• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 4549
تعداد نظرات : 278
زمان آخرین مطلب : 3254روز قبل
آموزش و تحقيقات

 

رابطه‌ی میان قمه‌زنی و عزاداری
رابطه‌ی میان قمه‌زنی و عزاداری

 

نویسنده:مهدی مسائلی
منبع : اختصاصی راسخون



 

مهدی مسائلی

چکیده: بارها توسط علما بیان شده است که قمه‌زنی عملی خلاف شرع بوده و ربطی به عزاداری ندارد، اما با این حال بعضی به تصور این‌که قمه زنی نوعی عزاداری است و با استناد به روایاتی به تبلیغ این عمل می‌پردازند، در این نوشتار در صددیم تا با بررسی و نقد روایات مورد استفاده در این موضوع، و همچنین مشخص ساختن محدوده‌ی عزاداری، به جواب این سؤال دست یابیم که آیا می‌توان از قمه‌زنی به عنوان نوعی عزاداری یاد کرد یا نه؟
کلید واژه: عزاداری، قمه زنی، قمه زن، لطم، بدعت
مقدمه
یكی از دلایلی كه موافقان با قمه‌زنی برای انجام كار خویش به آن استناد می‌نمایند این است كه قمه‌زنی از مصادیق جزع و عزاداری است و چون جزع و عزاداری برای امام حسین، علیه‌السلام، مستحب و از شعائر الهی می‌باشد پس قمه‌زنی نیز به تبع آن باید جایز و حتی مستحب باشد. این عده برای اثبات مدعای خویش به روایاتی استناد می‌نمایند. در این مقال ضمن بررسی عنوان عزاداری و محدوده آن، به بررسی و نقدِ دلالی و سندی روایاتی خواهیم پرداخت که برای اثبات عزاداری بودن قمه‌زنی به آنها استناد می‌شود. که عمده این روایات شامل سه روایات است: 1. روایت لطم فاطمیات 2. روایت سر به محمل کوبیدن حضرت زینب، سلام‌الله علیها 3. فرازی از زیارت ناحیه مقدسه

محدوده‌ی عزاداری
 

هر فعل و شیئی دارای تعریف و محدوده‌ی مشخصی است تا با افعال و امور دیگر اشتباه نگردد. که این تعریف و محدوده یا از ناحیه‌ی شرع مقدّس معین شده و یا - در جایی كه از طرف شرع تعریفی وجود ندارد- عقل و عرف عقلا باید برای آن محدوده و حدّی معین ‌كند. در بحث مورد نظر ما نیز باید محدوده‌ی عزاداری به وسیله شرع و یا عرف مشخص گردد. در غیر این صورت عزاداری ضابطه‌ی خاصی نخواهد داشت و ممكن است بسیاری از اعمال خلاف شرع یا مخالف با فلسفه وجودی عزاداری وارد آن شوند. به صورتی كه حتی می‌توان خودكشی را كه هم عقل و هم دین آن را حرام و گناه بزرگی می‌دانند یك نوع عزاداری دانسته و آن را جایز و یا حتی مستحب فرض نماییم. امام خمینی (ره) در این رابطه می‌فرمایند:
در اینجا باید سخنی هم در خصوص عزاداری و مجالسی كه به نام حسین بن علی، علیهما‌السلام، بر پا می‌شود، بگویم. ما و هیچ یك از دین‌داران نمی‌گوییم كه با این اسم، هركسی هر کاری می‌كند خوب است، چه بسا علمای بزرگ و دانشمندان، بسیاری از این كارها را ناروا دانسته و از آن جلوگیری كرده‌اند.(1)
در مورد قمه‌زنی نیز وضع چنین است یعنی یا باید دلیل شرعی و روائی وجود داشته باشد كه در آن از این اعمال به عنوان نوعی عزاداری نام برده شده باشد و یا آن‌كه با رجوع به عرف مردم این اعمال را نوعی عزاداری ببینیم.
امّا در مورد شرع باید گفت هیچ دلیل معتبر شرعی كه بتوان با آن قمه‌زنی یا اعمالی شبیه به آن را به عنوان عزاداری و جزع محسوب نمود، موجود نبوده و آنچه بیشتر مورد توصیه‌ی ائمه‌ی معصومین، علیهم‌السلام، بوده است نوحه‌سرائی و گریه نمودن به خاطر مصائب حضرت سیدالشهداء، علیه‌السلام، است. از روایاتی هم كه در مورد نهی جزع و عزاداری در دیگر ابواب فقهی آمده است نیز می‌توان فهمید كه این اعمال را نمی‌توان از مصادیق عزاداری به حساب آورد. چنان‌كه جابر می‌گوید: از امام باقر، علیه‌السلام، درباره‌ی (جزع) سؤال نمودم حضرت فرمود:
اشَدُّ الجَزَعِ الصُراخُ بالوَیلِ وَ لَطْمُ الوَجهِ و الصَدْرِ و جَزُّ الشَّعْرِ مِن النَّواصِی وَ مَنْ اقامَ النُواحَةَ فَقَد تَرَكَ الصَبْرَ وَ اخَذَ فِی غَیْرِ طَریقِه؛ (2) «شدیدترین مرتبه جزع عبارت است از فریاد همراه وای گفتن، زدن به صورت و سینه و چیدن مو از جلوی سر، و هركس نوحه گری برپا كند به طور حتم صبر را رها كرده و در غیر صبر قرار گرفته است.»
كه با این بیان كه شدیدترین مراتب عزاداری موارد ذكر شده است می‌توان با قاطعیت گفت كه از دیدگاه شرع قمه‌زنی و اعمال شبیه آن را نمی‌توان به عنوان گونه‌ای عزاداری و جزع به حساب آورد. زیرا كلمه‌ی «لطم» كه در این روایت آمده و آن را بالاترین درجه‌ی عزاداری دانسته‌اند، بنابر تصریح كلیه‌ی اهل لغت به معنای زدن به صورت با كف دست است كه این دارای معنایی بسیار متفاوت با عمل قمه‌زنی است. چنانچه جوهری در صحاح خود می‌نویسد: «اللطم: الضرب علی الوجه بباطن الراحه؛ لطمه، زدن به صورت است به وسیله كف دست (3) صاحب قاموس نیز می‌نویسد: «اللطم: ضرب الخدّ وصفحة الجسد بالكف مفتوحة»(4) همچنان‌كه بسیاری از فقهاء نیز بر این معنی تصریح نموده‌اند؛ شهید ثانی در كتاب الروضةالبهیه می‌نویسد:
ولا یلحق به (ای خدش الوجه) خدش غیره و إن أدمی، و لا لطمه مجردا؛ «ملحق نمی‌شود به خدش صورت، خدش غیر صورت هرچند خون بیاورد، و همچنین ملحق نمی‌شود سیلی به صورت در حالی كه مجرد از خدش باشد.»(5)
امّا متأسفانه با این حال بعضی از طرفداران قمه‌زنی برای این‌كه كار خود را توجیه نمایند و وجهه‌ی شرعی به آن بدهند دست به تحریفاتی در متون روایات نیز زده‌اند كه نمونه‌هایی از آن را در برنامه‌ی تصویری كه چندی‌ پیش توسط عدّه‌ای از آنها ساخته شده بود شاهد بودیم كه مثلاً در آن روایتِ (...لاشیئ فی اللطم علی الخدود سوی الاستغفار و التوبة، و قد شققن الجیوب و لطمن الخدود الفاطمیات علی الحسین بن علی، علیهما‌السلام، و علی مثله تلطم الخدود و تشق الجیوب)(6) «چیزی در زدن بر صورت به جز استغفار و توبه نیست، زیرا زنان فاطمی در سوگ حسین بن علی، علیهما‌السلام، گریبان چاك داده و به صورت زدند؛ و برای مثل حسین، علیه‌السلام، لطمه به صورت زده و گریبان چاك داده‌اند.» (كه امام صادق، علیه‌السلام، در بیان این معنا می‌باشند كه برای لطمه‌زدن به صورت كفاره‌ای لازم نیست و چون این عمل توسط بعضی از زنان هاشمی و برای سرورانی همچون حسین، علیه‌السلام، انجام شده فقط توبه و استغفار برای آن كافی است؛ و امام در این روایت هیچ‌گاه قصد تأیید این عمل توسط آنها را ندارد.)
به این‌گونه بیان شده بود: (و علی مثله فلتلطم الخدود و لتشق الجیوب)؛ «و بر مثل حسین، علیه‌السلام، باید به صورت زد و گریبان چاك داد.» كه در آن نقل، فعل‌های روایت به صورت امر در آمده بود (و البته امر بودن فعل‌های روایت چندین بار نیز توسط آنها مورد تأكید قرار گرفت) که این عمل تحریفی بسیار زشت و آشكار در متون روایات است.(7)
در نقد این روایت نیز باید بگوییم:
1. سند این روایت ضعیف می‌باشد؛ و بسیاری از فقهاء به این امر تصریح نموده‌اند؛ شهید ثانی در مسالك الافهام درباره‌ی این روایت می‌گوید:
«طرق الروایة ضعیف، فإن خالد بن سدیر غیر موثق و قد قال الصدوق: إن كتابه موضوع و فی طریقه أیضا محمد بن عیسی و هو ضعیف»؛ «سند این روایت ضعیف می‌باشد؛ زیرا خالد بن سدیر كه در سند آن است فردی غیرموثق می‌باشد؛ و شیخ صدوق در مورد او گفته كه روایات كتابش جعلی است. همچنین در سند این روایت محمد بن عیسی است كه او نیز فردی ضعیف است.»(8)
آقا رضا همدانی (متوفی1322) هم در كتاب مصباح الفقیه می‌نویسد: «الروایة لضعف سندها و اعراض الاصحاب عنها لا تصلح دلیلا»(9)؛ «این روایت به خاطر ضعف سندش و اعراض اصحاب از آن صلاحیت برای دلیل واقع شدن را ندارد.» آیت الله العظمی گلپایگانی «قدس سره» نیز می‌نویسد: «هذه الروایة ضعیفة السند غیر منجبرة بعمل الأصحاب»(10) ایشان همچنین اختصاص دادن جواز لطم‌زدن را به عزای امام حسین، علیه‌السلام، با استناد به این روایت، رد می‌كند و می‌فرماید:
من المستبعد اختصاص الجواز بمصیبة مولانا الحسین صلوات الله علیه وآله فإنه إذا كانا محرمین فی الإسلام لم یرتكبن ذلك و لو كانا جائزین علی الحسین لإشمئزاز النفوس من ذلك (11)
«بسیار بعید است كه جواز لطم به صورت و گریبان چاك دادن را به عزاداری امام حسین، علیه‌السلام، اختصاص دهیم زیرا وقتی كه این دو فعل در اسلام حرام باشد محققاً زنان فاطمی نیز آن را انجام نداده‌اند اگرچه این اعمال برای امام حسین، علیه‌السلام، جایز باشد زیرا انجام این اعمال موجب تنفر و بی‌زاری نفوس مردم از آن عمل (و انجام دهنده‌اش) می‌شود.»
همچنان‌كه آیت الله العظمی خویی نیز در همین راستا می‌فرماید:
بعضی از اصحاب انجام دادن این اعمال (لطم و گریبان چاك دادن) را در حق ائمه و امام حسین، علیهم‌السلام، از حرمت خارج نموده‌اند و برای اثبات این مدعی، به لطم زنان فاطمی كه در روایت خالد بن سدیر آمده است استناد كرده‌اند. ولی این مطلبی است كه نمی‌توان از آن حمایت كرد؛ زیرا بر فرض حرمت این اعمال، این حكم عمومیت دارد و روایتی كه دلالت بر صدور این اعمال از زنان فاطمی دارد ضعیف‌السند است و نمی‌توان بر آن اعتماد نمود.(12)
2. فقرات این روایت(13) دارای تناقضاتی با یكدیگر می‌باشد كه بعضی فقهاء به آن تصریح نموده‌اند. آیت الله العظمی سید احمد خوانساری (متوفی1405) در كتاب جامع المدارك قسمتی از این تناقضات را بیان نموده و می‌نویسد:
هذه الروایة یشكل استفادة الوجوب منها ففیها «و لا صلاة لهما حتی یكفرا أو یتوبا» و فیها «ولا شیئ فی اللطم علی الخدود سوی الاستغفار و توبه» فكیف یلتزم بعدم صحة الصلاة بدون التكفیر و التوبة و كیف یلتزم بوجوب الاستغفار و التوبة فی اللطم علی الخدود مع ما فی ذیلها «و علی مثله تشق الجیوب» فإن الاستغفار و التوبة فرع الحرمة(14)
«استفاده وجوب كفاره از این روایت (به خاطر تناقضاتی كه در آن است) مشكل است زیرا در آن آمده است نماز كسی (كه گریبانش را در عزای زوج یا فرزندش چاك دهد) صحیح نیست تا این‌كه كفاره بدهد و همچنین در آن آمده است كه چیزی در لطمه‌زدن به صورت غیر از استغفار و توبه نیست، پس چگونه می‌توان متلزم شد كه نماز شخص بدون دادن كفاره و توبه صحیح نباشد و همچنین چگونه می‌توان ملتزم به وجوب استغفار و توبه در لطم بر صورت شد با وجود آنچه كه در ذیل این روایت آمده است كه«وعلی مثله تشق الجیوب» زیرا كه استغفار و توبه فرع حرمت است.»
3. همان‌گونه كه پیش از این نیز گفته شد كلمه «لطم» كه در این روایت نیز به آن اشاره شده است به معنای زدن به صورت با كف دست می‌باشد، نه وارد كردن خراش و خدشه به صورت، تا بتوان با آن بر جواز عملی همچون قمه‌زنی احتجاج نمود. چنانچه این معنی را می‌توان از متن همین روایت نیز بدست آورد زیرا در صدر روایت برای وارد كردن خراش به صورت كفاره قرار داده شده است؛ ولی در ادامه، لطمه را از موارد وجوب كفاره خارج نموده و استغفار را برای آن كافی می‌‌داند؛ كه این عمل بیان‌گر آن است كه لطمه چیزی غیر از خراش و خدشه است. (توجه كنید)
4. با وجود روایات متواتری كه از پیامبر، صلی الله علیه وآله، و اهل‌بیت، علیهم‌السلام، در نهی از آسیب رساندن به بدن در عزاداری‌ها رسیده است، استدلال به این خبر ضعیف، راهی نادرست است؛ و بر همین اساس است كه گفته شده فتاوی كه غالباً از علماء در مورد جواز قمه‌زنی صادر می‌شود به خاطر محبت شدید ایشان نسبت به امام حسین، علیه‌السلام، و ترس آنها از آسیب وارد شدن به عزاداری آن حضرت است و مبنای محكم فقهی ندارد: وقد صدر ما صدر عن بعضهم لاجلاء غفلتاً من القواعد الإجتهادیة لما غلب علیهم من المحبة المكنونة الحسینیة (15)
5. در صورت اثبات لطم توسط زنان فاطمی و همچنین اثبات این‌كه امام سجاد، علیه‌السلام، بر این اعمال سكوت نمودند باز نیز نمی‌توان حكم آن را برای دیگران جاری نمود؛ چون ممكن است این حكم فقط اختصاص به زنان فاطمی داشته باشد كه در آن شرایط حضور داشتند و دارای رابطه خویشاوندی نزدیك با آن حضرت بودند. مرحوم شیخ محمد حسن نجفی (قدس‌سره) صاحب جواهرالكلام در این رابطه می‌نویسد:
«وما یحكی من فعل الفاطمیات كما فی ذیل خبر خالد بن سدیر عن صادق، علیه‌السلام، ... هو موقوف علی فعل ذلك غیر ذات الاب و الاخ و علی علم علی بن الحسین، علیهما‌السلام، و تقریره المفید رضاه به، دونه خرط القتاد»(16)«[استدلال به]آنچه كه در مورد فعل زنان فاطمی نقل شده است و در ذیل خبر خالد بن سدیر از امام صادق، علیه‌السلام، نیز آمده، متوقف بر آن است كه عمل آنها بر غیر پدر و برادرشان باشد و همچنین این‌كه حضرت علی بن حسین، علیهماالسلام، بر عمل آنها علم داشته و در مقابل آن نیز سكوت نموده‌اند كه این سكوت هم به گونه‌ای باشد كه نشانه‌ای از رضایت آن حضرت از عمل آنها داشته ‌باشد. كه چنگ زدن به خارهای بیابان برای كندن خارهای آنها با دست، از پذیرش این گفته‌ها آسان‌تر است. »(17)
امّا با این حال همچنان این مشكل وجود دارد كه در تعدادی از روایات، امام حسین، علیه‌السلام، زنان فاطمی را هم از گریبان چاك دادن و خراش زدن به صورت، بعد از شهادتشان نهی ‌فرموده‌اند. چنانچه در لُهُوف و دیگر مقاتل معتبر آمده است كه امام حسین، علیه‌السلام، در شب عاشورا به زنان حرم چنین فرمودند:
«یا اُخْتاهُ یا اُمَّ كُلْثُومٍ، وَ أنْتِ یا زَیْنَبُ، وَأنْتِ یا فاطِمَةُ، وَأنْتِ یا رُبابُ، اُنْظُرْنَ إِذا أنَا قُتِلْتُ فَلا تَشْقُقْنَ عَلَیَّ جَیْبا وَلا تَخْمِشْنَ عَلَیَّ وَجْها وَلا تَقُلْنَ عَلَیَّ هَجْرا»(18) «اى خواهرم اُمّ‌كلثوم، و تو زینب و هم تو اى فاطمه و تو اى رباب! توجه كنید! هرگاه كشته شدم، گریبان چاك نزنید و صورت نخراشید و سخن ناروا بر زبان جاری نكنید.»
این روایت به همین مضمون و با الفاظ گوناگون از امام حسین، علیه‌السلام، نقل شده است.(19)
در كتاب كامل‌الزیارات نیز از امام محمد باقر، علیه‌السلام، روایت می‌كند كه هنگامی كه امام حسین، علیه‌السلام، در صدد كوچیدن از مدینه برآمد، زنان بنی‌عبدالمطلب آمدند و به نوحه‌سرائی پرداختند، تا آن‌كه امام حسین، علیه‌السلام، میانشان رفت و گفت: شما را به خدا سوگند مبادا كه نافرمانی خدا و رسول باشد كه از شما سر بزند.(20) كه مراد آن حضرت از نافرمانی خدا، لااقل شق جیوب و خمش وجوه را شامل می‌شود.(21)
6. لطمه‌زدن همیشه عملی بوده است كه توسط زنان در مصیبت‌ها انجام می‌گرفته است و اختصاص به آنها داشته است؛ بدان‌گونه كه روایاتی هم كه در نهی آن وارد شده همگی خطاب به جمعیت نساء است؛ چنانچه در كافى‏ به سند خود از ابان از امام صادق، علیه‌السلام، روایت كرده كه فرمودند: بعد از آن‌كه رسول‌خدا، صلی الله علیه و آله، مكّه را فتح كرد و با مردان بیعت فرمود. سپس ‏زنان آمدند تا بیعت كنند، خداى تعالى آیه 12 سوره ممتحنه «یَأَیهَا النَّبىُّ إِذَا جَاءَك الْمُؤْمِنَات یُبَایِعْنَك عَلى أَن ... لا یَعْصِینَك فى مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَ استَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» را فرستاد. ام حكیم دختر حارث بن هشام عرضه داشت: یا رسول الله! این معروفى كه ‏خدا شرط كرده تو را در مورد آن معصیت نكنیم، چیست؟ حضرت فرمودند: «این است كه لطمه به صورت نزنید، و چهره خود را نخراشید، و موى خود مكنید، و گریبان چاك نكنید، و جامه سیاه نپوشید، و صدا به واویلا بلند نكنید.» زنان‏ مكّه پذیرفتند، و با آن جناب بر طبق این شرایط بیعت كردند.(22) روایات بسیار زیادی در این معنی، هم از طریق شیعه و هم از طریق اهل سنت، وارد شده، كه با مراجعه با آنها خواهیم دید خطاب قاطبه‌ی آنها در نهی نمودن از لطمه‌زنی نسبت به زنان است و چنان‌كه گویا انجام چنین اعمالی توسط مردان، كه معمولاً صبر بیشتری نسبت زنها دارند، تصور نمی‌شده است. پس از این رو در صورتی هم كه از روایت فوق جواز لطمه‌زنی در مصیبت امام حسین، علیه‌السلام، برداشت شود باید آن را اختصاص به همان قشر داد به علاوه این‌كه روایت فوق نیز از لطمه‌زدن زنان بحث می‌نماید.
همان‌گونه كه بررسی شد استدلال به این روایت برای اثبات جواز قمه‌زنی هم از حیث دلالت آن و هم از حیث سند آن بی‌مورد می‌باشد.
و از طرف دیگر عقل نیز هیچ گاه حكم نمی‌كند كه قمه‌زنی مصداق جزع و عزاداری می‌باشد زیرا در عزادارى، یعنی اظهار حزن نسبت به امام حسین، علیه‌السلام، انسان بایستى به گونه‏اى برخورد كند كه عرفاً صدق كند كه این شخص حالت حزن به خودش گرفته و عزادار است. كسى كه با كارد تیز به جان خودش مى‏افتد و به سر خودش مى‏كوبد، حالت حزن و عزاداری است، یا یك حالت وحشت و ترس؛ خصوصاً براى بچه‏ها و افرادی كه تحمل دیدن این صحنه را ندارند!؟ صحنه، صحنه‏اى نیست كه ایجاد حزن كند، بلكه احساس خشونت و توحش در بعضى‏ها به وجود مى‏آید. علامه سید محمد فضل الله در این مورد می‌گوید:
انسان نباید به این شكل اندوه خویش را بیان كند برای مثال اگر برای پدر یا مادر یك شهید خبر بیاورند كه پسرتان در جبهه‌ی جنگ شهید یا مجروح شده است آیا بر سر خود شمشیر می‌زند!؟ یا گریه می‌كند؟... من از تمامی براداران و خواهران می‌خواهم به نكات منفی و مثبت این عادت‌ها كه بر ما تحمیل شده فكر كنند، تا بتوانیم واقعه‌ی عاشورا را از تمامی این واپس‌گرایی‌ها كه دستخوش آن شده رهایی بخشیم. واپس‌گرایی‌هایی كه بدان قداست بخشیده‌ایم. به گونه‌ای كه اینك هركس در برابرشان ایستادگی كند در نظر مردم فردی مخالف اهل‌بیت، علیهم‌السلام، به شمار می‌رود.(23)
گذشته از این، باید این نكته را نیز درك نمودكه عزاداری اگر به نحوه‌ی متعارف خود باشد، اثری كه بر آن مترتب است بر جای خواهد گذاشت. ولی اگر به گونه‌های غیر متعارف همچون قمه‌زنی انجام شود نه تنها اثر وضعی خود را ندارد، بلكه ممكن است نتائج بد و سوئی بر جای گذارد؛ و به همین جهت بوده كه اسلام اجازه نداده است كه انسان هر روشی كه دلش خواست در تحقق عمل انتخاب كند. اسلام برای انسان، تشریع عبادت كرده است. امّا اجازه نداده است كه هر طور دلش خواست، عبادت كند. بلكه عبادت را مشخص كرده و آن را توقیفی قرار داده و اجازه زیادت و نقصان نداده است، چه در اقوال و چه در افعال. همان‌طور كه اسلام به انسان اجازه‌ی فعالیت جنسی داده است. امّا اجازه نداده كه هرگونه دلش خواست، غریزه‌ی جنسی را ارضاء كند، بلكه در چارچوب روابط زناشویی چنین اجازه‌ای داده است وانگهی چارچوب زناشویی هم محدود به این كرده كه صیغه‌ی عقد جاری و شرایط آن، رعایت شود. به خاطر همین است كه ما باید هم درباره‌ی روش و هم درباره‌ی خود عمل، مطالعه‌ی كامل داشته باشیم زیرا غفلت از اینها به خود اندیشه لطمه می‌زند، چنان‌كه در مورد زناشویی ملاحظه می‌كنیم. چه بسا بعضی از روش‌ها مضر به اندیشه است و آن را از محیط فكری و عملی ما دور می‌سازد. ما باید روش‌هایی را تقویت كنیم كه با جو اندیشه و معانی آن هماهنگ است.(24) برای بیان اندوه روش‌های متمّدن‌تری وجود دارد كه بجاست به مدد انسانیّت خود آنها را بشناسیم. اندوه، كنشی برای خودآزاری نیست بلكه راهی برای كمال بخشیدن به انسانیت است.
بر همین اساس است كه روش هماهنگ با فكر و عقیده این است كه اندوه از راه قداست قهرمانان آن، راهی برای هماهنگی با مصیبتی باشد كه آنها داشته‌اند، تا شهادت، قداست اسلامی خود را حفظ كند و مصبیت در گام‌های رسالت مؤثر واقع شود و میان مسلمانان و قهرمانان اسلام، رابطه‌ای به وجود آید كه مسلمانان به خاطر تأثر از رسالت آنها متأثر شوند. زیرا آنها تجسم عملی این رسالت‌ها هستند و علاقه به آنها نباید خشك و بی‌روح باشد بلكه آلام گذشته را به آلام حال وآینده ارتباط دهد.
بنابر این، باید غم و اندوه آنان را به گونه‌ای مجسم كرد كه رسالت را مجسم كنند و جنبه‌های انسانی آن را آشكار سازد. تا مردم بدانند كه این مصیبت، مصیبت انسانی تاریخی نبوده، بلكه مصبیت انسانیت در تمام مراحل زندگی.
پس مجالس عزاداری باید به صورتی درآید كه میان مشكلات و آلام انسان گذشته و انسان حاضر، ارتباط برقرار كند، تا هم اشك آور باشد و هم حركت آفرین. باید از همه اینها در تبلیغات اسلامی استفاده كرد كه امام حسین، علیه‌السلام، به خاطر آن قربانی شد و انقلاب كربلا به خاطر تحقق بخشیدن به پاره‌ای از اهداف والای آن در زندگی بود.
راستی چگونه می‌توان میان همه‌ی اینها و شمشیر بر پیشانی زدن و پشت‌ها را با زنجیر زخم كردن توافق برقرار نمود!؟ آنچه امروز انجام می‌گیرد، شخصیت جامعه را نشان می‌دهد، نه شخصیت قهرمان كربلا را.(25) مقام معظم رهبری در این مورد می‌فرمایند:
ما چند سال پیش این جا راجع به قمه‌زنی‌ـ امری كه «بَیِّن الغَی» است ـ مطالبی گفتیم؛ بزرگانی صحبت كردند، نجابت كردند، قبول كردند و مردم زیادی هم پذیرفتند؛ یك وقت دیدیم از گوشه‌هایی سرو صدا بلند شد كه آقا شما با امام حسین مخالفید! معنای «سفینة النجاة و مصباح الهدی» این است كه ما عملی را كه بلاشك شرعا محل اشكال است و به عنوان ثانوی هم حرام مسلم و بیّن است، انجام دهیم! باید این روشنگری‌ها را بكنیم تا نسل جوان ما به اسلام بیشتر علاقه‌مند شود. گرایش جوان‌ها را به اسلام می‌بینید. این گرایش، گرایش عاطفی است. این گرایش، بسیار ارزشمند است؛ امّا مثل موجی است كه ممكن است بیاید و برگردد. ما اگر بخواهیم این موج همچنان استمرار داشته باشد، باید پایه‌های فكری جوان‌ها را محكم كنیم. دعای ابوحمزه ثمالی، دعای امام حسین در روز عرفه، اینها را جوان‌های ما می‌خوانند؛ امّا معنایش را نمی‌فهمند. «الهی هب لی قلبا یدنیه منك شوقه»؛ چقدر از این‌گونه مناجات‌ها و از این‌گونه مبانی و از این حرف‌های عمیق در دعاهایی مثل مناجات شعبانیه و صحیفه‌ی سجادیه وجود دارد كه احتیاج هست ما اینها را برای جوان‌ها بیان و تبیین و روشن كنیم تا بفهمند و با علاقه و عاطفه و شوقی كه دارند، بخوانند.(26)
متأسفانه این روش‌های نادرست چنان اهمیتی پیدا كرده‌اند كه این فكر را به وجود آورده‌اند كه میان اینها و بقاء و استمرار دین یا علاقه مردم به اهل‌بیت، علیهم‌السلام، رابطه است. به طوری كه اگر كسی از جنبه‌های منفی این روش‌ها سخن بگوید، گویا دعوت به كفر و خروج از دین كرده است. كار به جایی رسیده است كه بعضی می‌ترسند كه آنهایی كه این روش‌ها را انكار یا مورد مناقشه قرار می‌دهند از جانب اهل‌بیت، علیهم‌السلام، گرفتار بلایی بشوند یا ضربتی از آسمان بر سر آنها فرود آید. زیرا در موقف دشمنی و مخالفت با شعارهای آنها قرار گرفته‌اند. بعضی از علماء دینی تصریح می‌كنند كه اگر درباره‌ی برخی از این مسائل، سخنی بگویند از امام حسین، علیه‌السلام، بیمناكند. گویا آن حضرت، كه در پیشگاه خداست، انسانی است كه چون افراد معمولی درباره‌ی مسائل شخصی خود می‌اندیشد و مثل آنها می‌خواهد از مخالفین خود انتقام بگیرد؛ و لو این‌كه شخص، مطلبی را از روی اجتهاد یا حسن نیت گفته باشد.

افسانه سر به محمل كوبیدن
 

بارها شنیده‌ایم كه قمه‌زنان به این روایت دروغ تمسك می‌كنند و بی‌خبر از همه‌جا می‌گویند: اگر قمه‌زنی و سر شكافتن در عاشورا و عزای حسین، علیه‌السلام، جایز نیست پس چرا زینب، سلام‌الله‌علیها، سرش را به چوب محمل كوفت و سر و صورتش را آغشته به خون كرد! مگر امام‌سجاد، علیه‌السلام، همراه زینب نبود و این اقدام عمه را ندید. آیا سكوت امام معصوم در اینجا نمی‌تواند در تأیید و تقریر این عمل باشد!؟
امّا اصل ماجرا به این صورت می‌باشد که فردی به نام «مسلم جَصّاص» (گچ‌کار) نقل می‌كند:
من از طرف ابن زیاد اجیر شده بودم كه دارالاماره‌ی كوفه (و یا به قولی دروازه‌ی شهر) را تعمیر و گچ‌كاری كنم. مشغول كار بودم كه هیاهویی در شهر بلند شد. دست از كار شستم و به سوی هیاهو و ازدحام مردم رفتم. دیدم سرها را بر سر نیزه‌ها كرده‌اند و همراه با اسرا كه در چهل كجاوه بودند، وارد شهر می‌كنند. زینب دختر علی، علیهماالسلام، خطبه می‌خواند و مردم كوفه را به باد ملامت گرفته بود كه ناگهان سر حسین، علیه‌السلام، را بالای نیزه كرده، جلوی كجاوه زینب آوردند. زینب چون چشمش به سر بریده برادر افتاد و دید كه باد موی محاسن برادرش را گاه به سمت راست و گاه به سمت چپ می‌برد، از شدت تأثر و ناراحتی سرش را به چوب محمل كوبید؛ چنانچه خون از زیر مقنعه‌اش جاری شد و با چشم گریان رو به برادر كرد و این اشعار را خواند:
یا هلالاً! لمـّا اسـتتمّ كمالا غالـه خسـفة فابدی غروبا
ما توهّمت یا شقیق فـؤادی كـان هـذا مـقـدّراً مكتوباً
یا اخی فاطم الصغیرة كلّمها فقد كاد قلـبهـا أن یـذوبـا
یا اخی قلبك الشفیق علینا ما لَه قد قسی و صار صلیبا... (27)
محدث متقی، صاحب مفاتیح الجنان؛ مرحوم شیخ عباس قمی (ره) در مورد این خبر می‌نویسد:
مؤلف می‌گوید كه ذكر محامل و هودج در غیر خبر «مسلم جصّاص» نیست و این خبر را اگرچه علامه مجلسی نقل فرموده، لكن مأخذ نقل آن منتخب طُرَیحی و كتاب نورالعین است كه حال هر دو كتاب برای اهل فن حدیث مخفی نیست، و نسبت شكستن سر به جناب زینب، سلام‌الله علیها، و اشعار معروفه نیز بعید است از آن مخدّره كه عقیله‌ی هاشمیین و عالمه‌ی غیر معلّمه و رضیعه‌ی نبوت و صاحب مقام رضا و تسلیم است.(28)
محدث قمی (ره) سپس با استناد به كتاب‌های معتبر می‌نویسد كه اصلاً محامل یا هودجی در كار نبود تا حضرت زینب، علیها‌السلام، سرش را به آن بكوبد.
عالم بزرگوار آیت الله حاج میرزا محمد ارباب (متوفی 1328ﻫ ق) نیز در این‌باره می‌نویسد:
...[از]كتب مقاتل نماید كه حمل اهل‌بیت بر جهاز شتران بوده، و ذكر محامل از خصایص خبر مسلم جصّاص است در كتاب «نورالعین» كه كتابی است بی‌اعتبار و مجهول‌المؤلّف و شیخ طُریحی از آن‌جا حكایت كرده. و شكستن پیشانی حضرت زینب نیز از مشتملات این خبر مجهول است، و اشعار مذكوره‌ی معروفه در این خبر نیز از مقام فصاحت و بلاغت عقیلةالهاشمیین بسیار دور است؛ چنانچه بر اهل بصیرت و خبره‌ی‌ فن مخفی نیست.(29)
به دلایلی كه گفته می‌شود این خبر ساختگی است:
1. سند ندارد و به عبارت دیگر سلسله راویان آن در جایی ذكر نشده است.
2. منابع اوّلیه و کتاب‌های معتبر هیچ‌گاه آن را گزارش نكرده‌اند.
3. تنها در كتاب نورالعین، نوشته شده و نویسنده و یا به عبارت صحیح‌تر جاعل آن كتاب تا به حال معلوم نشده است؛ تنها به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت داده می‌شود كه شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلك بود و حتی این انتساب هم مورد قبول كارشناسان كتاب نیست(30) و شیخ‌ طُرَیْحی نیز كه آن را در مُنتخب(31) آورده، از نورالعین گرفته است.
4. شعر معروفی كه در متن این گزارش آمده است، حاوی مصرعی است كه می‌گوید: «یا اخی فاطم الصغیرة كلمها»؛ «ای برادر با من حرف نمی‌زنی، نزن؛ لااقل با دختر صغیره خود فاطمه سخن بگو!» چگونه این سخن می‌تواند صحیح باشد، در حالی كه بنا به تصریح همه‌ی تاریخ نویسان و پژوهش‌گران اسلامی، فاطمه بنت الحسین، علیهما‌السلام، كه فاطمه‌ی كبری هم خوانده می‌شود، آن روز، زن بزرگ و شوهرداری بود كه با شوهرش حسن مثنی همراه پدرش از مدینه خارج شده بودند و شوهرش حسن بن حسن، علیهما‌السلام، معروف به حسن مثنی در روز عاشورا پس از آن‌كه زخم‌های فراوان برداشته بود، از مرگ نجات یافت؛ و دختر دیگری برای امام حسین، علیه‌السلام، كه فاطمه نام داشته باشد و در كاروان اسرای كربلا باشد نام برده نشده است و آن‌كه در میان روضه‌خوانان به نام فاطمه صغری معروف است، به قول خود روضه‌خوانان به علّت بیماری در مدینه مانده بود و در حماسه‌ی عاشورا شركت نداشت.
5. در بیت بعدی نیز، جعل كننده‌ی خبر، امام حسین، علیه‌السلام، را به سنگدلی و قساوت قلب متهم كرده است كه با تمسك به صنایع ادبی، مانند تجاهل عارف، هم نمی‌شود درستش كرد!
6. با توجه به شخصیت رضا و تسلیم و خویشتن‌داری حضرت زینب با قاطعیت باید گفت آن زینب كبرائی كه متون اسلامی او را توصیف می‌كند، از زمین تا آسمان با این زینب كه این خبر ساختگی می‌گوید، فاصله دارد آیا می‌توان گفت این زینب همان زینبی است كه وقتی جنازه برادرش را در گودال دید، دستانش را به سوی آسمان گرفت و گفت: الهِی تَقَبّل مِنّا هَذا القُربَان؛ «خدایا این قربانی را از ما بپذیر.»
مسلم جصّاص، مزدور ابن زیاد، می‌گوید: زینب سرش را با چوب محمل شكافت و خون سرش را جاری ساخت تا شماتت دشمنان را باعث شود! امّا پیام آورِ معصوم عاشورا حضرت زین العابدین، علیه‌السلام، می‌فرماید: ما رَأیْتَ عَمَّتی تصلی اللیلَ عَن جُلوس الاّ لیلةَ الحادی عَشَر؛ «هرگز ندیدم عمه‌ام كه نماز شب را نشسته بخواند، مگر در شب یازدهم.»
زن مگـو، مردآفــرین روزگـــار زن مگو، بنت الجلال، اخت الوقار
زن مگو، خاك درش نقـش جبـین زن مگـو، دســـت خدا در آستیـن
علاوه بر آنچه گفته شد باید متوجه بود كه اگر این روایت درست هم باشد، كه البته نیست، زمین تا آسمان با كار قمه‌زنان فرق دارد. زیرا نه موقعیت قمه‌زنان، موقعیت زینب، علیها‌السلام، است و نه كار آنها مانند كار ایشان است.(32)
استدلال به فرازی از زیارت ناحیه مقدّسه
در قسمتی از زیارت منسوب به ناحیه‌ی مقدّسه آمده است: «ولانْدُبَنَّكَ صَباحاً وَ مَسآءً، وَ لاََبْكِیَنَّ لَكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً»؛ «من صبح و عصر بر تو نُدبه می‌كنم و به جای اشك‌ها بر تو خون می‌گریم.» بعضی‌ها خواسته‌اند از این عبارت، جواز قمه‌زنی و خون‌ریزی را استفاده نموده و به عبارتی دیگر بگویند چون امام زمان (عج) حاضر است برای جدّ بزرگوارشان امام حسین، علیه‌السلام، خون گریه كنند پس ما نیز می‌توانیم قمه‌زنی و خون‌ریزی راه بیندازیم!
اوّلا؛ً باید گفت این‌گونه استدلال‌های عامیّانه یا از قلّت سواد این افراد و یا شدّت تعصب آنها نشأت می‌گیرد. زیرا هر شخص غیرمغرضی با شنیدن این جملات متوجه می‌شود كه درآنها به نوعی مجاز و مبالغه(33)بكار رفته است و نباید معنای مورد نظر را از آنها اراده نمود؛ زیرا كه خون گریه كردن امری است كه عرفاً محال بوده و تحقق عملی ندارد؛ پس اگر معنای كلام را آن‌گونه كه قمه‌زنان معنی می‌كنند تصور كنیم، لازم می‌آید كه- نعوذ بالله- امام زمان در این كلمات دروغ گفته باشند؛ زیرا چنین عملی از ایشان امكان عملی ندارد. پس همه‌ی این قرائن نشان می‌دهد كه كلام دارای مجاز بوده و در غیر از معنای حقیقی استعمال گردیده است؛ و این‌گونه استعمالات ادبی كه برای بیان شدت احساسات فرد بكار می‌رود در كلام فُصحاء به فراوان یافت می‌شود و نباید آن را در غیر محل آن، معنی نمود.
ثانیاً؛ هیچ فقیهی را نخواهیم یافت كه بخواهد با استدلال به این‌گونه روایات ضعیف(34)كه صراحت در موضوع نیز ندارد، حرامی را حلال و یا حلالی را حرام كند و در حقیقت همان‌گونه كه گذشت معمولاً این‌گونه استدلال‌ها از جانب بعضی افراد جاهل و یا متعصبی صورت می‌گیرد كه اطلاع چندانی از فقه اسلامی ندارند.
ثالثاً؛ بحث مربوط به این روایت فقط در عنوان اوّلی حكم قمه‌زنی وجود دارد، و آن این كه آیا آسیب رساندن به بدن در عزاداری جایز است یا نه؟ و از این رو در فرض دلالت این روایت بر جواز قمه‌زنی نیز حكم آن مربوط به عنوان اوّلی قمه‌زنی است. امّا بحث از عنوان ثانوی قمه‌زنی، كه وهن مذهب بودن آن است، همچنان به قوت خویش باقی است و به عبارتی دیگر قمه‌زنی همچنان به عنوان ثانوی حرام خواهد بود.

بدعت بودن قمه‌زنی
 

بدعت در دین، امر نكوهیده‌ای است كه به هر نام و هدفی كه باشد، سرانجام جز خسران و ضربه بر اصل و سیمای دین، حاصل دیگری ندارد. غالباً آنهایی كه اقدام به بدعت‌گذاری در دین می‌كنند، كسانی هستند كه از راه‌های معمول و متداول نتوانسته‌اند برای خود جایگاه مناسبی را در میان متدینان فراهم سازند و از طریق صحیح و سالم، قادر نبوده‌اند كه در اعتلای مذهب گامی بردارند یا این‌كه اشخاص غافل و جاهلی هستند كه به گمان خود از این راه، می‌‌توانند خدمتی به دین و دین‌داران كنند. این دسته، مصداق بارز افرادی هستند كه امام صادق، علیه‌السلام، در حدیثی آنها را چنین معرفی می‌كنند: «قطع ظهری اثنان؛ عالم متهتّك وجاهل متنسِّك»(35)؛ «دو نفر كمر مرا شكستند؛ عالم پرده‌در نابكار و نیز جاهل و نادانی كه صرفاً به ظاهر دستورات دین توجه می‌كند.» از این‌رو است كه در روایات نیز با شدت خاصی با بدعت‌گذاری برخورد شده و بر برائت اسلام از بدعت‌گذاران تأكید فراوان شده است. پیامبر خدا، صلی الله علیه وآله، می‌فرمودند:
بدترین كارها آن است كه نوپدید و بی‌سابقه باشد. بدانید هر بدعتی گمراهی است و هرگمراهی فرجامش آتش است.(36)
حضرت امیر، علیه‌السلام، نیز تقابل سنت و بدعت را چنین فرموده است:
هیچ بدعتی نهاده نشد مگر آن‌كه بدان سبب سنتی ترك شد. از بدعت‌ها بپرهیزید و راه روشن را در پیش گیرید، بهترین كارها آن است كه پیشینه داشته باشد و بدترین آنها آن است كه نوپدید و بی‌سابقه باشد.(37)
بدعت دارای دو معنای لغوی و اصطلاحی می‌باشد. بدعت در معنای لغوی، به معنای ایجاد هر امر جدید و بی‌سابقه است؛ و در معنای اصطلاحی آن به معنای افزودن مسأله‌ و حكمی نو و جدید به دین است كه سابقه و زمینه‌ی دینی ندارد؛ مانند: حلال كردن حرامی و یا حرام كردن حلالی.
هر كدام از دو معنای بدعت بنابر اقتضائاتی حكم به حرمت آنها می‌گردد. قمه‌زنی نیز در هر دو معنی قرار گرفته و از این رو حكم به حرمت آن می‌گردد كه در اینجا به توضیح بیشتر آن خواهیم پرداخت.
امّا اثبات حرمت قمه‌زنی از جانب معنای لغوی بدعت به این صورت است كه هرگاه فعل و امر جدیدی -كه جزء دین بودن آن ثابت نشده- سبب وهن و تضعیف دین شود، به یقین انجام آن فعل حرام بوده و باید از انجام آن خودداری نمود؛ و همان‌طور كه دانسته شد قمه‌زنی نیز از امور اختراعی می‌باشد كه هیچ‌گونه سابقه‌ای در عصر ائمه، علیهم‌السلام، و حتی قرون نزدیك به آن نداشته و از اختراعات مردم عوام در قرن‌های اخیر می‌باشد. شهید مطهری در این رابطه می‌نویسد:
قمه‌زنی و بلند كردن طبل و شیپور از ارتدوكس‌های قفقاز(38)به ایران سرایت كرد و چون روحیه مردم برای پذیرفتن آنها آمادگی داشت، همچون برق در همه‌جا دوید.(39)
و از طرفی چون این عمل موجب وهن و تضعیف مذهب نیز می‌شود؛ پس از این جهت حرام بوده و به خاطر حفظ مذهب باید از آن خودداری نمود.
قمه‌زنی تحت نام معنای اصطلاحی بدعت نیز قرار می‌گیرد و به همین خاطر حكم به حرمت آن می‌گردد. بدین‌گونه كه به طور كلی اگر شخصی عملی را كه دلیلی بر وجوب یا استحباب آن نداریم به اعتقاد این‌كه آن عمل واجب یا مستحب است، انجام دهد، به یقین انجام آن فعل با این نیت حرام می‌باشد. از این معنای بدعت گاهی به تشریع نیز یاد می‌شود امام خمینی (ره) در این مورد می‌نویسد:
«تشریع، یعنی به دین وارد كردن چیزی كه از دین نیست. این مساوی با بدعت است.»(40)
و همان‌طور كه می‌دانید تقریباً همه افراد قمه‌زن، این عمل را با این نیت ‌كه از اعمال عبادی و مطلوب شارع است، انجام می‌‌دهند. در حالی‌كه همان‌طور كه از بحث‌های پیشین دانسته شد نه تنها هیچ دلیل شرعی و روایی را نمی‌توان یافت كه در آن به گونه‌ای به این اعمال توصیه شده باشد بلكه چنین اعمالی قابل انطباق بر عمومات بحث استحباب عزاداری امام حسین، علیه‌السلام، نیز نبوده؛ و حتی مغایر با اصل و فلسفه‌ی وجودی عزاداری نیز هستند. علامه سید محسن امین (قدس‌سره) در این رابطه می‌نویسد:
بزرگ‌ترین گناهان این است كه انسان بدعت‌ها را به جاى مستحب گرفته و یا امور مستحبى را بدعت وانمود كند. امور نهى شده، كه در عزادارى‌ها فراوان اتفاق مى‌افتد، از قرار زیر است: 1. كذب و دروغ گفتن؛ 2. آزار نفس و اذیت كردن بدن، كه همان قمه‌زدن و شاخ حسینى است...حرام بودن این امور، عملاً و فعلاً ثابت است. 3. جیغ‌زدن و فریادهاى بلند زنان، كه علاوه بر زشت بودن آن، اصلاً گناه و معصیت است. 4. داد و فریاد و نعره‌هاى وحشیانه با صداهاى نكره 5. غیر از این‌ها آن چه به نام دین در این‌گونه مجالس، موجب آبروریزى و هتك حرمت فوق‌العاده دین مى‌شود و حد و مرزى نیز نمى‌توان براى آن شمرد!(41)

پی نوشت ها :
 

1. امام خمینی، كشف الاسرار، ص173.
2. شیخ كلینی، كافی، ج3، ص222 و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج3، ص271.
3. صحاح جوهری، ج5، ص2030.
4. فیروز آبادی، القاموس المحیط، ج4، ص176.
5. شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدِمشقیة، ج3، ص17.
6. شیخ طوسی، تهذیب، ج8، ص325.
7. در اینجا ممكن است این تصور به وجود آید كه جمله‌ی «علی مثله تلطم الخدود وتشق الجیوب» از نوع جمله‌های خبریه‌ای كه دلالت بر طلب دارد و به هر حال این جمله دارای معنای امر است. امّا نظر مؤلف كتاب بر این است كه جمله «وعلی مثله تلطم الخدود و تشق الجیوب» را باید خبریه معنی نمود زیرا دلیلی وجود ندارد كه امام، علیه‌السلام، ابتدا فعلی را حرام دانسته و برای آن استغفار و توبه را لازم بداند و سپس در مقام توجیه برآید و حتی به آن امر كند. چنانچه فقیه متبحر آیت الله سید احمدخوانساری در كتاب جامع‌المدارك متذكر این مطلب شده‌اند. (رك: جامع‌المدارك، ج5، ص14) امّا اگر این جمله را خبریه معنی نمود می‌توان گفت این جمله و جمله قبل از آن دلیلی از سوی امام برای عدم وجوب كفاره در لطمه‌زدن و گریبان چاك دادن است و آن حضرت هرگز نخواسته‌اند این اعمال را تأیید یا توصیه نمایند.
8. مسالك الأفهام، ج10، ص27.
9. مصباح الفقیه، ج1، ص430.
10. كتاب الطهارة الاوّل، ص 218.
11. همان كتاب، ص218.
12. كتاب الطهارة، ج9، ص235- 236.
13. متن كامل این روایت بدین شرح است: سألت أبا عبدالله، علیه‌السلام، عن رجل شق ثوبه على أبیه أو على أمه أو على أخیه أو على قریب له فقال: لا بأس بشق الجیوب، قد شق موسى بن عمران، علیه‌السلام، على أخیه هارون، و لا یشق الوالد على ولده، و لا زوج على امرأته و تشق المرأة على زوجها و إذا شق زوج على امرأته أو والد على ولده فكفارته حنث یمین و لا صلاة لهما حتى یكفرا، أو یتوبا من ذلك، فإذا خدشت المرأة وجهها أو جزت شعرها أو نتفته، ففی جز الشعر عتق رقبة أو صیام شهرین متتابعین أو إطعام ستین مسكیناً، و فی خدش إذا أدمیت، و فی النتف كفارة حنث یمین، و لا شی‏ء فی اللطم الخدود سوى الاستغفار و التوبة، ولقد شققن و لطمن الفاطمیات على الحسین بن علی، علیهماالسلام، و على مثله تلطم الخدود و تشقَّ الجیوب.
14. جامع المدارك، ج5، ص14.
15. آیت الله محمد باقربیرجندی، كبریت احمر، به كوشش علیرضا اباذری، ص152 با اندكی تصرف
16. شیخ محمد حسن نجفی، جواهر الكلام، ج4، ص 371.
17. «دونه خَرط القتاد» ضرب المثل معروفی در كلام عرب است كه برای بیان سختی یا غیرممكن بودن عملی می‌آورند توضیح آنكه «قتاد» به معنای درخت خاردار است كه خارهایش به طرف بالاست و معلوم است كه چیدن خارهای چنین درخت به كیفیت مزبور كه انسان با دست بالای شاخه را بگیرد و آن را تا پائین بكشد تا خارهای او بریزد بسیار مشكل و یا غیر ممكن است، زیرا خارها به دست فرو می‌رود. ضرب‌المثل مزبور در موقعی گفته می‌شود كه انجام عملی یا قبول سخنی غیرممكن باشد (و یا بخواهند مبالغه در عدم امكان آن عمل یا قبول آن سخن كنند) یعنی چیدن خارهای درخت خاردار درخت با دست به آن كیفیت، با اینكه جراحت و خون زیادی را به دنبال دارد، از انجام فلان عمل و قبول فلان گفتار، آسان‌تر است.
18. سید بن طاووس، اللهوف، ص140-141.
19. ارشاد، ص232؛ بحار الانوار، ج45، ص3؛ عوالم، ج17، ص245؛ مستدرك الوسائل، ج2، ص45؛ تاریخ طبری؛ ج3، ص316؛ الكامل فی التاریخ، ج2، ص560؛ البدایه و النهایه، ج8، ص191و الفتوح، ج5، ص94.
20. كامل‌الزیارات؛ ص195، ح275، باب29 (متأسفانه در بعضی مقاتل معمولاً نسبت‌های نادرستی به اهل‌بیت امام حسین، علیهم‌السلام، داده می‌شود كه اگر بخواهیم همه این نسبت‌های نادرست را بپذیریم و بگوئیم كه این موارد اختصاص به عزای امام حسین، علیه‌السلام، داشته است باید گفت بسیاری از محرمات و سیئات- نعوذ بالله- به عنوان عزاداری حلال شده و نهضتی كه خود داعیه نهی از منكر داشته محلل بعضی از محرمات الهی بوده است! نمونه‌ای از این نسبت‌های نادرست عبارتند از: نسبت سر برهنه دادن به حضرت زینب در شب عاشورا در میان نامحرمان(میرزا ابوالحسن شعرانی، ترجمه نفس المهموم، ص199) نسبت سر برهنه دادن به زنان حرم در روز عاشورا (همان، ص327)
21. البته می‌توان لطمه‌زدن زنان فاطمی را به طریقی دیگر توجیه نمود و گفت آنچه زنان فاطمی مرتكب آن شده‌اند لطم صورت بوده است امّا در روایات حضرت آنها را از خدش و خراش وارد كردن به صورت نهی می‌نمودند؛ و همان‌گونه كه در قبل نیز متذكر شدیم ماهیت لطم و خدش بسیار با یكدیگر متفاوت است.
22. ترجمه تفسیر المیزان، ج19، ص417.
23. علامه سید محمد فضل الله، حدیث عاشورا، ص 167.
24. علامه سید محمد فضل الله، گامهایی در راه تبلیغ، ص265.
25. همان، ص 269 و270.
26. بیانات حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار منتخبان ملت در مجلس خبرگان، زمان: 17/6/1384 ﻫ.ش ـ 3/8/1426 ﻫ.ق ـ 8/9/ 2005 م، مكان: تهران.
27. عباسقلی‌خان سپهر، ناسخ التواریخ، ج6، ص54 و 55.
28. شیخ عباس قمی، منتهی‌الآمال، ج1، ص75.
29. میرزا محمد ارباب، الاربعین الحسینیه، چاپ اسوه، ص232.
30. نام كامل این كتاب «نورالعین فی مشهد الحسین» است برای نخستین بار دویست سال پیش یعنی در سال 1298ق در مصر چاپ شده و پس از آن نیز ده بار در بمبئی و مصر و بغداد چاپ و افست شده است. همه نویسندگانی كه در عاشورا پژوهی با تأمل و تحقیق قلم زده‌اند به ساختگی و غیرمستند بودن این كتاب، تصریح كرده‌اند. چنانچه شهید قاضی طباطبایی آن را «از كتب بسیار ضعیف و غیر قابل اعتماد» و «مجعوله و ضعیفه و مجهول المؤلف» وصف كرده و نوشته «مقتل اسفراینی پر از جعلیات و نقلیات قصه سرایان است». كتابشناس بزرگ معاصر، علامه سید عبدالعزیز طباطبائی یزدی نیز انتساب كتاب را اسفراینی رد كرده و می‌نویسد: «من احتمال بیشتر می‌دهم كه این كتاب ساختگی، و منسوب به اسفراینی است؛ چرا كه اسلوب آن به آثار قلمیِ قرن چهارم نمی‌سازد». (محمد اسفندیاری، كتابشناسی تاریخی امام حسین(ع)، ص64 و محمد صحتی سردرودی، عاشورا پژوهی با رویكردی به تحریف شناسی تاریخ امام حسین، ص64)
31. این كتاب كه به فخرالدین طُریحی نجفی(979- 1085ق) نسبت داده می‌شود، برای مقتل خوانان و مرثیه سرایان نوشته شده است تا دستشان در گریاندن مردم هرچه بیشتر باز باشد. از آنجا كه این كتاب كشكول گونه، به صورت غیر مستند و بدون تحقیق تألیف شده بسیاری از كتاب شناسان و حدیث‌پژوهان از آن انتقاد كرده‌اند. برای نمونه میرزا محمد ارباب درباره آن می‌نویسد: «در كتاب منتخب، مسامحات بسیاری نموده كه بر اهل بصیرت و اطلاع پوشیده نیست». و در جایی دیگر می‌نویسد:«روایت مختص به آن كتاب(منتخب) اعتباری ندارد»(همان كتاب، ص 71)
32. محمد صحتی سردرودی، تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین، ص209.
33. مبالغه‌ای كه در اینجا صحبت از آن می‌شود یكی از فنون علم بدیع است كه در كلام‌های فصیح از آن استفاده می‌شود و بر حسن و زیبائی كلام می‌افزاید. این نوع مبالغه در آیات قرآن كریم نیز بكار برده شده مانند آیه: «یَكادُ زَیْتهَا یُضیءُ وَ لَو لَمْ تَمْسسهُ نَارٌ (نور:35)»؛ (سید احمد هاشمی، جواهرالبلاغه، ص327)
34. زیارت ناحیه مقدسه، زیارتی است فاقد هرگونه سند، كه معلوم نمی‌باشد واقعاً از ناحیه‌ی مقدسه صادر شده و یا از جانب یكی از علماء تألیف شده است. چنانچه علامه مجلسی در ابتدای نقل آن از كتاب مصباح می‌نویسد:«والظاهر انه من تألیف السید مرتضی رضی الله عنه» (بحارالانوار، ج98، ص238) علامه شعرانی، رضوان الله علیه، نیز در آنجا كه سخن از قاتل حضرت سیدالشهداء می‌شود، می‌نویسد كه «از اختلاف علما درباره‌ی قاتلِ آن حضرت معلوم می‌شود كه اطمینان به صحت زیارت معروفه به ناحیه نداشتند، چون در آن زیارت نام شمر، صریحاً مذكور است و اگر اطمینان داشتند، به صحت آن خلاف نمی‌كردند». (ترجمه نفس المهموم، ص 317)
35. محمد محمدی ری شهری، میزان الحكمه، ج8، ص4003.
36. امالی شیخ مفید، ص188و شیخ كلینی، اصول كافی، ج1، ص57.
37. محمد محمدی ری شهری، میزان‌الحكمه، ج 1، ص453.
38. تیغ‌زنی، زنجیرزنی، حمل صلیب (= حمل عَلَم)، زدن طبل و شیپور و.... حتی هم اكنون نیز به همین شكل در لوردLourdes سالیانه در سال‌روز شهادت مسیح! برگزار می‌شود.
39. شهید مطهری، جاذبه و دافعه علی، علیه‌السلام، ص154؛ تعدادی دیگر از این انحرافات كه از عالم مسیحیت به عالم عوام شیعه نفوذ كرده است را می‌توان در عزاداری امام حسین مشاهده نمود. كه از جمله آنها این تفكر عوامانه است كه امام حسین، علیه‌السلام، به استقبال شهادت رفت تا مردم برای او گریه و عزاداری كنند و از این رهگذر، گناهانشان آمرزیده شود؛ و اینها، انحرافاتی است كه از تحریف تعالیم عیسی بن مریم، علیهما‌السلام- توسط ارباب كلیسا- سر چشمه می‌گیرد و هرگز نمی‌تواند در تفسیر عاشورا و قیام سیدالشهداء، علیه‌السلام، جایگاهی داشته باشد: «ولا تزر وازرة وزر اخری» (فاطر/18) و «كل نفس بما كسبت رهینة» (مدثر/38) (محمد صحتی سردرودی، شهید فاتح در آینه اندیشه، ص240)
40. امام خمینى، انوارالهدایه، ج1، ص225.
41. آیت الله سید محسن امین، التنزیه، ص13

شنبه 11/8/1392 - 23:36
آموزش و تحقيقات

 

آیا قمه‌زنی همدردی با امام حسین، علیه‌السلام،  است؟
آیا قمه‌زنی همدردی با امام حسین، علیه‌السلام، است؟

 

نویسنده:مهدی مسائلی
منبع : اختصاصی راسخون



 

مهدی مسائلی

چکیده: یکی از دلایلی که افراد قمه زن برای عمل خویش بیان می‌کنند آن است که عمل ما نوعی همدردی با امام حسین علیه‌السلام است در این نوشتار به بررسی این ادعا می‌پردازیم.
کلیده واژه: همدردی، ، قمه زنی، امام حسین، مواسات.
مقدمه
یكی از دلائلی كه قمه‌زنان برای عمل خود می‌‌آوردند این است كه عمل ما نوعی مواسات و همدردی با امام حسین، علیه‌السلام، است. به گونه‌ای كه حتی می‌توان گفت یكی از علل اصلی قمه‌زنی در ابتداء ایجاد آن، این استدلال بوده است.
در جواب از این استدلال نیز باید گفت:
باید ابتداء تعریف و محدوده‌ی مشخصی برای مواسات و همدردی مشخص نمود سپس حكم كرد كه قمه‌زنی مصداق مواسات است یا نه. در غیر این صورت باید بتوانیم بسیاری از اعمال را به عنوان مواسات با امام حسین، علیه‌السلام، و یارانش انجام بدهیم كه تعدادی از آنها حرام بیّن و مشخص است. به طور مثال می‌توان حكم نمود به عنوان همدردی با امام حسین، علیه‌السلام، افراد در این روز لخت شوند و یا این‌كه به زن‌هایشان تازیانه زنند و یا در بدن خود نیزه فرو ببرند و...(1)
مواسات در لغت به معنای آن است كه از آنچه داریم به طرف مقابل خویش بدهیم تا با او مساوی و برابر گردیم. كه با این معنی اطلاق مواسات بر قمه‌زنی از نظر معنای لغوی آن صحیح نیست. زیرا مواسات به فعلی می‌گویند كه در آن چیزی از طرف ‌ما به طرف مقابل اهدا می‌گردد ولی در اینجا چیزی به امام حسین، علیه‌السلام، داده نشده است زیرا انجام این امور یا به خاطر دنیای ایشان است، كه آن حضرت در دنیا نیستند، و یا به خاطر آخرت آن حضرت است كه ایشان در آخرت، به این كارها نیازی ندارند.
امّا اگر مواسات را به گونه‌ای دیگر معنی كنیم و بگوئیم مواسات با امام حسین، علیه‌السلام، نه برای آن است كه چیزی به امام حسین، علیه‌السلام، داده شود بلكه راهی است كه ما در شرایط آن حضرت قرار می‌دهد تا به این وسیله ما را به یاران حضرت متصل ‌نموده و به عبارت دیگر جزئی از آنها ‌نماید. در این صورت نیز باید همان‌گونه كه امام حسین، علیه‌السلام، و اصحابش برای رسالت خویش قیام كردند و خود را برای رسالت و شعارهای عمومی می‌خواستند و نه شعار‌ها و مسائل شخصی، عزاداری ما هم به همان‌گونه نشانی از آن شعارها و رسالت‌ها داشته باشد. اگر مصیبت شخصی باشد، باید همدردی هم شخصی باشد. امّا اگر مصیبت، مربوط به رسالت باشد، باید همدردی هم مربوط به همان باشد.
پس اگر سیدالشهداء، علیه‌السلام، به خاطر نبرد در راه خدا متألّم می‌شد، همدردی ما این است كه ما هم به خاطر نبرد در راه خدا متألّم شویم، زیرا معنای مشارکت همین است كه در جای او قرار بگیریم، انقلاب امام حسین، علیه‌السلام، برای این نبوده كه اشخاص تنبل و خانه‌نشین به وجود آیند و در راه رسالت خود فداكاری نكنند. بلكه زندگی ایشان مخالف رسالت امام حسین، علیه‌السلام، باشد و در عین حال به خود قداست دهند.
آنان كه با حسین، علیه‌السلام، همدردی می‌كنند مجاهدانی هستند كه رو در روی دشمن می‌ایستند؛ دشمنی كه ما را در دو راهی شمشیر و ذلت قرار می‌دهند، و ما در پاسخ می‌گوییم: «هیهات منّا الذله؛ هیچ‌گاه تن به ذلت نمی‌دهیم» و بر او یورش می‌بریم و او بر ما یورش می‌آورد و شاید زخمی‌مان سازد... و این‌گونه است كه ما با حسین، علیه‌السلام، همدردی می‌كنیم. امّا این كه در جشنواره‌‌هایی نمایشی بنشینیم، و تماشای كسانی مشغول باشیم كه در صحنه‌ای ساختگی بر سر خود می‌زنند آیا می‌توان این را همدردی با امام حسین، علیه‌السلام، نامید؟

احیای امر مذهب
 

مدافعان قمه‌زنی ادعا می‌كنند كه با قمه‌زنی پایه‌های دین را تقویت می‌نمایند و از آن به عنوان یك نوع تبلیغ برای مذهب شیعه یاد می‌كنند كه قادر است دیگران را به اسلام و تشیع علاقه‌مند نماید.
در جواب باید گفت:
بطلان این استدلال نیز بسیار مشخص و واضح می‌باشد و نیازی به اثبات ندارد؛ زیرا اصلی‌ترین دلیل حرمت قمه‌زنی موضوع وهن و تضعیف مذهب بودن آن است؛ به گونه‌ای كه انجام آن چهره‌ای زشت و وحشیانه از اسلام و تشیع در منظر غیر مسلمانان یا حتی بعضی از مسلمانان، بر جای می‌گذارد. دانشمند پرآوازه شیعی علامه سید محسن امین(ره) در این زمینه می‌‌گوید:
چه لزومی وجود دارد در برانگیختن به كاری (قمه‌زنی) كه اگر فرض شود آن عمل جزء قطعی و یقینی دین اسلام است موجب نسبت داده شدن عار و ننگ به دین و اهل آن می‌شود و مردم را از دین متنفر می‌كند و باعث خرده‌گیری بر دین خواهد شد. آیا تقوا و احتیاط ایجاب نمی‌كند كه باید از قمه‌زنی خودداری نمود، آیا مقتضای اصلاح دین آن نیست كه فعلی (كه جزء دین بودن آن مشخص نیست) و باعث دوری و تنفر مردم از دین می‌‌گردد، ترك گردد. حتی اگر ما قمه‌زنی را مباح هم بدانیم باید آن را ترك نمود چون از واجبات نمی‌باشد كه ترك آن ضرری به دین وارد كند (و باید به خاطر مصلحت ترك شود.)
همچنین از قمه‌زدن به عنوان عزادارى براى امام حسین، علیه‌السلام، ، از محضر امام خمینی(ره) سؤال شده بود كه به عرض معظم‌له رسید. فرمودند:
شما مى‌خواهید براى خدا كارى انجام دهید. در شرایطى كه كارى به ضرر اسلام تمام شود، بهتر است كه چنین كارهایى انجام نگیرد. مثلاً قمه‌زدن كه موجب وهن اسلام مى‌شود. شما تا مى‌توانید دستجات و سینه‌زنى را با شكوهتر انجام دهید.(2)
واقعیّت این است كه بسیاری از مردم در دایره‌ی تنگی زندگی می‌كنند، و گمان می‌برند كه دنیا همان دایره‌ی تنگ آنان است. از این رو باید به اینان فهماند كه اسلام برای تمامی جهانیان آمده است. ما می‌خواهیم درك كنیم كه چگونه به حرف جهانیان گوش فرا دهیم. ما با چالش‌های فرهنگی، فكری و سیاسی، بیش از چالش‌های نظامی مواجهیم. اگر عدّه‌ای، ابزارها و شیوه‌های خود را پیش برده‌اند و با شمشیر بر سر خود می‌زنند و یا با زنجیر پشت خود را مجروح می‌نماید، این قبیل اعمال ناشی از محیط و جامعه‌ی روزگارشان بوده است و آنها را از قرآن مجید یا سخنان پیامبر، صلی الله علیه وآله، یا امام، علیه‌السلام، ، یا برنامه‌ریزی یك عالم یا فقیه برنگرفته‌اند؛ بلكه اینها احساساتی بوده كه جوشیده است، و مردم هم بدون چون و چرا از آن پیروی كرده‌اند. مشكل برخی از مردم چنان‌كه قرآن می‌فرماید، این است كه می‌گویند: إنّا وَجَدْنا ءاباءَنا علی اُمَّةٍ و إنّا علی ءاثارهم مقتَدُون؛(3)«ما پدران خود را بر آیینی و راهی یافتیم و ما از پی ایشان رهسپاریم.»
واقعیتی كه ما در پی تثبیت آن هستیم، جاری شدن اسلام زلال به سمت جهانیان و گرویدن آنان به اسلام است. هدف ما اسلام آوردن جهانیان است، و لو آن كه صد سال دیگر این امر تحقق یابد. امروز ذهنیّت سر خورده و در عین حال پیچیده‌ی‌ انسان معاصر، آماده پذیرش پیامی نجات‌بخش است، و اسلام دارای چنین پیامی هست حتی برای عصرهای آینده با هرچه پیشرفت... تنها مسئله، مسئله‌ی پیام‌رسانان و پیام‌گزاران اسلام است!
اگر مصلحانى چون علامه سید محسن امین(قدس سره)، هفتاد سال پیش به موضوع وهن مذهب توجه كرده‌اند و همگان به ویژه عالمان را به مبارزه با برخى پدیده‌هاى عزادارى كه موجب وهن مذهب مى‌شود، دعوت نمودند، در زمان حاضر كه سطح علمى و آگاهى افكار عمومىِ مردم، به ویژه جوانان و دانشجویان، ارتقاء یافته است و در این عصر، كه عصر ارتباطات نام گرفته و فن‌آورى اطلاعات بشر را قادر كرده، در زمانى بسیار اندك با استفاده از شیوه‌هاى نوین رسانه‌اى و نرم‌افزارى هر پیامى را به دورترین نقاط زمین بفرستد، در چنین زمانى، هرگاه مطلبى بى‌پایه گفته یا نوشته شود، یا رفتارى ناصحیح و نامعقول از گروهى سر زند یا شعار و رثایى غلوآلود و شرك‌آمیز سرداده و خوانده شود، فوراً این قبیل شعار، گفتار، نوشتار و رفتار به سراسر عالم مخابره مى‌شود و زمینه را براى دشمنانى كه مترصد ضربه‌زدن و ایراد اتهام بر مذهب اهل‌بیت، علیهم‌السلام، و مسلمانان مى‌باشند، فراهم مى‌آورد و در نتیجه خسارات جبران ناپذیرى را بر جاى خواهد گذاشت كه با اساس پیام عاشورا ناسازگار است.(4)
به ویژه در حال حاضر كه در پى وقوع انقلاب اسلامى، فرهنگ عاشورا، توان نیرومند خویش را در صحنه بین المللى در مبارزه با قدرت‌هاى شیطانى و افشاى چهره واقعى استكبار جهانى به اثبات رسانیده است و آنان كه منافع خود را با پیام حسین، علیه‌السلام، در خطر مى‌بینند، آماده‌اند با هر بهانه‌اى سیل خروشان امواج تبلیغى خود را گسیل دارند و افكار عمومى جهانیان، به ویژه جوانان آرمان‌گراى مسلمان و حقّ طلب را كه اكنون در بسیارى از مناطق حسّاس همچون لبنان و فلسطین به سوى اهداف حسین، علیه‌السلام، جلب شده است، منحرف كنند و آنان را از دنبال كردن سیره و روش حسین، علیه‌السلام، مأیوس گردانند. براساس همین هوشمندى و زمان‌شناسى است كه فقیهان بزرگى همچون امام خمینى(ره) عزادارىِ موهن مذهب را ناروا دانسته و تحریم كردند. معمار جمهورى اسلامى با آن‌كه معتقد بودند عاشورا با همان سنت‌هاى سابق باقى باشد و دسته‌جات سینه‌زنى و نوحه‌خوانى به همان قوت خودش باشد و سینه‌زنى و نوحه‌خوانى‌ها را رمز پیروزى ملّت مى‌شمرد و هشدار مى‌داد كه قلم‌فرساها، با اسامى مختلف، شما را از این مسیر منحرف نكنند. با این همه نسبت به جهات غیرشرعى عزادارى حساس بود و مى‌فرمود:
ما و هیچ یك از دینداران نمى‌گوییم كه با این اسم، هركسی هركارى مى‌كند خوبست.(5)

ادعاهای نامشروع
 

بسیاری از افرادی كه دست به این‌گونه اعمال می‌زنند، ادعا می‌نمایند كه مصیبت امام حسین، علیه‌السلام، آن‌گونه در ایشان ایجاد حزن و اندوه می‌كند كه آنها را از خود بی خود كرده و كنترل عقل را ازآنها می‌گیرد، و به قول خودشان دیوانه امام حسین، علیه‌السلام، می‌گردند و در انجام این امور تكلیفی بر آنها نیست.
جای بسی تعجب است كه با این ادعاها باید جایگاه و منزلت ایشان نسبت به امام حسین، علیه‌السلام، از ائمه‌ی اطهار، علیهم‌السلام، هم بالاتر باشد، زیرا ائمه اطهار، علیهم‌السلام، با وجود این‌كه با علم الهی خویش همیشه ناظر آن وقایع بودند، هیچ خبری از آنها به دست ما نرسیده كه این افعال را هر چند به صورت كوچك‌تر انجام بدهند؛ و حتی امام حسین، علیه‌السلام، در شب عاشورا از خواهر خویش زینب، علیهاالسلام، می‌خواهد تا پس از وی گریبان پاره نكند، صورت نخراشد و فریاد نكشد.(6)
این افراد باید بدانند قیام عاشورا، قیامی نیست كه هدف نهایی آن تحویل دادن آدم دیوانه به جامعه باشد؛ بلكه هدفی بسیار بزرگ‌تر و با ارزش‌تر در آن نهفته است و آن عزت و آزادگی برای زیستن و زندگی كردن است كه این هدف جز با فكری باز و تأملی دقیق در نهضت عاشورا به دست نمی‌‌آید و هیچ میانه‌ای با دیوانگی ندارد.
نتیجه
اولا باید حد مشخصی برای همدردی مشخص نمود که اعمال خلاف شرع همچون قمه زنی به عنوان همدردی با امام حسین، علیه‌السلام، انجام نگیرند ثانیا قمه زنی به عنوان همدردی با امام حسین علیه السلام پذیرفتنی نیست زیرا امام حسین، علیه‌السلام، و اصحابش برای رسالت خویش قیام كردند و خود را برای رسالت و شعارهای عمومی می‌خواستند و نه شعار‌ها و مسائل شخصی، عزاداری ما هم به همان‌گونه نشانی از آن شعارها و رسالت‌ها داشته باشد. آنان كه با حسین، علیه‌السلام، همدردی می‌كنند مجاهدانی هستند كه رو در روی دشمن می‌ایستند؛ دشمنی كه ما را در دو راهی شمشیر و ذلت قرار می‌دهند، و ما در پاسخ می‌گوییم: «هیهات منّا الذله؛ هیچ‌گاه تن به ذلت نمی‌دهیم»

پی نوشت ها :
 

1. اگرچه بعضی از این اعمال خلاف شرع، توسط بعضی از دراویش و صوفیان در زمان صفویه انجام می‌گشته است كه علّت آن را می‌توان فاصله داشتن سلاطین صفویه از فقهاء و نزدیكیشان به دراویش و صوفیه در ابتداء به قدرت رسیدنشان دانست.
2. محمد حسن رحیمیان، در سایه آفتاب، ص116؛ (آقای رحیمیان از اعضای دفتر استفاتآت امام بوده‌اند)؛ گفتنی است مضمون این گفتار خردمندانه امام كه همچون مردان الهی دیگر با الهام از منبع وحی انشاء گردیده در روایات بسیاری مورد تأكید قرار گرفته است چنانچه پیامبر اكرم، صلی الله علیه وآله، فرمودند: آنچه شك داری ترك كن و آنچه را شك نداری انجام ده و همچنین آن حضرت فرمودند: امور بر سه قسم است: حلال آشكار، و حرام آشكار، و شبهات بین آن دو. كسی كه شبهات را ترك كند، از محرمات نجات می‌یابد؛ و هركس كه به شبهات أخذ كند، مرتكب حرام می‌شود، و (ناآگاه) از جایی كه نمی‌داند هلاك می‌شود.
3. زخرف:23.
4. شیخ محمد تیجانی در یكی از سخنرانی‌هایش در مؤسسه‌ی آیت الله خوئی به سال 1994م خاطره‌ای از نخستین برخورد یك مسلمانِ اهل سنت با مراسم قمه‌زنی نقل كرده است. دكتر تیجانی در یكی از سفرهایش به عراق، برادرش را جهت آشنایی با مذهب تشیع به همراه آورده بود. ورود آنها به نجف مصادف شده بود با روز عاشورا كه مراسم قمه‌زنی در آن روز برگزار می‌شد. برادر تیجانی با دیدن سرهای خونین قمه‌زنان از آن منظره‌ی هولناك به شدّت متأثر شده و بلافاصله به تونس باز می‌گردد و از آن زمان به بعد از آگاه شدن نسبت به فكر و اندیشه شیعه گریزان است. (ابراهیم حیدری، تراجدیا كربلا، ص459)؛ گفتنی است دكتر تیجانی پس از مشرف شدن به مذهب حقه‌ی تشیع، توانسته است تاكنون بسیاری از مسلمانان را نسبت به مكتب اهلبیت، علیهم‌السلام، علاقه‌مند نموده و به مذهب تشیع مشرف سازد.
5. امام خمینی، كشف الاسرار، ص173.
6. سید بن طاووس، اللهوف، ص140-141.

منبع:
1. منابع همگی به نقل از کتاب «قمه‌زنی سنت یا بدعت» تألیف: مهدی مسائلی(نویسنده همین مقاله) می‌باشد.

شنبه 11/8/1392 - 23:35
آموزش و تحقيقات

 

سابقه حرمت قمه‌زنی
سابقه حرمت قمه‌زنی

 

نویسنده:مهدی مسائلی
منبع : اختصاصی راسخون



 

مهدی مسائلی

چکیده: بعضی این‌گونه تصور می‌کنند که فتوا به حرمت قمه زنی مربوط به چند سال اخیر است این در حالی است که در گذشته نیز بسیاری از علما با این عمل مخالفت نموده و در مقابل ان ایستاده‌اند در این نوشتار به بررسی این موضوع پرداخته می‌شود.
کلید واژه: قمه زنی، سید محسن امین، فتوا، حرمت، سید ابوالحسن اصفهانی
مقدمه
بر خلاف آنچه تصور می‌شود كه حرمت قمه‌زنی در سال‌های اخیر و بعد از فتوای رهبری مطرح گردیده است، باید گفت فقها و علمای بزرگی قبل از مقام معظم رهبری و حتی قبل از انقلاب وجود داشته‌اند كه حكم بر حرمت قمه‌زنی نموده‌اند؛ كه از این میان می‌توان از فقها بزرگی همچون:
آیت الله العظمی سید محمد حسن شیرازی مشهور به میرزای شیرازی (1230-1312ق)(1)
آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی(مؤسس حوزه‌ی علمیه‌ی قم)(1267- 1355ق)(2)
‌زعیم بزرگ جهان تشیع آیت الله العظمی ‌سید ابوالحسن ‌اصفهانی (1284-1365ق)(3)
دانشمند پرآوازه‌ی شیعی آیت الله العظمی سید محسن امین عاملی (1284- 1318ق)(4)
فقیه نامدار آیت الله العظمی سید محسن حكیم (متوفی 1348ش)(5)
علامه شیخ محمد جواد مغنیه (1322 - 1400ق)(6)
فقیه مجاهد آیت الله العظمی شیخ عبدالكریم جزائری (1289- 1342ق)(7)
آیت الله العظمی شیخ محمد حسین كاشف الغطاء(1294-1373ق)(8)
آیت الله محمد باقر بیرجندی(1276- 1352ق)(9)
آیت الله سید محمد مهدی قزوینی (متوفی 1358ق) (10)
آیت الله هبةالدین حسینی شهرستانی(1301-1386ق)(11)
آیت الله شیخ جعفر بدیری (متوفی 1369 ق)(12)
علامه شیخ محسن شراره (متوفی1365 ق)(13)
آیت الله شیخ محمد خالصی(متوفی 1383 ق)،
عالم و زاهد معروف آیت الله شیخ علی قمی (متوفی 1371 ق)(14)
آیت اللَّه شیخ غلامحسین تبریزى(1260- 1359ش)(15)
امام خمینی(16)
آیت الله شهید مطهری(17)
و آیت الله شهید سید محمد باقر صدر(18) نام برد.

بررسی تاریخی فتوا به حرمت قمه‌زنی
 

مرحوم سید محسن امین در كتاب خویش به نام «التنزیه لاعمال الشیبه» با استدلال و برهان ثابت می‌كند قمه‌زنی و برخی دیگر از خرافات رایج در عزاداری امام حسین، علیه‌السلام، نه تنها ثوابی ندارد بلكه از نظر شرع مقدّس حرام و از كار‌های شیطان است.(19) در پی انتشار این اثر، كه با هدف پاک ‌سازی گردهمایی‌های‌ مذهبی از بدعت‌ها و گمراهی‌ها انجام شد، مردم ناآگاه چنان در برابرش موضع گرفتند، كه برخی از دوستانش خطر «انقلاب عوام»(20) را به وی گوشزد كردند. ایشان در این باره می‌گوید:
در برابر این رساله برخی از مردم برخاسته، هیاهو برپا ساختند و ناآگاهان را به هیجان آوردند... آنها در میان بخش گسترده ناآگاه جامعه چنین پخش كردند كه فلانی (سید محسن امین) برپا داشتن عزای امام حسین، علیه‌السلام، را حرام كرده و علاوه بر این مرا به خروج از دین متهم ساختند.(21)
تبلیغات فراگیر درباره‌ی دانشمند مصلح دمشق چنان مؤثر افتاد كه حتی گروهی از گویندگان مذهبی در مسجدها به بیان گمراهی‌هایش پرداختند و برخی از مردم با گرو نهادن خانه‌ی خود و به دست آوردن اندكی پول، در جهاد نامقدّس ضد سید محسن شركت جستند.(22)
ولی از آنجا كه حق با سید بود، بالاخره پیروز و سربلند شد. تا آنجا كه پس از اندك زمانی، آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی(كه در آن زمان مقام ریاست تامه و مرجعیت عامه را داشتند)(23) به طرفداری از امین عاملی و کتاب بیداری بخش او فتوا صادر كرد و با صراحت گفت:
إنَّ استعمالَ السّیوف و السلاسل و الطُبُول و الأبواق و ما یَجری الیومَ أمثالُهُ فی مَواكِبِ العَزاء بیوم عاشورا إنَّما هو مُحرم و هو غیر شرعی(24)
بكاربردن شمشیرها(= قمه‌زنی) و زنجیرها و طبل‌ها و بوق‌ها و كارهایى مانند این امور كه امروزه در دسته‌هاى عزادارى و در روز عاشورا معمول است همه حرام و غیرشرعى است.(25)
این فتوا نیز موجب اختلافات و سر و صدای شدیدی شد و برخی از وعاظ در سخنرانی‌های خود آیت الله اصفهانی را به سختی مورد انتقاد و حتی اهانت قرار دادند. ولی وی هرگز حاضر نشد از فتوا و عقیده‌ی خود دست بردارد و خوشایند جاهلان و بی‌خردان سخن بگوید.(26)
در بصره نیز آیت الله سید مهدی قزوینی به حمایت از علامه سید محسن امین برخاسته و در آثار خویش به انتقاد از قمه‌زنی پرداخت.(27) وی بر این اعتقاد بود كه استفاده از آهن، یعنی زنجیر و قمه در مراسم عزاداری حدود یك قرن قبل و توسط مردمانی كه تسلط زیادی به قوانین شریعت نداشتند پدید آمده است.(28)
سید حسن امین فرزند علامه سید محسن امین گزارش جالبی از این وقایع می‌دهد:
این كتاب(كتاب التنزیه) سر و صداها را بیشتر نمود و جو مخالفت با ایشان را تشدید كرد تا آنجایى كه در مراسم عاشورا در شهر بصره زن فاحشه‌ای را به عنوان بازیگر نقش سید محسن امین در خیابان‌هاى شهر به گردش درآوردند.(29) مخالفین ایشان استدلال مى‌كردند كه ‌شمشیرزنى و قمه‌زنى با این كه اذیت نفس است لیكن مانعى ندارد، زیرا حضرت عباس، علیه‌السلام، نیز این اذیت را تحمل نمود.(30) ایشان پاسخ دادند كه اگر این خبر صحیح باشد اوّلاً حضرت عباس، علیه‌السلام، معصوم نبوده و فعل ایشان براى دیگران حجت نمى‌باشد و ثانیاً این بزرگوار در راه اسلام و امام حسین آن شكنجه و اذیت را تحمل نموده نه در راه باطل. این پاسخ آن هم درباره‌ی حضرت اباالفضل، علیه‌السلام، كه عوام‌الناس آن بزرگوار را در رتبه‌ی امامان معصوم قرار مى‌دهند طوفانى از مخالفت در عراق و ایران و حتى هند بر پا ساخت امّا او هم چون كوه مقاومت و استوارى به خرج داد و البته در این راه بزرگانى چون سید ابوالحسن اصفهانى و شیخ عبدالكریم جزائرى و دیگران و جالب این كه گروهى از زهاد و عباد معروف نیز از او حمایت كردند، از آن جمله مرحوم شیخ على قمى(31)معروف به زاهد و شیخ جعفر بدیرى.(32) این فتوى نجف را به دو گروه تقسیم كرد گروهى موسوم به امویین كه همان طرفداران مرحوم امین و گروهى به نام علویین كه همان مخالفین او بودند.(33) پس از یك سال از شروع سر و صداها مرحوم امین قصد سفر به عراق را نمود و با آن‌كه بسیارى از دوستانش او را از سفر به نجف منع نمودند لیكن وى به نجف آمد جعفرالخلیلى در كتاب خود «هكذا عرفتهم»(34)مى‌گوید: نجف به استقبال او بیرون از شهر رفت. همچنین سید ابوالحسن اصفهانى در مقدم پیشواز کنندگان بود. خلیلى اضافه مى‌كند كه من اشخاصى را دیدم و نام آنها را ذكر مى‌كند كه بر روى دست و پاى ایشان افتاده و از او طلب عفو و بخشش مى‌كنند و سید مى‌گفت: من از همه شما گذشتم به جز آن افرادى از شما كه غافلین را تحریك نمودند. از این رو افرادى همچون على الوردى وى را در عداد مصلحین بزرگى همچون شیخ محمد عبده مى‌دانند،(35) لیكن دیگران به این تعبیر اعتراض كرده مى‌گویند: شیخ عبده تنها به اصلاح الأزهر پرداخت و از تعارض با عقیده باطل عوام پرهیز نمود، در حالى كه سید عقاید باطل عوام را مستقیماً تخطئه نمود و در این راه مشكلاتى را تحمل نمود.(36) كتاب التنزیه(37) را نخستین بار جلال آل احمد با عنوان «عزاداری‌های نامشروع» ترجمه كرد كه اوّلین اثر قلمی جلال آل احمد خوانده ‌می‌شود. او در «مثلاً شرح احوالات» می‌نویسد:
جزوه‌ای از عربی به اسم «عزاداری‌های نامشروع» كه سال 22چاپ شد و یكی دو قران فروختیم و دو روزه تمام شد. نگو كه بازاری‌های مذهبی همه‌اش را چكی خریده‌اند و سوزانده. این را بعدها فهمیدم.(38)
شیخ محمد گنجى نیز در سال 1347ق فتاوى علمای موافق با رساله‌ی التنزیه را در كتاب «كشف التمویه عن رسالة التنزیه» گردآوردی نمود و به جواب از اشكالات وارده بر رساله التنزیه پرداخت.(39)
از سوئی دیگر نیز این اصلاحات در شهر مقدّس قم توسط مؤسس و بنیان‌گذار حوزه‌ی علمیه آن مرحوم شیخ عبدالكریم حائری یزدی صورت می‌گرفت. مرحوم حاج شیخ عبدالكریم، که فقیهی روشن‌بین بود این روش تعزیه و عزادارى را با پیام عاشورا ناسازگار مى‌دید؛ از این روى، درصدد برآمد تا از رواج این رویه‌هاى نادرست و كارهاى خرافى به اسم دین و امام حسین، علیه‌السلام، جلوگیرى كند. از این روى، در فتوایى، با تیغ‌زنى به مخالفت برخاست.(40)
حاج شیخ در گامى دیگر، پاره‌اى از مجلس‌هاى تعزیه و شبیه‌خوانى را تبدیل به مجالس روضه‌خوانى كرد.(41) اقتدار حاج شیخ، سبب شد كه در محافل تعزیه قم از رواج كارهاى ناروا جلوگیرى شود و مجلس‌گردانان و صاحبان مجالس، به احترام حاج شیخ، به گرد برگزاری تعزیه‌هاى ناروا نگردند و عزاداران را از چنین كارهایى بازدارند. ولى پس از حاج شیخ، دوباره برگزاری تعزیه‌هاى نامناسب و ناسازگار با باورهاى اسلامى و شیعى از سر گرفته شد.
همچنان‌كه مرجع بزرگ جهان تشیع آیت الله العظمی بروجردی نیز كوشش بسیاری در جهت اصلاح مجالس عزاداری از این‌گونه انحرافات نمودند ولی متأسفانه با مخالفت شدید بعضی از گردانندگان دسته‌جات روبرو شدند به صورتی كه بعضی از آنها می‌گفتند: ما دوازده ماه سال را در تمام امور به حضرت آیت الله مراجعه نموده و از ایشان تقلید می‌كنیم، ولی دهه‌ی‌ عاشورا از معظم له تقلید نخواهیم نمود بلكه از آن‌چه كه خودمان تشخیص می‌دهیم، پیروی خواهیم كرد!
حاج سراج انصارى(42) در دیدار خود از قم، عاشوراى 1330ش، صحنه‌هاى قفل‌بستن و تیغ‌زنى و… را در این پایگاه مذهب و دانش، موجب سرافكندگى بزرگان دین و شماتت مخالفان شمرده و از مردم خواسته است كه از این‌گونه كارها دست بردارند:
من در دهه‌ی عاشورا در قم ناظر جریانی بودم كه هیچ‌گاه با حیثیت و معنویات قم متناسب نبود؛ زیرا كسانی كه از خارج وارد این شهر مقدّس می‌شوند، انتظار دارند كه از رفتار و كردار ساكنین آن و جریانات مذهبی آن و مخصوصاً از كیفیت عزاداری آن سرمشق بگیرند؛ ولی وقتی می‌بینند اهالی محترم قم موكب‌های عزا را بر خلاف اصول متعارف به راه انداخته‌اند، با نظر تحقیر به موقعیت قم نگاه نموده و سخت عصبانی می‌شوند و می‌گویند: درست است كه پیشوایان دین مقدّس اسلام برای اقامه‌ی عزا اصول و مواردی تعیین نفرموده‌اند و فقط استحسان عزاداری و گریه‌كردن و گریاندن و نوحه‌سرایی نمودن را ضمن اطلاقات بیان فرموده‌اند ولی اجازه‌ نداده‌اند كه هركس هرچه دلش خواست به عنوان عزاداری مرتكب شود. اگر این طور باشد، باید به اساس دین و مذهب و تعلیمات قرآن برای همیشه فاتحه خواند، زیرا اسلام از طلوعش با فساد و كارهای زشت و ناروا مبارزه كرده است. چگونه ممكن است به پیروان خود ارتكاب اعمال ناشایسته را اجازه دهد؟ بنابر این روح اسلام از كارهای زشت و نادرست بی‌زار است.
عزاداری و گریه كردن و گریانیدن و نوحه‌سرایی در مصیبت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله- روحی فداه - بسیار خوب و لازم و مستحسن است؛ امّا اعمالی كه هیچ ربطی به عزاداری و گریاندن ندارد بلكه صرفاً وحشی‌گری و دیوانگی و برای بازی كردن و تفنّن و تشریفات باشد، نه تنها مستحسن نیست، بلكه قبیح و مستهجن است؛... امسال در قم نظیر این اعمال دیده می‌شد و خیلی هم زننده و خنك و زشت بود. امیدوارم كه سال آینده اهالی غیرتمند قم از این‌گونه اعمال جلوگیری نمایند و نگذارند حیثیت یك مركز مهم علمی با این‌گونه اعمال ناشایسته آلوده گردد و زبان بدگوئی دشمنان باز شود. امروز اوضاع جهان جوری نیست كه هر كاری در هر نقطه‌ای از نقاط دنیا مستور و مخفی بماند، بلكه هر كاری در هر‌جا مشاهده شود فوراً به تمام نقاط دنیا پخش می‌گردد. مثلاً اگر از همین موكب‌های عزا فیلم‌برداری شود، فیلم‌برداران می‌توانند فوری عین جریانات را از نظر اهل دنیا بگذرانند.(43) بنابر این چقدر مایه‌ی ‌سرافكندگی و شرمساری است كه اگر فیلم آن موكب‌ها در میان سایر ملل دنیا نمایش داده شود؟ آیا برابر یك چنین تبلیغات مؤثر چگونه می‌توانیم عظمت اسلام و اهمیت مركز علمی قم را برای جهانیان تبلیغ كنیم؟(44)
آیت الله محمد یزدی نیز در کتاب خاطراتشان خاطره‌ی جالبی را از آن روزها نقل می‌كنند كه نقل آن در اینجا خالی از وجه نمی‌باشد:
یك‌ بار در اصفهان‌ در خصوص‌ قمه‌زدن، استفتایی‌ طرح‌ شد تا از طریق‌ بنده‌ به‌ قم‌ برده‌ و جواب‌ آن‌ از حضرات‌ آیات‌ بروجردی، خوانساری، صدر و حجت‌ گرفته‌ شود. من‌ هم‌ غافل‌ از این‌ كه‌ استفتاء مزبور دارای‌ بُعد سیاسی‌ است، در كمال‌ سادگی، آن‌ را به‌ نزد علما بردم‌ و جواب‌ خواستم‌. قرار بر این‌ شد كه‌ آقایان‌ بعداً پاسخ‌ دهند. من‌ قضیه‌ را پی‌گیری‌ كردم‌ و جواب‌ها را یك‌ به‌ یك‌ دریافت‌ نمودم؛ كه‌ البته‌ بعضی‌ از آنها سربالا بود.
در این‌ میان‌ مرحوم‌ آیت ‌الله بروجردی‌ از پاسخ‌گویی‌ خودداری‌ كردند و بنده‌ در سؤال، اصرار ورزیدم‌ و حتی‌ یك‌ بار پیشكار ایشان، حاج‌ احمد به‌ من‌ پرخاش‌ كرد و گفت‌: آقا به‌ این‌گونه‌ استفتائات‌ پاسخ‌ نمی‌دهند. چرا شما متوجه‌ نیستید و هر روز مراجعه‌ می‌كنید؟
من‌ هم‌ با لحن‌ نسبتاً تندی‌ گفتم‌: چرا این‌ را از اوّل‌ نگفتید؟ من‌ نمی‌دانستم‌ كه‌ پای‌ مسائل‌ سیاسی‌ در بین‌ است‌. بعدها بیشتر واقف‌ شدم‌ كه‌ پاسخگویی‌ به‌ سؤالاتی‌ از این‌ دست‌ بسیار حساس‌ است‌ و باید‌ اطراف‌ قضیه‌ به‌ دقت‌ ملاحظه‌ شود تا تبعات‌ منفی‌ به‌ بار نیاید.
برای‌ مثال‌ اگر در خصوص‌ تعزیه‌ و شبیه‌خوانی، علمای‌ اعلام، حكم‌ به‌ عدم‌ جواز نمایند، بسا كه‌ از سوی‌ مردم‌ عوام‌ متهم‌ به‌ مخالفت‌ با امام‌ حسین، علیه‌السلام، شوند.
بنده‌ در ایام‌ اقامت‌ در قم‌ به‌ یاد دارم‌ كه‌ همه‌ ساله‌ در ایام‌ عاشورا، دسته‌ای‌ در قم‌ به‌ حركت‌ در می‌آمد كه‌ به‌ شكل‌ تجسمی‌ حادثه‌ كربلا را از اسارت‌ تا انتها به‌ نمایش‌ در می‌آوردند. در این‌ نمایش‌ خیابانی‌ كه‌ مركب‌ از قافله‌ اسرا به‌ همراه‌ اسب‌ و شتر و دیگر عناصر نمایش‌ بود، صحنه‌های‌ بدیع‌ و تماشایی‌ خلق‌ می‌شد و طبل‌ها و دهل‌ها با برپا كردن‌ سر و صدای‌ بسیار، در شهر ولوله‌ می‌افكندند. بنده‌ هم‌ كه‌ در مدرسه‌ فیضیه‌ حجره‌ داشتم‌ برای‌ تماشا بیرون‌ می‌رفتم‌ و انصافاً هم‌ صحنه‌ها تماشایی‌ بود. دسته‌جات‌ و گروه‌ها مسیر خیابان‌ها را طی‌ می‌كردند و وارد صحن‌ مطهر می‌شدند و سپس‌ بیرون‌ می‌رفتند. به‌ قدری‌ این‌ برنامه‌ ابهت‌ داشت‌ كه‌ حتی‌ افراد از شهرستان‌ها برای‌ تماشا به‌ قم‌ می‌آمدند.
یك‌ سال‌ مرحوم‌ آیت‌الله بروجردی‌ در روز تاسوعا سردسته‌های‌ قم‌ را دعوت‌ كردند تا به‌ آنها رهنمود دهند. بنده‌ سردسته‌های‌ قم‌ را می‌شناختم‌ و به‌ عنوان‌ مثال‌ می‌دانستم‌ كه‌ دسته‌ چهارمردان‌ یا دسته‌ باغ‌ پنبه‌ از چه‌ كسی‌ فرمان‌ می‌برند. به‌ هر حال‌ سردسته‌ها در منزل‌ آقای‌ بروجردی‌ اجتماع‌ می‌كنند. این‌ قضیه‌ را مرحوم‌ آقای‌ سیف‌زاده‌ كه‌ خودش‌ در آن‌ جمع‌ بود، برای‌ من‌ نقل‌ می‌كرد و از دیگران‌ هم‌ بارها شنیده‌ام‌ كه‌ مرحوم‌ آقای‌ بروجردی‌ در آن‌ جمع‌ شروع‌ به‌ سخن‌ كردند و فرمودند: شیوه‌ شما در عزاداری‌ سیدالشهدا، علیه‌السلام، صحیح‌ نیست‌. این‌ كه‌ مردان‌ لباس‌ زنان‌ را بپوشند و به‌ شكل‌ اسرا در آیند و شبیه‌خوانی‌ كنند، یا طبل‌ و دهل‌ها به‌ كار بیفتد، مورد رضایت‌ سیدالشهدا، علیه‌السلام، نیست‌ و به‌ یك‌ معنا معصیت‌ است‌. عزاداری‌ در حد معمول‌ و معقول‌ همچون‌ سینه‌زنی‌ و زنجیرزنی‌ بلااشكال‌ است، امّا فراتر از آن، مناسب‌ شؤون‌ امام‌ حسین، علیه‌السلام، نیست‌. جلسه‌ مزبور به‌ درازا كشید و بعد از آن‌ سردسته‌ها از اتاق‌ آقای‌ بروجردی‌ بیرون‌ آمدند و در قسمت‌ هشتی‌ خانه، فردی‌ كه‌ در میان‌ سردسته‌ها از همه‌ بزرگ‌تر بود خطاب‌ به‌ سایر سردسته‌ها گفت‌: دوستان‌ ما در تمام‌ طول‌ سال‌ از آقای‌ بروجردی‌ تقلید می‌كنیم؛ امّا در دهه‌ محرم‌ دیگر مقلد ایشان‌ نیستیم‌ چون‌ امام‌ حسین، علیه‌السلام، را نمی‌توان‌ رها كرد! بنابر این‌ ما برنامه‌ها و سنت‌هایمان‌ را تعطیل‌ نمی‌كنیم‌. در میان‌ آن‌ جمع‌ تنها یك‌ نفر حاضر می‌شود كه‌ در دهه‌ی‌ محرم‌ مقلّد آقای‌ بروجردی‌ باشد و فردای‌ آن‌ روز دسته‌اش‌ را در كمال‌ سادگی‌ بیرون‌ می‌آورد.(45) این‌ ماجرا نشان‌ می‌دهد كه‌ وقتی‌ یك‌ رسم‌ و عادت‌ با خون‌ و گوشت‌ فرد یا جامعه‌ عجین‌ شد دیگر مشكل‌ بتوان‌ آن‌ را حتی‌ به‌ مدد حكم‌ شرعی‌ و فتوای‌ مرجع‌ تقلید تغییر داد.(46)
نتیجه
فتوا به حرمت قمه زنی مربوط به چند سال اخیر است بلکه در گذشته نیز بسیاری از علما با این عمل مخالفت نموده و در مقابل ان ایستاده‌اند که می‌توان به مراجع بزرگی همچون آیت الله العظمی سید محسن امین و آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی اشاره نمود.

پی نوشت ها :
 

1. . ابراهیم حیدری، تراجیدیا كربلا، ص449 و پیرامون قمه‌زنی در عاشورا، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص18 و مجله الموسم، شماره 12، سال1991، ص216.
2. . منتخب الأحكام، ص108؛ علماء و رژیم شاه، ص136 به نقل از اطلاعات در یك ربع قرن، ص28.
3. . دایرة المعارف تشیع، ج2، ص531 و سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج10، ص378.
4. . علامه عظیم الشان سید محسن امین حسینى عاملى مقیم دمشق، صاحب آثار خیریه و علم واسع و یكى از مفاخر شیعه در قرن حاضر و آخرین مجتهد امامیه در شام و فقیه اصولى، مجتهد متكلم مؤرخ ادیب شاعر، جامع علوم بوده است. ایشان علاوه بر تربیت شاگردان فرزانه حدود 100 جلد كتاب و رساله از خویش بر جای گذاشته‌اند كه از آن جمله می‌توان از كتاب نفیس و گرانقدر اعیان الشیعه نام برد. این دانشمند بزرگ همچنین یكی از مشایخ حدیث امام خمینی بوده‌اند. امام در اوّل كتاب اربعین خویش می‌‌فرمایند: اخبرنی اجازة مكاتبة و مشافهة عدة من المشایخ العظام و الثقات الكرام منهم: السید السند الفقیه المتكلم الثقة العین الثبت العلامة السید محسن الأمین العاملی. قبر مطهر ایشان در در زینبیه دمشق مورد توجه‌ شیعیان ‌است.
5. . شیخ محمود الغریفی، شعائر الحسینیه بین الوعی و الخرافة، چاپ منامه، ص137.
6. . محمد جواد مغنیه، الشیعة فی المیزان، ص14و 98.
7. . آیت الله العظمی شیخ عبدالكریم جزایری از برجسته‌ترین فقهای مجاهد شیعه‌ی عراق در قرن چهاردهم است. وی رهبر دینی شیعیان عراق بود و سال‌های دراز، خانه او محل آمد و شد بزرگان كشور بود. مردم دشواری‌های خود را نزد او می‌بردند و با نظرخواهی از وی، به حل آنها می‌پرداختند. آیت الله جزایری گذشته از مهارت در علوم دینی در شعر و ادب نیز از سرآمدان روزگار خویش به شمار می‌رفت. وی در عرصه سیاست نیز از چهره‌ای درخشان برخوردار بود و نقش بزرگی در استقلال ملت عراق از بیگانگان بر عهده داشت به گونه‌ای كه از او به عنوان كابوس حاكمان خودكامه‌ی عراق نام برده‌اند. ایشان در سال 1382 به دیار باقی شتافت و در نجف اشرف به خاك سپرده شد.
8. . شیخ محمد حسین كاشف الغطاء، الفردوس الاعلی، ص21
9. . آیت الله محمد باقر بیرجندی، كبریت احمر، به كوشش علی‌رضا اباذری، ص150.
10. . آثار وی كه شامل اظهارات انتقادی او درباره قمه‌زنی است عبارتند از: كشف الحق لغفلة الخلق، دولة الشجرة المعلونة الشامیة علی العلویة.
11. . ایشان یكی از چهره‌های برجسته علمی، فرهنگی و سیاسی معاصر عراق می‌باشد كه علاوه بر كسب درجه اجتهاد در علوم دینی توانست در حوزه‌ی فرهنگ نیز با انتشار مقاله‌ها، شعرها و گزارش‌های روشنگر در مجلات جهان عرب هدف بیداری و اتحاد مسلمانان را دنبال كند. ایشان در راه استقلال عراق از دست بیگانگان و انگلیس نیز جانفشانی‌های بسیاری نمود به صورتی كه چندین بار دستگیر و حتی یك مرتبه نیز به اعدام محكوم شد كه مورد عفو پادشاه عراق قرار گرفت. علاوه بر این مدّتی نیز مسئولیت وزارت معارف عراق را نیز بر عهده داشت كه توانست خدمات بسیاری را در این مدّت كوتاه انجام دهد. از او بیش از 109 كتاب و رساله به یادگار مانده است كه نشانی از علم و سخت‌كوشی این دانشور بزرگ دارد.(انتقادات وی ‌نسبت به قمه‌زنی و دودلی‌علماء در محكومیتش در مقاله‌ای به عنوان «علماؤنا و التجاهر بالحق»درسال 1911م در مجله العلم به چاپ‌رسید.)
12. . جعفرالخلیلى، هكذا عرفتهم، ج1، ص 209.
13. . همان، ج3، ص230.
14. . همان، ج1، ص209.
15. . گلشن ابرار، ج5، ص395.
16. . استفتائات، ج3، سؤالات متفرقه، س37.
17. . شهید مطهری، جاذبه و دافعه علی، علیه‌السلام، ، ص154.
18. . ابراهیم حیدری، تراجیدیا كربلا، ص459.
19. . سید محسن امین در كتاب التنزیه می‌نویسد: و لما كان إبلیس و أعوانه إنما یضلون الناس من قبل الأمر الذی یروج عندهم، كانوا كثیرا ما یضلون أهل الدین عن طریق الدین، بل هذا أضر طرق الإضلال، و قلما تكون عبادة من العبادات أو سنة من السنن لم یدخل فیها إبلیس و أعوانه ما یفسدها. فمن ذلك إقامة شعائر الحزن على سید الشهداء أبی عبد الله الحسین بن علی، علیهما‌السلام، التی استمرت علیها طریقة الشیعة من عصر الحسین، علیه‌السلام، إلى الیوم، ولما رأى إبلیس و أعوانه ما فیها من المنافع و الفوائد و أنه لا یمكنهم إبطالها بجمیع ما عندهم من الحیل و المكائد، توسلوا إلى إغواء الناس بحملهم على أن یدخلوا فیها البدع و المنكرات و ما یشینها عند الأغیار، قصدا لإفساد منافعها و إبطال ثوابها، فأدخلوا فیها أمورا أجمع المسلمون على تحریم أكثرها، وأنها من المنكرات، و أنها من الكبائر التی هدد الله فاعلها و ذمه فی كتابه العزیز... و منها إیذاء النفس و إدخال الضرر علیها بضرب الرؤوس و جرحها بالمدی والسیوف حتى یسیل دمها، وكثیرا ما یؤدی ذلك إلى الإغماء بنزف الدم الكثیر و إلى المرض أو الموت و تأخر برء الجرح، وبضرب الظهور بسلاسل الحدید وغیر ذلك، وتحریم ذلك ثابت بالعقل والنقل، و ما هو معلوم من سهولة الشریعة و سماحتها الذی تمدح به رسول الله، صلی الله علیه وآله، بقوله: جئتكم بالشریعة السهلة السمحاء، ومن رفع الحرج والمشقة فی الدین، بقوله تعالى: ما جعل علیكم فی الدین من حرج. (رسالةالتنزیه؛ ص13)
20. . مرحوم ملك الشعراء بهار در قسمتی از اشعارش، عوام و تفكر عوامانه را مورد سرزنش قرار داده و می‌گوید:
21. از عوام است هر آن بد كه رود بر اسلام داد از دست عوام
22. كار اسلام ز غوغای عــوام است تـمام داد از دست عوام....
23. غـم دل با كه بگویم كه دلم خون نكـند غمم افــزون نكند
24. سـر فرو برد به چاه و غم دل گفت امام داد از دست عوام....
25. چـه توان كرد، علی گفت كه الناس ینام داد از دست عوام...
26. نه بر این قـوم نماید نفس عیسی كــار نه مقـالات بهـار....
27. پیش جهال ز دانش مســرایید ســخن پند گـیرید ز من
28. كـه حـرام اسـت حـرام اســت حـرام داد از دست عوام
29. . آیت الله سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج10، ص363.
30. . می‌توان گفت همزمان شدن این اصلاحات با قدرت یافتن وهابیون در حجاز و پاسخ مثبت به این جریانات در مراكز تسنن در عراق و از طرف دیگر اقدامات رضا شاه در ایران علیه عزاداری موجب شده بود تا با هرگونه اصلاحات كه كمابیش با انتقادات سنیان به رفتار شیعه مشابه باشد برخورد شود.
31. . گلشن ابرار، ج2، ص612.
32. . مقام مرجعیت و زعامت دینی شیعیان، بعد از درگذشت آیت الله نایینی در سال 1355ق در وجود آیت الله اصفهانی متمركز و منحصر گردید. مرحوم آیت الله اصفهانی، اعلی الله مقامه، یكی از شموس درخشان فضل و تقوی و یكی از بزرگان علماء و دانشمند اسلامی در قرون اخیر و یكی از مفاخر ملّی ایران بود. در مدّت 27 سال كه ریاست روحانی عالم تشیع و مرجعیت تقلید شیعیان با ایشان بود؛ حوزه روحانیت اسلام را در نجف اشرف و كربلای معلا و سامرا و كاظمین بخوبی اداره می‌فرمودند و تمام ساعات و دقایق عمر گرانبهای آن بزرگوار صرف بحث و تدریس و پرورش روحانیون و ترویج اسلام و مكارم اخلاق و حل و عقد امور شیعیان بود. در درس اختصاصی مرحوم آیت الله بالغ بر هزار نفر كه اغلب به رتبه اجتهاد رسیده بودند تلمّذ می‌كردند و از خرمن دانش و معارف اسلامی آن بزرگوار استفاده می‌نمودند.
33. . سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج10، ص378؛ استاد حسن شبر، تاریخ العراق السیاسی المعاصر، ج2، ص340؛ دایرة المعارف تشیع، ج2، ص531؛ و جعفرالخلیلی، هكذاعرفتهم، ج3، ص207؛ سخنان سید ابوالحسن اصفهانی بر ضد قمه‌زنی در یك رساله فارسی به نام انیس المقلدین در نجف در سال 1345ق/1926م چاپ شده است. (آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج2، ص466 و هكذا عرفتهم، ج3، ص229) اما جالب ایجاست که با این وجود دو سال پیش عده‌ای جریان حامی بدعت قمه‌زنی در اصفهان برای ترویج این عمل خرافی اقدام به ساخت سی‌دی نمودند كه در آن با بهره از تمام حیله‌ها و ابزارهای فریب به ترسیم چهره‌ای شرعی! و مظلومانه! برای قمه‌زنی پرداختند. در این سی‌دی كه به صورت بسیار انبوه و با بودجه‌های مشكوك در تمام كشور منتشر گردید از تحریف روایات گرفته تا تحریف كلام علماء استفاده شد. كه با گذشت بسیاری از دروغ‎ها آشكار گردیده و بر زشتی كار سازندگان این سی‎دی افزود. متأسفانه در یكی از همین تحریفات، نسبتی كذب توسط یكی از سخنرانان به آیت الله العظمی بهجت داده شد كه چندی پیش ایشان صریحاً آن را تكذیب نمودند. سخنران فوق مدعی شد كه حدود سی سال قبل در روضه‌ای كه در منزل آیت الله بهجت تشكیل شده بود از ایشان شنیده است كه فرموده‌اند: در زمان آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی آن زعیم بزرگ به جهت سخنان یكی از روشنفكران پیرامون حرمت قمه‌زنی فتوا به وجوب قمه‌زنی! داده و فرمودند هر كس توانایی دارد باید امسال قمه ‌بزند. در آن سال حدود 700 مجتهد!!! به اطاعت از حكم سید، قمه زدند اما من (آیة الله بهجت) چون دیدم هم می‌ترسیدم و بنیه و هنر این كار را ندارم برای این كه مخالفت با مرجعم سید ابوالحسن نكنم لباسی پوشیده و به میان قمه‌زنان رفتم و آن لباس من خونی شد و آن را نشُستم و وصیت كرده‌ام آن را با من دفن كنند!!! چون به امر مرجعم چنین كردم. گفتنی است آیت الله العظمی بهجت ضمن دستخطی كه اصل آن هم‌اكنون موجود است ضمن تكذیب این ادعا فرمودند: آنچه من گفته‎ام آن است كه مرجع بزرگوار آیة الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی با قمه‌زنی مخالف بوده‌اند و تا پایان حیات خود نیز بر این رأی و نظر باقی بودند. و چنین لباسی نیز هم‌اكنون نزد من وجود ندارد.
34. . گلشن ابرار، ج2، ص589.
35. . وی درسال 1345 ﻫ ق.1926م یعنی یك سال قبل از انتشار رساله التنزیه كتاب «كشف الحق لغفلة الخلق» را منتشر نمود و در آن به انتقاد از قمه‌زنی پرداخت. مدّتی بعد او انتقادش را در كتابی به نام «دولة الشجرة‌ الملعونة الشامیه علی العلویه» كه بر ضد یك عرب ملی‌گرای سنی بود تكرار كرد.
36. . دولة الشجرة‌ الملعونة، ص136.
37. . آنها برای تحقیر نام سید محسن، مردانی را كه به عزاداران آب می‌‌فروختند، تحریك كردند تا به جای (لعنت خدا بر حرمله) بگویند: (لعنت خدا بر امین)
38. . منظور آنها هنگامی می‌باشد كه حضرت عباس ، علیه‌السلام، برای آوردن آب به نهر علقمه رفتند و مشك را آب نمودند ولی خود از آن آب استفاده ننمودند. در حالی‌كه می‌دانیم چنین خبری در تواریخ و منابع معتبر ذكر نشده است.(نگاه شود: علامه میرزا ابوالحسن شعرانی(ره)، ترجمه نفس المهموم، ص 288)
39. . شیخ علی بن شیخ محمد ابراهیم قمی نجفی در سال 1273ق در تهران به دنیا آمد. او پس تعلیم علوم پایه و مقدماتی در سال 1300ق رهسپار نجف شد و در دروس اصول و فقه علمای بزرگی همچون میرزا حبیب الله رشتی، شیخ عبدالله مازندرانی و شیخ محمد كاظم خراسانی حاضر شد. او حدیث را در نزد شیخ میرزا حسین نوری فرا گرفت و در اخلاق یكی از شاگردان عارف بزرگ مولی حسین‌قلی همدانی و بعد از او از اصحاب و خواص مرحوم سید مرتضی كشمیری بود. او در زمان حیات ضرب‌المثل تقوا و زهد در میان علماء عصر خویش بود به گونه‌ای كه همه‌ی اهل دین و علم از عرب و عجم بر این نكته اتفاق داشتند كه او پرهیزگارترین و باتقواترین علماء زمان خود است. ایشان در سال 1371ق در نجف به دیار باقی شتافت و در همانجا به خاك سپرده شد.( سید حسن امین، مستدركات اعیان الشیعه، ج3، ص152)
40. . ایشان یكی از علماء و زهاد معروف نجف بود كه قنائت و ساده‌زیستی او در نزد عام و خاص مشهور بود.
41. . طرفداران قمه‌زنی با اموی نامیدن دشمنان توانستند جمع فراوانی از شیعیان عراق را قانع كنند كه انتقاد سید محسن به برخی آداب محرم برابر یا. تلمیحاً در حد. زنده كردن امویان است؛ مخالفان همچنین یك سخنران محبوب را كه به خاطر توانایی بیانش شهره بود، جذب خود كردند تا مردم را علیه سید محسن و طرفدارانش در نجف برانگیزانند. در نتیجه، تعداد قمه‌زنان كه در سال 1307 ش شركت كردند از همیشه بیشتر بود؛ و این در حالی بود كه (اموییان) از ترس كشته شدن؛ مجبور به پنهان شدن و حتی خروج موقتی از شهر شدند.(هكذا عرفتهم، ج1، ص212)
42. . جعفر الخلیلی در سال1322ق در نجف به دنیا آمد. جعفر الخلیلی برخاسته از خانواده‌ای بود كه به جهت تعلیمات مذهبیشان مشهور بودند؛ پدر بزرگ وی، ملا علی خلیلی، در نجف مرجع تقلید بود. عموی پدرش، میرزا حسین الخلیلی نیز چنین مقامی داشت. او در زمان حیات اقدام به تأسیس چندین روزنامه نمود كه بعضی از آنها توسط حكام وقت بسته شد. علاوه بر این وی دارای تألیفات بسیاری در عرصه تاریخ و فرهنگ مردم عراق می‌باشد كه از میان آنها می‌توان به «موسوعة العتاب المقدسه» و «هكذا عرفتهم» اشاره نمود. او در سال 1405ق در دوبی فوت نمود و در همانجا به خاك سپرده شد. نوشته‌های او درباره شخصیت‌های معاصر عراق، اطلاعات غنی و با ارزشی را درباره‌ی مجادلات مربوط به آداب محرم در اختیار ما قرار می‌دهد، چرا كه خود وی یكی از معدود پیروان متعصب سید محسن امین در نجف بوده است.
43. . وی در این‌باره می‌نویسد: «یعجبنی من المصلحین فی هذا العصر رجلان: الشیخ محمّد عبده فی مصر، والسیّد محسن الأمین فی الشام... وإنّی لا أزال أذكر تلك الضجّة التی اُثیرت حول الدعوة الإصلاحیّة التی قام بها السیّد محسن قبل ربع قرن. ولكنّه صمد لها وقاومها باسلا، فلم یلین ولم یتردّد. وقد مات السیّد أخیراً، ولكن ذكراه لم تمت ولن تموت، وستبقى دهراً طویلا حتّى تهدم هاتیك السخافات التی شوّهت الدّین وجعلت منه اضحوكة الضاحكین». (علی الوردی، مهزلة العقل البشری، ص299 و أعیان الشیعة، ج10، ص382.)
44. . مجله حوزه، شماره 27.
45. . خوشبختانه به تازگی رساله التنزیه به ضمیمه چندین مقاله مربوط به آن توسط محمد قاسم حسینی نجفی گردآوری شده و با نامِ «الثورة التنزیه» توسط انتشارات دارالجدید بیروت، منتشر گردیده است.
46. . محمد صحتی سردرودی، تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین، ص213؛ كتاب عزاداری‌های نامشروع در سال 1371شمسی به كوشش سید قاسم یاحسینی در بوشهر، نشر شروه، تجدید چاپ و منتشرشد. امّا مثل اینكه این بار نیز به همان بلای پیشین گرفتار آمد و كتاب بلافاصله پس از انتشار ناپدید و نایاب شد.

منابع:
1. منابع همگی به نقل از کتاب «قمه‌زنی سنت یا بدعت» تألیف: مهدی مسائلی(نویسنده همین مقاله) می‌باشد.

شنبه 11/8/1392 - 23:34
آموزش و تحقيقات
پرسش و پاسخ درباره ی قمه زنی (1)
پرسش و پاسخ درباره ی قمه زنی (1)






( 25 پرسش و پاسخ از علما و صاحب نظران درباره ی سؤالات رایج در موضوع قمه زنی )

در این فصل سعی شده از میان بیانات حضرات علما و کارشناسان در این مبحث، در قالب پرسش و پاسخ، به تبیین دیدگاه های علمی موجود بپردازیم، لذا برخی از پاسخ های ارائه شده از متن سخنرانی ها یا مقالات این بزرگواران گزینش شده و الزاماً در جوابِ سوال مورد نظر، بیان نشده است؛ اما دقّت لازم به عمل آمده که سؤال ها دقیقاً در همان جهتی طرح شود که مدّنظر نویسنده بوده است.
از میان صاحب نظرانی که از دیدگاه های آنان در این فصل استفاده شده، می توان به این افراد اشاره کرد:
حضرت آیت الله جوادی آملی، استاد شهید مرتضی مطهری، حضرت آیت الله العظمی مظاهری،حضرت آیت الله محمد هادی معرفت، حجت الاسلام والمسلمین استاد فاطمی نیا، علامه سید محسن امین عاملی، حجت الاسلام محسن قرائتی و ...
• در روایات بسیاری تأسیس مجالس عزای حسینی به اهل بیت (ع) نسبت داده شده است روش و سیره ی آن بزرگواران در عزاداری چه بوده است؟ یا در توصیه های آن حضرات، به چه روشی برای عزاداری اشاره شده است؟
* آنچه در روایات متواتر از ائمه معصومین به ما رسیده و در منابع معتبر روایی آمده، توصیه به برگزاری مجالس عزا، گریه، مرثیه سرایی و جزع و بی تابی در مصیبت اهل بیت هدی (ع) است؛ (102) مثل آنچه از امام رضا (ع)، در توصیف سیره ی امام کاظم (ع) در ایام عزای سالار شهیدان، روایت شده است امام رضا (ع) فرمودند:
... همانا روزِ حسین (عاشوراء) مژه های ما را از شدت گریستن مجروح ساخت و اشک هایمان را جاری کرد و عزیز ما را در سرزمین گرفتاری و بلا، ذلیل کرد و ما را تا روز واپسین، میراث دار گرفتاری و بلا نمود؛ پس بر مثل حسین، گریه کنندگان باید گریه کنند، چراکه گریه بر او گناهان کبیره را از بین می برد. سپس فرمودند: زمانی که محرم وارد می شد، پدرم دیگر نمی خندید و پیوسته محزون بود تا اینکه ده روز سپری می شد. زمانی که روز دهم می رسید، آن روز، روز مصیبت و حزن وگریه اش بود و می فرمود: ای همان روزی است که حسین (ع) در آن کشته شده است. (103)
می بینیم، با اینکه آن حضرت در مقام بیان شدت تأثر امام کاظم (ع) در عزای اباعبدالله الحسین (ع) هستند، اما اشاره به عملی غیر از گریه، حزن و ماتم و مصیبت زدگی نکرده اند.
• بر سر و سینه زدن که الآن یکی از شیوه های رایج عزاداری است، چطور؟
* دست بر سر زدن، به نوعی نشانه ی عزاداری است؛ شما بارها دیده اید، کسانی که مصیبتی برایشان پیش می آید، بر سر و سینه ی خود می کوبند. این نشانه ی عزاداریِ معمولی است. (104)
• خوب شاید بشود قمه زنی را هم مصداق جزع در ماتم امام حسین (ع) دانست.
* جزع در موارد متعددی از روایات ما وارد شده است، ابتدا چند نمونه را ملاحظه کنید:
از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمودند:
برای بنده ی خدا، گریه و بی تابی وجزع نمودن برای هر مصیبتی، مکروه است به جز گریه و ناله و بی تابی در مصیبت حسین بن علی (ع)، پس به درستی که او، به واسطه این کار مأجور است. (105)
در روایت دیگری، امیرالمومنین (ع) در هنگام غسل پیکر مطهر رسول خدا (ص) می فرمایند:
اگر به شکیبایی امر نمی کردی و از بی تابی نهی نمی فرمودی، آن قدر اشک می ریختم تا اشک هایم تمام شود و این درد جانکاه همیشه در من می ماند، و اندوهم جاودانه می شد. (106)
از امام صادق (ع) نیز نقل شده که در حال مناجات با خداوند متعال می فرمودند:
ای کسی که ما را به کرامت و جانشینی پیامبر (ص) مخصوص کرده و وعده شفاعت داده و علم آنچه را بود و آنچه هست، به ما داده ای و دلهای برخی مردم را به سوی ما سوق داده ای! برادرانم و کسانی را که به زیارت قبر حسین (ع) می روند، ببخش! ... بر آن چشمانی را که به ترحّم بر ما، گریه کردند، رحم کن؛ و بر آن دلهایی که جزع کردند و برای ما آتش گرفتند و بر آن ضجه هایی که برای ما بلند می شود، رحمت نازل نما! ... (107)
حتی تعریف و مصداق جزع را نیز می توان از روایاتی که در این باب وارد شده تشخیص داد. به عنوان مثال در روایتی که از مسمع بن عبدالملک نقل شده که می گوید:
روزی امام صادق (ع) به من فرمود: هیچ می شود که حسین (ع) را یاد کنی و آنچه را بر او روا شده، متذکّر شوی؟ عرض کردم: بله. فرمود: آیا جزع می کنی؟ عرض کردم: آری به خدا قسم! و اشک می ریزم به گونه ای که نزدیکان من اثر آن را در من می بینند و دست از غذا می کشم تا اثر آن در سیمای من دیده شود. امام (ع) فرمود: خدا رحمتت کند و اجر گریه هایت را بدهد! بدان که تو از زمره کسانی هستی که اهل جزع کردن بر ما هستند و از کسانی هستی که در شادی ما مسرور و در غم و ماتم ما محزون هستند. (108)
این تعبیر از امام (ع) بدان معناست که جزع مورد نظر امام (ع)، گریه کردن و اندوهگین شدن و بی تابی برای اهل بیت (ع) است و اصحاب ایشان نیز همین معنا را از آن می فهمیدند.
• بعضی از طرفداران قمه زنی و رفتارهای مشابه آن، روایاتی که در آن به لطمه زدن برخی از زنان مصیبت دیده ی کربلا اشاره شده، استناد می کنند و آن را دلیل مجاز بودن عمل خود می دانند.
* روایت مورد اشاره ی آنان روایت خالد بن سدیر است؛ متن کاملِ آن بدین شرح است:
ابن سدیر نقل می کند که از امام صادق (ع) در مورد مردی سؤال کردم که لباسش را برای پدر و یا مادر و یا برادرش و یا یکی از نزدیکانش پاره کرده است. آیا این عمل او مجاز است؟ امام فرمودند:
پاره کردن لباس اشکالی ندارد؛ موسی برای هارون پیراهن پاره کرد. البته پدر برای فرزند و مرد برای زنش نمی تواند پیراهن پاره کند. اما زن می تواند در عزای شوهرش لباسش را پاره کند و اگر پدر در مرگ فرزندش و مرد در مرگ همسرش چنین کرد، کفاره آن، کفاره ی شکستن قسم است و نماز این دو، مادامی که کفاره را نداده باشند، پذیرفته نیست. زمانی که زن به صورت خود چنگ بزند و یا موهایش را ببُرد و یا بکَند، در این صورت برای بریدن مو باید غلامی را آزاد کند، یا دو ماه پشت سر هم روزه بگیرد یا شصت فقیر را غذا بدهد. در صورتی که صورتش را خراش بدهد و خون خارج شود و همین طور در کندن مو، کفاره ی شکستن قسم است. اما اگر کسی لطم کند، باید استغفار کند؛ ولی کفاره ندارد. و به راستی، زنان بنی هاشم (فاطمیّات) در سوگ حسین (ع) پیراهن های خود را پاره کردند و بر صورت خود لطمه زدند و در سوگ مثل حسین (ع) بر صورت ها ضربه زده می شود و گریبان ها پاره می گردد. (109)
درباره ی این روایت باید گفت که اولاً این روایت به گفته ی بسیاری از علما از لحاظ سند بسیار ضعیف است. (110) ثانیاً دراین روایت، ایرادات مفهومی و دِلالی و حتی تناقضاتی با دیگرروایات وجود دارد. (111)
حتی با نادیده گرفتن دو اشکال فوق و در صورتی که این روایت را صحیح بدانیم نیز در نهایت چیزی که از این روایت قابل استفاده است، اقدام زنان فاطمی در لطم زدن به خود در صحرای کربلاست، (112) و لطم • همان گونه که در ادامه می آید • دارای معنای روشنی است و هیچ ارتباطی با قمه زنی و اعمال مشابه آن ندارد.
• معنای دقیق «لطم» و امکان تطبیق آن با اعمالی چون قمه زنی
*در کتب لغت عربی در معنای «لطم»• که مصدر ثلاثی مجرد، لَطَمَ می باشد • نوشته اند: «ضرب الخدّ و صفحات الجسم ببسط الید (113) او بالکفّ مفتوحه». (114) در فارسی لطم را ضربه زدن با کف دست و سیلی زدن ترجمه کرده اند. (115)
چنانچه گفته شد که کلمه لطم به معنای زدن به صورت یا سینه، با کف دست می باشد؛ نه وارد کردن خراش به صورت یا سر، آن هم با قمه!
این معنی را می توان از خود روایت سُدیر هم فهمید، زیرا در صدر روایت برای وارد کردن خراش به صورت، کفاره قرار داده شده است. اینکه در روایت، لطمه را از موارد وجوب کفاره خارج نموده و استغفار را برای آن کافی می داند، بیانگر آن است که لطمه چیزی غیر از خدش است. معنای «خدش» درزبان عرب چنین است» خراشیدن، پاره پاره کردن، دریدن، خدشه دار کردن، جریحه دار کردن. (116) پس اگر ترویج کنندگان این گونه رفتارها بخواهند برای اعمال خود سند روایی دست و پا کنند، بایستی روایات خدش را جستجو نمایند؛ نه روایات لطم را! هر چند هیچ یک ازروایاتی که موضوع عزاداری و شیوه های ابراز احساسات درمصیبت ها در آن طرح شده، در بحث قمه زنی یا اعمال شبیه به آن قابل استفاده نیست.
و البته دلیل آن روشن است؛ چرا که این گونه رفتارها هیچ سابقه ای در تاریخ اسلام و به تبع آن در متون دینی ما ندارد.
• پس روایت «سر به محمِل زدن حضرت زینب علیه السلام» چیست؟!
*راوی این داستان فردی است بنام مسلم جصّاص (گچکار) و او ماجرا را این گونه نقل می کند:
وقتی درحال بازسازی دروازه اصلی شهر کوفه بودم، هیاهویی شنیدم؛ به سمت هیاهو حرکت کردم و دیدم که اسرای عاشورا در کجاوه بودند. وقتی یزیدیان سربریده ی امام حسین (علیه السلام) را بالای نیزه بردند، حضرت زینب (علیه السلام) با مشاهده این صحنه و از فرط ناراحتی، سرخود را به چوب محمل کوبید وخون از زیر مقنعه ایشان جاری شد؛ با چشم گریان اشعاری را قرائت می کند...
اولاً:از نظر سندی این داستان شدیداً ضعیف است؛ این مطلب برگرفته از کتابی بنام نورالعین فی مشهد الحسین است که نویسنده ی آن مشخص نیست و تنها برخی آن را به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت داده اند که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بوده. بسیاری از علما به بی اعتباری آن صحّه گذاشته اند؛ چنانچه عالم بزرگوار آیت الله حاج میرزا محمد ارباب (رحمه الله) در خصوص بی اعتبار بودن کتاب نورالعین و بی اساس بودن گفته های مسلم جصّاص تاکید دارد. (117) همچنین محدث بزرگوار مرحوم شیخ عباس قمی (رحمه الله) صاحب منتهی الآمال و مفاتیح الجنان، در این خصوص می نویسند:
نسبت سرشکستن به حضرت زینب علیه السلام بعید است؛ چون ایشان عقیله ی بنی هاشم و صاحب مقام رضا و تسلیم است. (118)
وی سپس با استناد به کتابهای معتبر تاریخی اثبات می کند که اسرای کربلا را بر ناقه های عریان و بی جهاز نشانده بودند و اصلاً محمل و هودجی در کار نبود تا آن حضرت سرش را به آن بکوبد!
مشکل دومِ سندیِ این روایت، آن است که سلسله سند و راویان آن در هیچ منبعی ذکر نشده است.
ثانیاً: همانطور که در روایات قبل دیدید، این گونه رفتارها مورد نهی حضرات معصومین است؛ خصوصاً امام حسین (علیه السلام)، مصیبت دیدگان کربلا را، از چنین اعمالی نهی کرده بودند. سؤالی که در اینجا مطرح است، این است که اگر امام حسین (علیه السلام) خواهرشان را قسم دادند و حتی تذکر دادند که مبادا شیطان صبر از کَفَت بربُاید، (119) با این فرض چطور ممکن است حضرت زینب (علیه السلام)، اقدام به شکستن سرخود کنند؟! آیا تذکر امام حسین در شب عاشورا را فراموش کردند؟! به یقین حضرت زینب (علیه السلام) که از اولیای خاص الهی هستند و از علم لدّنی بهره مند بوده اند، ممکن نیست برخلاف تذکّر امام (علیه السلام)، چنین عملی را مرتکب شده باشند.
لذا با توجه به روایاتی که حضرت زینب (علیه السلام)، را اسوه ی صبر، رضا و خویشتن داری معرفی کرده اند، قبول چنین وقایعی بسیار سخت است.
ثالثاً: در ضعف مضمون و غیرقابل اتکا بودن این روایت، همین بس که در بیتی از اشعار منتسب به حضرت زینب در این روایت، حضرت امام حسین (علیه السلام) به سنگدلی و قساوت قلب متهم شده است؛ (120) بدیهی است که معرفت بی بدیل عقیله ی بنی هاشم (علیه السلام) اجازه ی اهانت به امامی چنان والا مقام را ولو با انگیزه ی تمسّک به صنایع ادبی، قابل توجیه نمی داند.
رابعاً: حتی اگر فرض کنیم این داستان صحت داشته باشد و حضرت زینب (علیه السلام) در آن وضعیت بحرانی • که برای اولین بار سر برادرش را بر نیزه دیده است • سرخود را به محمل زده باشد، این حاکی از شدّت تأثر و اندوه آن حضرت است و هیچ معلوم نیست که ایشان به قصد سرشکستن این کار را کرده باشند و دلیلی بر جواز این کار در شرایط عادی نیست؛ در آن صورت نیز فقط می توان در شرایط مشابهِ آنچه بر حضرت زینب (علیه السلام) گذشته، آن را تجویز کرد.
موید این مطلب آن است که نه در مورد حضرت زینب (علیه السلام) و نه در مورد سایر زنان حرم، نقل نشده که در سالگرد عاشورا به اعمالی مثل آن اقدام کرده باشند. علاوه بر اینکه هیچ دستور، یا حتی توصیه ای به سرشکستن و خدش در عزای سالار شهیدان، از امام سجاد (علیه السلام) یا دیگر ائمه هدی وجود ندارد؛ هر چند ایشان به امر عزاداری و گریه و ندبه برای پدر خویش همت والایی داشتند.
• برخی می گویند: امام سجاد (علیه السلام) در کنار زنان حرم بود؛ اگر کار آنها اشتباه بود، آنان را نهی می کرد!
*ببینید یک مطلبی شهید اول در کتاب الفوائد دارد؛ در اینکه فعل، تقریرو گفتار معصوم، حجّت است، ایشان بحث کرده است. می گوید: فعل معصوم چند احتمال دارد؛ یکی اینکه کاری که انجام دهد، به عنوان اینکه «دستور شرع است» انجام دهد، که [در این صورت] دلیل می شود برای ما؛ آن وقت آن را به عنوان قانون شرع باید بپذیریم.
یک وقت به عنوان شرایط روز است، که اسمش «احکام حکومتی» است؛ اما یک وقت مربوط به شخص خودش است؛ یعنی مثلاً پیغمبر اکرم برنامه گذاشته که روز شنبه خورشت بادمجان بخورد، یک معصوم بنایش را این گذاشته، آن وقت من فقیه نمی توانم بگویم مستحب است روز شنبه خورشت بادمجان بخوری. چرا؟ چون اینها یک چیز شخصی است. خوب توجه بفرمایید! شهید اول این را می خواهد بگوید... اگر این احتمال بوده باشد، این کار عمل شخصی است و به عنوان یک دستور شرعی تلقی نمی شود.
شهید اول می گوید حتی فعل معصوم اگر چنانچه ما احساس کنیم که این مربوط می شود به شخص اول، ما نمی توانیم این را به عنوان حکم شرعی بیاوریم.
حالا در اصل مسئله، اگر حضرت زینب یا حضرت ابوالفضل یا دیگران این کار را کرده باشند، آیا می توانیم به آن استناد کنیم؟ حالا حضرت زینب (علیه السلام) در آن حال بی تابی و بی حالی شاید به این گونه ی ناخودآگاه، سرش به محمل خورده باشد، آن وقت ما نمی توانیم این را دلیل شرعی بگیریم از نظر فقهی.
... به هر حال، این را می خواهم بگویم که اقامه شعائرِ «من درآورده»، آن هم در حد افراطی اش و استناد دادن آن به شرع، قطعاً شبهه ی «بدعت» در آن وجود دارد.» (121)
* به راستی در آن لحظات آشوب و اضطراب سهمگین • که اساساً رفتار زنان حرم در آن شرایط، تا حدی قابل درک است • امام اسیر رنجور، در مقام تقریر قرار داشتند؟!
اگر بر فرض محال چنین گفته ای صحت داشته باشد، عمل قمه زنان با فعل حضرت زینب (علیه السلام) تفاوت آشکار دارد. (122) قمه زنی اختیاری، آن هم در زمانه ای که دنیا به دنبال معرفی مسلمانان به عنوان تروریست و خشن و خون ریز می باشد، با سرشکستن از روی فشار و در شرایط ویژه، اصلاً تناسبی ندارد؛ (123) هر چند با دلائل ارائه شده، روشن شد که نسبت دادن این عمل به حضرت زینب (علیه السلام) از طریق این روایت ضعیف، جفا در حق آن حضرت است.
• یعنی هیچ تأییدی بر این گونه رفتارها از سوی اهل بیت (علیه السلام) وجود ندارد؟
* از هیچکدام از ائمه ما روایت نشده که به پیروان خود اجازه چنین کارهایی را داده باشند یا خود ایشان به این کارها برخاسته باشند و یا در زمانشان علناً یا مخفیانه کسی یا کسانی به این کارها برخاسته، دسته بندی کرده و در ملأ عام آبروی اسلام و تشیع را برده باشند. هرگز! هرگز! حتی در زمان آزادی شیعیان [و رفع عوامل تقیه] نیز باآنکه برای اعمال خود مانعی نمی دیدند؛ مانند زمان مامون و اوائل دولت بنی عباس چنین اعمالی سابقه ندارد.
باهزار اگر، اگر فرض کنیم که این اعمال، حرام هم نباشد، بدون شک از جمله چیزهایی است که باعث ننگ و عار مذهب بوده مردم را از چنین دینی بیزار می کند و حتماً زبان بدگویی را به روی دین ما خواهد گشود. شک نیست که این اعمال، این دسته بندی ها، این به سر کوفتن ها، این قمه کشیدن ها، آن هم در برابر مردم و در برابر عام (مخصوصاً این روزها در ایران در معرض انظار تمام دول خارجی • مترجم (124)) و تمام این کارها، از اموری است که خدا و پیامبر و امامان، هیچ کدام به آن راضی نخواهند بود. بدتر از همه، نسبت دادن این امور به همان بزرگواران، بدترین گناهان و فجیع ترین خیانت ها و پرعقاب ترین معاصی است. (125)
• بعضی می گوینداین گونه مسائل را باید در حوزه عشق دانست و ربطی به عقل ندارد‍!؟ آیا امکان دارد جایگاه «عشق و محبت» و «عقل و معرفت» را در دین روشن کرد؟
* محبت، میان بُرترین راه برای رسیدن به خدا است. ما از محبّت راهی نزدیکتر نداریم. هر چند ایمان، قوی تر باشد، محبت بیشتر می شود. (والذین آمنوا اشد حباً الله) (126) اصلاً این محبت خدا بحث بسیار بزرگ است... اگر محبت خدا دردلی جا بگیرد، آن دل دیگر چیزی نمی بیند. «المحبه نار تحرق ما سوی المحبوب» محبت همانند آتشی است که ماسوایِ محبوب را می سوزاند؛ دیگر غیر از محبوب چیزی نمی ماند.
... اگر بخواهیم محبت ما نسبت به خدا زیاد شود، باید کاری کنیم که معرفت ما زیاد بشود. حالا چه کنیم تا معرفتِ ما زیاد شود تا در نتیجه محبّت، زیاد بشود؟ حضرت [امام صادق (علیه السلام)] جواب را می دهد؛ حضرت فرمود: «لا یقبل الله عملاً إلا بمعرفهٍ؛ (127) خدا عملی را قبول نمی کند مگر با معرفت». اینکه خیال کنی هر کاری بکنی، خدا قبول می کند، نه! انسان باید عاقل باشد.
یک کسی خدمتِ حضرت صادق (علیه السلام) رسید و گفت: یابن رسول الله! ما یک همسایه ای داریم که می خواهم ذکر خیرش را بکنم. «انَّ لی جاراً ... کثیر الصّلاه، کثیر الصدقه، کثیر الحجَّ»؛ زیاد نماز می خواند، زیاد مکّه می رود و زیاد هم پول خرج می کند. بعضی ها این کارها را می کنند و در کنار آن یک کارهای دیگری هم می کنند. امّا این طفلک، کارهای دیگر هم نمی کرده است. حضرت فرمودند: «لا بأس به»: آدم بدی نیست! این شخص توقع داشت که حضرت صادق (علیه السلام) بگوید: به به ! یک همچین شخصی کجاست؟ بلند شو همین الآن برویم و اذن دخول بخوانیم و وارد بشویم! حضرت فرمود: «یا اسحاق! کیف عقله؟» • اسم راوی اسحاق بن عمّار است • حضرت فرمودند: عقلش چطور است؟ فقط مقدس مآب است یا از اسلام چیزی فهمیده است؟ می گوید من هم دیدم در مقابل امام زمان نمی شود دروغ گفت؛ گفتم: «جعلت فداک لیس له عقل»؛ آقا قربانت بروم! این عقلی که شما می گویید، این شخص ندارد.
حضرت هم فرمودند: «لا ینتفع بذلک منه» حضرت فرمودند: به خاطر این بی عقلی اش از اعمال بهره ای نمی برد.
این حدیث در کافی است. باید این حدیث را به چند زبان ترجمه کنیم و سرافراز شویم؛ ببینید که دین ما چقدر دین عمیقی است! یک عدّه خیال می کنند اگر ظاهری درست کردیم، دیگر کار تمام شد. نه آقا! دین خیلی عمیق است. (128)
« لا یقبل الله عملاً الا بمعرفه» (129) خدا عملی را قبول نمی کند مگر با معرفت. (130)
هدایتی که خداوندِ متعال آن را به همگان مرحمت کرده است، مقدسّات آن را در وجودِ خودِ شخص گذاشته است. که آن عبارت از «عقل» باشد. اگر عقل نبود، خداوند متعال پیغمبر (ص) نمی فرستاد و قرآن نازل نمی شد. (131)
ما کجا بودیم کان دیّان دین
عقل می کارید اندر ماء و طین
خداوند نعمتِ عظمای عقل را مرحمت فرموده و در مقابل آن تکلیف از ما خواسته است ... خدا اوّل در ما عقل گذاشته و به همین خاطر از ما تکلیف خواسته است. پیغمبر فرستاده و امام منسوب کرده است؛ کتاب نازل کرده است. (انا هدیناه السبل اما شاکراً و اما کفوراً) این هدایت بر همگان عرضه شده است. (132)
• یعنی رفتارهایی که از سر عشق از انسان سر می زند، اگر دلیل عقلی نداشته باشد، مورد تأیید دین نیست؟!
* اسلام، در عین اینکه دل را قبول دارد، عشق و سیر و سلوک را قبول دارد، هرگز حاضر نیست عقل و فکر و استدلال و منطق را تحقیر کند. برای عقل و فکر و استدلال و تعقل، نهایت احترام را قائل است. (133)
اسلام می گوید ولو به وجود خدای یگانه اعتقاد داشته باشی، ولی آن اعتقادی که ریشه اش خواب دیدن است، ریشه اش تقلید از پدر و مادر یا تأثیرمحیط است، مورد قبول نیست. جزتحقیقی که عقل تو با دلیل و برهان مطلب را دریافت کرده باشد، هیچ چیز دیگر را ما قبول نداریم. (134)
خود قرآن دائماً دم از تعقل می زند؛ (135) گذشته از این، وقتی شما کتابهای حدیث را باز کنید، اولین بابی که می بینید، «کتاب العقل» است. موسی بن جعفر (سلام الله علیه) تعبیری فوق العاده عجیب دارد، می فرماید:خدا دو حجت دارد، دو پیغمبر دارد: یک پیغمبر درونی که عقل انسان است و یک پیغمبر بیرونی که همان پیغمبرانی هستند که انسانند و مردم را دعوت کرده اند. خدا دارای دو حجت است ... و اگر انبیاء باشند و عقل نباشد، باز انسان راه سعادت خود را نمی پیماید. (136)
• خوب ممکن است این حالت عشق و محبت، به صورت ناگهانی در عزای امام حسین (ع) برای عزادار ایجاد شودو منجر به این رفتارها شود؛ شبیه عشقی که در کربلا از امام حسین (ع) تجلّی پیدا کرد.
*«محبت» که عبارت است از تمایل پیدا کردن و راغب بودن به چیزی که موجب لذت و راحتی انسان می گردد، زاییده ی معرفت و ناشی از ادراک آن چیز است. از این رو کشش و تمایلی که در عالم جمادات وجود دارد مثل آهن و آهنربا، جاذبه ی زمین و ... چون ظاهراً ناشی از معرفت و ادراک نیست، محبت نامیده نمی شود. و نیز هر چه معرفت بیشتر باشد، محبت افزونتر می شود چنان که هرچه کمال و موجبات لذّت در محبوب بیشتر شود، محبت پررنگ تر می شود؛ (والذین آمنوا اشد حباً الله) (137)
چیزی که امام حسین (ع) را وادار کرد در روز عاشورا از همه چیز بگذرد، اسیر الکربات (138) گردد و هر مصیبت و اندوهی را تحمل کند، فقط عشق به خدای متعال بود و این عشق چیزی نبود که ناگهان و در حادثه ی سفر کربلا پیدا شده باشد. بلکه در تمام دوران حیات آن حضرت این عشق وجود داشت و حادثه عاشورا را در حقیقت ثمره و محصول این عشق و ارادت بود. مناجاتهایی که از آن حضرت در دسترس ما وجود دارد مخصوصاً دعای عرفه، گویای این عشق و ارادت و نفوذ آن در اعماق وجود آن حضرت است. (139)
• اینکه بعضی، از اظهار نظر درباره ی مسائلی چون قمه زنی اِبا می کنند و آن را خارج از حوزه ی مسائل شرعی می دانند، به چه خاطر است؟
* حضرت آیت الله مظاهری (حفظه الله) درباره این گفته ی قمه زن ها که می گویند: «این کارها نزاع عقل و عشق است» یا «این امور در محدوه ی فقه نیست!» می فرمایند: این گونه بیان ها که نظیر آن هم، این جانب در کتاب «جهاد با نفس» نقل کرده ام، فرار از جواب است و چون مسئله، یک مسئله فقهی است، باید فقهی پاسخ آن را بدهد. (140)

پی نوشت :

102• به مواردی ازاین روایات در فصل اول همین کتاب اشاره شده است.
103• عن ابراهیم بن ابی محمود، قال: قال الرضا (علیه السلام): ... ان یوم الحسین اقرح جفوننا و اسبل دموعنا و اذل عزیزنا بارض کرب و بلاء اورثتنا الکرب و البلاء الی یوم الانقضاء فعلی مثل الحسین فلیبک الباکون فان البکاء علیه یحط الذنوب العظام. ثم قال (علیه السلام): کان ابی (علیه السلام) اذا دخل شهر المحرم لا یری ضاحکا و کانت الک آبه تغلب علیه حتی تمضی عشره ای ام، فاذا کان یوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته و حزنه و بکائه و یقول: هو الیوم الذی قتل فیه الحسین (علیه السلام). (شیخ صدوق، الامالی، المجلس السابع و العشرون؛ بحار الانوار، ج44، ص 283، باب 34، ثواب البکاء علی مصیبته؛ وسائل الشیعه، ج14، ص 504، باب 66).
104• بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع روحانیون استان «کهگیلویه و بویر احمد» در آستانه ی ماه محرم 1373/03/17
105• أبی عن سعدٍ عن الجامورانی عن الحسن بن علی بن أبی حمزه عن ابیه عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال سمعته یقول إن البکاء و الجزع مکروه للعبد فی کل ما جزع ما خلا البکاء علی الحسین بن علی (علیه السلام) فانه فیه ماجور ...
106• و لو لا انک امرت بالصبر و نهیت عن الجزع لانقدنا علیک ماء الشئون و لکان الداء مماطلاً و الکمد محالفاً (نهج البلاغه ،خطبه 235).
107• یا من خصنا بالکرامه و خصنا بالوصیه و وعدنا الشفاعه و اعطانا علم ما مضی و ما بقی و جعل افئده من الناس تهوی الینا اغفر لی و لإخوانی و لزوار قبر أبی عبدالله الحسین ع ... فارحم تلک الوجود التی قد غیرتها الشمس و ارحم تلک الخدود التی تقلبت علی حفره أبی عبدالله و ارحم تلک الاعین التی جرت دموعها رحمه لنا و ارحم تلک القلوب التی جزعت و احترقت لنا و ارحم الصرحه التی کانت لنا ... (کافی، ج4، 582؛ وسائل الشیعه، ج14،ص 411).
108• قال لی ابو عبدالله ع فی حدیث أما تذکر ما صنع به یعنی بالحسین ع قلت بلی قال أتجزع قلت إی و الله و استعیر بذلک حتی یری اهلی اثر ذلک علی فامتتع من الطعام حتی یستبین ذلک فی وجهی فقال رحم الله دمعتک اما انک من الذین یعدون من أهل الجزع لنا و الذین یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا ... (وسائل الشیعه، ج14، ص 507؛ و کامل الزیارات، ص 101).
109• روی محمد بن عیسی عن اخیه جعفر بن عیسی عن خالد بن سدیر، اخی حنان بن سدیر، سالت ابا عبدالله ع عن رجل شق ثوبه علی ابیه او علی امه او علی اخیه او علی قریب له فقال لا باس بشق الجیوب قد شق موسی بن عمران علی اخیه هارون و لا یشق الوالد علی ولده و لا زوج علی امراته و تشق المراه علی زوجها و اذا شق زوج علی امراته او والد علی ولده فکفارته حنث یمین و لا صلاه لهما حتی یکفرا و یتوبا من ذلک و إذا خدشت المراه وجهها أو جزت شعرها او نتفته ففی جز الشعر عتق رقبه او صیام شهرین متتابعین أو إطعام ستین مسکیناً و فی الخدش اذا دمیت و فی النتف کفاره حنث یمین و لا شیء فی اللطم علی الخدود سوی الاستغفار و التوبه و قد شققن الجیوب و لطمن الخدود الفاطمیات علی الحسین بن علی ع و علی مثله تلطم الخدود و تشق الجیوب. (وسائل الشیعه، ج3، ص 402؛ و تهذیب الاحکام، ج8، ص 325؛ با اندکی اختلاف در الفاظ).
110• شهید ثانی در مسالک الافهام در این باره می گوید:«سند این روایت ضعیف می باشد، زیرا خالدبن سدیر که در سند آن است فردی غیر موثق می باشد.» (مسالک الافهام، ج10، ص 27). همچنین شیخ صدوق در مورد او گفته که روایات کتابش جعلی است. (مصباح الفقیه، ج1، ص 430) شیخ طوسی و علی بن بابویه نیز روایات او را نپذیرفته اند. (منبع پیشین به نقل از الفهرست) محقق بزرگوار آقا رضا همدانی می نویسد: «این روایت به خاطر ضعف سندش و اعراض اصحاب از آن، صلاحیت برای دلیل واقع شدن را ندارد.» (مصباح الفقیه، ج1، ص 430)
ضمناً یکی دیگر از کسانی که در سلسله راویان این حدیث است، محمدبن عیسی است که شیخ طوسی او را غُلات دانسته است؛ شیخ صدوق، علی بن بابویه و بسیاری دیگر از علما نیز او را ضعیف دانسته و نقل های او را غیرقابل اعتماد می دانند. (بنگرید به الفهرست، ص 140)
111• آیت الله سید احمد خوانساری در کتاب جامع المدارک می نویسد: صدر و ذیل این روایت متناقض است؛ اگر این گونه اعمال از نظر امام صادق (علیه السلام) حرام اند • و در دیگر روایات وارد شده از آن حضرت نیز به حرمت آن تصریح شده است• دیگر جایی برای یادآوری عملکرد فاطمیات نبود. (جامع المدارک، ج5، ص 14)
آیت الله العظمی گلپایگانی نیز نوشته اند: «بسیار بعید است که بتوانیم جواز لطم به صورت و گریبان چاک دادن را به عزاداری امام حسین (علیه السلام) اختصاص دهیم، زیرا وقتی که این دو فعل دراسلام حرام باشد، محققاً زنان فاطمی نیز آن راانجام نداده اند؛ اگر چه این اعمال برای امام حسین (علیه السلام) جایز باشد، زیرا انجام این اعمال موجب تنفر و بیزاری نفوس مردم از آن عمل می شود.» (کتاب الطهاره الاول، ص 218)
112• کسانی که درصددند از این روایت برای اثبات مدعای خود استفاده کنند خوب است به روایات متعددی که از امام حسین (علیه السلام) نقل شده و حضرت، زنان فاطمی را از گریبان چاک زدن و وارد کردن خراش به صورت، بعد از شهادتشان نهی کرده اند نیز توجه کنند:
چنانچه در لهوف و دیگر مقاتل معتبر آمده است، امام حسین (علیه السلام) در شب عاشورا به زنان حرم چنین فرمودند: «ای خواهرم ای کلثوم، و تو زینب و تو ای فاطمه و توای رباب! هرگاه کشته شدم، گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخن ناروا بر زبان جاری نکنید. (اللهوف، ص 141• 140) و در کتاب کامل الزیارت نیز از امام محمدباقر (علیه السلام) روایت شده که هنگامی که امام حسین (علیه السلام) درصدد کوچ از مدینه بر آمدند، زنان بنی هاشم آمدند و به نوحه سرایی پرداختند تا آن که امام حسین (علیه السلام) میانشان رفت و فرمود: «شما را بخدا سوگند، مبادا که [این] نافرمانی خدا و رسول باشد که از شما سر بزند». (کامل الزیارات، ص 195، ح 275) که مراد آن حضرت لااقل خدش و شق جیوب و خمش وجوه را شامل می شود، چه رسد به قمه زنی و تیغ زنی.
لذاست که مرحوم آیت الله العظمی شیخ محمد حسن نجفی، صاحب جواهرالکلام درباره روایت خالد بن سدیر می نویسد: «استدلال به آنچه که در مورد فعل زنان فاطمی نقل شده است، متوقف بر آن است که عمل آنها بر غیر پدر و برادرشان باشد. و تمسک به این قول که «حضرت علی بن حسین (علیه السلام) بر عمل آنها علم داشته و در مقابل آن نیز سکوت نموده باشند؛ به نحوی که این سکوت نشانه ای از رضایت آن حضرت از آن عمل داشته باشد»، از چنگ زدن به خارهای بیابان سخت تر است. (یعنی کندن خارهای بیابان با دست، از پذیرش این گفته ها آسانتر است).» (جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج4، ص 371).
113• کتاب العین، ج7، ص 433.
114• یقال لطمت المرأه وجهها لطما من باب ضرب: ضربته بباطن کفها (لسان العرب، ج12، ص 542؛ مجمع البحرین، ج6، ص 162).
115• فرهنگ فارسی عمید.
116• خدش: خَدَشَ جلده و وجهّه: مزقه . و الخَدشُ: مزقُ الجلد، قلّ او کثر. یقال: خدشت المراه وجهها عند المصیبه. (لسان العرب، ج6، ص 292، ترجمه ی فارسی از فرهنگ معاصر عربی • فارسی، آذرتاش آذرنوش، نشر نی، چاپ چهارم، 1383).
117• میرزا محمد ارباب، الاربعین الحسینیه، چاپ اسوه، ص 232.
118• شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج1، ص 75.
119• از امام سجاد (علیه السلام) نقل شده که در شب عاشورا،همان شبی که پدرم در صبح آن به شهادت رسیدند، من درخیمه بودم و عمه ام زینب از من پرستاری می کرد ... امام حسین (علیه السلام) عمه ام را تسلّی داد و گفت: امام حسین (علیه السلام) به ایشان نگاه کرد و فرمود: خواهرم، مبادا شیطان بردباری را از تو بگیرد ... خواهر تو را قسم می دهم و از تو می خواهم که قسمم را نادیده نگیری؛ زمانی که من به شهادت رسیدم برای من گریبان چاک مکن، به صورتت چنگ مزن، صدایت را به نوحه و اویلا بلند مکن. سپس عمّه ام را آورد و در کنار من نشاند و خود به نزد اصحابش رفت ... (الکامل فی التاریخ، ج4، ص 59؛ البدایه و النهایه، ج8، ص 177؛ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص 244؛ بحار الانوار، ج45، ص 2؛ انساب الاشراف، ج3، ص 185، چاپ زکار، ج3، ص 392؛ المنتظم فی التاریخ الملوک و الامم، ج5، ص 338؛ تاریخ الطبری، ج5، ص 420).
120• ... یا أخی قلبک الشفیق علینا
ما له قسی و صار صلیبا
121• مصاحبه با آیت الله محمد هادی معرفت، عاشورا، عزاداری، تحریفات، ص 528.
122• محمد صحتی سردرودی، «تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین»، عاشورا، عزاداری، تحریفات، ص 209.
123• محمد تقی اکبر نژاد، فصلنامه تخصصی فقه اهل بیت علیهم السلام، نشر دائره المعارف فقه اسلامی بر طبق مذهب اهل بیت علیهم السلام قم، شماره های 48 و 50، زمستان 1385 و بهار 1386، با اندکی تغییر.
124• مترجم،جلال آل احمد است.
125• علامه سید محسن امین،التنزیه لاعمال الشبیه ،ترجمه آل احمد ،ص20.
126• بقره ،آیه 165.
127• الکافی، جلد1، صفحه 24
128• استاد فاطمی نیا، شرح و تفسیر زیارت جامعه کبیره، ص 186.
129• الکافی، جلد 1، صفحه 24.
130• استاد فاطمی نیا، شرح و تفسیر زیارت جامعه کبیره، ص 209 و 213.
131• همان، ص 190.
132• همان، ص 187.
133• شهید مرتضی مطهری، انسان کامل، ص 186.
134• همان، ص 153؛ تحت عنوان: «اصالت معرفت عقلی دراسلام»
135• در کتاب تحف العقول، ص 383، حدیثی از حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) نقل شده که حضرت در تبیین جایگاه عقل می فرمایند: خداوند تبارک و تعالی در قرآن «اهل عقل و فهم» را بشارت داده، فرموده: (فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هداهم الله و اولئک هم اولوا الالباب) (زمره، آیه18).
هشام! خدای عز و جل بوسیله عقل حجتها را بر مردم تمام کرده، و با بیان (کتب آسمانی) به آنها ابلاغ کرده، و با راهنمایان (و پیامبران) به خداوندی خود راهنمائیشان کرده، فرموده: (و الهکم اله واحد لا اله اله الا هو الرحمن الرحیم ان فی خلق السماوات و الارض و اختلاف اللیل و النهار الی قوله لآیات لقوم یعقلون) (بقره، آیه 163 و 164).
حضرت در ادامه به آیات نحل، آیه 12؛ زخرف، آیه 1 تا 3؛ روم، آیه 24؛ آیه 32؛ قصص، آیه 60؛ صافات، آیه 136 تا 138؛ عنکبوت، آیه 43؛ بقره، آیه 17؛ انفال، آیه 22؛ لقمان، آیه 25؛ انعام، آیه 116؛ انعام، آیه 37؛ سبا، آیه 13؛ ص، آیه 24؛ هود، آیه 40؛ بقره، آیه 269؛ ق، آیه 37؛ لقمان، آیه 12 استناد و همراهی عقل و علم را تبیین و محوریت عقل در دین را اثبات می فرمایند.
136• شهید مرتضی مطهری، انسان کامل، ص 154.
137• بقره، آیه 165.
138• اسیر گرفتاریها.
139• حضرت آیت الله جوادی آملی، حماسه و عرفان، ص 25.
140• خون موعود، 130 پرسش و پاسخ پیرامون امام حسین (علیه السلام) از حضرت آیت الله العظمی مظاهری، ص 59.

منبع: کتاب « دست پنهان » ، تهیه و تدوین : مؤسسه فرهنگی فخر الأئمه علیهم السلام
شنبه 11/8/1392 - 23:34
آموزش و تحقيقات
پرسش و پاسخ درباره ی قمه زنی (2)
پرسش و پاسخ درباره ی قمه زنی (2)






( 25 پرسش و پاسخ از علما و صاحب نظران درباره ی سؤالات رایج در موضوع قمه زنی )

در بعضی از فتاوی علما، دلیل غیرشرعی بودن اعمالی مثل قمه زنی را «وهن» بودن آن دانسته اند؛ آیا روایاتی داریم که به دلیل وهن بودنِ رفتاری در نظر بیگانگان، حکم شرعیِ آن تغییر کرده باشد؟
*[بله؛] دو سه مورد را به عنوان نمونه عرض می کنم؛
راجع به وهن در اجرای حدود، دیات و قصاص و ... بحثی است راجع به اهل ذمّه. در بعضی روایات آمده که ما دو نوع «اهل کتاب» داریم؛ یک نوع اهل ذمّه اند؛ یعنی پذیرفته شده اند که در کنار اسلامی زندگی کنند و یک قسم معاهد است؛ یعنی در کشورهای غیر اسلامی اند، ولی عهد دارند با ما. خوب حالا اگر مسلمانی یکی از آنها را کشت، آن مسئله ای که در روایات آمده که دیه ی اهل کتاب 800 درهم است، راجع به آنهاست؛ نه راجع به کسانی که در سایر کشورهای اسلامی زندگی می کنند. روایت داریم که اگر موجب وهن بعیدالعهدِ اسلام بشود، باید دیه ی کامل بدهید. یعنی اگر جوری بشود که آنها راجع به اسلام، بدبین بشوند و در نتیجه تبلیغات سوء بکنند، بایددیه ی کامل به او پرداخت گردد.
مثال دیگر اینکه همه ی علما گفته اند و روایات زیادی هم وجود دارد، که اگر یک مسلمانی در مناطق کفرنشین، مستوجب اجرای حدود شد، می گویند: حدود را در مورد او اجرای نکنید؛ چون موجب وهن اسلام می شود.
پس با این حساب، وهنِ اسلام در نظر دیگران، یک جنبه اساسی و محوری دارد و این یک هشداری است ... مواظب باشید که ما نباید فقط داخله ی خودمان را لحاظ کنیم؛ چون مسئوولیت پخش اسلام در سرتاسر جهان را داریم.
ما که مسلمانیم ممکن است به بعضی مطالب، این قدرخو گرفته باشیم که دیگر در نظر ما وهن نباشد؛ یا ممکن است به حکمتش واقف باشیم، اما آن کس که در خارج است، شاید به حکمت قضیه واقف نباشد و به نظرش موهن جلوه کند.
این مسئله که نباید کاری کرد که دین، اسلام، قرآن و ائمه (ع) در نظر دیگران موهون شوند، این اصل است.
این دو سه مورد که عرض کردم به عنوان نمونه بود والّا روح فقه ما و روح اسلام، این مطلب را به طور «اصلِ مسلّم» مطرح کرده.
نکته ای که می خواهم عرض کنم این است که، حالا اگر یک نوع اقامه شعائر برای ما قابل تحمل است، اما برای جهانیان قابل تحمل نیست و آن را زشت ببینند، ما داعی نداریم که این را در ملا عام انجام دهیم. (141)
یعنی توجه به «نگاه پیروان دیگر ادیان به رفتار ما» در اسلام یک عنصر اصلی است؟
* اجازه دهید جواب این سوال را در قالب خاطره ای از حجت الاسلام قرائتی ببینیم: «در یکی از شهرها با وجود توصیه های مبلغین بزرگوار مبنی بر پرهیز از قمه زنی، مردم به خاطر اعتقادات خود دست بر نمی داشتند. به ما گفتند به آنجا برویم و آنها را از این کار باز داریم. ایام ماه محرم بود و چون اعلام کرده بودند فلانی می آید و مردم ما را در تلویزیون دیده بودند، در مسجد جمع شدند وقتی وارد شدم گفتند: آقای قرائتی! آمده ای برای قمه زنی بگویی؟ گفتم: شغل من چیست؟ گفتند: تو معلم قرآن هستی. گفتم: به عنوان معلم قرآن قبولم دارید؟ گفتند: بله! قبولت داریم؛ ولی حرفی از قمه نزنی! فقط قرآن بگو! من روی تخته نوشتم:
(بسم الله الرحمن الرحیم)
(یا ایها الذین امنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا و اسمعوا و للکافرین عذاب الیم (142))
ای کسانی که ایمان آورده اید! نگویید: «راعِنا»؛ بلکه بگویید: «انظرنا»
«راعنا را هم می شود از ریشه «رَعَیَ» گرفت و هم از ریشه «رَعَنَ». اگر از «رعی» گرفته شود به معنای «مراعات ما را بکن» است، ولی اگر از ریشه «رعن» گرفته شود، رعونت به معنای خر کردن است و «راعنا» یعنی «خرمان کن!»
وقتی که مسلمانان می گفتند: «راعنا»، هدفشان مقدس بود و معنای «مراعاتمان کن» را اراده می کردند، ولی یهودی ها از این کلمه استفاده کرده و گفتند: مسلمانها به پیغمبرشان می گویند: خرمان کن! در اینجا آیه نازل شد که:
(یا ایها الذین آمنوا لا تقولوا راعِنا و قولوا انظرنا) (143)
«ای کسانی که ایمان آورده اید، «راعنا» نگویید بلکه «انظرنا» بگویید».
یعنی کلمه ای را که دشمن از آن سوء استفاده می کند به کار نبرید. بعد از اینکه این آیه را تفسیر کردم، گفتم: شما که قمه می زنید هدفتان مقدس است و به عشق امام حسین (ع) این کار را می کنید. این کار امروز شما، مثل همان «راعنا» گفتنِ مسلمانان صدر اسلام است که دشمن از آن سوء استفاده می کرد و قرآن کریم با آیه مورد بحث به مسلمانان آن روز و امروز هشدار می دهد که از هر کاری که دشمن از آن سوء استفاده می کند پرهیز کنید. (144)
اصلاً چه ضرورتی دارد که همه ی رفتارهای شیعیان، منطقی و بر اساس استدلال عقلی و دینی باشد؟
* علاقه مندان به اسلام واهل بیت (ع) باید توجه کنند که اسلام و قرآن، با استدلال و منطق همراه است. مکتب اهل بیت، با منطق و استدلال همراه است. اگر استدلال را از آن جدا کردند و به جای استدلال، خدای ناکرده چیزی را وارد کردند که از منطق دور است و جنبه خرافی دارد، این درست ضد استدلال عمل خواهد کرد. پس، یک ابزار اسلام برای گسترش و غلبه بر همه ادیان و جماعات و ملل و کشورها، عبارت از منطق است. (145)
می شود معنی دقیق خرافه را مشخص کرد؟ چطور می توانیم مصادیق آن را تشخص دهیم؟
* آنچه که با کتاب و سنت متقن و معتبر ثابت شده، از دین است؛ چه حالا عقول بپسندند یا نپسندند. از این، حمایت و دفاع کنید.
آنچه که با دلیل معتبر ثابت شده است و با مبانی و اصول دینی معارضه ندارد، درباره ی آن ساکت بمانید.
آنچه که با یکی از اصول دینی معارضه دارد و مدرک معتبری ندارد، ردّش کنید؛ این می شود خرافه، و معیار خرافه این است. (146)
خوب! ممکن است کسی بگوید: ابراز احساسات نسبت به امام حسین (ع) و عزاداری در غم آن حضرت، روش های مختلفی دارد؛ یک روش هم قمه زنی است ...
*در خصوص عزاداری و مجالسی که به نام امام حسین (ع) برپا می شود، ما و هیچیک از دینداران نمی گوییم در این مراسم، هر کسی هر کاری می کند خوب است چه بسا علمای بزرگ و دانشمندان بسیاری این کارها را ناروا دانسته و از آن جلوگیری کرده اند. (147)
* عدّه ای قمه به دست بگیرند و به سرخودشان بزنند و خون بریزند! این کار را می کنند که چه بشود؟! کجای این حرکت، عزاداری است؟! البته، دست بر سر زدن، به نوعی نشانه ی عزاداری است. شما بارها دیده اید، کسانی که مصیبتی برایشان پیش می آید، بر سر و سینه ی خود می کوبند. این نشانه ی عزاداریِ معمولی است. اما شما تا به حال کجادیده اید که فردی به خاطر رویکرد مصیبتِ عزیزترین عزیزانش، با شمشیر بر مغز خود بکوبد و از سرِ خود خون جاری کند؟! کجای این کار عزاداری است؟! (148)
* قمه زدن، سنّتی جعلی است. از اموری است که مربوط به دین نیست و بلاشک، خدا هم از انجام آن راضی نیست. (149)
اگر موضوع تا این حد مهم است، چرا برخی علمای قدیم با آن برخورد نمی کردند؟
* علمای سلف دستشان بسته بود و نمی توانستند بگویند «این کار، غلط و خلاف است» (150)
* در زمان آیت الله بروجردی، در همین قم ایشان برخی از این شعائری که به عنوان عزاداری در قم انجام می شود را استنکار کرد. (151) آن وقت تمام روسای اینها (هیأت هایی که به این کارها اقدام می کردند) رفتند خدمت آقای بروجردی وگفتند:ما در این دهه مقلّد شما نیستیم. من می گویم اگر اینها همه، با این کارهایشان، معنای حرف هایشان و لوازم آن و تالی فاسد(152) آن را فهمیده بودند، مصداق «الرادُّ علینا الرادُّ علی الله» (153) می شدند. من اگر جای آقای بروجردی بودم، شدیداً آنها را طرد می کردم.
چطور جرأت می کنند به یک مجتهد جامع الشرایط این گونه بی احترامی کنند؟ که در واقع بی احترامی به امام معصوم محسوب می شود.
مرحوم آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی نهی کردند مردم را از این کارها. می دانید چه کار کردند؟ نجفی ها رفتند همین مشعل هایشان را پشت در خانه آقای سیّد ابوالحسن اصفهانی خالی کردند! که در نتیجه ی آن، آقا سیّد ابوالحسن قهر کرد و آمد کربلا؛ در کوچه ی شیر و فضّه آنجا کربلایی ها برای آقا خانه گرفتند و محافظ گذاشته بودند که نجفی ها او را نزنند!
حالا ما این عوام را تصویب بکنیم؟! (154) این عوامی که بر مجتهدین وقت - که به عنوان رئیس مذهب شیعه مطرح هستند - این گونه طغیان می کنند. آقای بروجردی رئیس مذهب بود؛ آقا سیّد ابوالحسن رئیس مذهب بود. آیا شما با امام صادق (ع)، همین کار را می کنید؟ خوب اگر این کار را با امام صادق (ع) بکنند، همه شان کافر می شدند؛ آقای بروجردی ینطق علی لسان صادق (ع)؛ (155) آقا سیّد ابوالحسن ینطق علی لسان باقر (ع). ای شیعه ای که می گویی من دوست امام حسینم! چطورتو اهانت می کنی به این سیّد؟! اینها برای ما درد است. (156)
پس چرا بعضی از علمای قدیم حتی حکم به جواز قمه زنی داده اند؟
*آنچه از قول مراجع سلف (رحمه الله علیهم) نقل شده است، بیش از این نیست که اگر این کار ضرر معتنی به (157) ندارد جایز است؟ آیا سبک کردن شیعه در افکار جهانیان، ضررمعتنی به نیست؟ آیا مخدوش کردن محبّت و عشق شیعیان به خاندان مظلوم پیامبر (ص) و بخصوص شیفتگی بی حد و حصر آنان به سالار شهیدان (ع) را بد جلوه دادن، ضرر نیست؟ کدام ضرر از این بالاتر است؟ (158)
*اگر قمه زدن، به صورت عملی انفرادی در خانه های در بسته انجام می گرفت، ضرری که ملاک حرمت است، فقط ضرر جسمی بود، ولی وقتی این کار «علی رووس الاشهاد» (159) و در مقابل دوربین ها و چشم های دشمنان و بیگانگان بلکه در مقابل چشم جوانان خودمان انجام می گیرد، آن وقت دیگرضرری که باید معیار حرمت باشد فقط ضرر جسمی و فردی نیست، بلکه مضرات بزرگ تبلیغی که با آبروی اسلام و شیعه سروکار دارد نیز باید مورد توجّه باشد. (160) امروزه این ضرر، بسیار بزرگ و شکننده است و لذا قمه زدن علنی و همراه با تظاهر، حرام و ممنوع است. (161)
* یک وقت بود در گوشه و کنار، چند نفر دور هم جمع می شدند و دور از انظار عمومی مبادرت به قمه زنی می کردند و کارشان، تظاهر -به این معنا که امروز هست - نبود. کسی هم به خوب و بدِ عملشان کار نداشت؛ چرا که در دایره ی محدودی انجام می شد. اما یک وقت بناست که چند هزار نفر، ناگهان در خیابانی از خیابان های تهران یا قم یا شهرهای آذربایجان و یا شهرهای خراسان ظاهر شوند و با قمه و شمشیر بر سرخودشان ضربه وارد کنند؛ این کار، قطعاً خلاف است. امام حسین (ع)، به این معنا راضی نیست. من نمی دانم کدام سلیقه هایی و از کجا این بدعت های عجیب و خلاف را وارد جوامع اسلامی و جامعه ی انقلابی ما می کنند؟! (162)
یعنی می گویید آنهایی که در گذشته حکم به جواز قمه زنی داده اند، دچار اشتباه شده اند؟!
*می گویند مراجع تقلید گفته اند قمه زدن جایز است... مراجع قدیم اجازه دادند، ولی شما می دانید تلویزیون اروپا دوازده بار قمه زدن ایرانی ها را نشان داده و بعد یک دکتر روانشناس آنجا نشسته، گفته: شیعه ها یک مَرَضی دارند نظیرخودکشی؛ خودشان را آزار می دهند. شیعه ها یک مرض روانی دارند به نام خودآزاری؛ و اروپا به شیعه خندیده!
شما باید این طور سئوال کنید: «ای مراجع تقلید! اجازه می دهید جوری عزاداری کنیم که اروپا به شیعه بخندد؟!» هیچ مرجعی اجازه نمی دهد. سوال شما اشتباه بوده است؛ سوال کرده اید: اجازه می دهید در عزای امام حسین (ع) چند قطره خون بریزد؟ گفته اند: جایز است.
شما بگویید: اجازه می دهید جوری عزاداری کنیم که اروپا به شیعه بخندد؟ هیچ مرجعی اجازه چنین کاری را نمی دهد. (163)
* درست است که جمعی از بزرگان فقهای پیشین (قدّس الله اسرارهم) اجازه بعضی از این امور را در عصرخود - به دلایل خاصّی - داده اند، ولی آنها هم اگر در عصر ما و شرایط زمان مان بودند به یقین طور دیگری فتوا می دادند. (164)
درباره نقش «تغییر شرایط زمان و مکان» در «تغییر حکم مسائل شرعی» (165) دیدگاه حضرت امام (رحمه الله) جالب توجه است:
*زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند. مسئله ای که در قدیم دارای حکمی بوده است، به ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام، ممکن است حکم جدیدی پیدا کند؛ بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، همان موضوع اوّل که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعاً موضوع جدیدی شده است، که قهراً حکم جدیدی می طلبد. مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد...» (166)
بعضی ها در جواب این مطلب - که باید به برداشت بیگانگان نسبت به اعمال مان توجّه کنیم- می گویند: «اگر بخواهیم به حرف آنها توجه کنیم، آنها بعضی از واجبات دینی ما را هم مسخره می کنند؛ پس باید واجبات را هم کنار بگذاریم؟!»
* نکته ای که در این سوال مورد غفلت واقع شده، این است که، هیچ یک از انبیاء برای عمل به عادات و آداب ابداعی خود مورد استهزاء قرار نگرفته است! انبیا به جهت تبلیغ دین و احکام الهی به مردم، از سوی کافران و ستمگران مورد تمسخر قرار می گرفتند، در حالی که ما به جهت عادات و رسوم ابداعی خود مورد استهزا هستیم.
اگر دشمن ما را به جهت عقاید و اعمال دینی مان مسخره کند، در برابر او می ایستیم و کمترین توجهی نمی کنیم؛ اما رفتارهایی همچون قمه زنی در هیچ یک از روایات ما تایید نشده است؛ بلکه رسم و عادتی است که توسط خود مردم ابداع شده است، از این رو نمی توان آن را از دین دانست. اگر دشمن، ما را برای گریه کردن بر سالار شهیدان مسخره کند، توجه نمی کنیم؛ زیرا اصل عزاداری و گریه برای امام حسین (ع) از دین است و در متنِ دین، به آنها توصیه شده است.
ما از ریشخند دشمن نمی ترسیم، از بدنمایاندن اسلام به ملتها بیمناکیم؛ ما ازآن می ترسیم که پافشاری ما بر برخی از اعمال بی ریشه و ابداعی، بهانه به دست دشمنان بدهد و آنها با استفاده از آن، ملت هایی را که تشنه اسلام هستند، از آن بیزار کنند. (167)
* رهبر معظم انقلاب نیز به همین نکته اشاره کرده اند:
اگر قمه زنی اشکال هم نداشته باشد و حرام هم نباشد، واجب که نیست! ... [این رفتارها] در دنیای امروز، در فرهنگ رایج جهانی امروز، در عقلانیاتی که امروز در داخل خانه های ما و بین جوانان و دختران و پسران ما رایج است، عکس العمل نامناسب ایجاد خواهد کرد. اینها از بیّنات شرع نیست که ما بگوییم چه دنیا بپسندد،چه نپسندد، ما باید اینها را بگوییم؛ حداقل اینها «مشکوکٌ فیه» (168) است. (169)
حالا یک گروهی از شیعیان هم چنین کارهایی را انجام دهند؛ مگر چه مشکلی پیش می آید؟
* نباید کاری کنیم که آحاد جامعه ی اسلامیِ برتر، یعنی جامعه ی محبِّ اهل بیت (ع) که به نام مقدس ولیِّ عصر (ارواحنافداه)، به نام حسین بن علی (ع) و بنام امیرالمومنین (علیه الصلاه و السلام) مفتخریم، در نظر مسلمانان و غیر مسلمانان عالم، به عنوان یک گروه آدم های خرافیِ بی منطق معرفی شوند. (170)
*می بینیم که چگونه اخلاص و محبّت مردم به سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) مورد جفا در قضاوت های جهانی واقع می شود، چگونه درک روشن بینانه ی آنان در اعتقاد به مقام والای اهل بیت (ع)، به خاطر بعضی اعمال جاهلانه، حمل بر اموری می شود که از ساحت شیعه و ائمه ی بزرگوارشان بسی دور است؛ می بینیم که چگونه عزاداری بر جگرگوشگان زهرای اطهر (ع) مورد تبلیغ سوء دشمنان متعصّب و تبلیغات چی های شیطان استعمارگر قرار می گیرد. می بینم که بعضی اعمالی که هیچ ریشه ی دینی هم ندارد، بهانه به دست دشمن مغرض می دهد که بدان وسیله هم اسلام و هم تشیّع را العیاذ بالله به عنوان آئین خرافه معرفی کنند... (171)
* شیعه ی محبّ و مخلصی که در روز عاشورا با قمه سر و روی خود و حتی کودکان خردسال خود را خونین می کند، آیا راضی است که با این عمل خود در روزگاری که هزاران چشم عیب جو و هزاران زبان بدگو، در پی بد معرّفی کردن اسلام و تشیع است، عمل او را مستمسک دشمنی خود قرار بدهد؟ آیا راضی است که با تظاهر به این عمل، خون ده ها هزار جوان بسیجی صفتِ عاشق را که برای آبرو دادن به اسلام و تشیّع و نظام جمهوری اسلامی بر زمین ریخته شده است، ضایع سازد؟ (172)
* معنای سفینه النجاه و مصباح الهدی این است که ما عملی را که بلاشک شرعاً محل اشکال است و به عنوان ثانوی هم حرام مسلّم و بیّن است، (173) انجام دهیم؟! (174)
درست است که از حضرت امام مخالفت هایی با این رفتارها نقل شده است؛ اما چرا ایشان به صورت جدّی با آن مقابله نکردند؟
* اگر به گونه ای که طیّ چهار، پنج سال اخیرِ بعد از جنگ، قمه زدن را ترویج کردند و هنوز هم می کنند، در زمان حیات مبارک امام (رضوان الله علیه) ترویج می کردند، قطعاً ایشان در مقابل این قضیه می ایستادند. (175)
اگر بخواهیم با رفتارهایی مثل قمه زدن مخالفت کنیم، ما را متهم می کنند به اینکه با عزاداری امام حسین (ع) مخالفیم!
* نه خیر! این مخالفت با عزاداری نیست؛ بلکه مخالفت با «ضایع کردنِ عزاداری» امام حسین (ع) است. (176)
به نظر می رسد رواج این گونه رفتارها در عزاداری امام حسین (ع) عادی نیست؛ زمینه ی گسترش آن در جامعه چیست؟
* برخی کارها در ارتباط با مراسم عزاداری ماه محرّم دیده شده است که دست هایی به غلط، آن را در جامعه ی ما ترویج کرده اند. کارهایی را باب می کنند و رواج می دهند که هر کس ناظرِ آن باشد، برایش سؤال به وجود می آید. به عنوان مثال، در قدیم الایام بین طبقه ی عوام النّاس معمول بود که در روزهای عزاداری، به بدن خودشان قفل می زدند! البته، پس از مدتی، بزرگان و علما آن را منع کردند و این رسمِ غلط برافتاد ... قمه زدن نیز همین طور است. (177)
* شهید مطهری نیز گسترش این رفتارها را معلول روحیه ی مردم می داند؛ ایشان در این رابطه می گوید:
قمه زنی و بلند کردن طبل و شیپور از ارتدوکس های قفقاز به ایران سرایت کرد و چون روحیه مردم برای پذیرفتن آنها آمادگی داشت، همچون برق در همه جا دوید. (178)
می گویید دشمن از قمه زنی بر ضد تشیّع استفاده می کند؛ می شود چند نمونه از آن را بگویید؟
* اجازه دهید در پاسخ به این سوال، خاطرات چند تن از علما و صاحب نظران جهان اسلام را، از دست های پنهانی که ترویج این گونه رفتارها را در کشورهای اسلامی به عهده داشته اند، بشنویم:

1.عراق

* علامه محمد جواد مغنیه، از علمای بزرگ عراق، در کتاب تجارت خود، بحثی دارد تحت عنوان «کفن هایی برای زنده ها»؛ هنگامی که از عالمی فلسطینی درباره ی نظر علمای فلسطین نسبت به شیعه سوال می کند، می نویسد:
همانا سبب اصلی این تفرقه ای که میان مسلمین ایجاد شده است، استعمار و ایادیش هستند؛ بدین طریق که آنها دائماً مسلمانان رابا هر وسیله ای که شده تحریک و تجهیز نموده و در مقابل هم قرار می دهند. از جمله ی این راه ها، این بود که دولت انگلیس در ماه محرم، هزار کفن به قمه زنان هدیه نمود و هنگامی که دولت آمریکا از آن باخبرشد، برای آن که فرصت را از دست بدهد، دو هزار کفن به آنها هدیه نمود. (179)
در خصوص نقش سفارت های کشورهای استعماری در ورود و گسترش این گونه سنت ها به کشورهای اسلامی - از جمله عراق - منتشر شده است، در اینجا به سندی که محقق و جامعه شناس عراقی «ابراهیم الحیدری» در کتاب Sozioloyie آورده است، اشاره می کنیم:
سفیر انگلیس در بغداد بعد از جنگ جهانی دوم و هم زمان با کاهش مواد غذایی و افزایش قیمت ها در بازار، مقدار زیادی چای وسیگار مورد نیاز هیئت هاو مجالس عزاداری را از طریق شخص ثالثی به بعضی از مسئوولین هیئت ها تقدیم کرد؛ جالب اینکه به این هیئت ها مقدار زیادی پارچه ی سفید هم برای استفاده در مراسم قمه زنی داده شد. (180)
دکتر تیجانی نیز در کتاب «اهل بیت (ع)؛ کلید مشکل ها» در این باره می نویسد:
یکی از علمای گذشته می فرمود: شمشیرهایی که در گذشته شیعیان آن را در برابر ظالمان بلند می کردند، امروزه برای زدن به سرهای خود، از آن استفاده می کنند. تا جایی که انگلیسی ها مقدارزیادی شمشیر، در میان دسته های عزاداری - درکربلا - تقسیم می کردند. (181)

2. جمهوری آذربایجان

*کسی که با مسائل کشور شوروی سابق و این بخشی که شیعه نشین است - جمهوری آذربایجان - آشنا بود، می گفت: آن زمان که کمونیست ها برمنطقه ی آذربایجان شوروی سابق مسلّط شدند، همه ی آثار اسلامی را از آن جا محو کردند. مثلاً مساجد را به انبار تبدیل کردند، سالن های دینی و حسینیه ها را به چیزهای دیگری تبدیل کردند و هیچ نشانه ای از اسلام و دین و تشیّع باقی نگذاشتند. فقط یک چیزرا اجازه دادند و آن، قمه زدن بود! دستورالعمل روسای کمونیستی به زیردستان خودشان این بود که مسلمانان حق ندارند نماز بخوانند، نماز جماعت برگزار کنند، قرآن بخوانند، عزاداری کنند، هیچ کار دینی نباید بکنند؛ اما اجازه دارند قمه بزنند! چرا؟ چون قمه زدن، برای آنها یک وسیله ی تبلیغ بر ضدّ دین و بر ضدّ تشیع بود. بنابراین، گاهی دشمن از بعضی چیزها، این گونه علیه دین استفاده می کند. هر جا خرافات به میان آید، دین خالص بدنام خواهد شد. (182)

3. بنگلادش

* یکی از علمای مجتهد بنگلادشی که زمانی که شاگردهای ما بوده اند، برای من گفت: علت اینکه بنگلادش از پاکستان جدا شد، این بود که بنگلادش کاملاً سنّی نشین بود، اما در پاکستان فرهنگ شیعه غلبه دارد... ولی رفته رفته پیشرفت مذهب تشیّع در آنجا شروع شد. او می گفت شیعه مقداری در آنجا اوج گفت. گروهی (؟!) از پاکستان به بنگلادش آمدند؛ به عنوان اینکه شیعه دارد پیشرفت می کند، پس باید اقامه ی شعائر حسینی هم در اینجا به نحو احسن و اکمل انجام بپذیرد!
برخی پاکستانی ها در عاشوراء از این زنجیرهایی که سرش چاقو دارد به پشت خود می زنند؛ ایشان برای من گفت: یک وقت دیدیم پیشرفت تشیّع توقف کرد. متوجه شدیم که علت آن، این گونه کارهاست. (183)

4. ایران

* اینکه من می گویم دست بیگانگان در میان است، شخص ثقه ای نقل کرد؛ گفت در مشهد یکی از سالها، یک وقت دیدیم، از طرف یکی از سفارتخانه های خارجی آمدند، قمه های نو در میان بعضی عزاداران تقسیم می کنند؛ همه اش سفید؛ برّاق؛ یک شکل!
آیا این سفارتخانه ی خارجی دلش برای ما سوخته که عزاداری کنیم؟! یا اینکه می خواهد اینها را نشان بدهد و بگوید: اینها وحشی هستند؟ [بیگانگان] برای اینکه اسلام را خرافی جلوه دهند، و نسل فرهیخته ی دانشمند را از اسلام دور کنند، می آیند خرافات را مخلوط می کنند؛ مسائلی که جزء دین نیست، جزء دین می کنند؛ در عزاداری ها دخالت می کنند؛ شکل عزاداری را عوض می کنند.
مسئله قمه زنی که در هیچ زمانی در زمان معصومین نبوده، می آیند این را رایج می کنند، تا مردم را در نظر بیگانه ها خرافی جلوه دهند.
یک فیلم درست کرده اند در یکی از کشورهای خارجی، به نام فیلم «فتنه» در کشورهای مختلف نشان دادند؛ گفتند: بیائید تماشا کنید؛ ببینید مسلمانها این اند: آدم کشند؛ خود زن اند؛ فیلم مرکب از سه بخش بود ... بخش سوم، منظره ی قمه زدنهاست؛سربچه را قمه می زند؛ خودش را قمه می زند، لباس سفیدشان،تمام مملو از خون نشان می دهد!
عزاداری سیدالشهداء از افضل قربات است؛ کیمیاست؛ وسیله ی حل مشکلات است؛ اما کاری که مردم را از اسلام دور نکند... (184)

پی نوشتها:

141-مصاحبه با آیت الله محمد هادی معرفت، عاشورا، عزاداری، تحریفات، ص 528.
142-بقره، آیه 104.
143-بقره، آیه 104.
144-حجت الاسلام محسن قرائتی، مجله مبلغان، شماره 39.
145-سخنرانی رهبر انقلاب اسلامی، فروردین 1376، در حرم رضوی، مشهد مقدس.
146-بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار با روحانیون سمنان 1385/08/17.
147-امام خمینی (رضوان الله علیه)، کشف الاسرار، ص 173.
148-بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع روحانیون استان «کهگیلویه و بویر احمد» در آستانه ی ماه محرم 1373/03/17
149-همان .
150-همان .
151-منکر شرعی بودن آن شدند.
152-تبعات منفی؛ نتایج غلط .
153-عمر بن حنظله قال سالت ابا عبدالله ع ... قال انظروا الی من کان منکم قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فارضوا به حکماً فانی قد جعلته علیکم حاکماً فاذا حکم بحکمنا فلم یقبله منه فانما بحکم الله استخف و علینا رد و الراد علینا الراد علی الله و هو علی حد الشرک بالله. (الکافی، ج7، ص 412).
امام صادق علیه السلام فرمود: نظر کنید بشخصی از خود شما که حدیث ما را روایت کند و در حلال و حرام ما نظر افکند و احکام ما را بفهمد، به حکم او راضی شوید؛ همانا من او را حاکم بر شما قرار دادم؛ اگر طبق دستور ما حکم داد و یکی از آنها از او نپذیرفت، همانا حکم خدا را سبک شمرده و ما [اهل بیت] را رد کرده است. و آنکه ما را رد کند، خدا را رد کرده و این در مرز شرک به خدا است.
154-عملشان را صواب و درست بشماریم؟
155- بر اساس مبانی و منطق امام صادق (علیه السلام) سخن می گویند.
156-عاشورا، عزاداری، تحریفات، ص 528؛ مصاحبه با آیت الله محمدهادی معرفت.
157-قابل اعتنا
158-پاسخ رهبر معظم انقلاب به نامه ی امام جمعه ی اردبیل حجت الاسلام والمسلمین آقای مروج 1373/03/27
159-در انظار بینندگان .
160-تاکنون در شبکه های تلویزیونی و رسانه های ضد اسلامی در جهان، با نمایش صحنه های قمه زنی که در برخی از کشورهای اسلامی نظیر پاکستان و عراق، انجام می شود، فیلم های بسیاری را بر علیه اسلام و مسلمین تولید کرده اند که در آنها چهره ای خشن و زشت از اسلام معرفی شده است. نظیر فیلم «شمشیر اسلام» که توسط شبکه تلویزیونی بی .بی. سی تهیه شده و یا فیلم «ترور شیعی» که از تلویزیون آمریکا پخش شد و در آن، شیعیان به گونه ای معرفی شده بودند که به چیزی جز قتل و خونریزی فکر نمی کنند و در پایان نیز صحنه های از قمه زنی در روز عاشورا پخش گردید. (کیهان عربی، 1415/1/6، شماره 3113)
161-پاسخ رهبر معظم انقلاب به نامه ی امام جمعه ی اردبیل حجت الاسلام والمسلمین آقای مروج 1373/03/27
162-بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع روحانیون «کهگیلویه و بویر احمد» در آستانه ی ماه محرم 1373/03/17 .
163-بخشی از سخنرانی حجت الاسلام قرائتی در تفسیر سوره فلق .
164-متن جوابیه آیت الله العظمی مکارم شیرازی به سئوالات مختلف مردم درباره ی وظایف مسلمانان در ایّام عاشورا و مراسم عزاداری حسینی علیه السلام (بنگرید به: محمد تقی اکبر نژاد، از شور تا شعور حسینی، ص 383).
165-تغییرحکم مسائل شرعی بخاطر تغییر شرایط زمان و مکان، در زمان ائمه (علیهم السلام) نیز نمونه های بسیار دارد؛ به عنوان نمونه می توان به برداشته شدن وجوب خضاب کردن در زمان آن حضرت اشاره کرد؛ به متن روایت آن - که علاوه بر نهج البلاغه در وسائل الشیعه نیز آمده - توجه کنید:
سُئِلَ (علیه السلام) عن قول الرسول ص غیروا الشیب و لا تشبهوا بالیهود فقال (علیه السلام) انما قال ص ذلک و الدین قل فاما الان و قد اتسع نطاقه و ضرب بجرانه فامرو و ما اختار؛ از آن حضرت پرسیدند از قول پیغمبر (صلی الله علیه و آله) که موی سپید را دگرگون کنید (خضاب کنید) و مانند یهود نباشید! فرمود: همانا گفته ی آن حضرت در زمانی بود که اهل دین کم شمار بودند و اما اکنون بسیارند و دین پا بر جا شده و هر کس اختیار دارد که خضاب کند یا ترک کند. (وسایل الشیعه، ج2، ص 87).
166-منشور روحانیت، پیام حضرت امام به علما و حوزه های روحانیت؛ صحیفه نور، ج21، ص 98.
167-محمدتقی اکبر نژاد، فصلنامه تخصصی فقه اهل بیت علیهم السلام، نشر دائره المعارف فقه اسلامی بر طبق مذهب اهل بیت علیهم السلام قم، شماره های 48 و 50، زمستان 1385 و بهار 1386، با اندکی تغییر.
168-آنچه در آن تردید وجود دارد.
169-بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع نمایندگان مجلس خبرگان رهبری 83/12/27 .
170-همان.
171-پاسخ رهبر معظم انقلاب به نامه ی امام جمعه ی اردبیل حجّت الاسلام و المسلمین آقای مروج 1373/03/27 .
172-همان .
173-گروهی پنداشته اند، اعمالی مانند تیغ زنی و قمه زنی و خدش و لطم و ... در عزاداری، اصالتاً حلال است و حکم اولیه آن حلیّت است و اگر بسیاری از مراجع و علما آن را تحریم کرده اند، صرفاً به جهت شرایط خاص سیاسی دنیای اسلام و تبلیغات منفی دشمنان است.
غافل از آنکه به دلیل اطلاق روایات دال بر ممنوعیت اضرار، خدش، لطم، بدعت و دیگر عمومات فقهی در این بحث، حکم اولی آن حرمت است و صدور حکم جواز برای این گونه اعمال به حکم ثانوی بوده، که در شرایط فعلی، به حکم اولیه - که حرمت است - بر می گردد. (بنگرید به: محمد تقی اکبر نژاد، از شور تا شعور حسینی، ص 306-294).
174-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 1384/06/17.
175-بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع روحانیون استان «کهگیلویه و بویر احمد» درآستانه ی ماه محرم 1373/03/17 .
176-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم قم 86/10/19 .
177-بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع روحانیون استان «کهگیلویه و بویر احمد» در آستانه ی ماه محرم 1373/03/17 .
178-طبق گفته شهید مطهری، تیغ زنی، زنجیرزنی، حمل نشانه (صلیب)، زدن طبل و شیپور و ... اکنون نیز به همین شکل در منطقه ی لورد (Lourdes) سالیانه در سالروز تصلیب ادعایی مسیح، برگزارمی شود. (بنگرید به: شهید مرتضی مطهری، جاذبه و دافعه علی (علیه السلام)، ص 154)
179-«ان السبب لهذه التفرقه هو الاستعمار و علماء الاستعمار یثیرونها و یغدّونها بکل وسیله - و من هذه الرسائل ان الانجلیز یهدون ألف کفن فی شهر المحرم للضاربین أنفسهم بالسیوف و السلاسل، و أرادت أمریکا أن لا تفوتها الفرصه فأهت هولاء ألفی کفن» (محمدجواد مغنیه، تجارب، ص 449 و 450).
180-Ibrahim Al-Haidari, Sozioloyie.P.176.
181-دکتر محمد تیجانی، اهل بیت کلید مشکل ها، ترجمه سید محمد جواد مهری، ص 186.
182-بیانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع بزرگ مردم در صحن امام خمینی (ره) مشهد مقدس رضوی 1376/01/01.
183-مصاحبه با آیت الله محمد هادی معرفت، عاشورا، عزاداری، تحریفات، ص 528؛ ص 519.
184-بخشی از سخنرانی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) نهم رمضان 1430.

منبع: کتاب « دست پنهان » ، تهیه و تدوین : مؤسسه فرهنگی فخر الأئمه علیهم السلام
شنبه 11/8/1392 - 23:33
آموزش و تحقيقات
قمه زنی سنت است یا بدعت ؟
قمه زنی سنت است یا بدعت ؟

نویسنده: علی ربانی خوراسگانی




اهمیت عزاداری :

قیام امام حسین ( ع ) در هر عصر و زمان و برای هر ملت و مردمی پیامی دارد، پیامی که هیچ گاه کهنه نمی شود . اما در شرایطی که همواره ستم پیشگان و استعمارگران خون آشام در تلاش بوده اند تا نقش عاشورا را کمرنگ نموده و بنیانش را براندازند ، موثرترین عاملی که می تواند آن را برای نسلهای آینده حفظ نماید ، مراسم سوگواری امام حسین ( ع ) می باشد . برپا داشتن مراسمی به یاد سید الشهداء در ایام مختلف بویژه ، دهه محرم و روز عاشورا می تواند روشی برای احیاء خط ائمه و تبیین مظلومیت آنان باشد . تاکیدهای فراوان پیامبر و ائمه به برپائی مراسم سوگواری نیز هماهنگ با این اهداف عالیه بوده است . روایت است از امام صادق ( ع ) که فرمودند : " خداوند شیعیان ما را مشمول رحمت خویش سازد . به خدا قسم شیعیان ما همان مومنین اند ، آنان به خدا قسم با حزن و حسرت طولانی خویش ]در عزای ما[ شریک و همــدرد مصیبت های ما خاندانند . "( بحار الانوار ، ج 43 ، ص 222).
همچنین ایشان به فضیل می فرمایند : " آیا مجالس عزا بر پا می کنید و از اهل بیت و آنچه بر آنان گذشته صحبت می کنید ؟ فضیل گفت : آری قربانت گردم ، امام فرمود : این گونه مجالس را دوست دارم پس امر ما را زنده گردانید که هر کس امر ما را زنده کند مورد لطف و مرحمت خدا قرار می گیرد . ]ای فضیل [ : هر کس از ما یاد کند ، یا نزد او از ما یاد کنند و به اندازه بال مگسی اشک بریزد ، خدا گناهانش را بیامرزد اگر چه بیش از کف دریا باشد . "( همان ، ص 282 و 289)
امام رضا ( ع ) در این رابطه می فرماید : " کسی که متذکر مصایب ما شود و به جهت ستم هایی که بر ما وارد شده گریه کند ، در روز قیامت با ما خواهد بود و مقام و درجه مارا خواهد داشت و کسی که مصیبت های ما را بیان کند و خود بگرید و دیگران را بگریاند ، در روزی که همه چشم ها گریان است ، چشم او نگرید و هر کسی در مجلسی بنشیند که در آن مجلس ، امر ما را زنده می کنند ، روزی که قلب ها می میرند ، قلب او نخواهد مرد . "( همان ، ص 278)
اما نکته ای که از تمام این روایات می توان در یافت این است که ائمه ( ع ) ، به منظور حفظ واقعه کربلا و انتقال فرهنگ آن به نسل های آینده ، برگزاری مراسم سوگواری ساده و بی آلایشی را توصیه می نمودند ، اما متاسفانه با گذشت زمان و گسترش مذهب تشیع ، این مراسم به پاره ای از آداب و رسوم قومی و ملی و سلایق فردی و جمعی ممزوج شد ، که خود می تواند مانعی برای درک مناسب پیام عاشورا باشد .

قمه چیست ؟ قمه زن کیست ؟

قمه نام سلاحی است شبیه شمشیر اما کوتاهتر و پهنتر بدون انحنا و کجی ، و به هر کسی که با این سلاح در روز عاشورا سر خویش یا دیگران را مجروح می سازد " قمه زن " ، و به این عمل " قمه زنی " می گویند .
کسانی که می خواهند صبح روز عاشورا " قمه " بزنند ، در شب عاشورا قمه خود را تیز کرده و در جلسه عزاداری به نام " مشق قمه " شرکت می کنند و در صبح عاشورا بعد از نماز صبح سر برهنه ، پا برهنه و کفن پوش قمه ها را در دست گرفته از پهنا به سر می زنند و با نوحه خوانی و گفتن " حیدر ، حیدر " آماده قمه زنی می شوند . استــــاد قمـــه زن با زدن دو - سه ضربه سر افراد را مجروح ساخته و سپس آنها از پهنای قمه بر روی زخم زده و حسین - حسین می گویند ، بعضی افراد نیز که خود توان قمه زدن را دارند به دلخواه خویش با ضرباتی سر خویش را مجروح ساخته و گاهی آنقدر قمه می زنند تا از هوش بروند .

قمه زنی از منظر تاریخ

از نظر تاریخی مسلم است که قمه زنی در قبل صفویه هیچ گونه سابقه ای نداشته است و تردیدها در آن است که آیا در زمان صفویه به وجود آمده است ؟ و یا اینکه بعد از صفویه و در زمان قاجاریه رواج یافته است ؟
بعضی از محققان بر این عقیده اند که قمه زنی در زمان صفویه تاٌسیس گردیده و صفویه آغازگر آن بوده است به این صورت که در روز عاشورا سلاطین صفویه به بخشهای خاصی از افواج ارتش قزلباش خود که به گروه فدائیان قزلباش مشهور بودند دستور می دادند تا به طور منظم و دسته بندی شده ، دسته های عزاداری راه بیاندازند . نصراله فلسفی در کتاب تاریخ شاه عباس کبیر که یکی از دقیقترین تواریخ است فوج فدائیان را چنین تشریح می کند : فدائیان قزلباش که همیشه سرشان به نشانه خدمت تراشیده بود در رز عاشورا شمشیر به دست بیرون می آمدند و تصورشان این بود که نوعی همدردی با اصحاب امام حسین داشته باشند . آنان می گفتند : در چنین روزی که امام حسین و اصحابش تیر می خورند پس ما هم این حالت را برای خودمان ایجاد می کنیم ، یعنی نشان می دهیم که ما در راه امام حسین فدوی هستیم و حاضریم سرمان بریده شود و این شروع قمه زنی شد .
استاد یوسفی غروی در تاریخ نگاری عاشورا و تحریفات آن چنین می نویسد : این احتمال نیز وجود دارد که نخست این عمل از سوی صوفیان و درویشان انجام می گرفته است . چنانکه " پیترو دلاواله " یکی از سیاحان عصـــر شاه عباس اول می نویسد : " بسیاری از دراویش در کوچه های پر رفت و آمد شهر ، تمام بدن خود تا گلو و حتی قسمتی از سر خود را در خمره هایی از گل پخته که در داخل زمین پنهان شده فرو می کنند بطوری که انسان تصور می کند واقعاً مدفون شده اند و از طلوع تا غروب خورشید و حتی تا پاسی از شب گذشته به همین نحو باقی می مانند ...جمعی دیگر در میدان ها وکوچه های مختلف و جلوی خانه های مردم برهنه و عریان در حالی که فقط با پارچه سیاه سترعورت کرده و تمام سر تا پای خود را با ماده ای سیاه و براق رنگ زده اند ، حرکت می کنند . به همراه این اشخاص عده ای برهنه راه می روند که تمام بدن خود را به رنگ قرمز در آورده اند تا نشانی از خونهایی که به زمین ریخته و اعمال زشتی که آن روز نسبت به امام حسین ( ع ) انجام گرفته است ، باشد . و تمام این برای نشان دادن مراتب سوگواری و غم و اندوه آنان در عزای امام حسین ( ع ) است .... "
اما برخی دیگر از محققان و تاریخ نگاران نیز بر این عقیده می باشند که قمه زنی مربوط به دوره قاجار بوده و در عصر صفویه وجود نداشته است . استاد رسول جعفریان در این باره می گوید : " پرسیده اند قمه زنی و سینه زنی از کجا شروع شده است ؟ حقیقت این است که دو - سه احتمال هست . یک نظر جدی این است که بخش هایی از صورت های عزاداری از هند آمده است . تشیع در زمان صفوی به هند رفت و در برگشتش از بندر بوشهر و شیراز وارد ایران شد . در مورد لبنان هم همینطور است . در نبطیه یک عالم شیعه گفته یک عده ایرانی این جا آمدند و یک رسم ورسوم خاصی در عزاداری دارند که جلوی اینها باید گرفته شود . این عبارت مال اواخر زمان قاجار است .... عزاداری ریشه اش از خود ائمه است ، ولی شکل عزاداری عربها به گونه دیگری است . [1] شکل عزاداری ایرانی ها بعدها به وجود آمد . راجع به سینه زنی و قمه زنی ، تاریخش به بیشتر از اواخر قاجاریه نمی رسد .... یکی از دلایل این است که فتاوایی که از علما داریم همه اش مال اواخر قاجاریه است و مطلقاً در استفتائات قدیمی تر راجع به این نصی نداریم . [2] این سیستم سینه زنی یا زنجیر زنی یا قمه زنی مطلقاً در متون صفوی نیست . عزاداری ها معمولاً در خانه ها بر پا می شد ، به این صورت که روضه الشهداء را رو به روی خودشــــــان می گذاشتند و از روی آن می خواندند . "
اما اگر بخواهیم به یک جمع بندی میان این دو نظریه دست یابیم باید گفت که ریشه های این گونه عزاداری ها از زمان صفویه نشاٌت می گیرد ولی نه بصورت کنونی ، بلکه بصورت فردی و بسیار محدود و بی ضابطه انجام می گرفته است . و خواستگاه آن بیشتر در شهرهایی بوده است که در آن دراویش و صوفیان نفوذ بیشتری داشته اند .
گزارشی از اولیاء چلپی در عهد شاه صفی در مورد عزاداری مردم تبریز که مرکز اصلی تجمع دراویش و صوفیان بوده اظهارات فوق را تاٌیید می کند : " هنگامی که خواننده به قسمتی میرسد که طرز کشته شدن امام حسین به دست شمر ملعون را توصیف می کند درست در همان لحظه تصاویر اجساد اطفال کشته شده امام را از چادر شهیدان کربلا بیرون می آورند . از تماشای این منظره فریادها و ناله و شیون های " وای حسین " گوش فلک را کر می کند و تمامی تماشگران گریه وناله سر می دهند ، صدها تن از مخلصان با شمشیر و قمه به سر و صورت و پیکر خود زده مجروح می شوند . " (ایرانیان و عزاداری عاشورا ، اصغر فروغی ابری ، ص 61).
با این حال در طول دوره صفویه و زندیه ، عزاداری رسمی و سنتی شیعیان همواره به صورت روضه خوانی و برگزاری تعزیه انجام می گرفته است و همین امر منجر گردیده تا سیاحان خارجی عصر صفوی حرفی از قمه زنی یا زنجیر زنی به میان نیاورده و فقط اشاره ای به اعمالی داشته باشند که می تواند سرآغازی برای این اعمال باشد . اما این سبک عزاداریها در دوره قاجاریه صورت منظم تری به خود گرفت و با نفوذ در میان عوام ، در مراسم رسمی ایرانیان رسوخ کرد . " پیر لوتی " که در زمان مظفر الدین شاه به ایران سفر کرده در مورد قمه زنی می نویسد : " مردان ، سر برهنه در میان گیسوان خود شکاف خون آلودی ایجاد کرده اند ( قمه زده اند ) و عرق و قطرات خون روی شانه هایشان جاری است . " (ایرانیان و عزاداری عاشورا ، اصغر فروغی ابری ، ص68).

دلایل قمه زنی :

مدعیان قمه زنی برای اثبات جواز قمه زنی خود به دلایلی استدلال می کنند که در اینجا به نقد بررسی این دلایل پرداخته می شود :

1) : افسانه سر به محمل کوبیدن ( تقریر معصوم )

قمه زنان به این روایت دروغ استناد کرده و می گویند : اگر قمه زنی و سرشکافتن در عاشورا و عزای سید الشهداء جایز نیست پس چرا حضرت زینب ( س ) سرش را به چوب محمل کوفت و سر و صورت خود را آغشته به خون کرد . دو استدلال برای قمه زنان وجود دارد :
اول اینکه چون حضرت زینب پرورش یافته دامان وحی بوده و نافرمانی خدا را انجام نمی دهد اگر کاری از او سر زده می توان مجاز بودنش را استنباط کرد .
دوم اینکه مگر امام سجاد ( ع ) که امام معصوم بوده همراه حضرت زینب ( س ) نبود و این اقدام عمه را ندید آیا سکوت امام معصوم در اینجا نمی تواند در تاٌیید و تقریر این عمل باشد ؟ تقریر معصوم نیز حجت است .
اما اصل ماجرا چنین است که فردی بنام " مسلم جصاص(گچکار) " نقل می کند : به هنگامی که در حال بازسازی دروازه اصلی شهر کوفه بوده هیاهویی می شنود و به سمت هیاهو حرکت کرده و می بیند که اسرای واقعه عاشورا در کجاوه بودندو در این هنگام سر بریده امام حسین ( ع ) را بالای نیزه بردند که حضرت زینب با مشاهده سر بریده برادر ، سر خود را از فرط ناراحتی به چوب محمل می کوبد چنانچه خون از زیر مقنعه اش جاری شد . و با چشم گریان اشعاری را قرائت کردند(ناسخ التواریخ ، ج 6 ، ص 54 و 55) .
این مطلب برگرفته شده از کتابی بنام " نورالعین فی مشهد الحسین " می باشد که نویسنده آن مشخص نیست و تنها به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت داده می شود که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بود و بسیاری از علما در بی اعتبار بودن آن صحه گذاشته اند . چنانچه محدث بزرگوار مرحوم شیخ عباس قمی صاحب مفــاتیح الجنـــــــان بیان می کند که : نسبت سر شکستن به حضرت زینب بعید است چون ایشان عقیله بنی هاشم و صاحب مقام رضا و تسلیم است(منتهی الآمال ، ج 1 ، ص 75 ). وی سپس با استناد به کتابهای معتبر می نویسد که اصلاً محمل و هودجی در کار نبود تا آنحضرت سرش را به آن بکوبد .
همچنین عالم بزرگوار آیت اله حاج میرزا محمد ارباب نیز در خصوص بی اعتبار بودن کتاب نورالعین و بی اساس بودن گفته های مسلم جصاص تاکید دارد(الاربعین الحسینیه ، میرزا محمد ارباب ، چاپ اسوه ، ص 232) .
به دلایل زیر این خبر اساس و پایه ای ندارد :
الف )- تنها در کتاب نورالعین نوشته شده که طبق آنچه گفته شد بی اعتبار است . و در سایر کتابهای معتبر دینی این مطلب گزارش نشده است .
ب ) - سند ندارد و به عبارت دیگر راویان آن در جایی ذکر نشده است .
ج ) - در اشعاری که به حضرت زینب نسبت داده اند مصرعی آمده که در آن حضرت خطاب به امام حسین ( ع ) می فرمایند : " اگر با من حرف نمی زنی لااقل با دختر صغیر خود فاطمه سخن بگو " . در حالی که بنا به تصریح همه مورخان اسلامی ، فاطمه بنت الحسین که فاطمه کبری هم خوانده می شود در آن زمان ( حادثه عاشورا ) زن بزرگ و شوهر داری بود که همسرشان حسن بن حسن ( ع ) معروف به حسن مثنی بوده و در روز عاشورا پس از آنکه زخمهای فراوانی برداشته بودند از مرگ نجات یافت . و از دختر دیگری بنام فاطمه که صغیر بوده ، در کاروان اسرا نام برده نشده است و آنکه در میان روضه خوانان بنام فاطمه صغری معروف است به قول خود روضه خوانان به علت بیماری در مدینه مانده بود و در حماسه عاشورا شرکت نداشت .
د ) - در بیت دیگری از همان اشعار منتسب به حضرت زینب ، حضرت امام حسین به سنگدلی و قساوت قلب متهم شده که حتی با تمسک به صنایع ادبی ، مانند تجاهل عارف هم قابل توجیه نیست .
ه ) - با توجه به شخصیت معرفی شده حضرت زینب در متون اسلامی که ایشان را آدمی خویشتندار و رضا و تسلیم معرفی کرده اند ، آنچه در این کتاب گفته شده با آنچه در سایر متون معتبر اسلامی آمده متضاد است وچهره دیگری از حضرت زینب معرفی شده است .
علاوه بر آنچه گفته شد ، اگر بر فرض محال چنین گفته ای صحت داشته باشد که ندارد ، عمل قمه زنان با فعل حضرت زینب تفاوت آشکار دارد(تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ، محمد صحتی سردرودی ، ص 209 ) .

2) جزع برای امام حسین ( ع )

قمه زنان با استناد به این موضوع ، قمه زنی را از مصادیق جزع و عزاداری می دانند چون جزع و عزاداری برای امام حسین از شعائر الهی است پس قمه زنی نیز به تبع آن جایز و حتی مستحب است .
ولی باید دانست که هر فعل و شیئی دارای تعریف و محدوده مشخصی می باشد که این تعریف یا از ناحیه شرع مقدس معین شده و یا عقل و عرف برای آن محدوه معین می نماید . در اینجا نیز باید محدوده عزاداری توسط شرع یا عقل معین گردد . امام خمینی (قدس سره) در این باره چنین می گویند :" در اینجا هم باید در خصوص عزاداری ومجالسی که به نام امام حسین ( ع ) بر پا می شود سخنی بگویم . ما وهیچ یک از دینداران نمی گوییم که با این مراسم ، هر کسی هر کاری می کند خوب است . چه بسا علمای بزرگ و دانشمندان ، بسیاری از این کارها را ناروا دانسته و از آن جلوگیری کرده اند(کشف الاسرار ، ص 173) . "
اما در مورد قمه زنی باید گفت که هیچ دلیل شرعی که بتوان با آن قمه زنی یا اعمال شبیه به آن را به عنوان عزاداری و جزع بر شمارد موجود نمی باشد . از برخی روایات نیز می توان این موضوع را درک کرد . چنانچه جابر بن عبداله انصاری می گوید از امام محمد باقر ( ع ) درباره جزع سئوال نمودم حضرت فرمودند : " شدیدترین مرتبه جزع عبارتست از فریاد همراه وای گفتن ، زدن بصورت و سینه و چیدن مو از جلوی سر ، و هر کس نوحه گری بر پا کند به طور حتم صبر را رها کرده و در غیر صبر قرار گرفته است . " (وسائل ، ج 2 ، ص 915 ، باب کراهه الصراخ بالویل و العویل)
که با این بیان با قاطعیت می توان گفت که از دیدگاه شرع ، قمه زنی و اعمال شبیه آن را نمی توان به عنوان گونه ای عزاداری و جزع به حساب آورد . زیرا لطم بنا بر تصریح کلیه اهل لغت به معنای زدن بصورت با کف دست است که معنای بسیار متفاوتی با قمه زنی دارد . اما متاٌسفانه بعضی از طرفداران قمه زنی برای این که کار خود را توجیه نمایند و وجهه شرعی به آن بدهند دست به تحریفاتی در متون روایات نیز زده اند . مثلاً روایت (... لا شیی فی الطلم علی الخدود سوی الاستغفار و التوبه ... و علی مثله تلطم الخدود و تشق الجیوب ) ؛ " چیزی در زدن بر صورت به جز استغفار و توبه نیست ... و برای مثل حسین ( ع ) لطمه به صورت زده شده و گریبان چاک زده شده است . " (تهذیب ، ج 8 ، ص 325 ) که امام صادق ( ع ) در بیان این معنا می باشند که لطمه زدن بصورت کفاره ای لازم نیست و چون عمل توسط زنان هاشمی و برای سرورانی همچون امام حسین ( ع ) انجام شده فقط توبه و استغفار برای آن کافی است ، به اینگونه بیان شده : " و علی مثله فلتطلم الخدود و لتشق الجیوب " ؛ " و بر مثل حسین ( ع ) باید بصورت زد و گریبان چاک داد . " که در آن نقل فعلهای روایت بصورت امر درآمده است .
در مورد این سند باید گفت :
الف ) - سند این روایت ضعیف است و بسیاری از فقهاء به این امر تصریح نموده ند :
شهید ثانی در مسالک الافهام در این باره می گوید : " سند این روایت ضعیف می باشد ، زیرا خالد بن سدیر که در سند آن است فردی غیر موثق می باشد . " (مسالک الافهام ، ج 10 ، ص 27 )
شیخ صدوق در مورد او گفته که روایات کتابش جعلی است .
محقق بزرگوار آقا رضا همدانی در کتاب مصباح الفقیه می نویسد : این روایت به خاطر ضعف سندش و اعراض اصحاب از آن صلاحیت برای دلیل واقع شدن را ندارد(مصباح الفقیه ، ج 1 ، ص 430) .
- آیت اله العظمی گلپایگانی نیز می نویسد : بسیار بعید است که جواز لطم به صورت و گریبان چاک دادن را به عزاداری امام حسین ( ع ) اختصاص دهیم زیرا وقتی که این دو فعل در اسلام حرام باشد محققاً زنان فاطمی نیز آن را انجام نداده اند اگر چه این اعمال برای امام حسین ( ع ) جایز باشد زیرا انجام این اعمال موجب تنفر و بیزاری نفوس مردم از آن عمل میشود(کتاب الطهاره الاول ، ص 218) .
ب ) - متن این روایت دارای تناقضاتی است که بعضی فقها به آن اشاره نموده اند :
- آیت اله سید احمد خوانساری در کتاب جامع المدارک می نویسد : استفاده وجوب کفاره از این روایت به خاطر تناقضاتی که در آن است مشکل است زیرا در آن آمده است نماز کسی که گریبانش را در عزای زوج یا فرزندش چاک دهد صحیح نیست تا اینکه کفاره بدهد و همچنین آمده است که چیزی در لطمه زدن بصورت غیر از استغفار و توبه نیست ، پس چگونه میتوان ملتزم شد که نماز شخص ، بدون کفاره دادن و توبه صحیح نباشد و همچنین چگونه می توان ملتزم به وجوب استغفار و توبه در لطم بر صورت شد با وجود آنچه که در ذیل این روایت آمده است که " و علی مثله تشق الجیوب " زیرا که استغفار و توبه فرع حرمت است(جامع المدارک ، ج 5 ، ص 14) .
ج ) - چنانچه گفته شد کلمه " لطم " به معنای زدن به صورت با کف دست می باشد نه وارد کردن خراش بصورت ، تا بتوان با آن بر جواز قمه زنی احتجاج نمود . که این معنی را می توان از خود روایت هم فهمید زیرا در صدر روایت برای وارد کردن خراش بصورت کفاره قرار داده شده است . ولی در ادامه ، لطمه را از موارد وجوب کفاره خارج نموده و استغفار را برای آن کافی می داند که این عمل بیانگر آنست که لطمه چیزی غیر از خراش است .
د ) - با وجود روایات متعددی که از پیامبر ( ص ) ، اهل بیت ( ع ) در نهی از آسیب رساندن به بدن در عزاداری رسیده است ، استدلال به این خبر ضعیف و غیر صحیح می باشد . بر همین اساس است که گفته شده فتاوی که غالباً از علما و در مورد جواز قمه زنی صادر می شود به خاطر محبت شدید ایشان نسبت به امام حسین ( ع ) و خوف آنها از آسیب وارد شدن به عزاداری آن حضرت است و مبنای محکم فقهی ندارد .
ه ) - در صورت اثبات لطم توسط زنان فاطمی و همچنین اثبات اینکه امام سجاد ( ع ) بر این اعمال سکوت نمودند نیز نمی توان حکم آنرا برای دیگران جاری نمود . چون ممکن است این حکم فقط اختصاص به زنان فاطمی داشته باشد که در آن شرایط حضور داشتند و دارای رابطه خویشاوندی با آن حضرت بودند .
مرحوم آیت الله العظمی شیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر الکلام در این باره می نویسد : " استدلال به آنچه که در مورد فعل زنان فاطمی نقل شده است و در ذیل خبر خالد بن سدیر از امام صادق ( ع ) نیز آمده ، متوقف بر آن است که عمل آنها بر غیر پدر و برادرشان باشد و همچنین اینکه حضرت علی بن حسین ( ع ) بر عمل آنها علم داشته و در مقابل آن نیز سکوت نموده اند که این سکوت هم بگونه ای باشد که نشانه ای از رضایت آن حضرت از آن عمل داشته باشد ، که چنگ زدن به خارهای بیابان برای کندن خارهای آن با دست از پذیرش این گفته ها آسانتر است " .
در تعدادی از روایات امام حسین ( ع ) زنان فاطمی را از گریبان چاک زدن و وارد کردن خراش به صورت ، بعد از شهادتشان نهی فرمودند چنانچه در لهوف و دیگر مقاتل معتبر آمده است که امام حسین ( ع ) در شب عاشورا به زنان حرم چنین فرمودند: " ای خواهرم ام کلثوم ، و تو زینب و هم تو ای فاطمه و تو ای رباب توجه کنید ! هر گاه کشته شدم ، گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخن ناروا بر زبان جاری نکنید . " (اللهوف ، ص 141-140)
در کتاب کامل الزیارت نیز از امام محمد باقر ( ع ) روایت می کند که هنگامی که امام حسین ( ع ) در صدد کوچیدن از مدینه برآمد ، زنان بنی عبدالمطلب آمدند و به نوحه سرایی پرداختند تا آن که امام حسین ( ع ) میانشان رفت و گفت ، شما را بخدا سوگند مبادا که نافرمانی خدا و رسول باشد که از شما سر بزند(کامل الزیارات ، ص 195 ، ح 275 ، باب 29) . که مراد آن حضرت لااقل شق جیوب و خمش وجوه را شامل میشود .
و ) - لطمه زدن همیشه عملی بوده که توسط زنان انجام می گرفته و روایاتی هم که در نهی آن وارد شده همگی خطاب به جمعیت نساء است . پس در صورتی نیز که از روایت فوق جواز لطمه زنی در مصیبت امام حسین ( ع ) برداشت شود باید آن را اختصاص به همان قشر داد .
پس همانگونه که بررسی شد استدلال به این روایت برای اثبات جواز قمه زنی هم از حیث دلالت و هم از حیث سند آن بی مورد می باشد .
از طرفی دیگر عقل هیچ گاه حکم نمی کند که قمه زنی مصداق جزع و عزاداری باشد زیرا عزاداری یعنی اظهار حزن و اندوه نسبت به امام حسین ( ع ) ، کسی که با کارد تیز به جان خودش می افتد و به سر خودش می کوبد حالت حزن و عزاداری است یا یک حالت وحشت و ترس خصوصاً برای بچه ها و افرادی که تحمل دیدن این صحنه را ندارند . گذشته از این عزاداری اگر به نحومتعارف خود باشد اثری که بر آن مترتب است بر جای خواهد گذاشت ولی اگر به گونه های غیر متعارف همچون قمه زنی انجام شود نه تنها اثر وضعی خود را ندارد بلکه ممکن است نتایج بد و سویی بر جای گذارد . به همین جهت بوده که اسلام اجازه نداده است که انسان هر روشی را جهت تحقق عمل خود انتخاب کند . بـــــرای بیـان اندوه ، روشهای متمدن تری وجود دارد که بجاست به مدد انسانیت خود آنها را بشناسیم ، اندوه کنشی برای خودآزاری نیست بلکه راهی برای کمال بخشیدن به انسانیت است .
بر همین اساس است که روش هماهنگ با فکر و عقیده اینست که اندوه از راه قداست قهرمانان آن ، راهی برای هماهنگی با مصیبتی باشد که آنها داشته اند ، تا شهادت ، قداست اسلامی خود را حفظ کند و مصیبت در گامهای رسالت ، موثر واقع شود . بنابراین باید غم و اندوه آنان را به گونه ای مجسم کرد که رسالت را مجسم کنند و جنبه های انسانی آن را آشکار سازد تا مردم بدانند که این مصیبت ، مصیبت انسانی تاریخی نبوده ، بلکه مصیبت انسانیت در تمام مراحل زندگی بوده است .
متأسفانه این روشهای نادرست چنان اهمیتی پیدا کرده اند که این فکر را بوجود آورده اند که میان اینها و بقاء و استمرار دین یا علاقه مردم به اهل بیت رابطه است . بطوری که اگر کسی از جنبه های منفی این روشها سخن گوید ، گویا دعوت به کفر و خروج از دین کرده است . کار بجایی رسیده است که بعضی می ترسند که آنهایی که این روشها را انکــار می کنند از جانب اهل بیت گرفتار بلایی شوند یا ضربتی از آسمان بر سر آنها فرود آید . زیرا در مقام دشمنی با ائمه قرار گرفته اند .
حتی برخی از علماء دینی تصریح می کنند که اگر درباره برخی از مسائل سخنی بگویند از امام حسین ( ع ) بیمناکند گویا آن حضرت که در پیشگاه خداوند است همچون افراد معمولی در قید و بند مسائل شخصی خویش است و در صدد انتقام گرفتن از مخالفین می باشد .

3): مواسات و همدردی با امام حسین ( ع )

دلیل دیگر قمه زنان برای قمه زدن ، این است که آنان عنوان می دارند که عمل ما نوعی مواسات و همدردی با امام حسین ( ع ) است .
در جواب گفت :
ابتدا باید تعریف و محدوده مشخصی برای مواسات مشخص کرد سپس حکم کرد که قمه زنی مصداق مواسات است یا نه ؟ . مواسات در لغت به معنای آن است که از آنچه داریم به طرف مقابل خویش بدهیم تا با او مساوی شویم . پس اطلاق مواسات بر قمه زنی از نظر معنای لغوی غلط است . در اینجا چیزی به امام حسین ( ع ) داده نشده است زیرا انجام این امور یا بخاطر دنیای ایشان است که آنحضرت در دنیا نیستند و یا بخاطر آخرت آن حضرت است که ایشان در آخرت ، به این کارها نیازی ندارند .
پس اگر سید الشهداء به خاطر نبرد در راه خدا متألم میشد ، همدردی ما این است که ما هم بخاطر نبرد در راه خدا متألم شویم ، زیرا معنای مشارکت همین است که در جای او قرار گیریم .

4): احیای امر مذهب

مدافعان قمه زنی ادعا می کنند که با قمه زنی پایه های دین را تقویت نموده و بدینوسیله تعداد علاقه مندان به مذهب تشیع را می توان افزایش داد . استناد به این دلیل در منابع مختلف بصورتهای گوناگون دیده می شود . آقای سید حسن شیرازی با حمله به کسانی که در پی حذف این شعائر هستند اینگونه استدلال می کند : " اگر بحث مبارزه با محرمات و حفظ اسلام هست چرا با دیگر محرمات مبارزه نمی شود و اگر بحث مبارزه با این شعائر است چرا از روز اول با آنها مخالفت نشد و مجموع اینها از سالها قبل است که اجرا گردیده است و مهمترین دلایل موافقت با قمه زنی همین هاست . " (اشعائر الحسینیه ، ص 25-26 و 128) و پس از نقل آنها نتیجه می گیرد که قمه زنی ذاتاً مباح و پیروی از امام است .
در جواب از این استدلال باید گفت :
باطل بودن این استدلال بسیار مشخص می باشد زیرا اصلی ترین دلیل حرمت قمه زنی موضوع مدهن و تضعیف مذهب بودن آن است بگونه ای که انجام آن چهره ای زشت و وحشیانه از اسلام در نظر غیر مسلمانان و حتی بعضی از مسلمانان بر جای می گذارد .
دانشمند شیعی علامه سید محسن امین ( ره ) در این زمینه می گوید : " چه لزومی دارد در انجام دادن کاری مثل قمه زنی که اگر فرض شود آن عمل جزء قطعی دین اسلام است موجب نسبت داده شدن عار و ننگ به دین و اهل آن میشود . و مردم را از دین متنفر می کند . آیا تقوا و احتیاط ایجاب نمی کند که باید از قمه زنی خودداری نمود . حتی اگر ما قمه زنی را مباح هم بدانیم باید آنرا ترک نمود چون از واجبات نمی باشد که با ترک آن ضرری به دین وارد کند . "
همچنین مرحوم آیت الله العظمی امام خمینی ( ره ) در این باره می گوید : " شما می خواهید برای خدا کاری انجام دهید . در شرایطی که کاری به ضرر اسلام تمام شود بهتر است که انجام نشود مثلاً قمه زنی که موجب وهن اسلام می شود شما تا می توانید دستجات و سینه زنی را با شکوهتر انجام دهید . "( در سایه آفتاب ، محمدحسن رحیمیان ، ص 116)

5): استدلال به فرازی از زیارت ناحیه مقدسه

در قسمتی از زیارت منسوب به زیارت ناحیه مقدسه آمده است : " من صبح و عصر بر تو ندبه می کنم و به جای اشکها بر تو خون می گریم . " بعضی ها خواسته اند تا از این عبارت جواز قمه زنی و خونریزی را استفاده نموده و بگویند چون امام زمان ( عج ) حاضر است برای جد بزرگوارش خون گریه کند پس ما نیز می توانیم قمه زنی و خونریزی کنیم .
اولاً باید گفت : اینگونه استدلال ها یا از شدت تعصب آنهاست یا از روی قلت سواد . زیرا هر شخص غیر مغرضی با شنیدن این جملات متوجه میشود که خون گریه کردن امری است که عرفاً محال بوده و عملی نیست . پس اگر معنای کلام را آنگونه که قمه زنان معنی می کنند تصور کنیم لازم می آید که نعوذبالله امام زمان ( عج ) در این کلمات دروغ گفته باشند . اینگونه استعمالات ادبی که برای بیان شدت احساسات فرد بکار میرود در کلام فصحاء به وفور یافت میشود و نباید آن را در غیر محل آن ، معنی نمود .
ثانیاً : بحث مربوط به این روایت فقط در عنوان اولی حکم قمه زنی وجود دارد و آن این است که آیا آسیب رساندن به بدن در عزاداری جایز است یا نه ؟ . اما بحث از عنوان ثانوی قمه زنی ، که وهن مذهب بودن آن است همچنان به جای خویش باقی است . به عبارت دیگر قمه زنی همچنان به عنوان ثانوی حرام خواهد بود.

ادعاهای نامشروع :

بسیاری از افرادی که به اینگونه اعمال دست می زنند ادعا می کنند که مصیبت امام حسین ( ع ) چنان در آنها ایجاد حزن و اندوه می کند که عنان عقل خود را از کف داده و از خود بیخود می شوند و بقول خود آنها دیوانه امام می گردند . جای تعجب است که با این ادعاها باید گفت که جایگاه این افراد از ائمه اطهار هم بالاتر است زیرا ائمه با آنکه با علم الهی خویش همیشه ناظر آن وقایع بودند هیچ خبری از آنها بدست نیامده که اینگونه حرکات و رفتار را حتی در سطح کوچکتری انجام داده باشند . حتی امام حسین ( ع ) در شب عاشورا از حضرت زینب خواست تا پس از وی گریبان پاره نکند و صورت نخراشد و فریاد نکشد(اللهوف ، ص 140-140) .
این افراد باید بدانند که قیام عاشورا قیامی نیست که هدف آن تحویل دادن آدم دیوانه به جامعه باشد بلکه هدفی بسیار بزرگتر و با ارزشتر در آن نهفته است و آن آزادگی و عزت برای زیستن و زندگی کردن است .

تبیین دلائل حرمت قمه زنی

1) بدعت بودن قمه زنی

بدعت دارای دو معنای لغوی و اصطلاحی است که معنای لغوی آن ایجاد هر امر جدید و بی سابقه و در معنی اصطلاحی به معنای افزودن مسأله وحکمی جدید و بی سابقه به دین است مانند حلال کردن حرامی و یا حرام کردن حلالی . قمه زنی نیز در هر دو معنی آن قرار گرفته و حکم به حرمت آن می گردد .
از طریق معنای لغوی :
هرگاه فعل و امر جدیدی که جزء دین بودن آن ثابت نشده سبب وهن و تضعیف دین شود ، به یقین انجام آن فعل حرام بوده و باید از انجام آن پرهیز شود . قمه زنی نیز از امور اختراعی می باشد که هیچگونه سابقه ای در عصر ائمه ( ع ) و حتی قرون نزدیک به آن نداشته است . شهید مطهری در این رابطه می گوید : " قمه زنی و بلند کردن طبل و شیپور از ارتدوکسهای قفقاز به ایران سرایت کردو چون روحیه مردم برای پذیرفتن آنهاآمادگی داشت همچون برق در همه جا دوید . "( جاذبه و دافعه علی ( ع ) ، ص 154) جالبتر آنکه طبق گفته شهید مطهری تیغ زنی ، زنجیر زنی ، حمل صلیب (= حمل علم ) ، زدن طبل و شیپور و ... حتی هم اکنون نیز به همین شکل در لورد lourdes) )سالیانه در سالروز شهادت مسیح ! برگزار میشود .
از طریق معنای اصطلاحی :
بطور کلی اگر شخصی عملی را که دلیلی بر وجوب یا استحباب آن ندارد به اعتقاد اینکه آن عمل واجب یا مستحب است انجام دهد به یقین ، انجام آن فعل با این نیت حرام می باشد . امام خمینی ( ره ) در این مورد می نویسد : " تشریع ، یعنی به دین وارد کردن چیزی که از دین نیست . این مساوی با بدعت است . " (انوار الهدایه ، امام خمینی ج 1 ، ص 225)
افراد قمه زن نیز قمه زنی را به نیت اینکه از اعمال عبادی و مطلوب است انجام می دهند در حالیکه قمه زنی هیچ میانه ای با دین ندارد . علامه سید محسن امین ( ره ) در این رابطه می نویسد : " بزرگترین گناهها این است که انسان بدعت ها را به جای مستحب گرفته و یا امور مستحبی را بدعت وانمود کند امور نهی شده ، که در عزاداریها فراوان اتفاق می افتد ، از قرار زیر است : 1)- کذب و دروغ گفتن . 2)- آزار نفس و اذیت کردن بدن ، که همان قمه زدن و ... حرام بودن این امور ، عملاً و فعلاً ثابت است . 3)- جیغ زدن و فریادهای بلند زنان ، که علاوه بر زشت بودن آن ، اصلاً گناه و معصیت است . 4)- داد و فریاد و نعره های وحشیانه با صداهای نکره . 5)- غیر از اینها آنچه به نام دین در اینگونه مجالس ، موجب آبروریزی و هتک حرمت فوق العاده دین میشود و حد مرزی نیز نمی توان بر آن شمرد . " (التنزیه ، ص 13)
بدعت در دین امر نکوهیده ای است که به هر نام و هدفی که باشد جز خسران و ضربه بر اصل دین حاصل دیگری ندارد . غالباً آنهایی که اقدام به بدعت گذاری در دین می کنند ، کسانی هستند که از راههای معقول نتوانسته اند جایگاه مناسبی در بین دینداران برای خود پیدا کنند و یا افراد جاهل و غافلی هستند که به گمان خود از این راه می توانند خدمتی به دین کنند. این دسته مصداق بارز افرادی هستند که امام صادق ( ع ) در حدیثی آنها را چنین معرفی می کنند : " دو نفر کمر مرا شکستند ؛ عالم پرده در نابکار و جاهل نادانی که فقط به ظاهر دستورات دینی توجه می کنند ."( میزان الحکمه ، ج 8 ، ص 4003)
پیامبر اسلام ( ص ) فرمودند : " بدترین کارها آنست که نوپدید و بی سابقه باشد . بدانید هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی فرجامش آتش است . " (امالی شیخ مفید ، ص 188 ، اصول کافی ج 1 ، ص 57)
حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) نیز در نکوهش بدعت چنین می فرمایند: " هیچ بدعتی نهاده نشده مگر آنکه بدان سبب سنتی ترک شد . از بدعت ها بپرهیزید و راه روشن را در پیش گیرید . بهترین کارها آن است که پیشینه داشته باشد و بدترین آنها آن است که نو پدید و بی سابقه باشد . " (میزان الحکمه ، ج 1 ، ص 453).

2) : وهن وتضعیف مذهب

وهن در لغت به معنای تضعیف و سست نمودن کسی یا چیزی است و منظور از آن در اینجا این است که اگر دیگران این عمل را در عزاداری امام حسین ( ع ) ببینند مذهب شیعه را متهم به خشونت ، توحش و خرافه گری می کنند ، که در نتیجه منجر به تضعیف و وهن تشیع می گردد . مهمترین دلیلی که برای حرمت قمه زنی ذکر شده وهن نسبت به مذهب است .
تا کنون در شبکه های تلویزیونی و رسانه های ضد اسلامی در جهان ، با استناد به صحنه های قمه زنی که در برخی دیگر از کشورهای اسلامی نظیر پاکستان و عراق هم معمول است تولیدات زیادی را بر علیه اسلام و مسلمین تهیه کرده اند که در آنها چهره ای خشن و زشت از اسلام معرفی شده است . نظیر فیلم " شمشیر اسلام " که توسط شبکه تلویزیونی بی بی سی تهیه شده و یا فیلم " ترور شیعی " که از تلویزیون آمریکا پخش شد که در آن شیعیان به گونه ای معرفی شده بودند که به چیزی جز قتل و خونریزی فکر نمی کنند و در پایان نیز صحنه های از قمه زنی در روز عاشورا پخش گردید(کیهان عربی 6/1/1415 ، شماره 3113) .
اینکه استعماراز تمامی ابزارهای ممکن در جهت ضربه زدن به اسلام و مسلمین استفاده می کند ، در طول تاریخ به اثبات رسیده است ، قمـــه زنی نیز یکی از همین ابزارهــــاست که مقــــام معظم رهبری در این رابطه مطلبی نقــــل کرده اند : " ... وقتی کمونیست ها بر منطقه آذربایجان شوروی سابق مسلط شدند همه آثار اسلامی را از آنجا محو کردند مثلاً مساجد را به انبار تبدیل کردند و ...و هیچ نشانه ای از اسلام و تشیع باقی نگذاشتند فقط یک چیز را اجازه دادند و آن قمه زدن بود . دستورالعمل روسای کمونیستی به زیر دستانشان این بود که مسلمانان حق ندارند نماز جماعت برگزار کنند و یا قرآن بخوانند اما اجازه دارند که قمه بزنند ، چون خود قمه زنی برای آنها یک وسیله تبلیغاتی بر ضد دین و تشیع بود ... " (نقل شده در دیدار عمومی با مردم مشهد در اول فروردین 1376).
در سایت www.rahpouyan.com مقاله ای تحت عنوان " دفاع از حریم شیعه ، قسمت نهم " آمده است که در آن ذکر شده در اسناد سفارت انگلیس در تهران ، مدرکی پیدا شده با این مضمون : در سال 1324 شمسی سفارت انگلیس در ایران تعداد 15000 قمه خرید و به هیئات مذهبی اهدا کرد !که خودتان را بزنید و کاری به کار ما نداشته باشید .

3) : تبعات بهداشتی و روانی قمه زنی

الف )- عوارض بهداشتی :

پیامدهای این عمل ( قمه زنی ) به اعتقاد کارشناسان و متخصصان امور بهداشت عبارتند از :
- خونریزی ، عفونت های موضعی ،قطع شدن عروق و اعصاب ، احتمال شیوع بیماریهای عفونی همچون هپاتیت b و مننژیت ، ایجاد جوشگاه ناهنجار ( محل ترمیم زخم بد شکل ) ، احتمال بروز شوک ناشی از کم شدن حجم خون بدلیل خونریزی ، احتمال بروز آنمی ( کم خونی ) ، احتمال بروز کزاز و در موارد نادر بیماری هاری ، خطر احتمال ابتلا به عفونتهای پوست و استخوان ، تشکیل کانونهای چرکی داخل نسج مغز و ایجاد آبسه در اثر قمه زدنهای عمقی ، شکستگی استخوانهای جمجمه و فرو رفتگی آن و مرگ سلولی .

ب )- اثرات زیانبار اصابت قمه بر مغز :

از دیدگاه دکتر علیرضا زالی جراح مغز و اعصاب و استادیار دانشکده پزشــکی دانشـــگاه عــلوم پزشکی شهید بهشتی ، اثرات وارده به مغز عبارتند از :
-آسیب دیدگی پوست و مو ، استخوان و نسج مغزی زیر استخوان در اثر اصابت قمه
- لختگی ، پارگی، و جراحت وریدی و خونریزی شدید در اثر اصابت قمه به سیستم وریدی مغز مـوسوم به سینوس " بلیاژیتال "
- ایجاد شکستگی فرو رفته در اثر شکسته شدن قطعات استخوانی زیرین
- تشکیل کانونهای عفونت در شکستگی فرو رفته
- کوفتگی ، خونریزی و دچار دمه شدن نسج مغز
- وارد شدن مو و اجسام خارجی به داخل و تشدید خطر عفونت
شنبه 11/8/1392 - 23:33
آموزش و تحقيقات
اهمیت عزاداری برای سالار شهیدان
اهمیت عزاداری برای سالار شهیدان






آیات و روایات

(و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب (2))
و هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانه ی تقوای دلهاست.
- از امام صادق (ع) نقل گردیده است که: امام حسین (ع) به سوی پیامبر اکرم (ص) می آمد که حضرت به استقبالش شتافت و او را در دامان خویش نشاند و فرمود: همانا کشته شدن حسین (ع) در دلهای مومنین حرارتی ایجاد کرده است که هرگز سرد نخواهد شد.
سپس امام صادق (ع) فرمود: پدرم فدای کسی که کشته ی اشک های جاری است. گفتند: ای فرزند رسول الله! کشته ی هر اشک روان یعنی چه؟ فرمود: هیچ مومنی او را یاد نمی کند مگر این که اشک او جاری خواهد شد. (3)
- امام صادق (ع) فرمود: ... هیچ چشمی وهیچ اشکی نزد خدا محبوب تر از چشمی که بر او [امام حسین (ع)] گریه می کند، نیست؛ و هیچ گریه کننده ای براو گریه نمی کند، مگر اینکه با فاطمه زهرا (ص) تقرب و پیوند برقرار کرده و او را شادمان می گرداند، و نیز با رسول الله پیوند برقرار و حق ما را ادا کرده باشد؛ و هیچ بنده ای محشور نمی شد مگراینکه چشمانش گریان باشد، به جز گریه کنندگان بر جدّم حسین (ع) که همانا محشور می شوند در حالیکه چشمانشان روشن است و بشارت به بدرقه شان می آید و شادی از صورتشان نمایان است و در حالی که خلایق در هول و هراس و در معرض حسابند، آنها در امانند و زیر عرش همصحبت حسین اند و در سایه عرش از بدی روز حساب بیمناک نیستند.
به آنها گفته می شود که وارد بهشت شوید، [اما آنها] ابا می کنند و همنشینی و همصحبتی با او را ترجیح می دهند؛ سپس حوریان و غلامان بهشتی در پی آنها فرستاده می شوند و [به آنها می گویند] که ما مشتاق شماییم؛ [اما ایشان] حتی سرهایشان را برای [دیدن] آنها بلند نمی کنند! بخاطر شادی و سروری که از مجالست با حسین (ع) درک کرده و چشیده اند. (4)
-امام صادق (ع) می فرمایند: ای عبدالله بن صنان! با فضیلت ترین عملی که در روز [عاشورا] به جا آورده می شود، این است که لباس تمیزی را به تن کنی، دکمه های آن را باز کنی، آستین هایش را بالا بزنی و سرو پا برهنه باشی؛ همانند کسانی که مصیبت زده اند. (5)
- امام صادق (ع) فرمود: کاملترین مومن از جهت ایمان کسی است که خلق او نیکوتر و رقّت قلب او و گریه ی او برما اهل بیت بیشتر و شدیدتر باشد، دوستی او با ما اهل بیت زیادتر، حزن و اندوه و سوزش دل او در مصیبت ما و موّدت و دوستی او برای ما بیشتر باشد. (6)
- روایت شده زمانی که نبی اکرم (ص) به دخترش فاطمه (س) از شهادت فرزندش حسین و رنج هایی که بر او جاری می شودخبر داد، فاطمه به شدت گریست و عرض کرد: ای پدر! این [حادثه] چه زمانی رخ می دهد؟ فرمود: در زمانی که من و تو و علی نیستیم. پس گریه او (حضرت زهرا (س)) شدت گرفت و عرض کرد: ای پدر! پس چه کسی بر او گریه خواهد کرد؟ و چه کسی عهده دار اقامه عزای او خواهد شد؟
پیامبر (ص) فرمود: ای فاطمه! به درستی که زنان امت من بر زنان اهل بیت من و مردانشان بر مردان اهل بیت من گریه خواهند کردو هر سال، نسل اندر نسل عزای او را تجدید کرده و آن را زنده نگه می دارند.
پس در قیامت تو زنان آنان و من مردانشان راشفاعت می کنم و دست هر کس را که بر مصیبت های حسین (ع) گریه کند، می گیریم و او را وارد بهشت می کنیم. ای فاطمه! هر چشمی روز قیامت گریان است، مگر چشمی که بر مصیبت های امام حسین (ع) گریان بوده است؛ پس صاحب این چشم در آن روز خندان است و به نعمت های بهشتی بشارت داد می شود. (7)
- در حدیث مناجات، حضرت موسی (ع) عرضه می دارد: پروردگارا! از چه رو امت محمد (ص) را بر دیگر امت ها برتری دادی؟ خداوند متعال فرمود: آنها رابخاطره ده خصلت برتری دادم. موسی (ع) عرضه داشت: آن خصلت ها که به آن عمل می کنند، کدامند؟ [به من یاد بده] تا به بنی اسرائیل فرمان دهم به آنها عمل کنند. خداوند متعال فرمود: نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و نماز جمعه و نماز جماعت و قرآن و علم و عاشورا. موسی (ع) عرضه داشت: پروردگارا! عاشورا چیست؟ فرمود: گریه کردن و گریاندن بر سبط (8) محمد (ص) و مرثیه و عزاداری برای مصیبت فرزندان مصطفی (ص) گریه نکند و یا نگریاند و عزادار نشود مگر اینکه بهشت از آن او خواهد بود و در بهشت ماندگار خواهد بود. و هیچ بنده ای یک درهم از مال خود را بخاطر محبت فرزند دختر پیامبرش به صورت اطعام و یا کار دیگری انفاق نکند مگر اینکه در سرای دنیا در برابر هر درهم، هفتاد درهم برکت می دهم و در بهشت در عافیت خواهد بود و گناهانش آمرزیده می گردد. (9)

بیانات امام خمینی (قدس سره) و رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی)

امام خمینی: مجالس عزا از آن وقت به امر حضرت صادق (سلام الله علیه) و به سفارش ائمه ی هدی (ع)، ما بپا می کنیم این مجالس عزا را. (10)
امام خمینی: ملت ما قدر این مجالس را بدانند، مجالسی است که زنده نگه می دارد ملت ها را، در ایام عاشورا زیاد و زیادتر و در سایر ایام هم غیر این ایام متبرکه، هفته هاست و جنبش های این طوری هست. اگر بُعد سیاسی اینها را بفهمند، همان غربزده ها هم مجلس به پا می کنند و عزاداری می کنند؛ اگر چنانچه ملت را بخواهند و کشور خودشان را بخواهند، من امیدوارم که هرچه بیشتر و هرچه بهتر این مجالس برپا باشد و از خطبای بزرگ تا آن نوحه خوان در این تاثیر دارد؛ [از] آن که ایستاده پای منبر، چند شعر می گوید و چند شعر می خواند، تا آن که در منبر است وخطیب است، اینها هر دو در این مسئله تاثیر دارند، تاثیر طبیعی دارند؛ گرچه خود بعضی اشخاص هم ندانند دارند چه می کنند؛ من حیث لا یشعر. (11)
امام خمینی: روضه ی سید الشهداء برای حفظ مکتب سید الشهداست. آن کسانی که می گویند روضه سید الشهداء را نخوانید، اصلاً نمی فهمند مکتب سید الشهداء چه بوده و نمی دانند یعنی چه. نمی دانند این گریه ها و این روضه ها حفظ کرده این مکتب را. الان هزار و چهارصد سال است که با این منبرها، با این روضه ها و با این مصیبت ها و با این سینه زنی ها ما را حفظ کرده اند؛ تا حالا آورده اند اسلام را ... این نقش، یک نقشی است که اسلام راهمیشه زنده نگه داشته، آن گلی است که هی آب به آن می دهند زنده نگه داشته، این گریه ها زنده نگه داشته مکتب سیدالشهداء را، این ذکر مصیبت ها زنده نگه داشته مکتب سیدالشهداء را. (12)
رهبر معظم انقلاب اسلامی: امام حسین (سلام الله علیه) با عده کم، همه چیزش را فدای اسلام کرد؛ مقابل یک امپراطوری بزرگ ایستاد و «نه: گفت. هر روز باید در هر جا این «نه» محفوظ بماند و این مجالسی که هست، مجالسی است که دنبال همین است که این «نه» را محفوظ بدارد. (13)
رهبر معظم انقلاب اسلامی: این [ذکر مصیبت امام حسین (ع)] همان چشمه ی جوشانی است که از ظهرِ روز عاشورا شروع شد؛ از همان وقتی که زینب کبری (ع) - طبق نقلی که شده است- بالای «تلّ زینبیّه» رفت و خطاب به پیغمبر عرض کرد: «یا محمداه، صلّی علیک ملیک السّماء هذا حسینک مرمّل بالدّماء، مقطّع الاعضاء، مسلوب العمامه و الرّداء ...» (14) او خواندنِ روضه ی امام حسین (ع) را شروع کرده وماجرا را با صدای بلندگفت: ماجرایی که می خواستند مکتوم بماند. خواهر بزرگوار امام، چه در کربلا، چه در کوفه و چه در شام و مدینه، با صدای بلند به بیان حادثه ی عاشورا پرداخت. این چشمه، از همان روز شروع به جوشیدن کرد و تا امروز، همچنان جوشان است. این حادثه ی عاشورا است. (15)
رهبر معظم انقلاب اسلامی: اکنون باید به نحو متعارف که در طول قرون و اعصار عزاداری می کرده اند و متدینین و علماء هم خود در آن شرکت می جسته اند، عزاداری کنند؛ یعنی تشکیل مجلس روضه خوانی و راه اندازی دسته جات ومواکب عزاداری که دارای حال و حزن و شورمحبت اهل بیت (علیهم الصلاه و السلام) است، سعی کنند که نوحه ها و شعرها و روضه خوانی ها، پر مغز و دارای مضامین صحیح و متکی به آثار وارده ی معتبره از ائمه (ع) یا علمای بزرگ باشد. (16)
رهبر معظم انقلاب اسلامی: من واقعاً می ترسم از این که خدای ناکرده، در این دوران که دورانِ ظهور اسلام، بروز اسلام، تجلّی اسلام و تجلّی فکراهل بیت (علیهم الصلاه و السلام) است، نتوانیم وظیفه مان را انجام دهیم. برخی کارهاست که پرداختن به آنها، مردم را به خدا و دین نزدیک می کند. یکی از آن کارها، همین عزاداریهای سنّتی است که باعث تقرّبِ بیشترِ مردم به دین می شود. این که امام فرمودند «عزاداری سنّتی بکنید» به خاطر همین تقریب است. در مجالس عزاداری نشستن، روضه خواندن، گریه کردن، به سر و سینه زدن و مواکب عزا و دسته های عزاداری به راه انداختن، از اموری است که عواطف عمومی را نسبت به خاندان پیغمبر، پرجوش می کند و بسیار خوب است. (17).

پی نوشت :

2 -حج، آیه 32.
3- عن جعفر بن محمد (علیه السلام) قال نظر النبی (صلی الله علیه و آله) و هو مقبل فاجلسه فی حجره و قال ان لقتل الحسین حراره فی قلوب المومنین لا تبرد ابداً ثم قال (علیه السلام) بابی قتیل کل عبره قیل و ما قتیل کل عبره یا ابن رسول الله قال لا یذکره مومن الا بکی. (مستدرک الوسائل، ج10، ص 318)
4- قال ابو عبدالله (علیه السلام): ... ما عین احب الی الله و لا عبره من عین بکت و دمعت علیه و ما من باک یبکیه الا و قد وصل فاطمه و اسعدها علیه و وصل رسول الله (صلی الله علیه و آله) و ادی حقنا و ما من عبد یحشر الا و عیناه باکیه الا الباکین علی جدی الحسین (علیه السلام) فانه یحشر و عینه قریره و البشاره تلقاه و السرور بین علی وجه و الخلق فی الفزع و هم آمنون و الخلق یعرضون و هم حداث الحسین (علیه السلام) تحت العرش و فی ظل العرش لا یخافون سوء یوم الحساب یقال لهم ادخلوا الجنه فیابون و یختارون مجلسه و حدیثه و ان الحور لترسل الیهم انا قد اشتقناکم مع الولدان المخلدین فما یرفعون رءوسهم الیهم لما یرون فی مجلسه (علیه السلام) من السرور و الکرامه.) مستدرک الوسائل، ج10، ص 314).
5-قال ابی عبدالله جعفر بن محمد ... ان افضل ما تاتی به فی هذا الیوم ان تعمد الی ثیاب طاهره فتلبسها و تتسلب قال و ما التسلب قال تحلل ازرارک و تکشف عن ذراعیک کهیئه اصحاب المصائب. (بحار الانوار، ج98، ص 304).
6-حضرت آیت الله میرجهانی طباطبایی (طاب ثراه)، البکاء للحسین (علیه السلام)، ص 68.
7-روی انه لما اخبر النبی صلی الله علیه و اله ابنته بقتل ولدها الحسین و ما یجری علیه من المحن بکت فاطمه بکاء شدیداً و قالت یا ابه متی یکون ذلک قال فی زمان خال منی و منک و من علی فاشتد بکاوها و قالت یا ابه فمن یبکی علیه و من یلتزم باقامه العزاء له فقال النبی یا فاطمه ان نساء امتی یبکون علی نساء اهل بیتی و رجالهم یبکون علی رجال اهل بیتی و یجددون العزاء جیلا بعد جیل فی کل سنه فاذا کان القیامه تشفعین انت للنساء و انا اشفع للرجال و کل من بکی منهم علی مصاب الحسین اخذنا بیده و ادخلناه الجنه یا فاطمه کل عین باکیه یوم القیامه الا عین بکت علی مصاب الحسین فانها ضاحکه مستبشره بنعیم الجنیه (بحارالانوار، ج44، ص 37).
8-نوه ی دختری.
9-مستدرک الوسائل، ج10، ص 319.
10-صحیفه نور، ج10، تاریخ 58/7/30
11-صحیفه نور، ج16، تاریخ 61/3/30.
12-صحیفه نور، ج15، ص 203، تاریخ 60/8/4.
13-صحیفه نور، ج1، تاریخ 58/8/30.
14-وا محمدا! که درود فرشتگان همواره بر تو باد! این[پیکر] حسین توست که در خون غلتیده و اعضایش از هم جدا شده و ردا و عمامه اش به غارت رفته است... (اللهوف علی قتلی الطفوف، ص 133).
15- بیانات در جمع روحانیون استان کهگیلویه و بویر احمد در آستانه ی ماه محرّم 73/3/17.
16- پاسخ به نامه ی امام جمعه ی اردبیل حجت الاسلام والمسلمین آقای مروج 73/3/27.
17- بیانات در جمع روحانیون استان کهکیلویه و بویر احمد در آستانه ی ماه محرّم 73/3/17.

منبع:کتاب « دست پنهان » ، تهیه و تدوین : مؤسسه فرهنگی فخر الأئمه علیهم السلام
شنبه 11/8/1392 - 23:32
آموزش و تحقيقات
گلگشتی در کتاب قمه زنی سنت یا بدعت
گلگشتی در کتاب قمه زنی سنت یا بدعت

نویسنده :  مهدی مسائلی
منبع :  باشگاه اندیشه



نوشتار حاضر چکیده ای از کتاب « قمه زنی سنت یا بدعت» می باشد که از نظر خوانندگان می گذرد.

اهمیت عزاداری

قیام امام حسین، علیه السلام، در هر عصر و زمان و براى هر ملّت و مردمى پیام دارد، پیامى كه هیچ گاه كهنه نمى شود. بشر همیشه به این پیام زنده دگرگون كننده نیاز دارد؛ زیرا كه سعادت و تعالى او در آن است.
امّا در شرایطی كه همواره ستم‌پیشگان و استعمارگران خون آشام در تلاش بودند تا نقش عاشورا را كمرنگ نموده و بنیانش را براندازند، مؤثرترین عاملی كه می‌تواند آن را برای نسلهای آینده حفظ نماید و به تعمیم آرامان‌های آن بپردازد، مراسم سوگواری امام حسین، علیه السلام، می‌باشد. برپا داشتن مراسمی به یاد سیدالشهداء، علیه السلام، در ایام مختلف، بویژه دهة محرّم و روز عاشورا كه می‌تواند روشی برای احیاء خطّ ائمه و تبیین مظلمویت آنان باشد. و از سوئی شیعیان و طالبان حق را به دور هم جمع نموده و مبانی تشیع را به آنها بیاموزد و جرأت مبارزه و روحیة ایثار و فداكاری برای حفظ اسلام به آنها دهد. تأكیدهای فراوان پیامبر (ص)و ائمه طاهرین (ع) بر بپائی مراسم سوگواری نیز هم‌سو و هماهنگ با این اهداف عالیه بوده است.
امّا متأسفانه با گذشت زمان وگسترش مذهب تشیع، این مراسم به پاره‌ای از آداب و رسوم قومی و ملّی و سلایق فردی و جمعی ممزوج شد، كه خود می‌تواند مانعی برای درك مناسب پیام عاشورا باشد. از این جهت بر تمام علمای راستین شریعت واجب است تا با كیاست خاصی در زدودن این‌گونه ممارسات منفی از چهرة عزاداری امام حسین، علیه السلام، تلاش كنند؛ زیرا بی‌شك اگر شیعه بتواند«مكتب‏عاشورا» را آنگونه كه هست و بوده، به جهانیان معرفى كند، منبع الهام همه‏آزادی‌خواهان مبارزى خواهد شد كه در پى الگوى راستین براى انقلاب و مبارزه با ستم‏اند.

قمه‌زنی از منظر تاریخ

از نظر تاریخی مسلم است كه قمه‌زنی در قبل صفویه هیچ‌گونه سابقه‌ای نداشته است و تردیدها در آن است كه آیا در زمان صفویه به وجود آمده است؟ و یا اینكه بعد از صفویه و در زمان قاجاریه رواج یافته است؟
در این میان بعضی از محققان بر این عقیده‌اند كه قمه‌زنی در زمان صفویه تأسیس گردیده و آغاز آن نیز مربوط فدائیان قزلباش كه در روز عاشورا شمشیر به دست بیرون می‌آمدند و تصورشان این بود كه نوعی همدردی و مواسات با اصحاب امام ‌حسین، علیه السلام، داشته باشند. آنان می‌‌گفتند در چنین روزی که امام‌حسین، علیه السلام، و اصحابش، و بنی هاشم تیر می‌خورند پس ما هم این حالت را برای خودمان ایجاد می‌کنیم؛ یعنی نشان می‌دهیم كه ما در راه امام حسین، علیه السلام، فدوی هستیم؛ و حاضریم سرمان بریده شود و این شروع قمه‌زنی شد.
با این وجود بعضی دیگر از محققان و تاریخ‌نگاران نیز بر این عقیده می‌باشند كه آغاز قمه‌زنی مربوط به دوره قاجار بوده و چنین عزاداری‌هایی حتی در عصر صفویه نیز وجود نداشته است.

دلائل حرمت قمه‌زنی

1- وهن و تضعیف مذهب

مهمترین دلیلی كه برای حرمت قمه‌زنی وهن آمیز بودن آن برای مذهب است.
تاكنون در شبكه‌های تلویزیونی و رسانه‌های ضداسلامی در جهان، با استناد به صحنه‌های قمه‌زنی ـ كه در برخی كشورهای دیگر از جمله هند، پاكستان و عراق هم معمول است ـ تولیدات زیادی بر علیه اسلام و مسلمین با معرفی چهره‌ای خشن و زشت ازآنها، ساخته شده و توزیع جهانی شده است. كه از میان می‌توان به فیلمهای: شمشیراسلام، محاصره، ساوایور و... اشاره نمود كه قطعاً اثرات منفی خود را بر اذهان جهانیان بر جای گذاشته‌اند. و همواره در مناسبت‌های مذهبیِ مسلمانان نیز، خبرنگاران رسانه‌های غربی، منتظرند تا چنین سوژه‌هایی را شكار كرده، خوراك تبلیغی مناسبی را برای اربابان خود فراهم كنند.
از آنجا كه یاران كفر و ضلال، روی این مسائل جزئی كه ربطی به دین ندارد، تكیه می‌كنند و در ممارسات و رفتار بر ما خرده می‌گیرند و به طور عام، دین را و به طور خاص، اسلام را زیر سؤال می‌برند ما باید با این خرده‌گیری‌ها مواجه شویم و تأكید كنیم كه اینها ربطی به دین ندارد و اموری هستند كه از ناحیه عوامل شخصی و اجتماعی و غیر آن، وارد دین شده‌اند.
این واقعیتی است كه ائمه بزرگوارمان بارها بر آن تأكید داشته و ما را به آن سفارش ‌نموده‌اند. پیشوای ششم شیعیان امام جعفر صادق، علیه السلام، بارها می‌فرمودند: «یا معشر الشیعة إنّكم قد نسبتم إلینا، كونوا لنا زیناً ولاتكونوا علینا شیناً»؛ «اى گروه شیعه ! شما به ما منسوب هستید، براى ما زینت باشید، و مایة عار و ننگ ما نباشید»، «فاتّقوا الله وكونوا زیناً ولاتكونوا شیناً، جرّوا إلینا كل موّدةٍ وادفعوا عنّا كلّ قبیحٍ»؛ «تقواى خدا را پیشه كنید و براى ما زینت باشید نه مایه ننگ، تمام محبت و دوستى را به طرف ما جلب كنید و هر نسبت زشت و ناپسندى را از ما دور نمایید.»
در آیات قرآن نیز به خوبی به این نكته اشاره شده است. چنانچه می‌بینیم در آیه 104 سوره بقره خداوند مؤمنان را از بكار بردن كلمة «راعِنا» برحذر داشته و می‌فرماید: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاتَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرِینَ عَذابٌ أَلِیمٌ)؛ «اى كسانى كه ایمان آورده‏اید (هنگامى كه از پیامبر تقاضاى مهلت براى درك‏ آیات قرآن مى‏كنید) نگوئید «راعنا» بلكه بگوئید «انظرنا» (چرا كه همان مفهوم را دارد و دستاویزى براى دشمن نیست) آنچه به شما دستور داده مى‏شود بشنوید، و براى كافران و استهزاء كنندگان عذاب دردناكى است»
از این آیه به خوبى استفاده مى‏شود كه مسلمانان باید در برنامه‏هاى خود مراقب باشند كه هرگز بهانه به دست دشمن ندهند، حتى از یك جمله كوتاه كه ممكن است سوژه‏اى براى سوء استفاده دشمنان گردد احتراز جویند، دامنه سخن و تعبیر وسیع است چه لزومى دارد انسان جمله‏اى را به كار برد كه قابل تحریف و سخریه دشمن باشد. در مورد عزاداری نیز وضع چنین است، هنگامی كه می‌توان به روش‌های صحیح و مناسبی كه چنین آثار منفی در پی نداشته باشد عزاداری نمود چه لزومی دارد بر اعمالی تكیه كنیم كه برای خودِ ما مسلمانان نیز جنبة‌ توجیه‌پذیری ندارد چه برسد به كفار، كه حتماً آن را عملی خرافی و جاهلانه می‌پندارند. بعلاوة اینكه هیچ كدام از این اعمال، جنبة شرعی نداشته و اعمالی هستند كه بعضی عوام در طول تاریخ بوجود آورنده آن بوده‌اند.

2- تبعات بهداشتی و روانی قمه‌زنی

قمه‌زنی از لحاظ بهداشت روانی سلامتی فرد و جامعه را به مخاطره می‌اندازد. به اعتقاد کارشناسان بهداشتی و متخصصان امور بهداشتی قمه‌زنی ممکن است از یک سو باعث خونریزی، عفونت‌های موضعی و قطع‌شدن برخی عروق و اعصاب فرد قمه‌زن شود و از سوی دیگر می‌تواند بیماری‌های عفونی خطرناکی همچون هپاتیت B را در جامعه گسترش دهد.
عده‌ای از متخصصان مغز و اعصاب نیز بر این عقیده‌اند که قمه‌زنی خطر ابتلا به عفونتهای پوست و عفونت‌های استخوانی را در بر دارد و ممکن است عفونت‌های عُمقی ناشی از قمه‌زنی کانون‌های چرکی داخل نسج مغز موسوم به آبسه را ایجاد کند. آنان همچنین شکستگی استخوان‌های جمجمه و فرورفتگی آن، پارگی سیستم وریدی مغز و مرگ سلولی را در قمه‌زنی محتمل می دانند.
قمه‌زنی می‌تواند تعادل روانی برخی از افراد حساس جامعه را نیز بر هم بزند. متخصصان روانپزشکی معتقدند قمه‌زنی در روحیه افراد حساس جامعه از جمله کودکانی که شاهد این عمل هستند اثر منفی بر جای می‌گذارد. آنان می‌گویند از آنجا که نمی‌توان کودکان را نسبت به این کار توجیه کرد، ممکن است قمه‌زنی باورهای مذهبی آنان را سست نماید.
همان‌گونه كه بررسی شد، قمه‌زنی بر روی فرد و جامعه تأثیرات منفی می‌گذارد. افراد قمه‌زن هم به خود آسیب می‌رسانند و هم به جامعه. قمه‌زن می‌تواند با مراجعه به بانك خون، خون خود را به بیمارانی كه نیاز به خون دارند، هدیه نماید كه عمل خداپسندانه‌ای است.

3- بدعت بودن قمه‌زنی

بدعت در دین، امر نكوهیده‌ای است كه به هر نام و هدفی كه باشد، سرانجام جز خسران و ضربه بر اصل و سیمای دین، حاصل دیگری ندارد. از اینرو است كه در روایات نیز با شدت خاصی با بدعت‌گذاری برخورد شده و بر برائت اسلام از بدعت‌گذاران تأكید فراوان شده است. پیامبر خدا (ص) فرمودند: بدترین كارها آن است كه نوپدید و بی‌سابقه باشد. بدانید هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی فرجامش آتش است.
امّا بدعت در معنای اصطلاحی آن به معنای افزودن مسأله‌ و حكمی نو و جدید به دین كه سابقه و زمینة دینی ندارد؛ مانند: حلال كردن حرامی و یا حرام كردن حلالی.
طبق این معنی اگر شخصی عملی را كه دلیلی بر وجوب یا استحباب آن نداریم به اعتقاد اینكه آن عمل واجب یا مستحب است، انجام دهد، مرتكب عملی حرام می‌شود.
همانطور كه می‌دانید افراد قمه‌زن، نیز قمه‌زنی را به نیت اینكه از اعمال عبادی و مطلوب شارع است، انجام می‌‌دهند. در حالیكه قمه‌زنی از امور اختراعی می‌باشد كه هیچ‌گونه سابقه‌ای در عصر ائمه (ع) و حتی قرون نزدیك به آن نداشته و از اختراعات مردم عوام در قرنهای اخیر می‌باشد. شهید مطهری در این رابطه می‌نویسد:
قمه‌زنی و بلند كردن طبل و شیپور از ارتدوكسهای قفقاز به ایران سرایت كرد و چون روحیه مردم برای پذیرفتن آنها آمادگی داشت، همچون برق در همه جا دوید.

افسانه سر به محمل كوبیدن

بارها شنیده‌ایم كه قمه‌زنان به این روایت دروغ تمسك می‌كنند و بی‌خبر از همه‌جا می‌گویند: اگر قمه‌زنی و سر شكافتن در عاشورا و عزای حسین، علیه السلام، جایز نیست پس چرا زینب، سلام‌الله‌علیها، سرش را به چوب محمل كوفت و سر و صورتش را آغشته به خون كرد! مگر امام‌سجاد، علیه السلام، همراه زینب نبود و این اقدام عمه را ندید. آیا سكوت امام معصوم در اینجا نمی‌تواند در تأیید و تقریر این عمل باشد؟!
محدث متقی، صاحب مفاتیح الجنان؛ مرحوم شیخ عباس قمی~ در مورد این خبر می‌نویسد:
مؤلف می‌گوید كه ذكر محامل و هودج در غیر خبر «مسلم جصّاص» نیست و این خبر را اگرچه علامه مجلسی نقل فرموده، لكن مأخذ نقل آن منتخب طریحی و كتاب نور العین است كه حال هر دو كتاب برای اهل فن حدیث مخفی نیست، و نسبت شكستن سر به جناب زینب، سلام الله علیها، و اشعار معروفه نیز بعید است از آن مخدّره كه عقیلة هاشمیین و عالمة غیر معلمه و رضیعة نبوت و صاحب مقام رضا و تسلیم است.
محدث قمی سپس با استناد به كتاب‌های معتبر می‌نویسد كه اصلاً محامل یا هودجی در كار نبود تا حضرت زینب (س) سرش را به آن بكوبد.
به دلایلی كه گفته می‌شود این خبر ساختگی است:
1- سند ندارد و به عبارت دیگر سلسله راویان آن در جایی ذكر نشده‌است.
2- منابع اولیه وكتاب‌های معتبر هیچ گاه آن را گزارش نكرده‌اند.
3- تنها در كتاب نورالعین، نوشته شده و نویسنده و یا به عبارت صحیحتر جاعل آن كتاب تا به حال معلوم نشده است؛ تنها به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت داده می‌شود كه شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلك بود و حتی این انتساب هم مورد قبول كارشناسان كتاب نیست. شیخ‌ طریحی نیز كه آن را در منتخب آورده، از نورالعین گرفته است.
4- در این روایت اشعاری از زبان حضرت زینب نقل شده كه در خور شأن آن مخدّره نبوده و به گونه‌ای توهین به ایشان است.
علاوه بر آنچه گفته شد و اشكالاتی در محل خود به آنها پرداخته شده باید متوجه بود اگر این روایت درست هم باشد، كه البته نیست، زمین تا آسمان با كار قمه‌زنان فرق دارد. زیرا نه موقعیت قمه‌زنان، موقعیت زینب (س) است و نه كار آنها مانند كار ایشان است.

سابقه حرمت قمه‌زنی

بر خلاف آنچه تصور می‌گردد حرمت قمه‌زنی در سال‌های اخیر و بعد از فتوای رهبری مطرح گردیده است، باید گفت فقهاء و علمای بزرگی قبل از مقام معظم رهبری و حتی قبل از انقلاب وجود داشته‌اند كه حكم بر حرمت قمه‌زنی نموده‌اند؛ كه از این میان می‌توان از فقهاء بزرگی همچون:
آیت الله العظمی سید محمد حسن شیرازی مشهور به میرزای شیرازی (1230-1312ق)، حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی (مؤسس حوزه علمیه قم) (1267- 1355ق)، زعیم بزرگ جهان تشیع آیت الله العظمی ‌سیدابوالحسن‌اصفهانی (1284-1365ق)، دانشمند پر آوازة شیعی آیت الله العظمی سید محسن امین عاملی (1284- 1318ق)، فقیه نامدار آیت الله العظمی سید محسن حكیم (متوفی 1348ش)، علامه شیخ محمد جواد مغنیه (1322 - 1400ق)، فقیه مجاهد آیت الله العظمی عبدالكریم جزائری (1289- 1342ق)، آیت الله محمد باقر بیرجندی (1276- 1352ق)، آیت الله سید محمد مهدی قزوینی (متوفی 1358ق)، آیت الله هبةالدین حسینی شهرستانی (1301-1386ق)، آیت الله شیخ جعفر بدیری (متوفی 1369 ق)، علامه شیخ محسن شراره (متوفی1365 ق)، آیت الله شیخ محمد خالصی (متوفی 1383 ق)، عالم و زاهد معروف شیخ علی قمی (متوفی 1371 ق)، آیت اللَّه شیخ غلامحسین تبریزى (1260- 1359ش)، امام خمینی، آیت الله شهید مطهری و آیت الله شهید سید محمد باقر صدر نام برد.
مرحوم سید محسن امین در كتاب خویش به نام «التنزیه لاعمال الشیبه» با استدلال و برهان ثابت می‌كند قمه‌زنی و برخی دیگر از خرافات رایج در عزاداری امام حسین، علیه السلام، نه تنها ثوابی ندارد بلكه از نظر شرع مقدس حرام و از كار‌های شیطان است. در پی انتشار این اثر، كه با هدف پاكسازی گردهمایی‌های‌ مذهبی از بدعت‌ها و گمراهی‌ها انجام شد، مردم ناآگاه چنان در برابرش موضع گرفتند، كه برخی از دوستانش خطر «انقلاب عوام» را به وی گوشزد كردند. تبلیغات فراگیر درباره دانشمند مصلح دمشق چنان مؤثر افتاد كه حتی گروهی از گویندگان مذهبی در مسجدها به بیان گمراهی‌هایش پرداختند و برخی از مردم با گرو نهادن خانة خود و به دست آوردن اندكی پول، در جهاد نامقدس ضد سید محسن شركت جستند.
ولی از آنجا كه حق با سید بود، بالاخره پیروز و سربلند شد. تا آنجا كه پس از اندك زمانی، آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی (كه در آن زمان مقام ریاست تامه و مرجعیت عامه را داشتند) به طرفداری از امین عاملی وكتاب بیداری بخش او فتوا صادر كرد و با صراحت گفت:
انّ استعمال السّیوف و السلاسل و الطبول و الابواق و ما یجری الیوم أمثاله فی مواكب العزاء بیوم عاشورا انّما هو مُحرم و هو غیر شرعی.
«بكاربردن شمشیرها (= قمه‌زنی) و زنجیرها و طبل‌ها و بوق‌ها و كارهایى مانند این امور كه امروزه در دسته‌هاى عزادارى و در روز عاشورا معمول است همه حرام و غیر شرعى است.»
در شهر مقدس قم نیز مرحوم شیخ عبدالكریم حائری، مؤسس و بنیانگذار حوزة علمیه آن، كه فقیهی روشن‌بین بود این روش تعزیه و عزادارى را با پیام عاشورا ناسازگار مى‌دید؛ از این روى، درصدد برآمد تا از رواج این رویه‌هاى نادرست و كارهاى خرافى به اسم دین و امام حسین، علیه السلام، جلوگیرى كند. از این روى، در فتوایى، با تیغ‌زنى به مخالفت برخاست.
حاج شیخ در گامى دیگر، پاره‌اى از مجلس‌هاى تعزیه و شبیه‌خوانى را تبدیل به مجالس روضه‌خوانى كرد. اقتدار حاج شیخ، سبب شد كه در محافل تعزیه قم از رواج كارهاى ناروا جلوگیرى شود و مجلس گردانان و صاحبان مجالس، به احترام حاج شیخ، به گرد برگذارى تعزیه‌هاى ناروا نگردند و عزاداران را از چنین كارهایى بازدارند. ولى پس از حاج شیخ، دوباره برگذارى تعزیه‌هاى نامناسب و ناسازگار با باورهاى اسلامى و شیعى از سر گرفته شد.
مرجع بزرگ جهان تشیع آیت الله بروجردی نیز كوشش بسیاری در جهت اصلاح مجالس عزاداری از این‌گونه انحرافات نمودند ولی متأسفانه با مخالفت شدید بعضی از گردانندگان دستجات روبرو گردیدند به صورتی كه بعضی از آنها می‌گفتند: ما داوزده ماه سال را در تمام امور به حضرت آیت الله مراجعه نموده و از ایشان تقلید می‌كنیم، ولی دهة‌ عاشورا از معظم‌له تقلید نخواهیم نمود بلكه از آن چه كه خودمان تشخیص می‌دهیم، پیروی خواهیم كرد!

علّت جایز بودن قمه‌زنی در گذشته

یكی از شبهاتی كه در مورد حرمت قمه‌زنی وارد می‌نمایند این است كه بسیاری از فقهاء در زمان گذشته حكم بر جواز قمه‌زنی نموده‌اند و در صورتی كه ما قمه‌زنی را جایز ندانیم باید اعتقاد داشته باشیم كه آنها از این موضوع مهم، غافل بوده‌اند و در اجتهاد خویش خطا نموده‌اند.
در جواب باید گفت:
موضوعی كه در این زمان مطرح می‌باشد اصلاً در گذشته مطرح نبوده است. زیرا در گذشته فقهاء در بررسی حكم قمه‌زنی بر مبنای حكم اولی آن كه وارد نشدن ضرر به بدن است، حكم به جواز قمه‌زنی- تا زمانی كه موجب ضرر جدی بر بدن نشود- می‌نمودند. و چون در آن زمان وسائل ارتباط جمعی و پخش سریع وقایع به صورت كنونی وجود نداشت بحث وهن مذهب كه حكم ثانوی می‌باشد نیز مطرح نبوده و به آن توجهی نداشته‌اند ولی در این زمان با به وجود آمدن وسائل ارتباطی و پخش سریع اخبار، بحث وهن مذهب بودن قمه‌زنی تشدید گردیده است و بصورت كلی موضوع جدیدی به وجود آمده است. اگر پنجاه سال قبل مرجع تقلیدى قمه‌زنى را جایز شمرده، دلیل نمى‏شود كه الآن نیز جایز باشد. ما تأثیر زمان و مكان را در احكام قبول نداریم، ولى در موضوعات قبول داریم كه زمان و مكان باعث تغییر موضوع مى‏شود.
و از طرفی دیگر همان گونه كه در بحث‌های سابق گذشت فقهاء در گذشته در این مورد در تنگنا قرار داشته و دست آنها بسته بود، زیرا در صورت حكم به حرمت قمه‌زنی متهم به مخالفت با عزاداری امام حسین، علیه السلام، می‌شدند و آنها در این موارد اقتداء به ائمه اطهار (ع) می‌نمودند و در مسائلی كه جامعه قابلیت درك و پذیرش آن را نداشتند، سكوت اختیار می‌نمودند.

قسمتهایی از بیانات مقام معظم رهبری درباره قمه‌زنی

...بنده خیلی متأسفم كه بگویم در این سه، چهار سال اخیر، برخی كارها در ارتباط با مراسم عزاداری ماه محرّم دیده شده است كه دستهایی به غلط، آن را در جامعه ما ترویج كرده اند. كارهایی را باب می‌كنند و رواج می‌‌دهند كه هر كس ناظر آن باشد، برایش سؤال به وجود می‌‌آید... قمه‌زدن نیز همین طور است. قمه‌زدن هم از كارهای خلاف است. می‌دانم عدّه‌ای خواهند گفت: «حق این بود كه فلانی اسم قمه را نمی‌‌آورد.» خواهند گفت: «شما به قمه‌زدن چه كار داشتید؟ عدّه‌ای می‌زنند؛ بگذارید بزنند!» نه؛ نمی‌شود در مقابل این كار غلط سكوت كرد. اگر به گونه‌ای كه طیّ چهار، پنج سال اخیر بعد از جنگ، قمه‌زدن را ترویج كردند و هنوز هم می‌كنند، در زمان حیات مبارك امام، رضوان اللّه علیه، ترویج می‌كردند، قطعاً ایشان در مقابل این قضیه می‌ایستادند. كار غلطی است كه عدّه‌ای قمه به دست بگیرند و به سر خودشان بزنند و خون بریزند. این كار را می‌كنند كه چه بشود؟! كجای این حركت، عزاداری است؟! البته، دست بر سر زدن، به نوعی نشانه عزاداری است. شما بارها دیده‌اید، كسانی كه مصیبتی برایشان پیش می‌‌آید، بر سر و سینه خود می‌كوبند. این نشانه عزاداری معمولی است. اما شما تا به حال كجا دیده‌اید كه فردی به خاطر رویكرد مصیبت عزیزترین عزیزانش، با شمشیر بر مغز خود بكوبد و از سر خود خون جاری كند؟! كجای این كار، عزاداری است؟! قمه‌زدن، سنّتی جعلی است. از اموری است كه مربوط به دین نیست و بلاشك، خدا هم از انجام آن راضی نیست. علمای سلف دستشان بسته بود و نمی‌توانستند بگویند «این كار، غلط و خلاف است.» امروز روز حاكمیت اسلام و روز جلوه اسلام است. نباید كاری كنیم كه آحاد جامعه اسلامی برتر، یعنی جامعه محب اهل بیت (ع) كه به نام مقدس ولیّ عصر ارواحنافداه، به نام حسین بن علی^ و به نام امیرالمؤمنین، علیه الصّلاة والسّلام، مفتخرند، در نظر مسلمانان و غیرمسلمانان عالم، به عنوان یك گروه آدمهای خرافی بی منطق معرفی شوند. من حقیقتاً هر چه فكر كردم، دیدم نمی‌توانم این مطلب - قمه‌زدن - را كه قطعاً یك خلاف و یك بدعت است، به اطّلاع مردم عزیزمان نرسانم. این كار را نكنند. بنده راضی نیستم. اگر كسی تظاهر به این معنا كند كه بخواهد قمه بزند، من قلباً از او ناراضی‌ام. این را من جدّاً عرض می‌كنم. یك وقت بود در گوشه و كنار، چند نفر دور هم جمع می‌شدند و دور از انظار عمومی مبادرت به قمه‌زنی می‌كردند و كارشان، تظاهر - به این معنا كه امروز هست - نبود. كسی هم به خوب و بد عملشان كار نداشت؛ چرا كه در دایره محدودی انجام می‌شد. اما یك وقت بناست كه چند هزار نفر، ناگهان در خیابانی از خیابانهای تهران یا قم یا شهرهای آذربایجان و یا شهرهای خراسان ظاهر شوند و با قمه و شمشیر بر سر خودشان ضربه وارد كنند. این كار، قطعاً خلاف است. امام حسین، علیه السلام، ، به این معنا راضی نیست. من نمی‌‌دانم كدام سلیقه‌هایی و از كجا این بدعتهای عجیب و خلاف را وارد جوامع اسلامی و جامعه انقلابی ما می‌كنند؟! ... نكند این هم كار دشمن باشد؟! اینها را به مردم بگویید و ذهنها را روشن كنید.
...عرض كردم: عدّه‌ای وقتی این حرف را بشنوند، مطمئناً از روی دلسوزی خواهند گفت «خوب بود فلانی این حرف را امروز نمی‌زد.» نه؛ من بایستی این حرف را می‌زدم. من باید این حرف را بزنم. بنده مسؤولیتم بیشتر از دیگران است. البته آقایان هم باید این حرف را بزنند. شما آقایان هم باید بگویید. امام بزرگوار، خط‌شكنی بود كه هرجا انحرافی در نكته‌ای مشاهده می‌كرد، با كمال قدرت و بدون هیچ ملاحظه‌ای، بیان می‌فرمود. اگر این بدعتها و خلافها در زمان آن بزرگوار می‌بود یا به این رواج می‌رسید، بلاشك می‌‌گفت. البته عدّه‌ای هم كه به این مسائل دل بسته‌اند، متاذّی خواهند شد كه چرا فلانی به موضوع مورد علاقه ما این طور بی محبّتی كرد و با این لحن از آن یاد نمود. آنها هم البته، اغلب، مردمان مؤمن و صادق و بی‌غرضی هستند؛ اما اشتباه می‌كنند.
امیدواریم كه خداوند متعال، شما را موفّق بدارد. آنچه را كه موجب رضای پروردگار است، با قدرت، با شجاعت، با تلاش و با جدّ و جهد، پیگیری و بیان كنید و ان شاءاللّه وظیفه خودتان را به انجام برسانید. والسّلام علیكم ورحمةاللّه وبركاته.

پاسخ رهبر معظم انقلاب اسلامى به نامه امام جمعه اردبیل

در پى نامه حجت الاسلام و المسلمین مروج، امام جمعه اردبیل، مبنى بر اعلام تبعیت مردم اردبیل از نصایح و رهنمودهاى رهبر انقلاب در مسأله عزادارى سالار شهیدان حسین بن على^، حضرت آیت الله خامنه‏اى رهبر معظم انقلاب اسلامى و ولى امر مسلمین، خطاب به امام جمعه اردبیل پاسخى به این شرح صادر فرمودند:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام و المسلمین آقاى مروج، امام جمعه مكرم اردبیل- دامت بركاته-
بعد السلام و التحیه
مرقوم جنابعالى كه حاكى از موضع‌گیرى تحسین برانگیز مردم عزیز اردبیل پیرامون نصایح اینجانب در مسأله عزادارى سالار شهیدان، علیه آلاف التحیه و الثناء، بود دریافت شد.
از آن مردم مؤمن و غیور و فداكار كه همواره در صفوف مقدم صالحات قرار دارند، همین انتظار نیز هست. اینجانب هم در صحنه خونین جنگ و هم در عرصه حضور عقیدتى و انقلابى و سیاسى، رشادت و جوانمردى و غیرت دینى و روشن بینى و عشق به اهل بیت (ع) را در مردم عزیز اردبیل و خطه آذربایجان دیدم و ـ انشاء الله ـ در نزد حضرت حق تعالى مأجور و سرافراز خواهند بود.
عرایض اینجانب به مردم متدین و عاشق خاندان نبوت و ولایت (ع) از روى دلسوزى است، اینجانب مى‏بینم كه چگونه اخلاص و محبت مردم به سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) مورد جفا و قضاوتهاى جهانى واقع مى‏شود؛ چگونه درك روشن بینانه آنان در اعتقاد به مقام والاى اهل بیت (ع) به خاطر بعضى اعمال جاهلانه حمل بر امورى مى‏شود كه از ساحت شیعه و ائمه بزرگوارشان بسى دور است؛ مى‏بینم كه چگونه عزادارى بر جگر گوشه‏گان زهراى اطهر (ع) مورد تبلیغ سوء دشمنان متعصب و تبلیغات‏چى‏هاى شیطان استعمار قرار مى‏گیرد؛ مى‏بینم كه بعض اعمالى كه هیچ ریشه دینى هم ندارد بهانه به دست دشمن مغرض مى‏دهد كه بدان وسیله، هم اسلام و تشیع را ـ العیاذ بالله ـ به عنوان آیین خرافه معرفى كنند و هم بغض و عداوت خود را نسبت به نظام مقدس جمهورى اسلامى در تبلیغات خود آشكار سازند. شیعه محب و مخلصى كه در روز عاشورا با قمه سر و روى خود و حتى كودكان خردسال خود را خونین مى‏كند، آیا راضى است كه با این عمل خود در روزگارى كه هزاران چشم عیب‏جو و هزاران زبان بدگو در پى بد معرفى كردن اسلام و تشیع است عمل او را مستمسك دشمنى خود قرار بدهد؟ آیا راضى است كه با تظاهر به این عمل، خون دهها هزار جوان بسیجى صفت عاشق را كه براى آبرو دادن به اسلام و تشیع و نظام جمهورى اسلامى بر زمین ریخته شده است ضایع سازد؟
آنچه از قول مراجع سلف، رحمت الله علیهم، نقل شده است، بیش از این نیست كه اگر این كار ضرر معتنى به ندارد، جایز است. آیا سبك كردن شیعه در افكار جهانیان ضرر معتنى به نیست؟ آیا مخدوش كردن محبت و عشق شیعیان به خاندان مظلوم پیامبر (ص) و بخصوص شیفتگى بى‏حد و حصر آنان به سالار شهیدان (ع) را بد جلوه دادن ضرر نیست؟ كدام ضرر از این بالاتر است. اگر قمه‌زدن به صورت عملى انفرادى در خانه‏هاى در بسته انجام مى‏گرفت، ضررى كه ملاك حرمت است فقط ضرر جسمى بود؛ وقتى این كار على رؤس الاشهاد و در مقابل دوربین‏ها و چشم‏هاى دشمنان و بیگانگان بلكه در مقابل چشم جوانان خودمان انجام مى‏گیرد، آن وقت دیگر ضررى كه باید معیار حرمت باشد فقط ضرر جسمى و فردى نیست، بلكه مضرات بزرگ تبلیغى كه با آبروى اسلام و شیعه سر و كار دارد نیز باید مورد توجه باشد.
امروز این ضرر بسیار بزرگ و شكننده است؛ و لذا قمه‌زدن علنى و همراه با تظاهر، حرام و ممنوع است.
البته كسانى كه در سالهاى گذشته از روى عشق و اخلاص قمه زده‏اند، مأجورند و به خاطر نیتشان مستوجب ثواب الهى‏اند ـ انشاء الله.
ولى اكنون باید به نحو متعارف كه در طول قرون و اعصار عزادارى مى‏كرده‏اند و متدینین و علماء هم خود در آن شركت مى‏جسته‏اند عزادارى كنند؛ یعنى، تشكیل مجالس روضه‏خوانى و راه اندازى دستجات و مواكب عزادارى كه داراى حال و حزن و شور محبت اهل بیت، علیهم الصلوة و السلام، است سعى كنند كه نوحه‏ها و شعرها و روضه خوانى‏ها پر مغز و داراى مضامین صحیح و متكى به آثار وارده معتبره از ائمه (ع) یا علماى بزرگ باشد.
سلامتى و توفیقات جنابعالى و همه مردم آذربایجان و اردبیل و سایر مناطق كشور اسلامى را مسئلت مى‏نمایم.
سید على خامنه‏اى
هفتم محرم الحرام 1415 مطابق 27 خرداد 1373

نظر مراجع تقلید درباره قمه‌زنی

امام خمینی
در وضع موجود قمه نزنند.
همچنین از قمه‌زدن به عنوان عزادارى براى امام حسین، علیه السلام، ، از محضر امام خمینی~ سؤال شده بود كه به عرض معظم‌له رسید. فرمودند:
شما مى‌خواهید براى خدا كارى انجام دهید. در شرایطى كه كارى به ضرر اسلام تمام شود، بهتر است كه چنین كارهایى انجام نگیرد. مثلا قمه‌زدن كه موجب وهن اسلام مى شود. شما تا مى‌توانید دستجات و سینه‌زنى را با شكوهتر انجام دهید.
حضرت آیت الله العظمی سید محسن حكیم
فرزند ایشان شهید آیت الله سید محمدباقرحكیم نقل نموده‌اند كه پدر بزرگوارشان دائماً می‌فرموند:
«ان قضیة التطبیر هی غصة فی حلقومنا»
«مسئلة قمه‌زنی، غصّه و اندوهی در گلوی ماست»
حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای
هركاری كه برای انسان ضرر داشته یا باعث وهن دین و مذهب گردد حرام است و مؤمنین باید از آن اجتناب كنند قمه‌زنی علاوه بر اینكه از عرفی از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمی‌شود و سابقه‌ای در عصر ائمه (ع) و زمان‌های بعد از آن ندارد و تأییدی هم به شكل خاص یا عام از معصوم، علیه السلام، در مورد آن نرسیده است. در زمان حاضر موجب وهن و بد نام شدن مذهب می‌شود. بنابراین در هیچ حالت جایز نیست.
حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی
... در جهان كنونی كه دشمنان اسلام سیلی خورده و منافع نامشروع خود را از دست رفته می‌بیند و در فكر انتقام گرفتن از اسلام ناب محمّدی هستند مراسم عزاداری كار زینبی بكند یعنی با منطق اسلام توأم و از هرگونه حركتی كه این دین مقدّس را بی‌منطق قلمداد نماید منزّه باشد و عزاداران محترم و متعهّد بجای اینكه قمه را بر فرق خود بكوبند در فكر آن باشند قمه را بر سر دشمنان اسلام كه اراضی آنان را اشغال و در فكر تضعیف آنان می‌باشند و منابع آنان را غارت و بالاخره هر روزی با ترفند جدیدی حیات اسلامی آنها را به مخاطره می‌اندازند بكوبند. خداوند توفیق بیشتر برای پیمودن این راه را به همة مسلمانان عنایت بفرماید.
7محرم الحرام 1415الاحقر حسین نوری همدانی
حضرت آیت الله العظمی فاضل لنكرانی
از هر نوع عمل كه جنبه توجیه‌پذیری ندارد و موجب سوء استفاده مغرضان و موجب وهن مذهب می‌شود باید اجتناب كرد. با توجه به گرایشی كه نسبت به اسلام و تشیع بعد پیروزی انقلاب اسلامی ایران در اكثر نقاط جهان پیدا شده و ایران اسلامی به عنوان ام القرای جهان اسلام شناخته می‌شود و اعمال و رفتار ملت ایران به عنوان الگو و بیانگر اسلام مطرح است لازم است در رابطه با مسایل سوگواری و عزاداری سالار شهیدان حضرت ابی‌عبدالله‌الحسین، علیه السلام، به گونه‌ای عمل شود كه موجب گرایش بیشتر و علاقه مندی شدیدتر به آن حضرت و هدف مقدس وی گردد. پیداست در این شرایط مسئله قمه‌زدن نه تنها چنین نقشی ندارد بلكه به علت عدم قابلیت پذیرش و نداشتن هیچ گونه توجیه قابل فهم مخاطبین نتیجه سوء بر آن مترتب خواهد شد. لذا لازم است شیعیان علاقه مند به مكتب آن امام از آن خودداری كنند و چنانچه در این مورد نذری وجود داشته باشد نذر واجد شرایط صحت و انعقاد نیست.
حضرت آیت الله العظمی مظاهری
چون‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌ فرموده‌اند كه‌ در عزاداریها قفل‌ و قمه‌زدن‌ و مانند اینها نباشد، پیروی‌ از امر ایشان‌ بر همه‌ واجب‌ است‌.
حوزه‌ علمیه‌ قم‌ ـ حسین‌ مظاهری
‌6 محرم‌ الحرام‌ 1415
حضرت آیت الله العظمی مكارم شیرازی
قسمتی از متن جوابیة آیت الله العظمی مكارم شیرازی به سؤالات مختلف مردم دربارة وظائف مسلمانان در ایام عاشورا و مراسم عزاداری حسینی، علیه السلام،
برادران و خواهران ایمانی باید خلوص این مراسم را از اموری كه مخالف شرع اسلام و دستورهای پیشوایان بزرگ دین است حفظ كنند و از هر كاری كه بهانه به دست دشمنان می‌دهد بپرهیزند و نیز از اعمالی مانند قمه‌زدن و قفل در تن كردن و امثال آن كه رهبر معظّم انقلاب در بیانات پربار خود به آن اشاره نمودند اجتناب جویند.
زیرا این اعمال دست آویزی به دست دشمنان خواهد داد تا كلّ این مراسم عظیم و سازنده را زیر سؤال برند، قمه را باید بر سر دشمن كوبید نه بر سر دوست، قفل را باید بر دهان دشمن زد، نه بر تن دوست، درست است كه انگیزه این افراد عشق به امام حسین، علیه السلام، و مكتب اوست ولی باید توجّه داشت كه مقدس بودن انگیزه به تنهایی كافی نیست باید نفس عمل هم مقدس باشد، كیفیّت عزاداری یا باید در نصوص اسلامی وارد شده باشد و یا مشمول عمومات و اطلاقات ادلّه گردد، و این‌گونه كارها مسلماً نه منصوص است و نه مصداق عزاداری در عرف عقلا و اهل شرع، به علاوه موانعی نیز از نظر شرع در برابر آن قرار دارد، و به تعبیر دیگر نه مقتضی شمول عمومات موجود است و نه مانع مفقود.
درست است كه جمعی از بزرگان فقهای پیشین قدس الله اسرارهم اجازه بعضی از این امور را در عصر خود به دلایل خاصی داده‌اند ولی آنها هم اگر در عصر ما و شرایط زمان ما بودند به یقین طور دیگری فتوی می‌دادند.
حضرت آیت الله العظمی تبریزی
داخل بودن قمه‌زنی در عزاداری سید الشهداء (ع) و اهل بیت و اصحاب ایشان، سلام الله علیهم، ثابت نیست، پس بر همة مؤمنین لازم است كه آنچه را كه به عنوان گونه‌ای عزاداری محرز و ثابت است اختیار نمایند؛ همچون گریه نمودن و سینه‌زنی و اقامة دسته‌های عزاداری و حركت آن - تا حد امكان- به سوی امكان عمومی برای عزاداری، خداوند شما را در خدمت به اهل‌بیت (ع) موفق دارد و جزای خیر در دنیا و آخرت بدان دهد.
حضرت آیت الله العظمی سیستانی
باید از كارهایی كه عزاداری را خدشه‌دار می‌كند اجتناب شود.
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
در موردی كه موجب وهن مذهب شود از آن خودداری گردد.

حكم حكومتی رهبری در ممنوعیت قمه‌زنی

باید توجه داشت كه مقام معظم رهبری حكم به حرمت قمه‌زنی نموده‌اند. و در مواردی كه ولی فقیه به موردی حكم كند برای كلیه مكلفین حتی كسانی كه از ایشان تقلید نمی‌كنند واجب است از حكم ولی فقیه اطاعت كنند. آیت الله سید محمد كاظم یزدی در كتاب «عروة الوثقی» می‌نویسد:«حكم الحاكم الجامع للشرائط لا یجوز نقضه و لو لمجتهد آخر...»؛ یعنی اگر حاكم با فرض دارا بودن شرائط شرعی حكمی صادر كند هیچ كس حق نقض و مخالفت با آن را ندارد، حتی اگر مجتهد دیگری باشد. این مسأله فتوای جمیع فقها است.
مقام معظم رهبری در قسمتی از جواب نامه امام جمعه اردبیل مبنى بر اعلام تبعیت مردم اردبیل از نصایح و رهنمودهاى رهبر انقلاب در مسأله عزادارى فرمودند:
امروز این ضرر بسیار بزرگ و شكننده است؛ و لذا قمه‌زدن علنى و همراه با تظاهر، حرام و ممنوع است.

قمه‌زنی در ملاء عام جرم قضایی است

دادستانی كل كشور با بیان این مطلب كه قمه‌زنی یكی از باروهای نادرست دینی است كه علاوه بر آسیب رساندن به جسم، ایجاد وحشت و تشویش اذهان عمومی را نیز به همراه دارد اعلام نموده است كه در صورت مشاهده قمه‌زنی در ایام سوگواری امام حسین، علیه السلام، متخلفین دستگیر و به‌ موجب قانون جزایی كشور به سه ماه تا یك سال حبس و تا 74 ضربه شلاق محكوم می‌شوند.
وزارت كشور نیز با غیر قانونی اعلام نمودن قمه‌زنی تأكید كرده است كه خود را مؤظف به اطاعت از دستورات رهبری می‌داند و با متظاهران به این عمل غیرمتعارف به شدت برخورد می‌كند.
از طرفی قمه‌زنان نیز باید توجه داشته باشند رعایت قوانین حكومتی كشور بنابر فتوای تمامی مراجع تقلید بر همه مكلفین واجب است و شخص متخلف از آن، علاوه بر مجازات دنیوی در آخرت نیز مجرم و معاقب خواهد بود.
شنبه 11/8/1392 - 23:32
آموزش و تحقيقات

 

تصاویر: جریان آب در زیر حرم حضرت عباس (س)
تصاویر: جریان آب در زیر حرم حضرت عباس (س)

 





 
شما به خوبی می‌دانید اگر آب به مدت 10 روز در یک جا بماند گندیده می‌شود، اما این آب با وجود اینکه درب ورودی آن بسته شده مانند گلاب می‌ماند و در اطراف قبر مطهر حضرت قمربنی هاشم حلقه زده و همچنان بسیار تازه و معطر مانده است.
آیا می دانستید که سالهاست آب روانی در زیر حرم مطهر حضرت قمر بنی هاشم (س) جاریست؟

تصاویر: جریان آب در زیر حرم حضرت عباس (س)

، همان آبی که بر فرزندان پیامبر در ظهر عاشورا 14 قرن پیش بستند، امروز در حرم قمر بنی هاشم، به طرز معجره آسایی نابینا را بینا می کند، بیمار سرطانی را شفا می دهد و از 50 سال قبل تاکنون این آب در یک سطح ثابت مانده و هر چه از آن استفاده می شود نه کم و نه زیاد می‌شود.

تصاویر: جریان آب در زیر حرم حضرت عباس (س)

شیخ عباس 74 ساله، که 36 سال خادم حرم حضرت عباس علیه السلام است، در مورد جریان آب دور قبر علمدار کربلا گفت: قبلا دو چشمه در سرداب مطهر وجود داشت که از 400 سال قبل که آب لوله‌کشی نبود این آب مرتب می‌جوشیده و از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج می‌شد که مزه و طعم آن آب از بهترین آب معدنی امروز هم بهتر بود و آن سرداب پله داشت. مردم می‌آمدند و از آن آب به عنوان تبرک استفاده می‌کردند و آب در تابستان خنک و در زمستان گرم بود ... از 50 سال قبل تاکنون این آب در یک سطح ثابت مانده و هر چه از آن استفاده می شود نه کم و نه زیاد می‌شود.
وی ادامه داد: شما به خوبی می‌دانید اگر آب به مدت 10 روز در یک جا بماند گندیده می‌شود، اما این آب با وجود اینکه درب ورودی آن بسته شده مانند گلاب می‌ماند و در اطراف قبر مطهر حضرت قمربنی هاشم حلقه زده و همچنان بسیار تازه و معطر مانده است.

تصاویر: جریان آب در زیر حرم حضرت عباس (س)

شیخ عباس ادامه داد: این آب به ارتفاع یک متر بالاتر از قبر قرار دارد، اما هرگز وارد مرقد مطهر نشده و من این‌ها را به چشم خود دیده‌ام و بارها شاهد بوده‌ام چقدر افراد کور وارد حرم شده و چند قطره از این آب در چشمان آنها ریخته شده و بینا شده‌اند و یا افرادی دارای امراض پوستی و سرطانی با استفاده از این آب شفا پیدا کرده‌اند.

تصاویر: جریان آب در زیر حرم حضرت عباس (س)

وی ادامه داد: مگر آب دریای رحمت آقا تمام می‌شود. هم اکنون در بخش درب صاحب‌الزمان مرقد مطهر ابوالفضل پنجره کوچکی قرار دارد که وصل به سرداب حرم است و اگر نگاه کنید از آن مرتب بوی گلاب می‌آید و این همان آبی است که متأسفانه خادمان کنونی در ورودی آن را و راه رسیدگی به سرداب را به روی زوار بسته‌اند
منبع:پایگاه اینترنتی تالار گفتگوی ایرانیان
شنبه 11/8/1392 - 23:29
آموزش و تحقيقات
سیمای علی اکبر حسین علیهماالسلام
سیمای علی اکبر حسین (ع)

نویسنده: علی محمد علی دخیل
مترجم: حسن نجفی
قال الامام حسین علیه السلام: أشبه الناس خلقا و منطقا و خلقا بر سولک و کنا إذا اشتقنا إلی نبیک نظرنا إلی وجهه.
امام حسین فرمودند :علی اکبر علیه السلام شبیه ترین مردم در خلق و خوی و کلام به رسول خدا بود و ما هرگاه مشتاق دیدار رسول خدا می شدیم به چهره علی اکبر نگاه می کردیم.
حضرت علی اکبر از خاندان والا بدنیا آمد عضوی پاک و طاهر از حزب خدا و نیروی الهی در زمین بودند و از صفات نیکوی خاندان و اجدادش بهره ای کامل داشت چنانچه شاعر در دو بیت زیر وصف می نماید:
فی بأس حمزة فی شجاعة حیدر
بإبا الحسین و فی مهابة آحمد
و تراه فی خلق و طیب خلائق
و بلیــغ نـطق کـالنبی محمـد
در شدت و سختی چون حمزه و در دلاوری و شجاعت چون امیرالمؤمنین و در ابا و خوشیتنداری چون حسین و در مهابت و بزرگی چون رسول خدا. او را در خلق و خلق پسندیده و کلام بلیغ همچون پیامبر اکرم محمد صلی الله علیه و آله می بینی.
حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام تنها پدر ایشان نبود بلکه حسین علیه السلام دریائی بود که ثروت زیاد علم و حکمت و بزرگی را از جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله که مدینه العلم بود و پدرشان که باب مدینه العلم بود ارث برده بود و از چشمه جوشان آن علم به فرزندانش نوشانده بود. حضرت علی اکبر بسیار مهربان و فروتن بر مومنین بود و در برابر دشمنان چون شیر ، غرنده بود. علی اکبر در تمامی خلق و خوی خود پشت سر پدرش گام می نهاد.

مادر بزرگوار علی اکبر:

مادر بزرگوار ایشان لیلی ثقفیه بود که از عربهای اصیل بود که نسبشان به نبی ثقیف که در بین عربها بسیار مشهور است می رسد. این بانوی مکرمه در جوار زنان اهل بیت زندگی نمود و از ایمان و پرهیزگاری خاندان رسول الله بهره مند شد ودر اوج کمال فرزندی از ایشان بدنیا آمد که شبیه ترین افراد به رسول خدا بود. در مدینه النبی متولد شد در حالی که عثمان بر سر کار بود. (مقاتل¬الطالبین لأبی فرج الاصفهانی ص 81) برخی معتقدند دوسال قبل از خلافت عثمان بوده است. (نسب قریش ص 57).

اوصاف و صفات:

آل رسول صلی الله علیه و آله از صفات و خصائص نیکوئی برخوردارند که بر همگان آشکار است. در این میان علی اکبر علیه السلام بدلیل اینکه ویژگی « أشبه الناس برسول الله » از جایگاهی ویژه برخوردار است تا جائی که مردم مدینه هنگامی ایشان را دیدند به یاد رسول الله صلی الله علیه و آله و مشتاق ایشان میشدند.

همدوش با رسول خدا :

برخی از اوصاف ظاهری رسول اکرم صلی الله علیه و آله عبارتند از:
وجه رسول خدا چون ماه شب چهارده بود ، قامتی بلند داشتند، موهای بلند نه مجعد و نه نرم، سفید روی، پیشانی بلند، ابروهای بلند و کشیده و پیوسته، بینی متوسط، محاسن ایشان پرپشت و انبوه و گونه های ایشان کم گوشت، دهانی وسیع و دندانهائی براق، شکمی متوسط، در نگاه با حیا بود و بیشتر به زمین نگاه می افکند و سبقت در سلام داشت.
اینها برخی از اوصاف ظاهری و رفتاری رسول خدا بود که در فرزند ایشان حضرت علی اکبر نیز وجود داشت تا جائی که دشمن بیم برگشتن ایشان را داشت و این نه به خاطر اینکه ایشان فرزند رسول خداست بلکه به خاطر شباهت ظاهری و باطنی ایشان به رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. (سفینةالنجاة ج1، ص 74).
آمده است که هنگامی که ایشان وارد در معرکه کربلا شدند کسی حاضر به مقابله ایشان نشد چرا که ایشان شبیه رسول خدا صلی الله علیه و آله و در شجاعت چون علی بن ابیطالب علی السلام بودند.

اشتیاق مردم مدینه

هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله به مدینه وارد شدند مدینه به نور ایشان مزین شد و ایشان در آن جا زندگی نمودند تا زمانی که رحلت فرمودند. در این زمان چون حسنین علیهماالسلام بسیار به جد خود شباهت داشتند مورد احترام و دلگرمی اهل مدینه و مسلمانان بودند. بعد از اینکه حضرت علی اکبر علیه السلام متولد شدند و به عنوان جوانی هاشمی و محمدی در جامعه حاضر شدند به دلیل شباهت ایشان با رسول الله صلی الله علیه و آله مردم مشتاق ایشان شدند و هرگاه دلتنگ رسول خدا صلی الله علیه و آله می شدند به زیارت علی اکبر علیه السلام می رسیدند تا جائی که حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام می فرماید هرگاه من مشتاق دیدار جدم رسول الله صلی الله علیه و آله می شدم به فرزندم علی اکبر نظر می افکندم.
روایت شده است که امام حسین علیه السلام خانه ای مستقل برای ایشان تهیه نمود و کسانی که مشتاق زیارت ایشان بودند به دیدار ایشان می آمدند و از جود و کرم ایشان بهره مند می شدند و برخی در ضیافت حضرت بودند و این خانه محلی فرهنگی برای ورود فقراء و طبقات مختلف مسلمانان بود. حضرت علی اکبر علیه السلام بسیار حریص و مشتاق بر بخشش و کرم بودند بطوری که آتشی بر مکانی بلند تهیه می نمودند و این آتش بر ضیافتخانه و مهمانسرا دلالت می کرد تا اینکه فقراء و غریبان از آنجا اطلاع پیدا کنند و به آنجا بیایند. تمامی این فضیلتها گذشت تا زمانی که در عرصه کربلا در راه دین جانفشانی نمودند تا بعنوان اولین شهید کربلا در تاریخ به ثبت رسید . حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در رثای فرزندش پس از شهادت می فرماید:
اللهم أشهد علی هولاء القوم، فقد برز الیهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و مظقا برسولک محمد صلی الله علیه و آلهو کنا إذا استقنا الی وجه رسولک نظرنا الی وجهه ... خدایا شاهد بر این قوم باش که جوانی که شبیه ترین فرد در خلق و خلقت و کلام به رسولت بود و ما هنگامی که مشتاق دیدار روی رسول الله صلی الله علیه و آله به صورت علی اکبر علیه السلام نگاه می کردیم .... خدایا برکات زمین را از ایشان بگیر و جمع ایشان را از هم متفرق کن و پیوندشان را بگسلان... (مقتل خوارزمی ج2، ص30)

سخنان امام پیرامون حضرت علی اکبر علیه السلام

امام حسین علیه السلام هنگامی که بر سر مشهد ایشان حاضر شدند فرمودند: قتل الله قوما قتلوک ..... خدا بکشد کسانی که تو را شهید کردند چه چیز آنها را بر خدای مهربان جری و نا سپاس کرد و بر حریم رسول خدا صلی الله علیه و آله تاختند سپس دیدگان حضرت پر از اشک گردید و فرمود: بعد از تو ننگ بر دنیا باد. (الارشاد ص 239)
امام صادق علیه السلام در زیارت حضرت علی اکبر علیه السلام می فرماید:
السلام عیک یا ابن رسول الله السلام علیک یابن امیرالمؤمنین السلام علیک یابن الحسین، السلام علیک یابن خدیجة الکبری و فاطمه الزهراء صلی الله علیه و آله علیک – ثلاثا – لعن الله من قتلک – ثلاثا – أنا إلی الله منهم بری ء (کامل الزیارت ص 200)
حضرت مهدی سلام الله علیه در زیارت ناحیه می فرماید:
السلام علیک یا أول قتیل، من نسل خیر سلیل من سلالة ابراهیم الخلیل صلی الله علیک و علی أبیک
سلام بر تو ای که اول شهید بودی از بهترین خاندان از نسل ابراهیم خلیل الله سلام بر تو و بر پدرت.

مزار مبارک:

در روز سیزدهم محرم بنی اسد به کربلا آمدند تا اجساد پاک شهداء را به خاک بسپارند قبل از اینکه کاری کنند امام سجاد علیه السلام تشریف آوردند و این کار را به پایان رسانیدند و برادرشان علی اکبر را در نزد و پایین پاهای پدربزرگوارشان دفن نمودند. شیخ جعفر شوشتری می گوید: همانگونه که در روایت است هنگام نگاه به قبر علی اکبر در پایین پاهای أباعبدالله الحسین و نگاه بر قبر ایشان قلب انسان می شکند. (خصائص الحسینیة)
منبع: حیاه علی الاکبر
شنبه 11/8/1392 - 23:29
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته