• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1180
تعداد نظرات : 794
زمان آخرین مطلب : 5403روز قبل
دعا و زیارت

 


نام  ** شماره سوره: 11 ** محل نزول: مكه ** تعداد آیه :123 ** تعداد كلمه 1715 ** تعداد حروف 7513 


 معنی :نام یكی از پیامبران


 علت نامگذاری :آیه 50 سوره هود و رسالت و مأموریت او در رابطه با قومش سخن گفته است. داستان زندگی هود در 11 آیه از آیه 50 تا 60 به طور زیبا و مشروح بیان شده و نام وی 3 بار در این آیات ذكر شده است.
 نامهای دیگر :ندارد
 محتوی سوره : دلداری و تسلی و دستور استقامت به پیامبر(ص) و مؤمنان.
 سرگذشت پیامبران پیشین مخصوصاً نوح(ع) و پیروزی آنها بر دشمنان (آیه 25 تا 45).
 سرگذشت صالح و لوط وشعیب و موسی(ع) و مبارزات آنها بر ضد شرك و كغر و انحراف.
 سرگذشت هور(ع) ،پیامبر قوم عاد (آیات50تا 60 ).
 ذكر این ماجرا ها مایه آرامش برای پیامبر در برابر مشكلات و درس عبرت بود.
 قسمتی از اصول معارف اسلام مخصوصاً مبارزه با شرك و بت پرستی.
 توجه به معاد و جهان پس از مرگ.
 صدق دعوت پیامبر.
 تهدیدهای شدید نسبت به دشمنان
 ترتیب سوره :به ترتیب جمع آوری، یازدهمین سوره است كه بعد از سوره «یونس» و قبل از سوره «یوسف » قرار دارد. و به ترتیب نزول پنجاه و یكمین سوره است كه بعد از سوره «یوسف» عیناً مطابق ترتیب جمع آوری شده است.
 داستانهای سوره :نوح: 25 تا 49، هود50 تا60، صالح 61 تا 68، ابراهیم 69 تا 76، لوط 70 تا 83، شعیب 84 تا 95، موسی 96تا 101، قوم صالح89.
 فضیلت سوره :پیامبر اسلام(ع) فرمود:« كسی كه این سوره را بخواند، پاداش و ثوابی به تعداد كسانی كه به هود(ع) و سایر پیامبران ایمان آوردند و كسانی كه آنها را انكار نمودند حواهند داشت و روز قیامت در مقام شهیدان قرار می گیرند و حساب آسانی خواهد داشت.»


                            (منبع سایت رادیو قرآن)

جمعه 4/2/1388 - 11:34
دانستنی های علمی

 


 مهمان پیری شدم در دیار بکر که مال فراوان داشت و فرزندی خوبروی . شبی حکایت کرد مرا به عمر خویش بجز این فرزند نبوده است . درختی درین وادی زیارتگاه است که مردمان به حاجت خواستن آنجا روند . شبهای دراز در آن پای درخت بر حق نالیده ام تا مرا این فرزند بخشیده است . شنیدم که پسر با رفیقان آهسته همی گفت : چه بودی گر من آن درخت بدانستمی کجاست تا دعا کردمی و پدر بمُردی . خواجه شادی کنان که پسرم عاقل است و پسر طعنه زنان که پدرم فرتوت است.


 سالها بر تو بگذرد كه گذار
 نكنى سوى تربت پدرت
 تو به جاى پدر چه كردى ، خیر؟
 تا همان چشم دارى از پسرت


 (گلستان سعدی -باب ششم : در ناتوانى و پیرى)

جمعه 4/2/1388 - 11:29
شعر و قطعات ادبی

 

عمریست كه از حضور او جا ماندیم


 در غربت سرد خویش تنها ماندیم


 او منتظر است تا كه ما برگردیم


 ماییم كه در غیبت كبری ماندیم

جمعه 4/2/1388 - 11:27
شعر و قطعات ادبی

 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         كرم نما و فرود آ كه خانه خانه توست


بلطف خال و خط از عارفان ربودی دل       لطیفه های عجب زیر دام و دانه توست

جمعه 4/2/1388 - 11:26
خواستگاری و نامزدی


 مردی چندین دخترو پسر داشت اما هر وقت میخواست برای تفریح جایی برود؛ دوستان و فامیل راهم صدا می زد و به شكل گروهی و دسته جمعی تقریح می كرد.

روزی آن مرد نز شیوانا آمد و با تعریف و تمجید از خود گفت: استاد!می بینید من چقدر خانواده دوست هستم.هرهفته آن ها را برای تفریح و تفرج همراه دوستان و آشنایان دیگر به گردش می برم و یا به مسافرت های طولانی و دسته جمعی می رویم.


 شیوانا سری تكان داد و گفت: یكی دو بار اشكالی ندارد! اما اگر در هر مسافرت و تفریحی ، دیگران را هم به دنبال خودت می كشانی ، این نشان میدهد كه تو در حق خانواده ات ظلم می كنی و نمیتوانی تنهایی از با هم بودن دركنار خانواده و از زندگی خانوادگی لذت ببری.

تو در این مسافرت ها با دعوت از دیگران بین خودت و همسر و بچه هایت فاصله می اندازی در حالی كه اشخاص خانواده دوست از هر فرصتی استفاده می كنند تا در كنار خانواده خود هر چند كه كوچك هم باشد با هم بودن را تجربه كنند.


 (شیوانا)

چهارشنبه 2/2/1388 - 18:0
محبت و عاطفه


 

...ماهی به آب گفت : تو نمیتونی اشكای منو ببینی , چون من توی آبم

 

آب جواب داد اما من میتونم اشكای تو رو احساس كنم چون تو توی قلب منی

چهارشنبه 2/2/1388 - 18:0
دانستنی های علمی

 


 لقمان اتاقی بس تنگ و تاریك داشت و شب هنگام كه میخوابید بسیار در رنج بود و روزها در آفتاب به سر می برد. فردی كنجكاو و مزاحم از لقمان پرسید:


 این خانه شش وجب عرض و سه قدم طول چیست؟


 همه عالم سرای و بستان است        این كریجت بتر ز زندان است


 عالمی پر ز نزهت و خوشی              رنج این تنگنای از چه كشی


 اما لقمان :


 با دم سرد و چشم گریان پیر         گفت : هذا الِمَن یَمّوت ، كثیر


 لقمان گفت: برادر من در كاروانسرایی مسكن دارم كه مانند مسافرم و باید همه چیر را رها كنم و بگذرم.


 چون در آید اجل ، چه بنده چه شاه      وقت چون در رسد چه بام چه چاه


 (حدیقة الحقیقه – سنائی)

چهارشنبه 2/2/1388 - 17:58
شعر و قطعات ادبی

 

 باز آمدم،باز آمدم!از پیش آن یار آمدم


 در من نگر،در من نگر! بهر تو غمخوار آمدم


 شاد آمدم،شاد آمدم! از جمله آزاد آمدم


 چندین هزاران سال شد تا من به گفتار آمدم 


 آنجا روم، آنجا روم! بالا بدم، بالا روم


 بازم رهان، بازم رهان! کینجا به زنهار آمدم


 من مرغ لاهوتی بدم، دیدی که ناسوتی شدم


 دامش ندیدم ناگهان . در وی گرفتار آمدم


 من نور پاکم ای پسر، نه مشت خاکی مختصر


 آخر صدف من نیستم، من درّ شهوار آمدم


 ما را به چشم سَر مبین، ما را به چشم سِر ببین


 آنجا بیا ما را ببین،  آنجا سبک بال آمدم

 

 

چهارشنبه 2/2/1388 - 17:50
محبت و عاطفه

 

هر روز غریبه ای مرا می پاید

عاشق شده بر دو چشم مستم شاید

امروز دلم حقیقتی را فهمید

دیوانه ز دیوانه خوشش می آید

                                   

چهارشنبه 2/2/1388 - 17:25
محبت و عاطفه

 

**بیشتر از آنچه فکر کنی دوستت دارم...

 

تویی که هیچ وقت به هیچ چیز فکر نمی کنی!!!

**همیشه در عجب بودم که چرا در جاده ی عشق پا به پایم نمی آمدی...

حتی وقتی آهسته می رفتم...

امروز فهمیدم...

ریگی که در کفشت بود تو را می آزرد!!!

**دست و پایم را به تخت ببندید...

باید این عشق را ترک کنم!!!

**به تو تبریک می گویم...

تا دیروز همه از عشق قفس می ساختند...

اما تو امروز گاو صندوق ساخته ای!!!

چهارشنبه 2/2/1388 - 17:22
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته