• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1053
تعداد نظرات : 75
زمان آخرین مطلب : 4093روز قبل
اهل بیت

آیا یاران امام حسین (ع) شب عاشورا پراكنده شدند ؟
 

از سكینه، دختر حسین (ع)، نقل شده است كه گفت: یك شب مهتابی بود كه در وسط خیمه نشسته بودم. از پشت خیمه صدای گریه شنیدم. با ترس از اینكه زنان چیزی بفهمند، از خیمه خارج شدم؛ در حالی كه با خودم می گفتم، نباید خبر خیری باشد. آهسته آمدم تا پدرم را دیدم كه در میان اصحابش نشسته بود و در حالی که گریه می کرد، شنیدم که می گوید:« ای قوم من، شما برای این به اینجا آمدید كه می دانستید من به سوی قومی می روم كه با من با دل و زبان بیعت كرده اند. اما اینك كار دگرگون شده است. شیطان آنها را گمراه كرده و آنها خدا را فراموش كرده اند و اكنون جز كشتن من قصدی ندارند. من نمی خواهم كسی ناخواسته همراه من كشته شود. هر كس از شما كه نمی خواهد با من همراه باشد، می تواند برگردد. هنوز وقت نگذشته و راه باز است و سیاهی شب همه جا را گسترده است و شما می توانید برگردید...» هنوز حرف پدرم تمام نشده بود كه اصحابش پراكنده شدند. چندنفر چندنفر شروع به رفتن كردند و از آنها جز هفتاد و یك نفر نماند. به پدرم نگاه كردم، دیدم كه سرش را پایین انداخته است. گریه راه نفسم را گرفت و ترسیدم كه پدرم صدای گریه ی مرا بشنود. هرطور بود جلوی گریه ام را گرفتم و دستم را به سوی آسمان بلند کردم و گفتم:« خدایا، همان طور كه آنها ما را واگذاشتند، تو نیز آنها را واگذار و دعایشان را مستجاب نكن و فقر را بر آنها مسلط گردان و شفاعت جدم را روز قیامت، نصیب آنها نگردان...» 
یكی از این نویسندگان، برای اینكه سخن خود را معتبر نشان دهد، در ادامه ی این خبر می افزاید:
در ناسخ التواریخ از مروج الذهب نقل نموده كه لشگر حسین علیه السلام هزار سوار و صد پیاده بودند و تواند شد كه از این جماعت كه به جای مانده بودند، در شب عاشورا یكباره متفرق شدند و افزون از هفتاد و دو تن كسی بجای نماند. بالجمله سكینه خاتون فرمود، پس برگشتم بسوی خیمه در حالتی كه اشك از دیده های من می ریخت. عمه ام ام كلثوم مرا دید. فرمود تو را چه می شود؟ چون قصه را برای او نقل نمودم، صحیحه كشید و فریاد برآورد: و اجداه، و اعلیاه، و احسیناه، و اقلة ناصراه. پس فرمود: این الخلاص من الاعداء لیت هم یقنعون بالفداء. كجا و چگونه ما از دست دشمنها خلاص خواهیم شد؟ ای كاش به عوض راضی می شدند و مرا به جای برادرم می كشتند [!] و مكشوف باد كه این خبر را در اسرار الشهادة و مهیج الحزان و مخزن البكاء نیز از نور العین نقل كرده اند.
برای روشن تر شدن مطلب، ناچاریم نكات چندی را در اینجا یادآور شویم:
1- در این خبر تنها كتاب قابل اعتنایی كه نام برده شده، مروج الذهب، نوشته ی مورخ نامدار ابوالحسن مسعودی است ، كه با مراجعه به آن ملاحظه می فرمایید در عبارت مسعودی، هرگز سخنی از شب عاشورا نیست . بلكه از زمانی گزارش می دهد كه امام حسین (ع) می خواست به سوی كربلا رود. از این گذشته، تعداد همراهان حضرتش در این عبارت پانصد سواره و حدود صد پیاده گفته شده است، نه هزار سواره و صد پیاده كه تحریفگران گفته اند و از پیش خود بر تخمین مسعودی افزوده اند.
2- از عبارت اشرف الواعظین، نویسنده ی جواهر الكلام فی سوانح الایام فهمیده می شود كه تحریف عبارت مسعودی را ، نخست نویسنده ی ناسخ التواریخ انجام داده و سپس با آن برداشت صد درصد نادرست (پراكنده شدن انصار امام حسین علیه السلام در شب عاشورا) به كتابهای دیگری راه یافته و مشهور شده است. حال باید دید ناسخ التواریخ چگونه كتابی است و نویسنده ی آن چه كسی بوده است؟ آقای هاشمی رفسنجانی در كتاب امیر كبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار در چندین جا از ناسخ التواریخ، جلدهای قاجاریه، سخنانی نقل می كند كه نشانگر این معناست كه لسان الملك محمد تقی سپهر فردی نالایق بوده است . 
شهید مطهری در این مورد می گوید:« تنها صاحب ناسخ التواریخ این اشتباه تاریخی را كرده و نوشته است، وقتی امام حسین در شب عاشورا برای اصحاب خود صحبت كرد، عده ای از آنان از سیاهی شب استفاده كرده و رفتند؛ ولی این مطلب را هیچ تاریخی تأیید نمی كند. تنها اشتباه صاحب ناسخ است و غیر از او هیچ كس چنین اشتباهی نكرده است. و قطعا در شب عاشورا هیچ كدام از اصحاب اباعبدالله (ع) نرفتند و نشان دادند كه در میان ما، غش دار و آنكه نقطه ی ضعفی داشته باشد، وجود ندارد.» 
3- اگر آن چنان كه این خبر ساختگی می گوید: اصحاب امام حسین (ع) از دور حضرتش پراكنده می شدند و از خود بی وفایی نشان می دادند، بی گمان تبلیغاتچی های بنی امیه آن را در بوق و كرنا می كردند ؛ در حالی كه می بینیم هرگز در كتب قدیمی، حتی در كتبی كه هواداران بنی امیه نوشته اند، خبری از این خبر ساختگی نیست. استاد مطهری می گوید:« اگر در روز عاشورا یكی از اصحاب امام حسین، ضعف نشان می داد و به لشكر دشمن كه نیرومندتر بود، ملحق می شد و خودش را به اصطلاح از خطر نجات می داد و در پناه آنها می رفت، برای امام حسین (ع) نقص بود. اما برعكس، از دشمن به سوی خود آوردند. دشمنی را كه در امنیت بود، بسوی خود آورده و در معرض خطر قرار دادند ؛ یعنی خودشان آمدند . اما از كانون خطر
اینها، یك نفرهم به آن مأمن نرفت. اگر حسین (ع) قبلا آن غربالها و اعلام خطرها را نكرده بود، از این حادثه ها خیلی پیش می آمد. یك وقت می دیدی نیمی از جمعیت رفتند و بعد هم، العیاذ بالله، بر ضد حسین(ع) تبلیغ می كردند. چون آن كسی كه می رود، نمی گوید من ضعیف الایمانم، من می ترسیدم؛ بلكه برای خود توجیهی درست می كند، دروغی می سازد كه ما اگر تشخیص می دادیم راه حق همین است ، رضای خدا در این است، این كار را می كردیم. خیر، ما تشخیص دادیم كه حق با این طرف است. قهراً برای خود منطق هم می سازند. ولی چنین چیزی نشد، و این یكی از بزرگترین افتخارات حسین (ع) است.» 
4- هیچ یك از كتابهای نور العین، اسرار الشهاده، مهیج الاحزان، مخزن البكاء كه نقل كنندگان خبر پراكنده شدن انصار امام حسین (ع) در شب عاشورا را به آنها استناد كرده اند، اعتبار ندارد و بی اعتباری هر كدام در میان پژوهشگران تاریخ اسلامی، روشن تر از آفتاب است.  
 
  behroozraha
شنبه 11/9/1391 - 21:25
اهل بیت

داستان شیر و جسد امام حسین (ع)
 

مرحوم كلینی در كتاب اصول كافی روایتی را آورده است . كه براساس آن، بعد از كشته شدن امام حسین دشمنان خواستند با اسب بر بدنش بتازند، فضه به زینب گفت: ای خاتون من! سفینه، غلام رسول خدا، در سفر دریا سوار كشتی بود، كشتی شكست و او به جزیره ای پناه برد. ناگاه شیری را دید، به شیر گفت: من غلام رسول خدا هستم، شیر غرش كنان در جلوی او به حركت افتاده، راه را به وی نشان داد و آن شیر اینك در ناحیه ای آرمیده است. به من اجازه دهید نزد شیر بروم و وی را از برنامه فردای دشمنان آگاه كنم. پس فضه نزد شیر رفت و واقعه را نقل كرد. شیر برخاسته، آمد و دست هایش را بر جسد امام حسین علیه السلام گذاشت. اسب سواران دشمن به سوی جسد امام آمده، هنگامی كه شیر را دیدند، ابن سعد ملعون به آنان گفت: این، فتنه ای نو است، آن را بر نینگیزید و برگردید، آنان هم برگشتند... الخ.
این داستان ساختگی در اواسط قرن دوم هجری به وسیله سنی مذهبی به نام ادریس نقل شده و در كتب اهل سنّت درج و از آن پس رواج یافته است. مؤلف در زمان امام صادق (قرن دوم هجری) زندگی می كرده، پس قهراً نمی تواند در سال 61 ه. ق در كربلا حاضر باشد. به علاوه وی، داستان مجعول خود را به هیچ مرجع و منبع - معتبر یا نامعتبر - مستند نكرده و این شایعه را ساخته و پرداخته است. علاوه بر این با توجه به این همه قوت و هیبت شیر كه تمامیت سپاه عمر ابن سعد را مرعوب كرده بود چرا فضه، پیش از شهادت امام، وی را برای چنین كاری نیاورده بود؟ به علاوه این قضیه برای غلام پیامبر - سفینه - اتفاق افتاده و پیامبر به زینب علیها السلام نزدیك تر است تا فضه، چطور زینب از این ماجرا بی خبر است و فضه باید به وی یادآوری كند؟ مضافاً اینكه پذیرش این سخن سخیف، ابلهانه است كه سپاهی ده هزار نفری مرعوب هیبت یك شیر شوند و نتوانند با آن همه دریای تیغ و نیزه و سنان، حیوانی قوی و عظیم الجثه را از پای درآورند! ضمناً از یاد نبریم كه عمر ابن سعد و سپاهش بر جسد مبارك امام حسین اسب تازاندند و وی هرگز برای خاطر یك فتنه حیوانی از فرمان عبیداللَّه بن زیاد تخلف نكرد.  
 
  behroozraha
شنبه 11/9/1391 - 21:23
اهل بیت

افسانه ی عروسی قاسم
 

حضرت قاسم بن الحسن (ع) از شهدای والا مقام عاشوراست . با آنكه در بهاران زندگی بود و در حدود سیزده سال از عمر شریفش گذشته بود، همتی بس بزرگ داشت. در عظمت روحی آن قهرمان نوجوان ، همین بس كه در تعریف مرگ در راه حق و شهادت فرمود:« شهادت، شیرین تر از عسل است .» و در میدان اقدام و عمل نیز چون پروانه ای پاكباخته به دور شمع وجود امام حسین (ع) می چرخید و می گفت : تا زمانی كه من زنده ام و شمشیر در دست دارم، عمویم هرگز كشته نخواهد شد.
با این حال، داستانی درباره ی قاسم (ع) مبنی بر عقد كنان ایشان با دختر امام حسین (ع) ساخته شده است كه با هیچ توجیهی معقول به نظر نمی رسد و بیشتر به افسانه شبیه است تا به واقعیت.
برای اولین بار تنها در تصور ملا حسین كاشفی (متوفای 910 ق) است كه این عروسی و عقدكنان برگزار می شود. پس از وی نیز فخر الدین طریحی (متوفای 1085 ق) این قصه را از فارسی به عربی ترجمه می كند [52] و از اینجا به بعد است كه این قصه در میان عربها نیز شهرت می یابد و كشورها و شهرهای شیعه نشین را یكی پس از دیگری در می نوردد و بر سر زبانها می افتد.
اما امروزه دیگر برای همگان روشن است كه این داستان بی اساس و ساختگی است؛ پس ما نیز نیازی به بحث و بررسی نمی بینیم و تنها به نقل دیدگاه چند دانشمند شیعی در این باره بسنده می كنیم :
1- حاج میرزا حسین نوری طبرسی( 1320- 1245ق) معروف به « محدث نوری » و « خاتمة المحدثین » می نویسد : از آن رقم اخبار موهونی كه علما از آن روی گردانده اند ، یكی هم قصه ی عروسی قاسم است كه قبل از روضه ی كاشفی در هیچ كتابی دیده نشده. از عصر شیخ مفید تا آن عصر كه بحمدالله مؤلفات اخبار ایشان (كتابهایی كه توسط علمای شیعه در اخبار و احادیث نوشته شده) در هر طبقه، فعلا موجود است و ابداً اسمی از آن (قصه ی عروسی قاسم) در آن كتابها برده نشده است.
چگونه می شود قضیه ای به این عظمت و آشكارا ، محقق باشد و به نظر تمام این جماعت علما نرسیده باشد حتی مثل ابن شهرآشوب كه تصریح كرده اند كه هزار جلد كتاب مناقب نزد او بود؟!
مرحوم محدث نوری سخنی نیز درباره ی حجله ی قاسم دارد، حجله ای بی اساس كه در زمان قاجاریه ساخته بودند، كه برای تكمیل سخن جا دارد آورده شود : جوان ناكام، قاسم (ع) را آن همه درباره ی تاریخ زندگانیش ظلم كردند، بس نبود كه حال او را از جوار عم اكرم و سایر اعمام و عمو زادگان و برادران بیرون بردند؟! ای احمق كذاب، حال كه این ظلم را به آن شهید مظلوم كردی، پس محل دفنش را معلوم كن كه در آنجا زیارتش كنند؛ مثل بسیاری از مكانها كه نسبت دهند به بزرگان و اصلا، اصلی ندارد ... به هر حال این كذاب بی شرم كاش جایی را معین می كرد كه اگر از او بپرسند كه قبر آن مظلوم كجاست، نشان دهد. سبحان الله! حضرت با دست مبارك، جسد پاره پاره ی قاسم را در بغل می گیرد و می آورد پهلوی جسد علی اكبر می گذارد. همراه باقی شهدای اهل بیت در یك خیمه جای می دهد و شیخ مفید در ارشاد می فرماید: همه ی شهدای اهل بیت در شهادتگاه امام حسین (ع) و زیر پای آن حضرت، دفن شده اند... مگر عباس بن علی (ع) كه جدا از شهدای بنی هاشم دفن شده است. با این حال، این بی انصاف آن جسد شریف را [درخیالش] برداشته، نمی دانم به كجا برده؟ برای چه برده؟ آن مظلوم با او چه كرده بود كه با او چنین كرده؟ و احمق تر از او كسانی هستند كه این اراجیف می خوانند و ابدا ملتفت نیستند. و علاوه بر آنكه در آن محضر انور، به آواز بلند چنین دروغ مستهجن می گویند، غالبا معتقدند كه این كلمات از اجزای زیارت است و این خود بدعتی است در دین، و خیانتی است در شریعت حضرت محمد (ص).
2- متفكر شهید استاد مرتضی مطهری می گوید : در همان گرما گرم روز عاشورا كه می دانید مجال نماز خواندن هم نبود، امام نماز خود را خواند و باعجله هم خواند؛ حتی دو نفر از اصحاب آمدند و خودشان را سپر قرار دادند كه امام بتواند این دو ركعت نماز خوف را بخواند، و تا امام این دو ركعت نماز را خواند این دو نفر در اثر تیرهای پیاپی كه می آمد، از پا درآمدند. مجالی برای نماز خواندن به اینها نمی دادند؛ ولی گفته اند: در همان وقت امام فرمود: حجله ی عروسی را بیندازید! من می خواهم عروسی قاسم با یكی از دخترهایم را در اینجا، لااقل شبیه آن هم كه شده، ببینم؛ من آرزو دارم. آرزو را كه نمی شود به گور برد!
در صورتی كه این در هیچ یك از كتابهای تاریخی معتبر نیست و اصل قضیه صد درصد دروغ است . 
3- ذبیح الله محلاتی عسكری ، نویسنده ی تاریخ سامرا و ریاحین الشریعه ، می نویسد : چندان كه كتابهای معتبر و روایتهای قابل اعتماد را سیر كردم، اثر و اطلاعی از این عروسی به دست نیاوردم و این مطلب در آثار مثبته و كتب معتبره وجود ندارد و شكی نیست كه فاطمه بنت الحسین، زوجه ی حسن مثنی بود و شوهرش در كربلا حاضر بود. چگونه ممكن است این نقل اصلی داشته باشد، حال آنكه در كربلا دختر دیگری، به نام فاطمه، از امام حسین علیه السلام نبوده است. 
4- عبدالرزاق موسوی مقرم می نویسد: هر چه در عروسی قاسم می گویند، نادرست است؛ چرا كه قاسم به سن بلوغ نرسیده بود و هرگز نص صحیحی نیز در این باره از مورخان وارد نشده است. اما شیخ فخر الدین طریحی با آن عظمت و جلالت در علم، امكان ندارد كه چنین داستانی را نوشته باشد و بر كسی روا نیست كه در حق او این خرافه را تصور كند. در كتاب او، منتخب، دست برده اند و این افسانه را داخل آن كرده اند؛ طریحی آن كس را هیچ وقت نخواهد بخشید. 
پژوهشگران زیادی عروسی قاسم را رد كرده اند ، كه ما به دلیل اطناب سخن نام آنها را ذكر نمی كنیم . 
 
  behroozraha
شنبه 11/9/1391 - 21:21
اهل بیت

كتاب روضة الشهداء
 

یكی از منابعی كه به مضامین نوحه ها و مرثیه ها راه یافت و منبعی مهم برای تنظیم اشعار شبیه نامه های عاشورا تلقی گردید ، كتاب روضةالشهدا تألیف كمال الدین حسین بن علی واعظ كاشفی (متوفی به سال 910 هجری) می باشد . وی این كتاب را به دستور سید مرشد الدین عبداللَّه معروف به سید میرزا داماد سلطان حسین پایقرا تألیف نمود . كتاب مورد اشاره شامل یك پیشگفتار و ده باب است كه هر باب به حالات یكی از انبیا و اولیا و یا افرادی از خاندان عصمت و طهارت اختصاص دارد. باب هفتم تا دهم این كتاب به حوادث و وقایع كربلا اختصاص یافته است. مرحوم خوانساری در كتاب روضات الجنات در معرفی این اثر می نویسد: « ... روضةالشهدا نخستین كتابی است در مقاتل كه به فارسی تصنیف شده ذاكرین مصائب اهلبیت (ع) آن كتاب را تلقی به قبول نموده و در رئوس منابر آن را قرائت می كردند.» [46]
در واقع چون افرادی بر سر منابر از روی این كتاب برای مردم مطالبی را در سوگ اهلبیت (ع) می خوانده اند از آن زمان سنّت روضه خوانی - خواندن كتاب روضةالشهدا - مرسوم و متداول گردید . سعید نفیسی می نویسد:« ... ملا حسین كاشفی یكی از معروف ترین دانشمندان زبان فارسی در قرن نهم است . كاشفی در شعر كاشفی تخلص می كرده است . روضةالشهدا كه معروف ترین كتاب فارسی در واقعه كربلاست و چون مدت های مدید آن را بر سر منبر می خواندند، اصطلاح روضه خوانی از نام همین كتاب آمده [است]... [47]
این كتاب بعدها به عنوان مهم ترین ماخذ مورد مراجعه تعزیه نویسان قرار گرفت و بخش عمده ای از نسخه های تعزیه ، تأثیر پذیرفته از مندرجات آن است و در مواقعی عین مطالب منثور آن توسط شاعران به صورت نظم درآمده و در تعزیه از آنها استفاده شده است. روی آوردن به این اثر در اشعار رثایی و سوگواری های نمایشی محتوا و مضامین آنها را مورد تأمل و خدشه قرار داد ، چرا كه مطالب روضةالشهدا وقتی به منابع موثق روایی و مقاتل معتبر عرضه می گردد ، كاملاً رنگ می بازد و متأسفانه قصه های جعلی به آن راه یافته و این نوشتار را از اعتبار انداخته است. محدث نوری نخستین كسی است كه تحریفات این كتاب را مورد انتقاد قرار داد و خاطر نشان ساخت دروغ های راه یافته بدان همچون داستان عروسی قاسم و ... اولین بار در كتاب این نویسنده آمده است .[48]
منابع تاریخی مشخص نكرده اند كه مسلك كاشفی چه بوده است . اما از برخی قرائن برمی آید كه ملاحسین مذهب شافعی داشته است، زیرا چون از امام حسین (ع) نام می برد ، می گوید: امیرالمؤمنین و این رسم متداول در بین سنی هاست و شیعیان تنها به علی(ع) امیرالمؤمنین می گویند. نكته دیگر اینكه نامبرده تفسیر مواهب علیه را با گرایش به مذهب تسنن تألیف نمود. شهید مطهری درباره این مؤلف و كتابش این گونه اظهارنظر كرده است:« تاریخش را كه می خوانیم معلوم نیست شیعه بوده یا سنی و اساساً مرد بوقلمون صفتی بوده است ، بین شیعه كه می رفته خودش را شیعه معرفی می كرد و بین سنی ها كه می رفته خودش را حنفی نشان می داده است ... وقتی كه این كتاب [روضةالشهدا] را خواندم دیدم حتی اسم ها جعلی است ... از وقتی كه این كتاب به دست مردم افتاد ،كسی تاریخ واقعی امام حسین (ع) را مطالعه نكرد... .» [49]
مولانا محمد بن سلیمان فضولی (متوفی 962 ه) ، شاعری كه به زبان های تركی ، عربی و فارسی مسلط بود ، روضةالشهدا را با همان سبك و سیاق و افزودن تعلیقاتی بر آن به زبان تركی درآورد ، كه به حدیقة السعداء معروف است .
ملا آقای دربندی مطالب روضةالشهدا را به انضمام مطالبی دیگر تدوین كرد و كتابی به زبان عربی با نام اسرارالشهادة نگاشت.شهید مطهری مطالب این اثر را جعلی می داند و می گوید:« واقعا مطالب این کتاب انسان را وادار می كند كه به [حال] اسلام بگرید ...». [50] به اعتقاد شهید مطهری پدیدآورنده این اثر انسان خوبی بوده و نسبت به امام حسین (ع) اخلاص داشته و هر وقت نام آن امام را می شنیده اشكش جاری می گردید ، اما به كتابش تحریف راه یافته است. حتی مرحوم محدث نوری در كتاب لؤلؤ و مرجان ضمن انتقاد از مضامین اسرارالشهادة مؤلفش را مورد تأیید قرار داده است. استاد شهید مرتضی مطهری یادآور می شود:« با اینكه [مرحوم دربندی] مرد عالمی است ولی اسرارالشهادة را نوشته كه به كلی حادثه كربلا را تحریف كرده است. كتابش مملو از دروغ است...». [51]
در ادامه به چهار مورد از معروف ترین تحریفات وارده به فرهنگ عاشورایی و تعزیه اشاره خواهد شد . 
 
 

پی نوشت ها :
 

1- دایرة المعارف تشیع، ج 4
2- درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، جابر عناصری، ص 86
3- موسیقی مذهبی ایران، ص 33 تا 35
4- كیهان فرهنگی ، مهر 63 ، ص 27 ، مقاله نشستی در ارزیابی تعزیه
5- آثار الباقیه عن القرون الخالیه، ابوریحان بیرونی، ترجمه اكبر داناسرشت، ص 524 - 525
6- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 7، ص 49
7- الكنی والالقاب، شیخ عباس قمی، ج 2، ص 430
8- ر.ك: مقتل ابوبكر خوارزمی
9- مقاله از مرثیه تا تعزیه ، غلامرضا گلی زواره
10- تعزیه هنر بومی ایران، گردآورنده پیتر چلكووسكی، ترجمه داود حاتمی، ص 150-151
11- سفرنامه پیتر دلاواله، ترجمه شجاع الدین شفا، ص 123
12- مقاله از مرثیه تا تعزیه ، غلامرضا گلی زواره
13- تعزیه، هنر بومی پیشرو ایران، ص 368
14- مقاله از مرثیه تا تعزیه ، غلامرضا گلی زواره
15- تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ص 188
16- مقاله از مرثیه تا تعزیه ، غلامرضا گلی زواره
17- موسیقی مذهبی، ج 1 (موسیقی تعزیه)، حسن مشحون، مقدمه مؤلف
18- تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ص 188
19- تاریخ ادبیات فارسی، هرمان اته، ترجمه دكتر رضازاده شفق، ص 204
20- تعزیه تراژدی كهن جهان اسلام، بخش 1، محمدمهدی شهیدی، روزنامه همشهری، شماره 458
21- آدم ها و آیین ها در ایران (سفرنامه مادام كارلاسرنا)، ص 161 و 179
22- سفرنامه خراسان و سیستان، كلنل چارلز ادوارد، ترجمه قدرت اللَّه روشنی - مهرداد رهبری، ص 135
23- مقاله از مرثیه تا تعزیه ، غلامرضا زواره
24- تعزیه داری و شبیه خوانی از زمان دیلمیان تا امروز، سید محمد محیط طباطبایی، روزنامه اطلاعات، شماره 14906
25- روزنامه خاطرات، محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، ص 591
26- امیركبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار، اكبر هاشمی رفسنجانی، ص 119، 121، 127 و 128
27- تذكره گنج شایگان، میرزا طاهر دیباچه نگار اصفهانی (چاپ سنگی) ذیل شرح حال شهاب اصفهانی
28- مقاله از مرثیه تا تعزیه ، غلامرضا زواره
29- دایرة المعارف تشیع
30- دایرة المعارف تشیع
31- همان
32- مقاله تعزیه و تاریخچه آن ، سایت تبیان
33- حماسه حسینی ، شهید مطهری، ج 1، ص 49
34- مقاله از مرثیه تا تعزیه ، غلامرضا گلی زوار
35- ر. ك: درسی كه حسین به انسانها آموخت. شهید سید عبدالكریم هاشمی نژاد، ص 392
36- حماسه حسینی ، شهید مطهری ، ج 3، ص 84- 83
37- تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ص 198
38- تاریخ اجتماعی ایران، مرتضی راوندی، ج 6، ص 708
39- تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ص 65
40- تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ص 165
41- مقاله از مرثیه تا تعزیه ، غلامرضا گلی زواره
42- تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ص 65
43- تاریخ اجتماعی ایران، ج 6، ص 708
44- تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ص 59
45- همان، ص 61
46- مقدمه كتاب روضةالشهدا، به تصحیح و مقابل حاج محمد رمضانی، چاپ اسلامیه، تهران، ص 8
47- تاریخ نظم و نثر در ایران، سعید نفیسی، ج 1، ص 247- 245
48- ر. ك: لؤلؤ و مرجان، محدث نوری
49- حماسه حسینی، شهید مطهری، ج 1، ص 53-54
50- همان، ص 55
51- همان، ص
106
 
  behroozraha
شنبه 11/9/1391 - 21:19
اهل بیت

آیا تعزیه مزیت و حسنی دارد ؟
 

تعزیه صرفاً به تشریح وقایع كربلا نمی پردازد و طیف وسیعی از صحنه های تاریخی صدر اسلام و حتی حوادث عصر پیامبران و نیز وقایع امامان پس از امام حسین (ع) را دربرمی گیرد . با این حال ، كربلا كانون و هسته اصلی این نمایش است و در هركدام از مجالس تعزیه قبل و بعد از عاشورا به حوادث نینوا گریز زده می شود . حتی در تعزیه های مضحك این حالت دیده می شود . در این شیوه هنری، حوادث دیگر نقش فرعی دارند و همچون جویباری از چشمه كربلا منشأ می گیرند. از جنبه های جالب تعزیه این است كه در پاره ای از صحنه های هیجان انگیز آن ، تمامی تماشاگران در تعزیه دخالت دارند و با دیدن برخی وقایع از خود عكس العمل نشان می دهند : بر سر و سینه می زنند، اشك می ریزند، فریاد می كشند، دستخوش هیجان می گردند، فریاد یا حسین (ع) آنان صحن حسینیه را تحت الشعاع خود قرار می دهد، بر دشمنان اهل بیت نفرین می فرستند و شدت هیجان آنان در حدی است كه در مواردی از خود بیخود می شوند و گویی احساس می كنند، ناظر صحنه ای واقعی هستند. آنها می دانند كه سیر نهایی تعزیه به كشته شدن اولیا و پاكان می انجامد، ولی این شكست ظاهری را یك پیروزی غرورآفرین می دانند و از این لحاظ در تلاشند خود را با شهادت جویان یكی كنند و چنین حالتی می تواند فضیلت را در آنان پدید آورد.[42]
از این جهت است كه گوبینو اعتقاد دارد، تعزیه برای ایرانیان در حكم یك تئاتر و تماشای معمولی و صرف نیست، بلكه در نظر آنها از هر تظاهر دیگری مقدس تر و با فخامت تر است و با اجر جمیل و ثواب بسیار توأم است. ایرانیان نمی توانند در مقابل تعزیه سرد و بی اعتنا باقی بمانند و نزد آنان كسی را كه اشك نریزد، نشاید كه نامش نهند آدمی، و بر این باورند كه هر كس در مقابل ستمگری و قساوت ، دستخوش تأثر عمیق نگردد و سر تا پای وجودش جولانگاه تنفر و شعله انتقام نگردد، مسلمان واقعی نیست . وی تعزیه را تئاتری پر قدرت می داند كه صبغه حقیقت دارد. [43]
در تعزیه بازیگر و تماشاگر ، حالت نمایشی ماجرا را فراموش می نمایند و همه جا را كربلا و همه روزها را عاشورا تصور می نمایند و همه خون های به ناحق ریخته را گواه ستم اشقیا و استمرار خون سیدالشهدا قلمداد می نمایند . تركیبی از باورهای مذهبی و مقدس با خواست های اجتماعی در پدید آمدن این حالت كه نوعی هیجان مقدس است، دخالت عمده ای دارند. آندره زیچ ویرث در نوشتاری تحت عنوان « جنبه های نشانه شناختی تعزیه» می نویسد:«هیچ زمان نمایشی در تعزیه وجود ندارد . در اجرای تعزیه، گذشته، حال وآینده به طور همزمان جریان می یابند. مكان نیز منحصر بجای خاصی نیست؛ بلكه تمامی جاها به طور هم زمان بر صحنه نمایش داده می شوند.» [44]
وی در ادامه می افزاید: « شعار دادن و سینه زنی ارتباط دو جانبه میان بازیگران و تماشاگران را امكان پذیر می سازد. در حقیقت لحظات این ارتباط دو جانبه از نقاط اوج تعزیه به شمار می آید و نشان می دهند كه هدف اصلی تعزیه، تقویت و تحكیم یگانگی میان مؤمنان روی صحنه و حاضران در حسینیه است. این هدف در تعزیه شكل عرفانی به خود می گیرد و جزء لاینفك این آیین مذهبی را تشكیل می دهد.[45]
برخی امكاناتی كه در مجلس تعزیه به كار گرفته می شود، برای مردم جنبه مقدس دارد؛ حتی به قصد تشفی بدان ها می نگرند.به عنوان نمونه طشت پایه داری كه نمادی از فرات است، برای تماشاگران متبرك است و افرادی كه مشكلی در زندگی دارند، یا دچار بیماری هستند، به قصد حل گره های زندگی ، از آب این طشت می نوشند. پارچه ای كه شهادت خوان به عنوان كفن در بر می كند ، برای مردم ارزش ویژه ای دارد و با پایان گرفتن تعزیه، آن را پاره پاره كرده و هر كدام از افراد، تك های از آن را به قصد تبرك برمی دارند.
تعزیه خوانان برای ترسیم مصائب كربلا و سایر وقایع صدر اسلام، در دو جبهه كاملاً مشخص، اولیا و اشقیا، به ایفای نقش خود می پردازند. نوع لباس، رنگ جامه، صوت (موسیقی صدا) مضامین مورد استفاده،همراهی گروه موزیك (طبال، شیپورزن و نی زن) با بازیگر، موضع او را در این صف حق و باطل روشن می كند. شهادت خوان به عنوان چهره ای برجسته در گروه موافق خوان به هنگام روبه رو شدن با اشقیا كاملاً حالت حماسی به خود می گیرد؛ از مكارم اهلبیت سخن گوید؛ نفرت خود را از ستم اعلام می نماید؛ امام را با حترام مورد خطاب قرار دهد و چون در مقابل اطفال و زنان حرم قرار می گیرد با صدایی سوزناك و تأثر برانگیز تكلم می نماید. شهادت خوان برای آنكه تماشاگران را با خود همگام نماید و مظلومیت خود را به اثبات برساند، گاهی با خویشتن سخن می گوید. در مواقعی با ادوات رزم، مناظر طبیعی و مركب خویش صحبت می كند و در این جلوه هنری می كوشد، پیامی معنادار را به تماشاگر منتقل كند.
روبه روی صف اولیا ، اشقیا قرار دارند. اشقیاخوان با صدایی بریده، مطنطن، نعره كشیدن، پای به زمین كوبیدن، حالت جانیان را به خود گرفتن و در خیام حرم دویدن، نفرت تماشاگران را نسبت به ستمگران برمی انگیزد و ترحم آنان را در خصوص اهلبیت امام حسین(ع) تقویت می كند. مخالف خوان ضمن آنكه به میدان رزم می شتابد و (هل من مبارز) می طلبد و درنده خویی نقش اصلی خویش را بروز می دهد، امام را با ستایشی عالی وصف می كند و ضمن تأیید عظمت و مقام قدسی اهلبیت پیامبر، به حقارت و ستمگری خود و اربابان خویش اعتراف می كند. شبیه اشقیا ضمن آنكه می كوشد با جولان دادن اسب در میدان جنگ، كوبیدن بر طبل شقاوت، هیاهوی گستاخانه، مكر وستم گستری خیانتكاران كربلا را در اذهان تداعی كند، حالت هایی را به خود می گیرد تا به حاضرین القا كند كه او تنها عزادار حسین (ع) است و شبیه شمر بر احوال حضرت عباس گرید ؛ چرا كه او مسلمان است و دوستدار اهلبیت. مخالف خوان بر خود لعنت می فرستد و اصولاً اشقیا را هم ملامت می كند و گاه این شماتت ها به حدی می رسد كه تعزیه شكل فكاهی به خود می گیرد. این گریه ها و ناسزاگویی های اشقیا برای آن است كه از نقش اصلی خود فاصله گیرند، چون از درون نفرتی آشكار از ستمگران كربلا دارند و نیز تماشاگران هم از نقش اصلی او دل خوشی ندارند .
در تعزیه، امكانات به سادگی قابل تهیه است و گاهی وسیله ای با اندك تغییری چندین كاربرد دارد. به عنوان نمونه یك صندلی چوبی معمولی گاهی به تخت شاهی تبدیل می شود و در مواقعی از آن به عنوان منبر و خطبه خوانی استفاده می كنند. گاهی مؤذن بر روی آن می رود و اذان می گوید. قاصدی كه از شام یا كوفه به كربلا رسد، بجای رفتن بر فراز ساختمانی مرتفع، روی صندلی قرار می گیرد و نامه ای را برای اهل مجلس قرائت می كند. شهادت خوان وقتی می خواهد از مظلومیت و تشنگی كودكان كربلا سخن بگوید، طفلی را در آغوش گرفته و بر روی صندلی رفته و از ناگواری های آن كودك با حالتی سوزناك سخن می گوید. مخالف خوان وقتی به جنایتی دست می زند و سری را از تن جدا می كند، تندیسی از سری بریده را به دست می گیرد و روی صندلی قرار می گیرد و از جنایت خود و اربابان ستم و نیز اوضاع غمبار شهادت خوان و اهل و عیالش گزارشی ارائه می دهد. علائم نمادین در تعزیه از جلوه های هنری این نمایش است. لحظه ای كه شهادت خوان كفن بر تن می كند، زمانی است كه می خواهد به سرای دیگر كوچ كند و كفن نشان از شهادت او دارد. لكه های سرخ رنگ روی كفن از شدت جراحات او حكایت می كند. كاه بر سر ریختن علامت فرا رسیدن زمان اندوه می باشد. مشك خشكیده، نشانه تشنگی و عطش طفلان است. شاخه ای از درخت نمادی از نخلستان است. طشتی آب، یادآور رودخانه فرات است. گاهی علایم نمادین در رفتار و حركات افراد تعزیه خوان تجلی می یابد. دست را سایبان چشم قرار دادن، نشان تماشای صحنه ای شگفت انگیز یا نگریستن بجایی دور است. انگشت بر لب گرفتن، از بهت زدگی حكایت می كند. 
 
  behroozraha
شنبه 11/9/1391 - 21:17
اهل بیت

تعزیه در قلب مردم
 

اگرچه حاكمان ایران در قرون اخیر می كوشیده اند تعزیه را در اختیار بگیرند و رأساً در اجرای آن نظارت كنند و فرهنگ خویش را به ظاهر و محتوای آن راه دهند، اما نمی توان از این حقیقت چشم پوشید كه مردمانی صادق نیز در تكاپو بوده اند كه عزاداری سالار شهیدان را با شور و شوق افزون تری برگزار كنند و از طریق برپایی مجالس روضه خوانی، مرثیه سرایی و به راه انداختن دسته جات سینه زنی و زنجیرزنی، ارادت خود را به ساحت مقدس خاندان عصمت و طهارت (ع) به ثبوت رسانند.
آنان به تدریج این اندیشه را در ذهن خود پرورش داده اند كه چه كنند تا بتوانند عزاداران را نسبت به وقایع كربلا بیش از گذشته متأثر كنند و با تداعی صحنه هایی رقت انگیز به تحریك و تحریض احساسات حاضرین بپردازند. از این رهگذر تعزیه با اقتباس از نوحه های سینه زنی، روضه ها و الهام از تاریخ پیامبران و حماسه های دینی و تأثیرپذیری از اسطوره های پهلوانان ایرانی قبل از اسلام ، حضور خود را اعلام می كند و با استقبال گرم مردم مواجه می گردد. دكتر محمد جعفر محجوب می نویسد:« آنچه توده ها را به پذیرش مشتاقانه همه این موضوعات برمی انگیخت، یعنی عاملی كه واقعاً بیش از هر عامل دیگر در انتشار تعزیه و پذیرش آن از سوی مردم بزر گترین تأثیر را داشت، عشق غیرتمندانه و ارادت پایدار عوام به امامان و اعضای خاندان پیامبر و بالاخص شهیدان كربلا بود . در حقیقت مردم در انتظار اخگری بودند كه باروت احساسات و عواطف آنان را منفجر سازد.» [37]
نمایش تعزیه نخست، سوگواری ساده و در عین حال سوزناكی بود كه به ترسیم وقایع كربلا می پرداخت . نقال تعزیه برای برانگیختن عواطف عزاداران اغلب آه و ناله و اشارات را با واژه های عامیانه درهم می آمیخت و موسیقی آن براساس نوعی صدای خوانندگان نواخته می شد و روابط منطقی بین حوادث داستان های تعزیه چندان مشهود نبود . در واقع تعزیه میوه ای پرثمر از نوحه هایی است كه مردم سوگوار در مراسم عزاداری با نوایی سوزناك می خواندند ؛ ولی رفته رفته از نوحه سرایی فاصله گرفت و با استقلال ویژه ای حضور خود را اعلام كرد . به نظر « كنت دوگو بینو » تعزیه به صورت فعلی از نوحه سرایی یك نفر شروع شد و به مرور ایام، شاخ و برگ هایی بر آن افزوده گشت تا صورت امروزین خود را به دست آورد. به نظر وی ، تعزیه از ایمان و ایقان مذهبی، تنفر از ظلم و بیزاری از ستمگری حكایت می كند و آمیختن تمام این احساسات گوناگون در ضمیر ایرانیان، ایجاد تأثراتی می كند ،كه واقعاً اعجاب آمیز است. در تعزیه اعتقادات مذهبی و مسائل اجتماعی با یكدیگر درهم می آمیزند و آن را تبدیل به نمایش می كند كه هم تجلی جهان بینی عامه مردم است و هم توقعات اجتماعی و باورهای سنتی را متبلور نموده است. [38]
سینه زنی از سوگواری های سنتی است كه تأثیرپذیری تعزیه از آن كاملاً مشهود و محسوس است . در تعزیه هم از مضامینی كه در دسته جات سینه زنی خوانده می شود ، مواردی قابل مشاهده است و هم خود برنامه مذكور در برخی شبیه خوانی ها دیده می شود . معمولاً شهادت خوان با خواندن ابیاتی، حاضران در مجلس را به سینه زدن دعوت می كند و این پدیده قرابت تعزیه را با سینه زنی كاملاً به اثبات می رساند.
ویلیام.ا. بیمن در این باره نوشته است :« شاید بارزترین نمونه برای شناخت ساخت بی مانند نمایش تعزیه ، علامت نمادین سینه زنی باشد. در اكثر تعزیه هایی كه من شاهد آنها بوده ام ، تعزیه گردان با زدن بر سینه خود، به شبیه خوانان علامت سینه زنی می دهد ، سپس سینه زنی آغازین تعزیه گردان را شبیه خوانان پی گیرند . پس از آنكه سینه زنی از حالت دستور صحنه ای به علامت نمایش تبدیل می شود ، رفته رفته سراسر حسینیه را در بر می گیرد تا اینكه به صورت عملی نمادین همه تماشاگران را یكپارچه نموده و آنها را به شركت كنندگان در تعزیه تبدیل می سازد. در این لحظه، نوای سینه زنی گسترده حسینیه به صحنه حاكم می شود و به عنوان زمین های قدرتمند منجر به حركت نمایشی و سوگواری شبیه خوانان می شود.» [39]
سینه زنی در تعزیه، نوعی یگانگی بین مردم تماشاگر و شبیه خوانان است و این ویژگی هنری یكی از جلوه های جالب تعزیه به شمار می آید و قدرت معنوی و تأثیر آن را بر اذهان افزایش می دهد.
تأثیر اشعار سوزناك محتشم كاشانی در متون تعزیه در حدی است كه ژان كالمار در این مورد گفته است:« اگر محركی مانند هفت بند محتشم كاشانی كه بسیاری از آن تقلید نموده و در گسترش بعدی ذكر مصائب اهمیت شایانی داشته، نمی بود، تعزیه خوانی بجای مهمی نمی رسید». [40]
اشتیاق مردم برای مشاركت در تعزیه به اندازه ای است كه از نان و آب خود مایه گذاشته اند تا بر رواج این گونه مجالس بیفزایند و اگر كاستی ها و نارسایی هایی در آن دیده می شود، به خاطر استفاده از منابع مخدوش و یا اجرای آن در حضور پادشاهان و امیران بوده است و این گونه كاستی ها به هیچ عنوان از میزان اخلاص، صداقت و ارادت مردمان عاشق و عاشورایی، چیزی كم نمی كند و اصولاً چنین شیفتگی و هیجان های مقدسی موجب شده كه كاستی های تعزیه را به دید اغماض بنگرند و چون به فضیلت و خوبی می اندیشند ناخودآگاه موارد ضعف را هم حسن بشمارند . دكتر جابر عناصری پژوهشگر برجسته و تنها مدرس درس تعزیه شناسی دانشگاه، می گوید:« تعزیه، همیشه وسیله ای بوده است برای تشفی خاطر و برای آسایش مردم كوچه و بازار و حتی اگر یك موقع می بینیم به دربار كشیده، مردم اینها را در خلوت سرای خودشان اجرا كرده اند و مجریان تعزیه هم خود مردم بوده اند و شبیه خوانان هم خودشان بوده اند.» [41] 
 
  behroozraha
شنبه 11/9/1391 - 21:16
اهل بیت

تعزیه و ارزش های تشیع
 

سوگواری ها به عنوان شعائر شعورآفرین ، در احیای فضایل و روی آوردن مردم به درستی ها مؤثرند و سنّت عزاداری می تواند از ارزش هایی كه رسول اكرم (ص) و جانشینان راستین او برای استواری و گسترش آنها اهتمام ورزیده اند ، صیانت كنند . در این رسم دینی همچون دیگر آداب مذهبی، باید احكام الهی مراعات شود و مردم با روی آوردن به نمایش های مذهبی عاشورا باید دین شناس تر از گذشته شوند و روح معنویت در آنان احیا گردد و مجالس سوگواری در هر شیوه ای كه به اجرا درمی آید، تنها موقعی موجب خشنودی خداوند است كه در حدود بندگی خداوند به انجام برسد و مشتمل بر دروغ و حرامی نباشد و از تحریفات و خرافات دور گردد . چنین مراسمی با آن جنبه های مقدسی كه دارد، می تواند در پرورش های اخلاقی مردم مؤثر باشد و بر سلامت افراد اجتماع بیفزاید و هرگاه غیر از این باشد، باید آفات آن را شناخت و نسبت به پیرایش آنها اقدام نمود.
همان گونه كه وظیفه شیعیان زنده نگاه داشتن عاشوراست ، بر آنان فرض است كه سنّت های آن را از مجرایی صحیح و منطبق بر شئونات اسلامی اجرا كنند و نباید اجازه دهند این سنّت معطر به عطر عترت و عاشورا از آرمان های اصیل حماسه آفرینان كربلا فاصله گیرد و با مفاهیم و اعتقادات اسلامی در تباین باشد. تعزیه باید شعله محبت اهل بیت را در دل های تماشاگران به گونه ای زنده كند كه مردم همنوا با زندگی عملی ستارگان درخشان آسمان امامت و ولایت، برنامه زندگی فردی و اجتماعی خود را تنظیم نمایند و به فضایل روی آورده و از رذایل پرهیز كنند .
چون تعزیه هنری مذهبی است ، باید عنصری سازنده از اندیشه اسلامی در آن نهفته باشد و حقیقتی زنده و پویا را نوید دهد و بر معرفت و بصیرت حاضران در مجلس نسبت به فرهنگ عاشورا بیفزاید. هیجان های مردم نیز طی این برنامه ها باید به سوی حقایق ناب سوق داده شود و خون آنان برای حفظ مقاصد اسلام و پاسداری از مكتب تشیع به جوش آید. این تصور غلط است كه اگر سنتی قیافه مذهبی دارد، پسندیده بوده و متضمن اجر و ثواب است، اگرچه روح دین و آورنده آیین اسلام از آن نفرت داشته باشد. برخی از دست اندركاران عزاداری های محرم ذكر كرده اند كه وقتی تشریفاتی نام مقدس امام حسین (ع) را داشته باشد، موجب سربلندی دنیا و آخرت است، هر چند آن مراسم آلوده به خرافات و تحریفات باشد و خاطر امام را به دلیل كژ روی هایی كه دارد برنجاند و آن روح قدسی را در فشار قرار دهد. استاد شهید مطهری از روند آغشته به تحریف تعزیه ها برآشفته و به شدت چنین مراسمی را كه از فرهنگ و فضیلت حسینی دور باشد، مورد انتقاد قرار داده است:« ... گریستن بر امام حسین (ع) كار خوبی است و باید گریست. به چه وسیله بگریانیم؛ به هر وسیله كه شد؟ هدف كه مقدس است، وسیله هرچه شد، شد. اگر تعزیه درآوردیم یك تعزیه اهانت آور . همین قدر كه اشك جاری شد، اشكال ندارد! شیپور بزنیم. طبل بزنیم. معصیت كاری بكنیم. به بدن مرد لباس زن بپوشانیم. عروسی قاسم درست كنیم. جعل كنیم. تحریف كنیم! ... در نتیجه افرادی دست به جعل و تحریف زدند كه انسان تعجب می كند... .» [33]
امام حسین(ع) در واقعه كربلا نیز انسانی است در اوج عظمت و همان شكیبایی است كه حتی كلمه ای برخلاف سیر طبیعی هدایت قرآنی از دهان مباركش خارج نمی شود و قول، رفتار و تصمیم گیری های آن امام برای پیروانش حكم قانون و سنتی مسلم را دارد و امام در تمامی شرایط و لحظه ها در نظر و عمل شخصیتی جامع است . در همان لحظات مصیبت بار كربلا كه حوادث ناگوار رخ می دهد، شخصیت امام از حقیقت ، آرامش و صلابت موج می زند و از هرگونه قباحتی ، مبراست . حتی نسبت به دشمنان به دلیل غوطه خوردن آنان در گرداب ضلالت تأسف می خورد و می كوشد تا آنها را به سوی مسیر رستگاری كه همان راه فطرت درونی انسان هاست، رهنمون سازد . اما در برخی مضامین شبیه خوانی امام به گونه ای معرفی می شود كه شایسته شأن آن وجود ملكوتی نمی باشد و متأسفانه صحنه های شكوهمند و حماسی كربلا به صورت ذلت آور و منحرف به نمایش گذاشته می شود و امام به صورت انسانی معرفی می گردد كه به دلیل برخی رخدادهای ناگوار، شكیبایی خود را از دست داده و از نفله شدن خود و یارانش در رنج به سر می برد ؛ ولی چون فلك غدار سرنوشتی محتوم را برایش ترسیم كرده است، تن به حوادث می دهد تا با كشته شدن و اسارت اهل بیتش، گناهكاران را از عذاب دوزخ نجات دهد و در واقع فدای امت گنهكار شود؟![34]
آیا غم انگیز نیست كه خاطره های حیات آفرین دشت نینوا را كه بر كالبدهای اجتماعات فرو رفته در خواب غفلت و ملت های ستمدیده، روح آزادگی می دمد و حوادثی كه در آن سرزمین عدل و آزادی واقع شد هریك عالی ترین درس عزت و فضیلت به جهان انسانیت می دهد، به صورت مبتذل و ذلت آوری یاد كنیم و به بهانه زبان حال از قول سالار شهیدان بخوانیم كه: شدم راضی كه زینب خوار گردد!؟ . [35]
زبان حال امام باید منطبق با واقعیت و مطابق با شأن آن وجود مقدس باشد. به همین دلیل فقهای شیعه نسبت دادن دروغ به شخص امام را گناه و مبطل روزه دانسته اند و از نظر برخی مراجع تقلید، جعل مطالب زائد و افزودن آن بر تاریخ زندگی معصومین ، كذب و افترا و حرام است. البته اگر صحنه آرایی ها و ازدیادها از باب بیان حال و یا به صورت توضیح، شرح و بسط نمایش در تعزیه باشد، بدون آنكه مطالب زائدی در كنار اصل قصه جعل نمایند، اشكال ندارد. در تعزیه به تماشاگران چنین القا می گردد كه امامی كه شهادتش سبب لرزش كاخ ستمكاران در همیشه تاریخ شد، از دستمان رفت و باید برای فقدان امام سوگوار باشیم ! در حالی كه امام حسین (ع) آرزوی شهادت می كرد و با جان خویش مكتب اسلام را احیا كرد و زنده نمودن یادش در مراسم محرم برای این است كه پرتوهایی از آن خورشید فروزان معنویت بر روح و ذهن و قلب آدمیان بتابد و اشك ریختن برای امامی كه حماسه آفرید و موجب اعتلا و عزت اسلام و مسلمین گردید ، حاوی مفاهیمی ارزشمند و فضیلت آفرین است و سوگواری برای حماسه پرشكوه كربلا، نشانه ای از هماهنگی با برنامه عاشورا و پیروی از پیام رهبر این نهضت است و ارزش والایی دارد. اما گریستن برای كسی كه از دستمان رفته و دیگر از فرهنگ و معرفت بصیرت آفرین آن خبری نیست ، نه تنها خاصیتی ندارد ، بلكه موجب جمود، ركود و سكون اجتماع اسلام می گردد و محرومیت از شمس پرتابش عاشورا را به دنبال خواهد آورد . شهیدمطهری در این باره گفته است: « غلط ترین غلط ها این است كه ما امام حسین (ع) را نفله شده حساب كنیم . امام حسین (ع) به عكس، به هر قطره خون خود یك دنیا ارزش داد. [آیا] كسی كه موج ایجاد كرد كه قرن ها پس از [شهادت] او، پایه های كاخ ستمگران را متزلزل كرد و از جا كند و حتی در قرون خود ما غالب حوادث داغ در محرم ایجاد می شود، خون او هدر رفته است؟! كسی كه میلیو نها نفر نمازخوان و روزه گیر و فداكار ساخت، هدر رفت؟!.» [36]
عظمت معنوی امام حسین (ع) و منزلتی كه آن بزرگوار در پیشگاه آفریدگار جهان دارد و مقام شفاعت عظمایی كه خداوند به آن حضرت در قیامت عنایت فرموده ، قابل انكار نبوده و حقیقتی اجتناب ناپذیر می باشد . تردیدی نیست كه آن چشمی كه بر اباعبداللَّه (ع) نگرید و آن دلی كه برای مصایب شهیدان كربلا نسوزد، چشم و دل بشری نمی باشد . اما این مطلب از آن سخن موهوم و باطل جداست كه امام حسین(ع) به شهادت رسید تا مردم دور هم جمع شوند و بر مصیبت او گریه كنند و بعد هم آمرزیده شوند! امام حسین (ع) كشتی نجات است ، اما نه برای انسان هایی كه همچون فرزند حضرت نوح (ع) كه عمری را در نافرمانی و عصیان به سر می برده اند . امامی كه در آن شرایط بحرانی با آن همه مشكلات جنگ و دفاع، برای چند لحظه نبرد با اشقیا را قطع می كند تا با خدای خویش راز و نیاز كند و نمازش را اقامه نماید ، چگونه راضی می شود كه كسی بجای انجام دادن عبادات و بجای آوردن فریضه های الهی و اجتناب از معاصی، برایش عزاداری كند و یا به اطمینان شفاعت آن امام، واجب شرعی را انجام ندهد . گناه آن وقت بخشیده می شود كه روح آدمی با حماسه حسینی پیوند بخورد و علامت عفو الهی آن است كه دیگر دنبال آن گناه نرویم .اصولاً كسی كه فضیلت رادوست ندارد و با رفتارش رذایل را ترویج می كند و برای ارزش های مقدس احترامی قائل نیست ، نمی تواند ادعا كند كه مرید امام حسین (ع) است ؛ این تصور كه می توان با یك سلام امام معصوم را طرفدار خود نمود و با اعتماد به شفاعتش به امور خلاف روی آورد، به آن جهت است كه راهش را نشناخته ایم و در مكتب حسینی پرورش نیافته ایم. عظمت امام حسین (ع) بر پایه بندگی خداوند استوار است و سوگوارانش هم از راه عبادت، ذكر و تقوا می توانند مرید او شوند ؛ چنان كه حضرت امام باقر(ع) فرموده اند : شیعه و پیروان واقعی ما، كسی است كه از مخالفت با خداوند بپرهیزد و او را اطاعت كند . به همین دلیل علّامه سید محسن امین، تأكید می نماید كه در عزاداری ها باید از سیره ائمه پیروی كرد و اگر آن بزرگواران تصریحی در این مورد نكرده اند، باید از شیوه ای منطقی و عاقلانه متابعت نمود . 
 
   behroozraha
شنبه 11/9/1391 - 21:15
اهل بیت

تعزیه نامه
 

تعزیه نامه، عبارت است از متنی كه تعزیه گردان برای اجرای تعزیه ای گرد آورده یا می نگارد و پیش از آغاز تعزیه میان شبیه خوان ها پخش می كند . گاهی به تعزیه نامه نسخه نیز می گویند .
پیشینه سرایش تعزیه را كه معمولا به صورت اشعار عامیانه توسط شاعرانی گمنام و تعزیه گردانان سروده می شد، به سال های میانی سده دوازدهم هجری می رسد . زمینه پیدایی و تكامل تعزیه ها را نیز باید در مرثیه ها جستجو نمود . سرایش مرثیه ها با زمینه رویداد كربلا از گذشته های تقریبا دور آغاز گشته بود، چنان كه شاید بتوان به اشعاری چند از حدیقة الحقیقة سنایی را در دیباچه تاریخی مرثیه به شمار كرد. اما آغاز مرثیه سرایی با این مفهوم مشخص و به گونه گسترده به سده نهم مربوط است . مرثیه سرایان نامداری چون رفیعای قزوینی ، كمال غیاث شیرازی، ابن حسام قهستانی ، باباسودایی ابیوردی، تاج الدین حسن تونی سبزواری، لطف الله نیشابوری و كاتبی ترشیزی نیز اشعاری در رثای شهیدان كربلا سرودند . اما نامدارتر از همه اینها محتشم كاشانی است كه تركیب بند مشهور او جانی تازه در مرثیه سرایی ایران دمید، به گونه ای كه از آن پس سرودن مرثیه بسیار رایج گشت و در عهد قاجاریه به اوج خود رسید . منابع داستانی تعزیه ها غالبا كتابهای مقاتل و حماسه های دینی و احادیث و اخبار بوده اند . از جمله شاعرانی كه در این زمینه تلاشی ارزشمند كرده اند یكی میرزا نصرالله اصفهانی (شهاب) است كه در دوره ناصرالدین شاه و به تشویق امیركبیر به گردآوری و تكمیل اشعار تعزیه پیش از خود پرداخت و خود نیز تعزیه هایی به نگارش آورد كه تعزیه مسلم، از جمله آنهاست، و دیگر باید از محمد تقی نوری و نیز سید مصطفی كاشانی (میر عزا) نام برد. كاشانی خود تعزیه گردانی بنام بود و « تعزیه حر » بدو منسوب است. ماندگاری برخی از تعزیه ها تا اندازه زیادی مرهون ذوق ادبی برخی از كارگزاران خارجی در ایران است . تنی چند از این كارگزاران از سر علاقه نسخه هایی از مجالس مختلف تعزیه را گردآوری كرده اند ، از آن جمله عبارتند از :
1) مجموعه خوچكو : مجموعه ای است خطی از 33 تعزیه نامه كه هم اینك در كتابخانه ملی پاریس نگهداری می شود . بر روی نخستین صفحه این مجموعه عنوان« جنگ شهادت » نقش بسته است . این مجموعه در هفتم ژانویه سال 1878 م به كتابخانه وارد و ثبت شده است. دارنده قبلی و سفارش دهنده تهیه آن در ایران الكساندر ادمون خوچكو شاعر، دیپلمات و نخستین ایران شناس لهستانی بود كه چندی نایب سفارت روسیه در تهران بود و سپس به عنوان نایب كنسول به رشت رفت . در 1840 م استعفا كرد و به فرانسه رفت و پس از انجام كارهای فرهنگستانی مختلف در 87 سالگی در همان جا درگذشت . وی كه زبان فارسی را بسیار خوب می دانست و به واقع، نخستین ایرانشناس متخصص فرهنگ عوام بود، در سال 1877 م فهرست این 33 تعزیه نامه را در كتابی به نام نمایش ایرانی به همراه ترجمه ای از پنج تعزیه نامه جنگ شهادت به چاپ رساند . با در نظرگرفتن تاریخ استعفای خوچكو می توان فهمید كه وی این مجموعه را باید پیش از این سال، یعنی در سالهای خدمتش در ایران و بی گمان در دوره هشت ساله میان 1833 م تا 1840 م یعنی اواخر دوره فرمانروایی فتحعلی شاه و اوایل عصر محمد شاه قاجار تهیه كرده باشد . اما آنچه مسلم تر است این است كه، به هر حال، این تعزیه نامه های سی و سه گانه باید پیش از این دوره در عصر فتحعلی شاه سروده و اجرا شده باشند. خوچكو از فروشنده این كتاب نیز در مقدمه نمایش ایرانی نام می برد و می گوید :« حسین علی خان خواجه كه مدیر نمایش دربار است و این تعزیه نامه ها را به من فروخته، به عنوان سراینده و مؤلف این تعزیه نامه نیز شهرت دارد و اگر خود آنها را نسروده باشد، بی شك در ویراستن بعضی از آنها دست داشته است ». از این سی و سه تعزیه نامه كه به گمان خوچكو از همه مجموعه های دیگری كه وی می شناخته كامل تر است ، پنج تعزیه نامه دوبار آمده است ، یعنی شمار مجالس آن در واقع از بیست و هشت بیشتر نیست . از همین جا می توان فهمید كه شمار مجالس رایج و معمول آن روزگار بسی بیش از اینها نبوده و مثلا نمی توانسته به دو یا سه برابر این تعداد برسد . فهرست تعزیه نامه های خوچكو به ترتیبی كه درمجموعه وی آمده بدین شرح است : 1) خبر آوردن جبرئیل بر پیغمبر (ص) كه امام حسن (ع) از زهر شهید شود و امام حسین (ع) را در كربلا به ستم شهید كنند ؛ 2) وفات پیغمبر (ص)؛ 3) غصب فدك ؛ 4) وفات فاطمه (ع)؛ 5) وفات حضرت امیر (ع)؛ 6) شهادت امام حسن (ع)؛ 7) شهادت امام حسین (ع)؛ 8) رفتن مسلم بن عقیل به كوفه؛ 9) شهادت طفلان مسلم؛ 10) شهادت طفلان؛ 11) حركت امام حسین (ع) از مدینه به كوفه؛ 12) آمدن حر سر راه حضرت (ع)؛ 13) ورود حر سر راه حضرت امام (ع)؛ 14) راه گم كردن امام حسین (ع) ؛ 15 ) ایضا راه گم كردن؛ 17) شهادت حضرت عباس، برادر امام حسین (ع)؛ 18) شهادت علی اكبر پسر ارشد امام حسین (ع)؛ 19) شهادت قاسم بن حسن برادر زاده امام حسین (ع) ؛ 20) شهادت طفلان زینب خواهر امام حسین (ع)؛ 21) گل فرستادن فاطمه صغری دختر امام حسین (ع) از مدینه به كربلا؛ 22 ) كتاب نوشتن فاطمه صغری دختر امام حسین (ع) به پدر بزرگوار؛ 23) شهادت علی اصغر طفل شیرخوار امام حسین (ع)؛ 24) شهادت حضرت امام حسین (ع)؛ 25) آمدن پیغمبران بر سر نعش امام حسین (ع)؛ 26) آب آوردن زنان بنی اسد جهت اهل بیت امام حسین بعد از شهادت امام حسین (ع)؛ 27) رفتن سكینه به مجلس ابن سعد برای گرفتن اجازه دفن اجساد شهیدان ؛ 28) مجلس غارت خیمه گاه امام حسین (ع)؛ 29) مجلس خطیب ولید؛ 30) مجلس دیران فرنگی؛ 31) دفن كردن جماعت بنی اسد شهدا را؛ 32) ایضا مجلس دیرانی فرنگی؛ 33) خبر فرستادن خاندان امام حسین (ع) به مدینه .
2) مجموعه پلی : مجموعه ای است از سی و هفت مجلس تعزیه ، كه به كوشش سرهنگ سرلوئیس پلی كارگزار دولت انگلستان در جنوب ایران فراهم آمده است. پلی ، به گفته چلكووسكی چندان از نمایش های محرم (تعزیه) متأثر گشت كه هر سی و هفت مجلسی را كه از قرار معلوم شفاها شنیده و ضبط كرده بود ، به انگلستان گردانید و آنها را پایه نگارش كتابی قرار داد با نام تعزیه حسن و حسین كه به سال 1879 م در لندن انتشار یافت و چندی پیش نیز بار دیگر به چاپ رسید . این مجموعه كه صورت فارسی تعزیه نامه ها در آن به چشم نمی خورد ، در مقایسه با مجموعه خوچكو- كه به چهل سال پیش تعلق دارد - از موضوعات گسترده ای برخوردار است. بدین معنی كه مجالس آن از هنگامی كه شهادت برای حضرت امام حسین (ع) مقدر می شود تا روز رستخیز را - كه حضرت از سوگواران خود شفاعت می كند- در بر دارد .
3) مجموعه چرولی : این مجموعه با در برداشتن 1055 تعزیه نامه از مجالس مختلف تعزیه، از نظر شمار و حجم، مهم ترین مجموعه تا به امروز است. این مجموعه را انریكو چرولی، كه روزگاری سفیر ایتالیا در ایران بود، با یاری علی هانیبال گرد آورده و به كتابخانه واتیكان در روم هدیه كرده است. هموطنش ، اتو روسی به تهیه فهرستی توصیفی آغاز كرد كه پس از مرگش دیگر هموطن او ، آلسیوبومباچی آن را تكمیل و در سال 1961 م زیر عنوان فهرست درام های مذهبی ایران چاپ و منتشر نمود .
4) مجموعه لیتین : مجموعه ای از پانزده مجلس ، كه به كوشش ویلهلم لیتین- كنسول اسبق آلمانی در بغداد- فراهم گشت . وی از نسخه اصلی این پانزده عكسبرداری كرد و بر آن بود كه آنها را به آلمانی ترجمه كند، كه البته چنین نشد . این مجموعه نخستین بار به كوشش فردریك روزن زیر عنوان نمایش در ایران به چاپ رسید و چند سال پیش نیز تجدید چاپ شد . یان ریپكا در بررسی مجموعه لیتین بر اهمیت آن تأكید ورزیده ، از آن رو كه به گفته وی چهارده مجلس آن متعلق است به سالهای 1831 م تا 1834 م و تنها یكی از آنها از سده بیستم است . اگر چه در ایران تلاش هایی توسط شماری از پژوهشگران و دوستداران نمایش تعزیه برای گردآوری، تنظیم، چاپ و نشر تعزیه نامه ها صورت گرفته- كه از آن جمله اند متون به چاپ رسیده از مرتضی هنری، صادق همایونی، بهرام بیضایی، فرخ غفاری، جابر عناصری و همچنین«کانون نمایشهای سنتی و مذهبی- اما نسخه های متعدد دیگری نیز هستند كه شایان نام بردن اند، از آن جمله اند: 1) نسخه های مرحوم سید مصطفی - میر عزا كاشانی؛ 2) نسخه ای از مرحوم حاج ملا كریم جناب قزوینی كه گویا در موزه مردم شناسی ضبط شده باشند؛ 3) نسخه های ده روزه عاشورا كه بنا بر گفته هایی به وسیله مرحوم حاج میرزا حسین علامه نوری و تنی چند از علما به نگارش آمده است . [32] 
 
   behroozraha
شنبه 11/9/1391 - 21:13
اهل بیت

انواع تعزیه
 

1) تعزیه دوره : عبارت است از به نمایش درآوردن چندین دستگاه تعزیه به گونه هم هنگام توسط چندین گروه تعزیه خوان در یك محل یا محلهای مختلف، چنان كه از نظر زمانی با تاریخ وقوع حوادث مطابقت داشته باشد. شیوه كار بدین گونه است كه گروه نخست پس از پایان بخشیدن به كار خود در محل نخست، به محل دوم می رود و در آنجا همان دستگاه را تكرار می كند، و دسته دوم جای آن را گرفته دستگاه دیگری را به نمایش در می آورد. آنگاه گروه نخست پس از به پایان بردن كار در محل دوم به محل سوم می رود، و گروه دوم نیز كه كار خود را در محل یكم پایان بخشیده جای گروه نخست را در محل دوم می گیرد. اكنون گروه تازه سوم جای گروه دوم را در محل نخست می گیرد و بدین سان چندین دستگاه تعزیه به صورت همهنگام به نمایش در می آید. در برخی از جاها تعزیه دوره را در میدانی گرد و پر از تماشاگر بازی می كردند. روشن است كه در این حالت تغییر محل در پیرامون میدان انجام می شد. در سده اصفهان و سلطان آباد اراك هنوز هم تعزیه را در حال حركت از جایی به جای دیگر می خوانند. نوع مقابل این تعزیه را كه معمولا در جایی به صورت ساكن برگزار می شود، برخی « تعزیه زمینی » می نامند. [29]
2) تعزیه زنانه : نمایش تعزیه ای است كه روزگاری به وسیله زنان و برای تماشاگران زن ، معمولا در دنباله مجالس روضه خوانی اجرا می شد . گویند این نوع تعزیه با حمایت و همت قمرالسلطنه- دختر فتحعلی شاه- و بعدها عزت الدوله- خواهر ناصرالدین شاه - در منزل نامبردگان پا گرفت و چون جنبه خصوصی و اشرافی داشت ، تنها به صورت كاری تفننی برجا ماند وعمومیت و توسعه ای نیافت . این تعزیه ها را در فضای حیاط ها، یا تالارهای بزرگ خانه ها بازی می كردند. بازیگران شبیه خوان های زنی بودند موسوم به « ملا» كه پیش از آن در مجلس های زنانه روضه می خواندند و یا پای چنین مجالسی راه و رسم بازیگری را آموخته بودند . نقش مردان مجالس مختلف را نیز خود بازی می كردند. درون مایه های این تعزیه ها همچون مضامین تعزیه معمولی بود ، با این تفاوت كه قهرمان های اصلیش را بیشتر زنان تشكیل می دادند از آن جمله اند : تعزیه شهربانو و غیره . آنها كه نقش مردان را بازی می كردند سعی می نمودند با به كارگیری لباس ها و خرده وسایل دیگر، وضع ظاهر خود را به قیافه مردان نزدیك كنند، حتی صدایشان را هم به هنگام بازی تغییر می دادند و چون تماشاگران نیز همگی زن بودند، پوشاندن چهره نیز دیگر معنی نداشت. تعزیه زنانه تا میان عهد قاجار گاه در خانه های اشرافیان بازی می شد و كم كم تا اواخر این دوره از میان رفت . [30]
3) تعزیه مضحك : تعزیه ای است شاد با مایه هایی سرشار از طنز، كنایه، لعن و نفرین و خمیرمایه آن تمسخر دین ستیزان و كسانی است كه به پیامبر و امامان و خاندان آنها ستم و یا بی ادبی كرده اند . در این تعزیه، كه در واقع نشانه ای است از تكامل كمی و كیفی پیش واقعه ها و واقعه های اصلی آن غلو، نقش مهمی دارد و در همه جنبه های آن به چشم می خورد . اگر اولیاخوانی در این تعزیه ها نقش داشته باشد، حضورش چه در گفتار و چه در رفتار توأم با متانت است، در حالی كه دیگران هر یك به جای خود با حركت هایی مضحك ظاهر می شوند و شادی می آفرینند . گاهی نیز مثلا برای نشان دادن مجلس كفار از مطربان و تقلیدگران استفاده می كردند كه چون مراد از این استفاده توهین و تمسخر به آنها بود ، طبعا منعی نیز نمی توانست داشت . قنبر یا غلام حبشی در هیأت « سیاه » در این تعزیه ها بازی جالب و پرطنزی دارد . اسباب این مجالس معمولا تجملی و چشمگیر است . عروسی رفتن فاطمه زهرا (س) [عروسی دختر قریش ] و مجلس شهادت یحیی بن زكریا از نمونه های تعزیه مضحك اند. این نوع تعزیه ها معمولا در جمعه ها، عیدهای مذهبی و جز پنج روز دوم از دهه محرم به صورت درآمدی بر یك واقعه اصلی بازی می شد . [31]
 
     behroozraha
شنبه 11/9/1391 - 21:12
اهل بیت

نشیب و فرازهای شبیه خوانی
 

در عصر قاجار و به خصوص در زمان حكمرانی فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه قاجار، تعزیه رونق گسترده ای یافت و اجرای آن در سراسر ایران متداول گردید، اما غالباً دست اندركاران و برگزاركنندگان شبیه خوانی، وابسته به سلاطین و وابستگان دربار قاجاریه بوده اند؛ به نحوی كه نفوذ فرهنگ شاهان را به خوبی می توان در مجالس تعزیه این عصر شاهد و ناظر بود. از شواهد رواج تعزیه در چنین دورانی برپا شدن تكیه و مرسوم شدن تكیه سازی می باشد؛ اما مشهورترین، مجلل ترین و مهم ترین این بناها تكیه دولت است. هنگامی كه ناصرالدین شاه برای نخستین بار به فرنگ رفت و تئاترهای اروپا را دید، پس از مراجعت به ایران در سال 1290 هجری، این تكیه را تأسیس نمود كه رضا قلی خان هدایت در كتاب روضةالصفا گزارش مفصلی از این مكان آورده است. تكیه دولت، محوطه وسیع دوطبقه ای بود كه طبقه بالای آن را به صورت غرفه غرفه ساخته بودند كه هر یك به شاه، بانوان حرمسرا و درباریان اختصاص داشت و در صحن آن جایگاهی برای اجرای تعزیه در نظر گرفته بودند و باشكوه ترین تعزیه ها در آن به اجرا درمی آمد و بهترین
افراد تعزیه خوان را از نقاط گوناگون كشور برای برگزار شدن این مراسم به تهران فراخوانده بودند. شاهزادگان به تقلید از شاه و برخی از تاجران و كسبه نیز به منظور خودنمایی و تثبیت اعتبار خویش و در مواردی هم به قصد ثواب، احداث تكیه و اجرای تعزیه را رونق بخشیدند و در این برنامه از یكدیگر سبقت گرفتند و تنها در شهر تهران متجاوز از سیصد تكیه، در مدتی كوتاه، ساخته شد.[20]
ساموئل گرین ویلر بنجامین نخستین امریكایی بود كه به عنوان سفیر امریكا طی سال های 1882-1885 م. در ایران به سر می برد. وی فصل سیزدهم سفرنامه اش را به تعزیه اختصاص داده و شرح مبسوطی از تكیه دولت آورده است. معاصر وی، چارلز جیمز ویلز در اثر معروف خود - ایران آن گونه كه هست - كه به سال 1886 م. در لندن به طبع رسیده است ، مطالبی درباره شبیه خوانی عصر قاجاریه دارد. خانم لیدی شیل كه در نیمه دوم قرن نوزدهم به ایران آمده، در دنباله گزارشی كه درباره مراسم سوگواری نوشته، شرح نسبتاً جالبی از مجلس تعزیه حضرت امام حسین (ع) ارائه داده است. كارلا سرناهم در سال 1883 م. تماشاگر تعزیه در ایران بود. وی در سفرنامه اش نوشته است:«... خیل اسیران مركب از زنان وكودكان خانواده امام، وارد صحنه می شوند. آنان را مدتی در كوچه های شام می گردانند و مردم بی سر و پا به سویشان سنگ می پرانند. بالاخره اسیران از مركب های خود پایین آمده و با غل و زنجیرهایی روی سكو ظاهر می شوند. سردار یزید هر چه به دهنش می آید، می گوید. سربازان او سرهای بریده امام و یارانش را كه آنها را در سینی های نقره ای گذاشته اند و بر رویشان تور نازكی كشیده اند، حمل می كنند... .» [21]
كلنل چارلز ادوارد پیت - كه از سوی انگلستان در عصر ناصرالدین شاه قاجار به سمت كنسول بریتانیا در مشهد منصوب شده بود - درباره تعزیه ای كه در این شهر دیده، نوشته است:« ...بعداز ظهر مردم در مراسم شبیه خوانی شركت جستند. هر روز صحنه ای مربوط به واقعه كربلا را اجرا می كنند و امروز اوج این نمایش، یعنی شهادت امام حسین (ع) بود. می گفتند كسی كه نقش امام حسین (ع) را بر عهده دارد، سرانجام از اسب بر زمین می افتد و در حالی كه با پارچه ای روی او راپوشانند، صحنه های مربوط به جدا كردن سر آن حضرت اجرا می گردد. در آخر یك سر مجسمه ای را به عنوان سمبل بر سر نیزه حمل می كنند... .» [22]
همین كه اشرافیت به تعزیه راه یافت ، نسخه های آن دچار تحریف گردید و نسخه نویسان تعزیه، برای خوش آمد عوامل حكومتی و تأمین اهداف سلاطین، مضامینی را به تعزیه وارد نمودند و صحنه هایی را بدان اضافه كردند كه ارتباطی به سوگوار ی های محرم و عاشورا نداشت . نمایش های مضحكی چون تعزیه امیر تیمور گوركانی، عروسی دختر قریش كه صحنه های خنده آور و افسانه ای داشت، تدارك دیده شد. حتی در مجالس تعزیه شهیدان كربلا، برخی مضامین را جای دادند كه جنبه های شادی آور داشت و در آخر این تكه های نمایشی ، یكی از رویدادهای كربلا را ترسیم می نمودند تا جنبه عزاداری آن حفظ شود! [23]
مجالس تعزیه خوانی به اندازه ای رسید كه بنا به اظهارات بهرام بیضایی، تعداد آنها در تهران به سیصد مجلس می رسید . علاقه مندی پادشاهان و اعیان قاجاریه در گسترش ظاهری این مراسم، بسیارمؤثر بود. اما بر خلاف این رونق ظاهری و شكوفایی استعداد تعزیه خوانان در ایفای نقش خویش و بروز خلاقیت های هنری از آنان ، مضامین و پیام تعزیه ها مسیری نزولی را طی كرد؛ به نحوی كه برخی سروده ها و نیز اجرای پاره ای از نمایش های تعزیه با فرهنگ قرآن و عترت مغایرت پیدا كرد و این روند مخدوش ، علمای شیعه را وادار نمود تا شبیه خوانی را مورد انتقاد قرار دهند . استاد سیدمحمد محیط طباطبایی می نویسد:« مخالفت برخی از فقها با تشبیه و برخی ازمراسم تعزیه از اهمیت آن در كار عزاداری محرم كاست و به تدریج از حوزه دولتی بركنار رفت و جای آن را حركت دسته هایی گرفت كه در ضمن آنها، برخی از مراسم صوری تعزیه خوانی حفظ شده بود و هنوز هم گوشه هایی از آن در برخی نقاط كشور به چشم می خورد... .» [24]
دلیل مخالفت علما با تعزیه آن بود كه در وهله اول مطالب تحریفی گوناگونی به آن راه یافت و از مقصد اصلی آنكه سوگواری برای خامس آل عبا بود ، فاصله گرفت و جنبه سرگرم كننده و تفریحی آن بر حالت سوگواری و ماتم سرایی پیشی گرفت و حتی اجرای تعزیه های مضحك و نمایش های وهن انگیز در برخی تكیه ها عمومیت یافت. اعتمادالسلطنه در روزنامه خاطرات خود (جمعه هفتم محرم 1306 هجری) می نویسد:« شنیدم دیشب در تكیه دولت، تعزیه دیر سلیمان بود و سفرای انگلیس و ایتالیا با اتباعشان آمده بودند تماشا . بعد از ختم تعزیه، اسماعیل بزاز مقلد معروف با قریب بیست هزار مقلدین و عمله طرب بودند كه با ریش های سفید و عاریه و لباس های مختلف از فرنگی و رومی و ایرانی ورود به تكیه كردند و حركات قبیح از خودشان بیرون آوردند؛ به طوری كه مجلس تعزیه از تماشاخانه بدتر شده بود...» [25]
میرزا تقی خان امیركبیر كه مشاهده كرد ، خرافات و مطالب وهن انگیز به مجالس تعزیه و سوگواری راه یافته است، تصمیم به اصلاح آن گرفت ؛ امیر مثل یك مسلمان روشن و معتقد، با پاره ای از خرافات و اباطیل كه توسط جهال و مغرضان، به نام دین در میان مسلمانان رواج یافته بود، مخالفت می كرد و در عین حال به بسیاری از امور كاملاً تعبدی اسلام كه سند محكم دینی دارند ... معتقد بود ... امیر درصدد بوده است كه وضع روضه خوانی و تعزیه داری را به صورت آبرومند و دنیاپسندی درآورد ... به یكی از شعرا به نام شهاب (متوفی به سال 1291 هجری) دستور داد كه اشعار شیوا با مضامین عالی و آموزند های بسراید تا اشعار نارسا و سبك را از مراثی سیدالشهدا حدف كنند... .» [26]
در تذكره گنج شایگان آمده است :« ... از آنجا كه در مجالس تعزیت و محافل شبیه ماتم و مصیبت حضرت خامس آل عبا (ع) اشعاری كه فی ما بین اشباه اهل بیت مكالمه می شد ، غالباً سست و غیرمربوط و مهمل و مغلوط بود ، میرزا تقی خان وی [شهاب] را مأمور داشته چنین گفت كه دوازده مجلس از آن وقایع را متضمناً بالبدایع والصنایع به اسلوبی كه خواص بپسندند و عوام نیز بهره مند شوند، موزون سازد . شهاب نیز آن اشعار را چنان گریه خیز ساخت و بدانگونه غم انگیز بپرداخت كه اگر دل سامع به سختی حجر موسی است ، استماعش را اثری است كه در همان عصاست... .» [27]
دكتر رضا خاكی عقیده دارد مجموعه باارزش نسخه های خطی از شبیه نامه ها كه در كتابخانه ملك نگاهداری می شود، همان مجموعه ای است كه شهاب به تشویق امیركبیر تدوین و تنظیم كرده است. [28]
به تدریج ایرانیان با تئاتر غربی و نمایش های اروپایی ها آشنا شدند . ترجمه نمایش های غربی نیز وضع جدیدی را پدید آورد . این وضع ادامه یافت تا انقلاب مشروطیت به وقوع پیوست و نوعی تجدد ظهور خود را نشان داد كه از رونق تعزیه به شدت كاست . با روی كارآمدن رضاخان، اجرای تعزیه و مراسم سوگواری مشابه آن ممنوع گردید و از سال 1312 ش در اثر جلوگیری از تعزیه خوانی، دست اندركاران این نمایش، شهرها را رها كرده ، روانه روستاها و نقاط دور افتاده كشور شدند .
در وضع جدید ، تعزیه خوانان و مجریان شبیه خوانی برای در اختیارگرفتن اماكن پرسود، جهت اجرای تعزیه با هم در رقابتی شدید قرار گرفتند كه این رقابت های شدید و خشن نیز در زوال تعزیه مؤثر واقع گردید ؛ چرا كه دست بردن در نسخه های اصیل، دگرگون نمودن متن ها، روی آوردن به آداب و رسوم آمیخته به خرافات و ایجاد تحریف در برخی صحنه ها به منظور تأمین اهداف خوانین محلی، از آفات غیر قابل اغماض آن به شمار می رفت . گرچه در این انتقال تعزیه از فرهنگ شاهی و سنّت های درباریان مصون ماند ، ولی در روستاها گرفتار مطالب موهوم و فرهنگ هایی عامیانه گردید كه از آسیب اولی كمتر نبود .
پس از سقوط رضاخان و از سال 1320 شمسی به این طرف، تعزیه با قوت بیشتر و تجدید حیات گذشته از دهه های قبل، حضور خود را در برخی محافل شهری نشان داد ؛ ولی به دوران اوج خود « عهد ناصری » نرسید و همچنان به صورت موروثی و عاداتی مذهبی با شیوه های ابتدایی و امكانات بسیار ساده اجرا می شد و اثری از تكامل، بازسازی متون و پالایش های اساسی در آن مشاهده نمی گردید. با به اجرا درآمدن مجلس تعزیه عبداللَّه عفیف در سال 1344 شمسی در تهران و نیز به نمایش گذاشتن چند مجلس تعزیه در شیراز، تعزیه در شهرهای بزرگ متداول گردید . اما رونق آنچنانی نداشت . با پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی و بر اثر تأكیدهای مكرر رهبری انقلاب، حضرت امام خمینی (ره)، مبنی بر اجرای عزاداری سنتی باشكوه هرچه افزون تر، تعزیه خوانی رواج فزاینده ای یافت و بیانات آن فروغ فروزان از سوی برخی دست اندركاران تعزیه حمل بر تشویق و تكریم تعزیه بر همان روال آفت زای قبلی گردید و حتی پاره ای از مراكز فرهنگی و نهادهای ذی ربط، به انتشار متن های مخدوش تعزیه روی آوردند و به بهانه نشر میراث ملی و ذخایر هنرهای مردمی و حمایت از سوگواری های سنتی و بومی، در این راستا تلاش هایی از خود نشان دادند. (12)  
 
  behroozraha
شنبه 11/9/1391 - 21:11
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته