کامپیوتر و اینترنت
Outlook express نرم افزاری است که همواره به همراه ویندوز روی سیستم شما
نصب میشود ، اما کاربرد این نرم افزار چیست ؟ در این کوتاه مقاله سعی می
کنیم در مورد این برنامه بیشتر بدانیم .
اوتلوک در حقیقت یک ایمیل خوان
است ، کافی است که شما تنها یوزر و پاسورد ایمیلتان را به نرم افزار دهید
، تا در هنگام اتصال به اینترنت ایمیل هایتان را چک کند و نامه هایی که
نوشته اید را ارسال کند . آنهم بدون نیاز به باز کردن صفحه وب
این
نرم افزار یک پیش شرط نیز دارد و آن اینکه سرویس دهنده ایمیل شما باید
سرویس POP3 را برای ایمیتان فعال کرده باشد ،خوشبختانه جی میل از POP3
پشتیبانی می کند و کاربران آن می توانند تنها با چند تنظیم ساده جی میل
هایشان را از طریق Outlook چک کنند
و اما نحوه تنظیم Outlook برای سازگاری با جی میل :
+ ابتدا وارد حسابتان در جی میل شوید
+ از طریق منوی بالا سمت راست وارد بخش Setting شوید
+ در این صفحه گزینه Forwarding and POP را انتخاب کنید
+ در قسمت POP Download گزینه Enable POP for all mail را انتخاب کنید
+ پس از اعمال تغییرات بالا گزینه Save را انتخاب کنید
اکنون می توانید از حساب جی میلتان خارج شوید ، تنظیمات مربوط به Outlook نیز به این شرح است :
+ پس از اجرای برنامه از منوی Tool گزینه Accounts را انتخاب کنید
+ در پنجره ای که باز میشود گزینه Add و سپس Mail را انتخاب کنید
+ در بخش Display Name یک نام برای خود انتخاب کرده ، به صفحه بعدی بروید
+ در این پنجره آدرس کامل جی میل خودتان را وارد کنید سپس به پنجره بعدی بروید
+
در کادر مربوط به incoming mail این پنجره بنویسید pop.gmail.com و در
کادر outging mail نیز بنویسید smtp.gmail.com ، اکنون می توانید به پنجره
بعدی بروید
+ در این پنجره نام کاربری و کلمه عبور جی میلتان را وارد کنید ( نام کاربری به طور خودکار اضافه شده است )
+ روی Finish کلیک کنید
+ در همان پنجره Internet Accounts که قبلا باز کرده بودید گزینه pop.gmail.com را انتخاب کرده ، سپس Prpperties را انتخاب کنید
+ در پنجره جدیدی که باز می شود از میان tab های بالا Advanced را انتخاب کنید
+ مقابل دو گزینه This server requires a secure connection چک مارک بزنید ( هر دو گزینه حتما )
+ مقدار عددی outgoing mail را به 465 تغییر دهید
+ مقدار عددی Incoming mail را 995 قرار دهید
+
اکنون از میان tab ها بالای پنجره Servers را انتخاب کرده ، سپس در این
بخش مقابل My server requies authentication چک مارک بزنید و در پایان OK
را انتخاب کنید
به همین راحتی کار تمام می شود ، تنها کافیست به
محض اینکه به اینترنت متصل شدید برنامه را اجرا کرده گزینه Send / Recive
را انتخاب کنید تا نمونه کار این نرم افزار را ببینید
دوشنبه 20/2/1389 - 10:8
دعا و زیارت
یراد دیگرى كه بر حجاب گرفتهاند این است كه موجب سلب حق آزادى كه یك حق طبیعى بشرى است
مىگردد و نوعى توهین به حیثیت انسانى زن به شمار مىرود.
مىگویند احترام به حیثیت و شرف انسانى یكى از مواد اعلامیه حقوق بشر است. هر انسانى شریف و آزاد است،
مرد باشد یا زن، سفید باشد یا سیاه، تابع هر كشور یا مذهبى باشد.مجبور ساختن زن به اینكه حجاب داشته باشد بىاعتنایى
به حق آزادى او و اهانتبه حیثیت انسانى اوست و به عبارت دیگر ظلم فاحش استبه زن.عزت و كرامت انسانى و حق آزادى زن
و همچنین حكم متطابق عقل و شرع به اینكه هیچ كس بدون موجب نباید اسیر و زندانى گردد و ظلم به هیچ شكل و به هیچ صورت
و به هیچ بهانه نباید واقع شود، ایجاب مىكند كه این امر از میان برود.
پاسخ: یك بار دیگر لازم است تذكر دهیم كه فرق استبین زندانى كردن زن در خانه و بین موظف دانستن او به اینكه وقتى مىخواهد
با مرد بیگانه مواجه شود پوشیده باشد.در اسلام محبوس ساختن و اسیر كردن زن وجود ندارد.حجاب در اسلام یك وظیفهاى استبر
عهده زن نهاده شده كه در معاشرت و برخورد با مرد باید كیفیتخاصى را در لباس پوشیدن مراعات كند.این وظیفه نه از ناحیه مرد بر
او تحمیل شده است و نه چیزى است كه با حیثیت و كرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعى او كه خداوند برایش خلق كرده است محسوب شود.
اگر رعایت پارهاى مصالح اجتماعى، زن یا مرد را مقید سازد كه در معاشرت روش خاصى را اتخاذ كنند و طورى راه بروند
كه آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقى را از بین نبرند چنین مطلبى را «زندانى كردن» یا «بردگى» نمىتوان نامید
و آن را منافى حیثیت انسانى و اصل «آزادى» فرد نمىتوان دانست.
در كشورهاى متمدن جهان در حال حاضر چنین محدودیتهایى براى مرد وجود دارد.اگر مردى برهنه یا در لباس خواب از خانه خارج شود
و یا حتى با پیژامه بیرون آید، پلیس ممانعت كرده به عنوان اینكه این عمل بر خلاف حیثیت اجتماع است او را جلب مىكند.هنگامى
كه مصالح اخلاقى و اجتماعى، افراد اجتماع را ملزم كند كه در معاشرت اسلوب خاصى را رعایت كنند مثلا با لباس كاملا بیرون بیایند،
چنین چیزى نه بردگى نام دارد و نه زندان و نه ضد آزادى و حیثیت انسانى است و نه ظلم و ضد حكم عقل به شمار مىرود.
بر عكس، پوشیده بودن زن - در همان حدودى كه اسلام تعیین كرده استموجب كرامت و احترام بیشتر اوست، زیرا او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون مىدارد.
شرافت زن اقتضا مىكند كه هنگامى كه از خانه بیرون مىرود متین و سنگین و با وقار باشد، در طرز رفتار و
لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدى كه باعث تحریك و هییجشود به كار نبرد، عملا مرد را به سوى خود دعوت نكند،
زباندار لباس نپوشد، زباندار راه نرود، زباندار و معنى دار به سخن خود آهنگ ندهد، چه آنكه گاهى اوقات ژستها سخن مىگویند،
راه رفتن انسان سخن مىگوید، طرز حرف زدنش یك حرف دیگرى مىزند.
اول از تیپ خودم كه روحانى هستم مثال مىزنم: اگر یك روحانى براى خودش قیافه و هیكلى بر خلاف آنچه عادت و معمول استبسازد،
عمامه را بزرگ و ریش را دراز كند، عصا و ردایى با هیمنه و شكوه خاص به دست و دوش بگیرد، این ژست و قیافه خودش حرف مىزند،
مىگوید براى من احترام قائل شوید، راه برایم باز كنید، مؤدب بایستید، دست مرا ببوسید.
همچنین استحالتیك افسر با نشانههاى عالى افسرى كه گردن مىافرازد، قدمها را محكم به زمین مىكوبد، باد به غبغب مىاندازد،
صداى خود را موقع حرف زدن كلفت مىكند.او هم زباندار عمل مىكند، به زبان بىزبانى مىگوید: از من بترسید، رعب من را در دلهاى خود جا دهید.
همین طور ممكن است زن یك طرز لباس بپوشد یا راه برود كه اطوار و افعالش حرف بزند، فریاد بزند كه به دنبال من بیا،
سر بسر من بگذار، متلك بگو، در مقابل من زانو بزن، اظهار عشق و پرستش كن.
آیا حیثیت زن ایجاب مىكند كه اینچنین باشد؟ آیا اگر ساده و آرام بیاید و برود، حواس پرت كن نباشد و نگاههاى شهوت آلود مردان
را به سوى خود جلب نكند، بر خلاف حیثیت زن یا بر خلاف حیثیت مرد یا بر خلاف مصالح اجتماع یا برخلاف اصل آزادى فرد است؟
آرى اگر كسى بگوید زن را باید در خانه حبس و در را به رویش قفل كرد و به هیچ وجه اجازه بیرون رفتن از خانه به او نداد،
البته این با آزادى طبیعى و حیثیت انسانى و حقوق خدادادى زن منافات دارد.چنین چیزى در حجابهاى غیر اسلام بوده است ولى در اسلام نبوده و نیست.
شما اگر از فقها بپرسید آیا صرف بیرون رفتن زن از خانه حرام است، جواب مىدهند نه.اگر بپرسید آیا خرید كردن زن ولو
اینكه فروشنده مرد باشد حرام است، یعنى نفس عمل بیع و شراء زن اگر طرف مرد باشد حرام است، پاسخ مىدهند حرام نیست
.آیا شركت كردن زن در مجالس و اجتماعات ممنوع است؟ باز هم جواب منفى است چنانكه در مساجد و مجالس مذهبى و پاى منبرها
شركت مىكنند و كسى نگفته است كه صرف شركت كردن زن در جاهایى كه مرد هم وجود دارد حرام است.آیا تحصیل زن، فن و
هنر آموختن زن و بالاخره تكمیل استعدادهایى كه خداوند در وجود او نهاده استحرام است؟ باز جواب منفى است.
فقط دو مساله وجود دارد; یكى اینكه باید پوشیده باشد و بیرون رفتن به صورت خودنمایى و تحریك آمیز نباشد.
و دیگر اینكه مصلحتخانوادگى ایجاب مىكند كه خارج شدن زن از خانه توام با جلب رضایتشوهر و مصلحت اندیشى او باشد.البته
مرد هم باید در حدود مصالح خانوادگى نظر بدهد نه بیشتر.گاهى ممكن است رفتن زن به خانه اقوام و فامیل خودش هم مصلحت نباشد
.فرض كنیم زن مىخواهد به خانه خواهر خود برود و فى المثل خواهرش فرد مفسد و فتنهانگیزى است كه زن را علیه مصالح
خانوادگى تحریك مىكند.تجربه هم نشان مىدهد كه این گونه قضایا كم نظیر نیست.گاهى هست كه رفتن زن حتى به خانه مادرش نیز
بر خلاف مصلحتخانوادگى است، همینكه نفس مادر به او برسد تا یك هفته در خانه ناراحتى مىكند، بهانه مىگیرد، زندگى را تلخ
و غیر قابل تحمل مىسازد.در چنین مواردى شوهر حق دارد كه از این معاشرتهاى زیانبخش - كه زیانش نه تنها متوجه مرد است،
متوجه خود زن و فرزندان ایشان نیز مىباشد - جلوگیرى كند.ولى در مسائلى كه مربوط به مصالح خانواده نیست دخالت مرد مورد ندارد.
دوشنبه 20/2/1389 - 10:4
دعا و زیارت
«وقتی پیامبر اسلام میگوید فاطمه یکی از چهار زن بزرگ جهان است، وقتی که در برابر همه رنجها و پریشانیها و همه غمهای زندگی فاطمه، پیغمبر به او تسلی میدهد که «نمیخواهی بانوی همه زنان جهان باشی؟» اینها تعارف نیست که یک مرد به دخترش میگوید! پیغمبر چنین تعارفها را ندارد!... وقتی میگوید تو می توانی بانوی همه زنان جهان باشی، به معنای این نیست که تعارف کرده باشد و هم به معنای آن نیست که برای پیروان خود یک بت ساخته باشد که فقط او را بپرستند و یک معبود که ستایشش کنند و یک ممدوح که فقط مدحش را بگویند و یا یک قربانی که فقط عزاداری کنند؛ بلکه به عنوان یک سرمشق او را بشناسند و از روی زندگیاش درس بیاموزند و عمل کنند. این به معنای «سیده زنان عالم» است.
چگونه میتوان آموخت؟ آنچه میخواهم بگویم درس آموختن از این شخصیت است. وقتی که مثلا مساله فدک در زندگی فاطمه مطرح است باید دید از آن چه میتوان آموخت؟ من قبلا گفتهام تکیه حضرت فاطمه برای پس گرفتن فدک فقط کوششی برای باز گرفتن یک مزرعه کوچک نیست. اینقدر نباید دعوت فاطمه و مبارزه فاطمه را کوچک کرد و تحقیر کرد. برای اینکه مبارزه برای پس گرفتن فدک، و اعلان غصب فدک بطور مداوم به عنوان نشان دادن نشانهای و مظهری از غصب و انحراف در رژیم حاکمی است که فاطمه با آن مخالف است. این یک نمونه سیاسی است برای نشان دادن همیشگی رژیمی که الان روی کار آمده و علیرغم تمام توجیهات دینی و وجهههای اصحاب، بر اساس حق و عدل و قانون و اسلام عمل نکرده است و نمونهاش فدک، که اگر یک تومان هم باشد، بزرگترین ارزش را دارد.... امروز نه فدک است و نه این تصادم هست و نه انتخابات سقیفه. خیال نکنید که یک موضوع تاریخی است، نه. این موضوعات زنده است و باید تکرار بشود، اما نه به عنوان موضوعات تکراری تاریخ که هر سال باید فقط یادآوری بشود بلکه به عنوان اینکه طرح شود و از آن درس گرفته شود. چه درسی؟ درسی که میتوان از بزرگترین مظهر مادری در تاریخ اسلام و نمونه اعلای یک زن در خانه، دارای همسر و پرورنده فرزند- آنچنان همسری و اینچنین فرزندانی- گرفت: چنین زنی که در تمام مدت عمرش از طفولیت تا ازدواجش و از ازدواجش تا مرگش، به عنوان یک عنصر مسئول در سرنوشت امت، فکر، عقیده، مبارزه و حق پرستی و همچنین در مقابل انحراف و در غصب و ستمی که در جامعهاش بوجود میآید، احساس مسئولیت میکند و در متن درگیریهای اجتماعی حضور دارد و تا لحظه مرگش خاموش نمینشیند، علیرغم اینکه میداند در این مبارزه پیروز هم نخواهد شد!
همچنین امروز او میتواند زن مسلمان را بسازد. او به عنوان یک مادر در مرحلهای که دختری چون زینب میپرورد و پسرانی چون حسن و حسین (ع)، و به عنوان یک بعد دیگر زن متعالی و مثالی، همسر به عنوان کسی که در تنهاییها و سختیها ، نقشها و عظمتهای علی (ع) پا به پای اوست و همچنین به عنوان یک زن مسئول اجتماعی، کسی که از بدو تولد تا لحظهای که پدرش را تنها به زمین گذاشت و در غربت دفن شد و در خاموشی، باز یک لحظه از مبارزه نایستاد: در جبهه خارجی با کفر تا هجرت و در جبهه داخلی با انحراف و قتل تا لحظه مرگ، حتی بعد از مرگ نیز که: «علی مرا پنهان دفن کن تا بر گور من گرد نیایند و هم بر عزای من مراسمی برپا نکنند و بر من نماز نخوانند و مراسمی بپا ندارند تا به نام من قدرتی که هم اکنون بر روی کار آمده قدرت خود را توجیه دینی نکند» زنی که حتی مردن و دفن شدنش را میخواهد وسیلهای کند برای مبارزه در راه حق و محکوم کردن ابدی و همیشگی غصب. این است «چگونه امروز زن مسلمان بودن»!
دوشنبه 20/2/1389 - 9:55
اخلاق
دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است:
١ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نیستند هم نیستند.
عمده آدمها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.
٢ـ آنانی که وقتی هستند، نیستند و وقتی که نیستند هم نیستند.
مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشتهاند. بیشخصیتاند و بیاعتبار. هرگز به چشم نمیآیند. مرده و زندهشان یکی است.
٣ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نیستند هم هستند.
آدمهای معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را میگذارند. کسانی که همواره به خاطر ما میمانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.
٤ـ آنانی که وقتی هستند، نیستند و وقتی که نیستند هستند.
شگفتانگیزترین آدمها.
در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوهاند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک میکنیم، باز میشناسیم، می فهمیم که آنان چه بودند. چه میگفتند و چه میخواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم. هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار میگیریم قفل بر زبانمان میزنند. اختیار از ما سلب میشود. سکوت میکنیم و غرقه در حضور آنان مست میشویم و درست در زمانی که میروند یادمان میآید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.
دوشنبه 20/2/1389 - 9:52
سخنان ماندگار
ترجیح میدهم با كفشهایم در خیابان راه بروم و به خدا فكركنم
تا این كه در مسجد بشینم و به كفشهایم فكر كنم
دوشنبه 20/2/1389 - 9:50
سخنان ماندگار
مارکسیسم می گوید: رفیق، نانت را خودت بخور،
حرفت را من می زنم.
فاشیسم می گوید: رفیق نانت را من می خورم،
حرفت را هم من می زنم
و تو فقط برای من کف بزن.
اسلام حقیقی می گوید: نانت را خودت بخور،
حرفت را هم خودت بزن
و من فقط برای اینم که تو به این حق برسی.
اسلام دروغین می گوید: تو نانت را بیاور به ما بده
و ما قسمتی از آن را جلوی تو می اندازیم،
اماّ آن حرفی را که ما می گوییم بزن دوشنبه 20/2/1389 - 9:49
ادبی هنری
1- آرزو دارم روزی این
حقیقت به واقعیت مبدل شود كه همهی انسانها برابرند. (مارتین لوتركینگ)
2-
بهتر است روی پای خود بمیری تا روی زانوهایت زندگی كنی. (رودی)
3-
قطعاً خاك و كود لازم است تا گل سرخ بروید. اما گل سرخ نه خاك است و نه
كود (پونگ)
4- بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و درانسان
چیزی بزرگتر از فكر او. (همیلتون)
5- عمر آنقدر كوتاه
است كه نمیارزد آدم حقیر و كوچك بماند. (دیزرائیلی)
6- چیزی ساده
تر از بزرگی نیست آری ساده بودن همانا بزرگ بودن است. (امرسون)
7-
به نتیجه رسیدن امور مهم ، اغلب به انجام یافتن یا نیافتن امری به ظاهر
كوچك بستگی دارد. (چاردینی)
8- آنكه خود را به
امور كوچك سرگرم میكند چه بسا كه توانای كاهای بزرگ را ندارد. (لاروشفوكو)
9-
اگر طالب زندگی سالم و بالندگیرو می باشیم باید به حقیقت عشق بورزیم.
(اسكات پك)
10- زندگی بسیار مسحور كننده است فقط باید با عینك
مناسبی به آن نگریست. (دوما)
11- دوست داشتن انسانها
به معنای دوست داشتن خود به اندازه ی دیگری است. (اسكات پك)
12- عشق
یعنی اراده به توسعه خود با دیگری در جهت ارتقای رشد دومی. (اسكات پك)
13-
ما دیگران را فقط تا آن قسمت از جاده كه خود پیمودهایم میتوانیم هدایت
كنیم. (اسكات پك)
14- جهان هر كس به اندازه ی وسعت فكر اوست. (محمد
حجازی)
15- هنر كلید فهم زندگی است. (اسكار وایله)
16- تغییر
دهنرگان اثر گذار در جهان كسانی هستند كه بر خلاف جریان شنا میكنند.
(والترنیس)
17- اگر زیبایی را آواز سر دهی ، حتی در تنهایی بیابان ،
گوش شنوا خواهی یافت. (خلیل جبران)
18- روند رشد، پیچیده و پر زحمت
است و در درازای عمر ادامه دارد. (اسكات پك)
19- در جستجوی نور
باش، نور را مییابی. (آرنت)
20- برای آنكه كاری امكانپذیر گردد
دیدگان دیگری لازم است، دیدگانی نو. (یونك)
21- شب آنگاه زیباست كه
نور را باور داشته باشیم. (دوروستان)
22- آدمی ساختهی افكار خویش
است فردا همان خواهد شد كه امروز میاندیشیده است. (مترلینگ)
23-
اگر دریچه های ادراك شسته بودند،انسان همه چیز را همان گونه كه هست
میدید:بیانتها. (بلیك)
24- برده یك ارباب دارد اما جاهطلب به
تعداد افرادی كه به او كمك میكنند. (بردیر فرانسوی)
25- هیچ وقت به
گمان اینكه وقت دارید ننشینید زیرا در عمل خواهید دید كه همیشه وقت كم و
كوتاه است. (فرانكلین)
26- نباید از خسته بودن خود شرمنده باشی بلكه
فقط باید سعی كنی خسته آور نباشی. (هیلزهام)
27- هر قدر به طبیعت
نزدیك شوی ، زندگانی شایسته تری را پیدا میكنی. (نیما یوشیج)
28-
اگر زمانی دراز به اعماق نگاه كنی آنگاه اعماق هم به درون تو نظر
میاندازند. (نیچه)
29- زیبائی در فرا رفتن از روزمرهگیهاست.
(ورنر هفته)
30- برای كسی كه شگفتزدهی خود نیست معجزهای وجود
ندارد. (اشنباخ)
31-
تفكر در باب خوشبختی ، عشق ، آزادی ، عدالت ، خوبی و بدی، تفكر دربارهی
پرسشهایی كه بنیاد هستی ما را دگرگون میكند. (ادگارمون)
32-
«عقلانیت باز» آن عقلانیتی است كه فراموش نمیكند كه «یكی» در «چند» است و
«چند» در «یكی». (ادگارمون)
33- آرامش،زن دلانگیزی است كه در
نزدیكی دانایی منزل دارد. (اپیكارموس)
34- هیچ چیزدر زیر خورشید
زیباتر از بودن در زیر خورشید نیست. (باخمن)
35- تنها آرامش و سكوت
سرچشمهی نیروی لایزال است. (داستایوفسكی)
36- با عشق،زمان فراموش
می شود و با زمان هم عشق.
37- علت هر شكستی،عمل كردن بدون فكر است.
(الكسمكنزی)
38- من تنها یك چیز میدانم و آن اینكه هیچ نمیدانم.
(سقراط)
39- دانستن كافی نیست،باید به دانسته ی خود عمل كنید.
(ناپلئون هیل)
40- تپهای وجود ندارد كه دارای سراشیبی نباشد!
(ضربالمثل ولزی)
41- خداوند،روی خطوط كج و معوج، راست و مستقیم
مینویسد. (برزیلی)
42- تو ارباب سخنانی هستی كه نگفتهای،ولی
حرفهایی كه زدهای ارباب تو هستند. (ضربالمثل تازی)
43- تا زمانیكه
امروز مبدل به فردا شود انسانها از سعادتی كه در این دم نهفته است غافل
خواهند بود. (ضربالمثل چینی)
44- بهتر است ثروتمند زندگی كنیم تا
اینكه ثروتمند بمیریم. (جانسون)
45- اگر میبینی كسی به روی تو لبند
نمیزند علت را در لبان فرو بسته ی خود جستجو كن. (دیل كارنگی)
46-
شیرینی یكبار پیروزی به تلخی صد بار شكست میارزد. (سقراط)
48-
ضعیفالاراده كسی است كه با هر شكستی بینش او نیز عوض شود. (ادگار آلنپو)
40-
به جای اینكه به تاریكی لعنت بفرستی یك شمع روشن كن. (ضربالمثل چینی)
50-
برای اینكه بزرگ باشی نخست كوچك باش. (ضربالمثل هندی)
51- برای
اینكه پیش روی قاضی نایستی، پشت سر قانون راه برو. (ضربالمثل انگلیسی)
52-
به كارهای زشت عادت مكن زیرا ترك آن دشوار است. (ضربالمثل فارسی)
53-
مانند علما بنویس و مانند توده مردم حرف بزن. (ضربالمثل هندی)
54-
بزرگترین عیب برای دنیا همین بس كه بیوفاست.(حضرت علی علیهالسلام)
يکشنبه 19/2/1389 - 23:43
آموزش و تحقيقات
|
|
|
آیا تا به حال برایتان پیش آمده است که از خریدن باتری برای
ساعت های منزلتان به تنگ آمده باشید و درست فردای روزی که برای یکی از ساعت ها
باتری جدید گذاشته اید، باتری ساعت اتاق کناری تمام شود؟ این جاست که آدم آرزوی داشتن ساعتی میکند که به باتری نیاز
نداشته باشد. ساعتی که در تصویر می بینید یک ایده ی درجه یک است و به جای باتری با مرکباتی مثل
لیمو کار می کند. مکانیسم کار این ساعت یک واکنش الکترولیز ساده
است. دو الکترود از جنس مس و فلز روی زیر لیموها قرار می گیرند و مایع مورد نیاز
هم همان آب لیمو می باشد. بدین ترتیب یک واکنش اکسیداسیون ساده انرژی مورد نیاز
برای تقریبا یک هفته کار ساعت را فراهم می کند. البته منطقی که بخواهیم فکر کنیم با خرید این ساعت هم
مجبورید هر روز به جای باتری، دنبال خرید لیمو و پرتقال باشید! اما سازندگان این
ساعت هدف از ساخت آن را یادآوری به مردم
در مورد طبیعت و انرژی های آن بیان کرده اند. |
يکشنبه 19/2/1389 - 23:31
دعا و زیارت
دوست تو آن است كه در نبود تو حق دوستی را نگه داردو غریب كسی است كه دوستی نداشته باشد .
پس در برابر دوستت اینگونه باش:
به هنگام قطع رابطه از طرف او ، تو برای دوستی دوباره ، پیش قدم باش.
در برابر قهر و دوریش لطف و نزدیكی و در برابر بخلش،بذل و بخشش نما
به هنگام سختگیریش نرمش به خرج ده وبه هنگام جرمش قبول عذر كن.
آنچنانكه گوئی تو بنده او هستی.
هرگز دشمن دوست خود را به دوستی مگیر كه با اینكار با دوستت به دشمنی برخاسته ای .
نصیحت خالصانه خود را برای برادرت مهیا ساز خواه خوشایند او باشد خواه نباشد.
خشم خود را فرو خور كه من جرعه ای شیرینتر و خوش سرانجام تر و لذت بخش تر از آن ندیدم.
با كسیكه با تو به خشونت رفتار كند نرمی پیش گیر كه بزودی او در برابر تو نرم خواهد شد.
با دشمن خود با فضل وكرم رفتار كن كه در میان یكی از دو پیروزی شیرینترین را برگزیده ای
اگر خواستی پیوند برادری و رفاقت را بگسلی جای برگشتی باقی بگذار
تا اگر روزی آن دوست خواست كه بازگردد و بار دیگر با تو دوست شود ، بتواند.
اگر كسی بر تو گمان نیكی برد (با عملت) گمانش را تصدیق كن.
و هیچگاه به اعتماد رفاقت و یگانگی كه بین تو و برادرت هست حق او را ضایع مكن.
به نیكوكاران نزدیك شو كه از آنان خواهی شد.
يکشنبه 19/2/1389 - 23:20
ادبی هنری
از خدا خواستم تا دردهایم را التیام بخشد
خدا پاسخ گفت:
مخلوق من ! هر دردی را درمانی است و این تو هستی که باید
درمان دردهایت را بجویی.
از خدا خواستم تا جسم ناتوان مرا توانایی بخشد
خدا پاسخ گفت :
آفریده من آنچه که باید تکامل یابد روح توست جسمت تنها قالب
گذراست
از خدا خواستم تا به من صبر عنایت کند
خدا پاسخ گفت بنده قدرتمند من! صبر حاصل سختی است عطا
شدنی نیست بلکه آموختنی است
از خدا خواستم تا مرا شادی و شعف بخشد
خداوند پاسخ گفت:
نازنینم من به تو موهبت بسیار بخشیدم شاد بودن با خود توست
از خدا خواستم تا رنجهایم را کاستی ده
د
خداوند پاسخ گفت:
مخلوق صبورم بهای رنج تو دوری ا زدنیا و نزدیکی به من است
از خدا خواستم تا روحم را شکوفا سازد
خداوند پاسخ گفت :
پرورش روح تو با تو اما آراستن آن با من
از خدا خواستم تا از لذایذه دنیا سرشارم سازد
خداوند پاسخ داد:
من به تو زندگی بخشیدم بهره مندی از آن با تو
از خدا خواستم تا راه عشق ورزیدن را به من بیا موزد
خداوند پاسخ گفت :
اشرف مخلوقات من بالاخره دریافتی که چه از من بخواهی
به خاطر داشته باش در مسیر عشق ورزیدن به من
به مقصد دوست داشتنه
دیگران خواهی رسید*
يکشنبه 19/2/1389 - 23:17