• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1568
تعداد نظرات : 388
زمان آخرین مطلب : 3819روز قبل
کامپیوتر و اینترنت
جام جم آنلاین: اگر از طرفداران بازی محبوب استاركرافت باشید حتما زرگ (Zerg)‌ها را می‌شناسید! اگر هم تابه‌حال اسم این بازی به گوشتان نخورده است و برای اولین بار است كه كلمه زرگ را می‌شنوید هیچ اشكالی ندارد و می‌توانید با شیرین ‌كاری گوگل شما هم به جمع دوستداران استاركرافت و دشمنان زرگ‌ها بپیوندید!

برای مشاهده یكی دیگر از شیرین‌كاری‌های گوگل پیشنهاد می‌كنیم عبارت Zerg Rush را در گوگل جستجو كنید!

پس از جستجوی این عبارت مشاهده می‌كنید كه در عرض چند ثانیه تعدادی اُ (O) از بالای صفحه شروع به حركت در صفحه كرده و نتایج جستجوی شما را می‌خورند! هرچه بیشتر صبر كنید تعداد این اُ‌ها كه همان زرگ‌ها هستند بیشتر می‌شود و نتایج جستجو سریع‌تر خورده شده و از روی صفحه محو می‌شود.

دوست دارید دست به‌كار شوید و با زرگ‌ها مبارزه كنید؟ به‌جای این‌كه بیكار بنشینید و خورده شدن نتایج را مشاهده كنید، پیشنهاد می‌كنیم ماوس را بردارید و به جنگ زرگ‌ها بروید.

برای نابود كردن زرگ‌ها باید دوبار نشانگر ماوس را روی صفحه كلیك كنید تا به علامت + تبدیل شود. حالا می‌توانید با یك یا چند كلیك روی هركدام از زرگ‌ها آنها را نابود كرده و به این ترتیب از نتایج خود حفاظت كنید.

هرچه بتوانید این كار را سریع‌تر انجام دهید امتیاز بیشتری كسب خواهید كرد كه این امتیازات برحسب دو پارامتر مختلف تعداد اشكن‌های شما در یك دقیقه و تعداد زرگ‌هایی كه نابود كرده‌اید محاسبه و نمایش داده می‌شود.

در نهایت اگر از زرگ‌ها شكست بخورید و آنها موفق شوند كل صفحه نتایج جستجو را پاك كنند، در كنار یكدیگر جمع می‌شوند و دو حرف G را به‌نمایش درمی‌آورند كه این به معنی شكست شما دربرابر زرگ‌هاست.

توجه: این ترفند در نسخه‌های جدید مرورگرهای معروف همچون اینترنت اكسپلورر، كروم، اپرا و فایرفاكس تست شده و قابل اجراست.

سه شنبه 23/8/1391 - 17:0
آموزش و تحقيقات
جام جم آنلاین: كوتاهی قد یكی از نگرانی‌های نوجوانان و والدین آنهاست كه در سال‌های اخیر به واسطه تبلیغات وسیع شركت‌های دارویی در مورد هورمون رشد و تاثیر آن در كانون توجه قرار گرفته است.

تاخیر رشد سرشتی از دلایل بسیار شایع كوتاهی قد در نوجوانان است كه با تاخیر در بلوغ همراهی دارد. یك دختر نوجوان دوازده ساله یا پسر چهارده ساله را در نظر بگیرید كه هنوز بالغ نشده و نسبت به همسن و سالان خود كوتاه‌تر است.

وقتی سابقه خانوادگی او را بررسی می‌كنیم، حداقل یكی از والدینش دچار تاخیر بلوغ و كوتاهی قد در نوجوانی بوده‌اند.

در بررسی‌های تخصصی مشخص می‌شود كه سن استخوانی این كودكان نسبت به سن تقویمی تاخیر دارد و آزمایش هورمون رشد آنها در حد سن استخوانی است و نسبت به سن تقویمی كاهش نشان می‌دهد.

تاخیر رشد سرشتی یك حالت بسیار خوش‌خیم و گذراست كه به دلیل اختلال ژنتیكی در ترشح بموقع هورمون‌های محرك غدد جنسی ایجاد می‌‌شود و باید از بیماری‌های دیگر عامل كوتاهی قد افتراق داده شود.

خوشبختانه این كودكان با یكی دو سال تاخیر دچار جهش رشد شده و قد مناسب را پیدا می‌كنند.

همان‌گونه كه گفته شد برای تشخیص صحیح ابتدا باید سابقه خانوادگی تاخیر رشد و بلوغ در والدین، و برادران و خواهران كودك بررسی شود و در ادامه از نظر بلوغ جنسی معاینه كامل صورت گیرد. در ادامه سن رشد استخوانی با عكسبرداری از مچ دست تخمین‌زده می‌شود.

اندازه‌گیری هورمون رشد با دادن داروهای محرك ترشح هورمون رشد صورت می‌گیردو مهم‌ترین قسمت در ارزیابی آزمایشگاهی كودكان و نوجوانان كوتاه قد است.

اگر سن استخوانی با سن تقویمی مطابقت داشت و هورمون رشد كم بود ابتدا باید بررسی‌های دیگر بخصوص بررسی كم كاری تیروئید صورت گیرد و سپس اقدام به درمان شود.

نارسایی كلیه، بیماری‌های كبدی و انواع بیماری‌های غددی بخصوص بیماری‌های غده فوق‌كلیه می‌تواند منجر به كوتاهی قد شود. در واقع مهم‌ترین وظیفه پزشك در برخورد با كودكان و نوجوانان كوتاه قد، بررسی چنین بیماری‌هایی است.

كم‌كاری تیروئید كه با بی‌حالی، خواب‌آلودگی و پف‌آلودگی صبحگاهی مشخص می‌شود، از دلایل مهم و قابل درمان كوتاهی قد است كه حتما باید بررسی شود زیرا در صورت تشخیص با داروی «لووتیروكسین» بخوبی درمان خواهد شد. یكی از علت‌های مهم افت رشد مشكلات عاطفی بخصوص ارتباط آشفته مادر و كودك است.

متاسفانه به دلیل انكار والدین و ناتوانی كودك در بیان این حالت، این مشكل مخفی باقی می‌ماند. این كودكان اغلب دارای اشتهای زیاد و پرخور هستند.

گریه‌های ناگهانی و بد خلقی‌های ناگهانی از علائم دیگر این مشكل است. چنین كودكانی اگر در محیط كم اضطراب قرار گیرند، رشد طبیعی خواهند داشت.

دكتر رضا كریمی - فوق تخصص بیماری‌های غدد

دوشنبه 22/8/1391 - 17:18
شهدا و دفاع مقدس

خبرگزاری فارس: ناگهان یک دسته‌کبک، در آن محل بر روی زمین نشستند و جنازه‌ آن عزیز در استتار کامل قرار گرفت، بطوری که به هیچ وجه معلوم نمی‌شد در آن ‌محل جنازه‌ای روی زمین افتاده‌است.

خبرگزاری فارس: کبک‌هایی‌که محافظ شهدا شدند

به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس (باشگاه توانا)،در دوران دفاع مقدس نقش امدادهای غیبی در پیروزی‌های رزمندگان انکارناپذیراست و این هدایت‌ها به روشهای مختلف پیروزی‌های زیادی را به‌همراه داشت. خاطره زیر از کتاب«خاطره‌خوبان» روایت می‌شود.

 

برادری بود بسیار مِوِدب و خوش اخلاق؛ همیشه ذکرخدا برلب داشت. مسوِول دسته‌ بود. نزدیک ظهر برای سرکشی نیروها و رسیدگی به وضعیت سنگرها از پشت تخته سنگها راه افتاد.منطقه‌ ناامن‌بود و امکان داشت هر لحظه دشمن هجوم بیاورد. نزدیک دره، غرش خمپارهای فضا را آکنده ساخت.

 نزدیک آن ‌برادر به زمین خورد. ترکش به قلب او اصابت کرده بود و به شهادت رسیده بود. محلی که جنازه آن برادر قرار داشت، در تیررس دشمن بود و کسی نمی‌توانست به آن نزدیک شود و ازطرف دیگر، اگرجنازه او نیز دیده می شد، گلوله بیشتری بر آن محل می‌ریختند و ضمناً محل اختفاء ما نیز لو می‌رفت.

 خدایا‌ چه‌کار می‌توانیم انجام دهیم؟ناگهان یک دسته پرنده (کبک)،در آن محل برروی زمین نشستند و جنازه آن عزیز در استتار کامل قرار گرفت، بطوری که به هیچ وجه معلوم نمی شد در آن جنازهای روی زمین افتاده‌است؛ اگرچه گلوله‌هایی نیز به اطراف می خورد، اما پرندگان تا ساعتها در آن محل ماندند.

 نزدیک‌های غروب پرندگان رفتند و چون هوا کم‌کم تاریک می شد، برای ما این امکان به وجود آمدکه جنازه آن شهید را به عقب برگردانیم.

 راوی:شهید غضنفر خندان 

دوشنبه 22/8/1391 - 17:15
شهدا و دفاع مقدس

خبرگزاری فارس: شهیدى را در فکه پیدا کردیم که ظاهراً براى عبور نیروها از میان سیم‌هاى خاردار، خود را روى آن انداخته بود تا بقیه به سلامت بگذارند.

خبرگزاری فارس: شهیدی که خود را روی سیم‌های خاردار انداخته بود

به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس(باشگاه توانا)، فکه روایت‌ها دارد از بودن و ماندن، روایت‌هایی ناتمام برای همیشه، آنجا هم گنجی تمام نشدنی است؛ از کسانی که بر روی رمل‌ها تشنه جان دادند و کسانی که خود را گذرگاه کردند برای به سلامت عبور کردن همرزمانشان.

                                                          ***

سال 74 بود و فصل پاییز که در منطقه عملیات «والفجر یک» در فکه، میادین مین‌ را مى‌گشتیم تا جاهاى مشکوک را پیدا کنیم؛ بعد از کانالى که براى مقابله با حمله بچه‌ها زده بودند، میدان مین وسیعى قرار داشت.

نزدیک که شدیم، صحنه‌اى عجیبی را دیدیم؛ اول فکر کردیم لباس یا پارچه‌اى است که باد آورده اما جلوتر که رفتیم متوجه شدیم شهیدى است که ظاهراً براى عبور نیروها از میان سیم‌هاى خاردار، خود را روى آن انداخته است تا بقیه به سلامت بگذارند.

بند بند استخوان‌هاى بدن داخل لباس قرار داشت و در غربتى دوازده ساله روى سیم خاردار دراز کشیده بود؛ دوازده سال انتظارى که معبر میدان مین را هم به ما نشان مى‌داد؛ بعد هم فهمیدیم که لشکر عاشورا در این محدوده عملیات کرده است.

راوی: سید احمد میرطاهری

دوشنبه 22/8/1391 - 17:11
آموزش و تحقيقات

خبرگزاری فارس: تحقیقات جدید نشان داد: احتمال ابتلای زنان دارای اضافه وزن و چاق به بیماری آرتریت روماتوئید بیش از سایر زنان است.

به گزارش خبرنگار فارس به نقل از پایگاه خبری هلث دی نیوز آمریکا، محققان داده‌های بیش از 238 هزار زن آمریکایی را در سنین 30 تا 55 سال و همچنین زنان بین 25 تا 42 ساله را بررسی کردند.

آرتریت روماتوئید، یک بیماری خود ایمنی است که باعث درد، تورم، سفتی و از دست دادن عملکرد در مفاصل می‌شود. این بیماری همچنین می‌تواند بر دیگر اندام‌های بدن تاثیر گذارد.

تحقیقات نشان داده است که حدود 1.3 میلیون آمریکایی به این بیماری مبتلا هستند، که این بیماری بیشتر شامل حال زنان و 2 برابر بیشتر از مردان است.

زنان مورد تحقیقات اطلاعاتی را درباره شیوه زندگی و عادات سلامت و شاخص وزن بدن خود (BMI)، اندازه گیری بر اساس قد و وزن را ارائه دادند.

تجزیه و تحلیل ها بر اساس عواملی مانند سن، مصرف تنباکو و الکل، تغذیه با شیر مادر، استفاده از قرص کنترل تولد وضع یائسگی و هورمون درمانی پس از یائسگی تنظیم شد.

نتایج تحقیقات نشان داد که زنان چاق و دارای اضافه وزن در مقایسه با زنان با وزن طبیعی بیشتر احتمال ابتلا به بیماری آرتریت روماتوئید را داشتند.

این تحقیقات توسط دکتر بینگ لومحقق در بریگهام و بیمارستان زنان در بوستون رهبری شد.

در حالی که تحقیقات ارتباط بین اضافه وزن و خطر ابتلا به آرتریت و روماتوئید را نشان داد اما رابطه علت و معلولی را ثابت نمی کند.

یافته های این مطالعه در نشست سالانه کالج روماتولوژی آمریکا در واشنگتن ارائه شد.

شیوع بیماری آرتریت روماتوئید در جهان حدود یک درصد است و معمولاً در سنین میانسالی و در دهه‌های سوم تا پنجم بروز می‌کند و در زنان شایع‌تر است.(نسبت زن به مرد در حدود 3 به یک است.)

آرتریت روماتوئید مشخصاتی دارد که باعث تمایز آن با سایر انواع آرتریت‌ها (التهاب مفاصل) می‌شود. به عنوان مثال آرتریت به صورت قرینه ‌است یعنی اگر یک زانو یا دست درگیر باشد به احتمال زیاد طرف مقابل نیز درگیر است.

میزان شیوع آرتریت روماتوئید، در حدود 8/0 درصد در جمعیت است (بین 3/0 تا 2/1 درصد) و زنان تقریباً 3 برابر مردان مبتلا می‌شوند. میزان شیوع با بالا رفتن سن افزایش می‌یابد و تفاوت ابتلای زنان و مردان در گروه‌های سنی بالاتر، کم می‌شود.

شروع بیماری در دهه‌های چهارم و پنجم زندگی شایع تر است، در 80 درصد از کل بیماران، بین سنین 35 و 50 سالگی پدیدار می‌شود.

میزان بروز آرتریت روماتوئید در زنان 60 تا 64 ساله، بیش از 6 برابر زنان 18 تا 29 ساله‌است. اطلاعات جدید حاکی از روند کاهش یابنده بروز آرتریت روماتوئید می‌باشد.

بررسی‌های خانوادگی، نشانگر نوعی استعداد ژنتیکی هستند. به عنوان مثال، بستگان درجه یک افراد مبتلا (که بیماری آنها همراه با وجود آنتی بادی فاکتور روماتویید یا لاتکس است) 4 برابر میزان مورد انتظار، دچار آرتریت روماتوئید شدید می‌شوند. حدود 10درصد بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید دارای یک خویشاوند درجه اول مبتلا هستند.

يکشنبه 21/8/1391 - 19:43
شهدا و دفاع مقدس
خاطراتی از بسیجی شهید «مرزبان سلیمی قادیکلائی»
رضایت‌نامه یک پدر و مادر برای اعزام فرزندشان به جبهه+عکس

خبرگزاری فارس: پدر شهید «مرزبان سلیمی» می‌گوید: هر وقت از منطقه می‌آمد، ناراحت بود و می‌گفت «نمی‌دانم چرا شهادت نصیب من نمی‌شود». همیشه بی‌تاب شهادت بود و برای رسیدن به آن، لحظه‌شماری می‌کرد.

خبرگزاری فارس: رضایت‌نامه یک پدر و مادر برای اعزام فرزندشان به جبهه+عکس

بسیجی شهید «مرزبان سلیمی قادیکلائی» از شهدای لشکر ویژه 25 کربلا اهل شهرستان قائمشهر، در 30 اردیبهشت 1366 در جبهه شلمچه و در ماه مبارک رمضان شهد شیرین شهادت را چشید. مطلبی که در ادامه می‌آید خاطراتی از پدر و همسر این شهید والامقام به همراه تصویر رضایتنامه والدین شهید است که از وبلاگ لشکر 25 کربلا نقل می‌شود: 

****

پدر شهید می‌گوید: مرزبان به مرخصی آمده بود. گفت «پدرجان! شما چرا به جبهه نمی‌روی؟» گفتم: پسرم! تو را فرستادم، نیازی به من نیست. من باید در خانه بمانم و امورات زندگی را رسیدگی کنم. گفت «پدرجان! شما باید به جبهه بیایی، جبهه از همه کارها و امورات واجب‌تر و مقدم‌تر است. حتی اگر شده خانه و مادر را رها کن و بیا».

با صحبت‌های مرزبان به فکر فرو رفتم. تأثیر زیادی روی من گذاشته بود. بالاخره من هم به پیروی حرف‌های پسرم به جبهه رفتم. هر وقت از منطقه می‌آمد، ناراحت بود و می‌گفت «نمی‌دانم چرا شهادت نصیب من نمی‌شود». همیشه بی‌تاب شهادت بود و برای رسیدن به آن، لحظه شماری می‌کرد. 

ساعت 6 صبح، شیفت کاریَم در کارخانه تمام شد و با بدنی خسته و کوفته به خانه آمدم. همین که خواستم بنشینم و استراحت کنم، در خانه به صدا در آمد. رفتم در را باز کردم، یک روحانی و دو پاسدار دم در بودند. ناخودآگاه از حضور بی‌وقتشان، هول و اضطراب وجودم را فرا گرفت. یعنی چه کاری باید داشته باشند؟! بعد از سلام و احوالپرسی گفتند: پدرجان! از پسرت خبری داری؟ گفتم: بی‌خبر نیستم. نامه‌اش به دستم رسید. چیزی شده؟ بعد از چند لحظه سکوت، به راحتی و بدون مقدمه گفتند: پدرجان! پسرت شهید شده. نمی‌توانم توصیف کنم که با شنیدن آن خبر چه حالی داشتم، چون فقط این حال را پدران شهدا می‌توانند درک کنند. سست و بی‌حال شدم و فقط گفتم: خدا را شکر!

***

  همسر شهید (خانم مسافری) نیز می‌گوید: خیلی وابسته و شیفته حضرت امام (ره) بود. هر جا اگر می‌خواست حرفی بزند، تمام حرف‌هایش تکیه داشت به حرف‌های امام. زمانی هم که در منطقه با برادر شهیدم (شهید مسافری) با هم بودند به شوخی می‌گفت «اگر من شهید شدم، سعی کنید اول جنازه‌ام را پیش امام ببرید». برادرم به مرزبان می‌گفت: حالا جنازه تو را کجا پیش امام راه می‌دهند؟! تو هم دلت خوشه‌ها!!!

یک شب قبل از شهادتش خانه پدر شوهرم بودم. ماه رمضان بود، یکدفعه حالم بد شد و بی حال شدم؛ به مادر شوهرم گفتم: برای سحری مرا بیدار نکن، حالم خوب نیست. صبح می‌روم دکتر. خوابیدم؛ در عالم رؤیا عموی شهیدم را دیدم، آمده بود سر کوچه ما ایستاده بود ولی داخل خانه نمی‌آمد. تعجب کردم که چرا عمویم داخل نمی‌آید. در همین لحظه سر و صداهایی نگاهم را به آسمان جلب کرد؛ باورکردنی نبود؛ آسمان خیلی شلوغ بود؛ همه در آسمان جمع بودند، دیگر کسی روی زمین حرکت نمی‌کرد. طبل و شیپور و سنج می‌زدند. عمویم آمده بود تا مرزبان را با خودش ببرد و آسمانی‌ها هم به استقبالش آمده بودند.

                                رضایت نامه پدر و مادر شهید سلیمی برای اعزام به جبهه

 ****

فرازی از وصیت‌نامه شهید «مرزبان سلیمی قادیکلائی»:

برادران و خواهران! در این مقطع زمانی که شیاطین غرب و شرق توسط عروسک کوکی خود یعنی صدام کافر، دست به تجاوز و تعرض به حریم کشور اسلامی‌مان زده، بر من و تو ای برادر و خواهر لازم است که هرکجا و به هر شکل ممکن با دشمن تجاوزگر به حریم سرزمین و ناموسمان به جنگ و ستیز برخیزیم و همان طور که خداوند متعال می‌فرماید با سران شیطان پیکار کنید، بر ما لازم است این اصل از فروع دین را انجام دهیم و در مقابل این متجاوزین گرگ صفت مهر خاموشی بر لب نزنیم و سکوت اختیار نکنیم و از خود عکس‌العملی نشان دهیم که ائمه طاهرین و حسین(ع) در صحرای کربلا به آن تعداد کم، اما مخلص نشان دادند ...

در این راه هر گلوله‌ای که بر پیکرم اصابت کند و هر تکه خمپاره‌ای که به بدنم بنشیند، برای خدا و به یاد خدا تحمل می‌کنم و اگر سعادت شهادت نصیبم گردد، برایم بهترین شیوه مردن است ...

خدایا از تو می‌خواهم زمانی که قلم تقدیرت مرگ مرا امضاء می‌کند، آن لحظه، شهادت در راهت باشد و خونم قابل آبیاری درخت اسلام و وصیت اصلی من به شما برادران و خواهران و امت عزیز ایران این است که امام امت را به هیچ عنوان ترک نکنید. گوش به فرمان او باشید و در کنار او مستکبران را تا ظهور امام زمان خار و زبون سازید.

يکشنبه 21/8/1391 - 19:39
شهدا و دفاع مقدس
وقتی ایستگاه صلواتی را با کافه تریا بغداد اشتباه گرفتند!

خبرگزاری فارس: یک بار وقتی حاج جوشن مشغول پذیرایی از رزمندها بود، متوجه دو نفر شد که با قیافه‌ای شبیه بچه‌های خودمان اما با لهجه‌ای خاص از او تقاضای شربت می‌کنند؛ ‌جالب اینجا بود که بعد از خوردن شربت، پول آن را با حاجی حساب کردند!

خبرگزاری فارس: وقتی ایستگاه صلواتی را با کافه تریا بغداد اشتباه گرفتند!

به گزارش گروه حماسه و مقاومت فارس (باشگاه توانا)، حاج جوشن، پیرمرد بسیجی باصفایی بود که حضور او همیشه محفل رزمنده‌ها را گرم می‌کرد. وقتی پای حاجی به فاو باز شد، گوشه‌ای را انتخاب کرد و ایستگاه صلواتی به راه انداخت و با رویی گشاده و برخوردی صمیمی به دست بچه‌های رزمنده شربت و شیرینی می‌داد.

یک بار وقتی حاج جوشن مشغول پذیرایی از رزمندها بود، متوجه دو نفر می‌شود که با قیافه‌ای شبیه بچه‌های خودمان اما با لهجه‌ای خاص از او تقاضای شربت می‌کنند. حاجی به هر دو شربت داد و زیر چشمی آنها را زیر نظر گرفت. او وقتی دید این دو نفر بعد از خوردن شربت دست در جیب برده و پولی را بابت آن به حاجی پرداختند، شکش به یقین تبدیل شد.

زود بچه‌ها را خبر کرد و بعد از باز بازرسی معلوم شد هر دوی آنها از نیروهای شمن هستند که برای کسب اطلاعات به فاو آمده‌اند. بعضی بچه‌ها می‌گفتند: تنها اشتباهشان این بود که ایستگاه صلواتی ما را با کافه تریا بغداد اشتباه گرفتند! 

راوی: علیمردان محمدزاده

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910821000804

يکشنبه 21/8/1391 - 19:34
شهدا و دفاع مقدس
بازخوانی وصیتنامه شهدای سجادیان
مرده بودیم، امام زنده‌مان کرد

خبرگزاری فارس: در وصیتنامه شهید «سید حمزه سجادیان» آمده است «گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشید. ما هرچه داریم از رهبر عزیزمان داریم. ما را از شب تار به روشنایی روز کشید. ما را از جهنم به بهشت کشید. ما را از خواب غفلت بیدار کرد. ما مرده بودیم، زنده‌مان کرد».

خبرگزاری فارس: مرده بودیم، امام زنده‌مان کرد

به گزارش خبرگزاری فارس (باشگاه توانا)، اینکه مؤمن در هیچ قالبی غیر ایمان نمی‌گنجد، نمونه‌ای از آن حکایت خانواده شهدای سجادیان است. همان خانواده‌ای که 5 تن از عزیزانش را فدای اسلام کرده و با این وجود همچنان در صحنه دفاع از ارزش‌ها محکم ایستاده‌اند. چه برادر بزرگ شهدا «آقا سید جعفر» که راننده تاکسی است و چه مادر آنها که مویی را در این راه سپید کرده و ...

آنچه در ادامه می‌آید، ابتدا بخشی از وصیت‌نامه‌های شهدای 5 تن آل رسول‌الله (ص) است و پس از آن خطابه مادر و همسر شیرزن‌ این شهدا که خطاب به زنان بحرینی ایراد کرده است.

*روزگار جوانی و نوجوانی را دریابید

 

شهید سید حمزه سجادیان-پدر 4 شهید

گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشید. ما هرچه داریم از رهبر عزیزمان داریم. ما را از شب تار به روشنایی روز کشید. ما را از جهنم به بهشت کشید. ما را از خواب غفلت بیدار کرد. ما مرده بودیم، زنده‌مان کرد. از شما می‌خواهم که تقوی پیشه کنید و خود را بسازید و مستمندان را یاری و یتیمان را نوازش کنید. نگذارید که روزگار نوجوانی و جوانی قلب رئوف و پاکتان با مال حرام و سخن زشت آلوده شود.

فرازی از وصیت‌نامه «سید حمزه سجادیان»، پدر بزگوار 4 شهید سجادیان

شهادت: 23 دی 65، شلمچه

آرامگاه: بهشت زهرا، قطعه 26، ردیف 72، شماره 21

* تا ظلم هست، مبارزه هم هست

 

شهید سید داوود سجادیان

سخنم را با سخنی شیدا از امام عزیز آغاز می‌کنم که "خط سرخ شهادت، خط آل محمد(ص) و علی(ع) است". بلی برادر و خواهر، خط سرخ شهادت خطی است که آغازش از هابیل به دست قابیل و در امتداد این خط بر می‌خوریم به علی(ع) که در محراب نماز به دست منافقینی چون ابن ملجم به شهادت رسید و حسین(ع) سرور آزادگان جهان که فقط و فقط به خاطر حفظ مکتب و حاضر نبودن در زیر بار ظلم به دست یزید شربت شهادت نوشید و تمام شیعه تا به عصر حاضر که مشاهده گردید و می‌کنید که چه شهیدانی را تقدیم مکتب می‌کنیم و به خاطر اسلام چه کسانی را از ما می‌گیرند. چرا که ما می‌گوییم تا زنده هستیم تحت هیچ شرایطی زیر بار ظلم ابر جنایتکارها نخواهیم رفت و بهای سنگین این سخن را هم با دادن بهشتی و رجایی و ... می‌پردازیم و خواهیم پرداخت.

آخرین سخن من با امت شهیدپرور، بدانید که من اولین شهید نبودم و آخرین آنان نیز نخواهم بود چرا که تا ظلم هست و تا ما هستیم، مبارزه هم هست. چرا که "ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست"

فرازی از وصیت‌نامه شهید «سید داوود سجادیان»

شهادت: 10 اردیبهشت 61، خرمشهر

آرامگاه: بهشت زهرا، قطعه 26، ردیف 61، شماره 39

* به خدای کعبه که رستگار شدم

شهید سید کاظم سجادیان

"مادر و پدرم، برای من اگر کشته شدم گریه نکنید." چون چه زیباست لحظه مرگ که چشم از همه جا بسته و دست نیاز تنها به سوی او نهادم، پا بر جا در برابر هرچه غیر او ایستاده ، جان بر کف فریاد برآوریم: ای دژخیمان، بگشایید آتش سلاحتان را به روی من. بهترین طریق اتصال من به او شمایید و این تنها طریق رستگاری است. نعمتی ژرف می‌طلبم آن لحظه که قطره خون عاشقانه‌ام به هوا می‌پراکند و هر پاره تنم در سکوت و خون فریاد بر می‌آورد:‌ "به خدای کعبه که رستگار شدم."

آری، آنان که رفتند کاری حسینی کردند ولی آنان که ماندند کارزینبی کنند. خداوند این افراد را مشتری خود می‌داند پس خودتان را برای خدا بفروشید که مشتری خوبی دارید. اگر اعمال شما کم باشد، خراب هم باشد، می‌خرد. همانا قرآن می‌فرماید: "فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ " پس ین فرصت را از دست ندهید و بشتابید برای خدا که خدا دوست می‌دارد کسانی که برای او کار می‌کنند.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «سید کاظم سجادیان»

شهادت: 10 اردیبهشت 61، خرمشهر

آرامگاه: بهشت زهرا، قطعه 26، ردیف 19، شماره 23 

* مبادا بخاطر از دست‌دادن من از انقلاب انتظار داشته باشید

شهید سید کریم سجادیان

 

"...فَالَّذینَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أُوذُوا فی‏ سَبیلی‏ وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ..." پی آنان که مهاجرت کرده‌اند و بیرو رفتند از دیارشان و رنجانیده شدند در راه من و کارزار کردند و کشته شدند، از بدی‌‌هایشان در می‌گذرم و در بهشت‌هایی که نهرهایی در آن جاری است داخلشان می‌کنم (قرآن کریم، آل‌عمران، 194).

پدر و مادر عزیزم، من با اجازه شما به مدرسه خودسازی به جبهه رفتم و چند نکته‌ای را بهتر دیدم به شما تذکر بدهم. پدر و مادر گرامی، مبادا که در هنگام نبودم من در خانه ایجاد ناراحتی کنید. صبور باشید. امام و تمام رزمندگان را دعا کنید و یار و یاور او باشید. مبادا بخاطر از دست‌دادن من منتی بر کسی بگذارید و از انقلاب انتظار داشته باشید.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «سید کریم سجادیان»

شهادت: 7 دی 61، فکه

آرامگاه: بهشت زهرا، قطعه 26، ردیف 75، شماره 17

*گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشید

شهید سید ابوالقاسم سجادیان

به جبهه می‌روم که اسلام را پیروز و صدامیان را نابود کنیم. "إِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ" همانا جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند برای دوستان خاص خویش گشوده است. ای جوانان، اسلام به کمک شما احتیاج دارد. درخت اسلام خون می‌خواهد و اگر به حد کافی خون به این درخت نرسد، این درخت خشک می‌شود. به جبهه می‌رویم که انشاء‌الله اسلام را زنده کنیم و راه انبیاء را زنده کنیم. به جبهه می‌رویم که راه شهدا را زنده کنیم، که فریاد رهبر عزیزمان را به جان و دل بپذیریم. به جبهه می‌رویم که حق را از باطل، مظلوم را از ظالم جدا کنیم. به جبهه می‌رویم که ریشه صدامی را از بن برکنیم. اما شما گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشید تا کفر از این دنیا برکنده شود. انشاءالله.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «سید ابوالقاسم سجادیان»

شهادت: 21 فروردین 62- فکه

آرامگاه: بهشت زهرا، قطعه 26، ردیف 76، شماره 17

*من حلیمه هستم، از خانواده‌‌ام همسر و 4 فرزندم به شهادت رسیده‌اند

در دیدار صدها نفر از بانوان فرهیخته کشور با امام خامنه‌ای در آستانه ایام ولادت حضرت فاطمه‌الزهرا(س) در اول خرداد ماه سال 90 که با رورهای بیداری‌ اسلامی و خصوصاً قیام شیعیان بحرینی مقارن شده بود، در دقایق پایانی سخنان مدعوین، مادر 4 شهید و همسر شهید سیدحمزه سجادیان، به جایگاه رفت و در پیامی که همسر یکی از فرزندان شهیدش قرائت کرد، با یادآوری مصائب خود در دوران دفاع مقدس به زنان مسلمان منطقه، به خصوص زنان بحرینی، آن‌ها را به ایستادگی در مسیر خداوند متعال فراخواند.

همسر شهید سجادیان و مادر بزگوار 4 شهید

«بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله علی ما انعمه و له شکر علی ما الهم. سپاس و ستایش خداوند را بخاطر نعمت‌هایی که بخشید و آن را شکر به خاطر آنچه که الهام کرد. سلام بر پیامبر رحمت و دختر گرامی‌شان حضرت فاطمه‌ زهرا(س) مادر یازده ستاره درخشان آسمان امامت و سلام بر یگانه منجی عالم بشریت حضرت حجت بن الحسن روحی له فداه و عرض سلام به محضر رهبر عزیز و فرزانه.

و سلام بر تو ای خواهر مسلمانم! تویی که با فریاد مشت‌های گره کرده‌ات از مردان دلیر و فرزندان رشیدت حمایت می‌کنی و حلقه‌های زنجیر ظلم و ستم استکبار و شیاطین را یکی پس از دیگری نابود می‌سازی و با ایمانی محکم و قدم‌هایی ثابت تا نابودی شیطان بزرگ پیش می‌روی. آیا می‌دانی راهی که تو اکنون در آن قرار داری چیست و چه قیمتی دارد؟ راه تو راه نور و سعادت و نجات است، راه حریت و آزادگی‌ست راه رسیدن به حیات طیبه است، راه خدا و راه نبوت است و این بسیار گران‌بها و با ارزش است.

شنیده‌ام شیطان صفتان به مسجد و مدرسه و خانه و کاشانه‌ات یورش می‌برند و وجود پاکتان را به خاک و خون می‌کشند و عزیزانتان را به شهادت می‌رسانند، نگران نباش که خدا با شماست.

من حلیمه هستم. نام من حلیمه است. از خانواده‌ من همسرم سید حمزه و 4 فرزندم سید کاظم، سید داوود، سید کریم و سید قاسم سجادیان به شهادت رسیده‌اند. هر بار که خبر شهادت فرزندانم را می‌آوردند در حالی‌که اشک شوق بر چهره‌ام بود و رو می‌پوشاندم تا مبادا دشمن شاد شود، دلم آرام بود و خوشحال بودم از اینکه خداوند متعال شهادت را نصیب خانواده‌ام نمود و هرگز فراموش نمی‌کنم آن روزی که خبر شهادت همسرم را به من دادند، وجودم پر از حسرت و اندوه شد، چرا که از قافله عشق جاماندم.

و اما شنیده‌ام در بحرین که دل‌های شما لبریز از عشق علی و فاطمه است، دشمن اسلحه‌اش را به قلب شما نشانه رفته است، اما بدانید راه شما راه خدا و راه خدا، راه پیروزی است و ما با دعایمان شما را حمایت می‌کنیم. والسلام علیکم و رحمه الله»

انتهای پیام/ا

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910820000504

شنبه 20/8/1391 - 19:2
ورزش و تحرک

خبرگزاری فارس: محققان کانادایی توصیه کردند که افراد دچار مشکلات مفاصل یا آسیب دیدگی استخوان می توانند به جای خودداری از ورزش کردن، تمرین های ورزشی را در آب انجام دهند.

خبرگزاری فارس: ورزش در آب مشکلات بیماران استخوانی را کاهش می‌دهد

به گزارش خبرنگار اجتماعی فارس به نقل از خبرگزاری mena، تحقیقات جدید در کانادا راه حلی را برای بسیاری از افراد یافته است که از مشکلات مفاصل یا آسیب دیدگی‌های استخوانی رنج می‌برند و از ورزش کردن به خاطر وخیم تر شدن وضعیت بیماری خود خودداری می‌کنند.

محققان به این گروه از افراد توصیه کردند که تمرین‌های ورزشی را زیر آب انجام دهند.

دکتر مارتین جنوا مدیر بخش ایمنی انستیتوی قلب مونتریال گفت: تمرین ورزشی در استخر همان فواید حرکتی را برای انسان دارد که فرد از طریق تمرین های ورزشی روی زمین بدست می آورد؛ با این تفاوت که تمرین‌های ورزشی در آب فشار کمتری به مفاصل می‌آورد.

این تحقیقات نشان داد: سطح قدرتی که افراد در تمرین‌های ورزشی روی زمین انجام می‌دهند به همان اندازه‌ای است که فرد آن را زیر آب انجام می‌دهد اما سطح میانگین ضربان قلب در ورزش زیر آب کمی کمتر است.

جمعه 19/8/1391 - 16:0
اهل بیت

خبرگزاری فارس: مرحوم حاج اسماعیل دولابی از عرفای معاصر با اشاره به معنای غیبت امام زمان(عج) بیان داشت: بچه دست پدر را رها می‌کند و در بازار گم می‌شود؛ او گمان می‌کند پدرش گم شده است اما در واقع خودش گم شده است.

خبرگزاری فارس: معنای غیبت امام زمان(عج) در کلام حاج اسماعیل دولابی

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، مفهوم انتظار در عصر غیبت از اهمیت به سزایی نزد علما و عرفای دین برخوردار بوده است و  همواره در تبیین مسئله غیبت کوشیده‌اند.

عارف نامی مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی در پاسخ به پرسش «امام زمان(عج) غایب است، یعنی چه؟» چنین پاسخ داد:

 

غایب، کدام غایب؟

بچه دستش را از دست پدر رها کرده و گم شده می‌گوید: پدرم گم شده است.

ما مثل بچه‌ای هستیم که پدرش دست او را گرفته تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور می‌کند.

بچه جلب ویترین مغازه‌ها می‌شود و دست پدر را رها می‌کند و در بازار گم می‌شود و وقتی متوجه می‌شود که دیگر پدر را نمی‌بیند، گمان می‌کند پدرش گم شده است، در حالی‌که در واقع خودش گم شده است.

انبیاء و اولیاء پدران خلق‌اند و دست خلایق را می‌گیرند تا آن‌ها را به سلامت از بازار دنیا عبور دهند، غالب خلایق جلب متاع‌های دنیا شده‌اند و دست پدر را رها کرده و در بازار دنیا گم شده‌اند.

امام زمان(عج) گم و غایب نشده است، ما گم شدیم و محجوب گشته‌ایم، امام غایب نیست، تو نمی‌بینی آقا را، او حاضر است.

چشمت که اسیر دنیا شده، اگر از دنیا دست بردارد، آقا را می‌بیند، خلاصه نگو آقا غایب است، تو نمی‌بینی.

منبع:کتاب «امام زمان در کلام اولیای ربانی» نوشته مهدی لک‌آبادی

جمعه 19/8/1391 - 15:55
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته