1 ـ جامعه دینى پویا از مردمانى شاداب تشكیل یافته است كه در برابر
رفتارهاى ضد دینى از خود حساسیت نشان مى دهند و در مقابل هرآفتى كه نظام
فكرى و رفتارى شان را تهدید كند, رفتارى درخود بروز مى دهند. چنین مردمى بى
گمان در برابر نشر ارزش ها احساس آرامش و رضایت و در هنگامه ى جلوه ى ضد
ارزش ها احساس تلاطم و تلخى مى كنند. چنین كاركرد مردمى است كه سلامت مجتمع
دینى را جاودانه وموجب مباهات در برابر دیگر جوامع مى سازد.
2 ـ در
مدینه ى محمد(ص) كاركرد نظارتى ((مردم هوشیار)) از دیگر مولفه هاى نظارتى
بیگانه نمى باشد. بلكه تحت عنوان (امر به معروف و نهى از منكر) رفتارها,
منسجم شده و با دیگر عناصر نظارتى رابطه اى منطقى یافته است. از این رو
بروز این كاركرد در جامعه دینى نه تنها عامل تخریب انتظامات موجود نیست
بلكه بهترین و كاراترین مولفه نظم بخشى دینى است.
3 ـ در مقاله اى كه
پیش روى شماست, با این فریضه مترقى كه جامعه دینى را در مسیر اصلاح همیشگى و
پویایى جاودانى قرار مى دهد, با امیرمومنان على(ع) آشنا مى شویم, براى
رعایت اختصار, تنها به ذكر گوشه ها و مطلع ها بسنده مى كنیم و در بخش اول
به چند مبحث (بررسى واژه هاى مربوط, جایگاه و ارزش, دعوت به نور, مراتب امر
و نهى) مى پردازیم.
بررسى واژه ها
((آنچه
را عقل و شرع نیكو مى داند, معروف مى نامند كه در دایره احكام تكلیفى همان
واجبات و مستحبات است. آنچه را عقل و شرع ناپسند مى داند, منكر مى نامند كه
در دایره احكام تكلیفى همان حرام و مكروه است.))(1)
پیرامون واژه
((امر)) و ((نهى)) باید گفت: امر به معروف به معناى سوق دادن به كارخوب با
((چهره, زبان, عمل)) و نهى از منكر, به معناى منع از كار بد با ((چهره,
زبان و عمل)) است. و البته ازموضع برتر و قدرت, خواستار چیزى بودن را امر و
خواستار منع آن را نهى مى گویند. با در نظرگرفتن این دو مشخصه (سوق دادن و
قدرت) باید گفت: قدرت همواره مظاهر فیزیكى ندارد و گاه باشیوه هایى ناپیدا
به سامان دادن امور (سوق به معروف و بازدارى از منكر) بروز مى نماید, لذا
شایسته نخواهد بود, تنها آن بخش از نیكى ها و بدىها را كه وجود دارند, در
نظر بگیریم, بلكه باید (ایجاد خوبى, زمینه سازى, گسترش, تكمیل و...) آن را
نیز باید در نظر داشت همین طور در نهى از منكر. با این توضیح, آموزش عمومى,
پاكسازى اخلاقى, موعظه و پند, تربیت كودكان و جوانان, تإلیف و نشر,
بیدارسازى و هوشیار سازى, همه جزو شاخه هاى مقدماتى امر به معروف خواهند
بود. و به همین ترتیب ((منع از تإسیس مراكز فساد با تخریب آن, پاسخ صحیح به
مكتب ها وافكار باطل, رد كتاب ها و مقالات گمراه كننده و مبارزه با ظلم و
فساد و فقر, آماده سازى جامعه براى مبارزه با استثمار و...)) همه از مقدمات
و شاخه هاى نهى از منكر خواهند بود. پیرامون واجب و نوع آن نیز باید گفت:
واجب به معناى الزام آور بودن است كه مكلف در صورت خوددارى از انجام آن
بازخواست و در صورت انجام, مستحق پاداش خواهد شد. گروه كثیرى ازفقها به
كفایى بودن آن قائل شده اند.(2)
البته امام خمینى(ره) در فرازى از رساله
خویش معتقد است: ((اگر در امر به معروف و نهى از منكر نیاز به اقدام گروهى
باشد, و عده اى اقدام كرده ولى مقصود حاصل نگردد, در این صورت از دیگران
ساقط نمى شود.)) با توجه به این مطلب مى توان عینى بودن یا كفایى بودن را
از هم جدا كرد. به این ترتیب كه اگر گستره منكر و معروف را هركار خوب
(زمینه كار خوب, تهیه مقدمات, توسعه, تكمیل و در نهایت انجام كار خوب) و بد
(رفع زمینه كار بد, تهیه مقدمات منع, توسعه, تكمیل و در نهایت ترك كار بد)
بدانیم چنین هدف بزرگى در همه ابعاد آن خصوصا در عصر ما بدون اقدام فردفرد
مسلمانان امكان تحقق نخواهد یافت. لذا این گونه امور در حد وسع و توان
هركسى بر او واجب عینى خواهد بود. اما اگر تنها به تعدادى از خوب هاى متروك
یا در معرض ترك توجه كردیم (و همین طور در بخش منكر) در این صورت گستره
معروف و منكر را محدود كرده ایم و انجام آن كفایى خواهد بود.(3)
ضرورت امر به معروف و نهى از منكر
ملامهدى
نراقى, رحمت الله علیه, در كتاب جامع السعادات مى نویسد: ((بزرگترین مراسم
دین, امر به معروف و نهى از منكر است. این دو از امور مهمى هستند كه انبیإ
الهى به خاطر اجراى آن مبعوث شدند و پس از آن ها اوصیإ راهشان را ادامه
دادند. امر به معروف و نهى از منكر یك قطب است كه آسیاب ملت ها و دین
براساس آن مى چرخد.)) ویژگى اصلاحگرى كه در امربه معروف و نهى از منكر
نهفته, عامل اصلى چنین كاركردى است. چنان كه بدون آن, غبارهاى غفلت,
انحراف, تحریف و جهل به مرور سیماى دین را مكدر ساخته و سرانجام چهره اى
خلاف واقع از آن نزد مردم ترسیم خواهد كرد. سیمایى كه نه تنها عامل جذب
مردم به دین نخواهد شد, بلكه موجب ایجاد نفرت و گریز آنان نیز خواهد شد.
براین اساس است كه امام على(ع) برپایى واجبات را بدان وابسته مى داند و مى
فرماید: ((انها اذا ادیت واقیمت استقامت الفرائض كلها هینها و صحبها و ذلك
ان الامر بالمعروف و النهى عن المنكر دعإ الى الاسلام مع رد المظالم و
مخالفه الظالم و قسمه الفىء و الغنائم و اخذ الصدقات من موافقها و وضعها فى
حقها.))(4)
هرگاه امر به معروف و نهى از منكر انجام شود, همه واجب هاى
الهى از ساده و دشوار به پاداشته مى شوند و این بدان سبب است كه امر به
معروف و نهى از منكر, مردم را به اسلام فرا مى خواند. مظالم را و حقوق مردم
را به آن ها برمى گرداند. با ستمگر به مخالفت برمى خیزد. فىء وغنائم را
تقسیم مى كند و صدقات را از محل آن گرفته و در جاى خود به مصرف مى رساند.
برهمین اساس امام فرزندش محمدبن حنفیه را به اقامه امر به معروف و نهى از منكر فرا مى خواند. امام(ع) او را این چنین وصیت مى كند:
((و آمر بالمعروف تكن من اهله فان استتمام الامور عندالله تبارك و تعالى الامر بالمعروف و النهى عن المنكر.))(5)
امر به معروف كن تا از اهل آن باشى, زیرا تكمیل كارها نزد خداوند تبارك و تعالى به امر به معروف و نهى از منكر است.
البته
دلیل چنین سخنى نیز آشكاراست; زیرا در صورتى كه امر به معروف و نهى از
منكر نباشد, تضمینى براى تداوم سلامت امور وجود ندارد و هر لحظه احتمال
ارتجاع از دین و معروف و رویكرد به منكر وجود دارد و تنها ضامن, همین امر و
نهى است كه در صورت هرنوع مفسده اى كارها را در روال صحیح خود خواهند
انداخت. موضوعى كه امام نیز بدان اشاره مى كند و مى فرماید: ((فرض الله
الامر بالمعروف مصلحه للقوام و النهى عن المنكر ردعا للسفهإ))(6)
خداوند امر به معروف را به خاطر مصلحت و صلاح توده مردم و نهى از منكر را براى بازداشتن سفها وبى خبران واجب كرد.
حقیقت
این است كه وجود افرادى كه همواره درصدد تخریب دین هستند, قابل انكار
نیست, كافران, منافقان و... همه در پى نابودى دین الهى هستند تا به اهداف
دنیایى خود دست یابند. اما امر و نهى مومنان باعث عقب نشینى و حتى ذلت آنان
خواهد شد. و از طرفى به دلیل پشتیبانى از دین و دفاع از احكام آن, نوعى
حمایت دفاعى از دینداران نیز خواهد بود. امام(ع) مى فرماید: ((من امر
بالمعروف شد ظهور المومنین و من نهى عن المنكر ارغم انوف المنافقین و... من
شنیئى الفاسقین و غضب لله غضب الله له و ارضاه یوم القیامه))(7)
كسى كه
امر به معروف كند, مومنین را نیروبخشیده و كسى كه نهى از منكر كند, بینى
منافقان را به خاك مالیده... و آن كه با فاسقان مخالفت كند و براى خدا خشم
گیرد, خدا به نفع او خشمگین مى شود و در روز قیامت او را خوشحال مى كند.
در
این روایت توجه به تفاوت كاركرد امر به معروف و نهى از منكر نیز لازم است.
بدین صورت كه نقش امر به معروف معمولا ایجابى است مانند مصلحت توده ها
و... اما نقش وكار كرد نهى از منكر معمولا سلبى است مانند بازداشتن سفیهان
و... از این روى براى حفظ دین, عمل به هردو مورد نیاز خواهد بود و هریك به
تنهایى كفایت از دیگرى نخواهد كرد.
در این بخش جایگاه امر به معروف و نهى از منكر در عقاید و احكام دینى را به صورت فهرست وار مرور مى كنیم:
جایگاه امر به معروف و نهى از منكر
شاخه اى از جهاد
از
دیدگاه على(ع) امر به معروف و نهى از منكر شاخه اى از جهاداست. امام
على(ع) در مقابل پرسشى پیرامون ایمان, مى فرماید: ایمان چهار ستون دارد;
صبر, یقین, عدل و جهاد... جهاد هم چهار قسمت دارد; امر به معروف, نهى از
منكر, راستگویى در همه شرایط حساس و مخالفت با فاسقان.(8)
غایت دین
غایه الدین الامر بالمعروف و النهى عن المنكر و اقامه الحدود.(9)
هدف اصلى دین, امر به معروف و نهى از منكر و به پاداشتن حدود است.
مبناى برادرى و جامعه دینى
تبتنى
الاخوه فى الله على التناصح فى الله والتباذل فى الله و التعاون على طاعه
الله و التناهى عن معاصى الله و التناصر فى الله و اخلاص المحبه.(10)
برادرى
در راه خدا برچند چیز بناشده است; نصیحت كردن به همدیگر در راه خدا, بخشش
به هم در راه خدا, كمك به یكدیگر بر اطاعت خدا, باز داشتن یكدیگر از
نافرمانى خدا, یارى همدیگر در راه خدا و خالص بودن در دوستى.
پاداش امر به معروف و نهى از منكر
گاه
برانگیختن شخص براى انجام امرى واجب چنان ارزشمند مى شود كه پاداش همسان
با اصل عمل به وى عطا مى شود و این انگیزش, انجام نمى شود مگر به وسیله امر
به معروف و یا نهى از منكر. زیرا در صورتى كه امرى نمى شد, اساسا كارى هم
صورت نمى گرفت و یا اگر نهى نمى شد, حرامى ترك نمى شد. لذا امام على(ع) به
نقل از پیامبراكرم(ص) مى فرمود: ((من شفع شفاعه حسنه اوامر بمعروف... فان
الدال على الخیر كفاعله.))(11)
آن كه براى كار خوب پادرمیانى كند, یا امر به معروف كند... پس (بداند) كه راهنمایى كننده به خیر مانند انجام دهنده آن است.
و مى فرمود: ((من امر بمعروف او نهى عن منكر او دل على خیر او اشار به, فهو شریك و من امر بسوء او دل علیه او اشار به فهو شریك))(12)
آن
كه امر به معروف یا نهى از منكرى كند یا به خیرى راهنماى یا اشاره كند, پس
(در اجر آن) شریك است. و آن كه به بدى امر یا دلالت یا اشاره كند, او نیز
در گناه آن شریك است.
آرى, ائمه معصومین(علیهم السلام) از كتاب
امیرمومنان(ع) نیز حكایتى پیرامون نتیجه اخروى چنین اقدامى نقل كرده اند:
((در كتاب على(ع) یافتیم كه قصه اصحاب سبت (شنبه) را ذكر كرده بود كه گروهى
از آنان به كار منكر اقدام كردند و عده اى این كارشان را تقبیح كردند.))
سیدانى مى گوید: در نسخه اى حدیثى غیر از این دید. و انگاه آن حدیث را این
گونه نقل مى كند:
((كانوا ثلث فرق فرقه باشرت المنكر و فرقه انكرت علیهم
و فرقه داهنت اهل المعاصى. فلم تنكر و لم تباشر المعصیه فنجى الله الذین
كانوا انكروا و... ))(13)
سه گروه بودند: عده اى كار منكر انجام مى
دادند. گروهى عمل آنان را تقبیح كردند و گروهى مسامحه كردند و كارشان را
تقبیح نكردند; البته مباشرت هم نكردند. خداوند تقبیح كننده ها را نجات
داد...
دعوت به سوى نور
بسترسازى براى امر و نهى
عمل
منكر یا ترك معروف, در پى مقدمات ذهنى مختلف از فرد مورد نظر سر مى زند.
لذا, امر و نهى بدون درنظر گرفتن این مقدمات, در واقع به مانند انداختن تیر
در تاریكى خواهد بود. آمر و ناهى باید این مقدمات را بیابد و براى آن پاسخ
مناسب فراهم كند و به این ترتیب ابتدا آن مقدمات و پایه هاى منكر یا ترك
معروف را نزد آن شخص سست كرده و سپس اقدام به امر و نهى كند, نمونه اى از
سیره امام را مى خوانیم:
حضرت وقتى مى خواست مردم كوفه را به سوى جنگ و
جهاد با دشمن دعوت كند, ابتدا مشروعیت و مقبولیت حكومت خود را به آنان شرح
داد تا شبهه هاى ذهنى از این جهت برطرف گردد. او این نامه را برایشان
نگاشت:
((از بنده خدا, على امیرمومنان به اهل كوفه... من ازواقعه عثمان
چنان به شما خبر دهم كه شنیدنش مانند دیدنش باشد. مردم به او طعنه زدند و
من مردى از مهاجرین بودم كه اكثر خواهان بازگشت او به راه راست بودم و كمتر
او را سرزنش مى كردم ولى طلحه وزبیر باتندى با او برخورد مى كردند و با
شدت و خشونت با او مواجه مى شدند و عایشه هم درباره ى وى رفتارى خشمگینانه
داشت. پس مردم گرد آمدند و او را كشتند و بدون اكراه و اجبار بلكه با
اختیار با من بیعت كردند. بدانید كه مدینه نا آرام است و آن را به اضطراب
افكنده اند; چون دیگ مى جوشد. و فتنه برپا شده است, هرچه زودتر به سوى
فرمانده خویش بشتابید و به نبرد با دشمن خویش اقدام كنید. ان شاء
الله))(14)
دعوت به معروف و شیوه ها
امام
خود مردم را به معروف دعوت مى كرد و از منكر باز مى داشت و این موضوع به
عنوان ویژگى جدایى ناپذیر از شخصیت وى در بین روحیاتش شناخته شده بود.
حسن بن ابى الحسن بصرى مى گوید:
وقتى
امام على(ع) وارد بصره شد, به دنبالش روان شدم, حضرت نگاهى به من كرد و
پرسید: آیا كارى دارى؟ گفتم: سخنى به من یاد بده كه خداوند مرا به آن سود
ببخشد.
فرمود: هركس سه ویژگى داشته باشد, دنیا و آخرتش سالم است; كسى كه
امر به معروف كند و خود نیز بدان عمل كند; كسى كه نهى از منكر كند, خود هم
از منكر دور باشد و آن كه مراقب حدود الهى باشد.
آنگاه امام وارد بازار
شد و فرمود: اى بندگان دنیا, شما كه در روز به سوگند خوردن مشغول هستید و
شب مى خوابید و در بین این دو از آخرت غافل هستید, پس كى به جمع زاد وتوشه
مى پردازید...؟
مردى گفت: اى امیرمومنان! ما براى گذران زندگى چاره اى جز این نداریم.
فرمود:
كار و تلاش براى امرار معاش از راه حلال, انسان را از عمل براى آخرت باز
نمى دارد. آن كس كه سركشى كند و زندگى دنیا را برگزیند, جایگاهش دوزخ
است(15)
و به كارگزارانش مى فرمود: ((قلم هاى خود را نازك و تیز كنید و
بین سطرها را نزدیك به هم بگیرید و زیادى كلمات را حذف نمایید و منظورها را
در نظر بگیرید و شما را از پرحرفى و پرنویسى برحذر مى دارم, چون اموال بیت
المال نمى تواند چنین خسارت هایى را تحمل كند.(16)
اما آنچه مهم است شیوه هایى است كه امام به عنوان آمر و ناهى و مبلغ دین از آن ها سود مى برد.
1 ـ امر و نهى مناسب باموقعیت
استفاده
ازلحظات حساس, كه احتمال تإثیر سخن را افزایش مى دهد, یكى از شیوه هایى
است كه امام از آن سود مى برد. از جمله آن ها وصیت ها و سخنان حضرت در لحظه
شهادت است. حضرت در وصیتش به امام حسن(ع) فرمود:
((وإمر بالمعروف تكن من اهله و انكر المنكر بیدك و لسانك و باین من فعله بجهدك و جاهد فى الله حق جهاده...))(17)
امر
به معروف كن تا خود اهل آن شوى و با دست و زبان, در نهى از منكر بكوش و با
تلاش سخت از هركسى كه بدان دست یازد, فاصله بگیر و در راه خدا به گونه اى
جهاد كن كه بایسته است...
2 ـ یادآورى قیامت و تشبیه عذاب آن بر دردهاى دنیوى انسان
امام
از این شیوه نیز استفاده مى كرد. از جمله مى فرمود: بدانید پوست نازك شما
تحمل آتش دوزخ را ندارد; بنابراین به خودتان رحم كنید. زیرا تجربه كرده اید
كه در دنیا در برابر مشكلات پایدار نبودید و مى دانید كه اگر خارى به
بدنتان برسد, چگونه ناله مى كنید و اگر بلغزید و زمین بخورید و خون جارى
شود, بى صبرى نمایید و از سنگ ها و ریگ هاى داغ جلو آفتاب ناله تان به عرش
مى رسد, پس چگونه در برابر آتش دوزخ كه از قهر خدا سرچشمه مى گیرد, تحمل مى
نمایید؟ !(18)
3 ـ پیمان گرفتن
امام(ع) به
فرزندش امام حسن(ع) وصیت كرد:((... رسول خدا(ص) با من عهد كرد و فرمود: اى
على! امر به معروف كن و از منكر با دست و اگر نتوانستى, با زبان و گرنه,
با قلب خود نهى كن و اگر نشد, خودت را ملامت نكن.))(19) امام(ع) خود نیز از
اهل یمن پیمان گرفت.(20)
پی نوشت:
1 ـ رساله حضرت امام خمینى(ره).
2 ـ امام خمینى(ره).
3 ـ آیت الله نورى همدانى, امر به معروف و نهى از منكر. ص 106.
4 ـ تحف العقول, ص ;241 وسایل الشیعه, ج 11, ص 403 و بحارالانوار, ج 100, ص 79.
5 ـ جامع احادیث الشیعه, ج 14, ص 419.
6 ـ نهج البلاغه, صبحى صالح, كلمات قصار, ش 251.
7 ـ نهج البلاغه, مصطفى زمانى, سخن 31, ص 857.
8
ـ ((والجهاد منها على اربع شعب على الامر بالمعروف و النهى عن المنكر, و
الصدق فى المواطن وشنآن الفاسقین فمن امر بالمعروف...)) (جامع احادیث
الشیعه, ج 14, ص 403.)
9 ـ غررالحكم, شماره 6373.
10 ـ همان, شماره 4532.
11 ـ جامع احادیث الشیعه, ج 14, ص 384.
12 ـ بحارالانوار, ج 97, ص 76.
13 ـ كافى, ج 2, ص 361 و جامع احادیث الشیعه, ج 14, ص 401.
14 ـ بحارالانوار, ج 32, ص 84, به نقل از نهج البلاغه.
15 ـ امالى شیخ مفید, ص 39.
16
ـ ادقوا اقلامكم و قاربوا بین سطوركم و احذفوا من فضولكم و اقصدوا المعانى
و ایاكم والاكثار فان اموال المسلمین لاتحتمل الاضرار. (خصال صدوق, ص
219.)
17 ـ نهج البلاغه, نامه 31.
18 ـ همان, فیض الاسلام, خطبه 182, ص 603.
19 ـ دعائم الاسلام, ج 2, ص 351.
20 ـ نهج البلاغه, نامه 174, ص 1077.
منبع:www.kh-setadehya.ir