دانستنی های علمی
اسامی بسیاری از درختان، گیاهان و علف ها
ریشه و تاریخچه جالبی دارند. اسامی بقیه هم از زبان های مختلف دنیا گرفته
شده اند. حالا به سراغ گیاهان و درختان و علف هائی می رویم كه اسامی جالب
تری دارند. مثلاً درخت كاج (pine) اسم خود را از یك كلمه لاتین (pinus)
گرفته است كه معنی نوك تیز را می دهد. درخت اسپروس (صنوبر) در حقیت باید
«پروسیا» نامیده شود، چون یكی از گیاهان بومی سرزمین پروس بود، كه این اسم
تدریجاً به اسپروس تبدیل شده است.
گل ماگنولیا به خاطر « پیرماگنول»
فرانسوی كه یكی از دانشمندان گیاه شناس فرانسه بود، نامگذاری شده است.
درخت « سایپرس» یا سرو برای اولین بار از جزیره سایپرس ( قبرس) در
مدیترانه آورده شده است.
«ویلو» یا درخت بید كه از یك كلمه قدیمی انگلوساكسون (Wileg) آمده است.
در ماداگاسكار، یك نوع درخت است كه
به نام «تراولر» معروفست. یعنی درخت مسافر! چون این درخت دارای برگ های
پهن بادبزنی شكل است كه آب باران را در خود نگاه می دارد و هر وقت كه
مسافری از زیر این درخت عبور می كند می تواند با آبی كه توی برگ های درخت
جمع شده است رفع عطش كند!
در میان درختانی كه اسامی جالبی دارند، یك
درخت هم هست به نام «درخت باربِر» ( كه به فارسی معنی سلمانی می دهد) و در
مشرق می روید. اهالی بومی برگ های این درخت را به صورتشان می مالند تا
ریششان بلند نشود.
گیاه «مینت» یا نعناع، اسم خود را از كلمه (Menthe) گرفته است.
این
كلمه نام زنی در افسانه های قدیمی بوده است كه در اثر سحر و جادوی رقیب
خود «پراسپرینا» به صورت گیاهی در آمده است. گیاه «تیم» یا آویشن اسم خود
را از كلمه لاتین Thymus گرفته است، كه معنی قربانی می دهد. رومی ها این
گیاه را در محراب اماكن مقدسشان می سوزانده اند. «دنولیون» نام خود را از
زبان فرانسه گرفته كه در اصل دان دولیون یعنی دندان شیر بوده است چون
برگهای این گیاه بی شباهت به دندان شیر نیست.
«آوروت» گیاهی است معروف
كه به وسیله سرخ پوستان شمال آمریكا به كار رفته به این معنی كه عصاره آن
را به زخم های ناشی از اصابت «تیر» می مالیده اند.
منبع :
واحد مرکزی خبر
بر گرفته شده از وب سایت دانش ما
دوشنبه 29/9/1389 - 20:25
دانستنی های علمی
مهم ترین منظور از اسم گذاری، این است كه
افراد از همدیگر مشخص باشند. از ابتدای تاریخ حیات بشر وقتی كه كودكی به
دنیا می آمده یا مدت كوتاهی بعد از تولدش، برای این كه از سایرین متمایز
باشد، اسمی رویش می گذاشته اند.
اما در دوران باستانی، وقتی والدین
كودكی می خواستند اسمی روی او بگذارند، سعی می كردند اسمی را انتخاب كنند
كه چیزی را بیان كند؛ یعنی به عبارت دیگر، معنی داشته باشد. برای مثال،
اسمی كه ظاهر او را تفسیر كند یا كلمه ای كه محبت آمیز باشد.
اسم های مسیحی غالباً از زبان های
دیگر گرفته شده اند. مثلاً «بنجامین» كه از زبان عربی گرفته شده ست.
«آندرو» از یونانی، «آمی» از لاتین و یا «آلفردو » از انگلوساكسون.
در
اصل، تمام اسم ها دارای یك معنی خاص بودند، مثلاً كودك دختری كه در زمان
قحطی به دنیا می آید، اسمش را آنا می گذاشتند كه در زبان «سلتی» معنی قحطی
می دهد. یا كودك دختری كه موهای طلائی داشته، «فلاویا» نام گذاری می شد كه
در زبان لاتین معنی زرد را می دهد. یا «بلانش» كه به فرانسه معنی سفید را
می دهد. اسم های دیگری كه معنی خاصی دارند عبارتند از دیوید (محبوب) سوزان
( زنبق)، دبو را (زنبور عسل)، مارگرت (مروارید).
در انگلستان و امریكا،
والدین بچه ها هر اسمی كه مایل باشند، می توانند روی بچه های خود بگذارند.
ولی در فرانسه و آلمان، حتماً باید اسم بچه ها را از روی یك فهرست اسمی
انتخاب كرد.
موقعی كه یك اسم از یك زبان به زبان دیگری، ترجمه می شود،
مفهوم های جالبی پیدا می كند. مثلاً «هنری» یك اسم «تیوتنی» است، به معنی
«رئیس خانواده». این اسم به صورت های هاری، هال، هنریش (آلمانی)، انریكو
(ایتالیائی) و بالاخره هندریك ( دانماركی) در آمده است.
اسم دوم، یا
اسم خانوادگی، برای اولین بار در حدود ۹۰۰ سال پیش، متداول گشت، به خاطر
این كه، با یك اسم تنها، باز هم مشخص كردن افراد از یك دیگر كار مشكلی
بود. انتخاب نام خانوادگی از طرق مختلفی بود. مثلاً نام خانوادگی از اسم
پدر یا شهری كه زندگی می كردند، یا نوع تجارت و از این قبیل چیزها انتخاب
می شده است.
منبع :
واحد مرکزی خبر
بر گرفته شده از وب سایت دانش ما
دوشنبه 29/9/1389 - 20:24
سلامت و بهداشت جامعه
نتایج یك تحقیق جدید نشان داده است كه رژیم گرفتن میتواند پیامدهایخطرناك و حتیكشندهایداشته باشد.
این مطالعات حاكیست؛ رژیم گرفتن خطر ابتلا به بیماریهایقلبی، دیابت و سرطان را افزایش میدهد.
این
تحقیق نشان داد: افرادیكه مصرف كالریروزانه خود را كنترل میكنند، مقدار
ترشح هورمون استرس موسوم به كورتیزول در آنها افزایش مییابد و قرار گرفتن
در معرض این هورمون در واقع در برخیافراد تاثیر معكوس داشته و باعث افزایش
وزن آنها میشود.
محققان میگویند: رژیم گرفتن در واقع به بهداشت روانیهم آسیب وارد میكند؛
به طوریكه وقتیافراد مجبور هستند، دائم كالریهایمصرفیخود را شمارش كرده و
آنچه را كه میخورند كنترل نمایند، دچار استرس بیمارگونه شده و
تنشهایروانیآنها افزایش مییابد.
محققان میگویند: این افراد چه به هدفشان كه كاهش وزن است برسند و چه نرسند
در هر حال میزان ترشح هورمون استرس در آنها افزایش مییابد و از این حیث
پزشكان باید توصیههایمهمیرا برایبهبود سلامت بیمارانشان به آنها ارائه
كنند.
استرس مزمن علاوه بر این كه سبب افزایش وزن میشود در بلندمدت احتمال ابتلا
به امراض قلبی- عروقی، فشار خون بالا، دیابت و سرطان را تشدید میكند. این
پژوهش در دانشگاههایكالیفرنیا و مینسوتا و روی121 زن داوطلب انجام گرفته
است.
سلامت نیوز
دوشنبه 29/9/1389 - 20:22
تغذیه و تناسب اندام
امروزه همه جا از فواید مواد آنتی
اکسیدانی، از پیشگیری بیماری های قلبی گرفته تا کاهش آسیب مغز و چشم ها
صحبت می شود. آنتی اکسیدان ها جلوی عمل رادیکال های آزاد را که موادی فعال
و ویرانگر هستند، می گیرند و آنها را خنثی می کنند.
تولید رادیکال های آزاد، مسئله ای طبیعی
است و در طی عمل تنفس به وجود می آید. رادیکال های آزاد تعدادی اتم تک
الکترونی هستند و در حین واکنش اکسیژن با بعضی مولکول ها تولید می شوند.
اگر بطور ناگهانی تعداد زیادی رادیکال آزاد در بدن تولید شود، باعث می شود
یک سری واکنش هایی خاص پشت سر هم شروع شوند.رادیکال های آزاد با بعضی قسمت
های سلول مثل DNA و غشای سلولی واکنش نشان داده و باعث تخریب عمل سلول یا
حتی مرگ آنها می شود.
در حالت عادی ، سیستم دفاعی بدن این رادیکال
های آزاد را خنثی و بی ضرر می کند. اما عوامل مخرب محیطی مثل اشعه ماوراء
بنفش، الکل و آلودگی های محیط باعث می شوند بدن نتواند با این رادیکال های
آزاد مبارزه کند. در نتیجه ساختمان و عمل سلول های بدنی توسط رادیکال های
آزاد تخریب شده و منجر به بروز پیری زودرس و بیماری هایی مانند سرطان و
بیماری قلبی می شوند.
رادیکال های آزاد با بعضی قسمت های سلول
مثل DNA و غشای سلولی واکنش نشان داده و باعث تخریب عمل سلول یا حتی مرگ
آنها می شود. در این حالت این رادیکال ها برای سلامتی بدن مضرّ و خطرناک
هستند.
برای جلوگیری از عمل این اتم ها، بدن
باید دارای یک سد دفاعی از آنتی اکسیدان ها باشد. آنتی اکسیدان ها مولکول
هایی هستند که جلوی عمل رادیکال های آزاد را گرفته و مانع از تخریب سلول
های حیاتی بدن می شوند. جلوگیری از تخریب سلولی باعث جلوگیری از بروز
بیماری هایی مانند سرطان ، بیماری قلبی – عروقی ، پیرشدن پوست و ... می
شود
مصرف بیشتر آنتی اکسیدان ها زمینه ای را فراهم می کنند که بدن
به راحتی رادیکال های آزاد مضر را از بین ببرد. در تصویر بالا اشکال مثلثی
شکل قرمز رادیکال های آزاد را نشان می دهند که به سلول های بدن حمله می
کنند و دایره های های سبز و آبی و نارنجی ویتامین های آنتی اکسیدان ها
هستند که مانند یک سد از بدن در برابر رادیکال های آزاد محافظت می کنند.
آنتی اکسیدان ها مولکول هایی هستند که جلوی عمل رادیکال های آزاد را گرفته و مانع از تخریب سلول های حیاتی بدن می شوند.
بیشتر
از 4000 ترکیب آنتی اکسیدانی در غذاها وجود دارند. ولی بیش از همه ویتامین
های E و C و بتاکاروتن و نیز ماده معدنی سلنیم مهم هستند.
بیشتر افراد تصور می کنند منظور از
دریافت آنتی اکسیدان بیشتر، مصرف مکمل ها است. اما باید بدانید که فقط
مکمل های خوراکی آنتی اکسیدان ندارند ، بلکه میوه ها، سبزی ها و
غلات سبوس دار دارای آنتی اکسیدان بیشتری هستند. چرا؟
زیرا
این غذاها غیر از آنتی اکسیدان خاص ( مثلاً ویتامین C ) دارای موادمغذی و
آنتی اکسیدان های دیگری نیز هستند ، بنابراین بهتر از مکمل ها از بدن شما
محافظت می کنند. شما باید این آنتی اکسیدان ها را به مقدار کافی و به شکل
صحیح دریافت کنید.
بهترین منابع غذایی آنتی اکسیدان ها
اگر
چه سیستم های آنزیمی متعددی برای خنثی کردن رادیکال های آزاد در بدن وجود
دارد، ولی آنتی اکسیدان های اصلی ویتامین های E، C و بتاکاروتن هستند.
سلنیم نیز بعنوان یک ماده ی معدنی نقش آنتی اکسیدانی مهمی دارد. بدن قادر
به تولید این ویتامین ها و ماده ی معدنی نیست ، بنابراین بایستی از طریق
غذا آنها را دریافت کرد.
1- ویتامین C:
نام
دیگر این ویتامین، اسید اسکوربیک است که محلول در آب است و در تمامی
مایعات بدن وجود دارد، به همین دلیل یکی از اولین خطوط دفاعی بدن است. ولی
نمی تواند در بدن ذخیره شود، بنابراین باید به طور منظم و پیوسته میوه و
سبزی مصرف کرد. نیاز روزانه آن 60 میلی گرم است. دریافت ویتامین C به
مقدار بیش از 2000 میلی گرم در روز در بعضی افراد، اثرات جانبی مضری مثل
ایجاد سنگ کلیه ، تهوع و اسهال دارد.
مهم ترین منابع آن عبارتتد از : مرکبات، فلفل سبز،
کلم بروکلی ، سبزیجات برگی شکل سبز، کیوی ، کلم ، طالبی ، توت فرنگی ، اسفناج و سیب زمینی .
2- ویتامین E :
ویتامینی
محلول در چربی است که همراه با چربی ها در کبد و سایر بافت های بدن ذخیره
می شود. ویتامین E اثرات مهمی در بدن دارد مثل تأخیر در پیری سلول ها و
درمان آفتاب سوختگی . نیاز روزانه آن در مردان 15 واحد بین المللی و در
زنان 12 واحد بین المللی است. منابع غذایی مهم ویتامین E : روغن های گیاهی
، جوانه گندم ،آجیل ، دانه ها ، غلات سبوس دار، سبزیجات برگی شکل سبز.
3- بتاکاروتن
پیش
ساز ویتامین A است که در بدن تبدیل به ویتامین A می شود . بررسی بیش از
600 کاروتنوئید مختلف نشان داده است که بتاکاروتن ( یکی از کاروتنوئیدهای
مهم ) سبزی ها و میوه های سبز، زرد و نارنجی را از تخریب ناشی از اشعه
خورشید حفظ می کند. بنابراین تصور می شود چنین اثری را نیز در بدن داشته
باشد. مقدار معینی برای دریافت آن وجود ندارد.
هویج ، کدو حلوایی ، کلم بروکلی، سیب
زمینی شیرین،اسفناج، گوجه فرنگی ، انواع کلم مثل کلم بروکلی ، طالبی ،
هلو و زردآلو منابع غنی بتاکاروتن هستند.
* نکته :
ویتامین A نقش آنتی اکسیدانی ندارد و
دریافت مقادیر بالای آن برای بدن مسمومیت زا و خطرناک است.4- سلنیم : این
ماده معدنی مانع تخریب سلول های بدن توسط مواد اکسیژن دار می شود،
بنابراین از بروز سرطان جلوگیری می کند. بهتر است سلنیم لازم را از طریق
مواد غذایی دریافت کنید، زیرا دریافت مقادیر بالای سلنیم از طریق مکمل ها
برای بدن، سمی و خطرناک است.
بهترین منابع غذایی شامل :
ماهی ، گوشت قرمز، غلات، حبوبات ، تخم
مرغ ، مرغ و سیر است. سبزی هایی که در خاک های غنی از سلنیم، رشد می
کنند، نیز منبع خوبی از سلنیم هستند.
آیا آنتی اکسیدان ها از سرطان و بیماری های قلبی پیشگیری می کنند؟
بررسی
ها نشان داده افرادی که روزانه مقادیر زیادی میوه و سبزی مصرف می کنند ،
کمتر دچار سرطان می شوند. این موضوع نشان می دهد برنامه غذایی آنها موادی
دارد که از بدنشان در برابر سرطان محافظت می کنند که احتمالاً این مواد
همان " آنتی اکسیدان ها " هستند. مطالعات ثابت کرده که دریافت آنتی
اکسیدان ها بصورت مکمل های خوراکی خطر بروز سرطان را کاهش می دهد. البته
یک بررسی نشان داد مردان سیگاری که آنتی اکسیدان مصرف کرده بودند ، بیشتر
از مردان غیرسیگاری دچار سرطان ریه شده بودند. هر چند که دقیقاً مشخص نیست
که آیا این مسئله در اثر مصرف آنتی اکسیدان ها بوده یا خیر، ولی نشان می
دهد که حتی آنتی اکسیدان ها هم تحت شرایط خاصی برای سلامتی بدن مضر هستند.
بهترین توصیه ی ما به شما این است که روزانه 5 واحد سبزی و 4 واحد میوه مصرف کنید.
آنتی
اکسیدان ها فرآیند پیر شدن سلول های بدن ( پیری پوست ) را کند می سازند و
از سکته و بیماری های قلبی پیشگیری می کنند. بهترین توصیه ی ما به شما
این است که روزانه 5 واحد سبزی و 4 واحد میوه مصرف کنید. هر واحد سبزی
معادل یک لیوان سبزی خام یا نصف لیوان سبزی پخته است. یک واحد میوه معادل
یک عدد میوه متوسط یا نصف لیوان کمپوت میوه یا آبمیوه است.
دوشنبه 29/9/1389 - 20:22
خواستگاری و نامزدی
مادربزرگ میگفت هنگامیكه خواستگار آمد، تنها حق داشت از سوراخ جای كلید، مجلس را تماشا كند.
از
آنجا هم كه چیزی پیدا نبود، یا چشم و ابروی داماد را میدید یا سبیلش را
یا گوشش را. هرقدر نگاهش را به این سو و آن سو چرخاند نتوانست چهره او را
یكبار كامل ببیند.
همه كارها و حرفها و قرار و مدارها بهعهده
بزرگترها بود تا سرانجام روز عروسی فرا میرسید: داماد را از یكطرف كوچه
میآوردند، عروس را از طرف دیگر.مقابل چهره هریك آیینهای نگاه داشته
بودند. آرامآرام كه به هم نزدیك میشدند برای نخستین بار یكدیگر را در
آیینه میدیدند؛ پس از آنكه جهیزیه عروس در خانهاش چیده شد و خطبه عقد را
هم خوانده بودند.
این گونه ازدواج برای جوانان جامعه كنونی ما
بهویژه در شهرهای بزرگ و نزد قشر تحصیلكرده و دانشگاهی افسانه است و پدر
و مادرها از یك سو تعلق خاطر و ریشه در باورهای نسل مادربزرگ دارند كه
دریچه شناخت همسر آیندهاش سوراخ جای كلید بود و برای نخستین بار او را در
روز عروسی میدید؛ روز شروع زندگیشان! نسلی كه نه تنها با اجازه
بزرگترها كه با تصمیم آنها ازدواج میكرد و از سوی دیگر مسئول برآوردن
خواستهها و نیازهای فرزندانشان بود. نسل جدید: نسلی با روح پیچیده،
گسترده و حق طلب امروزین كه اصول و قواعد و آداب ازدواج و زندگی را
خدمتگزار و روشنگر و تسهیلكننده راهش میخواهد نه بند و زنجیری كه به
دنبال قربانی گرفتن از میان انسانهاست. برای پدر و مادرها كشیده شدن از
این دو سو مرحلهگذاری است كه هنوز به پایان نرسیده.
كشتی معیارهای
ازدواج، انتخاب همسر و شكل و شیوه زندگی مشترك، همچنان در تلاطم است؛
تلاطمی كه حاصل برخورد امواج باورها و سنتهای پیشینیان با نیازها،
پرسشها و خواستههای انسانهای امروز است و كار پدر و مادرها كه سكان دار
این كشتی هستند و در انتظار آرامشدن دریا، چندان ساده نیست. توجه به
برخی نكات و اصلاح برخی روشها كارآمد و مفید خواهد بود. اگر برخی پدر و
مادرها گرد غفلت را از دیدگان زدوده و امور را با نگاهی واقعبین و متناسب
با نیازها و شرایط روز ببینند آنگاه زودتر شاهد آرام شدن امواج خواهیم
بود. با انتخاب عاقلانه همسر زندگیهای مشترك آرامتر و لذتبخشتر میشود.
انتخاب موفقیت آمیز همسر مستلزم عوامل بسیاری از جمله داشتن شناخت است.
سیر
منطقی این انتخاب شامل مراحل: انتخاب اولیه ، گذراندن دوره شناخت نامزد و
تصمیمگیری نهایی در مورد اوست.كم بها دادن به مرحله میانی (دوره شناخت
نامزد و همسر آینده )موجب بالا رفتن امكان اشتباه در تصمیمگیری نهایی
است. برای نزدیك شدن به كیفیت و كمیت مطلوب دوره شناخت همچنان شاهد موانع
فرهنگیای هستیم كه هرقدر به شهرهای كوچك و نقاط دور افتاده كشور نزدیك
شویم آن موانع را عظیمتر خواهیم یافت.
1- عقد برای راحتی خیال:
هنوز هم خانوادههایی هستند كه پس از انجام مرحله خواستگاری و انتخاب
اولیه دختر و پسر، با حذف مرحله شناخت، مهر عقد دائم بر انتخاب اولیه
ایشان زده و دوره نامزدی را تبدیل به دوره عقد میكنند. استدلال اینگونه
خانوادهها چنین است: میخواهیم عقدشان كنیم خیالمان راحت شود؛ به بیان
دیگر، تن سپردن به دوره آشنایی پیش از ازدواج فرزندان برای این پدر و
مادرها اسباب ناراحتی خیال است.
از نتایج احتمالی این شتاب والدین
برای رسیدن به آرامش آن است كه اگر انتخاب، اشتباه بود و ناهمخوانی و
مشكلاتی در رابطه زوج وجود داشت با عقد زودهنگام، ناچار شوند به زندگی
نامطلوب تن داده و یا درصورت از كف دادن طاقت، پس از سالها رنج و تحمل و
مدارا بهدنبال طلاق رفته و تبعات و پیامدهای آن را پذیرا باشند؛ چنین است
كه تعجیل برای رسیدن به آرامش خیال لزوماً ایشان را به هدف مطلوب نخواهد
رساند. از این رو بهتر است خانوادهها بعد از آشنایی اولیه اقدام به رفت و
آمد خانوداگی كرده و در چارچوب شرع و عرف جامعه اجازه دهند دختر و پسر زیر
نظر والدین با خصوصیات یكدیگر بیشتر آشنا شوند تا هم این آشنایی باعث كاهش
تضادهای بعدی گردد و هم خانواده ها با رعایت عرف مرسوم راه آشنایی بیشتر
را فراهم كنند.
2- مقاومت در برابر حقیقت: گرچه خانوادهها پس از
مراسم خواستگاری و انتخاب اولیه دختر و پسر، با معاشرت آنها برای شناخت
بیشتر موافقت میكنند اما همیشه انصراف و پشیمانی ایشان از انتخاب را
بهسادگی نمیپذیرند، غافل از آنكه پس از دوره شناخت با 2گزاره منطقی
روبهرو هستیم كه یكی تایید و دیگری رد انتخاب است و دلیل منطقی وجود
ندارد كه لزوما در انتظار تایید انتخاب باشیم، در حالی كه برخی انگیزههای
احساسی و فرهنگی والدین را به انتظار تایید انتخاب مینشاند و پشیمانی
فرزندشان از انتخاب را گونهای ناكامی و شكست میدانند؛
بهویژه
اگر این پشیمانی (پشیمانی از انتخاب فرد خاص پس از دوره نامزدی) چندبار
تكرار شود.چه بسا همین انگیزهها و تمایلات احساسی و فرهنگی و شتاب برای
عروس یا دامادكردن فرزند و نیز هراس از بههم خوردن نامزدی فضای
تصمیمگیری عاقلانه را برای زوج جوان تنگ كند. چه خوب است اگر پدر و مادر
پس از دوره شناخت به فرزند خود بگویند: اگر به انتخاب خود باور و اطمینان
بیشتر یافتهای از انتخاب درست تو خوشحالیم و اگر از انتخاب خود پشیمان
شدهای باز هم خوشحالیم كه به موقع متوجه مشكلات احتمالی شده و از یك
زندگی مشترك ناموفق، بركنار ماندهای.
3- پخش اخبار: یكی از
اشتباهات و عادات ناپسند فرهنگی برخی والدین آن است كه پیش از قطعی شدن
مسئله انتخاب همسر، در حالیكه فرزندشان دوره شناخت نامزد را میگذراند
دوست و فامیل را از انتخاب اولیه فرزندشان باخبر میسازند، همین امر سبب
میشود كه اگر زن یا مرد جوان از انتخاب خود پشیمان شوند فضای مناسبی برای
بیان آنچه در دل دارند، نیابند. گویی باید دلیل پشیمانی و نتایج شناخت
نامزد را برای همه اطرافیان توضیح دهند. قدری خودداری در بیان مسائل خصوصی
خانواده و پرهیز از شتاب برای خبركردن دیگران از پیامد منفی رنج و فشار
روحی برای فرزندان خواهد كاست.
گاه پیچیدگی و بزرگی این اشتباه در
حدی است كه برخی خانوادهها شروع آشنایی و نامزدی زوج جوان را با یك
مهمانی مفصل اعلام میكنند. دوستی میگفت: پس از قدری معاشرت و شناخت
نامزدم، از انتخاب خود پشیمان شده و خانواده را از پشیمانی و تغییر تصمیمم
آگاه كردم، پس از آن از مادرم شنیدم: « نمیخوام چیه؟ من 200نفر را شام
دادم! » سخن این مادر به خوبی نشانگر كاستیهایی است كه در آن حرف مردم،
همچنان پیشتاز است و بر سعادت فرد ترجیح داده میشود.
4- شتاب برای
تداركات ازدواج: اگر هنگامیكه زوج نامزد شده در حال شناخت یكدیگر
هستند، خانوادهها را در تدارك جشن و تهیه جهیزیه و گرفتن وام و...
ببینند خود را در معرض یك عمل انجام شده مییابند و دوره نامزدی عملاً
كاركرد واقعی و اصلی خودش (شناخت) را از دست داده و تبدیل به مقدمه ازدواج
میشود. مفیدتر است اگر در دوره شناخت نامزد، رفتار والدین، همواره به
زوج نامزدشده نشان دهد كه بیش و پیش از هر چیز در انتظار نتیجه شناخت و
تحقیق زوج از یكدیگر هستند.
5- آسانگیری نابهجا: بارها شاهد
بودهایم كه زن یا مرد جوان از برخی رفتار ناشایست نامزد و یا مشكلات
ارتباطیاش با او نزد پدر و مادر شكایتمیبرد و از ایشان میشنود كه «خوب
میشه.وقتی رفتید زیریكسقف درست میشه.»روشن است كه نمیتوان در رؤیا و
تخیل و آرمان خواهی مطلق زیست و توقع انسان كامل از همسر داشت اما
هشدارهایی چون گرایش فرد به موادمخدر، وابستگیهای بسیار به خانواده،
خسّت، عدمكنترل خشم، داشتن همنشینان ناشایست و تفاوتهای عمیق و وسیع
فرهنگی و فردی و... مواردی نیست كه بهسادگی قابل چشم پوشی باشد و تنها
زیر یك سقف رفتن مشكلی را حل نمیكند. گاه دیده شده كه برخی خانوادهها
توقع دارند اختلالات روحی و مشكلات اخلاقی و رفتاری فرزندشان نیز با
ازدواج برطرف شود! به بیان دیگر ازدواج را جایگزین مراجعه به روانپزشك و
مشاور میدانند.
6- چشم پوشی از اهمیت مشاوره: به انتظار روزی
هستیم كه افراد، با همان جدیت و باوری كه برای درمان مشكلات جسمی، به
پزشكان متخصص مراجعه كرده و آماده پذیرش هر زحمت و هزینهای برای رسیدن به
سلامت و بهبودی هستند، برای حل مسائل روحی و معنوی زندگی، مانند انتخاب
همسر نیز مراجعه به روانشناس و مشاور را لازم بدانند.
7- نداشتن
توانایی تفكیك مسائل: معاشرت محدود زن و مرد جوان در دوره نامزدی،
گونهای وابستگی و تعلق خاطر ایجاد میكند (هر قدر هم كه برای خود تكرار
كنند در دوره شناخت بهسر میبرند)این وابستگی و تعلق خاطر، زمانی دردسر
ساز میشود كه زوج متوجه میشوند مشكلات جدی در رابطهشان دارند اما
بهدلیل بندهای احساسی قادر به تصمیمگیری عاقلانه نیستند. در این گونه
شرایط برعهده والدین است كه فرزند را در تفكیك مسائل احساسی و عقلی یاری
داده و به او یادآور شوند كه برای تن ندادن به زندگی فرسایشی و قربانی
نشدن بهدلیل ازدواج اشتباه، باید دوره نقاهت روحی و احساسی و رنج دل كندن
را تاب آورد.
8- به تأخیر انداختن آزمایشهای پزشكی: شایسته است
انجام آزمایشهای پزشكی، پیش از آغاز مرحله شناخت مورد توجه قرار گیرد.
گاه غفلت از این امر پیامدهای رنج آور و یا جبرانناپذیری را بهدنبال
میآورد و آن زمانی است كه زوج جوان پس از اطمینان یافتن از هماهنگی و
توافق فكری و فرهنگی و ایجاد وابستگی و باور به یكدیگر، نتیجه منفی
آزمایش را مانع ازدواج خود میبینند.
منبع : www.hamshahrionline.ir
دوشنبه 29/9/1389 - 20:16
بهداشت روانی
چانه تان را بالا بگیرید
امروز می خواهیم یک نکته بسیار ساده درمورد اعتماد به نفس برایتان عنوان کنیم که نه تنها روی اعتماد به نفس درونی شما تاثیر می گذارد، بلکه باعث می شود بقیه هم شما را فردی با اعتماد به نفس بیشتر ببینند. این تغییر کوچک در رفتارتان اگر بطور مداوم مورد استفاده قرار گیرد، تاثیر شگرفی روی زندگیتان خواهد گذاشت، گرچه ساده ترین نکته ای است که بتوانید تصور کنید...
چانه تان را بالا بگیرید
حالا برای لحظه ای از جلوی آینه کنار بروید و ژستتان را طوری تنظیم کنید که چانه تان خیلی بالاتر از حد نرمال قرار گیرد. درواقع، چانه تان را آنقدر بالا بگیرید که باعث شود کمی ژستتان ناشیانه به نظر برسد (بعداً برایتان توضیح می دهم که چرا چنین حسی دارید). حالا بروید و جلوی آینه بایستید و خودتان را با این ژست جدید برانداز کنید.
ببینید که چقدر آن کسی که در آینه می بینید با اعتماد به نفس به نظر می رسد. مطمئناً این ژست با ژست قبلیتان تفاوت زیادی دارد، درست است؟
وقتی اعتماد به نفس نداشته باشیم ناخودآگاه چانه مان را کمی پایین تر از حد نرمال می گیریم. این کار بعد از مدتی شکل عادت به خود می گیرد و ژست طبیعی صورتمان می شود. به خاطر این عادت است که وقتی برای بار اول چانه تان را خیلی بالا نگه می دارید احساس ناشی بودن به شما دست می دهد. اما دلیل آن فقط این است که به آن عادت ندارید، همین.
برخی رفتارهای فیزیکی تولیدات شیمیایی درون مغز را تغییر می دهند. صاف ایستادن و بالا نگه داشتن چانه دقیقاً چنین رفتاری است
بالا نگه داشتن چانه دو تاثیر خیلی قوی دارد:
1. به دیگران نشان می دهد که اعتماد به نفس بالایی دارید و برای خودتان احترام زیادی قائلید. اما چطور یک بالا نگه داشتن ساده چانه چنین تصوری در اطرافیان و خود ما ایجاد می کند؟ داستان آن دراز است اما بیشتر به خاطر سمبل هایی است که ما بعنوان برخی انواع رفتار و شخصیت در ذهنمان داریم. نکته آخر این است که همه آنهایی که اعتماد به نفس بالایی دارند، چانه هایشان را بالا می گیرند و این هیچ استثنایی ندارد.
از طرف دیگر، پایین انداختن چانه همیشه نشانه بارز پایین بودن اعتماد به نفس است. و این ژست نه تنها به دیگران نشان می دهد که اعتماد به نفس پایینی دارید، به ذهن ناخودآگاه خودتان هم این پیام را می رساند و باعث می شود که اعتماد به نفس حتی پایینتر هم بیاید.
2. بالا نگه داشتن چانه باعث می شود احساس اعتماد به نفس بیشتری کنید. این یک مفهوم روانشناسی از مکتب رفتارگرایی است. این یک واقعیت شناخته شده روانشناسی است که برخی رفتارهای فیزیکی تولیدات شیمیایی درون مغز را تغییر می دهند. صاف ایستادن و بالا نگه داشتن چانه دقیقاً چنین رفتاری است و با چنین ژستی از درون احساس اعتماد به نفس بالاتری خواهید کرد.
تاثیر دوگانه این ژست آنرا به یکی از ساده ترین راه ها برای ایجاد اعتماد به نفس درونی و بیرونی تبدیل می کند. مشخص است که این دو تاثیر از همدیگر هم تغذیه می کنند و باعث می شود اعتماد به نفس شما بالا و بالاتر رود.
مهمترین چیزی که باید درمورد این ژست به یاد داشته باشید این است که هر روز آن را انجام دهید. تداوم کلید کار است. حتی وقتی تنها هستید اینکار را تمرین کنید.
و اما یک هشدار: دفعات اولی که با این ژست (یعنی صاف ایستادن و چانه را بالا گرفتن) در مجامع عمومی ظاهر می شوید ممکن است کمی احساس ناشی گری و خامی به شما دست دهد—انگار می خواهید خودتان را طوری وانمود کنید که نیستید. این مسئله باعث می شود که احتمالاً اعتماد به نفستان از زمان عادی هم پایینتر بیاید. اما نگران نباشید: این مسئله کاملاً متداول است و برای همه ما پیش می آید.
باید به راهتان ادامه دهید و بپذیرید که زمان می برد تا با این ژست جدیدتان خو بگیرید و باید درک کنید که ممکن است اول کار کمی برایتان سخت باشد. اما بدانید که این سختی و ناراحتی خیلی زود وقتی این ژست جدید برایتان شکل عادت درآمد برطرف می شود.
نکات بیشتر در رابطه با اعتماد به نفس
اعتماد به نفس پایین یکی از مخرب ترین عادات و قالب های فکری است که کسی می تواند داشته باشد. هرچقدر خودتان و توانایی هایتان را برای رسیدن به اهداف مختلف در زندگیتان پایینتر ببینید، متقاعد کردن دیگران برای خلاف آن سخت تر خواهد بود.
این ژست نه تنها به دیگران نشان می دهد که اعتماد به نفس پایینی دارید، به ذهن ناخودآگاه خودتان هم این پیام را می رساند و باعث می شود که اعتماد به نفس حتی پایینتر هم بیاید.
یکی از مهمترین و اصلی ترین ویژگی های یک فرد برای داشتن یک زندگی خوب و شاد این است که خود را بالا ببیند و به توانایی های خود برای رسیدن به بزرگترین دستاوردها ایمان داشته باشد. هرچقدر بیشتر بتوانید خودتان را فردی ببینید که مهارت ها و ویژگی های لازم برای رسیدن به آرزوها و اهداف زندگی خود را دارد، دیگران هم بیشتر شما را آنطور می بینند. و این می تواند فرصت های زیادی برای خودتان و آینده تان پیش رویتان قرار دهد.
در زیر به چند نکته برای کمک به بالا بردن اعتماد به نفستان اشاره می کنیم:
1. به زمان هایی در گذشته فکر کنید که به خیلی از اهدافتان رسیده بودید. احساسی که آنزمان داشتید را به یاد آورید و همان لذت و رضایت را دوباره تجربه کنید.
2. از منطقه امنتان بیرون بیایید. گاهی اوقات یک کمی که خودتان را هل بدهید باعث می شود آزادی بیشتری احساس کنید و این می تواند کمکتان کند که اعتماد به نفس بیشتری در قسمت هایی که قبلاً نداشتید به دست آورید.
3. خودتان را تحسین کنید. اکثر افراد به اندازه کافی از خودشان تعریف و تمجید نمی کنند. هرچقدر بیشتر خودتان اینکار را بکنید، دیگران هم بیشتر تحسینتان می کنند.
از این سه نکته استفاده کنید و اجازه بدهید که حس اعتماد به نفس بالاتری را تجربه کنید. بدانید که شایسته تحسین هستید، لایق آن اعتماد به نفسید و موقعیت های عالی همه جا منتظر شماست
دوشنبه 29/9/1389 - 20:14
تست های هوش و روان شناسی و سرگرمی
شناخت شخصیت افراد از روی رنگ چشم،
گزینه جدیدی است که در روابط انسانی بیتاثیر نبوده و چنانچه درست به
کار رود، مشکلات زیادی را حل خواهد کرد. مطلب زیر که توسط یکی از
انجمنهای اینترنتی عربی منتشر شده است، به بررسی انواع رنگ چشم و شخصیت
دارندگان آن میپردازد.
● رنگ چشم سبز
رنگ چشم سبز، نشان
دهنده آن است که صاحبان آن، شخصیتی قوی و ارادهای بالا دارند. در
تصمیمگیریها، خیلی محکم عمل میکنند و تا حدی خود رای و مغرور نیز
هستند. این افراد، اعتماد به نفس بالایی دارند و تا آخرین توان خود
به دیگران کمک میکنند.
رنگ چشم آبی
دارندگان چشمهای
آبی، دارای نگاهی عمیق هستند و شخصیتی حساس دارند. این افراد به
راحتی فکر و نظر خود را به دیگران تحمیل میکنند.
● رنگ چشم مشکی
صاحبان چشمان مشکی،
انسانهایی رویایی هستند که در فضای شاعرانهای زندگی میکنند و
همچنین بسیار دست و دل باز هستند. بسیار سعی میکنند با هر چه دارند
به دیگران کمک کنند. این افراد همچنین دارای خلق و خوی اجتماعی و
احساسات ظریف هستند.
● رنگ چشم قهوهای
چشم قهوهای، سمبل
مهربانی و محبت است و هر چه تیرهتر باشد مهر و محبت صاحبش بیشتر است.
چشم قهوهایها، بسیار خونسردند و هرچه را که میخواهند به راحتی تصاحب
میکنند.
● رنگ چشم خاکستری
صاحبان چشمهای
خاکستری، دو دسته هستند. یا از شخصیتی آرام برخوردارند و یا شخصیتی
عصبی و انقلابی دارند، ولی در مجموع انسانهایی سرسخت و سنگین دل
هستند.
● رنگ چشم عسلی
با وجود اینکه چشم
عسلیها، انسانهایی خوش قلب هستند ولی با دیگران صریح نیستند. این
افراد همیشه به دنبال دوست میگردند. چشم عسلیها معمولاً از کودکی
روی پای خود میایستند و دوست ندارند به دیگران تکیه کنند.
روزنامه اطلاعات/
دوشنبه 29/9/1389 - 20:13