• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 366
تعداد نظرات : 266
زمان آخرین مطلب : 5858روز قبل
خانواده

اگر تا به حال شک داشتم شک مرا تبدیل به یقین می کنید که شما را با ما کدورتی است !

آخر چرا باید تنها من منبع شعر را ذکر کنم اما دیگران به راحتی اشعاری بدون ذکر منبع می نویسند

حداقل بگویید چه بدی در حق شما کرده ام ؟!

درد من اینجاست که در زیر این شعر که تخلص شاعر هم نوشته شده ، باز نوشته اید منبع را ذکر کنید .

اگر شما بی توجهید ما را چه !

شعری با عنوان آشفته که با این مصرع آغاز می شود :

تمثال دو زلف و رخ آن یار کشیدم

در یک مصرع مانده به آخر چنین می آید :

" فرصت " چو کشیدی به برش خامه ی رنگین

تبیان عزیز : آخر روا نباشد .............

جواد چاوشی / کاشف

دوشنبه 12/1/1387 - 18:24
شعر و قطعات ادبی

در چهره ام چه خفته ؟

یک موج ِغم نهفته

موجی خموش و تنها

در امتداد ساحل

جواد چاوشی / کاشف

دوشنبه 12/1/1387 - 14:23
شعر و قطعات ادبی

من زورقی شکسته ام

بی ناخدا و تنها

از من گذشته شوق ِ

شادی و عشق و رویا

جواد چاوشی/ کاشف

دوشنبه 12/1/1387 - 14:10
شعر و قطعات ادبی

خدایا ، خدایا، کجا شام تارم به پایان آید؟

کجا چشم ِخونین رخ ِنوبهاران را ببیند؟

کجا بلبل ِباغ نغمه ی شوقی سراید؟


من و تـنهایی ، در این قفس تـنگ ، که کرده شکارم ، بگو چه کنم؟

غم و شیدایی ، در این تبِ غم بار، ربوده قرارم ، بگو چه کنم؟


دو چشم مرا ، گرد غم بگرفتست

سپیده برفت و سیاهی نشسته است

ترانه نیامد و همه قیل و قال است

گل ِسرخ باغم رخش رنگ ماه است ؛

 بگو چه کنم؟

بیا درد ِ عشاق که چاره تویی

بیا جان جانان ، بهانه تویی

جواد چاوشی / کاشف

دوشنبه 12/1/1387 - 13:59
شعر و قطعات ادبی

همه در چشمه ی مهتاب غم از دل شویند

امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی

جواد چاوشی / کاشف

دوشنبه 12/1/1387 - 13:53
شعر و قطعات ادبی

با دلشدگان جور و جفا تا به کی؟

آهنگ وفا ، ترک جفا بهر خدا کن

ز دست یارم چه ها کشیدم

به جز جفایش ، وفا ندیدم

نه همزبانی ، که یک زمانی

ز من بپرسد ، غم نهانی

جواد چاوشی / کاشف

دوشنبه 12/1/1387 - 13:49
شعر و قطعات ادبی

هر دم که یــادت بر لب است

روزم چو زلفت در شب است

ســـــــوزم ز هجـرت نــازنیـن

دل بی تو در تاب و  تب است

جواد چاوشی / کاشف

يکشنبه 11/1/1387 - 15:21
شعر و قطعات ادبی

بر دست کس افتد چو تو یاری نه و هرگز

در دام کسی چون تو شکاری نه و هرگز

روزم سیه است از غم هجران بود آیا

چون روز سیاهم شب تاری نه و هرگز

در بادیه‌ی عشق و ره شوق رساند

آزار به هر پا سر خاری نه و هرگز

گردون ستمگر کند این کار که باشد؟

یاری به مراد دل یاری نه و هرگز

در خاطر هاتف همه‌ی عمر گذشته است

جز عشق تو اندیشه‌ی کاری نه و هرگز

جواد چاوشی / کاشف

شنبه 10/1/1387 - 22:7
شعر و قطعات ادبی

گل خواهد کرد از گل ما

خاری که شکسته در دل ما

از کوی وفا برون نیائیم

دامن‌گیر است منزل ما

مرغان حرم ز رشک مردند

چون بال فشاند بسمل ما

نام گنهی نبرد تا کشت

ما را به چه جرم قاتل ما

کار دگر از صبا نیامد

جز کشتن شمع محفل ما

بی‌رحمی برق بین چه پرسی

از کشته ما و حاصل ما

خندد به هزار مرغ زیرک

در دام تو صید غافل ما

جواد چاوشی / کاشف

شنبه 10/1/1387 - 22:0
شعر و قطعات ادبی

هرجا سخن از جلوه ی آن ماه پری بود

کار من سودا زده دیوانه گری بود

پرواز به مرغان چمن خوش، که در این دام

فریاد من از حسرت بی بال و پری بود

گر این همه وارسته و آزاد نبودم

جون سرو، چرا بهره ی من بی ثمری بود

روزی که ز عشق تو شدم بی خبر از خویش

دیدم که خبر ها همه از بی خبری بود

بی تابش مهر رخت ای ماه دل افروز

یاقوت صفت قسمت ما خون جگری بود

دردا که پرستاری بیمار غم عشق

شب ها، همه بر عهده ی آه سحری بود  

جواد چاوشی / کاشف

شنبه 10/1/1387 - 11:37
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته