• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 11098
تعداد نظرات : 597
زمان آخرین مطلب : 3556روز قبل
داستان و حکایت

 

نزدیک افطار بود حامد که امسال اولین سال روزه داریش بود نگاهی به سفره انداخت و گفت کاش یه ظرف آش هم توی سفره بود. چیزی نگذشت که صدای زنگ شنیده شد .یه نفر یه ظرف آش نذری گذاشت توی دستای مادر و رفت .مادر لبخندی زد و گفت این دفعه یه چیز مهمتر بخواه.

حامد روزه شو با همون آش باز کرد و خیلی هم ازش لذت برد .بعد از افطار به مادرش گفت :خیلی دوست دارم ما هم بانی بشیم و برای افطار یه چیزی بین روزه داران پخش کنیم این جوری به ثواب افطاری هم می رسیم. مادر گفت اتفاقا من نذر دارم تو ایام شهادت حضرت علی شله زرد بپزم.

روز نوزدهم ماه مبارک ،پدر با یه دیگ بزرگ وارد خونه شد و بساط شله زرد رو راه انداخت . بعد از ظهر شله زرد آماده شد .پدر اونا رو توی ظرفهای یه بار مصرف ریخت .مادر با دارچین و خلال بادام، روی اونها رو تزیین کرد حامد هم، شله زرد ها رو توی آپارتمان بین همسایه ها تقسیم کرد همه شله زردها به جز یه ظرف که برای خودشون گذاشته بودند ،تموم شد.حامد اون روز بیشتر از هر روز گرسنه و خسته بود در حالیکه برای خوردن شله زرد بی قرار بود سر سفره نشست و منتظر صدای اذان شد که صدای زنگ، شنیده شد! پشت در یه غریبه بود که دنبال شله زرد اومده بود .مادر به غریبه گفت متاسفانه دیگه چیزی نمونده .اما غریبه گفت من فقط یه کمی برای تبرک می خوام آخه مادرم مریضه! بلکه شفا بگیره .

حامد نگاهی به پدر و نگاهی به ظرف شله زرد انداخت ؛پدر لبخندی زد ،حامد سریع ظرف رو برداشت و توی دستای غریبه گذاشت و گفت خدا مادرتو شفا بده .مادر با خوشحالی زیادی به حامد نگاه کرد و گفت خدا قبول کنه پسرم .

صدای الله اکبر، اعضای خانواده رو دوباره دور سفره جمع کرد. حامد که دیگه خسته به نظر نمی رسید قبل از اینکه اولین لقمه نون و پنیر و برداره از پدرش پرسید: از کجا بدونیم خدا از ما قبول کرده یا نه ؟ پدر گفت خوش بینی و امید واری به لطف و کرم خدا خودش یه عبادته .اما اگه دوست داری از لطف و کرم خدا چیزای بیشتری بدونی، امشب ترجمه سوره انسان رو بخون .یه داستانی توی این سوره نوشته شده که یه کمی شبیه به ماجرای امشبه ولی خیلی بالاتر و عالیتره! با خوندن این داستان ،هم خدارو بهتر می شناسی هم بنده های خیلی مومن و فداکار رو .راستی بچه ها شما هم امشب ترجمه این سوره شریفه رو بخونید ببینید چرا پدر حامد این سوره رو پیشنهاد کرده ؟

منبع:nogolan.org

چهارشنبه 7/4/1391 - 18:19
داستان و حکایت

 

 

 

مهتاب کوچولو دخترکوچولوی نازیه که در یک خانه ی کوچک با مامان وباباش زندگی میکند. او آسمان را خیلی دوست دارد.شبها قبل ازخواب به ستاره های آسمان نگاه می کند و با آنها حرف می زند. اودختر خیلی مرتب و منظمی است و کارهایش را خوب انجام می دهد.مامان و باباش خیلی دوستش دارند و از او راضی هستند .شبها که مهتاب کوچولو به رختخوابش می رود تا بخوابد، همین که چشمهایش را می بندد، فرشته ی مهربان از پنجره وارد اتاقش می شود وکارهای خوب مهتاب را می شمارد و  به تعداد کارهای خوبی که مهتاب  در آن روز انجام داده ،برایش از آسمان ستاره می چیند و می گذارد روی سقف اتاق.سقف اتاق مهتاب به خاطر کارهای خوبش، پر از ستاره های کوچولوشده است. اگر روزی اشتباه کند وحواسش هم نباشد، فوری معذرت خواهی میکند.یک روز که مهتاب  رفته بود کودکستان،دوستش ستاره،خیلی دیر آمد.مهتاب ازاو پرسید:«ستاره چرا دیر اومدی؟ »ستاره گفت:« آخه مامانم مریض بود نتونست منو به موقع بیاره .» مهتاب متوجه شد که لباس ستاره اتو ندارد و موهایش هم به هم ریخته است.مهتاب نگاهی به سرتاپای ستاره انداخت و به او گفت:«ستاره خیلی خنده دار شدی لباسات ، موهات… وای چقدر امروز خنده دار شدی!» بعد هم به ستاره خندید. ستاره خیلی ناراحت شد اما به روی خودش نیاورد و چیزی نگفت.آن روزوقتی مهتاب به خانه رفت ،ناهارش را خورد و در کارها به مامان کمک کرد، تمام کارهایش را هم خوب انجام داد تا شب .آن شب موقع خواب چشمهایش را که بست، منتظر فرشته ماند اما هرچه صبر کرد فرشته نیامد.دوباره چشمهایش را بست اما فرشته مهربان نیامد که نیامد. مهتاب با خودش فکر کرد؛ گفت خوب من امروز صبح که از خواب بیدار شدم رفتم دست وصورتم رو شستم ،به مامان و بابا سلام کردم. صبحانه رو کامل خوردم،مامان لباس تنم کرد.وسایلمو برداشتم رفتم کودکستان،برگشتم خونه تلویزیون دیدم، تمرینهامو انجام دادم خوراکی خوردم با دوستم بازی کردم بعد از شام هم که مسواک زدم… او هرچه فکرکرد، نفهمید چه کار کرده که فرشته مهربان به سراغش نیامده. مهتاب آنقدر با خودش فکر کرد که خوابش برد.صبح که از خواب بیدار شد دید هیج ستاره ای روی سقف اتاقش نیست. خیلی ناراحت شد.می خواست گریه کند که مامانش آمد و گفت: مهتاب جان سلام چرا نمیای دست وصورتت رو بشوری؟ مهتاب چیزی نگفت.سلام کرد و رفت کارهایش را انجام داد و با مامان رفتند کودکستان .ستاره هم آمده بود .مهتاب تا ستاره را دید گفت: ستاره مامانت خوب شده دیگه؟ ستاره گفت:«آره ببین امروز مرتب شدم  لباسم موهام …. دیروز آخه مامانم مریض بود،نتونست منو آماده کنه،منم یه خرده نامرتب اومدم.» مهتاب یک دفعه چیزی یادش آمد؛ به ستاره گفت: تو دیروز ناراحت شدی؟ستاره گفت:« آره ناراحت شدم .»مهتاب همان جا از ستاره معذرت خواهی کرد و صورت اورا بوسید و فهمید که به خاطر چی فرشته مهربان نیامده بود.چون از این که مهتاب،دوستش را مسخره کرده بود؛ناراحت شده بود. ساعتها گذشت و شب از راه  رسید. مهتاب بی صبرانه منتظر وقت خواب بود. وقتی خوابید و چشمهایش را بست،فرشته مهربان آمد. مهتاب به او سلام کرد. فرشته مهربان گفت:« سلام دختر مهربونم سلام گلم تو چقدر خوبی .عزیزم مهتاب چشمهاتو ببند.» مهتاب هم چشمهایش را بست یک دفعه سقف اتاقش پر از ستاره های درخشان شد. فرشته گفت:« این ستاره ها برای دختر خوبم که خیلی گله. خودش که خوبه تازه به دوستاش هم خوبی میکنه و کسی رو ناراحت نمی کنه. مهتاب را بست و لالا کرد و تا صبح خوابهای خوب دید.قصه ی ما به سر رسید کلاغه به خونه ش نرسید جان حالا آروم بخواب تا صبح زود از خواب بیدار بشی.»مهتاب هم چشمهای خوشگلش را بست و لالا کرد.

بالا رفتیم آسمون

پایین اومدیم زمین بود

قصه ی ما همین بود

منبع:ترانه های کودکان

چهارشنبه 7/4/1391 - 18:13
شعر و قطعات ادبی

 

پدرم گفت: « برو» گفتم: چشم»
مادرم گفت: «بیا» گفتم: «چشم»

هر چه گفتند به من، با لبخند
گوش کردم همه را، گفتم چشم

مادرم شاد شد از رفتارم
خنده بر روی پدر آوردم

با پدر مادر خود، در هر حال
تا توانستم، نیکی کردم

پدرم گفت: «تو خوبی پسرم»
مادرم گفت: «از او بهتر نیست»

آسمان خنده به رویم زد و گفت:
«پسرک از تو خدا هم راضی است.»

منبع:koodakaneh.com

چهارشنبه 7/4/1391 - 18:10
شعر و قطعات ادبی

 



 

پیامبر مهربان

توخانه ی تمیزش

نشسته بود حرف می زد

با دوستان عزیزش

دخترک قشنگی

نشسته بود همان جا

بازی می کرد، می خندید

نگاه می کرد به آنها

پیامبر از جیب خود

گردن بندی در آورد

با مهربانی، آن وقت

دخترک را صدا کرد

با شادمانی آن را

گردن دختر انداخت

صورت ناز دختر

شکفته شد، گل انداخت

 

منبع:آل بیت


چهارشنبه 7/4/1391 - 18:7
كودك

 

 

در بازی‌های محلی سنتی بچه‌‌ها با فرهنگ و آداب و رسوم كشور خود آشنا می‌شوند،در حالیكه در بازی‌های غربی و مدرن مثل رایانه، فرهنگ غربی را فرا می‌گیرند.
به گزارش خبرگزاری از اراك ذبیح‌الله پیرانی در اولین جشنواره بازی‌‌های كودكان و نوجوانان استان مركزی، نگاه‌ مربیان، معلمین و خانواده‌ها را به بازی كردن بسیار مهم دانست و گفت: بازی فرایندی است كه از دوران كودكی انسان شكل می‌گیرد.
وی رها كردن بچه‌‌ها در موقع بازی، كنترل، هدایت و ساختن آینده را از اهداف بازی عنوان كرد و افزود: باید در قالب بازی آموزش‌های علمی، نكات و پیام‌های اخلاقی را نیز به كودكان آموزش داد.
پیرانی كمبود فضای مناسب جهت بازی، فقدان اسباب‌بازی‌های فرهنگی و سنتی را از مشكلات عمده در كشور دانست و گفت: در بازی‌های محلی سنتی بچه‌‌ها با فرهنگ و آداب و رسوم كشور خود آشنا می‌شوند،در حالیكه در بازی‌های غربی و مدرن مثل رایانه، فرهنگ غربی را فرا می‌گیرند.
مدیر كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان استان مركزی نیز با اشاره به اینكه وظیفه اصلی كانون پرورش فكری، سرگرمی و فراهم ساختن محیطی شاد و مفرح برای كودكان و نوجوانان است گفت: بازی، حافظه را وادار به فكر كردن و اندیشیدن می‌كند و قدرت تفكر و خلاقیت را افزایش می دهد .
محمد تقی حقی افزود: 42 بازی به دبیرخانه‌ جشنواره ارسال شده كه از این تعداد 16 بازی انتخاب و از این تعداد نیز در نهایت، 3 بازی، (یك بازی از گروه دختران،یك بازی از گروه پسران و یك بازی در سطح مربیان) به عنوان بازی برتر معرفی وانتخاب‌می‌‌شوند.

چهارشنبه 7/4/1391 - 18:4
كودك

 

  

این که کودک چگونه و چه نوع بازی ای می کند تا حد زیادی به سن و میزان تکامل او بستگی دارد. بازی ها، با توجه به محتوای آنها و تمایلات و گرایش های کودک که از اوضاع و احوال درونی او سرچشمه گرفته است، براساس نگرش و دیدگاهی که نظریه پردازان روان شناسی نسبت به کودک دارند، به انواع گوناگونی تقسیم می شوند.

در میان بازی ها، بازی های تقلیدی، نمایشی، نمادی، تخیلی به دلیل اهمیتی که در شناخت و بررسی وضعیت روحی، روانی و درمانی کودک دارند، و از آنجا که کودکان هم بیشتر مایل اند به این بازی ها بپردازند و نیز وجوه اشتراک این بازی ها که تشخیص آنها را قدری مشکل می سازد، سبب می شود اولویت را به بررسی این بازی ها بدهیم.

بازی های تقلیدی

غریزه تقلید یکی از غرایز نیرومند و ریشه دار در انسان است. به برکت وجود همین غریزه است که کودک بسیاری از رسوم زندگی، آداب معاشرت، غذاخوردن، لباس پوشیدن، طرز سخن گفتن، ادای کلمات و جمله ها را از پدر و مادر و دیگر معاشران فرا می گیرد و به کار می بندد. انسان در سراسر طول عمر، کم و بیش، از دیگران تقلید می کند؛ اما در فاصله یک تا پنج سالگی از این قوه بهره بیشتری می گیرد.

کودکان تقلید را ابتدا از پدر و مادر خود آغاز می کنند؛ که به تقلید اکثر فعالیت های پدر و مادر خود در خانه می پردازند. پسران کارها و مشاغلی را تقلید می کنند که بیشتر مربوط به مردان است و دختران علاقه مندند که فعالیت های مربوط به مادران را تکرار کنند. مثلاً پسرها دوست دارند نقش بنا، دستفروش، مغازه دار، راننده، پزشک، خلبان، پلیس و ... را بازی کنند، در حالی که دخترها ذوق فراوان دارند که در نقش مادر و پرستار، کارهایی از قبیل تمیز کردن خانه، آشپزی، شستشو و اتو زدن لباس ها و غیره را به صورت بازی انجام دهند.

بازی های تقلیدی در رشد کودکان نقشی مهم دارند. کودکان نیازمند فرصت هایی هستند تا خود را، مثل بزرگترهایی که می شناسند، بیارایند و همچون آنان عمل کنند. از جمله وسایلی که امکان چنین بازی هایی را فراهم می کند: چیزهایی نظیر لوازم خانه داری، عروسک ها، پارچه های مخصوص خیاطی، ظرف ها ، قطعات گوناگون و مکعب ها، انواع ماشین ها، هواپیما، قایق، تانک، تفنگ، میز و صندلی کوچک که به کودک کمک می کنند با فرو رفتن در نقش بزرگسالان، دنیای واقعی پیرامون خود را درک کند و برای زندگی در آن آماده شود. این گونه بازی ها از سه سالگی به بعد مورد توجه کودکان قرار می گیرند و کودک بسیاری از مسائل عاطفی و اجتماعی را به وسیله آنها می آموزد.

بازی های نمایشی

کودکان، نه تنها به تقلید فعالیت های بزرگسالان می پردازند، بلکه همچنین مشتاقانه علاقه دارند که مانند آنان لباس بپوشند و مانند آنان سخن بگویند. نخستین بازی های نمایشی کودک در خانه انجام می شود و آن زمانی است که مثلاً دختر کفش های مادرش را می پوشد و یا پسر، به تقلید از پدر، روزنامه می خواند و یا با مخاطب های فرضی به مکالمه تلفنی می پردازد و نقش آنان را به نمایش می گذارد.

اگرچه بازی های تقلیدی و نمایشی با هم مشترک اند و در حقیقت، بازی نمایشی خود نوعی از بازی تقلیدی است، نکته ظریف این جاست که در بازی تقلیدی کودک سعی به تقلید نقش دارد، در حالی که در بازی نمایشی، کودک علاوه بر تقلید نقش، انتظار خود از آن نقش را بیان می دارد. مثلاً هرگاه کودک پدری سختگیر و مستبد داشته باشد، کودک در بازی تقلیدی خود سختگیر و مستبد می شود؛ اما در بازی نمایشی انتظار محبت و همدردی پدر با فرزند را منعکس می کند.

بازی های نمایشی به توانایی های کودک برای فرار از محدودیت هایی که واقعیت به او تحمیل می کند، می افزاید. این بازی ها او را قادر می سازد که به آرزوهای خود جامه عمل بپوشاند و به وی فرصت می دهد تا خود را از شر بد خلقی ها برهاند و بر موقعیت هایی که در زندگی واقعی او را آزار می دهند فایق آید. کودک هر چه سرخورده تر باشد، بیشتر به بازی های نمایشی رو می آورد. کودکی که انطباق اجتماعی ضعیفی دارد، بیشتر از کودک دارای انطباق صحیح و کافی به بازی های نمایشی می پردازد.

تحقیق درباره بازی های کودکان در مهدکودک ، نشان داده است که کودکانی که بیشترین وقت را صرف بازی های قاعده دار می کنند، کمترین میزان نگرانی و دلشوره را دارند، در حالی که کودکان دچار نگرانی وقت بیشتری را به بازی های نمایشی اختصاص می دهند. بازی نمایشی به کودک فرصت می دهد تا شخصیت خویش را آشکار سازد. در واقع، مهمترین بازی ای که در آن احساسات، نیازها و عواطف کودکان می تواند بروز و ظهور کند، بازی نمایشی است.

موضوعات عادی بازی های نمایشی و تخیلی کودکان خردسال عبارت اند از:

1- الگوهای خانگی، از جمله میهمان بازی، آشپزی، مواظبت از بچه ها و ایفای نقش پدر و مادر

2- تقلید از حیوانات که می پرند و می خزند

3- مراقبت از بیماران و تقلید نقش دکتر و پرستار

4- فروشگاه بازی کردن

5- سفر کردن و دیگر فعالیت های مربوط به حمل و نقل، مانند راندن خود رو، قطار، هواپیما و کشتی

6- ایفای نقش پلیس و به طور کلی بازی با اسلحه

7- بازی آتش نشانی

8- کشتن و کشته شدن

9- مهمانی دادن و عروسی کردن

10- ایفای نقش قهرمانان افسانه ای

بازی های نمادین

بازی های نمادی که نقطه اوج بازی های کودکانه است، از حدود یک و نیم یا دو سالگی آغاز می شود و در پنج و شش سالگی به کمال خود می رسد، و تا هشت و نه سالگی نیز ادامه می یابد. در واقع، بازی نمادی زمانی آغاز می شود که کودک به تدریج زبان می گشاید و توانایی کاربرد علائم و نمادهای زبان را دارد.

بازی های نمادی، با بازی های تقلیدی و نمایشی تفاوت دارد. در بازی های تقلیدی و نمایشی، کودک با استفاده از وسایل موجود به برون فکنی یا درون فکنی امیال و خواسته های خود می پردازد و از این طریق، به لذتی درونی و برونی دست می یابد و خود را از قید تنش ها رها می سازد.

درهر دوی این بازی ها (تقلیدی و نمایشی) کودک سعی دارد به اشیا و وسایل واقعی موجود در محیط خود دست یابد و با آن وسایل بازی کند، اما در بسیاری از اوقات، محدودیت ها مانع دستیابی کودک به ابزار و وسایلی است که در بازی به آن نیاز دارد. در این مرحله است که کودک، برای حل مشکل خود، به بازی های نمادین روی می آورد و عناصری تازه وارد بازی کودکان می شوند. واقعیت ها تغییر شکل می یابند. اشیایی که وجود ندارند به وسیله اشیای دیگر به نمایش در می آیند.

مثلاً تکه چوبی را اسب خود می داند؛ قوطی کبریت را در دست می گیرد و آن را ماشین خود می پندارد و شروع به استارت زدن، بوق زدن، ترمز گرفتن، عقب و جلو رفتن و پارک کردن می کند، یا قاشق چایخوری را به عنوان هواپیما در فضا حرکت می دهد و بعد آن را در فرودگاه به زمین می نشاند. در این بازی ها کودک شیء مورد استفاده را نمادی از شیء اصلی تلقی می کند. در چنین اوقاتی، کمک تخیل بسیار چشمگیر است و کودک، برای این که تخیلش بتواند خوب کار کند، به بسیاری اشیا و مواد نیاز دارد، اما در این میان چیزهایی را که می شناسد و از آنها دانش مختصری دارد، محدودند. نیروی تخیل به کمک کودک می شتابد تا او نشانه ها را بسازد، نشانه هایی که جانشین اشیا، حیوانات و اشخاص واقعی می شوند.

در حقیقت، می توان گفت که نشانه ها عبارت اند از تصوراتی که کودک از دنیای درون و برون خود دارد و خاصیت تخیل این است که آن تصورات را رشد و گسترش می دهد. در اینجاست که ارزش و اهمیت اسباب بازی ها آشکار می شود؛ زیرا تنوع و گستردگی آنها کمک می کند تا کودک بتواند به توسعه هر چه بیشتر نشانه ها و در نتیجه به تصورت خود، نایل آید.

پیاژه معتقد است که این نشانه ها در واقع زبان فردی کودک است که وی می تواند با آنها احساسات درونی خود را آشکار سازد. مثلاً اگر کودکی تنبیه شده باشد، ممکن است عروسک خود را کتک بزند یا با خرس کوچولوی خود اوقات تلخی کند؛ یا کودکی که دارویی را به اکراه نوشیده و به این دلیل کارش به مشاجره با مادرش کشیده باشد، به طور نمادین دارو را به عروسکش می خوراند و در باره مزایای دارو با عروسک سخن می گوید. این گونه بازی ها را پیاژه "بازی جبرانی" می نامد.

متخصصان بازی درمانی، متخصصانی که بر روی کودکان دارای ناراحتی های عاطفی کار می کنند، در اتاق بازی درمانی، از وسایلی مانند عروسک ها، خانواده های عروسکی، جعبه های شن و ... بهره می گیرند؛ زیرا کودکان ممکن است نتواند احساسات خود را به وسیله کلمات منتقل کنند. کودکان، به وسیله بازی یا اسباب بازی ها، احساسات و ناکامی های خود را نشان می دهند. اسباب بازی ها در واقع کلمات کودکان هستند و حالت نمادین دارند که روان درمانگر می تواند اوضاع و احوال درونی کودک را تفسیر کند.

بازی های تخیلی

تخیل به آن گونه فعالیت عالی ذهن گفته می شود که اشیا یا حوادثی را در ذهن خلق می کند، بدون این که مستقیماً از داده های حسی بهره بگیرد. به عبارت دیگر ذهن هنگام تخیل، روابط تازه ای را ایجاد می کند و آنها را به شکل هایی در می آورد که پیشتر هرگز با آنها برخورد نداشته است.

کودک تخیلی آن چنان قوی دارد که می تواند جریان آب باریکی را به صورت رودخانه ای پهناور در خیال مجسم نماید و تلی کوچک از خاک را تپه ای فرض کند. کودک مانند خودرویی حرکت می کند و دور می زند. خود را به منزله راننده می بیند و بدن خویش را همچون خودرو به کار می اندازد. تخیل کودک اسباب بازی ها را بزرگ می کند و مواد بازی را تغییر می دهد تا به این ترتیب، کودک بتواند به عالم خیال وارد شود، موجودات خیالی را واقعی فرض کند و از بازی خود لذت ببرد.

هرچند کودک ذهن فعال و قوی دارد، اسباب بازی ها در نظر او مواد واقعی هستند و او هر دو قلمرو واقع و خیال را نیک می شناسد. در انواع بازی های تخیلی، پرتو خیال است که  اسباب بازی  ها و مواد را جان می بخشد و هنگامی که خلق و خوی طفل دگرگون می شود، اسباب بازی ها ممکن است در نظر او تغییر کنند؛ مثلاً جریان باریکی از آب صورت خندق بگیرد، یا تکه چوبی که قایق بود، به خیال او جزیره ای جلوه کند. برای کودک بسیار آسان است که صندوقخانه ای کوچک، گاهی محل اختفای دزد، و زمانی محل تاجگذاری پادشاه باشد.

این بازی ها در یک و نیم سالگی آشکار، ولی معمولاً در سه سالگی آغاز می شود و در طی چند سال غنا و پیچیدگی می یابد. تحقق این مرحله، مستلزم پشت سر گذاشتن مطلوب مراحل پیشین است.

در این بازی ها کودک، برای تظاهر به نوشیدن، ابتدا فنجانی خالی را به کار می برد، در مرحله بعد این کار را با یک برگ که به شکل فنجان در آمده، و یا با کف دست خود که آن را گود کرده است و میان آنها و شیء واقعی مشابهت ظاهری وجود دارد، انجام می دهد. او در مرحله بعدی، از اشیای مناسبی استفاده می کند که به شیء واقعی شبیه نیست و سرانجام به مرحله ای می رسد که این کار را اصولاً بدون استفاده از اشیا و با حرکات نمایشی صامت انجام می دهد.

این مراحل، میزان «فاصله گرفتن» تدریجی کودک از اشیای واقعی و افزایش مهارت وی در نمادسازی را نشان می دهند. تفاوت این نوع از بازی ها با بازی های نمادی آن است که در بازی های تقلیدی و نمایشی و حتی نمادی، کودک از آنچه دیده و تجربه کسب کرده است الگوبرداری می کند، در حالی که در بازی های تخیلی، کودک با استفاده از تجربه های گذشته خود، رویدادی جدید که در سابق برخورد چندانی با آن نداشته است، به وجود می آورد.

کودک با استفاده از بازی های نمادی، پرنده اندیشه را به دور دست ها پرواز می دهد و با نیروی تخیل خود اشیا و موجودات مورد علاقه را در برابر خویش حاضر می کند و در آنها تغییراتی می دهد تا مناسب بازی او شوند و آن گاه آنها را با اسباب بازی های نمادی خود فعال می کند. کودک با استفاده از نیروی تخیل خود، موجودات یا اشیایی را که باعث زحمت و آزارش هستند، بدون ترس از گزند آنها و با رضایت خاطر، حاضر می کند و آن گاه با اسباب بازی های نمادی خود، آنها را هلاک می سازد یا از آنها انتقام می گیرد و به تنبیه شان می پردازد.

رشد تخیل، باید هدف اصلی آموزش و پرورش کودک باشد. همه مخترعان، نویسندگان، نقاشان و موسیقیدانان بی تردید تخیلی قوی داشته اند. بازی کودکان می تواند برای رشد تخیل بی اندازه مفید واقع شود و تخیل نیز فرصت های ثمربخشی را برای یادگیری و شناسایی کودکان از جهان فراهم می آورد.

وسایل و لوازمی که به کودکان در بازی های تخیلی کمک می کند

فعالیت هایی مانند خانه بازی، بازی در نقش پدر و مادر، آشپزی، خرید و فروش و شکار از شکل های متداول بازی های تخیلی هستند که برای این بازی ها، هرچه وسایل بازی بیشتر باشد، کودکان بهتر می توانند بازی های تخیلی را انجام دهند. وسایلی که برای این منظور به کار می رود، لازم نیست نو و یا دقیق درست شده باشد. اگر این وسایل ناقص باشند، کودک با کمک تخیل خویش، آنها را تکمیل می کند.

وسایل لازم برای بازی های تخیلی

1- لباس های زنانه؛ 2- لباس های مردانه؛ 3- تلفن اسباب بازی یا چیزی شبیه آن که کودک را تشویق به صحبت کردن کند؛ 4- انواع عروسک ها و خانواده عروسکی؛ 5- بطری شیر نوزاد؛ 6- زنگ اخبار که برای ورود استفاده می شود؛ 7- شیلنگ پلاستیکی به طول دو یا سه متر؛ 8- خودرو، قطار، قایق و هواپیمای اسباب بازی؛ 9- ملافه، پتو، رومیزی، روتختی کهنه که دیگر مورد استفاده قرار نمی گیرد؛ 10- کلاه مأمور آتش نشانی، کلاه افسر پلیس، روپوش سفید و لوازم پزشکی و ...

منبع: راهنمای انتخاب اسباب بازی

چهارشنبه 7/4/1391 - 18:1
كودك

 

 

بعضی والدین از بی نظمی کودکشان گله دارند و می گویند پس از پایانِ بازی اسباب بازی هایش را به حال خود رها می کند و در جمع و جور و مرتب کردن آنها کمکی نمی کند.

کودکان از همان خردسالی باید یاد بگیرند که اسباب بازی های خود را جمع و مرتب کنند و این خود شروع مرحله آشناسازی کودکان با قواعد نظم و ترتیب، نگهداری و مراقبت از اسباب بازی ها و وسایل است.

کودکان خردسال در مقابل جریان بازی خیلی زود عکس العمل نشان می دهند و هر آنچه صورت بازی داشته باشد، سبب خوشحالی و جلب توجه آنان می شود.

لذا والدین می توانند از طریق بازی خیلی از مفاهیم اخلاقی، اجتماعی، تربیتی و عادت های رفتاری را به کودکان یاد دهند. بعضی از خواسته ها و انتظارات والدین متناسب با توانایی ها و مراحل رشد کودک  نیست؛ کودکان پیش از رسیدن به سن سه و نیم تا چهار سالگی نمی توانند اشیاء را مرتب بچینند زیرا قدرت سازماندهی آنان برای مرتب نمودن، تقسیم بندی و جدا ساختن مجموعه ها کافی نیست.

بعضی اوقات روش های تربیتی والدین غلط است و کودک را به مقاومت، لجاجت  و سهل انگاری وا می دارد.

بدین منظور روش های صحیح برخورد والدین با کودکان درباره نحوه مرتب کردن اسباب بازی ها به شرح زیر پیشنهاد می گردد:

* مادر به کودکش می گوید: خوب حالا ببینم کی زودتر کار خود را تمام خواهد کرد، تو یا من؟

تا تو اسباب بازی هایت را جمع می کنی من هم ظرف ها را می شویم و میز را تمیز می کنم. فقط همه چیز باید منظم انجام شود و عجله ای در کار نیست. (این یکی از روش های مادر شهره بود که سد راه بهانه گیری های شهره می شد.)

* دفعه دیگر، این مادر هوشیار از روش دیگری استفاده کرد:

شهره جان، خودت را آماده کن تا به گردش برویم. همه اسباب بازی ها، به جای خود! عروسک نلی، نگاه کن شهره چطور می خواهد وسایل خودش را مرتب کند، بعد یواشکی به من بگو شهره با سلیقه است یا نه، باشد؟

 سپس مادر خم می شود و وانمود می کند که در گوش عروسک چیزی می گوید. شهره کنجکاو می شود!

- به عروسک نلی چه گفتی، به من هم بگو.

- نه، این یک راز است بین من و نلی، هر وقت که اسباب بازی هایت را جمع کردی، آن را خواهی فهمید. نلی، درست است؟

بعد می توانیم به او هم بگوییم...

عروسک نلی به حرکت درآمده در محل مناسب قرار می گیرد (با کمک مادر) طوری که گویی نظاره گر کارهای صاحب کوچولوی خود است. مادر از اتاق خارج می شود. دخترک با عجله اسباب بازی ها را داخل جعبه سرازیر می کند به طوری که در جعبه بسته نمی شود.

شهره نگاهی به عروسک می اندازد به نظر می رسد که نگاه او خشمگین است. خوب چه می شود کرد!

شهره بار دیگر، اسباب بازی ها را روی زمین خالی می کند، این دفعه می کوشد تا با نظم و دقت آنها را داخل جعبه بچیند.

سرانجام ، کار به پایان می رسد. مادر داخل می شود، عروسک را در بغل می گیرد و یواشکی با او به صحبت می پردازد.

دخترک نظاره گر است. مادر سؤال می کند:

- دختر من، خیلی با سلیقه و منظم است. آفرین بر او، مگر نه عروسک نلی؟

عروسک سر خود را به علامت تصدیق تکان می دهد (با کمک مادر)

دخترک یادآوری می کند:

- خوب حالا راز را بگو.

مادر دوباره یواشکی با عروسک به صحبت می پردازد: «بهتر است به شهره هم بگویم» و عروسک سر خود را تکان می دهد.

- عروسک نلی به من آهسته گفت که من شهره را خیلی دوست دارم، چون او خیلی منظم است و اسباب بازی های خود را خیلی دوست دارد و از آنها مراقبت می کند.

* کودکی که حاضر نبود اسباب بازی هایش را جمع و جور کند،

مادرش به دنبال روش صحیحی بود تا کودک را ترغیب به جمع آوری اسباب بازی هایش نماید، مادر یکی از عروسک های کودک را بغل گرفت و برای او (عروسک) قصه پسری را می گفت که نمی خواست اتاقش را مرتب کند، مادر چنین شروع کرد:
«یک فرشته خوب ظاهر شد و گفت کاش این بچه می توانست زبان اسباب بازی هایش را بفهمد. آن وقت او شنید که عروسک های خرس و خرگوش دارند گریه می کنند، چون آنها تمام شب کنار جعبه ای افتاده بودند و نمی توانستند توی «باغ وحش» بخوابند.

خرگوش آه می کشید، چون یک عالمه لگو، مکعب و ماشین کمپرسی روی پشتش سنگینی می کرد. مهره ها می ترسیدند، چون هر کدام به تنهایی در گوشه ای از اتاق افتاده بودند و نمی توانستند یکدیگر را ببینند. یک عروسک به صورت معلق پشت بخاری افتاده بود و از فشار و ناراحتی که بر سرش وارد می شد گریه می کرد که چرا او را توی تختش نگذاشته اند تا بخوابد.

مادر گفت همه اسباب بازی ها غمگین هستند. بچه که دلش نمی خواست این طور باشد شروع کرد به جمع و جور کردن. اول عروسک را از پشت بخاری بیرون آورد. مادر گفت: «عروسکت را اینجا بیاور. ما باید بگذاریم فوری بخوابد. من فکر می کنم از شدت ناراحتی و بی خوابی سرش گیج می رود.»

...بعد از این که آن را آوردم، خرسم را هم پشت کمد لباس ها پیدا کردم و ماشینم را از پشت مبل. بالاخره اتاق مرتب شده بود. من و مادرم خوشحال بودیم که حالا همه چیز درست شده است.

مادر مرا روی زانو نشاند و گفت: «حالا تمام اسباب بازی ها خوشحالند که می توانند بخوابند.» من خودم را سخت به مادر چسباندم و خوشحال بودم که مرا محکم در آغوش گرفته است، و توانستم رضایت و خشنودی او را فراهم نمایم.

* روش دیگری که مادر به کار گرفت،

جمع و جور کردن اسباب بازی ها را، برای کودک تبدیل به یک بازی شیرین و دلچسب نمود.
نکته صحیح تربیتی که مادر رعایت کرد این بود که نیم ساعت قبل از اتمام بازی به کودک تذکر داد که وقت بازی به پایان رسیده، و حالا باید اسباب بازی ها را جمع و جور کنیم. مادر به این طریق عمل کرد:

«مادر می پرسد: توپت کجاست؟ » من به دنبالش می گردم و می گویم: «اینجا» مادر می گوید: «لطفاً توپ را پیش من بیاور!» من توپ را بر می دارم و می خندم. مادر می پرسد: «توپ توی کدام سبد می رود؟» من جواب آن را می دانم چون مادر روی آن سبد یک توپ نقاشی کرده است. توپ را به داخل آن می اندازم مادر کارم را تأیید می کند: «درست است!» بدین طریق ما هر روز غروب این طور با هم بازی می کنیم.

من حالا تمام اسباب بازی ها را می شناسم و می دانم بعضی از آنها شب ها در کدام سبد می خوابند. بعد هر روز صبح آنها سرحال هستند و می توانند با من بازی کنند!

* مادر در قصه ای از دوران کودکی خودش بیان می کند که اسباب بازی هایش را به صورت منظم و مرتب سر جایش می گذاشته است.

* وقتی کودک مشغول جمع آوری اسباب بازی هایش است مادر او را تشویق می کند و رضایت خود را اعلام می نماید.

م8ش

چهارشنبه 7/4/1391 - 17:59
نوجوان و جوان

 

توصیه هایی برای والدینی که از دست بچه ها به ستوه آمده اند

وقتی روی کتاب  های کف اتاق خواب پسر ده ساله ام لیز خوردم فهمیدم که باید کاری می کرد. آن طور هم نبود که من و همسرم قبلاً تلاش نکرده باشیم. تهدیدها و اولتیماتوم های ما فقط به طور موقتی مشکل را حل می کرد. کتاب ها همیشه کف اتاق پراکنده بود.

سپس به ذهنم خطور کرد که از روش منظمی که در کتابفروشی ها به کار برده می شود، استفاده کنم. برای پسرم قفسه های پلاستیکی خریدم، سپس به کمک هم کتاب ها و دیگر وسایل او را در قفسه ها جای دادیم و مرتب کردیم. دیگر نه من نق می زدم و نه او اتاق درهم برهمی داشت.

والدین پر مشغله اغلب مانند گروهبان آموزشی عمل می کنند که فقط در طول روز به افراد آموزش می دهند، این روش نه تنها بی اثر است بلکه والدین و فرزندان را عصبانی و آزرده خاطر می کند.

بنابراین شما چه چیزی باید به فرزندانتان بگویید تا کاری را که می خواهید انجام دهند؟ راه حل  های زیر با استفاده از تجربه های والدین که مربوط به پنج مشکل عمومی است باید حس همکاری و مسئولیت پذیری  و مرتب بودن فرزندان را برانگیزد – مهارت هایی که یک عمر به درد آنان می خورد.

وقتی فرزندتان دسته گلی به آب داده است. به جای این که بگویید « ای دست و پا چلفتی!» بگویید: « ببینم، برای حل این مشکل چی لازم داری؟»

جین نلسون روان شناس خانواده می گوید: « این که والدین چگونه با اشتباهات کوچک فرزندان کنار می آیند – از ریختن شیر گرفته تا شکستن اسباب بازی  – می تواند منجر به دوستی و اعتماد بین آنها  و فرزندانشان شود یا سبب فاصله و خصومت گردد.»

گاهی فرزندانتان کارهایی می کنند که شما باید تحمل کنید، البته خیلی سخت است ولی برخورد خشونت  آمیز به آنها یاد نمی دهد چگونه رفتارشان را تصحیح کنند. اگر با فریاد بگویید: « فوراً آن را تمیز کن.» عمل تمیز کردن نه الزام منطقی عملش، بلکه بیشتر شبیه تنبیه به نظرش می رسد.

نحوه ی برخورد فرزندتان با راه حل انتخابی شما مهم است. متوجه باشید که هیچ سرزنشی در کار نباشد ، فقط به طور ساده بیان موقعیتی باشد که نیازمند اصلاح است.

اتاق درهم و برهم فرزندتان شما را ناراحت می کند. به جای این که بگویید:« اتاقت را مرتب کن – وگرنه...! » بگویید « یا الان مرتب کن و یا تا ده دقیقه بعد – انتخاب با خودت است.»

والدین اغلب به استفاده از تهدیدهای تو خالی روی می آورند که تأثیر چندانی بر بچه ها ندارد. نتیجه چیست؟ به نظر می رسد « نتیجه ی این نوع برخورد ، افزایش کشمکش است که می تواند به سرعت شدت یابد.»

از دادن اولتیماتوم اجتناب ورزید. سعی کنید که همیشه بر وجه مثبت کار تأکید کنید.مثلاً بگویید: « اگر اسباب بازی ها و لباسهایت منظم باشد اتاقت خیلی قشنگ می شود.» و با دادن انتخاب محدودی به فرزندانتان در مورد زمان انجام این کار، در واقع از برخورد و درگیری با او پرهیز می کنید.

او نمی خواهد از رختخواب بیرون بیاید.به جای این که بگویید: « پاشو! این آخرین دفعه است که صدایت می کنم.» بگویید: « صبح به خیر. ساعت هفت است، الان باید چه کار کنی؟»

به عنوان والدین ، ما اغلب در قبال فرزندانمان مسئولیت زیادی به عهده می گیریم، بنابراین تعجبی ندارد که آنها مدت زیادی در تختخواب منتظر بمانند تا به آنها گفته شود، بلند شوند. فرزندان به طور تجربی می دانند که ما آنها را با ناز و نوازش بیدار می کنیم و نمی گذاریم دیرشان شود.

نلسون می گوید: « نق زدن ، به فرزندان یاد نمی دهد که چگونه مسئولیت پذیر باشند. در تعطیلی آخر هفته در مورد راه هایی که سبب می شود صبح زیبا همچنان زیبا بماند، صحبت کنید. به عنوان مثال او می تواند شب قبل لباسهایش را آماده کند و کیفش را ببندد. یک ساعت شماطه دار بخرید و نحوه ی تنظیم آن را به او یاد بدهید.

تصمیم بگیرید در مقابل کاری که می خواهید فرزندتان انجام دهد، چه خواهید کرد. مثلاً برایش توضیح دهید که اگر از سرویس مدرسه جا بماند، او را با ماشین خودتان نخواهید برد. البته این تهدید موقعی عاقلانه است که فرزندتان بتواند پیاده یا با وسایل نقلیه عمومی به مدرسه برود.

بر سر حرفتان بمانید: او باید مسئله دیر رفتن به مدرسه را حل کند یا این که جوابگوی علت دیر کردش به اولیای مدرسه باشد.

او باز هم می خواهد در انجام تکالیف به او کمک کنید. به جای این که بگویید: « تو خیلی تنبلی! باید بیشتر تلاش کنی » بگویید « کار توست ، مطمئنم که می توانی آن را انجام بدهی.»

هنگام شب در اکثر خانه ها برای انجام تکالیف درگیری وجود دارد. بعضی مواقع فرزندان کـُند هستند. کمک کردن بیش از حد به بچه سبب عدم پیشرفت او می شود.

توپ را در زمین فرزندتان بیندازید. اول به او بگویید که به توانایی های او ایمان دارید، «هفته گذشته مسئله سختی را حل کردی» ، سپس مقررات مشخصی برای مطالعه وضع کنید و یک مکان آرام برای مطالعه ایجاد نمایید که دور از سر و صدای اطفال و تلویزیون باشد.

وقتی فرزند شما مشغول انجام تکالیفش است نزدیک او نروید. این کار او را خیلی وابسته خواهد کرد. البته چنانچه در مورد چیزی مشکل دارد یا مردد است، خوب است که همان را توضیح دهید و بعد از او دور شوید.

هرگز تکالیف او را انجام ندهید این کار مانع پیشرفت او می شود، چرا که فرزندتان چیزی یاد نمی گیرد. راه حلش این است که تکالیف را به صورت کاری عادی و روزمره در آورید نه اینکه مسئله ای باشد که هر روز در موردش کشمکش داشته باشید.

هیچ کاری در خانه انجام نمی دهد.

به جای این که بگویید: « کی می خواهی یاد بگیری که در مورد کارهای خانه احساس مسئولیت کنی؟» بگویید: « تا میز چیده نشود نمی توانم شام را بکشم.»

درگیر و شریک کردن بچه ها در کارهای خانه ، همیشه مشکل است. این کار را با وضع مقرارت مشخصی در مورد این که چه کسی، چه کاری را چه موقع می بایست انجام دهد شروع کنید. از بچه ها بخواهید که در طرح یک جدول به شما کمک کنند. وقتی کاری به طور کامل اجرا نمی شود، با ربط دادن نتایج به رفتار بد، درسی به آنها بیاموزید.

برای نمونه تا زمانی که میز چیده نشود از دادن شام امتناع کنید. در این مورد قاطع باشید ؛ حتی اگر فرزندتان گرسنه به رختخواب برود. در مورد لباس  های کثیف نیز همین گونه برخورد کنید.سر فرزندتان داد نزنید که لباسهایش را از کف اتاق جمع کند، بلکه فقط لباس هایی را بشویید که در سبد رختشویی است. موقعی که فرزندتان می خواهد لباس مورد علاقه اش را بپوشد ولی می بیند که شسته نیست ، یاد می گیرد که از قبل به فکرش باشد.انتظار داشته باشید که گاهی فرزندتان شما را عصبانی کند. وقتی او این کار را می کند، فقط پاسخ مختصر و ساده ای بدهید. به خاطر داشته باشید که کارها برای این که بهتر شوند، اول بدتر می شوند. اما در درازمدت تلاش بیشتر برای درگیر کردن فرزندان در یافتن راه حل مشکلات ، هزینه ناچیزی است که برای پرورش فرزندانی مسئولیت شناس و با انگیزه  می پردازید.

م8ش

چهارشنبه 7/4/1391 - 17:56
كودك

 

اهانت و تحقیر كودك، سرزنش های مداوم و انتقادهای بیجا و به كارگیری تعبیرات غیرمحترمانه از مهمترین عواملی هستند كه بذر كینه و نفرت را در دل كودك می پاشند.

¬نوزاد پس از تولد به ارتباط جسمی با مادر نیاز فراوان دارد؛ از این رو نباید ساعات طولانی از مادر جدا بماند. تحقیقات نشان داده است كه از شش ماهگی تا سه سالگی، حضور مادر نه تنها در رشد عاطفی كودك ، بلكه در رشد بدنی و عقلی او نیز تأثیر بسزایی دارد.

¬در مقایسه بین فرزندان، كودكی كه امتیاز نمی آورد دچار احساس خود كم بینی می شود و اعتمادش را نسبت به پدر و مادر از دست می دهد.

¬اگر بیش از حد ،سرعت فراگیری را در فرزندانمان تقویت كنیم، امكان باروری و تحكیم مفاهیم را در مراحل بعدی كاهش خواهد داد. سرعت اولیه و تشدید آهنگ رشد ، منجر به تأخیر قابل ملاحظه ای در مراحل بعدی می شود.

¬هرگز عیب فرزندتان را در رفتارها ، بزرگتر از آنچه هست جلوه ندهید و هرگز عیب هایش را نزد دیگران بازگو نكنید.

¬همبازی شدن با كودك علاوه بر این كه او را غرق لذت و شادی می كند و صمیمیت را افزایش می دهد، اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی را در كودك تقویت می كند.


 

¬تحقیقات نشان می دهد كه كودكان پرورش یافته در منزل نسبت به كودكان مهد كودك ، ماهانه از رشد قدی بیشتری برخوردارند.

¬تربیتی كه آزادی را به كلی در كودك نادیده بگیرد و انتخاب و میل قلبی را از وی سلب كند و تنها مبتنی بر ترس و آداب خشك و بی روح ظاهری باشد، نه تنها دوام نمی یابد بلكه در نهایتبه ركود وعصیان كودك می انجامد.

یك كارشناس مسائل روانی كودكان در اتریش می گوید: چنانچه در روابط نوزاد با پدر ممنوعیتی ایجاد شود، نوزاد در حس وفاداری و دوستی دچار نقیصه می شود و در سال های آینده توانایی ارتباط سالم را نخواهد داشت.

¬كودكان باید با رنج ها و مشكلات طبیعی زندگی آشنا شوند تا افرادی شكننده، رفاه زده و پر توقع بار نیایند.

¬اگرچه جنبه های تخیلی داستان برای كودك لذت بخش و مفید است لكن نباید در آن افراط كرد؛ داستان نباید ترس آور باشد؛داستان باید الگوی صحیح و متناسب با سن كودك را ارائه كند، بیان زیبایی ها و نیكی ها، با روح لطیف  كودك سازگاراست.

چهارشنبه 7/4/1391 - 17:53
تزیینات و دکوراسیون

 

در مناطق زیستی سالم، احساسی از آزادی طبیعی جاری است و بدون هرگونه آشفتگی، شجاعت حرکت آزادانه و رهایی روح و جان به‌خوبی احساس می شود. در یک نشیمن سالم نیز، حالت نرم و متغیری

حس می شود که محلی برای تجمع خانواده و دوستان، سرگرمی افراد در کنار هم، دیدن تلویزیون یا شنیدن موسیقی به صورت جمعی را فراهم می‌کند. فضای چنین اتاق نشیمنی می‌تواند بسته به شرایط،

متغیر باشد؛ به شرطی که به حدود و مرزهای قسمت غذاخوری و آشپزخانه وارد نشود و حالتی به خود بگیرد که بتواند به (تک اتاق بزرگ) خانه و محل گردهمایی صمیمانه افراد خانواده تبدیل شود.

در شرایطی ‌که اتاق‌های خواب یا اتاق‌های دیگر خانه به کارهای مختلفی از قبیل مطالعه، اتوکشی و… اختصاص یافته‌اند و نیازهای یک یا دو نفر را تأمین می‌کنند، اتاق نشیمن باید پرورش‌دهنده زندگی مناسب یک

خانواده صمیمی باشد و بتواند با نیازهای گوناگون افراد خانواده هماهنگ شود.

یک اتاق نشیمن سالم، علاوه بر اینکه حاوی فضا و اشیاء مناسب برای آسایش فیزیکی افراد خانواده باشد، در عین حال می بایست شرایط مناسب برای پذیرایی از میهمان‌ها را نیز داشته باشد.

در انتخاب و چیدمان رنگ‌ها، نورپردازی، جنس و رنگ کف‌پوش‌ها و… طوری عمل کنید که باعث راحتی و خوش‌آمدگویی به همه افرادی شود که وارد فضای خانه می‌شوند. همچنین فضایی را ایجاد کنید که در آن روح

همکاری و حسن معاشرت موج بزند. مبلمان انعطاف پذیر با قابلیت تطابق، کلید این امر است.

برای داشتن اتاق نشیمنی جادار، مبلمانی را انتخاب کنید که سبک وزن باشد تا در مواقع لزوم بتوانید به‌راحتی آنها را جابه‌جا کنید. مثلا صندلی یا مبل‌هایی از جنس چوب‌های سبک از قبیل بامبو یا مبل‌هایی که

بتوانید با چیدن آنها به‌طور گروهی یا تکی در کنار هم چیدمان راحتی به‌وجود آورید مناسب است. ایجاد قفسه‌بندی یا طاقچه‌هایی بر روی دیوار نشیمن، می‌تواند محل مناسبی برای گذاشتن وسایل اضافی پدید

آورد و در نتیجه فضای کف اتاق جادارتر و امکان ایجاد تغییرات در چیدمان وسایل و مبل‌ها آسان‌تر می‌شود.

به‌دلیل استفاده افراد مختلف از فضای نشیمن، چیدمان آن باید بهره‌وری لازم را برای افراد گوناگون از سالخورده تا کودک و با اندام‌های مختلف فراهم آورد. به همین دلیل، وجود صندلی‌هایی که بتوانید زاویه قرار

گرفتن و ارتفاع آنها را تنظیم کنید، لازم است. یک صندلی راحتی و عسلی مقابل آن، امکان تجربه استراحتی دلپذیرتر از یک کاناپه معمولی و مرسوم را فراهم می‌آورد. وجود مبلمان سنگین و حجیم در فضای

نشیمن، احساس فشار را در این فضای آرام‌بخش و آزاد به‌وجود می‌آورد.

حکمت باستانی: برای داشتن حسی خوب و راحتی فیزیکی در خانه و فضای نشیمن، می‌توانید در چیدمان این فضا از برخی فلسفه های شرق باستان استفاده کنید که در اینجا به دو نمونه از آنها اشاره می

شود:

فنگ‌شویی:

  • تأمین نور خورشید تا حد امکان.
  • دوری از شلوغی و به‌هم‌ریختگی.
  • به نمایش گذاشتن عکس‌ها و آثار هنری‌ که برای اعضای خانواده دارای بار معنایی است.
  • میزهای چوبی گرد را انتخاب کنید.
  • چیدمان اتاق را به حالت دایره یا هشت ضلعی تدارک ببینید.
  • فضای کافی در اطراف میز و صندلی‌ها جهت سهولت حرکت در نظر بگیرید.
  • در صورت امکان، تلویزیون را نقطه کانونی اتاق قرار ندهید.
  • مراقب فضاهای مرده‌ اتاق باشید، به این منظور از رنگ نور سقفی و گیاهان جهت حرکت و سیلان نیروی مثبت “چی” استفاده ببرید.

وستوشاسترا (دانش ساخت خانه؛ دانشی سنتی و باستانی که از تاثیر قوانین طبیعت بر خانه سازی و سکونت انسان ها می گوید. هندیان باستان توازن میان پنج عنصر (زمین، آب، هوا، آتش و فضا) را پایه همه زندگی می دانستند. این دانش باستانی را می توان در معماری معبدهای هندی دید.)

فضا را با نوری روشن ولی غیر زننده سرشار کنید.

بیشتر از رنگ‌های پاستلی روشن و رنگ سفید برای رنگ‌آمیزی دیوارها بهره گیرید.

برای تقویت انرژی مثبت در خانه، توصیه می‌شود که دیوار جنوبی اتاق نشیمن را به رنگ قرمز تیره درآورید.

برای تزئین از آثار هنری‌ استفاده کنید که افکار نیک و دوست‌داشتنی را در شما بیدار کند.

وسایل بزرگ را مانند مانع در فضای میانی اتاق نشیمن قرار ندهید.

سنگین‌ترین بخش مبلمان را در بخش جنوب-غرب اتاق نشیمن مستقر کنید و تلویزیون یا هر وسیله برقی دیگر را تا حد امکان در بخش جنوب-شرقی چیدمان کنید.

از رنگ‌هایی که با مقدار زیادی سفید ترکیب شده‌اند مانند:صورتی، لیمویی‌ و زرد، سبز مغز پسته‌ای روشن، یاسی و… استفاده کنید.

 

نور، هوا و فضایی بدون انباشتگی و درهم‌ ریختگی:

برای داشتن فضایی پرنور و اتمسفری پر از هوای خوش، از رنگ‌های سفید شده‌ای در مایه‌های خاکستری استفاده کنید. رنگ‌هایی از قبیل بژهای گرم و خاکستری‌های آرام بخش مورد پسند افراد زیادی با سلیقه‌های گوناگون است. مجموعه رنگ‌های سفیدی که ترکیبی از خاکستری یا زرد دارند، رنگ‌هایی آرام هستند و قابلیت تطابق آنها با چیدمان‌های مختلف زیاد است. برای اضافه کردن نقطه‌ای از هیجان بصری، بالش‌هایی (کوسن) با رنگ‌های جذاب و به‌خصوص رنگ‌های روشن که روی کف اتاق نشیمن جا خوش می‌کنند، فضایی شاد به‌وجود می‌آورند.

 

البته همواره باید به نحوه انتخاب نور مصنوعی جهت نور متمرکز و اصلی اتاق نشیمن دقت کنید.

 

کتاب‌ها، نقاشی‌ها و دیگر وسایل تزئینی، به محیط‌های جمعی و خانوادگی گرما و شخصیت می‌بخشند. این‌گونه وسایل نمایش دهنده‌ علایق و ارزش‌های خانواده‌ و برای میهمان‌ها یا تازه واردان به محیط، برانگیزنده افکار، خاطرات، تجربیات و احساس است و موجب گفت‌وگو و تعامل بین افراد خانواده و میهمان می‌شود. البته فلسفه‌های باستانی شرق تاکید دارند که باید این‌گونه عوامل و عناصر تزئینی را با دقت و احتیاط و به دور از افراط‌گرایی به‌کار ببرید.به‌جای آنکه داخل قفسه‌ها و بوفه‌ها را با عناصر تزئینی انباشته کنید، آن دسته را انتخاب کنید که مقبول‌تر هستند و هر چند هفته یک‌بار آنها را با وسایل تزئینی دیگر تعویض و جابه‌جا کنید. برای به حداقل رساندن گردوغبار، کتاب‌ها را درون قفسه‌هایی با درهای شیشه‌ای قرار دهید.

 

برای بسیاری از خانواده‌ها اتاق نشیمن، با وجود وسایل صوتی و تصویری، به صحنه‌ای هنری در خانواده تبدیل می‌شود. حوزه نفوذ امواج الکترومغناطیسی وسایل صوتی و تصویری نه تنها بر افراد حاضر در خانه که بر افراد تازه وارد به این محیط نیز وارد می‌شود. حتی در زمانی که این ابزار خاموش هستند، امواج مغناطیسی همچنان پایدارند. این‌گونه امواج می‌توانند برای سلامتی عمومی خانواده مشکل ایجاد کنند. برای به حداقل رساندن تأثیرات امواج مغناطیسی، از وسایلی استفاده کنید که مدرن‌ترند و از لحاظ کیفیت دارای استانداردهای حداقل انتشار امواج باشند. همچنین از نحوه درست سیم‌پیچی‌ها و اتصالات مطمئن شوید. بهترین حالت آن است که صفحه تلویزیون را درون قفسه‌بندی دردار یا کابینت‌های مخصوص اتاق نشیمن قرار دهید و فاصله محل نشیمن و مبل‌ها را تا تلویزیون به اندازه حداقل حدود یک متر و نیم افزایش دهید.

 

نیروی زندگی:

ممکن است عضوی از خانواده  یا دوستی صمیمی که اغلب به ما سر می‌زند، دارای نوعی آلرژی یا حساسیت باشد. در این صورت باید با وسواس، هرگونه عامل حساسیت‌زا را از فضا دور کنید، چرا که حتی درفضاهای بیمارستانی نیز با وجود گل‌ و گیاه، گربه‌ای که در سایه چرت می‌زند، پرندگان پر سروصدا که دائم روی زمین می‌نشینند و پرواز می‌کنند، وجود فضایی کاملااستریل بی معنی است؛ ولی در عین حال وجود این موجودات و گیاهان، فضایی سرشار از انرژی زندگی خلق می‌کند که نباید نادیده انگاشته شود. در محیط خانه می توانید با انجام تمهیداتی، تاثیر این عوامل آلرژی‌زا را به حداقل برسانید؛

گیاهان را درون آب نگهداری کنید تا کپک و قارچ‌های احتمالی به حداقل برسند.

 

بهتر است حیوانی در محیط خانه نباشد.

 

از انداختن فرش‌ و موکت‌های ضخیم در فضای خانه اجتناب کنید تا مانع از محبوس شدن گردوغبار لا‌به لای این کف‌پوش‌ها شوید.

 

گیاهان به‌خصوص از انواع گل‌دار آن، فضاهای مرده خانه را زنده می‌کنند و باعث تبادل اکسیژن در محیط می‌شوند. حتی وجود حیوانات خانگی با اینکه ممکن است برای افرادی که دارای آلرژی هستند، موجب ناراحتی شود، ولی طبق تحقیقات به عمل آمده، حیوانات خانگی بی‌دردسر مانند قناری یا مرغ عشق و… بر طول عمر فیزیکی و روانی افراد خانه تأثیر مثبت دارند.

اگر انباشتگی و شلوغی حاصل از وسایل اضافی را در خانه حل کرده‌اید، شاید مایل باشید صفای طبیعت را به محیط باز آورید و این امر از طریق خلق منظره‌ای در چیدمان داخلی با کنار هم گذاشتن گیاهان، سنگ‌ها، صدف‌ها و تکه‌های چوب طبیعی به‌خصوص مواردی که از آب روان مانند رودخانه یا دریا گرفته شده‌اند، به‌وجود می آید.

قرار دادن آبشار یا آب نماهای کوچک با صدایی دلنواز از ریزش آب نیز، حال و هوای کوهستان را به محیط می‌بخشد.

درخت کاج مطبق، انرژی زندگی را در خانه به جریان می اندازد. صندلی با روکش‌های کتانی، پشتی‌ها که قابلیت شست‌وشو دارند و زیرانداز نازک از جنس طبیعی به سلامت محیط کمک می‌کند.

قطعه قطعه بودن میز به صورت مثلث‌های یکسان و یک اندازه، می‌تواند کارآیی متفاوتی داشته باشد. وجود گیاه روییده شده درآب و کف اتاق که از سنگ است به زیبایی این چیدمان ساده افزوده است.

تاتمی‌های ژاپنی (کف‌پوش‌های قابل نشیمن) با رنگ مات، میز کوتاه ژاپنی از چوب و عناصری از طبیعت، تمام چیزی است که برای داشتن فضایی آرام‌بخش به آن نیاز داریم. محدودیت رنگی مجموعه، شامل سفید و سبز، حالتی از خلوص و پاکی به محیط بخشیده است.

خانه‌ای ییلاقی با چیدمانی به دور از انباشتگی؛ دیوارهای سفید و کف ساخته شده از چوب افرا، چشم را مستقیما به منظره خارج از خانه جلب می‌کند. مبل‌هایی با روکش کتان و گلدان‌های گل تازه، به حضور طبیعت در محیط یاری رسانده است.

رنگ‌های طلایی و خمیدگی‌های نرم، ورودی ملایم و صلح‌آمیزی را برای خانه به وجود آورده است. نورپردازی درخشان حاصل لرزش‌های نور خورشید و درآمیختن آن با نور چراغ‌های کار شده در سقف راهرو است. وسایل تزئینی به‌عنوان نمادهایی از بخت و اقبال در فرهنگ‌های بومی، خوشبختی را به درون دعوت می‌کند.

رنگ مایه ملایمی از سبز و تابلوی هنری، تیزی گوشه‌های راه‌پله را ملایم کرده است. پله‌ها با سرامیک، در رنگی هماهنگ با محیط فرش شده اند.

رنگ‌های روشن و درخشان، میهمان‌ها را به درون دعوت می‌کند تا کفش‌هایشان را درآورند و وارد ورودی به دور از انباشتگی خانه شوند. کاسه زرد رنگ، محل قرار دادن وسایل کوچکی از قبیل کلیدهاست.

در یک خانه ساده بدون فضای ورودی جداگانه، وجود میزی کوچک و سبدهایی بافته از حصیر، مانع از ایجاد آشفتگی و شلوغی می‌شود. می‌توانید عناصر و لوازمی که باعث ایجاد شلوغی در یک ورودی می‌شود مانند کلید‌ها، کفش‌ها و… را داخل این سبدهای حصیری پنهان کنید.

رنگ‌های لطیف چیده شده در صحنه، برای ایجاد آرامش در محیطی شلوغ انتخاب شده‌اند. این فضا کفی چوبی دارد که روی آن با کاشی‌هایی از جنس لینولئوم که جلوی انعکاس صدا را می‌گیرند، پوشیده شده است.

شمع‌های روشن با شعله‌های نوران و پرتو افکنی نور بر روی چوب‌های کف اتاق، باعث افزایش حس وجود طبیعت در محیط می‌شود. گیاهان بریده شده‌ای که در آب ریشه داده‌اند، به تازه شدن هوا کمک می‌کنند.

قاب‌های شیشه‌ای مات و کاشی‌هایی از جنس سرامیک با رنگ آبی بر فراز وان آب، طرحی برای یک حمام لوکس است. حوله‌ها را در جعبه‌ای زیر وان قرار داده‌اند تا به راحتی در دسترس باشد، در حالی‌که از آب نیز دور است.

رنگ‌های غنی، روکش تمام پنبه‌ای روی تخت، با گنجینه‌ای از آثار هنری، یک اتاق خواب را به فضایی خاص برای آرامش یافتن و نیروی دوباره گرفتن تبدیل کرده است.

اگر وسایل آشپزخانه را به صورتی قابل دسترس از بالا آویزان کنید، فضایی کاربردی و زیبا ایجاد می‌شود. گیاهان تازه در ظرف‌هایی بر روی صفحه گرانیتی کانتر، تزئینی زیبا و کاربردی است.

ورود نور از پنجره‌ها و درها به درون این خانه، محیطی دوستانه ایجاد کرده است. کوسن‌هایی با جنس کتان بر روی مبل‌ها و صندلی‌هایی از جنس طبیعت، با محیط طبیعی بیرون از خانه طبیعت ارتباط برقرار کرده است.

Bartarinha.ir

چهارشنبه 7/4/1391 - 17:50
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته