• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1291
تعداد نظرات : 73
زمان آخرین مطلب : 5590روز قبل
دعا و زیارت
نفس کشیدن برای خیر رسانی

روزی شخصی در مجلس، و در میان صحبت های کل احمد آقا آهی کشید و گفت: خدایا، عاقبت همه ما را ختم به خیر کن!
کل احمد آقا نیز فرمودند:
« عاقبت همه ختم به خیر است، ان شاء الله. ولی باید از خدا بخواهیم که هر نفسی که می کشیم، به خیر دیگران باشد؛ و لحظات ما نَفَس به نَفَس، در جهت خیر رسانی باشد.»

سه شنبه 5/9/1387 - 22:23
دعا و زیارت
حمال و صفت احسان

ایشان می فرمودند:
« جوان که بودم، شخص حمالی را می شناختم که تکه نانی در دست داشت و خیلی هم گرسنه بود.
اما وقتی که خواست آنرا بخورد، سگ گرسنه ای را با بچه هایش در خرابه ای دید، که همه گرسنه بودند. لذا دلش برای آنها سوخت؛ و همه آن تکه نان را برای آنها پرتاب کرد و رفت.
فردای آن روز، در میدان بار، با خانمی برخورد کرد که از او خواسته بود تا خریدهایش را به منزلش ببرد. در میان راه، آن بانو از اوضاع زندگی و امورات آن مرد سوالاتی کرد؛ و زمانی که صداقت و درستی آن شخص را دید، به یکباره شیفته او شد و از وی تقاضای ازدواج کرد.
آن جوان پس از مدتی به برکت امام حسین علیه السلام و آن خدمتی که به آن سگ و بچه هایش کرده بود، به یکی از تجار بزرگ تهران تبدیل شد؛ و در امورات خیریه و خدمت به خلق الله، بسیار کوشا.
( هل جزاء الاحسان الا الاحسان) »

سه شنبه 5/9/1387 - 22:21
دعا و زیارت
تکرار برای یقین

روزی یکی از پزشکان متدین، به جلسه ایشان آمد. یکی از دوستان، او را به خدمت کل احمد آقا معرفی کرده و از ایشان درخواست سفارش و نصیحتی کارگشا کرد. کل احمد آقا نیز فرمودند:
« هر چیزی در عالم برای کاری است؛ و جایگاه مخصوصی دارد. اگر چیزی را در جای غیر مقتضی قرار دادی، امر نادرستی را مرتکب شده ای. انسان هم در عالم برای خدمت و بندگی آمده است.
بعضی افراد به شما مراجعه می کنند که در وضع مالی نامساعدی بسر می برند؛ و برای درمان پولی نداشته و از پرداخت حق شما عاجزند. وظیفه معنوی شما این است که علاوه بر آنکه آنها را بصورت رایگان معالجه می کنید، چیزی هم در دستشان بگذارید، تا صرف امور عقب افتاده خود کنند. حتی اگر لازم باشد، پول نسخه و دوای آنها را هم بپردازند.»

در خلال همین سخنان، شخصی گفت: الحمدالله آقای دکتر، همین صفت را در خود پیاده کرده اند. کل احمد آقا نیز در تکمیل کلامشان فرمودند:
« می دانم، اما هدف از این تکرارها این است که قلب ها، ایمان پیدا کند و به مقام یقین برسد.»

سه شنبه 5/9/1387 - 22:21
دعا و زیارت
انفاق

کل احمد آقا ملکه شدن صفات خدایی  را به مرض احسان تعبیر می  کردند؛ و انفاق زیاد و بدون معیار و اساس را بانی  فقر و تنگدستی  می  دانستند. لذا در این باره می فرمودند:
« اگر مرض احسان بگیری ، پول در جیبت دائما" شاخ می  زند، تا انفاقش کنی .
پول در جیب من هم سنگینی می  کرد. به محض آنکه چیزی  دستم را می  گرفت آنرا انفاق می  کردم . اگر کسی  از من چیزی را درخواست می کرد، اگر هم نداشتم، از اهل محل و رفقا قرض می کردم، تا او سرافکنده نشود.

با این وضع به یاد حرکات مرشد چلویی می افتادم و هیچگاه باورم نمی شد که تا آخر عمر، سر و سامانی پیدا کنم. اما در انفاق نه بخل بورزید، و نه آنقدر بدهید که آخر الامر خودتان محتاج شوید.»
ایشان ، دوستان و رفقا را از مجالست و هم نشینی با افراد بی صفت و بخیل، به شدت منع کرده و می فرمودند:
« بخیل، اسیر آتش درون خودش است؛ و در شعله های حرص و طمع می سوزد؛ و دیگران را نیز با خود می سوازند. لدا اگر با نفس خودمان هم، هم نشین شویم، صفت گرگیمان جلوه پیدا می کند.»

سه شنبه 5/9/1387 - 22:19
دعا و زیارت
احسان به خلق

ایشان می  فرمودند:
« در اهمیت احسان به خلق همین بس، که خداوند فرموده است: اگر من بشر بودم، بیشترین کاری  که انجام می  دادم، همانا خدمت به دیگران بوده است. پس رفقا، بیایید از همین حالا تمرین کنیم که از پول بگذریم، تا همین فردا آقا امام زمان علیه السلام تشریف آوردند و دستور فرمودند که جان بدهید، برایمان دشوار نباشد.»

سه شنبه 5/9/1387 - 22:19
دعا و زیارت
دوستان خواهشمندم مطالب مربوط به کل احمد آقا رو حتما بخونن
سه شنبه 5/9/1387 - 22:18
دعا و زیارت
خدمت به خلق

کل احمد آقا، دلیلی را در اولویت خدمت به خلق  بر دیگر شاخصه ها بیان می کردند، که البته به نظر می آید حکمی بسیار منطقی  و قطعی  است.
ایشان می فرمودند:
« توجه مداوم و حضور لحظه به لحظه، کار هر کسی  نیست؛ و عده مخصوصی  می  توانند بطور مداوم در توجه و تذکر بسر برند. ولی  هر کسی  می  تواند صفت را ملکه خود کند؛ و با نیروی  کردار نیک و پسندیده، پیش برود.
ویژگی مهم احسان به خلق این است که صفات دیگر را نیز به دنبال خود می آورد. هیچ صفتی  بهتر از لوطی  گری  نیست؛ و انفاق، ریشه در عبودیت دارد. پس ای  رفقا، بدانید که هیچ عملی  مثل احسان، بنده را به مولایش نزدیک نمی  کند! ...»

سه شنبه 5/9/1387 - 22:17
دعا و زیارت
ادب حضور

حاج موسی شعبانی نقل می کرد:
یکی از شاگردان سیدحسن وارد مجلس ایشان شد. آن شاگرد جنب بود و در مجلس نشست.
سیدحسن مشغول به وعظ بود. سیدحسن دفعتا موضوع نصیحت را تغییر داد. البته به گونه ای که دیگران متوجه نشوند و در باب جنابت سخنی گفت و فرمود: اگر داخل در مجلس علماء می شوید سعی کنید طاهر از جنابت باشید.
آن شاگرد فهمید مقصود از این سخنان اوست و سیدحسن واقف بر وضعش می باشد.

شبیه این داستان از
عارف ربانی سیدعلی قاضی نقل شده است.
سیدعباس کاشانی می گوید: روزی نزد سیدعلی قاضی نشسته بودیم مردی با شتاب وارد شد و آثار حزن و اضطراب در او آشکار بود و به سید گفت: زن من در حال حزن و اضطراب است، اگر بمیرد کسی را ندارم. برای من دعا کن تا عافیت یابد و از مرگ نجات پیدا کند.

سیدعلی قاضی به او گفت: برای چه به اینجا با حالت جنابت آمده ای برو و غسل کن سپس پیش من بیا. مرد با شتاب در حالت تعجب و حیرت به منزل رفت و غسل کرد و بار دیگر آمد و در مقابل سید با ادب و خضوع نشست.
سید، انگشت سبابه خود را بر شقیقه آن مرد نهاد و به قرائت قرآن و دعا مشغول شد  و اشکهایش به صورت او جاری شد.
بعد از اتمام دعا سید به او گفت: برخیز و برو. مرد هم به منزلش رفت. بعد از چند روز آن مرد را در صحن مرقد امیرالمؤمنین علیه السلام دیدم و از او درباره نتیجه دعا سؤال کردم.
او به من گفت: هنگامی که مراجعه کردم همسر خویش را سالم یافتم. حال او بسیار خوب شده بود. کارهای منزل را پیوسته انجام می داد مثل شخصی که عادت به کار کردن دارد.

سه شنبه 5/9/1387 - 22:16
دعا و زیارت
اهل جنت و دوزخ

 حاج موسی شعبان نقل می کرد:
بعضی از شاگردان سیدحسن به آن مرحوم خبر دادند که مردی هست که سنی از او گذشته اما نه نماز می خواند و نه روزه می گیرد.
ما او را نزد شما آورده ایم تا او را موعظه کنید تا از غفلت بازگردد و اهل عبادت گردد. وارد مجلس شد. سیدحسن به صورت او خیره شد اما با او صحبت نکرد و سخنی با او نگفت و او را موعظه نکرد.

هنگامی که آن مرد مجلس را ترک کرد سیدحسن به همنشین های خود گفت: موعظه کردن فایده نداشت. او هدایت نمی شد. به اونگریستم اثری از هدایت شدن در او ندیدم.
سخن مرحوم مسقطی درست بود آن مرد تا آخر عمر نه نماز خواند و نه روزه گرفت.

سه شنبه 5/9/1387 - 22:15
دعا و زیارت
حریم یار

حاج موسی شعبان نقل می کرد:
سید حسن برادرش سید حسین را از اینکه سر زده به اتاق مخصوص او در خانه اش وارد شود، منع می کرد.
روزی مرحوم سیدحسن در مجلسی نشسته بود یکباره از جا بلند شد و گفت: سید حسین داخل در محل ممنوع شده است. بسرعت به سوی منزل آمد و دید برادرش غش کرده و از هوش رفته و در چارچوب در اتاق بر زمین افتاده است.

سه شنبه 5/9/1387 - 22:15
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته