شنبه 16 تير 1403 - 27 ذيحجه 1445 - 6 ژولاي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
aabedz
آخرین مطلب
تعداد مطالب : 1442
تعداد نظرات : 315
زمان آخرین مطلب : 4648روز قبل
اخلاق
نقدفرقه ضاله بهایت
عقلانی نبودن عقاید بهاییان
این فرقه میگوید، سید علی محمد باب امام زمان است که ظهور کرده و با ظهور او اسلام پایان گرفته و اینک دین جدید ظهور کرده و مردم باید همگی بهایی شوند، (شخصیت و اندیشه های کاشف الغطاء کتاب (الایات البینات) به کوشش دکتر احمد بهشتی، ص 109، کانون نشر اندیشه اسلامی)
الحق و الانصاف راست گفته اند که بهاییت دشمن درجه اول امام زمان علیه سلام است.هیچ دلیل قابل قبولی برای پایان یافتن اسلام ندارند(غیر از دلایل واهی) آن وقت می گویند که اسلام پایان یافته و امام زمان ظهور کرده.اصلا امام زمان در نظر آن ها کیست؟ مگر کسی غیر از منجی است؟ اگر این طور است پس چرا نتوانسته است که انسان ها را از ظلم و ستم نجات دهد؟ این چه امام زمانی است که می گویند ظهور کرده؟
جمعه 8/7/1390 - 10:38
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 1
]
اخلاق
نقدفرقه ضاله بهایت
عقلانی نبودن عقاید بهاییان
هر پیامبری كه از طرف خدا مبعوث شده است، علاوه بر درستی معجزات، پیامهایی مطابق با موازین عقلی، علمی و فطری از ناحیه خدا برای بشر آورده، و آنها را برای مردم ابلاغ نموده است. هیچ پیامبری از طرف خداوند مطالب متضاد نیاورده است. "بهائیت" نه تنها هیچ معجزه ای برای اثبات نبوت نداشته، بلكه تمام اعتقادات آنان برخلاف معیارهای عقلی، علمی و فطری می باشند، كه نمونه ای از این موارد بیان می گردد:
زمانی كه "سیّد علی محمد باب" در تبریز بود، حاكم آن دیار "حمزه میرزا" تصمیم ملاقات با "علی محمد باب" را می گیرد تا او را بیازماید، "میرزا" در مجلسی كه برای این كار بر پا كرده بود، از "علی محمّد" می پرسد كه پیامبران خدا، وحی و الهام را از یاد می برند یا نه؟ "علی محمّد"، فراموشی وحی و الهام را از روان انبیاء انكار می كند. "میرزا" از او سخنانی در شأن مجلس از سوی خداوند می خواهد. "علی محمد" كلماتی را كه در آنها ذكری از نور و سراج و زجاج بوده می خواند، و نویسنده ای از معتمدان "حمزه" آنها را یادداشت می كند. "میرزا علی محمد" درخواست می كند كه كلمات مزبور را تكرار كند، ولی "علی محمد" از باز خوانی سخنانش ناتوان می ماند، و سخنان دیگر را كه با گفتار نخستین یكسان نبود، به هم می بافد و با این كار خود را رسوا می سازد و این قضیه را بهائیان هم منكر نمی شوند.[1]
در كتاب "بیان"، "علی محمد" گفتارهایی را بر زبان جاری ساخته، كه ما گذرا به اینها اشاره می كنیم: «آنچه از حیوان (سگ و خوك و ...) بیرون می آید، پرهیز نكنید؛ مگر اینكه لطافت را دوست داشته باشید»[2]
«شما انواع داروها و مسكرات را نباید مالك شوید، و نباید آنها را بخرید و بفروشید و به كار بندید؛ مگر آنچه را دوست می دارید كه بخواهید بكنید.»[3]
از ادعاهای "حسینعلی بهاء"، كه خود نیز عدم مطابقت با موازین عقلی و عملی است، اشاره می كنیم:
1. بگو در هیكل من، جز هیكل خدا دیده نمی شود، و نه در زیبایی من جز زیبایی او، و نه در هستی من جز هستی او، و نه در ذات من جز ذات او، و نه در حركت من جز حركت او، و نه در سكون من جز سكون او، و نه در قلم من جز قلم چیره و ستوده او دیده نمی شود.[4]
2. هیچ خدایی جز من (كه در عكّا) زندانی نشده و یگانه ام وجود ندارد.[5]
3. "بهاء" مقام خود را، مقام نفس خدا در عالم امر و خلق می داند؛ و به همین اساس، خویشتن را قبله گاه مریدان شمرده و دستور داده وقتی كه نماز می گذارند، رو به سوی وی آورند: «چون خواستید كه نماز بگذارید، روی خود را به سوی مقام اقدس و مقدّس من بگردانید»[6] در جای دیگر می گوید: «اگر بهاء درباره آب؛ حكم باده را صادر كند، و درباره آسمان چون زمین حكم نماید .... همگی درست است و شك در آن نیست؛ و هیچ كس را نرسد كه بر آن اعتراض یا چون و چرا نماید.»[7] تمام این چند موردی كه ذكر گردید، همگی از نظر عقلی مردود است؛ و لذا هیچ دینی و هیچ پیامبری غیر از دین بهائیت چنین ادعاهایی ننموده است. و تمام سخنان "بهاء" و سایر سران بهائیت مخالف و مغایر با ملاك های دینی و حتی غیر دینی می باشد و هیچ نوع توجیهی برای آن وجود ندارد.
4. "بهاء" سخنانی را به عنوان آیات مُنْزله (نازل شده) به نواحی زیادی می فرستاد؛ گاهی آیات با یكدیگر اختلاف و تفاوت داشت، و چون غلط های صرفی و نحوی (ادبی) فراوان داشت، مورد اعتراض و نقد قرار می گرفت، و "میرزا حسینعلی بهاء" و پسرش عباس، در "عكّا" به اصلاح آنها می پرداختند و وحی خدایی را اصلاح می كردند؛ و این موضوع را بصورت پرسش و پاسخی در كتاب "اسرار الآثار" آورده است.[8]
5. "باب" در كتاب "بیان" فارسی، تصریح نموده كه حكم نجاست از نطفه انسان، در آیین بابی برداشته می شود و "حسینعلی بهاء" پس از بازگشت به بغداد، خود را همان "من یظهره الله" (كسی را كه خدا ظاهر می كند) - مطلبی كه در كتاب "باب" ذكرش رفته بود - معرفی می كند. اما هنگامی كه اذن طهارت نطفه صادر شد، "بهاء" در حدود 32 سال داشته و سالها از انعقاد نطفه وی گذشته بود. بنابراین او نمی توانسته پیامبر موعود "باب" یا "من یظهره الله" باشد.
6. بهائیت، درباره ی هر زنا كار مرد و زنا كار زن حكم نموده، كه جریمه ای به "بیت العدل" بپردازند و آن، 9 مثقال طلا است. این حكم شامل تمام زنا كاران اعم از زن بی شوهر و شوهردار، یا ارحام می شود.[9] این حكم بهائیت، راه زنا كاری را كه در تمام ادیان، كار شنیع به شمار می آید، به روی ثروتمندان می گشاید؛ زیرا از عهده این جریمه برمی آیند.
7 ."بهاء" سخنانی در علوم طبیعی هم دارد، كه با بدیهیات علمی متضاد می باشد؛ او در كتاب "ایقان" می نویسد كه: نحاس یعنی مِس، اگر از خطر یبوست در امان ماند، پس از گذشت هفتاد سال خود به خود به ذهب یعنی طلا تبدیل می گردد.[10]
شیمی دانان این مسئله را بررسی می كنند كه مس (cu) با جرم اتمی 7/ 63، و طلا (Au) با جرم اتمی 197 بوجود آمده است، و به دلیل فاصله زیادی كه این دو ماده از هم دارند، هرگز ماده ی مس در معدن طبیعی، خود تبدیل به طلا نخواهد شد.
8. "بهاء" در علم تاریخ هم اشتباهات فراوانی دارد؛ به عنوان مثال: فیثاغورث، فیلسوف نامدار یونانی است، و "بهاء" او را هم عصر و شاگرد حضرت سلیمان (علیه السّلام) یاد می كند: «فیثاغورث در زمان سلیمان بن داوود بوده و حكمت را از معدن نبوت گرفته است». این در حالی است كه سلیمان قریب به چهار صد سال قبل از فیثاغورث بوده و محققان تاریخ هم این مطلب را پذیرفته اند.[11]
بنابراین، این همه كَج گویی ها و سخنان بی اساس بهائیان از نظر علمی و عقلی نمی تواند، از مظهر خدا و به عبارتی از كسی كه مدعی نبوت می باشد، سر زند. لذا از همه این مطالب، فهمیده می شود كه اینها ساخته رأی انسانهای كج اندیش است، كه با پول های دولتهای استعماری، می خواهند در برابر ادیان آسمانی به خصوص اسلام، خود نمایی بكنند.
[1] . فلسفه نیكو، ج 2.
[2] . بیان عربی، ص 28.
[3] . بیان عربی، ص 42.
[4] . مبین، ص 17.
[5] . مبین، ص 396.
[6] . اقدس، ص 3 و 4.
[7] . اقدس، ص 4.
[8] . ماجرای باب و بهاء، ص 197.
[9] . اقدس، ص 15.
[10] . ماجرای باب و بهاء، ص 199.
[11] . همان.
*******
برگرفته از سایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
جمعه 8/7/1390 - 10:38
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 1
]
اخلاق
نقدمسحیت ویهودیت
گوشه ای از عقاید مسیحیان و نقد آن
مقایسه ی خدای تورات با خدای قرآن
تورات می گوید:« آدم و زنش خویشتن را از حضور خدا در میان باغ پنهان کردند.»( سفر پیدایش/باب2)
قرآن می گوید:« هیچ چیز در زمین و آسمان بر خدا پنهان نمی شود.»( آل عمران/آیه5)
***
تورات می گوید:« خدا آدم را بصورت خود آفرید.»( سفر پیدایش/باب1)
قرآن می گوید:«هیچ چیز مانند خدا نیست.» ( شوری/11)
***
تورات می گوید:« در شش روز خدا آسمان ها و زمین را ساخت و در روز هفتم به استراحت پرداخت.»( سفر خروج/باب31)
قرآن می گوید:« در شش روز آسمان ها و زمین و هر چه میان آنهاست را آفریدیم و خستگی به ما نرسید.»( ق/38)
***
حال دیدید خدای یهودیت را؟
وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ
جمعه 8/7/1390 - 10:36
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 2
]
اخلاق
نقدمسحیت ویهودیت
گوشه ای از عقاید مسیحیان و نقد آن
نفی شریعت در مسیحیت کنونی
موضوع «شریعت زدایی» که در فلسفة مسیحیّت آمده به هیچوجه قابل دفاع نیست. اگر گمان کنیم که: خالق گیتی، چون دید آدمیان نمیتوانند از راه «عمل به احکام شریعت» رستگار شوند ناگزیر «ایمان به پسرش» را جانشین آن ساخت! دچار خطایی بس روشن شدهایم زیرا خود مسیح علیه سلام شریعت زدایی را باطل شمرده و بنابر گزارش متّی فرموده است: «پس هرگاه کسی حتّی کوچکترین احکام شریعت را بشکند و به دیگران چنین تعلیم دهد، در پادشاهی آسمانی، پستترین فرد محسوب خواهد شد حال آنکه هر کس شریعت را رعایت کند و به دیگران چنین تعلیم دهد در پادشاهی آسمانی بزرگ خوانده خواهد شد» . (منبع:متّی، باب 5، شماره 19. )
آری، این پولس بود که قید شریعت را از مسیحیان برداشت و آشکارا گفت: «اکنون از قید شریعت آزاد شدهایم»(منبع:نامه پولس به رومیان، باب 7، شماره 6. ) ! امّا مسیح علیه سلام و حواریّون چنین تعلیمی را نیاوردند. پولس میگوید: «هیچ کس با اجرای مقررّات شریعت در حضور خدا کاملاً نیک محسوب نمیشود بلکه فقط بر اثر ایمان به عیسی مسیح، نیک محسوب میگردد. ما خود نیز به مسیح عیسی ایمان آوردهایم تا بوسیلة ایمان – و نه با اجزای شریعت – نیک شمرده شویم. نه فقط ما بلکه هیچ بشری از راه انجام احکام شریعت نمیتواند نیک محسوب شود»! (منبع:نامه پولس به غلاطیان، باب 2 شماره 16. )
در حالی که یعقوب – برادر مسیح – گفته است: «انسان از اعمال، عادل شمرده میشود نه از ایمان تنها» !(منبع:رساله یعقوب، باب 2، شماره 24. ) و باز میگوید: «ای برادران من! چه سود اگر کسی بگوید ایمان دارم وقتی که عمل ندارد»؟ (منبع:رساله یعقوب، باب 2، شماره 14. )
راستی اگر آدمی از عمل به شریعت در پیشگاه خدا رستگار نگردد، پس تکلیف پیامبران پیش از مسیح و پیروان آنها چه میشود؟ مگر نه اینکه ایشان علاوه بر ایمان بخدا، دستورات او را نیز اجراء کردند و از راه «ایمان و عمل» به رستگاری پیوستند؟ بنابراین، طرفداران پولس چه میگویند؟ آیا آنها عقیده دارند که خدای سبحان رأی خود را در مورد نجات بشر – که از امور اساسی در دعوت پیامبران شمرده میشود – تغییر داده و راه حلّ بهتری در این باره کشف کرده است؟! در حقیقت این پندار نادرست بدین نتیجه میانجامد که پولسیها مبدء هستی و بخشندة همة کمالات را موجودی ناقص فرض میکنند و او را همچون پدیدههای گیتی «قابل تکامل» میانگارند و پیدا است اکه این گمان، به «خداناشناسی» میپیوندد؟
تعلیم پولس موجب شد که ارزش و اهمّیّت عمل – در میان مسیحیان – رو به کاهش نهد و روشن است هنگامی که عمل، اعتبار خود را از دست دهد، بیبندوباری و لاابالیگری جای آن را میگیرد و کار به فساد کشیده میشود.
وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ
جمعه 8/7/1390 - 10:35
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 1
]
اخلاق
نقدمسحیت ویهودیت
حلال کردن خوردن گوشت خوک
مستشار محمد الطهطاوی میگوید: امپراطور قسطنطنیه بعد از اینکه مسیحیت را قبول کرد و وارد آن شد یهودیها را بسیار آزار داد و به آنها ظلم و ستم کرد. به همین خاطر آنها نیز مسیحی شدند، ولی مسیحیها در مسیحی بودن آنها شک و گمان داشتند، بطریک(1 ) قسطنطنیه به امپراطور قسطنطنیه پیشنهاد کرد که آنها رابه وسیلهی خوردن گوشت خوک امتحان کند. چون خوردن گوشت خوک در تورات حرام شده است و یهودیها آنرا نمیخورند، پس دستور بده که خوکها را ذبح کنند و گوشت آن را بپزند و از آن بخورند، هر کس نخورد روشن میشود که اوهمچنان بر یهودیت خود پابرجاست. ولی امپراطور پیشنهاد بطریک را قبول نکرد و به او گفت: اگر گوشت خوک در تورات حرام شده است پس چطور برای ما درست است گوشت آن را بخوریم و آن را به مردم بدهیم!. ولی اصرار بیش از حد بطریک باعث شد که امپراطور متقاعد شود و گوشت خوک را حلال بداند. بطریک به او گفت: حضرت عیسی ؛ آن چه را که در تورات بوده ابطال کرده است وتورات جدیدی را نازل کرده که انجیل نام دارد. داستانی را از پولس برای امپراطور نقل کرد که محتوای آن این بود: پطرس خوابی میبیند که این خواب علامت و نشانهی حلال بودن است و با همین خواب گوشت خوک را حلال میکنند.
در بحث اعمال الرسل اصلاح شدهی دهم شمارههای 9 الی 15 آمده است: (فردای آن روز که آنها مسافر بودند و به شهر نزدیک شدند پطرس تقریباً ساعت شش بر روی بام رفت تا نماز بخواند، خیلی گرسنه بود، دوست داشت چیزی بخورد، زمانی که مشغول بودند چیزی را برای او آماده کنند، غایب شد. دید که آسمان برایش باز شده و ظرفی بسیار بزرگ که چهار طرفش چیزی دور آن پیچیده و به زمین بسته شده است برایش نازل گردید. که در آن ظرف تمام جنبدههای زمین و حیوانات وحشی و انواع خزندگان و پرندههای آسمانی وجود دارد. ندایی از آسمان او را صدا زد ای پطرس بلند شو، ذبح کن و بخور، پطرس گفت: نه، هرگز، ای پروردگارم این کار را انجام نمیدهم! چون هرگز چیزی را که ناپاک و کثیف باشد نخوردهام. برای بار دوّم این صدا آمد و گفته شد: آن چه خدا آن را پاک کرده است شما آن را ناپاک مکن.(2 )
توجه کنید چگونه حکم حلال و حرام کردن نزد مسیحیها با یک رؤیا ثابت میشود، با این ادعا که از طرف روح القدس الهام شده است. روشن است که شریعت و احکام دینی با خواب و رؤیا منسوخ نخواهد شد.
خود حضرت مسیح ؛ درانجیل متی اصلاح شدهی پنجم شماره 17 و ما بعد آن میگوید: (گمان نکنید که من آمدهام تا دین پیامبران دیگر را باطل و نقض کنم، نیامدهام آنها را منسوخ کنم، بلکه آمدهام آنها را کاملتر کنم. آن چه حق است برای شما خواهم گفت، تا زمان نابودی زمین و آسمان یک حرف و یک نقطه از دین و آیین نابود نخواهد شد و اگر چنان چه نابود شود همهی دین از بین خواهد رفت، هر کس یکی از این توصیههای کوچک را به جا نیاورد و آن را باطل کند ومردم را همان طور یاد دهد، در ملکوت آسمان ها کوچکتر و حقیرتر فراخوانده میشود.( 3)
تورات در مبحث سفر اللاوبین تصحیح یازدهم شماره 7 با نص صریح بیان میکند که تمام گوشت خوک حرام است(4و5)
***********************************
( 1) بطریک روحانی طراز اول مسیحیها است.
( 2) العهدالجدید، ص 271 و 272.
( 3) العهدالجدید، ص 10.
(4) النصرانیه و الإسلام، ص 78.
(5) قرآن کریم نیز صراحتاً خوردن گوشت خوک را حرام اعلام میکند: (بقره: 173) «آن چه را که مشرکان و یهودیان و دیگران حرام میدانند حرام نیست بلکه) خداوند تنها مُردار و خون و گوشت خوک و آن چه نام غیر خدا (هنگام ذبح) بر آن گفته شود (و به نام بتها و شبیه آنها سر بریده میشود) بر شما حرام کرده است. ولی آن کسی که مجبور شود (به خاطر حفظ جان از اشیاء حرام بخورد) در صورتیکه علاقهمند (به خوردن و لذت بردن از چنین چیزهایی نباشد.) و متجاوز از حدّ (سدّ جوع هم) نباشد گناهی بر او نیست، بیگمان خداوند بخشنده و مهربان است.
وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ
جمعه 8/7/1390 - 10:35
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 1
]
مهدویت
اوضاع مردم قبل وبعدازظهور
شرایط مردم قبل و بعد از ظهور امام زمان (عج)
فرهنگی و اجتماعی
بحث در مورد مسائل فرهنگی و اجتماعی زمان ظهور خود گستره وسیعی دارد که بنده با ذکر روایاتی مختصرا گوشه ای از آنها را بیان می نمایم .
مسائل معنوی
نماز (و مسائل معنوی) رها می شود و به آن توجه نخواهد شد .
بیشتر مردم جز در ماه رمضان عبادت نمی کنند.
از شهوات (و گناهان ) و هوای نفس پیروی شود .
مردم دینشان را به دنیا می فروشند .
( آن قدر فساد زیاد خواهد شد و ایمان مردم ضعیف می شود که ) اگر کسی بخواهد دینش را حفظ نماید ، مانند کسی است که بخواهد یک تکه آتش را در دست خویش نگه دارد .
مسئولان و اداره کشور
فرماندهان و زمامداران از ظالمان قرار خواهند گرفت .
وزیران و مسئولان ( رده بالای کشورهای دنیا) از نسانهای فاسق و گناهکار خواهند بود .
امام صادق (ع) : دولت و اداره کشور به دست انسانهای نامرد و زنان می افتد .
امام صادق (ع) : حکومتها به دست جوانان و کودکان ایجاد می گردد . ( یعنی کسانی در ایجاد و روی کار آمدن حکومتها نقش دارند که از نظر فکری دارای تدبیر و اندیشه مستحکم نمی باشند و احساسات و عواطف آنها بر نیروی عقلشان غلبه دارد ) .
معروف و منکر
کارهای خوب زشت ، و کارهای زشت خوب شمرده می شود .
پدر و مادر
مردم به پدر و مادرشان ستم می کنند در حالی که نسبت به دوستانشان نیکی دارند .
مرد از همسرش اطاعت می کند درحالی که مادرش را آزار می دهد .
ا
مانتداری
امانت به خائن سپرده می شود و انسان امین هم خیانت می کند .
انسان دروغگو را تصدیق می کند و آدم راستگو را دروغگو می شمارند .
بازار و تجارت
بازارها به هم نزدیک می شود ، وقتی درباره درآمد از کاسبها سوال می شود خیلی می گویند : چیزی نفروختم و دیگری می گوید : اصلا سودی نبردم و همه ناسپاسی می کنند و پروردگار را مذمت می نمایند و به کسانی که از نظر مادی وضع خوبی ندارند و در سختی به سر می برند به دیده حقارت می نگرند .
زن با شوهرش در کارهای تجارت و امور خارج از منزل شرکت می کند.
رباخواری
رباخواری در جامعه علنی می گردد .
معاملات
معاملات بین مردم با غیبت کردن و رشوه دادن به هم انجام می پذیرد .
مساجد
مساجد زینت داده می شود همانگونه که کلیساها و معابد یهودیان زینت می یافتند .
مناره ها و گلدسته های مساجد را بلند و طولانی می سازند .
قرآن
قرآن را زینت می دهند ( در حالی که به آن عمل نمی کنند) .
عده ای قرآن را برای غیر خدا یاد می گیرند ، و گروهی فقه و علم دین را برای غیر خدا می آموزند .
قرآن را به صورت غنایی و با صداهای لهو و لعب می خوانند .
لباس پوشیدن و ظاهر مردان
مردان امت من خود را با طلا ( زینت زنان) زینت می دهند .
مردان لباسهای حریر و ابریشم می پوشند .
مردم از پوست پلنگ ( و حیوانات حرام گوشت) برای خود لباس تهیه می کنند .
موسیقی
زنان خواننده علنا خوانندگی می کنند و آلات موسیقی و نوازندگی آشکار می شود .
( آن قدر آلودگی و گناه زیاد می شود که ) مردم به قمار و موسیقی لهوی روی می آورند و این گناهان را جالب و زیبا می شمارند .
حج
ثروتمندان حج را برای تفریح و خوشگذرانی انجام می دهند .
طبقه متوسط جامعه برای تجارت به حج می روند .
مردم فقیر برای ریا و اینکه به دیگران نشان دهند و یا به گوش دیگران برسانند حج می روند .
روابط نامشروع
( در اثر روابط نامشروع بین زنان و مردان) فرزندان نامشروع زیاد می شود .
در غریزه جنسی ، مردان به مردان و زنان به زنان قناعت می کنند .
از نظر ظاهر مردان خود را شبیه زنان و زنان خود را شبیه مردان می نمایند .
مرگ ناگهانی
سکته و مرگهای ناگهانی زیاد می شود .
وضع زنان
حیا و عفت از زنان و کودکان می رود .
زنان در عین پوشیدگی برهنه و عریانند ( بد حجابند) . برای فریب دادن مردان خود را زینت می دهند و مانند کوهان شتر موهای خود را بیرون می گذارند .
زنان آن قدر خبیث و آلوده اند که مردان از دست آنها عاجز شده اند .
زنان قبله ( در حد پرستش) مردانند به طوری که زمام امور مردان در دست زنان است و مردان مطیع همسرانشان می باشند .
جایگاه علما و روحانیون
مردم از علما و روحانیون فرار می کنند همانگونه که گوسفند از گرگ فرار می کند و اگر از علما جدا شدند خداوند آنها را به سه بلا گرفتار خواهد کرد :
اول: برکت از اموالشان برداشته می شود .
دوم: انسانهای ظالم برای اداره کشور بر آنها مسلط خواهند شد .
سوم : بدون ایمان از دنیا خواهند رفت .(1)
منبع:
1. روایات بحث از بحارالانوار ج 6 ص 316-306 / ج 22 ص 454-452 / تفسیر المیزان ج 5 ص 491-394 نقل شده است .
جمعه 8/7/1390 - 10:31
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 1
]
مهدویت
اوضاع مردم قبل وبعدازظهور
شرایط مردم قبل و بعد از ظهور امام زمان (عج)
اقتصادی
از آیات (1) و روایات فراوانی به دست می آید که عمل صالح و تقوی سبب نزول باران و رحمت الهی و زیاد شدن انواع برکات مادی و معنوی در جامعه می شود ؛ و گناه و ظلم مانند بی بند و باری و رواج موسیقی و برهنگی زنان و کم فروشی و ... باعث کم شدن باران و خشکسالی و قطع نعمتهای پروردگار می گردد. در زمان حضرت حجت (عج) چون عدالت برقرار می شود و گناه و آلودگی از بین می رود و تقوا و پاکدامنی بر جامعه حاکم می شود ، برکات الهی از زمین و آسمان بر مردم نازل می گردد .
حضرت علی (ع) می فرماید : « و لو قد قام قائمنا لأنزلت السّماء قطرها و لأخرجت الارض نباتها » . (2)
هنگامی که امام زمان قیام کند ، آسمان باران رحمتش را نازل می کند و زمین خیر و برکاتش را بیرون می ریزد .
امام محمد باقر (ص) فرمودند: آن قدر در زمان ظهور امام زمان (عج) نعمت فراوان می شود که وقتی به مردم فقیر زکات داده می شود قبول نمی کنند و می گویند ما احتیاج نداریم . (3)
وقتی در جامعه ای تقوا و عدالت حاکم شد و مردم به کار و تلاش اهمیت دادند و از حرص ، طمع ، تجمل گرایی و ذخیره کردن اجتناب کردند و زکات اموال خود را پرداخت نمودند و در یک کلام هنگامی که مردم اسلام عزیز و قوانین حیات بخش آن را در سایه لوای فرزند فاطمه پیاده کردند ، روشن است که چنین حیات طیّبه و زندگی شیرینی خواهند داشت . امروز هم اگر مردم به احکام دین مقیّد باشند وضع زندگی مردم به کام همه گوارا خواهد بود .
منابع:
1. سوره ملک آیه 2 / اعراف 179 / فرقان 44 / محمد 12 2. بحارالانوار ج 52 ص 316 3. بحارالانوار ج 52 ص 390
جمعه 8/7/1390 - 10:31
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 1
]
مهدویت
علایم قطعی ظهور
دخان
.
در تفسیر آیه
فارتقب یوم تاتی السماء بدخان مبین
[1] یعنی منتظر باش روزی خواهد آمد که آسمان دودی آشکار می آورد،
.
آمده است: این بهنگامی است که مردم در رجعت از قبیر بیرون آمده بدنیا باز میگردند و ظلمت و تاریکی همه مردم را فرو می گیرد .
.
.
دابة
.
خروج دابة الارض از محتوم است و از کسانی که آن حضرت را یاری کند دابة الارض است و مراد از وی
امیر المومنین علیه السلام
است، لکن وقت خروج او معلوم نیست و ظاهرا در رجب دوم باشد و آن حضرت را با لشکرش بر قتل ابلیس و لشکرش کمک خواهد کرد،
.
امیر المومنین علیه السلام بعد از ذکر دجال و کشتن او به دست عیسی بن مریم فرمود:
.
آگاه باشید که پس از آن
طامهی کبری
است.
.
گفتند: طامهی کبری چیست؟ (بلیهی بزرگتر)
.
فرمود:
.
«خروج دابة الارض است از کوه صفا، با او خواهد بود خاتم سلیمان و عصای موسی، پس خاتم سلیمان را بر روی هر مومن میگذارد در او مهر میگیرد، هذامومن حقا و بر روی هر کافر مینهد پس نوشته میشود این کافر است حقا،
.
تا اینکه مومن فریاد میکند: ای وای برای تو ای کافر و کافر فریاد میکند: خوشا به حال تو ای مومن، دوست داشتم که من امروز مانند تو بودم و رستگار میشدم.
.
آن گاه دابة الارض سر خود را بلند میکند پس هر کس که در مابین مشرق و مغرب است او را میبیند و این بعد از طلوع خورشید است از مغرب خود.
.
(یا مراد طلوع خورشید ولایت است از غروبگاه خود، یعنی بعد از ظهور قائم علیه السلام خواهد بود و یا مراد بعد از رکود و توقف خورشید است از وقت زوال تا عصر که پس از آن یک مرتبه از طرف مغرب نمایان میشود)
.
پس در آن هنگام توبه برداشته خواهد شد». [2] .
..
خروج دابة الارض از مقدمات
رجعت
است و برای تذکر همین اندازه کافی است.
(1) سوره دخان / آیه 9
(2) معجم الاحادیث المهدی (ع) : 3/132،ح67 / كمال الدین : 2/527، ب47، ح1/بحار الانوار، ج52، ص194
جمعه 8/7/1390 - 10:29
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 1
]
مهدویت
علایم قطعی ظهور
نظر مهدی پژوهان معاصر درباره دجال
.
1-
مرحوم آیت اللَّه صدر الدین صدر
در اثر خود
(المهدی)
تنها به ذکر پنج روایت از دو کتاب اهل سنت -یعنی عقد الدرر و الصواعق المحرقه- اکتفا میکند. [1] .
.
2-
آیت اللَّه صافی گلپایگانی
-حفظه اللّه- در دو قسمت از کتاب
(منتخب الاثر)،
از دجّال یاد میکند:
.
یکم: (فی خروج الدجال) که ذیل آن به نقل شش روایت از کتب اهل سنت میپردازند.
.
دوم: باب نهم از فصل هفتم (فی انّه علیه السلام یقتل الدجال) که در آن یک حدیث از: إکمال الدین و یک حدیث از اربعین مرحوم خاتون آبادی نقل میکنند. [2] .
.
3- آیت اللَّه ابو طالب تجلیل در (من هو المهدی) و شیخ محمد فقیه در (السفیانی و علامات الظهور) با وجود این که روایات علایم ظهور را از عامّه و خاصه نقل کردهاند، هیچ ذکری از (دجال) به میان نیاوردهاند. [3] .
.
4 -
آیت اللَّه ابراهیم امینی
در
(دادگستر جهان)
، با تردید بسیار به مسئله دجّال نگاه کرده و آن را از رسوبات تفکر مسیحی [4] میداند که به کتابهای اهل سنت راه یافته است. ایشان بسیاری از روایات دجّال را
ضعیف و غیر قابل اعتماد
دانسته و در نهایت با بیرغبتی، اصل وجود او را قابل پذیرش میشمارند؛ ولی کیستی او، اوصاف و سیرهاش و سایر امور مرتبط به وی را مبهم دانسته و مسکوت عنه میگذارند. [5] .
..
5 -
کامل سلیمان
در
(یوم الخلاص)
احادیث شیعه و سنی را در باره ی دجّال ذکر کرده ولیکن پیش از ذکر آنها میگوید:
.
(مسئله ی دجال، قضیه ای مبهم بوده و بالفعل غیر قابل پذیرش است. زیرا:
.
اولا: اخبار آن غیر معتبرند.
ثانیا: امور جعلی در آنها مشاهده میشود که با بلندترین صدا، فریاد زده و اعتراف میکند که رسول خداصلی الله علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السّلام از ابراز داشتن این خرافات و اراجیف منزّهند.
ثالثا: اساسا برخی از این روایات جعلی بوده و سندشان ساختگی است.
.
.
(امّا برخی علایم ذکر شده در باره ی دجّال بر
بعضی پدیده های شوم امروزی منطبق است
که آدمی را متقاعد میسازد که اخبار صحیح این باب نیازمند به تأویل است؛ [یعنی زبان این روایات سمبلیک است]...
.
بار دیگر تکرار میکنم که تقریبا با یقین میتوانم بگویم 90% احادیث دجّال،
جعلی
است و زبان 10% باقی مانده نیز
رمزی
است و این بدان معناست که مقصود از دجّال، افراد دیگری از زمره ی جبّاران و سفاکان و مفسدان و احتمالاً برخی از سران دژخیم یهود صهیونیست است؛
.
ولی در مجموع اکنون نمیتوانم احتمال صدور سخنانی از پیشوایان دین را که راویان عمق آن را درنیافته و از این رو، تخیّلات و برداشتهای پنداری خویش را بدان افزوده باشند، نفی کنم..). [6] .
.
6 -
علامه سید محمد صدر
در جلد سوم
موسوعه ی ارزشمند الامام المهدی
با عنوان (تاریخ الغیبة الکبری) بحث مفصّلی را به بررسی مسئله ی دجّال اختصاص داده است. وی معتقد است اکثر قریب به اتفاق اخبار دجّال مبتلای به دو اشکال جدی هستند:
.
الف - ضعف سندی.
.
ب - دلالت بر ایجاد معجزات مضلّه (که به لحاظ قوانین کلامی محال است؛ یعنی خداوند سبحان قدرت خرق عادات و اظهار معجزه را به افراد ضالّ و مضلّ تفویض نمیکند).
..
.
ایشان سرانجام به این جمع بندی میرسد که وجود دجّال امری است
حق،
لکن مراد از آن یک فرد مشخص با همان اوصاف کذایی نیست، بلکه مقصود یک سری پدیده های اجتماعی - فرهنگی است .
(1) المهدی/ صدرالدین صدر/ترجمه محمدجواد نجفی/ صص257و258
(2) منتخب الاثر / ص462، 460، 480
(3) رك . من هو المهدی / صص 122ـ112/ السفیانی و علامات الظهور، محمد فقیه، صص 183ـ24
(4) دجال در فرهنگ مسیحی (Anti Christ) نامیده می شود. رك : THE ENCYCLOPEDIA AMERICANA,VOL2, PP,26b 527
(5) رك . دادگستر جهان / صص226ـ223
(6) یوم الخلاص /صص711، 712
جمعه 8/7/1390 - 10:29
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 1
]
مهدویت
علایم قطعی ظهور
بیوگرافی دجال
.
دجّال مرد پر تزویر و حیله گر
.
هنگامی که سخن از «دجّال» به میان می آید، معمولا طبق یک سابقه ذهنی عامیانه، فقط ذهنها متوجّه شخص معیّن یک چشمی می شود که با جثّه افسانه ای و مرکب افسانه ای تر، با برنامه ای مخصوص به خود پیش از آن انقلاب بزرگ مهدی ظهور خواهد کرد.
.
ولی همانگونه که از ریشه لغت دجّال از یک سو [1] و از منابع حدیث از سوی دیگر استفاده می شود،
دجّال منحصر به یک فرد نیست
بلکه عنوانی است کلّی برای افراد پر تزویر و حیله گر; و پر مکر و فریب و حقّه باز که برای کشیدن توده های مردم به دنبال خود از هر وسیله ای استفاده می کنند، و بر سر راه هر انقلاب سازنده ای که در ابعاد مختلف صورت می گیرد ظاهر می شوند.
.
در حدیث معروفی که از صحیح «ترمذی» نقل شده می خوانیم که پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)فرمود:
.
«انه لم یکن نبی بعد نوح الا انذر قومه الدجال و انی انذر کموه؛
[2]
.
هر پیامبری بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال بر حذر داشت، من نیز شما را بر حذر می دارم!»
.
مسلّماً انبیای پیشین به مردم عصر خود نسبت به فتنه دجّالی که در آخر زمان آشکار می شود و هزاران سال با آنها فاصله دارد هشدار نمی دادند.
بخصوص که در پایان حدیث می خوانیم:
.
«فوصفه لنا رسول اللّه فقال لعله سیدرکه بعض من رآنی او سمع کلامی;
.
سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) صفات او را برای ما بیان کرد و گفت شاید پاره ای از آنها که مرا دیده اند یا سخن مرا شنیده اند عصر او را درک کنند!»
.
باحتمال قوی ذیل حدیث اشاره به طاغیان و فریبکاران خطرناکی همچون بنی امیّه و افرادی همانند معاویه است که در لباس «خال المؤمنین» و عنوان «کاتب وحی» به مکر و فریب و تزویر و بیرون راندن مردم از صراط مستقیم به سوی آداب و سنن جاهلی، و زنده کردن نظام طبقاتی و حکومت استبدادی و خودکامه، و روی کار آوردن ناصالحان چاپلوس، و جنایتکاران بیباک، و کنار زدن صلحا و فضلا و مردان لایق، پرداختند.
.
و نیز در حدیث دیگری در همان کتاب می خوانیم:
.
پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) در مورد دجّال فرمود:
.
«ما من نبی الاوقد انذر قومه و لکن ساقول فیه قولا لم یقله نبی لقومه تعلمون انه اعور...;
.
هیچ پیامبری نبود مگر این که قوم خود را از فتنه دجّال بر حذر داشت، ولی من جمله ای درباره او می گویم که هیچ پیامبری به قوم خود نگفته، من می گویم او یک چشمی است!»
..
تکیه روی زمان «نوح» در بعضی از این احادیث، شاید به خاطر اشاره به دورترین زمان باشد; یا عدم وجود دجّالها در زمانهای پیش از نوح به سبب این باشد که نخستین آئین و شریعت را نوح آورد، و یا به خاطر عدم نفوذ حیله ها و تزویرها در جوامع انسانی پیشین بوده است.
.
جالب توجّه این که در پاره ای از احادیث آمده است که پیش از ظهور مهدی(علیه السلام)
30 دجال
ظهور خواهد کرد! [3] .
حتّی در اناجیل نیز اشاره به ظهور دجّال شده است.
در
رساله دوّم یوحنا (باب 1، جمله 6 و 7)
می خوانیم:
.
«شنیده اید که دجّال می آید الحال هم دجّالان بسیار ظاهر شده اند.»
.
و این عبارت نیز تعدّد
دجّالها
را تاکید می کند.
.
در حدیث دیگری می خوانیم:
.
«قال رسول اللّه(صلی الله علیه وآله وسلم) لا تقوم السّاعة حتی یخرج نحو من ستّین کذّاباً کلّهم یقولون انا نبی!؛ [4]
.
پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
.
رستاخیز بر پا نمی شود مگر آن که شصت نفر دروغگو ظهور خواهند کرد که همه ادّعای نبوّت می کنند!»
.
گرچه در این روایت عنوان دجّال به میان نیامده، ولی اجمالاً از آن بر می آید که مدّعیان دروغین و فریبکار در آخر زمان محدود به یک یا چند نفر نخواهد بود.
.
اینها دجّالانی هستند که همه پیامبران، امّت خویش را از آنها بر حذر داشتند و نسبت به نقشه های فریبنده آنها هشدار دادند.
منتها پیش از ظهور مهدی و آن انقلاب عظیم و وسیع و راستین، هر قدر زمینه های فکری و روانی و اجتماعی در سطح جهانی آماده تر می گردد، فعّالیّت این دجّالان که یکی از بعد از دیگری ظهور می کنند افزایش می یابد; تا در پیشرفت زمینه های انقلابی وقفه ایجاد نمایند و به هزار حیله و فن برای منحرف ساختن افکار دست زنند.
.
البتّه هیچ مانعی ندارد که
یک دجّال بزرگ
در رأس همه آنها باشد. و امّا نشانه هایی که در بعضی از روایات برای او ذکر شده بی شباهت به تعبیرات سمبولیک و اشاره و کنایه نیست;
.
مثلا، از روایتی که مرحوم
علاّمه مجلسی در بحار الانوار
از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) نقل کرده چنین استفاده می شود که او دارای صفات زیر است:
.
1ـ او یک چشم بیشتر ندارد که در میان پیشانی اش همچون ستاره صبح می درخشد! امّا همین چشم خون آلود است، گویی با خون ترکیب شده!
.
2ـ او الاغ (مرکب) سفید تندروی دارد که هر گام او یک میل است و بسرعت زمین را طی می کند!
.
3ـ او دعوی خدائی می کند و هنگامی که دوستان خود را به گرد خویش می خواند صدای او را تمام جهانیان می شنوند! .
.
4ـ او در دریاها فرو می رود و خورشید با او حرکت می کند، در پیش روی او کوهی از دود و پشت سرش کوه سفیدی قرار دارد که مردم آن را موادّ غذایی می بینند.
.
5ـ به هنگام ظهور او مردم گرفتار قحطی و کمبود موادّ غذایی هستند... [5] .
..
شک نیست که ما مجاز نیستیم به هر مفهومی از مفاهیم مذهبی که در قرآن یا منابع حدیث وارد شده
شکل سمبولک
بدهیم، چه اینکه این کار همان
تفسیر به رأی
است که در اسلام بشدّت ممنوع شده و عقل و منطق هم آن را مردود می شمرد، ولی با این حال جمود بر مفهوم نخستین الفاظ در آنجا که قرائن عقلی یا نقلی در کار است آن هم صحیح نیست و موجب دور افتادن از مقصود و مفهوم اصلی سخن است.
.
و اتّفاقاً درباره حوادث آخر زمان نیز این گونه مفاهیم کنائی بی سابقه نیست; و تعجّبی ندارد که دجّالی که با صفات بالا مشخص شده نیز جنبه سمبولیک داشته باشد.
.
حتماً می پرسید چگونه می توان آن را تفسیر کرد؟
.
در پاسخ این سؤال می گویم بعید نیست دجّال با آن صفاتی که گفته شد اشاره به فریبکاران و رهبران مادّی ستمگر در دنیای ماشینی باشد; زیرا:
.
اولا
، آنها یک چشم دارند و آن چشم اقتصاد و زندگی مادّی است; آنها فقط به یک (بعد) می نگرند و آن بعد منافع مادّی ملّت خویش است; و به هزار گونه نیرنگ و تزویر و سیاستهای استعماری برای رسیدن به این هدف متوسّل می شوند; آنها دجّالانی هستند فریبکار که چشم معنوی و انسانی را از دست داده اند.
امّا همین یک چشم مادّی آنها بسیار خیره کننده و پرفروغ است در صنایع به پیروزیهای درخشانی نائل شده اند، و از اقطار زمین نیز گذشته اند.
.
.
ثانیاً،
مرکبهایی در اختیار دارند که بسیار تند و سریع السّیر است و کره زمین را در مدّت کوتاهی دور می زند با سرعتهایی حتّی مافوق سرعت صوت!
.
ثالثاً،
آنها عملا مدّعی الوهیّتند و مقدّرات مردم جهان را به دست خویش می دانند و با تمام ضعف و ناتوانی که دارند، پیاده شدن در کره ماه را دلیل تسخیر فضا! و مهار کردن پاره ای از نیروهای طبیعت را نشانه تسخیر طبیعت، در حالی که یک زمین لرزه مختصر، یک طوفان
کم قدرت، یک سلّول سرطانی، همه کاسه و کوزه های آنها را در هم می شکند; در عین ضعف همچون فرعون دعوی خدایی دارند.
.
.
رابعاً،
با زیر دریائیهای مجهّز به زیر دریاها می روند، وسائل سریع السّیرشان با مسیر شمس حرکت می کند (بلکه گاهی از مسیر آن نیز جلو می افتد). در پیش روی کارخانه های عظیمش، کوهی از دود، و به دنبال سرش کوهی از فرآورده های صنعتی و موادّ غذایی (که مردم آن را موادّ غذایی سالم فکر می کنند در حالی که ارزش غذایی چندانی ندارند و غالباً خوراکهای ناسالمی هستند) مشاهده می شود.
.
خامساً،
مردم به عللی ـ از قبیل خشکسالی و یا استثمار و استعمار و تبعیضات مختلف و سرمایه گذاریهای کمرشکن در مورد تسلیحات و هزینه طاقتفرسای جنگها، و ویرانیهای حاصل از آن که همگی معلول زندگی یک بعدی مادّی است ـ گرفتار کمبود مواد غذایی می شوند و مخصوصاً گروهی از گرسنگی می میرند و از میان می روند، و دجّال که عامل اصلی این نابسامانیهاست از این وضع بهره برداری کرده به عنوان کمک به گرسنگان و محرومان جامعه برای تحکیم پایه های استعمار خود کوشش و تلاش می کند.
.
در پاره ای از روایات نیز نقل شده که هر موئی از مرکب عجیب دجّال سازِ مخصوص و نوای تازه ای سر می دهد که انطباق آن بر اینهمه وسایل سرگرم کننده ناسالم دنیای ماشینی یک بعدی که در تمام خانه ها و لانه و شهر و بیابان و ساحل دریایش نفوذ کرده کاملا قابل تصوّر است.
.
.
به هر صورت، مهم آن است که عناصر انقلابی یعنی سربازان راستین مصلح بزرگ مهدی موعود(علیه السلام) همچون بسیاری از مردم ساده لوح و ظاهر بین، فریب دجّال صفتان را نخورند و برای پیاده کردن طرح انقلابی خود بر اساس ایمان و حق و عدالت از هیچ فرصتی غفلت نکنند.
.
البتّه آنچه در بالا گفتیم یک تفسیر احتمالی برای دجّال بود که قرائن مختلفی آن را تأیید می کند. ولی قبول یا عدم قبول این تفسیر به اصل موضوع صدمه نمی زند که مسأله دجّال، با این صفات جنبه کنایه دارد نه این که انسانی باشد با چنان مرکب و چنان صفات و مزایا!
(1) دجال، از ماده "دجل" به معنی دروغگویی و حقه بازی است
(2) سنن ترمذی، باب ما جاء فی الدجال ، ص42
(3) سنن ابی داوود
(4) بحار الانوار، ج52، ص209
(5) اقتباس از حدیث صعصة بن صوحان / بحار الانوار،ج52، ص192
(6) بحار الانوار، ج52، ص194
(7) بحار الانوار، ج52، ص195
جمعه 8/7/1390 - 10:29
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 1
]
102
103
104
105
106
107
108
109
110
111
گزارش محتوا
محتوای مخالف با موازین شرعی
محتوای مخالف با مصالح نظام جمهوری اسلامی
محتوای نقض کننده حریم شخصی من
محتوای مخالف با موازین اخلاقی
مورد توجه ترین های هفته اخیر
لینک ها
جستجو در مطالب روزانه
ثبت مطلب جدید
مطالب روزانه اعضا
فعالان مطالب روزانه
مطالب من
نظرات مطالب من
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته