• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 6910
تعداد نظرات : 98
زمان آخرین مطلب : 3451روز قبل
خواستگاری و نامزدی
 
نامزدی دورانی است که پس از توافق دختر و پسر و خانواده ها​یشان برای امر ازدواج آغاز می شود و تا زمان برگزاری جشن عروسی ادامه پیدا می کند. در حقیقت دوران نامزدی سرآغاز پیوند خویشاوندی جدید با حفظ شرایط و تعهدات اخلاقی ویژه خود است. این دوران برای شناخت صحیح تر و عمیق تر دختر و پسر از یکدیگر برای تشکیل زندگی جدید در اختیارشان گذاشته می شود و در عین آن که شیرین ترین مرحله زندگی است، از اهمیت بسزایی نیز برخوردار است. چگونگی نامزدی و اعلام آن را هر خانواده ای طبق رسم و رسوم یا شرایطی که در آن قرار دارند، به گونه ای متفاوت برگزار می کند و برای آن تعریف دقیقی نمی توان در نظر گرفت. گاهی دوران نامزدی بدون برگزاری مراسم خاصی تحت عنوان«جشن نامزدی» از همان مراسم بله برون شروع و به جشن عروسی ختم می شود. در مقابل خانواده هایی هستند که بنا به میل شخصی یا گاهی به علت فاصله زیادی که تا جشن عروسی وجود دارد، علاقه مند هستند تا پیوند دختر و پسرشان را با برگزاری مهمانی به شکل رسمی تری اعلام کنند. جشن نامزدی می تواند از یک مهمانی خانوادگی خصوصی و کوچک تا یک مراسم باشکوه و مجلل و با حضور تعداد زیادی مهمان برگزار شود. بعضی خانواده ها نیز علاقه مند هستند ​جشن نامزدی را با برگزاری مراسم عقد رسمی دختر و پسر به جشن عقدکنان تغییر دهند. برای برگزاری مراسم نامزدی آن چیزی که به عنوان رکن اصلی نیاز دارید«جای حلقه» است که امروز مدل هایی از آن آموزش داده خواهد شد، ولی می توانید زیبایی مراسم خود را با چیدن میزنامزدی و استفاده از مقداری شمع و گل و... دو چندان کنید.

 

 

 

بزرگی و کوچکی میز نامزدی شما بستگی به فضایی دارد که در اختیار دارید. مسلما اگر فضا به شما این اجازه را بدهد که میز را ​جلوی صندلی عروس و داماد بچینید و در حقیقت برای شان جایگاه​ مخصوص درست کنید بسیار زیباتر خواهد بود. در غیر این صورت می توانید از یک میز گرد بلند در گوشه ای از سالن استفاده کنید و روی آن را تزئین کنید و هنگام برگزاری مراسم عروس و داماد​ پشت میز قرار بگیرند. اگر این هم برایتان مقدور نبود می توانید از میز های چرخدار استفاده کنید و هنگام برگزاری مراسم، میز تزئین شده را وارد سالن کنید. اگر می خواهید میز نامزدی را جلوی صندلی عروس و داماد بچینید اول از همه سعی کنید صندلی عروس و داماد را متفاوت از بقیه صندلی ها و متناسب با رنگی که برای تزئین میز نامزدی در نظر گرفته اید انتخاب کنید. بنا به میزان فضای تان از یک تا چند میز می توانید استفاده کنید. میزهایی با ارتفاع گوناگون در نظر بگیرید. طبیعتا نباید میزی که درست روبه روی عروس و داماد است خیلی بلند باشد. از میزهای بلندتر در اطراف استفاده کنید. سپس یک پارچه سفید یا نباتی​ روی کل میزها قرار دهید. پارچه را بین فواصل میزها فرو ببرید تا پستی و بلندی ها خود را کامل نشان بدهد. برای روی پارچه زیرین می توانید از تور های اکلیلی، پارچه های سرمه دوزی یا هر چیز دیگری که دوست دارید و هماهنگ با تزئینات شماست بهره بگیرید. میز نامزدی مانند سفره عقد که اجزای آن سابقه و مفهومی کهن دارد، شرایط بخصوصی ندارد و معمولا اجزایی مانند گردو، بادام و... را در میز نامزدی قرار نمی دهند. بهتر است از انواع نقل، شیرینی، برنج، گندم و حنا که همگی نمادی از شیرین کامی و برکت است، استفاده کنید. می توانید میوه آرایی نیز انجام دهید، ولی اگر برای میز نامزدی از میوه های بهشتی مانند انار، انگور و سیب استفاده کنید بسیار زیباتر است. سیب ها را می توانید در ظرفی پر از آب قرار دهید یا انار ها را برای زیبایی بیشتر قاچ بزنید. حتما از گل و گلبرگ های پرپر شده در تزئین میز استفاده کنید. گل طبیعی، کار شما را دو چندان زیبا خواهد کرد. از دیگر اجزا میز نامزدی قرآن و جای حلقه است. می توانید در تنگی بلور​ ماهی قرمز هم قرار دهید. از شمع های مختلف با ابعاد گوناگون حتما به تعداد زیاد استفاده کنید. شمع های روی آب تلالو آن را بیشتر نمایان می کند. برای گندم و حنا و... و حتی عسل می توانید از گیلاس های پایه بلند استفاده کنید و با روبان و گل آن ها را تزئین کنید. حتما متناسب با تزئینات میز و کیک، چاقویی را که برای بریدن کیک در نظر دارید تزئین کنید. برای یک پذیرایی شیک می توانید به تعداد مهمانان گل رز متناسب با رنگ میزنامزدی و کیک تهیه و ساقه آن ها را کوتاه کنید و روی هر چنگال با ​روبان گل ها را ببندید و پس از بریدن کیک در بشقاب ها کنار کیک، چنگال های گل زده را قرار دهید. یکی از اجزای اصلی جشن نامزدی دادن نقل یادبود به مهمانان است که باید ظرف مناسبی برای آن در نظر بگیرید و در میز نامزدی قرار دهید. در جلسات آینده آموزش چند مدل نقل یادبود را خواهیم داشت.

 

نویسنده: پروانه فتحعلی

منبع: روزنامه جام جم

دوشنبه 14/5/1392 - 22:19
ازدواج و همسرداری
 
 

تصور کنید که دو کودک در حال بازی هستند. یک دفعه صدای فریادشان بلند می شود که: ازت بدم میاد ... ازت متنفرم ... اما چند دقیقه بعد باز هم می بینید که دارند با هم بازی می کنند و خوشحالند. گاهی دو آدم بزرگسال هم در روابط شان به همین شکل هستند. فقط کافی است در نیمکت کنارشان بنشینید و آن ها را نگاه کنید. تا به حال این تجربه را داشته اید؟ سؤال جالب این جاست چه اتفاقی برای کودکان می افتد که آن ها ۵ دقیقه پیش دشمن بودند و در حال حاضر باز هم با هم بازی می کنند؟ جواب این سؤال ساده است. آن ها شادی را به جای برقراری عدالت انتخاب می کنند. آن ها لحظه شان را می بینند و سعی می کنند از بازی شان لذت ببرند. بزرگ ترین مشکلات ما هم اگر تنها مانند کودکان رفتار کنیم، حل می شوند. البته زندگی زناشویی همیشه به سادگی بازی های کودکانه نیست اما همیشه یکسری نکات کلی و البته ساده برای مقابله با مشکلات زندگی وجود دارد. با رعایت این۱۰ نکته با تنش های زندگی تان خداحافظی کنید.

 

۱) زبان تان را گاز بگیرید: انتقاد و قضاوت را بس کنید. بیشتر مردم از همان اول رابطه که مرحله عشق ورزیدن است شروع به انتقاد می کنند. به یاد داشته باشید که هیچ کس نمی تواند ازدواجی را نجات بدهد اگر طرفین بیشتر از تحسین شدن مورد انتقاد قرار بگیرند. انتقادهای مدام و پی در پی به همسرتان این حس را می دهد که او به اندازه کافی برای شما خوب نیست. این حس(به خصوص برای مردها) سردشدن رابطه را به دنبال دارد. قبل از هر چیز سعی کنید همسرتان را بشناسید و بعد از آن تفاوت های قابل قبول همدیگر را بپذیرید.

 



 

۲) متفاوت سپاسگزاری کنید: درباره تفاوت ها شفاف سازی کنید. این که تفاوت را چه معنی می کنید، مهم است. ما همیشه حقایق را از بین فیلترهای متفاوتی رد می کنیم که وجود آن فیلترها به فرهنگ، جنسیت و خانواده بستگی دارد. تنها شرط یک ازدواج خوب، حفظ کردن عشق در رابطه است. می توانید همسرتان را در نوع سپاسگزاری تان غافلگیر کنید. اگر او چیزهایی را همیشه دوست داشته که شما با آن مخالفت می کردید، می توانید با موافقت خود به او حس متفاوت بدهید. اگر همسرتان همیشه تیر و کمان دوست داشته و به نظر شما خرید تیروکمان از خرج های غیرضروری زندگی بوده، می توانید با پس اندازهایی که برای تفریح خود کنار گذاشته اید، برایش یک تیروکمان بخرید. از همین حالا تمرین کنید تا بتوانید بدون قطع کردن صحبت طرف مقابل تان، خوب گوش کنید. بعد از صحبت همسرتان می توانید از او بپرسید که آیا نوبت من شده که حرف بزنم؟ می توانید در بین صحبت های همسرتان یکسری چیزها را یادداشت کنید تایادتان نرود

 

۳) معذرت خواهی کنید: شما می توانید بگویید که من به دلیل مشکلاتی که باعث آن شدم، معذرت می خواهم. در هر رابطه ای این بهترین شکل معذرت خواهی است. اصلا مهم نیست شما چقدر مقصر هستید حتی اگر ۱۴درصد تقصیرها گردن شماست برای آن قسمت معذرت خواهی کنید. ازدواج وقتی خوب پیش می رود که حداقل یک نفر بتواند معذرت خواهی کند. غرور داشتن در رابطه زناشویی چیز قابل قبولی نیست. معذرت خواهی در نهایت روح بزرگ شما را نشان و حس بهتری به زندگی تان می دهد.

 

۴) خوب گوش دادن را تمرین کنید: دفاع از خود را بس کنید. این مشکلی را حل نمی کند. سعی کنید شنونده خوبی باشید. خوب گوش دادن بهترین هدیه ای است که می توانید به شریک زندگی تان بدهید. از همین حالا تمرین کنید تا بتوانید بدون قطع کردن صحبت طرف مقابل تان، خوب گوش کنید. بعد از صحبت همسرتان می توانید از او بپرسید که آیا نوبت من شده که حرف بزنم؟ می توانید در بین صحبت های همسرتان یکسری چیزها را یادداشت کنید تا یادتان نرود. در نهایت بحث می توانید یک نتیجه گیری داشته باشید. اگر به دنبال نتیجه هستید باید صبور باشید. هنگامی که هر دوی شما کنترل اعصاب تان را از دست بدهید نتیجه این می شود که همسرتان با عصبانیت به درون اتاق می رود و در را به هم می کوبد. نگذارید بحث تان به این شکل بی نتیجه بماند. اگر شما آرام باشید همسرتان هم آرام می شود و از حرف های شما بل نمی گیرد.

 

۵) دلگرمی بدهید: همیشه در ابتدای هر رابطه همه چیز گل و بلبل است و عادت داریم فقط نکات مثبت را ببینیم. اگر بعد از مدتی دیدیم بعضی مسائل آنطور نیستند که ما فکر می کردیم باید سعی کنیم بقیه چیزها را خراب نکنیم. همسر ما حتما نکات مثبتی هم دارد. معمولا بازسازی روابط سخت است اما غیرممکن نیست. برای نگه داشتن ازدواج تان باید کاری کنید که همسرتان احساس ارزشمندی و برگزیدگی کند. معمولا افرادی که ازدواج های طولانی تری دارند، می فهمند چطور باید به همدیگر توجه کنند. این درک باعث می شود که فضایی صمیمی در خانه به وجود بیاید و در مقابل هم شما می توانید انتقادهای سازنده تان را پیش ببرید. به عنوان مثال وقتی همسرتان دارد با برادرش شوخی می کند حتی اگر از نوع شوخی اش خوش تان نیامده اما به او بگویید شیوه ای که او برای شوخی استفاده کرده را دوست دارید. همسر شما از انتقاد سازنده تان استفاده نمی کند مگر اینکه فضایی از عشق و احترام وجود داشته باشد.

 

۶) روی خودتان تمرکز کنید نه همسرتان: همیشه حق با شما نیست. همیشه این شما نیستید که درست می گویید. سعی کنید کمی از اختلاف تان فاصله بگیرید و از دور نگاه کنید. حالا وقت آن است که درست ببینید. حتما به همین شکل است که طرف مقابل هم مقصر است اما به خود یادآوری کنید که من هم بی تقصیر نبودم. اگر هر یک از ما آدم های منطقی تری باشیم روابط مان بی تنش تر خواهد بود. روی خودتان تمرکز کنید و سعی کنید برای اصلاح نقص هایتان تلاش کنید.

 

۷) تحت شرایط استرس زا، فشار نیاورید: همیشه شرایط سختی در ازدواج پیش می آید. این شرایط می تواند شامل شرایط بی کاری، فشار مالی یا حتی بیماری یکی از طرفین باشد. مثلا کسی را تصور کنید که فردا صبح عمل جراحی مهمی دارد. همسر او می تواند شب قبل از عمل جراحی فضایی از غم وغصه را در خانه به وجود آورد یا اینکه یک مهمانی بگیرد و تمام دوستان با روحیه همسرش را دعوت و سعی کند آن شب از فکر کردن به نتیجه عمل دوری کنند. انتخاب های ما در زندگی خیلی مهم هستند. مثلا یک همسر هم می تواند بنشیند و آنقدر فضا را ناراحت کننده کند تا به حدی برسد که یک دغدغه جدید هم به وجود بیاید. شما در شرایط سخت زندگی تان باید از به وجود آمدن فشار جدید جلوگیری کنید.

 

۸) همه چیز در جزئیات خلاصه می شود: اگر همسر شما یک روزهایی به دلیل شرایط کاری اش بداخلاق و نا آرام می شود، اگر خیلی صبح ها برای شما چای می ریزد اما یک روز صبح با عصبانیت در را به هم می کوبد. این دلیل نمی شود که بگویید همسر من هیچ وقت من را درک نمی کند. نکات مثبت را همیشه در یادتان نگه دارید، این باعث می شود که عصبانیت شما قابل کنترل شود. اگر گاهی خلق و خوی او با توجه به شرایطی که خارج از فضای خانه دارد تغییر می کند، شما هم راه بیایید. از او تعریف کنید. به او بگویید که چقدر از با او بودن لذت می برید و خوشحال هستید. گاهی لازم است که حتی کوچک ترین مهارتش را بزرگ کنید و بگویید که عزیزم تو در این کار بهترین هستی. به جزئیات رابطه تان دقت کنید و همه چیز را یک وظیفه ندانید. این مسائل صمیمیت رابطه را بیشتر و تنش ها را کمتر می کند.

۹) تنها شما می دانید که باید چه کار کنید: تمام مجلات سبک زندگی پر هستند از روش هایی که شما می توانید برای به وجود آوردن یک زندگی عاشقانه به کار گیرید. اما در آخر باید بدانید که شما به هیچ کدام از این توصیه ها نیاز ندارید. شما تنها کسی هستید که می دانید باید چه کاری انجام دهید. اصلا مهم نیست که چقدر از ازدواج تان گذشته یا چقدر احساس صمیمیت نسبت به زندگی مشترک تان دارید، مهم این است که بعد از ورق زدن این صفحات ۳ عمل خاص را برای بهبود مسائل در زندگی تان به کار ببرید.

 

۱۰) راه مخصوص خودتان را پیدا کنید: شاید خیلی از راه ها را امتحان کرده باشید، اما باید بتوانید راهی را که مختص زندگی خودتان است پیدا کنید؛ راهی که برای خوشحال کردن و به صمیمیت رسیدن با همسرتان جواب بدهد.

 

منبع: مجله سیب سبز

دوشنبه 14/5/1392 - 22:19
خانواده
 
یکی از موضوعاتی که در دوران نوجوانی به شدت برای فرد مهم می شود، ظاهرش است. براساس برهه سنی که نوجوانان در حال گذار از آن هستند، شناخت و پذیرفتن تغییرات جسمی یکی از مهم ترین دل مشغولی های آن هاست. تحقیقات مختلف نشان می دهد دختران در ۱۰ تا ۱۴ سالگی به طور محسوسی دچار ضعف اعتماد به نفس هستند، بنابراین مهم ترین کاری که والدین باید انجام دهند این است که اعتماد به نفس آن ها را افزایش دهند. آن ها با شناخت از فرزند خود می توانند توانمندی هایش را مدنظر قرار داده و الگوهای رفتاری مطلوب را در او ایجاد کنند. در این برهه از زمان بهتر است والدین برخی کارها را انجام دهند.

 



 

با او حرف بزنید

 

بهتر است والدین و به ویژه مادران درباره تغییرات جسمانی دوران بلوغ با دختران خود صحبت کرده و به آن ها کمک کنند خود را باور داشته باشند. در این دوره فرزندان نیاز به توجه بیشتری دارند و بنابراین باید روابط عاطفی عمیق تری با آن ها برقرار کرد. والدین شاغل حتما باید زمانی از روز را به صحبت کردن با فرزندان خود اختصاص دهند و درباره اتفاقاتی که در طول روز افتاده و مشکلاتی که با آنها مواجهند، صحبت کنند.

 

او را با واقعیت آشنا کنید

 

گاهی تصویر بدن در نوجوان، واقعی نیست. بهتر است فرزندتان با ماهیت واقعی عکس هایی که روی مجلات می بیند، آشنا شود. به فرزندتان بگویید که تنها چند درصد از مردم تناسب اندام دارند و آن چیزی که فرزندتان دنبال آن است، استانداردی غیر واقعی است و این که بسیاری از این عکس ها، دستکاری شده است.

 

خودباوری اش را تقویت کنید

 

به او بگویید که خودباوری به معنای دوست داشتن خود به مقدار زیاد چه درونی و چه ظاهری است، آن طور که به نظر می رسد و آن چه به آن معتقد است. او می تواند خود را دوست داشته و همیشه اعتماد به نفس مثبت داشته باشد؛ زمانی که اجازه ندهد برنامه های تلویزیونی، سینما، مجلات و حتی اظهار نظر دیگران بر او اثر بگذارند. بهتر است فرزندتان با ماهیت واقعی عکس هایی که روی مجلات می بیند، آشنا شود. به فرزندتان بگویید که تنها چند درصد از مردم تناسب اندام دارند و آن چیزی که فرزندتان دنبال آن است، استانداردی غیرواقعی است و اینکه بسیاری از این عکس ها، دستکاری شده است.

 

این ویژگی دوران بلوغ است

 

این که چرا فرزند شما علاقه مند به استفاده از لوازم آرایشی است و چگونه باید با چنین شرایطی برخورد کرد، مستلزم افزایش شناخت و آگاهی درباره ویژگی های دوران بلوغ است. یکی از مهم ترین دغدغه های فکری نوجوانان به خصوص دختران توجه بیش از حد به وضعیت ظاهری شان است و متاسفانه معمولا به جنبه های منفی که به علت تغییرات دوران بلوغ برایشان ایجاد شده مانند رشد نابرابر اندام ها و بینی... بیشتر توجه می کنند.

 

چرا لوازم آرایشی استفاده می کنند

 

گرایش نوجوانان به استفاده از لوازم آرایشی و... برای جلب توجه و ابراز وجود است، به نحوی که به هر میزان اعتمادبه نفس کمتری داشته باشند بیشتر به سمت استفاده از این وسایل گرایش پیدا می کنند، پس باید ریشه این نوع رفتار را در علل کاهش اعتماد به نفس فرزندمان جستجو کنیم.

 

دلایل کدام است؟

 

یکی از علل کاهش اعتماد به نفس در نوجوانان سرزنش، انتقاد و نصیحت های مداوم از سوی والدین و مربیان است. برخی والدین بیش از حد سرزنش گر و منتقد هستند، به نحوی که پس از مدت کوتاهی سبب خشم، لجبازی و در نهایت دوری گزینی فرزندان می شوند.

 

او را در آغوش بگیرید

 

خوب است بدانیم تغییر با تایید نقاط قوت فرد ایجاد می شود. ما هنگامی می توانیم تاثیرگذار باشیم که در ابتدا ویژگی های مثبت فرزندمان را ببینیم و بگوییم. چرا برخی پدران عزیز ما با شجاعت از ظاهر دختران خود تعریف نمی کنند؟ او را در آغوش نمی گیرند؟ مگر نه این که همه ما انسان ها به توجه نیاز داریم و از بیان عاطفی عزیزان مان سرشار از امید و انرژی می شویم. پس باید اجازه دهید فرزندتان نیز این انرژی را از محیط امن خانواده دریافت کند. فرزند شما به خصوص در دوران بلوغ برای کسب اعتماد به نفس نیازمند این توجه و حمایت عاطفی شما پدر و مادر عزیز است.

 

نکات مهم در افزایش عزت نفس فرزند

 

- به افکار، کلام و عقاید فرزندتان احترام بگذارید و از بیان هر نوع عبارت گزنده و تحقیر کننده خودداری کنید.

- به شخصیت فرزندتان احترام بگذارید. حتی اگر مرتکب رفتار اشتباهی شده باشد فقط آن رفتار خاص را باید مورد انتقاد قرار داد نه کل شخصیت او را.

- موقعیت هایی را به منظور کسب تجربه موفقیت برایش ایجاد کنید. ابتدا او را با موقعیت های ساده مواجه کنید و به تدریج به سمت مراحل دشوار سوق دهید.

- در زندگی خود نظم را رعایت کنید و در اجرای قواعد و قوانین خانواده قاطع و باثبات باشید تا فرزندتان هم این گونه رفتار کند و دچار دوگانگی و تعارض نشود.

- در برنامه ریزی های زندگی تان زمان هایی را صرفا به فرزندتان اختصاص دهید و فقط به همان فعالیت برنامه ریزی شده بپردازید و آن را به محلی برای نصیحت تبدیل نکنید.

- توقعات خود را با توانایی های فرزندتان هماهنگ کنید و فرزندتان را قربانی کمال گرایی خود نکنید.

- فرزند خود را با دیگران مقایسه نکنید و نقاط ضعفش را به رخش نکشید.

به جای توجه به رفتار و خصایص منفی و گوشزد کردن آن بیشتر به رفتار و نکات مثبت او توجه کنید و آن رفتارها را مورد توجه و تشویق قرار دهید. به عنوان مثال «چقدر توی جمع خوب صحبت کردی، واقعا لذت بردم»، «این مدل مو خیلی بهت میاد»، «امروز چقدر زیبا شدی»، «موقع صحبت با دختر خاله ات خیلی صبور و متین بودی از رفتارت لذت بردم» یادتان باشد فرزندتان بیشتر از رفتار شما می آموزد تا گفتارتان، نوجوانان در ابتدای بلوغ به الگوهای بیرونی توجه می کنند اما رفته رفته با افزایش آگاهی به سمت الگوهای داخل خانواده گرایش پیدا می کنند، پس الگوی خوبی برای او باشید. مادری که بیشتر وقت خود را جلوی آینه، در آرایشگاه ها و فروشگاه های لباس می گذراند چه انتظاری از دخترش دارد!

 

  

منبع: مجله سیب سبز 

دوشنبه 14/5/1392 - 22:19
ازدواج و همسرداری
 
۱- هم سنخی طایفه ای: اگر طرفین از دو طایفه مختلف باشند میزان تفاهم آن ها در مسایل زندگی کاهش می یابد و دلیل آن این است که درهر طایفه و قومی یکسری عقاید و رسوم شکل عرفی به خود گرفته است در حالی که عرف طایفه مقابل قادر به هضم سریع آن مسایل در خود نیست.

 

 

 

۲- اختلاف سنی زوجین: این مسئله امری مهم در ازدواج است که اگر به آن توجه نشود مشکلات زیانباری را در پی خواهد داشت و ضرر آن متوجه طرفین خواهد شد. به عنوان مثال اگر اختلاف سنی زیاد باشد طرفین قادر به فهم فضاهای فکری و اندیشه ای هم دیگر نیستند و تقریبا همیشه به بحث و جدل با یکدیگر مشغول می باشند. در کنار آن اگر اختلاف سن بسیار کم باشد و به تعبیری طرفین هم سن باشند دایم در صدد اثبات حرف خود به طرف مقابل هستند و از این که در برخی مسایل نمی توانند حرف خود را به قول خودمان به کرسی بنشانند در عذاب روحی و فکری هستند. در این باره می توان به احادیثی اشاره کرد که به زیبایی مطرح شده تا این مشکل را برطرف سازد و آن این است که زن باید حدود یک تا دوسال از شوهر کوچکتر باشد و این نمونه بارز یک حکم اسلامی است. البته این قانون کلیت ندارد چراکه در گذر تاریخ به مواردی بر می خوریم که از این قانون کلی پیروی نشده و نمونه بارزش ازدواج پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) با حضرت خدیجه (س) است که طبق برخی روایات تاریخی، پیامبر(ص) ۲۵سال و همسرش ۴۰ سال داشته است؛ این مسئله جای بسی تامل دارد چراکه برخی نقل های تاریخی سن حضرت خدیجه(س) را هنگام ازدواج با پیامبر(ص)، ۲۵ ذکر کرده اند، ولی نقل چهل ساله بودن حضرت خدیجه(س) معروف تر است و بیشتر علمای شیعه به این نقل پایبندند و اکنون جای اطاله کلام بیش از این نیست. باید به این نکته توجه داشت که کمتر بودن سن زن نسبت به شوهر نباید حربه ای باشد تا مرد نسبت به زن تحکم ورزد و حرف خود را به اجبار به او ثابت کند، بلکه در بسیاری موارد، زن ها نیز می توانند اشتباهات شوهران شان را به آنان گوشزد کنند، زیرا اصولا دقت و ریز بینی زنان در برخی مسایل بیشتر از مردان است و همین گفتمان دوطرفه است که موجب کمال آنان خواهد شد و مهر و محبت میان آنان افزایش دوچندان خواهد یافت.

 

۳- میزان تحصیلات طرفین: این مورد در درجه متوسط قرار دارد؛ به عنوان مثال عموما یک دختر روستایی نمی تواند زندگی موفقی را با یک پسر شهری داشته باشد، زیرا معمولا روستاها از تحصیلات کافی برخوردار نیستند و از این لحاظ محروم مانده اند، ولی در شهر با وجود تحصیلات دانشگاهی و هم چنین اطلاع رسانی فراگیر، سطح فکری جوانان افزایش یافته و دایم در پی بحث و مناظره با یکدیگر هستند، چه در مسایل سیاسی، چه اقتصادی و چه غیره؛ از این رو یک جوان روستایی که از پاکی و صداقت خاصی برخوردار است و طبع آرامی دارد شاید چندان تاب تحمل بحث و مجادله با همسر خود را در خانه نداشته باشد زیرا روح او بسیار نرم و لطیف است و دلیلش رشد او در محیطی پر از آرامش و سکون و به دور از هر گونه درگیری و مشاجره های آنچنانی متعارف میان مردم شهرنشین است.

 

۴- سطح رفاه خانوادگی(پدر و مادر طرفین): اگر توازنی میان سطح رفاه خانواده ها برقرار نباشد دو جوان نسبت به خانواده یکدیگر چشم و هم چشمی پیدا می کنند و احتمال بسیار زیاد دارد که پس از چندی به تدریج، در ورطه فخر فروشی به همدیگر فرو افتند و اگر این رویه زشت رواج یابد، آنها به جای پرداختن به زندگی خود، تمام توجهشان معطوف به تغییر و تحول در رفاه و اقتصاد و معیشت اولیایشان می شود و از توجه به زندگی خود باز می مانند.

 

۵- تفاهم طرفین در اعتقاد به هدف از زندگی: اگر هر کدام از زوجین هدفی را در زندگی مد نظر داشته باشند که در تقابل با مقصد دیگری باشد، به جای رسیدن به کمال، به ایجاد نقص در یکدیگر تسریع می بخشند؛ به عنوان مثال زوجین نمی توانند با دو دیدگاه مختلف مادی محض و معنوی محض نسبت به زندگی، در کنار هم دوران طلایی، خوب و موفقی را پشت سر گذارند. آن چه اسلام بدان معتقد است دوری از افراط و تفریط هاست و زندگی زناشوئی برهه ای نه چندان طولانی و گذرا در راستای پیشرفت و تکامل مادی و معنوی طرفین است تا حیات ابدی آن دو به زیباترین و درست ترین شکل ممکن تضمین گردد.

 

۶- میزان پتانسیل روحی طرفین در برابر فشار های ناشی از زندگی مشترک: معمولا خانواده هایی که از تعداد نفرات بیشتری برخوردارند در طول دوران زندگی با مشکلات بیشتری مواجه هستند که تک تک افراد ممکن است مورد امتحان و آزمایش قرار گیرند و به تبع در مصائب و موانع زندگی مشترک خویش کشش خوبی را از خود به نمایش بگذارند، در صورتی که در خانواده های کم جمعیت، عموما بار فشار روی پدر یا مادر خانواده است و شاید بتوان گفت فرزند این چنین خانواده ای از این لحاظ، سختی چندانی را لمس نکرده، زیرا عموما مشکلات خانواده های کم جمعیت تا حدودی کمتر از همتای پر جمعیت آن هاست. اکنون اگر یک پسر و یک دختر از این دو خانواده با یکدیگر پیوند همسری برقرار کنند و یکی دارای کشش روحی کمی نسبت به دیگری باشد، آن دو نمی توانند به راحتی موانع موجود بر سر راه خویش را بردارند زیرا تمام فشار به تدریج روی طرفی می افتد که از لحاظ ساختار و سامانه روحی و روانی، قدرت تحمل مسایل بیشتری را در خود دارد و در نهایت این فرد هم به دلیل آنکه همسرش نمی تواند در تحمل مشکلات با وی هماهنگ و هم داستان باشد توان خویش را از دست داده و هر دو نفر زیان می بینند.

 

۷- میزان پایبندی خانوادۀ دو طرف به مسایل دینی و اعتقادی: این مطلب از این نظر حایز اهمیت است که دختر و پسر با هر دیدگاه و اعتقادی پا به عرصه زندگی مشترک گذاشته باشند، باید توجه داشت که شاکله ایمانی و اعتقادی آنها در خانوده هایشان ساخته و پی ریزی شده است هر چند ممکن است در ظاهر، اختلافات و تفاوت های کوچک و بزرگ روحی، فکری و معیشتی با خانواده خود داشته باشند؛ از این رو به نظر می رسد که خانواده دو طرف باید از نظر دینی و اعتقادی به موازات همدیگر باشند.

 

۸- امکانات مالی دو طرف برای تشکیل زندگی زناشویی: باید توجه داشت که اسلام نه تفریط را می پسندد نه افراط را؛ به عبارت دیگر نه ازدواج های پرطمطراق و زرق و برق دار به فرجام بایسته خود رسیده و موفق بوده و نه ازدواج هایی که از روی احساسات و امیال لحظه ای و عواطف و بدون در نظر داشتن حداقلی از امکانات و رفاه صورت گرفته است. باید از عقل استمداد جست زیرا امام علی(ع) می فرمایند: «با توکل زانوی اشتر ببند». اگر شخصی بگوید من ازدواج می کنم و خدا خودش می رساند، این یک تفکر بسیار اشتباه است، زیرا خداوند از انسان تلاش می خواهد و نخستین نعمت خدادادی بی شک همان عقل سلیم است که این تلاش و فعالیت در راه نیل به هدف را اقتضا می نماید. به نظر من شوهر باید تا حدی بتواند تا حد کفایت خرج و مخارج خانواده را تامین کند. در این جاست که اگر شخص دست به این امر الهی بزند خداوند «من حیث لا یحتسب» نیز روزیش را عطا خواهد فرمود، چراکه خداوند منان سعی و فعالیت وی را می بیند و طبق آیه«لا یکلف الله نفسا إلّا وسعها» همان تلاش برای یاری شدن و مساعدت از طرف خداوند بسنده است.

 

۹- توکل بر خدا و تفویض این امر به دست خالق منان: به اعتقاد من و بسیاری دیگر، توکل از تمامی مسایلی که به آن ها اشاره رفت مهمتر است و در رتبه بالاتری جای دارد و به زبان دیگر چه خوب است در کنار وقت گذاشتن روی تک تک این مسایل، بیشتر به فکر توکل بر خدایی بود که خالق است و از لایه لایه های وجودی ما و رازهای نهانی ما آگاه و مطلع می باشد؛ خوب و بد ما را می داند؛ تنها این وجود ازلی و ابدی به آن چه برایمان مناسب است وقوف دارد؛ ازدواج نیزامری است که اگر آن را به پروردگار قلبهایمان سپاریم، به زیبایی هنر خویش را به نمایش می گذارد و افراد هم کفو را در کنار هم قرار می دهد؛ پس باید از او استعانت جست و با استمداد از آیات شریفه«و من یتوکل علی الله فهو حسبه» و«و افوّض أمری الی الله إن الله بصیر بالعباد» رو سوی ذات اقدس و پاکش کرد و از او یاری خواست. آن چه در این مجال آمد به تجربه ثابت شده و همگی با چشم خود دیده ایم که چگونه برخی خانواده ها و زوجین به خاطر بی اعتنایی به این مسایل به ظاهر سطحی به جان همدیگر افتاده اند و زندگی شیرین به جهنمی سوزان تبدیل شده و در نهایت به فرجام طلاق انجامیده است. آنچه ذکر شد واقعیت جامعه است و باید در این جامعه مملو از چشم و هم چشمی، سست اعتقادی، عدم اطمینان و معیارهای ناصواب ازدواج، سعی کنید ابتدا عاقل باشید و سپس عاشق.

 

نویسنده: علیرضا کاوند

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد

دوشنبه 14/5/1392 - 22:18
ازدواج و همسرداری
 

شاید بارها برای تان پیش آمده که در حال گفتگو با همسرتان، گمان کنید که به حرف هایتان گوش نمی دهد و پس از تمام شدن گفتگو متوجه شوید نه تنها حرف های تان با هم یکی نشده و به یک نتیجه مشترک نرسیده اید، بلکه گفتگوی خود را با دلخوری از یکدیگر به پایان رسانده اید. می دانید راه انجام گفتگویی مطبوع چیست؟ ناآگاهی درباره مسائل زناشویی که این روزها خیلی همه گیر شده، براحتی می تواند با گذشت زمان بنیان خانواده را سست کند و مشکلاتی اساسی را در زندگی مشترک تان به وجود بیاورد. این مشکلات از کجا سرچشمه می گیرد؟ آیا نشانه نبودن تفاهم بین شما و همسرتان است یا نشاندهنده نداشتن مهارت لازم برای یک گفت وگوی مطلوب؟

 



 

رایج ترین مشکلات زوج های جوان چیست؟

 

رابطه با خانواده ها: این از رایج ترین مشکلاتی است که اغلب زوج های جوان با آن مواجه می شوند و هرکدام سعی دارند که رابطه صمیمی سابق خود را با خانواده نگه دارند.

 

حسابدار خانواده: در ابتدای زندگی مشترک، از آن جا که راهی طولانی در پیش است، طرفین می خواهند برای اطمینان خاطر بیشتر، سررشته امور را در دست بگیرند اما حقیقت این است که شما در نهایت باید برای این کار تصمیمی بگیرید که هر دو از آن راضی باشید.

 

گذراندن تعطیلات: بعد از شروع یک زندگی مشترک، زن و شوهر دوست دارند تعطیلات شان را همان گونه که در دوران مجردی تصور می کردند سپری کنند، در چنین شرایطی ممکن است که نظرات متفاوتی در خصوص نحوه گذراندن تعطیلات عنوان شود.

 

معاشرت با دوستان: بعد از ازدواج، معاشرت با دوستان متأهل از سرگرمی های پرطرفدار زوج های جوان است. زن و شوهر سعی می کنند دوستان خود را به یکدیگر معرفی کرده و باب معاشرت با آن ها را باز کنند. در این مورد، رقابتی پنهانی ممکن است به وجود بیاید که تنها چاره آن، صحبت کردن در این مورد است.

 

تربیت بچه ها: اگر زن و شوهر در این مورد به اتفاق نظر نرسند، در آینده کوچک ترین دردسری را که کودک شان بیافریند به گردن یکدیگر خواهند انداخت که نتیجه آن، کدورت هایی است که بسختی از یاد می رود.

 

تصمیم گیری مشترک، تحمیل نظرات نیست

 

آیا درست است که همیشه یکی از دو نفر تصمیم بگیرد و انتظار داشته باشد که دیگری آن را قبول کند؟ آیا در صورتی که نظرها متفاوت باشد، درست است که همیشه یکی به سود دیگری کنار برود؟ مسلماً نه... بدیهی است که در هیچ زندگی زناشویی ، جای اختلاف نظر خالی نیست و این اختلاف نظرها به شرط کوچک و بی اهمیت بودن، به زندگی هیجان می بخشد و آن را از یکنواختی نجات می دهد.

 

این ۲ نکته را روی دیوار خانه تان بنویسید

 

سعادت زناشویی، حفظ شادابی و طراوت عشق، مستلزم این است که زن و مرد نظر خود را ابراز کرده، ریشه و علل اختلاف نظر را بررسی و زمینه را برای گرفتن تصمیم مشترک فراهم کنند. زن و شوهر باید این واقعیت را پذیرا شوند که وجود اختلاف نظر در زندگی زناشویی، اجتناب ناپذیر است و در این صورت اگر به دنبال خوشبختی هستند، سعی کنند نظرات شان را هرچه بیشتر به هم نزدیک کنند.

 

برای این که از شر بگو مگوها خلاص شوید و تصمیماتی مشترک بگیرید: گذشت داشته باشید و حسن نیت خود را ابراز کنید. سعی کنید هیچ وقت نگویید کی حق دارد و کی حق ندارد، کدام درست است و کدام غلط است. در یک کلام: سعی کنید هیچ وقت به دنبال مقصر نگردید.

 

منبع: روزنامه جام جم

دوشنبه 14/5/1392 - 22:18
ازدواج و همسرداری
 
ما مخلوقاتی هستیم که با یکدیگر ارتباط داریم. همه انسان ها به صورت اجتماعی زندگی می کنند و اکثر افراد دنبال تماس و ارتباطات اجتماعی هستند. با وجود این، امروزه در دنیای اطراف ما افرادی هستند که تنها زندگی می کنند و بزرگ ترین دسته آنان افراد مجردی هستند که ازدواج نکرده اند. باقی نیز شامل افراد مجردی است که طلاق گرفته یا بیوه شده اند. شما به عنوان یک فرد مجرد در هر دسته ای که جا داشته باشید، می خواهید افراد مهم زندگی تان دوست تان داشته باشند، متقابلا نیز افرادی خواستار عشق و حمایت شما هستند. در واقع ابراز و دریافت حمایت در کانون نیازهای عاطفی فرد مجرد قرار دارد و احساس خوشبختی او از این راه حاصل می شود. با وجود این، یک فرد مجرد لازم است برخی مهارت های زندگی خاص دوران تجرد را بیاموزد تا بتواند فشارهای زندگی را در تنهایی بهتر تحمل کند و با داشتن نگرش درست درباره تجرد خود از باورهای غلط پرهیز کند و هر نوع شکست و ناکامی را به تجردش نسبت ندهد.

 

 

 

ترس از تجرد

 

معمولا افراد زیادی وجود دارند که به دلیل ترس و هراس از تجرد، رابطه ای رقت انگیز و حتی آمیخته با سوءرفتار و سوءاستفاده را ادامه می دهند. ترس از مشکلات مالی، پیداکردن فردی دیگر، شرمندگی از دربه دری و از دست دادن پایگاه اجتماعی برخی از دلایلی است که باعث می شود فرد یک عمر به رابطه ای ناخوشایند و حتی خطرناک تن بدهد. در واقع اگر برای تجرد هراسی علاجی پیدا شود و ترس افراد از تنهایی بریزید و به تبع آن روابط بد و ناخوشایند خود را قطع کنند، آمار طلاق افزایش چشمگیر موقت خواهد داشت، اما دیری نمی گذرد این افزایش آمار طلاق تا حد زیادی و برای همیشه فروکش کرده و به زیر حد قبلی می رسد، چرا که از آن پس طرفین نه بر اثر ترس، بلکه از روی میل، زندگی خود را از سر می گیرند؛ خواه با همسر قبلی خود یا با همسر جدیدشان.

گر چه بسیاری آزادی و حق انتخاب را بهترین فایده تجرد دانسته اند، اما احساس تنهایی و انزوا بدترین ضرر تجرد از نظر بسیاری از افراد محسوب می شود. به عبارت دیگر، حق انتخاب و آزادی و تمام فواید خودخواهی سالم جزو عواقب خوب تجرد هستند(البته اگر افراد مجرد بتوانند از آنها بخوبی بهره ببرند) اما تجرد مثل هر چیز دیگری هزینه ای دارد که برای بسیاری همان احساس تنهایی است. به همین دلیل شناخت این احساسات و نحوه غلبه بر آن ها حائز اهمیت است. وقتی افراد مجرد، خود را آماده کردند که چطور از فواید مجردبودنشان حداکثر بهره و استفاده مفید را ببرند، آن گاه فردی می شوند که می توانند از سبک زندگی مجردی خود و از تنها بودنش بهره ببرند. معمولا افراد مجرد ـ خواه افراد مطلقه یا افراد ازدواج نکرده ـ درباره تنهایی خود شک و تردید هایی دارند که معمولا هم درست از آب درنمی آید و مانع تصمیم گیری درست و منطقی آنان نیز می شود. این موارد عبارتند از:

ـ می ترسیدم اطرافیان مرا طرد کنند یا با من رفتار بدی داشته باشند، اما فهمیدم واقعا هیچ نیازی به تائید یا رد آنان ندارم.

ـ دچار سندرم«بدون جنس مخالف هیچی نیستم» بودم، اما بعدها عزت نفسم زیاد شد و دیگر چنین احساس بدی ندارم.

ـ می ترسیدم بی پولی را نتوانم تحمل کنم.

ـ همیشه با روی پای خود ایستادن مشکل داشتم و فکر می کردم آدم گوشه گیری خواهم شد.

ـ بین زندگی زناشویی و تجرد گیر کرده بودم.

ـ همیشه هنگام مشکلات به همسرم پناه می بردم تا جایی که فکر می کردم نمی توانم بدون او زندگی کنم.

ـ هرگز فکر نمی کردم بتوانم خودکفا شوم تا این که فهمیدم اگر بخواهم به زندگی ادامه دهم باید مستقل شوم و خودکفا باشم.

ـ از تغییر و تحول و ورود به مرحله جدید بیزار بودم.

 

ترس از احساس تنهایی

 

مجردها یا کسانی که دوباره مجرد شده اند، بیش از هر چیز خواهان رفع احساس تنهایی و انزوای خود هستند. این دو احساس اگر چه تا حدودی اجتناب ناپذیر است، ولی منحصرا جزئی از زندگی مجردی نیستند. احساس تنهایی همان طور که در مجردها رایج است، بین متاهل ها نیز وجود دارد، اما در اینجا یک فرق مهم وجود دارد و آن این است که چون متاهل ها همسری دارند که می توانند او را مسئول تنهایی «ناخوشایند» خود بدانند، گاهی اوقات نام دیگری چون ناکامی، نادیده گرفته شدن یا فاصله گرفتن را بر آن می گذارند، اما وقتی همسری در کار نیست، چاره ای ندارند جز آن که خود را به خاطر احساس نارضایتی خود سرزنش کنند. در حقیقت، بهترین راه حل برای رفع احساس تنهایی این است که اول نگرش های مولد احساس تنهایی خود را بشناسید و کنار بگذارید. این نگرش ممکن است شامل مواردی چون «ناخوشایند و نچسب هستید» یا«تا وقتی رابطه آرمانی پیدا نکنید، هرگز خوشبخت نخواهید شد» یا مواردی از این قبیل باشد. تا زمانی که چنین نگرش های منفی نسبت به خود دارید احساس تنهایی و انزوا می کنید. پس قبل از هر چیز به خودتان گوشزد کنید اتفاقات بد و ترسناک هم بالاخره می گذرد و تمام می شود سپس سعی کنید به جای ترس با مسائل روبه رو شوید. تلاش کنید از آزادی و تنهایی خود حداکثر استفاده مفید را ببرید و آن را یکی از بهترین موهبت های زندگی خود تصور کنید. به جای آن که کیفیت را در مدت زمانی که باید با دیگران سپری کنید، جستجو کنید می توانید حضور خودتان را مغتنم شمرید. یاد بگیرید در تنهایی هم می توانید کارهای تعالی بخش زیادی انجام دهید. به عنوان مثال فکر کردن و خلق کردن، بازدید از نمایشگاه ها و موزه ها و فعالیت های هنری که به تنهایی می توانید انجام دهید، اگر مطالعه را دوست دارید می توانید در تنهایی خود غرق مطالعه شوید، برخی نیز فعالیت هایی چون باغبانی، مرتب کردن و تزئین، ورزش و رفتن به دل طبیعت و همچنین تفکر، تخیل، انجام کارهای خلاقانه و معنوی، نوشتن، نقاشی، درس خواندن و بسیاری از فعالیت های مفید را دوست دارند که می توانند خود را در آن ها غرق کنند. پس به دنبال علایق خود باشید و زمان خود را پر کنید.

 

مکانیسم های دفاعی مورد استفاده مجردها

 

از آن جا که بعضی از احساسات دردناک هستند، ما هم مجهز به مکانیسم هایی هستیم که خود را مقابل آنان محافظت کنیم. مثلا پرخوری می کنیم، خود را در دام روابط نامناسب می اندازیم، بدرفتاری می کنیم یا به هر کسی که سر راه مان سبز می شود محکم می چسبیم یا مثل خیلی ها به آن عادت می کنیم. اگر اطرافیان نیز تعارف کنند و بگویند چقدر خوب از پس این شرایط برآمده اید، تعارفات آنان را می پذیریم و بعد در خلوت با خود می گوییم آیا واقعا چنین است؟ حس می کنید دیگر نمی توانید ادامه دهید. گویی دیگر تحمل این همه فشار را ندارید. کلمات ناامید و مایوس کننده نیز دیگر جزو کلماتی نیست که فقط در فرهنگ لغات آنان را ببینید، آنها جزئی از زندگی روزمره شما می شوند، اما اغلب آن چه ما علیه آن موضع دفاعی می گیریم، وقتی با آن روبه رو می شویم، آنقدرها هم وحشتناک نیستند. معمولا مکانیسم هایی که اغلب افراد مجرد از آن استفاده می کنند، عبارتند از:

ـ کار زیاد

ـ پرخوری

ـ بیرون رفتن زیاد

ـ زندگی خود را وقف دیگران کردن

ـ انکار کردن که البته زیاد به فرد صدمه نمی زند.

ـ خود را اسیر رابطه دیگری کردن

ـ تماشا کردن زیاد تلویزیون

ـ رژیم های وسواسی گرفتن

ـ ورزش کردن به طور وسواسی

 

به عنوان یک فرد مجرد سعی کنید به جای استفاده از مکانیسم های فوق، از ذهن مثبت خود استفاده کنید. مثلا جملات تاکیدی مثبت را ملکه ذهن خود کنید. جملات را به زبان حال بگویید انگار چیزی را که می خواهید و آرزو می کنید اتفاق افتاده است. جملات را به صورت مثبت با خود تکرار کنید. به خود بگویید«من دیگر جذب افراد غیرقابل دسترس نمی شوم.» برای هر عقیده منفی یک عقیده مثبت جایگزین کنید. هیچ گاه نگویید همه«مردها یا زن ها» بد هستند، بگویید«من افراد خوب را انتخاب می کنم» و عقیده داشته باشید روابط تان روز به روز بهتر می شود. به این ترتیب، وقتی بارها جملات مثبت را تکرار کنید، مطمئنا دست به کارهایی می زنید که تغییرات زیبا و دلخواهی را در زندگی شما به وجود می آورند. عقاید منفی را دور بریزید. خواسته های مثبت خود را بارها و بارها تکرار کنید. آن ها را روی دیوار اتاق خواب خود بچسبانید. هنگام صرف غذا، در موقع رانندگی، در حمام و زمان پیاده روی آنان را تکرار کنید تا ملکه ذهن شما شوند و عقاید کهنه و باورهای قدیمی را به این وسیله دور بریزید.

 

به افراد مجرد توصیه می شود

 

ـ از برقرار کردن روابط ناموفق و غیرعملی اجتناب کنید و مراقب گزینه های نامناسبی که به شما پیشنهاد می شود یا شما به دیگران پیشنهاد می کنید، باشید. در این میان(گزینه ها) افرادی می توانند اهل بدرفتاری باشند یا جزو کسانی باشند که نمی توانند یا نمی خواهند دنبال تعهد واقعی باشند. انتخاب با شماست.

ـ از آمادگی احساسی و هیجانی خود مطمئن شوید. اگر از قبل روابطی داشته اید که هنوز با آن مشغله ذهنی دارید پس برای یک رابطه ماندگار هنوز آماده نیستید. همچنین بدانید در هر مقطعی از زندگی یک نفر هست که به شما علاقه مند شود و به شما نیاز بیشتری داشته باشد تا شما به او. نباید فقط صرف نیاز طرف مقابل «درگیر» رابطه با وی شوید.

ـ روی ارزش های اصلی خود تمرکز کنید. به صفات، خصوصیات و رفتارهایی که طرف مقابل تان حتما باید داشته باشد فکر کنید. شاید صداقت، وفاداری، قابل اعتماد بودن، دلسوزی و شوخ طبعی برای شما ارزشمند باشد.

ـ مراقب«سندرم یک روح در دو بدن» باشید. این یک حقیقت ریاضی است که هر چه شرایط شما برای پیدا کردن یک جفت«کامل» سفت و سخت تر باشد، افراد کمتری با شرایط شما تطبیق خواهند یافت، بنابراین باید زمان بیشتری را صرف پیدا کردن شخص مناسب کنید؛ پس مراقب باشید دچار این«سندرم» نشوید.

ـ ببینید آیا واقعا به یک رابطه جدید نیاز دارید و رابطه جدیدی را می خواهید و از خود بپرسید اگر الان رابطه دلخواه خود را داشتم، اوضاع چه فرقی می کرد؟ سپس به واکنش تان در برابر این سوال فکر کنید.

ـ هنگام مجردی هرگز این باور دردآور را که«راه حلی ندارید» دنبال نکنید. وقتی به این باور غلط پناه می برید نه تنها اوضاع بهتر نخواهد شد، بلکه رنج زیادی را به خود تحمیل می کنید، بخش عاقل وجود شما می گوید شما بدون وجود دیگری نیز زنده خواهید ماند و به زندگی ادامه خواهید داد و اگر باورهای غلط خود را درباره تجرد کنار بگذارید؛ حتی خوشحال تر، قوی تر و کامرواتر نیز خواهید شد! فراموش نکنید دنیای مجردها پر از افرادی است که شایان تحسین اند، مادران و پدران مجردی که برای حمایت از خانواده شان و تعلیم فرزندان شان کار می کنند، سزاوار بهترین درودها هستند؛ افرادی که با درد و رنج طلاق مبارزه می کنند و موفق می شوند روحیه مثبتش را حفظ کنند. افراد تنهایی که انرژی خود را در راه مثبتی به کار می گیرند و تمام هم و غم خود را برای دسترسی به اهداف بزرگ شان صرف می کنند سزاوار تحسین و ستایش هستند.

 

نویسنده: معصومه اسدی

منبع: روزنامه جام جم

دوشنبه 14/5/1392 - 22:18
خانواده
 
 

از این دخترها دوری کنید!

 

مدپرست ها :این دختران تنها به فکر آخرین مدهای روز هستند و زیبایی را ملاک زندگی می دانند و از آن جا که مدام مورد توجه اطرافیان قرار گرفته اند، دیگرنیازی نمی بینند برای ارتباط با اطرافیان یا بهبود روابط اجتماعی تلاشی کنند. این گروه در مقابل دخترانی قرار دارند که علاوه بر زیبایی صورت، به سایر زینت های اخلاقی، اجتماعی و محاسن پسندیده دیگر نیز مزین و آراسته اند.

 

 

 

 

وابسته ها :اشتباه نکنید، این موضوع با اهل مشورت بودن فرق دارد و نشانه متکی بودن افراد است. چنین دخترهایی پیش از انجام هر کاری و حتی مسائل جزئی و پیش پا افتاده از دیگران کمک می خواهند و هرگز حاضر نیستند روی پای خود بایستند.

 

از خودراضی ها :این صفت اخلاقی هم به توضیح نیاز ندارد و کاملا مشخص است. اگر با چنین دختری برخورد کردید، به این امید که او را می سازید و تغییر می دهید، نباشید! بهتر است طرف از ابتدا خصوصیت های اخلاقی مناسبی داشته باشد.

 

جاه طلب ها :برخی از دختران همیشه به چشم یک رقیب به شما نگاه و خود را با مردان مقایسه می کنند. از سوی دیگر می خواهند همه چیز تحت کنترل آن ها باشد و تنها به دنبال اهداف بلندپروازانه خود در زندگی هستند.

 

همه چیزدان ها :این موضوع به معنای هوش و ذکاوت بالای چنین دختر خانمی نیست، بلکه درباره دخترهایی ا ست که می خواهند مردها را تحت کنترل خود بگیرند و برای او نقش یک معلم و به ویژه معلم اخلاق را در همه زمینه ها ایفا کنند تا آن مرد را تغییر دهند!

 

از این پسرها دوری کنید!

 

این پسرها بیشتر از آن که عاشق شما باشند، عاشق تجربه عشق و عاشقی هستند، بنابراین احتمال خیانت آن ها چه پیش از ازدواج و چه پس از ازدواج زیاد است.

 

هفت خط ها :چنین پسرهایی با چرب زبانی و هفت خط بازی به گونه ای که خودتان هم متوجه نمی شوید خرج و مخارج هر سفر یا حتی کافی شاپ رفتنی را به گردن شما می اندازند و به نوعی فقط برای سوءاستفاده مالی به شما ابراز علاقه می کنند.

 

افراد معتاد و دائم الخمر :اعتیاد شوخی بردار نیست و نمی توان به امید قولی مبنی بر ترک به فردی معتاد دل بست؛ چرا که اغلب این افراد ثبات شخصیتی ندارند و زندگی را برای شما به یک جهنم واقعی تبدیل می کنند.

 

بیکارها و لافزن ها :اگر پسری مدام از این شاخه به آن شاخه پرید و کسب و کار مشخص و درست و حسابی نداشت، اما دائما از توانایی ها یا آرزوهایش گفت، حتما از او دوری کنید.

 

دمدمی مزاج و بی اراده :چنین مردانی مسئولیت پذیر نیستند و نمی توان در زندگی به آنها تکیه کرد؛ این افراد توانایی اداره زندگی خود را هم ندارند چه برسد به زندگی مشترک.

 

مردان وابسته :مشورت با بزرگترها خوب است، اما اگر طرف مقابل تنها به دنبال پیروی بی چون و چرا از دیگران و به ویژه پدر و مادرش است، مطمئن باشید نمی تواند نقش یک مرد ایده آل را در زندگی شما ایفا کند.

 

خسیس ها :این که حواس مرد زندگی به دخل و خرج و حساب و کتاب باشد، خوب است، اما این که تنها به روز مبادا و آینده بیندیشد و نگذارد از زندگی لذت ببرید، نه! این افراد زندگی را به کام شما تلخ می کنند و گاهی ابتدایی ترین انتظارات شما را هم برآورده نخواهند کرد، چرا که پای پول در میان است.

 

مردان کسل کننده :پسرهایی که حاضر نیستند با شما به سفر، گردش و تفریح یا مهمانی بیایند، به طور حتم حوصله شما را سر خواهند برد. حالا انتخاب با خودتان است، آیا تحمل این همه یکنواختی و سکون را دارید؟

 

رنجورنماها :در یک رابطه باید هر دو طرف هم غمخوار یکدیگر باشند هم در شادی های یکدیگر شرکت کنند، اما بودن با پسری که دائما از بیماری یا رنج هایش می گوید و همیشه در حال شکایت کردن از یک رنجش خاطر است، نمی تواند قابل تحمل باشد!

 

بدبین ها :با چنین پسرهایی مدام زیر ذره بین هستید و هر حرکت یا رفتار شما برای آن ها شک برانگیز است. گاهی این شک و تردیدها به توهین و بی احترامی هم ختم می شود.

 

سلطه جوها :به طور حتم هیچ زنی تحمل زورگویی و پرخاشگری طرف مقابلش را ندارد و نمی تواند مردی را که مدام برای او تصمیم می گیرد و تعیین تکلیف می کند، در کنار خود تحمل کند.

 

گرفتارها :آقایان معمولا در شوخی هایشان با یکدیگر و در دوران مجردی از این که با شغل خود ازدواج کرده اند، می گویند، اما گاهی این مسئله به واقعیت می پیوندد، بنابراین اگر همیشه طرف مقابل شما برای کار و مسائل شغلی اش وقت داشت و شما برای او در درجه دوم اهمیت قرار داشتید، بدانید که نمی تواند مرد ایده آلی باشد و یک روزی بالاخره کاسه صبر شما هم لبریز می شود و لب به شکایت می گشایید.

 

منبع :مجله اینترنتی زندگی

دوشنبه 14/5/1392 - 22:18
ازدواج و همسرداری
 
آیا تا به حال با خود فکر کرده اید وقتی این همه ازدواج به طلاق می انجامد، اصلا چرا این ریسک را بکنیم؟ و اصلا چرا ازدواج می کنیم؟ پاسخ ساده است. آرزوی محبت کردن و مورد محبت واقع شدن است که افراد را به ازدواج می کشاند. با وجود افزایش میزان طلاق، زندگی مشترک آزاد و بچه دار شدن بدون ازدواج، واقعیت این است که ازدواج هم چنان آرزو و هدف بیشتر آمریکایی هاست. نظرسنجی ها در این کشور نشان می دهد ۹۰ درصد آمریکایی ها«ازدواج سعادتمند» را یکی از مهم ترین اهداف زندگی یا از اهداف خیلی مهم زندگی شان می دانند، اما همراه این میل و آرزو، ترس های واقع بینانه هم وجود دارد. طبق آخرین پژوهش ها، چنین نتیجه گیری شده که «آن ها از ته دل می خواهند فقط یک بار ازدواج کنند و می خواهند ازدواجی سعادتمند داشته باشند، اما نمی دانند آیا این هنوز ممکن است یا نه». ازدواج عبارت است از پاسخ به ژرف ترین نیاز انسان یعنی وحدت زندگی با فردی دیگر. در واقع تاریخ روان شناسی بشر حاکی از آرزوی عمیق انسان برای اتصال یا وحدت است. هدف از ازدواج این است که نزدیک ترین رابطه از کل روابط انسان باشد. زن و شوهر قرار است در زندگی فکری، عاطفی، اجتماعی، جسمی و معنوی یکدیگر شریک باشند و چنان با هم زندگی می کنند که به«یک گوشت و خون» بدل شوند.

 

 

 

این به آن معنا نیست که زوج ها فردیت خود را از دست می دهند، بلکه به این معناست که آن ها احساس عمیقی از وحدت با یکدیگر کسب کنند. این نوع وحدت بدون تعهد عمیق و پایداری که به ازدواج استحکام می بخشد ممکن نیست. در واقع، ازدواج قراردادی نیست که رابطه جنسی را قانونی کرده و صرفا نهادی اجتماعی نیست که امکان مراقبت از کودکان را فراهم می کند. ازدواج یک کلینیک روانی نیست که ما حمایت عاطفی لازم را از آن جا به دست بیاوریم و ابزار کسب مقام اجتماعی یا امنیت اقتصادی نیست. هدف نهایی ازدواج و عالی ترین هدف آن، وحدت زن و مرد است در عمیق ترین سطح ممکن و در تمام حوزه های زندگی که به نوبه خود به بیشترین میزان ممکن از رضایت خاطر زوجین می انجامد و در عین حال به بهترین وجه به اهداف خداوند برای زندگی آن ها کمک می کند.

اگر هدف ما یکی شدن باشد، پس پرسش کلیدی پیش از ازدواج باید این باشد«به چه دلیل فکر می کنیم که ما باید یکی شویم؟» وقتی حوزه های فکری، اجتماعی، عاطفی، جسمی و معنوی زندگی را بررسی می کنیم، چه می یابیم؟ آیا در این حوزه ها به اندازه کافی وجوه مشترک داریم تا پایه های وحدت ما را فراهم کند؟ این به لحاظ عملی چه معنایی دارد؟ این معنا که زوجی که به ازدواج فکر می کنند باید مدت زمانی را به بحث تک تک حوزه های اساسی زندگی بگذرانند تا ببینند واقعا چه نوع آدم هایی هستند. زوج های متاهل زیادی وجود دارند که درک عمیقی از افکار و علایق یکدیگر ندارند و بسیاری از آنان فقط با یک درک سطحی از شخصیت یا وضع عاطفی با یکدیگر ازدواج می کنند. عده ای نیز فکر می کنند ارزش های مذهبی و اخلاقی مهم نیست، در نتیجه وقت چندانی صرف صحبت درباره این موضوعات نمی کنند. اگر می خواهید با کسی ازدواج کنید آیا عاقلانه نیست ابتدا ارکان لازم را پی ریزی کنید؟ به عنوان یک فرد مجرد همواره به این مساله دقت کنید که هیچ خانه ای بدون پی ریزی پایه های مناسب نباید ساخته شود. به همین ترتیب، هیچ ازدواجی نباید پیش از بررسی پایه ها سر بگیرد.

 

منبع: روزنامه جام جم

دوشنبه 14/5/1392 - 22:17
ازدواج و همسرداری
 
خصلت هایی که زندگی مشترک تان را تهدید می کنند، بسیارند اما اولین توصیه به زوج های جوان این است که با اولین مشکل، فکر طلاق را به ذهن تان نیاورید. حتی در بحرانی ترین لحظات زندگی و اوج کشمکش ها نیز شاید طلاق تنها راه حل ممکن به نظر نیاید. چه بسا پس از آن، نوع دیگری از مشکلات در انتظارتان است. هر یک از نکات زیر می تواند زندگی زناشویی را به بن بست بکشاند:

 

تعهد بیش از اندازه:

 

تعهد بیش از اندازه و خستگی جسمی و روحی در زوج های جوانی که در مدرسه یا دانشگاه تحصیل می کنند یا تازه در جایی استخدام شده اند بیشتر به چشم می خورد. آن ها معتقدند باید اوایل ازدواج به دانشگاه بروید، کار تمام وقت داشته باشید، صاحب فرزندی شوید، خانه بسازید یا کار و کاسبی جدیدی راه بیندازید. این کارها مشکلات و سختی های زیادی به همراه دارد و بسیاری از زوج های جوانی که با این مشکلات روبه رو می شوند، پس از آن که ازدواج شان با شکست مواجه می شود با تعجب از خود می پرسند: «چرا چنین اتفاقی افتاد؟» مسئولیت و مشغله زیاد باعث می شود که زن و شوهر فرصت کمی برای همدیگر داشته باشند و بنابراین فاصله آن ها روز به روز افزایش می یابد و زمانی می رسد که برای هم مثل دو غریبه هستند، پس سعی کنید در اوایل ازدواج، برای خود، کار و دردسر نتراشید و وقت بیشتری را با هم بگذرانید تا همدیگر را بیشتر بشناسید.

 



 

صورت حساب های بالا و بحث بر سر نحوه خرج کردن پول: اجناس مصرفی خود را با پول نقد خریداری کنید، در غیر این صورت آن ها را به صورت قسطی نخرید. تمام پول تان را برای خرید خانه یا اتومبیل که استطاعت خرید آن را دارید خرج نکنید. همیشه مقداری از پول تان را برای روز مبادا پس انداز کنید و با آن به سفرهای کوتاه بروید و اگر صاحب فرزندی هستید، آن را برای مواقع ضروری کنار بگذارید. سعی کنید درآمدتان را عاقلانه و درست خرج کنید.

 

خودپسندی: در جهان دو گروه از مردم وجود دارند، افراد بخشنده و افراد گیرنده. ازدواج دو نفر بخشنده، می تواند رضایتبخش و خوشایند برای هر دو طرف باشد، بین دو نفر بخشنده و گیرنده همیشه اصطکاک وجود دارد، اما دو نفر گیرنده در عرض شش هفته زندگی مشترک، به جان هم می افتند و دمار از زندگی هم درمی آورند. خودپسندی و خودخواهی، ازدواج را به ورطه نابودی می کشاند.

 

 

دخالت والدین: اگر زن یا شوهر به طور کامل از والدین شان جدا نشوند، احتمال بروز مشکل در زندگی زناشویی آن ها وجود خواهد داشت. بعضی از والدین دوست ندارند فرزندشان پس از ازدواج از آن ها دور شود و ترجیح می دهند که در کنارشان زندگی کند. آن ها به این مسئله توجه ندارند که در این صورت ممکن است باعث به وجود آوردن مشکل در زندگی مشترک فرزندشان شوند.

 

توقعات زیاد و بی جا: بسیاری از زوجین انتظار دارند که پس از ازدواج وارد یک سرزمین پر از شادی و خوشبختی شوند. آن ها همیشه رویای قصر پریان را در سر می پرورانند، غافل از این که گاهی اوقات در زندگی زناشویی مشکلاتی پیش می آید که عرصه زندگی آن ها را تنگ می کند.

 

بحث و جدل:

سخن ما با کسانی است که فضای خانه را با بحث و دعواهای خود مسموم می کنند و باعث رنجش و نگرانی طرف مقابل خود می شوند و او را از ادامه زندگی مشترک دلسرد می کنند. بدبینی و حسادت، یکی از علل ایجاد جر و بحث زوجین است و خودبینی عامل دیگری است که باعث آزار رساندن به طرف مقابل می شود.

 

اعتیاد:

 

اعتیاد نه تنها باعث از هم پاشیدن زندگی مشترک می شود بلکه فرد را نیز از بین می برد. همیشه از مواد مخدر و مشروبات الکلی دوری کنید.

 

خیانت و بی وفایی نسبت به همسر:

 

ازدواج، پیمان و تعهد بین دو نفر است و آن ها را متعهد می سازد که تا آخر عمر به هم وفادار بمانند و در غم و شادی های زندگی، شریک یکدیگر باشند. متأسفانه بعضی از همسران به این تعهد پایدار نمی مانند و پس از مدتی از جاده درستی منحرف می شوند و به همسرشان خیانت می کنند و با این کار کتاب زندگی مشترک شان را برای همیشه می بندند.

 

شکست در کار و تجارت:

 

این مسئله بخصوص در مردان بسیار به چشم می خورد. اضطراب و نگرانی که به دنبال این شکست ایجاد می شود، باعث آشفته کردن کانون خانواده می شود.

 

موفقیت در تجارت و کسب و کار:

 

شاید خطر موفق شدن در تجارت یا به اصطلاح یک شبه پولدارشدن بیشتر از شکست در تجارت باشد. گاهی اوقات، ثروت یکباره ای که به طرف خانواده ها سرازیر می شود باعث دور شدن آن ها از یکدیگر و منجر به مرگ زندگی مشترک می شود.

 

منبع: پورتال سیمرغ

دوشنبه 14/5/1392 - 22:17
ازدواج و همسرداری
 
چرا خانم ها بعد از ازدواج دچار افسردگی می شوند و چطور می توان از بروز آن جلوگیری کرد؟ شما هم از افسردگی بعد از ازدواج رنج می برید؟ ماه ها یا شاید سال ها برای عروسی تان برنامه ریزی کردید. بالاخره این روز بزرگ رسید، این روز جادویی و به یاد ماندنی الان دیگر تمام شده است. ممکن است تصور کنید باید بعنوان یک تازه عروس همیشه سرحال و بشاش باشید اما درمقابل کمی احساس افسردگی می کنید. اگر شما نیز چنین مشکلی دارید، باید بدانید که تنها نیستید. هر یک نفر از ۱۰ زن، در سال اول بعد از ازدواج خود افسردگی را تجربه می کند و تعداد زوج هایی که به دنبال مشاوره های بعد از ازدواج می روند روز به روز در حال افزایش است. اما چه چیز باعث می شود تازه عروس ها دستخوش این افسردگی شوند؟

 

 

 

آلیسون اسکات و لائورا استافورد، محقق، در تلاش برای پاسخ دادن به این سوال، با گروهی از زنان تازه ازدواج کرده مصاحبه کردند. اسکات و استافورد دریافتند که همه زنان شرکت کننده احساس بی حوصلگی را بعد از ازدواج شان گزارش کردند؛ آن ها همه زمان و انرژی شان را صرف برنامه ریزی برای آن روز بزرگ کرده بودند و الان واقعاً مطمئن نیستند که چه باید بکنند. اما، بی حوصله بودن لزوماً به معنای افسرده بودن نیست. برخی خانم ها دریافتند که کمی احساس بی حوصلگی دارند اما افسرده نیستند. بعضی دیگر از آن ها هم بی حوصله و هم افسرده بودند. چه چیز این دو گروه را از هم متمایز می کند؟ عروس های افسرده ازدواجشان را هدف نهایی خود می دیدند. درمقابل، عروس های شادتر، ازدواجشان را شروع یک فصل تازه از زندگی می دیدند. با این که همه آن ها بعد از ازدواج کمی دچار بی حوصلگی شده بودند، عروس های شاد سعی داشتند که تمرکزشان را بیشتر به فصل جدید زندگی شان معطوف کنند. عروس های افسرده اما نسبت به هدف کنونی شان قطعیت نداشتند. این زنان گزارش دادند که این عدم قطعیتی که بعد از ازدواج دچار آن شدند به سایر قسمت های زندگی شان هم رسوخ کرده است. آن ها نسبت به روابط و حتی نسبت به هویت خودشان هم دچار تردید شده اند. حالا که عروسی شان تمام شده، که هستند؟ آن ها آنقدر درگیر آن روز بزرگ بودند که هیچ برنامه ای برای آن چه بعد از آن باید اتفاق بیفتد نداشتند. برای آندسته از شما که هنوز نامزد نکرده اید یا قصد شروع آن را دارید، به خاطر داشته باشید که عروسی کردن شما شروع فصل جدید زندگی تان است، نه هدف نهایی تان. تجربیات افراد مختلف متفاوت است اما این جا توصیه هایی برای کمک به شما برای دور کردن همه تمرکزتان از روز بزرگ آورده ایم. چهارشنبه های هر هفته در طول دوران نامزدی، به هیچ عنوان از مراسم عروسی تان صحبت نکنید حرف زدن درمورد برنامه های روز عروسی بسیار مفرح، لذت بخش و لازم است. اما با محدود کردن این مکالمات به چند شب در روز و گذراندن وقت و حرف زدن درمورد چیزهایی به غیر از عروسی، تعادل رابطه تان را حفظ خواهید کرد. این به شما کمک می کند بعد از ازدواج راحت تر به زندگی واقعی برگردید.

 

برای بعد از ازدواج تان برنامه ریزی کنید

 

به ازای هر ۵ تصویری که وارد پوشه الهامات روز عروسی ذهن تان می شود، یک مسافرت شاد در کنار هم، غذاهای لذیذی که کنار هم میل می کنید یا برنامه های شاد با دوستان را وارد پوشه بعد از ازدواج ذهن تان کنید. همه افراد بعد از ازدواج دچار کمی بی حوصلگی می شوند اما اگر برنامه هایی از قبل برای خودتان ترتیب داده باشید، رغبت بیشتری به قدم بعدی زندگی تان خواهید داشت.

 

بدانید که تنها نیستید

براساس گفته روانشناسان، افسردگی بعد از ازدواج مشکلی بسیار متداول است. اگر بعد از ازدواجتان کمی احساس بی حوصلگی یا افسردگی می کنید، تصور نکنید که شما مشکلی دارید.

 

خیلی خود را درگیر افسردگی تان نکنید

 

فکر کردن زیاد به مشکلات فقط افسردگی تان را بدتر می کند. اگر بعد از ازدواج دچار افسردگی شده اید، باید بفهمید که دلیل آن چیست و نباید اجازه دهید که این افسردگی بر سایر احساسات تان هم تاثیر بگذارد. درمقابل، یک هیجان جدید پیدا کنید: یک مهمانی با دوستان تان ترتیب دهید.

 

همسرتان را از افسردگی تان مطلع کنید

 

اگر با این که همسرتان انتظار محبت های اول ازدواج را دارد اما شما اصلاً حال و حوصله لازم را در خود نمی بینید، ممکن است هر دوی شما را نگران وضعیت رابطه تان کند. اگر همسرتان را آگاه کنید که بعد از درگیری های عروسی کمی دچار بی حوصلگی و افسردگی شده اید، تقصیر را از گردن او برداشته، حمایت تان خواهد کرد و مشکل تان سریع تر مرتفع خواهد شد. اگر ازدواج کرده اید، آیا عروسی تان را هدف نهایی زندگی تان می دیده اید یا آن را فصل جدید زندگی تان تلقی می کنید؟ شما هم دچار افسردگی بعد از ازدواج شده اید؟ برای این که حال تان بهتر شود چه اقداماتی انجام دادید؟ دوستان تان را از تجربیات خود باخبر کنید.

 

منبع: پورتال مردمان

دوشنبه 14/5/1392 - 22:17
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته