• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 319
تعداد نظرات : 59
زمان آخرین مطلب : 5452روز قبل
دعا و زیارت
خلاصه‌ای از زندگی بزرگ مرد تاریخ
 
...دعاى فاطمه مستجاب شد. ناگاه تماشاگران مشاهده كردند كه خانه خدا از سوى جنوب شرقى (باب مستجار) باز شد، و فاطمه وارد كعبه گشت، و دیوار باز شده آن بهم پیوست، و...
 
تولد در كعبه على علیه السلام فرزند كعبه
علامه ابن صباغ مالكى گوید: على علیه السلام در مكه مشرفه در داخل بیت الحرام (كعبه) در روز جمعه، سیزدهم ماه خدا یعنى ماه رجب سال سى‏ام عام الفیل به دنیا آمد. و پیش از او هیچكس در كعبه متولد نشد، و این فضیلتى است كه خداوند به جهت بزرگداشت و بالا بردن مقام و اظهار كرامت او مخصوص حضرتش گردانیده است. ( الفصول المهمة، ص 30)

كیفیت ولادت على (ع)

كیفیت ولادت حضرت على همانند اوصاف و شمائلش بى نظیر بوده، و در تاریخ بشریت كسى همانند او دیده نشده است!
"فاطمه بنت اسد" ـ مادر گرامى امام علی ‌ـ  در حالى كه مانند سایر مردم، خانه‏ كعبه را طواف مى‏نمود درد زایمان وى را فرا گرفت و در میان زائران خانه خدا در حالى كه به شدت متاثر بود مناجاتى با صاحب كعبه كرد و گفت:
پروردگارا! من به تو و به تمام پیامبران و سفیران آسمانى و كتاب‏هاى آنان ایمان دارم، تو مى‏دانى كه من به " خلیل الله" ـ حضرت ابراهیم ـ ایمان داشته، و آئینش را با جان و دل مى‏پذیرم، تو را به بنیانگذار بیت، و عظمت كعبه، و به احترام این مولود عزیزى كه در شكم دارم، و او پیوسته با من انس گرفته و تكلم مى‏نماید، این ولادت را برایم آسان گردان.
دعاى فاطمه مستجاب شد. ناگاه تماشاگران مشاهده كردند كه خانه خدا از سوى جنوب شرقى (باب مستجار) باز شد، و فاطمه وارد كعبه گشت، و دیوار باز شده آن بهم پیوست، و تا سه روز در شریفترین مكان گیتى مهمان خدا شد، و نوزاد خود را به كمك ماموران الهى و حوریان بهشتى به دنیا آورد. مردم تماشاگر، این قضیه شگفت انگیز را دهان به دهان به گوش مردم مكه رساندند، و جمعیت انبوهى دور كعبه گرد آمده و منتظر نتیجه آن بودند، و حتى متصدیان و كلید داران كعبه هر چه تلاش كردند، نتوانستند در كعبه را باز كنند، و لذا جمعیت فراوانى از رفتن به خانه و كار و كسب خود بازمانده، و با شوق و ولع شدید مى‏خواستند با میهمان كعبه دیدار كنند.
سه روز از این جریان تاریخى گذشت ولى هنوز خبرى از آن به دست نیامد، روز چهارم ناگاه دیوار كعبه از همان مكانى كه قبلاً باز شده بود، دوباره باز شد، و در حالى كه چشمان مردم خیره شده بود "فاطمه بنت اسد" ـ مادر گرامى امیر المؤمنین ـ  با حالتى شادان و خوشحال از كعبه خارج گشت. مردم تماشاگر دیدند فاطمه مولودى را به بغل گرفته كه نور در چهره‏اش متجلى است، آنگاه خطاب به حاضران فرمودند:
اى مردم! خداوند از میان زنان مخلوقاتش مرا برگزید، و مرا بر زنان ممتاز گذشته برترى داد،  اگر"آسیه" به طور مخفى خدا را پرستش كرد... و اگر"مریم" در هنگام زایمانش از درخت‏ خشكیده رطب چید، خداوند مرا بر آنان و تمام زنان عالمیان در گذشته مقدم داشت، زیرا من فرزندم را در خانه ‏خدا به دنیا آوردم!! و سه روز در آنجا مهمان خدا بودم! و از میوه‏هاى بهشتى و طعام مخصوص الهى پذیرایى مى‏گشتم!! و هنگام خروجم از كعبه خطاب رسید: « اى فاطمه! نام مولود كعبه را "على" بگذار،و من"على اعلى" هستم، من فرزندت را از قدرتم آفریدم، او در بالاى این كعبه اذان مى‏گوید، و بت‏ها را از آنجا پاك مى‏كند، او پیشواى این امت ‏بعد از حبیب من‏«محمد صلى الله علیه و آله‏»است، خوشا به حال كسى كه او را دوست داشته و یارى‏اش نماید، واى بر كسى كه وى را نافرمانى نموده و حقش را تباه سازد...( الخرائج و الجرائح، ج 1 ،ص 171 ـ مدینة المعاجز،  ص 5 ـ بحار الانوار،  ج 35 ، ص 18، ح 14 و ص 36 ح 37 ـ  الغدیر، ج 6 ، ص 22)
 لازم به توضیح است كه جریان ولادت امیر المؤمنین در داخل كعبه را، مرحوم علامه امینى از دهها كتاب معتبر اهل سنت نقل نموده كه به بخشى از آنها اشاره مى‏گردد: مروج الذهب، مسعودی، ج 2 ، ص 2ـ تذكرة الخواص الامه، ابن جوزى، ص 7 ـ الفصول المهمة، ص 14 ـ سیره حلبى، ج 1 ص 150 ـ شرح الشفا، ج 1، ص 151 ـ مطالب السؤل، ص 11ـ  نزهة المجالس، ج 2 ، ص 204)

مولود كعبه بعد از ولادت

"فاطمه بنت اسد" چون ازكعبه با فرزند عزیزش خارج گشت، نخست پدرش حضرت ابوطالب از آنان استقبال نموده، و میوه دلش را در آغوش گرفت، مولود كعبه در همان لحظات آغاز زندگى‏اش خطاب به پدر ارجمندش گفت: "السلام علیك یا ابتاه و رحمة الله و بركاته"، و ابوطالب نیز جواب سلام على را داده و او را مورد نوازش قرار داد.
سپس پیامبر خدا صلى الله علیه و آله وارد خانه ابوطالب شد، و على را در آغوش كشید، و چون چشمان على به چهره مبارك رسول خدا افتاد، به حركت آمده و تبسم كرد، و با چهره‏اى خندان گفت: "السلام علیك یا رسول الله و رحمة الله و بركاته"، و آنگاه به دستور رسول اكرم صلى الله علیه و آله شروع به خواندن كتابهاى آسمانى كرد، و از صحف آدم و نوح و ابراهیم آغاز نمود و آیاتى را از زبور و تورات و انجیل قرائت كرد، و در پایان از اول سوره "مؤمنون" تا آیه دهم را با آهنگ زیبا تلاوت فرمود، و بدین طریق عظمت‏خود را به جهان انسانیت نشان داد، و رسول اكرم صلى الله علیه و آله را خوشحال و خشنود ساخت (بحار الانوار، ج 35 ، ص 22 و 37 ـ منتهى الآمال، ص 142 ـ شجره طوبى، ص 219)
تا جایى كه پیامبر خدا(ص) در مورد على علیه السلام فرمودند: " لقد ولد لنا اللیلة مولود یفتح الله علینا به ابوابا كثیرة من النعمة و الرحمة" یعنی همانا خداوند متعال براى ما در این ایام فرزندى عطا فرمودند كه در سایه او درهاى زیادى از نعمت و رحمت الهى به روى ما گشوده مى‏گردد.(شرح ابن ابى الحدید ج 4 ص 15)

دوران كودكى على (ع)

امیر المؤمنین على علیه السلام تا سن سه سالگى در خانه خویش و در كنار پدر و مادر خود زندگى مى‏كرد، و بسیار مورد تكریم و احترام آنان بود، زیرا على علیه السلام علاوه از نظر فرزندى كه محبوب والدین خویشتن بوده است، كمالات و غرایب آن حضرت، از قبیل سخن گفتن در شكم مادر، باز شدن دیوار كعبه به احترام وى، سلام به پدر و مادر و تمام انبیاء الهى به ویژه به رسول خدا، تلاوت قرآن و سایر كتاب‏هاى آسمانى در حضور رسول گرامى اسلام هنگام تولد، همه و همه موقعیت امیر المؤمنین علیه السلام را در میان مردم به ویژه خانواده‏اش دو چندان كرده بود، لذا پدر بزرگوارش در میهمانى تولد "مولود كعبه" همه مردم مكه را به ولیمه او دعوت نمود، و تعداد زیادی شتر و گاو و گوسفند عقیقه كرد...
على علیه السلام از نظر تربیت‏ خانوادگى فوق العاده بالا و چشمگیر بود، و نیازى به مراقبت افراد عادى نداشت هر چند پدر او رئیس قبائل مكه و متصدى اموركعبه بود و در میان مردم موقعیت ‏بى نظیرى داشت و روى همین ویژگیها بود كه پدر او پس از بعثت رسول خدا قویترین حامى و یاور رسول الله(ص) در برابر دشمنان و بد اندیشان به حساب مى‏آمد...
و مادرش"فاطمه" نیز از زنان پاكدامن و اسوه حقیقت و ایمان به شمار مى‏آمد، و نخستین زنى است از زنان عالم كه پس از"خدیجه كبرى" به رسول خدا ایمان آورد.
آرى امیر المؤمنین هر چند در دوران كودكى بسر مى‏برد، ولى از نظر كمالات انسانى و سجایاى اخلاقى و عصمت و سایر فضائل لازم، هیچگونه كمبودى نداشت، ولى هر چه هست آن حضرت نیاز به كمالات بیشترى داشت، و باید از سر چشمه "وحى" تربیت و تعلیم او تضمین مى‏گردید، و جز آغوش پیامبر، و آن مربى دلسوز و واسطه بین خدا و خلقش، كسى دیگرى هر چند ابو طالب و فاطمه بنت اسد(دو گوهر گرانبها) هم باشند نمى‏توانند كمالى بر كمالات على علیه السلام بیفزایند.

على تربیت یافته خدا و رسول
به اعتقاد شیعه و پیروان مكتب بحق ولایت، على امیر المؤمنین و یازده فرزند گرامیش به ترتیب جانشین بلا فصل رسول خدا(ص) و خلیفه الهى در عالم خلقت مى‏باشند، و موظفند علاوه بر حفظ دین و سایر وظایف مهم دیگر، رهبرى و تربیت صحیح توده‏هاى مردم را بر عهده گیرند، بنا بر این تربیت‏خود آنان باید از طریق خدا و منبع وحى صورت گیرد، و با آداب الهى و تربیت پیامبر بزرگ اسلام(ص) متخلق و مؤدب گردند. در این زمینه روایت شده كه پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) فرمودند: من تربیت یافته خدا، و على تربیت یافته من است. (مكارم الاخلاق، ص 17 )
یعنى رسول خدا بطور مستقیم با آداب الهى تربیت مى‏گردد، و امیر المؤمنین على علیه السلام نیز با همان آداب خداوندى، منتهى از طریق پیامبر عزیز اسلام تربیت مى‏شود.
در حدیث دیگری می خوانیم كه امام علی(ع) می فرمایند: همانا رسول خدا با آداب الهى مؤدب گردیده، و او نیز مرا با همان روش تربیت نموده، و من هم وظیفه دارم مؤمنین و پیروان خویش را به همان كیفیت پرورش داده، و ارزش‏هاى واقعى را ترویج نمایم. (تحف العقول، ص 114 ـ بحار الانوار، ج 77، ص 414 )
بدین بیان تربیت و ادب مولاى متقیان از طریق منبع وحى و رسالت پیامبر خدا(ص) صورت گرفته است. از اینرو على(ع) تجسم ادب الهى و رسول او مى‏باشد، و سعى دارد دیگران را نیز با همان ارزش‏ها رهبرى فرماید.

على به خانه پیامبر منتقل مى‏گردد
چون على علیه السلام متولد گردید، و پیامبر خدا خود را به وى رسانید، آن حضرت خطاب به مادر على علیه السلام فرمودند: گهواره على را در كنار رختخواب من قرار دهید، و پیامبر گرامى شخصا بیشتر امور تربیتى على علیه السلام را بر عهده گرفت، هنگام نیاز، آن فرزند كعبه را شستشوى مى‏داد، و در شیر خوردنش كمك مى‏كرد، و براى اینكه آن طفل را بخواباند گهواره‏اش را حركت مى‏داد، و با آهنگ دلنواز براى وى مى‏خواند، و گاهى به سینه‏اش مى‏گرفت و مى‏فرمود! این كودك برادر من است، او را به یاورى و ولایت و پناه و پناهندگى برگزیده‏ام او امید و پشتوانه من است، این فرزند عزیز و نوزاد گرامى جانشین و وصى من و شوهر دخترم و امین وصایایم و خلیفه‏ام بعد از من خواهد بود.
رسول خدا هرگز وى را از خود دور نمى‏گذاشت، و هر كجا مى‏رفت على علیه السلام را با خود مى‏برد، و حتى هنگام رفتن به كوهها و دشت و دره‏ها پیوسته مولود كعبه را همراه داشت. (بحار الانوار، ج 35 ، ص 9 و 10 ـ جلاء العیون، شبر، ج 1 ، ص 243ـ شجره طوبى، ص 219 و 220)
همچنین نقل شده چون خشكسالى و قحطى عجیبى درجزیرة العرب پدیدار گردید، حضرت ابو طالب با داشتن مسئولیت اجتماعى و عائله‏مندى زیادى در مضیقه مالى قرار گرفت. پیامبر خدا(ص) به  عموهای خود، حمزه و عباس فرمودند: بیائید هر كدام یكى از فرزندان ابو طالب را به خانه خود منتقل كنیم تا زحمت ‏بار زندگى را از دوش وى بكاهیم. آنان نیز پذیرفته و به‏ خانه ابو طالب آمدند و در نتیجه حمزه "جعفرطیار"، و عباس "طالب" را برگزیدند، و رسول خدا (صلى الله علیه و آله) نیز على را برگزیدند و فرمودند: من كسى را برگزیدم كه خداوند او را براى من در مورد شما برگزیده است. (شرح ابن ابى الحدید، ج 1 ، ص 15‌‌ )

منزلت خاص علی(ع) نزد رسول خدا (ص)

1- ابن عباس می‌گوید: رسول خدا(ص) درجاى نماز خود نشسته و گروهى از مهاجر و انصار نزد ایشان بودند كه جبرئیل علیه السلام فرود آمد و گفت: اى محمد، حضرت حق تو را سلام مى‏رساند و می فرماید: على را فراخوان و او را مقابل خود بنشان. جبرئیل علیه السلام به آسمان بالا رفت، پیامبر(ص) على را فراخواند و مقابل خود نشاند. جبرئیل بار دیگر فرود آمد و طبقى از خرما همراه داشت، آن را میان آن دو نهاد و گفت: بخورید. هر دو خوردند، سپس طشت و ابریقى حاضر ساخت و گفت: اى رسول خدا ـ كه درود خدا بر تو و خاندانت باد ـ خداوند تو را امر مى‏كند كه آب بر دست على بن ابى طالب بریزى. پیامبر(ص) فرمود: گوش به فرمان و مطیع خدایم و آنچه پروردگارم فرموده انجام مى‏دهم. ابریق را برگرفت و ایستاده آب بر دست على بن ابى طالب علیه السلام مى‏ریخت . على علیه السلام عرضه داشت: اى رسول خدا، من سزاوارترم كه آب بر دست شما ریزم، فرمود: اى على، خداوند مرا بدین كار دستور داده است. آن گاه هر چه آب بر دست على علیه السلام مى‏ریخت قطره‏اى از آن در طشت نمى‏چكید. على علیه السلام عرضه داشت: اى رسول خدا، نمى‏بینم كه چیزى از آب در طشت بریزد؟! فرمود:اى على، فرشتگان در گرفتن آبى كه از دست تومى‏چكد با هم مسابقه مى‏دهند و با آن چهره خود را مى‏شویند و بدان تبرك مى‏جویند! ( بحار الانوار، ج 39، ص 121)

2-
نقل شده كه پیامبراكرم(ص) داخل خانه فاطمه علیها السلام شد و فرمود: اى فاطمه، امروز پدرت میهمان توست. فاطمه علیها السلام گفت: پدر جان! حسن و حسین از من خوراكى خواسته‏اند و من چیزى نداشتم كه براى خوردن به آنان دهم. سپس پیامبر(ص) داخل شد و در كنار على و حسن و حسین و فاطمه علیهم السلام نشست و فاطمه سرگردان مانده بود و نمى‏دانست چه كند!
پیامبر(ص) لختى به آسمان نگریست كه جبرئیل علیه السلام فرود آمد و گفت: اى محمد، خداى برتر و والا سلامت مى‏رساند و تو را تحیت و گرامیداشتى ویژه مى‏فرستد و گوید: به على و فاطمه و حسن و حسین بگو كه از میوه‏هاى بهشت چه میل دارند؟ پیامبر(ص) یك یك آنان را صدا زد و فرمود: خداوند دانست كه شما گرسنه‏اید، اینك از میوه‏هاى بهشت چه میل دارید؟
آنان به خاطر شرم از پیامبر(ص) لب فرو بستند و پاسخى ندادند. حسین علیه السلام گفت: پدرم اى امیر مؤمنان، مادرم اى سرور زنان بهشت و برادرم اى حسن پاك، آیا اجازه مى‏دهید كه من از میوه‏هاى بهشت برگزینم؟ همه گفتند: اى حسین،بگو كه به انتخاب تو خشنودیم. حسین گفت: اى رسول خدا، به جبرئیل بگو ما خرماى تازه میل داریم. پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: خدا این را مى‏داند. آن گاه فرمود: اى فاطمه، برخیز و به داخل اتاق برو و آنچه آنجا هست بیاور. فاطمه علیها السلام به داخل رفت، طبقى دید از بلور كه حوله‏اى سبز بر روى آن كشیده شده و در آن خرماى تازه در غیر فصل خود قرار دارد. پیامبر(ص)  فرمود: اى فاطمه، این از كجاست؟ گفت: از سوى خدا، كه خداوند هر كه را خواهد بى‏حساب روزى‏مى‏دهد.
پیامبر(ص) برخاست و آن را گرفت و نزد همه نهاد. سپس بسم الله گفت و یك دانه خرما برداشت و در دهان حسین نهاد و فرمود: گوارایت باد اى حسین. سپس دانه دیگرى برداشت و در دهان حسن نهاد و فرمود: گوارایت باد اى حسن. آن گاه دانه سوم را برداشت و در دهان فاطمه نهاد و فرمود: گوارایت باد اى فاطمه. و دانه چهارم را برداشت و در دهان على نهاد و فرمود: گوارایت باد اى على.  آن گاه دانه دیگرى به على داد و ‏می فرمود: گوارایت باد اى على. آن گاه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم برخاست و دوباره نشست، سپس همگى از آن خرما خوردند، چون دست كشیدند و سیر شدند ظرف خرما به فرمان خدا به آسمان بالا رفت.
فاطمه علیها السلام عرض كرد: پدر جان، امروز كار شگفتى از شما دیدم! فرمود: اى فاطمه خرماى اول را كه در دهان حسین نهادم و گوارا بادش گفتم بدان جهت بود كه شنیدم میكائیل و اسرافیل مى‏گفتند: گوارایت باد اى حسین، من هم با آنان موافقت كردم. خرماى دوم را كه در دهان حسن نهادم شنیدم جبرئیل و میكائیل گوارا باد گفتند من هم به موافقت آنها گفتم. خرماى سوم را كه در دهان توـ اى فاطمه ـ نهادم شنیدم كه حور العین با سرور و شادى در حالى كه از بهشت به سوى ما سركشیده بودند گوارا باد مى‏گفتند، من نیز به موافقت آنان گفتم. خرماى چهارم را كه در دهان على نهادم ندایى از سوى خداى سبحان شنیدم كه گوارا باد مى‏گفت، من نیز به موافقت او گفتم. سپس چند دانه پى در پى به على دادم و پیوسته صداى خداى سبحان را مى‏شنیدم كه گوارا باد مى‏گفت. به همین دلیل براى تجلیل پروردگار عزت برخاستم، و شنیدم كه مى‏فرمود: اى محمد، به عزت و جلالم سوگند كه اگر از این لحظه تا روز قیامت به على دانه خرما مى‏دادى من‏هم بلاانقطاع به او گوارا باد مى‏گفتم. ( بحار الانوار، ج 43، ص 310)

محبوبترین بندگان

او بنده خداست ولى محبوبترین آنهاست. زیرا او بیشترین و خالصانه‏ترین عبادات را در بین امت داشت. گویند اینكه او را ابو تراب نامیده‏اند بدان خاطر است كه او عبادات و نمازهاى فراوان انجام مى‏داد و پیشانیش همه گاه خاك آلود به علت‏ سجده‏هاى طولانى و مكررش بود!
"ام ایمن" مرغى را بریان كرده و براى رسول صلى الله علیه و آله آن را هدیه آورد و عرض كرد اى رسول خدا، من خود این مرغ را تهیه كرده و خود آن را پخته‏ام و براى شما آورده‏ام. پیامبر(ص)  آن هدیه را قبول كرد و دعا كرد: خداوندا محبوبترین بندگانت را برسان كه در این غذا با من هم سفره شود. در همان لحظه صدای در زدن آمد. "انس" با این آرزو كه خدایا این محبوب از انصار باشد در را باز كرد، دید على علیه السلام است. عذر آورد كه پیامبر فعلا سرگرم كار است و كسى را نمى‏پذیرد. بار دیگر دعاى پیامبر صلى الله علیه و آله و صداى در بلند شد و انس در را باز كرد و على بود و همان عذر را ذكر و على را رد كرد.
 بار سوم در زدند و رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود اى انس، در را باز كن، تو اول كسى نیستى كه قومت را دوست مى‏دارى. او از انصار نیست. انس مى‏گوید این بار رفتم و على علیه السلام را آوردم و او با پیامبر صلى الله علیه و آله هم سفره و هم غذا شد. (مستدرك صحیحین، ج 3، ص 131)

جلوه‏هاى عبادت على علیه السلام
ما على علیه السلام را ندیدیم و از حالات او در عبادت آگاهى نداریم ولى آنها كه تصادفا او را در برخى از حالات عبادتش دیده‏اند نقل‏هاى حیرت انگیز دارند كه مطالعه آنها در كتب راویان دلها را مى‏لرزاند.
"ابو درداء" نمونه‏اى از حال عبادت او را این گونه شرح مى‏دهد. سحرگاهان او را در حال قرائت قرآن در نخلستان دیدم كه قرآن مى‏خواند و اشك مى‏ریخت. و هم او را در اواخر شب دیدم، واله و مبهوت، از خود بیخود شده، كه اشك مى‏ریخت و جزع  و بیتابى مى‏كرد. از شدت بیحالى بر روى زمین افتاد و خاموش شد. به بالاى سرش شتافتم و او را چون چوبى خشك بر زمین دیدم. حركتش دادم، دیدم تكان نمى‏خورد. گفتم همه از خدائیم و بازگشت ما به سوى خداست، به خدا قسم على علیه السلام از دنیا رفت.
گفتم بهتر است آن را به فاطمه علیها السلام خبر دهم، به در خانه‏اش رفتم و در زدم. فاطمه پرسید «كیستى؟» گفتم ابو درداء خادم درگاه شمایم. «چه خبر است در این وقت‏شب؟ »گفتم بانوى من سرت به سلامت‏باشد،على از دنیا رفته است. پرسید «او را در چه حالتى یافتى؟» گفتم در حال عبادت. فرمود: «على علیه السلام نمرده است. او از خوف‏خدا غش كرده .م(امالى، مجلس 18)

عبادت ناشى از ایمان
على علیه السلام خدا را باور داشت. مى‏دانست‏ خدا و حساب و معاد حق است. همه چیز براى او عینى شده بود و خدا را در همه جا و همه چیز مى‏دید. خود فرمود: هیچ پدیده‏اى را ندیدم جز آنكه خداى را قبل از آن، با آن و پس از آن دیده‏ام. "ما رایت‏شیئا الا و رایت الله قبله و معه و بعده". (قصار نهج البلاغه)
 عبادت او سر آمد بود و در این مساله همین بس كه در نماز در سجده ضربه خورد و فرقش شكافت ولى دست از نماز برنداشت و نماز را تمام كرد. پس از ضربه خوردن او را به خانه مى‏بردند. نظرى به طلوع فجر افكند و فرمود: اى صبح، تو شاهد باش كه تنها در این لحظه و اولین بار است كه على علیه السلام را دراز كشیده مى‏بینى!!. و بدین خاطر است كه امام سجاد علیه السلام مى‏فرماید چه كسى مى‏تواند چون على علیه السلام خدا را عبادت كند: و من یقدر على عبادة جدى على بن ابیطالب.
او اهل عشق و مناجات عاشقانه بود. چشمانش از شوق دیدار خداگریان بود. و زیبائى و خلوص عبادت را پس از پیامبر تنها در زندگى على(ع) مى‏شد مشاهده كرد. رسول خدا صلى الله علیه و آله در شان ایمانش فرمود: اگر همه آسمانها و زمین را در یك كفه ترازو و ایمان على علیه السلام را در كفه‏اى دیگر بگذارند كفه ایمان على بیشتر سنگینى خواهد كرد. (غایة المرام، ص 509)

غرق در عبادت

او در عبادت چنان اوج مى‏گرفت، كه مى‏توان گفت از جهان و آنچه در آن است غافل مى‏شد و براى عده‏اى بسیار از مردم این باور نكردنى است كه در حال نماز تیر از پایش بدر آوردند و او از دردش ننالد و حتى بگوید كه متوجه آن نبودم‏. مگر ممكن است‏ یك انسان از نظر اوج روحى و كمالات نفسانى تا این درجه به پیش رود؟
او در حال وضو گرفتن مى‏لرزید و در حال نماز رعشه براندام داشت. در ذكر "لبیك" رنگ از رخساره‏اش مى‏پرید. از احساس كوچكى خود در پیشگاه خداوند همه گاه احساس شرم مى‏كرد.
او در عبادت و عمل، در مسیر زندگى خداى را چنان شاهد و حاضر مى‏دید كه مى‏فرمود اگر پرده‏ها را بردارند، چیزى بر یقین من اضافه نخواهد شد. "لو كشف الغطاء ما ازددت یقینا". و هم مى‏فرمود: خدائى را كه با چشم دل نبینم او را عبادت نمى‏كنم و تا حال هم عبادت نكرده‏ام. " لم اعبد ربا لم اره".
و به همین خاطر على علیه السلام همه جا را محضر خدا مى‏كند و دامنه عبادتش را به همه جا مى‏كشاند، مسجد، كوچه، خیابان، بازار، میدان جنگ، محیط خانه و همه جا براى او معبد است و بدین سان هیچ لحظه‏اى بر على نمى‏گذرد جز آنكه آن لحظه در عبادت سپرى مى‏شود.

رأفت و مهربانی على علیه السلام

على علیه السلام مظهر محبت و عاطفه بود، او رنج میكشید و كار میكرد و سر انجام مزد كار خود را صرف بیچارگان و درماندگان مى‏نمود.
وی براى نیازمندان و ستمكشان پناهگاه بزرگى بود. او پدر یتیمان و فریاد رس بیوه زنان و دستگیر درماندگان و یاور ضعیفان بود. در زمان خلافت‏ خود شبها از خانه بیرون میآمد و در تاریكى شب خرما و نان براى مساكین و بیوه زنان مى‏برد و بصورت مرد نا شناس از در خانه آنها آذوقه و پول میداد بدون اینكه كسى بشناسد كه این مرد خیر و نوع پرور كیست؟
على علیه السلام هر كجا یتیمى میدید مانند پدرى مهربان دست نوازش بسر او میكشید و برایش خوراك و پوشاك میداد. آنحضرت روزى در كوچه میرفت زنى را دید كه مشك آب بر دوش گرفته و بخانه مى‏برد و از سنگینى مشك ناراحت‏بود. على علیه السلام مشك را از زن گرفت و به منزل وى رسانید و از طرز معیشت زن جویا شد. آن زن بدون اینكه او را بشناسد گفت ‏شوهرم از جانب على به ماموریت جنگى رفت و بشهادت رسید. و من از روى ناچارى براى تهیه معاش خود و بچه‏هایم بخدمتگزارى مردم پرداختم. على علیه السلام از شنیدن این سخن خاطر مباركش دیگر گونه شد و شب را با ناراحتى بسر برد چون صبح شد زنبیلى از آرد و خرما برداشت و بخانه آنزن رفت و گفت من همان كسى هستم كه در آوردن مشك آب بتو كمك كردم. زن آذوقه را گرفت و از او تشكر نمود و گفت: ‏خدا میان من و على حكم كند كه فرزندان من یتیم و بى غذا مانده‏اند.
 على علیه السلام وارد خانه شد و فرمود من براى خدمت تو و كسب ثواب حاضر هستم. من كودكان ترا نگه میدارم و تو نان بپز. آن زن مشغول پختن نان شد و على علیه السلام هم كودكان یتیم را روى زانوى خود نشانید و در حالیكه اشك از چشمان مباركش فرو میغلطید خرما به دهان آنها میگذاشت و میفرمود: اى بچه‏هاى من،اگر على نتوانسته است‏بكار شما برسد او را حلال كنید كه وى تعمدى نداشته است.
چون تنور روشن شد و حرارت آن به صورت مبارك آنجناب رسید پیش خود گفت: اى على گرمى آتش را بچش و از حرارت آتش دوزخ بیمناك باش، اینست‏سزاى كسى كه از حال یتیمان و بیوه زنان بى خبر باشد!
در اینموقع زن همسایه وارد شد و حضرت را شناخت و به صاحب خانه گفت واى بر تو این على است كه تو او را به كار وا داشته‏اى! آن زن پیش على علیه السلام شتافت و عرض كرد چقدر زن بیشرمی باشم كه چنین گستاخى نموده و امیرالمؤمنین را بكار وا داشته‏ام، از تقصیر من در گذر. على علیه السلام فرمود: تو را در اینكار تقصیرى نیست‏ بلكه وظیفه من است كه باید به كار یتیمان و بیوه زنان رسیدگى كنم. (بحار الانوار، جلد 41 ، ص 52).
على علیه السلام در حسن سلوك و رفتار با مردم چنان فروتن و مهربان بود كه حدى بر آن نمی توان تصور نمود. او كریم و نجیب و اصیل و با عاطفه بود و بزرگواریش زبان زد خاص و عام بود و دشمنانش نیز او را بدارا بودن چنین خصال كریمه می‌ستودند.

كلام آخر

شخصیت عظیم و گسترده امیر المؤمنین على علیه السلام وسیعتر و متنوعتر از این است كه یك فرد بتواند در همه جوانب و نواحى آن وارد شود و توسن اندیشه را به جولان آورد. براى یك فرد، حد اكثرى كه میسر است این است كه یك یا چند ناحیه معین و محدود را براى مطالعه و بررسى انتخاب كند و به همان قناعت ورزد.
یكى از صفات این شخصیت عظیم، صفت تأثیر او بر روى انسانها به شكل مثبت‏ یا منفى است و به عبارت دیگر "جاذبه و دافعه"  نیرومند اوست كه هنوز هم نقش فعال خود را ایفا مى‏نماید و در این كتاب درباره‏اش گفتگو شده است.
شخصیت افراد از نظر عكس العمل سازى در روحها و جانها یكسان نیست. به هر نسبت كه شخصیت حقیرتر است كمتر خاطرها را به خود مشغول مى‏دارد و در دلها هیجان و موج ایجاد مى‏كند، و هر چه عظیمتر و پرنیروتر است ‏خاطره انگیزتر و عكس العمل سازتر است، خواه عكس العمل موافق یا مخالف.
شخصیتهاى خاطره انگیز و عكس العمل ساز، زیاد بر سر زبانها مى‏افتند، موضوع مشاجره‏ها و مجادله‏ها قرار مى‏گیرند، سوژه شعر و نقاشى و هنرهاى دیگر واقع مى‏شوند، قهرمان داستانها و نوشته‏ها مى‏گردند. اینها همه، چیزهایى است كه در مورد على علیه السلام به حد اعلى وجود دارد و او در این جهت ‏بى‏رقیب و یا بسیار كم رقیب است. گویند محمد بن شهر آشوب مازندرانى ـ كه از اكابر علماى امامیه در قرن هفتم است ـ هنگامى كه كتاب معروف مناقب را تالیف مى‏كرد، هزار كتاب به نام "مناقب"  كه همه درباره على علیه السلام نوشته شده بود در كتابخانه خویش داشت. این یك نمونه مى‏رساند كه شخصیت والاى مولى در طول تاریخ چقدر خاطرها را مشغول مى‏داشته است.
امتیاز اساسى على علیه السلام و سایر مردانى كه از پرتو حق روشن بوده‏اند این است كه علاوه بر مشغول داشتن خاطرها و سرگرم كردن اندیشه‏ها، به دلها و روحها نور و حرارت و عشق و نشاط و ایمان و استحكام مى‏بخشند.
 
فیلسوفانى مانند سقراط  و افلاطون و ارسطو و بوعلى و دكارت نیز قهرمان تسخیر اندیشه‏ها و سرگرم كردن خاطرها هستند. رهبران انقلابهاى اجتماعى مخصوصا در دو قرن اخیر، علاوه بر این، نوعى تعصب در پیروان خود به وجود آوردند. مشایخ عرفان پیروان خویش را احیانا آنچنان وارد مرحله "تسلیم" مى‏كنند كه اگر پیر مغان اشارت كند سجاده به مى رنگین مى‏نمایند. اما در هیچ كدام از آنها گرمى و حرارت توام با نرمى و لطافت و صفا و رقتى كه در پیروان على، تاریخ نشان مى‏دهد نمى‏بینیم. اگر صوفیه از دراویش، لشكرى جرار و مجاهدانى كار آمد ساختند، با نام على كردند نه به نام خودشان.
حسن و زیبایى معنوى كه محبت و خلوص ایجاد مى‏كند از یك مقوله است، و سیادت و منفعت و مصلحت زندگى كه كالاى رهبران اجتماعى، و یا عقل و فلسفه كه كالاى فیلسوف است، و یا اثبات سلطه و اقتدار كه كالاى عارف است، از مقوله‏هاى دیگر.معروف است كه یكى از شاگردان بوعلى سینا به استاد مى‏گفت اگر تو با این فهم و هوش خارق العاده مدعى نبوت شوى، مردم به تو مى‏گروند، و بوعلى سكوت كرد. تا در سفرى در فصل زمستان كه با هم بودند، سحرگاه بوعلى از خواب بیدار شد و شاگرد را بیدار كرد و گفت: تشنه‏ام، قدرى آب بیاور. شاگرد تعلل كرد و شروع كرد به عذر تراشیدن. هر چه بوعلى اصرار كرد، شاگرد حاضر نشد در آن زمستان سرد بستر گرم را ترك كند. در همین وقت فریاد مؤذن از بالاى مأذنه بلند شد كه ‏«الله اكبر،اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله‏» بوعلى فرصت را مناسب دید كه جواب شاگرد را بدهد. گفت: تو كه مدعى بودى اگر من ادعاى پیغمبرى كنم مردم ایمان خواهند آورد، اكنون ببین فرمان حضورى من به تو كه سالها شاگرد من بوده‏اى و از درس من بهره برده‏اى آنقدر نفوذ ندارد كه لحظه‏اى بستر گرم را ترك كنى و آبى به من بدهى، اما این مرد مؤذن پس از چهار صد سال فرمان پیغمبر را اطاعت كرده، از بستر گرم خارج شده و رفته بر روى این بلندى و به وحدانیت‏ خدا و رسالت او گواهى مى‏دهد. ببین تفاوت ره از كجاست تا به كجا!
آرى فیلسوفان شاگرد مى‏سازند نه پیرو، رهبران اجتماعى پیروان متعصب مى‏سازند نه انسانهاى مهذب، اقطاب و مشایخ عرفان ارباب تسلیم مى‏سازند نه مؤمن مجاهد فعال.
در على، هم خاصیت فیلسوف است و هم خاصیت رهبر انقلابى و هم خاصیت پیر طریقت و هم خاصیتى از نوع خاصیت پیامبران. مكتب او، هم مكتب عقل و اندیشه است و هم مكتب ثوره و انقلاب و هم مكتب تسلیم و انضباط و هم مكتب حسن و زیبایى و جذبه و حركت.
على علیه السلام پیش از آنكه امام عادل براى دیگران باشد و درباره دیگران به عدل رفتار كند، خود شخصا موجودى متعادل و متوازن بود. كمالات انسانیت را با هم جمع كرده بود. هم اندیشه‏اى عمیق و دور رس داشت و هم عواطفى رقیق و سرشار. كمال جسم و كمال روح را توام داشت. شب، هنگام عبادت از ما سوى مى‏برید و روز در متن اجتماع فعالیت مى‏كرد. روزها چشم انسانها مواسات و از خود گذشتگى‏هاى او را مى‏دید و گوشهایشان پند و اندرزها و گفتارهاى حكیمانه‏اش را مى‏شنید، و شب چشم ستارگان اشكهاى عابدانه‏اش را مى‏دید و گوش آسمان مناجاتهاى عاشقانه‏اش را مى‏شنید. هم مفتى بود و هم حكیم، هم عارف بود و هم رهبر اجتماعى، هم زاهد بود و هم سرباز، هم قاضى بود و هم كارگر، هم خطیب بود و هم نویسنده. بالاخره به تمام معنى یك انسان كامل بود با همه زیبایی هایش.

يکشنبه 14/4/1388 - 20:44
دعا و زیارت
علی علیه السّلام از نگاه شهید مطهری
 
علی(ع) از مردانی است كه هم جاذبه دارد و هم دافعه و جاذبه و دافعه او سخت نیرومند است. شاید در تمام قرون و اعصار، جاذبه و دافعه‌ای به نیرومندی جاذبه و دافعه علی(ع) پیدا نكنیم. دوستانی دارد...
 
در این نوشتار فرازهایی از دیدگاه شهید بزرگوار مرتضی مطهری را پیرامون شناخت او از شخصیت ملكوتی حضرت علی(ع) به صورت اختصار خواهیم آورد.
فیلسوف شهیر و حكیم فرزانه، علامه شهید مطهری(ره) كتابی دارد به نام “جاذبه و دافعه علی(ع) “ این كتاب مشتمل است بر یك مقدمه و دو بخش، در مقدمه، كلیاتی درباره جذب و دفع به طور عموم و جاذبه و دافعه انسان‌هابه طور خصوص بحث شده است. در بخش اول جاذبه علی(ع) كه همواره دل‌هایی را به سوی خود كشیده و می‌كشد و فلسفه آن و فایده و اثر آن، موضوع بحث قرار گرفته است. در بخش دوم، دافعه نیرومند آن حضرت كه چگونه عناصری را به سختی طرد می‌كرد توضیح و تشریح شده است. استاد شهید در این كتاب ثابت نموده كه علی(ع) دو نیرویی بوده است و هركس كه بخواهد در مكتب او پرورش یابد باید دو نیرویی باشد. با این مقدمه كوتاه اینك فرازهایی از دیدگاه آن شهید بزرگوار را پیرامون شناخت وی از شخصیت ملكوتی حضرت علی(ع) به صورت اختصار خواهیم آورد؛
1. تاثیر علی(ع) بر روی انسان‌ها: یكی ازجوانب و نواحی وجود این شخصیت عظیم، ناحیه تاثیر او بر روی انسان‌ها به شكل مثبت یا منفی است و به عبارت دیگر “جاذبه و دافعه” نیرومند اوست كه هنوز هم نقش فعال خود را ایفا می‌نماید.
2. امتیاز اساسی علی(ع:) امتیاز اساسی علی(ع) و سایر مردانی كه از پرتو حق روشن بوده‌اند این است كه علاوه بر مشغول داشتن خاطرها، به دل‌ها و روح‌ها نور و حرارت و عشق و نشاط و ایمان و استحكام می‌بخشند.
3. خاصیت و مكتب علی(ع:) در علی(ع) هم خاصیت فیلسوف است و هم خاصیت رهبر انقلابی و هم خاصیت پیر طریقت و هم خاصیتی از نوع خاصیت پیامبران مكتب او هم مكتب عقل و اندیشه است و هم مكتب شور و انقلاب و هم مكتب تسلیم و انضباط و هم مكتب حسن و زیبایی و جذبه و حركت.
4. بیان اوصاف علی(ع:) پیش از آنكه امام عادل برای دیگران باشد و درباره دیگران به عدل رفتار كند خود شخصا موجودی متعادل و متوازن بود. كمالات انسانیت را باهم جمع كرده بود. هم اندیشه‌ای عمیق و دور رس داشت و هم عواطفی رقیق و سرشار، كمال جسم و كمال روح را توام داشت. شب هنگام عبادت از ماسوی می‌برید و روز در متن اجتماع فعالیت می‌كرد. روزها چشم انسان‌ها مواسات و از خودگذشتگی‌های او را می‌دید و گوش‌هایشان پند و اندرزها و گفتارهای حكیمانه‌اش را می‌شنید و شب چشم ستارگان اشك‌های عابدانه‌اش را می‌دید و به گوش آسمان مناجات‌های عاشقانه‌اش را می‌شنید. هم مفتی بود وهم حكیم، هم عارف بود و هم رهبر اجتماعی، هم زاهد بود و هم سرباز، هم قاضی بود و هم كارگر، هم خطیب بود و هم نویسنده، بالاخره به تمام معنی یك انسان كامل بود با همه زیبایی‌هایش.
5. علی(ع) شخصیت دو نیرویی: علی(ع) از مردانی است كه هم جاذبه دارد و هم دافعه و جاذبه و دافعه او سخت نیرومند است. شاید در تمام قرون و اعصار، جاذبه و دافعه‌ای به نیرومندی جاذبه و دافعه علی(ع) پیدا نكنیم. دوستانی دارد عجیب، تاریخی، فداكار، با گذشت، از عشق او همچون شعله‌هایی از خرمنی آتش سوزان و پرفروغ‌اند جان دادن در راه او را آرمان و افتخار می‌شمارند ودر دوستی او همه چیز را فراموش كرده‌اند. از مرگ علی(ع) سالیان، بلكه قرونی گذشت اما این جاذبه همچنان پرتو می‌افكند و چشم‌ها را به سوی خویش خیره می‌سازد. در دوران زندگیش عناصر شریف و نجیب، خداپرستانی فداكار و بی‌طمع، مردمی با گذشت و مهربان، عادل و خدمتگزار خلق كرد و حول محور وجودش چرخیدند كه هركدام تاریخچه‌ای آموزنده دارند و پس از مرگش در دوران خلافت معاویه و امویان، جمعیت‌های زیادی به جرم دوستی او در سخت‌ترین شكنجه‌ها قرار گرفتند اما قدمی را در دوستی و عشق علی(ع) كوتاه نیامدند و تا پای جان ایستادند.
6. جاودانه ماندن علی(ع:) علی(ع) اگر رنگ خدا نمی‌داشت و مردی الهی نمی‌بود فراموش شده بود. تاریخ بشر قهرمان‌های بسیار سراغ دارد قهرمان‌های سخن، قهرمان‌های علم و فلسفه، قهرمان‌های قدرت و سلطنت،‌ قهرمان میدان جنگ ولی همه را بشر از یاد برده و یا اصلا نشناخته است اما علی(ع) نه تنها با كشته شدنش نمرد بلكه زنده‌تر شد خود می‌گوید: “گردآورندگان دارایی‌ها در همان حال كه زنده‌اند مرده‌اند و دانشمندان (علمای ربانی) پایدارند تا روزگار پایدار است جسم‌های آنها گمشده است اما نقش‌های آنها بر صفحه دل‌ها موجود است. ”(1) درباره شخص خودش می‌فرماید: “فردا روزهای مرا می‌بینید و خصایص شناخته نشده من برایتان آشكار می‌گردد و پس از تمام شدن جان من و ایستادن دیگری به جای من مرا خواهید شناخت”(2)
در حقیقت علی(ع) همچون قوانین فطرت است كه جاودانه می‌مانند. او منبع فیاضی است كه تمام نمی‌گردد بلكه روز به روز زیادتر می‌شود و به قول “جبران خلیل جبران” از شخصیت‌هایی است كه در عصر پیش از عصر خود به دنیا آمده‌اند.
بعضی از مردم فقط در زمان خودشان رهبرند و بعضی‌ اندكی بعد از زمان خویش نیز رهبرند و به تدریج رهبریشان رو به فراموشی می‌رود. اما حضرت علی(ع) و معدودی از انسان‌ها با خصایص بیان شده همیشه هادی و رهبرند.
7. علی(ع) تجسم حقیقت: علی(ع) مقیاس میزانی است برای سنجش فطرت‌ها و سرشت‌ها، آن كه فطرتی سالم و سرشتی پاك دارد از وی نمی‌رنجد ولو اینكه شمشیرش بر او فرود آید و آن كه فطرتی آلوده دارد به او علاقه‌مند نگردد ولو اینكه احسانش كند. چون علی(ع) جز تجسم حقیقت چیزی نیست او خود می‌فرماید: “اگر با این شمشیرم بینی مومن را بزنم كه با من دشمن شود هرگز دشمنی نخواهد كرد و اگر همه دنیا را بر سر منافق بریزم كه مرا دوست بدارد هرگز مرا دوست نخواهد داشت. زیرا كه این سخن بر زبان پیغمبر امی جاری گشته كه گفت: “یا علی! مومن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نمی‌دارد. ”(3)
8. سبب دوستی و محبت علی(ع) در د‌ل‌ها: فوق‌‌العادگی علی(ع) در چیست كه عشق‌ها را برانگیخته و دل‌ها را به خود شیفته ساخته و رنگ حیات جاودانی گرفته و برای همیشه زنده است؟ چرا دل‌ها همه خود را با او آشنا می‌بینند و اصلا او را مرده احساس نمی‌كنند بلكه زنده می‌یابند؟ مسلما ملاك دوستی او جسم او نیست زیرا جسم او اكنون در بین ما نیست و ما آن را احساس نكرده‌ایم، و با محبت علی(ع) از نوع قهرمان‌دوستی كه در همه ملت‌ها وجود دارد نیست. هم اشتباه است كه بگوییم محبت علی(ع) از راه محبت نیست هم اشتباه است كه بگوییم محبت علی(ع) از راه محبت فضیلت‌های اخلاقی و انسانی است و حب علی(ع) حب انسانیت است. درست است علی(ع) مظهر انسان كامل بوده و درست است كه انسان نمونه‌های عالی انسانیت را دوست می‌دارد اما اگر علی(ع) همه این فضایل انسانی را كه داشت می‌‌‌داشت آن حكمت و آن علم، آن فداكاری‌ها و از خود گذشتگی‌ها، آن تواضع و فروتنی‌، ‌آن ادب، آن مهربانی و عطوفت، آن ضعیف‌پروری، آن عدالت، آن آزادگی و آزادیخواهی، آن احترام به انسان، آن ایثار، آن شجاعت، آن مروت و مردانگی نسبت به دشمن، آن سخا و جود و كرم و... اگر علی(ع) همه اینها را داشت می‌داشت اما رنگ الهی نمی‌داشت مسلما این قدر كه امروز عاطفه‌انگیز و محبت خیز است نبود. علی(ع) از آن نظر محبوب است كه پیوند الهی دارد، دل‌های ما به طور ناخودآگاه در اعماق خویش با حق سرو سر و پیوستگی دارد و چون علی(ع) را آیت بزرگ حق و مظهر صفات حق می‌یابند به او عشق می‌ورزند. درحقیقت پشتوانه عشق علی(ع) پیوند جان‌ها با حضرت حق است كه برای همیشه در فطرت‌ها نهاده شده و چون فطرت‌ها جاودانی است مهر علی(ع) نیز جاودان است. نقطه‌های روشن در وجود علی(ع) بسیار زیاد است اما آنچه برای همیشه او را درخشنده و تابان قرار داده ایمان و اخلاص اوست و آن است كه به وی جذبه الهی داده است.
9. علی(ع) مردی دشمن‌‌ساز و ناراضی‌ساز: علی(ع) مردی دشمن ساز و ناراضی ساز بود، این یكی دیگر از افتخارات بزرگ اوست. هر آدم هدفدار و مبارز و مخصوصا انقلابی كه در پی عملی ساختن هدف‌های مقدس خویش است مصداق قول خداست كه “یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومه لائم: در راه خدا می‌كوشند و از سرزنش، سرزنشگری بیم نمی‌كنند. ” (4)
اگر شخصیت علی (ع)، امروز تحریف نمی‌شد و همچنان‌كه بوده ارائه داده می‌شد، بسیاری از مدعیان دوستیش در ردیف دشمنانش قرار می‌گرفتند! علی(ع) در راه خدا از كسی ملاحظه نداشت بلكه اگر به كسی عنایت می‌ورزید و از كسی ملاحظه می‌كرد به خاطر خدا بود. قهرا این حالت، دشمن ساز است و روح‌های پر طمع و پر آرزو را رنجیده می‌كند و به درد می‌آورد. در میان اصحاب پیغمبر (ص) هیچ‌كس مانند علی(ع) دوستانی فداكار نداشت، همچنانكه هیچ كس مانند او دشمنانی این چنین جسور و خطرناك نداشت. مردی بود كه حتی بعد از مرگ، جنازه‌اش مورد هجوم دشمنان واقع گشت. او خود از این جریان آگاه بود و آن را پیش‌بینی می‌كرد و لذا وصیت كرد كه قبرش مخفی باشد و جز فرزندانش دیگران ندانند، تا آنكه حدود یك قرن گذشت و دولت امویان منقرض گشت، خوارج نیز منقرض شدند و یا سخت ناتوان گشتند، كینه‌ها و كینه‌توزی‌ها كم شد و به دست امام صادق (ع) تربت مقدسش اعلان گشت.
10. علی(ع) مظهر جامعیت و انسان كامل: یكی از مظاهر جامعیت و انسان كامل بودن علی(ع) این است كه در مقام اثبات و عمل با فرقه‌های گوناگون و انحرافات مختلف روبرو شده و با همه مبارزه كرده است. گاهی او را در صحنه مبارزه با پول پرست‌ها و دنیا پرستان متجمل می‌بینیم، گاهی هم در صحنه مبارزه با سیاست پیشه‌های ده رو و صدرو، گاهی با مقدس نماهای جاهل و منحرف. لذا وجود مقدس حضرت علی(ع) در دوران خلافتش سه دسته را از خود طرد كرد و با آنان به پیكار برخاست؛ اصحاب جمل كه خود آنان را ناكثین نامید و اصحاب صفین كه آنها را قاسطین خواند و اصحاب نهروان یعنی خوارج كه خود آنها را مارقین می‌خواند. (5)
11. مبارزه علی(ع) با دو طبقه: سراسر وجود علی (ع)، تاریخ و سیرت علی (ع)، خلق و خوی علی (ع)، رنگ و بوی علی (ع)، سخن و گفتگوی علی(ع) درس و سرمشق و تعلیم و رهبری است. همچنان كه جذب‌های علی(ع) برای ما آمرزنده و درست است، دفع‌های او نیز چنین است، ما معمولا در زیارت‌های علی(ع) و سایر اظهار ادب‌ها مدعی می‌شویم كه ما دوست دوست تو، و دشمن دشمن تو هستیم. تعبیر دیگر این جمله این است كه به سوی آن نقطه می‌رویم كه در جو جاذبه تو قرار دارد و تو جذب می‌كنی و از آن نقاط دوری می‌گزینم كه تو آنها را دفع می‌كنی.
علی(ع) دو طبقه را سخت دفع كرده است1؛ - منافقان زیرك. -2 زاهدان احمق.
همین دو درس، برای مدعیان تشییع او كافی است كه چشم باز كنند و فریب منافقان را نخورند، تیزبین باشند و ظاهربینی را رها نمایند.

پی نوشتها:
1. نهج‌البلاغه، حكمت 139
2. نهج‌البلاغه، خطبه 149
3. نهج‌البلاغه، حكمت 42
4. سوره مائده، 54
5. و قبل از آن حضرت، پیغمبر (ص) آنان را به این نام‌ها نامید كه به وی گفت: “ستقاتل بعدی الناكثین و القاسطین و المارقین” پس از من با ناكثین و قاسطین و مارقین مقاتله خواهی كرد. این روایت را ابن‌ابی‌الحدید در شرح نهج‌البلاغه، ج 1، ص 201 نقل می‌كند و می‌گوید این روایت یكی از دلایل نبوت حضرت ختمی مرتب است، زیرا كه اخباری صریح است از آینده و غیب كه هیچ‌گونه تاویل و اجمالی در آن راه ندارد.
 
يکشنبه 14/4/1388 - 20:44
بیماری ها

 
بی‌اختیاری ادرار را از جمله شایع‌ترین بیماری‌های اورولوژی در زنان می باشد که باعث آزار آنها می شود،اما با ورزش می توان از این عارضه پیشگیری کرد.اما چه ورزش هایی؟
 
عضو انجمن اورولوژی ایران،بی‌اختیاری ادرار را از جمله شایع‌ترین بیماری‌های اورولوژی زنان عنوان كرد و با تاكید بر انجام منظم ورزش‌های لگنی،پیاده‌روی و شنا به منظور تقویت عضلات لگن و جلوگیری از بی‌اختیاری ادراری،به زنان توصیه كرد كه از انجام ورزش‌های سنگین به دلیل افزایش فشار بر كف لگن خودداری كنند.
دكتر نرگس بیگانه،متخصص اورولوژی،بی‌اختیاری ادرار را از جمله بیماری‌های شایع اورولوژی زنان در سنین باروری عنوان كرد و گفت:اغلب به دلیل شل شدن عضلات كف لگن به دنبال زایمان‌ها،كنترل ادرار با مشكل مواجه می‌شود.به این ترتیب كه فشار به كف لگن و اختلال در گردن مثانه،دفع ادرار را با مشكل مواجه می‌كند.وی،تكرر ادرار و ادرارهای اورژانسی را از جمله عوارض بی‌اختیاری ادرار دانست و ادامه داد:به این ترتیب عطسه،سرفه،انجام حركات جهشی و افزایش فشار داخل شكم باعث ایجاد ضعف ادرار می‌شود.
این متخصص اورولوژی با بیان این كه با توجه به تست‌های مارشال،شرح حال بیمار و علایم بیماری در مورد چگونگی درمان بی‌اختیاری‌های ادرار تصمیم‌گیری می‌شود،افزود:علایم ادرار اورژانسی بی‌ اختیاری ادرار در بیماران دیابتی شدیدتر می‌شود و بی ‌اختیاری را به شكلی تركیبی تبدیل می‌كند و برای درمان آن علاوه بر جراحی،درمان‌های خوراكی نیز باید در نظر گرفته شود.
وی ادامه داد:در حال حاضر برای آن دسته از مبتلایان به بی‌اختیاری ادرار كه بیماری‌های زمینه‌ای دیگری ندارند نیز درمان‌های خوراكی در نظر گرفته می‌شود.به این ترتیب پس از جراحی و رفع نقص آناتومیك، داروهای كاهش تكرر ادرار تجویز می‌شود و همچنین با آموزش ورزش‌هایی به بیمار به تدریج مصرف داروها كاهش می‌یابد و در جهت كنترل بیشتر تلاش می‌شود.
این متخصص اورولوژی با تاكید بر انجام ورزش‌های لگنی چه در زمان قبل از ازدواج و چه پس از آن،به منظور تقویت عضلات لگن و جلوگیری از بی‌اختیاری ادراری،ادامه داد:به این منظور علاوه بر ورزش‌ های لگنی،پیاده‌روی،شنا و فشار متقابل بر روی هر پا توصیه می‌شود.این چنین ورزش‌ هایی در كاهش علایم این بیماران چه مجرد و چه متاهل بسیار مفید است.
این عضو انجمن اورولوژی به زنان توصیه كرد كه از انجام ورزش‌های سنگین به دلیل افزایش فشار بر كف لگن خودداری كنند. 
يکشنبه 14/4/1388 - 20:43
دعا و زیارت
آغاز مراسم معنوی اعتكاف از امشب
 
معتکفین از امشب در مساجد گردهم می آیند تا از بامداد پا در وادی عرفانی ایام الابیض بگذارند و روزهای 13، 14 و 15ماه رجب مصادف با 15، 16 و 17 تیر با راز و نیاز با پرودگار خویش مشغول شوند.
 
 همزمان با شب میلاد مولود کعبه مولی الموحدین حضرت علی علیه السلام از امشب «یکشنبه شب» مراسم معنوی اعتکاف آغاز می شود.

مراسم معنوی و روح بخش اعتکاف از امشب با حضور بیش از 500 هزار نفر از عاشقان ذات اقدس الهی در2400 مسجد ایران برگزار می شود.

براساس اعلام سازمان تبلیغات اسلامی بیش از 70 درصد از معتکفان را جوانان تشکیل می دهند که از این بین حدود 65 درصد خواهران و 35 درصد برادران هستند.

رنجبران ،‌ معاون فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری با اشاره به استقبال بی سابقه دانشجویان کشور از این مراسم معنوی گفت: افزایش30 درصدی دانشجویان متقاضی شرکت در این مراسم در مقایسه با پارسال نشان از وجود عشق عمیق الهی و معنویت در بین نسل جوان دارد.

وی افزود: پارسال 25 هزار دانشجو متقاضی ثبت نام بودند اما امسال تقریبا با30 درصد افزایش جمعیت دانشجویان متقاضی روبرو بودیم، به نحوی که 34 هزار دانشجو ثبت‌نام کردند.

براساس اعلام وزارت آموزش وپروش ،‌ طبق نیازسنجی‌ های به عمل آمده با توجه به درخواست‌های مکرر دانش ‌آموزان و استقبال زیاد و افزایش 40 درصدی تقاضای دانش‌آموزان برای شرکت در مراسم اعتکاف ، دومین اعتکاف دانش ‌آموزی با هدف تهذیب نفس، ایجاد زمینه و فرصتی برای عبادت خالصانه ، خودسازی و ارتقای سطح بینش معنوی دانش‌آموزان برنامه‌ریزی و اجرا می ‌شود.

تقاضای بیش از 15 هزار دانش آموز دختر و پسر در ایران برای حضور در مراسم اعتکاف جلوه ای زیبا از خلوص نیت و حضور نوباوگان و آینده سازان کشور در این مراسم معنوی است.

معتکفین از امشب در مساجد گردهم می آیند تا از بامداد پا در وادی عرفانی ایام الابیض بگذارند و روزهای 13، 14 و 15ماه رجب مصادف با 15، 16 و 17 تیر با راز و نیاز با پرودگار خویش مشغول شوند.

پیام آیت الله مکارم شیرازی به معتکفان

آیت الله مکارم شیرازی در پیامی اعتکاف را عبادتی بسیار مهم و سازنده خواند. در این پیام دل کندن از علائق مادی مناجات ، راز ونیاز مداوم ، اصلاح خطاهای گذشته و گام برداشتن به سوی آینده ای مملو از تقوا و قداست از ویژگی های اعتکاف دانسته شده و آمده است :

در دنیایی که این همه شور و شر از در و دیوارش می بارد و بسیاری از رسانه های جهان شب و روز همه به ویژه جوانان را به فساد و آلودگی دعوت می کنند این عبادت بسیار مهم و سازنده و بازدارنده اسلامی درخشش فوق العاده ای دارد.

آیت الله مکارم در این پیام با اشاره به اینکه اعتکاف زمان خاصی ندارد انتخاب سه روز نیمه ماه رجب را به دلیل همزمانی با میلاد خجسته امیرالمومنین علی (ع) و تقارن با ایام ماه رجب به عنوان ماه ویژه عبادت و بندگی دارای اهمیت خاصی دانسته و افزوده است :

من به همه شما عزیزان مخصوصاً جوانان بسیار عزیز که اکنون در حال اعتکاف یا در آستانه آن هستید درود می فرستم و عرض می کنم هر چه می خواهید از خدا بخواهید و تا می توانید با او راز و نیازکنید و تا آنجا که توان دارید تقوا و پاکی و ایمان واخلاص رادر وجود خود ذخیره کنید و لذت مناجات باخدا را با هیچ چیز مبادله ننمائید و سرانجام برای حل مشکلات همه مسلمین جهان دعا کنید.

پیام آیت الله صافی گلپایگانی به معتکفان

آیت الله صافی گلپایگانی به مناسبت آغاز ایام اعتکاف ماه رجب پیامی صادر کرد. در بخشی از این پیام آمده است: سلام بر ماه مبارک رجب ، سلام بر رجبیون ، سـلام و تحیات بر روزه داران و غفران و رحمت الهی بر اعتکاف کنندگان ، سلام بر شما عزیزانی که ندای این الـرجبیون را لبیک گفته و بر سر سفره رحمت خداوند متعال نشسته اید و از نعمتهای بیکران آن بهره مند می شوید ، بر خود ببالید و به این سعادت بزرگ افتخار کنید وشکر خدای منان را بجا آورید.

آیت الله صـافی گلپایگانی در این پیام عبادت و تقرب بـه خداوند را حیات حقیقی و غیر قابل مقایسه بـا لذات دنیوی دانسته و خطاب به معتکفان افزوده است: این اوقات گرانبها را غنیمت شمرید و برای خود و دیگران و نجات ممالک اسلامی از شر دشمنان اسلام و پیروزی وسربلندی مسلمانان جهان دعا کنید وفرج حضرت بقیه الله الاعظم (عج) را از خداوند متعال مسئلت نمائید.

اعتکاف جداشدن از ظواهر دنیوی است

عضو مجلس خبرگان رهبری گفت : ایام اعتکاف فرصت مناسبی برای جدا شدن انسان از دلبستگیهای دنیوی ، پیوند با معنویات و آشنایی بیشتر با ذات احدیت است.
 
آیت الله حائری شیرازی درهمایش توجیهی معتکفان حرم رضوی با عنوان اعتکاف ابرار در رواق امام خمینی حرم امام رضا (ع) افزود : اعتکاف جداشدن ازعالم ظاهر و انس گرفتن با خداوند متعال است.

معاون اماکن متبرکه و امور زائران آستان قدس رضوی نیز دراین مراسم گفت: از 40 هزار متقاضی اعتکاف درمسجد جامع گوهرشاد 2 هزار مرد و 2 هزار زن برای اعتکاف درحرم رضوی به صورت قرعه کشی انتخاب شده اند.

ممتاز افزود: این افراد روزهای سیزدهم و چهاردهم ماه رجب درمسجد جامع گوهرشاد و حرم مطهر رضوی معتکف می شوند. بیان احکام شرعی ، سخنرانی وعاظ و مبلغان دینی ، مداحی ذاکران اهل بیت عصمت و طهارت ، قرائت زیارت عاشورا ، دعای ام داوود ، تلاوت قرآن مجید و عزاداری ازمهمترین برنامه ها و مراسم اجرایی در ایام اعتکاف درحرم مطهر رضوی است.دراین ایام معتکفان می توانند با استفاده ازکارتهای ویژه سحری و افطاری دریافت کنند.
يکشنبه 14/4/1388 - 20:43
کامپیوتر و اینترنت

تفاوت جاوااسکریپت با جاوا

تقریباً در هر جا که آموزش جاوااسکریپت هست این مطلب هم مشاهده می شود چون خیلی ها فکر می کنند که این دو با هم یکی بوده یا حداقل اینکه جاوااسکریپت ساده شده زبان جاوا برای کاربرد در وب می باشد که اصلاً این چنین نیست.

همانطور که میدانید جاوااسکریپت متعلق به شرکت نت اسکیپ می باشد اما زبان جاوا متعلق به شرکت Sun Microsystems است. جاوااسکریپت در اصل یک زبان اسکریپت نویسی است نه یک زبان برنامه نویسی کامپیوتر، شاید بتوان اسکریپتها را یک نوع زبان برنامه نویسی خیلی سبک و ساده نامید اما جاوا یک زبان برنامه نویسی کاملاً پیچیده مانند زبان C است. تفاوت دیگر آنها اینست که جاوااسکریپت توسط یک برنامه مفسر یعنی interpreter  در مرورگر تعریف و تفسیر شده تا قابل اجرا باشد و حتماً هم این کار در مرورگر انجام می شود اما برنامه های جاوا باید توسط یک کامپایلر Compiler ، کامپایل شده که کامپایل شدن یعنی جمع آوری اطلاعات مورد نظر و ترجمه آن اطلاعات به زبان قابل فهم برای کامپیوتر و تبدیل آن به یک برنامه کاربردی واحد و مستقل برای کاربر را گویند. به همین دلیل برنامه های جاوا را که اپلت applet می نامند، مستقل اجرا می شوند. البته اپلتهای جاوا را می توان در صفحات وب هم گنجاند.

در یک جمله می توان گفت که جاوااسکریپت فقط در صفحات وب تأثیرگذار است اما زبان جاوا برای خلق برنامه های پیچیده در کامپیوتر ساخته شده است.

 

 

قابلیتهای جاوااسکریپت

اکنون که یک مفهومی از زبان جاوااسکریپت را در ذهن دارید، باید ببینیم که با آن چکار می توانیم انجام دهیم یا بهتر بگویم که جاوااسکریپت چه کاری برای ما انجام می دهد و چه قابلیتهایی را در مرورگر ایجاد می کند.

در حقیقت جاوااسکریپت یک ابزار برای طراحان وب و نویسندگان کدهای HTML می باشد. جاوااسکریپت دارای ترکیباتی ساده نسبت به زبانهای برنامه نویسی است که براحتی می توان آنها را داخل کدهای اچ تی ام ال یک صفحه قرار داد و از آنها استفاده کرد. یکی از قابلیتهای ویژه جاوااسکریپت رایگان بودن آن است که اگر شما زبان HTML را بدانید، می توانید با کمی دانستن جاوااسکریپت کدهای آماده که بیش از 2000 نوع از آنها در وب وجود دارد را در صفحات خود بکار گیرید.

با استفاده از این زبان می توانید متنهای پویا و متحرک در صفحات و در نقاط مختلف مرورگرها مانند نوار وضعیت آنها خلق کنید. یکی دیگر از قابلیتهای این زبان عکس العمل نشان دادن به وقایع و اتفاقات می باشد بطور مثال واکنش نسبت به کلیک یکی از دکمه های موس یا فشردن یک کلید بر روی کیبورد و یا انجام عملی هنگام بسته شدن صفحه مرورگر.

جاوااسکریپت حتی می تواند کدهای اچ تی ام ال را بخواند و یا تولید کند که توسط این خاصیت می توانید در هر زمان خاص یک متنی را تولید یا تغییر دهید و یا در زمانی مشخص عکسی را جایگزین عکسی دیگر کنید.

یکی از بهترین ویژگیهای جاوااسکریپت، اعتبار بخشیدن به اطلاعات می باشد مثلاً شما یک فرمی برای ارتباط با کاربر خود ساخته اید و می خواهید قبل از اینکه آن اطلاعات به سرور فرستاده شود، بازبینی شده تا اگر مشکلی وجود داشته باشد به کاربر اطلاع داده شود تا در صدد رفع آن برآید. چون جاوااسکریپت اصطلاحاً Client side است، یعنی در سیستم کاربر اجرا شده و مستقل از وب سرور است می تواند ترافیک روی سرور را کم کرده که این موضوع یک امتیاز مثبت برای میزبانان وب محسوب می شود.

يکشنبه 14/4/1388 - 13:47
طنز و سرگرمی
بوق نزنید راننده خواب است !!!

حسنی به مکتب نمی رفت باباش گذاشت کمک شوفری

انل متل رفاقت ، دل به تو كرده عادت ، برات دعا می كنم ، اینه رسم‎ صداقت

دنبالم نیا ، آواره میشی !!!

گلگیرم ولی گل نمی گیرم !

عشقو برات کشیدم میون موج دریا
رو ماسه هاش نوشتم دوست دارم یه دنیا

در ماهیتابه عشقت سوختیم
بی وفا روغن بریز !

هندونه بده قاچ كنیم
لوپتو بده ماچ كنیم !


ما ز یاران چشم یاری داشتیم
هندوانه كاشتیم اما كدو برداشتیم

احتیاط کن
التماس نکن !!!

ای صوفی برو لقمه خود گاز بزن
کم پشت سر خلق خدا ساز بزن

آبمیوه صداتم ،
چرخ کرده نگاتم ،
قربون اون چشاتم ،
کشته خندهاتم ،
من مرده حیاتم ،
تا عمر دارم فداتم ،
بعد از مرگم خاک پاتم ،
تا هستی خاطرخاتم
يکشنبه 14/4/1388 - 13:47
ازدواج و همسرداری

تفاوت عشق و هوس ( در ارتباط دختر و پسر یا در ازدواج )

1 – عشق معطوف به غیر از خود است. در حالیكه محور هوس خود فرد و لذت اوست. جملات زیر را مقایسه كنید:
- ( من) دوستت دارم
- ( من) برات می میرم
- (برای من) هیچ كس مثل تو نمی شه
- ( من ) همیشه به فكر توام
- ( من) را فراموش نكن
- ( من ) از تو رنجیدم
در حالیكه در عشق، توجه به حالت ها و لذت های خود نیست و خواست و شرایط معشوق جایگزین خودخواهی فرد می شود.
جمله معشوق است و عاشق پرده ای
زنده معشوق است و عاشق مرده ای


2 – هوس پاسخ به یك نیاز جسمانی و روانی است، مثل نیاز به آب، نیاز به اكسیژن ، نیاز به غذا. ولی عشق فراتر از یك چنین نیازی هست. عشق فراهم آورنده رشد و خودشكوفایی فرد است. لذا فرد عاشق خود را خوار نمی كند، كوچك نمی كند. عشق عزت و احترام دارد و این احترام از روی بی نیازی و بزرگی عشق حاصل می شود. شاید در فیلم ها دیده و شنیده باشید كه فردی می گوید« من عشق را گدایی نمی كنم».
هر چه جز عشقست، شد ماكولِ[1] عشق
دو جهان یك دانه پیش نَولِ[2] عشق
دانه یی مر مرغ را هرگز خورَد؟
كاهدان مر اسب را هرگز چَرَد[3]؟


3 – عشق محدود كننده و زندانی كننده معشوق نیست. عشق آزاد كننده است. اگر فردی را مجبور كنیم كه همه علائق ، سلیقه ها و تفكراتش را فقط متوجه ما كند و فقط به ما بیندیشد، او را محدود به خودمان كرده ایم، نه اینكه عاشق خودكرده باشیم. در واقع این عشق نیست، این یك هوس است و ما را وابسته به شخص دیگری نموده است.
آن كه او بسته غم و خنده بود
او بدین دو عاریت زنده بود
باغ سبز عشق، كو بی منتهاست 
جز غم و شادی درو بس میوه هاست
عاشقی زین هر دو حالت، برترست
بی بهار و بی خزان ، سبز و ترست
در نگنجد عشق در گفت و شنید
عشق، دریایی ست قعرش ناپدید.
 
4 – عشق با بدبینی و سوء ظن همراه نیست. عشق یك اعتماد است. یك اطمینان است و پس از شناخت رفتار، گفتار و احساسات معشوق، و به جهت یك آگاهی عمیق به وجود می آید. لذا ابتدا اعتماد به وجود می آید و بعد عشق منعقد می شود.
بعضی ها می پرسند «باید اول عاشق شد بعد ازدواج كرد یا اول ازدواج كرد بعد عاشق شد؟!»
در جواب باید گفت: اگر بعد از ازدواج بخواهی عاشق بشوی كه كار از كار گذشته است و آن فرد هر خصوصیت یا رفتار و یا افكار و احساسی كه داشته باشد، باید تحمل كنید، نام این عشق نیست.
از طرف دیگر بدون بررسی ، شناخت ، تحقیق و ارتباط رسمی چگونه می توان عاشق فردی شد تا در پی آن ازدواج كرد؟ ( یعنی روش عاشق شدن قبل از ازدواج چگونه است)
خلاصه اینكه، طی یك فرایند رسمی كه خانواده ها در جریان هستند، و ارتباطات شما آشكار و شفاف هست. با مشورت و بررسی شما و خانواده هایتان از فرد مقابل آگاهی به دست می آورید، تناسب رفتارها، نقاط ضعف ، احساسات و افكار یكدیگر را می سنجید و سایر معیارهای مطلوب را دقیقا ارزیابی می كنید. بدیهی است كه اگر این موارد مثبت باشد خواه ناخواه شما عاشق فرد می شوید( نه هوس پیدا كنید).
اما هوس اینست كه معمولا به صرف مجاورت ایجاد می شود. هم كلاسی، هم محله ای، همكار، فامیل و ...، می بینید، خنده ها و عشوه هایش را حس می كنید، شیطنت ها ، بازیگوشی ها، و كلاس گذاشتن هایش را نظاره می كنید، به دلتون می افتد كه عاشقش هستید و با خیالات مستمر از او غولی می سازید كه فقط بعد از ازدواج شكسته می شود و واقعیت آن روشن می شود. معمولا چنین دو نفری به جای شناخت یكدیگر، انرژی خود را صرف احساسات یكدیگر می كنند، دل می دهند و قلوه می گیرند، هر روز به تعداد زیادی برای یكدیگر می میرند، یا حداقل غش می كنند  و تعارفات كلاس بالا نصیب هم می كنند، از وجود یكدیگر ممنون می شوند، از هم زیاد تشكر می كنند، با مطالعاتی كه در مورد مخ زنی دختر یا پسر در اینترنت یا ....آموخته اند سعی می كنند طرف مقابل را شیفته خود سازند ( به هر قیمتی)به هم زیاد كادو می دهند، متون ادبی جالب ، آهنگ های احساس نواز، و مبالغه های غیر عقلانی به یكدیگر پیشكش می كنند، كم كم نقش پدر، مادر، دوستان، همكاران و ... را حذف كرده و همه را یك جا به محبوب خود پیشكش می كنند، و وقت خود را یا با او پر می كنند یا با خیالات او سر می كنند و در خیالات خود او را تك ستاره ای می دانند كه آسمان قلب آن ها را نورانی می كند، بدون او زندگی معنی و مفهوم و شور خود را از دست می دهد. او یك انسان نیست، یك فرشته است، او هیچ عیبی ندارد، و فقط و فقط مهر و عشق و صفا و نقاط مثبت است. تصور از دست دادن او ، كابوسی وحشتناك هست. مفعول شعرهای تمام ترانه های شاد و غمناك به نوعی به محبوب آنها بر می گردد، واین گونه این احساسات غیر قابل كنترل می شود ، در حالی كه عشق همان طور كه گفته شد، فرایند مشخصی از آگاهی می باشد. منظور این نیست كه از احساس تهی باشد، نه ، اما احساس یكی از پارامتر های مهم در كنار پارامترهای آگاهی هست كه نمی تواند جای خالی دیگر خصیصه ها را پر كند.
احساس انفجار آمیز در رابطه ها منجر به تحریف واقعیت ها شده و آنقدر آب را گل آلود می كند كه خود فرد به هیچ وجه قادر به شناخت صحیح طرف مقابل خود نیست. و پس از فروكش كردن احساست، پس از ازدواج ، تفاوت میان خیالات خود و واقعیت ها را درك می كنند
. 
5 – عاشق، خود را ملزم می داند كه حریم عشق و معشوق را رعایت كند و هنجارها را به نفع لذت خود نمی شكند. عاشق در پی كام گرفتن از معشوق، پیش از آنكه این حریم كامل و رسمی شود، نیست. باید كانون خانواده شكل گیرد و انعقاد پیمان زناشویی انجام پذیرد و طرفین مسئولیت زندگی و تعهد كامل را نسبت به هم بپذیرند. هر گونه خلوت، لمس و ارتباطی كه جنبه لذت جویی داشته باشد (قبل از تعهد كامل زناشویی و در چارچوب قانون)، صرفا آسیب پذیری عشق را به همراه دارد و این آزمایش كردن عشق نیست، بلكه سیراب كردن هوس و عطش شهوانی است.
عشق هایی كز پیِ رنگی بُوَد
عشق نَبوَد ، عاقبت ننگی بود   
 
6 –  چنین مواردی از نشانه های هوس هستند: زودرنجی، قهر و آشتی ، دل خوری، نگرانی، تردید ، عجله در به نتیجه رسیدن، امروز و فردا كردن، زبان بازی كردن، با چند نفر ارتباط صمیمی وعمیق عاطفی گرفتن، رویاپردازی در مورد فرد، چشم پوشی از نقاط ضعف آن شخص و ... ، همه از نشانه های هوس است، در حالی كه عشق ، قامتی رعناتر، بزرگتر ، قوی تر و منحصر به فرد دارد و از همه مهم تر آرامش بخش است و نگرانی از درست رفتن، ندارد. عشق هایی كه نگرانی آفرین، اضطراب آور و دمدمی مزاج و به ظواهر فرد بستگی دارد، همان هوس ها هستند كه « محور من» در آنها قوی است . یعنی فرد همه چیز را برای خودش می خواهد ، نه معشوق
هر كه را جامه ز عشقی چاك شد
او ز حرص و جمله عیبی پاك شد
شاد باش ای عشقِ خوش سودای ما
ای طبیبِ جمله علت هایِ ما
ای دوایِ نخوت و ناموسِ ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
جسمِ خاك از عشق ، بر افلاك شد
كوه، در رقص آمد و چالاك شد
 
7 – عشق پیش نیاز لازم دارد یعنی فرد باید رشد كند و از مراحلی بگذرد تا نوبت به عاشق شدن برسد. كسی كه هنور با والدینش درگیر است، سازگاری با همكاران ندارد، رابطه صمیمانه ای با دوستانش ندارد. افسرده و مضطراب است، تصمیم های مهمی در زندگی نگرفته یا به اجرا در نیاورده است، از این شاخه به آن شاخه می پرد، هدف زندگی خود را شفاف ترسیم نكرده است. و حتی در انتخاب هنجارها به انتخاب ثابتی برای وضع ظاهری ، پوشش و نحوه رفتارش نرسیده است و مردد بوده و روز به روز شكل به شكل می شود و هویت خود را نیافته است، مانند كودك پیش دبستانی است كه برای اردو به دانشگاه رفته باشد، او هرگز نمی تواند در نقش دانشجو باشد. حتی اگر بر روی صندلی های دانشگاه بنشیند. لذا عشق پس از بلوغ عاطفی ، بلوغ اجتماعی، بلوغ فكری، بلوغ روانی و ...، پیدا می شود، در غیر این صورت فقط هوس خامی بیش نیست.
 
8 – عشق باید یك وحدت و یكپارچگی بین شما ، افراد و همه هستی ایجاد كند. اگر رابطه دختر و پسری، با پنهان كاری، تعارض ، درگیری با دیگران، احساس گناه، اضطراب، تردید، و قطع روابط اجتماعی با دیگران، مشكل در شغل ، تحصیل ، روابط خانوادگی و ...، همراه هست باید مطمئن شد كه هوس، خود را به جای عشق به آنها معرفی كرده است. و چنین شروعی برای رابطه، پایان هایی به مراتب دردناكتر و فجیع تر به همراه دارد.
در نگنجد عشق در گفت و شنید
عشق، دریایی ست قعرش ناپدی
 

 ماكول: خورده شده[1]
 نَول: منقار[2]
 چَرَد: بچرد، چرا كند[3]

يکشنبه 14/4/1388 - 13:47
موبایل
تفاوت بازدیدکننده، صفحات دیده شده و هیت که در گزارش‌‌دهی از سایت‌ها ارائه می‌‌شود در چیست؟

مفاهیم: شمارنده وب چیست؟

بازدید کننده(Visits):
به هر فردی که وارد یک وب سایت شود بازدیدکننده می‌گویند که می‌تواند یک صفحه و یا 100 صفحه از سایت را باز کند ولی در حقیقت یک فرد است.

صفحات دیده شده(Views):
به میزان صفحاتی که کاربر در طول بازدید از یک سایت باز می‌کند اطلاق می‌شود که ممکن است یک فرد چندین صفحه را ورق بزند.

هیت(Hits):
هر صفحه ممکن است از موارد متعددی مثل عکس، متن، فیلم، صدا و یا هر چیزی دیگری تشکیل شده باشد که با هر بار بازشدن صفحه این موارد از سرور فراخوانده می‌شود، این مجموعه هیت را تشکیل می‌دهند.

برای درک بهتر این مفاهیم بهتر است فرض کنید وارد یک سایت می‌شود –حالا شما نقش بازدید کننده را دارید- پنج صفحه از این سایت را باز می‌کنید و می‌بینید – صفحات دیده شده- هر کدام از صفحات 4 عکس دارند. پس شما برای سرور این سایت این آمار را ثبت کردید:

Visits: یک نفر
Views: پنج صفحه
Hits: بیست و پنج

کدام یک مفید‌تر هستنند؟
اگر سایت شما جنبه تجاری دارد و می‌خواهید از حجم واندازه صحبت کنید برای مشتریانتان از هیت سایت تعریف و تمجید کنید.

ولی اگر سایتی دارید که روندهای جاری را تعقیب می‌کند از visits و views استفاده کنید که در حقیقت نشان دهنده واقعی تعداد افرادی است که به سایت شما رجوع می‌کنند و صفحات مختلف را در آن می‌بینند.

سایت‌های معتبر که خوانندگان وفادار دارند به میزان صفحات دیده شده تکیه می‌کنند و آن‌را مایه مباهات خود می‌دانند.    
يکشنبه 14/4/1388 - 13:47
خواستگاری و نامزدی
نكته هایی‌برای تبدیل روزهای كسل‌كننده به شادترین لحظات زندگی
لبخند زدن ساده، سبب می‌شود 43 ماهیچه در صورت شما منبسط و منقبض شوند. در نتیجه فعل و انفعالات مغز تغییر پیدا می‌كند و روحیه شادمانی و نشاط در شما ایجاد می‌‌شود.
محبوبه نورانی
حتما تا به حال برایتان پیش آمده كه از صبح كه از خواب بیدار می‌شوید، خیلی پكر و دلتنگ و بی‌حوصله باشید. این روزها واقعا روزهای وحشتناكی هستند، همه چیز خسته‌كننده و كسل‌كننده است و انگار همه چیز علیه شما پیش می‌رود. در چنین روزهایی احتمالا شما هم آن‌طور كه باید، برای شادی و سرحالی خودتان تلاش نكرده‌اید. مثلا كوچك‌ترین كار برای تقویت روحیه، لبخندزدن است. آیا شما در چنین حالاتی آن را امتحان كرده‌اید یا اینكه اصولا معتقدید در اوج خستگی و كسلی، لبخند فایده ندارد و دردی را درمان نمی‌كند؟ برای مقابله با این روزهای كسالت‌آور، توصیه می‌كنیم تا مدتی راه‌های پیشنهادی ما را امتحان كنید. مطمئن باشید دیگر روزهای كسالت‌بار و خسته‌كننده را نخواهید دید.
)1 لبخند بزنید
در راه رسیدن به محل كار لبخند بزنید و هركس را كه می‌بینید، بگویید <صبح به خیر.> بله، به تمام كسانی كه از كنار شما رد می‌شوند، لبخند بزنید و سلام و صبح به خیر بگویید. به این فكر نكنید كه مردم به عقل شما شك می‌كنند.
محققان دانشگاه میشیگان معتقدند همین لبخند زدن ساده، سبب می‌شود 43 ماهیچه در صورت شما منبسط و منقبض شوند. در نتیجه فعل و انفعالات مغز تغییر پیدا می‌كند و روحیه شادمانی و نشاط در شما ایجاد می‌‌شود. حتی اگر لبخندتان در ابتدا مصنوعی باشد، به زودی طبیعی می‌شود. علاوه بر این، لبخند مسری است و شما می‌توانید با یك لبخند ساده، آن را به تمام دوستان و همكاران خود سرایت دهید و نشاط و روحیه را به آنها هم هدیه كنید.

)2 زیر آفتاب بنشینید
روزهای آفتابی، سعی كنید در آفتاب بنشینید و استراحت كنید. نمی‌دانید نور خورشید چقدر مفید و مقوی و انرژی‌زاست. برای این كه حوصله‌تان سر نرود، می‌توانید هنگام آفتاب گرفتن، روزنامه یا مجله بخوانید. از نظرعلمی ثابت شده است حتی در روزهای سرد زمستانی هم نشستن در آفتاب، بسیار مقوی و مفید است. پروفسور دان اورن، روانشناس دانشگاه ییل، معتقد است: <حداقل روزی 30 دقیقه نشستن در آفتاب، آرامش‌ و روحیه بالایی به فرد می‌دهد و افسردگی و بی‌حالی را رفع می‌كند.> پروفسور اورن همچنین می‌گوید: <قرارگرفتن در معرض نور خورشید، باعث افزایش تولید انتقال‌دهنده‌های پیام عصبی (نوروترنسمیترها) از جمله سروتونین در مغز می‌شود كه افزایش این هورمون، باعث بالارفتن سطح شادی و روحیه می‌شود.> در زمستان، آفتاب ظهر، بهترین شادمانی را برای شما به ارمغان می‌آورد ولی در روزهای گرم تابستان، آفتاب صبحگاهی، شما را به اوج شادابی و نشاط روحی می‌برد.

)3 عسل بخورید
عسل بخورید، تنها یا با چیزهای دیگر مثل چای. دكتر جودیت واریتمن، مدیر مركز تحقیقات سلامت میت )Mit( می‌گوید: <كربوهیدرات‌ها سطح سروتونین مغز را افزایش می‌دهند و باعث آرامش و خشنودی در فرد می‌شوند.>
البته تمام كربوهیدرات‌ها این خاصیت را ندارند، اگر نوعی ماده غذایی كه دارای كربوهیدرات است، چربی داشته باشد، چربی آن، خاصیت كربوهیدرات را خنثی می‌كند. به‌طور مثال در بستنی كه شیر و شكر آن حاوی كربوهیدرات است، چربی شیر، مانع جذب كربوهیدرات می‌شود و تاثیر مثبت آن از بین می‌رود. همچنین اگر ماده غذایی حاوی كربوهیدرات، پروتئین نیز داشته باشد، اسید آمینه موجود در پروتئین هم تقویت روحیه شما را به تاخیر می‌اندازد.‌پس برای این كه سرور و شادمانی در دلتان بار دهد، بهتر است از مواد غذایی دارای كربوهیدرات زیاد و چربی و پروتئین كم استفاده كنید. مواردی مانند قند، شكر، سیب‌زمینی تنوری یا پخته یا حتی یك قاشق عسل مرغوب.

)4 یك لیوان پر، آب خنك
هر وقت احساس خستگی و كسلی كردید، یك لیوان بزرگ آب خنك بنوشید.
با توجه به اینكه 60 درصد بدن انسان از آب تشكیل شده است و حتی 85 درصد بافت مغز نیز آب است، عجیب نیست كه با كمبود آب در بدن، احساس سرگیجه، سردرد، بی‌حالی و یبوست به شخص دست دهد.
حداقل روزی 8 لیوان نوشیدنی مصرف كنید. البته همه نوشیدنی‌ها خاصیت آب را ندارند. به‌طور مثال، كافئین مدر (ادرارآور) است و با مصرف آن، بدن آب بیشتری از دست می‌دهد. بعضی آبمیوه‌ها و نوشیدنی‌ها هم كه دارای سدیم هستند، ذخیره آب بدن را تا حد بسیاری مصرف می‌كنند. پس بهترین گزینه برای نوشیدنی، همان آب یا آب معدنی است.

)5 جوراب ضخیم بپوشید
برای این كه احساس آرامش درونی كنید، جوراب‌های ضخیم بپوشید و دست‌هایتان را دور یك فنجان چای داغ، حلقه كنید.
اگر تاكنون به ماساژ درمانی رفته باشید، حتما دیده‌اید كه آنها دست‌ها و پاهای شما را با جوراب و دستكش‌های گرم می‌پوشانند. دكتر چارلز رایسیون، مدیر كلینیك ایمنی‌شناسی رفتاری دانشگاه اموری، معتقد است: <دست و پای گرم، رابطه بسیار نزدیكی با آرامش و نشاط درونی دارد.>
مطالعات و تحقیقاتی كه راجع به كاهش اضطراب در دانشگاه هاروارد انجام شده، نشان می‌دهد افراد آرام و بانشاط، دست و پای گرمی دارند.
خب، همین حالا جوراب‌های قدیمی و ضخیم‌تان را كه ته كمد یا چمدان انداخته‌اید و دیگر دوستشان ندارید، بیرون بیاورید و بپوشید. اگر در آینه خود را نگاه كنید، حتما لبخند زیبایی را روی لبانتان می‌بینید.

)6 كاكائوی داغ، نوشیدنی شادی‌آور
برای رهایی از كسالت بعدازظهرها، یك لیوان كاكائوی داغ بنوشید. دكتر آلن‌هایریش، معتقد است شكلات یك نوع ماده غذایی بسیار مقوی و انرژی‌زا است، زیرا سرشار است از موادی كه روی فعل و انفعالات مغز تا‡ثیر می‌گذارند و تقویت روحیه را سبب می‌شوند. یكی از مواد موجود در كاكائو، كافئین است كه منبعی غنی از انرژی به شمار می‌آید. ماده بعدی، اندورفین است كه درد را تسكین می‌دهد. همچنین مواد و دانه‌های شبه مخدر موجود در كافئین هم خواص آرام‌بخشی دارند و احساس سرمستی را به ارمغان می‌آورند. اما چنانچه خوردن موادی مانند كاكائو كه كالری بسیار بالایی دارد به هر دلیلی برایتان مضر است یا دوستش ندارید، حتی نفس كشیدن در بخاری كه از كاكائوی داغ برمی‌خیزد نیز شما را مسرور و شادمان می‌كند. دكتر هایریش می‌گوید: <استنشاق بوی مطلوب، مانند بوی شكلات، هم در تقویت روحیه موِثر است و هم عطر شور و شوق و مسرت را در وجودتان می‌پراكند.>

)7 تلویزیون‌ها خاموش
هر وقت كه می‌توانید، آخر هفته، یا حتی روزی یك ساعت، تلویزیون را خاموش كنید و به جای آن، سرگرمی‌های دیگر را امتحان كنید و با خانواده خوش بگذرانید. خاموشی تلویزیون برای تمام افراد خانواده مفید است. تحقیق و بررسی‌های تكمیلی در این باره نشان می‌دهد بعد از تماشای برخی تبلیغات و پیام‌های بازرگانی از تلویزیون، بچه‌ها حالت افسردگی و عصبی پیدا می‌كنند.
با خاموش كردن تلویزیون، شما وقت بیشتری دارید تا ارزش محبت و زندگی واقعی را درك كنید و به دیگران نیز هدیه دهید.هرچند وقت یكبار، كنترل تلویزیون را جایی مخفی كنید تا به همراه تمام افراد خانواده از زندگی لذت ببرید.

)8 به یوگا بپردازید
روی پاهایتان بایستید. شانه‌ها پایین، انگشتان دست را به هم بند كنید و دست‌ها را رو به بالا بكشید. كف دست‌هایتان رو به سقف باشد. پاها را محكم روی زمین فشار دهید و در همین حالت 10 مرتبه آرام، نفس عمیق بكشید. یوگا نه تنها روح شما را تسكین می‌بخشد، بلكه شادابی و طراوت را نیز به شما ارزانی می‌كند.

)9 خاطرات شیرین را مرور كنید
برای انرژی گرفتن و شارژ شدن، روی میز كارتان یكی از عكس‌های زیبا و به یادماندنی خانوادگی كه خاطرات خوشی را برایتان تداعی می‌كند، بگذارید. دكتر جودی وایسر، مدیر مركز عكس درمانی در ونكوور می‌گوید: <خیره شدن به یك عكس، باعث می‌شود هوشیاری شخص به سمت آن موقعیت زیبا و جذاب حركت كند و احساس هیپنوتیزم به فرد دست دهد و احساس كند در آن فضا و زمان است.>
دكتر دیوید كراس، نویسنده كتاب عكس درمانی و سلامت روحی هم معتقد است: <دیدن عكس‌های به یادماندنی، ناراحتی و افسردگی را از میان می‌برد و روحیه و نشاط را جایگزین می‌كند.> بنابراین تعدادی عكس خانوادگی كه شما را به یاد خاطرات زیبایی اندازد، را انتخاب كنید و همراه داشته باشید. یكی را روی میز كارتان بگذارید، یكی را در كیف دستی و بقیه را هر جای دیگری كه فكر می‌كنید احتیاج به تقویت روحیه و انرژی دارید.

)10 اخم‌ها باز!
همیشه خونگرم، مهربان و خوش خلق باشید. دوستانه برخورد كردن حتی وقتی عصبانی و ناراحت هستید، لذت از زندگی و احساس خوشبختی را افزایش می‌دهد. در این خصوص مطالعه‌ای در دانشگاه فارست روی دانشجویان انجام شد و نتیجه این بود كه هم دانشجویان درون‌گرا و گوشه‌گیر و هم دانشجویان برون‌گرا و شاداب، بعد از این كه با هم صمیمی شدند و رفتارشان دوستانه و خونگرم شد، هر دو گروه احساس شادمانی و مسرت كردند و هیچ‌كدام دیگر غمگین و ناراحت نبودند

منبع: هفته نامه سلامت

يکشنبه 14/4/1388 - 13:47
دانستنی های علمی

اگر احیاناً سری به یکی ازرستورانهای بین المللی درکشورخودمان یا کشورهای ثروثمند جهان بزنید، حتماً گرانترین غذای رستوران یا از لیست زیر است یا اینکه مواد تشکیل دهنده آن یکی از مواردی ‏است که در لیست زیر به عنوان گرانترین مواد خوراکی جهان آمده است و شما می توانید با افتخار بگویید ‏که حداقل چهار مورد از ده مورد غذای گران جهان درا یران پرورش و تولید می شود.


۱- خاویار بلوگا
خاویار بلوگا گرانترین ماده خوراکی جهان است که هر کیلوگرم آن افزون بر پنج میلیون تومان فروخته می شود. خاویار که تخم نوعی ماهی است اغلب از دریای خزر به دست می آید. تقریباً ۲۰ ‏سال طول می کشد که یک ماهی خاویار به اندازه ای بالغ شود که بتوان آنرا صید کرد. در زمان صید این ماهی حدود ۲ ‏تن وزن دارد. خاویار معمولاً روی قطعه های کوچک نان تست وبدون نیاز به طعم دهنده به صورت ‏خام سرو می شود.اگرتا به حال خاویار نخورده یا شانس امتحان آنرا ندارید باید به شما بگویم که طعم خاویار نمکی و ماهی مانند است که با خوردن هر دانه تخم خاویار، این مزه تشدید می شود. ضمناً یادتان باشد که خاویار با چیزی که از شکم ماهی سفید به عنوان اشپل ماهی مصرف می کنیم، کاملاً تفاوت دارد.

 

 

۲- زعفران

گرانترین ادویه جهان که با توجه به فصل آن قیمتش ‏درهر کیلوگرم تا ۴ ‏میلیون تومان افزایش می یابد. زعفران سه نوع کلاله دارد. هزاران کلاله زعفران باید توسط دست جمع آوری شود تا چیزی حدود ۳۰ گرم ادویه زعفران به وجود ‏آ ید. این ادویه بسیار خوشبو برای طعم و رنگ بسیاری ازغذا های بین المللی استفاده شده و مزه آن گزنده و شیرین است.لازم به ذکرا ست که مرغوبترین زعفران جهان که بسیار گران می باشد درشمال شرقی ایران رشد می کند.

 

 


۳- قارچ دنبلانی سفید
ازخانواده میوه های زیرزمینی است که به خاطر قیمت بسیار بالایش در جهان معروف است. بوی آن به آجیل بو داده شباهت فراوانی داشته و طعم بسیار قوی دارد به طوری که مصرف ‏آ ن باعث گیجی و آرامش عجیبی شده و اعتیاد آور است. این ماده غذایی گران قیمت که ورق بسیار نازکی از آن در کنارغذاهای بسیار گران بین المللی سرومی شود برای خوشمزه تر شدن در روغن خوابانده می شود.

 

 

۴- گوشت گاو کوبه
اصل این گوشت ازگاوهای تاجیما یوشی در واگیو به دست می آ ید وفقط در بخش هیوگو ژاپن پرورش داده می شود. این گاو طبق سنت های شدید، خاص، مرموز و پنهانی پرورش داده می شوند. غذای آنها فقط شراب وگندم است. گوشت آ نها بسیار ترد بوده و هرکیلوی آن ششصد هزار ترمان ارزش دارد. چربی موجود درا ین گوشت ‏در هیچ گوشت دیگری در جهان یافت نمی شود. گفته می شود که صاحبان ا ین گاوها برای خوشمزه ترشدن گوشت آنها هر روز به آ نها پیغامهای خاص می دهند.

 

 

۵- غذای لانه پرنده
این ماده گران خوراکی از خشک شدن آب دهان نوعی پرنده در هوای آزاد تولید می شود. این ماده بیشتردر چین یافت شده و اغلب به صورت سوپ مصرف می شود اما به صورت شیرینی ‏هم می توان آن را مصرف کرد وقتی این ماده خشک در آب انداخته می شود، حالت ژلاتینی پیدا می کند. چینی هامعتقدند این ماده برای پوست و ریه ما بسیار مفید می باشد.

 

 

۶- ماهی سمی فوگو
این ماهی نوعی غذای بسیار گران قیمت ژاپنی است که بعد از پاک شدن توسط افراد مختصص و در آورده شدن قسمت های سمی مورد استغاده قرار می گیرد. اگر ‏این ماهی به درستی پاک نشود، مصرف آن ممکن است منجربه مرگ شود! یک قطعه بسیار کوچک ازسم این ماهی برای کشتن یک فرد بالغ ‏کافی است. لازم به ذکر است که این ماهی غذای کاملاً اشرافی و خیلی گران قیمت در ژاپن است. برای پخت آن سر آشپز باید دوره های مخصوص رابگذراند. ناگفته نماند که مقدار بسیارجزیی ازسم این ماهی در غذا گذاشته می شود تا باعث رعشه های جزیی و بی حسی جالبی برای مصرف کننده مشتاق شود.

 


7-فوی گراس
پس ازخاویار این ماده دومین ماده خوراکی اشرافی ‏در غرب است. این غذا در واقع همان جگر اردک یا غاز است که توسط متد خاصی تولید می شود. در این متد دانه ها توسط لوله های مخصوصی به گلوی غاز یا اردک فرستاده شده و جگر اردک یا غاز شروع به ساخت چربی اطراف دانه ها می کند. مزه این غذا شباهت بسیاری به کره دارد که با طعم خاک مخلوط شده است.

 

 

۸- شاه میگو
فروش این نوع خرچنگ سالانه مبلغی معادل ۱/۸ میلیون دلار به صنعت فروش محصولات دریای جهان پول تزریق می کند. زیستگاه این جانور دریایی آبهای شور، دریاهای صخره دار و آبهای کثیف می باشد. آنها اغلب در زیر صخره ها زندگی می کنند. برای پخت این نوع خرچنگ آنها را به ‏صورت ناگهانی وارد آب درحال جوش کرده و باعث کشته شدن ناگهانی خرچنگ می شوند.گوشت این نوع خرچنگ معمولاً با کره آب شده سرو می شود.

 


۹- قارچ ماتسوتاکه
ماتسوتاکه یک نوع قارچ خوراکی ژاپنی است. این قارچ جزو گران قیمت ترین مواد خوراکی ژاپن می باشد. برداشت سالانه ا ین نوع قارچ محدود و کمتر از هزار تن است. درموارد بسیار نادر این نوع قارچ درچین، کره و کانادا رشد می کند. کشت و برداشت این قارچ بسیار سخت بوده و در فصل اول برداشت و یا همان نوبرانه خودمان، افزون برکیلویی دو میلیون تومان به فروش می رسد.

 


۱۰- صدف خوراکی
‏ نام این صدف برای گروه بسیار بزرگی ازسخت ‏تنان که زیستگاهشان آب های شور است، استفاده می ‏شود. می توان گفت که به جز این نوع صدف، بقیه سخت تنان دریایی ارزش فروش در بازار را ندارند. این صدف اغلب خام و با چکاندن قطره ای آب لیمو سرو می شود. خوردن این صدف نیروی جنسی را افزایش می دهد
يکشنبه 14/4/1388 - 13:47
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته