• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 11098
تعداد نظرات : 597
زمان آخرین مطلب : 3560روز قبل
امر به معروف و نهی از منکر

 

گناه

گرفتاری هایی که دراین دنیا دامنگیر انسان می شوند یا مکافات عمل هستند و یا برای امتحان، برای تعدادی پایه ترقی و تکامل است و برای گروهی تخفیف کیفر اخروی،صورت اخیر لطفی است از طرف خداوند برای گناهکاران تا از مجازات اخروی آنها کاسته شود و ممکن است در این دنیا پاک گردند و به سرای باقی سفر کنند.

در قرآن با واژه های گوناگونی از گناه یاد شده است: ذنب، اثم، سیئه، معصیت، خطیئه، جرم، منکر، فاحشه، شر و….

خداوند در یک جا از قول گناهکاران بیان می دارد: «… وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَلَا كَبِیرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا ؛ به او می گویند: ای وای بر ما! این چه نامه ای است که هیچ [کار] کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته ، جز این که همه را به حساب آورده است .» (سوره کهف، آیه 49)

روایات بسیاری نیز این تقسیم بندی را بیان داشته اند و فرموده اند:انجام دهنده گناهان کبیره به دوزخ می رود.1

گناهان بدنی و جسمی، گناهانی هستند که انسان با یکی از اعضای بدن آن را انجام می دهد. مثل: غیبت، زنا ، دزدی، فحاشی و… و گناهان غیر بدنی آنهایی هستند که آدمی در دل و ضمیر خود آنها را انجام می دهد. مثل: حسد، کینه، بخل و….

تعدادی از علما و اساتید اخلاق گناهان کبیره را تا چهل مورد برشمرده اند.2 لیکن در بعضی موارد و مواقع گناهان صغیره به گناهان کبیره تبدیل می شود و گناه انسان سنگین تر می شود و حکم همان گناهان کبیره را دارد.مثلاً: اصرار بر گناه صغیره،کوچک شمردن گناه ،تظاهر به گناه،خشنودی از گناه و مغرور شدن به ستر الهی.

 

آثار گناه

1. مانع معرفت است

یکی از موانع معرفت، گناه است که بر عقل و فطرت تأثیر گذاشته و باعث انحراف از حق و ظرافت های خلقت می گردد. «وَلَـكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ مَا كَانُواْ یَعْمَلُونَ ؛ ولی دل هایشان سخت شده و شیطان آنچه را انجام می دادند برایشان آراسته است».(سوره انعام، آیه 43)

امام صادق ( علیه السلام ) می فرماید:«اذا اذنب الرجل خرج فی قلبه نکتةسوداء فان تاب انمحت و ان زاد زادت حتی تغلب علی قلبه فلا یفلح بعدها ابداً؛ هنگامی که انسان گناه می کند، نکته سیاهی در قلب او پیدا می شود، اگر توبه کند محو می گردد و اگر بر گناه بیفزاید زیادتر می شود تا تمام قلبش را فرا گیرد و بعد از آن هرگز روی رستگاری را نخواهد دید».3

 

2. مانع استجابت دعاست

یکی از عوامل مهمی که باعث می گردد ارتباط بنده با خدا قطع گردد و توفیق دعا خواندن واستجابت از او گرفته شود، انجام دادن گناه است.

در دعای کمیل می خوانیم: «اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا ؛ خدایا! بیامرز گناهانی را که از دعا جلوگیری می کنند».

 

هر که را پاک باشد ز اعتدال

 

آن دعایش می رود تا ذوالجلال

 


 

و باز حضرت علی ( علیه السلام ) می فرماید: «المعصیة تمنع الاجابة ؛ گناه از اجابت دعا جلوگیری می کند.»4

حضرت علی ( علیه السلام ) در دعای کمیل می فرماید: «اللهم اغفر لی الذنوب الّتی تغیر النعم؛ خدایا ! بیامرز گناهانی را که باعث تغییر نعمت ها می شوند»

3. مانع آرامش خاطر است


گناه

آدمی بدنبال سعادت است، هر چیزی که آسایش و آرامش او را بهم بزند، مانع کسب سعادت می شود. آرامش و آسایش خاطر تنها در سایه ایمان به خدا و توجه به او و بی توجهی به دنیا بدست می آید.

انسان وقتی گناهی مرتکب می شود، وجدان اخلاقی او را مورد ملامت و سرزنش قرار می دهد و با ضربات پی گیر خود بر روح و فطرت، آرامش روحی را از صاحب آن می گیرد که قرآن نام آن را«نفس لوّامه» می گذارد. پشیمانی و ندامت که از تلاش و کوشش همین نفس حاصل می شود، آرامش خاطر را از گنهکار می گیرد.

حضرت علی( علیه السلام ) می فرماید:«و من لم یعدل نفسه عن الشّهوات خاض فی الحسرات و سبح فیها؛ کسی که خود را از شهوات سرزنش نکند در دریای حسرت و اندوه در افتد و در آنها دست و پا زند».5

و همچنین آن حضرت می فرماید:«و کم من شهوة ساعة قداورثت حزناً طویلاً؛ چه بسا یک ساعت لذت مایه اندوه و غصه دراز مدت می گردد».6

 

4. مانع شرم و حیاست

اگر غرایز طغیان کند، پرده شرم و حیا دریده می شود و انسان بدون شرم و حیا و بی باک از رسوایی و تنفر عمومی، به موجودی خطرناک تبدیل می شود.

فضائل اخلاقی کنترل کننده انسان و دور کننده او از گناه است، فرد گناهکار با انجام پی در پی گناه، فضائل را یک به یک از دست می دهد و به شخص بی شخصیت و لا ابالی تبدیل می گردد. حضرت علی ( علیه السلام ) در دعای کمیل می فرماید:«اللهم اغفرلی الذنوب التی تهتک العصم؛ خدایا! بیامرز گناهانی که پرده ها را می درد».

 

لطف حـق با تـو مـداراها کـند

 


چون که از حد بگذرد رسوا کند

 

امام سجاد ( علیه السلام ) در حدیثی گناهانی که پرده دری می کنند را اینگونه برشمارد:

« الذنوب التی تهتک العصم:شرب الخمر…؛ شراب خواری، قماربازی، گفتن سخنان لغو و بیهود برای خنداندن دیگران، گفتن عیب دیگران و همنشینی با مردم بدنام و… از گناهانی است که پرده دری می کنند».7

 

5. مانع طول عمر می شود

اگر چه مرگ در اختیار انسان نیست، لیکن اعمال ما در طولانی شدن یا کوتاه شدن عمر ما دخالت دارند؛ یعنی اعمال و رفتار ما در زندگی ما تأثیر می گذارند.

حضرت علی ( علیه السلام ) می فرماید: «اعوذ باللّه من الذنوب الّتی تعجّل الفناء؛ از گناهانی که در نابودی شتاب می کنند به خدا پناه می برم».8

بعضی کارها از قبیل: قطع رحم، قسم دروغ، سخنان دروغ، آزردن پدر و مادر و… عمر را کوتاه و کارهایی از قبیل: صدقه پنهانی، نیکی به پدر و مادر و صله رحم و… عمر را طولانی می کنند.

حضرت علی ( علیه السلام ) می فرماید: «اعوذ باللّه من الذنوب الّتی تعجّل الفناء؛ از گناهانی که در نابودی شتاب می کنند به خدا پناه می برم»

6. باعث تغییر نعمت می شود

حضرت علی ( علیه السلام ) در دعای کمیل می فرماید:

«اللهم اغفر لی الذنوب الّتی تغیر النعم؛ خدایا! بیامرز گناهانی را که باعث تغییر نعمت ها می شوند».

یکی از حقایقی که آیات قرآن از آنها پرده برداشته، ارتباط میان اعمال ما و حوادث و اتفاقاتی است که در خارج رخ می دهد. اگر ملتی به گناه آلوده شود، خداوند نعمت ها را یا به نقمت تبدیل می کند و یا آنها را از آن ملت می گیرد.


سبک شمردن گناه

آیات قرآن و روایات معصومین ـ علیهم السلام ـ گرفتن نعمت را به گناه بندگان نسبت می دهند، خداوند می فرماید: «أَوَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا كَیْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ كَانُوا مِن قَبْلِهِمْ كَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَآثَارًا فِی الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ ؛ آیا در زمین گردش نمی کنید تا بنگرید که چگونه بود سرانجام کسانی که پیش از ایشان بودند و نیرو و آثارشان در زمین بیش از اینها بود و خدا آنها را به گناهانشان برگرفت».(سوره غافر، آیه 21)

و امام صادق ( علیه السلام ) می فرماید: «و ما انعم اللّه علی عبد نعمة فسلبها ایاه حتی یذنب ذنباً یستحق بذلک السَّلب؛ خداوند نعمتی به بنده ای نداده تا از او بگیرد،جز آنکه گناهی انجام دهد که به سبب آن، نعمت از او گرفته شود.»9

حضرت علی( علیه السلام ) می فرماید: «ما جفت الدموع الاّ لقسوة القلوب و ما قست القلوب الالکثرة الذنوب؛ اشک چشم ها نخشکید مگر به خاطر قساوت دل ها و دل ها سخت نشد، مگر بخاطر گناهان».10

 

آثار گناه بر جسم

امام صادق ( علیه السلام ) : هیچ رگی نزند و پائی به سنگ نخورد و سر درد و مرضی پیش نیاید مگر به جهت گناهی که انسان مرتکب شده و برای همین است که خدای عزوجل در قرآن میفرماید : هر مصیبتی که به شما می رسد برای کاری است که به دست خود کرده اید و خدا از بسیاری ( از معصیت ها ) هم گذشت میکند ( سوره شوری ، آیه 30 )

سپس امام ( علیه السلام ) فرمودند : آنچه خدا از آن می گذرد از آنچه از آن مواخذه میکند بیشتر است. ( شرح : یعنی آن گناهانی که خدا از آن می گذرد بیشتر است از آن گناهانی که خدا بوسیله آن گناه عذاب می کند .) ( اصول کافی ، جلد 3 صفحه 370)

نتیجه گیری :

نکته آخر این که رفتار و گفتار و نیات انسان دارای پیامدی است که یا در این دنیا و یا در جهان آخرت دامنگیر انسان می شود.


گر مراقب باشی و بیدار تو

بینی هر دم پاسخ کردار خود

بخش دین تبیان.گردآوری:سایت یک در یک

پی نوشت ها :

1. اصول کافی ، ج 2، باب الذنوب.

2. گناهان کبیره ، ایت اللّه دستغیب، ج 1 و تحریر الوسیله، امام خمینی.

3. اصول کافی ، ج 3، ص 373.

4. غررالحکم، ص 32.

5. تحف العقول، ص 208.

6.همان.

7. وسائل الشیعه ، ج 16،ص 281.

8. اصول کافی ، ج 2،ص 347.

9.همان، ص274.

10. وسائل الشیعه ، ج 16،ص 45.

شنبه 24/4/1391 - 6:40
قرآن

سورة الكوثر - سورة 108 - عدد آیاتها 4

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ(1)

إِنَّا أَعْطَیْنَاكَ الْكَوْثَرَ (2) فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ (3) إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ (4)

شنبه 24/4/1391 - 4:10
داستان و حکایت

 

پادشاهی را مهمی پیش آمد گفت اگر این حالت به مراد من برآید چندین درم دهم زاهدان را چون حاجتش برآمد و تشویش خاطرش برفت وفای نذرش به وجود شرط لازم آمد یکی را از بندگان خاص کیسه درم ‏داد تا صرف کند بر زاهدان گویند غلامی عاقل هشیار بود همه روز بگردید و شبانگه بازآمد و درم‌ها بوسه داد و پیش ملک بنهاد و گفت زاهدان را چندان که گردیدم نیافتم گفت این چه حکایت است آنچه من دانم در این ملک چهارصد زاهد است گفت ای خداوند جهان آن که زاهد است نمی‌ستاند و ‏آن که می‌ستاند زاهد نیست ملک بخندید و ندیمان را گفت چندان که مرا در ‏حق خداپرستان ارادت است و اقرار مرا این شوخ‌دیده را عداوت است و انکار و حق به جانب اوست. ‏

زاهد که درم گرفت و دینار

زاهدتر از او یکی به دست آر


برگرفته از كتاب:

مشرف‌الدین مصلح بن عبدالله سعدی شیرازی؛ گلستان سعدی؛ از روی نسخه‌ی تصحیح شده‌ی محمدعلی فروغی؛ چاپ چهارم؛ تهران: انتشارات فراروی 1388. 


شنبه 24/4/1391 - 4:3
داستان و حکایت

 

 

مردکی را چشم درد خاست پیش بیطار رفت که دواکن بیطار از آنچه در چشم چارپای می‌کند در دیده ‏او کشید و کور شد حکومت به داور بردند گفت بر او هیچ تاوان نیست اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی مقصود از این سخن آن است تا بدانی که هر آن‌که ناآزموده را کار بزرگ فرماید با آن‌که ندامت برد به نزدیک خردمندان به خفت رأی منسوب گردد.

ندهد هوشمند روشن رای
به فرومایه کارهای خطیر
بوریاباف اگرچه بافنده‌ست
نبرندش به كارگاه حریر


برگرفته از كتاب:

مشرف‌الدین مصلح بن عبدالله سعدی شیرازی؛ گلستان سعدی؛ از روی نسخه‌ی تصحیح شده‌ی محمدعلی فروغی؛ چاپ چهارم؛ تهران: انتشارات فراروی 1388.
شنبه 24/4/1391 - 4:1
شعر و قطعات ادبی
   

چامه و چکامه نیستند

تا به رشته ی سخن درآورم

نعره نیستند

تا ز نای جان بر آورم

دردهای من نگفتنی

دردهای من نهفتنی است

دردهای من

گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست

درد مردم زمانه است

مردمی که چین پوستینشان

مردمی که رنگ روی آستینشان

مردمی که نامهایشان

جلد کهنه ی شناسنامه هایشان

درد می کند

من ولی تمام استخوان بودنم

لحظه های ساده ی سرودنم

درد می کند

انحنای روح من

شانه های خسته ی غرور من

تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است

کتف گریه های بی بهانه ام

بازوان حس شاعرانه ام

زخم خورده است

دردهای پوستی کجا؟

درد دوستی کجا؟

این سماجت عجیب

پافشاری شگفت دردهاست

دردهای آشنا

دردهای بومی غریب

دردهای خانگی

دردهای کهنه ی لجوج

اولین قلم

حرف حرف درد را

در دلم نوشته است

دست سرنوشت

خون درد را

با گلم سرشته است

پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟

درد

رنگ و بوی غنچه ی دل است

پس چگونه من

رنگ و بوی غنچه را ز برگهای تو به توی آن جدا کنم؟

دفتر مرا

دست درد می زند ورق

شعر تازه ی مرا

درد گفته است

درد هم شنفته است

پس در این میانه من

از چه حرف می زنم؟

درد، حرف نیست

درد، نام دیگر من است

من چگونه خویش را صدا کنم؟

 

 قیصر امین پور

شنبه 24/4/1391 - 4:0
شعر و قطعات ادبی

 

زنی را می شناسم من

که شوق بال و پر دارد

ولی از بس که پُر شور است

دو صد بیم از سفر دارد ...

زنی را می شناسم من

که در یک گوشه ی خانه

میان شستن و پختن

درون آشپزخانه

سرود عشق می خواند

نگاهش ساده و تنهاست

صدایش خسته و محزون

امیدش در ته فرداست

زنی را می شناسم من

که می گوید پشیمان است

چرا دل را به او بسته

کجا او لایق آنست؟

زنی هم زیر لب گوید

گریزانم از این خانه

ولی از خود چنین پرسد

چه کس موهای طفلم را

پس از من می زند شانه؟

زنی آبستن درد است

زنی نوزاد غم دارد

زنی می گرید و گوید

به سینه شیر کم دارد

زنی با تار تنهایی

لباس تور می بافد

زنی در کنج تاریکی

نماز نور می خواند

زنی خو کرده با زنجیر

زنی مانوس با زندان

تمام سهم او اینست:

نگاه سرد زندانبان!

زنی را می شناسم من

که می میرد ز یک تحقیر

ولی آواز می خواند

که این است بازی تقدیر

زنی با فقر می سازد

زنی با اشک می خوابد

زنی با حسرت و حیرت

گناهش را نمی داند

زنی واریس پایش را

زنی درد نهانش را

ز مردم می کند مخفی

که یک باره نگویندش

چه بد بختی چه بد بختی!

زنی را می شناسم من

که شعرش بوی غم دارد

ولی می خندد و گوید

که دنیا پیچ و خم دارد

زنی را می شناسم من

که هر شب کودکانش را

به شعر و قصه می خواند

اگر چه درد جانکاهی

درون سینه اش دارد

زنی می ترسد از رفتن

که او شمعی ست در خانه

اگر بیرون رود از در

چه تاریک است این خانه!

زنی شرمنده از کودک

کنار سفره ی خالی

که ای طفلم بخواب امشب

بخواب آری

و من تکرار خواهم کرد

سرود لایی لالایی

زنی را می شناسم من

که رنگ دامنش زرد است

شب و روزش شده گریه

که او نازای پردرد است!

زنی را می شناسم من

که نای رفتنش رفته

قدم هایش همه خسته

دلش در زیر پاهایش

زند فریاد که: بسه

زنی را می شناسم من

که با شیطان نفس خود

هزاران بار جنگیده

و چون فاتح شده آخر

به بدنامی بد کاران

تمسخر وار خندیده!

زنی آواز می خواند

زنی خاموش می ماند

زنی حتی شبانگاهان

میان کوچه می ماند

زنی در کار چون مرد است

به دستش تاول درد است

ز بس که رنج و غم دارد

فراموشش شده دیگر

جنینی در شکم دارد

زنی در بستر مرگ است

زنی نزدیکی مرگ است

سراغش را که می گیرد؟

نمی دانم، نمی دانم...

 

شاعر فریبا شش بلوکی

م16

شنبه 24/4/1391 - 3:59
طنز و سرگرمی

 

یک زن روستائی یک سبد تخم مرغ به میدان می برد که بفروشد. هنوز هیچ نفروخته بود که پای اسب یک سوار به سبد تخم مرغ زن خورد و بیشتر تخم مرغ ها شکست. اسب سوار از زن روستائی پوزش خواست و حاضر شد پول همه آنها را بپردازد.

اسب سوار: مادر جان چند تا تخم مرغ داشتی؟

زن روستائی: نمی دانم ! ، اما وقتی آنها را دوتا دوتا بر میداشتم یکی باقی می ماند ، وقتی سه تا سه تا بر میداشتم یکی باقی می ماند ، وقتی چهارتا چهارتا بر میداشتم یکی باقی می ماند ، وقتی پنج تا پنج تا بر میداشتم یکی باقی می ماند ، وقتی شش تا شش تا بر میداشتم یکی باقی می ماند ، اما وقتیکه هفت تا هفت تا بر میداشتم هیچی باقی نمی ماند.

اسب سوار حساب کرد و پول تخم مرغ های زن روستائی را داد.

سوال: کمترین تعداد تخم مرغی که زن روستائی میتوانست در سبد داشته باشد چند تا بود؟

 

.

.

.

.

جواب معما:

جواب ۳۰۱ (سیصدو یک) عدد تخم مرغ میباشد.

زیرا وقتی آنها را دو تا دو تا برمیداشته یکی باقی می مانده ، پس می فهمیم تعداد تخم مرغ ها فرد است ، و وقتی ۷ تا ۷ تا برمیداشته هیچی باقی نمی ما نده می فهمیم تعداد تخم مرغ ها مضربی از عدد ۷ (هفت) است.

اگر یکی از کل تخم مرغها برداشته شود حاصل مضربی از اعداد ۲،۳،۴،۵،۶ و چون کوچکترین مضرب مشترک ۲،۳،۴،۵،۶ عدد ۶۰ (شصت) است ، تعداد کل تخم مرغها مضربی از ۶۰ (شصت) به اضافه عدد یک خواهد بود با بررسی اعداد ۲۴۰،۱۸۰،۱۲۰،۶۰ و ۳۰۰ به عدد ۳۰۱ (سیصدو یک) میرسیم.

شنبه 24/4/1391 - 3:54
طنز و سرگرمی

 

در این معما دو اتاق در مجاورت هم داریم که هیچکدام پنجره ندارند ولی هر کدام یک در ورود و خروج دارند. در یکی از اتاقها سه چراغ برق و در اتاق دیگر سه کلید برق مثل هم وجود دارند. ما نمیدانیم کدام کلید کدام چراغ را روشن میکند.

الف: میتوانید هر چند مرتبه که بخواهید کلیدها را روشن و خاموش کنید.

ب: نباید بیش از یک بار وارد اتاقی که چراغها در آن قرار دارند شوید. فقط یک بار می توانید وارد اتاق چراغها شوید و وقتی بیرون آمدید دیگر نمی توانید به اتاق چراغها برگردید.

ج: نباید از کسی کمک بگیرید و هیچ وسیله ای هم در اختیار ندارید.

سوال: معلوم کنید که هر کلید کدام چراغ را روشن می کند؟ (مثلا: کلید وسطی لامپ وسط را روشن می کند یا یکی از دو چراغ کناری را ؟ ، باید معلوم کنید که هر سه کلید مربوط به کدام چراغها هستند.)

راهنمائی: باید از اتاقی که کلیدها در آن قرار دارند شروع کنید.

 .

.

.

.

جواب معما:

ابتدا یکی از کلید ها را روشن کنید و چند دقیقه بعد آن را خاموش کنید. حالا کلید دیگری را روشن کرده و به اتاق چراغها بروید. چراغی که روشن است مربوط به کلید دوم است. دو چراغ دیگر را با دست لمس کنید ، هرکدام گرم است مربوط به کلید اول و آنکه سرد است مربوط به کلید سوم است.
شنبه 24/4/1391 - 3:53
طنز و سرگرمی

 

یک زن و شوهر 21 بیست و یک سال پیش زمانی که با هم ازداج کردند ، سن شوهر 3 سه برابر سن زن بود. امروز سن او دو برابر سن زنش است ، زن در روز عروسی چند ساله بوده است ؟

.

.

.

.

جواب معما:

زن در روز عروسی 21 بیست و یک سال داشت است.

سن این خانم در حال حاضر برابر است با اختلاف سن او و سن شوهرش ...

در آن زمان سن زن 21 بیست و یک سال و سن مرد سه برابر سن زنش ، یعنی 63 شصت و سه سال بود.

الان سن زن 42 چهل و دو سال و سن مرد دو برابر سن زنش ، یعنی 84 هشتاد و چهار سال است.

شنبه 24/4/1391 - 3:52
طنز و سرگرمی

 

یک ساختمان اداری چند طبقه در نظر بگیرید ...

شخصی در طبقه وسط کار میکند ، او 3 سه طبقه بالا رفته سپس 5 پنج طبقه پایین می آید. مجددا 6 شش طبقه بالا رفته و در آخر 10 ده طبقه پایین آمده و از در خروج که در طبقه اول است خارج می شود ...

به نظر شما این ساختمان اداری چند طبقه دارد؟

 .

.

.

.

جواب معما:

با توجه به تعداد طبقاتی که آن شخص بالا و پائین کرده بود ، متوجه می شوید که ابتدا در طبقه هفتم قرار داشته است.

و چون طبقه هفتم ، وسط ساختمان است ، پس این ساختمان اداری 13 سیزده طبقه داشته است.

شنبه 24/4/1391 - 3:49
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته