اخلاق
سلام دوستان!
عزيزي مي گفت : بايد زندگي اشخاص را تحليل کرد يعني درمقام ارائه زندگاني افراد به ديگران نبايد فقط ازآنها تجليل کرد وفقط خوبيهاي ونقاط قوت زندگيشان را گفت بلکه به نقاط ضعف آنها نيز اشاره نمود تا ازاين افراد با تمام ضعفها وقوتها اسطوره اي ساخته نشود که ديگران ضعفهاي آنها را نيز قوت ببينند که دراين صورت ضعفها وکاستيهاي افراد درجامعه بدل به هنجاري شود که نتوان از دست آن خلاص شد . اما آيا چنين چيزي از نظر شريعت مقدس جايز است که بديهاي ديگران هم مطرح نماييم ؟
اگر جايز نيست آيا فقط خوبيها را گفتن باعث مشکلي که گفته شد نمي شود يعني الگو شدن صفات زشت افراد؟
به هرحال آيا بايد تجليل کنيم يا تحليل؟
به نظر مي رسد بايد تحليل کرد و خوبيهاي وبديها هر دو را گفت اما بديها را به نحو اجمال و گذرا و اينگونه که ما انسانها خطا کاريم و گنهکار و داراي صفات زشت بيشمار ...به هرحال به گونه اي به ديگران بفهمانيم که صفات خوبي که از فلاني بيان مي کنيم به اين معنا نيست که همه صفات وسجاياي اخلاقي شان خوب است بلکه ممکن است داراي صفات زشتي هم بوده باشد که ما در صدد گفتن آنها نيستيم اما انصافا خوبيهايش را با تمام جزئيات بايد گفت تا ديگران به انجام خوبيها تشويق شوند... نظري داريد خوشحال مي شويم
سه شنبه 24/3/1390 - 8:1
سخنان ماندگار
وَ قَالَ [عليه السلام]
تَذِلُّ الْأُمُورُ
لِلْمَقَادِيرِ حَتَّى يَكُونَ الْحَتْفُ فِى التَّدْبِيرِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : كارها چنان در سيطره تقدير است كه چاره انديشى
به مرگ مى انجامد.
تمامي کارها در چنگ تقدير
اسيرند و ندارد سود تدبير
هر آنچه بهر انسان حق مقرر
نموده بيندش از خير و از شر
به تقدير خدا هر کس ستيزد
بسوي مرگ از
مرگ او گريزد
ز چنگال قضا و مکر و نيرنگ
ز
ناداني هر آن کس در زند چنگ
بدست خود
براي خود کند چاه
به قعر چه ز ره افتد به ناگاه
چو اندر دست تقدير اختيار است
بگو
جانا به تدبيرت چکار است
زمام مکر را از کف رها کن
حوالت کار خود را
با خدا کن
شرح نهج البلاغه (محمد علي انصاري
قمي)
دوشنبه 23/3/1390 - 8:9
سخنان ماندگار
علي عليه السلام
شر الاخلاق الکذب
والنفاق
(غرر الحکم
ص220)
بدترين خوي وخصلت ، دروغ گويي ودورويي
است
دورويي بود بدترين خلق و خوي به زشتي دروغ است هم سنگ
اوي
نفاق از دروغ است و ناراستي چو ناراستي قدر خود
کاستي
دوشنبه 23/3/1390 - 7:50
تبریک و تسلیت
ولادت با سعادت خورشيد نهم امامت را تبريک وتهنيت عرض مي
کنم
ادامه
دوشنبه 23/3/1390 - 7:30
سخنان ماندگار
وَ قَالَ [عليه السلام]
مَا كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ .
و درود خدا بر او ، فرمود : هر فريب خورده اى را نمى شود سرزنش كرد.
هر آن کس کو گرفتار بلايي است
نکوهش کردن از آن کس روا نيست
بسا باشد که آن درد و غم و رنج
ز پي دارد ثواب و راحت و گنج
بسا ديديم مرداني ز احرار
شدندي مبتلا در چنگ اشرار
مقام صدق بر اينان مسلم
شد و شد جاي آنان هم جهنم
شرح نهج البلاغه (محمد علي انصاري قمي)
پنج شنبه 19/3/1390 - 8:10
طنز و سرگرمی
زمان آشنايي : مرد روياهام
زمان نامزدي : عشقم
زمان ازدواج : هم نفسم
.
.
.
بعد از يك ماه : جان دلم
بعد از دو ماه : سايه سرم
بعد از سه ماه : شوهرم
.
.
.
بعد از يك سال : آقا بالاسر
بعد از دو سال : بخور و بخواب
بعد از سه سال : نره غول
بعد از چهار سال : لندهور
.
.
.
.
.
پنج سال بعد : مرتيكه نادان لا شعور مفت خور نمك نشناس
پنج شنبه 19/3/1390 - 7:18
تبریک و تسلیت
شهادت دهمين ستاره تابناک امامت تسليت باد
ادامه
دوشنبه 16/3/1390 - 7:30
سخنان ماندگار
امام هادي (عليه السلام):
اُذْکُرْ مَصْرَعَكَ بَيْنَ يَدَيْ أهْلِكَ فَلا طَبيبٌ يَمْنَعُكَ وَلا حَبيبٌ يَنْفَعُكَ.
هنگامي را به ياد بياور که در بستر مرگ پيش روي خانواده‌ات افتادي در حاليکه هيچ طبيبي نمي‌تواند مانع مرگت شود و هيچ دوستي قادر به زنده کردن تو نيست.
Remember the time when you are on your deathbed and your body is lying before your family members, and then no physician can keep you (from death), nor any friend can you back to life.
بحار الأنوار، ج 78، ص370
دانشكده علوم حديث
hadith.ac.ir
دوشنبه 16/3/1390 - 7:21
سخنان ماندگار
امام علي (عليه السلام):
إنَّ إعطاءَ هذا المالِ قِنيَةٌ، وإنَّ إمساکَهُ
فِتنَةٌ.
راستي که بخشيدن اين مال، اندوختن و نگاه داشتن آن موجب
فتنه است.
Surely to bestow this
property is saving it while to hold it causes
devilry
ميزان الحکمة، ح 19390
دانشكده علوم
حديث
hadith.ac.ir
پنج شنبه 12/3/1390 - 7:28
سخنان ماندگار
وَ قَالَ [عليه السلام]
مَنْ ضَيَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِيحَ لَهُ الْأَبْعَدُ .
و درود خدا بر او ، فرمود :
كسى را كه نزديكانش واگذارند ، بيگانه او را پذيرا مى گردد.
هر آنکس را که خيل خويش و اقوام
براي ياريش ننمايد اقدام
ز جاه و آبروي وي مدافع
نباشند ورا سازند ضايع
براي ياري وي ذات داور
کند قومي ز دوران را مقرر
تو اي آن کس که قوم و خويش داري
بکن از قوم و خويش خويش ياري
رحم را بايدت کردن مراعات
بود قطع رحم را در پي آفات
دلت از دست خويشي گر که رنجيد
ور از وي خاطرت آزردگي ديد
به آب مهر و لطف آن گرد ميشوي
به دلگرمي بدان دلسرد کن روي
صفا و مهر چون خويش از تو بيند
کجا بيگانگي را ره گزيند
از اين اندرز اگر کس رخ بتابد
بگيتي لذت از خويشي نيابد
بدور افتد ز قوم و خويشاوند
کند با خويش وي بيگانه پيوند
شرح نهج البلاغه (محمد علي انصاري قمي)
سه شنبه 10/3/1390 - 7:37
