمل نمى شود و از باطل جلوگیرى به عمل نمى آید(29). و در جاى دیگر مى‏فرماید: من بنا دارم امر به معروف و نهى از منكر كنم. مى‏خواهم در دین جدم اصلاح كنم.
* آمرین به معروف و ناهیان از منكر
در سوره توبه آیه‏هاى 111 و 112 مى‏خوانیم : «خدا از مؤمنان، جانها و مالهایشان را خرید تا بهشت از آنان باشد. آنان رزمندگانى هستند كه در راه خدا مى‏جنگند، دشمنان خدا را مى‏كشند و در راه خدا كشته مى‏شوند.وعده بهشت به آنان در تورات و انجیل و قرآن آمده است و چه كسى بهتر از خدا به عهد خود وفا مى‏كند.»
سپس مى‏فرماید: «جان دادن و بهشت گرفتن براى شما مبارك باشد و خود را به این معامله بشارت دهید كه رستگارى بزرگى است.»
در ادامه مى‏فرماید: این مؤمنان جان بر كف، هم از لغزش‏هاى خود توبه مى‏كنند، هم خدا را مى‏پرستند و ستایش مى‏كنند، و هم اهل روزه و ركوع و سجودند. این افرادند كه امر به معروف و نهى از منكر مى‏كنند و حدود الهى را پاس مى‏دارند.»
با یك نگاه سطحى به این دو آیه، سیما و صفات آمرین به معروف بر همه ما روشن مى‏شود. آنها افرادى جان بركف و شجاع هستند. فریادشان در روز، با اشك و توبه، و ركوع و سجودشان در شب همراه است. هشدار آنان به خلافكاران، همراه با حفاظت و پاسدارى خودشان از قانون الهى است.
آرى ! فوز بزرگى كه خدا در ستایش آنان وعده كرده، مخصوص این گروه از افراد است نه كسانى كه خود خلاف كارند و مقررات و قوانین را زیر پا مى‏گذارند. مانند كسانى كه از چراغ قرمز رد مى‏شوند، ولى به بى حجاب تذكر مى‏دهند.
*امر به معروف و نهی از منكر در روایات
پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آۀه و سلم) فرمود : آمران به معروف، خلیفه خدا در زمین هستند.(30)
در حدیث دیگر مى‏خوانیم: «خداوند، دشمن مؤمن بى دین است. پرسیدند یا رسول الله! مگر مؤمن بى دین مى‏شود؟ فرمود: مسلمانى كه امر به معروف نكند، بى دین است.(31)
حضرت على (علیه السلام) فرمود: نهى از منكر، به خاك مالیدن بینى فاسقان است.(32)
امر به معروف و نهى از منكر دو خلق از اخلاق الهى است كه هر كس این دو فریضه را یارى كند، خداوند به او عزت مى‏دهد.(33)
حضرت على (علیه السلام) مى‏فرماید: امر به معروف و نهى از منكر براى عموم مردم یك مصلحت است (انگیزه آنان را نسبت به كار خیر زیاد مى‏كند)، و نهى از منكر براى افراد نابخرد كه گرایش به انحراف در آنان زیاد است، وسیله كنترل قوى است.(34)
امام باقر علیه‏السلام در مقام شكایت مى‏فرماید: افرادى هستند كه اگر نماز ضررى به مال یا جانشان بزند، آن را ترك مى‏كنند؛ همان گونه كه امر به معروف و نهى از منكر را كه بزرگ ترین و شریف ترین واجبات است، به همین خاطر رها كردند.»(35)
كسى كه جلو منكر را نگیرد، همانند كسى است كه مجروحى را در كنار جاده رها كند تا بمیرد.(36)
افراد ساكتى كه در برابر خلافكار هیچ گونه عكس العملى نشان نمى دهند، مردگانى هستند در میان زندگان.
منكر مثل آتشى است كه اگر با نهى شما خاموش نشود، همه چیز را مى‏سوزاند.(37) اگر گزنده‏اى را دیدى كه به سوى انسان خفته‏اى مى‏رود، ولى فریاد نكشیدى، در قتل او شریكى.(38)
امام صادق (علیه السلام) فرمود :
كسى كه بتواند جلوى مفاسد را بگیرد، ولى نگیرد، دوست دارد كه خداوند متعال معصیت شود. چنین كسى اعلام دشمنى با خدا كرده است.(39)
آرى! كسى كه گناه را آشكارا انجام دهد، دین خدا را ذلیل و دشمنان خدا را دلشاد كرده است.
رسول خدا (صلی الله علیه و آۀه و سلم) فرمود: گروهى هستند كه نه پیامبرند و نه شهید؛ ولى مردم به مقام آنان كه به خاطر امر به معروف به دست آورده اند، غبطه مى‏خوردند.(40)
در قرآن مى‏خوانیم: «قُوا اَنْفُسَكُم وَ اَهْلیكُم ناراً»، خود و بستگانتان را از آتش دوزخ حفظ كنید.
روایات ذیل این آیه مى‏فرماید: «این حفظ باید از طریق امر به معروف و نهى از منكر صورت گیرد.»
اگر مردم در برابر منكر سكوت كنند، قهر خدا همه را با هم خواهد گرفت:
«وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لاتُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْكُم خاصَّة»
هر كس به امر به معروف و نهى از منكر ایمان ندارد، دین ندارد.(41)
قله دین، امر به معروف و نهى از منكر، و اجراى حدود الهى است.(42)
پایه و اساس دین بر امر به معروف و نهى از منكر و اجراى حدود الهى است.(43)
خداوند راضى نیست كه در زمین معصیتى شود و اولیاى او همچنان ساكت بمانند.(44)
رسول خدا (صلی الله علیه و آۀه و سلم) فرمود: جبرئیل آمد و گفت كه اسلام ده بخش دارد و بخش هفتم آن امر به معروف و نهى از منكر است.»
در روایات، به مسلمانى كه نهى از منكر نمى كند، لقب ضعیف و بى دین داده شده و مورد غضب خداوند قرار گرفته است.(45)
در قرآن مى‏خوانیم: پیامبرانى همچون داوود (علیه السلام) و عیسى (علیه السلام) به كسانى كه نهى از منكر نمى كنند، لعنت فرستاده‏اند.(46)
امر به معروف و نهى از منكر راه انبیا، سیره صلحا و واجبى بزرگ است كه با انجام آن، جاده‏ها امن و درآمدها حلال و حقوق مردم ادا مى‏شود.
چند درس از نهى از منكر امام حسین (ع)
امام حسین (علیه السلام) در آخرین لحظه عمر خود، هنگامیكه دید لشكر یزید به خیمه‏هاى اهل بیت حمله‏ور شدند. آخرین جمله‏اى كه به آنها فرمود، این بود: اگر دین ندارید، لااقل در دنیاى خود آزاده باشید.» این سخن اثر كرد و تا امام زنده بود، از هجوم به خیمه ها دست كشیدند. ما از این جمله آخر، چند درس بگیریم:
1) نهى از منكر واجب است، حتى در لحظه آخر عمر.
2) نهى از منكر واجب است، حتى نسبت به وحشى ترین افراد.
3) اگر چند منكر انجام مى‏شود و ما مى‏توانیم از یكى از آنها جلوگیرى كنیم، باز هم نسبت به آن یكى واجب است كه اقدام كنیم.
4) افراد خلافكار ممكن است از بعضى از منكرات دست بردارند و تحت تأثیر وجدان قرار بگیرند.
5) اگر از دین مردم نمى توان براى نهى از منكر كمك گرفت، از صفات دیگر آنان و از عوامل عاطفى استفاده كنید.
6) حمایت از ناموس از بزرگترین واجبات است.
نهى از منكر در سخت ترین شرایط
پدر، برادر، عمو و ذریه پیامبر (صلی الله علیه و آۀه و سلم) را در پیش چشم امام سجاد علیه‏السلام شهید كردند و خود او را نیز به اسارت گرفتند و در كوفه و شام گرداندند. وقتى او را به مسجد شام بردند و دید كه خطیب روى منبر از یزید ستایش مى‏كند، یك تنه در حضور یزید فریاد زد: اى خطیب! تو با این تملق و ستایش، رضاى یزید را به قهر خدا معامله كردى. تو مورد غضب پروردگار هستى. من باید از این چوبها بالا بروم و جاى این واعظ چاپلوس بنشینم تا بزرگترین معروف ها را كه معرفى اسلام محمدى و اهل بیت پیامبر است، زنده كنم.»
سپس امام به بالاى منبر رفت و با سخنرانى خود، كودتاى فكرى و فرهنگى و عاطفى و سیاسى كرد.(47)
سكوت كافى نیست، حركت و فریاد لازم است.
امام صادق (علیه السلام) كه در یك مهمانى شركت فرموده بودند، یكى از مهمانها از صاحبخانه با اشاره آب طلبید. او هم شرابى آورد.
حضرت به محض آنكه متوجه شد، مجلس را ترك كرد و فرمود: «جلسه‏اى كه در آن شراب بنوشند، نه تنها نباید خورد كه باید آن جلسه را ترك كرد تا دیگران بفهمند كه شراب‏خوارى كارى زشت است.»(48)
در تاریخ نوشته اند: اسامة بن زید كه در زمان رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آۀه و سلم) فرمانده جنگ شد و در آن هنگام جوانى هیجده ساله بود، روزى به خدمت مولى امیرالمؤمنین(علیه السلام) شرفیاب شد و از حضرت كمك خواست. امام فرمود: من كمك نمى‏كنم. او گفت: من همان اسامه، صحابى نزدیك رسول خدایم. فرمود: درست است؛ اما به یاد دارى كه وقتى ما با معاویه درگیر بودیم، تو ساكت نشستى. سكوت تو گناه بود؛ اگر چه با معاویه نبودى، اما با سكوتت وى را همراهى كردى.
بنابراین، منطق سكوت و در عین حال سلامت از گناه، منطق صحیحى نیست. «یكى از نمایندگان مجلس در قبل از انقلاب اسلامى، خدمت امام امت (ره) رسید و گفت: قانونى مى‏خواست تصویب شود كه ضد اسلام بود من رأى ندادم. امام با عصبانیت فرمودند: كافى نبود. باید داد و فریاد به راه مى‏انداختى و مجلس را ترك مى‏كردى.»
بنابراین، خوبها نباید در برابر انحرافات سكوت كنند. اگر خوبها به میدان بیایند، فضاى آلوده را تغییر مى‏دهند؛ براى مثال، اگر همه خوبها اول ظهر اذان بگویند، فضا بكلى دگرگون مى‏شود.
* اهمیت امر به معروف و نهی از منكر
ناگفته پیداست كه حساب امر به معروف و نهى از منكر از حساب نماز، روزه و حج جداست؛ زیرا آنها ضررى به منافع و هوسهاى دیگران نمى زنند و لذا كسى با آنها مخالفتى ندارد.
اما نهى از منكر، مخالفت با انحرافات و هوسهاى مردم است و قهراً گروهى در مقابل آن مقاومت مى‏كنند.
بگذریم كه شناخت معروف و منكر كار هر كس نیست و قدرت برخورد و تماس با افراد مختلف نیز روان شناسى تبلیغاتى لازم دارد. اما امر به معروف زمانى مؤثر است كه آمران به معروف و ناهیان از منكر، از خلق و خوى عالى، اطلاعات كافى، آموزشهاى لازم برخودار باشند.
از سوى دیگر، دولت و مردم از هر گونه حمایت هاى قانونى و مالى دریغ نكنند؛ براى مثال مسیر همه فیلمها و برنامه هاى صدا و سیما زنده كردن خوبیها در جامعه و محو كردن منكرات باشد. بعلاوه، مردم باید امر به معروف را یك فریضه اسلامى بدانند و نه دخالت و مزاحمت. در شعارهاى در و دیوار نیز جملاتى باشد كه مردم را به سوى كمال و نور دعوت كند و فضاى جامعه، اسلامى و فضاى رشد خوبیها و محو بدیها باشد.
به فرموده روایات، امر به معروف حتى از جهاد در راه خدا مهمتر است؛ زیرا جهاد در تمام عمر یكى دوبار صورت مى‏گیرد؛ ولى این واجب الهى هر شب و روز در برابر چشم مردم جلوه‏گیرى مى‏كند.
اگر امر به معروف و نهى از منكر نباشد، جامعه اسلامى بیمه نمى شود و هر روز اگر هنرمندى مثل سامرى یك گوساله طلائى درست كند، مى‏تواند نسل ما را مورد تهاجم فرهنگى خود قرار دهد. به گفته همه علما، امر به معروف و نهى از منكر از واجبات قطعى است و آن قدر اهمیت دارد كه امام حسین (علیه السلام) فرمود: هدف من از رفتن به كربلا، امر به معروف و نهى از منكر است.
با امر به معروف تمام واجبات در جامعه عملى مى‏شود. با نهى از منكر، از همه مفاسد جلوگیرى مى‏شود. اگر یك میلیارد مسلمان هر روز به یك معروف امر و از یك منكر نهى كنند، سیماى جهان عوض مى‏شود.
اگر روزى كه اسرائیل و آمریكا، مسلمانان منطقه‏اى را بمباران مى‏كنند، یك میلیارد فریاد بلند شود، آنها عقب نشینى خواهند كرد.
ما هنوز مزه اتحاد و ایمان و فریاد را به طور كامل نچشیده ایم. آرى از یك قطره آب كارى بر نمى آید؛ همین كه قطرات فراوان به صورت جویها و جویها به صورت رودخانه پشت سدى قرار گیرند، وسیله‏اى براى تولید برق مى‏شوند و منطقه‏اى را روشن مى‏كنند.
مرحوم شهید مطهرى مى‏فرماید: «در قرآن، قبل از آیه امر به معروف ، مسأله اتحاد مسلمانان مطرح شده است؛ یعنى اگر خواستید جلو مفاسد را بگیرید، باید قدرت داشته باشید و قدرت زمانى دارید كه متحد باشید.»
مرحوم شیخ انصارى مى‏فرماید: اگر امر به معروف و نهى از منكر نیاز به قدرت و ولایت و حكومت داشت، واجب است كه به سراغ تشكیل قدرت رویم و حكومت تشكیل دهیم.»
مفاسد دیروز دروغ و غیبت بود كه از فردى صادر مى‏شد و فرد دیگرى او را منع مى‏كرد؛ ولى مفاسد امروز، شكل دیگرى دارد. امروز، ناگهان مسلمانان خود را در برابر بزرگترین توطئه ها مى‏بینند كه اگر از تخصص و تكنولوژى و قدرت و وحدت و اقتصاد كافى برخوردار نباشند، همه چیزشان دستخوش تهاجم قرار مى‏گیرد.
بنابراین، تشكیل نظام اسلامى براى نهى از منكر هاى اجتماعى و جهانى، یك ضرورت است.
هدف نهائى
هدف از امر به معروف، انجام گرفتن خوبیها و هدف در نهى از منكر، ترك كردن منكرات است. البته، منظور برخورد سطحى و بى نتیجه نیست.
قرآن مى‏فرماید: اگر در مجلسى به آیات الهى توهین مى‏شود، جلسه را به عنوان اعتراض ترك كنید تا مسیر بحث عوض شود (حَتَّى یَخُوضُوا فى‏ حَدیثٍ غَیرِه).(49)
بنابراین، اگر با ترك مجلس بحث ها عوض نشد، باید چاره دیگرى اندیشید؛ چون در قرآن هدف را تنها تذكر و ترك جلسه ندانسته، بلكه تغییر مسیر بحث دانسته است. لذا براى رسیدن به این هدف،از هر راه ممكن باید استفاده كرد.
در بعضى روایات مى‏خوانیم: گناهكار را آزار دهید تا خلاف را ترك كند (حَتَّى یَتْرُكَه)(50)
اگر با تذكر و آزار ترك نكرد، مسؤولیت ما تمام نمى شود؛ بلكه از راههاى دیگر باید به نتیجه برسیم.
در آیات جنگ، هدف برطرف شدن فتنه معرفى شده است. (وَ قاتَلُوهُم حَتَّى لاتَكُونَ فِتْنَة)(51) بنابراین، باید تا رسیدن به این هدف، مبارزه را به شكلهاى مختلف ادامه داد. این، مربوط به هدف است.
اما مقدار تلاش: عباداتى مثل نماز و روزه و حج، اعمالى صد در صد تعبدى است و مقدار و زمان آن كاملاً روشن است؛ اما امر به معروف و نهى از منكر مقدار خاصى ندارد و نظیر مراجعه به پزشك است كه نمى توان گفت هر مریض در عمر خود به چه تعداد پزشك مراجعه كند و براى هر پزشك چند دقیقه صرف كند؛ یا براى خرید دارو چه مبلغى در نظر بگیرد. هدف، سالم شدن مریض است و صرف زمان و مبلغ و مقدار تلاش، هیچ اندازه‏اى ندارد. لذا انبیا مى‏گفتند: تمام توان خود را براى اصلاح بكار مى بریم.(52)
*امر به معروف و نهی از منكر، واجب عینى یا كفایى
یعنى : «آیا مثل دفن مرده است كه با اقدام بعضى، كفایت مى‏كند یا مثل اقامه نماز است كه بر هر فردى عیناً واجب است ؟».
هر كدام از نظریه‏ها طرفدارانى دارد. در اینجا، نكاتى وجود دارد كه شاید بیان آنها مفید باشد؛ براى مثال:
1) از نظر «انكار قلبى» بر فرد فرد مردم واجب است كه قلباً از گناه متنفر باشند؛ ولى از نظر «اقدام عملى و بیانى» همین كه بعضى اقدام كنند، از دیگران ساقط مى‏شود.(53)
2) اگر مراد ما از معروف، احیاى تمام خوبیهاى جامعه است، باید تمام مردم قیام كنند؛ اما اگر مراد احیاى نماز، روزه، حج و ... است، اقدام گروهى كافى است. همچنین، اگر مراد از منكر برچیده شدن تمام مفاسداز تمام جامعه است، باید تمام مردم به پا خیزند؛ درست مثل نظافت كردن كه اگر هدف ما نظافت همه خیابان ها، بازارها، مدارس، كوچه‏ها و خانه هاست، این كار مربوط به همه مردم مى‏شود؛ ولى اگر هدف از نظافت، قسمت‏هاى جلو چشم و حساس است، قیام بعضى كافى است.(54)
امر به معروف و دعوت به حق، مخصوص یك گروه نیست‏
در جامعه، از نقش افراد غافل نشویم. اگر یك فوتبالیست در میدان بازى در برابر چشم دیگران از خدا یاد كند و برنامه هاى نماز جماعت را در میدان ورزشى احیا كند؛ و اگر یك دانشگاهى در وسط درس كلام خود را قطع كند و به نماز اول وقت بایستد؛ و اگر مجریان سیما سخن و برنامه‏هاى خود را قطع كنند و در اول وقت به نماز بایستند، فرهنگ نماز اول وقت ترویج مى‏شود.
خاطره
روزى كه شاه از ایران فرار كرد، امام خمینى در اطراف پاریس بود. صدها خبرنگار و فیلمبردار گرد ایشان جمع شدند تا سخنان ایشان را به طور مستقیم به دنیا مخابره كنند.
آن روز، مهمترین روز در تاریخ ایران و آن پیام هم مهمترین سخن امام بود.
همین كه امام روى صندلى نشست و چند كلمه‏اى با دنیا سخن گفت، ناگاه از فرزند عزیزش كه در كنار ایشان بود، پرسید: آیا اول وقت نماز شده است؟ گفت: بله، الان اول وقت نماز است.
امام سخن خود را كه در تمام دنیا به طور مستقیم پخش مى‏شد، قطع كرد و به سراغ نماز رفت. همه خبرنگاران و فیلمبرداران متحیر شدند كه چرا ناگهان سخن قطع شد. به آنان گفته شد: امام در اول وقت، سخنى با خدا دارد، نه با مردم»(55)
شنبه 20/12/1390 - 22:41
امر به معروف و نهی از منکر
* ریشه هاى فطرى و غریزى و عقلى امر به معروف و نهی از منكر
تمام پدران و مادران در طول تاریخ، فرزندان خود را به كارهایى واداشته و از كارهایى نهى كرده‏اند بنابراین، مسأله امر و نهى و تشویق و هشدار، ریشه در درون هر انسانى دارد و مربوط به زمان و مكان و یا نژاد و منطقه خاصّى نمى شود.هر مسأله‏اى این گونه فراگیر باشد، نشانه از فطرى بودن آن دارد.
عكس العمل حیوانات در برابر خطرها
مسأله هشدار و اخطار و یا فریاد در برابر خطرها و انحرافها، مخصوص انسانها نیست. در قرآن مى‏خوانیم: همین كه مورچه‏اى دید حضرت سلیمان با لشكرش در حركتند، فریاد زد و به سایر مورچگان گفت: به لانه‏هاى خود بروید تا پایمال آنان نشوید.(6)
و همین كه هدهد در پرواز خود از فضاى كشور سبا متوجه انحراف مردم شد و دریافت كه مردم خورشید پرستند، نزد حضرت سلیمان آمد و با ناله خود، از این انحراف شكایت كرد.(7)
بنابراین، فریاد در برابر انحراف و دلسوزى براى دیگران، نه تنها مسأله‏اى فطرى براى انسانهاست، بلكه ریشه غریزى در حیوانات دارد؛ لذا اگر گفته شود كه انسانِ بى تفاوت از حیوان پست تر است، سخن گزافى نباشد، البته مسؤولیت همه مردم نسبت به امر به معروف و نهى از منكر یكسان نیست؛ بلكه وظیفه علما و دولتمردان از دیگران بیشتر است.(8)
ریشه عقلى
امر به معروف و نهى از منكر یك ضرورت عقلى است. این مسأله بقدرى روشن است كه نگرانم اگر توضیحى داده شود، همچون ابرى جلوى خورشید، از شفافیت آن بكاهد.
كدام عاقل است كه سكوت در مقابل خطر و انحراف راپسندیده و آن را محكوم نكند؟
كدام عقل است كه راهنمایى، دلسوزى، تشویق به كار خیر و جلوگیرى از مفاسد را لازم نداند؟
از آنجا كه دین اسلام مطابق با عقل و فطرت است، مى‏توان گفت كه تمام آیات و روایاتِ امر به معروف و نهى از منكر، ما را به همین قضاوتِ روشن عقل ارشاد مى‏كند.
*امر به معروف و نهی از منكر در قرآن
مسأله امر به معروف از همان روزهاى اول بعثت در مكّه مورد عنایت اسلام بوده است.
بعنوان مثال در سوره والعصر كه شعار مسلمانان به هنگام جدایى از یكدیگر بود و در اوائل بعثت در مكه نازل شده است، در جمله : تَواصَوْا بِالْحَقِّ و تَواصَوْا بِالصَّبْرِ، اشاره به امر به معروف مى‏كند.
اولین وظیفه انبیا
قرآن، اولین وظیفه همه انبیا را امر به معروف و نهى از منكر مى‏داند و مى‏فرماید: «ما در میان هر امّتى، پیامبرى را مبعوث كردیم كه مهمترین وظیفه آنان دو چیز بود : یكى امر به یكتاپرستى كه بزرگ‏ترین معروف‏هاست (اَنِ اعْبُدُوااللَّه)، و دوم نهى از اطاعت طاغوتها كه بزرگ ترین منكرهاست (اِجْتَنِبُوا الطَّاغوتَ).»(9) در سوره اعراف نیز مى‏خوانیم: «پیامبر اسلام كه نام و نشانش در تورات و انجیل آمده، اوّلین وظیفه‏اش امر به معروف و نهى از منكر است.(10)
*امر به معروف و نهی از منكر، نشانه بهترین امّت
قرآن خطاب به مسلمانان مى‏فرماید، «شما بهترین امتى هستید كه بر مردم ظاهر شده‏اید؛ به شرط آنكه امر به معروف و نهى از منكر كنید.»(11)
قرآن با آنكه بارها از اهل كتاب به خاطر تعصبات نابجا و تحریف‏هاى نامشروع و توقعات بیهوده انتقاد كرده، اما از گروهى از آنان به خاطر ایمان و تلاوت آیات الهى و امر به معروف و نهى از منكر ستایش كرده است.(12)
امر به معروف كارى است كه خداوند انجام مى‏دهد :
اِنَّ اللَّهَ یَأمُرُ بِالعَدْلِ و ْلاِحْسانِ(13)
همانا كه امر به منكر كار شیطان است:
الشَّیْطانُ یَعِدُكُمُ الْفَقْرَ و َأْمُرُكُم بِالْفَحْشاء(14)
امر به معروف وظیفه عمومى است كه قرآن مى‏فرماید: تمام مردان و زنان با ایمان نسبت به یكدیگر حق ولایت دارند كه یكدیگر را به معروف وادار كنند و از منكر باز دارند و نماز به پا دارند و زكات بپردازند.(15)
آنچه در این آیه جلب توجه مى‏كند، چند نكته است:
1) از آغازِ تكلیف، همه مردم از هر سن و صنف و نژادى كه باشند، بر دیگر مؤمنان حق ولایت دارند؛ یعنى امر و نهى آنان بر اساس حق ولایتى است كه خداوند قرار داده است و هرگز نام دخالت بى جا، مزاحمت و فضولى بر این كار روا نیست.
2) مقام ایمان است كه به مسلمانان این حق را مى‏دهد و این حق براى سایر مردم وجود ندارد.
3) همیشه امر به معروف، مقدم بر نهى از منكر به كار رفته است تا به ما بفهماند كه كارها را از راه مثبت پیگیرى كنید و در جامعه، تنها انتقاد كننده نباشید.
4) در این آیه، امر به معروف و نهى از منكر قبل از نماز و زكات مطرح شده است، زیرا اقامه نماز و اداى زكات نیاز به یك سلسله تبلیغات دارد كه همان امر به معروف است؛ براى مثال، در مقدمه نماز وقتى با بهترین و رساترین صدا مى‏گوییم: «حَىّ على الصّلوة»، این كلام خود امر به معروف است كه بر نماز مقدم شده است. قرآن، خود اقامه نماز را نهى از منكر مى‏داند؛ آنجا كه مى‏فرماید:
(اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ و الْمُنكَرِ)(16)
5) گرچه باید به اولویتها توجه داشت، اما آنچه مورد پسند اسلام است، سفارش به تمام معروف‏ها و جلوگیرى از همه منكرات است.
به عبارت دیگر، زمانى ما به جامعه دلخواه مى‏رسیم كه :
1) مرد و زن هر دو قیام كنند.
2) بر اساس ولایت و محبت امر و نهى كنند.
3) از خوبیها شروع كنند.
4) به همه نقاط مثبت و منفى توجه كنند.
این وظیفه عموم مسلمانان بود؛ اما از برخى آیات استفاده مى‏شود كه براى این دو فریضه بزرگ، گروه ویژه‏اى نیز لازم است.
گروه ویژه‏
قرآن مى‏فرماید: از میان شما، گروهى باید دعوت به خیر و امر به معروف و نهى از منكر كنند.(17)
حسابِ این گروه از حسابِ وظیفه عمومى جداست. این دسته باید با قدرت و امكانات وارد عمل شوند و جلوى منكرات را بگیرند؛ براى مثال، اگر ماشینى در خیابان یك طرفه بر خلاف مسیر حركت كند، دو وظیفه وجود دارد یكى وظیفه عموم رانندگان است كه تخلف او را با بوق و چراغ به او مى‏فهمانند؛ و یك وظیفه‏اى هم پلیس دارد كه او را جریمه مى‏كند.
در اهمیت امر به معروف و نهى از منكر همین بس كه در قرآن، نام آمرین به معروف در كنار نام انبیا آمده است و كیفر قاتلان آنان همچون قتل انبیاست.(18)
بر خلاف بعضى كه خیال مى‏كنند رستگارى در انزوا و گوشه گیرى است، قرآن، رستگاران را تنها كسانى مى‏داند كه دیگران را دعوت به خیر و امر به معروف مى‏كنند.(19)
البته، زمانى امر به معروف و نهى از منكر رمز برترى و كرامت است كه این كار براساس ایمان و برخاسته از انگیزه الهى باشد.(20)
گرچه مسؤولیت علما و افراد با تقوا بیشتر است ولى امر به معروف و نهى از منكر وظیفه طرفین است و همه باید یكدیگر را به حق و صبر سفارش دهیم.(21) و همه یكدیگر را از منكر نهى كنیم.(22) و در این راه آماده پذیرش مشكلات باشیم.
انسان با آنكه روح خدا در او دمیده شده و جانشین او در زمین است، همچنین مورد كرامت و فضیلت خاصى است، اما به خاطر غرایز سركش و وسوسه هاى شیطانى و استكبار طاغوتها بشدت نیاز به كنترل دارد و خداوند متعال انواع مهارها را براى او قرار داده است؛ از جمله :
1) كلمه مقدس عقل به معناى عقال و وسیله كنترل انسان است. اگر مهارِ عقل نباشد، انسان خیلى زود خود را نابود مى‏كند.
2) فطرت نیز مى‏تواند انسان را به سوى خوبیها سوق و از بدیها باز دارد.
3) انبیا و فرستادگان خداوند نیز به همین منظور مبعوث شده اند.(23)
4) امر به معروف و نهى از منكر نیز بهترین وسیله ارشاد مردم است.
راستى اگر انسان این مهارها را نداشته باشد و بر اساس هوسهاى درونى خود گام بردارد، آثار فتنه و فسادش تا به آسمانها كشیده مى‏شود.(24)
شنبه 20/12/1390 - 22:40
امر به معروف و نهی از منکر
«اَلحَمدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ و صَلّى اللّه على‏ سَیّدنا و نبیّنا محمّدٍ و اهل بَیْتِه المَعصومین و لَعنَةُ اللَّهِ على‏ اَعدائِهم اَجمَعین»
با یك نگاه گذرا به سوره مباركه والعصر مى‏فهمیم كه :
بر خلاف گمان انسان كه خیال مى‏كند هر روز به عمرش افزوده مى‏شود، هر روز كه مى‏گذرد از سرمایه او كاسته مى‏شود؛ پدر بزرگ‏ها در حقیقت «پدر كوچك» هستند و نوزادها كه عمرى در پیش دارند، بیشترین سرمایه‏ها را دارا مى‏باشند. به زمان سوگند كه انسان همچون یخ هر لحظه در حال آب شدن است (وَالْعَصْرِ اِنَّ اْلاِنْسانَ لَفى‏ خُسْرٍ) پس در برابر به هدر رفتن عمر باید چیزى بهتر از عمر به دست آوریم. مال و مقام و مدال بهتر از عمر نیست. آنچه بهتر از عمر ماست، ایمان و عمل صالح است (اِلاّالْذینَ امَنوا و عَمِلواالْصالِحاتِ). ایمان و كار نیك اگر توسعه پیدا نكند، ارزشى نخواهد داشت. بنابراین، باید دیگران را نیز به ایمان و عمل صالح سفارش و دعوت كنیم (وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ)؛ البته پیمودن این راه، مشكلاتى در بر خواهد داشت؛ یعنى اگر بخواهیم مردم را به خیر و معروف دعوت كنیم و از مفاسد و انحرافاتى كه دارند، باز داریم، احتمال دارد كه برخوردهاى ناگوارى پیش آید؛ ولى به هر حال باید با پشتكار این راه را بپیماییم (وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ).
كوتاه سخن اینكه هستى براى ما آفریده شده است و هر روز كه از عمرمان كاسته مى‏شود، اگر چیزى ذخیره نكنیم، در این بازار هستى باخته ایم. بهترین ذخیره‏ها ایمان و عمل صالح و سفارش كردن دیگران به حق و صبر است. سفارش به حق، همان امر بمعروف است كه شامل فكر حق، حرف حق، قانون حق، رهبر حق، حكومت حق مى‏شود؛ یعنى باید هر روز معروف‏ها را گسترش دهیم و از مفاسد و منكرها جلوگیرى كنیم.
در زمان ما، با رهبرى امام خمینى (رضوان الله تعالى علیه) و خون شهدا، بزرگترین منكر (طاغوت و سلطه آمریكا) محو و بزرگترین معروف (استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى) بر پا شد.
ولى این بنا و ساختمان نیاز به حفاظت دارد. اگر دیوارى بندكشى نشود، آجرها و سنگهاى آن یكى پس از دیگرى فرو مى‏ریزد.
به هر حال امام خمینى و شهداى عزیز، نظامى ساخته و به دست ما سپرده‏اند و این ما هستیم كه باید از آن بخوبى پاسدارى كنیم؛ هر جا فسادى دیدیم، فریاد بزنیم و آن را بیان كنیم. همچنین، هر روز معروفى را گسترش دهیم.
یكى از معروف‏ها برپایى نماز است كه بحمد الله در جامعه ما گسترش یافته است. امروز كه این كلمات را مى‏نویسم، ده‏ها هزار نماز جماعت به طور آزاد در مراكز آموزشى، میادین ورزشى، پادگانها، ادارات و كارخانجات بر پا مى‏شود.
معروف دیگر، توجه به قرآن است كه صدها هزار نفر از این نسل به آموزش و حفظ و مفاهیم آن رو آورده‏اند.
معروف دیگر، پیشرفتهاى علمى، ابتكارات، اختراعات، برنده‏شدن در مسابقات علمى و از همه مهم‏تر پیروزى رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس و خنثى كردن توطئه‏ها و توسعه كتابخانه‏ها و دانشگاهها و كم شدن بى سوادى و افزایش خدمات بهداشتى و علمى، رفاهى و... است. اما در كنار همه اینها، مفاسد فراوانى نیز وجود دارد كه باید براى محو آنها فكرى كرد.
ستاد احیاى امر به معروف‏
به فكرم رسید، اكنون كه خداوند توفیق تشكیل ستاد اقامه نماز را به ما داد و توانستیم میلیونها جلد كتاب نماز در سطوح مختلف تهیه، تكثیر و توزیع كنیم و فرهنگ نماز را گسترش دهیم، دوستانى را پیدا كنیم تا براى زكات و امر به معروف نیز كارى فرهنگى انجام دهیم.
به جمع فضلاى قم - كه از شاگردان شهید آیت الله بهشتى و قدوسى - رفتم و ناله‏اى زدم و همراهانى پیدا كردم. با آیت الله جنتى ستاد احیاى امر به معروف را تشكیل دادیم و كار را شروع كردیم. از خداوند هم توفیق خواستیم. در این ستاد، هر یك از دوستان كارى را به عهده گرفت و سهم من هم كار فرهنگى و تبلیغى شد. لازم دانستم كتابى در این زمینه بنویسم. این كتاب تكمیل پانزده جلسه درسهایى از قرآن است كه در تلویزیون پیرامون امر به معروف داشته‏ام. در این كتاب، علاوه بر اهمیت موضوع و آثار شوم ترك آن، به شیوه ها و وظایف آمران به معروف و نیز علاوه بر آیات و روایات، به مسائل اجتماعى و حكومتى و روانى كه مربوط به این فریضه مى‏شود اشاراتى شده است.
نكته قابل توجه اینكه، معروف و منكر هاى هر گروه و دستگاهى را مؤمنان واقعى آن نظام بهتر مى‏شناسند؛ یعنى فرمانده یك ارتش، بهتر از هر كس معروف و منكر پادگان را مى‏شناسد. اگر او با همفكران مؤمن خود جلساتى در جهت گسترش معروف و جلوگیرى از منكرات تشكیل دهد، با امدادهاى الهى مى‏تواند پادگان را به یك محیط بسیار سالم تبدیل كند. همچنین معتمدین بازار، مدیران كارخانه‏ها، پیرمردان روستاها، قهرمانان ورزشكار، اساتید دانشگاه‏ها، معلمان دلسوز و مسئولین نظام، هر یك در هر رتبه‏اى كه هستند، به خاطر محبوبیت و تخصص و سابقه و شناخت عمیق از جزئیات، بیش از هركس مى‏تواند معروف را گسترش دهند لذا قرآن، امر به معروف و نهى از منكر را بیشتر به دوش كسانى گذاشته، كه از امكانات ویژه‏اى برخودارند؛ زیرا مردم از این افراد حرف شنوى بیشترى دارند.(1)
از خداوند توفیق همه را در انجام این فریضه الهى خواهانم و اگر لغزشى در نوشته‏هایم هست، از خداوند عزیز عذر مى‏خواهم و از بزرگانى كه به من یارى مى‏دهند، تشكر مى كنم.
* سیماى امر به معروف و نهی از منكر
- امر به معروف، نشانه عشق انسان به مكتب است.
- امر به معروف، نشانه عشق انسان به مردم است.
- امر به معروف، نشانه تعهد و سوز و علاقه انسان به سلامتى جامعه است.
- امر به معروف، نشانه تولّى و تبرّى است.
- امر به معروف، نشانه آزادى در جامعه است.
- امر به معروف، نشانه ارتباط میان آحاد مردم است.
- امر به معروف، نشانه فطرت بیدار است.
- امر به معروف، حضور و غیاب واجبات است ؛ چرا نماز نخواندى ؟ چرا روزه نگرفتى؟
- امر به معروف، ضامن اجراى تمام واجبات و نهى از منكر، ضامن ترك همه محرمات است.
- امر به معروف، تشویق نیكوكاران در جامعه است.
- امر به معروف، تذكر و آگاه كردن افراد جاهل است.
- نهى از منكر، تلخ كردن كام خلافكاران است.
- امر به معروف و نهى از منكر، گاز و ترمزى است كه ماشین جامعه را هدایت مى‏كند.
- امر به معروف و نهى از منكر والدین است كه اساس تربیت كودك را تشكیل مى‏دهد.
- امر به معروف، سبب دلگرمى و تقویت افراد كم اراده مى‏شود.
- امر به معروف، نشانه حضور در صحنه است.
- امر به معروف، مقام و حقى است كه خداوند به اهل ایمان داده تا بر اعمال یكدیگر نظارت داشته باشند.
- نهى از منكر، جبران كننده كمبود تقواى بعضى از افراد جامعه است.
- امر به معروف، جامعه را رشد مى‏دهد و نهى از منكر، جامعه را از سقوط نجات مى‏دهد.
- امر به معروف حافظ مرزها و حقوق افراد است ؛ و جامعه بى‏فریاد، جامعه‏اى مرده است و افراد ساكت، جماداتى متنفّس بیش نیستند.
- امر به معروف و نهى از منكر، نشانه غیرت دینى، احساس مسئولیت و مشكلات مردم را مشكلات خود دانستن است.
- امر به معروف و نهى از منكر، نوعى قرنطینه روحى در برابر عیب‏ها و گناهانِ مُسرى است.
- امر به معروف و نهى از منكر، نوعى انضباط اجتماعى است؛ یعنى محدود كردن تمایلات اشخاص در برابر مصالح جامعه ؛ در واقع نوعى كنترل افراد لاابالى است.
- امر به معروف و نهى از منكر، نشانه رشد است. حضرت لوط در برابر گروه گناهكار پرسید: آیا در میان شما یك نفر رشید هست تا مانع این كار شما شود؟(2)
- با امر به معروف و نهى از منكر، مسائل داخلى جامعه حل مى‏شود و مى‏تواند با دشمنان خارجى مقابله كند.
در اهمیت امر به معروف همین بس كه علما به دلیل ارتباط قلبى انسان با آن (یعنى تنفر قلبى از منكر)، آن را در اصول دین؛ و به دلیل برخوردهاى عملى، و اینكه یكى از واجبات است، آن را در ردیف فروع دین مطرح كرده اند. شهید ثانى مى‏فرماید: آیات و روایات امر به معروف و نهى از منكر آنقدر زیاد است كه كمر را مى‏شكند.(3)
همین امروز اگر یك ابر قدرت یا قلدرى كه منطقه‏اى را بمباران مى‏كند و بزرگترین منكرات را انجام مى‏دهد، خود را در برابر فریاد همه كشورها ببیند، هرگز دست به این جنایت نمى زند. سكوت جوامع بین المللى و ترس سردمداران و بى تفاوتى و بى خبرى توده هاى مردم سبب شده است كه مستكبران جهانى در برابر بزرگترین منكرات خود هیچ احساس خطرى نكنند.
اگر كارخانه‏اى نیاز به بازرسى و نظارت مهندسان متخصص دارد، جامعه بشرى هم نیاز به نظارت و بازرسى دانشمندان اسلام شناس دارد.
در حدیث مى‏خوانیم : بهترین دوست آن است كه هنگام خلاف، مانع تو شود و بدترین دوست آن است كه به تو تذكر ندهد. امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: بهترین دوست من كسى است كه عیب هاى مرا به من هدیه كند.
در روایات مى‏خوانیم: «مؤمن همیشه مراقب كارهاى خود است» یعنى از خودش حساب پس مى‏گیرد.
آرى ! اگر ما از درون مراقب خود باشیم و مردم از برون مراقب ما باشند و در رأس، نظامى سیاسى و حكومتى مشوق خوبیها و مانع بدیها باشد، بهترین امت خواهیم بود. چنان كه قرآن مى‏فرماید: كُنْتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرُونَ بِالْمَعروفِ و تَنْهَوْن عن الْمُنكَرِ تُؤمِنُونَ بِاللّه(4)
در نهج البلاغه مى‏خوانیم: تمام كارهاى خیر و حتى جهاد در راه خدا، نسبت به امر به معروف مثل رطوبت دهان است نسبت به آب دریا.(5)
شنبه 20/12/1390 - 22:40
امر به معروف و نهی از منکر
چهارمین و پنجمین حكمت لقمان از حکمتهای ده گانه او مساله امر به معروف ونهى از منكر است، چنان كه از زبان او خطاب به پسرش مى خوانیم:
«... وامر بالمعروف وانه عن المنكر; پسرم! امر به معروف ونهى از منكر كن » (1) این دستور، از دستورهاى بسیار مهم است كه براى توضیح آن، نظر شما را به مطالب زیر جلب مى كنیم:

معنى معروف و منكر و اقسام و مراحل آن

واژه معروف در اصل هر كار نیكى است، كه علاوه بر نیكى، انجام دهنده اش آن را به این وصف بشناسد، یا توسط دیگرى به این عنوان شناسانده شود. بعضى گفته اند: «معروف یعنى شناخته شده، چرا كه فطرت پاك انسانى با آن آشنا است، و ضد آن منكر است كه به معنى ناشناخته مى باشد. بهترین راه براى شناخت معروف و نیكى، مراجعه به شرع مقدس است، كه همان عقل خارجى است. چنان كه عقل در نهاد انسان، شرع داخلى است، بنابراین، هر چیزى را كه شارع مقدس اسلام به آن امر كرد، و مسلمانان را به انجام آن ترغیب نمود، همان معروف است. روى این حساب ما در شناخت معروف، باید به دستورهاى واجب یا مستحب دین اسلام مراجعه كنیم. ونیكى آن را از نظر دین احراز نماییم. و در قرآن و روایات صدها و هزارها مصداق معروف ذكر شده است، مانند: ایمان، تلاوت قرآن، تفكر و اندیشیدن، توكل و اعتماد بر خدا، صبر و شكیبایى، پرهیزكارى، پیروى از خدا و رسول، پیشى گرفتن براى تحصیل علم و كارهاى نیك، انفاق، فرو بردن خشم، عفو و بخشش، احسان و نیكى، اطمینان به صحت وعده ها، توبه، سیر در زمین و توجه و عبرت گیرى، جهاد و پیكار، شهادت در راه خدا، عدالت، شكر خدا، دعا كردن، استقامت وایستادگى، بردبارى، خوش اخلاقى، مشورت، آموزش قرآن ودانش، صراحت و قاطعیت در بیان حق، تحمل آسیب ها و گرفتارى ها، ذكر خدا، نماز، روزه، حج، هجرت، استقامت در راه حق، مرابطه و مرزدارى، صدقه و راستى، امانت دارى، تقیه در موارد خود، دوستى با دوستان خدا، و دشمنى با دشمنان خدا، وفاى به عهد، عفت، شجاعت، سخاوت، دوستى و اتحاد با شایستگان، قیام و انقلاب براى تحقق آرمان هاى مقدس، عمل صالح، یارى دین، آمادگى براى دفاع از حق، استفاده بهینه از وقت، دعا و مناجات، رازدارى، حساب گرى، خشنودى به رضاى خدا، آشكار ساختن حق، گمان نیك، دفاع از مظلوم، صله رحم، نیكى به پدر و مادر، نیكى به همسایه، ادب در برابر استاد، حق شناسى، تدبر در قرآن، اخلاص، یاد مرگ و معاد، تلاوت قرآن، قرض الحسنه دادن، یارى كردن مؤمن، وساطت براى تحقق ازدواج بین زن و مرد و...
اما واژه منكر، در اصل به معنى كار بدى است كه همان كار، حرام یا زشت و مكروه مى باشد، كه از نظر فطرت، ناشناخته، و غریب و ناهماهنگ است.
بنابراین نهى ازمنكر بر دو گونه است: نهى از منكر واجب، نسبت به كارهاى حرام، و نهى از منكر مستحب نسبت به كارهاى مكروه. امر به معروف نیز بر دو گونه است: امر به معروف واجب نسبت به واجبات، و امر به معروف مستحب نسبت به مستحبات.
حضرت امام خمینى قدس سره الشریف در این راستا مى فرماید:
«آنچه عقلا یا شرعا واجب است، امر به آن واجب است و آنچه از نظر عقل زشت است و از نظر شرع حرام است، نهى از آن، واجب است، و آنچه مستحب است، امر به آن مستحب بوده، و آنچه مكروه است، نهى از آن، مستحب مى باشد.» (2)
مصداق هاى منكر بسیار است، مانند:
كفر، قتل نفس، گناه، جهل و نادانى، دوستى با نااهلان، ضعف اراده، اصرار بر گناه، سستى و بى حالى، اندوه بیجا، ظلم و ستم، اطاعت از كافران، كشمكش و نزاع با مؤمنان، توجه به تبلیغات باطل، راضى شدن به ظلم، كتمان حق، فروختن دین و حق به دنیا، حب تعریف بدون عمل، گمان بد، دروغ، خیانت، غیبت، عهدشكنى، انكار غیب، نمامى، زخم زبان، تهمت، ترس از كفار و منافقان، سازش با بیگانگان سلطه گر، انفاق در راه باطل، تقویت و امضاى ناحق، فتنه جویى، بدعت گذارى، حسد، تكبر، حرص، تبهكارى، بازداشت مردم از راه حق، قطع رحم، بى احترامى به پدر و مادر، ترسو بودن، عدم تدبر در قرآن، مخالفت با پیامبر (ص)، ریاكارى، پشت به دین كردن و...
براساس دلایل شرعى، از قرآن و سنت و اجماع و عقل در موارد عادى، وجوب امر به معروف و نهى از منكر، بستگى به چهار شرط دارد كه عبارتند از: دانستن معروف و منكر، به این كه از نظر شرع، نیك و مورد پسند، یا بد و ناپسند است، 2- احتمال تاثیر 3- اصرار طرف مقابل در ترك معروف و انجام گناه 4- امر به معروف و نهى از منكر موجب ضرر جانى یا ناموسى به امر به معروف ونهى از منكر كننده یا مؤمن دیگر نشود. ولى در مواردى كه اساس اسلام در خطر است، در آنجا وجوب امر به معروف و نهى از منكر نیاز به این شرایط ندارد، و باید به آن اقدام كرد، گرچه باعث كشتن و یا زیان هاى خطرناك دیگر مى شود، مانند امر به معروف ونهى از منكر حضرت امام حسین (ع) كه منجر به ماجراى كربلا و شهادت او و یارانش، واسارت عزیزانش گردید.
مساله مهم دیگر كه در كتب فقهى به طور مبسوط بیان شده، مراحل امر به معروف و نهى از منكر است، كه باید آن را دانست، و براساس آن عمل كرد، مانند: امر به معروف و نهى از منكر با قلب، سپس با زبان، سپس با عمل، و هر كدام از این مراحل داراى درجاتى، و تا هدف به وسیله درجه پایین تر محقق مى شود، نوبت به درجه بعدى نمى رسد. بر همین اساس امر به معروف و نهى از منكر، داراى شكل هاى گوناگون از نرمش، خشونت، استدلال، مجادله نیك، و برخوردهاى مختلف دیگر مى باشد، باید روش هاى بهتر و اثر بخش تر را شناخت، و با همان روش ها امر به معروف و نهى از منكر كرد، تا نتیجه بخش گردد.

نگاهى به آیات قرآن و روایات

نظر به این كه امر به معروف و نهى از منكر، اهمیت به سزایى در به سازى و پاك سازى جامعه و فرد دارد، قرآن كه یك كتاب كامل انسان سازى است، به آن اهمیت فراوان داده، و پیروانش را به توجه نظرى و عملى به این دو فریضه بزرگ و سرنوشت ساز فراخوانده است. در قرآن گاهى به آن تشویق و ترغیب شده، وگاهى به سرنوشت شوم ترك آن پرداخته شده، و در موردى، آن را براى واجدین شرایط الزامى نموده و از ویژگى لازم مؤمنان برشمرده است و... در قرآن بیش از ده مورد سخن از امر به معروف و نهى از منكر به میان آمده (3) و باید توجه داشت كه دو فریضه امر به معروف و نهى از منكر، همچون نماز بر زن و مرد واجب است، و در این جهت فرقى بین زن و مرد نیست. (4)
در روایات اسلامى نیز به مساله امر به معروف و نهى از منكر، اهمیت فراوان داده شده، و آن را از مهم ترین دستورهاى الهى برشمرده است. این روایات را مى توان به پنج گروه تقسیم كرد:
1- روایاتى كه بیانگر وجوب و لزوم امر به معروف و نهى از منكر است و بر آن تاكید شدید نموده 2- روایاتى كه حاكى از هشدار شدید بر ترك كننده آن است 3- روایاتى كه به اهمیت فوق العاده آن اشاره مى كند 4- روایاتى كه مراحل آن را بیان مى نماید 5- روایاتى كه آثار درخشان آن را تبیین مى كند، كه در اینجا براى هر كدام، از این پنج گروه، در میان ده ها حدیث به ذكر یك روایت مى پردازیم:
امام باقر (ع) فرمود: «ویل لقوم لا یدینون الله بالامر بالمعروف، والنهى عن المنكر; واى به حال ملتى كه امر به معروف و نهى از منكر را روش دینى خود قرار نمى دهد و در اعتقاد به این دو تسلیم خدا نمى شود.» (5)
امیرمؤمنان على (ع) فرمود: «فان الله سبحانه لم یلعن القرن الماضى بین ایدیكم الا لتركهم الامر بالمعروف والنهى عن المنكر; خداوند متعال پیشینیان را از رحمت خود دور نساخت، مگر به خاطر این كه امر به معروف و نهى از منكر را ترك كردند.» (6)
نیز فرمود: «و ان الامر بالمعروف والنهى عن المنكر لخلقان من خلق الله سبحانه، و انهما لایقربان من اجل، و لاینقصان من رزق; امر به معروف و نهى از منكر، دو صفت از صفات خدا هستند، این دو قطعا، نه مرگ انسان را نزدیك مى كنند و نه از رزق انسان مى كاهند.» (7)
و در عبارت دیگر مى فرماید: «گروهى از مردم با دست (عمل) و زبان و قلب، به مبارزه با منكرات برمى خیزند، آنها همه خصلت هاى نیك را در خود جمع كرده اند، گروهى دیگر تنها با زبان و قلب نهى از منكر مى كنند، این ها به دو خصلت نیك تمسك كرده اند، و یكى را از دست داده اند، گروهى دیگر تنها با قلبشان مبارزه مى كنند، اما مبارزه با دست و زبان را ترك كرده اند، این گروه بهترین خصلت ها را از این سه ترك نموده و تنها یكى را گرفته اند، و گروهى دیگر نه به زبان و نه با دست و نه با قلب نهى از منكر مى كنند: «فذلك میت الاحیاء، اینها در حقیقت مردگانى در میان زندگان هستند» . آنگاه فرمود: «و ما اعمال البر كلها والجهاد فى سبیل الله عند الامر بالمعروف والنهى عن المنكر الا كنفثة فى بحر لجى; و همه كارهاى نیك و جهاد در راه خدا در مقایسه با امر به معروف و نهى از منكر همچون قطره اى است (مقدار آبى است كه با یك دمیدن در دهان جمع شود) در مقابل دریاى پهناور. » (8)
و در مورد آثار درخشان این دو فریضه الهى، امام باقر (ع) در ضمن گفتارى فرمود: «... بها تقام الفرائض و تامن المذاهب، و تحل المكاسب، و ترد المظالم، وتعمر الارض و ینتصف من الاعداء و یستقیم الامر; در پرتو امر به معروف و نهى از منكر، سایر فرایض و واجبات برپا مى گردد، و راه ها امن مى شود، و تجارت و كاسبى مردم، حلال گشته، وهرگونه ظلم و جور برچیده شده، و زمین آباد مى گردد، و از دشمنان، انتقام گرفته گشته، و همه كارها رو به راه مى شود.» (9)

نظارت عمومى و مساله آزادى

دستور امر به معروف و نهى از منكر، جامع ترین برنامه براى اصلاح جامعه، و مبارزه با فساد، و استقرار عدالت همه جانبه، ونیكى ها و ارزش ها است، این دستور اختصاص به گروه خاصى ندارد، بلكه همه در حدود توان خود، به انجام آن موظف هستند، بنابراین این دو فریضه، یك نوع نظارت همگانى و ملى براى حفظ كشتى جامعه از غرق، و رساندن آن به ساحل نجات است، و چنین كارى از نظر عقل، تدبیر، سیاست، و تمدن صحیح، كار بسیار شایسته و بجا است، و همانند نظارت عمومى در برنامه هاى پزشكى است كه موجب پیش گیرى از بیمارى ها، و زدودن هرگونه بیمارى، و نگهدارى سلامت جامعه از خطرها مى باشد.
بعضى از مدعیان آزادى، كه كلمه مقدس آزادى را به غلط معنى مى كنند، مى گویند: بین امر به معروف و نهى از منكر با آزادى، تضاد وجود دارد، آیا به راستى چنین است؟
آزادى در همه فرهنگ ها حد و حدود و خط قرمزى دارد، هیچ كس نیست كه آزادى مطلق را روا بداند، آزادى تا آنجا محترم است كه موجب انحراف و سقوط جامعه و هرج و مرج و بى بندوبارى نشود. آزادى معقول یعنى رفع موانع رشد و كمال، براى حركت سالم به سوى تكامل است، موانع كمال همان دست اندازهایى است كه باید با امر به معروف و نهى از منكر، و نظارت عمومى، برطرف گردد، و راه براى حركت به سوى كمال صاف شود، بنابراین امر به معروف و نهى از منكر مكمل و یار تقویت كننده آزادى صحیح است. نظیر این شبهه در عصر پیامبراكرم (ص) نیز این شبهه القاء شد، پیامبر اكرم (ص) با ذكر مثالى روشن به آن پاسخ داده، فرمود: «اجتماع ما بسان یك كشتى است، سرنشینان كشتى تا آنجا آزادند كه موجب هلاكت دیگران نشوند، هرگاه مسافرى از این آزادى سوء استفاده كند و بخواهد با میخ یا تیشه اى كشتى را سوراخ نماید، همه مسافران با شدت به او اعتراض نموده و از او جلوگیرى مى نمایند، و با نهى از منكر خود، كشتى و سرنشینانش را از خطر حفظ مى نمایند.» این كار یك موضوع كاملا عقلانى و فطرى الزامى است، و ضد آن قطعا دیوانگى و خودكشى است، آیا آزادى به انسان اجازه مى دهد كه خودكشى كند یا دیوانگى نماید؟
مثال دیگر این كه: افراد اجتماع همچون اعضاء یك پیكرند، اگر در پیكر انسانى، غده چركینى پدیدار شد و در حال گسترش بود، هرگاه جراح متخصص آن غده چركین را با جراحى بیرون آورد، مى توان گفت كارى خلاف آزادى نموده است، با توجه به این كه او با این كار سایر اعضاء را از خطر آن غده نجات داده است. (10)
نكته قابل توجه این كه در مساله امر به معروف و نهى از منكر، در اسلام تعبیر امر و نهى شده، یعنى باید دخالت كرد و به طور جدى فرهنگ هاى باطل را از بین برد، و فرهنگ نیك الهى را جایگزین آن نمود.

پاسخ به دو سؤال قرآنى

در قرآن، گاهى آیاتى دیده مى شود كه گویى با مساله امر به معروف و نهى از منكر، تضاد دارند:
1- مثلا در آیه 105 سوره مائده مى خوانیم: «یا ایها الذین آمنوا علیكم انفسكم لا یضركم من ضل اذا اهتدیتم; اى كسانى كه ایمان آورده اید، مراقب خودتان باشید، وقتى كه شما هدایت یافتید، گمراهى گمراه شدگان به شما زیانى نمى رساند.» گرچه ظاهر این آیه بیانگر آن است كه هر كسى باید به اصلاح خود بپردازد، در این صورت گمراهى گمراهان به او زیانى نمى رساند، بنابراین امر به معروف ونهى از منكر دیگران منتفى است. پاسخ آن كه با توجه به آیات قبل و بعد از این آیه روشن مى شود كه این مورد مربوط به كافران لجوج و منافقان كوردل است، و این آیه ناظر به موارد علم به عدم تاثیر امر به معروف و نهى از منكر است، كه در این صورت این دو فریضه واجب نیستند، و یا این كه آیه مى گوید: پس از امر به معروف و نهى از منكر، اگر كافران و منافقان نپذیرفتند، شما اگر خود را پاك نگهدارید، گمراهى آنها به شما زیانى نمى رساند.
2- آیه دیگر این كه بعضى از شبهه افكنان مى گویند: قرآن مى فرماید: «ولا تلقوا بایدیكم الى التهلكة; و خود را با دست هاى خود به هلاكت نیفكنید.» (11) ظاهر این آیه این است كه انسان باید جان خود را حفظ كند، و خود را به هلاكت نیفكند، ولى در بعضى از مراحل امر به معروف و نهى از منكر، خطر و ضرر وجود دارد، بنابراین در آن مورد نباید امر به معروف و نهى از منكر كرد.
پاسخ این كه: اولا با توجه به صدر و ذیل آیه و شان نزول آن، به دست مى آید كه آیه مربوط به انفاق در راه خدا است، در آیات قبل سخن از جهاد با دشمن به میان آمده، منظور از این آیه این است كه براى فراهم نمودن مقدمات جهاد، انفاق كنید، و با انفاق نكردن، و یا اسراف در انفاق، خود را به هلاكت نیندازید، و مى توان گفت منظور از آن نهى از افراط و تفریط در هر چیزى از جمله انفاق است، اما آیات و روایاتى كه مى گوید: در راه نهى از منكر، خود را به زحمت و مشقت بیندازید، و با تحمل سختى ها، این فریضه الهى را ترك نكنید، در چنین كارى هلاكتى وجود ندارد، بلكه موجب پاداش هاى سرشار الهى و حتى سعادت شهادت خواهد شد، آیا شهادت هلاكت است؟ به عبارت دیگر در مساله قانون اهم و مهم، باید مهم را فداى اهم كرد، تحمل ضرر جزیى و زودگذر در برابر كسب منفعت بزرگ و همیشگى، هرگز هلاكت نخواهد بود. براى تكمیل این بحث و بررسى، نظر شما را به داستان جالب زیر جلب مى كنیم:
روایت شده: اسلم بن ابى عمران گوید: ما در قسطنطنیه (اسلامبول فعلى در تركیه) بودیم، عقبة بن عامر با مردم مصر حضور داشتند، و فضالة بن عبید با مردم شام در آنجا بودند، لشگر عظیمى از روم براى جنگ با مسلمین، به میدان تاختند، ما بى درنگ صف هاى خود را براى مقابله با آنها منظم كردیم، در این میان یكى از مسلمانان به قلب لشگر روم یورش برد، جمعى از مسلمین فریاد زدند: «این مرد با دست خود خود را به هلاكت افكند» (با این كه در قرآن از چنین كارى نهى شده است) ابوایوب انصارى، صحابى معروف پیامبر (ص) برخاست و گفت: اى مردم! شما این آیه «ولا تلقوا بایدیكم الى التهلكة » را پیش خود تاویل و تفسیر به راى مى كنید، این آیه درباره ما گروه انصار نازل شده است، آنجا كه وقتى خداوند دینش را پیروز كرد، و حامیان دین بسیار شدند، بعضى از ما محرمانه به یكدیگر مى گفتیم اموال ما به هدر رفت، و خداوند متعال اسلام را پیروز نمود و طرفداران اسلام بسیار شدند، اگر ما اموالمان را براى خود نگه مى داشتیم اكنون از آن استفاده مى كردیم، در رد گفتار ما این آیه نازل شد: «وانفقوا فی سبیل الله ولا تلقوا بایدیكم الى التهلكة; و در راه خدا انفاق كنید، و خود را با دست خود به هلاكت نیفكنید.» بنابراین منظور از هلاكت، نگهدارى اموال واصلاح آن براى خود و ترك انفاق در راه جنگ با دشمن است. (12)

لقمان و مساله امر به معروف و نهى از منكر

از ویژگى هاى سیره درخشان لقمان این بود كه به مساله امر به معروف و نهى از منكر، اهمیت بسیار مى داد، همواره مردم را با نصایح حكیمانه و پرجاذبه خود به سوى راه هدایت فرا مى خواند، و از انحرافات برحذر مى داشت، از این رو بسیارى از نصایح او در كتاب هاى آسمانى و در زبان اولیاى خدا، نسل به نسل نقل شده، و دین گرایان دنیا در هر عصر و مكان با اندرزهاى عمیق او آشنا هستند، او بسیار موعظه مى كرد، و لطیف سخن مى گفت، از مثال هاى جالب و روشن براى فهم معانى استفاده مى كرد، و مساله هدایت گرى در سرلوحه برنامه هر روز و شب او بود. هم خود در عرصه هاى مختلف به امر به معروف و نهى از منكر مى پرداخت، و هم سفارش مى كرد كه به این فریضه بزرگ اهمیت بدهند، چنان كه به پسرش نیز این سفارش مهم را نمود.

پی نوشت:

1. سوره لقمان، 17.
2. تحریرالوسیله، ج 2، ص 463.
3. مانند آیه 3 سوره عصر، آیه مورد بحث (لقمان - 17)، آیه 199 و 157 اعراف، آیه 163 و 166 همین سوره، آیه 104 و 110 و 113 و 114 آل عمران، آیه 41 حج، آیه 71 توبه و 111 و 112 همین سوره.
4. چنان كه در آیه 71 توبه به این مطلب تصریح شده است.
5. وسائل الشیعه، ج 11، ص 392.
6. نهج البلاغه، خطبه 192.
7. همان، خطبه 156.
8. همان، حكمت 374.
9. وسائل الشیعه، ج 11، ص 395.
10. این مساله همان است كه در قرآن مى خوانیم: «واتقوا فتنة لا تصیبن الذین ظلموا منكم خآصة; از بلاهایى بترسید وبرحذر باشید كه هنگامى كه وارد شد، تنها دامنگیر گنهكاران نمى شود، بلكه گنهكار و بى گناه در دامن آن مى سوزند.» (انفال - 25)
11. بقره، 195.
12 . تفسیر الدر المنثور، طبق نقل تفسیر المیزان، ج 7، ذیل آیه 195 بقره.

منبع: www.kh-setadehya.ir
شنبه 20/12/1390 - 22:38
آموزش و تحقيقات

محققان در جنوب استرالیا فسیل قدیمی‌ترین ارگانیسم با اسكلت متعلق به 560 میلیون سال قبل را كشف كردند كه به بررسی روند تكاملی زندگی موجودات كمك می‌كند.

به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این حیوان «كروناكولینا آكولا» نام دارد كه 550 تا 560 میلیون سال قبل می‌زیسته است و قدیمی‌ترین ارگانیسم اسكلت‌دار جهان محسوب می‌شود.

كشف این حیوان اسكلت‌دار به بررسی تكامل زندگی بویژه كشف علت انقراض حیوانات، واكنش ارگانیسم‌ها به تغییرات محیطی و بررسی امكان وجود حیات در سیارات دیگر كمك شایانی خواهد كرد.

شكل «كروناكولینا آكولا» شبیه انگشتدانه با چهار خار 20 تا 40 سانتی متری در اطراف بدن است و محل زندگی این حیوان كف دریا بوده است.

این حیوان در دوره «ادیاكاران» مربوط به 488 تا 542 میلیون سال قبل و پیش از بروز تنوع موجودات بر روی زمین در دوره كامبرین می زیسته است.

«مری دروزر» محقق زمین شناسی دانشگاه كالیفرنیا تأكید می كند: پیش از این عنوان شده بود كه حیوانات تا دوره كامبرین دارای بدنی نرم بوده و عضو سختی ندارند؛ اما اكنون ارگانیسمی با ساختار اسكلتی كشف شده است كه قدمت آن به قبل از دوره كامبرین باز می‌گردد و قدیمی‌ترین حیوان با ساختار سخت محسوب می‌شود.

«كروناكولینا آكولا» در یك فسیل به عمق دو سانتیمتری كشف شده است، اما محققان معتقدند كه اندازه این حیوان ابین سه تا پنج سانتی متر بوده است.

نتایج یافته محققان كالیفرنیا در مجله Geology منتشر شده است.

شنبه 20/12/1390 - 22:28
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته