رويا و خيال
مهربانی را از وقتی یاد گرفتم که پسری آسمان نقاشیش را سیاه کشید تا پدر زحمتکشش دیگر در آفتاب نسوزد..
شنبه 28/6/1388 - 14:52
دانستنی های علمی
به غضنفر می گن نظر شما راجع به ماه رمضان چیه ؟ می گه والا خیلی خوبه فقط یه ذره زولبیا بامیه اش رو زیاد کنن بهتر می شه
پنج شنبه 26/6/1388 - 14:52
ادبی هنری
به عاصیان وعده ی رحمت رسیدماهی سرشار از برکت و رحمت و عبادت های پذیرفته شده
پنج شنبه 26/6/1388 - 14:51
دعا و زیارت
یاران حضرت مهدى (عج)
بسم رب الشهدا و الصدیقین
با نگاهى گذرا به تاریخ جوامع بشرى، نقش دورانساز و كلیدى جوانان در غالب حركتهاى فرهنگى و اجتماعى و نیز نهضتهاى حیاتبخش پیامبران الهى كاملا آشكار و روشن است. تجربه تاریخ بیانگر این مهم است كه در هر حركتى از استعدادهاى فكرى و نهفته قشر جوان به صورت اصولى و صحیح بهرهبردارى شده است، دستاوردهاى بسیار مهم و ارزشمندى به دست آمده است. در مقابل، زمانى كه هدایت و رهبرى گروههاى جوان به دست افراد هوسران و قدرتطلب افتاده است، جنایات و تراژدىهاى بسیار دهشتناكى به وقوع پیوسته است. در حالى كه، در تفكر دینى بها دادن و شخصیت دادن و اهتمام به جوانان بسیار توصیه شده است .براى روشن شدن این حقیقت، سزاوار است، سیره و عملكرد یكى از انبیاء الهى در این زمینه، با بهرهبردارى منفى رهبران مستبد از نیروهاى جوان در جنگهاى جهانى اول و دوم مقایسه شود تا آنگاه پیامدهاى استفاده از ظرفیتهاى قشر جوان و نیز عدم استفاده و غفلت از آن آشكار گردد .از ایننظر، وقتى مجموعه روایات مربوط به قیام حضرت مهدى (عج) را مطالعه مىكنیم، با این حقیقت آشنا مىشویم كه زمینهسازان اصلى ظهور و اصحاب و یاران خاص آن حضرت در جریان تلاش براى تشكیل حكومت عدل جهانى، جوانان خواهند بود . به عنوان مثال، یكى از شخصیتهاى وارسته و شجاعى كه در آخرالزمان با هدف اصلاح وضع نابسامان جوامع اسلامى قیام خواهد كرد، فردى به نام «سید حسنى» است. به روایت امام صادقعلیه السلام حسنى یك جوان خوشچهره و نورانى است كه علىرغم به دست آوردن قدرت و امكانات بسیار زیاد، آنگاه كه از ظهور حضرت مهدىعلیه السلام آگاه مىشود، خود را به همراه سپاهیانش به امامعلیه السلام مىرساند و با آن حضرت بیعت مىكند. به یك روایت، امام زمان (عج) به وسیله ایشان براى مردم مكه چند روز پیش از قیام پیامى مىفرستند ...گذشته از این، وقتى حضرت علىعلیه السلام به مناسبتى از یاران و اصحاب امام عصر (عج) سخن مىگویند، در توصیف ویژگىهاى آنان این چنین مىفرمایند : یاران قائم (عج) همه از میان جوانان خواهند بود. سالخورده در بین آنها بسیار كم است و نسبتسالخوردگان بر جوانان در بین اصحاب آنحضرت همانند سرمهاى براى چشم و نمك براى غذاست و كمترین بخش غدا را نمك تشكیل مىدهد . (1)این امر، ناشى از این است كه جوان به دلیل داشتن فطرت پاك و صفاى باطن در درجه اول، از استعداد و ظرفیتبالاى درك و توان شناختحقیقتبرخوردار است . علاوه بر آن، به واسطه شجاعت و شهامت زیادى كه دارد زودتر پذیراى حقایق مىشود و در مقابل آنها لجاجت و سرسختى بىمورد به خرج نمىدهد .اوصاف منتظران جوان در خصوص یاران حضرت حجت (عج) ویژگىها و اوصاف ذیل بیان شده است :برخوردارى از علم و معرفت كامل و ایمان استوار، شهامت و شجاعتبىنظیر، گذشت و فداكارى، شهادتطلبى، فروتنى و تواضع در اوج برخوردارى از قدرت و امكانات، حقمدارى، عشق به امامعلیه السلام، تبعیت و پیروى كامل از رهنمودهاى حضرت حجتعج) و خیرخواهى به همنوعان و صفا و صمیمیت و . ...وظایف منتظران جوان در معارف دینى، وظایفى براى منتظران واقعى حضرت حجتعلیه السلام بیان شده كه از طریق عمل به مجموعهاى از تكالیف افراد بتوانند از چنان شایستگى برخوردار شوند كه در زمره یاران واقعى آنحضرت درآمده و در حد توان و ظرفیت و به میزان همت و تلاش افراد به فراهم شدن بستر مناسب براى ظهور منجى عالم بشریت كمك نمایند. گرچه مجموعه وظایف منتظران بسیار است اما در این نوشته، تنها به ذكر چند مورد مهم، كه در شرایط كنونى جامعه اسلامى داراى اهمیت استبسنده مىكنیم .الف. شناخت امام زمان علیه السلام یكى از مهمترین و اساسىترین اصولى كه از اركان اصلى مكتب تشیع محسوب مىشود، مساله امامت و آشنایى با امام هر عصر است. به اعتقاد شیعه، در هیچ برهه از زمان، زمین خالى از حجت و انسان بدون امام معصوم نخواهد بود. چرا كه هدایت و رهبرى صحیح و همه جانبه انسان بر اساس تعالیم الهى تنها از طریق پیروى از رهنمودها و روشنگرىهاى امامى ممكن است كه علاوه بر، آشنایى با سنتهاى حاكم بر نظام هستى، از تمامى مصالح بشر و حقایق تعلیمات پیامبران الهى آگاه باشد. با توجه به این حقیقت، یكى از وظایف مهم آحاد جامعه، بهویژه قشر جوان آن است كه در هر عصرى، نسبتبه امام و حجت الهى موجود در آن زمان به گونهاى شناخت پیدا كنند كه بر تعالیم مسؤولیتهاى خود آگاهى پیدا كرده و بر اساس آن عمل نمایند. اهمیتشناخت امام زمان (عج) در هر عصرى به گونهاى است كه در برخى روایات، عدم كسب معرفت لازم از امام همردیف، بلكه مساوى با كفر و بىایمانى شمرده شده است. پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله در همین زمینه مىفرمایند: «هركسى كه بمیرد و امام زمان خودش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است .» (2) و یا در یكى از ادعیه كه بر آن نیز بسیار سفارش شده است. به همین مساله اشاره شده است: پروردگارا حجتخودت را به من بشناسان چرا كه اگر حجتت را به من نشناسانى من از دین و آئینم گمراه مىشوم . (3) مضمون اینگونه روایات زمانى بهتر روشن خواهد شد كه به پیامدهاى مثبت و منفى یك جامعه، در اثر برخوردارى و عدم برخوردارى جامعه از امام و رهبرى شایسته توجه و دقتبیشترى شود. در طول تاریخ، چه بسیار بودهاند حركتها و یا نهضتهاى عظیم مردمى كه به دلیل فقدان رهبر شایسته با شكست مواجه شدهاند و یا پس از پیروزى به جهت افتادن زمام امور در دست زمامداران بىكفایتبه انحراف و اضمحلال كشیده شدهاند ...البته، كم و كیف شناخت امامعلیه السلام با توجه به نیاز و توانایى و ظرفیت افراد متفاوت است. مهم این است كه این شناختبه گونهاى باشد كه در صورت مواجه افراد با تهدیدها و شبههافكنىهاى دشمنان و بدخواهان، در تشخیص راه صحیح و شیوه درست از دچارشدن به گمراهى و انحراف آنها را نجات دهد. و گرنه شناخت كامل و همه جانبه حجتهاى الهى براى افراد عادى با توجه به محدودیت استعدادها و توانایىهاى فكرى غیرممكن است .ب. پیروى از نائبان امام زمان علیه السلام در دوره غیبت كبرى، فقهاى جامعالشرایط به نصب امام زمانعلیه السلام مسؤولیت نمایندگى عام امامعلیه السلام را در استمرار حركتحیاتبخش امامت و پاسدارى از احكام و مقررات اسلامى برعهده دارند. بر این اساس، یكى از وظایف افراد در عصر غیبت، پیروى از رهنمودهاى فقهاى عادل است. چرا كه فقها به دلیل آشنایى با شیوههاى صحیح استنباط احكام از منابع اصیل دینى، قادرند تا به پرسشهاى مختلف مردم در زمینه مسائل دینى پاسخ دهند. امام صادقعلیه السلام در اشاره به چنین امر مهمى فرمودند: «فقها از سوى ما منصوب شدهاند تا به سؤالات شما پاسخ دهند و شما نیز مؤظف هستید در شرایطى كه به ما دسترسى ندارید به آنها مراجعه كنید و بر اساس نظر آنان در چهارچوب احكام الهى عمل كنید و هرگز حكم آنها را كه براساس موازین شرعى ارائه مىشود، رد ننمایید. چون رد نظر آنان، به منزله رد حكم و نظر ماست و رد نظر ما، به منزله رد نظر و حكم خداوند است .» (4)در همین باره زمانى كه از حضرت مهدى (عج) سؤال كردند كه در دوران غیبت كبرى كه به شما دسترسى نداریم جواب احكام و مسائلى را كه با آنها مواجه مىشویم چگونه به دست آوریم؟ آنحضرت در پاسخ فرمودند: «در پیشامدها و حوادثى كه رخ مىدهد به آشنایان با احادیث ما (یعنى مجتهدان جامعالشرایط كه متخصصان متون دینى و احادیث اهلبیتعلیهم السلام هستند) مراجعه كنید و آنها حجت من براى شما و من حجتخدا بر آنان هستم .» (5) پس، برخلاف نظر نادرستبرخى افراد ناآشنا به معارف اسلامى، مسلمانان در دوران غیبت كبرى بدون راهنما نماندهاند كه مجبور باشند با شیوههاى ناصواب متكى به اندیشههاى ناقص بشرى و نظریههاى غیرعلمى به حل مشكلات اقدام كنند و در نتیجه، گرفتار معضلات فرهنگى و اقتصادى و اجتماعى فراوان گردند . بلكه در دورانى كه بنابر مصالحى امام معصومعلیه السلام در دسترس همگان نیست مردم موظفاند كه به فقهاى عالم و عادل مراجعه كنند و آنان نیز موظفند بدون كوتاهى و سهلانگارى بر اساس موازین شرعى از طریق مراجعه به آیات قرآن و روایات اهلبیتعلیهم السلام به همه سؤالات و نیازهاى فكرى و اعتقادى و فقهى و فرهنگى و سیاسى و... آنها پاسخهاى مناسبى ارائه دهند .ج. خودسازى و تهذیب نفس اصلاح نفس و ترك گناهان و آراستن به فضایل اخلاقى در همه احوال ضرورت دارد. ولى خودسازى و اصلاح نفس در دوره غیبت، كه زمینه لغزش و انحراف و آلوده گشتن به رذایل اخلاقى بیشتر است، از اهمیت زیادى برخوردار است .امام صادقعلیه السلام در این زمینه مىفرمایند: «صاحبالامرعلیه السلام غیبتى خواهد داشت اگر كسى در آن دوره بخواهد دیندار بماند، سخت در مشقتخواهد بود. بنده خالص خدا در آن شرایط باید تقواى الهى پیشه كند و دو دستى به دین خود بچسبد .» (6)به علاوه، چون فراهم شدن زمینه ظهور امام زمانعلیه السلام از یك نظر وابسته به وجود افراد خودساخته و آراسته به فضایل اخلاقى است و جز از طریق تهذیب نفس و پیدا كردن پرورش اسلامى نمىتوان در سلك یاران و زمینهسازان حضور آن حضرت قرار گرفت. بنابراین، یكى از وظایف افراد تلاش در راه خودسازى و تهذیب نفس است. بر این اساس، امام صادقعلیه السلام مىفرمایند: «من سره ان یكون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق (7) ... هر كس دوست دارد از یاران حضرت قائمعلیه السلام باشد باید در انتظار ظهور آن حضرت باشد و در این حال، به پرهیزكارى و اخلاق نیكو رفتار نماید» و حتى در توقیعى كه امام زمانعلیه السلام آن را به مرحوم شیخ مفید نوشتهاند چنین آمده است كه اعمال ناشایست و گناهانى كه از شیعیان سر مىزند، یكى از عوامل طولانى شدن دوره غیبت و محرومیت آنها از دیدار امامعلیه السلام است .د. جامعهسازى از آنجا كه یكى از شرایط مهم رشد ارزشها و فراهم شدن زمینه حاكمیت احكام الهى، اصلاح وضع عمومى جامعه است لذا در تعلیمات روشنگرانه اسلام اهتمام به وضع جامعه و مبارزه با نارسایىهاى اجتماعى و فساد و كجروىها از طریق امورى چون امر به معروف و نهى از منكر مورد تاكید قرار گرفته است. به گونهاى كه حتى انسانهاى بىتوجه به امور اجتماعى و مشكلات سایر مردم، خارج از زمره مسلمانان محسوب مىشود: «من اصبح ولایتهم بامورالمسلمین فلیس بمسلم » (8)علاوه بر اینكه بر اساس روایات اهلبیتعلیهم السلام تا آمادگىهاى لازم فكرى و فرهنگى و... در احاد جامعه براى پذیرش و یارى امام زمانعلیه السلام پیدا نشود، ظهور حضرت محقق نخواهد شد. از سوى دیگر، تحصیل آمادگىهاى لازم نیاز به بستر سالمى دارد كه افراد در سایه آن بتوانند به كسب مهارتها و كمالات لازم بپردازند. این بسترسازى مشروط به احساس مسؤولیت همگانى و مشاركت همه جانبه تك تك افراد در پاكسازى فضاى عمومى جامعه است كه براى انجام كامل و به موقع این امر نیز مكانیزمهاى زیادى پیشبینى شده است كه مهمترین آنها، اقامه فریضه امر به معروف و نهى از منكر است. یعنى همه افراد جامعه اسلامى موظفند از طریق تحصیل آشنایى كامل با شرایط و احكام آن، به اصلاح نارسایىهاى اجتماعى و حفظ سلامت فضاى جامعه بپردازند تا از این طریق، اولا: شرایط لازم براى ظهور آن حضرت فراهم گردد و ثانیا، امكان زندگى براساس احكام نورانى اسلام در دوره غیبت، ولو به ضرورت ناقص، بوجود آید .هـ . دعا براى تعجیل فرج با توجه به نقش و جایگاه مهمى كه دعا در تفكر اسلامى دارد، اگر دعا با شرایط لازم انجام گیرد همچون سایر علل و عوامل موثر در نظام هستى، مىتواند در امور تكوینى تغییر ایجاد نماید. در بخشى از روایات پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله و ائمه اطهارعلیهم السلام توصیه شده است كه براى فرج امام زمانعلیه السلام زیاد دعا كنید و از خود حضرت بقیةالله (عج) نقل شده است كه آن حضرت فرمودند: «اكثروا الدعا بتعجیل الفرج فان ذلك فرجكم » (9) براى تعجیل در فرج و ظهور، زیاد دعا كنید چرا كه اینكار موجب فرج و خوشحالى شماست .بنابراین، از دیگر تكالیف عاشقان امام زمان (عج) درخواست تعجیل فرج آن حضرت است. البته، توجه به این نكته نیز ضرورى است كه اولا، دعا زمانى به مرحله اجابت مىرسد كه دعا كننده شرایطى را در خود ایجاد نموده باشد كه دعاى او شرایط استجابت را داشته باشد. ثانیا، باید توجه داشت كه دعا هرگز جاى عمل به وظایف دیگر را نمىگیرد بلكه دعا در صورتى مفید است كه همراه با عمل به سایر تكالیف دینى باشد .علاوه بر موارد فوق، پایدارى در راه ولایت اهلبیتعلیهم السلام، استقامت در برابر مشكلات و نارسایىها، كمك و مساعدت به همنوعان، تحصیل علم و به دست آوردن تخصصهاى لازم، احیاء شعائر اسلامى و پاسدارى از ارزشهاى اصیل و... از جمله مسائلى هستند كه اهتمام به آنها سعادت و سلامت جامعه، به ویژه نسل جوان را تضمین مىكند .پىنوشتها :اصحابالقائم شباب لاكهول فیهم... بحارالانوار، ج 52، ص 334، ح 63قالرسولاللهصلى الله علیه وآله: من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة. اصول كافى، ج 1، ص 377اللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ضللت عن دینى... همان، ج 1، ص 377، ح 5اصول كافى، ج 1، ص 54، ح 10بحارالانوار، ج 52، ص 181اثباة الهداه، ج 3، ص 422، روایت 14غیبة نعمانى، ص 200، ح 16میزانالحكمة، ج 4، ص 531كمالالدین، ج 2، ص 485التماس دعا پنج شنبه 26/6/1388 - 14:49
رويا و خيال
بیقرار تو ام و در دل تنگم گله هاست، آه! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست، مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب، در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست..
پنج شنبه 26/6/1388 - 14:45
رويا و خيال
ویکتور هوگو میگه: هرگز به کسی که دوسش داری نگو دوست دارم...ویکتور هوگو بیجا کرد! دوست دارم، دوست دارم، دوست دارم!
پنج شنبه 26/6/1388 - 14:43
رويا و خيال
بیا تا باورت گردد که بی تو کمتر از خاکم ولی با تو به افلاکم، بیا باآرزوهایم بسازم خانه ای در دل، سراغم را نمی گیری، مگر بیگانه ای با دل؟!
پنج شنبه 26/6/1388 - 14:42
رويا و خيال
به دریا بزن قایقت می شوم، حقیرم ولی لایقت می شوم، من عاشق شدن را بلد نیستم، تو یادم بده عاشقت می شوم..
پنج شنبه 26/6/1388 - 14:41
رويا و خيال
یاری که داد بر باد آرام و طاقتم را، ای وای اگر نداند قدر محبتم را..
پنج شنبه 26/6/1388 - 14:40
رويا و خيال
اعتقاد به ظهور منجى آخرالزمان
بسم رب الشهدا و الصدیقین
آیا در میان ادیان مختلف نیز اعتقادى به ظهور منجى آخرالزمان وجود دارد؟عقیده به ظهور یك نجات دهنده بزرگ آسمانى و امید به یك آینده روشن كه در آن، نگرانیها و هراسها مرتفع گردد، و به بركت ظهور یك شخصیّت ممتاز الهى همه تاریكیها از پهنه گیتى برچیده شود، و ریشه ظلم و جهل و تباهى از روى كره زمین بركنده شود، یك اعتقاد عمومى ثابت است كه همواره در همه وقت، در همه جا، و در همه زمانها بین تمام ملّتها شایع و رایج بوده است. بر اساس تحقیقات پژوهشگران مسایل اسلامى، این عقیده در طول دوران زندگى انسانها پیوسته در میان همه ملّتها و پیروان ادیان بزرگ موجود بوده، و حتّى اقوام مختلف جهان چون: اسلاوها، ژرمنها، اسنها و سلتها، نیز معتقدند كه سرانجام باید پیشوایى در آخر الزمان ظهور كرده، بى عدالتى ها را از بین برده، حكومت واحد جهانى تشكیل داده، و در بین مردم بر اساس عدالت و انصاف داورى كند. آنچه از تاریخ اُمّتها استفاده مى شود این است كه: مسأله عقیده به ظهور یك رهبر مقتدر الهى و آمدن مصلحى در آخر الزمان به نام مُنجى موعود جهانى به قدرى اصیل و ریشه دار است كه در اعماق دل ملّتها و پیروان همه ادیان الهى، و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایى كه در طول تاریخ بشریّت، انسانها در فراز و نشیب هاى زندگى، با یادآورى ظهور چنین رهبر مقتدرى، پیوسته خود را از یأس و نا امیدى نجات داده، و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهانى در پایان جهان، لحظه شمارى مى كنند. براى اثبات این مطلب، كافى است بدانیم كه عقیده به ظهور یك «نجات دهنده» حتّى از نظر یهود و نصارى نیز قطعى است. و حتّى این كه در میان همه طوایف یهود و همه شاخه هاى مسیحیّت وجود این عقیده قطعى و مسلّم است. موعود گرایى در بین یهود و نصارى نویسنده آمریكایى كتاب «قاموس مقدّس»، درباره شیوع اعتقاد به ظهور، و انتظار پیدایش یك «منجى بزرگ جهانى» در میان قوم «یهود» چنین مى نویسد: «عبرانیان منتظر قدوم مبارك «مسیح» نسلاً بعد نسل بودند، و وعده آن وجود مبارك . . . مكرّراً در «زبور» و كتب انبیا، على الخصوص، در كتاب «اشعیا» داده شده است. تا وقتى كه «یحیاى تعمید دهنده» آمده، به قدوم مبارك وى بشارت داد، لیكن «یهود» آن نبوآت (پیشگوییها) را نفهمیده با خود همى اندیشیدند كه «مسیح» (سلطان زمان) خواهد شد، و ایشان را از دست جور پیشگان و ظالمان رهایى خواهد داد، و به اعلا درجه مجد و جلال ترقّى خواهد كرد». نویسنده كتاب «قاموس كتاب مقدّس» در كتاب خود ازیهودیان، زبان به شكایت مى گشاید كه دعوت عیساى مسیح را بعد از آن همه اشتیاق و انتظار، سرانجام نپذیرفتند و او را مسیح واقعى نپنداشتند و او را با مسیح موعودى كه سلطان زمان خواهد بود و منجى واپسین و مژده اش را كتاب مقدّسشان داده بود و سالها در انتظارش در التهاب سوزان لحظه شمارى مى كردند، مطابق نیافتند. از این رو، با او به دشمنى برخاستند، حتّى وى را جنایتكار به ملّت اسرائیل، و تعالیمش را، ضدّ آرمان اساسى كتب مقدّس «عهد عتیق» (تورات و ملحقات آن) دانستند، ناچار به محاكمه اش فراخواندند و به اعدام محكومش كردند، و همچنان با احساس غبنى جانكاه مجدداً در انتظار «مسیح موعود» و رهایى بخش از رنج و ستم، نشستند. مسیحیان، با این كه حضرت عیسى( علیه السلام) را «مسیح موعود» یهودیان مى دانستند، چون نسبت به پیروى او احساس ناتمامى كردند، یكباره امیدشان از «زمان حال» بركنده شد; حماسه انتظار را از سرگرفتند و در انتظار «مسیح» و بازگشت وى از آسمان، در پایان جهان نشستند. طبق نوشته «مستر هاكس» آمریكایى، در كتاب خود «قاموس كتاب مقدس» كلمه «پسر انسان» 80 بار در «انجیل» و ملحقات آن (عهد جدید) به كار رفته كه فقط 30 مورد آن با حضرت عیسى( علیه السلام ) قابل تطبیق است، و 50 مورد دیگر از «مصلح» و نجات دهنده اى سخن مى گوید كه در آخر زمان ظهور خواهد كرد.! مسیح هاى دروغین اعتقاد به ظهور یك «منجى بزرگ جهانى» و اشتیاق، به ظهور یك رهبر آسمانى در میان یهود و نصارى، آن چنان اصیل و ریشه دار است كه در طول تاریخ این دو ملّت، مدّعیان شگفتى را پدید آورده، و افراد زیادى پیدا شده اند كه خود را به دروغ «مسیح موعود» معرّفى كرده اند. به طورى كه صاحب كتاب «قاموس كتاب مقدّس» در باره شماره مدّعیان دروغین «مسیح موعود» مى نویسد: «24 نفر مسیحیان (مسیح هاى) دروغگو در میان بنى اسرائیل ظاهر گشتند كه مشهورترین و معروفترین آنها «بركوكبه» است كه در اوایل قرن ثانى مى زیست. و آن دجّال معروف ادّعا مى نمود كه رأس و رئیس و پادشاه قوم یهود است. و در مائه دوازدهم تخمیناً ده نفر از مسیحیان، ـ یعنى: مسیح هاى دروغگو ـ ظاهر گردیده، جمعى را به خود گروانیده، و این مطلب اسباب فتنه و جنگ شده، و جمعى كثیر نیز در آن معركه، طعمه شمشیر گردیدند. و آخرین مسیحیان ـ مسیح هاى دروغگو ـ «مردخاى» است. او شخصى بود آلمانى كه در سال 1682 میلادى ظهور كرده، اسباب اشتداد فتنه، و اشتعال نائره فساد گشت، و چون آتش فتنه بالا گرفت، فرارى گردیده معدوم الاثر شد. نویسنده كتاب «دیباچه اى بر رهبرى» بعد از نقل این جریان از كتاب «قاموس كتاب مقدس» مى نویسد: «متأسّفانه اطّلاع مؤلّف آمریكایى ـ كتاب «قاموس كتاب مقدّس» به زبان فارسى، كه سالها نیز ساكن «همدان» بوده است ـ درباره شماره مدّعیان «مسیحائى» و همچنین درباره آخرین كسى كه به عنوان «مسیح موعود» قیام كرده است، نارساست. شماره این مدّعیان، به مراتب بیشتر از آن است كه وى یادآور شده است، همچنین قیام «مردخاى» آلمانى در قرن هفدهم، واپسین قیامى نیست كه تاریخ مسیحیّت آن را به یاد مى آورد. تنها طى دو قرن هیجده و نوزده در انگلستان، بالغ بر شش تن، به نام «مسیح موعود» ظهور كرده اند، و اغتشاشهایى را هم دامن زده اند، و پاره اى از آنان نیز به كیفر رسیده اند».«البته به موازات دین مسیح، در دین یهود نیز، مسیح هاى دروغین متعدّد ظهور كرده اند. از جمله، یكى از مسیح هاى یهودى، «داود آل روى» از یهودیان ایران است. او در اواسط قرن دوازدهم در میان یهودیان ایران، مدّعى شد كه او «مسیح موعود» است». اسامى مقدّس حضرت مهدى ( علیه السلام) در كتب مذهبى اهل ادیان اینك قسمتى از اسامى مبارك آن حضرت را كه با الفاظ مختلفى در بسیارى از كتب مذهبى اهل ادیان و ملل مختلف جهان آمده است، از نظر خوانندگان گرامى مى گذرانیم. 1 ـ «صاحب» در صحف ابراهیم(علیه السلام); 2 ـ «قائم» در زبور سیزدهم; 3 ـ «قیدمو» در تورات به لغت تركوم; 4 ـ «ماشیع» (مهدى بزرگ) در تورات عبرانى; 5 ـ «مهمید آخر» در انجیل; 6 ـ «سروش ایزد» در زمزم زرتشت; 7 ـ «بهرام» در ابستاق زند و پازند; 8 ـ «بنده یزدان» هم در زند و پازند; 9 ـ «لند بطاوا» در هزار نامه هندیان; 10 ـ «شماخیل» در ارماطس; 11 ـ «خوراند» در جاویدان; 12 ـ «خجسته» (احمد) در كندرال فرنگیان; 13 ـ «خسرو» در كتاب مجوس; 14 ـ «میزان الحق» در كتاب اثرى پیغمبر; 15 ـ «پرویز» در كتاب برزین آذر فارسیان; 16 ـ «فردوس اكبر» در كتاب قبروس رومیان; 17 ـ «كلمةُ الحقّ» در صحیفه آسمانى; 18 ـ «لِسانِ صدق» هم در صحیفه آسمانى; 19 ـ «صمصام الاكبر» در كتاب كندرال; 20 ـ «بقیة اللّه» در كتاب دوهر; 21 ـ «قاطع» در كتاب قنطره; 22 ـ «منصور» در كتاب دید براهمه; 23 ـ «ایستاده» (قائم) در كتاب شاكمونى; 24 ـ «ویشنو» در كتاب ریگ ودا; 25 ـ «فرخنده» (محمّد) در كتاب وشن جوك; 26 ـ «راهنما» (هادى و مهدى) در كتاب پاتیكل; 27 ـ «پسر انسان» در عهد جدید (اناجیل و ملحقات آن); 28 ـ «سوشیانس» در كتاب زند و هومو من یسن، از كتب زردتشیان; 29 ـ در كتاب «شابوهرگان» كتاب مقدس «مانویه» ترجمه «مولر» نام «خود شهر ایزد» آمده كه باید در آخر الزمان ظهور كند، و عدالت را در جهان آشكار سازد; 30 ـ «فیروز» (منصور) در كتاب شعیاى پیامبر. علاوه بر این ها اسامى دیگرى نیز براى حضرت مهدى( علیه السلام )در كتب مقدّسه اهل ادیان ذكر شده است كه ما به جهت اختصار از نقل آنها خوددارى نمودیم. اسامى مقدّسى چون: « صاحب، قائم، قاطع، منصور و بقیة اللّه » كه در كتب مذهبى ملل مختلف آمده است، از القاب خاصّ وجود مقدّس حضرت حجّت بن الحسن العسكرى ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف ـ است كه در بیشتر روایات اسلامى، به آنها تصریح شده و ائمّه معصومین( علیهم السلام) در اكثر روایات، از آن حضرت به عنوان «صاحب»، «قائم» و «بقیة اللّه» یاد كرده اند. و این خود بیانگر این واقعیّت است كه موعود همه اُمّتها و ملّتها همان وجود مقدّس منتظر غایب، حضرت حجّت بن الحسن العسكرى ( علیه السلام) است. التماس دعا سه شنبه 24/6/1388 - 14:27