• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 11098
تعداد نظرات : 597
زمان آخرین مطلب : 3654روز قبل
اهل بیت

 

 

ولایتعهدى امام رضا(ع) در اول ماه رمضان ایضا از وقایع روز اول ماه رمضان «بنا به نقل شیخ مفید در مسار الشیعه‏» روز بیعت‏به ولایتعهدى حضرت رضا علیه السلام است، و این عمل از طرف مامون عباسى فقط یك نقشه سیاسى براى فرو نشاندن انقلابات داخلى مخصوصا جلوگیرى از خروج و قیام شیعیان ایران (كه در اوائل خلافت مامون گرداننده خلافت او بودند) انجام گرفت. و دیگر ترس قیام اولاد على (علیه السلام) از جمله عوامل ولایتعهدى حضرت رضا (علیه السلام) از طرف مؤمون به شمار مى‏آید. (1) روز اول ماه مسجد النبى(ص) دچار آتش سوزى شد روز اول ماه رمضان بنا به نقل «سمهودى مورخ عامه‏» در سال 654 هجرى، مسجد النبى (صلى الله علیه و آله) و حجرات مقدسه آن دچار آتش سوزى شد، و به قدرى شعله‏هاى آتش دامنه دار شد، كه سقف و دیوارها را فرا گرفته و فرو ریخت این زمان مصادف با حكومت معتصم عباسى بود، وى دستور داد، بنیان مسجد را دوباره به پاى داشتند. (2) غزوه تبوك یا فاضحه در روز سوم ماه رمضان غزوه تبوك یا فاضحه از جنگهاى حساس بین مسلمانان و رومیان كه در سال نهم هجرى بر پا شد و به صلح انجامید نیز در روز سوم ماه مبارك رمضان واقع گشت، و علت ایجاد این جنگ چنین بود كه جاسوسان، به دربار امپراطوى روم (هراقلیوس) (هرقل) گزارش دادند، كه پیامبر اسلام از دار دنیا رفت، امپراطور شوراى نظامى تشكیل داد، و تمامى حاضران موقع را مناسب بسیج لشكر روم علیه حجاز دیدند و به سرپرستى مردى به نام یوحنا، یا (باغباد)، به سوى حجاز رهسپار، و در تبوك (محلى میان حجاز و شام) با سپاه اسلام تلاقى كردند، و سپاه اسلام در تبوك كناره چشمه آبى تمركز یافتند، و اینكه چرا این جنگ را فاضحه مى‏نامند بدان علت است كه منافقان از حضور در جنگ تخلف ورزیدند، و رسوا شدند، و این جنگ را «ذوالعسره‏» نامند زیرا كه مسلمانان از نظر آذوقه و مركب و مهمات بسیار در عسرت و سختى بسر بردند. (3) دوازدهم رمضان حدیث مواخاة و عقد برادرى در اسلام در دوازدهم رمضان، پیامبر (صلى الله علیه و آله) بین اصحاب عقد برادرى خواند، و بین خود و على (علیه السلام) نیز برادرى قرار داد، و با این عقد اخوت، برادرى و مساوات و برابرى را در اسلام بنیان گذاشت اهل جهان را یك عائله و افراد بشر را عضو یك خانواده شمرد، و براى همیشه نژاد پرستى و امتیازات مادى و قبیلگى و رنگ و پوست را از ساحت مقدس اسلام پاك نموده وا اسف از استعمار فرهنگى و سیاسى دنیاى استكبار كه مانع از اجراى این اصل در روى زمین است. «ان هذه امتكم امة واحدة و انا ربكم فاعبدون‏» (4) این آئین شما آئین یگانه‏اى است «مشترك همه ادیان من است‏» و من پروردگار شمایم، پس مرا بندگى كنید». «قل یا ایها الناس انى رسول الله الیكم جمیعا» (5) بگو: اى مردم من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم، ولى این بینات و براهین ساطعات براى یهود و نصارى آن روز همچنین براى صهیونیست و امپریالیست این زمان خوش آیند نبوده و نیست، چون آنان با این مساواتها و برابریها نمى‏توانند تفوق و برترى خود را بر جهان مستضعفین محكم سازند و جلو استحمارشان از خلق، گرفته مى‏شود!!. وقوع غزوه بدر در 17 یا 19 ماه رمضان در هفدهم یا نوزدهم ماه مبارك رمضان سال دوم هجرت، غزوه بدر واقع شد، (6) این غزوه، نخستین مقابله سپاه اسلام با كفر، و نبرد اهل توحید با اهل شرك بود، در این غزوه مشركان از جنبه ساز و برگ و اسلحه و مهمات بر مسلمانان برترى داشتند، و نفرات و افراد آنها تقریبا سه برابر سپاه اسلام بود. فتح مكه در سال هشتم هجرى و بیستم ماه رمضان‏«انا فتحنا لك فتحا مبینا» (7) براستى ما براى تو پیروزى روشن و آشكارى ایجاد و مقرر نمودیم ، طبق نقل كتابهاى (8) معتبر فتح مكه در بیستم ماه مبارك رمضان سال هشتم هجرت اتفاق افتاد. تا سال هشتم هجرت با فتوحات پى در پى و پیروزیهائى كه نصیب اسلام شد شهر مكه، مركز شبه جزیره و معبد همگان، و مسجد الحرام، و كعبه معظمه و قبله اسلام و مسلمین،همچنان در تصرف بت پرستان و مشركان باقیمانده و بت پرستى و فساد و انحطاط اخلاقى و استثمار و استعباد انسانها در آنجا رائج‏بود، و سیصد و صت‏بت‏بر كعبه نصب بود كه مورد پرستش بت پرستان و قریش قرار مى‏گرفت، كه وقتى مكه را پیامبر (صلى الله علیه و آله) فتح كرد و در كنار خانه خدا پیاده شد، و بى امان به شكستن بتها پرداخت، بزرگ بتها، «هبل‏» بود كه پیامبر (صلى الله علیه و آله) با چوبى به آنها اشاره مى‏كرد، یا گوشه كمان در چشم آنها مى‏خلانید، و این آیه را مى‏خواند، «قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا» (9) پیامبر) بگو كه حق آمد و باطل نابود شد كه هر آینه باطل نابود شدنى است، رسول خدا (صلى الله علیه و آله) از على (علیه السلام) مشتى سنگریزه گرفت و بر آنها زد، و آیه «قل جاء الحق ...» را قرائت نمود همه بتها برو افتادند سپس همه را از مسجد بیرون بردند و شكستند. پاى على(ع) بر دوش پیامبر (ص) جهت‏شكستن بتها براى انداختن چند بت‏بزرگ از فراز دیوار كعبه، به فرمان پیغمبر (صلى الله علیه و آله) امیر المؤمنین على (علیه السلام) پا بر كتف مبارك پیامبر (صلى الله علیه و آله) گذاشت و بتها را بزیر افكند، و با پیامبر (صلى الله علیه و آله) با این وضع شكوهمند و افتخار آمیز همكارى كرد. فتح اندلس توسط طارق بن زیاد در رمضان سنه 92 فتح اندلس به دست مسلمین به رهبرى طارق بن زیاد صورت گرفت و خداوند او را بر «ملك لذریق‏» در كنار نهر (لكة) به پیروزى رسانید. (10) مسلمانان عرب و بربرهاى شمال آفریقا در سال 92 هجرى تحت فرماندهى سردار نامى طارق بن زیاد كه خود از قوم سلحشور بربر و یكى از افسران لایق موسى بن نضیر فرمانرواى آفریقا بود با 12 هزار سپاهى از تنگه میان مراكش، و اسپانیا، (كه امروز به نام این سردار نامى جبل الطارق نامیده شده) گذشت، و در اندك زمانى سراسر اسپانیا كه شامل كشور پرتقال كنونى هم بود فتح كرد، دكتر گوستاولوبون مى‏نویسد: این فتح با نهایت‏سرعت انجام گرفت، تمام شهرهاى بزرگ دروازه‏ها را به روى این سپاه گشودند، و مانند قرطبه، مالقه، غرناطه، طلیطله، و شهرهایى دیگر بدون مزاحمت فتح شد و به تصرف مسلمین در آمد و در طلیطله كه پایتخت مسیحیان بود، بیست و پنج تاج از سلاطین «گت‏» به دست مسلمانان افتاد. (11)

پى‏نوشت‏ها: 1- از همین كتاب و كتاب رمضان در تاریخ ص 11.
2- الوقایع و الحوادث، ص 13
3- الوقایع و الحوادث ص 19 جهت اطلاع بیشتر از غائله جنگ تبوك به آدرس نامبرده مراجعه فرمائید.
4- سوره انبیاء آیه 92
5- سوره اعراف، آیه 157.
6-توضیح المقاصد، ص 16 - مسار الشیعه، ص 29 - نقل از رمضان در تاریخ.
7-سوره فتح، آیه 1.
8- مسار الشیعه، ص 30 و توضیح المقاصد، ص 7.
9-سوره اسرى، آیه 18.
10- اركان الاسلام، ص 18.
11- تاریخ فتوحات اسلامى در اروپا، پیشگفتار.

روزه، درمان بیماریهاى روح و جسم ص 176
سید حسین موسوى راد لاهیجى
 

 

دوشنبه 9/5/1391 - 10:38
اهل بیت

 

 

قال رسول الله (ص) :إِنَّ ابواب السماء تفتح فى اول لیلة من شهر رمضان ولاتغلق الى آخر لیلة منه(1)رسول خدا (ص) فرمود: درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده مى شوند و تا آخرین شب بسته نمى شوند.قال رسول الله (ص) :اذا استهلَّ رمضان غلقت أبوابُ النار (2).رسول خدا (ص) فرمود: هنگامى كه هلال ماه رمضان پدیدار گردد, درهاى دوزخ بسته شود.قال ابوجعفر(ع) :لكلّ شىء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان(3).امام باقر (ع) فرماید: براى هر چیزى بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است.عن ابى الحسن على بن موسى الرضا(ع):من قرأ فى شهر رمضان آیة من كتاب الله كان كمن. ختم القرآن فى غیره من الشهور (4)امام رضا (ع) : كسى كه در ماه رمضان آیه اى از كتاب خدا(قرآن) را بخواند.مانند كسى است كه در دیگر ماه ها تمام قرآن را خوانده باشد.

پاورقى ها :

1- بحار الانوار , ج 96, ص 344, ح 8.
2- بحار الانوار , ج 96, ص 348, ح 14.
3- كافى , ج 2 , ص 630 , ح 10.
4- بحار الانوار , ج 96, ص 341, ح 5.

 

دوشنبه 9/5/1391 - 10:36
رمضان

 

 

فضیلت اعمال مستحبى ماه رمضان - دعا و استغفار قال على بن ابیطالب(ع): علیكم فى شهر رمضان بكثرة استغفار و الدعاء فاما الدعا فیدفع عنكم به البلاء و اما الاستغفار فتمحى به ذنوبكم. (1) ترجمه: على بن ابى طالب(ع) فرمود: بر شما باد در ماه رمضان به استغفار و دعاى زیاد. اما دعاهاى شما دافع بلا از شماست. و اما استغفار شما از بین برنده گناهان است. توضیح: از وظایف روزه داران در این ماه، دعا و درخواست‏حوایج از حضرت حق است كه بنده احساس نیاز به پیشگاه بى نیاز كرده، و دستهاى احتیاج خویش را به درگاه او دراز مى‏كند. - روزهاى ماه رمضان قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): ایها الناس انه قد اقبل الیكم شهر الله بالبركة و الرحمة و المغفرة، شهر هو عند الله افضل الشهور، و ایامه افضل الایام و لیالى افضل اللیالى و ساعاته افضل الساعات. (2) ترجمه: رسول خدافرمود: اى مردم ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به شما رو كرده است، ماهى است كه پیش خدا بهترین ماه است و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعاتش بهترین ساعات. - اعتكاف قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): اعتكاف عشر فى شهر رمضان تعدل حجتین و عمرتین. (3) ترجمه: رسول خدافرمود: اعتكاف در یك دهه از ماه مبارك رمضان برابر با ثواب دو حج و دو عمره است. توضیح: در ایام و لیالى مقدسه‏اى، طبق روایات رسیده از ائمه معصومین (علیهم السلام) مستحب است كه هر مسلمانى در صورت امكان دهه آخر ماه مبارك رمضان را در مسجد معتكف شود، كه پیامبر اكرم(ص) در تمامى عمرش چنین مى‏كرد. - تلاوت قرآن بهترین اعمال در شبها و روزهاى ماه مبارك رمضان، تلاوت قرآن است. اگر چه تلاوت قرآن در تمام اوقات ثواب دارد، ولى چون قرآن در ماه رمضان نازل شده است، از اجر و ثواب ویژه‏اى برخوردار است چنانچه وارد شده: قال ابو جعفر (علیه السلام): لكل شى‏ء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان (4) ترجمه: امام باقر(ع)فرمود: براى هر چیزى بهارى است و بهار قرآن رمضان است. بنا بر این امتیازات قرآن به اعتبار نزولش در ماه رمضان از ماههاى دیگر بیشتر است. قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): من تلافیه آیة من القرآن كان له مثل اجر من ختم القرآن فى غیره من الشهور. (5) ترجمه: قال رسول الله (صلى الله علیه و آله):اگر كسى در این ماه یك آیه از قرآن تلاوت كند، ثوابش مثل كسى است كه در غیر ماه رمضان یك ختم قرآن كرده است. - افطارى و صدقه دادن قال الباقر (علیه السلام): یا سدیر، هل تدرى اى لیال هذه؟ فقال له نعم. جعلت فداك ان هذه لیالى شهر رمضان فما ذاك؟ فقال له اتقدر على ان تعتق كل لیلة من هذه اللیالى عشر رقاب من ولد اسمعیل؟ فقال له سدیر بابى انت و امى لا یبلغ مالى ذاك، فما زال ینقص حتى بلغ به رقبة واحدة فى كل ذلك یقول: «لا اقدر علیه فقال له: افما تقدر ان تفطر فى كل لیلة رجلا مسلما؟ فقال له: بلى و عشرة فقال له (علیه السلام): فذاك الذى اردت یا سدیر، ان افطارك اخاك المسلم یعدل عتق رقبة من ولد اسماعیل علیه السلام. (6) ترجمه: امام باقر(ع)فرمود:اى سدیر! آیا مى‏دانى چه شبهایى است این شبها؟ سدیر گفت: بلى فدایت گردم این شبها شبهاى ماه رمضان است، مگر این شبها چگونه است؟ امام (علیه السلام) فرمودند: آیا قدرت دارى هر شب از این شبها ده بنده از فرزندان اسماعیل (ع) را آزاد كنى؟ پس سدیر عرض كرد: پدر و مادرم به فدایت، ثروتم كفاف نمى‏دهد، پس امام پیوسته تعداد بنده‏ها را كم كرد، تا رسید به یكى در تمام این ماه، سدیر گفت: قدرت ندارم پس امام(ع) به او فرمود: آیا قدرت ندارى هر شب یك مسلمان روزه‏دارى را افطار دهى؟ سدیر عرض كرد: بلى تا ده نفر را هم مى‏توانم افطارى بدهم، پس امام به او فرمود: اى سدیر همان است كه اراده كردى یعنى با افطارى دادن ده روزه‏دار به ثواب عتق و آزاد كردن ده بنده از اولاد اسماعیل (ع) نایل مى‏گردى. توضیح: خداوند انسان روزه‏دار را بر آنچه انفاق مى‏كند در خوردنیها و آشامیدنیها محاسبه نمى‏كند ولى در این امر «اسراف‏» نشود. عن ابى عبد الله علیه السلام: من تصدق فى شهر رمضان بصدقة صرف الله عنه سبعین نوعا من البلاء. (7) ترجمه: امام صادق (ع)فرمود: هر كس در ماه رمضان صدقه‏اى بدهد خداوند هفتاد نوع بلا را از او دو مى‏كند.

پى‏نوشت‏ها:

1- امالى شیخ صدوق، ص 61
2- امالى شیخ صدوق، ص 93
3- وسائل الشیعه، ج 7، ص 397
4- وسائل الشیعه، ج 7، ص 218
5- امالى شیخ صدوق، ص 93
6- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 134
7- بحار الانوار، ج 93، ص 316

 

دوشنبه 9/5/1391 - 10:34
اخلاق

 

 

تاملى در مسئله دعا شناخت انسان بدون شناخت جنبه‏هاى مختلف روحى او ممكن نخواهد بود و یكى از مهمترین و پیچیده‏ترین حالات روحى انسان كه هم در حوزه انسان شناسى و هم در حوزه حكمت و عرفان الهى بطور بسیار دقیق و گسترده‏اى مورد مطالعه و بررسى قرار مى‏گیرد وجود حالات عرفانى او و از آن جمله دعا و راز و نیازهاى او با خدایش است و همین حالت است كه مى‏توان آن را نقطه اتصال وجود آدمى با متافیزیك (ماوراء الطبیعه) دانست. زیرا دعا جدى‏ترین و پاك‏ترین و قوى‏ترین نحوه برقرارى ارتباط انسان با خالق حكیم و مهربانش است. فرق اساسى انسان نیز با موجودات دیگر در سه چیز است‏یكى تفكر متعالى و قدرتمند اوست و دیگرى اختیار و اراده او براى رسیدن به آرزوهاى گوناگونش و دیگرى عشقى همراه با معرفت‏به خداوند و یكى از تجلیات این عشق و شیفتگى دعا و مناجات و رازگوئى با خداوند است. با ذكر این مطلب آشكار مى‏شود كه دعا علاوه بر اینكه در معارف الهى خصوصا در عرفان اسلامى از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است تا حدى كه عرفاء آن را یكى از ابواب كشف و شهود حقایق براى اولیاء الهى دانسته‏اند همچنین در نزد طبقات دیگرى از انسانها هم داراى اهمیت مخصوصى است و لذا در این فرصت اندك و لزوم بحث از دعا ما به مهم‏ترین اصول و بنیادهاى آن اكتفاء نموده و مقاله را با ارائه مطالبى پیرامون تعریف دعا، عوامل و زمینه‏هاى توجه نمودن به دعا، اهمیت دعا، فواید دعا، و آداب دعا، به پایان مى‏رسانیم. تعریف دعا در فرهنگ اصطلاحات و تعریفات نفایس الفنون چنین آمده است كه «دعا طلب كردن حاجت است از بارى تعالى به تضرع و اخلاص و گاه بود كه غرض از دعا مجرد مدح و ثنا بود و بیشتر ادعیه خواص و اولیاء كه از ما سوى الله اعراض نموده‏اند از این قبیل تواند بود و جمعى گفتند دعا آن است كه مروى باشد از شارع به تصریح یا به تعریض و هر آنچه مروى نباشد آن را مناجاة خوانند و دعا هم به قول باشد و آن صریح بود چنانكه رب ارحم واعط و یا به تعریض چنانكه رب انى ضعیف و هم به فعل.» (1) دكتر آلكسیس كارل نیز بیان زیبایى در تعریف دعا دارد. وى مى‏گوید: نیایش اصولا كشش روح به سوى كانون غیر مادى جهان است. به طور معمول نیایش عبارت است از تضرع و ناله مضطربانه و طلب یارى و استعانت و گاهى یك حالت كشف و شهود روشن و آرام درونى و مستمر و دور تر از اقلیم همه محسوسات است. به عبارت دیگر مى‏توان گفت كه نیایش پرواز روح به سوى خداست و یا حالت پرستش عاشقانه‏اى نسبت‏به آن مبدئى است كه معجزه حیات از او سر زده است و بالاخره نیایش نمودار كوشش انسان است‏براى ارتباط با آن وجود نامرئى آفریدگار همه هستى عقل كل، قدرت مطلق، خیر مطلق‏» (2) دعا توجه و سخن آگاهانه وجدى فطرت پاك انسانى با خالق دانا و مهربانش در تمامى حالات و بخصوص در تنهاترین و غریبانه‏ترین حالاتش است كه از سر آگاهى به جنبه‏هاى گوناگون نیازهاى خود و یا اعتراف به پلیدى گناهان خود و اظهار توبه به درگاه او بوجود مى‏آید و مى‏تواند شامل اظهار نیازها و یا مدح و ثناى او بوده باشد و این حالتى عرفانى است كه به صورت مناجات و ذكر قلبى و یا زبانى در افراد آشكار مى‏شود. عوامل توجه به دعا در نظر اهل معرفت و عارفان حقیقى وجود خداوند به قدرى مقدس و محترم و داراى محبوبیت است كه او را با هیچ چیز نمى‏توان برابر دانست زیرا تمامى خیرات و زیبائى‏ها و نیز تمامى آنچه را كه آرزوهاى متعالى انسان و هر موجود دیگرى را بوجود مى‏آورد و محقق مى‏سازد از خداوند است. خداوند هم خلق كردنش حكیمانه و بى مانند است و هم محبتش بیكران و وصف ناپذیر و روح نواز و هم تنبیه و ادب كردنش عین عدالت و محبت است. با این وصف تمامى موجودات كه ساخته ست‏حكمت و محبت‏خداوند هستند تا زمانى كه موجود هستند و نیز تا زمانى كه از خود و فطرت حقیقى شان غافل نشده‏اند همواره رو به سوى آن كمال مطلق و زیبایى مطلق و خیر مطلق دارند و به سوى او نیز در حركت‏خواهند بود. منتها در مسیر زندگى علل و شرایطى مانع توجه و ارادت قلبى آنها به خالق شان مى‏شود كه با رفع این موانع دوباره آن توجه و ارادت حقیقى موجود شده و ادامه مى‏یابد. استاد آیت الله جوادى آملى پیرامون این مسئله گفته‏اند كه: «چیزى در جهان نیست كه به یاد حق و خداى سبحان نباشد این انسان مى‏باشد كه گاهى غافل است و گاهى غیر غافل‏» (3) استاد مرتضى مطهرى پیرامون علل توجه به خداوند گفته‏اند: «انسان در دو حال ممكن است‏خدا را بخواند یكى وقتى كه اسباب و علل از او منقطع شود و دچار سختى و اضطرار گردد و یكى وقتى كه روح خودش اوج بگیرد و خود خویشتن را از اسباب و علل منقطع كند در حال اضطرار و انقطاع اسباب انسان خود به خود بطرف خدا مى‏رود احتیاج به دعوت ندارد و البته این كمالى براى نفس انسان نیست كمال نفس در این است كه خودش خود را منقطع سازد و اوج بگیرد.» (4) آن زمان كه آدمى به بلاها و سختى‏هاى بزرگ مبتلا مى‏شود و یا در زمانى كه مسئله مرگ كسى و یا كارگشائى و معجزه بزرگى در زندگى‏اش مطرح مى‏شود. همان موقع است كه اصل مهم خداجویى بوجود آمده و كم كم رشد مى‏كند. همچنین آدمى اگر مراحل وجود یافتن و سیر تحولات زندگى خود را از آغاز تا زمان حاضر به دقت و با دیده بینا و منصف مورد مطالعه و بررسى قرار دهد به طور طبیعى توجه‏اش به خداوند و الطاف كریمانه او معطوف خواهد شد و این خود مى‏تواند عامل بسیار قوى براى دعا و مناجات و ذكر الهى باشد. عامل مهم دیگر این است كه روح انسان وقتى از این عالم دنیا و حوادث آن خسته و دلتنگ شده باشد اگر ذره‏اى در دلش نور معرفت و ایمان الهى باشد خدایش را با زبان فقر و نیازمندى و شكر مى‏خواند. اهمیت دعا اهمیت نیایش را در این كتاب مقدس آسمانى (قرآن كریم) مى‏توان از سه نظر استفاده كرد: 1- از آیاتى كه خداى تعالى در آن بندگان مومن خود را ترغیب و تاكید فرموده كه او را نیایش كنند. مانند این آیات «اجابت مى‏نمایم دعاى نیایشگر را هرگاه مرا بخواند در هر حال و هر جا كه باشد (بقره 186)، بخوانید پروردگار خود را با حالت زارى كه نشانه نیاز است و در حال پنهانى كه دلیل اخلاص (اعراف 53 و 54) بخوانید مرا تا اجابت كنم شما را (مومن 62) 2- از آیات و قصه‏هاى برخى از پیامبران كه هرگاه نیازى داشته‏اند و یا به شدائدى گرفتار شده‏اند تنها مشكل گشاى آنان نیایش بوده است‏حضرت آدم(ع) پس از ترك اولى در مقام اعتراف به تقصیر چنین استغاثه كرد اى پروردگار ما بر نفس‏هاى خود ستم كردیم اگر نیامرزى ما را بو بر ما رحم نیاورى هر آینه از زیانكاران باشیم (اعراف 22) و حضرت نوح پس از صدها سال تحمل شداید نجات خود را از چنگال قوم بى انصاف به وسیله دعا به دست آورد و نوحا اذنادى من قبل فاستجبناله (انبیاء 76) 3- اهمیت نیایش را مى‏توان از آیاتى فهمید كه خود به صورت دعا آمده است... پروردگارا عطا فرما ما را در این سراى توفیق بندگى و در آن سراى جزاى نیك و نگه دار ما را از عذاب دوزخ (بقره 197) (5) و نیز در بحار الانوار جلد 93 ص 291 چنین آمده است كه «بگو خداوند من، اگر دعاى شما نبود به شما اعتناء نمى‏كرد (6) و همچنین امام رضا(ع) از پیامبر نقل مى‏كند كه فرمودند «دعا سلاح مومن، ستون دین و روشنائى آسمانها و زمین است‏» (7) مرد شامى از امام على(ع) پرسید كدام سخن به نزد خداوند بهتر و برتر است؟ امام(ع) پاسخ داد ذكر بسیار، تضرع به خدا و دعا (8) حضرت امام خمینى(ره) پیرامون اهمیت دعا چنین فرموده‏اند كه: «همه خیرات و بركات از همان دعا خوانهاست‏حتى آنها كه به طور ضعیف دعا مى‏خوانند و ذكر الله مى‏گویند به همان اندازه كه طوطى وار در آنها تاثیر كرده بهتر از آنهایى هستند كه ترك دعا كرده‏اند. نماز خوان ولو اینكه مرتبه نازله‏اى داشته باشد از نماز نخوان بهتر است آرى همین دعا خوانها و همین كسانى كه به ظواهر اسلام عمل مى‏كنند یا پرونده جنایت ندارند یا پرونده جنایتشان نسبت‏به دیگران كمتر است همین دعا خوان‏ها در نظم این عالم دخالت دارند دعا را نباید از بین این جمعیت‏بیرون برد جوانهاى ما را نباید از دعا منصرف كرد» (9) استاد مرتضى مطهرى(ره) نیز پیرامون اهمیت دعا از دیدگاه اولیاء الهى گویند «اولیاء خدا هیچ چیزى را به اندازه دعا خوش نداشتند همه خواهش‏ها و آرزوهاى دل خود را با محبوب واقعى در میان مى‏گذاشتند و بیش از آن اندازه كه به مطلوب‏هاى خود اهمیت مى‏دادند بخود طلب و راز و نیاز اهمیت مى‏دادند، هیچ گونه احساس خستگى و ملامت نمى‏كردند.» (10) از دیدگاه اهل معرفت و عابدان حقیقى سر آمد تمامى زیبایى‏ها و خیرات همانا توجه و نجواى حقیقى با خداوند است آنان یاد و ذكر خداوند را جزو زیباترین و شریف‏ترین حالات در عالم هستى مى‏دانند. توجه و عشق به خداوند بزرگترین قدرت دهنده روح است و راز خستگى ناپذیرى و شكست ناپذیرى مردان بزرگ الهى نیز در همین نكته است كه روح آنان در حالت‏بالائى از شیفتگى و امید و توكل و مناجات با خداوند قرار دارد آنها جسم خود را با یك تكه نان مشغول مى‏دارند و روح شان رهبر جسم شان شده است ولى هرگز روح شان را سرگرم دنیا پرستى‏ها و ظواهر دلفریب و گمراه كننده آن نمى‏كنند تا بتوانند به مقامات عالیه روحانى برسند و اندكى بیشتر لذت قرب و انس با خداوند را درك كنند. دنیا بدون یاد و ذكر خدا كفرستانى بزرگ خواهد بود كه زندگى در آن هر لحظه لحظه‏اش زندگى جهنمى است زیرا همان گونه كه موجودات به اتكاء به لطف الهى موجود شده‏اند همینطور هم زندگى مطلوب انسانها بدون توجه جدى و عملى به خداوند هرگز بوجود نخواهد آمد. دلهاى انسانها نیز همچون درختان بهار و زمستانى دارد بهار آنها عشق‏هاى پاك و سازنده و امید به خداوند است و زمستان شان گناهان خود و غفلت از یاد خداوند و مبتلا شد به ظلم و جفا كارى‏هاى دیگران است. جدى‏ترین و پاك‏ترین حالاتش را آدمى فقط در مناجات و دعا با خداوند پیدا مى‏كند زیرا انسان به یقین مى‏داند كه نمى‏تواند چیزى را از او مخفى كند پس او همه افكار كوچك و بزرگش و زشت و زیبایش را به خوبى مى‏داند. و این بدین علت نیز مى‏باشد كه آدمى خودش را در مقابل فهیم‏ترین و مهربان‏ترین موجودات احساس مى‏كند. دكتر آلكسیس كارل نیز بیان بسیار زیبایى پیرامون اهمیت و لزوم دعا دارد. ایشان گویند «انسان هم چنانك به آب و اكسیژن نیازمند است‏بخدا نیز محتاج است احساسى عرفانى در ردیف قدرت مكاشفه، احساس اخلاقى احساس جمال و نور عقل به شخصیت‏بشرى شكفتگى و انبساط پر معنا و كاملى مى‏بخشند ... روح نیمى‏اش عقل است و نیم دیگرش احساس ما باید هم زیبایى دانش را دوست‏بداریم و هم زیبایى خدا را» (11) «اجتماعاتى كه احتیاج به نیایش را در خود كشته‏اند معمولا از فساد و زوال مصون نخواهند بود. این از آن جهت است كه متمدنین بى ایمان نیز همچون مردم دیندار وظیفه دارند كه به مسئله رشد همه فعالیت‏هاى باطنى و درونى خود كه لازمه یك وجود انسانى است دلبستگى پیدا كنند» (12) این حقیقتى است‏بزرگ كه عقل گرائى و علم مدارى محض هرگز منجر به تكامل و سعادت انسانها نخواهند شد. بلكه توجه و شیفتگى و فداكارى در راه خداوند است كه زندگى و آخرت او را سر و سامان خواهد داد. زیرا كه عقل جز احتیاط كارى‏هایش و توجیه و تفسیرهاى شخصى و منفعتى و بعضا غلط خود به چیز دیگرى توجه نمى‏كند ولى دل آگاه و بیدار همه چیزش را مخلصانه در راه خداوند و اوامر حكیمانه و بر حق او فدا مى‏كند و البته خداوند نیز دلى را كه اینگونه باشد به مهر و خیر عظیم خودش واصل خواهد نمود. اصلا چگونه ممكن است‏به خداوند و اوامر او توجه نكنیم در حالى كه سراسر وجودمان آه نیازمندى‏اش به سوى آن خالق یكتا و مهربان همواره بلند است و نیز جز با عشق آگاهانه به خداوند و فراهم كردن توشه عبادات و طاعات و وفادارى در راهش با كدام جرئت و امید مى‏توان به طرف او حركت كرد. اساسا هرگاه آدمى نسبت‏به وظایف و توجهات مهم زندگى خود چه مادى و چه معنوى غفلت ورزد به همان میزان از چیزهاى باارزش و مفید بسیارى محروم خواهد شد مثلا آن كسانى كه به تربیت فرزندان خود توجهى نداشته باشند بدون شك از داشتن فرزندان خوب و با ادب محروم خواهند شد. اگر اندكى بیشتر مطالعه و دقت كنیم ریشه همه نابسامانى‏ها و گرفتارى‏هاى زندگى فردى - اجتماعى خود را در ضعف توجه به معنویات الهى و ضعف در پرورش استعدادهاى مثبت روحى خود خواهیم یافت و البته براى بوجود آمدن این ضعف‏ها و نقائص نیز علل بسیارى مى‏توان ذكر نمود كه شایسته است‏براى رفع آنها بطور جدى از طرف دانشمندان علوم انسانى و عالمان و مبلغین دینى و نیز مسئولین حكومتى در این امر تدبیرات سودمندى در نظر گرفته شود و گام‏هاى مثبتى بر داشته شود. فواید دعا دكتر آلكسیس كارل پیرامون این حقیقت كه دعا داراى اثرات مثبت و سازنده‏اى است چنین گفته است «آنچه تا كنون بطور مطمئنى مى‏دانیم این است كه نیایش ثمرات مخصوص و لمس شدنى بسیار ببار مى‏آورد نیایش هر چقدر به نظر عجیب بنماید ما ناچاریم آن را همچون واقعیتى بنگریم كه هر چه بخواهد مى‏یابد و هر درى را كه بكوبد در برابرش گشوده مى‏شود.» (13) ایشان باز چنین گفته‏اند كه «حتى وقتى كه دعا تا سطح بسیار پائینى تنزل مى‏كند و به صورت بیان طوطى وار فرمول‏هاى معینى در مى‏آید تمرینى براى پیدایش یك زمینه كاملا لازم روحى به شمار مى‏رود. و احساس عرفانى و احساس اخلاقى را همراه با هم تقویت مى‏كند در چهره كسانى كه به نیایش مى‏پردازند تا حدود تقریبا ثابتى حس وظیفه‏شناسى، كمى حسد و شرارت و تا اندازه‏اى حس نیكى و خیر خواهى نسبت‏به دیگران خوانده مى‏شود. مسلم به نظر مى‏رسد كه در صورت تساوى قدرت مغزى و علمى میان دو نفر سجایا و خصایص اخلاقى آنكه حتى به صورت بسیار معمولى و متوسطى نیایش مى‏كند تكامل یافته‏تر از آن دیگرى است نیایش هنگامى كه مدام و پرشور و حرارت است تاثیرش بهتر آشكار مى‏شود.» (14) حضرت امام خمینى(ره) در جواب به آن دسته از افراد كه مى‏گویند ادعیه انسان را از كار و سازندگى باز مى‏دارد و دعا خوانى امرى بى ثمر و بیهوده است. چنین گفته‏اند: دعا نقش سازندگى دارد آنهایى كه به خیال خودشان مردم را از دعا و ذكر پرهیز مى‏دهند تا مردم به دنیا بپردازند نمى‏دانند كه همین دعا آدم را مى‏سازد اقامه عدل را در دنیا همین انبیایى كردند كه اهل ذكر و فكر و دعا بودند قیام ضد ستمگرها را همین‏ها كردند همان حضرت حسین بن على(ع) كه دعاى روز عرفه‏اش را مى‏بینید همین دعاها همین توجهات به خدا انسان را به مبداء غیبى متوجه مى‏كند كه اگر انسان درست‏بخواند این توجه به مبداء موجب مى‏شود كه انسان علاقه‏اش به خود كم شود و نه تنها مانع فعالیت نمى‏شود، بلكه فعالیت هم مى‏آورد. فعالیتى كه براى خودش نیست‏براى بندگان خداست و مى‏فهمد كه فعالیت‏براى بندگان خدا خدمت‏به خداست. كسانى كه از كتب ادعیه انتقاد مى‏كنند، براى این است كه جاهلند و نمى‏دانند كه این كتب ادعیه چطور انسان مى‏سازد، نمى‏دانند این دعاهایى كه از ائمه ما وارد شده است مثل مناجات شعبانیه، دعاى كمیل، دعاى عرفه حضرت سید الشهداء، دعاى سمات و ... چه جور انسان را درست مى‏كند همان كسى كه دعاى شعبانیه را مى‏خواند شمشیر هم مى‏كشد و با كفار جنگ مى‏كند. دعا فعالیت و نور مى‏آورد. ادعیه انسان را از ظلمت نجات مى‏دهد وقتى از ظلمت رها گردد انسانى مى‏شود كه براى خدا كار مى‏كند براى خدا شمشیر مى‏زند، براى خدا جنگ مى‏كند قیامش براى خداست نه این كه ادعیه انسان را از كار باز خواهد داشت... همین كتابهاى ادعیه انسان را آدم مى‏سازد وقتى یك انسانى آدم شد و به همه مسائل اسلامى و انسانى عمل مى‏كند و براى خود یا زراعت مى‏كند یا تجارت و یا كار دیگر و براى خدا جنگ، همه جنگ‏هائى كه در مقابل كفار و ستمگرها شده از اصحاب توحید و از این دعا خوانها بوده است آنهایى كه در ركاب رسول خدا(ص) و در ركاب امیر المؤمنین(ع) بودند اكثرا اهل دعا و عبادت زیاد بودند.» (15) حضرت امام خمینى سپس سخن خود را چنین ادامه مى‏دهند كه «دعا اثر اقتصادى دارد آیا آنها كه اهل حدیث و اهل ذكر و اهل دعا بوده‏اند به این جامعه بیشتر خدمت كرده‏اند یا آنهائى كه اهل اینها نبوده و مى‏گفتند ما اهل قرآنیم؟! تمام این خیرات و مبرات كه مى‏بینید از این مؤمنین است تمام این موقوفات از اهل ذكر و اهل نماز است نه از غیر اینها، در میان اشراف و متمولین، سابق آنهائى كه نماز خوان بودند مدرسه و مریض خانه و امثال آن درست كردند این یك مطلبى است كه نباید از بین مردم بیرونش برد. بلكه باید ترویجش كرد باید مردم را وادار كرد به اینكه این توجهات را به خدا داشته باشند. دعا اثر سیاسى و تربیتى دارد قطع نظر از اثر دعا براى رسیدن انسان به كمال مطلق براى اداره كشور هم كمك مى‏كند براى كمك كردن یك وقت انسان مى‏رود. دزد را مى‏گیرد یك وقت دزدى نمى‏كند آنهائى كه اهل مسجد و دعا هستند اخلال نمى‏كنند این خودش كمكى به جامعه است. آنهایى كه سر گردنه مى‏روند و آدم مى‏كشند اهل این معانى نیستند اگر بودند این جنایات را نمى‏كردند. تربیت جامعه به همین چیزهاست‏به همین ادعیه است كه از خدا و پیغمبر (صلى الله علیه و آله) و ائمه وارد شده است.» (16) آیت الله محمد تقى مدرسى نیز اثرات دعا را اینگونه بیان نموده‏اند: «ذكر: ذكر خداى متعال امرى است كه قرآن در بسیارى از آیات خود بر آن تاكید مى‏ورزد. اى كسانى كه ایمان آوردید! خدا را بسیار ذكر كنید. (41 احزاب) حكمت ذكر از آنجاست كه ذكر دانه دوستى خدا را در دل انسان مى‏كارد و به آن اكتفا نمى‏كند كه انسان خدا را فقط بشناسد بلكه باید او را دوست‏بدارد و زمانى كه بنده به مرحله دوستى خدا رسید و دلش را به محبت او آباد كرد طاعات داراى محتواى حقیقى خواهند شد و نیز طاعات به شكل طبیعى از اعضاء انسان جارى مى‏شود. همان گونه كه سیل از بلندى سپس دعا به درود فرستان به پیامبر و ذكر ثناى او و بیان صفات پسندیده و ستوده آن حضرت مى‏رسد این كار ایمان تو را به پیامبر عمیق‏تر از قبل مى‏كند. همچنین بر اهل بیت(ع) نیز در دعا ثنا و ستایش مى‏شود. عقاید: دعا عقاید را در قلب انسان تثبیت مى‏كند هر مسلمانى مؤمن شمرده نمى‏شود زیرا ایمان مرحله‏اى از اسلام به حساب مى‏آید و قرآن شرطهائى براى آن قرار داده است. مؤمنان كسانى هستند كه هرگاه ذكر خدا شود دلهاى اینان بیمناك مى‏گردد. هرگاه آیات او بر آنان خوانده شود. ایمانشان مى‏افزاید و بر خداوند توكل مى‏كنند (انفال 12). تزكیه و پاكسازى نفس: دعا همچنین عامل تزكیه و تكامل آگاهى و نگرش انسان و اصلاح اهداف او در زندگى نیز هست هر انسانى در زندگى هدف‏هاى مشخصى دارد. خواه كوچك و خواه بزرگ چه خوب و چه بد و دعا در جهت تبدیل آنها به بهترین و كاملترین اهداف مى‏كوشد یا به تعبیر دیگر در جهت دگرگون ساختن چارچوب كلى زندگى انسان تلاش مى‏كند. اخلاص: دعا به پاكسازى نفس در جهت اصلاح اخلاق و آداب انسان بر مى‏خیزد بناى اخلاق بر اصلاح نفس و آرزوهاى انسان است. عمل صالح: دعا به طور خلاصه دعوت انسان است‏به اعمال صالح همچون نماز، روزه، حج، زكات، جهاد، امر به معروف و نهى از منكر، اصلاح ذات بین، انفاق و ...»#(17) دكتر آلكسیس كارل همچنین به اثرات طبى دعا اینگونه اشاره مى‏كند كه: «امروز نیز در جاهایى كه به نیایش مى‏پردازند از شفاهایى كه با تضرع و توسل به خدا و اولیاء خدا نصیب شده است‏بسیار سخن به میان مى‏آید. اما وقتى كه مسئله شفا یافتن امراض مشكوك به طور خود به خودى و یا به كمك داروهاى معمولى پیش مى‏آید بسیار مشكل است كه بدانیم عامل واقعى این شفا چه بوده است. تنها در مواردى نتایج نیایش مى‏تواند مطمئنا به تحقق برسد كه همه راههاى درمانى غیر عملى و یا مردود باشد. در این خصوص سازمان «طبى لورد» خدمت‏بزرگى به علم كرده و واقعیت اینگونه شفاها را به اثبات رسانده است. نیایش گاهى تاثیرات شگفت آورى دارد. بیمارانى بوده‏اند كه تقریبا به طور آنى از دردهایى چون خوره، سرطان، و عفونت كلیه و زخم‏هاى مزمن و سل ریوى و استخوانى پریتونئال شفا یافته‏اند. چگونگى اینگونه شفا یافتن‏ها تقریبا همواره یكسان است. یك درد بسیار شدید و بعد احساس شفا یافتن در چند دقیقه و حداكثر تا چند ساعت آثار بیمارى محو مى‏شود و جراحات و صدمات جسمى آن نیز التیام مى‏یابد. این معجزه با چنان سرعتى سلامت را به بیمار باز مى‏دهد كه هرگز حتى امروز جراحان و نیز فیزیولوژیست‏ها در طول تجربیات‏شان مشاهده نكرده‏اند. براى اینكه این پدیده‏ها بروز كند نیازى نیست كه حتما خود بیمار نیایش كند اطفال كوچكى كه هنوز قدرت حرف زدن نداشته‏اند و همچنین مردم بى عقیده نیز در لورد شفا یافته‏اند لیكن در كنار آنها كسى نیایش كرده است. نیایشى كه به خاطر دیگرى انجام شود همواره اثر بخش تر است.» (18) در روایتى نیز امام كاظم (ع) به این حقیقت اشاره مى‏كنند كه: «هر دردى دعایى دارد پس اگر دعا به بیمار الهام شد اجازه شفایش داده شده است‏» (19) آیت الله میرزا جواد ملكى تبریزى كه خود جزو عابدان حقیقى و زاهدان بلند مرتبه است و در عرفان الهى داراى مقامات عالیه‏اى است‏یكى دیگر از فواید دعا را گشوده شدن درهاى مكاشفه و مشاهده و تحصیل معارف و حقایق عالیه در نزد عارفین و عابدان حقیقى مى‏داند آنجا كه مى‏گوید «در بیشتر مردم قدر نعمت مناجات را نمى‏دانند مناجات شامل معارف بالائى است كه به جز اهلش كه همان اولیاى خدا هستند و از طریق كشف و شهود به آن رسیده‏اند كسى از آن آگاهى ندارد. و رسیدن به این معارف از راه مكاشفه از بهترین نعمت‏هاى آخرت است كه قابل مقایسه با هیچكدام از نعمت‏هاى دنیا نیست.» (20) یاد خداوند و مناجات با او یكى از بهترین وسایل انسان سازى است. عبادات و اطاعات خداوند و دیگر كارهاى نیك افراد همچون آب و غذا و گرما براى گیاه است كه موجب شكوفا شدن و نشاط و در آخر ثمر دادن آن گیاه مى‏شود. همچنین گل‏هاى زیباى معنویت در فصل بهار دل انگیز و روح پرور ذكر خداوند شكوفا مى‏شوند. وقتى كسى سعى كند رابطه آگاهانه و صمیمى بین خود و خدایش ایجاد كند و در این راه مشغول به خودشناسى و تهذیب نفس و كسب فضایل اخلاقى شود بدون شك خداوند او را قرین الطاف خاصه خود خواهد نمود و از طرق مختلف او را مورد حمایت و یارى قرار خواهد داد. آرى یاد خداوند كار گشاى قدرتمند مشكلات و خواسته‏هاى آدمیان است البته به شرط آنكه خوب او را بشناسیم و به او وفادار باشیم و به خوبى اظهار بندگى كنیم. تنها در دعا است كه آدمى در خواست‏ها و پرسش‏هاى بزرگش را با خدایش مطرح مى‏كند كه در جاى دیگرى چنین امكانى و با این همه عظمت وجود ندارد. یكى از فواید بسیار بزرگ دعا و مناجات با خداوند این است كه از آن براحتى مى‏توان براى اثبات وجود خداوند و یگانگى او و دیگر صفات كمالیه او استفاده نمود زیرا طبق برهان فطرت آدمى در نیازمندترین و عارفانه‏ترین حالاتش توجه خود را بسوى وجود كامل و بلند مرتبه‏اى مى‏كند كه نیازهاى او را هر چند هم كه بزرگ و متعدد باشد مى تواند براحتى برآورده كند و بى شك چنین موجودى باید حتما وجود داشته باشد. زیرا انسان هرگز به عدم محض و یا موجودى خیالى نمى‏تواند چنین توجهى عمیق و راستین داشته باشد و نیز در چنین حالتى مخاطب سخنان و دعاى قلبى بسوى كدام موجود غیر از خداوند متعال مى‏تواند باشد؟ یعنى حتما یك نیروى فهیم و قدرتمند و مهربان باید باشد كه روح آدمى با همه خلوص خود به سوى او توجه كند و با او سخن بگوید زیرا فرد از آن جهت كه خود گوینده است نمى‏تواند علت و بهانه‏اى براى بیان كردن سخن‏ها و راز و نیازهاى خودش بوده باشد. لذا این فرضیه كه ممكن است فرد براى خودش سخنى بگوید و راز و نیازى كند امرى بطلان پذیر و نا صحیح است. همچنین از طریق این دلیل آشكار مى‏شود كه خداوند متعال یكى است زیرا آدمى در تمامى این حالات فقط رو به سوى یك موجود كامل و غنى با لذات ازلى و ابدى مى‏كند و نه چندین موجود مفروض خدایى. و در اینجاست كه خداوند متعال با استجابت دعاها و بر آورده ساختن نیازهاى كوچك و بزرگ آدمیان از طریق دعا این برهان را نیز ثمر بخش نموده و از این طریق صحت و اعتبار این برهان را بخوبى تائید نموده است. هنر فوق العاده بزرگ مردان الهى این بود كه گر چه در این دنیا سالهاى سال زندگى كردند و رنج‏هاى فراوانى را بر خود تحمل نمودند و لیكن هرگز خودشان را بنده دنیا نكردند و سر گرم فریب‏هاى دنیا و دنیا پرستان نشدند و لذا هم در علم و هم در عمل الگوى نیكان و مؤمنین قرار گرفتند و رسم و آئین‏الهى شان جاودانى شد. و این همه بدلیل این بود كه در مكتب قرآن و اهل بیت(ع) و عرفان و ذكر و دعاى حقیقى پرورش یافته و تعلیم گرفته بودند. و چه بسیار انسانهاى گرفتار و دردمندى بودند كه با آه و ناله مداوم خود در دعاهایشان و نیز توكل شان بر خداوند و اظهار نیازمندیشان به او. حاجاتشان بر آورده شد به گونه‏اى كه بعد از استجابت دعاى خود شیرنى این توجه و لطف خداوند را در حق خودشان همواره آنها را به یاد و ذكر خداوند فرا مى‏خواند. آداب و شرایط دعا: آدمى وقتى خداوندش را شناخت و به او ایمان قلبى پیدا كرد و به عنوان مقدس‏ترین چیزها او را پذیرفت در نهانخانه قلبش نورى از عظمت وجود خداوند در جانش تابیده مى‏شود و همین امر موجب مى‏شود كه چه در مقام عبادات و مناجات و چه غیر آن نسبت‏به خدایش حالت احترام و ادب خاصى پیدا كند و مى‏كوشد كه در مقام بندگى عباداتش را خالصانه‏تر انجام بدهد زیرا خداوند به میزان صدق افراد و نیز كیفیت عمل آنها خیلى توجه دارد. بر وجه تمثیل چنین گوئیم كه لزوم رعایت ادب دعا و عبادات مثل این است كه فردى كه از كسى چیزى را مى‏خواهد هر چند هم كه آن چیز كوچك بوده باشد. باز او در ابتدا سلام و احوال پرسى مى‏كند و با رفتارى مؤدبانه در برابر آن فرد قرار مى‏گیرد آنگاه خواهش خود را بیان مى‏كند. حالات خداوند متعالى كه بالاترین و مهمترین مقامات را دارد. البته رعایت ادب در محضر او لازم‏تر و واقعى‏تر از هر كس دیگرى باید باشد البته این حقیقت را نیز باید در نظر داشت كه خداوند متعال از بندگانش نه فقط ادب ظاهرى بلكه ادب باطنى افراد را نیز مى‏خواهد مثلا علاوه بر اینكه باید در ظاهر در برابر محضر خداوند با ادب باشیم در باطن خود نیز با مراقبت‏هایى كه انجام مى‏دهیم. مى‏كوشیم تا سخنى غیر حق و غیر ذكر نگوئیم و انگیزه‏هاى گناه آلود و شیطانى را به دل خود راه ندهیم. دعاى حقیقى تنها خدا را یاد كردن و اظهار نیازها به درگاه او نیست‏بلكه همراه با آن دعا كننده مى‏باید بكوشد ادب محضر خداوند را نیز بجاى آورد و این جز با وفادارى به شریعت او و عمل به خواسته‏هاى او به دست نمى‏آید. آرى براستى كه معامله با خدا هر چند كه پرسودترین و پرخیرترین معاملات و تجارت‏هاست ولى در همان حال سخت‏ترین و دشوارترین معامله‏ها نیز هست كه دلى بس قوى و شجاع مى‏طلبد. عابدان حقیقى از سر معرفت و شوق حقیقى به خداوند است كه به او توجه مى‏كنند و نه از سر عادت و ظاهر سازى براى فریب و یا جلب منافع. اینها هرگز به زیادى عبادات و اطاعت‏شان نظر نداشته و تكیه نمى‏كنند بلكه فقط به لطف حق امید دارند و فقط طالب انس و قرب الهى هستند. آیت الله میرزا جواد ملكى تبریزى همچنین پیرامون لزوم رعایت آداب دعا چنین گفته‏اند: «دعا كننده باید فرمایش امام صادق(ع) در مصباح الشریعه را بیاد داشته باشد كه فرمودند ادب دعا را رعایت كرده و بنگر كه چه كسى را چگونه و براى چه مى‏خوانى؟ عظمت و بزرگى خداوند را باور داشته باش با دیده دل آگاهى او از باطن و اسرار و اعتقادات خود را ببین و راه نجات و هلاك خود را دریاب مبادا چیزى از خدا بخواهى كه هلاكت تو در آن بوده ولى گمان دارى كه باعث نجات تو است زیرا خداوند متعال مى‏فرماید و انسان با دعاى خیر شر خود را مى‏خواهد و انسان شتابكار است. بیندیش كه چه و چه مقدار و براى چه درخواست مى‏كنى.» (21) آیت الله میرزا جواد ملكى تبریزى همچنین پیرامون اهمیت رعایت آداب باطنى عبادات و لزوم كسب حقیقت عبادات چنین گفته‏اند. «چیزى كه براى همگان قابل رویت مى‏باشد این است كه بیشتر مردم در عبادات و كارهاى آخرت و حتى در ایمان و اخلاق خود به شكل ظاهرى آن چسبیده ولى در امور دنیائى علاوه بر انجام دادن شكل ظاهرى براى به دست آوردن حقیقت و واقعیت آن دقت زیادى به خرج مى‏دهند مثلا بیشتر مردم فقط شكل نماز را بوجود آورده و براى تكمیل ظاهر آن كوشش كرده ولى در پى بدست آوردن روح آن نیستند و مهمترین چیزى كه باعث از بین رفتن دین و آخرت انسان شده و او را بسوى دنیا كشیده و باعث‏حاكمیت هواى نفس بر انسان مى‏شود همین مطلب است. (22) ایشان گوید «شرایط باطنى عبارت است از این كه ایمان داشته باشد ضرر رسان و سود بخش فقط خداست و این كه خدا عنایت داشته و خداوند بهتر و باقى‏تر است و این كه هیچ خیرى نیست مگر با ولایت‏خدا و نزدیك شدن و دیدار با او و هدف خود را هم منحصر در همین یا در آنچه كه بازگشتش به آن است نماید تا جایى كه این مؤمن هیچ لذتى از نعمت‏هاى خدا نبرد مگر از این جهت كه این نعمت از خدا است و حتى در نعمت‏ها چیزى نبیند جز این كه این نعمت‏ها از جانب خداوند است تا جائى كه نفس عقل و روح او از دنیا بریده و مشغول حمد و ثناى او شوند ادامه این حال بسیار گرانبهاست كه بجز عده معدودى از اهل معرفت قادر نیستند این حال را حفظ كنند.» (23) آیت الله میرزا جواد ملكى تبریزى شرایط دعا را اینگونه بیان كرده‏اند: 1- «حضور قلب: با توجه به این كه دعا عبارت است از خواستن و خواستن امرى باطنى است نتیجه مى‏گیریم كه دعاى بدون حضور قلب دعا نیست. 2- خضوع و فروتنى; 3- امیدوارى چون خواستن بدون امیدوارى تحقق نمى‏یابد امیدوارى نیز از شرایط دعاست. 4- شناخت‏خدا و اعتقاد به قدرت او و علم او به نیاز زیرا امیدوارى كه یكى از شرایط دعا مى‏باشد در صورتى تحقق مى‏یابد كه دعا كننده خداوند را شناخته و علم و قدرت او نسبت‏به خواسته خود باور داشته باشد; 5- امیدوارى به خدا و قطع امید از دیگران خداوند مى‏فرماید و با امید و آرزو و ترس او را بخوانید; 6- پرهیز از گناه بویژه ستم مالى و آبرویى به مردم در حدیث قدسى آمده است. دعا از تو اجابت از من زیرا دعایى از من پوشیده نمى‏ماند مگر دعوت حرام لقمه. (24) 7- گریستن روایت‏شده است‏بین بهشت و جهنم گردنه‏اى است كه كسى از آن عبور نمى‏كند مگر كسانى كه از ترس خدا خیلى گریه كرده باشند; 8- سپاس و ستایش خداوند... 9- ذكر نام‏هاى خدا كه مناسب دعایش مى‏باشد و نیز گفتن نعمت‏هاى خداوند و شكر آن بیان گناهان و آمرزش خواستن براى آنها. 10- درنگ و عجله نكردن و اصرار و پافشارى در دعا زیرا كه خداوند درخواست كننده لجوج را دوست دارد. و حداقل پافشارى این است كه دعاى خود را 3 بار تكرار كرده و خواسته خود را 3 بار بگوید; 11- پنهان كردن دعا (25) زیرا هم فرمان خداوند را كه پنهانى دعا كنید اجابت كرده و هم از آفت ریا دور مى‏ماند و روایت‏شده دعاى پنهانى برابر با 70 دعاى آشكار است; 12- شریك ساختن دیگران در دعا; 13- با دیگران دعا كردن دعا در جمع نیز باعث اجابت است; 14- تضرع در دعا به همراه قلب خاضع و بدن متواضع و بدون چاپلوسى; 15- صلوات فرستادن بر محمد(ص) و آل او نیز در اول و آخر دعا باعث اجابت است; 16- پاك دلى و روى آوردن با تمام وجود به خداوند. امر دیگرى كه باعث اجابت است توجه كردن بنده به مولاى بخشنده، مهربان و رحیم با قلب باطن و روح خود مى‏باشد نیز باید دل خود را از غیر خدا بخصوص افكار پستى كه باعث نجاست دل و كثیف شدن روح مى‏باشد مانند افكار حرام، مكروه بخصوص غم و غصه دنیا و ترس از ناگوارى‏ها و بدگمانى به خداوند متعال و بى اعتقادى به وعده‏هاى او پاك نمود; 17- دعا قبل از بلا چنین دعائى خیلى مؤثرتر از دعایى است كه پس از رسیدن بلا و سختى صورت مى‏گیرد. 18- شریك نمودن دیگران در دعا قبل از خود و براى آنان دعا كردن امر دیگرى كه در دعا مؤثر است این است كه دیگران را در دعاى خود شریك نمایند ولى بهتر است قبل از خود براى آنان دعا كند. 19- بلند كردن كف دستها هنگام دعا. 20- در دست داشتن انگشترى عقیق یا فیروزه 21- صدقه دادن. 22- اوقات خاص از قبیل شب و روز جمعه، وقت نماز عشاء، آخر شب تا طلوع فجر بعد از نمازهاى واجب، 3 شب قدر در ماه رمضان، هنگام وزیدن بادها و باریدن باران، از بین رفتن سایه‏ها و ...; 23- مكان‏هاى خاص، انتخاب مكان‏هاى شریف; 24- حالات عالى مانند رقت قلب. 25- طهارت نماز و روزه.» (26) علاوه بر آنچه گفته شد تفكر در معانى دعاها و همچنین بدست آوردن فلسفه عبادات و فهم اسرار آن نیز واجب است زیرا هر نوع عبادت و پرستشى و بلكه هر نوع عمل نیكى مى‏باید با جریانى از معرفت و حكمت همراه شود و گرنه ارزش آن همچون یك عمل جبرى و یا عملى كه فقط از روى عادت انجام مى‏شود.پائین خواهد آمد. براى استجابت دعا نیز علاوه بر رعایت آن آداب دعا. مى‏باید همواره به این دو نكته نیز توجه فراوان داشت اول اینكه صاحب حقى بوده باشیم مثل مظلومین و نه مثل ظالمین و دیگر اینكه بكوشیم همواره با كسب آبرو و عزت به محضر عبادت خداوند برویم همچنین از شكر خالصانه خداوند براى نعمت‏هاى عظیم مادى و معنوى اش و اظهار توبه و تصحیح اعمال نباید غافل شد زیرا اینها نیز عوامل مؤثرى در استجابت دعا هستند. خداوند آنقدر مهربان و با محبت است كه اگر با ادب و سلوك الهى هر چه از او بخواهیم (البته اگر از روى حكمت و خیر بوده باشد) او به ما خواهد داد ولى ما اغلب فقط به نعمت‏هاى مادى و نیازهایى كه فقط زندگى ما را سر و سامان مى‏دهند قناعت مى‏كنیم و سخت از نعمت‏ها و الطاف عظیم معنوى او غافل و بى‏توجه هستیم. در آخر از خداوند متعال چنین مى‏خواهیم كه ما را در فهم اسرار عبادات و دورى از دنیا طلبى‏هاى مذموم و ناپسند موفق بدارد و نیز به همراه آن مى‏خواهیم كه به ما شوق و همتى قوى براى انجام عبادات و اوامر حكیمانه‏اش ببخشد بگونه‏اى كه سختى و ناملایمات روزگار هرگز نتواند به آن آسیبى وارد كند همچنین استجابت دعاهاى خیر مؤمنین و مؤمنات را از آن وجود سراسر رحمت و لطف و خیر و زیبایى مطلق و بى پایان خواهانیم. الحمد لله رب العالمین.

پى‏نوشت‏ها:

1- فرهنگ اصطلاحات و تعریفات نفایس الفنون، بهروز ثروتیان، ص 128، انتشارات مؤسسه تاریخ و فرهنگ ایران، 1352.
2- نیایش، آلكسیس كارل، محمد تقى شریعتى، ص 41، شركت‏سهامى انتشار، 1355
3- اسرار عبادات، عبد الله جوادى آملى، ص 89، انتشارات الزهراء، 1374.
4- بیست گفتار، مرتضى مطهرى، ص 289، انتشارات صدرا، 1358.
5- آئین نیایش، ابراهیم غفارى، صفحات 11 و 14، آستان قدس رضوى: 1373.
6- دعا پرواز روح و راه زندگى، محمد تقى مدرسى، مصطفى كمال‏نژاد، ص 53، مؤسسه مطلع الفجر، 1371.
7- همانجا ،ص 37
8- همانجا، ص 50
9- آئین نیایش، ابراهیم غفارى، صص 23 و 24
10- بیست گفتار، مرتضى مطهرى(ره)، ص 286.
11- نیایش، آلكسیس كارل، محمد تقى شریعتى، ص 67.
12- همانجا، ص 57
13- همانجا، ص 66.
14- همانجا، صص 60 و 61
15- آئین نیایش، ابراهیم غفارى، صص 22 و 23.
16- همانجا، ص 24.
17- دعا پرواز روح و راه زندگى، محمد تقى مدرسى، مصطفى كمال‏نژاد، صفحات 81 تا 85
18- نیایش، آلكسیس كارل، محمد تقى شریعتى، صفحات 63 تا 65
19- دعا پرواز روح و راه زندگى، محمد تقى مدرسى، مصطفى كمال نژاد، صص 57 و 58
20- المراقبات، میرزا جواد ملكى تبریزى(ره)، ابراهیم محدث، ص 168، انتشارات اخلاق، 1375.
21- المراقبات، میرزا جواد ملكى تبریزى(ره) ابراهیم محدث، ص 450.
22- همانجا، صص538 و 539
23- همانجا، صص 257 و 258
34- خداوند آنقدر آگاه و شنوا و لطیف است كه هر نوع دعائى را هر كجا كه باشد و هر چقدر كه آرام و آرام نیز گفته شود بطور دقیق آن را مى‏شنود پس هر چقدر از درونمان خدا را آرام صدا بزنیم خدا باز آن را خواهد شنید پس فقط باید كوشید كه قابلیت و زمینه براى استجابت دعاهایمان را بدست آوریم.
25- رفتار انسانها در تنهائى‏هایشان بسیار مختلف و بلكه عجیب است‏یكى در تنهائى‏هایش فقط به افكار پست و شیطانى‏اش عمل مى‏كند و دیگرى در تنهائى‏ها وقتش را به بطالت مى‏گذراند و دیگرى در تنهائى‏هایش خدا را مى‏خواند و دائم در فكر پرورش استعدادهاى روحى مثبت‏خود است.
26- همانجا، صص 231 تا 257.

 

دوشنبه 9/5/1391 - 10:33
رمضان

 

 

فلسفه و حكمت روزه روزه از نظر بهداشت جسم و سلامت‏بدن و ابعاد دیگر داراى فواید فراوانى است، روزه در سلامت معده و پاكسازى آن از انواع غذاها كه موجب انواع بیمارى‏هاست اثرات فوق العاده‏اى دارد. مركز بیماریها معده استپیامبر خدا فرمود: «المعدة بیت كل داء، و الحمئة راس كل دواء» (1) معده مركز و خانه هر دردى است، و پرهیز و اجتناب (از غذاهاى نامناسب و زیاد خورى) اساس و راس هرداروى شفابخش است. پیامبر(ص) سه باب از علوم بروى ما گشود پیامبر عظیم الشان اسلام در یك بیانیه كوتاه، اثرات و فوائد سه چیز را به این شرح بیان مى‏فرماید: «اغزوا تغنموا، و صوموا تصحوا، و سافروا تستغنوا» اول، جنگ و جهاد كنید تا مستغنى شوید، كه غنائم جنگى باعث استغنا مى‏باشد، دوم، روزه بگیرید تا صحت و سلامتى خویش را تضمین كنید، سوم، سفر كنید تا مالدار شوید، زیرا مسافرت و حمل كالاى تجارتى از شهرى به شهر دیگر یا از كشورى به كشور دیگر باعث رفع نیازمندى‏هاى جامعه و عمران كشورها مى‏گردد، در این سه جمله پیامبر(صلى الله علیه و آله) سه باب از درهاى علم: جهاد (كه خود باعث تمكن و امكانات مالى مى‏شود)، بهداشت جسم و اقتصاد جامعه را بر روى ما مى‏گشاید. امام على(ع) در فلسفه روزه چه مى‏فرماید؟ ما اگر پویاى فلسفه روزه و حكمت تشریع آن باشیم و از خواص و فوائد آن بخواهیم اطلاعات بیشترى پیدا كنیم و به اشكال تراشیهاى منتقدین پاسخ اقناع كننده بدهیم به سخنان حكیمانه و درربار حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه گوش فرا مى‏دهیم در قسمتى از این خطبه امام مى‏فرماید: «و مجاهدة الصیام فى الایام المفروضات، تسكینا لاطرافهم، و تخشیعا لابصارهم، و تذلیلا لنفوسهم و تخفیضا لقلوبهم، و اذهابا للخیلاء عنهم لما فى ذلك من تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق كرائم الجوارح بالارض تصاغرا و لحقوق البطون بالمتون من الصیام تذللا» (2) امیرمؤمنان علیه السلام به دنباله مطالب ارزشمندى مى‏فرماید: از خدا بترسید و از كیفر تباهكارى در دنیا، و از زیان ستمگرى در آخرت ... و خداوند بندگان مؤمنش را حفظ مى‏فرماید، به وسیله نمازها و زكاتها، ( و سپس فوائد و پاره‏اى از علل و فلسفه روزه را بیان مى‏فرماید) و كوشش در گرفتن روزه در روزهاى واجب، براى آرام ماندن دست و پا و اندام و دیگر ایشان (از معصیت و نافرمانى) و چشم به زیر انداختنشان و فروتنى جانهاشان، و زبونى دلهاشان، و بیرون كردن كبر و خودپسندى از آنان، چون در نماز است مالیدن رخسارهاى نیكو براى فروتنى، و (هنگام سجده نمودن) چسبانیدن اعضاء شریفه (هفت موضع) را به زمین براى اظهار كوچكى و «ذلت‏به پیشگاه با عظمتش‏» و در روزه رسیدن شكمها به پشتها براى خضوع و ناچیز دانستن خویش كه روزه و نماز و زكات فلسفه‏اش سازندگى و تزكیه، و تذلل و تقلل به پیشگاه حضرت حق است، و از چیزهائى است كه مى‏تواند آدمى را از چنگ شیطان نجات بخشد، و از انواع بیماریهاى ظاهرى و باطنى برهاند، و مخصوصا درس مقاومت و مبارزه را عملا یاد آدمى دهد، مخصوصا روزه است كه از امتیازات بخصوص برخوردار است، كه پاداش آن فقط به خداوند بزرگ برگزار شده است. كه امیرالمؤمنین(علیه السلام) درجائى دیگر مى‏فرماید:«و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق‏» (3) روزه براى آزمایش اخلاص مردم استخداوند روزه را براى آزمایش اخلاص مردم واجب فرموده است، كه روزه در اخلاص عمل بسیار مؤثر است، یعنى كسى كه روزه مى‏گیرد و تمامى روز را با همه امكان بخوردنیها و آشامیدنى‏هایى كه در اختیار دارد، در عین حال امساك مى‏نماید، جز اخلاص به پیشگاه حضرت حق مفهومى دیگر ندارد، و در قسمتى از نهج البلاغه مى‏فرماید: «و صوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب‏» (4) و یكى از دلائل وجوب روزه این است كه روزه ماه رمضان سپر است از عقاب الهى، یعنى روزه موجب غفران و آمرزش گناهان و معاصى انسان است، كه به وسیله روزه نجات از آتش جهنم و عقوبت پروردگار به دست مى‏آید. خدایا از گرسنگى بتو پناه مى‏آوریم فوائد كم خورى از نظر بهداشت و تندرستى جسم و روح، درست است كه آدمى تاب گرسنگى زیاد را ندارد، و اسلام هم نخواسته است كه انسان خود را در زحمت تحمل گرسنگى زیاد قرار دهد، بلكه در بعضى روایات رسیده است: «اللهم اعوذبك من الجوع‏» (5) خدایا از گرسنگى به تو پناه مى‏برم، ولى در عین حال باید متوجه بود، كه مقدارى از گرسنگى براى انسان لازم است! و فوائد بسیارى در بردارد، و بر عكس پورخورى و سیر بیمارى زیادى به همراه مى‏آورد. از نظر بهداشت و تندرستى، باید غذا كمتر مصرف شود، و هنوز اشتهاء تمام نشده، دست از غذا خوردن بكشد، به تجربه ثابت‏شده است. افرادى كه كم مى‏خورند، از كسانى كه همیشه سیر مى‏خورند سالم‏تر مى‏باشند، و تن درست‏ترند. ابعادى در فلسفه روزه از بیان امام صادق(ع) هشام بن حكم از رئیس مذهب تشیع حضرت جعفر بن محمد (علیهما السلام) مى‏پرسد از علت و فلسفه روزه، امام مى‏فرماید: «انما فرض الله الصیام لیستوى به الغنى و القیر و ذلك ان الغنى لم یكن لیجد مس الجوع، فیرحم الفقیر، لان الغنى كلما اراد شیئا قدر علیه، فاراد الله تعالى ان یسوى بین خلقه، و ان یذیق الغنى مس الجوع و الالم لیرق على الضعیف و یرحم الجائع‏» (6) حضرت صادق(علیه السلام): براستى خداوند روزه را واجب كرد، تا به وسیله او بین اغنیاء و فقراء مساوات و برابرى به وجود آید، و این براى آن است كه ثروتمندانى كه هرگز درد گرسنگى را احساس نكرده‏اند، به فقراء ترحم نمایند، زیرا اغنیاء هرگاه (خوردنى و آشامیدنى را) اراده نمودند (و هوس هر نوع ماكولات و مشروبات كردند) برایشان میسر است، پس خداوند متعال «روزه را واجب نموده‏» كه تا بین بندگانش از فقیر و غنى، برابرى به وجود آورد، و اینكه سرمایه داران مسلمان الم جوع و گرسنگى را لمس نمایند، تا بر ضعفاء رقت آوردند، و بر گرسنگان عالم ترحم نمایند، (و این تنها شعار اسلام است، آرى تنها مكتبى كه به حال گرسنگان عالم ترحم نمایند، (و این تنها شعار اسلام است، آرى تنها مكتبى كه به حال گرسنگان و محرومان مى‏اندیشد اسلام است. خصال هفتگانه مخصوص روزه‏داران در حدیثى طویل حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) از پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) چنین نقل مى‏فرماید كه پیامبر (صلى الله علیه و آله) فرمود: «ما من مؤمن یصوم شهر رمضان احتسابا الا اوجب الله تبارك و تعالى له سبع خصال: اولها یذوب الحرام من جسده، و الثانیة یقرب من رحمة الله عزوجل، و الثالثة قد كفر خطیئة ابیه آدم، و الرابعة یهون الله علیه سكرات الموت و الخامسة امان من الجوع و العطش یوم القیمة و السادسة یطعمه الله عزوجل من طیبات الجنة، و السابعة یعطیه الله عزوجل برائة من النار، قال: صدقت‏یا محمد» (7) . هیچ مؤمنى نیست كه ماه رمضان را فقط به حساب خدا روزه بگیرد، مگر آنكه خداى تبارك و تعالى فت‏خصلت را براى او واجب و لازم گرداند: 1- هر چه حرام در پیگرش باشد محو و ذوب گرداند، 2- به حمت‏خداى عزوجل نزدیك مى‏شود، 3- (با روزه خویش) خطاى پدرش حضرت آدم را مى‏پوشاند، 4- خداوند لحظات جان كندن را بر وى آسان گرداند، 5- از گرسنگى و تشنگى روز قیامت در امان خواهد بود، 6- خداى عزوجل از خوراكیهاى لذیذ بهشتى او را نصیب دهد، 7- خداى و عزوجل برائت و بیزارى از آتش دوزخ را به او عطا فرماید. (پرسش كننده در این حدیث مفصل، عالم یهودى بود) كه عرض كرد راست گفتى اى محمد. فلسفه و دلائل وجوب روزه از امام رضا(ع) امام رضا(علیه السلام) در فلسفه و دلائل وجوب روزه مى‏فرماید: «انما امروا بالصوم لكى یعرفوا الم الجوع و العطش، فیستدلوا على فقر الآخرة، و لیكون الصائم خاشعا ذلیلا مستكینا ماجورا و محتسبا عارفا، صابرا على ما اصابه من الجوع و العطش، فیستوجب الثواب مع ما فیه من الامساك عن الشهوات و یكون ذلك واعظا لهم فى العاجل و رائضا لهم على اداء ما كلفهم و دلیلا لهم فى الآجل و لیعرفوا شدة مبلغ ذلك على اهل الفقر و المسكنة فى الدنیا فیؤدوا الیهم ما افترض الله لهم فى اموالهم‏» (8) وقتى از حضرت درباره فلسفه روزه مى‏پرسند، مى‏فرماید: همانا (مردم) مامور به روزه شدند تا بشناسند درد و ناگواریهاى گرسنگى و تشنگى را، و آنگاه استدلال كنند بر سختیهاى گرسنگى و تشنگى و فقر آخرت، (كه پیامبر صلى الله علیه و آله در خطبه شعبانیه مى‏فرمود: و اذكروا بجوعكم و عطشكم جوع یوم القیمة و عطشة، یاد آورید از گرسنگى و تشنگى روزه داریتان گرسنگیها و تشنگیهاى روز قیامت را، كه این یادآورى انسان را به فكر تدارك قیامت مى‏اندازد كه تا سعى كند، جد و جهد بیشترى در كسب رضاى خداوند و كمك به مخلوق ضعیفش بنماید و آنان را از امكانات مادى و غیر مادى خویش بهره‏مند سازد). (آنگاه امام علیه السلام خصوصیات صائم را این چنین توصیف مى‏فرماید) و هر آینه روزه‏دار باید (به پیشگاه خداوند) بنده‏اى خاشع و ذلیل و داراى استكانت و وقار باشد، (و خود و عمل خویش را) ماجور و مثاب دانسته، (و بداند كه اعمال و زحماتش) به حساب مى‏آید، (و نادیده گرفته نمى‏شود) و در همه حال به آنچه كه انجام مى‏دهد از عبادات عارف باشد، و بر آنچه كه از گرسنگى و تشنگى به او مى‏رسد صبر كند، و در آن هنگام با امساك از شهوات (و پیروى نكردن از نفس اماره بسوء) مستوجب ثواب فراوانى مى‏شود، (و خداوند اجر و ثواب عبادت روزه‏داریش را به او مرحمت‏خواهد فرمود) و این اوصاف حمیده (كه براى صائم ذكر شد) واعظ خوبى براى روزه‏داران در دنیا خواهد شد، (كه اثرات وضعى این اوصاف كاملا در چهره و اعمال و رفتار آنان مشهود خواهد گشت) و رائض و راغب است‏بر روزه‏داران بر اداء آنچه كه مكلف به آنند و راهنماى خوبى براى آنان است در عالم عقبى، و آنان باید بشناسند شدت و اهمیت مشكلات فقرا و بیچارگان را كه تا رحمت آورند بر فقراء و مساكین در دنیا، سپس اداء نمایند حقوق آنان را كه خداوند در اموالشان مقرر فرموده است. (یعنى اینطور نباشد كه خود خوب بخورند و بپوشند و دیگران گرسنه باشند). شاعر عرب «حاتم بن عبد الله طائى‏» مى‏گوید: و حسبك داء ان تبیت‏ببطنة و حولك اكباد تحن الى القد! (9) یعنى: این درد براى تو بس است كه شب با شكم پر بخوابى و در گردت جگرها باشد كه قدح پوستى را آرزو كنند (و براى آنان فراهم نشود چه جاى آنكه طعام داشته باشند. بحثى دیگر در فلسفه روزه از امام رضا(ع) امام رضا (علیه السلام) در یك پرسش دیگر از فلسفه روزه چنین مى‏فرماید: «علة الصوم لعرفان مس الجوع و العطش لیكون العبد ذلیلا مستكینا ماجورا محتسبا صابرا فیكون ذلك دلیلا على شدائد الآخرة، علت روزه از براى فهمیدن الم و درد گرسنگى و تشنگى است، تا بنده ذلیل و متضرع و ماجور و صابر باشد و بفهمد شدائد آخرت را، مع ما فیه من الانكسار له عن الشهوات و اعظاله فى العاجل دلیلا على الآجل لیعلم مبلغ ذلك من اهل الفقر و المسكنة فى الدنیا و الآخرة‏» (10) علاوه بر این كه در روزه انكسار شهوات و موعظه هست از براى امر آخرت تا بداند حال اهل فقر و فاقه را در دنیا و عقبى. بلى این است قسمتى از فلسفه روزه از بیان حضرت رضا علیه آلاف التحیة و الثناء. بلى روزه از افضل طاعات است، زیرا كه روزه مشتمل بر انكسار شهوات بهیمیه است كه شریعت آسمانى و احكام الهى نیامده مگر براى تعدیل شهوات و توقیف و مهار آنها كه در حد اعتدال انجام گرفته، و براى تزكیه و طهارت نفس و تصفیه آن از اخلاقیات رذیله، زیرا مقصود از صوم مجرد امساك از اكل و شرب و مباشرت با نسوان نیست، بلكه غرض نهائى آن كف نفس و نگهدارى آن از شهوترانى‏هاى حیوانى است، چنان كه رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: الصوم جنة فاذا صام احدكم فلا یرفث و لا یجهل و ان امرء جادله او شاتمه فلیقل انى صائم: كه روزه سپرى است از براى شخص، زیرا یكى از شما اگر روزه گرفت‏سخن زشت نگوید، و كارهاى بیهوده نكند، و اگر كسى با وى مجادله كند یا او را شماتت نماید، او بگوید من روزه هستم، مراد از این حدیث‏شریف نبوى (صلى الله علیه و آله) این است: كه روزه وقایه‏اى است كه نگه مى‏دارد آدمى را از انحرافات و لغزشها، كه به واسطه آن از دشمنانى بزرگ چون شیطان نفس، دشمن درونى، خلاصى مى‏جوید، پس نفس را كنترل مى‏نماید از شهوات نابجا، و شیطان را از خود دور مى‏نماید. مجراى نفوذ شیطان را با روزه ضیق نمائید بر این مبنا رسول الله (صلى الله علیه و آله) فرمود: «ان الشیطان لیجرى من ابن آدم مجرى الدم فضیقوا مجاریه بالجوع‏»، كه شیطان جریان مى‏یابد و نفوذ مى‏كند در فرزندان آدم، مانند جریان خون در بدن پس مجارى شیطان را در وجود خود به واسطه گرسنگى یعنى روزه تنگ نمائید، (11) و الحق، كه روزه بدون اثر چه فایده و ثمرى دارد؟ آرى فائده و اثرى ندارد كه آدمى غذاى ناهار خویش را به افطار تاخیر اندازد، و از امساك و اجتناب از یك سرى مبطلات روزه، انواع تهمتها و دروغها و غیبتها و شهوترانى‏ها و هتك حرمت‏خلق الله و حفظ نكردن ناموس خویش از نامحرمان و سوء تربیت فرزندان و سرعت غضب به حادثه كوچكى و ایجاد ضرب و شتم و صدها گناه دیگر مرتكب شود و بگوید من روزه هستم خیر؟ این نوع روزه اثرى و فایده‏اى ندارد، باید روزه قدرت ساختن و اصلاح نفس داشته باشد و روزه این قدرت را دارد، لكن این مائیم ارزش و اهمت او را تشخیص ندادیم، و از این نوع روزه‏هاى بى اثر ثمرى جز گرسنگى و تحمل تشنگى عاید ما نمى‏شود، و چه فایده‏اى است از براى روزه‏دار كه فریضه‏اى اداء كند و كبیره‏اى مرتكب گردد، و با خیانت‏بر بندگان خدا در مال و عرض ایشان تجاوز نماید روزه رابطه مستقیم با اخلاص دارد خلاصه كنم و این بخش را «فلسفه روزه و حكمت مشروعیت‏» به سخن مولاى متقیان (علیه السلام) مزین نمایم كه امام علیه السلام در آنجا كه فلسفه پاره‏اى از احكام را تشریح مى‏فرماید: «و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق‏» (12) خداوند، روزه را براى آزمایش اخلاص مردم مقرر و فرض فرموده است، و كسى كه به پیشگاه حضرت حق اخلاص ورزد، تمامى اوصافى كه در فلسفه روزه بیان شده است‏شامل حالش مى‏شود، و روزه كاملا با اخلاص روزه‏دار، در رابطه است.

پى‏نوشت‏ها: 1- اركان الاسلام، ص 108 این عبارت حدیثى است كه از پیامبر اسلام در بحار الانوار، ج 14 روایت‏شده است، لكن این كتاب بحارث بن كلده نسبت داده است.
2- نهج البلاغه فیض، ص 798.
3- از حكمت 244 نهج البلاغه فیض الاسلام.
4- نهج البلاغه، چاپ صبحى صالح، ص 163.
5- مجمع البحرین، ماده جوع.
6- وسائل الشیعه، ج 7، ص 3 - و من لا یحضره الفقیه، ص 73، ج 2.
7- خصال شیخ صدوق، ص 386.
8- وسائل الشیعه، ج 7، ص 4.
9- حاتم به عبد الله طائى.
10- علل الشرایع صدوق علیه الرحمه.
11- از مجموعه‏اى از سخنان پیشوایان معصوم(ع) استخراج شده است.
12- نهج البلاغه، ص 1197.
روزه، درمان بیماریهاى روح و جسم ص 81

 
دوشنبه 9/5/1391 - 10:31
رمضان

 

 

شناخت ماه خدانخستین كارى كه باید در ارتباط با ((ماه مبارك)) انجام گیرد, بدست آوردن نگاه صحیح نسبت به آن مى باشد, نگاهى برگرفته از آنچه كه كتاب خدا و پیشوایان راستین الهى به انسان ارایه كرده اند. بدین ترتیب انسان مومن, در آغاز و پیش از انجام هرگونه رفتار و برخورد با این ماه, در تب و تاب به دست آوردن آگاهى از ((چیستى ماه رمضان)) و كسب معرفت لازم درباره مقام, موقعیت و جایگاه آن است.آن گونه كه امام زین العابدین (ع) این آگاهى و معرفت را ملتمسانه از پروردگارش طلب مى كند:((اللهم صل على محمد وآل محمد والهمنا معرفه فضله واجلال حرمته...))6خدایا بر محمد و آل او درود فرست و شناخت فضیلت ماه رمضان و بزرگداشت حرمتش را به ما الهام فرما.شناخت ماه رمضان تعیین كننده نحوه برخورد با آن پى بردن به ماهیت و موقعیت ماه مبارك رمضان و آگاهى از چیستى آن, ضمن آنكه خود نعمتى بزرگ و موهبتى سترگ است, راه گشاى كیفیت برخورد و چگونگى رفتار با آن نیز مى باشد. در پرتو شناسایى موقعیت و شناخت جایگاه ماه خدا است كه انسان مومن هنگام حلول و تشریف فرمایى آن, مى تواند استقبال شایسته از آن به عمل آورد. در حقیقت با این شناسایى و شناخت, راه چگونگى برخورد با این ماه و نوع رفتار با آن هموار مى گردد. در این باره این گزارش ((انس بن مالك)) شنیدنى است: ((لما حضر شهر رمضان قال النبى (ص): سبحان الله, ماذا تستقبلون وماذا یستقبلكم قالها ثلاث مرات.))7 هنگامى كه ماه رمضان فرا مى رسید پیامبر (ص) مى فرمود: منزه است خدا, بنگرید كه به استقبال چه مى روید و چه به شما روى مىآورد و این جمله را سه بار تكرار فرمود.در سایه ى این شناخت و شناسایى است كه نقش بى بدیل, تاثیر شگرف و آثار و فواید ارجمند آن, هویدا مى گردد و تلاش و تقلا ى انسان مومن براى شرف یابى به محضر آن, رعایت وظایف و آداب, بهره مندى از بركات و كوشش براى نگهدارى و از دست نرفتن لحظات و ساعت آن را برمى انگیزد. چنانچه در روایت ((ابى مسعود انصارى)) از پیامبر اكرم (ص) مى خوانیم: ((لو یعلم العبد ما فى رمضان لود ان یكون رمضان السنه))8 اگر بنده, از آنچه كه در ماه رمضان قرار داده شده آگاهى داشت, با تمام وجود دوست مى داشت كه همه ى سال, ماه رمضان باشد.شناخت و درك ماه رمضان موجب شكر پروردگار برخوردارى از درك درست از ماه مبارك رمضان, زمینه و موجبات به دست آوردن مواهب و بركات الهى و هدایا و عطایاى ربانى در این ماه را فراهم مى نماید.نعمتى بسیار بزرگ و موهبتى بسیار عظیم است كه بى تردید هر كس با بهره مندى از آن نیكبختى خود را رقم زده, قله سعادت و ظفرمندى را فتح كرده و مدال پر افتخار رستگارى را نصیب خود مى كند. نعمتى كه از شدت گرانقدرى و ارجمندى نمى توان براى آن قیمت و بهایى تعیین كرد. از این رو سزاوار است, كسى كه از این نعمت بزرگ بهره مند گردید خداوند را شكر فراوان و سپاس بسیار گوید; ((لو علمتم ما لكم فى شهر رمضان لزدتم الله تعالى ذكره شكرا))9 اگر آنچه را كه در ماه رمضان براى شما قرار داد شده مى دانستید فراوان شكر خدا مى گذاشتید.گفت پیغمبر كه نفحت هاى حق اندر این ایام مىآرد سبق گوش و هش دارید این اوقات رادر ربایید این چنین نفحات را پیامبر فرمود, بوهاى خوش الهى, عنایت و رحمت ها و دم مبارك خداوندى در این ایام بیشتر است و پى درپى مىآید. یعنى در تمام اوقات و در همه ساعات نفحات الهى درمى رسد و بر دیگر نفحات سبقت مى گیرد. اى كسانى كه نفحات الهى را طالب هستید این اوقات را كه نفحه حق به شما مى رسد با گوش هوش, غنیمت شمرید و این ساعات لطیف و شریف را دریابید.شناسایى و شناساندن ماه رمضان به مدد و توفیق الهى این نوشتار بر آن است كه به منظور ارایه نگاه صحیح درباره ((چیستى ماه رمضان)), به بررسى و بیان ویژگیها, اوصاف و اسامى آن در آیات, روایات و ادعیه بپردازد. هرچند با توجه به فراوانى این اوصاف وویژگى ها همه آن ها در این مقاله نمى گنجد و ناگزیر به بیان چند ویژگى اكتفا مى شود.ماه مبارك یكى از اوصاف ماه رمضان كه در برخى از روایات و ادعیه بدان تصریح شده است, صفت ((مبارك)) است, اینك تعدادى از آنها را با هم مرور مى كنیم:قال رسول الله (ص): ((قد جائكم شهر رمضان, شهر مبارك, شهر فرض الله علیكم صیامه...))10 رسول خدا (ص) فرمود: ماه رمضان به سوى شما آمد, ماه مبارك, ماهى كه خداوند روزه اش را بر شما واجب كرده است...عن الامام على (ع) قال: ان رسول الله (ص) خطبنا ذات یوم فقال: ((ایها الناس انه قد اقبل الیكم شهر الله بالبركه والرحمه والمغفره...))11 از امام على (ع) روایت شده كه فرمود: روزى رسول خدا (ص) چنین فرمود: مردم, ماه خدا همراه با بركت و رحمت و مغفرت به شما روى آورده است...))عن سلمان الفارسى قال: خطبنا رسول الله (ص) فى آخر یوم شعبان فقال: ((قد اظلكم شهر رمضان شهر مبارك, شهر فیه لیله القدر خیر من الف شهر...))12 در گزارشى از سلمان فارسى آمده است: رسول خدا (ص) در آخرین روز ماه شعبان براى ما سخنرانى كرد و چنین فرمود:ماه رمضان, ماهى مبارك, ماهى كه در آن ماه, شب قدر كه از هزار شب برتر است, سایه خود را بر شما گسترده است...عن رسول الله (ص) انه كان یدعو اول لیله من شهر رمضان: ((الحمد الله الذى اكرمنا به ایها الشهر المبارك...))13 از رسول خدا (ص) روایت شده كه آن حضرت همیشه در شب اول ماه رمضان این گونه دعا مى خواند: حمد و سپاس خدایى را كه ما را به تو اى ماه مبارك كرامت بخشید...عن الصادق (ع) انه كان یقول فى آخر لیله من شعبان واول لیله من شهر رمضان: ((اللهم ان هذا الشهر المبارك الذى انزلت فیه القرآن وجعلته هدى للناس وبینات من الهدى والفرقان قد حضر...))14 از امام صادق (ع) روایت شده كه آن حضرت در آخرین شب ماه شعبان و در نخستین شب ماه رمضان این دعا را مى خواند: بارالها! این ماه مبارك را كه در آن قرآن, براى راهنمایى مردم, نشانه هدایت و جداكننده حق و باطل فرو فرستاده شد, فرا رسید...فراوانى اطلاق عنوان ((مبارك)) بر ماه رمضان در متون دینى موجب شده است كه این عنوان جزو مشهورترین اوصاف و عناوین این ماه شناخته گردد.معنى بركت و مبارك علماى لغت واژه ((بركت)) را به فزونى و رشد15 همراه با ثبات و دوام معنى كرده اند.در كتاب لسان العرب به نقل از ابن عباس آمده است: ((معنى بركت فراوانى در هرچیز خیر است)).16 راغب اصفهانى نیز آن را به معناى ثبوت و استقرار خیر الهى در چیزى مى داند, چنانچه بركه ((چیزى شبیه حوض)) به جایى كه آب در آن مجتمع و مستقر مى گردد, گفته مى شود.17 اما مبارك, به آنچه كه در آن خیر فراوان وجود دارد و از او بروز و صدور مى یابد اطلاق مى گردد. زجاج مى گوید: ((مبارك آن چیزى است كه از آن خیر فراوان برآید))18 راغب نیز مى نویسد:)) به آنچه كه خیر و فایده الهى در آن ثبوت و استقرار داشته باشد مبارك گفته مى شود)).19 كاربرد واژه بركت و مبارك در قرآن بنابراین, آنچه كه در آن خیر فراوان و نفع و فایده بسیار, ثبات و قرار داشته و از آن صادر گردد, مبارك نامیده مى شود. بدین ترتیب عنوان ((با بركت)) و ((مبارك)) در آیات قرآن كریم ودر این موارد بكار رفته است:1) ذات اقدس الهى كه خیر محض و بركت ناب است; ((تباره الله رب العالمین)) (اعراف54/), ((فتباره الله احسن الخالقین)) (مومنون/ 14), ((تباره الذى نزل الفرقان على عبده...!)) (فرقان/ 1).2) قرآن كریم; ((وهذا كتاب انزلناه مبارك)) (انعام/ 92), ((وهذا كتاب انزلنا مبارك فاتبعوه...))(انعام/ 155), ((كتاب انزلناه الیه مبارك لیدبروا آیاته...)) (ص / 29) 3) خانه خدا (كعبه); ((ان اول بیت وضع للناس للذى ببكه مباركا وهدى للعالمین)).20 4) مسجد الاقصى; ((.. الى المسجد الاقصى الذى باركنا حوله...))21 5) شب قدر; ((انا انزلناه فى لیله مباركه...))22 6) پیامبران الهى; ((وجعلنى مباركا اینما كنت...))23, ((وباركنا علیه وعلى اسحاق...))24 7) باران; ((ونزلنا من السما ما مباركا...))25 راز مباركى ماه رمضان بى تردید مباركى و نامباركى و سودمندى و زیان بارى هرچیزى كه به انسان منتسب مى شود, با حیات آدمى و ابعاد وجودى او رابطه اى تنگاتنگ و گسست ناپذیر داشته و با مصالح و مفاسد حیات و جنبه هاى مختلف وجود او ارتباط كامل دارد. به همین علت, براى پى بردن به ((مباركى)) ماه رمضان و بركت زایى آن براى انسان, توجه و تامل در نكات زیر ضرورى است:1ـ حقیقت حیات و گوهر وجود انسان روشن است كه آدمى علاوه بر جنبه هاى مادى و زندگى حیوانى از جنبه هاى معنوى و زندگى انسانى نیز برخوردار است این جنبه معنوى و انسانى در پرتو اعطاى وجودى برتر به او بخشیده شده است.((.. ثم انشاناه خلقا آخر فتباره الله احسن الخالقین))26 ((فاذا سویته ونفخت فیه من روحى فقعوا له ساجدین))27 این وجود برتر و حقیقت فراتر كه اساس هستى و گوهر حیات انسان را تشكیل مى دهد همان روح آدمى و جان انسانى است كه دیگر موجودات از آن بهره اى ندارند; غیر این جانى كه در گاو و خر استآدمى را عقل و جانى دیگر است در صورت نبود این گوهر ارجمند, آدمى ازحیات انسانى تهى شده و در ردیف دیگر حیوانات قرار خواهد گرفت.2ـ نیازمندیها و موجبات حیات انسانى همان گونه كه براى حیات حیوانى و جنبه مادى انسان نیازمندىها و خواسته هایى متناسب با آن وجود دارد و در صورت تامین نشدن و پاسخ ندادن به آنها حفظ و بقاى آن ناممكن است, براى حیات انسانى و معنوى نیز نیازها و تمایلاتى وجود دارد كه حفظ و بقاى آن تنها در پرتو تامین و برآورده كردن آنها امكان پذیر خواهد بود.پیداست كه نیازمندىها و خواسته هاى این دو جنبه ى وجود و دو بعد حیات انسانى متناسب با تفاوت و اختلاف آنها متفاوت و مختلف خواهد بود; تغذیه, رشد, بالندگى و نشاط بعد حیوانى و جنبه مادى انسان, به امور مادى و تامین خواسته هاى حیوانى وابسته است و از امور مورد نیاز بعد انسانى بیگانه و بى خبر مى باشد; او نداند جز كه اصطبل و علف از سعادت غافل است و از شرف اما براى تغذیه, فربهى, شادابى و پرورش بعد انسانى و جنبه معنوى و روحى انسان موجبات و نیازمندىهاى دیگرى وجود دارد و این گونه نیست كه با به دست آوردن عوامل و زمینه هاى شادابى, فربهى و آسایش تنى, زمینه تنومندى, رشد, نشاط و آرامش جان نیز فراهم گردد.3ـ هدف و نقش ماه رمضان بنابراین, براى پرورش و رشد و بالندگى جان و تامین خواسته هاى آن باید به سراغ امورى غیر از عوامل تامین كننده نیازهاى تن شتافت. هدف اساسى و نتیجه نهایى و دستاورد اصلى ((روزه)) كه برجسته ترین, وظایف مسلمان در ماه مبارك رمضان است, تقوا مى باشد.((یا ایها الذین آمنوا كتب علیكم الصیام كما كتب على الذین من قبلكم لعلكم تتقون))28 اى كسانى كه ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته شده; آن گونه كه بر آنها كه پیش از شما بودند نوشته شد, تا پرهیزكار باشید.تقوا كه همان نگهدارى, كنترل و مهار تمایلات حیوانى و خواسته هاى نفسانى است, یك امر واقعى و عینى مى باشد كه در سایه ى روزه و روزه دارى در وجود انسان محقق مى گردد. ماه رمضان با همه آنچه كه به همراه دارد (و برجسته ترین آن روزه است), در صدد كنترل انسان و مهار تمایلات تنى و ایجاد و تقویت روحیه ى مقاومت در برابر جاذبه هاى نفسانى است تا بتواند بعد حقیقى و گوهر اصلى وجود انسان را سرزنده, بالنده, با نشاط و فربه نماید; تا تو تن را چرب و شیرین مى دهى گوهر جان را نیابى فربهى 4ـ ارتباط ماه رمضان با حیات حقیقى انسان انسان براى تامین حیات معنوى خود و تقویت, پرورش و فربهى روح خویش به این ماه الهى نیازمند است. گرچه این فریضه الهى مانند دیگر فرایض و تكالیف اسلامى تنها با یك بعد وجود انسان سروكار ندارد و فواید و آثار آن به حیات روحى انسان محدود نمى گردد و ضمن تامین نیازهاى روحى و درپى داشتن آثار و نتایج معنوى, بهره ها و بركات مادى و دنیایى را هم براى انسان و جامعه به همراه دارد,29 ولى هدف اصلى ونقش اساسى و تاثیر عمده ماه رمضان به حیات معنوى و روان انسانى مربوط مى شود و آدمى براى بالندگى, رشد و چالاكى به امساك, منع و محدودیتى كه ماه رمضان براى بعد حیوانى انسان ایجاد مى كند نیازمند است, این امساك, هرگز به معناى محرومیت و از دست دادن توانایى ها و گرفتار ضعف و ناتوانى شدن نیست. ((روزه)) براى پیشگیرى از محرومیت انسان و ایجاد قدرت كنترل در برابر شهوات نفس و تمایلات تن و برخوردار ساختن جان انسان از گوهرها و كمالات انسانى بسیار لازم و ضرورى است. چه بسیار افرادى كه با رها نمودن نفس و تن دادن به شهوات آنى و هوس هاى زودگذر, در حسرت ازدست دادن گوهر انسانیت نشسته و گرفتار اندوهى همیشگى شده اند; ((كم من شهوه ساعه اورثت حزنا طویلا))30 امام على (ع) فرمود: و چه بسا شهوت یك لحظه كه مایه اندوه طولانى گردد.ماه رمضان یكپارچه خیر و بركت با به خاطر سپردن نكات چهارگانه ى پیش, اكنون مى توان چهره مبارك و سیماى پر خیر و بركت ماه رمضان را مشاهده نمود و به بركت آفرینى آن براى انسان پى برد.البته این چهره زیبا و سیماى نورانى آنگاه قابل مشاهده است كه پرده از دیدگان آدمى برداشته شود و غبار تن, حجاب رخسار زیباى جان نگردد و خواهش هاى نفسانى, مانع رویت ارتباط میان نیازهاى جان آدمى با حقیقت و ماهیت روح پرور ماه رمضان نباشد و نگاه صحیح نسبت به این ماه و رابطه آن با جان انسانى و نیازهاى او بدست آید. در این صورت لحظه لحظه این ماه و همه آنچه كه به همراه دارد, موجب خیر, بركت و مباركى براى انسانى است كه آن را درك كرده و در آستانش بستر افكنده است. چقدر شنیدنى است این گزارش محمد بن مسلم از امام باقر (ع): ((ان الله تعالى ملائكه موكلین بالصائمین یستغفرون لهم فى كل یوم من شهر رمضان الى آخره وینادون الصائمین كل لیله عند افطارهم: ابشروا عباد الله فقد جعتم قلیلا وستشبعون كثیرا بوركتم و بوره فیكم...))31 خداوند داراى ملائكه اى است كه وظیفه آنان استغفار نمودن براى روزه داران در هر روز از ماه رمضان تا پایان این ماه است و در هر شب هنگام افطار به روزه داران بشارت مى دهند: اى بندگان خداوند اندكى گرسنگى را چشیدید و بزودى سیر مى گردید. شما و آنچه كه در شماست مبارك گردید.[اى خجسته درد و بیمارى و تباى مبارك درد و بیدارى شب رنج گنج آمد كه رحمت ها دروست مغز تازه شد چو بخراشید پوست] آرى, اگر روح انسان را بشناسیم و نیازهاى حقیقى او را بدانیم و رابطه بنده با خدا و راز نیازمندى بشر به ارتباط با عالم ملكوت را به درستى بیابیم نه تنها ماه رمضان راموجب محرومیت و محدودیت نمى دانیم, بلكه آن را موجب توسعه و پیشرفت وجودى و صعود و تكامل انسانى خواهیم دانست.. در این صورت, براى تكامل و تعالى انسان و رسیدن به كوى حق, روزه و ماه رمضان (و امورى كه موجب بالندگى و نشاط و قوت جان مى گردد) را لازم و ضرورى خواهیم شمرد; چنان كه در این روایت نبوى آمده است:((من عرف الله وعظمه, منع فاه من الكلام و بطنه من الطعام وعنى نفسه بالصیام والقیام...))32 كسى كه خدا را به درستى شناخته و به عظمت او پى برده باشد, دهان خود را از سخن و شكمش را از غذا بازداشته و رنج روزه و عبادت (نماز و شب زنده دارى) را بر خود هموار مى كند.[چون كه در معده شود پاكت پلیدقفل نه بر حلق و پنهان كن كلید یعنى ویژگى معده این است كه پاكى ها را به پلیدى تبدیل مى كند پس بر حلق خود قفلى بزن و كلیدش را پنهان كن و دائم مراقب شكم خود باش]. با این نگاه و معرفت, انسان مومن هرگز به از دست دادن ماه رمضان راضى نمى شود و در صورت از دست رفتن آن سخت نگران و بسیار آزرده خاطر و ملول مى گردد. آن گونه كه در زمزمه هاى عارفانه آن روح آگاه و شیدا در واپسین ساعات ماه مبارك مى خوانیم:((فنحن مودعوه وداع من عز فراقه علینا وغمنا و اوحشنا انصرافه عنا...))33 ما با این ماه خدا حافظى مى كنیم, خدا حافظى كسى كه جدایى اش براى ما سخت است و این جدایى ما را اندوهگین مى كند و با رفتنش تنها مى شویم.

پى نوشت :

1ـ آل عمران, 178.
2ـ متن خطبه مقام معظم رهبرى در نماز جمعه تهران در تاریخ 77/10/18 بیستم ماه مبارك رمضان.
3ـ در مقاله اى تحت عنوان ((على (ع) و كارگزاران ناصالح)) به این شخصیت پرداخته شده است.
4ـ اعراف, 33.
5ـ در این گفتار متن عربى عباراتى كه معظم له از غیر معصوم نقل كرده اند حذف و به ترجمه اكتفا شده است.
6ـ صحیفه جامعه سجادیه دعاى / 155.
7ـ بحار, ج 93, ص 347.
8ـ بحار, ج 93, ص 346.
9ـ وسایل الشیعه, ج 6, ص 174.
10ـ تهذیب الاحكام, ج 4, ص 152.
11ـ وسایل الشیعه, ج 7, ص 227.
12ـ مستدرك الوسایل, ج 7, ص 429.
13ـ همان, ص 446.
14ـ الاقبال بالاعمال الحسنه (اقبال سید بن طاووس) باب 3 فصل 4.
15ـ لسان العرب, ج 1 و مفردات راغب واژه ((برك)) ومجمع البیان, ج 2, ص 477.
16ـ لسان العرب, ج 1.
17ـ مفردات راغب.
18- لسان العرب, ج 1.
19ـ مفردات راغب.
20ـ آل عمران, 96.
21ـ اسرا, 1.
22ـ دخان, 3.
23ـ مریم, 31.
24ـ صافات, 113.
25ـ ق, 9.
26ـ مومنون, 14.
27ـ حجر, 29.
28ـ بقره, 183.
29ـ واین حقیقیت با مدد و توفیق الهى پس از بیان همه ى ویژگیها و اوصاف ماه مبارك كاملا آشكار خواهد شد.
30ـ كافى ج 2, ص 451.
31ـ وسائل الشیعه, ج 6, ص 176.
32ـ امالى صدوق, ص 249.
33ـ صحیفه جامعه سجادیه, دعا 142 و اقبال سید بن طاووس, باب 34.

 

دوشنبه 9/5/1391 - 10:29
رمضان

 

 

رمضان یكى از حوادث بزرگ ماه رمضان شهادت مولاى متقیان على (علیه السلام) است، او از یاران با وفاى پیامبر (صلى الله علیه و آله) و وصى و وزیر و ابن عم و داماد آن حضرت بوده كه پیامبر (صلى الله علیه و آله) در حق پسر عمش فرمود: «ان هذا اخى و وصیى و وزیرى و خلیفتى فیكم فاسمعوا له و اطیعوا»، همانا على (علیه السلام) برادر و وصى و وزیر و خلیفه من است در میان شما از او بشنوید و او را اطاعت كنید. (1) مطلب جالب و قابل تذكر این است كه آن حضرت مساله شهادت خویش را خبر اد، صاحب كشف الغمه از كرامات حضرت على (علیه السلام) نقل مى‏نماید: وقتى حضرت از قتال خوارج نهروان به كوفه برگشت، در ماه مبارك رمضان داخل مسجد شد، پس از دو ركعت نماز به منبر تشریف برد، خطبه بسیار زیبائى قرائت فرمود: «فخطب خطبة حسناء» آنگاه رو به فرزندش حضرت مجتبى (علیه السلام) كرد، فرمود یا ابا محمد چقدر از ماه رمضان رفته؟ عرض كرد سیزده روز یا امیر المؤمنین، سپس از امام حسین (علیه السلام) پرسید یا ابا عبد الله چقدر از این ماه مانده، عرض كرد هفده روز یا امیر المؤمنین، آنگاه امام (علیه السلام) دست مبارك خویش را به محاسن شریف خویش گذاشت كه در آن حال سفید بود فرمود: این محاسنم به خونم خضاب خواهد شد، سپس این بیت را در مورد قاتلش فرمود: ارید حیاته و یرید قتلى خلیلى من عذیرى من مراد (2) من خواستار حیات و زندگى او هستم و او قصد جانم مى‏كند، كسى كه مورد علاقه من بود و او ابن ملجم مرادى است. «ثم قال: هذا و الله قاتلى‏»، سپس اشاره به او فرمود: این قاتلم مى‏باشد، گفتند یا امیر المؤمنین آیا او را نمى‏كشى، فرمود: او كه هنوز با من كارى نكرده است . (3) عبدالرحمان بن ملجم مرادى لعنة الله علیه وقتى این كلمات را شنید سخت ترسید و خاموش نشست تا آن حضرت از منبر فرود آمد، پس آن ملعون برخاست‏به عجله در برابر آن حضرت بایستاد و عرض كرد یا امیر المؤمنین من حاضرم و در خدمت‏شما هستم، این دست راست و چپ من است كه در مقابل شما است، قطع كن دستهایم را و یا من را به قتل برسان، امام فرمود: چگونه تو را بكشم و حال آنكه جرمى از تو بر من واقع نشده است و اگر هم بدانم تو قاتل من هستى تو را نخواهم كشت، لكن بگو آیا از جهودانى زنى حاضنه داشتى؟ و روزى از روزها به تو خطاب كرد: «اى برادر كشنده شتر ثمود؟» عرض كرد چنین بود یا امیر المؤمنین، حضرت دیگر سخن نگفت. (4)

پى‏نوشت‏ها: 1- رمضان در تاریخ، ص 254.
2 و 3- كشف الغمه، ص 414.
4- وقایع الایام خیابانى تبریزى، ص 555- سپس این شعر را انشاء كرد، و خطاب به نفس خویش و چنین فرمود:
اشدد حیازیمك للموت فان الموت لا قیكا و لا تجزع عن الموت اذا حل بنادیكا اى على: كمر همتت را براى مرگ محكم ببند، زیرا بالاخره مرگ به ملاقات تو خواهد آمد، و اظهار عجز مكن از مرگ، آن هنگام كه به سراغ تو آمد و تو را در بر گرفت.

روزه، درمان بیماریهاى روح و جسم ص 176
سید حسین موسوى راد لاهیجى

دوشنبه 9/5/1391 - 10:28
اهل بیت

 

 

 1-پایه‏هاى اسلام قال الباقر علیه السلام: بنى الاسلام على خمسة اشیاء، على الصلوة و الزكاة و الحج و الصوم و الولایه. امام باقر علیه السلام فرمود: اسلام بر پنج چیز استوار است، برنماز و زكات حج و روزه و ولایت (رهبرى اسلامى).فروع كافى، ج 4 ص 62، ح 1  2-فلسفه روزه قال الصادق علیه السلام: انما فرض الله الصیام لیستوى به الغنى و الفقیر. امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند روزه را واجب كرده تا بدین وسیله دارا و ندار (غنى و فقیر) مساوى گردند. من لا یحضره الفقیه، ج 2 ص 43، ح 1  3-روزه آزمون اخلاص قال امیرالمومنین علیه السلام: فرض الله ... الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق‏امام على علیه السلام فرمود: خداوند روزه را واجب كرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید. نهج البلاغه، حكمت 252  4-روزه یاد آور قیامتقال الرضا علیه السلام: انما امروا بالصوم لكى یعرفوا الم الجوع و العطش فیستدلوا على فقر الاخر. امام رضا علیه السلام فرمود: مردم به انجام روزه امر شده‏اند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگى آخرت را بیابند. وسائل الشیعه، ج 4 ص 4 ح 5 علل الشرایع، ص 10  5-روزه زكات بدن قال رسول الله صلى الله علیه و آله لكل شیئى زكاة و زكاة الابدان الصیام. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: براى هر چیزى زكاتى است و زكات بدنها روزه است. الكافى، ج 4، ص 62، ح 3  6-روزه سپر آتش قال رسول الله صلى الله علیه و آله: الصوم جنة من النار. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: روزه سپر آتش (جهنم) است. «یعنى بواسطه روزه گرفتن انسان از آتش جهنم در امان خواهد بود.» الكافى، ج 4 ص 162  7-اهمیت روزه الصوم فى الحر جهاد. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: روزه گرفتن در گرما، جهاد است. بحار الانوار، ج 96، ص 257  8-روزه نفس قال امیرالمومنین علیه السلام صوم النفس عن لذات الدنیا انفع الصیام. امیرالمومنان على علیه السلام فرمود: روزه نفس از لذتهاى دنیوى سودمندترین روزه‏هاست. غرر الحكم، ج 1 ص 416 ح 64  9-روزه واقعى قال امیرالمومنین علیه السلام الصیام اجتناب المحارم كما یمتنع الرجل من الطعام و الشراب. امام على علیه السلام فرمود: روزه پرهیز از حرامها است همچنانكه شخص از خوردنى و نوشیدنى پرهیز مى‏كند. بحار ج 93 ص 249  10-برترین روزه قال امیرالمومنین علیه السلام صوم القلب خیر من صیام اللسان و صوم اللسان خیر من صیام البطن. امام على علیه السلام فرمود: روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شكم است. غرر الحكم، ج 1، ص 417، ح 80  11-روزه چشم و گوش قال الصادق علیه السلام اذا صمت فلیصم سمعك و بصرك و شعرك و جلدك. امام صادق علیه السلام فرمود: آنگاه كه روزه مى‏گیرى باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه‏دار باشند.«یعنى از گناهان پرهیز كند.» الكافى ج 4 ص 87، ح 1  12-روزه اعضا و جوارح عن فاطمه الزهرا سلام الله علیها ما یصنع الصائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه. حضرت زهرا علیها السلام فرمود: روزه‏دارى كه زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نكرده روزه‏اش به چه كارش خواهد آمد. بحار، ج 93 ص 295  13-روزه ناقص قال الباقر علیه السلام لا صیام لمن عصى الامام و لا صیام لعبد ابق حتى یرجع و لا صیام لامراة ناشزة حتى تتوب و لاصیام لولد عاق حتى یبر. امام باقر علیه السلام فرمود: روزه این افراد كامل نیست: 1 - كسى كه امام (رهبر) را نافرمانى كند. 2 - بنده فرارى تا زمانى كه برگردد. 3 - زنى كه اطاعت‏شوهر نكرده تا اینكه توبه كند. 4 - فرزندى كه نافرمان شده تا اینكه فرمانبردار شود. بحار الانوار ج 93، ص 295.  14-روزه بى ارزش قال امیرالمومنین علیه السلام كم من صائم لیس له من صیامه الا الجوع و الظما و كم من قائم لیس له من قیامه الا السهر و العناء. امام على علیه السلام فرمود: چه بسا روزه‏دارى كه از روزه‏اش جز گرسنگى و تشنگى بهره‏اى ندارد و چه بسا شب زنده‏دارى كه از نمازش جز بیخوابى و سختى سودى نمى‏برد. نهج البلاغه، حكمت 145  15-روزه و صبر عن الصادق علیه السلام فى قول الله عزوجل «واستعینوا بالصبر و الصلوة‏» قال: الصبر الصوم. امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عزو جل كه فرموده است: از صبر و نماز كمك بگیرید، صبر، روزه است. وسائل الشیعه، ج 7 ص 298، ح 3  16-روزه و صدقه قال الصادق علیه السلام صدقه درهم افضل من صیام یوم. امام صادق علیه السلام فرمود یك درهم صدقه دادن از یك روز روزه مستحبى برتر و والاتر است. وسائل الشیعه، ج 7 ص 218، ح 6  17-پاداش روزه قال رسول الله صلى الله علیه و آله: قال الله تعالى الصوم لى و انا اجزى به رسول خدا فرمود خداى تعالى فرموده است: روزه براى من است و من پاداش آن را مى‏دهم. وسائل الشیعه ج 7 ص 294، ح 15 و 16 ; 27 و 30  18-جرعه نوشان بهشتقال رسول الله صلى الله علیه و آله من منعه الصوم من طعام یشتهیه كان حقا على الله ان یطعمه من طعام الجنة و یسقیه من شرابها. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: كسى كه روزه او را از غذاهاى مورد علاقه‏اش باز دارد برخداست كه به او از غذاهاى بهشتى بخورانند و از شرابهاى بهشتى به او بنوشاند. بحار الانوار ج 93 ص 331  19-خوشا بحال روزه داران قال رسول الله صلى الله علیه و آله طوبى لمن ظما او جاع لله اولئك الذین یشبعون یوم القیامة رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: خوشا بحال كسانى كه براى خدا گرسنه و تشنه شده‏اند اینان در روز قیامت‏سیر مى‏شوند. وسائل الشیعه، ج 7 ص 299، ح‏2.  20-مژده به روزه‏داران قال الصادق علیه السلام من صام لله عزوجل یوما فى شدة الحر فاصابه ظما و كل الله به الف ملك یمسحون وجهه و یبشرونه حتى اذا افطر. امام صادق علیه السلام فرمود: هر كس كه در روز بسیار گرم براى خدا روزه بگیرد و تشنه شود خداوند هزار فرشته را مى‏گمارد تا دست‏به چهره او بكشند و او را بشارت دهند تا هنگامى كه افطار كند. الكافى، ج 4 ص 64 ح 8; بحار الانوار ج 93 ص 247  21-شادى روزه دار قال الصادق علیه السلام للصائم فرحتان فرحة عند افطاره و فرحة عند لقاء ربه امام صادق علیه السلام فرمود: براى روزه دار دو سرور و خوشحالى است: 1 - هنگام افطار 2 - هنگام لقاء پروردگار (وقت مردن و در قیامت) وسائل الشیعه، ج 7 ص 290 و 294 ح‏6 و 26.  22-بهشت و باب روزه‏دارن قال رسول الله صلى الله علیه و آله ان للجنة بابا یدعى الریان لا یدخل منه الا الصائمون. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: براى بهشت درى است‏بنام (ریان) كه از آن فقط روزه داران وارد مى‏شوند. وسائل الشیعه، ج 7 ص 295، ح‏31. معانى الاخبار ص 116  23-دعاى روزه‏داران قال الكاظم (علیه السلام) دعوة الصائم تستجاب عند افطاره امام كاظم (علیه السلام) فرمود: دعاى شخص روزه‏دار هنگام افطار مستجاب مى‏شود. بحار الانوار ج 92 ص 255 ح 33.  24-بهار مومنان قال رسول الله (صلى الله علیه و آله) الشتاء ربیع المومن یطول فیه لیله فیستعین به على قیامه و یقصر فیه نهاره فیستعین به على صیامه. رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: زمستان بهار مومن است از شبهاى طولانى‏اش براى شب زنده‏دارى واز روزهاى كوتاهش براى روزه دارى بهره مى‏گیرد. وسائل الشیعه، ج 7 ص 302، ح 3.  25-روزه مستحبى قال الصادق (علیه السلام) من جاء بالحسنة فله عشر امثالها من ذلك صیام ثلاثة ایام من كل شهر. امام صادق علیه السلام فرمود: هر كس كار نیكى انجام دهد ده برابر آن پاداش دارد و از جمله آنها سه روز روزه در هر ماه است. وسائل الشیعه، ج 7، ص 313، ح 33  26-روزه ماه رجب قال الكاظم (علیه السلام) رجب نهر فى الجنه اشد بیاضا من اللبن و احلى من العسل فمن صام یوما من رجب سقاه الله من ذلك النهر. امام كاظم (علیه السلام) فرمود: رجب نام نهرى است در بهشت از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‏تر هركس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد خداوند از آن نهر به او مى‏نوشاند. من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 56 ح 2 وسائل الشیعه ج 7 ص 350 ح 3  27-روزه ماه شعبان من صام ثلاثة ایام من اخر شعبان و وصلها بشهر رمضان كتب الله له صوم شهرین متتابعین. امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر كس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگیرد و به روزه ماه رمضان وصل كند خداوند ثواب روزه دو ماه پى در پى را برایش محسوب مى‏كند. وسائل الشیعه ج 7 ص 375،ح 22  28-افطارى دادن(1) قال الصادق (علیه السلام) من فطر صائما فله مثل اجره امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر كس روزه دارى را افطار دهد، براى او هم مثل اجر روزه دار است. الكافى، ج 4 ص 68، ح 1  29-افطارى دادن (2) قال الكاظم (علیه السلام) فطرك اخاك الصائم خیر من صیامك. امام كاظم (علیه السلام) فرمود: افطارى دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه (مستحبى) بهتر است. الكافى، ج 4 ص 68، ح 2  30-روزه خوارى قال الصادق (علیه السلام) من افطر یوما من شهر رمضان خرج روح الایمان منه امام صادق (علیه السلام)فرمود: هر كس یك روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ایمان از او جدا مى‏شود وسائل الشیعه، ج 7 ص 181، ح 4 و 5 من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 73، ح 9  31-رمضان ماه خدا قال امیرالمومنین شهر رمضان شهر الله و شعبان شهر رسول الله و رجب شهرى امام على (علیه السلام) فرمود: رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است. وسائل الشیعه، ج 7 ص 266، ح 23.  32-رمضان ماه رحمتقال رسول الله (صلى الله علیه و آله) ... و هو شهر اوله رحمة و اوسطه مغفرة و اخره عتق من النار. رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: رمضان ماهى است كه ابتدایش رحمت است و میانه‏اش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم. بحار الانوار، ج 93، ص 342  33-فضیلت ماه رمضان قال رسول الله (صلى الله علیه و آله) ان ابواب السماء تفتح فى اول لیلة من شهر رمضان و لا تغلق الى اخر لیلة منه رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده مى‏شود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد. بحار الانوار، ج 93، ص 344  34-اهمیت ماه رمضان قال رسول الله (صلى الله علیه و آله) لو یعلم العبد ما فى رمضان لود ان یكون رمضان السنة رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: اگر بنده «خدا» مى‏دانست كه در ماه رمضان چیست [چه بركتى وجود دارد] دوست مى‏داشت كه تمام سال، رمضان باشد. بحار الانوار، ج 93، ص 346  35-قرآن و ماه رمضان قال الرضا (علیه السلام) من قرا فى شهر رمضان ایة من كتاب الله كان كمن ختم القران فى غیره من الشهور. امام رضا (علیه السلام) فرمود: هر كس ماه رمضان یك آیه از كتاب خدا را قرائت كند مثل اینست كه درماههاى دیگر تمام قرآن را بخواند. بحار الانوار ج 93، ص 346  36-شب سرنوشت‏ساز قال الصادق (علیه السلام) راس السنة لیلة القدر یكتب فیها ما یكون من السنة الى السنة. امام صادق (علیه السلام) فرمود: آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آینده نوشته مى‏شود. وسائل الشیعه، ج 7 ص 258 ح 8  37-برترى شب قدر قیل لابى عبد الله (علیه السلام) كیف تكون لیلة القدر خیرا من الف شهر؟ قال: العمل الصالح فیها خیر من العمل فى الف شهر لیس فیها لیلة القدر. از امام صادق (علیه السلام) سوال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ حضرت فرمود: كار نیك در آن شب از كار در هزار ماه كه در آنها شب قدر نباشد بهتر است. وسائل الشیعه، ج 7 ص 256، ح 2  38-تقدیر اعمال قال الصادق (علیه السلام) التقدیر فى لیلة تسعة عشر و الابرام فى لیلة احدى و عشرین و الامضاء فى لیلة ثلاث و عشرین. امام صادق (علیه السلام) فرمود: برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام مى‏گیرد و تصویب آن در شب بیست ویكم و تنفیذ آن در شب بیست‏سوم. وسائل الشیعه، ج 7 ص 259  39-احیاء شب قدر عن فضیل بن یسار قال: كان ابو جعفر (علیه السلام) اذا كان لیلة احدى و عشرین و لیلة ثلاث و عشرین اخذ فى الدعا حتى یزول اللیل فاذا زال اللیل صلى. فضیل بن یسار گوید: امام باقر (علیه السلام) در شب بیست و یكم و بیست‏سوم ماه رمضان مشغول دعا مى‏شد تا شب بسر آید و آنگاه كه شب به پایان مى‏رسید نماز صبح را مى‏خواند. وسائل الشیعه، ج 7، ص 260، ح 4  40-زكات فطره قال الصادق (علیه السلام) ان من تمام الصوم اعطاء الزكاة یعنى الفطرة كما ان الصلوة على النبى (صلى الله علیه و آله) من تمام الصلوة. امام صادق (علیه السلام) فرمود: تكمیل روزه به پرداخت زكاة یعنى فطره است، همچنان كه صلوات بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) كمال نماز است. وسائل الشیعه، ج 6 ص 221، ح 5

 
دوشنبه 9/5/1391 - 10:26
شخصیت ها و بزرگان

 

 

ابوطالب, پدر بزرگوار امیرمومنان على(ع), عمو و برادر پدر بزرگوار پیامبر است, كه هر دو از یك مادرند. او در این باره این چنین سروده است:لا تخذلا و انصرا ابن عمكما إخى لامى من بینهم و إبى(1)پسر عمویتان را تنها و بى یاور مگذارید و یارىاش كنید كه از میان برادرانم فرزند برادر ابوینى من است.1ـ معروف عصر: جناب ابو طالب به عظمت شخصیت و اقتدار و مبلغ دین ابراهیمى معروف عصر خویش است.2ـ سنت هاى پذیرفته: سنت هاى نیكى در جامعه جاهلیت بنا نهاد كه كلام وحى برخى از آنها را تإیید فرمود.(2) او بنیانگذار قسامه است كه در سیستم قضایى اسلام پذیرفته شد.(3)[ نیكوان رفتند و سنت ها بماندو زلئیمان ظلم و لعنت ها بماند]3ـ بنده خدا: ابو طالب معروف به ((عبد مناف)) بوده اند, كه به معناى بنده خداى متعال است (هم نام با جد سوم پیامبر)(4)4ـ مبارزه با كفر: او مانند پدر مسیر یكتا پرستى را در پیش گرفت و كفر و شرك و جهل او را تحت تإثیر قرار نداد.5ـ دلایل ایمان او: سروده ها و اشعار او تفكر و ایمان او را بوضوح آشكار مى نماید (در پایان این نوشتار به ابیاتى از اشعار او اشاره مى شود).6ـ صفاى دل: از جمله مسایلى كه صفاى دل و پاكى قلب ابوطالب را اثبات مى كند, این است كه اهالى حجاز در قحطى بسر مى بردند, مردم در چنین وضع نگران كننده اى از ابوطالب خواستند از جاى برخیزد و از خدا طلب باران نماید, او پذیرفت و در حالى كه پسرى چون خورشید درخشان به همراه مى برد به سوى خانه خدا رفت. سپس به آن كودك گفت كه پشت خویش را به خانه كعبه قرار دهد و در حالى كه او را به سر دستان خود بلند كرده بود, از خدا طلب باران نمود. آسمان خالى از ابر بلافاصله ابرى شد, سپس باران شدیدى در گرفت,آنچنان كه كل منطقه حجاز را سیراب كرد و آن دره خشك شكفته شد. كودكى كه ابوطالب به همراه برده بود كسى نبود جز پیامبر خدا(5) حضرت محمد (ص).[ هركسى اندازه روشن دلىغیب را بیند به قدر صیقلىهركه صیقل بیش كرد او بیش دیدبیشتر آمد بر او صورت پدیدگر تو گویى كان صفا فضل خداستنیزاین توفیق صیقل زآن عطاست]7ـ رویاى صادق: ابوطالب, در حجر اسماعیل, در رویایى راستین دید كه درى از آسمان به روى او گشوده شده و از آن نورى پایین آمده و اطراف را روشن كرد.[ بس عجب در خواب روشن مى شوددل درون خواب روزن مى شودآنچنان كه یوسف صدیق راخواب بنمودى و گشتش متكا]از خواب برخاست و نزد كسى كه خواب ها را تعبیر مى كرد, رفت و ماجراى خواب خود را شرح داد. او گفت: بر تو مژده باد كه بزودى داراى فرزندى با شرافت خواهى شد. كلینى در ((كافى)) روایت كرده است كه, هنگامى كه فاطمه بنت اسد نزد ابوطالب آمده و او را به ولادت پیامبر بشارت داد, او نیز همسرش را از ولادت على(ع) با خبر ساخت.(6)8ـ سرپرستى رسول خدا(ص): ابوطالب از میان فرزندان عبدالمطلب به علت داشتن اخلاقى برتر و روشى پسندیده تر و نیز شدت و كثرت و عمق عواطف نسبت به رسول خدا (ص) و علاوه بر همه اینها ارادت ویژه اش نسبت به پیامبر به عنوان سرپرست رسول خدا (ص) برگزیده شد. 9ـ تربیت و نگهدارى رسول خدا(ص): علاقه بسیار ابوطالب به پیامبر و نیز آگاهى او از آینده درخشان و رسالت الهى او موجب گردید از فداكارى و مجاهدت در مورد تربیت و نگهدارى رسول خدا (ص) لحظه اى دریغ نكرده و در همه جا حتى هنگام خطر او را بر خویش مقدم مى داشت (7)10ـ توصیه به همسر: هنگامى كه او را به خانه آورد, به همسر خود گفت:((این فرزند برادرم است كه در نزد من از جان و مالم عزیزتر است. مراقب باش! مبادا احدى او را از آنچه مى خواهد, منع كند)) و فاطمه بنت اسد هم چنین بود و به بهترین صورت او را مراقبت مى كرد و مانند مادرى به او مهربانى مى نمود.(8) 11ـ سدى ستبر در مقابل مشركان: مورخان از ابن عباس نقل كرده اند: ابوطالب رسول خدا را بسیار دوست مى داشت به طورى كه حتى به فرزندان خود نیز این قدر محبت نمى كرد, فقط در كنار او مى خوابید و هر گاه بیرون مى رفت او را با خود مى برد. با مرگ ابوطالب قریش آزار و اذیتى را كه در زمان حیات وى نمى توانستند نسبت به پیامبر اعمال كنند,آغاز كردند. چنانكه خود پیامبر نیز بارها به این نكته اشاره فرموده اند.(9)12ـ مجازات دشمنان رسول خدا(ص): وقتى به ابوطالب خبر دادند كه شخصى به نام عبدالله زبعرى براى دلخوشى ابوجهل و ایجاد دشمنى, به هنگام نماز شكمبه شتر بر سر پیامبر انداخت, بدون درنگ شمشیر خود را برداشت و به مسجد رفت و فرمان داد كه همان كار را با عبدالله بكنند. قریش كه چنین دیدند,با خود گفتند: تا ابوطالب زنده است نمى توانیم پیامبر را از هدفش بازداریم.13ـ توصیه به فرزند: هنگامى كه در غار حرا كلام خدا بر پیامبر نازل شد و فرزندش على(ع) با آن حضرت نماز گزارد و به پدر گزارش داد كه من به رسول اكرم(ص) ایمان آورده ام, ابوطالب گفت: ((فرزندم او تو را جز به نیكى نمى خواند, حتما با او باش)).(10)14ـ حمایت آشكار: چون آیه ((وانذر عشیرتك الاقربین))(11) نازل گردید و پیامبر خویشاوندان خود را فراخواند آنان را به آیین خویش دعوت كرد, به رغم مخالفت آنان,ابوطالب گفت:اى پیامبر مدد و یارى تو براى ما بسیار دوست داشتنى است. به خیر خواهى تو روى آورده ام و به طور كامل سخنان تو را تصدیق مى كنم. برو و مإموریت خویش را به انجام رسان كه به خداوند سوگند حافظ تو خواهم بود و به جدایى از تو رضایت نمى دهم.(12)15ـ تهدید دشمنان رسول خدا(ص): روزى پیامبر از خانه ابوطالب بیرون آمد و به منزل بازنگشت, عمویش احساس كرد,حتما مشركان پیامبر را به قتل رسانده اند. تمام فرزندان هاشم و عبدالمطلب را به خانه دعوت كرد و دستور داد هر كدام سلاح برنده اى زیر لباس خود پنهان كنند و دسته جمعى وارد مسجدالحرام شوند, به آنان گفت:هر كدام در كنار یكى از سران قریش بنشینید هر زمان از شما خواستم از جاى برخیزید و آنان را به قتل برسانید. سپس توسط زید بن حارثه به ابوطالب خبر رسید كه به حضرت محمد(ص) آسیبى نرسیده است و در خانه یكى از مسلمانان مشغول تبلیغ است, گر چه این نقشه عملى نشد,اما ابوطالب, در برابر مشركان ایستاد و آنان را از این ماجرا آگاه كرد و افزود: اگر او را مى كشتید احدى از شما را زنده نمى گذاشتم و تا آخرین نفس با شما نبرد مى كردم.(13)[ واستان از دست دیوانه سلاحتا ز تو راضى شود عدل و صلاحچون سلاح و جهل, جمع آید به همگشت فرعونى جهان سوز از ستم]16ـ حامى مبلغان دین اسلام: اخبار و روایات متواتر و بسیارى حاكى از آن است كه ابوطالب, در گسترش دین اسلام به پیامبر یارى مى رساند و فرزندان,بستگان و اهل مكه را به پیروى و حمایت از وى فرا مى خواند.((عثمان بن مظعون)) كه مسلمانى راستین به شمار مىآمد, روزى در كنار كعبه, بت پرستان را از روش مذمومى كه داشتند بر حذر مى داشت و آنان را موعظه مى كرد. گروهى از جوانان قریش به او حمله كردند و یكى از آنان آسیب سختى به چشم او وارد كرد. ابوطالب از این ماجرا ناراحت شد و سوگند خورد كه تا ضارب را قصاص نكنم خاموش نخواهم شد.(14)17ـ تقدیر از نجاشى: هنگامى كه مسلمانان به حبشه رفتند مورد مهر و حمایت نجاشى قرار گرفتند, مشركان مى خواستند تا نجاشى را از پناه دادن آنان بازدارند, اما او اعتنایى نكرد. ومن یتق الله یجعل له مخرجا ویرزقه من حیث لا یحتسباز ره پنهان كه دور از حس ماستآفتاب چرخ را بس راه هاستابوطالب كه نسبت به این مسإله بى تفاوت نبود, اشعارى در مدح نجاشى سرود و برایش فرستاد, نجاشى با دریافت این سروده ها بسیار خوشحال شد و بر احترام خود نسبت به مسلمانان ـ كه به رهبرى جعفربن ابى طالب (ع) به حبشه رفته بودند ـ افزود.18ـ حمایت و حراست از رسول خدا(ص): محاصره اقتصادى مسلمانان و تبعید آنان در شعب ابى طالب ازسخت ترین فشارهاى قریش در خصوص مسلمانان بود. پیامبر و همراهانش تنها در ماه هاى حرام اجازه داشتند, در مراسم حج و عمره حضور یابند كه در این فرصت به دست آمده نیز به تبلیغ دین اسلام مى پرداختند. در این میان, نقش اصلى پاسدارى از پیامبر و مقاومت در مقابل قریش, به عهده ابوطالب بود. هنگامیكه موریانه قطع نامه قریش را نابود كرد, ابوطالب براى شكرگزارى به سوى كعبه رفت و بر مشركان و مخالفان پیامبر نفرین كرد.(15)19ـ ابو طالب در كلام نور: امام سجاد (ع) فرمود: ((عجبا كه خداوند رسولش را از تجویز نكاح زن مسلمان به مرد غیر مسلمان نهى فرمود, در حالى كه فاطمه بنت اسد از پیشگامان قبول اسلام بود و تا هنگام رحلت در عقد ابوطالب باقى ماند)).این فرمایش امام در جواب عده اى بود كه در خصوص ایمان ابوطالب مشكوك بودند.امام باقر(ع) نیز درباره این مسإله كه برخى مى گویند:((ابوطالب در گودالى از آتش بسر مى برد!)) فرمود: ((اگر ایمان ابوطالب در یك كفه ترازو و ایمان این افراد در كفه دیگر قرار داده شود, ایمان ابوطالب برترى دارد)).((ابان بن محمود)) خطاب به امام رضا(ع) نوشت:فدایت گردم در اسلام ابوطالب گرفتار تردید شده ام. امام در پاسخ این آیه را نوشت: ((كسى كه بعد از آشكار شدن حق, با پیامبر مخالفت كند, و از راهى جز راه مومنان پیروى نماید,ما او را به همان راه كه مى رود مى بریم; و به دوزخ داخل مى كنیم;و سرانجام بدى است)).(16) و بعد, بدان كه اگر معتقد به ایمان ابوطالب نباشى بازگشت تو,به آتش است.(17)20ـ ابو طالب, پدر على(ع): ابوطالب پدر كودكى شد كه بهترین فرزند روزگار بود, همان كه تولدش به گونه اى اتفاق افتاد كه هیچگاه نظیرش دیده نشد. به همین دلیل به نوزاد تازه متولد شده اش محبتى ویژه داشت با این كه حضرت على(ع) ده سال قبل از بعثت دیده به جهان گشود, ولى در همان وقت ابوطالب در مورد این كودك سخنانى گفته كه از ایمان و سلامتى اعتقاد او حكایت دارد. او در شعرى مى گوید: ((با ظهور على(ع) كمر كفر خم شد و با شمشیرش اسلام استوار مى گردد)) و چون نامش را از خداوند طلب كرده بود, لوحى لطیف از آسمان بر زمین آمد و در آغوشش جاى گرفت كه او و همسرش را به داشتن فرزندى پاك و برگزیده مژده داده بود و نامش ((على)) گذاشته شده بود.(18)21ـ غم هجران: فشارها و سختى هاى شعب (دژ), ابوطالب را از پاى در آورد و شش ماه پس از آن رحلت كرد (سال دهم بعثت)مرگ وى,رسول اكرم(ص) را اندوهگین ساخت. بى تابانه بر بالین ابوطالب نشست و برگونه هایش دست كشید و فرمود: عمو جان مرا در كودكى تربیت كردى و در یتیمى كفالت نمودى و در بزرگى یاریم نمودى, خدایت از جانب من پاداش نیكو دهد. در وقت حركت دادن جنازه پیشاپیش آن حركت مى فرمود و درباره اش دعاى خیر مى كرد.(19)22ـ اشعار نغز: در پایان به ابیاتى از ابوطالب كه بیانگر میزان و عمق اعتقاد و ایمان او نسبت به رسول خدا و دین اسلام است ,اشاره مى كنیم: و الله لا اخذل النبى و لایخذله من بنى ذو حسببه خدا سوگند پیامبر را تنها نمى گذارم و از فرزندانم نیز هیچ با شرفى او را تنها نمى گذارد.و در سروده اى كه براى تحریص نجاشى پادشاه حبشه سروده است عمق باور خویش به پیامبر اسلام را به نمایش گذارده است.تعلم ملیك الحبش إن محمدا نبى كموسى و المسیح ابن مریمإتانا بهدى مثل ما اتیا بهفكل بإمر الله یهدى و یعصم(20)اى پادشاه حبشه بدان كه محمد بسان موسى و مسیح پیامبر است همان نور آسمانى را كه آن دو نفر در اختیار داشتند, او نیز دارد و تمام پیامبران به فرمان خداوند,مردم را راهنمایى كرده و از گناه باز مى دارند.ابوطالب خطاب به رسول خدا اینگونه اظهار وفادارى و حمایت و پشتیبانى مى نمایدوالله لن یصلوا الیك بجمعهم حتى اوسد فى التراب دفیناو ذكرت دینا لا محاله انه من خیر ادیان البریه دینا(21)به خدا سوگند تا من زنده ام آنان به تو دسترسى نخواهند داشت و دینى را كه تو (آورده اى و) به آن متذكر گشته اى بى تردید از بهترین ادیان مردم استO.

پى نوشت:

1ـ بحارالانوار, ج 35, ص121.
2ـ ینابیع الموده, قندوزى حنفى, ج2, ص 10.
3ـ صحیح بخارى, ج 3, ص 196.
4ـ نك: مجالس المومنین, قاضى شوشترى ,ج 1, ص 163.
5ـ السیره الحلبیه, ج 1, ص 125,شرح نهج البلاغه, ج 3, ص 316,الملل و النحل, شهرستانى پاورقى,ص 255.
6ـ اصول كافى, شیخ كلینى, كتاب الحجه ,باب تولد امیرالمومنین, ص 301.
7ـ امام على صداى عدالت انسانى, جرج جرداق, ترجمه سیدهادى خسروشاهى, ج1 ـ 2, ص 74.
8ـ تاریخ انبیإ, ج3, سیدهاشم رسولى محلاتى, ص 76.
9ـ تاریخ طبرى ,ج 2, ص 229.
10ـ امام على صداى عدالت انسانى, ج 1ـ2, ص 77 ـ 78.
11ـ شعرا, 214.
12ـ الكامل, ابن اثیر, ج 2, ص 24.
13ـ طرائف, ص 85 و طبقات كبرى, ابن سعد, ج 1, ص 302ـ303.
14ـ شرح نهج البلاغه,ج 3, ص 313.
15ـ الغدیر, ج 7, ص 364 والكامل فى التاریخ, ج 2, ص 71.
16ـ نسإ, 115.
17ـ الغدیر, ج 7, ص 36.
18ـ مناقب ,ابن شهر آشوب ,ج 2, ص 175.
19ـ تاریخ انبیإ, ج 3, ص 218.
20ـ بحار الانوار, ج 35, ص 122 ـ 123.
21ـ همان.

 

دوشنبه 9/5/1391 - 10:23
اهل بیت

 

 

وفات حضرت ابوطالب(ع) در روز هفتم روز هفتم ماه رمضان بنا به نقل شیخ مفید قدس سره سال دهم بعثت‏حضرت ابوطالب عم و یار با وفاى پیامبر (صلى الله علیه و آله) وفات یافت. همان مرد بزرگوارى كه در تمام نشیب و فرازهاى دوران رسالت و قبل از رسالت‏برادر زاده عزیزش را یارى كرد و شر قریش را از او بازداشت و قلب نازنین پیامبر (صلى الله علیه و آله) را در تبلیغات و رسالت الهى خوشحال و مسرور نمود، و با كلماتى نظیر: «اذهب یابن اخى فقل ما احببت فوالله لا اسلمك لشى‏ء ابدا» اى پسر برادرم برو و هر چه دوست مى‏دارى بگو (با مشركین و قریش) به خدا سوگند تو را در هیچ پیش آمدى وا نمى‏گذارم، (نوازش مى‏نمود) و از او پشتیبانى مى‏كرد. كفه ایمان ابوطالب از كفه ایمان همه خلق سنگین تر استآرى به این بزرگوار تهمت‏بى ایمانى مى‏زنند، حضرت باقر (علیه السلام) فرمود: اگر ایمان ابى طالب را در یك كفه ترازو بگذارند و ایمان این خلق را در كفه دیگر، ایمان او سنگین تر است. (1) آرى ابوطالب چهل و دو سال، در نهایت وفا و صمیمیت و فداكارى به كفالت و حمایت پیامبر (صلى الله علیه و آله) پرداخت، كه او مانند پدرى مهربان و همسرش فاطمه بنت اسد همچون مادرى او را خدمت و حفاظت و پرستارى نمودند. و مرگ ابوطالب پیامبر (صلى الله علیه و آله) را به شدت متاثر ساخت، چرا كه حضرت یگانه حامى و پناه گاه خود را بعد از خدا از دست داد، كه دشمن پس از او بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) جرى و گستاخ گشتند. و مدفن آن حضرت در مكه قبرستان ابوطالب كه به نام آنجناب نامیده شده قرار گرفت، «تغمده الله ببحبوحات جنانه‏» (2)

پى‏نوشت‏ها:

1- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، نقل از رمضان در تاریخ، ص 48.
2- رمضان در تاریخ نوشته آیت الله صافى، ص 57.

 

دوشنبه 9/5/1391 - 10:22
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته