• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 366
تعداد نظرات : 266
زمان آخرین مطلب : 5843روز قبل
فلسفه و عرفان

عمری است که من اسیر و پابست توام

خــــواهـــان شـــراب ناب از دست توام

کی مســت کند مـــرا شـــراب انگـــــور

من مست زآن دو چشم ســـرمست توام

شعر : جواد چاوشی - کاشف

شنبه 21/2/1387 - 15:26
شعر و قطعات ادبی

صبر و قرار من به سر آمده

زود بیا وقت سحر آمده

گو چه کنم از غم هجران تو

از همه کس جز تو خبر آمده

بس زغمت گریه کنم روز و شب

چشم من از کاسه به در آمده

چون شده ام در صف دیوانگان

لیلی و مجنون به نظر آمده

کی شود این مژده ز تو بشنوم

یوسف گمگشته ز در آمده

بهر خدا و دل کاشف بیا

وقت رهائی بشر آمده

شعر : جواد چاوشی - کاشف

شنبه 21/2/1387 - 15:22
شعر و قطعات ادبی

کشم از سینه پر درد خود آهی

که ندیدم به سر کوی تو راهی

به کجا درد برم گر تو نباشی

چه  شود گر تو کنی نیم نگاهی

شده کارم همه شب باده گساری

نشد عمرم سپری جز به تباهی

گر چه شرمنده ام از بار گناهان

نظری کن به من غمزده گاهی

دل من گشته اسیر تو و عشقت

بدهم در ره تو هر چه بخواهی

به ره وصل تو ای سرو دل آرا

نشود مانع من نهی مناهی

کاشف از طعنه ی رندان نهراسد

نشود پیش تو پنهان پر کاهی

گوشه چشمی بنما بر من سائل

منم از خیل گدایان و تو شاهی

شعر : جواد چاوشی - کاشف

شنبه 21/2/1387 - 15:15
شعر و قطعات ادبی

هر چند که دشمنان ما فتنه کنند

               یا فتنه بسازند و به ما رخنه کنند

در گور برند این هدف و نقشه ی خویش

              این ها همه از عداوت و کینه کنند

اشاره به ساخت فیلم فتنه برای نشان دادن اسلام خشونت طلب

شعر : جواد چاوشی - کاشف

شنبه 21/2/1387 - 15:2
شعر و قطعات ادبی

در وا كن و به این قفس مرده جان بده
دیوارها و فاصله‎ها را تكان بده


ما را زدست زندگی بی‎امان بگیر
ما را به دست حادثه‎ای ناگهان بده


تا باورت كنند چو فواره‎ای بلند
خود را به تشنگان تماشا نشان بده


بر هر چه قاب پنجرة رو به‌ آفتاب
سهمی ز نور، تكه‎ای از آسمان بده


«زین خلق پر شكایت گریان شدم ملول»*
این سفره‎های وا شده را آب و نان بده

شنبه 21/2/1387 - 14:44
شعر و قطعات ادبی

چه غربت گریزی چه مهمان نوازی
چه زیباست با چشمت آیینه بازی
تو آغاز و انجام یک شعر نابی
خوشا با خیال تو تصویر سازی
سرانجام در آتش چشم هایت
مرا می نشانی مرا می گدازی
تو را ذره ای ذره ای می سرایم
مرا زخمه ای زخمه ای می نوازی
دلم را زمانی ست می آزمایی
از این دست آتش از این دست بازی
دمیده ست از خط پیشانی تو
خدایی ترین جلوه بی نیازی

شنبه 21/2/1387 - 14:41
شعر و قطعات ادبی
وطن‌پرست جنوبی! میان فاصله‌ها گم!
کجایی؟ آه! دل خوش از این قبیله ندارُم
بمانَد آن‌چه کشیدم از این قبیله چه دیدم
که چشم‌های تو حتی نمی‌کنند تجسّم
تو خوبِ خوبی و من نه، تو در جنوبی و من نه
فقط در این دو ندارم همیشه با تو تفاهم
تمام می‌شوی اما اگر تمام شوم من
تو ای تمامی آتش! من این تمامی هیزم
بزن دفی و برقصان دوباره خاطره‌ها را
که بی‌تو زنده بمانم به کورچشمی مردُم
شنبه 21/2/1387 - 14:19
شعر و قطعات ادبی
وقتی دلم به سمت تو مایل نمی‌شود
باید بگویم اسم دلم دل نمی‌شود
دیوانه‌ام بخوان که به عقلم نیاورند
دیوانه‌ی تو است که عاقل نمی‌شود
تکلیف پای عابران چیست؟ آیه‌ای
از آسمان فاصله نازل نمی‌شود
خط می‌زنم غبار هوا را که بنگرم
آیا کسی زِ پنجره داخل نمی‌شود؟
...
می‌خواستم رها شوم از عاشقانه‌ها
دیدم که در نگاه تو حاصل نمی‌شود
تا نیستی تمام غزل‌ها معلّقند
این شعر مدتی‌ست که کامل نمی‌شود
شنبه 21/2/1387 - 14:17
شعر و قطعات ادبی
بی‌تو اندیشیده‌ام کمتر به خیلی چیزها
می‌شوم بی‌اعتنا دیگر به خیلی چیزها
تا چه پیش آید برای من! نمی‌دانم هنوز...
دوری از تو می‌شود منجر به خیلی چیزها
غیرمعمولی‌ست رفتار من و شک کرده است
ـ چند روزی می‌شود ـ مادر به خیلی چیزها
نامه‌هایت، عکس‌هایت، خاطرات کهنه‌ات
می‌زنند این‌جا به روحم ضربه، خیلی چیزها
...
هیچ حرفی نیست، دارم کم‌کم عادت می‌کنم
من به این افکار زجرآور... به خیلی چیزها
می‌روم هرچند بعد از تو برایم هیچ‌چیز...
بعدِ من اما تو راحت‌تر به خیلی چیزها...
شنبه 21/2/1387 - 14:15
شعر و قطعات ادبی
بعید نیست سرم را غزل به باد دهد
و آبروی مرا در محل به باد دهد
بعید نیست و بگذار هرچه می‌خواهد
قبیله‌ام به دروغ و دَغَل به باد دهد
زبان سرخ و سرِ سبز و چند نقطه...، مرا
دوصد کنایه و ضرب‌المثل به باد دهد
قفس چه دوره‌ی سختی‌ست، می‌روم هرچند
مرا جسارت این راهِ‌حل به باد دهد
...
چه‌قدر نقشه کشیدم برای زندگیم
بعید نیست که آن را اجل به باد دهد
شنبه 21/2/1387 - 14:13
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته