• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 11098
تعداد نظرات : 597
زمان آخرین مطلب : 3562روز قبل
اخلاق

 

 

 

21. آنچه دارى قدر بدان
و حفظ ما فى یدیك أحب الى من طلب ما فى یدى غیرك‏-نامه /31 ?


 

ترجمه:


نگهدارى از آنچه خود، در دست دارى، در نظر من، از خواستن و جستجوى آنچه در دست دیگرى است، بهتر و دوست داشتنى‏تر است.

شرح:


كسانى هستند كه هیچگاه به آنچه دارند، راضى و قانع نمى‏شوند، دائما در فكر بدست آوردن مال و ثروت بیشتر هستند، و تمامى نیروى آنها، بجاى آنكه صرف كسب مال میشود. انگونه افراد، تازه هر چقدر هم كه بیشتر بدست آورند، باز چشم و دلشان سیر نمى‏شود و نگاهشان به مال دیگران است. و گاهى، كار را به جایى مى‏رسانند كه شخصیت و عزت نفس خود را زیر پا مى‏گذارند، تا براى مدتى كوتاه از آنچه دیگران دارند، استفاده كنند.
شاید شما هم دیده‏اید كه: بعضى افراد، وقتى میخواهند به مهمانى بروند، با آن كه خودشان لباس تمیز و قابل استفاده دارند، چون پارچه و دوخت آن ساده و معمولى است، به سراغ همسایه میروند و لباس گرانقیمت او را میگیرند، تا در مهمانى، بیشتر خود نمایى كنند.
یا وقتى مهمان در خانه دارند، كاسه و بشقاب معمولى و ارزان قیمت خود را كنار مى‏گذارند، و در عوض، ظروف چینى و بلور گرانقیمت همسایه را قرض مى‏گیرند و جلوى مهمان مى‏آورند.
این دسته از افراد، براى شخصیت انسانى و عزت نفس خود ارزش قائل نیستند و كارى هم كه میكنند، بر خلاف دستورات اسلام است.
امام علیه‏السلام نیز، در همین مورد توضیح داده و این چند نكته را در یك جمله كوتاه، بیان فرموده است:
1- قناعت: به آنچه دارى اكتفا كن و چشم طمع به مال دیگران نداشته باش. 2- عزت نفس: شخصیت انسانى و عزت نفس خود را حفظ كن، و از آنچه دارى خوشنود باش، تا از رنج خواهش و تمنا و ذلت در خواست و تقاضا از دیگران، آسوده باشى.
3- حفظ آبرو: با دورى كردن از زیاده‏طلبى و چشم حسرت دوختن به مال دیگران، آبروى خود را به باد مده.
4- شكر نعمت: نسبت به آنچه خداوند به تو داده است، كفران نعمت مكن، بلكه شكر نعمت خداوندى را - به هر اندازه كه باشد - بجاى آور، تا به آنچه دارى راضى باشى و در حفظ نگهدارى آن بكوشى. نه آن كه مال خود را، بخاطر ناچیز و كم قیمت بودن، خوب حفظ نكنى و آن را از بین ببرى، و بعد، محتاج دیگران بشوى.

شنبه 7/5/1391 - 10:36
اخلاق

 


 

20. همت عالى و شكم پرورى
لا تجتمع عزیمه و ولیمه -خ 241/ ?


 

ترجمه:


همت عالى، با سورچرانى و شكم پرورى، سازگار نیست.

شرح:


كسى كه صاحب همت عالى است به شكم پرورى برود، نمى‏تواند همت عالى داشته باشد. و به عبارت دیگر، ممكن نیست كه همت عالى، و شكم پرورى، در وجود انسان، یكجا جمع شده باشد.
زیرا شخص سورچران، بیش از هر چیز، در بند شكم خوش است، و تمام فكر و كوشش او صرف آن میشود كه چطور و از چه راهى، خود را به سفره‏یى رنگین برساند و شكمش را از خوراكیهاى لذیذ انباشته كند. آشكار است كه چنین كسى، نه فرصت آن را دارد و نه اصولا در فكر آن است كه ذهن و اندیشه‏اش را در كارهاى با شكوه به كار اندازد، و تصمیمهاى عالى و والا بگیرد، و اراده و همت خود را در انجام كارهاى با ارزش و انسانى نمایان سازد. شخص شكم پرور و سورچران، از آغاز صبح، دائما به این فكر میكند كه ظهر، چگونه ناهار لذیذى بدست آورد، و از ظهر به بعد، ذهن و اندیشه‏اش در این جهت كار میكند كه براى شب، از كجا و چگونه شام چرب و شیرینى فراهم كند. و طبیعى است كه چنین شخصى، شب هم با این فكر به بستر میرود كه صبح، چه خوراكیهایى سر سفره صبحانه در انتظارش خواهد بود.
اما كسى كه همت عالى دارد، فكر و ذهنش، آنقدر مشغول مسائل مهم و كارهاى عالى و انسانى است، كه اصولا فرصتى براى فكر كردن به شكم پیدا نمى‏كند. و تازه وقتى هم سر سفره بنشیند، غذایش، ساده‏ترین غذاها خواهد بود. نمونه درخشان این افراد، خود حضرت على علیه‏السلام است كه غذایش، بیشتر اوقات، چیزى جز نان خالى، یا نانى همواره با كمى خرما، یا كمى پیاز، یا كمى نبوده است. تا جایى كه اگر اندكى بیش از این برایش غذا مى‏آورد، به شدت اعتراض میرد
.

شنبه 7/5/1391 - 10:34
اخلاق

 

 

19. بزرگترین عیب
اكبر العیب أن تعجب ما فیك مثله. -ح /353 ?

 

ترجمه:


بزرگترین عیب آن است كه: عیبى را كه خود نیز داراى، در دیگران، عیب بشمارى.

شرح:


كسانى هستند كه عیب و ایرادى را كه در اعمال و رفتار خودشان وجود دارد، نمى‏بینند و به حساب نمى‏آورند، اما همینكه آن عیب را، در شخص دیگرى ببینند، زبان به عیبجویى و انتقاد باز مى‏كنند، و همه جا و پیش همه كس، از عیب آن شخص سخن مى‏گویند.
براى مثال: گاهى كسى را مى‏بینم، كه براى حقوق انسانى دیگران، ارزش قائل نیست، حق مردم را پایمال میكند، دستمزد كارى را كه دیگران برایش انجام داده‏اند نمى‏دهد، یا كم و با تأخیر میدهند، قول و قرارهاى خود را به هم میزند، و وعده‏هایى را كه به مردم داده است انجام نمى‏دهد. اما همین شخص، به محض آنكه دیگرى، كمترین حق او را پایمال كند، یا دستمزدش را یك ریال كمتر یا یك روز دیرتر بدهد، یا با او مختصرى بد قولى كند، یا وعده‏یى را كه به وى داده است انجام ندهد، فریادش به آسمان میرود، و همه جا، از آن شخص، عیبجوئى و انتقاد میكند. شاعرى، در همین معنى گفته است:
ببرى مال مسلمان و چو مالت ببرند داد و فریاد بر آرى كه: مسلمانى نیست!
امام علیه‏السلام مى‏فرماید: این خود، بزرگترین عیب است كه تو، عیبى را در مردم ببینى و آن را زشت و ناپسند بشمارى و زبان به انتقادش بگشایى، در حالیكه خودت نیز، شبیه همان عیب را داشته باشى، ولى به آن توجه نكنى.
البته، منظور امام این نیست كه وقتى در دیگران عیبى را دیدى كه خودت نیز شبیه آن عیب را دارى، همین كافى است كه عیب دیگران را به زبان نیاورى، و در عوض، عیب خودت نیز، سر جایش باقى بماند. بلكه، منظور این است كه وقتى، عیب دیگران، باعث ناراحتى ما شد، هوشیار باشیم و فورا به خود آئیم و ببینیم كه آیا خود ما نیز، آن عیب را داریم یا نه؟ و اگر دیدیم كه خودمان نیز، دارى همان عیب هستیم، در صدد بر طرف كردن آن بر آئیم، زیرا آن عیب، همانطور كه در وجود دیگران، ما را ناراحت كرده است، در وجود ما نیز باعث ناراحتى دیگران خواهد شد.

شنبه 7/5/1391 - 10:32
اخلاق

 

 

18. اكرام خویشاوندان
و اكرم عشیرتك... -نامه /31 ?


 

ترجمه:


اقوام و خویشاوندانت را گرامى و عزیز بدار.

شرح:


امام علیه‏السلام، در این جمله زیبا و پر معنى، ما را به حفظ و رعایت((صله رحم)) دعوت كرده است.
درباره((صله رحم)) در قرآن و روایات اسلامى، سفارش فراوانى شده است. تا جاى كه ترك آن - یعنى بجا نیاوردن صله رحم - از گناهان بزرگ به شمار آمده است.
معناى((صله رحم)) آن است كه: انسان، با اقوام و خویشاوندان خود، مناسبات و رفت و آمدهاى سالم و صمیمانه داشته باشد، با مهربانى و لطف و گرامى، به دیدار و احوال پرسى آنها برود، در حل مشكلات و رفع گرفتاریهاى آنان شركت كند و هنگامى كه آنها مشكل و نیازى داشته باشد، از كمك كردن به آنها خوددارى نورزد.
در این باره، امام علیه‏السلام، با زیباترین و مؤثرترین بیان، ما را، بیش، به اهمیت و ارزش معاشرت با خانواده و خویشاوند، متوجه نموده است.
طبق فرموده امام علیه‏السلام، خویشاوندان، همانند پر و بالى هستند كه ما، به كمك آنها قدرت پرواز پیدا میكنیم و مى‏توانیم به آسانى به سوى هدف‏هاى خود برویم. در حالیكه بدون داشتن پروبال یعنى بدون داشتن خانواده دلسوز و مهربان و یارى دهنده قادر به پرواز نخواهیم بود و به این زودیها، به هدفهاى خود نخواهیم رسید.
از نظر دیگر، ما همچون شاخه و برگ درختى هستیم، كه ریشه‏هاى آن را، اقوام و خویشاوندان ما تشكیل میدهند، و در حقیقت، اصالت و پابرجایى ما، به آنها بستگى دارد. و همچنین، خویشاوندان همانند دستهاى ما هستند، كه بوسیله آنها، دشمنان را از خود دور میسازد، و نیز، هدفهاى خود را به چنگ مى‏آوریم.
به این ترتیب، اگر ما با خانواده و خویشاوندان خود رفت و آمد داشته باشیم، و با مهربانى و نیكدلى و صمیمیت معاشرت كنیم، همیشه در جریان كارها و مشكلات و مسائل زندگى یكدیگر خواهیم بود، و در هنگام گرفتاریها، به كمك همدیگر خواهیم شتافت و از نیروهاى یكدیگر، براى حل مشكلات و سازندگى در راه زندگى یكدیگر، كمك خواهیم گرفت .
و البته، اینها همه به شرطى درست خواهد بود، كه براى رفت و آمد و صمیمیت و كمك خواهى، خویشاوندان مؤمن و متدین و با تقواى خود را انتخاب كنیم. چون خویشاوندى كه دین و ایمان محكم و تقواى اسلامى نداشته باشد، جز ضرر و زیان و ایجاد ناراحتى و گرفتارى بیشتر، تأثیرى در زندگى ما نخواهد داشت.

شنبه 7/5/1391 - 10:30
اخلاق

 

 

17. خودپسندى‏
الاعجاب یمنع من الازدیاد. -ج / 167 ?


 

ترجمه:


خودپسندى، مانع از پیشرفت و رسیدن به كمال است.

شرح:


یكى از بزرگترین عیبهایى كه بعضى افراد دچار آن هستند، غرور و خود پسندى، یعنى كسى كه خود را، در همه چیز، برتر و بالاتر از همه مردم میداند، و خیال میكند كه هیچ كس در علم و دانش و درك و شعور، به پاى او نمى‏رسد.
شخصى كه دچار این عیب بزرگ باشد، از دو جهت لطمه میخورد و صدمه مى‏بیند. نخست، از این جهت كه: چون خود را بزرگترین و برترین عاقلان و دانشمندان میداند، دیگر لازم نمى‏بیند كه دنبال تحصیل علم و دانش، برود. و به این صورت، از آموختن باز میماند، و در همان مرحله‏یى كه هست، در جاى میزند، و دیگر بالاتر و پیش‏تر نمى‏رود.
علاوه بر این، شخص خود پسند، چون كسى را عاقل‏تر و دانشمندتر از خود نمى‏داند، هنگامى كه برایش مسئله و مشكلى پیش مى‏آید، با هیچكس مشورت نمى‏كند، و از افراد عاقل‏تر و دانشمندتر از خودش، راهنمایى نمى‏خواهد. و به این صورت، از حل مسائل و مشكلات، و گشودن راههاى بسته زندگى‏اش، عاجز مى‏ماند، و همواره، در میان گرداب مشكلات و گرفتاریها دست و پا میزند، و هیچگاه نمى‏توان راههاى پیشرفت و ترقى را پیدا كند و به سوى كمال گام بردارد.

شنبه 7/5/1391 - 10:28
اخلاق

 

 

16. هشدار مژده است
من حدرك، كمن بشرك. -ج / 59 ?


 

ترجمه:


كسى كه تو را هشدار میدهد مانند كسى است كه به تو مژده مى‏دهد.

شرح:


گاهى پدر و مادرها، و بزرگترها، و دوستان خوب و دلسوز، از روى خیرخواهى، و براى آن كه ما را از انجام كارهاى بد باز دارند، مجبور میشوند به جاى نرمش و ملایمت، با لحنى تند و درشت، هشدار دهند و ما را، از كارى كه مى‏خواهیم انجام دهیم، بر حذر و بیمناك سازند.
ممكن است بعضى افراد، اینگونه بر حذر داشتن را خوش نداشته باشند، و از لحن تند و هشدار دهنده كسى كه با درشتى از انجام كار بد آنها جلوگیرى میكند، ناراحت شوند.
ولى، فرزند عزیز، این را بدان كه: وقتى كسى با درشتى و تندى، به تو هشدار میدهد و از انجام كارهاى بد تو جلوگیرى میكند، مثل كسى است كه بالحنى ملایم و مهرآمیز، به تو مژده‏یى را میدهد.
به عنوان مثال: وقتى كسى تو را از تنبلى در مدرسه و بازیگوشى در خانه باز میدارد، و بالحنى تند میگوید:((در خواندن درسهایت تنبلى نكن، چون بیسواد و بیكاره بار مى‏آیى و بدبخت میشوى))، مثل كسى است كه به تو مژده میدهد و میگوید:((شاگرد اول شده‏اى و بزرگترین جایزه نصیب تو شده است)).
پس، از هشدار و انتقاد سازنده ناراحت نشو بلكه خوشحال و متشكر باش زیرا انتقاد بجا، انسان را متوجه اشتباه خود میكند و باعث برطرف شدن عیب و ایراد میگردد.

شنبه 7/5/1391 - 10:27
امر به معروف و نهی از منکر

 

 

15. پرهیز از دوستى با...
اباك و مصادقه الاحمق، فانه یرید ان ینفعك فیضرك و مصادقه البخیل، فانه یبعد عنك احوج ماتكون الیه، و ایاك و مصادقه الفاجر، فانه یبیعك بالتافه، و ایاك و مصادقه الكذاب، فانه كالسراب: یقرب علیك البعید و یبعد علیك القرب.-ح /38 


 

ترجمه:


از دوستى با نادان بپرهیز، چون او میخواهد به تو سود برساند، ولى از روى نادانى زیاد میرساند، از دوستى با شخص تنگ نظر بپرهیز، چون او تو را، هنگامى كه به شدت نیازمند او باشى رها میكند، از دوستى با شخص بد كاره بپرهیز، چون او به ناچیزترین قیمتها تو را مى‏فروشد، و از دوستى با دروغگو بپرهیز، چون او، مانند سراب، فریبت میدهد. دور را در نظرت نزدیك نشان میدهد، و نزدیك را دور جلوه‏گر میسازد.

شرح:


یكى از مهم اسلامى، كه هم پیامبران اكرم (ص) و هم امام علیه‏السلام، درباره آن بسیار سفارش كرده‏اند، مسئله انتخاب دوست و همنشین است. كسانى كه خصوصیات زشت و ناپسند، و صفات بد و نامطلوب دارند، بر روى دوستان و معاشران خود نیز تأثیر منفى میگذارند، و به آنان، زیانهاى جبران‏ناپذیر مى‏زنند. از این‏رو، در انتخاب دوست، باید كمال مراقبت را به عمل آوریم و دست‏كم، كسانى را كه داراى چهار خصوصیت زشت((نادانى))،((بخل))،((بدكارى)) و((دروغگویى)) هستند، به عنوان دوست انتخاب نكنیم.
شخص نادان، هر چند هم كه مهربان و صمیمى باشد، از آنجا كه عقل كافى ندارد، موارد سود و زیان را نیز تشخیص نمیدهد. به همین جهت، حتى وقتى میخواهد به دوست خود، سودى برساند، از روى نادانى، كارى میكند كه به زیان دوستش تمام شود.
شخص بخیل، یا تنگ نظر، نیز چون به مال دنیا بیش از هر چیز دیگرى دلبستگى دارد، و حاضر نیست ذره‏اى از مال خود را از دست بدهد، تا زمانى به دوستى خود با دیگران ادامه میدهد، كه به او نیازمند نباشد. اما همینكه یكى از دوستانش به او نیازمند شود، حتى اگر در اوج نیازمندى باشد و تمام زندگى‏اش به اندكى گذشت و بخشش از سوى او بستگى پیدا كند، باز حاضر به گذشت و چشم پوشى از مال دنیا نمى‏شود، و دوست خود را، در آن اوج احتیاج، رها میكند و به حال خود مى‏گذرد.
بد كاره، یا كسى كه در روى زمین به فسق و فجور و فساد دست میزند، نیز از كسانى است كه باید از دوستى با او پرهیز كرد. شخص بد كاره، عزت و شرافت انسانى خود، و سعادت و رستگارى آخرت خود را، در برابر كم ارزشى‏ترین چیزها از دست مى‏دهد. بنابراین، مسلم است كه چنین كسى، براى دوستان نیز، ارزشى قائل نخواهد شد، و آنها را در برابر اندك چیزى خواهد فروخت.
دروغگو نیز، شایسته دوستى نیست. چون او نیز، مانند سراب كه از دور به شكل آب دیده میشود و از نزدیك چیزى جز خاك و ریگ بیابان نیست، همیشه به فكر فریب دادن است. شخص دروغگو، همیشه با دروغهاى خود، كارهاى خوب را به صورت كارهاى((بد)) وانمود میكند. و كارهاى بد را بصورت((خوب)) نشان میدهد. در نتیجه، كسیكه با شخص دروغگو دوستى كند، فریب حرفهاى او را میخورد، و دو عیب بزرگ در زندگى پیدا میكند: نخست آن كه از كارهاى خوب رویگردان میشود، چون خیال میكند كه آن كارها((بد)) است. و دیگر آنكه به انجام كارهاى بد مى‏پردازد، چون بخاطر حرفهاى دوست دروغگوى خود، گمان میكند كه آن كارها((خوب)) است.
فرزند عزیز، وقتى میخواهى با كسى دوست شوى مراقب باش كه او، جزو هیچكدام از این چهار گروه نباشد. چون امام علیه‏السلام، به خاطر خیر و صلاح مسلمانان، سفارش كرده است كه از دوستى با این گونه افراد، دورى كنند.

پنج شنبه 5/5/1391 - 14:51
امر به معروف و نهی از منکر

 

 

14. دوستى و خردمندى
التودد نصف العقل -ح /142 ?


 

ترجمه:


دوستى و مهربانى با مردم، نیمى از عقل است.

شرح:


شخص عاقل، با شخص نادان، تفاوتهاى زیادى دارد. اما این تفاوتها، همیشه و همه جا معلوم و آشكار میگردد كه كدامیك عاقل و كدامیك نادان هستند.
یكى از این موارد، طرز رفتار با مردم است. شخص نادان، ارزش دوستى و مهربانى را نمیداند و بهمین دلیل، با مردم دوستى نمى‏كند و محبت كسى را در دل خود جاى نمى‏دهد.
اما شخص عاقل، چون به نیروى عقل خود، قدر و قیمت دوستى و محبت را درك مى‏كند و با دوستانش نیز، همیشه با مهر و محبت رفتار مى‏كند.
یكى از راههائى كه ما میتوانیم تشخیص دهیم چه كسى عاقل و چه كسى نادان است، همین است كه ببینیم آیا شخص مورد نظر، با مردم دوستى و محبت میكند، یا با هیچكس از دل مهر و محبت و دوستى وارد نمیشود
از آنجا كه دوستى و محبت با مردم، یكى از مهمترین نشانه‏هاى عقل و شعور است، امام علیه‏السلام، براى دوستى ارزش فراوانى قائل شده است، تا جائى كه فرموده است: همینكه شخصى با مردم دوستى و محبت كند، نشانه آن است كه دست كم، نیمى از عقل طبیعى یك انسان در او وجود دارد.

پنج شنبه 5/5/1391 - 14:48
امر به معروف و نهی از منکر

 

 

13. اندرز پذیرى
و لا تكونن ممن لا تنفعه العظة الا اذا بالغت فى ایلامه، فان العاقل یتعظ بالاداب و البهائم لا تتعظ الا بالضرب -نامه / 31 ?


 

ترجمه:


از كسانى مباش كه اندرز نمى‏پذیرند مگر هنگامى كه آزار و عذابى به آنها برسد. شخص عاقل، باادب و ملایمت اندرز مى‏پذیرد، و چهار پایان هستند كه جز با كتك، فرمان نمیبرند و به راه نمى‏آیند.

شرح:


انسان كه برترین مخلوق خداوند است، و بهمین جهت((اشرف مخلوقات)) نام گرفته، با سایر جانداران، تفاوتهاى بسیار دارد. یكى از مهمترین تفاوتهاى انسان با حیوانات، این است كه انسان اندرزپذیر نیستند، و صاحب با نگهبان حیوانات و چهارپایان، ناچار مى‏شوند كه به ضرب چوب و شلاق، آنها را به راه بیاورند و از خطر و ناراحتى‏ها دور سازند.
انسان عاقل، میداند كه پدر و مادر، یا معلم، یا سایر بزرگترها، كه بیش از او دانش و تجربه دارند، جز خیر و صلاح او را نمیخواهند و به همین دلیل، هر گاه ببینند كه كودك خردسال یا شاگرد كوچكشان به راه خطا مى‏رود، او را اندرز میدهند و سعى مى‏كنند با ارشاد و راهنمایى، از خطا و خطرها، دورش كنند.
در چنین مواقعى،انسان اگر عاقل باشد، با زبان خوش و ملایم، اندرز بزرگترها را مى‏پذیرد و مؤدبانه به راهنمایى آنها گردن مى‏گذارد. اما، گاهى، كسانى هم پیدا مى‏شوند كه بر خلاف انتظار، اندرز افراد خیرخواه را خطاى خود، ادامه مى‏دهند.
حتما شما هم دیده‏اید كه گاهى، پدر و مادر، مجبور مى‏شوند فرزند خود را، به خاطر آن كه با زبان خوش اندرز نپذیرفته است، با تنبیه بدنى و كتك و خشونت تربیت كنند. در حالیكه انسان عاقل، هرگز كارى نمى‏كند كه با او مانند حیوانات و چهارپایان رفتار كنند و با كتك به راهش بیاورند. بلكه باادب و ملایمت، اندرز بزرگترها را مى‏پذیرد، و با خوبى و خوشى، به راهى میرود، كه سعادت و خوشبختى او، در آن است.

پنج شنبه 5/5/1391 - 14:45
امر به معروف و نهی از منکر

 

 

12. آنچه بر خود نمى‏پسندى بر دیگران مپسند
فأحبب لغیرك ما تحب لنفسك و اكره له ما تكره لها. -نامه /31 ?


 

ترجمه:


آنچه كه براى خود دوست میدارد، براى خود نمى‏پسندى، براى دیگران هم مپسند.

شرح:


یك ضرب‏المثل فارسى مى‏گوید ((آنچه به خود نمى‏پسندى، به دیگران روا مدار)). و ضرب‏المثل دیگرى مى‏گوید:((یك سوزن به خودت بزن، یك جوالدوز به مردم)). این دو ضرب‏المثل، و دهها ضرب‏المثل دیگر، و شعرها، و كلمات كوتاه و بلند بسیارى كه در زبان و ادبیات ما، در باره همین موضوع صحبت میكند، همه، با الهام گرفتن از سخن امام علیه‏السلام، و در توضیح و تشریح آن گفته شده و رواج پیدا كرده است.
و منظور از تمام این سخنان، آن است كه درباره یكى از دستورات عمیق و پر معنى اسلام، به شكلهاى گوناگون، توضیح داده شود. بر اساس این دستور والا و زندگى ساز اسلام، ما انسانها وظیفه داریم كه در هر كارى، رعایت حال دیگران را نیز بكنیم. یعنى همیشه خودمان را به جاى دیگران بگذاریم، و با مردم طورى رفتار كنیم، كه دوست داریم دیگران با ما همانطور رفتار كنند.
كسیكه به مشكلات و ناراحتیهاى دیگران اهمیت نمى‏دهد، باید حساب كند كه آیا خودش مى‏توان همان مشكلات و ناراحتیها را تحمل كند، یا نه، به زبان ساده‏تر باید گفت: هر كس راضى شود كه یك جوالدوز به تن دیگرى فرو رود، باید با انصاف و مروت حساب كند كه آیا خودش حاضر است یك سوزن به تنش فرو رود، یا نه؟
مسلمان مومن واقعى، كسى است كه براى دیگران نیز به اندازه خودش، راحت و آسایش و حق استفاده از مواهب زندگى را بخواهد و اصولا آسایش و خوشبختى خود را، در آسایش و خوشبختى دیگران جستجو كند.

پنج شنبه 5/5/1391 - 14:43
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته