تبیان، دستیار زندگی

به گزارش فارس،حجت‌الاسلام مجید نصیری :فهرج شهرستانی محروم است كه در جنوب شرق استان كرمان، در حاشیه كویر لوت و در جوار استان سیستان و بلوچستان قرار دارد.
وی افزود: این شهرستان با جمعیتی بالغ بر 50 هزار نفر است كه 10 هزار نفر از این جمعیت ساكن شهر و بقیه در 190 روستای منطقه پراكنده هستند.
امام جمعه فهرج تصریح كرد: این شهر با قدمت طولانی حدود 80 سال بخشداری داشته است كه همزمان با یزد و بندرعباس مدال بخشداری به گردن آویخته و پس از سال‌ها انتظار در سال 88 و به همت دولت خدمتگزار و تلاش‌های مسئولان به شهرستان ارتقا یافته است.
نصیری خاطرنشان كرد: عدم وجود زیرساخت‌های لازم در ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی گریبانگیر این شهر است و نبود اشتغال، نرخ بیكاری بالای 50 درصد، افزایش آمار طلاق و بالارفتن سن ازدواج به علت بیكاری و در نتیجه گسترش ناهنجاری‌های اخلاقی و اجتماعی از معضلاتی است كه رفع آنها نیاز به برنامه‌ریزی دقیق و مدبرانه دارد.
وی ادامه داد: آنچه به نظر كارشناسان در هر جامعه به عنوان پایه و مبنای توسعه و پیشرفت تلقی می‌شود، توجه و اولویت‌بخشی به زیرساخت‌های فرهنگی است و هرچه در جامعه‌ای به رشد فرهنگی توجه شود، به همان میزان می‌توان، توقع رشدیافتگی در دیگر بخش‌های جامعه را داشت.
وی افزود: شهرستان فهرج با وجود قدمت طولانی فاقد زیرساخت‌های لازم در بعد مسائل فرهنگی و دارای وضعیت بسیار مطلوبی است.
امام جمعه فهرج گفت: بسیاری از روستاهای شهرستان فاقد مسجد بوده و مساجد موجود نیز دارای ساختمانی قدیمی و غیرمستحكم هستند.
نصیری تصریح كرد: مسجد جامع فهرج كه پس از گذشت دو سال از تخریب ساختمان قدیمی و آغاز ساخت بنای جدید، تكمیل نشده و ساخت آن در مرحله اسكلت و سقف متوقف شده كه تكمیل این بنا نیاز ضروری شهر است، به ویژه اینكه تنها مكان مناسب برای برگزاری نماز جمعه شهر نیز، همین مكان است.
وی خاطرنشان كرد: مجتمع فرهنگی برای برگزاری برنامه‌های مناسب و در خور توجه از جمله جشنواره‌های و یادواره‌های مختلف وجود ندارد.
امام جمعه فهرج اظهار داشت: با وجود ضرورت گسترش فرهنگ كتابخوانی و تاكیدهای مقام معظم رهبری در این زمینه و همچنین جمعیت شهرستان فهرج، تنها یك كتابخانه عمومی به مساحت 120 مترمربع در این منطقه موجود است كه به هیچ عنوان جوابگوی نیاز فرهنگی مردم به ویژه جوانان نیست.
وی افزود: ترویج ورزش و گسترش امكانات ورزشی علاوه بر تضمین سلامت جسمانی افراد به ویژه نسل جوان بهترین مانع از افتادن افراد در ورطه ناهنجاری‌های اخلاقی و اجتماعی است و سبب بالا رفتن روحیه كار و تلاش مفید و سازنده در راستای تعالی و پیشرفت جامعه می‌شود.
امام جمعه فهرج گفت: با وجود توجه خاص دولت خدمتگزار به مناطق محروم، تنها سالن ورزشی موجود در شهرستان ظرفیت اندكی دارد و جوابگوی نیاز مردم نیست.
وی تصریح كرد: علاوه بر این سالن ورزشی كه از مصوبات دور نخست سفر هیئت دولت به استان بوده است، هنوز به بهره‌برداری نرسیده و بسیاری از جوان‌ها در ریگزارها به انجام فعالیت‌های ورزشی می‌پردازند.
نصیری خاطرنشان كرد: عدم وجود فضای مناسب تفریحی مانند پارك، استخر و ... عامل موثری در كشیده شدن جوانان به راه‌های انحرافی برای پركردن اوقات فراغت آنها دارد، این در حالی است كه جغرافیای منطقه مستعد ایجاد فضاهای تفریحی مناسب بوده كه مسیر رودخانه فهرج و دریاچه از جمله این موارد محسوب می‌شود.
وی اظهار داشت: یكی دیگر از مشكلات پیش روی برنامه‌های فرهنگی در شهرستان فهرج، عدم استقرار نهادهای مسئول و متولی در امر فرهنگ در این منطقه است، در حال حاضر تنها نهاد فرهنگی فعال در شهرستان دفتر امام جمعه است كه به دلیل نیاز گسترده و وسعت منطقه راه‌اندازی اداره تبلیغات و ارشاد اسلامی در راستای ساماندهی و تقویت برنامه‌های فرهنگی ضروری به نظر می‌رسد.
امام جمعه فهرج گفت: یكی از اقدامات موثر در راستای نهادینه كردن آموزه‌های دینی در بین اقشار مختلف مردم، استقرار روحانی در شهرها و روستاها برای انجامن امور تبلیغی است كه مورد استقبال مردم نیز قرار گرفته و یكی از خواسته‌های آنان از مسئولان است.
وی افزود: هجوم فرقه‌های ضاله از جمله وهابیت به این منطقه نیز توجه بیش از پیش متصدیان امر را می‌طلبد.
نصیری تصریح كرد: با وجود این مشكلات، اقدامات فرهنگی گسترده‌ای نیز توسط گروه تبلیغی مستقر در شهرستان و با حمایت همه‌جانبه مردم صورت گرفته كه قابل تقدیر است.
وی خاطرنشان كرد: تاسیس دانشگاه پیام‌نور و حوزه علمیه معصومیه فهرج از جمله این اقدامات است.
نصیری اضافه كرد: راه‌اندازی و فعال كردن مساجد شهرستان را استقرار حدود 10 نفر از روحانیان جوان با مدارك علمی حوزوی و دانشگاهی و دعوت از اساتید برجسته حوزه و دانشگاه در مناسبت‌های مختلف اقدام موثر دیگری است كه در این منطقه انجام شده است.

سرلشگر «قاسم عطا» با اشاره به فعالیت یگان اطلاعاتی در زمینه دستگیری البغدادی تأکید کرد: برای کوتاه کردن فعالیت سرکرده جدید القاعده تلاش می کنیم تا وی را هر چه زودتر دستگیر کنیم.

مالکان مغازه ها و دکان های این کوچه از سادات علوی بودند.از سال 1364 هجری شمسی تا 1366 این محله به کلی تخریب و تا قبرستان بقیع باز و محل عبور و مرور زائران شد و بخشی از آن در توسعه شرقی مسجد النبی جزو مسجد شد.

سؤال: آیا تاریخ سخنرانى و هنگامه خطبه درخشان حضرت فاطمه علیهاالسلام در مسجد پیامبر، پیش از هجوم سپاه استبداد به خانه آن بانوى بزرگ بود یا پس از آن؟ اگر پس از آن بود آیا دلیل نقلى قاطعى در این مورد داریم؟ در صورتى كه پاسخ، آرى باشد، از نتیجه این پاسخ، دو اشكال دیگر پدیدار مى‏شود: 1. چرا آن حضرت در خطبه درخشانش - كه همه حقایق را بر كویر دل‏ها باراند - از هجوم به خود و خانه‏اش و نیز شكستن دنده‏اش چیزى نفرمود؟ ب. چگونه آن بانوى بزرگ با آن دنده و پهلوى آسیب‏دیده و با آن دل‏شكسته و داغدار، توانست بر روى پاى خود ایستاده و آن‏گونه با قامت برافراشته و روحیه توانا به مسجد برود و در برابر آن جمعیت انبوه و آن شرایط پراختناق حكومت كودتا، آن خطبه درخشان را بخواند و توفانى در دل‏ها پدید آورد؟ به نظر مى‏رسد قرائن خارج از خطبه صدّیقه طاهره فاطمه زهرا علیهاالسلام و نیز قرائنى كه از درون آن دریافت مى‏گردد، نشانگر آن است كه آن خطبه نورافشان و حكیمانه پس از گرفتن بیعت زورمدارانه از امیرمؤمنان علیه‏السلام بوده است، اینك اگر به نظر شما دلائلى هست كه نشانگر آن است كه خطبه آن بانوى بزرگ دانش و معنویت پس از یورش به‏خانه‏اش بوده، آن دلایل كدام است؟

جواب: حقیقت این است كه فاطمه زهرا علیهاالسلام دو خطبه درخشان و روشنگر و پربار داشته است: الف. خطبه نخست، خطبه‏اى است طولانى و جامع، كه در مسجد پیامبر بیان شده است، و خطبه دوّم خطبه‏اى است كه در خانه‏اش در برابر انبوه زنان مهاجر و انصار بیان گردیده، كه گویى چند روز پیش از شهادت جانسوزش به عیادت او رفته بودند. از منابع متعدد تاریخى و روایى آشكار مى‏گردد كه یورش به خانه آن بانوى بزرگ، سه بار بوده است، و آن جنایت بزرگ‏تر در یورش سوّم روى داد كه باعث بیمارى و بسترى شدن آن حضرت شد و سرانجام به شهادت جانسوزش انجامید! و خطبه درخشان آن حضرت در مسجد پیامبر پیش از یورش سوّم و آن رویداد زشت‏تر و ظالمانه‏تر بود. ب. با این بیان پاسخ اشكال دوّم آمد، و باقى مى‏ماند اشاره شود به شكستگى دنده و آزردگى بازو و پهلو، كه آن را امیرمؤمنان به هنگام مراسم غسل پیكر پاك او دریافت و همانسان كه روایات به حقیقت تصریح دارد، پس از شهادت او برملا شد و سر زبانها افتاد. اما چرا آن حضرت در خطبه روشنگر و توفنده‏اش با زنان مدینه به یورش برخانه خویش و رویدادهاى ظالمانه مربوط به خودش نپرداخت، چون آن بانوى درایت از حق‏پذیرى و هدایت آن گروه خودكامه و نیز فرصت‏طلبان و بى‏تفاوت‏ها مأیوس بود؛ درست همان‏گونه كه در آغاز سخن نورانى‏اش به صراحت آن را بیان كرد و چنین فرمود: «أَصْبَحْتُ ـ وَاللّه‏ِ ـ عائِفَةً لِدُنْیاكُنَّ، قالِیَةً لِرِجالِكُنَّ، لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنَأْتُهُمْ بَعْدَ أنْ سَبَرْتُهُمْ، فَقُبْحا لِفُلُولِ‏الْحَدِّ، وَ اللَّعْبِ بَعْدَ الْجِدِّ، وَ قَرْعِ الصَّفاةِ، وَ صَدْعِ الْقَناةِ، وَ خَطَلِ الْآراءِ، وَ زَلَلِ الْأَهْواءِ، وَ بِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخَطَ‏اللّه‏ُ عَلَیْهِمْ وَ فِى الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ*» لاجَرَمَ لَقَدْ قَلَّدَتْهُمْ رِبْقَتَها، وَ حَمَّلْتُهُمْ أَوْقَتَها، وَ شَنَنْتُ عَلَیْهِمْ عارَها...»؛ (احتجاج طبرسى/ ج 1/ ص 286.) به خداى سوگند! در حالى شب را به سپیده آوردم كه از دنیاى شما بیزار، و به مردنمایان شما، به‏خاطر عملكردشان خشمگین هستم. آنان را در فراز و نشیب‏هاى زندگى آزمودم، و به دور افكندم و امتحان نمودم و خشمگین شدم. راستى چه زشت است كندى شمشیرها در برابر بیداد! و چه ناپسند است به‏شوخى گرفتن سرنوشت دین و جامعه پس از تلاش و جدیّت در راه آن! و چه‏ناگوار است سر بر سنگ خارا زدن و كار بیحاصل نمودن، و آن‏گاه شكاف برداشتن نیزه‏ ها و تسلیم شدن در برابر بیداد! و چه دردناك است تباهى عقیده، و انحراف اندیشه و تزلزل اراده‏ها! و چه بد چیزى براى خود از پیش فرستادند كه خدا بر آنان خشم گرفت و در عذاب او ماندگار خواهند بود. آرى، من شرایط را چنین نامطلوب و ظالمانه نگریستم و مسئولیت آن را به گردن خودشان افكندم، و بار گران گناه آن را بر دوش آنان نهادم، و رهاورد شوم و عار و ننگ آن را بر عهده خودشان قرار دادم. پس بینى آنان بریده و زخم‏خورده باد و هماره از رحمت خدا دور باشند.

(كسى كه سخنان تاریخ نگاران مسلمان و روایات رسیده در مورد رویدادهاى تلخ پس از رحلت پیامبر را پى‏گیرى كند، فكر نمى‏كنم در این مورد دستخوش تردید گردد. اینك به برخى از آنچه در این مورد آمده است مى‏نگریم: 1. مرحوم «كلینى» ( مرحوم «محمّد بن یعقوب رازى»، مشهور به «ثقة الْإسلام كلینى»، صاحب كتاب كافى از دانشمندان نامدار مذهب اهل بیت است، كه در سال 329 از هجرت در بغداد جهان را بدرود گفت و اینك قبرش در بازار بغداد است.)به سند صحیح از امام كاظم در باب مولد فاطمه علیهاالسلام حدیث دوّم، چنین آورده است: «إنَّ فاطمه صِدِّیْقَةٌ شَهِیدةٍ»؛ فاطمه علیهاالسلام صدیقه شهید است. و مرحوم مجلسى در «مرآة العقول» پس از توصیف خبر فوق به درستى و صحیح بودن، در شرح اصول كافى چنین مى‏نویسد: بى‏تردید این خبر دلالت بر این دارد كه فاطمه علیهاالسلام، شهید راه حق است؛ و این از اخبارِ متواتر است، و سبب آن هم این است كه پس از غصب خلافت و انحصار قدرت از سوى جریان سقیفه، قنفذ درب خانه فاطمه علیهاالسلام را چنان بر شكم آن بانوى بزرگ زد كه پهلوى آن حضرت شكست و بر اثر آن، فرزندش را كه پیامبر محسن نامیده بود، ناخواسته از دست داد و دستخوش بیمارى گردید و سرانجام به شهادت رسید. (اصول كافى/ ج 5/ ص 315.) آن‏گاه مرحوم مجلسى به بیان روایاتى از علماى شیعه و اهل سنّت مى‏پردازد كه این موضوع را تأیید مى‏كند. از آن جمله روایتى است طولانى از «سلیم بن قیس هلالى» كه فرازى از آن چنین است: فاطمه علیهاالسلام شهید راه خداست، و سبب آن هم این است كه پس از غصب خلافت به وسیله جریان سقیفه، قنفذ برده عمر فاطمه علیهاالسلامرا زد و به شدت هُل داد و در نتیجه آن جنایت، دنده‏اى از پهلوى آن حضرت شكست و بر اثر آن، جنین خود را افكند، و دستخوش بیمارى گردید و به شهادت رسید. ( اصول كافى/ ج 5/ ص 315.) 2. و نیز از جمله آن روایات بسیار، این روایت طولانى است كه مرحوم صدوق، از ابن‏عبّاس و او از پیامبر خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله آورده است كه فرازى از آن چنین است: ... و هنگامى‏كه فاطمه‏ام را مى‏بینم، به‏یاد مى‏آورم آن ظلم و بیدادى را كه پس از رحلت من در حق او انجام مى‏شود، گویى مى‏نگرم كه زور و ذلّت از سوى ظالمان بر خانه او واردشده، حرمت او درهم‏شكسته، حقوق او غصب گردیده، از ارث خود بازداشته شده، و پهلویش را مى‏شكنند و فرزندش را به دنیا نیامده، مى‏كشند! و او نداى دادخواهى سرمى‏دهد و مى‏گوید: وامحمّداه! امّا كسى به دادخواهى و نداى مظلومیت او پاسخ مثبت نمى‏دهد! و او از ظلم و شرارت استبداد پناه و دادرس مى‏جوید، اما كسى به او پناه نمى‏دهد و دادش را از بیدادگران نمى‏ستاند. (صدوق/ متوفى 381 هجرى/ أمالى/ ج مجلس 24/ ص 100 - 99.) 3. و نیز از جمله آن روایات بسیار، زیارتنامه فاطمه علیهاالسلام است كه مرحوم سیّدبن طاووس در كتاب «اقبال الْأعمال» آن را آورده است، كه فرازى از آن چنین است: وَ صَلِّ عَلىَ الْبَتُولِ الطّاهِرَة... تا مى‏فرماید: الْمَغْصُوبِ حقُّها، و الْمَمْنُوعِ إرْثُها أَلْمَكْسُور ضِلْعُها... ؛ ( ... و نیز چنین آمده است: «السَّلامُ عَلَیْكِ یا سَیِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِیْنَ! السَّلامُ عَلَیْكِ یا والِدَةَ الْحُجَجِ عَلَى النّاسِ أَجْمَعینَ! السَّلامُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ، الْمَمْنُوعَةُ حَقُّها! أَللّهُمَّ صِلِّ عَلى أَمَتِكَ وَ ابْنَةِ نَبِیِّكَ وَ زَوْجَةِ وَصِىِّ نَبِیِّكَ، صَلاةً تَزْلِفُها فَوْقَ زُلْفى عِبادِكَ الْمُكَرَّمِیْنَ مِنْ أَهْلِ السَّماواتِ وَ الْأَرَضِیْنَ.» اقبال/ ص 152. براى او چند زیارتنامه دیگر از امامان نور رسیده، كه در كتاب‏هاى دعا و زیارات آمده است.) و درود بفرست بر فاطمه بتول، همان بانوى پاك و پاك‏منش و پاك‏روش...، همان بانویى كه حقوق او غصب شد، و از میراث پدرى بازداشته شد، و در فشار بیدادگران دنده‏اش شكست... اما روایات بیانگر برافروختن آتش بر درب خانه فاطمه علیهاالسلام، فشردن آن حضرت میان در و دیوار، اسقاط جنین او - كه ملازم با شكسته شدن دنده و پهلوى اوست - بسى فراوان است. این روایات را علماى شیعه و اهل سنّت آورده‏اند. در این رابطه به كتاب مرحوم شیخ الطّائفه ابوجعفر طوسى در تلخیص شافى بنگرید كه چنین مى‏نویسد: شیعه و علماى شیعه بر این رویداد غمبار اتفاق نظر دارند كه فاطمه علیهاالسلام، هدف بیداد «عمر» قرار گرفت و او چنان ظالمانه بر شكم دختر پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله زد كه جنین او را - كه محسن نامیده شده بود - ساقط نمود و به شهادت رساند. آرى، روایت بیانگر این واقعت تلخ، و آوردن هیزم براى به آتش‏كشیدن خانه فاطمه علیهاالسلام كه گروهى از دوستداران اهل بیت در آن پناه جسته بودند، در میان رهروان مذهب اهل‏بیت علیهم‏السلام مشهور و معروف است... تا مى‏نویسد: البته ما این روایت را از طریق علماى اهل سنّت از جمله «بلاذرى» آوردیم، و روایات علماى شیعه در این مورد بسیار است و هیچ اختلافى هم در میان آنان در این مورد نیست. (تلخیص شافى/ ج 3/ ص 76.) مسعودى، مؤلف كتاب معروف «مروج الذّهب» در كتاب دیگر خودش، به نام «اثبات الوصیّة» چنین مى‏نویسد: پس، طرفداران خلیفه به سوى منزل امیرمؤمنان علیه‏السلام روى آوردند و بر آن خانه یورش بردند و با به آتش كشیدن درب خانه، آن حضرت را زورمدارانه از خانه‏اش بیرون آوردند، و سرور بانوان بهشت، فاطمه علیهاالسلامرا میان در و دیوار فشردند تا فرزندش محسن را سقط نمود... ، ( اثبات الوصیّة/ ص 122.) (عباس عموى پیامبر از امیرمؤمنان پرسید: چرا عمر از حقوق كارگزارانش، به عنوان مالیات كاست، امّا از حقوق و مزایاى «قُنفذ» چیزى نكاست و آن را به‏طور كامل پرداخت، آن حضرت برگرد خویش نظاره كرد، و در حالى كه جام دیدگانش لبریز از اشك گردید و فروبارید، در پاسخ او فرمود: «شَكَّرَ لَهُ ضَرْبَةً ضَرَبَها فاطِمَةَ بِالسَّوطِ، فَماتَتْ وَ فِى عَضُدِها أَثَرُهُ كَأَنَّهُ الدُّمْلُج.» پرداخت كامل حقوق «قنفذ» براى قدرشناسى از او به‏خاطر تازیانه‏هاى بیدادى بود كه بر پیكر فاطمه نواخت؛ به‏گونه‏اى كه وقتى دخت محبوب پیامبر جهان را بدرود گفت، اثر آن تازیانه بیداد در بازوى او بسان بازوبند نمایان بود. كتاب سُلیم بن قیس/ ص 134.))

به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سید محمد صادق روحانی

برای شما چه فرقی می کند کدامیک صحیح باشد خداوند خواست که مردم بیشتر به یاد مادر ما باشند و بیشتر برای مادر ما عزاداری و بیان فضائل ایشان را بکنند."

جهان نوشت:

حجت الاسلام ادیب یزدی درباره فاطمیه و زمان عزاداری برای حضرت زهرا به بیان خاطره و نقل قولی از رهبر معظم انقلاب پرداخت و گفت: یادم می آید یک روز در محضر رهبر عالی قدر انقلاب بودم یکی از آقایان سوال کرد:"درباره شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بالاخره 75 روز بعد از رحلت صحیح است یا 95؟" رهبر عالی قدر پاسخ واقعا حکیمانه ای دادند و فرمودند: "برای شما چه فرقی می کند کدامیک صحیح باشد خداوند خواست که مردم بیشتر به یاد مادر ما باشند و بیشتر برای مادر ما عزاداری و بیان فضائل ایشان را بکنند."

وی افزود: دقیقا همین نکته ای که  آقا فرمودندمدنظر است.ایام فاطمیه نسبتا طولانی است به جهت این که فضائل حضرت زهرا(سلام الله علیها) هم بی حد و حصر و بی اندازه است. فاطمه زهرا(سلام الله علیها) ریشه، اصل و اساس ولایت و عصمت و حقیقت امامت است. هر قدر فضائل ایشان گفته شود اولا تمام شدنی نیست و ثانیا برکات بسیاری بر بیان فضائل فاطمی آمده است به عنوان نمونه بیان فضائل فاطمه(سلام الله علیها) نفاق را از انسان می زداید، ایمان انسان را زیاد می کند، موجب بصیرت عمیق انسان نسبت به حوادث و وقایع تاریخی می شود، انسان را با حقایق و بطن این عالم آشنا می کند، انسان را پیش خدا و حضرات معصومین(علیهم السلام) خصوصا حضرت بقیة الله(عج الله تعالی فرجه) محبوب می نماید و زمینه کسب تقوا و فضیلت را در انسان مضاعف می کند و بسیاری از فضایل دیگر. لذا جامعه شیعی ما به ذکر فضائل فاطمی بسیار نیازمند است و بحمد الله فرصت خوبی هم در ایام فاطمیه فراهم شده که توسط هیئتی ها، متدینین، نمازگزاران و مسجدی ها در مراسم هایی مختلف این فضائل گفته شود.

ادیب یزدی ادامه داد:ایام فاطمیه هم نزد شیعیان و ارادتمندان خاندان حضرت محمد(صلی الله علیه واله) ایام معین و کاملا علنی است. اما برای شهادت حضرت صدیقه فاطمه(سلام الله علیها) 4 نقل وجود دارد اول اینکه برخی معتقدند خانم(سلام الله علیها) 40 روز بعد از رحلت حضرت پیامبر(صلی الله علیه واله) به شهادت رسیده اند بعضی ها گفته اند 60 روز، بعضی ها 75 و بعضی ها دیگر 95 روز. اما برای این که روز عظیم شهادت بی بی از دستمان نرود فصلی را به عنوان ایام فاطمیه قرار داده ایم که در مشخص ترین ایام 10 روز قبل از شهادت 75 تا 10 روز بعد از شهادت 95 در نظر گرفته شده است.یعنی در طول سال حداقل 40 روز برای بیان فضائل فاطمی قرار گرفته شده است .