یكى از ساز وكارهاى حیات و زندگى, امیدوارى است.
از نظر جهان بینى توحیدى, امید تحفه الهى است كه چرخ زندگى را به گردش وامى دارد و
موتور تلاش و انگیزه را پر شتاب مى كند. اگر روزى امید از انسان گرفته شود, دوران خمودگى
و ایستایى او فرا مى رسد.
امیدوار
بودن, هنرى است كه باید همگان به خصوص نسل پویاى جوان آن را فرا گیرند. از این رو در
این شماره به بررسى حقیقت امیدوارى و راه هاى نیل به آن مى پردازیم.
حقیقت امیدوارى
امیدوارى,
حالتى نفسانى است كه در آن, انسان به امورى كه انتظارش را دارد دل بستگى پیدا كرده
است. امید, در انتظار چیزى بودن است در حالى كه بیشتر وسایل و اسباب آن فراهم شده است.
معمولاً امید و آرزو, در فرهنگ فارسى, در كنار یكدیگر به كار مى روند, اما در زبان
عربى به صورت جداگانه با عنوان هاى (رجا) و (اَمَل) استعمال مى شوند. با یك تحلیل مى
توان گفت: در هر امیدوارى, آرزو هست, ولى هر آرزویى, امیدوارى نیست.1
شاید
بتوان امید در زندگى را به سكان كشتى تشبیه كرد, همان طورى كه كشتى بدون سكان دار در
دریاى خروشان و پر تلاطم, سرگردان خواهد بود, انسان ناامید نیز در این دنیاى پر هیاهو
حیران خواهد ماند. بعضى افراد به دلیل شكست هاى گذشته, امیدشان را از دست داده اند
به طورى كه زندگى منهاى امید را قابل تحمل ندانسته و در نهایت, بدترین گزینه یعنى مرگ
را مشكل گشاى خود یافته اند. آن عده هم كه زنده اند, در واقع مرده متحركى بیش نیستند.
امیدوارى, نه خیال پردازى
انسان
به اندازه اى مى تواند براى خود امیدسازى كند كه به مرز خیال پردازى نرسد. از آن جا
كه جوان سرشار از انرژى است, توان رسیدن به آرمان ها و اهداف بلند را در خود مى بیند
و افق بالاترى را براى خویش ترسیم مى كند و در اندیشه فرداهاى بهتر است. براى او همواره
خطر افتادن در دام اوهام وجود دارد. امیدسازى همیشه با در نظر گرفتن واقعیات, امكانات
و توان و طاقت فردى صورت مى گیرد, در حالى كه خیال پردازى فاقد این ویژگى هاست; پس
باید در امیدهایمان تجدیدنظر كنیم.
باید
مرز بین امیدوارى و خوش خیالى را به خوبى دانست تا یكى در جاى دیگرى قرار نگیرد. امیدوارى,
مقوله اى است كه با فعالیت و تلاش همراه است و به بیان بهتر مى توان گفت: امیدوارى
از سه جزء شناختى, عاطفى و حركتى تشكیل مى شود. باغبانى در ذهن خود, ثمرات و نتایج
كارش را كه باغستان سرسبز و آباد است, تصور مى كند و آن را مطلوب مى بیند; از این رو
در او نوعى دلدادگى پدید مى آید و آرزوى داشتن چنین باغى را مى كند. سپس به منظور تحقق
آن به فعالیت مى پردازد. دانش آموزى كه بدون تلاش و مجاهدت در انتظار كسب مدارج علمى
و پذیرش در دانشگاه به سر بَرَد, در حقیقت به خیال پردازى افراطى روى آورده و از امید
واقعى فاصله گرفته است. این مسئله در جهات معنوى نیز صادق است. رسول اكرم(ص) مى فرماید:
نادان كسى است كه از هواى نفسانى خود پیروى كند و در عین حال از خداوند انتظار بهشت
را داشته باشد.2
هرچند
در ناامیدى بسى امید است, ولى با این بهانه نمى توان دست از كار و تلاش كشید و به امیدِ
یاریِ دیگران چشم دوخت. میوه شیرین و گواراى درخت امید آن گاه به بار مى نشیند كه با
تلاش و فعالیت آبیارى شده باشد.
امام
على(ع) مى فرماید: (لاتكن ممّن یرجوا الاخرة بغیر عمل; از كسانى مباش كه بدون عمل,
به آخرت امیدوار است.)3
بنابراین
اگر انسان انتظار و امید چیزى را دارد, باید خود را براى استقبال از آن آماده كند.
كسى كه ادعا مى كند انتظار چیزى دارد و اثرى در عمل او نمایان نیست, در واقع به ادعاى
دروغینى دست زده است. مولوى در قالب داستانى كوتاه دل بستن بیهوده به امور واهى و دور
از حقیقت را چنین ترسیم كرده كه مضمونش این گونه است: شخص غریبى با شتاب به دنبال خانه
اى مى گشت, دوستش كه خانه خرابى داشت, وى را با خود برد و به او گفت: اگر این خانه
سقف مى داشت, تو را در كنار خود جاى مى دادم. اگر در این خانه اتاق دیگرى مى بود, همسرت
نیز آسوده در این جا اقامت مى كرد. اگر اتاق دیگرى بود, میهمانت را نیز در آن جاى مى
دادى و آن شخص در پاسخ گفت:
گفت
آرى پهلویِ یاران خوش است
لیك
اى جان در (اگر) نتوان نشست
اهمیت امید و آرزو در اسلام
در اسلام,
امید و آرزو جایگاه رفیعى دارد تا جایى كه در روایات معصومین از امید به عنوان رحمت
الهى یاد شده است. پیامبر(ص) مى فرماید: (الأمل رحمة لأمتى ولولا الأمل مارضعت والدة
ولدها ولاغرس غارس شجرها; امید و آرزو, رحمت براى امت من است و اگر امید و آرزو نبود,
هیچ مادرى فرزندش را شیر نمى داد و هیچ باغبانى نهالى نمى كاشت.)4
مادر,
سمبل عاطفه و مهربانى است, اما آنچه یك مادر را به مهربانى وامى دارد و باران عطوفت
وى را سرازیر مى كند, امید است. اگر روزى امید را از وى بگیرند حتى حاضر نخواهد شد
نوزاد دلبندش را شیر دهد. در حدیثى از حضرت مسیح(ع) مى خوانیم: در جایى نشسته بود و
پیرمردى را مشاهده كرد كه با كمك بیل و كلنگ به شكافتن زمین مشغول است, حضرت مسیح(ع)
به پیشگاه خدا عرضه داشت: خدایا! امید و آرزو را از او بگیر. ناگهان پیرمرد بیل را
به كنارى انداخت و روى زمین دراز كشید و خوابید. كمى بعد حضرت مسیح(ع) عرضه داشت: بارالها!
امید و آرزو را به او برگردان. ناگهان مشاهده كرد پیرمرد برخاست و دوباره مشغول فعالیت
و كار شد. حضرت مسیح(ع) از او سؤال كرد كه من دو حال مختلف از تو دیدم, یك بار بیل
را به كنار افكندى و روى زمین خوابیدى, اما در مرحله دوم برخاستى و مشغول به كار شدى؟
پیرمرد در جواب گفت: در مرتبه اول فكر كردم پیر و ناتوان شده ام, چرا این همه به خود
زحمت دهم و تلاش كنم؟ بیل را به كنار انداختم و بر زمین خوابیدم. ولى چیزى نگذشت كه
این فكر به خاطرم خطور كرد از كجا معلوم كه سال هاى زیادى زنده نمانم؟ انسان تا زنده
است باید براى خود و خانواده اش تلاش كند, از این رو برخاستم و بیل را گرفتم و مشغول
كار شدم.5
مولوى
مى گوید:
گر نبودى
میـل و امیـد ثمـر
كى نشاندى
باغبان بیخ شجر6
اقسام امید و آرزو
به طور
كلى مى توان امید و آرزو را به امید و آرزوى كاذب و صادق تقسیم كرد. استاد مطهرى مى
گوید: (معمولاً افرادى كه از لحاظ روح و روان, سالم و با نشاط اند و انحرافى پیدا نكرده
اند, كمتر به تخیل و به هم بافتن آرزوهاى دور و دراز و نامعقول مى پردازند. همیشه عملى
فكر مى كنند و عملى آرزو مى كنند; یعنى آرزوهاى آنها در جهت همان مدارى است كه در زندگى
دارند, روى بال و پر خیال نمى نشینند و آرزوى امور ناشدنى را نمى كنند; ولى افراد ضعیف
كه مبتلا به بیمارى روانى هستند و نشاط عمل ندارند و در وجودشان همت و اراده اى موجود
نیست, بیشتر بر مركب سریع السیر خیال سوار مى شوند و با خیالات خود را سرگرم مى كنند.)7
پس باید
دایره امیدها و آرزوهایمان را محدود سازیم و بدانیم هرچیزى شایسته امید داشتن نیست.
بازیابى و تشخیص امیدهاى واهى و كاذب از امیدهاى واقعى و صادق, و امیدهاى پست و بى
ارزش از امیدهاى ارزش مند و متعالى و تجدیدنظر در امیدها, امرى ضرورى و اجتناب ناپذیر
است.
آفات امید و آرزو
امید
و آرزو آسیب ها و آفاتى دارد كه مهم ترین آن, عدم آگاهى و اطلاع از واقعیات, غفلت از
وظیفه اصلى, بلندپروازى, فاصله گرفتن از مبانى دینى و عوامل اجتماعى فرهنگى حاكم بر
جامعه است.
در این
جا به مهم ترین موارد آرزوهاى آفت زده اشاره مى كنیم:
1. آرزوى واهى
امیدواریم
در حالى كه امیدهاى خیالى داریم. گاهى امیدها, كاذب و واهى و غیر واقعى است و بیشتر
به توهم شباهت دارد كه شاعر مى گوید:
امیـد
نیسـت كـه عمر گذشتـه باز آیـد در این امید به سر شد, دریغ عمر عزیز
امام
على(ع) آرزوهاى كاذب را به سراب و آب نمایى تشبیه كرده كه تشنه كامان را به دنبال خود
مى كشاند, ولى هر لحظه آنها را تشنه تر مى كند.8 بر این اساس, در آموزه هاى دینى, از
آرزوهاى دراز, به دلیل آثار و پیامدهاى شوم آن, به آرزوهاى غیر منطقى تعبیر و نكوهش
شده است. امیرالمؤمنین(ع) مى فرماید: از آرزوهاى دراز بپرهیزید كه زیبایى نعمت هاى
الهى را از نظر شما مى برد و آنها را نزد شما كوچك مى كند و به كمى شكر فرا مى خواند.9
2. آرزوى تعدیل نشده
ییكى
از آفات امید و آرزو, خروج از مدار اعتدال است. اگر امید و آرزو از حد اعتدال خارج
شود و رنگ افراطى به خود بگیرد, مفاسد جبران ناپذیرى به دنبال خواهد داشت. امام على(ع)
مى فرماید: از تكیه كردن بر آرزوها بپرهیزید كه همانا سرمایه احمقان و مانع خیر آخرت
و دنیا است.10
اگر
در بعضى آیات و روایات, آرزو مذمت شده, همین آرزوهاى دور و دراز است كه پشتوانه عقلانى
ندارد. امیرالمؤمنین(ع) مى فرماید: (شرف الغنى ترك المُنى; برترین بى نیازى, ترك آرزوهاست).11
در روایتى دیگر آثار زیان بار آرزوهاى واهى را این گونه ترسیم فرموده اند: آرزوهاى
دراز, عقل انسان را مى برد, وعده آخرت را دروغ مى شمرد, انسان را به غفلت وامى دارد
و سرانجام آن, حسرت و ندامت است.12
آرزو
بد نیست طغیانش بد است
هست
دریا خوب و طوفانش بد است
گرچه
هر میلى همایون مركبى است
خارج
از اندازه جولانش بد است
نگاه امیدوارانه, آرى
موكول كردن انجام امور به آینده, نه
هرگز
نباید به بهانه امیدوارانه زیستن, انجام امور را به آینده موكول و اكنون را رها كنیم;
یعنى نباید (حال ممكن) را فداى آینده نیامده كرد. نگاه امیدوارانه با تلاش و فعالیت
توأم است, در حالى كه كارها را به آینده واگذار كردن, رخوت و سستى به دنبال دارد. بعضى
كلمه (وقتى كه) را زیاد به كار مى برند; وقتى كه پول دار شدم, وقتى كه به دانشگاه راه
یابم, وقتى كه ازدواج كنم, اما براى شرایط فعلى خود هیچ برنامه مشخصى ندارند.
(اگر
توجه به گذشته و آینده به خاطر فرار از دشوارى هاى زمان حال باشد, به نظر روان شناسان,
بیمارى یا مقدمه بیمارى روانى است; چنانكه مى گویند: اگر قرار باشد كه به زمان حاضر
توجه نشود و از فرصت هایى كه براى شخص فراهم مى شود استفاده نگردد و دائماً به خود
و دیگران بگوید: راست است كه من در درس خود خوب نیستم ولى صبر كن وقتى وارد زندگى شدم
ببین چه خواهم كرد! این نوع تفكر مى رساند كه شخص مى خواهد از زندگى حقیقى و زمان خودش
فرار كند. روان شناس به خوبى مى داند كه این مطالب با حقیقت وفق نمى دهد و جز استدلال
غیر منطقى چیز دیگرى نیست. این نوع تفكر راجع به آینده, مضر مى باشد و به احتمال قریب
به یقین, شخص صاحب این طرز تفكر, مانند زمان حاضر با عدم موفقیت مواجه مى شود.)13
مولوى
مى گوید:
هین
مگو فردا, كه فرداها گذشت تـا بـه كلـى نگـذرد ایـام كشـت14
پیامبر(ص)
خطاب به ابوذر مى فرماید: اى ابوذر! از آن بپرهیز كه خیالات و آرزوها سبب شود كه كار
امروز به فردا بیفكنى, زیرا تو متعلق به امروز و مال امروز هستى نه روزهاى نیامده.
در آن جا كه كار مفید و لازم و خداپسندى مى خواهى انجام دهى, تأخیر را روا مدار. اى
ابوذر! به عمرت بیش از مالت بخل بورز.15
آرزوى برتر
اگر
امید و آرزو از محدوده تنگ دنیاى مادى خارج گردد و به آرمانى باقى و ثابت و همیشگى
نظر افكنده شود, به آرزوى برتر نزدیك شده ایم. امام على(ع) مى فرماید: (من یكن الله
أمله یدرك غایة الامل والرجاء; هركس خداوند آرزو و آرمانش باشد, نهایت آرزو و امید
را دریافته است.)16
قرآن
مجید آرزویى را كه متوجه ارزش هاى والاى انسانى باشد و رنگ الهى به خود گیرد, برترین
آرزوها و امیدها دانسته است; آن جا كه مى فرماید: (المال والبنون زینة الحیوة الدنیا
والباقیات الصالحات خیر عند ربك ثواباً وخیر أملاً; مال و فرزندان, زینت حیات دنیا
هستند و ارزش هاى پایدار و شایسته نزد پروردگارت ثوابش بهتر و امیدبخش تر است.)17 این
امید متعالى گرچه به خود جامه عمل نپوشد, ارزش مند است و از روایات استفاده مى شود
كه خداوند به مقدار این آرزوها و امیدها, به افراد با ایمان, اجر و پاداش مى دهد. امام
صادق(ع) مى فرماید: گاهى بنده مؤمن تهى دست مى گوید: خدایا! به من روزى عطا كن تا فلان
كار خیر و نیك را به جا آورم. اگر خداوند در او صدق نیت بداند, تمام اجر و پاداشى را
كه در صورت رسیدن به این آرزو و انجام آن كارهاى خیر استحقاق پیدا مى كرد, براى او
نوشته مى شود.18
راه هاى امیدوارى
امیدوارى
مانند صفات پسندیده دیگر, اكتسابى است; یعنى باید با تلاش و تمرین آن را به دست آورد.
راه هایى كه جوانه امید را در دل آدمى مى كارد عبارت اند از:
1. تفكر مثبت
قدرت
اندیشه و تفكر, بر هیچ كس پوشیده نیست. اندیشه نه تنها بر جسم انسان, بلكه بر آینده
او نیز تأثیر مى گذارد. تفكر مثبت, تولید انرژى, توانایى و دل گرمى مى كند و در عوض,
تفكر منفى موجب اضطراب و تشویش افراد مى شود. اگر بخواهیم امیدوار زندگى كنیم باید
همواره نیمه پر لیوان را بنگریم نه نیمه خالى آن را و به آنچه مى توانیم كسب كنیم بیندیشیم.
براى این منظور راه كارهایى وجود دارد:
1 ـ 1. همراهى با زیبایى هاى زندگى:
زندگى بسترى از تیغ و خار و یا باغى از گل
سرخ است, اما این كه ما زندگى را از چه زاویه اى ببینیم مهم است. (آیا هرگز متوجه شده
اید وقتى به شما شاخه گل سرخى هدیه مى كنند كه ساقه اش خارهایى به خود چسبیده دارد,
اگر خارها را از آن جدا كنند, زودتر پژمرده مى شود؟ آیا هیچ گاه به فردى كه شاخه گلى
به شما اهدا كرده مى گویید كه چرا گلى را با خار به شما مى دهد؟ شما از كنار خارها
مى گذرید و از اهداكننده گل تشكر مى كنید. به راستى آنچه در زندگى به هریك از ما داده
شده كمتر از گل سرخى است كه دوستى به ما اهدا مى كند و ما به خار آن توجهى نداریم؟
پس از كنار خارهاى زندگى, بزرگوارانه بگذریم و نگاه امیدوار خود را متوجه گل ها كنیم.)19
2ـ1. اندیشه در داشته ها:
بزرگ نمایى سختى ها و نظر افكندن در كاستى
ها و كمبودها كه یك روى سكه زندگى است, باعث شده است كه از روى دیگر سكه كه خوشى ها
و زیبایى ها و داشته هاست, غفلت شود. این نگرش منفى, افرادى را در كام یأس و افسردگى
فرو برده است. امام هادى(ع) ابوهاشم جعفرى را كه در تنگناى شدیدى قرار داشت, با ذكر
نعمت هاى الهى امیدوار ساخت و پیش از آن كه او چیزى بگوید, حضرت فرمود: كدام یك از
نعمت هاى خدا را مى خواهى شكرگزارى كنى؟ وى كه شگفت زده شده بود, خود را جمع كرد و
ندانست چه بگوید. امام(ع) یكى پس از دیگرى نعمت هاى وى را بازگو كرد و فرمود: خداوند
به تو ایمان داده و با این نعمت, بدنت را بر آتش حرام كرده و به تو تندرستى عطا فرموده
و با این وسیله تو را بر انجام فرامین الهى یارى رسانده و به تو قناعت ارزانى داشته,
پس تو را از بذل و بخشش بیهوده حفظ كرده است.20 حضرت با بیان نعمت ها, او را به آنچه
در حال حاضر داشت آشنا كرد و به او فهماند آنچه دارد بیش از آن است كه ندارد, زیرا
همواره در كنار هر نقمتى, نعمتى است. امام حسن عسكرى(ع) مى فرماید: هیچ بلایى نیست
مگر آن كه خداوند در نهادش خیرى نهفته كه آن را فرا مى گیرد.21
2. محكم كردن پایه هاى اعتقادى و اخلاقى
ییأس
و امید تا حد زیادى مربوط به جهان بینى و نگرش انسان به نظام آفرینش است. كسى كه به
ماوراى طبیعت اعتقاد دارد و نظام خلقت را محدود به دنیا نمى پندارد, در تاریك ترین
لحظات زندگى نیز احساس تنهایى نمى كند, زیرا همیشه خدا را در كنار خود مى یابد. انسان
مؤمن با داشتن این تكیه گاه مطمئن, با خود مى گوید: هرگز به خود رها نشده ام و زحماتم
بى نتیجه نخواهد ماند.
اما
با تفكر و جهان بینى مادى و نگاه بدبینانه به طبیعت, اصل و ریشه امید به شدت آسیب مى
بیند. استاد مطهرى مى گوید: (اثر فلاسفه مادى كه همیشه نظر بدبینانه به طبیعت داشته
و دارند, با توجه به این كه به اصل آفرینش معتقد نیستند و انسان را معلول تصادفات مى
دانند, چنین مى گویند كه این موجود اصولاً شرّ جزء ذاتش است و از اولى كه پا روى زمین
گذارده شرارت كرده است و هم اكنون نیز موجودى شرور است, در آینده نیز چنین خواهد بود.
امیدى به این موجود از نظر سعادت نیست. اینان هرگونه طرح اصلاحى را براى جامعه بشریت
رد مى كنند و هیچ گونه امیدى نسبت به اصلاح او ندارند… وقتى از آنان سؤال شود كه پس
به چه امیدى باید زنده بود؟ مى گویند: اصلاً نباید زنده بود. اگر بشرى به كمال نهایى
و مرحله عالى خود برسد, بایستى خودكشى كند و این است اوج ترقى یك انسان كه به این مرحله
برسد و درك كند كه چیزى جز شرارت نیست.)22
استاد
مطهرى(ره) ایمان را منبع امید و رجا مى داند و مى گوید: (آدم با ایمان هیچ وقت خودش
را تك و بى مددكار و بى غمخوار نمى بیند, همیشه در نماز مى گوید: خدایا! تو را مى پرستیم
و از تو مدد مى خواهیم… دین و ایمان در عین این كه در نواحى زیادى به امید و رجا قوت
و وسعت مى دهد, از طرفى هم جلو یك سلسله آرزوها را مى گیرد و نمى گذارد آنها رشد كنند.
آدمى در ناحیه آرزو, هیچ گونه محدودیتى ندارد. گاهى آرزوى امر محال مى كند; مثلاً حادثه
اى در گذشته واقع شده و با یك كیفیت مخصوص واقع شده و آدمى آرزو مى كند كه اى كاش واقع
نشده بود و یا آن كه آرزو مى كند كه اى كاش آن حادثه به فلان كیفیت واقع شده بود. آرزو
مى كند كه ایام جوانى برگردد; آرزو مى كند كه برادر و فامیل فلان شخص باشد; هیچ كدام
از این ها واقع شدنى نیست. چیزى كه در گذشته واقع شده ممكن نیست نابود شود و چیزى دیگر
جاى آن را بگیرد. در عین حال جلو آرزو را نمى شود گرفت… آرزوهاى بى نظم و قاعده همان
ها است كه در زبان دین, آمال شیطانى نامیده شده, همان ها است كه آدمى را مى فریبد و
وقت و عمر او را تباه مى سازد.)23
یكى
از آثار ایمان به خدا, شرح صدر, بلندى افق فكر, دریا دلى و ژرف اندیشى است. مردان حق
و پیروان راستین مكتب انبیا, در سایه ارتباط با خدا, پر ظرفیت و پر مایه اند. برخلاف
انسان هاى تربیت نایافته اى كه قلبشان به نور معرفت الهى و ایمان به پروردگار و روز
قیامت روشن نشده و در محدوده عالم ماده گرفتارند. قرآن مجید حال این افراد ضعیف و كوتاه
فكر و كم ظرفیت را چنین ترسیم كرده است: (لایَسأم الانسان من دعاء الخیر وَ إن مَسَّه
الشر فیؤُس قَنوط; انسان هرگز از تقاضاى نیكى خسته نمى شود و هرگاه شر و بدى به او
رسد, مأیوس و ناامید مى گردد.)24
به هنگام
روى آوردن نعمت ها, حریص, مغرور و فراموش كار شدن و به هنگام پشت كردن نعمت ها, مأیوس
و بى طاقت شدن, از ویژگى هاى كسانى است كه فلسفه تلخى ها و شیرین هاى زندگى را نمى
دانند و ظاهر امور را مبناى قضاوت خود قرار مى دهند. قرآن مجید تنها گروه موحد و خداشناس
و نمازگزار را كه خود را به منبع عظیم قدرت لایزال الهى پیوند داده اند, وزین و با
ظرفیت معرفى مى كند. آنها نه هنگام راحتى, سرمست و مغرورند و نه هنگام سختى, ناامید
و زمین گیر.25
قطـره
چـون متصـل بـه دریـا شـد تو دگر قطره اش مخوان, دریاست
مؤمن
در سایه توكل, در گرفتارى ها به خدا توجه كرده, امور خود را به او واگذار مى كند, چون
تمام كارها را به دست قدرت او مى داند. او به این آیه شریفه باور دارد كه اگر خداوند
زیانى به تو برساند, هیچ كس جز او نمى تواند آن را برطرف سازد و اگر خیرى به تو برساند,
هیچ كس مانع فضل او نخواهد شد.26
در این
صورت است كه كامیابى را در امید به خدا و ناامیدى از غیر او مى داند.
شخصى
به نام حسین بن عُلوان مى گوید: در مجلسى با اصحاب بودیم, در حالى كه هزینه سفرم تمام
شده بود. یكى از دوستانم از من پرسید: براى این گرفتارى به چه كسى امیدوارى؟ گفتم:
به فلانى. گفت: به خدا سوگند! حاجتت برآورده نمى شود و به آرزوى خود نخواهى رسید. گفتم:
از كجا مى دانى؟ گفت: از امام صادق(ع) شنیدم كه فرمود: در یكى از كتاب ها خوانده ام
كه خداى متعال فرموده است: به عزت و عظمت و جلالم قسم كه آرزوى هركس را كه به غیر من
امید بندد ناامید خواهم كرد و لباس ذلت بر او خواهم پوشاند و او را از پیش خود مى رانم.
آیا در گرفتارى ها غیر من را مى طلبد, در صورتى كه رفع گرفتارى به دست من است؟ آیا
به غیر من امید دارد و در خانه غیر مرا مى كوبد با آن كه كلیدهاى همه درهاى بسته نزد
من است؟ كیست كه در گرفتارى هاى خود به من امید بسته و من امید او را قطع كرده باشم؟27
ادیان
الهى, پیروان خود را به نیروهاى غیبى و پشت صحنه آفرینش توجه داده اند و براى مقابله
با یأس و ناامیدى, همواره بر این نكته تأكید كرده اند كه اسباب و عوامل ظاهریِ شناخته
شده همه كاره امور نیستند, بلكه اسباب اصلى و قوى ترى نیز در كار است كه چه بسا از
آنها غفلت مى شود. امام على(ع) مى فرماید: (كن لما لاترجوا أرجى منك لما ترجوا; به
آنچه امیدوار نیستى بیش از آنچه به او دل بسته اى, امید داشته باش).28 در ادامه روایت
فوق, حضرت به نمونه هایى اشاره مى كند; مانند داستان حضرت موسى(ع) كه در آن شب تاریك
و سرد به منظور تهیه آتش براى خانواده خویش حركت كرد, اما در آن شب, خدا با او سخن
گفت و سر از پیامبرى درآورد. در حقیقت او به دنبال (نار) رفت اما به (نور) رسید. بلقیس,
ملكه سبا, در حالى كه كافر بود به سوى سلیمان حركت كرد, اما از مؤمنان گردید. ساحران
فرعون به منظور مقابله با حضرت موسى(ع) از خانه خارج شدند, اما از یاران حضرت به شمار
آمدند.29
كسى
كه بر خدا توكل كند, از تمامى ظرفیت ها و انرژى هاى موجود خود بهره مى گیرد و به عنصرى
شكست ناپذیر مبدل مى گردد. امام باقر(ع) مى فرماید: كسى كه بر خدا توكل نماید, مغلوب
نمى شود و كسى كه به خدا پناهنده شود, شكست نمى خورد.30
3. توبه
یكى
از راه هاى امیدوارى, توبه و بازگشت به خداست. چه بسا افرادى با مرور پرونده سیاه سابق
خود, احساس شرمسارى مى كنند; به خصوص زمانى كه گناهان سنگینى مرتكب شده باشند. در این
صورت زنجیر اعمال گذشته كه بر دست و پاى آنها بسته شده و شكنجه هاى وجدان و افكار یأس
آور كه چون كابوسى وحشتناك بر روحشان سایه افكنده, مشكلات روحى زیادى را براى این دسته
پدید مى آورد.
اسلام
فراسوى گناه كاران, روزنه اى از امید گشوده و براى جدا شدن از گذشته و آغاز زندگى جدید
و حتى تولدى دیگر, (توبه) را پیشنهاد كرده است. این روش به همه نوید مى دهد كه راه
به روى همه باز است. قرآن مجید مى فرماید: (قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لاتقنطوا
من رحمة الله ان اللّه یغفر الذنوب جمیعاً; اى پیامبر! به بندگان گناه كار كه بر خود
ستم كرده اند, بگو از رحمت خداوند ناامید نشوند كه خدا همه گناهان را مى آمرزد.)31
آیه فوق گسترده ترین آیه قرآنى است كه شمول آن, هرگونه گناه را دربر مى گیرد و به همین
دلیل از امیدبخش ترین آیات محسوب مى شود.
باز
آى, باز آى هر آنچه هستى باز آى
گر كافر
و گبر و بت پرستى باز آى
این
درگه ما درگه نومیدى نیست
صد بار
اگر توبه شكستى باز آى
از نظر
اسلام, براى توبه, واسطه اى لازم نیست. هر گناه كارى بدون اقرار به گناه خود نزد كشیش
یا بندگان دیگر خدا, در هر شرایطى و در هر زمانى, با اظهار ندامت و پشیمانى و عزم بر
ترك گناه, از خداوند طلب مغفرت مى كند. در این صورت با بهره مندى از عفو الهى چنان
پاك مى شود كه گویى هرگز گناهى مرتكب نشده است. امام صادق(ع) مى فرماید: (التائب من
الذنب كمن لاذنب له; توبه كننده واقعى مانند كسى است كه اصلاً گناهى نكرده است).32
بنابراین باید گفت با وجود توبه و استغفار, ناامیدى معنا ندارد. امام على(ع) مى فرماید:
تعجب مى كنم از كسى كه ناامید مى شود و حال آن كه با او استغفار است.33
آرى,
از مكتبى كه یأس و ناامیدى را در ردیف گناهان بزرگ به حساب مى آورد34 و بالاتر از آن
در كتاب آسمانى اش در حد كفر قرار مى دهد,35 باید انتظار امیدوارى همیشگى و دورى جستن
از ناامیدى داشت. مولوى مى گوید:
انبیا
گفتند نومیدى بد است
فضل
و رحمت هاى بارى بى حد است
از چنین
محسن نشاید ناامید
دست
در فتراك این رحمت زنید
بیمار ناامید
امام
سجاد(ع) با به كارگیرى روش توبه, بیمار ناامیدى را درمان كرد. او محمد بن شهاب زهرى
بود. امام(ع) در حال طواف, افرادى كه اطراف ایشان را گرفته بودند مشاهده كرد. حضرت
علت آن را جویا شد. گفتند: محمد بن شهاب زهرى لب فرو بسته و هیچ سخن نمى گوید, گویا
عقلش را از دست داده است. خاندانش او را به مكه آورده اند شاید با دیدن مردم حرفى بزند
و بهبود یابد. وقتى طواف حضرت به پایان رسید, به طرف جمعیت رفت و به او نزدیك شد. محمد
بن شهاب, امام(ع) را شناخت, حضرت از او پرسید؟ تو را چه مى شود؟ عرض كرد: فرماندار
شهرى بودم و خون بى گناهى را ریخته ام. این گناه ما را به این روز انداخته است. حضرت
از گفتار او احساس كرد كه مشكل این شخص, یأس و ناامیدى از رحمت الهى است. از این رو
با شدیدترین عبارت, ناامیدى او را هدف قرار داد و فرمود: من از گناه ناامیدى تو از
رحمت الهى بیشتر از ریختن خون بى گناهى مى ترسم. این سخن او را منقلب نمود و به او
شوك وارد كرد. حضرت براى او چاره جویى كرد و فرمود: دیه قتل را به وارثان مقتول بده.
گفت: این كار را كرده ام, ولى آنها از پذیرفتن آن امتناع ورزیده اند. حضرت فرمود: دیه
را در كیسه هاى سربسته اى قرار ده, موقع نماز كه از منزل خارج مى شوند از بالاى دیوار
كیسه ها را به داخل منزل بینداز.36 این تعلیم بزرگ, نظر دانشمندان را به خود جلب كرده
تا جایى كه جهان غرب آن را با اهمیت تلقى نموده است.37
4. اندیشه در خاطرات خوش گذشته
بعضى
افراد زندگى خود را با مقیاس حال و وضعیت فعلى ارزیابى مى كنند و نتیجه مى گیرند كه
همیشه در شرایط سخت بوده و خواهند بود, در حالى كه واقعیت زندگى چیز دیگرى است. توجه
به گذشته شیرین و مرور خاطرات مسرت بخش آن, در حال پر اندوه شما روزنه اى مى گشاید
و امیدوارتان مى سازد. امام صادق(ع) با گوشزد كردن این نكته, یكى از مبتلایان به یأس
و نومیدى را نجات داد. ابراهیم بن مسعود مى گوید: وضعیت یكى از تجار مدینه تغییر كرد,
او خدمت امام صادق(ع) رسید و لب به شكایت گشود. حضرت به وى فرمود: بى تابى مكن كه اگر
روزى دچار تنگ دستى شده اى, روزهاى بسیارى را در خوشى گذرانده اى. ناامید مباش كه ناامیدى
كفر است. خداوند به زودى تو را غنى خواهد ساخت.38
5. اندیشه در آینده اى روشن
بعضى
به گمان این كه مشكلى كه هم اكنون گریبان گیر آنها شده تا ابد همراهشان خواهد بود,
زانوى غم در بغل مى گیرند و به كلى مأیوس مى شوند. كسى كه حالت انتظار نداشته باشد,
آینده را تاریك و همه راه ها را بسته مى بیند, اما با داشتن تصویرى روشن از آینده و
بهره مندى از روحیه انتظار, مى توان چراغ امید را پر فروغ ساخت. قرآن مجید سختى ها
را پایان پذیر مى داند, از این رو آسایش و راحتى را مقرون سختى ها قرار داده است:
(فانّ مع العسر یسراً, إنّ مع العسر یسراً; قطعاً با هر سختى آسانى است. همانا با هر
سختى آسانى است.)39
جابر
بن عبدالله انصارى مى گوید: روزى همراه بیش از سیصد نفر از سربازان اسلام, از جانب
رسول خدا(ص) به مأموریتى اعزام شدیم, اما از آن جا كه توشه راهمان اندك بود, برخى گفتند
از این مأموریت منصرف شویم. این تصمیم را به آن حضرت اطلاع دادند. رسول خدا(ص) پس از
این كه فرمود: اگر آذوقه بیشترى داشتم حتماً به شما مى دادم, آیه فوق را قرائت كرد.40
بعـد
نومیـدى بسـى امیـدهـاسـت از پس ظلمت بسى خورشیدهاست41
نه تنها
سختى ها مایه امید است, افزایش آن نیز مایه امید بیشتر است. وقتى حلقه هاى بلا و گرفتارى,
تنگ تر شود, نشانه هاى فرج آشكار مى گردد و این بدان علت است كه هركس در شرایط سخت
و بحرانى, دچار یأس و نومیدى نگردد. امیرالمؤمنین(ع) توصیه مى فرماید كه در پیچیده
ترین مراحل هم نباید از مشكلات فرار كرد و روح امیدوارى را از دست داد. از این رو مى
فرماید: (عند تناهى الشدائد یكون توقع الفرج; وقتى شدت سختى ها به نهایت رسند, همان
لحظه موقع انتظار و امید گشایش است.42
بگذرد
این روزگار تلخ تر از زهر بار دگـر روزگـار چون شكر آید
ییكى
از سخت ترین دوران براى رسول اكرم(ص) جنگ احزاب بود كه همه گروه ها در صف واحد قرار
گرفتند تا با تمام قوا و تجهیزات كامل, لشكر اسلام را منهدم كنند. در این حال, پیامبر(ص)
امیدش را از دست نداد و حتى پیروزى مسلمانان را بر امپراتورى هاى فارس و روم نوید دادند.43برخى
از منافقین مى گفتند: او ما را مسخره كرده است. ما جرأت نداریم كه چند قدمى از سپاه
فاصله بگیریم, آن گاه او وعده فتح ایران و روم را مى دهد.44
مادرى
خدمت امام صادق(ع) رسید و از این كه فرزندش از سفر برنگشته اظهار نگرانى كرد, حضرت
وى را به صبر دعوت كرد. مادر آرام شد و رفت. چندى بعد دوباره بازگشت و بار دیگر حضرت
او را به صبر فرا خواند. بار سوم, به شدت اظهار ناراحتى كرد و گفت: طاقتم دیگر تمام
شده است. حضرت به وى فرمود: به منزل برو كه فرزندت آمده است. او پس از این كه فرزندش
را دید, خدمت حضرت بازگشت و پرسید: از كجا دانستید فرزندم برگشته است؟ حضرت فرمود:
وقتى گفتى صبرم تمام شده است, فهمیدم فرزندت آمده است, زیرا وقتى صبر انسان تمام شود,
فرج فرامى رسد.45
6. شناخت صحیح دنیا
یكى
از راه هاى دست یابى به امید در زندگى, شناخت صحیح از واقعیات دنیاست. اگر تصورت و
انتظارات ما از دنیا مطابق با واقع باشد, ناامیدى به خود راه نخواهیم داد. یكى از ویژگى
هاى دنیا, تحول, دگرگونى و پستى و بلندى و فراز و نشیب هاى آن است. پیشوایان دین با
ذكر این حقیقت, در پى اصلاح نگرش مردم از دنیا بودند تا در پیش آمدهاى ناگوار زندگى
خود را نبازند و همواره مهیاى مقابله با مشكلات احتمالى باشند. امام على(ع) مى فرماید:
(الدهر یومان یوم لك ویوم علیك فاذا كان لك فلاتبطر واذا كان علیك فاصبر; دنیا دو روز
است, روزى به نفع تو و روزى به زیان توست. اگر دنیا روى خوش به شما نشان داد, سرمست
و مغرور نشوید و اگر به سختى دنیا دچار شدید, صبر و تحمل پیشه كنید.)46
روزى
كسى با حالى پریشان خدمت امام صادق(ع) رسید و از سختى زندگى خود شكایت كرد, حضرت, زندان
كوفه را به یاد وى آورد و فرمود: زندان كوفه چگونه است؟ آن مرد گفت: جایى تنگ و بدبو
است كه افراد در آن جا در بدترین شرایط به سر مى برند. حضرت فرمود: تو نیز در زندان
دنیا به سر مى برى, با وجود این مى خواهى در آسایش و خوشى باشى. مگر نمى دانى كه دنیا
زندان مؤمن است.47 حضرت با ترسیم چهره دنیا براى وى, بار غم و اندوهش را كاستند و به
او نیرویى تازه بخشیدند.
7. شناخت بهتر از سختى ها
چه بسا
تحلیل نادرست از سختى ها, افرادى را به یأس و ناامیدى مى كشاند. طبیعى است وقتى مشكلات
و سختى ها را مانع تكامل بدانیم, از آن استقبال نمى كنیم و از مواجهه با آن ها وحشت
و اضطراب و دل زدگى به ما دست مى دهد. اما واقعیت این است كه سختى ها آن قدر هم كه
فكر مى كنیم ناخوشایند نیستند. قرآن مجید مى فرماید: چه بسا چیزى را نمى پسندید, در
حالى كه نفع شما در آن است و چه بسا چیزى را دوست مى دارید, در حالى كه زیانتان در
آن است.48 پس همیشه منافع, در راحتى و آسایش نیست.
از روایات
معصومین& استفاده مى شود كه وجود شداید و سختى ها براى مؤمن امرى اجتناب ناپذیر
است تا جایى كه امام صادق(ع) فرموده اند: اگر مؤمن روى قله كوهى قرار گیرد, خداوند
فردى را كه مزاحم او باشد همدمش خواهد كرد تا به او اجر و پاداش رساند,49 زیرا گرفتارى
براى مؤمن, مایه تكامل و پیشرفت است. پیامبر(ص) چه زیبا فرموده اند: خداوند بنده مؤمن
خود را با سختى تغذیه مى كند; همان گونه كه مادر فرزندش را باشیر تغذیه مى كند.51
8. صبر و شكیبایى
یكى
از عوامل مهم در حفظ روحیه امیدوارى, كاهش درد و رنج سختى است. به فرموده امام صادق(ع)
هیچ چیز به اندازهُ صبورى, رنج گرفتارى ها را كاهش نمى دهد.51 امام صادق(ع) داستان
غم انگیز حضرت یوسف(ع) را یادآور مى شود كه با صبر و شكیبایى توانست در شرایط سخت زندان
روحیه امیدوارى خود را حفظ كند. سپس مى فرماید: نتیجه صبر, پیروزى است: (فاصبروا تظفروا);
پس شما نیز شكیبا باشید تا موفق شوید.52 پیامبر(ص) نیز بر این اصل تكیه دارد كه: (بالصبر
یتوقع الفرج; به وسیله صبر, امید گشایش است.)53
صبر
و ظفر هر دو دوستان قدیم اند بــر اثــر صبـر, نـوبـت ظفـر آیـد
انسان
ذاتاً عجول است. به محض این كه چیزى را دید, مى خواهد و همین كه به چیزى امید بست,
به انتظار مى نشیند. آنچه مهم است تحمل تپش هاى پر اضطراب انتظار و از یاد نبردن طلوع
خورشید است. امام على(ع) مى فرماید: (من صبر نال المُنى; هركس شكیبایى ورزید, به آرزویش
مى رسد.)54
9. فعالیت
با دست
روى دست گذاشتن و زانوى غم در بغل گرفتن, مشكلى رفع نمى شود; بلكه یأس و نومیدى را
به ارمغان مى آورد. پس باید دست به كار شد و در پرتو كار و فعالیت, روحیه مضاعف را
به دست آورد. تلاش و كوشش, عامل نشاط و پویایى و سكون و بى تحركى, مولّد ركود و خمودى
است. كسى كه مشكل مالى دارد باید خودش براى كسب روزى اقدام كند. پیامبر(ص) مى فرماید:
اگر مشكل مالى دارید, حركت كنید و براى كسب روزى و جلب فضل الهى از تلاش باز نایستید
و غمگین نشوید.55
(ابوطیاره,
بازرگان كوفه, بر اثر پیش آمدهاى ناگوارى, اموال خود را از دست داد. مشكلات مالى روحیه
او را ضعیف ساخت و به فردى مأیوس تبدیل كرد. او خدمت امام صادق(ع) رسید و از آن حضرت
چاره جویى كرد. امام(ع) از وى سؤال كرد: آیا در بازار دكان دارى؟ عرض كرد: آرى, ولى
جنسى ندارم تا براى فروش عرضه كنم. حضرت فرمود: موقعى كه به كوفه برگشتى دكان خود را
تمیز كن و درب مغازه خود بنشین. قبل از شروع فعالیت, دو ركعت نماز بخوان و پس از آن
بگو: خدایا من به نیروى شكست خورده خود متكى نیستم. تنها تكیه گاه من قدرت شكست ناپذیر
توست, تو نیرویى به من ده, از تو تمناى روزى و گشایش زندگى دارم. ابوطیاره به دستور
امام(ع) عمل كرد و با اطمینان خاطر مغازه خود را باز كرد و در آن جا نشست. ساعتى نگذشت
كه پارچه فروشى نزد وى آمد و درخواست كرد نصف دكان را كرایه كند. ابوطیاره موافقت كرد
و نصف مغازه را به وى واگذار كرد. پارچه فروش متاع خود را در نصف دكان قرار داد و به
دادوستد پرداخت. ابوطیاره از او خواست مقدارى از پارچه ها را در اختیار ایشان قرار
دهد تا به فروش برساند و حق العمل خود را بردارد و بقیه سود را به ایشان بپردازد. پارچه
فروش پذیرفت. ابوطیاره پارچه هاى او را در نصف دیگر مغازه كه در اختیار خودش بود, در
معرض فروش قرار داد. اتفاقاً آن روز هوا به شدت سرد شد و مشتریان زیادى براى خرید پارچه
به مغازه آمدند و تا غروب تمام اجناس فروخته شد. ابوطیاره مى گوید: به این كار ادامه
دادم تا كارم به قدرى خوب شد كه مركب و غلام و كنیز خریدم و خانه ساختم.56
آنچه
روحیه از دست رفته و یأس آور ابوطیاره را بهبود بخشید, توكل به خدا و اقدام عملى وى
بود.
آخرین امید
بهره
مندى از نگرش مثبت و امیدوارانه به آینده دور و نزدیك, لازمه سلامت روان و مانع ابتلا
به بیمارى فراگیر است. مطلوب اندیشى در شرایطى كه ابرهاى تیره و تار بدبینى, افق تاریك
و مبهمى را ترسیم مى كند یك ضرورت است. اندیشه مهدویت, آینده درخشان و سعادت مندانه
انسان ها را نوید داده است. مؤمنان واقعى با اعتقاد به مهدویت و انتظار صبح سپید, در
افق هاى دور نشانه هاى ساحل نجات مى بینند و از فراگیرى ظلم و ستم در جهان پر آشوب
مأیوس نمى شوند. آنها به مقتضاى (وعده وصل چون شود نزدیك/ آتش عشق تیزتر گردد), وصول
به هدف را در برابر خویش مى بینند. مهدى(ع) براى طوفان زدگان كشتى شكسته و غریقان گرداب
هاى فتنه در دوران بربریت مدرن, ساحل امن امید است و این امید, بزرگ ترین هدیه اى است
كه جامعه بشرى دریافت داشته است.
گوستاولوبون
مى گوید: (بزرگ ترین خدمتگزاران عالم همان اشخاصى هستند كه توانسته اند بشر را امیدوار
نگاه دارند.)57
رمز
و راز نجات انسان معاصر از بن بست ها و گرداب ها و نوید پایان سبز زمان و سرفصل رویش
و تولد نهایى انسان, اعتقاد به مهدویت است. این همان چیزى است كه در دعاى افتتاح مى
خوانیم: (اللهم انا نرغب الیك فى دولة كریمة تعزّ بها الاسلام واهله وتذل بها النفاق
واهله; خدایا! از تو دولت كریمه اى مى خواهیم كه به وسیله آن اسلام و مسلمانان را عزت
بخشى و نفاق و منافقان را سركوب سازى.)
یوسف
گم گشته باز آید به كنعان غم مخور كلبه احزان شود روزى گلستان غم مخور
118ba118.com