• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 4549
تعداد نظرات : 278
زمان آخرین مطلب : 3199روز قبل
اهل بیت
زنان و مردان مومن
إِنَّ الْمُسلِمِینَ وَ الْمُسلِمَتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَتِ وَ الْقَنِتِینَ وَ الْقَنِتَتِ وَ الصدِقِینَ وَ الصدِقَتِ وَ الصبرِینَ وَ الصبرَتِ وَ الْخَشِعِینَ وَ الْخَشِعَتِ وَ الْمُتَصدِّقِینَ وَ الْمُتَصدِّقَتِ وَ الصئمِینَ وَ الصئمَتِ وَ الحَْفِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَفِظتِ وَ الذَّكرِینَ اللَّهَ كَثِیراً وَ الذَّكرَتِ أَعَدَّ اللَّهُ لهَُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْراً عظِیماً  (سوره احزاب ایه 35)خدا براى مردان مسلمان و زنان مسلمان و مردان مؤمن و زنان مؤمن و مردان اهل طاعت و زنان اهل طاعت و مردان راستگوى و زنان راستگوى و مردان شكیبا و زنان شكیبا و مردان خداى ترس و زنان خداى‏ترس و مردان صدقه‏دهنده و زنان صدقه‏دهنده و مردان روزه‏دار و زنان روزه‏دار و مردانى كه شرمگاه خود حفظ مى‏كنند و زنانى كه شرمگاه خود حفظ مى‏كنند و مردانى كه خدا را فراوان یاد مى‏كنند و زنانى كه خدا را فراوان یاد مى‏كنند، آمرزش و مزدى بزرگ آماده كرده است.
يکشنبه 22/8/1390 - 17:58
فلسفه و عرفان
مراقبه پروانه صفت چشم بر او دوخته بودموقتی كه خبردار شدم سوخته بودم مراقبه به معنی مواظبت و نگهبانی كردن از یكدیگر است .حكمای الهی را عقیده بر آن است ، همچنان كه حق مواظب و نگهبان انسان است ، انسان هم باید مواظب و نگهبان حق باشد .شیخ الكاملین محی الدین ابن عربی گوید :كن رقیبا علیه فی كل شأن ............................................... فهو سبحانه علیك رقیباو را در هر حال مراقب باش ، زیرا كه او تو را مراقب است .برهان اینكه می گویند حق مراقب توست بیان خدای تعالی است در قرآن مجید كه می فرماید : ان الله كان علیكم رقیبا (( همانا خدا مراقب شماست )).وكان الله علی كل شی رقیبا(( خدا بر هر چیزی مراقب است )). تعریف مراقبه مراقبه آن است كه ظاهر و باطن را از غیر حق حفظ كنی و به تمامیت متوجه او شوی . مشایخ صوفیه در تعریف مراقبه سخن بسیار گفته اند كه پاره ای از آن تعریف ها را نام می بریم . ابراهیم خواص می گوید : مراقبه خلوص باطن است با خدای تعالی در آشكار و نهان .مراقبه بیرون شدن نفس است از حول و قوه خود و انتظار لطف و رضای او داشتن و روی گردانیدن از غیر او . مراقبه حضور دل است با خدا و غیبت از ماسوا .مراقبه عبارت است از محافظت جوارح از ماسوای الله و توجه به حق .مراقبه عبارت است از مراعات سرّ به ملاحظه ی حق .شیخ روزبهان بقلی می فرماید : مراقبه تعرض روح است نفحات حق را ، و این اشاره به گفتار رسول خدا است كه فرموده : ان الربكم فی ایام دهركم نفحات فتعرضوالها . ( خدا را در ایام زندگانی شما نفحه هایی است ، خود را در معرض آن قرار دهید . )مولوی گوید : گفت پیغمبر كه نفحت های حق ...................................................................... اندرین ایام می آرد سبقگوش هش دارید این اوقات را ............................................................ در ربایید این چنین نفحات رانفحه ای آمد شما را دید و رفت  .......... هر كه را می خواست جان بخشید و رفتنفخه ی دیگر رسید آگاه باش .................................................. تا ازین هم وا نمانی خواجه تاش مراقبه بر دو گونه است : یك مراقبه حق درباره خلق ، دیگری مراقبه خلق درباره حق . انواع مراقبه حق درباره خلق 1- مراقبه عمومی خلقی : عالم اجسام و جواهر بقایی ندارد مگر اینكه اعراض در جواهر باشد ، و هر گاه عرضی كه بقا جوهر و وجودش منوط به آن است از بین برود در آن صورت آن جوهر نیز از بین می رود ، و از آنجا كه هر یك از اعراض سرانجام در زمانی از بین می رود ، پس خدا پیوسته مراقب اجسام و جواهر آسمانی و زمینی است ، تا در زمان نابود شدن عرضی ، مانند آن یا ضد آن عرض را خلق كند و بدین ترتیب وجود آن جواهر را از نابودی حفظ فرماید . و این است معنی كل یوم هو فی شأن (( هر روز او در كاری است )) .شیخ روزبهان فرماید : المراقبه احاطه الحق علی كل ذره من العرش الی الثری مباشره فیض جمیع الصفات .یعنی : مراقبه احاطه حق است بر هر ذره ای از عرض تا فرش كه مباشرت فیض همه صفات آنها با اوست . 2- مراقبه تكلیفی : مراقبه دیگر حق ، توجه خدا است به بندگان در اوامر و نواهی كه به آنان دستور داده و حدودی كه برای آنان توسط شرایع معین كرده است .3- مراقبه خاص : در این نوع مراقبه حق مراتب دوستان خود است كه برای او چه می كنند و آیه شریفه ی : ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم . ( خدا جان ها و مال ها ی مومنین را خریدار است ) متضمن این مراقه می باشد . مولوی می گوید : مشتری من خدایست او مرا ........................................... می كشد بالا كه الله اشتری این مراقبه خاص را جز حق كسی نمیداند كه :اولیائی تحت قبائی لایعرفهم غیری ، یعنی : دوستان من تحت خیمه های من اند و كسی آنها را نمی شناسد ، و دوستان خدا هم از این مراقبه راضی و خرسندند كه : الا ان اولیاء الله لاخوف علیهم و لاهو یحزنون . ( آگاه باش كه دوستان خدا را ترسی نیست و آنان اندوهگین نیستند) . انواع مراقبه خلق نسبت به حق اول مراقبه شرعی : این نوع مراقبه بر اثر توجه به بیان حق تعالی است كه می فرماید : الم یعلم بان الله یری ( آیا نمی داند كه خدا می بیند ) .در این نوع مراقبه انسان میداند كه بر آنچه می كند خدا بیناست ، پس مراقب است كه خدا مراقب اوست. پیرهرات در این مورد حكایتی دلنشین نقل می كند كه :این عمر به غلامی شبان بگذشت كه گوسفندان به چرا داشت . گفت : ای غلام از این گوسفندان یكی به من بفروش . غلام گفت : این نه آن من است . ابن عمر گفت : اگر جویند گو كه گرگ بخورد . غلام گفت : فاین الله ؟ ( پس خدا كجاست ؟ )ابن عمر را این سخن از وی خوش آمد ، رفت و آن غلام و گوسفندان را بخرید ، غلام را آزاد كرد و گوسفندان را به او داد .در این حال مراقب باید مراقب اندیشه و رفتار خود باشد.در مراقبت اندیشه ، باید مراقب بود كه اگر اندیشه ی حقانی است ادامه دهد و اگر نفسانی است از آن درگذرد . در مراقبت رفتار ، باید مراقب طاعت یا معصیت یا عمل مباح خود باشد .در طاعت ، مراقب باشد كه به اخلاص و با حضور دل انجام دهد .در معصیت ، مراقب باشد كه شرم كند و از آن بازگردد .در مباح ، مراقب باشد كه با ادب باشد و در نعمت خدای منعم را ببیند و بداند كه همیشه در حضرت او است . خواجه عبدالله انصاری این نوع مراقبه را مراقبه ی خدمت گوید و آن را مستلزم سه چیز می داند :تعظیم فرمان خدای ، علم بر سنت ، وقوف بر ریا . مولوی می گوید :  گر مراقب باشی و بیدا تو  ..................................... هر دمی بینی جزای كار توگر مراقب باشی و گیری رسن .......................... حاجتت ناید قیامت آمدنهین مراقب باش گر دل بایدت ............. كز پی هر فعل چیزی زایدتور ازین افزون تو را همت بود ................................... از مراقب كار بالاتر رود دوم مراقبه ایمانی : این نوع مراقبه نتیجه تسلیم بودن به حق است كه به مصداق آیه كریمه ی : سزیهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم ( به زودی آیات خود را در آفاق و انفس به آنان نشان خواهیم داد . )چنین انسانی آیات حق را در آفاق و انفس مشاهده می كند و مراقب آنها است و در عالم كسی را جز حق فاعل نمی بیند . مردی از ابن مبارك خواست كه او را وصیتی كند . گفت : مراقب خدای باش . مرد از تفسیر آن خواست . فرمود : همیشه در حالی باش كه گویی خدای را می بینی . این نوع مراقبه را پیر هرات مراقبت وقت گوید كه به سه چیز آن را توان یافت : به فنای شهوات ، صفای خاطرات ، غلبه ی مهر .سوم مراقبه حقی : این نوع مراقبه ویژه اولیای خداست كه در ظاهر و باطن و در خلوت و جلوت حق را می بینند و می گویند : ما رایت شیئا الا و رایت الله قبله ، ( ندیدم چیز را مگر اینكه خدا را پیش از آن دیدم ) .پیر هرات این مراقبه را مراقبه ی سرّ می گوید كه به سه چیز می توان یافت :به گم شدن از گیتی ، رها گشتن از خود ، پر گشتن از انس .در این نوع مراقبه كه آن را مراقبه صدیقان نیز گویند ، دل ایشان مستغرق حق بود و التفات به غیر ندارد ، و گاه در این استغراق چنان باشند كه اگر با آنان سخن گویی ، نشنوند و اگر پیش ایشان نشینی ، نبینند .عبدالله بن زید را گفتند : هیچ كس را می شناسی كه از خلق به حق مشغول باشد ؟ گفت : یكی را میشناسم كه اكنون درآید . عتبه الغلام در آمد . وی را گفتند : در راه كه را دیدی ؟ گفت : هیچ كس را ، و راه وی در بازار بود . برای اینكه مطلب بهتر روشن شود ، می گوییم صوفیان را دو نوع مراقبه است ، ظاهری و باطنی . 1- در مراقبه ظاهری ، جزء مراقب كل است . صوفی در این حال به هر چه می نگرد او را ( خدا را ) می بیند و هر چه می كند برای اوست و هر چه به او می رسد آن را از او می داند . 2- در مراقبه باطنی ، كل مراقب كل است . در این نوع مراقبه صوفی دریچه ی چشم جزئی بین خود را می بندد ، تا با دیده ی كل ، كل را مراقب شود ، یا با چشم او ، او را ببیند . در حقیقت در این حل او است كه مراقب اوست .مراقبه اصلی در تصوف ، همین مراقبه است كه ما اینك به شرح شرایط آن می پردازیم .
يکشنبه 22/8/1390 - 17:57
فلسفه و عرفان
شرایط محل مراقبه مكان مراقبه 1- باید خالی از اغیار باشد ، بدین معنی كه مراقبه بایستی در تنهایی و خلوت انجام شود . 2- بهتر است زمین سخت بوده و زیرش خالی نباشد ( طبقه ساختمان نباشد تا آمد و رفت دیگران باعث انصراف از حال مراقبه نشود . )3- بی سر و صدا و آرام باشد .4- پاكیزه و تمیز باشد . 5- باید نرم و راحت باشد تا توجه سالك را از حق معطوف به خود نسازد ( برای اینكار مشایخ صوفیه از پوست تخت استفاده می كرده اند و روی آن به مراقبه می نشسته اند ).6- آكنده به بویی نباشد كه شامه را متاثر سازد .  آداب مراقبه 1- صوفی در حال مراقبه باید با وضو باشد .2- لباس سبك و نرم ب تن كند و اگر دكمه ای بسته باشد ، باز كند و این برای آن است كه بدن كاملا در حال استراحت باشد .3- در حال مراقبه باید روی زمین بنشیند .4- بدنش باید بی حركت باشد .شبلی نزد نوری آمد ، وی را دی ساكن به مراقبه نشسته كه موی بر تن وی حركت نمی كرد . پرسید : این مراقبه بدین نیكویی از كه آموختی ؟ گفت : از گربه ای كه به سوراخ موشی دیدم و در انتظر موش ساكن تر از این بود .5- در حال مراقبه چشم ها باید بسته باشد . 6- در شروع مراقبه باید دریچه فكر و پندار را بست و جز خدا را فراموش كرد .7- در مراقبه باید متجه حق و ناظر نقش دل بود ( نیاز به تذكار شفاهی دارد ).8- صوفی در حال مراقبه باید كه از حول و قوه و قدرت خود بیرون آید تا به حدی كه فراموش كند این اوست كه مراقبه می كند . 9- در حال مراقبه امیال و آرزوها و پندارها در خاطر ظاهر می شوند و صوفی را از مسیر اصلی منحرف می سازند ، در این حال باید آنها را از بین برد .برای این كار دستورهایی چند مشایخ طریقت داده اند كه باید بطور شفاهی گفته شود .10- در حال مراقبه سالك باید رو به قبله بنشیند . درست است كه به منطوقه ی كریمه : فاینما تولوا فثم وجه الله ، همه سو ، سوی خداست ، در اینجا منظور آن است ، در ظاهر نیز متوجه ی كعبه ظاهر شود تا ظاهر موافق باطن آید .11- صوفی مبتدی باید در هر 24 ساعا لااقل 15 دقیقه در حال مراقبه بسر برد و اگر شب هنگام باشد بهتر از روز است . طریقه مراقبه نشستن طرز نشستن سه گونه است : 1- صوفی روی زانو می نشیند و سر و گردن را راست نگه می دارد ، دست راست را روی زانوی چپ می گذارد و دست چپ را روی مچ دست راست قرار می دهد و متوجه حق می شود . در این حال پاها به شكل ( لا ) عربی است و دست ها به شكل ( لا ) هر دو ب معنی نه ، كه صوفی بدین وسیله در شروع مراقبه نفی خود می كند .2- مانند اولین وظعیت با این تفاوت كه چهرازانو باید نشست و در نتیجه دستها و پاها هر دو به شكل ( لا ) است .3- صوفی روی زمین چهر زانو نشسته و بعد زانوها را در بغل میگیرد و دست ها را دور زانو حلقه می كند ، بطوری كه با دست چپ مچ دست راست را بگیرد و سرو گردن را متمایل به قلب می گرداند و به مراقبه می پردازد . ( در این حال نیز دست ها و پاها به شكل (( لا )) می باشد .  اگر به سبب بیماری جسمی از نشستن روی زمین معذور است می تواند روی صندلی راحتی نشسته و پاها را موازی قرار دهد ( به شكل لا ) و دست راست را روی ران چپ بگذارد و با دست چپ مچ ست راست را بگیرد . پاره ای از مشایخ برای اینكه در این حال به مراقبه می نسشتند و طول زمان مراقبه موجب خستگی پاهای آنان می شد ، رشته ای به دور زانوها می بستند كه زمان بیشتری به مراقبه بپردازند . در این حال اگر سر و گردن به علت طول زمان مراقبه خسته شود مجازند كه ابروی چپ را روی زانوی چپ بگذارند . این وضع را : سر به جیب مراقبت فرو بردن گویند . سعدی درباره اصطلاح مزبور بیان زیبایی دارد كه این است : یكی از صاحبدلان سر به جیب مراقبت فرو برده بود و در بحر مكاشف مستغرق شده ، آنگاه كه از آن حال باز آمد ، یكی از اصحاب به طریق انبساط گفت : از این بوستان كه بودی ما را چه تحفه كرامت كردی ؟ گفت : بخاطر داشتم كه چون به درخت كل رسم دامنی پر كنم هدیه اصحاب را، چون برسیدم بوی گلم چنان مست كرد كه دامنم از دست برفت .
يکشنبه 22/8/1390 - 17:56
فلسفه و عرفان
نتیجه مراقبه برای مبتدیان مراقبه برای صوفی مبتدی نوعی تمرین اراده و تسلط بر خود است كه با تمرین زیاد به حد نهایی می رسد و خاطر ناآرام او را مهار می سازد و دلش آرامش توام با انس به حق پیدا می كند. مسلما كسی كه بر خود مسلط نباشد مراقبه برای او دشوار است و به تدریج و در سایه توجه پیر طریقت و مدد او این مشكل حل می شود . نتیجه توفیق در مراقبه برای صوفیان مبتدی در درجه اول تقویت اراده و تسلط بر خود است و در ثانی رسیدن به وحدت توجه به حق . نتیجه مراقبه برای  صوفیان راه رفته یكی از اصول رسیدن به موت ارادی مراقبه است ، صوفی راه رفته پس از اینكه دلش از سكینه قلبیه آرامش یافتو به مقام طمأنینه رسید ، یعنی آرامش توام با انس به حق پیدا كرد ، در این حال صاحب نفس مطمئنه می شود و به ندای : یا ایتها النفس المطمئنه ، به مراقبه : ارجعی الا ربك راضیه مرضیه ، می پردازد .جناب شاه نعمت الله میفرماید : صوفی در این حال متوجه مواهب حق می شود ، از برای نفحات الطاف وجود مطلق ، اعراضش از غیر خدا باشد و استغراقش در بحر محبت چون ما باشد ، و مشتاق لقای : الاطال شوق الابرار الی لقائی بود ، و آشفته ی : وانی الیهم لاشد شوقا ، و جان و دلش ، نه آب و گلش ، روز و شب به حضرت او شتابد و روحش حیات ازو یابد . صوفی بر اثر این مراقبه به تدریج از دنیای من و تو بیگانه می شود و نه تنها احساس مراقبه را كه رنگ دوگانگی دارد فراموش می كند ، بلكه حق او را از او می میراند تا به خود زنده سازد
يکشنبه 22/8/1390 - 17:56
داستان و حکایت
داستان مسیح(علیه السلام) نام مادر مسیح، مریم دختر عمران بود. مادر مریم، وقتی او را حامله شد ، نذر كرد فرزند در شكم خود را، بعد از به دنیا آمدن خادم مسجد (محرر)  كند، و او در حالى این نذر را مى‏كرد كه مى‏پنداشت فرزندش پسر خواهد بود. ولى وقتى كه او به دنیا آمد و فهمید كه او دختر است، اندوهناك شد و حسرت خورد. نامش را "مریم"  یعنى خادمه نهاد. پدر مریم قبل از ولادت او از دنیا رفته بود، به ناچار خود او دخترش را در آغوش گرفته به مسجد آورد و او را به كاهنان مسجد كه یكى از آنان زكریا بود تحویل داد. كاهنان در باره كفالت مریم با هم مشاجره كردند و در آخر به این رضایت دادند كه در این باره قرعه بیندازند و چون قرعه انداختند زكریا برنده شد و او عهده‏دار سربرستی مریم گشت تا وقتى كه مریم به حد بلوغ رسید، در آن اوان، زكریا حجابى بین مریم و كاهنان برقرار نمود و مریم در داخل آن حجاب مشغول عبادت بود... مریم(علیها السلام) صدیقه و به عصمت خدا معصوم بود، طاهره بود، برگزیده شده ومحدث و مرتبط با ملائكه بود. مریم یكى از آیات خدا براى همه عالمیان بود. ملكى از ملائكه به او گفت كه خدا تو را برگزیده و تطهیر كرده... (1) بعد از آنكه مریم(علیها السلام)  به حد بلوغ رسید و در حجاب محراب قرار گرفت، خداى تعالى روح را (كه یكى از فرشتگان بزرگ خدا است) نزد او فرستاد و روح به شكل بشرى تمام عیار در برابر مریم مجسم شد و به او گفت كه فرستاده‏اى است از نزد معبودش، و پروردگار وى را فرستاده تا به اذن او پسرى به وى بدهد، پسرى بدون پدر، و او را بشارت داد به اینكه به زودى از پسرش معجزات عجیبى ظهور مى‏كند و خداوند به زودى او را با روح القدس تایید نموده، و به او كتاب و حكمت و تورات و انجیل مى‏آموزد و او را به عنوان رسولى به سوى‏ بنى اسرائیل می فرستد(2)...  عیسى(علیه السلام)  در اوان جوانی به رسالت به سوى بنى اسرائیل مبعوث گردید و مأمور شد تا ایشان را به سوى دین توحید بخواند، و بگوید كه من با معجزه‏اى از ناحیه پروردگارتان به سوی شما آمده‏ام . آن معجزه این است كه براى شما (و پیش رویتان) از گل چیزى به شكل مرغ مى‏سازم و سپس در آن مى‏دمم، به اذن خدا مرغ زنده‏اى مى‏شود . من كور مادرزاد و بیمار برصى غیر قابل علاج را شفا مى‏دهم و مردگان را به اذن خدا زنده مى‏كنم واز انچه مى‏خورید و ازآنچه در خانه‏هایتان ذخیره مى‏كنید به شما خبر مى‏دهم، در این براى شما آیتى است بر اینكه خدا رب من و رب شما است و باید او را بپرستید. (3) عیسى (علیه السلام) مردم را به شریعت جدید خود كه همان تصدیق شریعت موسى(علیه السلام)  است دعوت مى‏كرد، چیزى كه هست بعضى از احكام موسى(علیه السلام)  را نسخ نمود (4)و بارها می‏فرمود: من با حكمت به سوى شما فرستاده شده ام ، تاآنچه را مورد اختلاف شماست برایتان بیان كنم و نیز مى‏فرمود: اى بنى اسرائیل من فرستاده خدا به سوى شمایم، در حالى كه تورات را كه كتاب آسمانى قبل از من بوده تصدیق دارم و در حالى كه بشارت مى‏دهم به رسولى كه بعد از من مى‏آید و نامش "احمد" است. عیسى (علیه السلام) هم چنان بنى اسرائیل را به توحید خدا و شریعت جدید دعوت می كرد تا وقتى كه از ایمان آوردنشان مأیوس شد، و وقتى طغیان و عناد مردم را دید و استكبار كاهنان و احبار یهود از پذیرفتن دعوتش را مشاهده كرد، از میان عده كمى كه به وى ایمان آورده بودند چند نفر "حوارى" انتخاب كرد تا او را در راه خدا یارى كنند. از سوى دیگر یهود بر مسیح(علیه السلام) شورید و تصمیم گرفت او را به قتل برساند، ولى پروردگار او را از دست یهود نجات داد و به سوى خود بالا برد اما مسأله مسیح(علیه السلام) براى یهود مشتبه شد، بعضى خیال كردند كه او را كشته اند، بعضى دیگر پنداشتند كه او را به دار آویخته اند، ولی خداوند فرمود: نه آن بود و نه این، بلكه امر بر آنان مشتبه شد .(4)  و اینها  همه بخشی از آن چیزی است كه  قرآن كریم در داستان مسیح(علیه السلام) و مادرش مریم (علیها السلام) فرموده است. . .
يکشنبه 22/8/1390 - 17:54
آموزش و تحقيقات

 
فقط کافی است به آخرین دستاوردهای متخصصین مرکز ملی هدایت (ارتقاء) سلامت و رفتار شناسی توکیو توجه کنیم! آنها میگویند:    1.       هرگز سیگار نکشید و اگر میکشید ، نیمه آخر آن را هیچ وجه نکشید.   2.      در حمام هیچگاه مستقیما زیر دوش آب گرم نفس نکشید. کلر یک قاتل تدریجی است.   3.  هنگام شارژ موبایل ابتدا شارژر را به گوشی وصل کنید و سپس آن را به برق وصل کنید. بهتر است موبایل خاموش باشد.   4.       چای بیشتر از یک روز مانده را اصلا ننوشید.   5.  هنگام روشن کردن کولر اتومبیل خود ابتدا به مدت حداقل 5 دقیقه پنجره ها را باز بگذارید و در پمپ بنزینها کولر را خاموش نمایید.   6.  غذای خود را بیشتر از یکبار در مایکروفر گرم نکنید و بعد از آن درصورت عدم استفاده دور بریزید.   7.  با حیوانات خانگی تعامل مثبت داشته باشید. آنها ممکن است از خیلی از انسانها سالمتر و تمیزتر باشند. عوامل مشترک زیاد آنها با انسانها میتواند به شکل واکسن در بدن عمل کند.   8.  هنگام غذا بین هرلقمه حداقل 1 دقیقه فاصله بگذارید و دو ساعت قبل و بعد از غذا و هنگام آن نوشیدنی ننوشید.   9.  هنگام حرکت اتومبیل، پنجره ها را تماما باز نکنید تا هوا بصورت باد وارد مجاری تنفسی نگردد.   10. لوازم آرایشی را بیشتر از 5 ساعت برروی پوست خود باقی نگذارید. سلولهای پوستی نیاز به تعرق و تنفس دارند. درمنزل نیز تا حد امکان از لباسهای گشاد ، راحت و باز استفاده نمایید.   11. موهای خود را بیش از یکبار در شبانه روز شانه نکنید.مراقب ورود شوره سر (حتی بصورت نامرئی) به چشمها و مجرای تنفسی خود باشید.   12. هنگام دویدن و راه رفتن سر خود را بالا نگهدارید.هنگام نشستن و خوابیدن برعکس سر خود را پایین نگهدارید.   13. توجه بیش از حد به وزن، سودمند نیست. بدن انسان قادر است بصورت خودکار میزان ورودی، جذب و میزان دفع را تنظیم نماید و اشتهای طبیعی نیز متناسب با آن میباشد. هرچه قدر دوست دارید بخورید.  14. اگر نیاز مالی ندارید، لازم نیست روزی 8 ساعت کار کنید. بهترین تعداد ساعات کاری بین 5 الی 6 ساعت میباشد.  15. هرگز پشت مانیتور (های قدیمی) که روشن هستند قرار نگیرید. ضرر آنها از خیلی از دستگاههای عکسبرداری بیشتر است.  16. ورزش و تحرک در ابتدای صبح نه تنها سودمند نیست بلکه خطرناک نیز هست. سعی کنید آن را در حداقل 3 ساعت بعد از بیداری و یا عصر انجام دهید.  17. توجه بیش از حد به امور سیاسی، ورزشی و اقتصادی برای سلامت روان مضر بوده و در دراز مدت به علت عدم امکان تسلط بر کنترل آنها، باعث اختلالات روانی میگردد.  18. معجزه جواهر آلات برای خانمها را فراموش نکنید. حتی اگر صرفا به دیدن آنها باشد.  19. هیچگاه به پهلو نخوابید. سعی کنید در جهت عمود بر محور مغناطیسی زمین بخوابید.   اگر احساس میکنید دیگرانی که دوستشان دارید، شایسته 10% افزایش سن میباشند، چرا این ایمیل را برای آنها نیز نمیفرستید؟

 

يکشنبه 22/8/1390 - 17:54
بیماری ها
 

از سوی دیگر ضروری است رانندگی هم پیوسته بیش از 4 ساعت ادامه نیابد و در حین رانندگی از بالشتك‌هایی برای قرارگرفتن گودی كمر در زاویه 45 تا 60 درجه بهره گرفته شود و بازوها هم نباید در زمان رانندگی خم بشوند.


 كارمندانی كه ساعت‌های طولانی پشت میزشان در‌ وضعیتی می‌نشینند كه بدنشان به طور عمودی نسبت به صندلی قرار نمی‌گیرد و با كامپیوتر یك سره برای ساعت‌های طولانی كار می‌كنند یا كسانی كه عادت به ورزش ندارند و یكباره بشدت ورزش می‌كنند، دچار دردهای عضلانی و استخوانی آزاردهنده‌ای می‌شوند كه ناشی از واردشدن صدمه وكشش بیش از حد به عضلات است.

این افراد اغلب به یك نوع بیماری دچار می شوند كه «فیبرومیالژی» نام دارد. فیبرومیالژی ناشی از دردهای عضلانی استخوانی است كه در بین تمام گروه‌های سنی شایع است، اما اگر این بیماری كه‌‌از نظر ظاهری با دردهای روماتیسمی و آرتروز شباهت دارد، بدرستی تشخیص و كنترل نشود، دائمی شده و بدون شك روی فعالیت‌های روزمره تاثیر نامطلوبی برجای می‌گذارد و در كارهای عادی زندگی اختلال ایجاد می‌كند.

از ضربه تا نشستن‌های غلط

فیبرومیالژی یك مشكل عضلانی استخوانی است كه مهم‌ترین علائم آن دردهای عضلانی، خستگی و احساس درد و آسیب‌پذیری در نواحی مثل ستون فقرات، گردن، شانه‌ها و لگن است. این نقاط از بدن در طول روز آسیب می‌بینند، بویژه وقتی كه بیش از حد كشیده شوند. مثلا در موقع كار با رایانه‌ یا وقتی سر خود را زیاد به سمت پایین نگه می‌داریم این عارضه بروز می‌كند.

دكتر سیروس ملك‌پور، ارتوپد و عضو هیات علمی دانشگاه تهران در این‌باره می‌گوید: غیر از ضربه، عفونت‌های ویروسی و بیماری‌های زمینه‌ای می‌تواند موجب بروز این بیماری شایع عضلانی استخوانی شود. بعلاوه برخی از عوامل چون زایمان، عادت‌های غلط خوابیدن (مثلا مكرر روی شكم خوابیدن) و نشستن غلط به مدت طولانی به طوری كه پشت و كمر، حالت قوزكرده داشته و از حالت 90 درجه خارج شوند، می‌توانند موجب بروز علائم این عارضه بشوند. به بیان دیگر وقتی عضله یا رباطی در بدن طی یك دوره زمانی بشدت كشیده می‌شود، فیبرومیالژی بروز می‌كند. همچنین آسیب‌دیدگی شدید عضلانی می‌تواند عامل ابتلا به این عارضه باشد.

هنگام نشستن قوز نكنید

دكتر ملك‌پور به 2 دیدگاه در ارتباط با دلایل بروز فیبرومیالژی به‌دنبال نشستن در وضعیت‌های غلط اشاره كرده و می‌‌افزاید: از یك نظر، مهم‌ترین علت دردهای ناحیه كمری، اختلالات وضعیتی بدن و فشارهای ناشی از وضعیت غلط بدن هنگام نشستن به صورت قوزكرده یا بلندكردن اجسام سنگین، زیاد ایستادن و بلندكردن شیء به مدت طولانی است.

این وضعیت‌ها منجر به كشیدگی عضلات پشت می‌شوند، در این وضعیت‌های غلط،گودی كمر كاهش یافته و از حالت عادی كه زاویه آن 45 تا 60 درجه است، خارج می‌شود.

به بیان دیگر، عضلات پشتی ستون فقرات دچار كشش بیش از حد شده و گودی كمر افزایش می‌یابد كه باز هم دردهای ناحیه كمر به وجود می‌آیند. فراموش نكنید كه صندلی‌های مناسب، صندلی‌هایی هستند كه 3 گودی گردن، برجستگی پشت و گودی كمر را در یك راستا حفظ می‌كنند. با این حال روی مناسب‌ترین صندلی هم به طور مداوم نباید بیش از یك ساعت نشست و با چند دقیقه راه‌رفتن باید در میان نشستن‌های طولانی وقفه ایجاد كرد. از سوی دیگر ضروری است رانندگی هم پیوسته بیش از 4 ساعت ادامه نیابد و در حین رانندگی از بالشتك‌هایی برای قرارگرفتن گودی كمر در زاویه 45 تا 60 درجه بهره گرفته شود و بازوها هم نباید در زمان رانندگی خم بشوند.

شما مبتلا به آرتروز یا روماتیسم نیستید

در واقع فیبرومیالژی ناشی از كشش بیش از حد عضلات زمانی است كه عضلات تحت فشار خسته شده اند و لیگامان‌ها (تاندون‌ها كه استخوان‌ها را به هم متصل می‌كنند) جای آنها را می‌گیرند در نتیجه دردهای شدید عضلانی و استخوانی احساس می‌شوند. مشكل در خوابیدن، احساس خستگی حتی پس از خواب كامل شبانه، سردردهای مكرر، احساس بی‌حسی و كرختی در دست‌ها و پاها، خشكی و سفتی بدن، تنبلی و مشكل در بیدارشدن از خواب و حالت‌هایی مثل تحریك‌پذیری و افسردگی شدیداز نشانه های فیبرومیالژی است اما مهم‌ترین نشانه آن،بروز درد در نواحی مختلف بدن بویژه در بالای گردن، شانه‌ها و كمر است.

دكتر ملك‌پور تاكید می‌كند: زمانی كه شخص دچار پوكی استخوان است یا به نوعی در استخوان‌هایش مشكل دارد كه با رادیوگرافی یا آزمایش تراكم استخوان قابل تایید است، برایش تشخیص آرتروز می‌دهند در حالی كه عضلاتش، برخلاف بیماری فیبرومیالژی درگیر نیست. بیماری‌های روماتیسمی هم مربوط به مفاصل هستند و كمردردهای روماتیسمی منتهی به دیسك كمر شده و درد ناشی از آن اندام تحتانی بدن را نیز درگیر می‌كند. روماتیسم از طریق آزمایش خون قابل شناسایی و تایید است. در حالی كه فیبرومیالژی از طریق معاینات كلینیكی پزشك تشخیص داده شده و درمان می شود.

دردی قابل درمان

برای درمان فیبرومیالژی چندین راهكار وجود دارد كه برخی از آنها بسیار ساده هستند. بر این اساس برای برخی بیماران مصرف قرص‌های خوراكی شل‌كننده عضلات تجویز می‌شود. در شرایط حادتر انجام فیزیوتراپی به طور منظم توصیه می‌شود. گاهی اوقات هم این عارضه موجب بروز افسردگی شده و در نتیجه بیمار طبق تجویز پزشك باید داروی افسردگی مصرف كند. بی‌شك انجام ورزش‌های كششی برای بهبود خشكی و سفتی بدن در این بیماری موثر است. برای این منظور به جای استفاده از وسایل ورزشی، تمرینات كششی یوگا توصیه می‌شود. از اثرات شناكردن برای آرام‌سازی ذهن، انرژی‌دادن به بدن و بالاخره آرام‌كردن كل بدن نیز نباید غافل شد. حتی حمام آب گرم و ماساژ بدن با روغن‌های آرامبخش نیز می‌تواند احساس تنبلی پس از بیدارشدن از خواب را كه از نشانه‌های فیبرومیالژی است، از بین ببرد.

یك توصیه جدی هم به والدین ضروری به نظر می‌رسد و آن این‌كه برای جلوگیری از بروز كمردرد و آسیب به ستون فقرات در كودكان، سنگینی كوله‌پشتی آنها را بررسی كنند. چرا كه كوله‌پشتی‌هایی كه با كتاب و دیگر وسایل پر می‌شوند، می‌تواند منجر به آسیب به كمر و ستون فقرات كودكان شود. كوله‌پشتی كودكان نباید بیش از 15 درصد وزن كودك، سنگینی داشته باشد. برای دریافت مطالب مشابه اینجا را کلیک کنید
 __._,_.___ 

بیماری پشت میزنشینی

از سوی دیگر ضروری است رانندگی هم پیوسته بیش از 4 ساعت ادامه نیابد و در حین رانندگی از بالشتك‌هایی برای قرارگرفتن گودی كمر در زاویه 45 تا 60 درجه بهره گرفته شود و بازوها هم نباید در زمان رانندگی خم بشوند.
 كارمندانی كه ساعت‌های طولانی پشت میزشان در‌ وضعیتی می‌نشینند كه بدنشان به طور عمودی نسبت به صندلی قرار نمی‌گیرد و با كامپیوتر یك سره برای ساعت‌های طولانی كار می‌كنند یا كسانی كه عادت به ورزش ندارند و یكباره بشدت ورزش می‌كنند، دچار دردهای عضلانی و استخوانی آزاردهنده‌ای می‌شوند كه ناشی از واردشدن صدمه وكشش بیش از حد به عضلات است.

این افراد اغلب به یك نوع بیماری دچار می شوند كه «فیبرومیالژی» نام دارد. فیبرومیالژی ناشی از دردهای عضلانی استخوانی است كه در بین تمام گروه‌های سنی شایع است، اما اگر این بیماری كه‌‌از نظر ظاهری با دردهای روماتیسمی و آرتروز شباهت دارد، بدرستی تشخیص و كنترل نشود، دائمی شده و بدون شك روی فعالیت‌های روزمره تاثیر نامطلوبی برجای می‌گذارد و در كارهای عادی زندگی اختلال ایجاد می‌كند.

از ضربه تا نشستن‌های غلط

فیبرومیالژی یك مشكل عضلانی استخوانی است كه مهم‌ترین علائم آن دردهای عضلانی، خستگی و احساس درد و آسیب‌پذیری در نواحی مثل ستون فقرات، گردن، شانه‌ها و لگن است. این نقاط از بدن در طول روز آسیب می‌بینند، بویژه وقتی كه بیش از حد كشیده شوند. مثلا در موقع كار با رایانه‌ یا وقتی سر خود را زیاد به سمت پایین نگه می‌داریم این عارضه بروز می‌كند.

دكتر سیروس ملك‌پور، ارتوپد و عضو هیات علمی دانشگاه تهران در این‌باره می‌گوید: غیر از ضربه، عفونت‌های ویروسی و بیماری‌های زمینه‌ای می‌تواند موجب بروز این بیماری شایع عضلانی استخوانی شود. بعلاوه برخی از عوامل چون زایمان، عادت‌های غلط خوابیدن (مثلا مكرر روی شكم خوابیدن) و نشستن غلط به مدت طولانی به طوری كه پشت و كمر، حالت قوزكرده داشته و از حالت 90 درجه خارج شوند، می‌توانند موجب بروز علائم این عارضه بشوند. به بیان دیگر وقتی عضله یا رباطی در بدن طی یك دوره زمانی بشدت كشیده می‌شود، فیبرومیالژی بروز می‌كند. همچنین آسیب‌دیدگی شدید عضلانی می‌تواند عامل ابتلا به این عارضه باشد.

هنگام نشستن قوز نكنید

دكتر ملك‌پور به 2 دیدگاه در ارتباط با دلایل بروز فیبرومیالژی به‌دنبال نشستن در وضعیت‌های غلط اشاره كرده و می‌‌افزاید: از یك نظر، مهم‌ترین علت دردهای ناحیه كمری، اختلالات وضعیتی بدن و فشارهای ناشی از وضعیت غلط بدن هنگام نشستن به صورت قوزكرده یا بلندكردن اجسام سنگین، زیاد ایستادن و بلندكردن شیء به مدت طولانی است.

این وضعیت‌ها منجر به كشیدگی عضلات پشت می‌شوند، در این وضعیت‌های غلط،گودی كمر كاهش یافته و از حالت عادی كه زاویه آن 45 تا 60 درجه است، خارج می‌شود.

به بیان دیگر، عضلات پشتی ستون فقرات دچار كشش بیش از حد شده و گودی كمر افزایش می‌یابد كه باز هم دردهای ناحیه كمر به وجود می‌آیند. فراموش نكنید كه صندلی‌های مناسب، صندلی‌هایی هستند كه 3 گودی گردن، برجستگی پشت و گودی كمر را در یك راستا حفظ می‌كنند. با این حال روی مناسب‌ترین صندلی هم به طور مداوم نباید بیش از یك ساعت نشست و با چند دقیقه راه‌رفتن باید در میان نشستن‌های طولانی وقفه ایجاد كرد. از سوی دیگر ضروری است رانندگی هم پیوسته بیش از 4 ساعت ادامه نیابد و در حین رانندگی از بالشتك‌هایی برای قرارگرفتن گودی كمر در زاویه 45 تا 60 درجه بهره گرفته شود و بازوها هم نباید در زمان رانندگی خم بشوند.

شما مبتلا به آرتروز یا روماتیسم نیستید

در واقع فیبرومیالژی ناشی از كشش بیش از حد عضلات زمانی است كه عضلات تحت فشار خسته شده اند و لیگامان‌ها (تاندون‌ها كه استخوان‌ها را به هم متصل می‌كنند) جای آنها را می‌گیرند در نتیجه دردهای شدید عضلانی و استخوانی احساس می‌شوند. مشكل در خوابیدن، احساس خستگی حتی پس از خواب كامل شبانه، سردردهای مكرر، احساس بی‌حسی و كرختی در دست‌ها و پاها، خشكی و سفتی بدن، تنبلی و مشكل در بیدارشدن از خواب و حالت‌هایی مثل تحریك‌پذیری و افسردگی شدیداز نشانه های فیبرومیالژی است اما مهم‌ترین نشانه آن،بروز درد در نواحی مختلف بدن بویژه در بالای گردن، شانه‌ها و كمر است.

دكتر ملك‌پور تاكید می‌كند: زمانی كه شخص دچار پوكی استخوان است یا به نوعی در استخوان‌هایش مشكل دارد كه با رادیوگرافی یا آزمایش تراكم استخوان قابل تایید است، برایش تشخیص آرتروز می‌دهند در حالی كه عضلاتش، برخلاف بیماری فیبرومیالژی درگیر نیست. بیماری‌های روماتیسمی هم مربوط به مفاصل هستند و كمردردهای روماتیسمی منتهی به دیسك كمر شده و درد ناشی از آن اندام تحتانی بدن را نیز درگیر می‌كند. روماتیسم از طریق آزمایش خون قابل شناسایی و تایید است. در حالی كه فیبرومیالژی از طریق معاینات كلینیكی پزشك تشخیص داده شده و درمان می شود.

دردی قابل درمان

برای درمان فیبرومیالژی چندین راهكار وجود دارد كه برخی از آنها بسیار ساده هستند. بر این اساس برای برخی بیماران مصرف قرص‌های خوراكی شل‌كننده عضلات تجویز می‌شود. در شرایط حادتر انجام فیزیوتراپی به طور منظم توصیه می‌شود. گاهی اوقات هم این عارضه موجب بروز افسردگی شده و در نتیجه بیمار طبق تجویز پزشك باید داروی افسردگی مصرف كند. بی‌شك انجام ورزش‌های كششی برای بهبود خشكی و سفتی بدن در این بیماری موثر است. برای این منظور به جای استفاده از وسایل ورزشی، تمرینات كششی یوگا توصیه می‌شود. از اثرات شناكردن برای آرام‌سازی ذهن، انرژی‌دادن به بدن و بالاخره آرام‌كردن كل بدن نیز نباید غافل شد. حتی حمام آب گرم و ماساژ بدن با روغن‌های آرامبخش نیز می‌تواند احساس تنبلی پس از بیدارشدن از خواب را كه از نشانه‌های فیبرومیالژی است، از بین ببرد.

یك توصیه جدی هم به والدین ضروری به نظر می‌رسد و آن این‌كه برای جلوگیری از بروز كمردرد و آسیب به ستون فقرات در كودكان، سنگینی كوله‌پشتی آنها را بررسی كنند. چرا كه كوله‌پشتی‌هایی كه با كتاب و دیگر وسایل پر می‌شوند، می‌تواند منجر به آسیب به كمر و ستون فقرات كودكان شود. كوله‌پشتی كودكان نباید بیش از 15 درصد وزن كودك، سنگینی داشته باشد. برای دریافت مطالب مشابه اینجا را کلیک کنید
 __._,_.___

 

يکشنبه 22/8/1390 - 17:52
طنز و سرگرمی
اینم خیلی با حاله..! بخونیدش...ولی اول این شعر رو!سیاست گاوتموم وسعت دلو به نام تو سند زدم...غرور لعنتی میگفت بازی عشق رو بلدم...از تو گله نمیکنم ، از دست قلبم شاکیم...

چرا گذشتم از خودم، چرا غرق تاریکیم؟

سوسیالیسم : دو گاو دارید. یکی را نگه میدارید. دیگری را به همسایه خود می دهید.
کمونیسم : دو گاو دارید. دولت هر دوی انها را میگیرد تا شما و همسایه تان را در شیرش شریک کند.
فاشیسم : دو گاو دارید. شیر را به دولت میدهید. دولت ان را به شما میفروشد.
کاپیتالیسم : دو گاو دارید. هر دوی انها را میدوشید. شیرها را بر زمین میریزید تا قیمتها همچنان بالا بماند.
نازیسم : دو گاو دارید. دولت به سوی شما تیراندازی میکند و هر دو گاو را می گیرد.
انارشیسم :
دو گاو دارید. گاوها شما را میکشند و همدیگر را می دوشند.
سادیسم : دو گاو دارید. به هردوی انها تیراندازی میکنید و خودتان را در میان ظرف شیرها می اندازید.
اپارتاید : دو گاو دارید. شیر گاو سیاه را به گاو سفید میدهید ولی گاو سفید را نمی دوشید.
دولت مرفه : دو گاو دارید. انها را میدوشید بعد شیرشان را به خودشان میدهید تا بنو شند.
بوروکراسی : دو گاو دارید. برای تهیه شناسنامه انها هفده فرم را در سه نسخه پر میکید ولی وقت ندارید شیر انها را بدوشید.
سازمان ملل :
دو گاو دارید. فرانسه شما را از دوشیدن انها وتو میکند.امریکا و انگلیس گاوها را از شیر دادن به شما وتو میکنند.نیوزلند رای ممتنع می دهد.
ایده الیسم : دو گاو دارید. ازدواج میکنید. همسر شما انها را می دوشد.
رئالیسم : دو گاو دارید. ازدواج میکنید. اما هنوز خودتان انها را می دوشید.
متحجریسم : دو گاو دارید. زشت است شیر گاو ماده را بدوشید.
فمینیسم : دو گاو دارید. حق ندارید شیر گاو ماده را بدوشید.
پلورالیسم : دو گاو نر و ماده دارید. از هرکدام شیر بدوشید فرقی نمی کند.
لیبرالیسم : دو گاو دارید. انها را نمیدوشید چون ازادیشان محدود می شود.
دموکراسی مطلق : دو گاو دارید. از همسایه ها رای میگیرید که انها را بدوشید یا نه.
سکولاریسم : دو گاو دارید. پس به خدا نیازی نیست
يکشنبه 22/8/1390 - 17:51
داستان و حکایت
طنز کله‌پاچه
روزی مردی پسر کوچکش را به بازار فرستاد تا کله‌ی پخته‌ی گوسفند بخرد و به خانه بیاورد. کودک کله را خرید اما بوی خوش آن برای کودک گرسنه قابل تحمل نبود، پس به گوشه‌ای رفت و گوشت و مغز و چشم و زبان آن را خورد و بعد استخوان‌های آن را در نان پیچید و با خود به خانه آورد. وقتی پدر نان را گشود و با استخوان‌های سر گوسفند رو به رو شد به پسر گفت:  طنز کله‌پاچه
روزی مردی پسر کوچکش را به بازار فرستاد تا کله‌ی پخته‌ی گوسفند بخرد و به خانه بیاورد. کودک کله را خرید اما بوی خوش آن برای کودک گرسنه قابل تحمل نبود، پس به گوشه‌ای رفت و گوشت و مغز و چشم و زبان آن را خورد و بعد استخوان‌های آن را در نان پیچید و با خود به خانه آورد. وقتی پدر نان را گشود و با استخوان‌های سر گوسفند رو به رو شد به پسر گفت:
ـ چشم‌های او کجاست؟
کودک گفت: این گوسفند کور بوده است!
ـ زبان او کجاست؟
ـ این گوسفند لال بوده است!
ـ هرچه می‌گویی قبول، اما مغز او کجاست؟
ـ این گوسفند مغزش را در آموزش به گوسفندهای دیگر از دست داده است.
پدر در حالی که استخوان‌ها را دوباره در نان می‌پیچید به پسر گفت: برخیز،برخیز و به دکان کله‌پز برو، و بگو که من این کله را نمی‌خواهم. کودک گفت: او این کله را از من پس نخواهد گرفت، زیرا آن را با تمام عیب‌هایش به من فروخته است!!
 
 

يکشنبه 22/8/1390 - 17:50
شهدا و دفاع مقدس
یادی از سردار شهید محمود كاوهدهم شهریورماه سالروز شهادت سردار بزرگ سپاه اسلام، شهید محمود كاوه است.

 به این مناسبت مروری می کنیم بر زندگی، فعالیت‌ها و چگونگی شهادت شهید كاوه، به این امید که رهرو راهش باشم و یاریگر ما در روز جزا باشد.

تولد و كودكی

سال ‌١٣٤٠ هجری شمسی در مشهد مقدس متولد شد. پدرش كه از كسبه متعهد به شمار می‌آمد، در دوران ستمشاهی و اختناق، با علما و روحانیون مبارز، از جمله حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، شهید هاشمی‌نژاد و شهید كامیاب ارتباط داشت. وی كه برای تربیت فرزندش اهمیت زیادی قائل بود، محمود را همراه خود به مجالس و محافل مذهبی و نماز جماعت می‌برد و از این راه فرزندش را با مكتب اهل بیت (ع) و تعالیم انسان‌ساز اسلام آشنا می‌كرد.

كاوه دوران تحصیلات ابتدایی خود را در چنین شرایطی سپری كرد. از آنجا كه خواست پدرش به هنگام تولد محمود، این بود كه وی را در سلك صالحان و پیروان واقعی مكتب اسلام قرار دهد، با علاقه قلبی و مشورت پدر وارد حوزه علمیه شد و همزمان، تحصیلات دوران راهنمایی و دبیرستان را نیز ادامه داد.

با شروع جریانات انقلاب، او كه جوانی بانشاط، فعال و مذهبی بود با شركت در محافل مساجد جوادالائمه(ع) و امام حسن مجتبی(ع) كه در آن زمان از مراكز تجمع نیروهای مبارز بود، از هدایتها و تعالیم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بهره‌های فراوانی برد و ره‌توشه‌های همین تعالیم را با خود به محیط دبیرستان و میان دانش‌آموزان منتقل كرد. او در دبیرستان به عنوان محور مبارزه شناخته می‌شد. با علاقه وافر، به پخش اعلامیه‌های حضرت امام خمینی(ره) می‌پرداخت و فعالانه در راهپیمایی‌ها و درگیری‌های زمان انقلاب شركت داشت.
فعالیت‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی

با پیروزی انقلاب اسلامی، كاوه جزو اولین عناصر مؤمن و متعهدی بود كه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهر مقدس مشهد پیوست و پس از گذراندن یك دوره آموزش شش ماهه چریكی، به آموزش نظامی برادران سپاه و بسیج پرداخت. پس از آن برای حفاظت از بیت شریف حضرت امام خمینی(ره) در یك ماموریت شش ماهه به تهران عزیمت كرد و با شروع جنگ تحمیلی، به همراه تعدادی از نیروهای خراسان به جبهه‌های جنوب اعزام شد. مدتی بعد به علت نیاز شدیدی كه پادگان به مربی داشت او را برای آماده‌سازی و آموزش نیروها به مشهد فراخواندند.

كاوه در كردستان

علی‌رغم اینكه برای آموزش نیروها اهمیت بالایی قائل بود و مسوول مستقیم او زیاد تمایل نداشت وی را (كه از مربیان دلسوز و قوی محسوب می‌شد) به جبهه اعزام كند، اما روح پرتلاطم او به دنبال فرصتی بود تا رودرروی دشمن قرار گیرد و در صحنه‌های كارزار انقلاب و ارزش‌های آن عملاً دفاع كند. بنابراین در اولین فرصت با جلب رضایت فرمانده پادگان به دیار كردستان (كه در آن زمان توسط گروهك‌ها و عناصر ضدانقلاب دچار مشكلات و آشوب شده بود)، عزیمت كرد.

او كه به همراه تعدادی از برادران پاسدار جهت آزادسازی شهر بوكان وارد كردستان شده بود، به دلیل لیاقت‌ها و مهارت‌هایی كه داشت، در همان ابتدا به عنوان فرمانده یك گروه دوازده نفره انتخاب شد.

كاوه در این منطقه برای مبارزه با ضدانقلاب – كه از حمایت‌های خارجی برخوردار بود و با جنایاتی هولناك، توطئه شوم جدایی ان نقطه از میهن اسلامی را در ذهن می‌پروراند – شب و روز نداشت و به دلیل تلاش بسیار زیاد، جدیت و پشتكار، شجاعت و روحیه شجاعت‌طلبی كه داشت، در مدت كوتاهی به سمت فرماندهی عملیات سپاه سقز منصوب شد و در این زمان با ناباوری همگان همراه تعداد كمی نیرو، عملیات آزادسازی منطقه مرزی بسطام را با شهامت غیرقابل وصفی طرح‌ریزی و‌٤٥ كیلومتر جاده مرزی را طی یك مرحله و در عرض ‌٢٤ ساعت در قلب منطقه تحت نفوذ ضدانقلاب آزاد كرد.

ضدانقلاب كه با برخورداری از سلاح و امكانات و نیروی رزمی فراوان،عرصه را برای نیروهای نظامی و انتظامی تنگ كرده بود و جنایات فجیعی مرتكب می‌شد، با ورود جوانان دلیر و متعهدی چون كاوه به صحنه عملیات،به این نتیجه رسید كه ماندن در كردستان برایش سنگین تمام خواهد شد.

كاوه و همرزمانش با عملیات پی در پی، مزدوران استكبار را در منطقه منفعل و مستأصل كرده بودند تا جایی كه ضدانقلاب در اوج استیصال و درماندگی برای زنده یا مرده او جایزه تعیین كرده بود.

نقش كاوه در تیپ ویژه شهدا

به دنبال عملیات سرنوشت‌ساز نیروهای سپاهی در محورهای مختلف كردستان و همزمان با تشكیل تیپ ویژه شهدا (كه فرماندهی آن بر عهده شهید ناصر كاظمی بود) كاوه به عنوان فرمانده عملیات این تیپ انتخاب شد. پس از مدت كوتاهی از فعالیت او در این مسوولیت (كه با آزادسازی بسیاری از مناطق همراه بود) آوازه تیپ ویژه شهدا، آنچنان ضدانقلاب‌ها را متحیر ساخت كه به كلی روحیه خود را از دست دادند و در مقابل هر یوریش رزمندگان اسلام، فرار را بر قرار ترجیح می‌دادند و می‌دانستند كه مقاومت در مقابل این یگان جز خسارت و نابودی ثمری نخواهد داشت.

آزادسازی سد بوكان و جاده ‌٤٧ كیلومتری آن، آزادسازی جاده صائین‌دژ به تكاب، پاكسازی منطقه كیلر و اشتوزنگ ،آزادسازی محور استراتژیك پیرانشهر به سردشت كه به عنوان مركزیت و نقطه ثقل ضدانقلاب به شمار می‌آمد و منجر به انهدام مركز رادیوئی آنها و فتح ارتفاعات مهم مرزی منطقه «آلواتان» و آزادسازی زندان دوله‌تو و هلاكت بیش از ‌٧٥٠ نفر از ضدانقلاب شد،از جمله نبردهای تهاجمی بود كه توسط شهید كاوه و همرزمانش در تیپ ویژه شهدا طرح‌ریزی و به اجرا گذاشته شد. تعداد عملیاتی كه بوسیله كاوه علیه ضدانقلاب فرماندهی شد آن قدر زیاد است كه ذكر نام تمامی آنها در این مختصر میسر نیست.

او كه پس از شهادت سرداران رشید اسلام، شهید ناصر كاظمی ، شهید محسن گنجی زاده وشهید محمد بروجردی در خرداد‌١٣٦٢ رسما به فرماندهی تیپ منصوب شده بود، با تلاش همه جانبه برای آموزش،سازماندهی و آماده‌سازی نیروها از هیچ كوششی دریغ نمی‌ورزید.

بنا به صلاحدید فرماندهی سپاه در تاریخ ‌٢٩/٤/٦٢ تیپ ویژه شهدا مأموریت یافت تا در عملیات برون‌مرزی والفجر ‌٢ كه در منطقه حاج عمران انجام می‌گرفت، شركت كند. در این عملیات، كاوه با هدایت قوی رزمندگان، اهداف از پیش تعیین شده تیپ از جمله ارتفاعات ‌٢٥١٩ را با موفقیت به تصرف درآورد.

همزمان با عملیات والفجر ‌٤ ماموریت پاكسازی محور سردشت از لوث وجود ضدانقلاب (دموكرات‌ها و منافقین) به این تیپ واگذار شد. رزمندگان غیور و سلحشور نیز ضمن تسلط به ارتفاعات مرزی كوه سیر، قوری، تالشو روستای اسلام‌آباد، مركز رادیویی منافقین و مقر دموكرات‌ها را تصرف كردند.

تیپ ویژه شهدا سال ‌٦٣ در عملیات بدر همراه با سایر یگانهای سپاه، با دشمن تا دندان مسلح جنگید و در تاریخ ‌٢٣/٤/٦٤ در عملیات قادر (همراه با یگانهایی از ارتش جمهوری اسلامی) در جبهه شمالی سیدكان عراق باعث بر هم زدن آرایش نظامی دشمن شد. همچنین در عملیات پشتیبانی والفجر ‌٩ كه در منطقه چوارته عراق انجام گرفت، در انهدام قوای دشمن و تصرف بخشی از خاك آنان نقش مؤثر داشت كه هر كدام نشانی از دلاوری‌ها و حماسه‌آفرینی كاوه و یارانش را در خود ثبت كرده است.

ویژگیهای اخلاقی

صفات ارزنده و ویژگی‌های ایمانی محمود كاوه باعث شد كه خود را وقف انقلاب كند و با اهمیتی كه كردستان برای وی داشت خود را فرزند كردستان معرفی می‌كرد. روحیه والا و انسان‌دوستی او به قدری در اطرافیان اثر می‌گذاشت كه با وجود تبلیغات سوء دشمنان و ایجاد جو مسموم علیه آن، كاوه و یگان تحت امرش، هنگامی كه به درجه رفیع شهادت نائل شد،مردم مهاباد با پای برهنه زیر پیكر پاك و مطهر سردار بزرگ خود بر سر و سینه می‌زدند و اشك می‌ریختند و ضدانقلاب را نفرین می‌كردند.

او با الهام از سخن خداوند كه در وصف مومنان بیان شده است: «اَشِدّاءُ عَلَی الكُفّار رُحَماء بَینَهم»، در قلب مردم و نیروها جای گرفته بود و هیچ انگیزه‌ای جز خدمت به انقلاب و احیای ارزشهای الهی نداشت.
 كاوه در عین حال كه تمام اوقاتش را برای مبارزه به كار می‌بست، از پرداختن به تكالیف دینی و انجام مستحبات نیز غافل نبود. او از مروجین قرآن كریم بود و با عشق خالصانه به اسلام و مكتب، آیات جهاد را تلاوت می‌كرد و در صحنه جنگ و مقاتله با دشمنان، آن را در عمل تفسیر می‌كرد.

روحیه اطاعت‌پذیری و ولایتی، هوش سرشار و چابكی در عملیات، مسلح بودن به سلاح تقوا و اخلاق حسنه، شجاعت و بی‌باكی، ساده زیستی و صمیمیت با نیروها از جمله ویژگی‌های شخصیتی محمود كاوه است.

با وجودی كه در مقابل ضدانقلاب سازش‌ناپذیر، جسور و با شهامت بود، اما در داخل تیپ با نیروهای تحت امر خود برخوردی بسیار متواضعانه و باصفا و صمیمی داشت و همین تواضع او سبب شده بود كه محبوبیت خاصی در بین نیروها داشته باشد. كاوه در قلب نیروهای بسیجی و سپاهی جای داشت. او مصداق بارز تلفیق محبت و قاطعیت در امر فرماندهی نظامی بود.

روزی یكی از نزدیكان وی به منطقه آمده بود. یكی از برادران تقاضا كرد كه كار مناسبی به او محول كند، كاوه پاسخ داد: همه بسیجی‌ها فامیل من هستند.

در بعد آمادگی جسمانی، هیچ‌گاه از ورزش غافل نبود و با تشویق نیروها و حضور در مسابقات ورزشی، آمادگی رزمی نیروها را بالا می‌برد. همواره برای تشویق بچه‌ها می‌گفت: موفقیت من در كوههای بلند كردستان مدیون ورزش است. او چریكی زبده بود كه در عمل و جنگ چریك شده بود نه با درسهای تئوری.

كاوه همیشه راهگشای عملیات بود، هرجا كه كار گره می‌خورد او رهگشا بود و هر كجا كه از عزم و اراده رزمندگان كاسته می‌شد، اراده پولادین او به همه آن عزیزان، روحیه‌ای تازه می‌بخشید. او برای اینكه بتواند عملیات را بهتر هدایت كند با سلاح پیشاپیش رزمندگان حركت می‌كرد.

با اینكه بارها در صحنه‌های عملیاتی مجروح شده بود، ولی همیشه قبل از بهبودی، به منطقه باز می‌گشت و در برخی از مواقع نیز نیروها او را با سر و بدن باندپیچی شده می‌دیدند كه در میانشان حاضر می‌شد و آماده پذیرش ماموریت و اجرای عملیات بود.

سرتیپ شهید حسن آبشناسان– فرمانده لشكر ‌٢٣ نوهد – می‌گوید: اگر در دنیا یك چریك پاكباخته و دل باخته به اسلام و حضرت امام(ره) وجود داشته باشد، محمود كاوه است و هر رزمنده‌ای كه بخواهد خوب پخته و آبدیده شود باید با تیپ ویژه شهدا پیش برود.

او دارای فضایل روحی و اخلاقی ویژه‌ای بود و انجام كار خالصانه و بی‌ریا را سرلوحه زندگی خود قرار داده بود. عموماً كم سخن می‌گفت و بیشتر عمل می‌كرد و همواره سعی می‌كرد وحدت ارتش و سپاه حفظ شود و ارتشیان نیز او را از خود می‌دانستند.

نحوه شهادت

دهم شهریور ماه ‌١٣٦٥، روزی است كه روح این سردار شجاع اسلام و سرباز وارسته حضرت بقیه‌الله الاعظم(عج) در عملیات كربلای ‌٢ بر بلندای قله ‌٢٥١٩ حاج عمران به پرواز درآمد، دل صخره و كوه، یاد و خاطره شجاعت او را در خود ثبت كرد. آن روز، كاوه مزد جهاد را كه شهات بود، دریافت كرد و به بارگاه عزالهی فراخوانده شد.

ویژگی‌های درخشنده او در تمام مدت خدمتش و در تصدی مسئولیت‌های مختلف درسی است بس بزرگ برای همه سربازان اسلام و پاسداران انقلاب اسلامی، تا با به كارگیری آنها و آراسته شدن به آن سجایای اخلاقی، نمونه‌هایی از لشكریان مخلص حضرت بقیةالله العظم(عج) باشند و خود را برای دفاع از حریم اسلام و ارزشهای متعالی آن، همواره مهیا و آماده سازند.

حركت فرمانده تیپ ‌١٥٥ شهدا به سوی شهادت

طاقت و شدت دشواری كه نیروهای عمل كننده خواه ناخواه با آن مواجه بودند و سبب شده بود پیروزی را نیز دور از دسترس ببینند، تیپ ویژه ‌١٥٥ شهدا، به خصوص فرمانده آن ، مؤمنانه و شجاعانه در عرصه درگیری وارد شدند. شهید امیری مقدم، راوی مركز مطالعات و تحقیقات جنگ در این تیپ، در گزارش خودش از عملیات كربلای ‌٢، درباره حركت نیروها برای ادامه عملیات و سرانجام آن، چنین روایت كرده است: «تغییرات انجام شده در طرح مانور و عدم موفقیت كامل تیپ ویژه ‌١٥٥ شهدا در عملیات شب گذشته، موجب تردید در مسئولان، خصوصاً فرماندهان این تیپ شده بود. این تردید اگرچه در خود فرمانده تیپ (برادر محمود كاوه) نیز وجود داشت ولی وی با توجه به حساسیت زمان و مصلحت كل عملیات، این تردید را بروز نمی‌داد و به همین دلیل تصمیم گرفت برای زدودن تردیدها و تقویت روحیه عملیاتی در افراد تیپ،به همراه نیروهای عمل كننده در منطقه درگیری حاضر شود. وقتی كه مسوولان تیپ از این تصمیم آگاه شدند درصدد برآمدند كه وی را از این عمل باز دارند. فرمانده یكی از گردان‌ها (برادر صلاحی) برای منصرف كردن وی می‌گوید: «شما این كار را نكنید، آتش دشمن زیاد است، مسیر، بدمسیری است، خدای نكرده طوری می‌شود. «فرماندهی در جواب می‌گوید: «خب، اگر این طور است، ما هم شهید می‌شویم. اگر كار مثل شب گذشته بشود، ما هم حاضریم امشب شهید شویم.» به همان اندازه كه خود وی در رفتن به خط درگیری مصمم بود، سایر مسوولان تیپ مخالف بودند.

راوی تیپ ویژه‌١٥٥شهدا می‌گوید: «به هنگام اعزام گردان‌ها برای انجام ماموریت،ابتدا گردان امام حسین (ع)، سپس گردان امام سجاد (ع) در حالی كه فرماندهی تیپ ( محمود كاوه ) پیشاپیش آنها قرار داشت، حركت خود را برای تصرف ارتفاع ‌٢٥١٩ آغازكردند. طبق طرح مانور قرار بود گردان امام حسین (ع) پایگاه‌های ‌١ و‌٢ و گردان امام سجاد (ع) پایگاه‌های ‌٣و‌٤ را تصرف كنند. حساسیت دشمن نیز نسبت به شب اول كمتر شده بود و احتمال جدی نمی‌داد در این محور مجددا عملیات شود، از این رو اجرای آتش و پرتاب منور آنها نیز اندكی كاهش یافته بود.

به هر ترتیب حدود ساعت یك بامداد كه نیروهای پیاده پس از پیمودن مسافت فاصله خط خودی تا دشمن به زیر اهداف مورد نظر رسیدند تا با هماهنگی آتش خودی درگیری را شروع كنند در همین حین گلوله خمپاره كنار برادر كاوه به زمین اصابت كرد و او در جا شهید شد.»

راوی‌ قرارگاه‌ حمزه‌ ـ(‌ع) (اسدالله‌ احمدی‌) به ‌ نقل‌ از فرمانده‌ لشكر ‌٥ نصر (محمدباقر قالیباف‌) نوشته ‌است‌: «در مراسم‌ تشییع‌ جنازه‌ شهید محمود كاوه‌، پدر وی‌ درخواست‌ حجت‌الاسلام‌ طبسی‌ تولیت‌ آستان‌ قدس‌رضوی‌ را مبنی ‌بر این ‌ كه‌ پیكر شهید محمود كاوه‌ در حرم‌ مطهر حضرت‌ رضا(ع‌) و یا در یكی‌ از حجره‌های ‌ مخصوص‌ حرم‌ دفن‌ شود نپذیرفت‌ و گفت‌:«پسرم ‌ از ابتدا با بسیجی‌ها بوده‌ و بهتر است‌ در كنار آنها دفن‌ شود.»

 گوشه‌ای از وصیتنامه شهید

دشمن باید بداند و این تجربه را كسب كرده باشد كه هر توطئه‌ای را كه علیه انقلاب طرح‌ریزی كند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد كرد. آینده جنگ هم كاملاً روشن است كه پیروزی نصیب رزمندگان اسلام خواهد شد و هیچگاه ما نخواهیم گذاشت كه خون شهیدانمان هدر رود.

+ نوشته شده در  جمعه یازدهم شهریور 1390ساعت 0:19  توسط ذاکر  |  نظر بدهید شهید علمدار شهیدی که خود را مجازات می کردجانباز شهید سید مجتبی علمدار در تاریخ 11 بهمن ماه 1345 هنگام اذان صبح در یک خانواده متدین و مذهبی در شهرستان ساری به دنیا آمد.

به گزارش «تابناک»، سیّد، فرمانده گروهان سلمان از گردان مسلم بود. او در تاریخ 17 تیر ماه 1366 ملبس به لباس مقدس سپاه اسلام شد و پس از عملیات کربلای 5 ضمن حضور در بیشتر عملیات ها چند بار مجروح شد و پس از پایان جنگ نیز، در واحد طرح و عملیات لشکر 25 کربلای ساری مشغول به خدمت شد.
سید مجتبی كه مداح اهل بیت (ع) هم بود در تاریخ 11 بهمن 1375 ـ سالروز تولدش ـ در اثر جراحات شیمیایی به سوی معبود خود شتافت.

سید مجتبی در یکی از دست نوشته هایش آورده است:

«ما اگر عاشق جبهه بودیم، به خاطر صفای بچه هایی بود که لذت های مادی را فراموش کردند و اکنون ما نیز چون شماییم. وقتی در خون خویش غلتیدیم و چشم از دنیا بستیم، فکر می کردیم که دیگر همه چیز تمام شد اما این گونه نشد. دردهای شما در فراق ما، دل ما را بیشتر آتش می زند. درست است که ما به هر چه می کنید، آگاهیم؛ اما این بلای بزرگی بود که ای کاش نصیب ما نمی شد. وقتی شما از این و آن طعنه می خورید و لاجرم به گوشه اتاق پناه می برید و با عکس های ما سخن می گویید و اشک می ریزید، به خدا قسم این جا کربلا می شود و برای هر یک از غم های دلتان این جا تمام شهیدان زار می زنند».

مزار شهید بزرگوار سید مجتبی علمدار
شهید سید مجتبی علمدار برای نزدیکی به خدا با خود عهدهایی بسته بود. در این روزها و شب های مبارک ماه رحمت و برکت ـ رجب ـ که بهانه های خوبی داریم تا به خدا نزدیکتر شویم، نگاهی داریم به آن عهدها که باید آنها را قوانین شهید علمدار بنامیم و چه خوب است که الگوی راهمان باشند:
قانون نخست

خداوندا! اعتراف می کنم به این که قرآن را نشناختم و به آن عمل نکردم. حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم،  اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیل نتوانستم این دده آیه را بخوانم روز بعد باید حتما یک جزء کامل بخوانم.

قانون  دوم

پروردگارا اعتراف می کنم از این که نمازم را به معنا نخواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم. اگر به هر دلیل نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یک ۲۴ ساعت را بخوانم.

قانون سوم

خدایا! اعتراف می کنم از این که مرگ را فراموش و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشد. حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرب بخوانم. اگر به هر دلیل نتوانستم روز بعد باید بیست ریال صدقه و هشت رکعت نماز قضا به جا بیاورم.

قانون چهارم

خدایا! اعتراف می کنم از این که شب با یاد تو نخوابیدم و بهر نماز شب هم بیدار نشدم حداقل در هر هفته باید دو شب نماز شب بخوانم و بهتر است شب پنجشنبه و جمعه باشد. اگر به هر دلیل نتوانستم شبی را به جا بیاورم، باید به جای هر شب پنجاه ریال صدقه و یازده رکعت نماز به جا بیاورم.

قانون پنجم

خدایا! اعتراف می کنم به اینکه (خدا می بیند) را در همه کارهایم دخالت ندادم و برای عزیز کردن خود کار کردم.حداقل در هر هفته باید دو صبح زیارت عاشورا و صبح های جمعه سوره الرحمن را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم زیارت عاشورا را بخوانم، باید هفته بعد ۴ صبح زیارت عاشورا و یک جز قران بخوانم و اگر صبح جمعه ای نتوانستم سوره الرحمن بخوانم، باید قضای آن را در اولین فرصت به اضافه دو حزب قران بخوانم.

قانون ششم

حداقل باید در آخرین رکوع و در کلیه سجده های نمازهای واجب صلوات بفرستم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را انجام دهم باید به ازای هر صلوات ده ریال صدقه بدهم و صد صلوات بفرستم.

قانون هفتم


حداقل باید در هر بیست و چهار ساعت هفتاد بار استغفار کنم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را انجام دهم در بیست و چهار ساعت بعدی باید سیصد بار استغفار کنم و باز هم سیصد به ششصد تبدیل می شود.

قانون هشتم

هر کجا که نماز را تمام می خوانم، باید دو روز روزه بگیرم. بهتر است که دوشنبه و پنجشنبه باشد. اگر به هر دلیل نتوانستم این عمل را انجام دهم، در هفته بعد باید به جای دو روز، سه روز و به ازای هر روز، صد ریال صدقه بپردازم.

قانون نهم

در هر روز باید پنج مسأله از احکام حضرت امام (ره) را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را انجام دهم روز بعد باید پانزده مسأله را بخوانم.

قانون دهم

در هر بیست و چهار ساعت، باید پنج بار تسبیحات حضرت زهرا (س) برای نمازهای یومیه و دو بار هم برای نماز قضا بگویم. اگر به هر دلیل نتوانستم این فریضه الهی را انجام دهم، باید به ازای هر یک بار، سه بار این عمل را تکرار کنم.

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و سوم خرداد 1390ساعت 13:55  توسط ذاکر  |  نظر بدهید وقتی كه شهر نورانی می‌شود روایتی از اجلاسیه شهدای استان فارس وای كه چقدر تشنه‌ام، سال‌هاست كه تشنه‌ام، تشنه آن جرعه آب مانده بر قمقمه همرزمم كه گلویش، لب تشنه،‌به تیر خصم شكافت، تشنه‌ام به شب‌های كمیل و نوای امن یجیب...، زمزمه‌های عاشق‌ترین مردان عالم آن هنگام كه از گناه ناكرده استغفار می‌كردند و بر درگاه پروردگار شهادت را التماس. چه گلبارانی است در این شهر، به هر سو رو می‌گردانی، یارانی را می‌بینی كه رفتند، سهم تو زمین بود و سهم آنان آسمان. سهم تو ماندن بود و حسرت.
سهم آنان رفتن و خدایی شدن، سهم تو سراب بود و سهم آنان آب زمزم كوثر، تو به سراب دل‌
هفته گذشته کنگره سرداران و بیش از 14 هزار شهید استان فارس در شیراز برگزار شد. آنچه می‌خوانید گزارش گونه‌ای از این همایش است. آسمان شیراز آبی‌تر و بلندتر از هر زمانی دیگر برخود می‌بالد كه میزبان مهمانانی از جنس نور و آفتاب است، شیراز این‌روزها به‌راستی شهر گل است و دهه‌ای خاطره‌انگیز و ملكوتی را تجربه می‌كند. چشم كه باز كنی، در هر طرف خورشیدی می‌بینی كه طعنه به آفتاب می‌زند در آسمان شهر ولایی شیراز، در شهری كه پیرامون حریم امن یكی از ملكوتی‌ترین انسان‌های عالم بر پهنه دشتی در میانه كوهسار زاگرس، بر خاك نقش بسته. در هر كوی و برزن عطر شهادت است كه استشمام می‌شود، مشام را عطرآگین كرده و روح را پر می‌كند از معنا و جلوه‌ای دیگر برابر دیدگانت بر پرده هستی نقش می‌بندد،جلوه‌ای كه یادآور روزها و سال‌های حماسه و ایثار و شهادت است، روزگاری كه مردان، رمز جاودانگی را فریاد زدند و جاودانه شدند. این‌روزها دل آنهایی كه روزهای بی‌شماری در وانفسای روزگار سرگردان در میان زمینیان اسیر و گرفتار بودند و چراغ به‌دست پی یاران ملكوتی‌شان به هر كجا چشم می‌دوانیدند،چه تپیدنی دارد،نوای عشق و مستی به‌گوش می‌رسد از نهان‌خانه دل‌هایشان كه در این سال‌ها خانه ناگفته‌ها بود. می‌شنوی صدای عرشیان كه فرشته‌های عرش همراهی‌شان می‌كنند و فضا را پر كرده‌اند از شمیم یار، ملكوتیانی كه تاب خاك نیاوردند و رفتند. این روزها با هر نفس، وجودت پر می‌شود از هوایی روحانی،عطری مست و مسخ‌كننده، شمیمی كه بوی خاك خاكریزهای جنوب غرب می‌دهد، بوی دشت‌های خوزستان و كوهسارهای غرب. بوی خلوص و خلوت و عشق، بوی ایثار و شهادت، بوی مردی و مردانگی، و می‌شنوی صدایی كه همنوا در همه‌جای شهر پژواك می‌كند و می‌بینی كاروانیانی كه چه خوب عشق و به پای عشق جان دادن را معنا كردند. بی‌اختیار می‌شوی و در میان صندوقچه، چفیه و پیشانی بندت را جست‌و جو می‌كنی و نشانی تربت شهیدان را از بوی یادگاری‌های آن دوران می‌جویی!! چقدر تشنه بودی و نمی‌دانستی چه ولعی دارد جانت برای چشیدن طعم تشنگی‌های گرم خوزستان. چقدر دلت هوای نوای دعای فرج را دارد كه در سحرگاه جبهه‌ها، در گوش‌ات، نرم و ظریف، عشق به معشوق را نجوا كند. چه دلتنگی برای شب‌های جمعه و صدای دعای كمیل و استغاثه پاك‌ترین مردان خدا كه زمین را اسارت گاهی بیش نمی‌دیدند و در بند خاك، ماندنشان نبود. این روزها دلت هوای دوركعت عشق دارد، دلت هوای سجده بر خاك غریبانه جنوب كه یادآور خاك كربلا بود و هرگاه به آن نظر می‌كردی، اباعبدالله الحسین (ع) در نگاهت متجلی می‌شد با آن لب‌های تشنه و تو سوختی در انتظار طلبیده شدن. تو طالب نبودی یا نیازت به درگاه احدیت مقبول نیفتاد كه یاران رفتند و تو ماندی این زمین و همه وانفساهایی كه از آن هراس داشتی. این روزها آفتاب مهمان دارد و از هر سو نور است كه بر شیراز می‌تابد،شهر نورانی‌تر شده، روحانی‌تر، حال و هوای جبهه در سرت غوغا می‌كند،مدام حال رفتن داری، دوباره سرت پرشده از شیدایی و مستی،باز هوای یار داری و شوق دیدار. این روزها دوباره به ‌یادت آمده آنگونه كه باید عاشق نبودی، آنگونه كه باید بندگی نكردی،اگرنه تو ماندنی نمی‌شدی و حسرت رفتن را به‌دل نمی‌گرفتی! شیراز این روزها به‌راستی پر از معرفت است،میزبان شهدایی كه دینشان بر دوش‌های مردمانش سنگینی می‌كند،اگرچه ندانند. كو چفیه‌ام تا گونه‌های خیس از اشكم را دلداری دهد، كو چفیه‌ام تا عرق شرمندگی را بزداید از پیشانی‌ام، كو چفیه‌ام تا سجاده نمازم باشد و عبای دوشم در هنگامه برپا كردن نماز، كو چفیه‌ام كه هنوز هم هر وقت دلم می‌گیرد، با آن درد دل می‌كنم تا سبك شوم. وای، بر پیشانی‌ام جای پیشانی‌بند یا فاطمه زهرا(س)، خالی است، سال‌هاست كه حسرت نشستن نام حسین (ع) و فاطمه (س) بر پیشانی‌ام دلم را سوزانده. سال‌هاست حسرت خاكی شدن، بی‌پر شدن، در بند زمین گرفتار ماندن، دلم را می‌سوزاند و جز اشك همنوایی ندارم. امروز چه گلبارانی است در این شهر، به هر سو رو می‌گردانی، یارانی را می‌بینی كه رفتند، سهم تو زمین بود و سهم آنان آسمان. سهم تو ماندن بود و حسرت. سهم آنان رفتن و خدایی شدن، سهم تو سراب بود و سهم آنان آب زمزم كوثر، تو به سراب دل‌خوش داشتی و خاكی بودی و آنان خود معنای آب. وای كه چقدر تشنه‌ام، سال‌هاست كه تشنه‌ام، تشنه آن جرعه آب مانده بر قمقمه همرزمم كه گلویش، لب تشنه،‌به تیر خصم شكافت، تشنه‌ام به شب‌های كمیل و نوای امن یجیب...، زمزمه‌های عاشق‌ترین مردان عالم آن هنگام كه از گناه ناكرده استغفار می‌كردند و بر درگاه پروردگار شهادت را التماس. این روزها هر كوی و برزنی كه سر بزنی، خیال رفتن دوباره به‌سرت می‌زند، نیاز به استغاثه به دلت رجوع می‌كند و سجاده عشق می‌گسترانی تا شهدا را واسطه گذشتن خدا از گناهانت بگیری شاید پابندت باز شود و دل بركنی از این زمین و هرچه ریا و تكبر و نیرنگ در آن نهفته است. شاید خدا رحمتش دوباره شامل حال تو شود و بال‌های پروازت را جانی دوباره ببخشد و مهیای پریدن شوی، زنجیر از دست و پا بكنی و از زمین كنده شوی،این روزها روز پریدن است. روز گوش دادن به نجوای دل، روز با دل بودن. روز عذر تقصیر آوردن و استغاثه كردن. این روزها شهر پر از روح بلند شهدایی است كه آمده‌اند تو را به یاد خودت بیاورند و بگویند: اشرف مخلوقات، كجایی؟ چه می‌كنی با خودت، با انسانیتت، با مسلمانیت... این روزها شهر بوی عشق می‌دهد،حس پرواز دارد هركه هوایی در سرش مانده، بوی مسلمانی می‌آید از هر كوی و برزن،بوی شهادت، ایثار و رشادت، كاش قدرش را بدانیم.
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و هفتم اردیبهشت 1390ساعت 20:36  توسط ذاکر  |  نظر بدهید همتی والا و جهادی پایدار او كه غریب خاك بود و آشنای آسمان و حجتش بر زمین تنها بر این بود كه خاك را به افلاك پیوند دهد و باهمت او بود كه توپخانه قدرتمند سپاه اسلام شكل گرفت.
نام: حسن
نام خانوادگی: شفیع زاده
ولادت: 28/ مرداد/1336 در محله لیل آباد تبریز
1354: اخذ دیپلم متوسطه در رشته طبیعی
16/ بهمن/1355: گذراندن دوره آموزش سربازی در پادگان عجب شیر
1357: ترك پادگان محل خدمت سربازی در اجرای فرمان حضرت امام(ره)
21/ بهمن /1357: عزیمت به تهران برای حضور در مراسم استقبال تاریخی از حضرت امام(ره)
1358: مسئول حفاظت از بیت شهید محراب آیت‌الله مدنی(ره) / حضور در جریان سركوب غائله خلق مسلمان - شناسایی و سركوب خوانین و فئودالها در روستاهای آذربایجان شرقی / راه اندازی بخش رفاه سپاه تبریز و تأمین اقلام مورد نیاز مردم
1359: جانشین سردار سرلشكر پاسدار شهید مهندس مهدی باكری در عملیات سپاه ارومیه / پاكسازی شهر اشنویه و سایر شهرهای آذربایجان غربی از لوث ضد انقلاب / حضور در مناطق عملیاتی جنوب (ایستگاه 7 آبادان)
1360: رئیس ستاد تیپ كربلا / عملیات طریق القدس
1361: معاون تیپ المهدی / عملیات فتح المبین / فرمانده توپخانه سپاه / عملیات بیت المقدس / راه‌اندازی توپخانه‌های لشكری در یگان‌های سپاه
1362: راه اندازی مركز آموزش و دانشكده توپخانه سپاه در اصفهان / هدایت آتش توپخانه سپاه اسلام در عملیات‌های بیت المقدس / رمضان / مسلم بن عقیل / والفجر مقدماتی / والفجر یك / والفجر 2 / والفجر 4/ خیبر / بدر / والفجر 8 / كربلای 4 / كربلای 5 / كربلای 8 / كربلای 10
8/2/1366: شهادت در عملیات كربلای 10 / منطقه عملیاتی ماووت
 

+ نوشته شده در  سه شنبه بیستم اردیبهشت 1390ساعت 0:21  توسط ذاکر  |  نظر بدهید سردار شهید موحد دانش به روایت تصویر سردار شهید محمد رضا موحد دانش، یكی از فرماندهان گردان سلمان لشكر 27 محمد رسول الله (ص)  
يکشنبه 22/8/1390 - 17:48
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته