فصل سوم : معیارها
پیامبر مكرم اسلام (ص ) علاوه بر اینكه در روز غدیر و مقامات دیگر با بیانهاى مختلف به طور صریح وروشـن عـلـى (ع ) را بـه عنوان خلیفه و جانشین خود معرفى مى كرد, بیانات دیگرى نیز دارد كه لازمه آنهاخلافت حضرت امیرالمؤمنین على (ع ) است در این دسته از احادیث كه ما بخشى از آنها را تحت عنوان معیارها گرد آورده ایم , پیامبرگرامى اسلام (ص ) در صدد تعیین میزان و معیارى است كـه جـامـعـه اسلامى در مواقع اشتباه و در مواردى كه حق و باطل به هم مى آمیزد و تمییز حق از بـاطـل بـر غـیر اهل نظر مشكل مى شود, با تمسك به آن حق را یافته از باطل اجتناب كنند در این احـادیـث , حـضرتش على (ع ) را به عنوان چراغ هدایت , معیار ایمان و میزان حق تعیین كرده است طـبـق ایـن احادیث على (ع ) یك رهبرعادى نیست , بلكه رهبرى الهى است كه گفتار و كردارش مـیزان است , كار درست كارى است كه او انجام مى دهد, حرف حق سخنى است كه او مى گوید, و جبهه حق همان جایى است كه او ایستاده است , و هركس كه نه در صف اوست , باطل و ناحق است .
1ـ محبت
یـكـى از معیارهایى كه مى تواند براى تعیین رهبر جامعه اسلامى پس از رسول گرامى اسلام (ص ) تـعـیین كننده باشد, میزان علاقه و محبت آن حضرت به افراد است تا جایى كه تاریخ موفق به نقل حالات مسلمانان و وقایع صدر اسلام شده و راویان حدیث از خود به یادگار گذاشته اند, هیچ كس به اندازه على (ع ) مورد علاقه پیامبر اكرم (ص ) نبوده است ((117)) به طورى كه ابن حجر در كتاب صواعق نوشته است : ((على (ع ) محبوبترین مردان نزد رسول خدا بوده است )) ((118)) .
آن حضرت نه تنها خود على (ع ) را بشدت دوست مى داشت , مسلمانان را نیز به محبت او مى خواندو دوستى او را به مثابه یك زمان الهى به همه ابلاغ مى كرد ((119)) .
گاه مى فرمود: ((خدا از من بیشتر دوستش دارد)) ((120)) .
و یا: ((محبوبترین مردم نزد خدا على است )) ((121)) .
بـه اصـحـاب مـى فـرمـود: ((خـدایـم فـرموده است : چهار نفر از اصحابم را دوست بدارم و به من فـرموده است : خود آنها را دوست مى دارد گفتند: یا رسول اللّه آنها كیانند؟
ما همه دوست داریم از آنهاباشیم .
فـرمود: بدانید كه على از آنهاست و بعد ساكت شد دوباره لب به سخن گشود و فرمود: بدانید كه على از آنهاست و ساكت شد ((122)) .
و باز مى فرمود:.
خدا و رسولش , على را دوست دارند و على خدا و رسول را دوست دارد.
(یحب اللّه و رسوله و یحبه اللّه و رسوله ) ((123)) .
انـس بـن مـالـك مى گوید: ((مرغ بریانى براى حضرت رسول (ص ) هدیه آوردند حضرت دست به دعابرداشت و عرض كرد: خدایا كسى را برسان كه خدا و رسول او, وى را دوست مى دارند در همین هـنـگـام عـلى (ع ) در زد چون من دوست مى داشتم چنین كسى از انصار باشد, به او گفتم پیامبر مشغول كارى است , على (ع ) برگشت و پس از مدتى دوباره در زد من همان عذر را آوردم , حضرت بازگشت هنگامى كه براى بار سوم در زد, پیامبر اكرم (ص ) فرمود: اى انس بگذار وارد شود, منظور من همو بود)) ((124)) .
علاوه بر این براى محبت ورزیدن به آن حضرت خواص و ویژگیهایى ذكر شده است كه مشابه آنها درمورد هیچ كس وارد نشده است از جمله اینكه :.
1ـ 1ـ دوستى با على دوستى با خدا و رسول و كینه على (ع ) كینه خدا و رسول است .
از ابـن عـبـاس روایـت شـده كـه روزى پـیامبر اكرم (ص ) در حالى كه دست على (ع ) را در دست داشـت خارج شد و فرمود: ((آگاه باشید! هر كس كینه على در دل داشته باشد, كینه خدا و رسول را داشته است وهر كس على را دوست بدارد, خدا و رسولش را دوست داشته است )) ((125)) .
پیامبر اكرم (ص ) به على (ع ) مى فرمود:.
تـو در دنـیـا و آخـرت , سرورى دوست تو دوست من است و دوست من دوست خداست ,دشمن تو دشمن من است و دشمن من دشمن خداست .
واى بر آنكه بعد از من با تو دشمنى كند,.
یـا على ! انت سید فى الدنیا و سید فى الاخرة حبیبك حبیبى و حبیبى حبیب اللّه و عدوك عدوى و عدوى عدو اللّه والویل لمن ابغضك بعدى ((126)) .
و مى فرمود:.
هر كس على را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر كس به او بغض بورزد بغض مرابه دل دارد,.
یا على محبك محبى و مبغضك مبغضى ((127)) .
1ـ 2ـ محبت على (ع ) موجب سعادت است .
مـى فـرمـود: ((هـركس مرا و این دو را (حسن و حسین (ع )) و پدر و مادرشان را دوست بدارد, در قیامت هم رتبه من خواهد بود)) ((128)) .
و مى فرمود: ((هركس مى خواهد در مرگ و زندگى , همانند من باشد و در بهشت جاویدى كه خدا به من وعده داده است , ساكن شود, على بن ابى طالب را دوست بدارد)) ((129)) .
فرمود:.
این جبرئیل است كه به من خبر مى دهد: سعادتمند واقعى كسى است كه على را در حیات وبعد از مرگش دوست داشته باشد, و شقاوتمند واقعى كسى است كه بغض على را در زمان حیات یا پس از مرگش در دل داشته باشد ((130)) .
ابـن عباس مى گوید: به پیامبر اكرم (ص ) عرض كردم : یا رسول اللّه ! آیا براى نجات از آتش چاره اى هست ؟ .
فرمود: آرى .
عرض كردم : آن چیست ؟ .
فرمود: حب على بن ابى طالب ((131)) .
1ـ3ـ حب على (ع ) عمل صالح است .
فرمود:.
محبت على بن ابى طالب سیئات را نابود مى كند, چنانكه آتش هیزم را,.
حب على بن ابیطالب یاكل السیئات كما تاكل النار الحطب ((132)) .
و فرمود:.
سر لوحه نامه عمل مؤمن حب على بن ابى طالب است , ((133)) .
عنوان صحیفة المؤمن على بن ابى طالب .
1ـ4ـ بى حب على (ع ) هیچ عملى پذیرفته نیست .
پیامبر اكرم (ص ) فرمود:.
اگـر بـنـده اى هـزار سـال و هزار سال و هزار سال در بین ركن و مقام , خدا را عبادت كند, ولى با بـغـض عـلـى بـن ابـى طـالـب و خاندان من در پیشگاه خدا حاضر شود, خداوند او را به رو در آتش جهنم مى اندازد,.
لو ان عبدا عبد اللّه الف عام و الف عام و الف عام بین الركن و المقام ثم لقى اللّه عز و جل مبغضا لعلى بن ابیطالب و عترتى اكبه اللّه على منخریه فى النار ((134)) .
و فرمود:.
یـا عـلـى ! اگـر امـت مـن چـنـان روزه بـدارند كه قامتشان كمانى شود و چنان نماز بخوانند كه جسمشان آب شود, ولى بغض تو در دل داشته باشند, خداوند به روى در آتششان مى افكند,.
یـا عـلـى لو ان امتى صاموا حتى یكونوا كالحنایا و صلوا حتى یكونوا كالاوتار ثم ابغضوك لاكبهم اللّه على وجوههم فى النار ((135)) .
1ـ 5ـ بغض على (ع ) با حب رسول خدا جمع نمى شود.
فرمود:.
على جان ! دروغ مى گوید كسى كه فكر مى كند مرا دوست دارد ولى با تو كینه مى ورزد,.
یا على من زعم انه یحبنى و هو یبغضك فهو كذاب ((136)) .
1ـ 6ـ بغض على (ع ) با ایمان جمع نمى شود.
پیامبر اكرم (ص ) فرمود:.
هـركـس گـمان مى كند به من و دین من ایمان آورده است , ولى به على (ع ) بغض مى ورزد,دروغ مى گوید, او مؤمن نیست ,.
من زعم انه آمن بى و ما جئت به و هو یبغض علیا فهو كاذب لیس بمؤمن ((137)) .
1ـ 7ـ بغض او كفر است .
پـیـامـبـر اكـرم (ص ) فـرمـود: ((هـركس با بغض تو از دنیا رود, كافر از دنیا رفته است , ولى مانند مسلمانان اورا محاسبه مى كنند)) ((138)) .
جا دارد كه روایت بالا را شكافته ژرفاى آن را دریابیم درباره نحوه محاسبه كفار در قیامت دونظریه هست :.
نـظـر اول : ایـنـكه كفار به خاطر كفرشان مؤاخذه و عقاب مى شوند ولى به خاطر ترك اعمالى كه دراسـلام واجب است , مؤاخذه نمى شوند, همان طور كه به دلیل ارتكاب اعمالى كه در اسلام حرام است ,عقابى نمى بینند زیرا این حسابرسى مخصوص كسانى است كه به كفر آلوده نباشند, وگرنه با وجود كفرهر گناهى كوچك مى نماید.
نـظـر دوم : كـفـار هـم به دلیل كفر و عدم اعتقاد صحیح مؤاخذه مى شوند, هم به موجب اعمال و كـردار,یعنى در بعد عقاید عقاب كفر را مى بینند و در حوزه اعمال به كیفر هر گناهى كه مرتكب شـده و هرواجبى كه ترك كرده اند, عقاب مى بینند طرفداران این نظریه قاعده اى را تاسیس كرده مى گویند: الكفارمعاقبون على الفروع كما انهم معاقبون على الاصول , یعنى كفار همان طور كه به جرم انكار اصول دین عقاب مى شوند, به خاطر فروع دین هم عقاب مى بینند.
حدیث یاد شده , كیفر كینه توزان على (ع ) را بر اساس نظریه دوم , تبیین مى كند.
1ـ8ـ محبت على نشانه ایمان و بغض او نشانه نفاق است .
پیامبر اكرم (ص ) به او فرمود:.
لا یحبك الا مؤمن و لا یبغضك الا منافق , ((139)) .
جز مؤمن تو را دوست نمى دارد و جز منافق به تو بغض نمى ورزد.
او خـود مـى فـرمـود: ((بـه خـدا سوگند! پیامبر(ص ) به من گفته است كه جز مؤمن مرا دوست نمى دارد وجز منافق به من بغض نمى ورزد)) ((140)) .
و بـه هـمـیـن جـهـت بـود كه اصحاب مى گفتند: ((ما منافقان را از دشمنى با على بن ابى طالب مى شناختیم )) ((141)) .
ادامه دارد