• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1442
تعداد نظرات : 315
زمان آخرین مطلب : 4645روز قبل
مهدویت
بشارت قرآن کریم بر نابودی اسرائیل (قسمت دوم)
بازدید : 1928 مرتبه
تاریخ : سه شنبه هشتم تیر 1389

بشارت قرآن کریم بر نابودی اسرائیل (قسمت دوم)

 

پیشی گرفتن یهود
خداوند متعال به غلبه ی یهود بر دشمنان خود در مرحله ی دوم درگیری ها اشاره کرده و فرموده است:


«ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكرَّةَ عَلَیهِمْ وَ أَمْدَدْنَكُم بِأَمْوَلٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْنَاكُمْ أَكْثرَ نَفِیراً»   اسرا، آیه 6

 

این آیه با عبارت «وَ جَعَلْنَاكُمْ أَكْثرَ نَفِیراً» «و شمارتان را بیشتر سازیم» نشان می دهد که پس از نبرد اول، یهود از جهت مال و نفرات و از نظر نظامی و جنگی بر دشمنانشان برتری می یابند، اما این معنا از آیه برداشت نمی شود که دستیابی یهود به نفرات و امکانات بیشتر، با نیروی ذاتی و امکانات و تجهیزات خودشان صورت می گیرد، بلکه می توان گفت که این اموال و نفرات از ناحیه هم پیمانان رومی (اروپایی) آنان در اختیارشان گذاشته خواهد شد.
و شاید به همین دلیل باشد هنگامی که اخبار غیبی به موضوع مبارزه با افساد های اول و دوم یهود می پردازند، از آن به عنوان مبارزه مسلمانان و یهود نام نمی برند، بلکه آن را نبرد میان مسلمانان و رومیان (اروپایی ها) که در منطقه فلسطین واقع می شود، می نامند.


در فلسطین دو واقعه برای روم وجود دارد: یکی را قطاف (چیدن) می نامند و دیگری را حصاد (درو کردن). الفتن ابن حماد   317/1204

برخی احادیث غیبی، مبارزه با افساد اول یهود را ملحمه صغری (کشتار کوچک) نامیده اند و مبارزه با افساد دوم را ملحمه کبری (کشتار بزرگ) اما آنها را به یهود نسبت نداده اند بلکه به روم مربوط ساخته اند. در روایت حسان بن عطیّه آمده است که:

 

«رومیان در ملحمه صغری بر صحرای اردن و بیت المقدس مسلط می شوند.» الفتن ابن حماد 345/1296

 

سوالی که در اینجا پیش می آید این است که:پس از جنگ اول با افساد بنی اسرائیل، اروپایی ها چگونه می توانند نیروهای ایرانی و یاران شامی آنها را از فلسطین بیرون کنند؟
غرب مستکبر نمی تواند این توطئه خصمانه جدید را بر ضد اسلام و امت اسلامی اجرا کند مگر با برافروختن آتش فتنه داخلی بین شیعه و سنی و عرب و عجم.

سه نفر در شام پیدا می شوند که هر کدام خواستار حکومتند: مردی ابقع (سیاه و سفید) و مردی اصهب (سرخ و سفید) و مردی از خانواده ابوسفیان... و کار به حکومت سفیانی می رسد. الفتن ابن حماد 198/805

از روایات شیعه و سنی چنین فهمیده می شود که سرانجام در این درگیری، کار به نفع سفیانی که حاکمی عرب و طرفدار غرب است خاتمه می یابد و مهم ترین هدف سیاسی و ماموریت نظامی او عبارت است از بیرون کردن نیروهای ایرانی از بیت المقدس، پایان دادن به مقاومت اسلامی در فلسطین و دیگر نقاط شام و در نهایت، باز گذاشتن دست ارتش اشغالگر یهود برای تثبیت برتری خود و گسترش فساد هر چه بیشتر آنها در آن سرزمین مقدس.
در احادیثی که از طریق اهل سنت روایت شده، بیشتر به حقایق سیاسی و وقایع نظامی که از ناحیه سفیانی بروز خواهد کرد، اشاره رفته است و نقش سفیانی در حمله نظامی به مبارزان ایرانی و دیگر نیروهای مبارز هم پیمانشان، با هدف بیرون راندن آنان از فلسطین، پس از آنکه موفق می شوند آن را از دست یهود تبهکار در جریان نبرد عقوبت افساد اول آزاد کنند، مشخص شده است، در روایتی آمده است:

مردم شام با سفیانی بیعت می کنند و او با اهل مشرق می جنگد و آنها را از فلسطین منهزم می کند. الفتن ابن حماد 201/819

روایت دیگری می گوید:

 

 

در فلسطین مردی خروج می کند که بر هر کس با او درافتد غلبه می کند، به دست او اهل مشرق کشته می شوند و او به انازه حمل یک زن (نه ماه) حکومت می کند. الفتن ابن حماد 197/802

در روایت سومی آمده است:

 

 

مردی از فرزندان صخر خروج می کند... به جماعت مشرق و شام روی می آورد و مابین «جابیه» و «خربه» بر آنها پیروز می شود، چنان که اسب در خون فرو رود. الفتن ابن حماد 163/761

«صخر» یکی از بارزترین اجداد امویان است و منظور از جماعت مشرق و شام، واحدهای نظامی مستقر در فلسطین هستند که از اهالی مشرق؛ یعنی صاحبان پرچم های سیاه و واحدهای مقاومت اسلامی هم پیمان با ایرانیان در سرزمین شام، تشکیل شده اند.

در روایت ارطاة می گوید:

 

سفیانی... با اولین چیزی که می جنگد پرچم های سیاه است... دو بار این گروه را شکست می دهد. الفتن ابن حماد 189/775

روایات دیگری هستند که مراحل نبرد سفیانی را برای بیرون راندن اهل مشرق از فلسطین شرح می دهند، بر اساس این روایات، گام اول اخراج آنها از فلسطین است که در روایات پیشین گفته شد و گام دوم اخراج آنها از اردن و سوریه است؛ همچون این روایت:

 

 

«اهل مشرق در محاصره قرار می گیرند تا به اردن می رسند.» الفتن ابن حماد 186/761

 

 

و معنای حدیث این است که سفیانی بر اهل مشرق چیره می شود و آنها را وادار می سازد تا از فلسطین به اردن کوچ کنند.
و نیز روایاتی وجود دارند که می گویند سفیانی در سرزمین عراق با اصحاب پرچم های سیاه روبرو می شود؛ از جمله روایتی از عبدالله بن مسعود:

 

 

«و سفیانی در عراق با اهل مشرق می جنگد.» الفتن ابن حماد146/604

 

کسی که در تفسیر اهل بیت از آیه افساد بنی اسرائیل تامل کند، تصویر تاریخی آخرین حلقه های نبرد خون بار سیاسی را بین دو جریان مختلف، در تاریخ امت اسلامی پیش روی خود می بیند: یکی جریان انحراف از اسلام و برگشت از اصول آن و خیانت به اهداف و مقدسات اسلامی است که حرکت سفیانی نمایشگر آن است و دیگری جریان اسلام ناب محمدی (ص) که صاحبان پرچم های سیاه؛ یعنی ایرانیان و یاران مبارزشان در اطراف بیت المقدس آن را تداوم می بخشند و به همین دلیل هنگامی که از اهل بیت (ع) درباره تفسیر آیه «ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكرَّةَ عَلَیهِمْ» سوال می شود پاسخ می دهند:

 

 

«یعنی پیروزی بنی امیه بر آل محمد (ص)» بحارالانوار 51/45/3 و تفسیر نورالثقلین 3/138/81

 

 

و زمانی که از امام علی (ع) تفسیر قول خداوند که فرمود «غُلِبَتِ الرُّومُ» (سوره روم،آیه2) سوال می کنند می فرماید:

 

 

«این آیه درباره ما و بنی امیه است.» تفسیر البرهان 7/428/8314 و تاویل الآیات 1/434/1

 

 

بر خلاف تصور برخی، پیوند مثلث شیطانی میان اسرائیل، دولت های استکباری و بیماردلان حاکم بر جهان عرب، منحصر به یک حاکم عرب و آن هم سفیانی نیست، بلکه ارتش های عربی دیگری نیز در جبهه سفیانی از اسرائیل دفاع خواهند کرد که ارتش برخی دولت های مغرب عربی پیشتاز آنها خواهند بود، اینها کسانی هستند که اولین ضربه نظامی را در پایان جنگ افساد اول، به صاحبان پرچم های سیاه وارد می آورند، این مطلب در حدیث زیر آمده است:

 

پادشاه مغرب و بنی مروان و قضاعه، در مرکز شام، علیه پرچم های سیاه جمع می شوند. الفتن ابن حماد 180/731

 

همچنین در حدیث ابن عمر می گوید:

 

 

آنگاه که پرچم های سیاه از مشرق و پرچم های زرد از مغرب، به حرکت درآیند و در مرکز شام؛ یعنی دمشق، مقابل هم قرار گیرند، مصیبت آنجاست! بلا آنجاست! الفتن ابن حماد 184/750

بر اساس مفاد حدیث زیر، اولین ارتش های مغرب عربی برای ضربه زدن به صاحبان پرچم های سیاه، از سوی مصر وارد فلسطین می شوند:

 

 

میان اهل مغرب و اهل مشرق، بر روی پل فسطاط، هفت روز نبرد خواهد بود تا به عریش می رسند و اهل مشرق محاصره و تحت فشار قرار می گیرند و به اردن عقب نشینی می کنند، سپس سفیانی به آنها حمله می کند. الفتن ابن حماد 186/761

خبرهای غیبی، به وقوع جنگ بین سپاهیان ایران و برخی ارتش های عربی هم پیمان با دولت های استکباری اشاره دارند.
از آن جمله در روایتی از رسول خدا (ص) آمده است:

 

 

یا امر به معروف و نهی از منکر می کنید و یا خداوند آنها (عجم) را مامور شما خواهد کرد، که گردنتان را بزنند، آنها بسیار سرسختند و هیچ گاه نمی گریزند. مصنف11/20811 و کنزالعمال 3/5563

در حدیث دیگری از آن حضرت:

 

شما با عجم بر سر تنزیل قرآن جنگیدید و آنها با شما بر سر تاویل (فهم درست) آن خواهند جنگید. بحارالانوار 67/174/7

از عباد بن عبدالله نیز روایت شده است که:

 

 

در یک روز جمعه علی (ع) بر فراز منبر خطبه می خواند و ایرانیان گرد او حلقه زده بودند، اشعث بن قیس برخاست و گفت: این سرخ ها-منظور او پارسیان بود- به خاطر تو بر ما مسلط شده اند، حضرت فرمود:
چه کسی مرا معذور می دارد، به خدا سوگند از پیامبر خدا (ص) شنیدم که می فرمود: به سختی شما را خواهند زد تا شما را به دین بازگردانند، همان طور که شما در ابتدا برای آوردن دین آنها را زدید.

کنزالعمال 4/11772 (آن را از ابن جریر روایت کرده و صحیح دانسته است.)

نه سفیانی و نه هیچ یک از ارتش های عربی هم پیمان او، توان بیرون کردن ایرانیان از فلسطین و اجرای این نقش خائنانه و توطئه بزرگ ضدفلسطینی را مگر زیر چتر حمایت ارتش های اروپایی که وارد فلسطین می شوند، نخواهند داشت. در حدیث عمار یاسر آمده است:

 

 

پس، آن حکومت سفیانی است و پیش از آن کسی قیام می کند که به آل محمد (ص) فرامی خواند... و روم نیز وارد فلسطین می شود. بحارالانوار 52/207/45؛ بشارة الاسلام 207 و غیبت طوسی 278

امام باقر (ع) در حدیثی به شاگرد خویش، جابر جعفی فرموده است:

 

«ای جابر بر زمین بمان و دست و پای مجنبان تا نشانه هایی که می گویمت ببینی.» سپس نشان ها را برشمرد تا فرمود:
مژده پیروزی را از سمت دمشق می شنوید... و شورشیان روم پیش می آیند و در رمله مستقر می شوند، پس اولین جایی که از غرب (غرب بلاد اسلامی) خراب می شود، سرزمین شام است.

الاختصاص 255؛ غیبت شیخ طوسی 269، بحارالانوار 52/212/62؛ غیبت نعمانی 279/67؛ تفسیر البرهان 2/21/688 و عقدالدرر 87

بنابراین قوای  روم (اروپا) پس از نبرد (اول) ایرانی ها با اسرائیل و آزاد شدن فلسطین، وارد این سرزمین می شوند، چرا که تعبیر «مژده پیروزی را از سمت دمشق می شنوید»، اشاره به نتایج جنگ افساد اول است که به فرماندهی ایرانی ها علیه یهود صورت می گیرد و خبر پیروزی آن از سمت دمشق به امت اسلام می رسد.

شرح نبرد افساد دوم

سقوط اسرائیل در نبرد افساد دوم
قرآن کریم درباره مجازات بنی اسرائیل پس از افساد دوم آنها می گوید:

 

«فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الاَخِرَةِ لِیَسئِئُوا وُجُوهَكمْ وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسجِدَ كمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِیُتَبرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِیراً»   اسرا، آیه 8

 

با توجه به اینکه قرآن، مجازات افساد اول بنی اسرائیل را با تعبیر «فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَهُمَا» (چون زمان اولین افساد فرا رسید) ذکر کرده بود، انتظار می رفت که برای مجازات افساد دوم از تعبیر «فاذا جاء وعد ثانیهما» (چون زمان دومین افساد فرا رسید) و یا به جای ثانیهما، اخریهما (افساد دیگر) استفاده شود، اما برخلاف این تصور، قرآن فرموده است: «فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الاَخِرَةِ» (چون زمان افساد پایانی فرا رسد). کلمه «الآخرة» از تعابیر نادر قرآنی است که جز برای بیان «حیاة الآخرة» (زندگی پس از مرگ) به کار نرفته است، این خود قرینه ای است بر این که افساد دوم، آخرین حلقه تبهکاری و ویرانگری در تاریخ بنی اسرائیل است، به گونه ای که پس از آن، قد علم نخواهند کرد.
تعبیر «پس آنگاه که وعده ی پایانی فرا رسد، از اندوه چهره تان را زشت گردانند» که بیانگر حجم ناملایماتی است که به دست مجاهدان بر یهود فرود می آید نیز همانند ناخوشی ها و ناملایماتی است که در روز قیامت بر کفار وارد می شود و در این آیه بدان اشاره شده است:

 

«فَلَمّا رَأَوهُ زُلفَةً سِیئَت وُجُوهُ الَّذینَ کَفَرُوا»   ملک، آیه 27


مجازات نهایی، همه یهود را ریشه کن خواهد کرد، زیرا خداوند قبل از آن، همه آنها را در فلسطین جمع می کند:

 

«وَ قُلنا مِن بَعدِهِ لِبَنِی إِسرائِیلَ اسکُنُوا الأَرضَ فَإِذا جاءَ وَعدُ الآخِرَةِ جِئنا بِکُم لَفِیفاً»   اسرا، آیه 104

 

یعنی آنان را گروه گروه و یک به یک از سرزمین های مختلف آورده و در یک جا با هم جمع می کند و این همان عقوبت نهایی است که در روایات به «درو» تعبیر شده است، زیرا همه آنها را درو می کند و هیچ یک را باقی نمی گذارد؛ به این معنا در حدیث شریف زیر اشاره شده است که :«در فلسطین دو حادثه برای روم اتفاق می افتد که یکی قطاف نام دارد و دیگری حصاد.»
تعبیر «قطاف» (چیدن) کنایه از مجازات افساد اول است که در آن خانه به خانه می گردند و تعبیر «حصاد» (درو کردن) کنایه از مجازات افساد دوم است که به هر چه دست یابند نابود می کنند، زیرا «تتبیر» به معنای شکستن و تکه تکه کردن و درو کردن چیزی و در نهایت نابود کردن آن است و این دلیلی است بر پایان یافتن سلطه اسرائیل به دست عقوبت کنندگان آنها در مجازات افساد دوم.

مقتضای سیاق آیات افساد این است که مجازات افساد دوم اسرائیلی ها نیز به دست ایرانیان واقع شود، زیرا تعبیرات قرآنی « عِبَاداً لَّنَا» (بندگانی از خودمان) « لِیَسُوءُا» (زشت سازند) «وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسجِدَ» (به مسجد درآیند) « كمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ» (همچنان که بار اول بدان درآمدند) « وَ لِیُتَبرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِیراً» (بر هر چه دست یابند یکسره نابود کنند)، با واژه ها و ضمیرهای خود بر این نکته تاکید دارند که ماموران مجازات اسرائیلی ها در هر دو مرحله، یک قوم واحدند.

 

حال باید دید که آیا در روایات غیبی دلیلی وجود دارد که مجازات بنی اسرائیل در افساد دوم نیز به دست مردم قم به طور خاص و ایرانی ها به طور عام انجام می گیرد؟
در پاسخ به این سوال باید گفت روایاتی که گویای این موضوع می باشند بیش از روایات مربوط به عقوبت افساد اول بوده و در انتساب مجازات افساد دوم یهود به ایرانی ها صریح تر و گویاترند.
در روایت علی بن ابراهیم از اهل بیت (ع) نقل شده است که در تفسیر آیه ی «پس آنگاه که وعده پایانی فرا رسد از اندوه چهره تان را زشت گردانند» گفته اند:«منظور قائم (ع) و یاران او است.»

تفسیر البرهان 6/59/6265، تفسیر قمی 2/14 و بحارالانوار 53/89/88

 

مراد از قائم، مهدی منتظر (ع) است و منظور از یاران او، مردم قم؛ یعنی اصحاب پرچم های سیاه مشرقی هستند که حدیث عفان بصری آن را توضیح می دهد؛ عفان گفته است که امام صادق (ع) به من فرمود:

 

می دانی چرا شهر قم را «قم» نامیده اند؟ گفتم: خدا و رسولش و شما داناترید، فرمود: قم نامیده شده است، چون مردم آن با قائم آل محمد (ص) همراهی کرده و با او قیام می کنند و در کنار او استقامت می ورزند و او را یاری می رسانند.

بحارالانوار 60/216/38

روایات دیگری نیز در منابع شیعه و سنی آمده است که حدیث عفان بصری را توضیح داده و کیفیت یاری ایرانیان را به امام زمان (ع)، بیان می کنند همچون روایت عمار که می گوید:

 

«پرچمدار مهدی «شعیب بن صالح» است.» الفتن ابن حماد 214/856، الحاوی للفتاوی 2/68

 

شعیب یکی از شاخص ترین فرماندهان نظامی ایرانی است که برنامه نظامی امنیتی ورود مخفیانه به فلسطین به همراه مبارزان و مقاومین سرزمین شام را اجرا می کند تا مقدمات عقوبت افساد اول را فراهم آورده و اولین ضربات نظامی کارساز را بر یهود وارد کند و همین شعیب بن صالح به عنوان فرمانده ارشد سپاه مهدی (ع)، با لشکر ایرانی خود، آشکارا وارد فلسطین می شود تا مجازات افساد دوم را بر یهود اعمال نماید، در روایت سفیان کلبی این موضوع به صراحت آمده است:

 

زیر فرمان مهدی (ع) جوانی کم سال، کم ریش و گندم گون قیام می کند که اگر با کوه ها مقابله کند آنها را به لرزه درمی آورد، تا در ایلیا فرود آید.

الفتن ابن حماد 258/120 (ایلیا همان بیت المقدس است و این خصوصیات شعیب بن صالح است.)

ایرانیان سفیانی را شکست می دهند.
در این مورد روایاتی است که از طریق اهل سنت از علی (ع) نقل شده است؛ به نمونه هایی از آن توجه فرمایید:

 

وقتی لشکریان سفیانی به سمت کوفه می روند، گروهی را در پی اهل خراسان می فرستند و اهل خراسان خارج می شوند، سپاه هاشمی با پرچم های سیاه و به فرماندهی شعیب بن صالح، در دروازه استخر با سپاه سفیانی رو به رو می شود و میان آن دو کشتار سختی به وقوع می پیوندد و سرانجام پرچم های سیاه پیروز می شوند و لشکر سفیانی می گریزد؛ در اینجاست که مردم مهدی را آرزو می کنند و او را طلب می نمایند.

و نیز از علی (ع) نقل شده است که فرمود:
کنزالعمال14/39667 و الحاوی للفتاوی 2/69

 

پرچم های سیاه بیرون می آیند و با لشکر سفیانی مبارزه می کنند، در بین آنها جوانی از بنی هاشم است که در شانه چپش خالی است و پیشاپیش (سپاه) او مردی از بنی تمیم به نام شعیب بن صالح است و یاران سفیانی را شکست می دهند. الفتن ابن حماد 216/863؛ الحاوی للفتاوی 2/69، کنزالعمال 14/3966

از برخی روایات چنین برمی آید که سرزمین عراق صحنه رویارویی نظامی بین لشکریان ایرانی و سفیانی است؛ مانند روایت ابن مسعود که گفته است:

 

...سفیانی لشکری را با پانزده هزار سوار به کوفه اعزام می کند که آن را می گیرند و زنان و اطفال آنجا را اسیر می کنند و مردان را می کشند و هر آنچه مال در آن می یابند می گیرند و سپس برمی گردند. پس ندایی از مشرق بلند می شود و فرماندهی از بنی تمیم، به نام شعیب بن صالح، به تعقیب لشکر سفیانی می پردازد و اسیران را از دست آنها نجات می دهد و به کوفه برمی گرداند. التذکره 610

مهدی (ع)؛ فرمانده نبرد برای سقوط اسرائیل
بعد از فروپاشی نیروهای سفیانی و اعلام شکست آنها به دست نیروهای ایرانی، امام مهدی (ع) ظهور می کند؛ عمار یاسر می گوید:

 

...سپاه سفیانی همانند شب و چونان سیل، پیش می روند و از هر آن چیزی که می گذرند آن را نابود و منهدم می کنند تا وارد کوفه شوند، در آنجا شیعیان آل محمد (ص) را می کشند و سپس از هر سو به دنبال اهل خراسان می گردند، مردم خراسان نیز در طلب مهدی (ع) بیرون می آیند و به سوی او دعوت می کنند و او را یاری می نمایند.

الفتن ابن حماد 208/839 و کنزالعمال 11/31497

در روایت جابر از امام باقر (ع) آمده است که:

 

پرچم های سیاهی که از خراسان بیرون آمده اند در کوفه فرود می آیند و وقتی امام مهدی (ع) ظاهر شد، کسانی را برای بیعت نزد او می فرستند. کتاب غیبت شیخ طوسی 274

از علی (ع) روایت شده است:

 

...وقتی (صاحبان) پرچم های سیاه -که شعیب بن صالح در بین آنهاست- سپاه سفیانی را شکست می دهند، مردم مهدی (ع) را آرزو می کنند و او را طلب می نمایند و سرانجام پس از سالها انتظار و نومیدی از ظهور، امام با پرچم رسول خدا (ص) از مکه خارج می شود، دو رکعت نماز می خواند و پس از نماز روی به مردم می کند و می گوید: ای مردم، بر امت محمد (ص) و به ویژه بر اهل بیت او پی در پی سختی و دشواری وارد شد، بر ما غضب کردند و به ما ظلم نمودند.

کنزالعمال 14/39673؛ الفتاوی الحدیثه 41؛ البرهان باب 6/11؛ الحاوی للفتاوی 2/77؛ الملاحم و الفتن لابن طاووس 63

در روایتی طولانی، از حضرت علی (ع) آمده است که نیروهای ایرانی برای آزادسازی فلسطین از چنگ یهود اشغالگر، با نیروهای یمنی هم پیمان می شوند و سپس با رهبری امام مهدی (ع) سرزمین شام را از سلطه سفیانی آزاد می سازند.   کنزالعمال 14/39680

 

بعد از سقوط نظام سفیانی طرفدار یهود که بر منطقه دمشق حاکم است، لشکریان اسلام به رهبری امام مهدی (ع) در درون سرزمین شام و مشخصا در فلسطین، با قدرتمندترین ارتش جهانی روبرو می شوند، این ارتش متشکل از سه قدرت نظامی هم پیمان؛ یعنی اروپا، سفیانی و یهود است که سه ضلع مثلث شیطانی توطئه گر بر ضد امت اسلام و فلسطین در آخرالزمان را تشکیل می دهند.

طرفین جنگ در افساد دوم

هویت لشکریان اسلام
در بررسی احادیث قبلی روشن شد که محور اصلی نظامی در مبارزه پیروزمند آزادی فلسطین، در درجه نخست نیروهای ایرانی هستند و پس از ایرانیان، نیروهای یمنی از اهمیت نظامی و جنگی ویژه ای برخوردارند، این مطلب را از احادیث بسیاری که به شرح حوادث این نبرد سرنوشت ساز پرداخته اند، می توان فهمید؛ از آن جمله:

 

یمانی ظاهر می شود، قریش کشته می شوند و به دست او (یمانی) کشتارهایی صورت می پذیرد. الفتن ابن حماد 274/1080

و در روایت دیگری آمده است:

 

«وقتی یمانی ظاهر شد، قریش در بیت المقدس کشته خواهد شد.» الفتن ابن حماد 275/1090

پیامبر (ص) در حدیثی روشن و صریح، نقش مبارزان قهرمان یمن را در نبرد سرنوشت ساز آزادی فلسطین، بیان داشته و می فرماید:

 

خداوند در یمن دارای دو گنج است که یکی از آنها را در جنگ تبوک آورد؛ که جماعت اَزدی در آن روز یک سوم لشکر بودند و دیگری را در روز «کشتار بزرگ» خواهد آورد که هفتادهزار نفرند و بند شمشیرهاشان بافته ای محکم است. عقدالدرر 215

پس از نیروهای یمنی، مرتبه سوم اهمیت نظامی از آن نیروهای مقاومت اسلامی است که در سرزمین شام و اطراف بیت المقدس مبارزه می کنند.
در بسیاری از روایات به این مقاومت که در راه حق و در سرزمین شام علیه یهودیان صهیونیست، قبل از ظهور امام مهدی (ع) جریان دارد، اشاره شده است؛ از جمله در روایت جابر آمده است که رسول خدا (ص) فرمود:

 

همواره جماعتی از امت من برای حق مبارزه می کنند تا  عیسی بن مریم در طلوع صبح در بیت المقدس فرود می آید و بر مهدی وارد می شود و مهدی به او می گوید: پیش آی، ای رسول خدا و برای ما نماز بگزار، او می گوید: این امت همه پیشوای یکدیگرند. السنن الوارده 686/240 و صحیح مسلم 247/1

نیروهای مثلث شیطانی

قوای اول: نیروهای مسیحی اروپایی، که در حدیث شریف به آنها اشاره شده است:

 

«در فلسطین دو حادثه در (رابطه با) روم اتفاق می افتد که یکی قطاف نام دارد و دیگری حصاد.» الفتن ابن حماد 317/1204

 

مقصود از قطاف (چیدن) نبرد «جاسوا خلال الدیار» و منظور از حصاد (درو کردن) نبرد «وَ لِیُتَبرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِیراً» است که به رهبری پیشوای مسلمانان، امام مهدی (ع) انجام می شود همان گونه که در حدیث آمده است:

 

رومی ها در دشت عکا فرود می آیند و فلسطین و اردن و بیت المقدس را به تصرف درمی آورند ولی چهل روز از گردنه افیق عبور نمی کنند، تا اینکه پیشوای مسلمانان به سوی آنها می آید و در چمنزار عکا آنها را محاصره می کند، در این (سرزمین) چنان جنگی با آنها می کند که خون، تا بالای سم اسبان را فرامی گیرد، آنگاه خداوند همه آنها را، مگر گروه اندکی که به کوه های لبنان و سپس به کوهی در سرزمین روم می گریزند، شکست می دهد. الفتن ابن حماد 302

قوای دوم: متشکل از نیروهای یهودی است، که این حدیث شریف نبوی گویای آن است:

 

ساعت برپا نمی شودتا با یهود بجنگید، تا جایی که سنگی که یهودی پشت آن پنهان شده است بگوید: ای مسلمان! این یهودی است که پشت من (پنهان) است، او را بکش!

بخاری، علامات النبوه،ص238؛ قتال الیهود 51/4؛ فتح الباری 6/444؛ مسلم در کتاب الفتن 2239/82 و کنزالعمال 14/204/38403

قوای سوم: شامل نیروهای سفیانی است به رهبری خود او، که با سپاه امام مهدی (ع) در فلسطین برخورد می کنند، در حدیث شریف آمده است:

 

و هنگامی که سفیانی بیعت خود را پس می گیرد، مهدی (ع) و سفیانی در بیت المقدس با یکدیگر می جنگند، سپس او را اسیر کرده می آورند و به دستور او در باب الرحمه کشته می شود، سپس زنان و غنیمت هایشان در دروازه دمشق به فروش گذاشته می شود. الفتن ابن حماد 244/955؛ الحاوی 2/72 و البرهان 2/680/147

روایت دیگری می گوید:

 

(امام مهدی (ع)) می رود تا در ایلیا فرود می آید و دیگری (سفیانی) با او بیعت کرده و پس از آنکه از او جدا می شود و پشیمان می گردد، بیعت خود را پس می گیرد و (امام) می پذیرد و دستور می دهد او وکسانی که او را به این خیانت واداشته اند، بکشند. الفتن ابن حماد 243

دو جنگ در یک نسل
در بررسی آیات مربوط به وعده مجازات بنی اسرائیل، چنین فهمیده می شود که قرآن از دو نبرد پیوسته بر ضد اسرائیل سخن می گوید که هر دو نبرد در یک دوره، ولی در مراحل مختلف صورت می پذیرد که در طول این نبردها دو طرف حمله و گریزهایی خواهند داشت، صحنه پردازی نبرد به گونه ای است که گویا هر دو جنگ با یک فرماندهی و در یک نسل، در هر دو اردوگاه اداره می شود.
شاید حضور مشخص فرمانده نظامی ایرانی؛ یعنی شعیب بن صالح، در هر دو نبرد تاکید بر این معنا باشد که این رویارویی بین ایرانیان و اسرائیلی ها در یک عصر واحد، ولی به صورت حملات متعدد که با شکست و پیروزی هر دو طرف توأم است انجام می شود و پیروزی نهایی از آن لشکریان امام مهدی (ع) خواهد بود.
در نبرد اول، شعیب بن صالح مخفیانه به فلسطین می رود، روایت می گوید:

 

«...شعیب بن صالح مخفیانه به بیت المقدس می رود.» الفتن ابن حماد221/871؛ الحاوی للفتاوی 2/70 و عقدالدرر 128

 

در حالیکه در نبرد دوم، آشکارا و به عنوان فرمانده عالی رتبه لشکر امام مهدی (ع) وارد فلسطین می شود و اکثر روایات نیز گویای همین مطلب اند، عمار یاسر در روایتی گفته است:

 

وقتی سفیانی به کوفه می رسد و یاران آل محمد (ص) را می کشد، مهدی که پرچمدار او شعیب بن صالح است، قیام می کند. الفتن ابن حماد 216/864؛ الحاوی للفتاوی 69/2 و البرهان الباب 7 حدیث 23

 

در آخر روایت ابن عمر آمده است:

 

وقتی چنین (حوادثی) دیدید، به جوان تمیمی روی آورید که از سمت مشرق می آید و پرچمدار مهدی (ع) است.

مجمع الزوائد 1/317 و الحاوی للفتاوی 2/562

 

شبهات تطبیق

این خلاصه ای بود از تفسیر و تطبیق آقای فتلاوی پیرامون آیات افساد بنی اسرائیل. اما شبهاتی بر این تطبیق وارد است که انشاءالله در مطلب بعدی آنها را بیان کرده و به رفع این شبهات خواهیم پرداخت.

 

منبع : sobheqarib.40sotoon.net

پنج شنبه 7/7/1390 - 20:38
مهدویت
بشارت قرآن کریم بر نابودی اسرائیل (بررسی شبهات تفسیر آقای فتلاوی)
بازدید : 1464 مرتبه
تاریخ : جمعه یازدهم تیر 1389


بشارت قرآن کریم بر نابودی اسرائیل (بررسی شبهات تفسیر آقای فتلاوی)

در مورد تفسیر ارزشمند آقای فتلاوی دو شبهه برایم مطرح شد که تا جایی که در توانم بود به آنها پاسخ دادم و در ادامه شبهات و پاسخ ها و احتمالات را بررسی خواهیم کرد. اما آنچه پیش از بررسی این موارد ضروری به نظر می رسد، توجه به این نکته است که روند حوادث مطرح شده بر مبنای برداشت ما از روایات بوده و تنها در حد احتمالات مطرح می شوند. به همین جهت ممکن است حوادث در آینده به گونه ای دیگر رقم بخورد؛ یعنی حالتی اتفاق بیفتد که ما به خاطر علم اندک و دید محدود خود امکان طرح آن را نداشته ایم. مطمئنا این حالت صدق روایات صحیح را تایید کرده و برداشت ما را باطل می نماید.


حتی در صورت تطبیق روند کلی حوادث آینده بر این احتمالات، ممکن است در جزئیات حوادث تناقضاتی مشاهده شود.


لذا از مخاطبان فهیم و گرامی تقاضا دارم تحلیل های ارائه شده بر روند حوادث را قطعی نپنداشته و آنها را تنها به عنوان احتمالات در نظر داشته باشند چرا که علم حوادث آینده تنها منحصر به خداوند تبارک و تعالی و بندگان برگزیده اش است.

طرح شبهات و پاسخ به آنها

 

شبهه اول) ایشان خروج سفیانی را بعد از پیروزی اول پرچم های سیاه بر اسرائیل دانسته اند در حالیکه طبق روایات رهبری پرچم های سیاه بر عهده ی سید خراسانی است و خروج سفیانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز واقع خواهد شد.

از امام باقر (ع) نقل شده که فرمود:

خروج سفیانی، یمانی و خراسانی در سال، ماه و روز واحد خواهد بود، نظم و ترتیب آنها همچون دانه های تسبیح پی در پی است...

بحار:52/232

در جهت پاسخ به این شبهه و همچنین ارائه ی طرحی منسجم از وقایع منطقه که مبتنی بر تفسیر و تطبیق آیات توسط آقای فتلاوی باشد، خلاصه ای از روند حوادث را بازخوانی می کنیم.

پس از اینکه فساد اول بنی اسرائیل واقع می شود، سفیانی و خراسانی در یک روز خروج می کنند و پرچم های سیاه خراسانی وارد فلسطین شده و بیت المقدس را فتح می کنند. در اینجا سوالی مطرح می شود و آن اینکه چرا سفیانی در برابر صاحبان پرچم های سیاه مقاومت نکرده و اجازه فتح فلسطین را می دهد؟ پاسخ را می توان از روایت زیر استخراج کرد:

سه نفر در شام پیدا می شوند که هر کدام خواستار حکومتند: مردی ابقع (سیاه و سفید) و مردی اصهب (سرخ و سفید) و مردی از خانواده ابوسفیان و... کار به حکومت سفیانی می رسد.

الفتن ابن حماد 198/805

سفیانی همزمان با خراسانی خروج کرده است اما در هنگام فتح اول قدس به دست صاحبان پرچم های سیاه، وی درگیر شورش های شام و سرگرم سرکوب نیروهای ابقع و اصهب است. پس از اینکه سفیانی قدرت را به دست گرفت و به حکومت رسید آنگاه:

سفیانی... با اولین چیزی که می جنگد پرچم های سیاه است... دو بار این گروه را شکست می دهد.

الفتن ابن حماد 189/775

سفیانی به فلسطین لشکرکشی کرده و اولین شکست پرچم های سیاه را به آنها تحمیل می کند:

مردم شام با سفیانی بیعت می کنند و او با اهل مشرق می جنگد و آنها را از فلسطین منهزم می کند.

الفتن ابن حماد 201/819

اهل مشرق یا همان صاحبان پرچم های سیاه بعد از این شکست به منطقه ای از شام که ظاهرا جنوب سوریه و اطراف دمشق است عقب نشینی می کنند، اما:

پادشاه مغرب و بنی مروان و قضاعه، در مرکز شام، علیه پرچم های سیاه جمع می شوند.

الفتن ابن حماد 180/731

اهالی مغرب عربی که شاید هم پیمان با سفیانی و یهود و غرب اند منطقه ای را که نیروهای ایرانی به آن عقب نشینی کرده اند را ناامن کرده و انها را تحت محاصره و فشار قرار می دهند:

آنگاه که پرچم های سیاه از مشرق و پرچم های زرد از مغرب، به حرکت درآیند و در مرکز شام؛ یعنی دمشق، مقابل هم قرار گیرند، مصیبت آنجاست! بلا آنجاست!

الفتن ابن حماد 184/750

میان اهل مغرب و اهل مشرق، بر روی پل فسطاط، هفت روز نبرد خواهد بود تا به عریش می رسند و اهل مشرق محاصره و تحت فشار قرار می گیرند و به اردن عقب نشینی می کنند، سپس سفیانی به آنها حمله می کند.

الفتن ابن حماد 186/761

میان این روایت و روایت پیشین تناقضی به چشم می خورد و آن اینکه فسطاط امروز جزئی از شهر قاهره مصر شده و عریش در شمال صحرای سینا قرار دارد. بنابراین طبق این روایت  محل مبارزه میان اهل مشرق و مغرب عربی در کشور مصر قرار می گیرد اما روایت اول تقابل نیروهای مشرق و مغرب را در دمشق بیان کرده است. ضمن اینکه در روایات دیگر اشاره ای به لشکرکشی نیروهای خراسانی به مصر نشده است.
اما نکته ی قابل توجه در روایت دوم عقب نشینی اهل مشرق به اردن و سپس حمله ی سفیانی به آنهاست.

به این ترتیب می توان گفت صاحبان پرچم های سیاه پس از آنکه در شام نیز تحت فشار نیروهای مغربی قرار می گیرند برای بار دوم و اینبار به اردن عقب نشینی می کنند و در آنجاست که سفیانی مجددا به آنها حمله کرده و شکست دوم را به اهل مشرق تحمیل می کند و احتمالا با این شکست نیروهای خراسانی با هدف تجدید قوا به ایران عقب نشینی می کنند و تا زمان تصرف عراق به دست نیروهای سفیانی در ایران می مانند.

در این زمان است که کشورگشایی سفیانی آغاز شده و پس از پیروزی در نبرد بزرگ قرقیسیا نیروهایش عراق را تصرف کرده و جنایت ها می کنند. و اینجاست که پرچم های سیاه با نیروهای سفیانی مبارزه کرده و برای اولین بار طعم شکست را به آنها می چشانند و پس از این پیروزی مردم مهدی (ع) را آرزو می کنند. و همینجاست که امام مهدی (ع) پس از سر و سامان دادن به اوضاع حجاز وارد عراق شده و رهبری نیروهای خراسانی را به دست می گیرد.
سپس لشکریان اسلام که غالب آنها ایرانی اند به رهبری امام مهدی (ع) شام را فتح کرده و در فلسطین افساد دوم اسرائیل را که شاید فتنه ی سفیانی هم بخشی از آن بوده باشد را با نبردی بزرگ که نابودگر اسرائیل، سفیانی و درهم شکننده ی شوکت غرب است پاسخ می گویند.


شبهه دوم) اما شبهه ی دیگری که در مورد این تفسیر مطرح می شود استفاده از روایت زیر و تطبیق آن بر حامیان اسرائیل یا همان غربی ها است:

در فلسطین دو واقعه برای روم وجود دارد: یکی را قطاف (چیدن) می نامند و دیگری را حصاد (درو کردن).

الفتن ابن حماد   317/1204

اما توضیح؛ طبق روایاتی که در کتاب عصر ظهور شیخ علی کورانی مطرح شده است پس از فتح نهایی قدس به دست امام مهدی (ع)، پیمان صلحی میان ایشان و رومیان منعقد می شود که پس از مدت کوتاهی، رومیان پیمان شکنی کرده و با لشکری در حدود یک میلیون نفر به سرحدات مسلمین حمله کرده و نیروهای خود را از سواحل عریش مصر تا انطاکیه در ترکیه پیاده می کنند. طبق نظر آقای کورانی هدف از این لشکرکشی بازگرداندن مجدد فلسطین به یهودیان و بازپس گیری قدس است و بر اساس روایات، این نبرد از نبرد آزادی قدس نیز بزرگ تر خواهدبود.
عاقبت این نبرد پیروزی سپاهیان اسلام و زمینه سازی فتح غرب و جهانی شدن حکومت امام مهدی (ع) است.

بعد از این توضیح مختصر به مساله شبهه بازمی گردیم. در روایت مذکور اشاره به دو واقعه برای روم در فلسطین شده است که اگر این دو واقعه را بر دو نبرد با افساد بنی اسرائیل منطبق بدانیم می بایست واقعه سومی هم برای این نبرد سوم ذکر می شد، چرا که این نبرد از هر دو نبرد قبلی عظیم تر و سرنوشت سازتر است. در حالیکه می بینیم اینگونه نیست و اشاره ای به نبرد سوم نشده است.
به این ترتیب و برای پاسخ به این اشکال سه حالت مفروض است:


حالت اول) حدیث مذکور رخ دادن این وقایع را در فلسطین منحصر کرده، در حالیکه همانگونه که گفتیم نبرد عظیم سوم در گستره ای از مصر تا ترکیه واقع خواهد شد و هر چند هدف از آن بازپس گیری فلسطین باشد اما عرصه ی نبرد در این کشور منحصر نخواهد شد. پس انطباق این حدیث بر دو نبرد اول قدس صحیح است و چون نبرد سوم در فلسطین منحصر نمی شده پس نیازی هم به ذکر آن در حدیث نبوده است.

حالت دوم) طبق روایت، واقعه ی قطاف (چیدن) و نبرد در برابر افساد اول بنی اسرائیل را باید بر فتح قدس به دست امام مهدی منطبق دانست و واقعه ی حصاد (درو) و نبرد در برابر افساد دوم را بر نبرد عظیم امام (ع) با روم انطباق داد.

بنا بر این حالت، هیچ نبردی میان اسرائیل و پرچم های سیاه در زمان قبل از قیام امام مهدی (ع) صورت نخواهد گرفت.
ممکن است با مراجعه به بعضی روایات این نظر را مردود دانست. مانند این روایت:

پرچم سیاهی از بنی العباس بلند می شود، سپس از خراسان پرچم های سیاه دیگری برافراشته می گردد که پیشاپیش آنها مردی به نام شعیب بن صالح است تا آنکه در بیت المقدس فرود می آیند و زمینه را برای حکومت مهدی (ع) فراهم می سازند، آنگاه سیصد نفر از شام به یاری او می شتابند.

الحاوی للفتاوی 2/67؛ الفتاوی الحدیثیه 42 و البرهان باب 7/17

اما می توان این روایات را نیز به نبرد دوم منطبق دانست و در مواجهه؛ عبارت "زمینه سازی برای حکومت امام مهدی (ع)" این زمینه سازی را مربوط به حکومت امام دانست نه زمینه سازی برای ظهور. چرا که در آن زمان ظهور امام صورت گرفته است و سپاهی که به فرماندهی شعیب بن صالح و مسلما به رهبری امام مهدی (ع) وارد بیت المقدس می شود زمینه را برای حکومت امام (ع) فراهم می سازد. در اینجا باید به تفاوت میان "ظهور امام" و "حکومت امام" توجه کرد.

اشکال دیگری که بر این حالت می توان گرفت آن است که در نبرد قدس موجودیت اسرائیل نابود شده است و انطباق افساد دوم بنی اسرائیل بر پیمان شکنی و لشکرکشی عظیم رومیانی که اسرائیلی و یهودی نیستند، صحیح نیست.
در پاسخ باید گفت؛ درست است که کشور جعلی اسرائیل نابود شده و اشغالگری یهود پایان یافته اما ممکن است موجودیتی به نام صهیونیسم همچنان باقی باشد و چه بسا پیمان شکنی و لشکرکشی رومیان به تحریک همین اقلیت صهیونیست صورت پذیرد که در این صورت انطباق فساد دوم بنی اسرائیل بر این واقعه بی اشکال خواهد بود.


حالت سوم) اما حالت سومی هم در پاسخ به شبهه ی دوم مفروض است که از دو مورد قبل منطقی تر به نظر می رسد. در این حالت تطبیق آیات سوره ی اسرا بر نبرد اول و دوم قدس طبق تفسیر آقای فتلاوی صحیح است اما تطبیق روایت مذکور بر بنی اسرائیل یا به عبارت دقیق تر تطبیق رومیان ذکر شده در روایت بر یهود و بنی اسرائیل صحیح نمی باشد و باید گفت روایت مربوط به قطاف و حصاد رومیان در فلسطین کاملا مستقل از آیات مربوط به افساد بنی اسرائیل است.

اما در مورد تطبیق این روایت می توان گفت قطاف (چیدن) مربوط به کشتار رومیان در نبرد فتح قدس به رهبری امام مهدی (ع) است. این نبرد طبق آیات سوره اسرا مجازات سنگین و آخر برای یهود و بنی اسرائیل به شمار می رود که موجودیت اجتماعی آنها را تقریبا از بین می برد اما چون نیروهای رومی (اروپایی و آمریکایی) کمتری نسبت به نبرد حصاد (درو) در منطقه حضور دارند، کشتار رومی ها قطاف (چیدن) یا ملحمه صغری (کشتار کوچک) نام گرفته است.
و برعکس؛ بعد از نادیده گرفتن پیمان صلح توسط رومیان و حمله ی یک میلیون نفریشان به سرزمین اسلام، به خاطر فزونی چشمگیر نیروهای رومی نسبت به نبرد قطاف (چیدن)، کشتار آنها در این نبرد دوم حصاد (درو) یا ملحمه کبری (کشتار بزرگ) نام گرفته است.

به این ترتیب نتیجه می گیریم در نبرد اول پرچم های سیاه با بنی اسرائیل جهت مجازات افساد اول، نیروهای رومی در فلسطین حضور ندارند یا در صورت حضور، تعداد قابل توجهی نیستند که بتوانند بر نبردهای منطقه تاثیرگذار باشند و به همین دلیل ایرانیان در نبرد اول قدس بدون هیچ مانعی و به راحتی بیت المقدس را آزاد می سازند و بعد از این آزادسازی است که غرب احساس خطر کرده و نیروهای بیشتری به منطقه می فرستد که در رمله فلسطین مستقر می شوند:

مژده پیروزی را از سمت دمشق می شنوید... و شورشیان روم پیش می آیند و در رمله مستقر می شوند، پس اولین جایی که از غرب (غرب بلاد اسلامی) خراب می شود، سرزمین شام است.

الاختصاص 255؛ غیبت شیخ طوسی 269، بحارالانوار 52/212/62؛ غیبت نعمانی 279/67؛ تفسیر البرهان 2/21/688 و عقدالدرر 87

قابل ذکر است که آقای فتلاوی نیز پس از ذکر این حدیث به همین نتیجه رسیده که نیروهای غرب بعد از نبرد اول ایرانی ها وارد فلسطین می شوند.
و در زمان افساد دوم است که غربی ها در منطقه حضور پررنگ تری یافته و بر بیت المقدس و صحرای اردن مسلط می شوند و سپس در زمان فتح دوم قدس به رهبری امام مهدی (ع) ملحمه ی صغری (کشتار کوچک) یا همان واقعه قطاف (چیدن) برای آنها اتفاق خواهد افتاد:

رومیان در ملحمه صغری بر صحرای اردن و بیت المقدس مسلط می شوند.

الفتن ابن حماد 345/1296

ملحمه کبری (کشتار بزرگ) یا همان واقعه حصاد (درو) نیز پس از پیمان شکنی رومیان و لشکرکشی آنها محقق خواهد شد.

همانطور که در ابتدای بحث گفتیم تمام موارد و احتمالاتی که ارائه و در مورد آنها بحث شد، حوادثی است مربوط به آینده و در حیطه ی علم ذات مقدس حق تعالی و اولیای خاصش. به همین خاطر ممکن است چینش و آرایش حوادث چیزی غیر از احتمالات مطرح شده باشد.
اما آنچه مسلم است اینکه تاویل آیات 8-4 سوره اسرا مربوط به گذشته نیست. برای اثبات این ادعا بار دیگر مفاهیم پنجگانه ی حاکم بر آیات مربوط به افساد بنی اسرائیل را که آقای فتلاوی استخراج کرده، به طور خلاصه یادآوری می کنیم:

مفهوم اول) برجسته سازی این دو فساد، تاکیدی است بر اینکه این دو بزرگترین و مهم ترین فسادهای یهود در تاریخ است.
مفهوم دوم) عقوبت فساد دوم به عنوان آخرین مجازات یهود که نابودگر موجودیت اجتماعی آنهاست مطرح شده که به یقین تا امروز تحقق نیافته است وگرنه روزگار ما شاهد موجودیت قدرتمند و تبهکار اسرائیل نبود.
مفهوم سوم) نبردهای عقوبت بنی اسرائیل در هر دو مرحله داخل سرزمین مقدس یعنی فلسطین خواهد بود.
مفهوم چهارم) نبردهای اشاره شده در آیات در زمانی کوتاه، از ناحیه ی یک رهبری و یک ارتش و در یک نسل، در هر دو اردوگاه، مدیریت می شود.
مفهوم پنجم) قرآن یهود را عامل گسترش فساد در زمین می داند و بر طبق روایات تنها کسی که زمین را همانگونه که از فساد و ستم پر شده، از عدل و انصاف پر خواهد کرد، امام مهدی (ع) خواهد بود.

با تطبیق این مفاهیم بر تاریخ بنی اسرائیل مشاهده می کنیم که در هیچ دوره ای از تاریخ آنها تا به امروز، فساد و نبردهایی با این ویژگی های پنجگانه واقع نشده است.
بنابراین؛ آیات مبارک اشاره به آینده ی روشنی دارد که هنوز حادث نشده اما انشاءالله نسل کنونی ما شاهد تحقق این پیشگویی مبارک که معجزه ای دیگر از جانب خداوند تعالی و پیامبر اعظم (ص) و سندی دیگر بر حقانیت قرآن کریم و اسلام عزیز است، خواهد بود.دلیل ما بر این مدعا بشارت هایی است از جانب ولی امر مسلمین جهان؛ حضرت امام سید علی حسینی خامنه ای و شاگرد بر حقش؛ دبیرکل جنبش مقاومت حزب الله لبنان، سید حسن نصرالله.

امروز همه‏ى دنیاى اسلام باید قضیه‏ى فلسطین را قضیه‏ى خود بداند؛ این، كلید رمزآلودى است كه درهاى فرج را به روى امت اسلامى مى‏گشاید.

حضرت امام خامنه ای؛ سومین كنفرانس بین‏المللى قدس و حمایت از حقوق مردم فلسطین، 25 فروردین 1385

مسلماً دنیاى اسلام آن روز را خواهد دید و امیدواریم همین نسل كنونىِ مردم فلسطین ببینند آن روزى را كه فلسطین در اختیار مردم فلسطین، ملت فلسطین و صاحبان خانه قرار گرفته است و آنها بتوانند آنجا به اراده‏ى خودشان و آنچنانى كه شایسته‏ى آنهاست، زندگى كنند.

حضرت امام خامنه ای؛ خطبه‏هاى نماز عید سعید فطر، 10 مهرماه 1387

ما در لبنان و فلسطین و جهان عرب و اسلام معتقدیم که به قدس و مسجدالاقصی بیش از هر زمان دیگری نزدیک هستیم. نسل کنونی است که بازگشت امت اسلام به قدس عزیز را بدون حضور صهیونیست‌ها مشاهده خواهد کرد.

سید حسن نصرالله؛ سخنرانی به مناسبت روز جهانی قدس، 5 مهرماه 1387

ان‌شاءاللَّه آن روزى را كه قدس شریف... به دست مسلمانها بیفتد، شاید خیلى از شماها آن را ببینید؛ ما باشیم یا نباشیم؛ به هر حال این را یك روزى مردم فلسطین و مردم دنیا مشاهده خواهند كرد.

حضرت امام خامنه ای؛ دیدار شرکت کنندگان در افتتاحیه ی همایش غزه، 8 اسفندماه 1388

صبح حکومت عدالت، مهربانی و اسلام عزیز نزدیک است چرا که «اِنَّهُم یَرَونَهُ بَعیدا وَ نَراهُ قَریبا». (آنها (دشمنان)، آن را (ظهور را) دور می پندارند ولی ما آن را نزدیک می دانیم.)
از خدای بزرگ مسئلت داریم که توفیق حضور در آن صبح صادق را به ما عنایت فرموده و ما را از یاران و همراهان بقیة الله فی الارض؛ ولی الله اعظم؛ حضرت صاحب العصر و الزمان؛ امام حجة بن الحسن العسکری (صلواة الله علیه و علی آبائه الطاهرین) قرار داده و فیض شهادت در راه و نهضت مقدس این امام بزگوار را به ما ارزانی فرماید. انشاءالله.

منبع: http://sobheqarib.40sotoon.net
پنج شنبه 7/7/1390 - 20:37
مهدویت
ماجرای دو مژده و پیام‌ امام‌ زمان(عج) در جریان‌ انقلاب


شبکه ایران: آیت الله سید علی اکبر قرشی که جزو روحانیون برجسته آذربایجان است و سابقه عضویت در تمام دوره های مجلس خبرگان رهبری را دارند، در کتاب خاطرات خود، ماجرایی بسیار خواندنی از مژده پیروزی انقلاب اسلامی توسط امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) نقل نموده اند و نشانی از تأیید غیبی این انقلاب ارائه کرده اند که ضمناً گوشه ای از عظمت شخصیت امام راحل را هم روشن می کند:


«سال ها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، یک روز در ارومیه شنیدم که آیت الله خزعلی در یک سخنرانی عمومی مطلبی به این مضمون گفته است: "امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در جریان پیروزی انقلاب دو بار به رهبر انقلاب، امام خمینی پیام پیروزی داده است و هدایت فرموده است و این دو پیام به وسیله شخصی بزرگوار و معنوی به نام لطیفی که ساکن تهران است و من او را می شناسم، به امام خمینی ابلاغ گردیده است."

این مسئله برای من خیلی عجیب آمد و سعی کردم به حقیقت آن پی ببرم. تا اینکه چند ماه بعد در مجلس خبرگان،آیت الله خزعلی را دیدم و در آن مورد از ایشان سؤال کردم. آقای خزعلی مسئله را کاملاً تأیید کرد. گفتم: "پس اگر من این موضوع را کتبی برای شما بنویسم، جواب مکتوب می نویسید؟"


گفت: "بله، مانعی ندارد. شما بنویسید، من هر دو قضیه را در جواب شما می نویسم."

من نوشتم: "بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله خزعلی دامت برکاته

سلام علیکم و رحمةالله. راجع به اینکه آقای لطیفی دو دفعه مژده پیروزی را از طرف امام زمان (عجل الله فرجه) به حضرت امام آورد، توضیح فرمایید."

ایشان با خط خود در جواب نوشت:

"بسم الله الرحمن الرحیم

1-پیام به پاریس که فرمودند: شاه می رود، نگران نباشید.

امام راحل سؤال می کند: با خون ریزی یا بی خون ریزی؟

می گوید: امام (علیه السلام) فرمود: بی خونریزی.

2-روز بیست و دوم بهمن [در نوشته آیت الله خزعلی 22 بهمن نوشته شده، ولی پیام امام خمینی مبنی بر بیرون آمدن از منازل مربوط به 21 بهمن است]، پیام مبنی بر اینکه در خانه نمانید، بیرون بریزید وگرنه کشته خواهید شد."


به وسیله همین پیام، امام خمینی اعلام فرمود به حکومت نظامی اهمیت ندهید و بریزید بیرون. در نتیجه مردم تهران بیرون ریختند، حتی خانواده های خود را آوردند و در خیابان ها نشستند، دیگر در تهران به هیچ وجه امکان آمدن تانک و امثال اینها نبود؛ بنابراین آن توطئه خطرناکی که در نظر بود تا صدها تانک را وارد تهران کنند و با خونریزی انقلاب را از بین ببرند و محل اقامت امام را بمباران نمایند، منتفی شد. [اسناد کودتای گسترده طراحی شده برای این روز، پس از پیروزی انقلاب به دست آمد و معلوم شد با دستور امام مبنی بر حضور درخیابان ها کاملاً  امکان آن کودتا از بین رفته است.]


این موضوع را آقای خزعلی، هم شفاهی شهادت داد و هم به صورت کتبی نوشت و تأیید کرد. مسئله دیگر در همین موضوع، خاطره آقای مرتضایی فر است که در یکی از مجلات سپاه نقل شده و پیام پیروزی امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به امام خمینی (رضوان الله علیه) را تأیید می کند.

ایشان در آن خاطره می گوید: "ما روز 21 بهمن 1357 در منزل آیت الله طالقانی نشسته بودیم.

به ایشان گفتند: امام پیام داده که مردم در خانه های خود نمانند، بیرون بریزند و به حکومت نظامی اهمیت ندهند.

آقای طالقانی گفت: امام مدت پانزده سال از ایران دور بوده اند و توجه ندارند که این دژخیمان رژیم چه بی رحم هستند. اگر مردم بیرون بریزند، همه را قتل عام می کنند؛ بنابراین صلاح در آن است که درمنازل و خانه ها بنشینیم، ببینیم عاقبت کار چه می شود.


بعد مرحوم طالقانی با امام حدود نیم ساعت تلفنی گفت و گو کرد تا شاید امام را قانع کند که مردم را از خانه هایشان بیرون نیاورند. ما حرف های آقای طالقانی را شنیدیم که سعی داشت امام را هر طور شده، از تصمیم خود مبنی بر بیرون آمدن مردم از خانه ها و اهمیت ندادن به حکومت نظامی، منصرف نماید.


تا اینکه آقای طالقانی گوشی راگذاشت و در گوشه ای زانوانش را بغل گرفت و ساکت ماند. حتی سرش را روی زانوانش تکیه داد و به فکر فرو رفت.

ما با خود گفتیم حتماً امام حرفی زده و مثلاً به ایشان گفته شما دخالت نکنید و ...؛ بنابراین آقای طالقانی ناراحت شده است. اما چیزی نگفتیم تا اینکه ایشان یک دفعه سر از زانوانش برداشت و به حالت طبیعی و عادی برگشت. سؤال کردیم: آقا چه شده؟ آیا امام به شما پرخاش کردند یا حرفی گفتند که شما ناراحت شدید؟

آقای طالقانی گفت: نه، نه، اصلاً مسئله این نیست. من اصرار کردم که امام اعلامیه هایش را پس بگیرد و امام هرچه می گفت، من قانع نمی شدم، در آخر فرمود: ,آقای طالقانی، اصرار نکن، احتمال بده که این دستور از طرف امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است. تا امام این جمله را گفت، من به خود لرزیدم و بی اختیار گوشی را گذاشتم و حالم دگرگون شد."


بنابراین، راز رهبری قاطعانه و پیروزمندانه امام راحل درپیروزی انقلاب اسلامی در تأیید غیبی ایشان نهفته و ایشان منظور نظر حضرت صاحب الزمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بود.»

(خاطرات آیت الله سید علی اکبری قرشی، چاپ مرکز اسنادانقلاب اسلامی، صفحات 133 تا 136)

پنج شنبه 7/7/1390 - 20:36
مهدویت
خبرش نزدیك است
بازدید : 4058 مرتبه
تاریخ : سه شنبه نهم شهریور 1389

خبرش نزدیك است

1- خداوند بر درجات امام خمینی(ره) بیفزاید كه سالها قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی همچون طبیبی الهی مشكل و عارضه اصلی قدرت و تصمیم گیری های به اصطلاح استراتژیك عرصه سیاست و مدیریت كلان اجتماعی را به خوبی تشخیص داده و بر مبنای جهان بینی توحیدی خود طی پیامی به گورباچف-11/10/67- با تاكید بر اینكه صدای شكستن استخوان های ماركسیسم به گوش می رسد هشدار دادند:


«مشكل اصلی كشور شما مسئله مالكیت و اقتصاد و آزادی نیست، مشكل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست؛ همان مشكلی كه غرب را هم به ابتذال و بن بست كشیده و یا خواهد كشید، مشكل اصلی شما مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبدأ هستی و آفرینش است.» (صحیفه امام-ج 21-ص221 تا 227)


آنچه به وضوح در این پیام تاریخی مشاهده می شود نهیب امام امت به قلدران و قدرتمندانی است كه حذف مذهب و دین از عرصه اجتماع را در دستور كار قرار داده بودند و در مخیله تنگ و تاریك شان نمی گنجید روزگاری از سریر قدرت به زیر كشیده خواهند شد.


اما آنچه دقت و تامل بیشتری می طلبد این است كه چنین آینده ای همانطور كه برای اردوگاه الحادی شرق پیش بینی شد و لباس عینیت بر تن كرد برای اردوگاه استكباری غرب كه به سركردگی ایالات متحده سالهاست یكجانبه جولان می دهد و به خیال خود می تازد، نیز پیش بینی شده است و اكنون این پرسش به میان كشیده می شود كه آیا عینیت و تحقق آن امكان پذیر است؟

 

2- از دو، سه سال پیش كه بحران مالی غرب از پرده برون افتاده و همچون دومینیوی ویرانگری تداوم یافته است، تحلیلگران و كارشناسان به این مسئله وقوف یافته اند كه دوره ابرقدرتی و یكه تازی ایالات متحده به سر رسیده است. بطوری كه رسانه ها و ناظران سیاسی دیگر این مسئله را پنهان نمی كنند. دو سال پیش و در همان ماههای آغازینی كه واشنگتن با این بحران مالی لجام گسیخته دست و پنجه نرم می كرد شورای ملی آمریكا طی گزارشی پیرامون وضعیت اقتصادی این كشور كه زیربنای سیاست داخلی و خارجی آن را تشكیل می دهد تصریح می كند، آمریكا در آستانه افول و زوال قرار گرفته و مشكلات فراوانی پیش روی دارد، اوباما میراثی بحرانی و پرچالش را از بوش تحویل گرفته است و آمریكا دیگر ابرقدرت جهان نیست.


جالب اینجاست كه بسیاری از رسانه ها و مطبوعات غربی راه برون رفت از بحران مالی آمریكا و غرب را بازگشت به دستورات و فرامین دینی می دانند. به عنوان نمونه هفته نامه ژورنال دفاینانس در سرمقاله خود به قلم رولان لاسكین ریشه بحران های مالی غرب را مضاربه های خیالی و غیرقانونی توصیف می كند و در بحبوحه آغاز بحران مالی كشورهای غربی خواستار اجرای شریعت اسلامی در حوزه مالی و اقتصادی می شود. با تداوم و استمرار این بحران مالی كار به جایی می رسد كه سال گذشته پارلمان فرانسه نیز قانونی به تصویب می رساند كه به موجب آن اوراق بهادار اسلامی در این كشور صادر شود با این توجیه و منطق اقتصادی كه اگر این مهم اتفاق بیفتد تا سال 2020 سرمایه ای تا مرز 120میلیارد یورو بدست می آید و...


نمونه ها در این زمینه كم نیستند و آنچه از دل آنها بیرون می آید تاكید تلویحی و بعضا تصریحی بر این نكته است كه نادیده گرفتن دین و مذهب با اضمحلال و حركت در مسیر زوال دولت ها و حكومت ها مرتبط است.

 

3- آمریكایی ها در دوره جرج بوش آشكارا عزم خود را جزم كردند تا فراتر از اینكه عنصر «مذهب و دین» در كشورشان كنار گذاشته به نبرد و پیكار هر كشوری بیایند كه رگه هایی از دین و مذهب در تصمیم های كلان آن نقش دارد. اینجا بود كه بوش كوچك در اواخر زمامداری خود درسفر به خاورمیانه و در پادگان عریجفان كویت بر طبل جنگ ایدئولوژیك آمریكا با جهان اسلام می كوبد و...


یك سال و چند ماه بعد در حالی كه باراك اوباما بر جای جرج بوش نشسته است در سفر به تركیه اعلام می دارد: «آمریكا با اسلام سر جنگ ندارد»!


امروز پس از گذشت 18، 19ماه از زمامداری اوباما بر ایالات متحده آشكارا می توان دید كه «اوباما بوشی دیگر است» و تفاوت ادبیاتش با بوش، نقاب او بوده كه اكنون ماههاست به زیر كشیده شده است.

 

4- جالب تر آنكه آمریكایی ها در حالی مدعی آزادی بیان هستند كه كوچك ترین اظهارنظری پیرامون مذهب، دین و ایدئولوژی تبعات سختی برای گوینده آن خواهد داشت.


همین چندی پیش بود كه «اوكتاویا نصر» خبرنگار مشهور سی.ان.ان كه دبیر بخش خاورمیانه این شبكه تلویزیونی بود بخاطر تمجید از شخصیت مرحوم علامه فضل الله از كار بركنار شد.


این خبرنگار پرسابقه آمریكایی تنها در توییتر نوشته بود: «از شنیدن خبر درگذشت سیدمحمد حسین فضل الله ناراحتم، او یكی از رهبران حزب الله بود كه برایش احترام زیادی قائل بودم.»


پیش تر نیز «هلن توماس» خبرنگار 89 ساله كاخ سفید در 27 ماه مه- 6 خرداد- پس از اظهارنظری درباره رژیم صهیونیستی بلافاصله اخراج می شود.

این قدیمی ترین خبرنگار كاخ سفید گفته بود: «به اسرائیلی ها بگویید از فلسطین بروند بیرون و به خانه هایشان در لهستان، آلمان، آمریكا و یا هر جای دیگر برگردند.»


5- تظاهرات اعتراض آمیز دو روز پیش صدها هزار نفر آمریكایی در واشنگتن كه بزرگترین گردهمایی عمومی مردم آمریكا در قرن 21 به حساب می آمد نشان داد كه ساختار قدرت در ایالات متحده با ضعفی فزاینده روبروست.

در این تظاهرات گسترده كه با عنوان «تظاهرات برای اعاده حیثیت آمریكا» برگزار شد صدها هزار نفر حیثیت برباد رفته آمریكا را فریاد كردند.


مشكلات عدیده كاخ سفید در مسائل اقتصادی، محیط زیست و سیاست داخلی از سویی و كاهش نفوذ این كشور در تصمیم گیری های بین المللی بخصوص در منطقه خاورمیانه بیش از پیش باعث شده كه اعتبار بزك شده آمریكایی ها در افكار عمومی دنیا مخدوش گردد.

 

6- مجموعه مشكلات و معضلاتی كه كاخ سفید در حوزه داخلی و خارجی با آن روبروست سبب شده تا مقامات این كشور در كنار دیپلماسی رسمی، به طور جدی بر «دیپلماسی عمومی» متمركز شوند تا بلكه اعتبار و اعتماد از دست رفته ایالات متحده را به نوعی بازسازی و احیا نمایند.

 

در همین رهگذر؛ چندی است كه مؤسسه آمریكایی بروكینگز با گزارش های مختلفی به واكاوی و بررسی دیپلماسی آمریكا می پردازد.

 

اما نكته قابل ذكر این است كه دیپلماسی آمریكا با چالش های جدی از جمله بیداری اسلامی به پیشقراولی جمهوری اسلامی ایران نسبت به سیاست های فریبكارانه واشنگتن مواجه است. آنچه در این میان طبیعی است هجمه و كوششی است كه آمریكایی ها انجام می دهند تا با صرف مبالغ هنگفت- از طریق دیپلماسی عمومی خود- هر اقدامی را كه مهار ایران نام می نهند انجام دهند.

 

به عنوان نمونه رقم 55 میلیون دلاری كه آمریكایی ها علیه ایران اسلامی و با هدف جنگ نرم به تصویب رساندند در همین راستاست.

 

7- و بالاخره باید گفت علی رغم تمام ترفندها و دسیسه هایی كه آمریكایی ها با لطایف الحیل علیه ایران اسلامی طی سه دهه گذشته به كار گرفته اند آنچه خروجی آن بوده است ضعف و ناتوانی و سردرگمی آنها در رویارویی با جمهوری اسلامی است؛ همچنان كه رهبر بصیر و خبیر انقلاب در دیدار اخیر دانشجویان با ایشان خاطرنشان نمودند:

 

«دشمنان ما منحنی شان به طرف ضعف است، منحنی ما به طرف قوت است، نظام طاغوتی، نظام سرمایه داری متجاوز و ظالم در دنیا كه مظهرش رژیم ایالات متحده آمریكاست امروز از ده سال پیش و از بیست سال پیش بسیار ضعیف تر است... همه دلایل و شواهد هم همین را اثبات می كند، آمریكای دولت ریگان به مراتب قوی تر بود از آمریكای دولت اوباما و قبل از اوباما، بوش كوچك! واقعا همین جور است، آنها رو به ضعف رفتند، هیچ نشانه ای هم وجود ندارد كه مجدداً این منحنی از طرف آنها به طرف صعود حركت كند.»


صدای شكستن ستون های كاخ سفید به گوش می رسد و رسانه ها و تحلیلگران غربی بدون پرده پوشی نسبت به این مسئله اعتراف می كنند. آنچه در این شرایط حساس تاریخی مهم است آگاهی روزافزون ملت های آزاده و مستقل دنیا و افكار عمومی جهان است كه از همین روی، می طلبد در سطح وزارت امور خارجه ایران نسبت به تقویت ساختار دیپلماسی عمومی اقدام درخور شأن و شایسته ای انجام شود.


حسام الدین برومند

روزنامه کیهان

پنج شنبه 7/7/1390 - 20:36
مهدویت
مهدی موعود در تورات


در میان کتب دینی یهود، آیات مربوط به منجی کمتر دستخوش تحریف ودستبرد متخاصمان قرار گرفته است.


برخی این امر را ناشی از گرایش شدید یهودیان به منجی دانسته آنچنان که "هارامبام" (موشی بن میمون) از بزرگان و اکابر یهود می گوید:

"هر فرد یهودی که به ماشیح معتقد نباشد و یا چشم به راه آمدنش نباشد منکر بیانات موسی و سایر پیامبران بنی اسرائیل است(1)


برخی نیز خنثی بودن و عدم دخالت این آیات ، در زندگی خاخام ها و حاکمان یهود را عامل در امان ماندنشان از تحریف می دانند .

عده ای بر این عقیده هستند که آنچه یهودیان را در تمام برهه های تاریخ پر فراز و نشیبشان هماره متحد نگاه داشته اعتقاد ایشان به ظهور منجی (ما شیح) بوده است  برخی دیگر نیز این امر- مصون ماندن نسبی آیات مربوط به آخر الزمان- را از معجزات الهی می پندارند .

دلیل هرچه باشد نتیجه این است که در میان کتب دینی یهود و پیامبران بنی اسرائیل شاهد فراز های بسیاری هستیم که به موضوع آخر الزمان ، نشانه ها ، و شخص موعود اختصاص دارد و حتی در برخی کتب مانند زبور حضرت داوود(ع) مسائل آخر الزمانی و نشانه های منجی یک سوم این کتاب را در بر گرفته است.


تعدادی از این آیات ، به ظهور حضرت مسیح (ع) دلالت داشته و با شخص ایشان تطابق فراوان دارد لیکن در بررسی شکلی و محتوایی برخی آیات عهد عتیق به مواردی بر می خوریم که به طرز عجیب و باور نکردنی با مسائل مربوط به منجی شیعیان حضرت بقیه الله الاعظم (عج) همخوانی کامل دارد.

به گونه ای که جای هیچ تردیدی را برای هر انسان منصفی باقی نمی گذارد.

از اسفار پنجگانه تورات در سفر(sefr) پیدایش آمده است:

  1. " خدا وند بر ابراهیم ظاهر گشته گفت: به ذریه تو این زمین را می بخشم ،تمام این زمین را که می بینی به تو و ذریه تو تا به ابد خواهم بخشید "(2)

آیاتی از این دست سبب شده است تا برخی یهودیان ،  تمامی زمین را ارث پدری خود دانسته و اندیشه های صهیونیستی مستخرج از این آیات تجاوز به دیگر سرزمین ها را جایز بشمارد.


و در جایی دیگر خطاب به ابراهیم (ع) داریم:

  1. " تورا بسیار بار ور گردانم و امتهای بسیار از تو پدیدار کنم ،پادشاهان از تو بوجود آیند.عهد خود را در میان خویش و تو و ذریه بعد تو استوار گردانم که نسل بعد از نسل جاودانی باشد "

ودر فرازی دیگر خداوند خطاب به حضرت ابراهیم اورا پدر امتها می نامد:


  1. " نام تو بعد از این آبرام  خوانده نشود بلکه نامت آبراهیم خواهد بود زیرا تو را پدر امتهای فراوان گردانیدم. (3)

 در آیه ای دیگر خداوند علاوه بر اشاره به وراثت زمین به صالحان در آخر الزمان سخن از ذریه کثیر ابراهیم (ع) می کند:

4.     به سوی آسمان بنگر- ستارگان را بشمار اگر خواهی  ذریه تو نیز چنین خواهد بود ، تورا از کلدانیان(بین النهرین) بیرون آوردم تا زمین را به ارث تو بخشم (4)

 

چنان که مستحضر هستید در آیه اول خداوند متعال وعده حکمرانی ذریه حضرت ابراهیم بر جهان را می دهد و در آیه بعدی آنرا عهدی بین خود و ابراهیم (ع) معرفی می نماید.


به راستی عهد میان حضرت ابرهیم و خداوند متعال چیست؟ در خواست این نبی الهی از خدا چه بوده است؟ وراثت زمین به ذریه او؟


بی شک بهترین راه پاسخ به چنین سوالاتی نگاه به کلام الله مجید است چنانکه قرآن برخی موارد فوق را تایید نموده و پرده از رازی بزرگ برمی دارد، آنجا که در تایید آیه سوم :

"تورا پدر امتهای فراوان گردانیدم "

می فرماید:

"...مله ابیکم ابراهیم و هو سمئکم المسلمین من قبل و فی هذا ..."

"از آیین پدرتان ابراهیم پیروی کنید ،خداوند شمارا در کتابهای پیشین ودر این کتاب مسلمان نامید".(5)

ولی نکته بسیار بسیار مهم در آیه چهارم است که سخن از عهدی بین خدا و ابراهیم (ع) می رود، این موضوع به طرز عجیبی در قرآن پاسخ داده شده است چنانکه می خوانیم:

" و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمت فاتمهن  قال انی جاعلک لناس اماما قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین"

"هنگامی که پروردگار ابراهیم،اورا با دستوراتی آزمود و او به طور کامل از عهده آنها برآمد،خداوند به او فرمود:من تورا امام و پیشوای مردم قرار دادم.ابراهیم گفت:از دودمان و ذریه من نیز امامانی قرار بده ، خداوند فرمود عهد من به ستمکاران نمی رسد"(6)

پس در واقع عهد بین حضرت حق و پیامبرش رسیدن افرادی خاص از ذریه ابراهیم (ع) به مقام امامت است که شامل ستمکاران نمی شود، چرایی پاسخ خداوند نسبت به در خواست حضرت ابراهیم مبنی بر امام قرار دادن ذریه اش را می بایست اینگونه واکاوی نمود.

پسران حضرت ابراهیم دو تن بودند ،یکی اسحاق که از همسرش ساره ، و دیگری اسماعیل که از کنیزی به نام هاجر بود ، دلیل ازدواج حضرت ابراهیم با هاجر نازایی ساره بود که البته خداوند بعد ها حاجت ساره را نیز مستجاب نموده و از او اسحاق به دنیا آمد.

یهودیان خود را از نسل اسحاق می دانند چراکه لقب فرزند اسحاق ، یعنی یعقوب "اسرائیل به معنای بنده خدا" بود لذا بنی اسرائیل یعنی فرزندان یعقوب.

در ضمن یهودیان فرزند  حضرت ابراهیم را که وسیله آزمایش او قرار گرفت (قربانی شدن) اسماعیل نمی دانند بلکه معتقدند  اسحاق بوده است که به چنین مقامی نائل گشته.

این در حالی است که رسول الله و امیر المومنین و به تبع آن ائمه و سادات  از نسل اسماعیل (ع)هستند.


حال سوالی که پیش می آید این است که کدام دسته از ذریه حضرت ابراهیم (ع) هستند که به سبب ستمکاری مقام والای امامت که خدا در قرآن آن را بالاتر از پیامبری می داند را از دست داده و این مقام به  آنها نمی رسد؟ ودیگر اینکه این دلایل را چون از قرآن است برای بحث با یهودیان کافی ندانید لیکن پاسخ به این دو مسئله را در فصل 17 آیه 20 از کتاب پیدایش تورات جستجو می کنیم ، آیه ای که دل هر انسان حقیقت طلبی را با نور الهی منور ساخته و لرزه بر اندام و بنیانهای فکری دشمنان اهل بیت (ع) می اندازد:


" اما در مورد اسماعیل تقاضای تورا اجابت فرمودم ،اینک او را برکت داده بار ور گردانم، او را بسیار کثیر گردانم و12 امام از وی پدید آیند و امتی عظیم از وی بوجود آورم"

آری تقاضای حضرت ابراهیم مبنی بر نائل آمدن افرادی از ذریه ایشان به مقام امامت اینگونه در خود تورات پاسخ داده می شود ،و جالب تر اینکه  کلمه امام در قرآن مجید ۱۲ مرتبه  تکرارشده است! کدام انسان جوینده معرفت وحقیقت است که  با این لایل به حقانیت تشیع پی نبرد؟


آری خداوند عهدش با ابراهیم و پاسخ به خواست او را در ذریه اسماعیل قرار داد و جالب اینجاست که با آوردن عبارت" ... و امتی عظیم از وی بوجود آورم " مشخصا به اسلام عزیز اشاره می فرماید چراکه تعداد کل یهودیان جهان (فرزندان اسحاق) تنها 14 میلیون نفر تخمین زده می شود در حالی که امت مسلمان با یک میلیارد و نیم نفر انسان پس از مسیحیت بیشترین پیروان در جهان را به خود اختصاص داده و حتی اگر تعداد شیعیان جهان (تقریبا 200 میلیون نفر) را در نظر بگیریم باز هم شاهد فاصله ای آشکار هستیم.


مگر نه اینکه خدا در تورات خطاب به ابراهیم فرمود :

"به سوی آسمان بنگر، ستارگان را بشمار، اگر خواهی  ذریه تو نیز چنین خواهد بود "

گویا این آیه در تورات تفسیر سوره کوثر است . آری کلامی نورانی تورات و قرآن منشا یکسان دارد  و البته اشاره به حقانیت تشیع و ظهور امام زمان فقط به سفر پیدایش مربوط نمی شود چنانکه در دیگر کتب عهد عتیق نشانه های فراوان آخر الزمانی داریم که عینا  مصادیق آنها در آیات و روایات اسلامی نیز موجود است  برای نمونه به موارد زیر توجه فرمایید:


 "و نهالی از تنه "یسی"( از نام های پدر حضرت داوود) بیرون آمده ،شاخه ای از ریشه هایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت، مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین ،به راستی حکم خواهد نمود...کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت .... گرگ با بره سکونت خواهد نمود و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر با هم و طفل کوچکی آنها را خواهد راند... در تمامی کوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهند کرد،زیرا که جهان از معرفت خدا پر خواهد شد". (7)

 * گفتنی است نسب حضرت حجت از سمت مادر بزرگوارشان نرجس خاتون به شمعون ابن هممون صفا می رسد که وی  پسر عمه حضرت مریم مادر حضرت عیسی (ع) بوده است و جالب اینکه هردو این بزرگواران از نسل داوود پیامبر بوده اند . سایر موارد مطروحه در این آیه را نیز عینا در روایات اسلامی داریم  به عنوان نمونه امام حسن مجتبی (ع) میفرمایند: در هنگام ظهور درندگان با هم به سادگی خواهند زیست (و التسلعت السباع) و بز شاخدار به بز بدون شاخ حمله نخواهد کرد و...

 "یهوه صبا یوت چنین می گوید: یک دفعه دیگرآسمانها و زمین و دریا و خشکی را متزلزل خواهم ساخت و تمامی امت ها رامتزلزل خواهم ساخت و آنگاه  فضیلت جمیع امت ها خواهد آمد ... این خانه را از جلال خود پر خواهم ساخت."(8)


 "امیر عظیمی که برای پسران تو ایستاده نامش "ایستاده" است خواهد برخاست... بسیاری از آنان که در خاک خوابیده اند،بیدار خواهند شد..."(9)

 *   در این آیه به وضوح به لقب حضرت بقیه الله  به نام "قائم" به معنی "ایستاده" اشاره می شود و در ادامه نیز رجعت مومنان هنگام ظهور امام زمان (عج) مطرح می گردد (فراز هایی از دعای عهد: خدایا اگر مرگ ، که آنرا برای تمامی بندگانت مقدر فرموده ای  میان من و او – امام زمان- فاصله انداخت ، پس مرا-هنگام ظهورش- زنده گردانده از قبرم خارج کن ...  )


 "آناکه بسیاری را به راه عدالت رهبری می کنند(یاران امام زمان)، مانند ستارگان خواهند بود تا ابدالاباد. اما تو ای دانیال کلام را مخفی دار کتاب را تا زمان آخر مهر کن بسیاری به سرعت "تردد" خواهند کرد."(10)

 "خوشا به حال آنان که انتظار کشند"(11)

 *   افضل الاعمال انتظار الفرج(از روایات شیعی : انتظار فرج از بهترین اعمال است)

 "سلطنت و جلال و ملکوت به او داده شده تا جمیع قوم ها و امت ها و زبانها او را خدمت کنند.سلطنت اوجاودانی و بی زوال است و ملکوت او زایل نخواهد شد."(12)

 "از  کتاب حیقوق نبی : اگر چه تاخیر نماید، برایش منتظر باش زیراکه البته خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود... بلکه جمیع امت ها را نزد خود جمع می کند و تمامی قوم ها را برای خویشتن فراهم می آورد."(13)


*   در عیون الاخبار ج 1 ص 134آمده است حضرت حیقوق نبی که در تویسرکان مدفون است از منتظران سرسخت حضرت حجت بوده و شعار دائمش "الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم " بوده است . ایشان در کتاب خود که شامل سه باب است با مضامینی واضح به رستگاری مومنین و بعثت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان خاتم النبین بشارت می دهند.امام رضا (علیه السلام) نیز در مجلس مامون از جاثِلیق که ازعلما و بزرگان قوم یهود بوده است، سوال می فرمایند: آیا سخن او را درباره ظهور حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در تورات دیده ای؟ گفت آری و تصدیق می کنم.گفتنی است پیکر مطهر آن نبی بزرگ و منتظر حضرت صاحب الزمان (عج) به شکلی معجزه آسا در سال ۱۳۷۲ (ه.ش) در جریان حفری های چند تن یهودی در مرقد مطهرشان  در تویسرکان سالم نمایان شد. 

شاید بیشترین اشارات به ظهور و آخر الزمان را باید در زبور حضرت داوود (ع) جستجو نمود تاجایی که از 150 بخش آن 35 و برخی 55 بخش را مربوط به آخر الزمان می دانند.

لذا بی سبب نیست که خداوند متعال در کلام الله مجید هنگام اشاره به سرنوشت مومنان در آخر الزمان توجه ما را به زبور جلب می نماید:

" و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون "

"و به راستی در زبور پس از تورات  نوشتیم که بنگان صالح ما وارثان زمین خواهند بود"(14)

 لذا جای شگفتی ندارد اگر مضمون همین آیه قرآن را در زبور هم ببینیم:


 "  شروران منقطع خواهند شد اما منتظران خدا وارث زمین خواهند گشت ، بعد از اندک زمانی شروری نخواهد بود و حلیمان وارث زمین خواهند گشت و میراث آنها خواهد بود تا ابد الاباد. خداوند صالحان را تایید می کند ، خدا روزی کاملان را می داند و روزی ایشان خواهد بود ، تا ابد نسل شروران منقطع شده صالحان وارث زمین خواهند شد و در آن تا ابد سکونت خواهند نمود ، جان او در نیکویی شب را به سر خواهد برد و ذریه او وارث خواهند شد."(15)

 

"و او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود و مساکین تو را انصاف و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد و ظالمان را زبون خواهد ساخت. در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتی خواهد بود و حکمرانی خواهد کرد از دریا تا در یا و از نهر تا اقصای جهان."(16)


 *    در بحارالانوار علمه مجلسی ج 53 ص 62 آمده است:  پس از ظهور بر روی زمین کور،فلج و زمینگیری باقی نخواهد ماند(وفور سلامتی).

 "جمیع سلاطین او را تعظیم خواهند کرد و جمیع امتها او را بندگی خواهند نمود.زیرا چون مسکینی استغاتثه کند،او رهایی بخشد و جان های مساکین را نجات خواهد داد."(17)

 "اسم او تا ابد بماند،اسمش چون آفتاب باقی بماند،در او مردمان برکت خواهند یافت و تمامی قبایل او را خجسته خواهند گفت، و نام او تا ابد متبرک باد و تمامی زمین از جلالش پر شود."(18)

 "برای خداوند منتظر باش ، قوی شو، او دلت را تقویت خواهد کرد...ای همگان که برای خدا انتظار می کشید منتظر خدا باش طریق اورا نگه دار تا تو را به وراثت زمین بر افرازد."(19)

 "امتها شادی و تنرنم خواهند کرد زیرا که قوم ها را به انصاف حکم خواهد کرد،آنگاه زمین محصول خود را خواهد داد،اما صالحان شادی کنند و در حضور خدا به وجد آیند و به شادمانی خرسند شوند.

او قوم تورا به عدالت داوری خواهد نمود. و مساکین تو را به انصاف ،مساکین قوم را دادرسی خواهد کرد و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد. در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتی خواهد بود.

  او حکمرانی خواهد کرد از دریا تا دریا و از نهر تا اقصی نقاط جهان،فراوانی غله در زمین برقله کوه ها خواهند رسید، اهل شهر ها مثل علف زمین نشو و نما خواهند کرد،جمیع امتهای زمین او را خوشحال خواهند خواند."(20)

 

*  اشاره به برخی از نشانه های آخر الزمان که در روایات شیعی نیز موجود است  مبنی بر افزایش جمعیت شهر نشینان نسبت به جمعیت روستایی و یا فراوانی نعمات و محصولات کشاورزی پس از ظهور و...

    "شمشیر دو دمه در دست ایشان است تا از امتها انتقام بکشد ."(21)

*     در این فراز نیز به طرز شگفتی به ذوالفقار امیرالمومنین (ع)که طبق روایات شیعی دردست حضرت بقیه الله (عچ)است اشاره می شود.


هرچند دشمنان خدا  ۱۱ امام بزرگوار از ذریه ابراهیم (ع)را به خاک و خون کشیدند و حق الله و بندگانش زائل نمودند لیکن دوازدهمین ایشان همو که آخرین ذخیره الهی است پرچم حق را بر بام را گیتی خواهد کوفت.


آنچه از نظر گرامیتان گذشت مشتی بود نمونه خروار وگرنه نشانه هایی از این دست برای اهل فهم و حق طلبان بسیار است ان شا الله به زودی به نشانه ها و حقانیت وجودی حضرت در دیگر ادیان نیز اشاره خواهد شد.


به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت صاحب الزمان (عج)که صد البته نزدیک است .


علی اکبر رائفی پور porsman@yahoo.com 

پینوشت:

  1. نشریه بینا- نشریه کلیمیان ایران- سال اول (1378 )شماره 4
  2. (باب 12- فراز 7)
  3. (باب17-فراز20) و (باب18-فراز18). آنچنان که در منابع دینی یهود آمده است خدا پس از امتحان حضرت ابراهیم و سارا به خاطر سربلند بیرون آمدن از این آزمون الهی به نام های ایشان "ه" اضافه فرمود و آبرام و سار به ابراهیم و ساره بدل گشتند
  4. (13-15) (15-5 تا 8).
  5.  سوره حج آیه 78
  6.  سوره بقره آیه 124
  7.  کتاب اشعیای نبی (فصل11 بندهای 1 تا 10)
  8.  کتاب حجی نبی(فصل 2 بندهای 6 تا 9)
  9. کتاب دانیال نبی (فصل 12 - 1،12)
  10.  کتاب دانیال نبی (فصل 12-3و4)
  11.  کتاب دانیال نبی (فصل 12-12)
  12.  کتاب دانیال نبی (فصل 7- 12 و14)
  13.  کتاب حیقوق نبی(2-3تا 5) واژه حیقوق(Hayaghogh) که در زبان عِبری «حَبَقُوق» تلفظ می گردد که به معنای در آغوشگرفته می باشد. علت نامگذاری ایشان به این نام چنین بود که وی در اوان کودکی ازدنیا می رود و الیاس نبی (علیه السلام) او را در آغوش خود گرفته، دعا می کنند و از خدای متعال می خواهند که آن حضرت را دوباره زنده نماید. در مفاتیح الجنان در شرح اعمال ام داود، امام صادق (علیه السلام) به نام آن حضرت اشاره می فرمایند
  14.  سوره انبیا آیه 105
  15.  مزمور 37  بند های 9-11-12-17-18-27-29
  16. مزمور 72  بند های 2و4و7و8
  17.  مزمور 72  بند های 11و13  
  18.  مزمور 72  بند های17و19
  19.  (مزمور 69  بند 3 )، ( 130  بند 5و6 )
  20. (مزمور 67  بند 4 )، (مزمور 68  بند 3 )، (مزمور 72  بندهای 2و4و7و8و16و17و149 )
  21. مزمور 149  بند
پنج شنبه 7/7/1390 - 20:35
مهدویت
موعود آخر الزمان از دیدگاه مسیحیت
بازدید : 10443 مرتبه
تاریخ : چهارشنبه هشتم دی 1389

موعود آخر الزمان از دیدگاه مسیحیت


مسیحیان معتقد به ((بازگشت مسیح))[1] هستند. در مسیحیت، در عهد جدید نجات دهندگی به حضرت عیسی نسبت داده شده است، زیرا او مأمور شده است كه امت خویش را از گناه نجات بخشد. مسیحیان با تعابیر زیادی از آمدن مصلح جهانی خبر داده‌اند، گاهی از آن به ((ملكوت خدا)) تعبیر می‌كنند. از الفاظی همچون شیلو، روح راستین، پسر انسان نیز بارها در آیات انجیل برای بیان دوره آخر الزمان استفاده گردیده است.

 

وجود مصلح جهانی از اعتقادات چهار دین بزرگ جهان یعنی اسلام و مسیحیت و یهود و زرتشت است و اختصاص به اسلام ندارد و ادیان دیگر نیز به مصلح و منجی اعتقاد دارند و در سرتاسر كتب مقدسه از صلح و امنیت و حكومت دینی بر جهان، در آخر الزمان خبر داده شده است.

در اینجا ما به بررسی دین مسیحیت پیرامون مصلح آخر الزمان می‌پردازیم از اینرو كلماتی از كتاب مقدس كه صفات و خصوصیات مصلح جهانی را بیان كرده و نشان دهنده اعتقاد آنان به مصلح و منجی است نقل می‌نماییم.

مسیحیان معتقد به ((بازگشت مسیح))[1] هستند. در مسیحیت، در عهد جدید نجات دهندگی به حضرت عیسی نسبت داده شده است، زیرا او مأمور شده است كه امت خویش را از گناه نجات بخشد. مسیحیان با تعابیر زیادی از آمدن مصلح جهانی خبر داده‌اند، گاهی از آن به ((ملكوت خدا)) تعبیر می‌كنند. از الفاظی همچون شیلو، روح راستین، پسر انسان نیز بارها در آیات انجیل برای بیان دوره آخر الزمان استفاده گردیده است.

 

در انجیل متّی باب 24 آیه 27 آمده است:

((همچنانكه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می‌شود، ظهور پسر انسان نیز چنان خواهد شد، آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدیدار گردد و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه زنی كنند و پسر انسان را ببینند كه برابرهای آسمان با قوّت و جلال می‌آید. اما از آن روز و ساعت هیچكس اطلاع ندارد حتی ملائكه آسمان. بنابراین شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی كه گناه نبرید پسر انسان می‌آید.))


همچنین در انجیل متّی، باب 31 آن حضرت را به نام فرزند انسان خوانده و می‌فرماید:


((و چون فرزند انسان در جلال خود خواهد آمد با جمیع ملائكه مقدمسه بر كرسی بزرگی قرار خواهد گرفت و همگی قبائل نزد وی جمع خواهند گشت و آنها را از یكدیگر جدا خواهد نمود، چنانكه شبانی میش‌ها را از بزها جدا بنماید[2]، آنگاه ملك به اصحاب یمین خواهد گفت: أی بركت یافتگان خدا بیایید و آن مملكت را كه از ابتدای عالم برای شما مهیا شده بود تصرف نمایید.)) [3]


همچنین در انجیل مرقس باب 13، شماره 26 می‌گوید:


((آنگاه پسر انسان را ببینید كه با قوّت و جلال عظیم برابرها می‌آید و در آن وقت فرشتگان خود را از جهات اربعه از انتهای زمین تا اقصای فلك فراهم خواهد آورد. ولی از آن روز و ساعت غیر از پدر هیچكس اطلاع ندارد، نه فرشتگان و نه پسر، پس بر حذر باشید و بیدار شده و دعا كنید، زیرا نمیدانید كه آنوقت كی میشود[4]، پس بیدار باشید زیرا نمیدانید كه در چه وقت صاحبخانه می‌آید، در سام، یا نصف شب یا با بانگ خروس یا صبح. مبادا ناگهان آمده و شما را خفته یابد. اما آنچه به شما می‌گویم و به همه می‌گویم اینكه بیدرا باشید.)) [5]


همچنین در انجیل لوقا باب 12 شماره 35 و 36 می‌گوید:

((كمرهای خود را بسته، چراغهای خود را افراشته بدارید….. خوشا به حال آن غلامان كه آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد…. پس شما نیز مستعد باشید زیرا در ساعتی كه گمان نمی‌برید پسر انسان می‌آید.))


همچنین در انجیل لوقا باب 21 آمده:

((زلزله‌های عظیم در جایها و قحطیها و وباها پدید می‌آید و چیزهای هولناك و علامات بزرگ از آسمان ظاهر خواهد شد… اورشلیم پایمال امتها خواهد شد تا زمانهای امتها به انجام رسد و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمین تنگی و حیرت از برای امتها روی خواهد نمود… و دلهای مردمان ضعف خواهد كرد از خوف و انتظار آن وقایعی كه بر ربع مسكون ظاهر می‌شود و آنگاه پسر انسان را خواهند دید كه برابری سوار شده با قوّت و جلال عظیم می‌آید.))


(فرزند انسان) كیست؟


بر خلاف آنچه گروهی از علماء و مفسرین انجیل پنداشته‌اند فرزند انسان كه در آیات فوق زمامدار و حامل لواء سلطنت جهانی در آینده معرفی شده است حضرت مسیح نیست. زیرا چنانچه از عبارات فوق معلوم میشود، بشارت دهنده خود حضرت مسیح است و از شخصی بشارت می‌دهد كه در آینده جمیع ملل نزد او گرد می‌آیند.

از جملات ((او خواهد آمد)) و ((قرار خواهد گرفت))، ((نزد او جمع خواهند گشت)) و امثال آن، بدست می‌آید كه شخص مورد بشارتِ حضرت مسیح، در عصر وی نبوده، بلكه بعداً خواهد آمد.

از اندك تأملی در بشارت فوق میتوان نتیجه گرفت كه مقصود از فرزند انسان فردی است كه بزرگترین نمونه انسانیت و شاخصترین مولود عالم انسانی، حضرت ولیعصر علیه السلام می‌باشد كه تمام امم نزدش گرد می‌آیند و زمام امور اجتماع را در دست خود خواهند گرفت و جمالاً بدون داوری و قضاوت مذهبی میتوان این برداشت را نمود كه مسیح علیه السلام درباره فردی غیر از خود سخن می‌گوید كه او همان مصلح و منجی آخر الزمان است.


در انجیل یوحنّا باب 14 شماره 16 آمده:

((من از پسر خواهم خواست و تسلی دهنده دیگر به شما عطا خواهد كرد تا همیشه با شما بماند یعنی روح راستی، كه جهان نمی‌تواند او را قبول كند، زیرا كه او را نمی‌بیند و نمی‌شناسد، اما شما او را می‌بینید زیرا كه با شما می‌ماند و در میان شما خواهد بود.))

 

و در انجیل یوحنّا باب 15 شماره 27 می‌گوید:

((لیكن چون تسلی دهنده كه او از جانب پدر نزد شما آید یعنی روح راستی كه از پدر صادر می‌گردد او بر من شهادت خواهد داد و شما نیز شهادت خواهید داد.))

 

و در انجیل یوحنّا باب 16 شماره 7 آمده:

((راست می‌گویم كه رفتن من برای شما مفید است زیرا اگر نروم تسلی دهنده نزد شما نخواهد آمد. اما اگر بروم او را نزد شما می‌فرستم و چون او آید جهان را بر گناه و عدالت داوری و ملزم خواهد نمود. اما بر گناه، زیرا كه به من ایمان نمی‌آورید و اما بر عدالت، از آن سبب كه نزد پدر خود می‌روم و دیگر مرا نخواهید دید و اما بر داوری، از آن رو كه بر رئیس این جهان حكم شده است و بسیار چیزهای دیگر نیز دارم به شما بگویم لیكن آلان طاقت تحمل آنها را ندارید و لیكن چون او یعنی روح راستی آید شما را به جمع راستیها هدایت خواهد كرد. زیرا كه او از خود تكلّم نمی‌كند بلكه به آنچه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد. او مرا جلال خواهد داد زیرا كه از آنچه آنِ من است خواهد گرفت و به شما خبر خواهد داد، هر چه از آنِ پدر است از آنِ من است. از این جهت گفتم كه از آنچه آنِ من است می‌گیرد و به شما خبر خواهد داد.))

 

و در انجیل متّی بشارت 48 آمده:

((هر كس كه غالب آید وی را بر قبائل اقتدار خواهم داد كه بر آنها به عصای آهنین حكمرانی خواهد كرد به نوعی كه من از پدر خود یافته‌ام و من او را ستاره سحری خواهم داد. هر كس كه گوش دارد بشنود كه روح به كلیساها چه می‌گوید، آنكس كه گوش دارد بشنود كه روح به كلیساها چه می‌گوید.))

حضرت عیسی در آیات فوق از چه كسی بشارت می‌دهد؟


اگر چه عده‌ای از مسیحیان اصرار و پافشاری دارند كه مورد بشارت در این قیام جهانی خود حضرت مسیح علیه‌السلام است كه در آخر الزمان از آسمان فرود آید و زمام امور بشریت را در دست گیرد ولی چنانچه قبلاً بیان شد و آیات فوق نیز گواهی می‌دهد مورد بشارت بطور قطع خود حضرت عیسی نیست بلكه منظور پرچمدار انقلاب و عدل جهانی حضرت مهدی علیه‌السلام است كه به قدرت و نصرت الهی بر جهان حكومت خواهد كرد.


برداشتهایی از كتاب مقدس انجیل:


از گفته‌های كتاب مقدس استفاده می‌شود كه:

 

انجیل متّی باب 24، آیه 27:

 

شخصی برای اصلاح جامعه بشری و تشكیل حكومت جهانی به نام روح راستی یا تسلی دهنده یا روح خدا و یا پسر انسان خواهد آمد و مسیحیت انتظار او را دارد.


انجیل لوقا، باب 21:


قبل از آمدن او جنگهای عالمگیر، خصوصاً در منطقه فلسطین روی می‌دهد كه همه را به وحشت می‌اندازد كه چنان مصیبت بزرگی در عالم واقع نشده.


آیه 21 انجیل مرقس، باب 13:


همه ملتهای جهان و تمام مردم دنیا از او پیروی می‌كنند و زیر نفوذ او خواهند بود و او بر جهان حكومت خواهد كرد او رئیس جهان خواهد بود.


و از آیه 16 انجیل یوحنّا، باب 14 استفاده می‌شود كه:


جهان فعلی به خاطر عدم رشد فكری و یا جهل و نادانی نمی‌تواند او را قبول كنند و وجودش را احساس نماید.


او در عین آنكه همیشه با مردم جهان خواهد بود، مردم جهان او را نمی‌بینند و اگر ببینند نمی‌شناسند. یعنی ممكن است در بین مردم زندگی كند ولی او را نشناسند و ندانند كه او روزی قیام خواهد كرد و تشكیل حكومت جهانی خواهد داد.


و با توجه به باب 21 از انجیل لوقا استفاده می‌شود كه:


6-   قبل از آمدن او دنیا پر از ظلم و جور می‌شود و سراسر جهان را ستمگران احاطه می‌كنند.


7-  او مردم را به عدالت ملزم می‌كند و خودش به عدالت داوری می‌نماید.


8-  او ظلم و ستم را از روی زمین محو می‌كند و نمی‌گذارد احدی به كسی ظلم كند و اثری از ستمگران روی زمین باقی نمی‌ماند.

 

همچنین از آیه 7 انجیل یوحنّا باب 16 استفاده می‌شود كه:


9-  او از خود تكلم نمی‌كند بلكه آنچه از خداوند و پیامبران شنیده است خواهد گفت.

 

10- وقتی او بیاید مردم دنیا را به همه راستیها هدایت خواهد نمود.

 

11- او مردم دنیا را از امور آینده، با خبر خواهد كرد، زیرا به جمیع علوم اولین و آخرین احاطه دارد.


12- او حضرت عیسی را جلال خواهد داد و او را از تمام اتهاماتی كه دشمنان او یا دوستان نادانش به او بسته‌اند نجات می‌دهد.


13- به پیامبری حضرت عیسی علیه‌السلام شهادت می‌دهد.


14- مردم مسیحی قبل از دیگران به حقانیت او شهادت می‌دهند.[6]

 

از آیه 26 انجیل مرقس باب 13 استفاده می‌شود كه:


15- همه باید منتظر او باشند زیرا وقت ظهورش مشخص نیست حتی ملائكه آسمانها هم نمی‌دانند و بالاخره جز خداوند كسی از آمدنش اطلاع ندارد، بنابراین همه باید بیدار باشند و آمدنش را انتظار داشته باشند.


16-  همه چیز در اختیار او قرار گرفت و او برابرهای آسمان با قوّت و جلال خواهد آمد.


17- آمدن او دارای علائمی است و در آن زمان علامت پسر انسان در آسمان هم پدیدار می‌گردد.

 

 منبع: محاکمه

پاورقی :-----------------------

 


[1] - Messiahnism


[2]-  انجیل متّی، باب 32.

[3] - انجیل متّی، باب 34.

[4] - انجیل مرقس، باب 13، شماره 26 و 27.

[5]-  انجیل مرقس، باب 13، شماره 35.

پنج شنبه 7/7/1390 - 20:34
مهدویت
بشارت به منجی درتورات
بازدید : 6665 مرتبه
تاریخ : شنبه پنجم شهریور 1390
بشارت به منجی درتورات

در جای‌جای كتاب‌های اناجیل چهارگانه (انجیل مَتی، انجیل لوقا، انجیل مَرقُس و انجیل یوحنّا) بشارات مختلفی پیرامون منجی موعود و خصوصیّاتش آمده است، به خصوص بخش مكاشفة یوحنّا كه تصویری از آینده و وقایع آخرالزّمان را ارائه می‌دهد كه هم‌ اكنون سرلوحة برنامه‌ریزی‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... برخی كشورهای مسیحی شده است.
حضرت مسیح(ع) در آخرین روزهای زندگی خویش، به یاران و شاگردان خود توصیه‌ها و سفارش‌های بسیاری دربارة بازگشت خود به زمین نموده و آنان را در انتظار گذارده و امر به بیداری و آمادگی نموده است.

«انجیل لوقا»، فصل 12، بندهای 35 - 36:
كمرهای خود را بسته، چراغ‌های خود را افروخته بدارید و شما مانند كسانی باشید كه انتظار آقای خود را می‌كشـند كه چه وقت مراجعت كند، تا هر وقت آید و در را بكوبد، بی درنگ برای او باز كنند. پس شما نیز مستعدّ باشید، زیرا در ساعتی كه گمان نمی‌برید، پسر انسان می‌آید.

«انجیل متی»، فصل 24، بندهای 27 و 30 و 35 - 36  و 45:
همچنان‌كه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می‌شود، پسر انسان نیز چنین خواهد بود...، آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدیدار گردد و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه‌زنی كنند و پسر انسان را ببینند كه بر ابرهای آسمان با قوّت و جلال عظیم می‌آید...
آسمان و زمین زایل خواهد شد، امّا سخن من هرگز زایل نخواهد شد، امّا از آن روز و ساعت هیچ كس اطّلاع ندارد حتّی ملائكه آسمان... بنابراین شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی كه گمان نبرید پسر انسان می‌آید.

«انجیل مَرقُس»، فصل 13، بندهای 24 - 36:
... از آن روز و ساعت، غیر از پدر، هیچ كس اطّلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم، پس بر حذر و بیدار شده دعا كنید؛ زیرا نمی‌دانید آن وقت كی شود...
... پس بیدار باشید؛ زیرا نمی‌دانید در چه وقت صاحب خانه می‌آید، در شام یا نصف شب یا بانگ خروس [خوان] یا صبح. مبادا ناگهان آمده و شما را خفته یابد.

«انجیل یوحنّا»، فصل 12، بندهای 27 ـ 29:
... و به او قدرت بخشیده است كه داوری هم بكند، زیرا پسر انسان است و از این تعجّب مكنید؛ زیرا ساعتی می‌آید كه در آن جمیع كسانی كه در قبور هستند آواز او را خواهند شنید و بیرون خواهند آمد، هر كه اعمال نیكو كرد برای قیامت حیات و هركه اعمال بد كرد به جهت قیامت داوری.

مكاشفة یوحنّا، فصل 12، بندهای 1 ـ 5:
و علامتی عظیم در آسمان ظاهر شد، زنی كه آفتاب را در بر دارد، ماه زیر پاهایش و بر سرش تاجی از دوازده ستاره است و آبستن بوده، از درد ناله و از عذاب زاییدن فریاد بر می‌آورد... پس پسر نرینه را زایید كه همة امّت‌های زمین را به عصای آهنین حكم‌رانی خواهد كرد و فرزندش به نزد خدا و تخت او ربوده شد...

«رساله‌ی پُولس به رومیان»، فصل 15، بند12:
... و آنكه برای حكم‌رانی امّت‌ها مبعوث شود، امید امّت‌ها بر وی خواهد بود.

كتاب اعمال رسولان، فصل 1، بندهای 9 ـ 11:
... همین عیسی كه از نزد شما به آسمان بالا برده شد، باز خواهد آمد، همان طوری كه او را به سوی آسمان روانه دیدید.

ماهنامه موعود شماره 124-125

پنج شنبه 7/7/1390 - 20:34
دانستنی های علمی
بازدید : 1543 مرتبه
تاریخ : پنجشنبه سی و یکم شهریور 1390

ظهور ماشیح از دیدگاه یهود 1

یكی از پایه‌های اساسی و اصول مهمّ آیین یهود ایمان به آمدن ماشِیَح و دورة نجات (گئولا) است. طبق «اصول سیزده‌گانة ایمان» نوشتة رمبام (موسی بن میمون): هر كس كه به ماشیح اعتقاد نداشته یا چشم به راه آمدن او نباشد، عملاً گفته‌های موسی و سایر انبیا و حتّی پنج سِفر تورات را منكر شده است.

 

انسان باید بداند آنكه آسمان و زمین را خلق كرد، حاكم مطلق در بالا و پایین و چهار جهت دنیاست ... این نكته شامل (این اصل) است كه در قضاوت بعد از مرگ، از انسان سؤال می‌شود: آیا تو اشتیاق و آرزو برای نجات و رستگاری داشتی؟ این اصل مكمّل اوّلین فرمان از فرمان‌های ده گانة تورات است.


1.پایان بدی و گناه

و بار دیگر از اصنام خود و مكروهات خود و همگی معصیّت‌های خود ملوّث نخواهند شد و من ایشان را از تمامی مسكن‌هایشان كه در آنها گناه ورزیدند، خلاصی خواهم داد و ایشان را طاهر نموده، ایشان برای من قوم و من از برای ایشان خدا خواهم بود.3
و خداوند لشكرها می‌فرماید كه در آن روز واقع می‌شود كه اسامی اصنام را از روی زمین قطع خواهم كرد كه بار دیگر
به خاطر آورده نخواهند شد و هم پیغمبران كاذب و روح پلید را از زمین رفع خواهم گردانید.4
و تمام قوم تو صالح شده، زمین را قطعاً وارث خواهند شد، آن كسانی كه شاخه‌های مغروس5 من و عمل دست‌های منند به جهت معزّز بودنم.6

2. پرستش و ستایش همگانی خدا

ماشیح تمامی دنیا را طوری اصلاح خواهد كرد كه همگی خدا را در اتّحاد كامل مورد پرستش قرار خواهند داد. در آن هنگام (زبان) ملّت‌ها را به زبانی پاك و منزّه تبدیل خواهم كرد كه همة آنها نام خداوند را خوانده و او را یكسان عبادت خواهند كرد و چنان كه در كتاب زكریّا (9: 14) آمده است: و خداوند بر تمامی زمین پادشاه خواهد بود، در آن روز، خداوند یكی و نامش نیز یكی خواهد بود.

3. هم‌زیستی مسالمت‌آمیز و صلح جهانی

آگاهی و درك الهیّات، كوتاه فكری و تمایلات نابخردانه را كه اغلب منجر به كشمكش‌های بیهوده و جنگ و ستیز میان ملّت‌ها می‌شود، خود به خود از بین می‌برد و در نتیجه دورة گئولا (نجات) دورة صلح و صفا در سرزمین مقدّس و نیز در سراسر دنیا خواهد بود.
و او در میان خلایق حكومت نموده، قوم‌های بی‌شمار را متنبّه خواهد ساخت و ایشان شمشیرهای خود را شكسته و گاوآهن و نیزه‌های خود را به ارّه تبدیل خواهند كرد، قوم به قوم دیگر شمشیر نكشیده و دیگر بار جنگ نخواهند آموخت.7 (و من عرّاده از افرایم8 و اسب از اورشلیم قطع خواهم كرد و [تیر و] كمان جنگ قطع كرده خواهد شد و او (ماشیح) به ملّت‌ها سلامت و صلح خواهد داد سلطنتش از دریا به دریا و از نهر تا به كرانه‌های زمین خواهد بود.9

4. رستاخیز مردگان

بنابراین نبوّت كرده، به ایشان بگو كه خداوند چنین می‌فرماید كه ای قوم من اینك قبور شما را گشوده و شما را از قبرهایتان بیرون می‌آورم ... و روح خود را در جوف10 شما خواهم نهاد كه زنده شوید ...11

5. بركت و سعادت رؤیایی، پایان بیماری و مرگ و میر

در زمان گئولا (دورة نجات) جهانیان شاهد بركت و نعمت جسمی و روحانی در حدّ اعلا خواهند بود، همة بیماران شفا خواهند یافت، اشخاص نابینا، كر، لال و هر كسی كه از نقص عضوی رنج می‌برد، همه از ناتوانی نجات خواهند یافت: در آن زمان چشم نابینایان روشن شده و گوش ناشنوایان باز خواهد شد. آن زمان، لنگ [زمین‌گیر] همانند غزال بر خواهد جهید12 و مرگ و میر متوقّف خواهد شد و خداوند اشك را از هر صورتی پاك خواهد كرد ...13
در آن زمان نه قحطی خواهد بود و نه جنگ. نه حسادت و نه دعوا؛ زیرا تمام خوبی‌ها به وفور عطا خواهد شد و تمامی لذایذ، همانند خاك در دسترس خواهند بود.
با وجود این، بایستی خاطر نشان كرد كه بركات و نعمات الهی صرفاً به دلیل عیّاشی و خوش‌گذرانی نبوده؛ بلكه وسایلی برای رسیدن به اهدافی والاتر هستند.
آرزو و اشتیاق ما برای زمان ماشیح به علّت سلطه‌جویی بر دنیا یا حكمرانی بر ملّت‌ها یا ستایش از سوی آنها نیست ... امید و انتظار ما برای آن روز به این دلیل است كه در آن موقع صادقان و صالحان گرد هم آمده و عقل، حكمت، خوبی و حقیقت بر دنیا مستولی خواهد شد.

6. دورة قبل از ماشیح

زمانی كه از سوی خداوند برای نجات و آمدن ماشیح تعیین شده، رازی بسیار پوشیده و پنهان می‌باشد. با این حال نشانه‌های بسیاری در مورد نزدیكی وقوع آن داده شده است. بسیاری از شرایطی كه نشانة قریب الوقوع بودن آمدن ماشیح است، اضطراب‌آمیز و نگران كننده می‌باشد ... در آن شرایط، بی‌شرمی و بی‌حیایی زیاد خواهد شد، تورّم بیداد خواهد كرد، جنگ‌های بسیار روی خواهد داد، شمار فقرا بسیار خواهد شد و كسی به آنها كمك نخواهد كرد، جوانان به پیران بی‌احترامی خواهند كرد، خانواده‌ها از همدیگر پاشیده خواهند شد. بیماری‌های خطرناك، فقر و كمبود كالاها، جنگ‌های بین‌المللی روزگاری سرشار از رنج و فلاكت پدید خواهد آورد. در كتاب «برشیت ربّا»14
آمده است:
وقتی كه شاهد نسلی هستی كه زیر بار گرفتاری‌ها كمر خم كرده، منتظر ماشیح باش، وقتی كه شاهد جنگ بین ملّت‌ها هستی، منتظر مقدم او باش.
همچنین موقعی كه ماشیح به پا خواهد خاست علائم شگفت‌انگیز و معجزات بسیار در دنیا به وقوع خواهد پیوست.15

7. شخصیّت ماشیح، ماشیح، بشر خاكی

هدف نهایی از آفرینش دنیا كه از نخستین لحظة خلقت در نظر پروردگار بوده، ماشیح و دورة گئولا (نجات) می‌باشد و ماشیح یكی از موضوعاتی است كه حتّی بر موضوع آفرینش مقدّم است و این اشاره‌ای به اصل یا موضوع ماشیح است؛ امّا از جنبة فیزیكی دنیای مادّی، ماشیح یك بشر خاكی است كه به صورت عادّی متولّد شده است و تنها نشانه در مورد اصل و نسب او این است كه از اعقاب (حضرت) داوود(ع) و از نسل پسر آن حضرت، یعنی سلیمان نبی(ع) می‌باشد.

8. آمدن ماشیح

امكان آمدن ماشیح در هر دوره وجود دارد... می‌توان گفت كه ماشیح همیشه روی زمین است، بشری خاكی با پایه و مقام بسیار مقدّس و روحانی كه در هر دوره وجود داشته و ناظر است.

9. صفات خاصّ ماشیح

و روح خداوند كه روح حكمت و فطانت16 و روح مشورت و جبروت و روح علم و خشیّت از خداوند است، بر آن خواهد آرامید و او را در خشیّت خداوند تیزهوش گردانیده، موافق نظرش حكم و مطابق مسموع گوش‌هایش تنبیه نخواهد فرمود؛ بلكه ذلیلان را به عدالت حكم و برای مسكینان زمین به راستی تنبیه خواهد نمود و زمین را به عصای دهانش زده به روح لب‌هایش شریر را خواهد كشت.17
ماشیح برای اثبات هویّت خود احتیاجی به انجام معجزات و شگفتی‌های خارق العادّه نخواهد داشت، ولی با این همه، او این كار را خواهد كرد. (میشنه تورات)18

10. تاریخ آمدن ماشیح

تاریخ آمدن ماشیح رازی است كه از بشر خاكی پوشیده است. ماشیح می‌تواند هر لحظه یا هر روز بیاید؛ زیرا طبق آنچه گفته شده ماشیح در هر دوره‌ای اگرچه در خفاست، زنده و حاضر است. او هر لحظه آماده برای ظهور بوده و به محض آنكه از جانب خداوند به او ابلاغ شود، ظاهر خواهد گشت.19

11. تسریع كردن آمدن ماشیح

آمدن ماشیح و فرا رسیدن دورة نجات قبل از زمان نهایی را می‌توان تسریع كرد. اوّلین و مهم‌ترین عملی كه باعث تسریع نجات می‌شود، توبه و بازگشت به سوی خداست و سرسپردگی (تسلیم) به خداوند، پشیمانی ساده (ولی خالصانه) و تأسّف از اشتباهات گذشته و تصمیم قاطع برای بهبود رفتار در آینده یك توبة كامل است.
صدقه دادن نیز برابر با تمام عبادات شناخته شده است. ترحّم بر فقیران و مستمندان موجب برانگیختن ترحّم آسمانی از جانب خدا گشته و در نتیجه آمدن نهال نورستة داوود (ماشیح) و
فرا رسیدن ایّام نجات را تسریع می‌كند.
و خداوند چنین می‌فرماید: عدالت را رعایت كرده و صدقه بدهید؛ زیرا نجات من و ظهور صداقت من، نزدیك است.20

12. انتظار برای ظهور ماشیح

... اگرچه او تأخیر كند (با این حال) برای او منتظر باش؛ زیرا او مطمئنّاً خواهد آمد و دیر نخواهد كرد.21
ولكن خداوند وعده نموده كه به شما عنایت نماید و رفعت دهد تا كه شما را مرحمت فرماید؛ زیرا كه خداوند، خدای حكم است. خوشا به حال كسانی كه امیدوار اویند.22
صبر و انتظار برای ماشیح، تنها یك صفت پسندیده نیست؛ بلكه یك فریضة مهمّ مذهبی است. یكی از بزرگ‌ترین علمای یهود در این باره می‌گوید: هر كس به آمدن ماشیح ایمان نداشته یا مشتاقانه در انتظار و چشم به راه او نباشد، نه تنها تمامی تورات را انكار كرده؛ بلكه تمامی انبیای بنی اسرائیل را از موسی به بعد منكر شده است. در اصول سیزده‌گانة ایمان یهودی آمده است: من با ایمان كامل به آمدن ماشیح اعتقاد دارم و اگرچه او تأخیر كند، با این همه هر روز در انتظار او هستم كه بیاید.
ایمان به آمدن ماشیح و منتظر بودن برای او دو موضوع جداگانه هستند. ایمان داشتن تصدیق و تأیید یك اعتقاد است، ولی منتظر بودن یعنی صبر و انتظار مشتاقانه و جدّی برای فرا رسیدن دوران نجات و فرج الهی است.

13. امید و انتظار

همه چیز به امید و انتظار (مقرّر) است.23 خداوند به آنهایی كه به او امیدوار هستند، خوبی می‌كند. به خداوند امیدوار باش. قوی قلب بوده و قلب خود را شجاع كن. امید داشته و باز هم امیدوار باش از حالا تا ابد.

14. طلب كردن ماشیح

ایمان واقعی به گئولا (دورة نجات) به وسیلة امید و انتظار صمیمانه برای نجات و مشتاقانه چشم به راه بودن ماشیح معلوم می‌گردد. انسان برای دست‌یابی به چیزی كه واقعاً و از صمیم قلب خواهان آن است، آن را با خواهش و تمنّا طلب كرده و از هر گونه كوششی برای به دست آوردن آن دریغ نمی‌كند.

ماهنامه موعود شماره 127

پی‌نوشت‌ها:
1. با استفاده از كتب عهد عتیق، ترجمة ویلیام گلن قسّیس اكسی، چاپ مجمع سلطنتی ادین بورگ، 1845 م.
2. Mashiah ماشِیَح لغتی عبری به معنای منجی است.
3. حزقیال، 23: 37.
4. زكریّا، 2: 13.
5. کاشته شده (غرس).
6. اشعیا، 21: 60.
7. اشعیا، 4: 2؛ میكاه 304: 4.
8. افرایم (Efrayim) بنا به گفتة کتاب پیدایش فرزند دوم یوسف و آسنات و برپاکنندة سبط اسرائیلی افراییم بود. (ویکی پدیا)
9. زكریّا، 10: 9.
10. جوف: دلَو فراخ (دهخدا).
11. حزقیال 14: 37 ـ 12.
12. اشعیا، 5: 35 ـ 6.
13. اشعیا، 52: 8.
14. کتاب پیدایش.
15. كتاب زوهر، ج 2، ص 8 الف.
16. زیرکی و دانایی.
17. اشعیا، 4: 11.
18. تورات دوم، کتاب نوشته شده توسط موسی بن میمون اهل قرطبه اسپانیا (میشنه تورات به معنی تکرار تورات)
19. تلمود بابلی سنهدرین، ص 98، الف.
20. اشعیاء، 56:1.
21. حبقوق، 3: 2.
22. اشعیا، 18: 30.
23. برشیت ربّا، 98: 14.
منبع: خطّ امان پژوهشی در موعود ادیان، ص 157.

پنج شنبه 7/7/1390 - 20:34
مهدویت
منجی دروغین
بازدید : 15395 مرتبه
تاریخ : سه شنبه بیست و چهارم اسفند 1389

منجی دروغین

اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ثبت نام یا ورود در سایت، در مورد نقد یا تایید این مطلب یادداشت خود را بنویسند.

 

اعتقاد به منجی عالم، به هر نام یا در هر مذهبی، مساله تازه‌ای نیست و همه انسان‌های آزاده و پاک‌فطرت جهان، در انتظار ظهور مصلح کل، شب را صبح و صبح را شب می‌کنند.

حوادث و تحولات منطقه بویژه در کشورهای عربی، سردرگمی کشورهای مدعی قدرت در این میان، سقوط دیکتاتورهای به ظاهر قدرتمند جهان در برهه‌های زمانی بسیار کوتاه و برافراشته شدن پرچم اسلام و بویژه جلوه هرچه بیشتر مکتب انقلاب اسلامی که بنیانگذارش مردی آسمانی بود و سکان هدایتش را فرزند خلف او در دست دارد، دال بر این است که بی‌شک به آخرالزمان نزدیک شده‌ایم و جای خالی مصلح جهان بیش از پیش در میان امت مسلمان و حتی تمام مردم دنیا حس می‌شود.

بیداری مسلمانان کشورهای تونس، مصر، لیبی، بحرین، یمن، عربستان، مراکش و اردن موجی عظیم و خروشان در جهان به راه اندخته که بسیاری در امتداد آن منتظر ظهور مصلح هستند و مسلما غرب نمی‌تواند با جنگ نظامی یا تحریم‌های اقتصادی در مقابل آن بایستد و شاید بتوان گفت، تنها راه از بین بردن این شور به پا خاسته در جهان اسلام منهدم کردن آن از درون است!

استکبار جهانی و ابرقدرت‌های غربی به خوبی می‌دانند، دیگر نمی‌توانند در پشت نقاب‌های دروغین خود این حرکت را کنترل کنند و باید یکی از بهترین و زبده‌ترین مهره‌های خود را که حقیقتا برای پرورش آن زحمت فراوانی کشیده‌اند و به ظاهر لباس اسلامی به تن دارد را وارد میدان کرده و از این طریق در پوشش مذهب اسلام این حرکت اسلامی را مصادره و خنثی کنند و چه کسی بهتر از «عبدالله بن‌حسین [عبدالله دوم]» پادشاه پلید اردن؟!

چندی پیش خبری مبنی بر تحرکات تازه‌ای در عالم وب در حمایت از «ملک‌عبدالله دوم» به عنوان - نعوذبالله- مهدی موعود منتشر شد. ادعای مصلح جهان بودن از طرف «ملک‌عبدالله دوم» که به ظاهر مسلمان لیکن باطنا ضداسلام است و مادری یهودی و همسری مسیحی (انگلیسی) داشته و ادعای دروغین انتساب وی به خاندان مطهر پیامبر اعظم(ص) و بنی‌هاشم را دارد و خود نیز فراماسون و فراماسون‌زاده و از لژorder of the Bath است، بهترین فرصت برای غرب است تا آخرین برگ بازی خود را رو کند و با یک منجی دروغین و تحریف شده بر موج بیداری اسلامی که در جهان به حرکت در آمده سوار شود و با نسخه‌ای بدلی از مکتب اسلام این حرکت را به نفع خود مصادره و آن را منحرف کند.

هر چند این ادعا، مضحک و خنده‌دار است اما نوع جملات، نگاه‌ها و ادبیات به کار رفته در وبلاگ‌ها که اغلب در بلاگر بلاگفا فعالیت دارند - وجای تعجب است که هنوز این وبلاگ‌ها فیلتر نشده اند!!!- بیانگر این مساله است که این تحرکات درعالم وب برای معرفی کردن «ملک عبدالله دوم» به عنوان منجی یا تشابه مادر جاسوسه او یعنی«آنتونیست آوریل گاندر» که از یهودیان انگلیسی است، به – العیاذبالله- حضرت نرجس خاتون(س) که اهل بلاد روم بوده، کاملا منسجم، کنترل شده، شبکه‌ای و هدایت شده از یک جریان خاص و یک تفکر منحرف است که هدفی جز ایجاد یک جریان تحریف شده در سطح منطقه ندارد!

دراین میان چند نکته حائز اهمیت است:

1-حرکت در فضای وب آسان، امن و ارزان است و به راحتی و با سرعت بالا، بدون بر جای گذاشتن ردپایی می‌توان از این جریان و این مهره حیله‌گر غرب حمایت کرد.

2-این امر هم مخالفان «ملک‌عبدالله دوم» در اردن را دلسرد کرده و هم مسلمانان جهان را حتی در یک بازه زمانی کوتاه سردرگم مساله منجی دروغین می‌کند.

3-معرفی کردن «ملک‌عبدالله دوم» به عنوان منجی در میان اعراب می‌تواند از حرکت جریان مردمی کشورهای خاورمیانه به سمت انقلاب اسلامی ایران جلوگیری کرده و نقش ایران را در تحولات منطقه کمرنگ یا بی‌اثر کند.

4-عکس‌ها و مطالب به کار رفته یا حتی توصیه‌هایی که به کاربران وبلاگ‌های مذکور شده، اگر چه به ظاهر ضدآمریکایی است اما در پشت پرده آن تفکری ضدایرانی و ضد اسلامی قرار گرفته و از نوع توصیه‌های جنبش سبز به کاربران خود است. همانطور که در یکی از همین وبلاگ‌ها آمده است: «از اینترنت خانگی استفاد نکنید و در کافی نت‌ها وبلاگ را به روز کنید یا کامنت بگذارید» و یا «افرادی که مخالفتی با دولت ایران دارند را به وبلاگ مرجع هدایت کنید تا آنها را بیشتر و تخصصی‌تر با روش‌های براندازی نظام آشنا کنیم».

5-فعالیت در وبلاگ‌های نوپای پارسی‌زبان و بویژه ایرانی، پنهان نگه داشتن فعالیت‌های سایبری، عدم تبلیغ در زمان حاضر و ترویج مخفیانه و هرمی این موضوع، نشان دادن چهره‌ای ضدیهود و ضدایرانی، اشاره به ماه جمادی الثانی در مطالب وبلاگ‌ها، استفاده ازعدد 9944 در کنار اعداد 1111 و 1555 یا 9613 و... از جمله نکاتی است که جای بررسی و مطالعه بیشتری دارد.

و در آخر منتظران حضرت امام مهدی موعود عجل‌الله تعالی فرجه الشریف باید بصیرت بالایی داشته باشند که حقا در دوره آخرالزمان شناخت و تشخیص حق از باطل، بسیار دشوار است.

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر...

پنج شنبه 7/7/1390 - 20:32
مهدویت
حوادث مصر در آستانه ظهور- قسمت اول

حوادث مصر در آستانه ظهور- قسمت اول


یكی از نشانه های ظهور، حركت عمومی مردم منطقه و یا مردم كشورهای عربی بر ضد حاكمان است. حاكمانی كه استبداد، زورگویی و ظلمشان چنان مردم را بر آشفته كه جز به كشتن آنان راضی نخواهند شد.

 

اگرچه روایات پیش بینی حوادث آینده مصر فراوان است اما تنها بخشی از آنها به عصر ظهور مرتبط می شود. روایات پیش بینی فتح مصر توسط مسلمانان و همچنین روایات غلبه مغربی ها بر مصر كه در دوران انقلاب فاطمیان به حقیقت پیوسته است، از جمله روایاتی است كه ربطی به مساله ظهور ندارند و باید مراقب بود كه ما را به اشتباه نیاندازند و با روایات ظهور درآمیخته نگردند. بنابراین برای جلوگیری از این مشكل تنها به روایاتی مراجعه خواهیم كرد كه به نحوی دلالت بر حوادث دوران ظهور داشته باشند.

امام زمان (عج)

ظهور منجی آخر الزمان از جمله مسایلی است كه شیعه و سنی به آن معتقدند و در منابع روایی هر دو، روایات متعددی در این باره وجود دارد.

پیامبر خدا و اهل بیت، نشانه هایی را كه پیش از ظهور حضرت ولی عصر(عج) رخ می دهد، ارائه كرده اند تا مردمی كه در دوران پیش از ظهور زندگی می كنند خود را برای این اتفاق بزرگ آماده سازند و همچنین مردم دوران های دیگر مدعیان دروغین را بشناسند.

یكی از این نشانه ها كه اخبار فراوانی را به خود اختصاص داده، رخدادهای مرتبط با كشور مصر است. ناآرامی های كنونی این كشور و جنبش مردم مسلمان این دیار، نگاه ها را بیش از گذشته به سوی این پیش گویی ها جلب كرده است. چرا كه برخی از این نشانه ها همچون جنبش های پی در پی مردمی در كشورهای عربی و كشیده شدن این حركت های مردمی به كشور مصر، با حوادث كنونی این سرزمین قابل تطبیق است.

اما به راستی آیا حوادث كنونی مصر همان است كه در روایات اهل بیت برای ظهور حضرت ولی عصر پیش بینی شده؟

برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید همه روایاتی را كه در زمینه نشانه های ظهور به دست ما رسیده و به نوعی با مصر در ارتباط است، مورد كنكاش قرار دهیم و نمایی كلی از این دسته از روایات ارائه نماییم. اما مهمتر آن است كه بتوانیم تحلیلی دقیق بر این گروه از روایات، داشته باشیم و نتیجه ای شایسته از آن بگیریم.


حوادث مصر در آستانه ظهور


اگرچه روایات پیش بینی حوادث آینده مصر فراوان است اما تنها بخشی از آنها به عصر ظهور مرتبط می شود. روایات پیش بینی فتح مصر توسط مسلمانان و همچنین روایات غلبه مغربی ها بر مصر كه در دوران انقلاب فاطمیان به حقیقت پیوسته است، از جمله روایاتی است كه ربطی به مساله ظهور ندارند و باید مراقب بود كه ما را به اشتباه نیاندازند و با روایات ظهور درآمیخته نگردند. بنابراین برای جلوگیری از این مشكل تنها به روایاتی مراجعه خواهیم كرد كه به نحوی دلالت بر حوادث دوران ظهور داشته باشند.

با مراجعه و بررسی این دسته از روایات می توان رخدادهای مرتبط با ظهور را به هفت دسته تقسیم كرد كه در نگاه اول، ترتیب روشنی برای این حوادث دیده نمی شود. اما با اندكی تامل می توان به یك ترتیب منطقی اما احتمالی دست یافت.
این اتفاقات عبارتند از:

1ـ حركت انقلابی مردم علیه حاكمان در مصر و دیگر كشورهای عربی

2ـ كشته شدن فرمانروای مصر به دست مردم

3ـ هرج و مرج و نابسامانی در كشور به دلیل فقدان پیشوا

4ـ ورود نیروهای خارجی به مصر

5ـ انقلاب مردی از مصر و ایجاد حركت اسلامی در این كشور

6ـ پیوستن نیروهای خارجی مستقر در مصر به سفیانی

7ـ آمادگی برای استقبال از امام زمان و ورود حضرت به این كشور



1ـ حركت انقلابی مردم علیه حاكمان در مصر و دیگر كشورهای عربی


یكی از نشانه های ظهور، حركت عمومی مردم منطقه و یا مردم كشورهای عربی بر ضد حاكمان است. حاكمانی كه استبداد، زورگویی و ظلمشان چنان مردم را بر آشفته كه جز به كشتن آنان راضی نخواهند شد. شیخ مفید هنگام برشمردن نشانه های ظهور در این باره می گوید:

خُرُوجُ الْعَبِیدِ عَنْ طَاعَةِ سَادَاتِهِمْ وَ قَتْلُهُمْ مَوَالِیهُم. (الارشاد، ج 2، ص 369)؛ بردگان(مردم و پابرهنگان جامعه) از فرمانبرداری بزرگان خود بیرون رفته و آنان را می كشند.

گویا این حادثه بیشتر در كشورهای عربی رخ می دهد و حاكمان این كشورها به خاطر وابستگی به قدرت های دیگر و گرایشات غیر بومی مورد نكوهش مردم قرار می گیرند:

وَ خَلْعُ الْعَرَبِ أَعِنَّتَهَا وَ تَمَلُّكُهَا الْبِلَادَ وَ خُرُوجُهَا عَنْ سُلْطَانِ الْعَجَمِ. (همان)؛ و مردم عرب از قید و بند (ذلت) آزاد می گردند و شهرها را تصرف می كنند و از فرمان پادشاه عجم (غیر عرب یا با گرایشاتی غیر بومی) بیرون می آیند.
امام زمان

بنابر روایتی از امیرمومنان علی(علیه السلام) دایره این جنبش ها و اختلافات به تمامی كشورهای عربی كشیده خواهد شد. از امام علی علیه السلام نقل شده كه در ضمن بیان نشانه هایی از ظهور فرمودند:

... اخْتِلَافٍ فِی كُلِّ أَرْضٍ مِنْ أَرْضِ الْعَرَب. (تفسیر عیاشی، ج 1، ص 64)؛ اختلاف و درگیری در تمامی سرزمین عرب رخ خواهد داد.

نكته پر اهمیت این است كه ظاهرا برخی از این انقلاب های مردمی به ثمر می نشیند و رنگ پیروزی را به خود خواهد دید:

وَ غَلَبَةُ الْعَبِیدِ عَلَى بِلَادِ السَّادَات‏. (الارشاد، همان)؛ نوكران (مردم عادی) بر شهرهاى بزرگان خود غلبه می كنند.

مصر نیز همچنانكه خواهیم گفت از این قاعده در كشورهای عربی مستثنی نخواهد بود و علیه حاكم خود برخواهد آشفت.



2ـ كشته شدن فرمانروای مصر به دست مردم


از روایات ظهور برمی آید كه ناآرامی ها و انقلاب مردمی در كشورهای عربی به مصر نیز كشیده خواهد شد. تا به آنجا كه مردم، فرمانروای خود را خواهند كشت:

وَ قَتْلُ أَهْلِ مِصْرَ أَمِیرَهُمْ. (الارشاد، همان)؛ "مردم مصر، فرمانروای خود را می كشند. "

برخی از منابع اهل تسنن حاكی از آن است كه این حادثه با كشته شدن فرمانروای شام، همزمان خواهد بود:

"قبل از وى فرمانرواى شام و حاكم مصر كشته مى شوند. " (ر.ك: عصر ظهور، ص 158)
ـ هرج و مرج و نابسامانی در كشور به دلیل فقدان پیشوا

یكی از حوادثی كه پیش از ظهور حضرت برای كشور مصر پیش بینی شده است، هرج و مرج و نابسامانی است.

از ابوذر نقل شده كه گفت:

امنیت از مصر رخت بر مى بندد. راوی می گوید به او گفتم: در آن هنگام كه امنیت از دست مى رود، پیشوایى نیست كه آن را فراهم آورد. گفت: خیر، بلكه نظام آن از هم پاشیده مى شود. (كتاب الفتن، نعیم بن حماد، ص 174)

بنابراین ریشه این نابسامانی نداشتن پیشوا و جلوداری است كه بتواند حركت انقلابی مردم را رهبری نماید. این ناامنی و هرج و مرج به آنجا خواهد رسید كه عده ای فرصت طلب از این اوضاع، نهایت سوء استفاده را می كنند و بر قسمتی از این سرزمین سیطره پیدا می نمایند. از امیر مومنان(علیه السلام) درباره نشانه های ظهور نقل شده كه فرمود:

و غلبة القبط على أطراف مصر. (المناقب، ج 2، ص 274)؛ قبطیان بر اطراف مصر غلبه می كنند.
مصر

اما قبطیان چه كسانی هستند؟
در تاریخ می خوانیم كه فرعون و فرعونیان و همچنین جالوت (فرمانروای ستمگری كه نامش در قرآن آمده) از قبطیان بوده اند. بنابراین ممكن است كه مقصود از قبطیان، بازمانده حاكمان فرعونی این سرزمین و یا به طور كلی فرعون صفتان باشد.

البته باید در نظر داشت كه قبطیان كنونی مصر مسیحی اند و جمعیتی حدود 15 میلیونی دارند كه ممكن است، مراد حدیث همین گروه از جمعیت مصر باشد.

اگر مراد از اطراف مصر در این روایت، مرزهای داخلی مصر باشد، نتیجه این خواهد شد كه كمی قبل از ظهور حضرت، نابسامانی و هرج و مرج، عده ای از فرعون صفتان سودجو و یا مسیحیان ضد اسلام را بر شهرهای حاشیه ای این كشور حاكم خواهد كرد.

اما ممكن است مقصود از اطراف مصر، سرزمین های همسایه این كشور نظیر فلسطین، اردن, لیبی یا سودان باشد كه اسیر حاكمانی فرعون صفت می باشند.
ادامه دارد ...


نویسنده:سیدمصطفی بهشتی

موعود
پنج شنبه 7/7/1390 - 20:32
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته