• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1242
تعداد نظرات : 283
زمان آخرین مطلب : 5700روز قبل
دعا و زیارت
عباس بن على«ع»
فرزند امیر المؤمنین،برادر سید الشهدا،فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین«ع»در روز=عاشورا .عباس در لغت،به معناى شیر بیشه،شیرى كه شیران از او بگریزند است.(1)مادرش«فاطمه كلابیه»بود كه بعدها با كنیه«ام البنین»شهرت یافت.على«ع»پس ازشهادت فاطمه زهرا با ام البنین ازدواج كرد.عباس،ثمره این ازدواج بود.ولادتش را در(2)شعبان سال 26 هجرى در مدینه نوشته‏اند و بزرگترین فرزند ام البنین بود و این چهارفرزند رشید،همه در كربلا در ركاب امام حسین«ع»به شهادت رسیدند.وقتى امیر المؤمنین شهید شد،عباس چهارده ساله بود و در كربلا 34 سال داشت.كنیه‏اش «ابو الفضل»و«ابو فاضل»بود و از معروفترین لقبهایش،قمر بنى هاشم،سقاء،صاحب لواء الحسین،علمدار،ابو القربه،عبد صالح،باب الحوایج و...است.
عباس با لبابه،دختر عبید الله بن عباس(پسر عموى پدرش)ازدواج كرد و از این ازدواج،دو پسر به نامهاى عبید الله و فضل یافت.بعضى دو پسر دیگر براى او به نامهاى محمد و قاسم ذكر كرده‏اند.
آن حضرت،قامتى رشید،چهره‏اى زیبا و شجاعتى كم نظیر داشت و به خاطر سیماى جذابش او را«قمر بنى هاشم»مى‏گفتند.در حادثه كربلا،سمت پرچمدارى سپاه حسین«ع»و سقایى خیمه‏هاى اطفال و اهل بیت امام را داشت و در ركاب برادر،غیر از تهیه آب،نگهبانى خیمه‏ها و امور مربوط به آسایش و امنیت خاندان حسین«ع»نیر بر عهده او بود و تا زنده بود،دودمان امامت،آسایش و امنیت داشتند(3).
روز عاشورا،سه برادر دیگر عباس پیش از او به شهادت رسیدند.وقتى علمدار كربلا از امام حسین«ع»اذن میدان طلبید حضرت از او خواست كه براى كودكان تشنه و خیمه‏هاى بى‏آب،آب تهیه كند.ابو الفضل«ع»به فرات رفت و مشك آب را پر كرد و در بازگشت به خیمه‏ها با سپاه دشمن كه فرات را در محاصره داشتند درگیر شد و دستهایش قطع گردید و به شهادت رسید.البته پیش از آن نیز چندین نوبت.همركاب با سید الشهدا به میدان رفته و با سپاه یزید جنگیده بود .عباس،مظهر ایثار و وفادارى و گذشت بود.وقتى وارد فرات شد،با آنكه تشنه بود،اما بخاطر تشنگى برادرش حسین«ع»آب نخورد و خطاب به خویش چنین گفت:
یا نفس من بعد الحسین هونى‏                                         و بعده لا كنت ان تكونى‏
هذا الحسین وارد المنون‏                                                 و تشربین بارد المعین‏
تالله ما هذا فعال دینى‏
و سوگند یاد كرد كه آب ننوشد.(4) وقتى دست راستش قطع شد،این رجز را مى‏خواند :
و الله ان قطعتموا یمینى‏                                               انى احامى ابدا عن دینى‏
و عن امام صادق الیقین‏                                               نجل النبى الطاهر الأمین‏
و چون دست چپش قطع شد،چنین گفت:
یا نفس لا تخشى من الكفار                                             و ابشرى برحمة الجبار
مع النبى السید المختار                                                 قد قطعوا ببغیهم یسارى‏
فاصلهم یا رب حر النار
شهادت عباس،براى امام حسین بسیار ناگوار و شكننده بود.جمله پر سوز امام،وقتى كه به بالین عباس رسید،این بود:«الآن انكسر ظهرى و قلت حیلتى و شمت بى عدوى».(5) و پیكرش،كنار«نهر علقمه»ماند و سید الشهدا به سوى خیمه آمد و شهادت او را به اهل بیت خبر داد.هنگام دفن شهداى كربلا نیز،در همان محل دفن شد.از این رو امروز حرم ابا الفضل«ع»با حرم سید الشهدا فاصله دارد.
مقام والاى عباس بن على«ع»بسیار است.تعابیر بلندى كه در زیارتنامه اوست،گویاى آن است .این زیارت كه از قول حضرت صادق«ع»روایت شده،از جمله چنین دارد:
«السلام علیك ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لأمیر المؤمنین و الحسن و الحسین ...
اشهد الله انك مضیت على ما مضى به البدریون و المجاهدون فى سبیل الله المناصحون فى جهاد اعدائه المبالغون فى نصرة اولیائه الذابون عن أحبائه...»(6) كه تأیید و تأكیدى بر مقام عبودیت و صلاح و طاعت او و نیز تداوم خط مجاهدان بدر و مبارزان با دشمن و یاوران اولیاء خدا و مدافعان از دوستان خداست.امام سجاد«ع»نیز سیماى درخشان عباس بن على را اینگونه ترسیم فرموده است:«رحم الله عمى العباس فلقد آثر و ابلى و فدا اخاه بنفسه حتى قطعت یداه فابدله الله عز و جل بهما جناحین یطیر بهما مع الملائكة فى الجنة كما جعل جعفر بن ابى طالب.و ان للعباس عند الله تبارك و تعالى منزلة یغبطه بها جمیع الشهداء یوم القیامة»(7).كه در آن نیز مقام ایثار،گذشت،فداكارى،جانبازى،قطع شدن دستانش و یافتن بال پرواز در بهشت،همبال با جعفر طیار و فرشتگان مطرح است و اینكه:عمویم عباس،نزد خداى متعال،مقامى دارد كه روز قیامت،همه شهیدان به آن غبطه مى‏خورند و رشك مى‏برند.
عباس یعنى تا شهادت یكه تازى‏                               عباس یعنى عشق،یعنى پاكبازى‏
عباس یعنى با شهیدان همنوازى‏                               عباس یعنى یك نیستان تكنوازى‏
عباس یعنى رنگ سرخ پرچم عشق‏                       یعنى مسیر سبز پر پیچ و خم عشق‏
جوشیدن بحر وفا،معناى عباس‏                          لب تشنه رفتن تا خدا،معناى عباس(8)
در زیارت ناحیه مقدسه نیز از زبان حضرت مهدى«ع»به او اینگونه سلام داده شده است:«السلام على ابى الفضل العباس بن امیر المؤمنین،المواسى اخاه بنفسه،الآخذ لغده من امسه،الفادى له،الواقى الساعى الیه بمائه،المقطوعة یداه...»(9).
كربلا كعبه عشق است و من اندر احرام‏                  شد در این قبله عشاق،دو تا تقصیرم‏
دست من خورد به آبى كه نصیب تو نشد                چشم من داد از آن آب روان تصویرم‏
باید این دیده و این دست دهم قربانى‏                    تا كه تكمیل شود حج من و تقدیرم(10)
پى‏نوشتها
1ـلغت نامه دهخدا.
2ـالیوم نامت اعین بك لم تنم‏
و تسهدت اخرى فعز منامها
3ـبحار الانوار،ج 45،ص .41
4ـمعالى السبطین،ج 1،ص 446.مقتل خوارزمى،ج 2،ص .30
5ـمفاتیح الجنان،ص .435
6ـسفینة البحار،ج 2،ص .155
7ـخلیل شفیعى.
8ـبحار الأنوار،ج 45،ص .66
9ـاى اشكها بریزید،حسان،ص 210.درباره زندگى عباس بن على علیه السلام.ر.ك:«العباس بن على»،باقر شریف القرشى،214 صفحه،دار الكتاب الاسلامى.
10ـانصار الحسین،ص 105،تنقیح المقال،مامقانى،ج 2،ص .133
فرهنگ عاشورا صفحه 293
جواد محدثى‏
چهارشنبه 16/5/1387 - 13:36
دانستنی های علمی
میلاد با سعادت قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام مبارك باد
چهارشنبه 16/5/1387 - 13:27
دعا و زیارت

تفاوت درجات معصومان

ش12) عصمت قبل از نبوت یا امامت با عصمت بعد از آن چه فرقى دارد؟

به عقیده ما شیعیان، تمامى پیامبران و امامان(علیهم السلام) چه پیش از نبوت و امامت و چه پس از آن، داراى عصمت بوده اند ویژگى هاى عصمت در این دو مرحله زمانى، تفاوت چندانى با یكدیگر ندارد. البته روشن است كه برخى از مراتب عصمت ـ یعنى عصمت در دریافت وحى و نیز عصمت در ابلاغ و تبیین معارف وحیانى ـ پیش ازنبوت و امامت قابل طرح نیست; اما عصمت از گناه و خطا و نیز عصمت در اعتقادات، تمام دوران زندگى معصومین را پوشش مى دهد. براى فهم بهتر مطلب، توضیح دو نكته ضرورى است

ش 1) عصمت قبل از نبوت و امامت، گستره وسیعى دارد و سالهاى آغاز زندگى را نیز در برمى گیرد. پرسشى كه در اینجا باید بدان پرداخت این است كه قبل از رسیدن به سنّ تكلیف، گناهى قابل تصور نیست، پس چگونه مى توان سخن از عصمت به میان آورد؟

در پاسخ باید گفت(118) كه هر چند در انسانهاى معمولى، آمادگى براى پذیرش تكالیف الهى از حدود نه یا پانزده سالگى آغاز مى شود، اما مى توان نسبت به انسانهاى مختلف، زمان تكلیف را متفاوت دانست. بى شك، همه ما افراد خرد سالى را سراغ داریم كه از نظر رشد عقلى و شناخت و آگاهى و قدرت تصمیم گیرى، با افراد بزرگسال برابرى مى كنند. حال اگر این افراد، قبل از سنین متعارف به تكلیف مى رسیدند، نه محال عقلى لازم مى آمد و نه با عدل و حكمت الهى منافات داشت التبه مشیّت الهى بر این قرار گرفته است كه از این تفاوتها و ویژگیهاى فردى چشم پوشى شود و زمان تكلیف همه انسانها، یكسان تلقّى گردد; اما درباره پیامبران و امامان، كه راهنماى مردمان و حجت الهى اند، وضعیّت به گونه اى دیگر است، و باریابى گروهى از آنان به مقام نبوت و امامت در سنین خردسالى، مهر تأییدى بر تكلیف پذیرى آنان در آن سنین به شمار مى آید. چنانكه به فرموده قرآن كریم، حضرت عیسى و یحیى(علیهم السلام) در كودكى به پیامبرى رسیدند.(119)و براساس روایات و شواهد مسلّم تاریخى، عده اى از ائمه شیعه، در خردسالى، مسئولیت امامت و رهبرى امت را به عهده گرفتند.(120)م

ش2) عصمتِ پس از نبوت و امامت، به دلایلى كه در جاى خود مطرح گردیده، اختیارى است و ریشه در شایستگى هایى دارد كه با تلاش خود معصومان(علیهم السلام) به دست آمده است. اما عصمت پیش از نبوت و امامت، اگر هم غیر اختیارى باشد، نقصى براى آنان به حساب نمى آید; زیرا ملاك برترى معصومین، عصمت اختیارى در سنین بزرگسالى است، و عصمت در خردسالى، پاداش قبل از عمل به شمار مى آید

«وقتى خداوند مى داند كه فردى در آینده زندگى خود، چه مسیرى را انتخاب مى كند، به میزان انتخاب او و تلاش مداوم آینده اش، او را از نخستین روز زندگى مورد لطف و عنایت قرار مى دهد و از لغزشها مصونش مى دارد.»(121)م

 










... ادامه دارد ...
سه شنبه 8/5/1387 - 21:15
کامپیوتر و اینترنت
 

قطعات جدید ذخیره کننده اطلاعات ، SSD ها (درایوهای حالت جامد) می باشند و OCZ کیفیتی مشابه با قیمتی نزدیک به نصف ، نسبت به سایر تولید کنندگان این محصول را به کاربران عرضه نموده است . این محصولات ، با قابلیت مصرف توان بسیار پایین ، بسیار مناسب برای استفاده بر روی نوت بوکها می باشند . ظرفیت بالا تا 128 گیگابایت ، و مصرف توان پایین با استفاده از تکنولوژی فلشهای Nand ، طول عمر باتری را زیاد نموده و سیستم را مناسب جهت گیمینگ می نماید . زمان خواندن و نوشتن اطلاعات بر روی این محصولات بسیار پایین بوده و در نتیجه سرعت آنها بسیار بالا می باشد . این درایوهای 32 ، 64 و 128  گیگابایتی OCZ ، دارای وزن بسیار پایینی بوده و به دلیل اینکه هیچ قطعه متحرکی در آنها وجود ندارند ، قابل حمل و نقل می باشند بدون آنکه آسیبی ببینند .OCZ این محصول خود را 2 سال گارانتی می نماید .

OCZ همواره تمامی محصولات مورد نیاز گیمرها را برای آنها فراهم آورده است .این محصولات همواره دارای بالاترین کیفیت می باشند . کنترلرها ، مانند Mouse و Keyboard از انواع این محصولات می باشند . محصول جدید OCZ  یعنی Alchemy ، یک Keyboard بسیار مناسب جهت گیمینگ است که به شما امکان می دهد به بهترین وجه به بازی مسلط باشید . از طرفی شما می توانید این Keyboard را برای عملیاتی غیر از بازی نیز تنظیم کرده و بکار برید .

" حافظه OCZ DDR3 PC3-1600 Platinum ، مجددا بالاترین رده نمودارهای مقایسه ای ما را به خود اختصاص داد . در حالی که هنوز تمامی قابلیت فرکانسی این حافظه بکار برده نشده است ، این حافظه دو مزیت بسیار جالب را به ما نشان می دهد : زمان تاخیر پایین تر ، و قابلیت Overclocking برای پردازنده . شما تنها باید یک نگاه به نمودارهای مقایسه ای بیندازید . این حافظه در تمامی تستها پیروز شد . این حافظه رکورد بهترین حافظه ما را داراست ."

" باید از OCZ برای توضیحات کامل اسمبلینگ این نوت بوک تشکر نمود . به عنوان یک نوت بوک مخصوص گیمینگ ، این نوت بوک OCZ ، از لحاظ قیمت ، چند صد دلار نسبت به یک نوت بوک از پیش ساخته شده ، ارزان تر و مقرون به صرفه تر می باشد . این نوت بوک هم مقرون به صرفه است و هم نصب آن برای اسمبلر ها بسیار آسان است . "

" DDR2 نمرده است ، و کمپانی هایی مانند OCZ مطمئنا با محدودیتهای DDR2 مبارزه خواهند نمود . آنهایی که سیستمهای کم صدا را دوست دارند ، باید به دنبال حافظه های OCZ باشند ، کمپانی که مدلهای بسیار زیادی از حافظه را عرضه نموده است . حافظه های سری FlexII ، نوع بهبود یافته Flex می باشند که با ایجاد دو مخزن جداگانه برای آب ، به عنوان خنک کننده ، ماکزیمم انتقال حرارت را به سیستم عرضه می نمایند ، در حالی که نویزی را به سیستم تحمیل نمی نمایند . این مطلب که کاربران می توانند از قابلیت خنک شوندگی به وسیله هوای این حافظه ها استفاده کنند ، بسیار جالب است ."

سه شنبه 8/5/1387 - 20:38
دانستنی های علمی

گاهی به نگاهت نگاه کن  !

انیشتین می‌گفت : « آنچه در مغزتان می‌گذرد، جهانتان را می‌آفریند. »

استفان کاوی (از سرشناسترین چهره‌های علم موفقیت) احتمالاً با الهام از همین حرف انیشتین است که می‌گوید:« اگر می‌خواهید در زندگی و روابط شخصی‌تان  تغییرات جزیی به وجود آورید به گرایش‌ها و رفتارتان توجه کنید؛ اما اگر دلتان می‌خواهد قدم‌های کوانتومی بردارید و تغییرات اساسی در زندگی‌تان ایجاد کنید باید نگرش‌ها و برداشت‌هایتان را عوض کنید .»

 او حرفهایش را با یک مثال خوب و واقعی، ملموس‌تر می‌کند:« صبح یک روز تعطیل در نیویورک سوار اتوبوس شدم. تقریباً یک سوم اتوبوس پر شده بود. بیشتر مردم آرام نشسته بودند و یا سرشان به چیزی گرم بود و درمجموع فضایی سرشار از آرامش و سکوتی دلپذیر برقرار بود تا اینکه مرد میانسالی با بچه‌هایش سوار اتوبوس شد و بلافاصله فضای اتوبوس تغییر کرد. بچه‌هایش داد و بیداد راه انداختند و مدام به طرف همدیگر چیز پرتاب می‌کردند. یکی از بچه‌ها با صدای بلند گریه می‌کرد و یکی دیگر روزنامه را از دست این و آن می‌کشید و خلاصه اعصاب همه‌مان توی اتوبوس خرد شده بود. اما پدر آن بچه‌ها که دقیقاً در صندلی جلویی من نشسته بود،  اصلاً به روی خودش نمی‌آورد و غرق در افکار خودش بود. بالاخره صبرم لبریز شد و زبان به اعتراض بازکردم که: «آقای محترم! بچه‌هایتان واقعاً دارند همه را آزار می‌دهند. شما نمی‌خواهید جلویشان را بگیرید؟» مرد که انگار تازه متوجه شده بود چه اتفاقی دارد می‌افتد، کمی خودش را روی صندلی جابجا کرد و گفت: بله، حق با شماست. واقعاً متاسفم. راستش ما داریم از بیمارستانی برمی‌گردیم که همسرم، مادر همین بچه‌ها٬ نیم ساعت پیش در آنجا مرده است. من واقعاً گیجم و نمی‌دانم باید به این بچه‌ها چه بگویم. نمی‌دانم که خودم باید چه کار کنم و ... و بغضش ترکید و اشکش سرازیر شد.»

 استفان کاوی بلافاصله پس از نقل این خاطره می‌پرسد:« صادقانه بگویید آیا اکنون این وضعیت را به طور متفاوتی نمی‌بینید؟ چرا این طور است؟ آیا دلیلی به جز این دارد که نگرش شما نسبت به آن مرد عوض شده است؟ » و خودش ادامه می‌دهد که:« راستش من خودم هم بلافاصله نگرشم عوض شد و دلسوزانه به آن مرد گفتم: واقعاً مرا ببخشید. نمی‌دانستم. آیا کمکی از دست من ساخته است؟ و....

 اگر چه تا همین چند لحظه پیش ناراحت بودم که این مرد چطور می‌تواند تا این اندازه بی‌ملاحظه باشد٬ اما ناگهان با تغییر نگرشم همه چیز عوض شد و من از صمیم قلب می‌خواستم که هر کمکی از دستم ساخته است انجام بدهم .»

« حقیقت این است که به محض تغییر برداشت٬ همه چیز ناگهان عوض می‌شود. کلید یا راه حل هر مسئله‌ای این است که به شیشه‌های عینکی که به چشم داریم بنگریم؛ شاید هرازگاه لازم باشد که رنگ آنها را عوض کنیم و در واقع برداشت یا نقش خودمان را تغییر بدهیم تا بتوانیم هر وضعیتی را از دیدگاه تازه‌ای ببینیم و تفسیر کنیم . آنچه اهمیت دارد خود واقعه نیست بلکه تعبیر و تفسیر ما از آن است که به آن معنا و مفهوم می‌دهد.»

دکتر کاوی با این صحبتش آدم را به یاد بیت زیبای مولانا می‌اندازد که:

« پیش چشم ات داشتی شیشه‌ی کبود         لاجرم عالم کبودت می‌نمود »

 
سه شنبه 8/5/1387 - 19:56
دانستنی های علمی

 
   

 

 

"یا رحمن"
امام مهدی (عج)در توقیع شریف خود
به شیخ مفید به این مهمّ اشاره فرموده اند:
«اگر پیروان ما ـ كه خداى آنان را در فرمانبردارى خویش توفیق ارزانى بدارد ـ براستى در راه وفاى به عهد و پیمانى
كه بر دوش دارند، همدل و یكصدا بودند هرگز خجستگى دیدار ما از آنان به تأخیر نمى افتاد و سعادت دیدار ما
ـ دیدارى بر اساس عرفان و اخلاص از آنان نسبت به ما ـ زودتر روزى آنان مى گشت از این رو (باید بدانند كه) جز
برخى رفتار ناشایسته ى آنان كه ناخوشایند ما است و آن عملكرد را زیبنده ى اینان نمى دانیم، عامل دیگرى ما را از
آنان دور نمى دارد. خداوند ما را در یارى بسنده و نیك، كارساز است و درود او بر سالار بشارت دهنده و انذاركننده
محمّد صلّى اللّه علیه وآله و خاندان پاكش باد.»
روزها می گذرد ودر گوشه دل من جایی خالی است.
کدامین بهار می تواند باغ دلم را سبز کند؟
کدامین کنار می تواند دریای وجودم را آرام بخشد؟
ستاره روشن آسمان دل من پس کجایی؟
پروانه همیشه درحال پرواز باغ های رویای من پس کی می آیی؟
سه شنبه 8/5/1387 - 19:52
دانستنی های علمی
طرح عظیم توسعه مکه آغاز شد

پیمانکاران متعهد شده اند برای سال ۲۰۱۲ دو میلیون تخت را به سازمان حج عربستان در چهارچوب طرح فوق تحویل دهند.


جمعه 4/5/1387 - 18:53
دانستنی های علمی

* تغییر عادت منفی به مثبت *

در آمریكا در انبار كالایی، كارگر بی سوادی كار می كرد. او موظف بود تعداد كالای داخل هر گونی را شمارش كرده و درصورت صحیح بودن مقدار آن، روی گونی بنویسد* All  Correct* و چون این كاگر بی سواد بود و طرز نوشتن این كلمه را بلد نبود با استفاده از صدای اول كلمه ها، علامتی روی گونی ها می گذاشت به این صورت كه به جای* All  * از * O * و به جای * Correct *  از * K * استفاده می كرد و به جای كلمه ی* All Correct* روی گونی ها می نوشت * O.K * استفاده از كلمه ی * O.K * به تدریج همه گیر شده و امروزه مردم سراسر دنیا، این اصطلاح را به خوبی می شناسند و به كار می برند.

كلمه ها عقاید شكل گرفته و افكار بیان شده هستند به عبارت ساده آن چه می گویی فكری است كه بیان می شود. كلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند كه به زندگی و امورمان شكل می دهند.

اگر یك كارگر بی سواد بتواند یك اصطلاحی را در دنیا شایع كند؛ پس من و تو، ما و شما به طور حتم می توانیم استفاده از كلمه ها و اصطلاح های مثبت را در سطح كل ایران گسترش داده و انرژی مثبت  را بین همه پخش كنیم. فكر می كنید چرا حضرت محمد می فرمایند: *فرزندان خود را به نام های نیك خطاب كنید.*

امروزه ثابت شده كه كلمات منفی نیروی منفی به سمت شخص می فرستند و او را به سمت منفی و بیماری سوق می دهند به طور مثال وقتی به ما می گویند خسته نباشی دراصل خستگی را به یادمان می آورند و ناخودآگاه احساس خستگی می كنیم (روی خودتان امتحان كنید) اما اگر به جای آن از یك عبارت مثبت استفاده شود نیروی مثبت و سازنده به افراد هدیه می دهیم.

 

مثال:

به جای پدرم درآمد؛ بگوییم: خیلی راحت نبود

 

به جای خسته نباشید؛ بگوییم: خدا قوت

 

به جای دستت درد نكنه؛ بگوییم: ممنون از محبتت- سلامت باشی

 

به جای ببخشید مزاحمتون شدم؛ بگوییم: از این كه وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشكرم

 

به جای لعنت بر پدر كسی كه اینجا آشغال بریزد؛ بگوییم: رحمت بر پدر كسی كه اینجا آشغال نمی ریزد

 

به جای گرفتارم؛ بگوییم: ‌در فرصت مناسب با شما خواهم بود

 

به جای دروغ نگو؛ بگوییم: راست می گی؟ راستی؟

 

به جای خدا بد نده؛ بگوییم: خدا سلامتی بده

 

به جای قابل نداره؛ بگوییم: هدیه برای شما

 

به جای شكست خورده؛ بگوییم: با تجربه

 

به جای مگه مشكل داری؛ بگوییم: مگه مسئله ای داری؟

 

به جای فقیر هستم؛‌بگوییم: ثروت كمی دارم

 

به جای بد نیستم؛ بگوییم:‌ خوب هستم

 

به جای بدرد من نمی خورد؛ بگوییم: مناسب من نیست

 

به جای مشكل دارم؛ بگوییم: مسئله دارم

 

به جای جانم به لبم رسید؛ بگوییم: خیلی راحت نبود

به جای فراموش نكنی؛ بگوییم: یادت باشه

 

به جای داد نزن؛‌بگوییم: آرام باش

 

به جای من مریض و غمگین نیستم؛‌بگوییم:‌من سالم و با نشاط هستم

به جای غم آخرت باشد؛ بگوییم: شما را در شادی ها ببینم

 

شما هم می‌تونید به این لیست مواردی رو اضافه كنید و برای دیگران بفرستید....

 

وقتی بعد از مدتی همدیگر را می‌بینیم، به جای توجه كردن به نقاط ضعف همدیگر و نام بردن از آنها مثل:

 *چه قدر چاق شدی*، *چه قدر لاغر شدی*، *چه قدر خسته به نظر می‌آیی*، *چرا موهات را این قدر كوتاه كردی؟*، *چرا ریشت را بلند كردی؟*، *چرا توهمی؟*، *چرا رنگت پریده؟*، *چرا تلفن نكردی، چرا حال مرا نپرسیدی؟* و ...

بهتر است بگوییم: *سلام به روی ماهت، چه قدر خوشحال شدم تو را دیدم*، البته اگر مصّر باشیم كه حتماً دربارة همدیگر اظهار نظر كنیم، وگرنه می‌شود كه دربارة موضوعات مشترك صحبت كنیم J

جمعه 4/5/1387 - 18:47
شعر و قطعات ادبی
دیوان حافظ

غزل    202

بود آیا که در میکده‌ها بگشایند

گره از کار فروبسته ما بگشایند

اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند

دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند

به صفای دل رندان صبوحی زدگان

بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند

نامه تعزیت دختر رز بنویسید

تا همه مغبچگان زلف دوتا بگشایند

گیسوی چنگ ببرید به مرگ می ناب

تا حریفان همه خون از مژه‌ها بگشایند

در میخانه ببستند خدایا مپسند

که در خانه تزویر و ریا بگشایند

حافظ این خرقه که داری تو ببینی فردا

که چه زنار ز زیرش به دغا بگشایند

 

جمعه 4/5/1387 - 18:42
دانستنی های علمی

http://www.istockphoto.com/file_thumbview_approve/1430318/2/istockphoto_1430318_tulip_bouquet.jpg

مهربانی همیشه ارزشمندتر است

 

بانوى خردمندى در كوهستان سفر مى كرد كه سنگ گران قیمتى را در جوى آبى پیدا كرد. روز بعد به مسافرى رسید كه گرسنه بود.

 

بانوى خردمند كیفش را باز كرد تا در غذایش با مسافر شریك شود. مسافر گرسنه، سنگ قیمتى را در كیف بانوى خردمند دید، از آن خوشش آمد و از او خواست كه آن سنگ را به او بدهد.

 

زن خردمند هم بى درنگ، سنگ را به او داد.مسافر بسیار شادمان شد و از این كه شانس به او روى كرده بود، از خوشحالى سر از پا نمى شناخت. او مى دانست كه جواهر به قدرى با ارزش است كه تا آخر عمر، مى تواند راحت زندگى كند، ولى چند روز بعد، مرد مسافر به راه افتاد تا هرچه زودتر، بانوى خردمند را پیدا كند.

 

بالاخره هنگامى كه او را یافت، سنگ را پس داد و گفت:«خیلى فكر كردم. مى دانم این سنگ چقدر با ارزش است، اما آن را به تو پس مى دهم با این امید كه چیزى ارزشمندتر از آن به من بدهى. اگر مى توانى، آن محبتى را به من بده كه به تو قدرت داد این سنگ را به من ببخشى!»

http://www.iraneconomics.net/db/propics/box3%27moamsa96.jpg

 

جمعه 4/5/1387 - 18:39
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته