• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1442
تعداد نظرات : 315
زمان آخرین مطلب : 4645روز قبل
اخلاق
دلایل حرمت غیبت

غیبت به چهار دلیل (كتاب، سنّت، عقل، اجماع) حرام است كه در اینجا این دلایل را بررسى مى كنیم: 1 ) حرمت غیبت از دیدگاه قرآن كریم. 2 ) حرمت غیبت از دیدگاه روایات. 3 ) حرمت غیبت از دیدگاه عقل. 4 ) اجماع.

دلیل اوّل : حرمت غیبت از دیدگاه قرآن

خداى سبحان در سوره مباركه «حجرات» مى فرماید:

(یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا كثیرا من الظن ان بعض الظن اثم ولاتجسسوا ولایغتب بعضكم بعضا ایحب احدكم ان یاكل لحم اخیه میتا فكرهتموه واتقوا الله ان الله تواب رحیم)(حجرات، 49/12).

«اى كسانى كه ایمان آوردید از بسیارى از گمانها اجتناب كنید كه بعضى از گمانها گناه است، و از عیوب مردم تجسس نكنید، و پشت سر یكدیگر غیبت نكنید مگر یكى از شما هست كه دوست بدارد گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ از چنین كارى كراهت دارید و از خدا پروا كنید كه خدا توبه پذیر مهربان است.»

تمام مسائل مربوط به غیبت در همین یك آیه شریفه جمع مى باشد، و به روشنى دلالت بر حرمت غیبت دارد.

«اولاً: نهى (ولا یغتب) «غیبت نكنید» دلالت برحرمت دارد.

ثانیاً: تشبیه به خوردن گوشت برادر مرده، باز تأكید دیگرى است.

ثالثاً: ترغیب به كسب تقوا و پرهیزگارى مؤید این معنااست.

رابعاً: با جمله توبه پذیر بودن خداى سبحان، تلویحاً مى فهماند كه اگر، خداى ناكرده غیبت كردید، توبه كنید، واضح است كه توبه فرع بر گناه و معصیّت است.

شیخ انصارى در مورد همین آیه مى فرماید:«مؤمن به منزله برادر، و آبرویش را به مشابه گوشت بدنش قرار داده، و همچنین لذّت بردن به وسیله غیبت را به خوردن، وخبر بودن از غیبت شدن را به حالت مردگى تشبیه كرده است.

در شأن نزول این آیه «سیوطى» مى گوید:

«ابن ابى حاتم از سویى نقل كرده كه وقتى سلمان فارسى با دو نفر دیگر سفر مى كردند، در سفر سلمان خدمت آن دو را مى كرد، و از طعامى خود به آنان مى داد، روزى در بین راه سلمان را خواب ربود، و از آن دو عقب ماند، آن دو نفر وقتى به منزل رسیدند، متوجّه شدند كه سلمان دنبال سرشان نیست پیش خود گفتند: او مردى است كه مى خواسته وقتى برسد چادر زده شده باشد، و غذا را حاضر و آماده میل كند، مشغول زدن چادر شدند، همین كه سلمان رسید، او را نزد پیامبر فرستادند تا خورش از آن جناب برایشان بگیرد، سلمان به راه افتاد، تا حضور پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله)رسیده عرضه داشت: اى رسول گرامى، رفقاى من مرا فرستادند تا اگر خورش دارى مقدارى بر ایشان بدهى. حضرت فرمود: رفقاى تو خورش مى خواهند چه كنند، آنخا خورش خوردند. سلمان بر گشت، و پاسخ رسول خدا را به آن دو گفت:

آنها نزد پیامبر آمدند و گفتند: سوگند به خدایى كه تو را به حق مبعوث كرد، ما از آن ساعتى پیاده شده ایم طعامى نخورده ایم، حضرت فرمود: چرا با آن حرفهایى كه پشت سر سلمان زده اید، او را خورش خود كردید و اینجا بود كه آیه (ایحب احدكم أن یاكل لحم اخیه میتا)(حجرات،49/12) نازل شده است.

آیه دوّم: خداى سبحان در سوره مباركه «همزه» مى فرماید:

(ویل لكلّ همزة لمزه)(همزه، 104/2); واى برحال هر عیبجوى طعنه زن.

در تفسیر این آیه در «مجمع البیان» آمده است:

« كلمه (همزه) به معناى كلى است كه بدون جهت به دیگران بسیار طعنه مى زند و عیب جویى و خورده گیریهایى مى كند كه در واقع عیب نیست و...كلمه (لمزه)به معناى عیب گفتن در روبرو است، پس همزه و لمزه هردو به یك معنا است. و وجه افتراق آنها، این است كه (همزه) عیب جویى پشت سر است، و (لمزة) عیبجویى در روبرو ظاهر است.

و بعضى گفته اند: (همزه) كسى را گویند كه همنشین خود را با سخنان زشت آزار دهد، و (لمزة) آن كسى است كه با چشمك زدن و تقلید در آوردن چنین كارى بكند.

و نقل دیگرى گفته اند، در بین همزه و لمزه فرق است، همزه به كسى گویند كه پیش روى خورده مى گیرد، و لمزه كسى را گویند كه دنبال سر مردم عیب مى گیرد.

شأن نزول آیه شریفه:«ویل لكلّ همزة لمزة»

«این سوره در شأن ولید بن مغیره نازل شده، زیرا او نسبت به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بدگویى مى كرد و سعى داشت آن جناب را تنقیص نماید، و بنابر قول دیگر، در شأن عاص بن وائل همان كسى كه پیامبر اسلام را با لقب «ابتر» خوانده است نازل گردیده است.

وهمه مفسران نقل كرده اند كه این سوره درباره افراد به خصوص مانند: ابن عامر، امیة بن خلف، ابن عمر و یا ثقفى معروف به أخنس بن شریق كه مردى هرزه دهن بود، كه عیب مردم را بسیار مى كرد، نازل شده است.

آیه سوّم (انّ الّذین یحبّون ان تشیع الفاحشة فى الّذین آمنوا لهم عذاب الیم)(سوره نور، 24/19)

«آنان كه دوست مى دارند در میان اهل ایمان كار منكرى را اشاعه دهند، آنها را در دنیا و آخرت عذاب دردناك خداهدبود.»

مقصود از فاحشه در این آیه شریفه مطلق فحشاء مثل زنا و قذف (بدون شاهد نسبت زنادادن به كسى) و امثال آن است. و مضمون آیه در واقع تهدید تهمت زنندگان است. بعضى گفته اند این آیه تهدید براى تهمت زنندگان و غیبت كنندگان است.

ابن ابى عمیر از امام صادق(علیه السلام) روایت كرد، كه حضرت فرمود:

«هركس درباره مؤمنى غیبت و كار زشتى را با دو چشم دیده و به گوش شنیده است بگوید، پس او از جمله كسانى است كه خداى عزّوجل فرمود:

(ان الذین یحبّون ان تشیع الفاحشه...)(سوره نور، 24/19).

و در روایت محمّد بن فضیل آمده كه امام كاظم(علیه السلام) فرمود:

«بر مؤمن چیزى را آشكار نكنید تا به آن وسیله او را موهون نشان داده و شخصیت وى را خراب نمائید، اگر این كار را نكنید از جمله كسانى خواهید شد.
جمعه 8/7/1390 - 10:1
اخلاق
«دلیل دوّم: حرمت غیبت در روایات»

در جوامع روایى اعم از خاصّه و عامّه (شیعه و سنّى) روایات بى شمارى وجود دارد كه همگى دلالت بر حرمت غیبت دارند; از جمله:

1ـ از رسول خدا روایت شده است كه فرمودند:

«فانّ الغیبة أشدّ من الزّنا، انّ الرجل قدیزنى و یتوب فیتوب اللّه علیه و انّ صاحب الغیبة لایغفر له صاحبه».

«غیبت از زنا بدتر است، چه بسا مردى مرتكب زنا مى شود، و سپس توبه مى كند، و خدا هم توبه او را قبول مى كند ولى شخص عیب كننده تا وقتى كه غیبت او را غیبت شونده نبخشد و حلال نكند هرگز برایش مغفرتى نیست و خدایش نمى بخشد».

واین كه حضرت فرموده است گناه غیبت از زنا شدیدتر است، به خاطر این است كه غیبت حق الناس است، و زنا حق اللّه، حتى زناى محسنه، البته شدیدتر از جمیع جهات نیست، شدیدتر حیثى است، یعنى از زوایه خاص شدیدتر است.

2ـ رسول خدا فرمود:

«الجلوس فى المسجد انتظار الصّلاة عبادة مالم یحدث، و قیل یا رسول اللّه و ما یحدث؟ قال: الاغتیاب

«نشستن در مسجد به انتظار نماز عبادت است تا حدثى از او سر زند عرض شد: اى رسول خدا حدث چیست؟ فرمود غیبت است.

3ـ رسول خدا مى فرماید:

«من اغتاب مسلما أومسلمة لم یقبل اللّه صلوته و لا صیامه أربعین صباحا الاّ أن یغفر له صاحبه»

«هركس مرد یا زن مسلمانى را غیبت كند، تا چهل روز، روزه و نمازش قبول نیست، مگر این كه غیبت شونده او را ببخشد»

4ـ بازهم از خاتم رسولان روایت شده كه فرمود:

«من اغتاب مؤمناً لم یجمع اللّه بینهما فى الجنّة أبداً، و من اغتاب مؤمناً بمالیس فیه فقد انقطعت العصمة بینهما، و كان المغتاب فى النّار خالداً فیها و بئس المصیر»

«هركس مؤمنى را به آن اوصافى كه در او هست غیبت كند، خداوند بین آن دو را در بهشت جمع نمى كند; و كسى كه مؤمنى را به آن چه كه در او نیست غیبت كند، دیگر عصمت و احترام بین آن دو منقطع مى شود و غیبت كننده براى همیشه در آتش مى باشد و چه بد جایگاهى است.»

5 ـ مرحوم شیخ صدوق به سند خودش نقل مى كند كه پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) در آخرین خطبه اش در مدینه فرمود:

«و من مشى فى غیبة اخیه و كشف عورته كانت اوّل خطو، خطاها وضعها فى جهنّم...»

«هركسى قدمى در راه غیبت برادر مسلمان خود بردارد و راز او را فاش سازد. اوّلین قدمى كه در روز قیامت بر مى دارد به سوى جهنّم است.»

6 ـ پیامبر اكرم در حدیثى مى فرماید:

«كلّ المسلم على المسلم حرام دمه و ماله و عرضه»

«خون و مال و آبروى مسلمان بر مسلمان حرام است.»

7ـ همچنین پیامبر در شب معراج رفته بودند مى فرماید:

«مررت لیلة اسرى بى على قدم یخشعون وجوههم بأظافیرهم فقلت: یا جبرئیل! قال: هؤلاء الّذین یغتابون النّاس و یقعون فى اعرافیهم.»

«در شبى كه به معراج رفتم، بر گروهى گذر كردم كه صورت هاى خود را با ناخن مى خراشیدند از جبرئیل سؤال كردم كه اینان چه كسانى هستند؟ گفتند: اینها كسانى هستند كه مردم را غیبت مى كردند و آبروى آنها را مى ریختند.»

در روایات تعبیر زشتى براى گناه غیبت به كار رفته است كه عبارت است از «غذاى سگ هاى جهنّم» مولا على (علیه السلام) مى فرماید:

«اجتنب الغیبة فانها ادام كلاب النّار»از غیبت كردن بپرهیزید! زیرا آن غذاى سگ هاى جهنّم است».

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:

«من قال فى مؤمن مارأته عیناه و سعته اذناه فهو من الّذین قال اللّه: انّ الذّین قال اللّه: انّ الّذین یحبّون أن تشیع الفاحشة (سوره نور، 24/19)».

«كسى كه در مورد مؤمنى (عیبى را) مطرح كند كه چشم هایش دیده و گوش هایش شنیده از جمله كسانى هستند كه خداوند در مورد آنها مى گوید: آنها كسانى هستند كه دوست دارند فحشاء و كارزشت در مؤمنین گسترش یابد.»

در حدیثى پیامبر اكرم مى فرماید:

«یؤتى بأحد یوم القیامة یوقف بین یدى اللّه و یدفع الیه كتابه فلا یرى حسناته فیقول: الهى لیس هذا كتابى فانّى لا أرى فیها طاعتى؟ فیقال له: انّ ربّك لایضلّ و لا ینسى. ذهب عملك باغتیاب النّاس ثمّ یؤتى بآخر و یدفع الیه كتابه فیرى فیها طاعات كثیرة. فیقول: الهى ما هذا كتابى! فانّى ما عملت هذه الطّاعات. فیقال له: لأنّ فلاناً اغتابك فدفعت حسناته الیك.»

«در روز قیامت فردى را به پیشگاه الهى مى آورند و نامه اعمال او را به دست او مى دهند وقتى نامه را مى گشاید، كارهاى نیك خود را در آن نمى یابد، لذا مى گوید: خدایا این نامه من نیست، زیرا عبادت هایم را در آن نمى یابم. به او گفته مى شود: پروردگارت خطاكار و فراموشكار نیست بلكه عمل تو با غیبت كردن مردم از بین رفته است. سپس فرد دیگرى را مى آورند و نامه عملش را به دست او مى دهند و در آن عبادتهاى زیادى را مى بینند، لذا مى گوید: خدایا این نامه اعمال من نیست، زیرا این همه عبادت از من نیست و مى گوید كه فلان آدم غیبت تو را كرده، كارهاى نیكش به تو رسیده است.»

جمعه 8/7/1390 - 10:0
اخلاق
«دلیل چهارم: اجماع»

«اجماع در اصطلاح فقه، به معنى اتفاق فقهاء، یا اتّفاق اهل حلّ و عقد بر یكى از احكام شرع است».

«و اجماع به معنى فوق نزد اهل سنّت از منابع استنباط احكام و عداد كتاب و سنت است»

تمام مسلمین در حرمت غیبت اجماع دارند و بلكه از ضروریات دین مى دانند.
جمعه 8/7/1390 - 10:0
اخلاق
«دلیل سوم: عقل»

غیبت به دلیل عقلى نیز حرام است. على(علیه السلام) مى فرماید: «اصل العقل الفكر و ثمرته السّلامة» ریشه و اساس عقل، اندیشیدن و نتیجه اش آرامش روانى است.

و با كلام مولا على به خوبى روشن مى شود» كه با فكر كردن و اندیشیدن مى توان گفت:

الف) غیبت مصداق روشن ظلم و ستم مى باشد، مایه بسیارى از مفاسد مى باشد.

ب) غیبت كردن، در حالى كه آبروى كسى را بردن، به خاطر غایب بودن، قدرت دفاع از خود را ندارد; از نظر اخلاقى كار زشت و ناپسند است.

ج ـ از نظر اجتماعى غیبت، پایه هاى اعتماد مردم را متزلزل مى كند. اساس جامعه مبتنى بر تعاون و همكارى است، و تعاون فرع بر اعتماد متقابل، وقتى اعتماد بر اثر فراگیرى بیمارى غیبت،از جامعه رخت بر بندد، هم جامعه دچار آسیب مى شود و خود شخص، و همه همدیگر راتكفیر و بایكوت مى كنند. سلب اعتماد بزرگترین بلاى یك جامعه است كه آرامش و امنیت را از جامعه مى گیرد.

د ـ غیبت كردن، باعث ایذاء مؤمن مى گردد. اگر غیبت به گوش غیبت شونده برسد، علاوه بر این كه آبروى او رفته، بلكه باعث آزار و اذیّت او هم مى شود.

و خلاصه این كه با توجّه به این كه اتّحاد و همبستگى، و حركت همگانى در راه تعالى و سعادت بشرى، از عمده ترین اهداف جوامع انسانى است; لذا هر عاملى كه این اتحاد و همدلى را متزلزل سازد، و بذر كینه و عداوت و اختلاف را به جاى صمیمیّت بپاشد، یك ضد ارزش و ضد اخلاقى به شمار مى آید.و غیبت محققاً چنین است، یعنى كاملترین ابزارى است كه انسان را از درون مى خورد و جامعه را دچار آسیب مى كند.

جمعه 8/7/1390 - 9:59
اخلاق

احکام غیبت

غیبت هم برای گوینده و هم برای شنونده حرام است.سؤال: آیا انتقاد از مسئولین کشور و شهر، غیبت محسوب می شود؟

جواب: چنانچه هدف کوچک کردن آنها باشد، حرام است.

سؤال: آیا در مسائل سیاسی و اجتماعی غیبت جایز است؟ ملاک و میزان چیست؟

جواب: اگر عنوان غیبت داشته باشد، جایز نیست.

سؤال: آیا غیبت کردن از یک نفر یا دو نفر نامشخص، حرام است؟

جواب: مانع ندارد.

سؤال: اگر شخصی قدش کوتاه است و پشت سرش بگویند که قدش کوتاه است، آیا غیبت محسوب می شود؟

جواب: نسبت به صفات ظاهره که همه از آن آگاهی دارند، اگر قصد هتک و تحقیر نداشته باشد، اشکال ندارد.

سؤال: آیا غیبت بچه نابالغ ممیز یا غیر ممیز جایز است؟

جواب: در بچه ممیز جایز نیست.

سؤال: آیا شوهر می تواند در مقابل دیگران عیوب زنش را بگوید و او را تحقیر کند، اگر چه به شوخی باشد؟

جواب: غیبت کردن مؤمن و نیز تحقیر مؤمن و کاری که موجب اذیت او می شود، جایز نیست.

سؤال: آیا گفتگو درباره رسوم، آداب، گفتار، کردار، طرز لباس پوشیدن، شکل ظاهری، ادا در آوردن روستاییها، شهریها و قبائل گوناگون ایران، غیبت محسوب می شود؟

جواب: اگر به قصد عیب جویی و مسخره کردن نباشد، اشکال ندارد.

سؤال: آیا بررسی کارهای مسئولی از مسئولان نظام جمهوری اسلامی در غیاب او از نظر شرع مقدس، غیبت محسوب می شود؟

جواب: بررسی مسائل اجتماعی و انتقادهای سازنده و مثبت، غیبت محسوب نمی شود.

سؤال: در بین بعضی از مردم مرسوم است که وقتی می خواهند نشانی شخصی را بدهند، مثلاً می گویند: «همان که قدش کوتاه است» یا «شکمش بزرگ است» و مانند این تعبیرات، اگر آن فرد را بشناسیم و بدانیم که با این حرفها ناراحت می شود، آیا غیبت محسوب می شود؟

جواب: در صورتی که این صفات در عرف، جنبه مذمت داشته باشد، جایز نیست.

سؤال: آیاغیبت کردن از مسئول اداره و یا کارمندی که خلاف مرتکب شده، جایز است؟

جواب: اگر به قصد نهی از منکر باشد و اثر داشته باشد، لازم است.
جمعه 8/7/1390 - 9:59
اخلاق
احکام غیبت

غیبت چیست؟

غیبت آن است که عیب پنهانی کسی را پشت سر او بگویند.

اگر صفت ناروا در شخصی باشد یا کاری انجام داده باشد که گناه است و دیگران از آن بی اطلاع اند و دوست ندارد کسی آن را برای دیگران بازگو کند، بازگو کردن آن پشت سر او برای دیگران غیبت است.
جمعه 8/7/1390 - 9:57
اخلاق

توبه از غیبت

پس از واقع شدن غیبت، توبه و پشیمانی از آن واجب است و احتیاط مستحب آن است که از غیبت شده، اگر فسادی بر آن مترتب نگردد، حلالیت بطلبد و یا برای او استغفار کند.

بنابراین، اگر غیبت شونده از دنیا رفته، برای او بسیار استغفار کند و اگر زنده است و انسان بزرگوار و باگذشتی است و گفتن به او عداوت و دشمنی و فتنه ایجاد نمی کند، احتیاط مستحب آن است که از وی حلالیت بطلبد و اگر احتمال می دهد که مراجعه به او سبب عداوت و فتنه می شود، به وی مراجعه نکند و در عوض برای او بسیار استغفار کند.

سؤال: اگر کسی غیبتی از شخصی کرده، همچنین تهمتی زده یا شنیده، در این موارد باید رضایت فرد غیبت شده و شخص تهمت زده شده را جلب کند یا خیر؟

جواب: لازم نیست، ولی باید توبه کند.

سؤال: اگر فردی غیبت فرد دیگر را نموده، آیا باید برای توبه کردن، از طرف مقابل طلب رضایت نماید یا اینکه تنها استغفار کافی است؟ در صورت مانع بودن شرم و حیا، چه باید کرد؟

جواب: استغفار کافی است.
جمعه 8/7/1390 - 9:56
اخلاق

موارد جواز غیبت

1. غیبت متجاهر به فسق (کسی که علنی و آشکار گناه می کند)، که در مورد همان گناهش به اتفاق فقها جایز است و اما نسبت به گناهان دیگرش که پنهان است، مورد اختلاف است.

2. موارد تظلّم شخص از کسی که در حق او ظلم کرده، که می تواند ظلم او را بیان کند.

3. موارد مشورت، مانند کسی که می خواهد دخترش را به کسی بدهد، و با شخصی در مورد آن فرد مشورت می کند که آن شخص می تواند عیب پسر را نقل کند.

4. در موارد خیرخواهی و نصیحت، مثل اینکه شخصی با کسی رفیق شود و انسان احتمال دهد که این رفاقت منجر به فساد آن شخص شود. در این صورت، چون رفیق او آدم بدی است، می توان در مقام نصیحت و خیرخواهی، عیب او را ذکر نمود.

5. کسی که می خواهد به دین ضرر بزند.

6. کسی که می خواهد به خودش ضرری بزند که لازم است او را حفظ نمود.

7. کسانی که نوشته های مسموم، منحرف کننده و باطل دارند.
جمعه 8/7/1390 - 9:55
اخلاق

گناه شنیدن غیبت

عذاب غیبت

غیبت گناهى است که غیبت کننده به تنهایى نمى‏تواند آن را انجام دهد. پس شنونده غیبت در تحقق این گناه سهیم است؛ مگر آن که با غیبت کننده مخالفت کند و او را از غیبت باز دارد و در جایى که نمى‏تواند با او مخالفت نماید و او را از غیبت منع کند باید از شنیدن غیبت خوددارى نماید و در قلب خویش با غیبت کننده مخالف باشد.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«مَن رَدّ الخَلایق عَن عَرض اَخیهِ بِالغیبِ کانَ حَقاً عَلى اللَّه اَن یرد عَن عِرضِهِ یَومَ القیامة.(۱)
کسى که مردم را از تعرض به آبروى برادرش در غیاب او باز دارد بر خداوند است که در روز قیامت آبروى او را نگه دارد.»
امام باقر(علیه السلام) در این باره فرمودند:
«مَن اَغتیب عِنده اَخوهُ المُؤمِن فَنصره و اَعانه نَصره الله فِى الدنیا و الاخره و مَن لَم یَنصره و لَم یدفع عنهُ و هو یَقدر عَلى نُصرته و عَونه خَفضه الله فى الدنیا و الاخره (۲)

کسى که چون برادر مؤمنش را در نزد او غیبت کنند او را یارى دهد خداوند او را در دنیا و آخرت یارى مى‏دهد و کسى که او را یارى نکند و بدگویى را از او دفع ننماید در حالى که بر یارى او تواناست، خداوند او را در دنیا و آخرت خوار خواهد کرد.
جمعه 8/7/1390 - 9:54
اخلاق
بدترین نوع غیبت

غیبت از هر مسلمانى زشت و ناروا است؛ اما غیبت از خوبان و صالحان، بسى زشت تر و ناپسندتر است. در روایات آمده است: انسانى كه عیوب و نقایص نیكان را مطرح، و پشت سرشان غیبت كند، دچار یكى از زشت ترین پستى‏ها شده است: من اقبح اللؤم غیبه الاخیار.
از زشت‏ترین پستى‏ها غیبت كردن از نیكان است.

غیبت كردن از اخیار، برگزیدگان و نیكان از نظر دنیایى، پیامدهاى منفى در زندگى انسان به بار مى‏آورد. عمر را كوتاه مى‏كند و گرفتارى‏هاى بسیارى پیش مى‏آورد و انسان را از خوبى‏هاى دنیا و آخرت محروم مى‏سازد.
جمعه 8/7/1390 - 9:54
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته