• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1053
تعداد نظرات : 75
زمان آخرین مطلب : 4192روز قبل
اهل بیت
گر چه از ضعف تن از جا نتوان بر خیزم
مژدهٴوصل تو کو کز سر جان برخیزم؟
کن قدم رنجه که چون خاک به ره بنشینم
پیشتر زآنکه چو گردی ز میان برخیزم
گر شبی با من ویرانه نشین بنشینی
از سر خواجگی کون ومکان بر خیزم
طفلم و آمده پیری به سراغم تو بیا
تا سحر گه ز کنار تو جوان برخیزم
اگر از دست شدم پا به سر خاکم نِه
تا به بویت ز لحد خنده کنان برخیزم
شاعر : علی انسانی  
 
behroozraha
پنج شنبه 23/9/1391 - 12:46
اهل بیت
تا آخرین ستاره شب را شمرده است
‏اما سه شب گذشته و خوابش نبرده است
دست پدر نبود اگر بالشی نداشت
سر را به سنگ های خرابه سپرده است
حتی برای پلک زدن هم توان نداشت
اصلأ نداشت باور این که نمرده است
 جا باز کرده حلقه زنجیرهای سرخ
از بس که زخم های تنش را فشرده است
با یاد زجر نبض دلش تند می زند
یعنی تمامی بدنش زخم خورده است
با آستین پاره سرش را گرفت و گفت
عمه بگوکه رو سری ام راکه برده است؟
تا آخرین ستاره شب را شمرده باز
حالا سه شب گذشته و چیزی نخورده است
شاعر : حسن لطفی  
 
  behroozraha
پنج شنبه 23/9/1391 - 12:44
اهل بیت

-محرم ماهى است که عدالت در مقابل ظلم و حق در مقابل باطل قیام کرده، و به اثبات رسانده که در طول تاریخ، همیشه حق بر باطل پیروز شده است .

-محرم ماهى است که به وسیله سید مجاهدان و مظلومان اسلام زنده شد و از توطئه‏ عناصر فاسد و رژیم بنى امیه ، که اسلام را تا لب پرتگاه برده بودند ، رهایى‏بخشید

 

 

-این خون سیدالشهداء است که خون هاى همه ملت هاى اسلامى را به جوش مى ‏آورد .

-ماه محرم براى مذهب تشیع ،ماهى است که پیروزى ، در متن فداکارى و خون به ‏دست آمده است .

-محرم ماه  نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیاى خداست که با قیام خود درمقابل طاغوت ، تعلیم سازندگى و کوبندگى به بشر داد و راه فناى ظالم و شکستن ‏ستمکار را به فدایى دادن و فدایى شدن دانست و این،خود سرلوحه تعلیمات اسلام‏است براى ملت ها تا آخر دهر .

-با حلول ماه محرم ، ماه حماسه و شجاعت و ماه  فداکارى آغاز شد . ماهى که خون بر شمشیر پیروز شد . ماهى که قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم و داغ باطله، برجبهه ستمکاران و حکومتهاى شیطانى زد . ماهى که به نسلها،در طول تاریخ ، راه ‏پیروزى بر سرنیزه را آموخت ؛ ماهى که شکست ابر قدرتها را در مقابل کلمه حق ، به ثبت رساند . ماهى که امام مسلمین ، راه مبارزه با ستمکاران تاریخ را به ما آموخت .

-سید الشهداء را کشتند ، اسلام ترقى‏ اش بیشتر شد .

-سید الشهداء سلام الله علیه با همه اصحاب و عشیره‏ اش قتل عام شدند ، لکن‏ مکتبشان را جلو بردند .

-شهادت حضرت سیدالشهدا ، مکتب را زنده کرد .

-زنده نگه داشتن عاشورا ، یک مساله بسیار مهم سیاسى - عبادى است .

-انقلاب اسلامى ایران ، پرتویى از عاشورا و انقلاب عظیم الهى آن است .

-کربلا، کاخ ستمگرى را با خون درهم کوبید و کربلاى ما،کاخ سلطنت ‏شیطانى را فروریخت .

-کربلا را زنده نگه دارید و نام مبارک حضرت سیدالشهداء را زنده نگه دارید که‏ با زنده بودن او اسلام ، زنده نگه داشته مى‏شود .

-مساله کربلا ، که خودش در راس مسائل سیاسى هست ، باید زنده بماند .

-ملت بزرگ ما باید خاطره عاشورا را با موازین اسلامى ، هر چه شکوهمندتر حفظ نماید .

-این محرم را زنده نگه دارید ، ما هر چه داریم از این محرم است .

-محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است .

-تمام این وحدت کلمه اى که مبدا پیروزى ما شد ، براى خاطر این مجالس عزا وتبلیغ و ترویج اسلام شد . این مجالس سوگوارى و این مجالس‏ بزرگداشت‏ سید مظلومان و سرور آزادگان ، که مجالس غلبه سپاه عقل برجهل ، و عدل بر ظلم ،و امانت بر خیانت ، و حکومت اسلامى بر حکومت طاغوت‏است ،بهتر است محرم هر چه با شکوهتر و فشرده ‏تر برپا شود  و بیرقهاى خونین عاشورا به علامت‏ حلول روز انتقام مظلوم از ظالم ، هر چه بیشتر افراشته شود.

-ماه محرم،ماهى است که مردم آماده‏اند براى شنیدن مطلب حق.

-گریه کردن بر عزاى امام حسین، زنده نگه‏ داشتن نهضت و زنده نگه ‏داشتن همین‏ معنا که یک جمعیت کمى در مقابل یک امپراطورى بزرگ ایستاد، دستور است .

-باید سینه زدن هم محتوا داشته باشد .

-عاشورا روز عزاى عمومى ملت مظلوم است ، روز حماسه و تولد جدید اسلام و مسلمانان است . 

 

behroozraha

چهارشنبه 22/9/1391 - 20:43
اهل بیت
فاطمه علیهاالسلام در پیشگاه خدا با قاتلان خود و فرزندانش محاجه خواهد کرد و آنان را در میان مردم محشر محکوم نموده و به عذاب دردناک الهى گرفتار خواهد نمود.
از روایات اسلامى استفاده مى‏ شود، نخستین پرونده‏اى که در روز رستاخیر رسیدگى مى ‏شود، پرونده‏ ى محسن شهید (فاطمه) است، ولى آنچه دل فاطمه علیهاالسلام و شیعیان و محبان اهل‏بیت را بیشتر مى‏ سوزاند، خاطره‏ ى جانسوز کربلا است، که در آن، امام حسین علیه‏السلام را با یارانش به طور فجیع به شهادت رسانده و سرهایشان را از تنشان جدا نموده و زنان و دختران آنان را با تمامى بى‏رحمى اسیر کردند...
در احادیث آمده است که دختر گرامى پیامبر صلى اللَّه علیه و آله پیرهن خون‏آلود امام حسین علیه‏السلام را در روز قیامت به دست گرفته و خواستار محاکمه و کیفر قاتلان او مى‏ گردد. 
از حضرت امام صادق علیه‏السلام آمده است که فاطمه علیهاالسلام را در روز قیامت در قبه‏ ای از نور مى‏ نشانند. در این هنگام، امام حسین به محشر مى‏آید، در حالى که سربریده ‏اش را به دست مى ‏گیرد. فاطمه علیهاالسلام از دیدن چنین حالى صیحه مى ‏کشد و مى‏ افتد و تمام پیامبران و خلایق دیگر، از دیدن چنین وضعى به گریه مى‏ افتند، سپس قاتلین امام حسین حاضر و محاکمه مى‏ گردند و آنگاه به کیفر شدیدى مى ‏رسند... 
و بالاخره در حدیث دیگرى از طریق ابان بن عثمان از امام صادق علیه‏السلام نقل شده: چون فاطمه علیهاالسلام به محشر آید، پیرهن خون‏آلود امام حسین علیه‏السلام را به دست گرفته، عرض مى ‏کند: خدایا! این پیرهن خون ‏آلود حسین من است و تو خود مى‏دانى چه جنایاتى در مورد او مرتکب شده‏ اند. 
خطاب مى‏رسد: یا فاطمه! تو در نزد من محبوبى هر چه مى‏ خواهى بگو. عرض مى ‏کند: الهى! انتقام خون حسین را بگیر.
در این حال آتش جهنم بر قاتلین امام حسین مسلط مى ‏گردد و با انواع عذاب به کیفر مى ‏رساند. 
 
behroozraha
چهارشنبه 22/9/1391 - 20:39
اهل بیت
مى ‏نویسند زیبایى ، آدرس خانه خدا است و حسین یعنى زیبا که از حسن و زیبایى صادر مى‏شود . اگر زیبایى با آزادگى ممزوج شود، تندیسى جاودان خواهد ساخت که نظیرى براى آن نتوان یافت.
در این گلگشت مى‏خواهیم درباره کسى بنویسیم که به قول عقاد پیامبرش او را «سرور جوانان بهشتى‏» نامید؛او را به «پسر من‏» خطاب مى‏کرد و درباره‏اش مى‏فرمود: «آیا نمى‏دانى که گریه‏اش مرا مى‏آزارد.»
عظمت واقعه عاشورا و قهرمانانش چنان است که بسیارى از متفکران جهان آن را ستوده، درباره‏ اش سخنان نغز گفته‏ اند. با توجه به حوصله این نوشتار توجه به نمونه‏ هایى از آن سودمند مى‏نماید:
کاپیتان هانیبلت:
آن شب (شب عاشورا) هنگامى که آتش اردوها در اطراف او در بیابان برق مى‏زد، پیروان خویش را به اطراف خود جمع کرد و طى یک سخنرانى طولانى و قلب نواز با آنها سخن گفت و بیعت‏ خود را از آنها برداشت؛ آنها را از اتفاقات صبح فردا آگاه کرد و فرمود: یقینا قتل عام انجام خواهد شد و کسانى که با من بمانند یقینا شهید خواهند شد . سپس عمل بسیار زیبایى انجام داد که نشانه آگاهى کامل او از ضعف بشرى و قدرت روح  فداکارى وى و علامت قلب رئوف آن بزرگوار بود . تمام چراغ‏هاى اردو را خاموش کرد و سپس به پیروان خود گفت: هر کس جرات و قلب ایستادگى و شهادت را در خود نمى‏بیند، در تاریکى به طور ناشناس و بدون خجلت ‏برود. صبح روز عاشورا، در حالى که ابرهاى ارغوانى در آسمان شرق جمع مى‏شد، تمام یاران آن شب با ایمان دور امام را گرفتند و همگى آماده مرگ و شهادت بودند.
جرح جرداق (مسیحى):
فرق على (ع) با معاویه این است که اصحاب معاویه فریفته جاه و زر و زور، مقام و منصب بودند، ولى یاران امام على (ع) فریفته اخلاق و فضیلت و کرامت او شدند و نمونه آن در اصحاب فرزندانش پدیدار بود که وقتى یزید مردم را تشویق به قتل امام حسین (ع) و مامور به خونریزى مى‏کرد، یاران یزید مى‏گفتند: «کم تهب لنا؛ یعنى چقدر و چه مبلغ مى‏دهى تا او را بکشیم‏» اما انصار امام حسین (ع) به او مى‏گفتند: «یا حسین نموت معک؛ ما با تو هستیم و با تو مى‏میریم .» از جمله حبیب این پیر حافظ قرآن به امام حسین (ع) در شب عاشورا گفت: اگر هفتاد بار کشته شویم، سوزانده شویم و پراکنده شویم و سپس جمع شویم و از نو زنده شویم، باز مى‏خواهیم در رکاب تو جنگ کنیم و کشته شویم .
ونستان (امریکایى):
تا وقتى مسلمانان مثلث جاودان ه‏اى چون: قرآن که تلاوت شود و پیام‏ هایش پیروى گردند، کعب ه‏اى که قصد شود و ایجاد همدلى و وحدت کند و حسینى که یاد شود و از او الهام گرفته شود دارند، هیچ کس قدرت نفوذ و تسلط کامل بر آنها را نخواهد داشت.
عباس محمد عقاد (مصرى):
جنبش امام حسین (ع) و رفتن او از مکه به سوى کشور عراق حرکتى نیست که با سنجش حوادث امروز و با پیش آمدهاى روزانه معمولى به آسانى بتوان در آن قضاوت کرد؛ زیرا جنبش امام حسین (ع) یکى از بى ‏نظیرترین  جنبش ‏هاى تاریخى است که تاکنون در زمینه دعوت‏هاى دینى و یا نهضت ‏هاى سیاسى پدیدار شده است . 
ماربین (آلمانى):
امام حسین بن على (ع) که از دختر محبوب پیامبر (ص) فاطمه (س) متولد شد، تنها کسى است که در چهارده قرن پیش دربرابر حکومت جور و ظلم قد علم کرد . . . موضوعى را که نمى‏توان نادیده گرفت این است که حسین (ع) اول شخص سیاستمدارى بود که تا به امروز احدى چنین سیاست مؤثرى اختیار ننموده است . حسین (ع) به شعار همیشگى خود مى‏گفت: من در راه حق و حقیقت کشته مى‏شوم و دست‏ به ناحق نخواهم داد.
علامه علائلى، (نویسنده مصرى):
تاریخ هر ملتى واقعا تاریخ بزرگان آن است . پس هر ملتى که رجال بزرگ ندارد تاریخ سترگ ندارد یا اصلا تاریخش شایسته نگارش نیست؛ و ما چون حسین (ع) را میان رجال تاریخ داریم نه تنها بزرگوارى را مانند رجال تاریخى دیگر در نظر داریم، بلکه بزرگترین رجال تاریخ است که همه را کوچک کرده و شخصیت ‏خود را سرمقاله همه آنان پدید آورده و این عجیب نیست؛ زیرا همه مردان عالم را که تاریخ شناخته، عمر خود را در تحصیل مجد و بزرگوارى زمین صرف کرده‏اند؛ ولى حسین (ع) مجد آسمان را طلبید و جان خود را فداى آن کرد.
دکتر طه حسین (مصرى):
ابن زیاد چنان مى‏پنداشت که با کشتن حسین (ع) فتنه را ریشه کن و شیعه را نومید خواهد ساخت و به این ترتیب آنان را وادار خواهد کرد که دست از آرزوها بشویند و به آنچه ناچار باید به آن گردن نهند سرفرود آورند . ابن زیاد فتنه را گداخته‏ تر کرد و کار بد او کارهاى بد دیگرى را سبب شد و خون‏هاى ریخته شده و شکنجه‏ هایى که به کودکان و زنان داده شد همه بر خلاف آن چه ابن زیاد مى‏خواست نتیجه به بار آورد.
ابن ابى الحدید معتزلى (شارح معروف نهج البلاغه) در خصوص واقعه کربلا، مى‏نویسد:
سرور مردانى که داراى حس امتناع بودند، آن کسى که حمیت‏ به مردم آموخت و به آنان فهماند که زیر سایه شمشیر مردن از پستى و مذلت ‏بهتر است، حسین بن على (ع) است . به او و یارانش پیشنهاد امان شد، ولیکن نپذیرفت و زیر بار ذلت نرفت و فرمود: آگاه باشید که ناکس فرومایه‏اى به من اتمام حجت فرستاده و مرا میان کشته شدن و تسلیم شدن مخیر ساخته، لیکن ذلت از حضرت من دور است . نه خدا راضى است که من ذلیل شوم نه پیامبرش و نه مردان با ایمان دنیا و نه آن دامن پاکى که مرا پرورش داده و نه آن روح با مناعت که من دارم . من هرگز طاعت لئیمان را بر کشته شدن به شرافت ترجیح نخواهم داد . 
 
behroozraha
چهارشنبه 22/9/1391 - 20:34
اهل بیت
از میان نگاه «تاریخیگری» و نگاه «پدیدارشناسانه» شرق شناسان آنچه برای شیعیان دارای اهمیت و ویژگی است، روش تحقیقی پدیدارشناسی است. روشی که ادموند هوسرل پایه گذارش بود و مستشرقینی چون کربن و شیمل و دیگران در آثارشان از آن پیروی کردند. شیوه و روشی که یک مستشرق فارغ از هر دین و آیینی که دارد، نوعی شیفتگی و دلدادگی در اثرش نسبت به موضوعی که به آن می پردازد، برایش حاصل می گردد و اندیشه خود را به آن نزدیک می کند. در این مقاله «امام حسین علیه السلام از نگاه شرق شناسان» سعی گردیده تا نگاه پدیدارشناسی در آثار شرق شناسان دنبال و ذکر شود. تلاش دانش پژوهان و اساتید اسلامی باید آن باشد که دین پژوهان غربی را به نگاه پدیدارشناسی نزدیک تر کنند. از نگاه ما در تقسیمات ذکر شده برای شرق شناسان، فقط این گروه لایق عنوان «شرق شناسان راستین» هستند. "ادوارد گرانویل براون" از جمله کسانی که سعی کرده با این نگاه درباره واقعه کربلا کاوش کند و خود را به اعتقادات شیعی نزدیک نماید، ادوارد گرانویل براون  (۱۹۲۶ـ۱۸۶۲م.) خاورشناس و متخصص در ادبیات فارسی و نویسنده کتاب بزرگ و جامع «تاریخ ادبیات فارسی» است. او به سال ۱۸۶۲م. در خانواده ای که در پزشکی و الهیات و نیز بازرگانی و امور لشکری شهرت داشت، در ایالت «گلاسترشر» در انگلستان به دنیا آمد. براون در مدرسه «گلنالموند» و مدرسه «ایتون» به تحصیل پرداخت. وی به اصرار پدرش درسال ۱۸۷۹م. به قصد تحصیل در پزشکی وارد دانشگاه کمبریج شد و در سال ۱۸۸۲م. رتبه دوم را در علوم طبیعی حایز گردید. ولی از آنجایی که به ادبیات فارسی علاقه زیادی داشت در سال ۱۸۸۷یا ۱۸۸۸م. به ایران سفر کرد. واقع نگری وی نسبت به اسلام و مسلمانان از برخی آثار او مشهود است. درباره براون، در میان ایرانیان حرف بسیار است، بعضی او را جاسوس انگلیس می دانند و بعضی او را صوفی. چنانکه در زندگی نامه او آمده از سوی حاج پیرزاده از پیشوایان نامدار طریقت در سال ۱۸۸۷م. لقب «مظهر علی» به وی داده شد. و در مکاتبات فارسی خود با این لقب امضا می کرد. به هر حال براون پس از ۶۴ سال عمر در پنجم ژانویه ۱۹۲۶م. در لندن درگذشت. از آثار وی می توان به: «یک سال در میان ایرنیان»، «تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطیت» و «تاریخ طب عربی» را نام برد. وی درباره واقعه کربلا چنین می گوید: «آیا قلبی پیدا می‏شود که وقتی درباره کربلا سخن می شنود، آغشته با حزن و الم نگردد؟ حتی غیر مسلمانان نیز نمی توانند پاکی روحی را که در این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت انکار کنند.»  "رینولد آلین نیکُلسون" از دیگر شرق شناسانی که امام حسین (علیه السلام) را ستود، رینولد آلین نیکُلسون  (۱۹۴۵ـ۱۸۶۸م.) انگلیسی است. او می گوید: «[امام] حسین (ع) به خود تردید راه نداد و با گروه معدودی که تعدادی زن و بچّه نیز جزو آنها بودند و روی هم دویست نفر نمی شدند، به سوی شمال برگشت و در کنار فرات، در کربلا خیمه زد. در این وضع نا امید کننده او شرایطی را پیشنهاد کرد، اگر شمر ذی الجوشن که برای همیشه به رسوا و ملعون معروف شد، عبیدالله را ترغیب به این محاصره بلاشرط نمی کرد، شاید این امکان بود که پیشنهاد او مورد قبول واقع شود. و [امام] حسین (ع) یارانش را ـ تنی چند از مردان و پسران ـ علیه سپاه محاصره کننده برانگیخت. ذکر همه جزئیات این حادثه دلخراش توأم با غم و رنج هم، به سختی می تواند صحنه های آن فاجعه را بازگو کند. .... بنی امیه، سرکش و مستبد بودند، قوانین اسلامی را نادیده انگاشتند و مسلمین را خوار نمودند..... و چون تاریخ را بررسی کنیم، گوید: «دین بر ضد فرمان فرمایی تشریفاتی قیام کرد و حکومت دینی در مقابل امپراتوری ایستادگی نمود. بنابر این، تاریخ از روی انصاف حکم می کند که خون [امام] حسین(ع) به گردن بنی امیه است.»  نیکُلسون در هشتم آگوست ۱۸۶۸م. در «کیگلی» به دنیا آمد. پس از فرا گرفتن زبان یونانی و لاتین در دانشگاه، به زبان های فارسی و عربی روی آورد. در ۱۹۰۱م. استاد زبان فارسی شد و سال ها در دانشگاه کمبریج تدریس کرد. در ۱۹۲۶م. جانشین ادوارد براون در کرسی زبان عربی «توماس ادامز» شد. وی سرانجام در ۲۷ آگوست ۱۹۴۵م. در «شستر» در گذشت. از آثار وی ترجمه و شرح «مثنوی معنوی» و «تاریخ ادبیات عرب» و مقالات متعدد در «دایره المعارف دین و اخلاق» و «دایره المعارف اسلامی» اشاره کرد. "آنتوان بارا" آنتوان بارا  (معاصر ـ ۱۹۴۳م.) نویسنده مسیحی و عرب زبان و آگاه به تاریخ اسلام است در سال ۱۹۴۳ م. در سوریه متولد گشت. او در سال ۱۹۷۸م. کتاب «امام حسین(ع) در اندیشه مسیحیت» را منتشر کرد. وی به برخی شرق شناسان که واقعه دردناک کربلا را فقط یک درگیری نظامی که بدون تدبیر، تبدیل به قیام شده و بُعد الهی آن را لحاظ نمی کنند، خرده می گیرد و علت آن را «مسیحی غربی» آن عده از شرق شناسان می داند و علت این که خود، بُعد الهی را در واقعه کربلا لحاظ می کند، مسیحی عربی بودن خود می داند. و در خطاب به مسلمانان می گوید: «علت غفلت مسلمانان در معرفی چهره های خود (امامان) چه بوده است؟ و چرا بررسی وافی و منصفانه نکرده اند؟ آن را معرفی ننموده اند؟» از جمله آثار او می توان به: «چهارویژگی انقلاب حسین(ع)»، «من یک مسیحی شیعه گرا هستم» و «امام حسین در اندیشه مسیحیت» را نام برد. او با لحنی نزدیک به شیعه می گوید: «پس از دو سال مطالعه‌ی سیره سید الشهداء بهتر دیدم که افکار و دیدگاه های خود را مرتب کنم تا از آن به بعد بر اساس آنچه به دست آوردم و در پرتو افکار و الهاماتی که با عنایت خداوند کسب کردم، یک سال را نیز در تألیف کتاب سپری کنم. اینک وقتی آن را بازخوانی می کنم، اطمینان می یابم که من در خلال تهیه آن تحت تأثیر الهاماتی قرار داشته ام که بدون آن هرگز نمی توانم این کار را به پایان ببرم به همین خاطر خدا را سپاس می گویم و یقین دارم که مشمول عنایت گل خشبوی پیامبر، سربریده از روی ستم و شهید راه حق در دل سرزمین کربلا [امام] حسین (ع) خواهم بود.»  سپس می نویسد: «هیچ حماسه انسانی، چه در گذشته و چه در حال، به اندازه حماسه شهادت طلبانه کربلا موجب همدردی و درس آموزی نشده است. انقلابی بود در حد بزرگترین حادثه درونی امت اسلام که وجود آن نقطه عطف مؤثری در مسیر اندیشه اسلامی به حساب می آمد. اگر این حادثه نبود اسلام آئین بی خاصیتی می گشت که در کاسه ظاهری سر قرار داشت، نه عقیده ای محکم که در درون سینه ها جای گیرد و وجدان هر مسلمانی را لبریز نماید. بی گمان زلزله ای بود و چه زلزله ای، تمامی ارکان امت اسلامی را لرزاند. چشم ها را باز کرد و دل ها را متوجه سیطره گناه و شرارت ناشی از زورمداری و آمادگی دست پروردگان ستم بر کشت نهال فساد در سرزمین دلها نمود. تا در پس پرده ای دروغین ارزش های دینی را نابود نکنند و حقوق کسانش را نادیده نگیرند و پرتوهای درخشان جوهره سحر انگیزش را خاموش ننمایند. و بر این اساس انقلاب [امام] حسین(ع) در تاریخ انسانیت از آغاز تا ابد «برترین»، «سرآمد» و «یگانه» و «بی نظیر» است. و به جاودانگی انسانی که به خاطر آن قیام کرده، جاودانه و همیشگی خواهد بود.»  آنتوان بارا در فصل اول از کتاب خود «امام حسین در اندیشه مسیحیت» بخشی را می گشاید با نام "اطلاع [امام] حسین (ع) از شهادت خود" در آنجا می گوید: «برخی از اهل بیت و یاران آن حضرت از ترس حیله گری کوفیان تلاش کردند که آن حضرت را از سفر منصرف کنند و یا حرکتش را به تأخیر اندازند. ولی او بر اساس آنچه برایش مقدر و بر قلبش الهام شده بود در برابر آنان مقاومت می کرد. عشق دیدار پدرانش، نور درخشانی را بر پیشانی او منعکس ساخته بود و هر کس به پیشانی نورانی آن حضرت نگاه می کرد، چنین گمان می کرد که تنها جسم آن حضرت است که بر روی زمین باقیست و عشق به شهادت روح و فکر او را به سوی آن مکانی به پرواز درآورده که خداوند لحظاتی بعد جایگاه بهشتی اش را به او می نمایاند. از این رو در پاسخ ابن زبیر فرمود: «پدرم برای من نقل کرد که گوسفندی در مکه است که با کشته شدن آن حرمت مکه شکسته می شود و من دوست ندارم که آن گوسفند باشم. اگر حتی به اندازه یک وجب بیرون از مکه کشته شوم، بهتر است از این که در آنجا به قتل برسم. به خداوند سوگند اگر هر کجا پنهان شوم، آنان مرا بیرون خواهند کشید تا نیاز خود را برآورند.»  "مایکل آلن کوک" از جمله شرق پژوهانی که به اندازه فهم خود به اعتقادات شیعه پرداخته، مایکل آلن کوک  (معاصر ـ ۱۹۴۰ م.) مورخ و اسلام شناس غربی است. او در سال ۱۹۴۰م. در انگلستان دیده به جهان گشود در دانشگاه «کمبریج» به آموختن تاریخ انگلستان و اروپا پرداخت و علاوه بر زبان‌های رسمی اروپایی و عربی زبان‌های فارسی و ترکی را نیز فرار گرفت. چند سالی در مدرسه «مطالعات شرقی و آفریقایی» لندن سرگرم تحقیق و تدریس تاریخ اسلام بود. در سال ۱۹۸۶ م. به قصد تدریس در دانشگاه «پرینستون» آمریکا، انگلستان را ترک کرد. بیشتر کتاب‌های او مربوط به شکل‌گیری تمدن اسلامی و نقش دین در روند تکوینی آن بوده است. کوک کتاب‌های دیگری در زمینه تفسیر، فقه، حدیث و تاریخ اسلام به رشته تحریر در آورده است. ولی تنها کتاب او که به زبان فارسی ترجمه شده «امر به معروف و نهی از منکر در اندیه‌های اسلامی» است. همچنین مقاله‌ای با نام «مخالفان نگارش حدیث در صدر اسلام» از او به فارسی ترجمه شده است. دانشجویان شرق شناس خارجی از مذاهب و ملیت‌های متفاوت پایان‌نامه دوره دکترای خود را در رشته‌های مختلف اسلام شناسی با راهنمایی او نوشته و روش دستیابی به منابع اصیل اسلامی را از او آمو‌خته‌اند. از جمله کتاب‌های او می‌توان به: «اسلام: یک نکته»، «عقیده اسلام آغازین»، «معاد شناسی و تاریخ گذاری حدیث‌ها» و «ظهور تمدن اسلامی» را نام برد. وی وقتی به شرط پنجم از شرایط امر به معروف در مکتب معتزلیان (نداشتن خطر برای خود) می‌رسد، می‌گوید: «اگر تحمل رنج برای او به منظور اعزار دین است، شایسته است اقدام به این کار کند. در غیر این صورت، لازم نیست. از این رو ما باید شرایط ]امام[ حسین بن علی علیه السلام را که بر امر به معروف و نهی از منکر اصرار ورزید تا به شهادت رسید، درک کنیم»  در فصل یازدهم تحت عنوان «امر به معروف در مکتب امامیه» می‌گوید: «همان گونه که می‌دانیم ]امام[ حسین بن علی علیه السلام شخصیتی است که نهی از منکر و قیام معصومانه در سرشت اوست؛ زائران مرقد این شهید گواهی می‌دهند که او امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد.»  "آنه ماری شیمل" خانم پروفسور آنه ماری شیمل  در ۷ آوریل ۱۹۲۲م. در شهر «ارفورت» آلمان به دنیا آمد و از ۱۵ سالگی به تحقیق درباره اسلام و یادگیری زبان های زنده مشرق زمین از جمله عربی، ترکی و فارسی پرداخت. وی در ۱۶ سالگی دیپلم گرفت و در سال ۱۹۴۱م. در سن ۱۹ سالگی به اخذ درجه دکترای رشته تمدن و زبان های اسلامی از دانشگاه برلین نائل آمد و چند سال بعد نیز دکترای تاریخ مذاهب را دریافت کرد. خانم شیمل علاوه بر حوزه عرفان به جنبه های دیگر اسلام نیز گرایش داشت، که از جمله آنها می توان به اسماء اسلامی اشاره کرد. وی کتابی تحت عنوان «از علی تا زهرا» تحریر نمود که در سال ۱۹۸۹م. ابتدا به زبان انگلیسی و در سال ۱۹۹۳م. به زبان آلمانی منتشر شد. این کتاب برای دانشجویان رشته های اسلام شناسی یا خاورشناسی دائره المعارف اسماء اسلامی به شمار می‌آید. کتاب‌های او بیش از هفتاد جلد می‌باشد، برخی از این کتاب‌ها عبارتند از: «و محمد پیامبر اوست»،«اسلام و دنیای مدرن» «درآمدی بر اسلام»،«ابعاد عرفانی اسلامی، تاریخ تصوف»،«در شکوه شمس» شیمل در ۸۰ سالگی دیده ازجهان فرو بست. وی در آثار خود یزید را شایسته لعن و نفرین مسلمانان می داند و مسئولیت فاجعه کربلا را متوجه او می کند: «خلیفه دوم اموی [یزید] که مسئول واقعه کربلا در سال ۶۸۰ میلادی بود. که در آن نوه پیامبر(ص) به همراه اعضای خانواده خود به شهادت رسید و از آن پس نام او موضوع سبّ و لعن همه مسلمانان مؤمن حقیقی گردید.»  "سر پرسی مولز ورث سایکس" سر پرسی مولز ورث سایکس (۱۹۴۵ـ ۱۸۶۷م.) فاجعه غم انگیز کربلا را به مجلسی تشبیه می کند که بعدها آن مجلس به شهر کربلا و زیارتگاه شیفتگان آن امام همام بدل گردید. او احساس خود را چنین بیان می کند: «در دهم محرم ۶۱ هجری (۶۸۰م) این مجلس غم انگیز که نمایش آن نزدیک بود؛ در میدانی تشکیل و تنظیم داده شد که در آن میدان، شهر کربلا بعداً برای حفظ این آثار تاریخی گرداگرد مرقد که آن را مشهد یعنی محل شهادت حسین (ع) می نامیدند، بنا شده و تدریجاً آباد گردید. این عده قلیل در حالتی که راه عبورشان را به نهر آب مسدود کرده بودند، برای این که از پشت سر محفوظ باشند، فقط خندق ناقص و ناهمواری حفر نموده و آن را با نی و بوته های گز پوشانیدند. مخصوصاً خیام را هم پشت سر، پهلوی هم نصب نموده و با تمام قوا حاضر شدند که برای دفاع از خود تا آخرین دقیقه حیات با دشمن جنگ کنند. حقیقتاً آن شجاعت و دلاوری که این عده قلیل از خود بروز دادند، به درجه‏ای بوده است که در تمام این قرون متمادی هر کسی که آن را شنید، بی اختیار زبان به تحسین و آفرین گشود.... این یک مشت مردم دلیر غیرتمند، مانند مدافعان ترموپیل،  نامی بلند غیر قابل زوال برای خود تا ابد باقی گذاشتند.»
 
  behroozraha
چهارشنبه 22/9/1391 - 20:30
اهل بیت

امام مهدی علیه‏السلام به جهت قدردانی و وفا نسبت به رشادتهای حضرت عباس علیه‏السلام به این بارگاه ملکوتی تشریف می‏آورند، نمونه زیر گویای این واقعیت می‏باشد:

فقیه فرزانه آیت الله حاج سید مرتضی لنگرودی فرمود: در حرم مطهر حضرت قمر بنی‏هاشم علیه‏السلام مشغول زیارت بودم، ناگهان دیدم شخصی پشت سر من مشغول زیارت و خطاب به حضرت می‏فرماید:

«یا عمی!» و مطالبی را با فصاحت و بلاغت بیان می‏کند. من از بس برایم این مطلب جالب و جذاب بود دست از زیارت برداشتم تا ببینم این بزرگوار چه می‏گوید. همچنان مات و مبهوت شده بودم ولی کلمات دلربای ایشان را همچنان می‏شنیدم و ایشان گریه می‏کرد و با حضرت در حال صحبت بود. ولی یک مرتبه از نظرم غایب شد.

امام مهدی علیه‏السلام به اماکن مقدسه و مشاهد مشرفه، عنایت فراوانی دارد. یکی از سرزمین‏هایی که مورد علاقه آقا بقیهالله روحی فداه است کربلا، و بارگاه ملکوتی سالار شهیدان علیه‏السلام و برادر بزرگوارش حضرت ابوالفضل العباس علیه‏السلام است، بنابراین، زائران محترم، توجه داشته باشند، با مشرف شدن به این مکان گرامی دو وظیفه مهم دارند:

۱. زیارت به نیابت از امام عصر علیه‏السلام که نشان دهنده معرفت زائر و مورد توجه قرار گرفتن او از سوی زیارت شونده و ملائکه است. ۲. دعا برای تعجیل در فرج آقا امام زمان علیه‏السلام که بسیار مهم و با ارزش است. قطعا، امام زمان علیه‏السلام محتاج نیابت و دعای ما نیست، بلکه ما محتاج عنایت او علیه‏السلام هستیم. و این اعمال سبب جلب عنایت او علیه‏السلام خواهد شد. 
 
behroozraha
چهارشنبه 22/9/1391 - 20:26
اهل بیت

 

 

 

چندوقت پیش در یکی از هفته نامه های اصفهان مطلبی با این تیتر خواندم: شکل گیری دهه های عزاداری ؛ تکریم یا تخریب اسلام؟

مطلب ، خیلی عوامانه نوشته شده بود آنقدر که در خودِ آن، تناقض های متعدد وجود داشت. از مردم کوچه و بازار نقل قول کرده بود و …مطلب درج شده برایم اهمیتی نداشت. یک مطلب در یک هفته نامه ی محلی آنقدر دیده نمی شود که باعث پیدایش انحراف در سطح جامعه شود.مسئله ی مهم تر تفکری بود که باعث نوشتن آن شده بود. تفکری که متاسفانه در میان مردم ما مخصوصا در این چند سال به شدت رواج پیدا کرده است.

عزاداری = افسردگی = اسلام

یکی از آن دروغ هایی که آنقدر جدی گفته می شود که همه باورمی کنند، این است که عزاداری مساوی با افسردگیست. معمولا در این موارد هیچ دلیل مستند و منطقی گفته نمی شود.

۱- اگر عزاداری مساوی با افسردگی باشد باید در ماه هایی مثل محرم و صفر مردم افسرده و بداخلاق باشند.طبعا در یک جامعه ی افسرده ناهنجاری ها ، جرم و جنایت ها بیشتر است. چگونه است که همیشه آمار جرم و جنایت و دزدی و به طور کلی ارتکاب گناه در ماه محرم – که سراسر عزاداری است – کاهش چشمگیر دارد؟ این کاهش هم مربوط به امسال و سال پیش نیست. قبل از انقلاب و در گذشته نیز چنین بوده است.

۲- اگر عزاداری و گریه برای مصائب آل الله(ع) مساوی افسردگی است چرا در احادیث و اخباری که از ائمه(ع) نقل شده است به عزاداری و گریه برای مصائب ائمه(ع) سفارش شده است؟مگر می شود معصومین(ع) مسلمانان را به امری کسل کننده سفارش کنند؟ علاوه بر این مگر آن بزرگواران- که مصداق انسان کامل و معصوم از خطا و اشتباه بودند- برای مصیبت های دیگر ائمه(ع) عزاداری نمی کردند؟ مگر در احادیث از ائمه(ع) نقل نشده است که هرگاه یاد مصائب حضرت زهرا(س) می شد گریه می کردند؟

۳- به اطراف خود نگاه کنیم. جامعه ی ما – که هر سال بیش از چند ماه عزادار مصائب ائمه ی معصومین(ع) است – افسرده تر است یا جوامع غربی؟ جوامعی که هیچ عزاداری برای آن ها تعریف نشده است.قشر مذهبی ما افسرده ترند یا قشر لامذهب؟

۴- مسئله ی مهمتر اینکه در عقاید مذهبی شیعه اصلا افسردگی جایی دارد؟ شیعه مصیبت حضرت زهرا(س) را یادآور می شود تا بداند که سکوت و بی تفاوتی مردم در برابر آن، باعث مصائب بعدی کربلا شد. شیعه مصائب گذشته ی خود را تجربه ای برای آینده می داند.آینده ای که از آنِ حکومت عدل جهانی حضرت مهدی (عج) است.

ترس از نگاه دشمن
تمسخر ناشی از جهل است. فرد جاهل به جای تفکر و تعقل تمسخر می کند.طبیعی است کسانی که نسبت به معارف اسلام جاهلند مسلمانان را تمسخر می کنند.طبیعی است کسی که نه امام حسین (ع) را می شناسد و نه کربلا را و نه اصلا می داند امام یعنی چه و برای چه امام آمده است و اصلا چه نیازی به وجود امام است، حادثه ی کربلا برایش بیش از یک داستان جالب ارزش ندارد.وقتی می بیند که مسلمانان۱۴ قرن برای این حادثه گریه می کنند تعجب می کند.جواب تمسخر عقب نشینی نیست. جواب تمسخر ، استدلال صحیح و عقلانی است. اگر قرار بود تمسخر دشمنان اسلام، مسلمانان را از حرکت بازدارد هیچگاه تمدن اسلامی شکل نمی گرفت.مگر دشمنان اسلام، مسلمانان صدر اسلام را تمسخر نمی کردند؟ مگر دشمنان ائمه (ع) ایشان را تمسخر نمی کردند؟ در همه ی عصرها اسلام برای جاهلان مسخره بوده است.اما زمانی این جاهلان در اقلیت بوده اند و جرئت اظهار نظر نداشته اند و زمانی در اکثریت بوده اند و بی پروا مسلمانان را تمسخر می کردند.تمسخر برای کسی ترسناک است که منطق نداشته باشد. کسی که منطق دارد از تمسخر دشمنان به هیچ وجه نمی ترسد.جالب است در همان هفته نامه و درست در همان صفحه که آن مقاله ی کذایی نوشته شده بود مطلبی درباره ی ترس آمده بود.حضرت علی (ع) می فرمایند: در راه خدا از سرزنش هیچ نکوهش گری مترسید که او(خدا) شما را در برابر هر کس که بخواهد به شما گزندی برساند و ستمی روا دارد محافظت می کند.در روایت دیگری نترسیدن از ملامت دیگران، یکی از سه رکن کامل شدن ایمان معرفی شده است.

دهه های عزاداری من درآوری است!
یکی دیگر از شبهاتی که همیشه مطرح می شود این است که چرا زمان هیچ کدام از ائمه ی معصوم(ع) عزاداری در این دهه ها (دهه های محرم و صفر و دهه ی فاطمیه و …) مرسوم نبوده است؟

زمان هیچ یک از معصومین (ع) ، خلفای زمان آزادی عمل- در این حد که مجالس بزرگ عزاداری برای مصائب ائمه ی قبل از خود برگزار کنند – به آن ها نمی دادند.زمان حضرت علی(ع) آنقدر فضای خفقان و وحشت در جامعه حکمفرما بود که حضرت زهرا(س) وصیت کردند بدن مبارکشان پس از شهادت شبانه دفن شود.آیا در این فضا اهل بیت پیامبر(ص) می توانستند آشکارا عزاداری کنند؟بقیه ی ائمه ی معصومین نیز به دست خلفا شهید می شدند، در چنین شرایطی اصلا آزادی برای عزاداری و یا برگزاری هرگونه جلسه ی عمومی از طرف ائمه (ع)، وجود نداشت.چه برسد به اینکه این عزاداری ها بخواهد یک ماه به طول بیانجامد.

علاوه بر این اگر قرار باشد نام هر کاری که زمان معصومین(ع) (به خاطر تقیه و مسائل دیگر) انجام نشده و هم اکنون انجام می شود «من درآوری» گذاشت و با این نام، آن عمل را تمسخر نمود، قسمت زیادی از رساله های همه ی مراجع عظام من درآوری است. مگر زمان ائمه(ع) مسئله ی نماز خواندن در هواپیما، بیمه و .. مطرح بود؟طبیعی (و البته شرعی) است که علما برای این مسائل راه حل هایی (با استفاده از قرآن و عترت) پیدا می کنند.

مگر اسلام شادی ندارد؟

اگر از بُعد دیگر بخواهیم به این مسئله نگاه کنیم این سوال مطرح می شود که مگر اسلام شادی ندارد؟

علاوه بر تفریحات سالم که در اسلام حلال و بعضی مواقع به آن سفارش شده، در مناسبت های اسلامی به همان مقدار که عزاداری هست اعیاد مذهبی هم وجود دارد.اعیاد غدیر ،قربان، فطر، مبعث و همچنین ایام ولادت معصومین(ع) همه از اعیاد اسلامی اند.این مسئله هیچ ربطی به عزاداری و ایام سوگواری ندارد و هیچکدام نفی کننده ی دیگری نیستند. 

 

behroozraha

چهارشنبه 22/9/1391 - 20:21
اهل بیت

دختر شیر خدا

من فدای گریه­ هایت زینبم

آتشم زد ناله ­هایت زینبم

از زمین كربلا تا شهر شام

می رسد هردم صدایت زینبم

رأس­ خونین­ برادردیده ­ای

بی­ كفن­ صد پاره­ پیكردیده­ ای

نعش­ هفتاد و دو تن­ پیر وجوان

زیرصدها تیرخنجر دیده ­ای

زینبم ای دختر شیر خدا

زینبم ای شیر دشت كربلا

زینبم ای یاور و یار حسین

زینبم ای با وفا ای با حیا

خورده­ ای­ سیلی­ تواندر راه ­شام

زیر شلاق ستم كردی قیام

پابرهنه ­روی­ خاك ­و تشنه لب

پیش­ چشمت­ شد رقیه بی­ كلام

قلب من بهرت شكسته زینبم

من زداغت زار و خسته زینبم

بس­ ستم ­ها دیده­ ای­ در راه ­شام

مشت­ و زنجیردست­ بسته زینبم

دوس­ دارم­ من­ زائرشامت بشم

دوس دارم كبوتر بامت بشم

بشینم كنار تو گریه كنم

الهی من قربون نامت بشم

behroozraha
چهارشنبه 22/9/1391 - 20:16
اهل بیت

((مفتاح رحمت))
دختر شیر خدا ، مهـد نجـابت زینب است
نور چشم مصطفی،الگوی امت زینب است

ثـانی زهـرای اطهـر ، فخـر آل بـوتـراب
حاصــل عمـر علی ،یار امامت زینب است

شـاهـد قتل حسـین ، ماتم کش دشت بلا
یـار شـاه کربلا ، کوه شـرافت زینب است

آنکه لـرزانده ستون کـاخ بیـــداد یـزیـد
گشته آماج ستم ، دخت ولایت زینب است

زینب است یـار یتـیمان و اسـیران حسـین
چون حسین فرمانده آل طهارت زینب است

در ره شـام خراب گرچه ســرش عریان شده
پرده دار کعـبه ســتر و نجـابت زینب است

گرچه در بنــد لعینان ، او به زنجـــیر غم است
یکه تاز و صاحب شـور و شـهامت زینب است

بگذرد از جان ، ولی جز حق نمی گوید سخن
عاشـق سـیر الی الله و شـهادت زینب است

هم خطیب هست و دلاور قهـــرمان کـربلا
معنی گلــواژه رزم و شـــهادت زینب است

هم یدالله هست و هم دست تـوانـای علـــی
همچومامش فاطـمه،دریای عصمت زینب است

شـیفته مهـــر حســـین و آیت بـدر و حنــین
عاشـق حق غنـچه بـاغ فضـیلت زینب است

چون پدر قـرآن ناطق ، همـچو مادر کــوثر است
مخــزن اسـرار حق ، مفـتاح رحمت زینب است

سـرفـراز و ســـربلنـد و افتــــخار مســلمین
اســتوار و راسخ و با عــزم و همّت زینب است

طاهره،کلثوم، سکینه،مرضیه، زهرا وش است
شـافع روز جـــزا بـانـوی جنّت زینب است

شد «رهـا» دین خـدا از بنـــد ظلم کافرین
مظهر عشق و وفا ، اوج کـرامت زینب است

behroozraha
چهارشنبه 22/9/1391 - 9:17
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته