اخلاق
و حفظ ما فى یدیك أحب الى من طلب ما فى یدى غیرك
ترجمه:
نگهدارى از آنچه خود، در دست دارى، در نظر من، از خواستن و جستجوى آنچه در دست دیگرى است، بهتر و دوست داشتنىتر است.
شرح:
كسانى هستند كه هیچگاه به آنچه دارند، راضى و قانع نمىشوند، دائما در فكر بدست آوردن مال و ثروت بیشتر هستند، و تمامى نیروى آنها، بجاى آنكه صرف كسب مال میشود. انگونه افراد، تازه هر چقدر هم كه بیشتر بدست آورند، باز چشم و دلشان سیر نمىشود و نگاهشان به مال دیگران است. و گاهى، كار را به جایى مىرسانند كه شخصیت و عزت نفس خود را زیر پا مىگذارند، تا براى مدتى كوتاه از آنچه دیگران دارند، استفاده كنند.
شاید شما هم دیدهاید كه: بعضى افراد، وقتى میخواهند به مهمانى بروند، با آن كه خودشان لباس تمیز و قابل استفاده دارند، چون پارچه و دوخت آن ساده و معمولى است، به سراغ همسایه میروند و لباس گرانقیمت او را میگیرند، تا در مهمانى، بیشتر خود نمایى كنند.
یا وقتى مهمان در خانه دارند، كاسه و بشقاب معمولى و ارزان قیمت خود را كنار مىگذارند، و در عوض، ظروف چینى و بلور گرانقیمت همسایه را قرض مىگیرند و جلوى مهمان مىآورند.
این دسته از افراد، براى شخصیت انسانى و عزت نفس خود ارزش قائل نیستند و كارى هم كه میكنند، بر خلاف دستورات اسلام است.
امام علیهالسلام نیز، در همین مورد توضیح داده و این چند نكته را در یك جمله كوتاه، بیان فرموده است:
1- قناعت: به آنچه دارى اكتفا كن و چشم طمع به مال دیگران نداشته باش. 2- عزت نفس: شخصیت انسانى و عزت نفس خود را حفظ كن، و از آنچه دارى خوشنود باش، تا از رنج خواهش و تمنا و ذلت در خواست و تقاضا از دیگران، آسوده باشى.
3- حفظ آبرو: با دورى كردن از زیادهطلبى و چشم حسرت دوختن به مال دیگران، آبروى خود را به باد مده.
4- شكر نعمت: نسبت به آنچه خداوند به تو داده است، كفران نعمت مكن، بلكه شكر نعمت خداوندى را - به هر اندازه كه باشد - بجاى آور، تا به آنچه دارى راضى باشى و در حفظ نگهدارى آن بكوشى. نه آن كه مال خود را، بخاطر ناچیز و كم قیمت بودن، خوب حفظ نكنى و آن را از بین ببرى، و بعد، محتاج دیگران بشوى.
شنبه 7/5/1391 - 10:36
اخلاق
لا تجتمع عزیمه و ولیمه
ترجمه:
همت عالى، با سورچرانى و شكم پرورى، سازگار نیست.
شرح:
كسى كه صاحب همت عالى است به شكم پرورى برود، نمىتواند همت عالى داشته باشد. و به عبارت دیگر، ممكن نیست كه همت عالى، و شكم پرورى، در وجود انسان، یكجا جمع شده باشد.
زیرا شخص سورچران، بیش از هر چیز، در بند شكم خوش است، و تمام فكر و كوشش او صرف آن میشود كه چطور و از چه راهى، خود را به سفرهیى رنگین برساند و شكمش را از خوراكیهاى لذیذ انباشته كند. آشكار است كه چنین كسى، نه فرصت آن را دارد و نه اصولا در فكر آن است كه ذهن و اندیشهاش را در كارهاى با شكوه به كار اندازد، و تصمیمهاى عالى و والا بگیرد، و اراده و همت خود را در انجام كارهاى با ارزش و انسانى نمایان سازد. شخص شكم پرور و سورچران، از آغاز صبح، دائما به این فكر میكند كه ظهر، چگونه ناهار لذیذى بدست آورد، و از ظهر به بعد، ذهن و اندیشهاش در این جهت كار میكند كه براى شب، از كجا و چگونه شام چرب و شیرینى فراهم كند. و طبیعى است كه چنین شخصى، شب هم با این فكر به بستر میرود كه صبح، چه خوراكیهایى سر سفره صبحانه در انتظارش خواهد بود.
اما كسى كه همت عالى دارد، فكر و ذهنش، آنقدر مشغول مسائل مهم و كارهاى عالى و انسانى است، كه اصولا فرصتى براى فكر كردن به شكم پیدا نمىكند. و تازه وقتى هم سر سفره بنشیند، غذایش، سادهترین غذاها خواهد بود. نمونه درخشان این افراد، خود حضرت على علیهالسلام است كه غذایش، بیشتر اوقات، چیزى جز نان خالى، یا نانى همواره با كمى خرما، یا كمى پیاز، یا كمى نبوده است. تا جایى كه اگر اندكى بیش از این برایش غذا مىآورد، به شدت اعتراض میرد.
شنبه 7/5/1391 - 10:34
اخلاق
اكبر العیب أن تعجب ما فیك مثله.
ترجمه:
بزرگترین عیب آن است كه: عیبى را كه خود نیز داراى، در دیگران، عیب بشمارى.
شرح:
كسانى هستند كه عیب و ایرادى را كه در اعمال و رفتار خودشان وجود دارد، نمىبینند و به حساب نمىآورند، اما همینكه آن عیب را، در شخص دیگرى ببینند، زبان به عیبجویى و انتقاد باز مىكنند، و همه جا و پیش همه كس، از عیب آن شخص سخن مىگویند.
براى مثال: گاهى كسى را مىبینم، كه براى حقوق انسانى دیگران، ارزش قائل نیست، حق مردم را پایمال میكند، دستمزد كارى را كه دیگران برایش انجام دادهاند نمىدهد، یا كم و با تأخیر میدهند، قول و قرارهاى خود را به هم میزند، و وعدههایى را كه به مردم داده است انجام نمىدهد. اما همین شخص، به محض آنكه دیگرى، كمترین حق او را پایمال كند، یا دستمزدش را یك ریال كمتر یا یك روز دیرتر بدهد، یا با او مختصرى بد قولى كند، یا وعدهیى را كه به وى داده است انجام ندهد، فریادش به آسمان میرود، و همه جا، از آن شخص، عیبجوئى و انتقاد میكند. شاعرى، در همین معنى گفته است:
ببرى مال مسلمان و چو مالت ببرند داد و فریاد بر آرى كه: مسلمانى نیست!
امام علیهالسلام مىفرماید: این خود، بزرگترین عیب است كه تو، عیبى را در مردم ببینى و آن را زشت و ناپسند بشمارى و زبان به انتقادش بگشایى، در حالیكه خودت نیز، شبیه همان عیب را داشته باشى، ولى به آن توجه نكنى.
البته، منظور امام این نیست كه وقتى در دیگران عیبى را دیدى كه خودت نیز شبیه آن عیب را دارى، همین كافى است كه عیب دیگران را به زبان نیاورى، و در عوض، عیب خودت نیز، سر جایش باقى بماند. بلكه، منظور این است كه وقتى، عیب دیگران، باعث ناراحتى ما شد، هوشیار باشیم و فورا به خود آئیم و ببینیم كه آیا خود ما نیز، آن عیب را داریم یا نه؟ و اگر دیدیم كه خودمان نیز، دارى همان عیب هستیم، در صدد بر طرف كردن آن بر آئیم، زیرا آن عیب، همانطور كه در وجود دیگران، ما را ناراحت كرده است، در وجود ما نیز باعث ناراحتى دیگران خواهد شد.
شنبه 7/5/1391 - 10:32
اخلاق
و اكرم عشیرتك...
ترجمه:
اقوام و خویشاوندانت را گرامى و عزیز بدار.
شرح:
امام علیهالسلام، در این جمله زیبا و پر معنى، ما را به حفظ و رعایت((صله رحم)) دعوت كرده است.
درباره((صله رحم)) در قرآن و روایات اسلامى، سفارش فراوانى شده است. تا جاى كه ترك آن - یعنى بجا نیاوردن صله رحم - از گناهان بزرگ به شمار آمده است.
معناى((صله رحم)) آن است كه: انسان، با اقوام و خویشاوندان خود، مناسبات و رفت و آمدهاى سالم و صمیمانه داشته باشد، با مهربانى و لطف و گرامى، به دیدار و احوال پرسى آنها برود، در حل مشكلات و رفع گرفتاریهاى آنان شركت كند و هنگامى كه آنها مشكل و نیازى داشته باشد، از كمك كردن به آنها خوددارى نورزد.
در این باره، امام علیهالسلام، با زیباترین و مؤثرترین بیان، ما را، بیش، به اهمیت و ارزش معاشرت با خانواده و خویشاوند، متوجه نموده است.
طبق فرموده امام علیهالسلام، خویشاوندان، همانند پر و بالى هستند كه ما، به كمك آنها قدرت پرواز پیدا میكنیم و مىتوانیم به آسانى به سوى هدفهاى خود برویم. در حالیكه بدون داشتن پروبال یعنى بدون داشتن خانواده دلسوز و مهربان و یارى دهنده قادر به پرواز نخواهیم بود و به این زودیها، به هدفهاى خود نخواهیم رسید.
از نظر دیگر، ما همچون شاخه و برگ درختى هستیم، كه ریشههاى آن را، اقوام و خویشاوندان ما تشكیل میدهند، و در حقیقت، اصالت و پابرجایى ما، به آنها بستگى دارد. و همچنین، خویشاوندان همانند دستهاى ما هستند، كه بوسیله آنها، دشمنان را از خود دور میسازد، و نیز، هدفهاى خود را به چنگ مىآوریم.
به این ترتیب، اگر ما با خانواده و خویشاوندان خود رفت و آمد داشته باشیم، و با مهربانى و نیكدلى و صمیمیت معاشرت كنیم، همیشه در جریان كارها و مشكلات و مسائل زندگى یكدیگر خواهیم بود، و در هنگام گرفتاریها، به كمك همدیگر خواهیم شتافت و از نیروهاى یكدیگر، براى حل مشكلات و سازندگى در راه زندگى یكدیگر، كمك خواهیم گرفت .
و البته، اینها همه به شرطى درست خواهد بود، كه براى رفت و آمد و صمیمیت و كمك خواهى، خویشاوندان مؤمن و متدین و با تقواى خود را انتخاب كنیم. چون خویشاوندى كه دین و ایمان محكم و تقواى اسلامى نداشته باشد، جز ضرر و زیان و ایجاد ناراحتى و گرفتارى بیشتر، تأثیرى در زندگى ما نخواهد داشت.
شنبه 7/5/1391 - 10:30
اخلاق
الاعجاب یمنع من الازدیاد.
ترجمه:
خودپسندى، مانع از پیشرفت و رسیدن به كمال است.
شرح:
یكى از بزرگترین عیبهایى كه بعضى افراد دچار آن هستند، غرور و خود پسندى، یعنى كسى كه خود را، در همه چیز، برتر و بالاتر از همه مردم میداند، و خیال میكند كه هیچ كس در علم و دانش و درك و شعور، به پاى او نمىرسد.
شخصى كه دچار این عیب بزرگ باشد، از دو جهت لطمه میخورد و صدمه مىبیند. نخست، از این جهت كه: چون خود را بزرگترین و برترین عاقلان و دانشمندان میداند، دیگر لازم نمىبیند كه دنبال تحصیل علم و دانش، برود. و به این صورت، از آموختن باز میماند، و در همان مرحلهیى كه هست، در جاى میزند، و دیگر بالاتر و پیشتر نمىرود.
علاوه بر این، شخص خود پسند، چون كسى را عاقلتر و دانشمندتر از خود نمىداند، هنگامى كه برایش مسئله و مشكلى پیش مىآید، با هیچكس مشورت نمىكند، و از افراد عاقلتر و دانشمندتر از خودش، راهنمایى نمىخواهد. و به این صورت، از حل مسائل و مشكلات، و گشودن راههاى بسته زندگىاش، عاجز مىماند، و همواره، در میان گرداب مشكلات و گرفتاریها دست و پا میزند، و هیچگاه نمىتوان راههاى پیشرفت و ترقى را پیدا كند و به سوى كمال گام بردارد.
شنبه 7/5/1391 - 10:28
اخلاق
من حدرك، كمن بشرك.
ترجمه:
كسى كه تو را هشدار میدهد مانند كسى است كه به تو مژده مىدهد.
شرح:
گاهى پدر و مادرها، و بزرگترها، و دوستان خوب و دلسوز، از روى خیرخواهى، و براى آن كه ما را از انجام كارهاى بد باز دارند، مجبور میشوند به جاى نرمش و ملایمت، با لحنى تند و درشت، هشدار دهند و ما را، از كارى كه مىخواهیم انجام دهیم، بر حذر و بیمناك سازند.
ممكن است بعضى افراد، اینگونه بر حذر داشتن را خوش نداشته باشند، و از لحن تند و هشدار دهنده كسى كه با درشتى از انجام كار بد آنها جلوگیرى میكند، ناراحت شوند.
ولى، فرزند عزیز، این را بدان كه: وقتى كسى با درشتى و تندى، به تو هشدار میدهد و از انجام كارهاى بد تو جلوگیرى میكند، مثل كسى است كه بالحنى ملایم و مهرآمیز، به تو مژدهیى را میدهد.
به عنوان مثال: وقتى كسى تو را از تنبلى در مدرسه و بازیگوشى در خانه باز میدارد، و بالحنى تند میگوید:((در خواندن درسهایت تنبلى نكن، چون بیسواد و بیكاره بار مىآیى و بدبخت میشوى))، مثل كسى است كه به تو مژده میدهد و میگوید:((شاگرد اول شدهاى و بزرگترین جایزه نصیب تو شده است)).
پس، از هشدار و انتقاد سازنده ناراحت نشو بلكه خوشحال و متشكر باش زیرا انتقاد بجا، انسان را متوجه اشتباه خود میكند و باعث برطرف شدن عیب و ایراد میگردد.
شنبه 7/5/1391 - 10:27
امر به معروف و نهی از منکر
15. پرهیز از دوستى با...
اباك و مصادقه الاحمق، فانه یرید ان ینفعك فیضرك و مصادقه البخیل، فانه یبعد عنك احوج ماتكون الیه، و ایاك و مصادقه الفاجر، فانه یبیعك بالتافه، و ایاك و مصادقه الكذاب، فانه كالسراب: یقرب علیك البعید و یبعد علیك القرب.
ترجمه:
از دوستى با نادان بپرهیز، چون او میخواهد به تو سود برساند، ولى از روى نادانى زیاد میرساند، از دوستى با شخص تنگ نظر بپرهیز، چون او تو را، هنگامى كه به شدت نیازمند او باشى رها میكند، از دوستى با شخص بد كاره بپرهیز، چون او به ناچیزترین قیمتها تو را مىفروشد، و از دوستى با دروغگو بپرهیز، چون او، مانند سراب، فریبت میدهد. دور را در نظرت نزدیك نشان میدهد، و نزدیك را دور جلوهگر میسازد.
شرح:
یكى از مهم اسلامى، كه هم پیامبران اكرم (ص) و هم امام علیهالسلام، درباره آن بسیار سفارش كردهاند، مسئله انتخاب دوست و همنشین است. كسانى كه خصوصیات زشت و ناپسند، و صفات بد و نامطلوب دارند، بر روى دوستان و معاشران خود نیز تأثیر منفى میگذارند، و به آنان، زیانهاى جبرانناپذیر مىزنند. از اینرو، در انتخاب دوست، باید كمال مراقبت را به عمل آوریم و دستكم، كسانى را كه داراى چهار خصوصیت زشت((نادانى))،((بخل))،((بدكارى)) و((دروغگویى)) هستند، به عنوان دوست انتخاب نكنیم.
شخص نادان، هر چند هم كه مهربان و صمیمى باشد، از آنجا كه عقل كافى ندارد، موارد سود و زیان را نیز تشخیص نمیدهد. به همین جهت، حتى وقتى میخواهد به دوست خود، سودى برساند، از روى نادانى، كارى میكند كه به زیان دوستش تمام شود.
شخص بخیل، یا تنگ نظر، نیز چون به مال دنیا بیش از هر چیز دیگرى دلبستگى دارد، و حاضر نیست ذرهاى از مال خود را از دست بدهد، تا زمانى به دوستى خود با دیگران ادامه میدهد، كه به او نیازمند نباشد. اما همینكه یكى از دوستانش به او نیازمند شود، حتى اگر در اوج نیازمندى باشد و تمام زندگىاش به اندكى گذشت و بخشش از سوى او بستگى پیدا كند، باز حاضر به گذشت و چشم پوشى از مال دنیا نمىشود، و دوست خود را، در آن اوج احتیاج، رها میكند و به حال خود مىگذرد.
بد كاره، یا كسى كه در روى زمین به فسق و فجور و فساد دست میزند، نیز از كسانى است كه باید از دوستى با او پرهیز كرد. شخص بد كاره، عزت و شرافت انسانى خود، و سعادت و رستگارى آخرت خود را، در برابر كم ارزشىترین چیزها از دست مىدهد. بنابراین، مسلم است كه چنین كسى، براى دوستان نیز، ارزشى قائل نخواهد شد، و آنها را در برابر اندك چیزى خواهد فروخت.
دروغگو نیز، شایسته دوستى نیست. چون او نیز، مانند سراب كه از دور به شكل آب دیده میشود و از نزدیك چیزى جز خاك و ریگ بیابان نیست، همیشه به فكر فریب دادن است. شخص دروغگو، همیشه با دروغهاى خود، كارهاى خوب را به صورت كارهاى((بد)) وانمود میكند. و كارهاى بد را بصورت((خوب)) نشان میدهد. در نتیجه، كسیكه با شخص دروغگو دوستى كند، فریب حرفهاى او را میخورد، و دو عیب بزرگ در زندگى پیدا میكند: نخست آن كه از كارهاى خوب رویگردان میشود، چون خیال میكند كه آن كارها((بد)) است. و دیگر آنكه به انجام كارهاى بد مىپردازد، چون بخاطر حرفهاى دوست دروغگوى خود، گمان میكند كه آن كارها((خوب)) است.
فرزند عزیز، وقتى میخواهى با كسى دوست شوى مراقب باش كه او، جزو هیچكدام از این چهار گروه نباشد. چون امام علیهالسلام، به خاطر خیر و صلاح مسلمانان، سفارش كرده است كه از دوستى با این گونه افراد، دورى كنند.
پنج شنبه 5/5/1391 - 14:51
امر به معروف و نهی از منکر
التودد نصف العقل
ترجمه:
دوستى و مهربانى با مردم، نیمى از عقل است.
شرح:
شخص عاقل، با شخص نادان، تفاوتهاى زیادى دارد. اما این تفاوتها، همیشه و همه جا معلوم و آشكار میگردد كه كدامیك عاقل و كدامیك نادان هستند.
یكى از این موارد، طرز رفتار با مردم است. شخص نادان، ارزش دوستى و مهربانى را نمیداند و بهمین دلیل، با مردم دوستى نمىكند و محبت كسى را در دل خود جاى نمىدهد.
اما شخص عاقل، چون به نیروى عقل خود، قدر و قیمت دوستى و محبت را درك مىكند و با دوستانش نیز، همیشه با مهر و محبت رفتار مىكند.
یكى از راههائى كه ما میتوانیم تشخیص دهیم چه كسى عاقل و چه كسى نادان است، همین است كه ببینیم آیا شخص مورد نظر، با مردم دوستى و محبت میكند، یا با هیچكس از دل مهر و محبت و دوستى وارد نمیشود
از آنجا كه دوستى و محبت با مردم، یكى از مهمترین نشانههاى عقل و شعور است، امام علیهالسلام، براى دوستى ارزش فراوانى قائل شده است، تا جائى كه فرموده است: همینكه شخصى با مردم دوستى و محبت كند، نشانه آن است كه دست كم، نیمى از عقل طبیعى یك انسان در او وجود دارد.
پنج شنبه 5/5/1391 - 14:48
امر به معروف و نهی از منکر
و لا تكونن ممن لا تنفعه العظة الا اذا بالغت فى ایلامه، فان العاقل یتعظ بالاداب و البهائم لا تتعظ الا بالضرب
ترجمه:
از كسانى مباش كه اندرز نمىپذیرند مگر هنگامى كه آزار و عذابى به آنها برسد. شخص عاقل، باادب و ملایمت اندرز مىپذیرد، و چهار پایان هستند كه جز با كتك، فرمان نمیبرند و به راه نمىآیند.
شرح:
انسان كه برترین مخلوق خداوند است، و بهمین جهت((اشرف مخلوقات)) نام گرفته، با سایر جانداران، تفاوتهاى بسیار دارد. یكى از مهمترین تفاوتهاى انسان با حیوانات، این است كه انسان اندرزپذیر نیستند، و صاحب با نگهبان حیوانات و چهارپایان، ناچار مىشوند كه به ضرب چوب و شلاق، آنها را به راه بیاورند و از خطر و ناراحتىها دور سازند.
انسان عاقل، میداند كه پدر و مادر، یا معلم، یا سایر بزرگترها، كه بیش از او دانش و تجربه دارند، جز خیر و صلاح او را نمیخواهند و به همین دلیل، هر گاه ببینند كه كودك خردسال یا شاگرد كوچكشان به راه خطا مىرود، او را اندرز میدهند و سعى مىكنند با ارشاد و راهنمایى، از خطا و خطرها، دورش كنند.
در چنین مواقعى،انسان اگر عاقل باشد، با زبان خوش و ملایم، اندرز بزرگترها را مىپذیرد و مؤدبانه به راهنمایى آنها گردن مىگذارد. اما، گاهى، كسانى هم پیدا مىشوند كه بر خلاف انتظار، اندرز افراد خیرخواه را خطاى خود، ادامه مىدهند.
حتما شما هم دیدهاید كه گاهى، پدر و مادر، مجبور مىشوند فرزند خود را، به خاطر آن كه با زبان خوش اندرز نپذیرفته است، با تنبیه بدنى و كتك و خشونت تربیت كنند. در حالیكه انسان عاقل، هرگز كارى نمىكند كه با او مانند حیوانات و چهارپایان رفتار كنند و با كتك به راهش بیاورند. بلكه باادب و ملایمت، اندرز بزرگترها را مىپذیرد، و با خوبى و خوشى، به راهى میرود، كه سعادت و خوشبختى او، در آن است.
پنج شنبه 5/5/1391 - 14:45
امر به معروف و نهی از منکر
12. آنچه بر خود نمىپسندى بر دیگران مپسند
فأحبب لغیرك ما تحب لنفسك و اكره له ما تكره لها.
ترجمه:
آنچه كه براى خود دوست میدارد، براى خود نمىپسندى، براى دیگران هم مپسند.
شرح:
یك ضربالمثل فارسى مىگوید ((آنچه به خود نمىپسندى، به دیگران روا مدار)). و ضربالمثل دیگرى مىگوید:((یك سوزن به خودت بزن، یك جوالدوز به مردم)). این دو ضربالمثل، و دهها ضربالمثل دیگر، و شعرها، و كلمات كوتاه و بلند بسیارى كه در زبان و ادبیات ما، در باره همین موضوع صحبت میكند، همه، با الهام گرفتن از سخن امام علیهالسلام، و در توضیح و تشریح آن گفته شده و رواج پیدا كرده است.
و منظور از تمام این سخنان، آن است كه درباره یكى از دستورات عمیق و پر معنى اسلام، به شكلهاى گوناگون، توضیح داده شود. بر اساس این دستور والا و زندگى ساز اسلام، ما انسانها وظیفه داریم كه در هر كارى، رعایت حال دیگران را نیز بكنیم. یعنى همیشه خودمان را به جاى دیگران بگذاریم، و با مردم طورى رفتار كنیم، كه دوست داریم دیگران با ما همانطور رفتار كنند.
كسیكه به مشكلات و ناراحتیهاى دیگران اهمیت نمىدهد، باید حساب كند كه آیا خودش مىتوان همان مشكلات و ناراحتیها را تحمل كند، یا نه، به زبان سادهتر باید گفت: هر كس راضى شود كه یك جوالدوز به تن دیگرى فرو رود، باید با انصاف و مروت حساب كند كه آیا خودش حاضر است یك سوزن به تنش فرو رود، یا نه؟
مسلمان مومن واقعى، كسى است كه براى دیگران نیز به اندازه خودش، راحت و آسایش و حق استفاده از مواهب زندگى را بخواهد و اصولا آسایش و خوشبختى خود را، در آسایش و خوشبختى دیگران جستجو كند.
پنج شنبه 5/5/1391 - 14:43