رواندا با همسایه جنوبی خود بروندی تاریخ مشتركی دارد و تا قبل از استقلال، مستعمره بلژیك بود. پس از مبارزات پیگیر استقلالطلبان رواندا، این كشور در سال 1962 مستقل شد و قبیله هوتو، بزرگترین قبیله این كشور، حكومت را به دست گرفت. در سال 1994 دو قبیله بزرگ هوتو و توتسی به دنبال سقوط هواپیمای حاكم این كشور، جنگ خونینی به راه انداختند كه با پیروزی قبیله توتسی و 800 هزار كشته پایان یافت. رواندا با بیش از 26 هزار كیلومتر مربع مساحت در شرق قاره افریقا واقع شده و با كشورهای بروندی، اوگاندا، تانزانیا و كنگو، همسایه است. جمعیت آن نزدیك به 8 میلیون نفر بوده كه اكثریت آنها سیاهپوست و مسیحیاند. پایتخت رواندا كیگالی و واحد پول آن فرانك روآندا است. پیشبینی میشود كه جمعیت رواندا تا سال 2025 بیش از 12 میلیون نفر خواهد بود. از شهرهای مهم روآندا، بوتاره و روهنگری است. نظام سیاسی حاكم بر این كشور افریقایی دولت انتقالی با یك مجلس انتقالی میباشد. روز استقلال این كشور، اول ژوئیه 1962میلادی به عنوان روز ملی روآندا نام گرفته است.
نام كشور سومالی از قبیله "سومال" كه اكثریت ساكنان این كشور را تشكیل میدهد، گرفته شده است و به معنای "شیر" میباشد كه وسیله پذیرایى از مهمانان به حساب میآمده است. كشور سومالی در قرون گذشته كمتر مستقل بوده است. در سال 1884میلادی، انگلیس قسمتی از سومالی را تحتالحمایه خود كرد و 5 سال بعد، ایتالیا نیز قسمتهای دیگری از آن را به مستعمره خود تبدیل نمود. در این میان قیامهای مردمی بر ضد انگلیسیها كه از سال 1901 تا 1920 طول كشید به جایى نرسید. سازمان ملل متحد در سال 1950 از ایتالیا خواست تا استقلال سومالی را فراهم كند. در نهایت، در 26 ژوئن سال 1960، سومالی استقلال خود از انگلستان را اعلام كرد و در اول ژوئیه 1960میلادی نیز استقلال خود از ایتالیا را به دست آورد. سومالی دو روز ملی دارد یكی روز اول ژوئیه كه روز اتحاد نام گرفت كه در این روز كشور سومالی تشكیل شد و دیگری 21 اكتبر است. سومالی در شرق قاره افریقا و كناره اقیانوس هند و خلیج عدن قرار دارد. این كشور با بیش از 637 هزار كیلومتر مربع مساحت، با كشورهای كنیا، اتیوپی و جیبوتی همسایه است. از جمعیت بیش از 10 میلیونی سومالی اكثریت قریب به اتفاق مسلمان بوده و پیرو آیین مقدس اسلام هستند. پیشبینی شده است جمعیت این كشور در سال 2025میلادی از 21 میلیون نفر فراتر رود. ملیت مردم سومالی سومالیایی و از نژاد سیاه هستند. زبان رسمی مردم این كشور عربی و سومالیایی است. پایتخت سومالی موگادیشو و از شهرهای مهم آن هرجیسه و مركا است. نظام سیاسی حاكم بر سومالی دولت موقت انتقالی میباشد.
در بحبوحه جنگ جهانی اول و در جریان نبرد وُردَن، در اول ژوئیه سال 1916میلادی، در حالی كه آلمانیها حمله بزرگ و تازهای را برای تصرف شهر وردن در فرانسه تدارك میدیدند، نیروهای انگلیس و فرانسه به تهاجم وسیعی در منطقه "سُومْ" در شمال غربی فرانسه دست زدند. این حمله بعد از یك هفته بمباران شدید مواضع نیروهای آلمانی در این منطقه آغاز شد و هدف آن گشودن جبهه دومی در برابر آلمان و كاستن از فشار آنها در وُردَن بود. نبرد سومْ كه قریب پنج ماه به طول انجامید، یكی از خونینترین و وسیعترین عملیاتهای نظامی در طول جنگ جهانی اول است. در این جنگ علاوه بر به كار گرفتن نیروی هوایى به طور وسیع، برای اولین بار از تانك استفاده شد، ولی كاربرد تانكهای انگلیسی، به علت بارندگیهای شدید و گل آلود بودن زمینها، چندان درخشان نبود. نیروهای انگلیس و فرانسه با وجود تحمل تلفات سنگین در نبرد سوم موفق نشدند آلمانیها را از مواضع خود در این منطقه عقب برانند، با این حال، تلفات و ضایعات وارده بر ماشین جنگی آلمان در این جنگ سنگینتر بود به طوری كه كارشناسان نظامی آلمان، بعدها، نبرد سوم را یكی از نقاط عطف در تاریخ جنگ جهانی اول و سرآغاز شكست آلمان در این جنگ عنوان كردند. نبرد سوم، سرانجام پس از نزدیك به 140 روز در 18 نوامبر 1916میلادی به پایان رسید، بدون اینكه آلمانیها از تلاش خود برای فتح وردن و پیشروی به سوی پاریس نتیجهای بگیرند و یا انگلیس و فرانسه در تلاش برای فتح سومْ و درهم شكستن مواضع دفاعی آلمان در این منطقه، توفیق پیدا كنند. در نبرد سومْ 620 هزار نفر آلمانی، 420 هزار نفر انگلیسی و 195 هزار نفر فرانسوی به كام مرگ افتادند كه جمعاً رقمی بالغ بر یك میلیون و دویست و سی و پنج هزار نفر تلف شدند.
اتحادیه بینالمللی پست (UPU) كه در سال 1874 با تاسیس آن موافقت شده بود از اول جولای 1875 كار خود را آغاز كرد كه از 1948 به صورت یك آژانس وابسته به سازمان ملل فعالیت می كند و 189 عضو دارد. هدف عمده از تاسیس آن عبور دادن و توزیع پاكات و بستههای كشورهای عضو در ممالك یكدیگر به بهترین صورت ممكن است. تلاش برای تاسیس این اتحادیه، از سال 1863 آغاز شده بود. با ایجاد این اتحادیه، جهان از نظر امور پستی به صورت یک کشور عمل میکند.
در آستانه قرن نوزدهم میلادی، در حالی كه سه قرن از تماس و تجارت پرتغالیها با چین میگذشت، چندین كشور اروپایى دیگر نیز به تجارت با چین مشغول بودند كه مهمترین آنها، انگلستان بود. در نیمه اول این قرن، انگلیسیها با تسلط كامل بر هندوستان و انحصار بازار چین، در شمار قدرت مسلط استعماری آسیا قرار گرفتند. آنچه كه انگلستان را بیش از دیگران، به توسعه تجارت با چین برمیانگیخت، گسترش فعالیتهای اقتصادی آنان با هند و نواحی مجاور آن بود. از جمله كالاهایى كه انگلیسیها به چین وارد میكردند تریاك بود. افزایش مصرف تریاك و شمار معتادان چینی، كمكم دولت چین را به واكنش واداشت و در نهایت در سال 1839 واردات و فروش این ماده مخدر را ممنوع كرد. اما انگلیسیها كه به راحتی نمیتوانستند از این تجارت سودآور چشمپوشی كنند، به قاچاق این ماده مُهلِك ادامه دادند. در این میان، دولت چین با قدرت تمام، با قاچاق تریاك مقابله كرد. در عوض، انگلیسیها به بهانه ضبط و مصادره تریاكهای متعلق به بازرگانان انگلیسی، جنگی را در اول ژوئیه 1839میلادی به راه انداختند كه به جنگ تریاك معروف شد. نیروهای متجاوز در نخستین مراحل جنگ، بندر كانتون در جنوب چین را به توپ بستند و بندر تجاری هُنْگْكُنْگْ را نیز به تصرف خود درآوردند. چینیها پس از تحمل خسارات فراوان در این جنگ، سرانجام به شرایط صلح انگلیس گردن نهادند. در نهایت به موجب قراردادی كه در 19 ژوئیه سال 1842میلادی بین دو طرف به امضا رسید، بندر مهم هنگكنگ به انگلیس تسلیم گردید و پنج بندر بزرگ چین برای تجارت و رفت و آمد كشتیهای خارجی آزاد شد. بندر هنگكنگ سرانجام پس از بیش از یكصد و پنجاه سال، در اول ژوئیه 1997میلادی به حاكمیت چین بازگشت.
كانادا در اواخر قرن پانزدهم میلادی كشف شد و از آن زمان به مدت بیش از دو قرن، انگلیس و فرانسه برای تصاحب سرزمینهای افزونتر، مشغول رقابت در این سرزمین پهناور بودند. این رقابت منجر به جنگهایى میان دو كشور استعمار گر شد كه از 1689میلادی نزدیك به 75 سال طول كشید و در نهایت به شكست فرانسه منجر گردید. از اوایل قرن نوزدهم، به تدریج مبارزه آزادی خواهان برای استقلال كانادا آغاز شد تا آن كه در اول ژوئیه 1867میلادی، این استقلال با حكومت فرمانداری كل در كانادا، تحقق یافت. این وضعیت بر اساس قانون امریكای شمالی بریتانیا حاصل گردید. بر اساس این قانون، اختیارات هیأتهای مقننه محلی مشخص گردید و اختیار اصلاح و الحاق مواد اضافی به صورت اسمی در دست پارلمان انگلستان قرار گرفت، اما عملا به تقاضای پارلمان كانادا صورت میپذیرفت. همچنین دو زبان فرانسه و انگلیسی در پارلمان و دادگاهها رسمیت یافت. چهار ایالت كانادا نیز به صورت یك كشور مستقل درآمده و عضوی از جامعه مشترك المنافع انگلستان محسوب گردید. كشور كانادا نزدیك به 10 میلیون كیلومتر مربع مساحت دارد و از این لحاظ دومین كشور جهان است. كانادا در میان سه اقیانوس آرام، اطلس و منجمد شمالی قرار گرفته است و تنها با كشور امریكا مرز خشكی دارد. جمعیت آن بیش از 31 میلیون نفر بوده و پایتخت آن شهر اوتاوا میباشد. از شهرهای مهم كانادا تورنتو، مونترئال و كِبِك است. اكثریت قریب به اتفاق مردم كانادا مسیحی بوده و عمدتاً پیرو مذهب كاتولیك هستند. زبان رسمی و ملیت مردم كانادا انگلیسی و فرانسوی، و نژاد آنها سفید است. واحد پول این كشور دلار كانادا میباشد. پیشبینی میشود تا سال 2025میلادی جمعیت كانادا بیش از 37/5 میلیون نفر گردد. كانادا از كشورهای وابسته به امپراتوری انگلیس بوده و ملكه انگلستان رئیس كشور به شمار میآید.
در فاصله سالهای 1796 تا 1799میلادی، ناپلئون بُناپارت به عنوان یكی از فرماندهان ارشد ارتش فرانسه با كسب پیروزیهای پیدرپی در جنگ با دشمنان رژیم جدید و توسعه قلمرو حكومت فرانسه، محبوبیت زیادی در میان مردم فرانسه به دست آورد. آخرین عملیات بزرگ نظامی او قبل از به دست گرفتن قدرت، لشكركشی به مصر بود. ناپلئون در بهار سال 1798میلادی، در راس 38 هزار سرباز فرانسوی با 330 كشتی و ناو به طرف مصر حركت كرد. هدف اصلی او از این لشكركشی، قطع ارتباط انگلیس با مستعمرهاش یعنی هندوستان بود. نیروهای فرانسه در روز اول ژوئیه سال 1798میلادی در سواحل مصر پیاده شدند و فردای همان روز اسكندریه را به تصرف خود درآوردند. در پی آن، قاهره نیز در 23 ژوئیه به تصرف فرانسویان درآمد. در حالی كه ناپلئون مشغول ایجاد یك ستاد فرماندهی در نزدیكی اهرام مصر بود، با نیروهای انگلیسی درگیر شد كه بر اثر غافلگیری، قسمت اعظم ناوگان جنگی خود را از دست داد. ناپلئون در باقیمانده سال 1798 و نیمه اول سال 1799میلادی، به توسعه متصرفات خود در مصر و سواحل شرقی مدیترانه ادامه داد و تا سوریه پیش رفت، ولی با از دست دادن قسمت زیادی از نیروی دریایى خود عملا در محاصره ناوگان جنگی انگلیس، قرار گرفت. از آن طرف، حكومت هیأت مدیره در پاریس هم كه غرق در فساد و گرفتاریهای داخلی خود بود، نمیتوانست كمكی به ناپلئون برساند. ناپلئون سرانجام تصمیم گرفت به فرانسه باز گردد تا اینكه در اواخر ماه اوت سال 1799میلادی، پس از شكستن خط محاصره ناوگان جنگی انگلیس راهی فرانسه شد و بدون كسب نتیجه مهمی، دست از این جنگ كشید.
ژان ویكتور پونسله Jean – Victor Poncelet ریاضی دان معروف فرانسوی كه به عنوان بنیادگذار هندسه تحلیلی شناخته شده است اول ژوئیه 1788 به دنیا آمد و 22 دسامبر سال 1867 درگذشت. بنای هندسه تصویری (پروژكتیو) از پونسله است كه در ارتش ناپلئون یك افسر مهندس بود و در جریان عقب نشینی از روسیه به اسارت روسها در آمده بود و در طول اسارت به تكمیل علم هندسه همت گمارد. تنظیم و فرموله كردن اصل تداوم و یافتن قطب و خط میان قطبین نیز از پونسله است.
آیتاللَّه میرزا هاشم آملی در سال 1322 قمری در روستای "پردمِهِ لاریجان" آمل دیده به جهان گشود. پس از آموختن قرآن و گذراندن تحصیلات ابتدایى، علاقهی سرشار او به علوم دینی، وی را به آمل و از آن جا به تهران كشاند. در مدرسهی علمیهی سپهسالار تهران كه در آن زمان زیر نظر آیتاللَّه سید حسن مدرس اداره میشد اقامت نمود. وی به علت هوش و ذكاوت زیادش در تهران از محضر اساتیدی چون سیدمحمد تنكابنی و میرزا ابوالحسن شعرانی استفاده نمود. پس از مدتی به قم عزیمت نمود و از محضر اساتیدی چون آیتاللَّه حائری، حجت كوه كمرهای و شاه آبادی استفاده شایانی برد. پس از اخذ اجازهی اجتهاد، به نجف اشرف مشرف شد و از دروس فقه و اصول میرزای نائینی، سیدابوالحسن اصفهانی و آقاضیاء عراقی كسب فیض نمود. این عالم ربانی و فقیه بزرگوار علاوه بر تحصیل به تدریس نیز پرداخت و بعدها حلقهی درس خارجِ خود را تشكیل داد. حضرات آیات میرزا جواد تبریزی، ناصر مكارم شیرازی، عبداللَّه جوادی آملی، احمد آذری قمی، سید جعفر كریمی، هادی معرفت، اسماعیل صالحی مازندرانی، سید علی محقق داماد، محمد محمدی گیلانی و دهها عالم فاضل از جمله شاگردان این بزرگوار میباشند. میرزا هاشم آملی همچنین در امور سیاسی و مبارزه علیه رژیم ستمشاهی بسیار فعال بود و نقش مثبتی در حمایت از امام راحل(ره) و انقلاب اسلامی داشته است. آثاری چون بدایعُ الافكار، حاشیه بر عُروةُ الوُثقی، كتاب الصلاة و تقریرات دروس آیتاللَّه حائری از وی به جای مانده است. سرانجام این عالم ربانی در چهارم رمضان سال 1413 قمری برابر با هفتم اسفند 1371 شمسی در 91 سالگی دار فانی راوداع گفت و در مسجد بالاسرِ حرم حضرت معصومه(س) به خاك سپرده شد.
آیتاللَّه شیخ حسنعلی تهرانی فرزند حاج محمود تاجر تبریزی در تهران دیده به جان گشود. پس از فراگیری مقدمات، عازم نجف اشرف گردید و از محضر بزرگانی چون میرزای بزرگ شیرازی بهره جست. ایشان صاحب كرامات بوده و به توصیهی استادش، پیش از درس، نهج البلاغه میگفت و روح شاگردان را با كلام امیرالمؤمنین(ع) صفا میبخشید. این عالم ربانی از صالحین بوده و از كثرت احتیاط، از حقوق شرعی استفاده نمیكرد و به نماز و مراقبت بر اعمال، دقت زیادی داشت. آیتاللَّه تهرانی پس از فوت در جوار حضرت امام رضا(ع) به خاك سپرده شد.