فصل اول : داستان غدیر
عید
اهل لغت ((عید)) را از مشتقات ماده ((عود)) مى دانند, و عود به معناى بازگشت است بنابراین هر عید به پاس رجعتى برگزار مى شود.
رجـعـت مـكـرر, مـتـحركى است كه پس از گذشتن از قوس نزول رو به سوى بالا مى كند و سیر صـعـودى خـود را مى آغازد چنانكه نوروز را به پاس بازگشت حیات به پیكر سرد طبیعت گرامى مى داریم , حیاتى كه در تطاول خزان به سردى مى گراید, و در بیداد سرماى زمستان تا مرز نیستى پیش مى رود ـ تا آنجا كه گویى هرگز نبوده است ـ و آنگاه در قدوم باد بهار دوباره سر بر مى كند و آهنگ صعود مى نماید این رجعت را باید گرامى داشت , و این در توان مكتبى است كه بیشترین بها را به مظاهر مادى عالم طبیعت مى دهد.
حال اگر بخواهیم این الگو را بر موازین مكتبى تطبیق كنیم كه همه عالم را مقدمه وجود انسان و غـایـت آفـرینش انسان را عبودیت مى داند, باید عیدش را بزرگداشت رجعت حیات معنوى انسان بـدانیم درچنین مكتبى نوروز انسان , روزى است كه وى به خویش بازمى گردد و گمشده اش را درمـى یابد, روزى كه از دركات مادیت روى برتافته آهنگ درجات ملكوت مى كند روزى كه انسان توفیق مى یابد نقاب خاكى از چهره جان پاك خود كنار زده روى به سوى خدا كند.
مـاه مـبـارك رمـضـان مـوقـعـیـتـى اسـت كه سالك روزه دار توفیق مى یابد با مقاومت در مقابل بادهاى سركش تعلقات , آتش عشق الهى را كه در یخبندان مادیت , خموده شده دوباره روشن كند و مـراقـبـت نماید تا زبانه كشیده تمام هستى اش را گرم , و ناخالصى هاى وجودش را ذوب كند, تا عبودیت ناب تجلى كند و غایت آفرینش محقق شود آنگاه عید ((فطر)) است .
حـج نـیـز فـرصـتى دیگر است كه حاجى پس از طى مراحل متعددى توفیق مى یابد غیر دوست را درمـسـلـخ منى به تیغ كشد, و جان در بند كشیده خویش را آزاد كرده پا به قوس صعودى حركت انسانى گذارد, و به درجه بلند عبودیت بار یابد, آنگاه عید ((قربان )) است .
از هـمـین جا فرق عید با جشن باز شناخته مى شود: جشن بهانه اى است براى شادمانى , و عیدپاس داشـتـن حـیـات دوبـاره انسان است و هم به این دلیل است كه برخلاف جشن , عید تشریعى است واعیاد اسلامى در اصل دین تشریع شده اند.
بنابراین , حقیقت عید اسلامى باز یافتن حیات دوباره است و تعیین آن به عهده شرع اقدس است .
مـا بـر ایـن بـاوریـم كـه روز غـدیـر, هم از ویژگى حقیقى یك عید اسلامى برخوردار است , و هم قانونگذاربزرگ اسلام , پیامبر عظیم الشان (ص ) آن را به عنوان عید به امت اسلامى شناسانده است .
نـوشـتـه اى كـه پـیـش رو داریـد به انگیزه اثبات این دو دعوى و بیان مختصرى از آداب این عید سعیدسامان یافته است .
مـطـالـعـه بـخـشـهـاى مـخـتلف این نوشتار, این باور را مى پرورد كه روز عیدغدیر یكى از اعیاد بـزرگ اسلامى , بلكه بزرگترین عید مسلمانان است و اگر به دیده تحقیق بنگریم , پى خواهیم برد كه بزرگترین عید انسان است .
غدیر
غـدیـر در لـغـت بـه معناى بركه , آبگیر و تالاب است چاله هایى كه در بیابان به انتظار نشسته تا از ریزش باران یا گذر سیل دامنى از آب برگیرند و زلال كنند تا مگر مسافر تشنه صحرا بر این سفره همیشه گشاده باكفى از این نعمت ارزنده رمقى گیرد و مشك خشكیده خویش را از آن پر سازد, غدیر نامیده مى شوند.
غدیر خم
مـسافرى كه از مدینه به سوى مكه حركت مى كند, بیش از پانصد كیلومتر راه پیش رو دارد بعد از پیمودن270 كیلومتر از این مسافت , به منطقه اى مى رسد كه ((رابغ )) نام دارد رابغ ((2)) شهركى اسـت در نـزدیـكـى جـحفه , و جحفه یكى از میقاتهاى پنج گانه حج است , جایى كه حاجیان شام و كسانى كه مى خواهند ازجده به جانب مكه روند, در آن محرم مى شوند.
فـاصـلـه جـحـفه تا مكه تقریبا 250 و تا رابغ 26 كیلومتر است ((3)) و در آن غدیرى بوده است كه آب گـنـدیـده و مـسموم آن قابل استفاده مسافران نبوده و قافله ها در آن وادى توقف نمى كردند ((4)) گـویا به همین دلیل خم نامیده شده است چرا كه خم به هر چیز فاسدى گفته مى شود كه بدبو باشد قفس مرغ رانیز به همین دلیل خم مى گویند.