آلبوم تصاویر
جمعه 1/6/1392 - 20:52
آلبوم تصاویر
جمعه 1/6/1392 - 20:52
آلبوم تصاویر
جمعه 1/6/1392 - 20:50
دنیای گیاهان و حیوانات
در اینجا خوب است به این نکته هم اشاره کنیم که تنوع حسنیوسف بسیار زیاد بوده و تاکنون بیش از150 نوع آن شناخته شده است. نکته جالب در مورد این گیاه آن که در تمام فصول سال سبز میماند، اما به خاطر داشته باشید این گل زیبا در پاییز و زمستان باید در جایی که فضای گرمتری داشته باشد نگهداری شود و اگر در حیاط بماند، از بین خواهد رفت.
نور، رنگ میدهد
حسنیوسف رشد سریعی دارد و در مدت زمان کوتاهی ساقههایش بلند و پربرگ میشود. نکته مهم دیگری که درخصوص حسنیوسف باید بدانیم این است که نور مستقیم تاثیر بسیار زیادی در رنگ آن دارد به صورتی که اگر در نور کم قرار بگیرد به مرور زمان رنگ، جلوه و زیبایی خود را از دست خواهد داد. به همین دلیل است که در آپارتمانها به دلیل کم بودن نور، حسنیوسف بیشتر به رنگ سبز دیده میشود. در هر حال بهتر است این گلدان را نزدیک پنجره قرار داده تا بیشترین مقدار ممکن از نور خورشید را دریافت کند. غیر از نور زیاد، حسنیوسف برای رشد به آب فراوان و محیطی گرم هم نیازمند است.
قلمه بزنید و هرس کنید
قلمهزدن این گیاه هم بسیار ساده است. برای این کار میتوانید ساقه آن را ببرید و درون ظرف آبی قرار دهید. مدتی باید صبر کرد تا گیاه ریشه بدهد. پس از آن ساقه را از آب خارج و به گلدان دارای خاک مناسب منتقل کنید.
برای زیباتر شدن این گل باید آن را مرتب هرس کرد. همچنین خوب است سر شاخههای آن را بزنید تا به جای بلندشدن بیش از حد، برگها پرپشتتر شده و زیباتر به نظر آید.
شرایط مناسب را فراهم کنید
نگهداری حسنیوسف کار چندان مشکلی نیست، اما برای داشتن گلدانها و فضایی زیباتر و دلنشینتر در خانه به چند نکته باید توجه کنید.
نور کافی: همانطور که اشاره کردیم، این گیاه به نور زیادی برای رنگ و جلوه برگهایش نیاز دارد و در صورتی که در نور کم قرار بگیرد برگها رنگ خود را از دست خواهند داد. پس بهتر است در باغچه یا حیاط خانه قرار داده شود. اگر منزل آپارتمانی دارید حتما آن را پشت پنجره قرار دهید تا نور کافی دریافت کند.
گرما: این گیاه کاملا به گرما علاقه دارد، باید در دمایی بین 25 تا 35 درجه سانتیگراد قرار بگیرد. در این شرایط گرمایی رشد آن تا 40 سانتیمتر هم میرسد.
خاک خوب: خاک مناسب حسنیوسف باید مخلوطی از خاک باغچه، خاکبرگ و ماسه باشد. میزان آن بسته به حجم گیاه و گلدان متغیر است که خوب است هنگام خرید از فروشنده بخواهید آن را برایتان آماده کند.
آبیاری: حسنیوسف به آب زیادی احتیاج دارد به نحوی که سطح خاک آن باید همواره مرطوب باشد. البته آبیاری این گیاه با توجه به موقعیت قرار گرفتن و اینکه تا چه میزان نور دریافت میکند، متفاوت است، اما به طور متوسط باید پنج تا شش بار در هفته به این گل آب داد، اما اگر در جایی قرار دارد که نور زیادی بر آن نمیتابد، آبیاری یک روز درمیان هم کافی است.
سه شنبه 29/5/1392 - 22:55
آشپزی و شیرینی پزی
مواد لازم:
شکلات تختهای: ۲۵۰ گرم
میوه (موز یا کیوی یا سیب و...): به مقدار دلخواه
پودر پسته و گردو یا تارافلهای رنگی برای تزیین: مقداری
طرز تهیه:
شکلات تختهای را به روش بن ماری* آب کنید. میوه دلخواه را برش داده، در یک انتهای چوب بستنی محکم کنید. آن را بزنید درون شکلات آب شده و خارج کنید. مقداری پودر پسته یا گردو یا نارگیل و... روی آن بریزید و بگذارید شکلات سفت شود. دسر شما آماده است. به همین راحتی و سرعت!
اگر میخواهید شکلات آب شده شکننده نباشد وقتی شکلات به روش بن ماری کاملا آب شد، زرده تخم مرغ را درون شکلات هم بزنید. با این کار وقتی روی میوه سرد شد، شکننده نخواهد بود.
* روش بن ماری:
به گرم کردن و حل کردن مواد غذایی روی بخار آب طریقه یا روش بن ماری میگویند. برای مثال: محتوی ظرف غذا را در ظرف آبی قرار داده و آن را روی حرارت اجاق گاز قرار میدهیم تا آب آرام آرام بجوشد و غذای سرد به این وسیله گرم شود. این بهترین و بهداشتیترین روش برای گرم کردن غذا و بخصوص حل کردن شکلات است.
سه شنبه 29/5/1392 - 22:55
آشپزی و شیرینی پزی
مواد لازم:
نشاسته ذرت (پودرشده): ۱ قاشق سوپ خوری (۱۱ گرم)
آرد: ۲ قاشق سوپ خوری (۱۸ گرم)
شکر: یک دوم پیمانه (۷۵ گرم)
شیر (سرد): دو و یک چهارم پیمانه (۳۶۰ میلی لیتر)
تخم مرغ: ۱ عدد (۵۵ الی ۶۰ گرم)
وانیل شکری: یک چهارم قاشق چای خوری
کره: ۲ قاشق سوپ خوری (۳۲ گرم)
کمپوت گیلاس (خردشده): به مقدار لازم
رولت: به مقدار لازم
طرز تهیه:
نشاسته، آرد و شکر را در تابهای بریزید، شیر را کم کم به آن اضافه کنید و روی حرارت ملایم قرار دهید و هم بزنید تا غلیظ شود. زرده و سفیده تخم مرغ را از هم جدا کرده، زرده را با همزن برقی بزنید تا کِرِمرنگ شود. سفیده را هم جداگانه بزنید تا فرم بگیـرد بعـد به زرده اضافه و با هم مخلوط کنید. مخلوط نشاسته و شیر را به تخم مرغها افزوده و دوباره روی حرارت بگذارید تا کمی غلیظ شود. از روی حرارت برداشته وانیل و کره را بیفزائید، مخلوط کرده و بگـذاریـد کمی خنـک شـود. در آخـر گیلاسها را اضافه کنید. در ظرف مورد نظر برشهای رولت را قرار دهید و مواد آماده شده مخلوط با گیلاس را داخل آن بریزید و به دلخواه تزئین کنید.
نکته:
زمانی که مخلوط نشاسته را به تخم مرغ اضافه میکنید بهتر است مقداری از آن را با تخم مرغ مخلوط کرده سپس بقیه را اضافه کنید.
سه شنبه 29/5/1392 - 22:55
ازدواج و همسرداری
زوجهای جوانی را میشناسم که میگویند پس از یک قهر کوتاهمدت با همسرشان آشتی کردهاند و دیگر دلخوری گذشته را به فراموشی سپردهاند، اما هنوز هم در کلام والدین خود یا همسرشان گوشه و کنایههایی را میشنوند که مربوط به همان مساله حل شده است.
از خودتان شروع کنید:
معمولا وقتی دختر و پسر بیش از اندازه به والدین خود وابسته باشند، آنها را بهعنوان مرجع حل اختلافات زناشویی خود میشناسند. اگر همسرتان، گزارش تمام قهر و آشتیهایتان را به سمع و نظر پدر و مادرش میرساند، باید در اولین قدم او را نسبت به تبعات کارش مطلع کنید و بعد کمکم مهارتهایی را به کار ببرید که والدین خودتان و والدین همسرتان، شما را به عنوان یک خانواده مستقل ببینند که توانایی مدیریت چاردیواری خانهشان را دارند.
«تقریبا تمام بگومگوهای ما توسط همسرم به گوش مادرش میرسد و این به خاطر کم سن و سال بودن و بیتجربگی همسرم است»؛ این حرفهای زهراست که 21 سال دارد و یک سالی از ازدواجش با سعید میگذرد. او که بشدت حساس و بدبین شده است ادامه میدهد: «چیزی که شرایط را برایم سختتر میکند این است که وقتی بر سر این موضوع با همسرم بحث میکنم متهم به حسادت میشوم». از او پرسیدم: «خودت چطور؟ چقدر اطلاعات زندگی مشترکتان را برای والدینت میگویی؟» بعد از یک مکث نسبتا طولانی گفت: «راستش من هم وقتی با سعید دعوایم میشود، خیلی احساس تنهایی میکنم و گاهی تلفنی با مادرم درددل میکنم!»
برای کم کردن دخالتهای والدین باید اول از خودتان شروع کنید. بسیاری از زوجهای جوان، هنوز خودشان را یک خانواده مستقل نمیبینند. تمرین کنید در دادن اطلاعات زندگی خصوصیتان محتاط باشید. بین خانواده خود و خانواده همسرتان هم فرقی نگذارید، سپس به دور از هرگونه احساس عصبانیت یا خشم با همسرتان صحبت کنید و بخواهید حریم خصوصی زندگیتان را حفظ کند. از او بپرسید مطرح کردن اختلافات در گذشته چقدر به حل آنها کمک کرده است؟ و آیا همین علنی شدن مشکلات سبب بدتر شدن اوضاع نشده است؟ به او یادآوری کنید، سرانجام اختلافاتتان حل میشود، اما خاطره این قهر و دلخوری به این سادگیها از ذهن والدین پاک نخواهد شد. ضمنا دقت کنید برای یک ارتباط کلامی موثر باید، زمان و مکان مناسبی انتخاب کرد. وقتی از هم دلگیر هستید، یا هنگامی که همسرتان خسته است، زمان مناسبی برای صحبت کردن در این باره نیست. بهتر است زمانی را به این کار اختصاص دهید که هر دوی شما از سطح آرامش نسبی برخوردارید. به قدر کافی استراحت کردهاید و گرسنه و بیحوصله هم نیستید. ضمنا مراقب باشید که زیادهروی نکنید. به هر حال شنیدن نکات منفی در ارتباط با خانواده، خوشایند نیست، پس علاوه بر اینکه از مضرات دخالتهای آنها میگویید به این موضوع اشاره کنید که میدانید اعمال والدین او یا والدین خودتان از سر خیرخواهی است اما گاهی بیتدبیری و نداشتن اطلاعات کافی، سبب ختم بخیر نشدن اتفاقات میشود.
شاید مشکل از اعتماد بهنفس باشد:
بسیاری از زنان و مردانی که گزارش زندگی خصوصی خود را در اختیار والدینشان قرار میدهند، دچار نوعی ضعف در اعتماد به نفس هستند. آنها گمان میکنند بدون مشورت و حضور والدین خود، تصمیمات نادرستی اتخاذ خواهند کرد؛ همین نقص استکه آنها را به سوی دخالت دادن والدین سوق میدهد؛ بنابراین تا میتوانید همسرتان را تشویق کنید تا در شرایط مختلف به صورت مستقل، تصمیمگیری کند.انتخابهای مستقلش را تشویق کنید و نظراتش را معتبر بشمارید. به این ترتیب با تقویت اعتمادبهنفس در او میتوانید امیدوار باشید او در زندگی مشترک نیز با استقلال بیشتری دست به انتخاب بزند.
اگر به تنهایی نیاز دارد، این نیاز را برآورده کنید:
اگر همسرتان پس از هر جرو بحث یا درگیری، تصمیم به عزیمت به خانه پدریش میگیرد، از او بخواهید برای چند ساعت تحمل کند و سپس برای رفتن تصمیم بگیرد. بهتر است به جای اینکه او خانه را ترک کند، شما برای چند ساعت او را تنها بگذارید.
وقتی افراد در اوج احساسات مثبت یا منفی خود هستند، توانایی حل مساله و تصمیمگیری را از دست میدهند، بنابراین با تأمین چند ساعت تنهایی برای همسرتان، میتوانید به او کمک کنید تا این احساسات شدید منفی فروکش کند و او تصمیم عاقلانهتری اتخاذ کند. ضمن اینکه این تنهایی میتواند برای خودتان نیز موثر باشد و علاوه بر آرامتر شدن شما کمک کند، تا با موضع عادلانهتری به درگیریتان فکر کنید و سهم خویش را در این درگیری ببینید.
ارتباطتان را محدودتر کنید:
به خاطر داشته باشید محدود کردن ارتباط به هیچ وجه به معنای قطع کردن آن نیست؛ چرا که قطع ارتباط نتایج وخیمی را به بار میآورد. «یا من یا پدر و مادرت!» این یکی از بدترین و آسیبزنندهترین جملاتی است که ممکن است کسی به همسرش بگوید. ما توصیه میکنیم تعداد دفعات رفت و آمد را تغییری ندهید، مثلا اگر هفتهای یکبار به منزل والدین میروید این کار را ادامه دهید اما ساعت مهمانی را کوتاه کنید. به جای اینکه از ظهر به مهمانی بروید سرشب اینکار را بکنید و کمی بعد از شام هم قصد بازگشت به خانه را کنید.
تفاوت حمایت و دخالت:
در نهایت این نکته را یادآور میشویم که هر اظهار نظری از طرف والدین، دخالت نیست. شک نکنید آنها خواهان خوشبختی و آرامش شما هستند و در کارشان حسن نیت دارند، هر چند ممکن است شیوه نامناسبی برای حل مشکل شما انتخاب کنند. اگر گمان میکنید مشورت گرفتن از آنها میتواند به حل مشکل شما کمک کند، بهتر است خودتان پیش قدم شوید و از آنها درخواست کمک کنید.
>> جام جم
سه شنبه 29/5/1392 - 22:54
خانواده
پدر و مادر، فرزندان، خواهر و برادر و صمیمیترین دوستان نمیتوانند جای خالی همسر را پر کنند. گزینهای که اگر بدرستی انتخاب شود، بیشترین تاثیر را در احساس شادمانی و خوشبختی فرد میگذارد. بعد از جدایی به زندگی مجردی عادت نکنید و دوباره شریکی برای خود انتخاب کنید اما در زمان مناسب و با در نظر گرفتن همه جوانب.
مجرد شدن برای بار دوم
زمانی که یک جوان برای ازدواج دچار مشکل میشود و سنش بالا میرود، همه به فکر چارهاندیشی میافتند اما این نگرانی در مورد افرادی که یکبار ازدواج کردهاند و دوباره تنها شدهاند، کمتر صدق میکند و این در حالی است که مجرد شدن مجدد بسیار سختتر است.
نمیتوان منکر شد که نگاه اطرافیان به زن و مردی که دوباره مجرد میشوند، فرق میکند. حتی علت این تنها شدن نیز در نوع نگرش خانواده و نزدیکان تاثیر میگذارد و ممکن است مردی که همسرش او را ترک میکند و فرزند کوچکی دارد، خیلی زودتر از زنی که خودش برای جدایی اقدام کرده و فرزند نوجوانی دارد، به ازدواج ترغیب شود، اما جنسیت و سن و سال در اصل احساس تنهایی تاثیری ندارد. هر زن و مردی نیاز به شریک و همدم خواهد داشت.
اما اگر بخواهید در انتظار اطرافیان بمانید و منتظر شوید تا اجازه صادر شود، ممکن است در فرهنگی زندگی کنید که این اجازه هیچ وقت صادر نشده و صبر شما تا آخر عمر را به پای نجابتتان بگذارند، پس گاهی باید خودتان پیشقدم شوید و اطرافیان را توجیه کنید.
این حال من بیاوست
وقتی برای بار دوم مجرد میشوی، با مشکلاتی روبهرو خواهی بود که میتواند مانند زندگی سابقت تو را آزار دهد.
ـ استقلالطلبی بخصوص زمانی که یک دوره زندگی مستقل از والدین را تجربه کردهاید، در شما بسیار قوی خواهد بود. اگر به نزد آنها برگشته باشید، نیاز به مهارت بیشتری برای کنار آمدن با شرایط موجود دارید و اگر خانه جداگانهای گرفته باشید، مشکلات و دردسرهای خانه مجردی آزارتان خواهد داد. مشکلات زندگی یک نفره چیزی است که در فرهنگ ما بسیار سخت است.
ـ «دلا خو مکن به تنهایی ...» این یک واقعیت است که تنهایی آزاردهندهترین احساسی است که تجربه میکنید. هر چقدر هم خودتان را با کار و ادامه تحصیل و فرزندان و دوستان و ... مشغول کنید، بازهم در نخستین فرصتی که تنها شوید، چیزی از درون آزارتان خواهد داد.
ـ نیاز جسمی، هرچند همیشه پشت پرده و در خلوت اما با قوت در زندگی همه انسانها وجود دارد. شما استثنا نیستید و داشتن یک دوره زندگی زناشویی، تحمل دوران بیهمسری را سختتر میکند. لااقل با خودتان صادق باشید و بپذیرید که این نیاز وجود دارد.
ـ نگاه جامعه به زن و مرد مطلقه چیزی نیست که بتوانید منکرش شوید. شما برای کار، اجاره کردن خانه و رفت و آمد با دوستان متاهل خود دچار دردسر میشوید. بخصوص اگر زن جوانی باشید که در این صورت هزار و یک برخورد متفاوت را خواهید دید.
تمام این مشکلات میتواند با یک ازدواج صحیح برطرف شود، اما در زمان مناسب. منظور ما این نیست که برای حل مشکلاتتان خیلی زود سر سفره عقد دیگری بنشینید، بلکه ازدواج دوم باید به وقتش اتفاق بیفتد.
نقطه سر خط
حال که تصمیم گرفتهاید به تنهایی بعد از طلاق پایان دهید و همه جوانب را سنجیدهاید این نکات را آویزه گوشتان کنید:
درست است که مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد، اما شما از هر اختلاف و مشکلی در زندگیتان نترسید. افرادی که برای بار دوم ازدواج میکنند، به محض اولین مشکل و اختلاف گمان میکنند این بار هم خطا کردهاند، شما اینگونه نباشید.
به زندگی جدیدتان اعتماد کنید. میتوانید این کار را از طریق گفتوگو با همسرتان انجام دهید. گفتوگویی صادقانه داشته باشید. بگویید چرا از همسر قبلیتان جدا شدید و چه چیزهایی شما را رنج میداد. بهتر است این بار به صراحت درباره خواستههایتان حرف بزنید و همچنین به احساسات خود اعتراف کنید.
ازدواج اول به شما این تجربه را داده است که حرف زدنهای در حاشیه هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد. بگویید: دوست دارم در طول روز به من پیامک بزنی و حالم را بپرسی. به همین سادگی!
تراژدی رفتن تو
همه نکاتی که ما به آن اشاره کردیم، با پیش فرض ازدواج دوم بعد از طلاق و جدایی بود، اما گاهی تنها شدن به دلیل فوت همسر اتفاق میافتد که در این صورت به دلیل ارتباط عاطفی و خاطرات خوشی که از همسر سابقتان وجود دارد، این تنهایی آزاردهندهتر است و از طرفی شما فکر میکنید به دلیل زندگی خوبی که با هم داشتید، باید به او وفادار مانده و نگذارید در زندگی و قلبتان کسی جای او را پر کند اما واقعیت این است که این تصور اشتباه است و به زندگیتان لطمه میزند.
در مورد فرزندان نیز گاهی پذیرش فرد دیگر به جای مادر یا پدری که فوت کرده اند، کمی سختتر است.
شما بعد از فوت همسر نیز باید زمان کافی به خود بدهید تا مراحل سوگواری را طی کنید و به آرامش برسید، اما بهتر است بعد از آن، زندگی مجردی را خاتمه دهید و با کسی ازدواج کنید که بتواند دوباره به زندگیتان حال و هوای زنده بودن بدهد. دنیا در گذر است و باید با مشیت الهی کنار آمد.
خدا زن و مرد را مکمل هم آفریده است. ممکن است به دلایل مختلفی یک ازدواج با مشکل روبهرو شود، اما همیشه اینطور نخواهد بود. مجرد ماندن نه تنها روش خوبی برای دوری از مشکلات نیست، بلکه خود باعث بسیاری از دردسرها میشود، پس وقتی آمادگیاش را پیدا کردید، به این تجرد خاتمه دهید و همسر مناسبی برای خود بیابید. شما حق این را دارید که احساس خوشبختی کنید، فقط کافی است این را باور داشته باشید.
این آقا قراره بابات بشه
قبل از اینکه پای سفره عقد بروید، به فکر آشنا کردن همسر آینده با فرزندتان باشید. بچههای کوچکتر کمتر دچار مشکل میشوند و با چند جلسه معارفه و بیرون رفتن و... به فرد جدید به طور مقدماتی دلبسته میشوند، اما بچههای بزرگتر مقاومت کرده و گاهی واکنش منفی نشان میدهند.
فرزند شما پدر و مادر اصلی خود را دوست دارد و شاید هنوز در این رویا به سر میبرد که شما به زندگی مشترک با هم برگردید. به او حق بدهید که بد خلقی کند و خیلی زود این موضوع را نپذیرد.
بهتر است متناسب با سنش یک گپ و گفت خودمانی داشته باشید. به او بگویید که این نامادری یا ناپدری، قرار است به زندگیتان اضافه شود و شما دوست دارید که فرزندتان این موضوع را بپذیرد و بتواند با فرد جدید رابطه خوبی برقرار کند. برایش توضیح دهید که قرار نیست جای پدر یا مادرش را بگیرد و از همه مهمتر به جایگاه فرزندتان در قلب شما آسیبی نمیرساند.
گاهی ممکن است همسر سابقتان بعد از شنیدن این خبر سعی کند از طریق فرزندتان زندگی را بر شما تلخ کرده و هر بار که فرزندتان برای دیدن او میرود، برخوردش با موضوع ازدواج مجدد شما بدتر شود. احتمال چنین کاری مخصوصا اگر همسر سابقتان هنوز ازدواج نکرده باشد، وجود دارد. در چنین صورتی باید با او صحبت کنید و به او توضیح دهید که فرزند شما قرار نیست قربانی مشکلاتتان شود. البته ممکن است او اشتباهش را نپذیرد. همانطور که گفته شد، ازدواج دوم با حضور فرزندان، راهی است صعبالعبور اما با صبر و تحمل عبور خواهید کرد.
معادله چندمجهولی
وقتی با کسی ازدواج میکنید که صاحب فرزند است باید بدانید که اولویت اصلیتان سعی در برقراری یک خانواده موفق است. باید بپذیرید که احتمال برخوردهای نامناسب مخصوصا در روزهای اول وجود دارد. اگر ازدواج یک معادله دو مجهولی است، ازدواج با حضور فرزندان یک معادله چندمجهولی خواهد شد. در همان قدم اول توقع نداشته باشید که فرزندان از این موضوع خوشحال بوده و شما را به عنوان عضو جدید خانواده بپذیرند، اما شما میتوانید قدم به قدم کاری کنید که آنها احساس کنند میتوانند به شما اعتماد داشته باشند و اعتماد پایه شکلگیری روابط عمیق میشود.
ـ برای آشنایی و معارفه چند جلسه تشکیل دهید. این جلسات میتواند در شهربازی، رستوران یا هرجایی که فرزند آینده شما دوست دارد، برگزار شود.
ـ طوری رفتار نکنید که گویی برای تصاحب پدر یا مادر آنها که امروز همسرتان شده است، آمدهاید.
ـ سعی کنید رفتار دوستانه و محترمانهای داشته باشید اما در محبت کردن اغراق نکنید. بچهها خیلی خوب فرق بین دوست داشتن و فیلم بازی کردن را میفهمند.
ـ همیشه از همسر سابق همسرتان با احترام یاد کرده و این حس را در فرزند او ایجاد نکنید که دشمنی با پدر یا مادر او دارید.
ـ وقتی به خانه همسرتان رفتید و زیر یک سقف با هم زندگی کردید، عینکتان را عوض کرده و دیگر فکر نکنید او فرزند شما نیست. باور کنید فرزندان خودمان هم گاهی بسیار سر سخت و آزاردهنده میشوند پس هر رفتاری را به پای مخالفت او با حضور شما در زندگیاش نگذارید.
چند روز یا چند ماه بعد از تنهایی
وقتی مهر طلاق در شناسنامهتان میخورد، نفس راحتی میکشید و میگویید تمام شد! اما به دلایلی که گفته شد، ممکن است خیلی زود بخواهید بگویید: نقطه سر خط!
اما عجله نکنید، اول کمی به خودتان فرصت دهید و بعد دوباره آستینها را بالا بزنید.
من کی بودم؟
زندگی در کنار فردی دیگر و کشمکشهایش شما را از خواستههای حقیقیتان دور کرده است. دیگر قرار نیست به علت لج و لجبازی بگویید که میخواهید تا دیر وقت کار کنید. دیگر قرار نیست از ترس همسرتان قرارهای دوستیتان را لغو کنید. بلکه این بار میخواهید یک انتخاب درست داشته باشید، پس دوباره جلوی آینه بایستید و خودتان و خواستههایتان را به یاد آورید. ببینید این شخصی که از شما به جای مانده را دوست دارید؟ اگر دوست ندارید بدانید که دیگری نیز نمیتواند شما را دوست داشته باشد. پس تلاش کنید کسی شوید که میخواهید. قرار بود ادامه تحصیل بدهید و همسرتان مخالف بود؟ با دوستان به کوه میرفتید و بعد از ازدواج فقط از دور کوه را نگاه میکردید؟ حالا زمان مناسبی است. رویاهای فراموش شدهتان را به یاد آورید.
اعتماد به نفسی که در یک زندگی پر آشوب از بین رفته را دوباره به دست آورید. شما باید بتوانید خودتان را بازسازی کنید. با یک اعتماد به نفس خط خطی شده، اگر وارد ارتباط دیگری شوید، شخصیتتان آزاردهنده خواهد بود. پس احساسات منفیتان را دور بریزید و سعی کنید نقط قوتتان را پررنگ کنید.
برای این کارها به خودتان زمان بدهید. نمیتوان یک زمان ثابتی را در نظر گرفت. با توجه به فرهنگ، جنسیت و داشتن یا نداشتن فرزند این زمان فرق میکند اما شش ماه، حداقل زمانی است که باید برای التیام زخمهای روحی صبر کنید.
اگر در کشاکش مسائل مالی و حضانت فرزند هستید و هنوز هم با همسر سابقتان در دنیای حقوقی و درون قلبتان تسویه نکردهاید، برای ازدواج مجدد اقدام نکنید. خانه را باید روی یک زمین استوار بنا کرد. زمین وجودی شما هنوز هم گاهی دچار پس لرزه میشود، پس اول مشکلاتتان را حل کنید و بعد به فکر ازدواج بیفتید؛ زیرا ازدواج دوم از ازدواج اول، کمی هم سختتر است، پس خیلی مهم است که بتوانید انتخاب درستی داشته باشید.
دلیل رفتنم اینه که بودن با تو غمگینه
شما اول باید با خودتان و بعد با همسرتان، یک به یک شوید. با دنیایی از نفرت و کوله باری از خاطرات تلخ نمیتوانید دوباره ازدواج کنید. خیلی اوقات افرادی که برای بار دوم ازدواج میکنند، می گویند که فلان کار همسرم خیلی مرا عصبی میکند چون به یاد همسر قبلیام میافتم. این جمله یعنی هنوز از او متنفرم. برای اینکه بتوانید عمیق کسی را دوست داشته باشید، قلبتان را از نفرت خالی کنید تا جایی برای همسر جدید و احساس خوشبختی باز شود.
هرچند آزارهایی که در زندگی قبلی دیدید، بسیار سخت و غیرقابل تحمل بوده است، اما دیگر آن کابوس تمام شده و قرار است فصلی نو در زندگیتان تجربه کنید. بهتر است برای فراموش کردن منطقی گذشته از یک مشاور کمک بگیرید.
یک فصل مشترک مادامالعمر
طلاق خیلی پیچیدهتر میشود وقتی پای فرزند یا فرزندانی در میان باشد که برای همیشه شما دو نفر را در نقش پدر و مادر میشناسند. شما نمیتوانید و نباید، این نقش را از همسر گذشتهتان بگیرید. فراموش نکنید که برای سلامت فرزندتان و آینده او لازم است که هم با والدی که زندگی میکند و هم با والدی که از او دور است ارتباط خوبی داشته باشید. این موضوع ازدواج دومتان را سخت میکند.
فرزندی که خود پدر و مادر دارد و حالا قرار است صاحب یک پدر و مادر جدید شود. روزهای سختی را میگذراند، به او حق دهید. با توجه به جنسیت و سن فرزندتان زمان بیشتری را باید صرف کنید تا او با این واقعیت کنار بیاید. زمانی که متوجه جدایی و لزوم زندگی با یکی از والدین شده، به اندازه کافی فشار روحی تحمل کرده است، پس این بار قدم به قدم و به آرامی بگذارید با وضع جدید کنار بیاید. او را مطمئن کنید که اولویت اول شما خواهد بود و ازدواج مجدد به این معنا نیست که دیگر پدر یا مادر او نیستید.
توقعتان را مدیریت کنید
اگر شما صاحب فرزند هستید و دوباره ازدواج میکنید، از همسرتان توقع نداشته باشید احساسی مشابه شما نسبت به فرزندتان داشته باشد. واقعیت این است که اگر همسرتان او را دوست بدارد بسیار جای خوشبختی است، اما نمی توان یکشبه مادر یا پدر کامل شد.
آنها میتوانند با هم روابط صمیمانهای داشته باشند، اما شاید نتوانند همدیگر را مانند والد و فرزند اصلی دوست بدارند. نباید خیلی رمانتیک و دور از ذهن به این موضوع نگاه کنید. با همسر دومتان گفتوگو کنید و از او بخواهید درک کند چقدر فرزندتان برای شما مهم است. کاری کنید که احساس نکند در اولویت دوم قرار دارد اما کمکتان کند تا در این خانواده جدید هوای فرزندتان را داشته باشید.
من هم گل بیعیب نبودم
هر چند بچهها، اطرافیان و فرهنگ جامعه شما میتواند در موفقیت ازدواج مجددتان تاثیر داشته باشد اما چیزی که بیشتر از همه به آن احتیاج دارید، یک جستجوی درونی است برای پیدا کردن رفتارها، عادتها و احساسات اشتباهی که ممکن است در بروز مشکل در ازدواج اولتان بیتاثیر نباشد. بهتر است سناریوی «همه تقصیرها با همسرم بود» و «من گل بیعیب بودم» را فراموش کنید و به دنبال مشکلاتی بگردید که میتواند برای بار دوم شما را شکست دهد.
میتوانید از اطرافیان راجع به خودتان بپرسید، به مشاور مراجعه کنید یا حرفهایی که همسرتان هنگام اختلافات میزد، بررسی کنید. اگر شما واقعا شلخته هستید، اگر همه وقتتان را به کار اختصاص میدهید، اگر زبان تشکر و ابراز محبت ندارید یا هر «اگر» دیگر که میتواند مانع خوشبختی باشد، بهتر است اول آنها را برطرف کنید.
>> جام جم
سه شنبه 29/5/1392 - 22:53
ریزه کاری های خانه داری
با آنکه روشهای مختلفی برای پاک کردن لکه جوهر از روی دیوار وجود دارد (از جمله اسپری مخصوص)، نیاز چندانی به آنها نیست. براحتی میتوانید با کمی الکل سفید، لکه خودکار را از روی دیوار پاک کنید. چیزهایی که نیاز دارید، الکل سفید است و پارچه سفید تمیز و مقداری پنبه است.
۱- پنبه را به کمی الکل سفید آغشته کنید. البته نه آنقدر خیس که از آن بچکد و لکه از خود روی دیوار باقی بگذارد.
۲- پنبه را روی لکه فشار دهید. در صورتی که جوهر به پنبه منتقل نمیشود، از الکل بیشتری استفاده کنید.
۳- پنبه را روی قسمتهای لک شده نمالید. لکه در اثر مالش روی سطح دیوار پخش خواهد شد. تا هر موقع که نیاز باشد، پنبهها را عوض کنید. از پنبههای استفاده شده که باعث پخش شدن جوهر میشود، خودداری کنید.
۴- به این کار تا پاک شدن لکه ادامه دهید. در مرحله بعد از یک دستمال سفید تمیز استفاده کنید.
۵- پارچه سفید را به الکل آغشته کنید و روی لکه بمالید. هر بار از قسمت های تمیز پارچه استفاده کنید و تا محو کامل به این کار ادامه دهید. در پایان، این قسمت از دیوار را با یک پارچه تمیز پاک کنید.
سه شنبه 29/5/1392 - 22:49
اقتصاد
فروشندگان و کسانی که به طور مستقیم با گردشگران مواجه میشوند هم خیلی خوب این تفاوت را درک میکنند. آنها میدانند ساکنان بعضی کشورها خیلی راحت پول خرج میکنند و تقریبا هر چیزی را دوست داشته باشند، میخرند در حالی که مردم برخی کشورها ترجیح میدهند بیشتر از دیدنیهای تاریخی کشور جدید لذت ببرند تا رفتن به بازار و خریدکردن.
پس میتوان گفت عادت و فرهنگ خرجکردن یا پساندازکردن پول در کشورهای مختلف با یکدیگر تفاوت دارد و مردم در هر گوشهای از این کره خاکی به شیوه مخصوص خودشان در این زمینه عمل میکنند.
چینیهای کم خرج
براساس یکی از مطالعاتی که در این مورد انجام گرفته است، مشخص شده خانوادههایی که در شهرهای مختلف چین زندگی میکنند، بسیار بیشتر از خانوارهای آمریکایی پولشان را پسانداز و کمتر از آنها هم خرج میکنند. نتایج این مطالعه نشان میدهد حدود 60 درصد خانوارهای شهری چین، بخشی از پول و درآمدشان را پسانداز میکنند، در صورتی که در آمریکا فقط 35 درصد خانوادهها انگیزهای برای پساندازکردن دارند.
علاوه بر این، 59 درصد چینیها برای مسائل آموزشی نیز پسانداز میکنند و میان خانوادههای آمریکایی فقط 19 درصد به فکر این موضوع هستند. خانوادههای کمدرآمد چینی نیز بیش از خانوادههای کمدرآمد آمریکایی برای گذران هرچه بهتر دوران بازنشستگیشان، به پسانداز و صرفهجویی اهمیت میدهند. کارشناسانی که این تحقیقات را انجام دادهاند، دلایل متعددی برای وجود این تفاوت ذکر میکنند که شرایط اقتصادی و مسائل فرهنگی از جمله مهمترین این موارد است.
فرانسویهای مقتصد
وقتی از خرجکردن یا پساندازکردن صحبت میشود، باید به تفاوت رفتار مردم در کشورهای مختلف هم توجه داشته باشیم. به عنوان نمونه، مردم آمریکا فقط 5.8 درصد از درآمدشان را پسانداز میکنند، در حالی که این رقم در بسیاری از کشورها به بیش از 10 درصد هم میرسد.
براساس یک پژوهش، خانوادههای فرانسوی در سال 2011 از نظر میزان پسانداز با 16.8 دهم درصد، رتبه اول را به خودشان اختصاص دادند. پس از فرانسه نیز کشورهای اسپانیا (12 درصد)، سوئیس (11.4 درصد)، بلژیک (11.2 درصد) و آلمان (11درصد) قرار داشتند. البته کشورهایی مانند دانمارک، نیوزیلند و استونی نیز در آخر این فهرست قرار گرفتند.
همچنین براساس آمار دیگری که در این زمینه وجود دارد، در سال 2008 خانوادهها در بلژیک، فرانسه، آلمان، سوئد، سوئیس و روسیه بیش از 10 درصد از در آمدشان را پسانداز کردهاند و کشورهایی مانند دانمارک، استونی، فنلاند، نروژ و پرتغال نیز در این زمینه نرخ منفی داشتهاند. جالب است بدانید طی 15 ـ 10 سال اخیر، نرخ پسانداز در کشورهای اتریش، آلمان و سوئد افزایش یافته در حالیکه در کشورهای بلژیک، فرانسه و سوئیس پایدار و به همان میزان قبلی باقی مانده است. روند رو به کاهشی نیز در کشورهای کانادا، ژاپن، ایتالیا، کره جنوبی، لهستان و آمریکا مشاهده میشود. قطعا یکی از دلایل این موضوع، شرایط اقتصادی مختلف کشورهای جهان است.
چشمبادامیهای پرکار
مطالعات و پژوهشها نشان میدهد مردم سرزمین پهناور چین بیشتر از ساکنان دیگر کشورهای جهان پسانداز میکنند و با پسانداز بیش از 50 درصد، بالاتر از میانگین جهانی (20 درصد) قرار دارند. البته برخی کارشناسان اقتصادی براین باورند که پسانداز بیش از حد چینیها میتواند به ضررشان تمام شود؛ چرا که کاهش مصرف موجب میشود تعادل اقتصادی کشورشان به هم بخورد، ولی در حال حاضر چنین شرایطی در این کشور دیده نمیشود. بنابراین کارمندان و کارگران چینی اغلب پس از دریافت حقوقشان در پایان ماه به بانک میروند و بیش از نیمی از آن را پسانداز میکنند.
آمریکاییهای پرخور
بخشی از درآمد افراد در همه کشورها برای خرید مواد غذایی و غذاهای آماده مصرف میشود، اما این مبلغ در کشورهای مختلف فرق میکند. به عنوان نمونه آمریکاییها در مقایسه با مردم کشورهایی مانند انگلستان، ژاپن و کانادا پول کمتری برای خرید مواد غذایی تازه خرج میکنند. نظرسنجیها نشان میدهد خانوادههای آمریکایی به طور متوسط فقط حدود 7 درصد درآمدشان را صرف این نوع خریدها میکنند، ولی این رقم در کشوری مانند مصر بیش از 40 درصد بودجه خانواده است یا 15 درصد بودجه یک خانواده ژاپنی. البته همانقدر که آمریکاییها پول کمتری برای خرید مواد غذایی و تهیه غذا در خانه میپردازند، هزینه خرید غذاهای آماده و فستفودها در این کشور بالاست. شاید باور کردنش سخت باشد، اما براساس یک مطالعه، در سال 2010 آمریکاییها حدود 29 میلیارد دلار صرف خرید آبنبات و شکلات کردهاند و 76 میلیارد هم برای خرید نوشابه پرداختهاند.
ایرلندیهای آیندهنگر
ایرلندیها اگر میخواهند پس از بازنشستگی دوران خوب و راحتی را سپری کنند و مشکلی در زندگی نداشته باشند، باید ساعات بیشتری کار و پول بیشتری هم پسانداز کنند. کارشناسان و رسانههای این کشور با تاکید بر این موضوع، مردم را تشویق میکنند بیشتر به فکر پساندازکردن باشند و مبلغ قابل توجهی ذخیره کنند.
برخی افراد اصلا به فکر پساندازکردن نیستند و هیچ وقت به این موضوع فکر هم نمیکنند. پرتغال، کانادا و انگلستان از جمله کشورهایی هستند که مردم آن خیلی اهل پسانداز کردن نیستند. البته گروهی از این افراد، شیوههای خاصی برای پسانداز دارند که شاید از نظر دیگران خیلی کاربردی نباشد، اما آنها را راضی میکند. مثلا بسیاری از آمریکاییها به جای اینکه مبلغی از درآمدشان را کنار بگذارند و پولشان را به این شیوه پسانداز کنند، ترجیح میدهند کمتر به رستوران بروند یا در مصرف انرژی صرفهجویی کنند.
مالاییهای ولخرج
نظرسنجیای که در یک جامعه هدف هزار نفری در مالزی انجام شد، نشان داد 43 درصد پاسخدهندگان از نظر مالی برای دوران بازنشستگی آماده نیستند. همچنین از هر ده نفر مالایی نیز یک نفر هیچ پساندازی برای دوره بازنشستگیاش ندارد. براساس این مطالعه، 28 درصد از کسانی که در نظرسنجی شرکت کرده بودند، هیچوقت در طول زندگی به فکر پسانداز نبودهاند و فقط درآمدشان را خرج کردهاند. البته جالب است 18 درصد این افراد در سنین بین 55 تا 64 سالگی بودند، در حالی که به نظر میرسد این گروه از افراد بیش از دیگران باید به فکر پساندازکردن باشند.
براساس نظر کارشناسان، امنیت مالی موجود در دوره پس از بازنشستگی در کشور مالزی یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در این زمینه است. البته مردم در کشور مالزی انتظار دارند 17 سال پس از بازنشستگی و کنار گذاشتن کار بتوانند بخوبی زندگی کنند، ولی میگویند درآمد و پساندازشان فقط برای گذراندن 12 سال پس از بازنشستگی کافی است و میتوانند برای این مدت روی آن حساب کنند.
حالا ممکن است این سوال مطرح شود که آیا تنها دلیل اینکه مالاییها به فکر پساندازکردن نیستند همان مورد بالاست یا دلایل دیگری هم وجود دارد؟ جالب است بدانید شرکتکنندگان در این نظرسنجی نیز پاسخهای متفاوتی به این سوال دادهاند. نیمی از آنها میگویند هزینههای زندگی روزانه و مخارجی که در حال حاضر وجود دارد به آنها اجازه پسانداز نمیدهد. 30 درصد نیز باور دارند به شیوه خاص خودشان که شاید متفاوت به نظر برسد، پسانداز میکنند، ولی پولی را برای سالهای آینده کنار نمیگذارند.
از نظر مردم مالزی، دو مانع اصلی برای پساندازکردن در این کشور وجود دارد که یکی مشکلات خرید خانه است (48 درصد) و دیگری تأمین هزینههای آموزش و تحصیلات بچهها (33 درصد). با این حال در کل، اغلب مالاییها ترجیح میدهند برای دوره بازنشستگیشان پسانداز کنند (59 درصد) تا اینکه تعطیلاتشان را بگذرانند و از آن لذت ببرند (37 درصد).
خودتان باید به فکر باشید
نهتنها مردم کشورهای مختلف که حتی ساکنان شهرهای مختلف یا اعضای یک خانواده نیز مانند یکدیگر پولهایشان را خرج یا پسانداز نمیکنند. هرکس در این مورد نظری دارد و مطابق نظر خودش عمل میکند. حتی گاهی زن و شوهرها هم نمیتوانند با هم به توافق برسند و ممکن است مشکلاتی در این مورد داشته باشند. چون مفهوم پول برای هرکس به طور جداگانه تعریف شده است و معانی متفاوت و گاه متضادی در ذهن مردم دارد. به عنوان مثال، بعضی افراد زمانی که پول دارند احساس امنیت میکنند و به همین دلیل طبیعی است بیشتر ترجیح دهند پولشان را پسانداز کنند و به آن دست نزنند. برای بعضیهای دیگر، اما پول به معنای آزادی و داشتن انتخابهای بیشتر است. پس بیشتر خرج میکنند تا راحتتر و آزادتر باشند. با وجود این، نگرش و طرز فکر اغلب افراد چیزی میان این دو است و باید بتوانیم طوری درآمدمان را مدیریت کنیم تا در حال و آینده مشکلی برایمان ایجاد نشود.
بنابراین اولین گام این است که خودتان تشخیص دهید از نظر مالی چه موقعیتی دارید و شرایطتان چگونه است؛ بنابراین به جای اینکه نظر دیگران را بپرسید و بخواهید مانند آنها رفتار کنید، خوب است خودتان تصمیم بگیرید و درآمدتان را آنطور که باید و زندگیتان اجازه میدهد، کنترل کنید.
نیلوفر اسعدیبیگی / جامجم
سه شنبه 29/5/1392 - 22:45