• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 14221
تعداد نظرات : 3204
زمان آخرین مطلب : 3718روز قبل
شعر و قطعات ادبی

علي مولاي مظلومان عالم
بگو از نارفيقان چون بنالم

از آن شامي که سر در چاه کردي
مرا از درد خويش آگاه کردي

طنين ناله در افلاک افتاد
تمام آسمان بر خاک افتاد

پر و بال تو ((زهرا)) را شکستند
تو را با ريسمان فتنه بستند

کدامين شب از آن شب تيره تر بود
که زهرا حايل ديوار و در بود

زمان بر سينه خود سنگ مي کوفت
زمين از داغ زهرا شعله ور بود

تو مي ديدي ولي لب بسته بودي
که آيين محمد در خطر بود؟

ندانستم که در چشم حقيقت
کدامين مصلحت مد نطر بود

گلويت استخواني اتشين داشت
که فريادت فقط در چشم تر بود؟

فداي تيغ عريان تو گردم
کسي آيا زتو مظلوم تر بود؟

مه خورشيد طلعت کيست؟ زهرا
چراغ شعله خلقت کيست ؟ زهرا

پس از زهرا علي بي همزبان شد
اسير امتي نامهربان شد

علي تنهاست در يک قوم گمراه
زبانش را که مي فهمد به جز چاه

پس از او کيسه نان و رطب کو
صداي ناله هاي نيمه شب کو

خدايا کاش آن شب بي سحر بود
که تيغ ابن ملجم شعله ور بود

اذان گفتند و ما در خواب بوديم
علي تنها به مسجد رهسپر بود

در آن شب تا قمر در عقرب افتاد
غم عالم به دوش زينب افتاد

فدک شد پايمال نانجيبان
علي لرزيد و در تاب و تب افتاد

يقين دارم به جرم فتح خيبر
فدک در دست ال مرحب افتاد

علي جان کوفيان غيرت ندارند
که فرمان تو را گردن گذارند

علي جان کوفيان با کياست
جدا کردند دين را از سياست

بنام دين سر دين را شکستند
دو بال مرغ امين را شکستند

شنبه 21/3/1390 - 11:29
شعر و قطعات ادبی

اگر هزار بشير آمد و نذير آمد
محمد است كه بي مثل و بي نظير آمد

مزاج عالميان چون به شور و شر گرديد
به خير جامعه خيرالبشر بشير آمد

به دور پادشه عادلي كه پيش درش
قصور عاليه‌ي قيصري قصير آمد

زآسمان رسالت بتافت ختم رسل
كه چرخ معدلت از طلعتش منير آمد

عقول ناقصه از شرم دم فرو بستند
كه عقل كامل و كل در سخن دلير آمد

به قدرت صمدي در صنم شكست افتاد
كه دور سلطنت واحد قدير آمد

بساط ظلم برافتاد از بسيط زمين
بشير عدل الهي چو بر سرير آمد

نخست مرد خدايي كه دست بيعت داد
رسول را به صباح و مسا ظهير آمد

علي ولي خدا صاحب ولايت بود
كه به‌هر نصرت حق ناصر و نصير آمد

بدان مثابه كه هارون وزير موسي بود
علي معين رسول آمد و وزير آمد

به پاس خدمت پيمان شه ولايت شد
كه مست جام ولا از خم غدير آمد

علي به خدمت اسلام فضل سبقت داشت
كه پاس خدمت ديرينه ناگزير آمد

علي ز روز صعر از كبار امت بود
اگرچه در شمر سال و مه صفير آمد

وصايت علي آموخت حكمتي ما را
كه بر حكومت اقوام دلپذير آمد

كه پيشوايي ملت نصيب مرداني است
كه سبق خدمتشان بر جوان و پير آمد

كسي است رهبر آزادگان كه از سر جان
گذشت در ره آزادي و اسير آمد

اسير نفس نشد يك نفس علي ولي
نشد اسير كه بر مومنين امير آمد

امير خلق كجا و اسير نفس كجا
كه سربلند نشد هر كه سر به زير آمد

علي نداد به باطل حقي ز بيت‌المال
كه از حساب و كتاب خدا خبير آمد

علي نخورد غذايي كه سير برخيزد
مگر كه سير خورد آن كه نيم سير آمد

علي غني نشد الا به يمن دولت فقر
كه دولتش به طرفداري فقير آمد

علي ستم نكشيد و حقير ظالم نشد
نشد حقير كه ظالم برش حقير آمد

علي ز مظلمه‌ي خلق سخت مي‌ترسيد
كه حق به مظلمه‌ي خلق سختگير آمد

درود باد بر آن ملتي كه رهبر وي
چنين باشد مقام و چنين خطير آمد

غدير خم نه همين عيد مذهبي ماراست
كه عيد ملي ما نيز در غدير آمد

به مهر آل علي غاصب از عجم بگريخت
به دوستي علي شو كه دستگير آمد

درود باد بر ايران كه نقش تاريخش
ز مهر آل علي نقش هر ضمير آمد

درود باد بر ايران كه انتقام علي
ز روبهان بگرفت و به كام شير آمد

سخن به مدح علي كس نگفت چون سرمد
اگر هزار سراينده و دبير آمد

شاعر : صادق سرمد

       
شنبه 21/3/1390 - 11:28
شعر و قطعات ادبی

سيد و سرور بگو كيست به غير از علي

جان پيمبر بگو كيست به غير از علي

صاحب منبر بگو كيست به غير از علي

خواجه‌ي قنبر بگو كيست به غير از علي

ساقي كوثر بگو كيست به غير از علي

شاه ولايت كه بود راه هدايت كه بود

عين عنايت كه بود جاي حمايت كه بود

باب رسالت كه بود نور امامت كه بود

روح سخاوت كه بود اصل شجاعت كه بود

قاتل عنتر بگو كيست به غير از علي

در همه عالم بگو كيست كه در كعبه زاد

ديده‌ي حق بين نخست بر رخ احمد گشاد

فيض لعاب نبي جمله علومش بداد

يافت به طفلي ز حق خلعت رشد و رشاد

مرشد ديگر بگو كيست به غير از علي

سوره‌ي ياسين به‌خوان كيست امام مبين

سوره‌ي تحريم نيز صالح و مومن ببين

هادي خلقان كرا گفت خداوند دين

كيست پس از مصطفي وارث تخت و نگين

صاحب افسر بگو كيست به غير از علي

شاعر : محمد محسن

       
شنبه 21/3/1390 - 11:26
شعر و قطعات ادبی

از الف اول امام از بعد پيغمبر علي است
آمر امر الهي شاه دين‌پرور علي است

ب برادر با نبي بيرق فراز دين حق
بحر احسان باب لطف بي‌حد و بي‌مر علي است

ت تبارك تاج و طاها تخت و نصراله سپاه
تيغ‌آور خسرو مستغني از لشگر علي است

ث ثري مقدم ثريا متكا ثابت قدم
ثاني احمد به ذات كبريا مظهر علي است

ج جاه و قدرش ار خواهي به نزد ذوالجلال
جل شانه جز نبي از جمله بالاتر علي است

ح حدوثش با قدم مقرون حديثش حرف حق
حاكم حكم اللهي حيه در حيدر علي است

خ خداوند ظفر خيبر گشا مرحب شكار
خسرو ملك ولايت خلق را رهبر علي است

د داماد نبي دست خدا داراي دين
داعي ايجاد موجودات از داور علي است

ذ ذاتش ذوالجلال و ذالمنن وز ذوالفقار
ذلت افزا بر عدوي ملحد ابتر علي است

ر رفيع‌القدر و والا رتبه روح افزا سخن
رهنماي خلق عالم ساقي كوثر علي است

ز زبر دست و زكي و زاهد و زهد آفرين
زيب بخش مسجد و زينت ده منبر علي است

س سعيد و سيد و سرور سلوني انتساب
سر لا رطب و لا يا بس سر و سرور علي است

ش شفيع المذنبين شير خدا شاه نجف
شمع ايوان هدايت شافع محشر علي است

ص صديق و صبور و صالح و صاحب كرم
صبح صادق از درون شب پديدآور علي است

ض ضرغام شجاعت پيشه‌ي روشن ضمير
ضاربي كز ضربش المضروب لايخبر علي است

ط طبيب طبع‌دان مطلوب ارباب طلب
طاق نه كاخ مطبق طرح را لنگر علي است

ظ ظهير ملك و ملت ظاهر و باطن امام
ظل ممدود خداي خالق اكبر علي است

ع عين‌الله و علي جاه و علام الغيوب
عالم علم علي الاشيا ز خشك و تر علي است

غ غران شير يزدان غيرت الله المبين
غالب اندر غزوه‌ها بر خصم بد گوهر علي است

ف فصيح و فاضل و فخر عرب مير عجم
فارس ميدان مردي فاتح خيبر علي است

ق قلب عالم امكان قسيم خلد و نار
قاضي روز قيامت خواجه‌ي قنبر علي است

ك كنز علم ماكان و علوم مايكون
كاشف سر و علن از اكبر و اصغر علي است

ل لطفش شامل احوال كل ما خلق
لازم التعظيم شاه معدلت گستر علي است

م ممدوح صحف موصوف تورات و زبور
مصحف وز انجيل را مصداق و المصدر علي است

ن نظام نه فلك از نام نيكش وز جمال
نور بخش مهر و ماه و انجم و اختر علي است

و واجب منزلت ممكن نما والا گهر
واقف از ماوقع و از ما وقع يك سر علي است

هـ هوالهادي المضلين في الصراط المستقيم
هر چه بهتر خوانمش صد بار از آن بهتر علي است

ي يدالله فوق ايديهم يكي از مدح او
يك سر از يا تا الف هر حرف را مضمر علي است

آدم و نوح سليمان و خليل بي‌خلل
موسي با اقتدار و عيسي با فر علي است

جان علي جانان علي ظاهر علي باطن علي
مي علي مينا علي ساقي علي ساغر علي است

گويي ار مدح علي ديگر چه غم داري صغير
ياور خلق جهاني گر ترا ياور علي است

شاعر : محمد حسين صغير اصفهاني

       
شنبه 21/3/1390 - 11:25
شعر و قطعات ادبی

ايا شاه محمود كشور گشاي
ز كس گر نترسي بترس از خداي

كه پيش تو شاهان فراوان بدند
همه تاجداران كيهان بدند

فزون از تو بودند يك‌سر به جاه
به گنج و كلاه و به تخت و سپاه

نكردند جز خوبي و راستي
نگشتند گرد كم و كاستي

همه داد كردند بر زير دست
نبودند جز پاك يزدان پرست

نجستند از دهر جز نام نيك
وزان نام جستن سرانجام نيك

هرآن شد كه دربند دينار بود
به نزديك اهل خرد خوار بود

گر ايدون كه شاهي به گيتي ترا است
نگويي كه اين خيره گفتن چرااست

نديدي تو اين خاطر تيز من
نيانديشي از تيغ خونريز من

كه بد دين و بد كيش خواني مرا
منم شير نر ميش خواني مرا

مرا غمز كردند كان بد سخن
به مهر نبي و علي شد كهن

هر آن كس كه در دلش كين علي است
از او خوارتر در جهان گو كه نيست

منم بنده‌ي هر دو تا رستخيز
اگر شه كند پيكرم ريز ريز

من از مهر اين هر دو شه نگذرم
اگر تيغ شه بگذرد بر سرم

نباشد جز از بي‌پدر دشمنش
كه يزدان بسوزد به آتش تنش

منم بنده‌ي اهل بيت نبي
ستاينده‌ي خاك پاي وصي

مرا سهم دادي كه در پاي پيل
تنت را بسايم چو درياي نيل

نترسم كه دارم ز روشندلي
به دل مهر جان نبي و علي

چه گفت آن خداوند تنزيل و وحي
خداوند امر و خداوند نهي

كه من شهر علمم عليم در است
درست اين سخن گفت پيغمبر است

گواهي دهم كاين سخن راز او است
تو گويي دو گوشم كه آواز او است

چو باشد ترا عقل و تدبير و راي
به نزد نبي و علي گير جاي

گرت زين بد آيد گناه من است
چنين است اين رسم و راه من است

به اين زاده‌ام هم به اين بگذرم
چنان دان كه خاك پي حيدرم

ابا ديگران مر مرا كار نيست
بر اين در مرا جاي گفتار نيست

اگر شاه محمود از اين بگذرد
مر او را به يك جو نسنجد خرد

چو بر تخت شاهي نشاند خداي
نبي و علي را به ديگر سراي

گر از مهرشان من حكايت كنم
چو محمود را صد حمايت كنم

جهان تا بود شهرياران بود
پيامم بر تاجداران بود

كه فردوسي توسي پاك جفت
نه اين نامه بر نام محمود گفت

به نام نبي و علي گفته‌ام
گهرهاي معني بسي سفته‌ام

 

شاعر : ابوالقاسم فردوسي توسي

       
شنبه 21/3/1390 - 11:23
شعر و قطعات ادبی

علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
که به ما سوا فکندي همه سايه هما را

دل اگر خدا شناسي همه در رخ علي بين
به علي شناختم من به خدا قسم خدا را

مگر اي سحاب رحمت تو بباري ارنه دوزخ
بشرار قهر سوزد همه جان ما سوا را

برو اي گداي مسکين در خانه علي زن
که نگين پا دشاهي دهد از کرم گدا را

به جز از علي که گويد به پسر که قاتل من
چو اسير توست اکنون به اسير کن مدارا ؟

به جز از علي که گويد به پسر که قاتل من
چو اسير توست اکنون به اسير کن مدارا ؟

چو به دوست عهد بندد ز ميان پاک بازان
چو علي که ميتواند که به سر برد وفا را ؟

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحيرم چه نامم شه ملک لا فتي را !

به دو چشم خون فشانم هله اي نسيم رحمت
که ز کوي او غباري به من آر توتيا را

به اميد آن که شايد برسد به خاک پايت
چه پيامها سپردم همه سو ز دل صبا را

چو تويي قضاي گردان به دعاي مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

چه زنم چو ناي هر دم ز نواي شوق او دم ؟
که لسان غيب خوشتر بنوازد اين نوا را

همه شب در اين اميدم که نسيم صحبگاهي
به پيام آشنايي بنوازد آشنا را

ز نواي مرغ يا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهريارا

شاعر : شهريار ( سيد محمد حسين بهجت تبريزي )

       
شنبه 21/3/1390 - 11:22
اهل بیت

مرا در تن بود تا جان علي گويم علي جويم
بجنبد تا رگم در جان علي گويم علي جويم

ز پيدا و ز پنهانم همين يك حرف را دانم
كه در پيدا و در پنهان علي گويم علي جويم

اگر اهل خراباتم وگر شيخ مناجاتم
به هر آئين ، به هر دستان علي گويم علي جويم

علي دين است و ايمانم ،علي درد است و درمانم
چه با درد و چه با درمان علي گويم علي جويم

علي حلال مشكل ها ،علي آرامش دلها
كند تا مشكلم آسان علي گويم علي جويم

اگر در خانقه افتم وگر در ميكده خفتم
به هر معموره و ويران علي گويم علي جويم

ز مهر او سرشت من ، جمال او بهشت من
هم اندر روضه ي رضوان علي گويم علي جويم

علي باب الله عرفان ،علي سرالله سبحان
به نور دانش و عرفان علي گويم علي جويم

اگر درويش و مسكينم وگر ديندار و بي دينم
چه با كفر و چه با ايمان علي گويم علي جويم

اگر تسبيح مي گويم وگر زنار مي جويم
به هر اسم و به هر عنوان علي گويم علي جويم

ز سوره سوره ي قرآن ، ز ياسين و ز الرحمان
به هر آيه ز هر تبيان علي گويم علي جويم

اگر از وصل خوشحالم وگر از هجر نالانم
چه با وصل و چه با هجران علي گويم علي جويم

به محشر چون برآرم سر ، به نزد خالق اكبر
به گاه پرسش و ميزان علي گويم علي جويم

شاعر : موافق

       
شنبه 21/3/1390 - 11:20
شعر و قطعات ادبی

مـي‌كنــد جــان را نـثــار يــار، يــاس

از غـم عشـق شده بيمار، ياس

بين چه سان پژمرده و بر خاك اوفتاد

در مـيـان آن در و ديـــوار، يـــاس

از چـه رو پـوشانــد بـا گــل بـرگ گل

روي خـود را لــحظه‌ي ديدار ياس

يــاس گـر نيلي نباشد يـاس نيست

جاي سيلي داشت رخـسار ياس

در ثـاي غنـچـه هـــم دردي نداشت

جز دو چشم پر غم و خونبار ياس

بـلبـل نـطقــم هـــواي بــاغ داشت

جان «احسان» بلبـل و گلزار ياس

 

محمد نيکخواه منفرد(احسان

شنبه 21/3/1390 - 7:19
اخبار

به گزارش خبرگزاري فارس از جنوب استان تهران، ساعاتي پيش حجت‌الاسلام والمسلمين حيدر مصلحي در جمع نخبگان شهرستان ري در مسجد خاتم‌النبين (ص) شهرري با اشاره به مباحث داخلي كشور گفت: امروز يكي از وظايف بزرگ و جدي مقابله با دشمن است كه طراحي‌هاي زيادي براي ضربه‌زدن به نظام دارند.
وزير اطلاعات از دستگيري يك جاسوس كه با همكاري آمريكا به‌ دنبال تشكيل شبكه اجتماعي براي ايجاد اغتشاش در ايام انتخابات مجلس بود، خبر داد و افزود: توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) جاسوسي دستگير شد كه از يكي از كشورهاي همسايه به ايران آمده بود و آمريكايي‌ها مي‌خواستند ميليون‌ها دلار هزينه كنند كه همان شبكه اجتماعي انتخابات قبلي را براي انتخابات مجلس ايجاد كنند.
وي در ادامه با تاكيد بر اينكه آمريكا از توطئه در قبال ايران دست نكشيده است، بيان داشت: هدف آمريكا اين است با توطئه‌هاي خود به ايران كه يك الگو در جهان است ضربه بزند، آنها كه جمهوري اسلامي را الگوي بيداري اسلامي مي‌دانند به دنبال ضربه زدن به نظام هستند.
مصلحي تاكيد كرد: بر اساس اخبار، آمريكايي‌ها مضطرب هستند، برنامه‌ريزي‌هاي كشورهاي اسلامي همچون ليبي بر اساس طراحي قبلي آنها نبوده است و امروز آمريكا دچار سرگرداني و اضطراب است و اين موضوع سبب شده است تا آمريكا اينگونه حركت كند.
وزير اطلاعات بيان كرد: جريانات كشورهاي منطقه از قبل برنامه‌ريزي نشده بود و در ابتدا كه اين حركت‌ها و جريان‌هايي كه به راه افتاده بود، جوانان اين كشورها آن را قبول نداشتند، اما در ادامه شما شاهد حركت‌هاي آنها بوديد.
وي در اين ارتباط خاطرنشان كرد: نكته قابل توجه اين است كه استكبار از همان ابزار كه آورده بود، ضربه خورد، امروز حركت فيس‌بوك اسلامي قابل توجه است، جوانان اسلامي با روحيه اسلام‌گرايي به هم خط مي‌دهند و استكبار مي‌خواهد اين الگو را بشكند.
مصلحي گفت: استكبار مي‌خواهد در بازه زماني 40 تا 50 ساله همانگونه كه شوروي را به هم ريخت، انقلاب اسلامي را بشكند، ولي به حول و قوه الهي، عنايت خدا شامل كشور ماست و همانگونه كه رهبري فرمودند «عقل‌گرايي، معنويت و عدالت» از شاخصه‌هاي انقلاب است و محور ولايت فقيه است كه جلو مي‌رود و اين چيزي نيست كه استكبار موفق به غلبه بر آن شود.
وزير اطلاعات به شكل‌گيري موسسات پژوهشي در آمريكا اشاره كرد و افزود: امروز موسسات قوي در آمريكا شكل‌ گرفته است و برنامه‌هايي به رئيس جمهور آنها داده مي‌شود كه انقلاب اسلامي بايد به زمين بخورد و براي اينكه در درون به اين هدف برسد دنبال سرمايه‌گذاري است.
وي گفت: پس از انقلاب اسلامي انگليسي‌ها در سيستم مديريتي نفوذ كردند. اوج فرصت بازسازي انگليسي‌ها در دوره دوم خرداد بود. در اين دوران حركت‌هايي نيز صورت گرفت و اين حركت‌ها در دوران اصلاحات مقوله به مقوله جلو رفت و تدابير رهبري و مردم سد راه آنها شد.
وزير اطلاعات با بيان اينكه با تدبير رهبري دولت نهم شكل گرفت، تاكيد كرد: دولت نهم پس از استقرار، سيستم مديريتي قبلي را به هم ريخت و اين مهم كار بزرگي بود.
مصلحي با اشاره به فرمايشات مقام معظم رهبري در ارتباط با مكتب امام خميني (ره) و بيان شاخص‌هاي «عقل‌گرايي، معنويت‌گرايي و عدالت‌خواهي» گفت: اين شعار خوب و مسير راه ماست و پاسخ به خيلي بازي‌هاي دشمنان بود.

شنبه 21/3/1390 - 7:9
عقاید و احکام
   

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ فِي الْمَجَالِسِ وَ الْأَخْبَارِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي ذَرٍّ عَنِ النَّبِيِّ ص فِي وَصِيَّتِهِ لَهُ قَالَ يَا أَبَا ذَرٍّ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ الْقَتَّاتُ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْقَتَّاتُ قَالَ النَّمَّامُ يَا أَبَا ذَرٍّ صَاحِبُ النَّمِيمَةِ لَا يَسْتَرِيحُ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ فِي الْآخِرَةِ يَا أَبَا ذَرٍّ مَنْ كَانَ ذَا وَجْهَيْنِ وَ لِسَانَيْنِ فِي الدُّنْيَا فَهُوَ ذُو وَجْهَيْنِ فِي النَّارِ يَا أَبَا ذَرٍّ الْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَةِ وَ إِفْشَاؤُكَ سِرَّ أَخِيكَ خِيَانَةٌ (فَاجْتَنِبْ ذَلِكَ وَ اجْتَنِبْ مَجْلِسَ الْعَثْرَةِ)

 

وسائل‏الشيعة ج : 12 ص : 308

مرحوم شيخ عاملى دركتاب شريف وسايل ازشيخ صدوق دردوكتاب مجالس والاخبار ازجناب ابى ذرازرسول خدا صلى الله عليه واله نقل ميكند كه فرمود اى اباذر قتًّات هرگز وارد بهشت نميشود ابوذ رميگويد من عرض كردم يارسول الله قتًّات چيست ؟حضرت فرمودند قتات همان سخن چين است اى اباذر سخن چين هرگز ازعذاب الهى دراخرت راحتى نخواهد داشت اى اباذر كسى كه دوروودوزبانه باشددردنيا داراى دو رودراتش خواهد بود اى اباذر شرط مجالست رعايت امانت است واينكه تو اسرار برادرت را فاش كنى عين خيانت است پس مبادا كه چنين باشى مبادا كه درمجالس گناه شركت نمايى


شنبه 21/3/1390 - 7:0
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته