• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2200
تعداد نظرات : 159
زمان آخرین مطلب : 3934روز قبل
خانواده
از جایگاه والاى نهاد خانواده و اهمیت ازدواج و پذیرفتن مسؤ ولیت سخن گفتیم . سلامت خانواده از آتش اختلاف و نزاع ، محور دیگر بحث بود كه به آن پرداختیم و براى حل اختلافات خانوادگى از داور خانوادگى بهره گرفتیم . چون مسایل مالى و اقتصادى خانواده مى توانست مایه بروز تشنج در رفتار زوجین شود، در بحث موازنه دخل و خرج به برنامه ریزى درست در این مقوله اشاره كردیم . اینك ماییم و شناخت وظایف دو جانبه و حقوق طرفین و تقسیم كار، كه مى تواند تعادلى در نظام خانواده پدید آورد.


شناخت حقوق
در بسیارى مواقع ، نشناختن حق و وظیفه ، ریشه عدم انجام وظیفه است و این تقصیر به آن جهل باز مى گردد و اگر آگاهى از وظیفه وجود داشته باشد، تا حدى جلوى كوتاهیها و تخلفات گرفته مى شود.
پس در یك مجموعه - كه از آحاد تشكیل مى شود و هر كدام از افراد، وظایفى بر دوش دارند، - گام نخست آن است كه وظیفه را بشناسند، سپس به آن عمل كنند. بروز اختلال در امور، گاهى ریشه در مشخص نبودن حد و حریم تكالیف و وظایف اشخاص و هر كس كار را به دیگرى محول مى كند، یا انتظار انجام كارهایى را از دیگران دارد كه شرعا و قانونا بر عهده آنان نیست و توقع اینان نابجا و غیر منطقى است . اگر در جامعه اى هم بخواهد حق عمل و اجرا شود و تیغ عدالت ، تخطى كنندگان از آن را ادب كند، لازم است اشخاص ، هم حق را بشناسند و هم محدوده وظایف خویش را در قبال آن .
وظایف دو جانبه
در یك خانواده ، دو طرفى كه زندگى مشترك دارند، حقوق متقابل نیز دارند. وقتى زن و شوهر، همچنین اولیا و فرزندان هر كدام وظیفه اى نسبت به طرف مقابل دارند، اگر آن را بشناسند و به آن عمل كنند، على القاعده نباید در خانه مشكل و اختلافى پدید آید.
در سامان یافتن مساله حقوق و وظایف در خانواده سه مرحله وجود دارد:
اول : شناخت این حقوق و وظایف
دوم : عمل به آن وظیفه و تكلیف
مراعات دو جانبه این حقوق
اگر این سه با هم در رفتار و معاشرت خانوادگى وجود داشته باشد، كار به بروز مشاجره و دعوا و شكایت و دادگاه و زندان و جدایى و... كشیده نمى شود و محلى براى نزاع نخواهد بود.
باید هم زن در برابر شوهرش مطیع ، صبور، متحمل ، قدردان و وفادار باشد، هم شوهر نسبت به همسرش بردبار، نیكوكار، قدر شناس ، احترام گذار و تامین كننده نیازهاى معیشتى و آسایش باشد.
اگر صبورى و قناعت و پرهیز از پرخاش و بددهنى و بى احترامى خوب است ، باید از هر دو سو باشد، نه آنكه یكى به خود حق بدهد هر چه خواست بگوید و هر چه خواست انجام دهد، ولى از طرف مقابل انتظار داشته باشد كه جز تسلیم و سكوت و تحمل و ادب ، برخوردى نداشته باشد و در مقابل هتاكیها و بى حرمتیهاى او حتى پاسخى معمولى هم ندهد! نكته مهم ، پذیرش در سویه این حقوق و مراعات آنها از دو طرف است . این حقوق ، در كتابهاى تربیتى و اخلاقى و حدیثى فراوان و متعدد است . در احادیث آمده است كه : زن از شوهر خویش ، فرمانبردارى داشته باشد، بى رضایت او كارى نكند و جایى نرود، نسبت به او حالت تمكین داشته باشد، شوهر را نیازارد، او را اندوهگین نسازد، در خانه خدمت كند، شوهر دارى نماید، رضایت او را از هر جهت جلب كند، چراغ روشن كند، غذا بپزد، خانه را مرتب كند، وقتى شوهر مى آید از او استقبال كند و آنگاه كه از خانه بیرون مى رود بدرقه اش كند، خود را براى غیر شوهرش نیاراید، بى اجازه و رضایت او در اموالش دخل و تصرف نكند و... (34) از سوى دیگر بر عهده مرد است كه لوازم زندگى و خوراك و پوشاك و مسكن را تهیه كند، در حد توان بر خانواده اش وسعت و گشایش دهد، احترام زن را نگه دارد و از آزار و ضرب و شتم او بپرهیزد، خود را براى همسرش آراسته و مرتب سازد، بخشى از وقت خود را صرف رسیدگى به كارهاى خانه و انس با خانواده كند، با مدارا و خوش زبانى برخورد كند و... طبیعى است كه اگر زن و شوهر، هر دو به این وظایف عمل كنند، خانه و خانواده اى خواهند داشت با صفا، آرام ، گرم و با محبت كه زمینه رشد اخلاقى و تعالى فرهنگى خود و فرزندانشان نیز فراهم خواهد بود.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرمود:خیركم ، خیركم لاهله و انا خیركم لاهلى (35)؛ بهترین شما كسى است كه نسبت به خانواده اش بهتر باشد و من بهترین شمایم نسبت به خانواده ام .
از سوى دیگر آن حضرت فرموده است :لا تودى المراة حق الله عزوجل حتى تودى حق زوجها(36)؛ زن هرگز حق خدا را ادا نمى كند مگر آنكه حق همسرش را ادا كرده باشد. یعنى حقگزارى نسبت به خداوند نیز وابسته به رعایت حقوق شوهر است و اگر در این زمینه قصور و خلاف باشد، نمازها و عبادتها و حقوق الهى هم چندان ارزش و اعتبارى ندارد.
اگر در روایات است كه : زن ، محبت خویش را نسبت به شوهر ابراز كند و خویش را براى او بیاراید و سخنان دلپسند بگوید تا در چشم و دل شوهرش جاى بگیرد، این را هم گفته اند كه شوهر، در بیرون از خانه حریم نگاهها و ارتباطهایش را نگه دارد و به نوامیس ‍ دیگران چشم ندوزد و چون از سفر باز مى گردد براى همسرش سوغاتى بیاورد و هدیه بدهد و نیازهاى عاطفى و جنسى او را بر آورد و...
اگر همسران پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله ) به سفارش قرآن كریم ، به زندگى با قناعت و زاهدانه آن حضرت مى ساختند، آن حضرت نیز در كارهاى خانه كمك مى كرد، از هر چه مى خوردند مى خورد و هرگز از هیچ غذایى بد نمى گفت . این است مفهوم عدل و انصاف در زندگى مشترك و خانوادگى . مراعات دو جانبه نسبت به حقوق متقابل زن و شوهر، رمز دوام و استحكام بنیان خانواده و تقویت انس و الفت در میان همسران است .
منبع: azha.ir
يکشنبه 20/5/1392 - 8:26
خانواده
گر چه تامین مخارج زندگى بر عهده مرد خانه است ، ولى زن نیز نباید خارج از وسع و توان مادى شوهر، توقع داشته باشد.
گر چه زن ، باید صبورى و تحمل و قناعت پیشه كند، ولى مرد هم باید در حد توان و وسع خویش ، بر زن و فرزندان خود وسعت و گشایش دهد و از آنچه خداوند روزى كرده است ، خرج كند. این همكارى ، به استحكام بنیان خانواده كمك مى كند.
در حدیثى امام كاظم (علیه السلام ) فرموده است :
ینبغى للرجل ان یوسع على عیاله كى لا یتمنوا موته (31)؛
سزاوار است كه مرد، بر خانواده خود گشایش و وسعت دهد، تا اهل خانه آرزوى مرگ او را نداشته باشند.
و این سخن ، شوخى نیست . نمونه هاى واقعى آن را در جامعه خودمان فراوان مى توان یافت . خرج كردن براى خانواده و رفع نیازهاى آنان ، تاكید و سفارش پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله ) است كه فرمود:
ابدا بمن تعول ... (32) از خانواده و افراد تحت تكفل خود آغاز كن .
اگر مرد، در حدى كه وظیفه اوست و در توان او مى گنجد، به تامین نیازهاى همسر و فرزندانش نپردازد، هم از چشمها مى افتد، هم آنان عقده اى مى شوند، هم حقشان زیر پا گذاشته مى شود، هم در پى فسحت و گشایش و وسعت در دوره پس از او چشم به آینده مى دوزند و از روزنه مرگ پدر یا همسر، به آن آینده دلپذیر و راحت و پر نعمت مى نگرند.
اگر مرد آنچه را كه حق خانواده است ، تهیه كرد، منت هم نباید بگذارد.
منت نهادن بر خرج كردنها، هم شیرینى آن خرج و هزینه را به زهر تبدیل مى كند، هم اجر و ثواب آن را از بین مى برد. قرآن كریم دستور مى دهد: صدقات خودتان را با منت نهادن و آزار دادن ، باطل نكنید. (33) اگر زن و مرد، وظیفه خود را بشناسد و به آن عمل كنند، زمینه اى براى بسیارى از مشكلات خانوادگى پیدا نخواهد شد.
پس هم باید به تعادل اقتصادى اندیشید، هم از ریخت و پاشهاى غیر ضرورى در مخارج و مصارف پرهیز كرد، هم سختگیرى هاى بى جا و آزار دهنده را كنار گذاشت ، هم با تفاهم و تبادل نظر به برنامه ریزى درست و قوام بخش زندگى پرداخت ، هم معیار خرد و منطق را به كار گرفت نه هوسها و تجمل گراییهاى مشكل آفرین و چشم و هم چشمیهاى حسودانه را، هم نیازهاى واقعى را از نیازهاى كاذب باز شناخت ، هم بر سختیها و ناداریها و كمبودها تحمل داشت ، هم صفاى خانه و خانواده را با مطرح ساختن نزاعهاى مالى و پولى بر هم نزد، هم سطح زندگى را بر مبناى سطح در آمد تنظیم كرد و استوار ساخت ، هم از درون خانواده هاى گرفتار تشریفات كه بسیار تلخ و رنج آور است عبرت گرفت ، هم خواسته هاى خود را بر طرف مقابل تحمیل نكرد، هم قناعت را به عنوان یك سرمایه معنوى پاس داشت ، كه گفته اند: چو دخلت نیست ، خرج آهسته تر كن .
اینهاست پایه هاى قوام و استحكام خیمه عفاف و بنیان خانواده .
منبع: azha.ir
يکشنبه 20/5/1392 - 8:26
خانواده
گر چه تامین مخارج زندگى بر عهده مرد خانه است ، ولى زن نیز نباید خارج از وسع و توان مادى شوهر، توقع داشته باشد.
گر چه زن ، باید صبورى و تحمل و قناعت پیشه كند، ولى مرد هم باید در حد توان و وسع خویش ، بر زن و فرزندان خود وسعت و گشایش دهد و از آنچه خداوند روزى كرده است ، خرج كند. این همكارى ، به استحكام بنیان خانواده كمك مى كند.
در حدیثى امام كاظم (علیه السلام ) فرموده است :
ینبغى للرجل ان یوسع على عیاله كى لا یتمنوا موته (31)؛
سزاوار است كه مرد، بر خانواده خود گشایش و وسعت دهد، تا اهل خانه آرزوى مرگ او را نداشته باشند.
و این سخن ، شوخى نیست . نمونه هاى واقعى آن را در جامعه خودمان فراوان مى توان یافت . خرج كردن براى خانواده و رفع نیازهاى آنان ، تاكید و سفارش پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله ) است كه فرمود:
ابدا بمن تعول ... (32) از خانواده و افراد تحت تكفل خود آغاز كن .
اگر مرد، در حدى كه وظیفه اوست و در توان او مى گنجد، به تامین نیازهاى همسر و فرزندانش نپردازد، هم از چشمها مى افتد، هم آنان عقده اى مى شوند، هم حقشان زیر پا گذاشته مى شود، هم در پى فسحت و گشایش و وسعت در دوره پس از او چشم به آینده مى دوزند و از روزنه مرگ پدر یا همسر، به آن آینده دلپذیر و راحت و پر نعمت مى نگرند.
اگر مرد آنچه را كه حق خانواده است ، تهیه كرد، منت هم نباید بگذارد.
منت نهادن بر خرج كردنها، هم شیرینى آن خرج و هزینه را به زهر تبدیل مى كند، هم اجر و ثواب آن را از بین مى برد. قرآن كریم دستور مى دهد: صدقات خودتان را با منت نهادن و آزار دادن ، باطل نكنید. (33) اگر زن و مرد، وظیفه خود را بشناسد و به آن عمل كنند، زمینه اى براى بسیارى از مشكلات خانوادگى پیدا نخواهد شد.
پس هم باید به تعادل اقتصادى اندیشید، هم از ریخت و پاشهاى غیر ضرورى در مخارج و مصارف پرهیز كرد، هم سختگیرى هاى بى جا و آزار دهنده را كنار گذاشت ، هم با تفاهم و تبادل نظر به برنامه ریزى درست و قوام بخش زندگى پرداخت ، هم معیار خرد و منطق را به كار گرفت نه هوسها و تجمل گراییهاى مشكل آفرین و چشم و هم چشمیهاى حسودانه را، هم نیازهاى واقعى را از نیازهاى كاذب باز شناخت ، هم بر سختیها و ناداریها و كمبودها تحمل داشت ، هم صفاى خانه و خانواده را با مطرح ساختن نزاعهاى مالى و پولى بر هم نزد، هم سطح زندگى را بر مبناى سطح در آمد تنظیم كرد و استوار ساخت ، هم از درون خانواده هاى گرفتار تشریفات كه بسیار تلخ و رنج آور است عبرت گرفت ، هم خواسته هاى خود را بر طرف مقابل تحمیل نكرد، هم قناعت را به عنوان یك سرمایه معنوى پاس داشت ، كه گفته اند: چو دخلت نیست ، خرج آهسته تر كن .
اینهاست پایه هاى قوام و استحكام خیمه عفاف و بنیان خانواده .
منبع: azha.ir
يکشنبه 20/5/1392 - 8:25
خانواده
ثروت و امكانات ، براى تامین رفاه معیشتى و آرامش روحى و سكون خاطر است و نباید گذاشت به مایه تشنج و ماده اختلاف تبدیل شود.
به كار گیرى عقل و تدبیر در تنظیم اقتصادى خانواده ، ایجاب مى كند كه از چشم و هم چشمى و رقابتهاى كمر شكن یا حسادتهاى خانمان برانداز، پرهیز كنند و اجازه ندهند هوس به جاى عقل بنشیند و صفاى زندگى را از میان بردارد.
((قناعت یكى از شیوه هاى خردمندانه در مصرف و خرج است . به تعبیر حضرت على (علیه السلام ): القناعة مال لا ینفد؛ (28) قناعت ، ثروتى پایان ناپذیر است . نقطه مقابل قناعت و میانه روى و اعتدال اقتصادى ، ولخرجى و اسراف است كه هم ناسپاسى به نعمتهاى خداست ، هم زمینه ساز بروز فقر و تنگدستى است و هم هدر دادن امكانات است كه نابخردانه است . خرجهاى اسرافكارانه هرگز ستوده نیست و كسى كه خردمند باشد، كس دیگر را بر ولخرجى نمى ستاید، بلكه ملامت هم مى كند و اگر هم كسى در اثر اسراف و تبذیر و ریخت و پاش به فقر و افلاس كشیده شد،دل كسى بر او نمى سوزد و جاى ترحم نیست ، چرا كه هر چه كرده خود كرده است . این مضمون كلام امیر المومنین (علیه السلام ) است كه فرموده است : اسرافكار را واگذار كه نه بخشش او ستایش انگیز است ، نه تنگدستى اش ترحم انگیز. (29)
آنكه مى خواهد داشته هایش را به رخ دیگران بكشد و در مقابل اقوام و دوستان و همكاران و همسایگان به ثروت و مكنت خویش بنازد و ببالد و وسایل خانه و امكانات مالى خود را به عنوان نشانه هاى تشخص جلوه دهد، هم غمى بر دل دیگران وارد مى سازد، هم دور این گونه رقابتهاى پایان ناپذیر را در زندگى خود و دیگران سرعت مى بخشد و هیزم كش شعله هاى حرص و آز و افزون خواهى مى گردد.
تجمل گرایى ، بیش از آنكه راحتى بیاورد، ناراحتى مى آفریند و به جاى آرامش ، زندگیها را دستخوش آشفتگیها و زلزله هاى ویرانگر مى سازد. در وراى بسیارى از چهرهاى به ظاهر شاد و شنگول طبقات مرفه و تشریفاتى ، غمى سنگین و اضطرابى دایمى نهفته است .
كیست كه نداند درون این گونه خانواده ها كه با هم به رقابت و چشم و هم چشمى پرداخته اند، چه مصیبتها و مشكلات و كدورتها و بعضیهایى پنهانند كه گاهى هم سرباز كرده و به بیرون درز مى كنند!...
منبع: azha.ir
يکشنبه 20/5/1392 - 8:25
خانواده
خیمه عفافى كه به نام كانون خانواده ، با هزار رنج و امید و آرزو بر پا مى شود، باید سر پا نگاه داشت و از وزیدن تند بادهایى كه این خیمه را بر هم مى زند جلوگیرى كرد و اگر هم طوفانى وزیدن آغاز كرد، باید چنان با تدبیر و دور اندیشى و متانت عمل كرد كه این خیمه از هم نگسلد و این كانون از هم نپاشد.
مسایل مالى و مادى و آنچه به درآمد و مصرف و هزینه و حقوق بر مى گردد، مى تواند یكى از موارد بحران زا و طوفان خیز باشد، كه اندكى درباره آن بحث مى شود.


مداخل و مخارج
برنامه ریزى اقتصادى و به تعبیر روایات اسلامى تقدیر المعیشه یكى از اركان ثبات و پایدارى بنیان خانواده است و بدون آن ، جاى پایى براى بروز اختلاف پیش خواهد آمد.
زن و شوهر (و به تبع ، فرزندان خانه ) باید موازنه اى معقول و منطقى بین دخل و خرج ایجاد كنند و با پذیرش ‍ واقعیتها، مانع مساله ساز شدن توقعات فردى شوند.
اگر بر اساس توسعه طلبیهاى برخى همسران یا مهار نكردن مخارج غیر ضرورى ، این موازنه بر هم بخورد، یا اصلا در امر در آمد و مخارج ، حسابگرى و انطباق و همسویى در كار نباشد، ناهنجاریهاى رفتارى در خانواده پیش مى آید.
سعدى گوید:
بر احوال آن كس بباید گریست كه دخلش بود نوزده ، خرج بیست
بعضى ها با حقوق كارمندى ، پز مهندسى مى دهند... و این نوع عدم موازنه در دخل و خرج است و براى جلب توجه دیگران یا خودنمایى ، بیش از توان مالى خرج مى كنند و نتیجه اش پیدایش بحران در معیشت خانواده است .
زنان خانه دار، مدیریت امور خانه را اگر بر محور قناعت و پرهیز از خرجهاى غیر لازم و تشریفاتى و تجملاتى تنظیم نكنند و از شوهران خود، توقعات غیر منصفانه و بى جا و خارج از توان مالى و میزان در آمد او داشته باشند، یا هزینه هاى غیر ضرورى را بر آنان تحمیل كنند، باید منتظر بروز تنش باشند، چون یا همسرشان به خواسته هاى افزون طلبانه آنان وقعى نمى گذارد، كه نتیجه اش بروز حرفها و مجادلات است ، یا از راهى (حلال و حرام و رشوه و سوء استفاده و ...) سعى در تامین خواسته هاى زن مى كند، كه نتیجه اش آلوده ساختن زندگى به حرام است .
اساس خانواده و زندگى مشترك ، بر همكارى است . اگر هر یك از زن و شوهر، طلبكارانه یا تحمیل گرانه با طرف مقابل برخورد كنند، آن تفاهم پدید نخواهد آمد.
سست شدن پایه هاى نهاد خانواده ، گاهى در اثر همین مسایل مادى و اقتصادى است و آغاز آن هم چه بسا از امور جزئى و بى اهمیت است و سر از بحران در مى آورد.
منبع: azha.ir
يکشنبه 20/5/1392 - 8:24
خانواده
بر خلاف آنچه در ابتداى بروز اختلاف و ناسازگارى به نظر مى رسد، طلاق ، تنها راه حل نیست . پیچیدگى بافت روابط خانوادگى و تاثیر و تاثرهایى كه هر یك از پیوستن ها و گسستن ها بر افراد مى گذارد و جدایى ، آثار سوء اخلاقى و اجتماعى و تربیتى و معاشرتى بر هر دو طرف و وابستگان و فرزندان مى گذارد، سبب مى شود كه در بروز اختلافات ، طلاق را بدترین راه حل بدانیم .
طلاق ، شاید آسانترین راه باشد، ولى هرگز بهترین و عاقلانه ترین راه حل براى ناسازگاریها نیست ، بخصوص اگر در شرایط عصبانیت و خشم به آن اقدام شود.
از این رو، طلاق ، از منفورترین حلال هاى الهى به شمار آمده است .
هر چند جایز است ، ولى بسیار ناپسند است .
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: هیچ چیز، از آنچه خداوند متعال آنها را حلال قرار داده است ، نزد او از طلاق ، منفورتر و ناپسندیده تر نیست .:
ما من شى مما احله الله عزوجل ابغض الیه من الطلاق ...(25)
و در سخنى دیگر فرموده است : هیچ چیز نزد خداوند، مبغوض تر و نكوهیده تر از خانه اى نیست كه در اسلام ، با جدایى (و طلاق ) خراب شود.(26)
كودكانى كه بى سرپرست ، یا محروم از محبت پدرى یا مادرى مى مانند، از نظر تربیتى مشكل پیدا مى كنند و از نظر عاطفى دچار كمبود مى شوند.
اغلب نیز نا مادرى نمى تواند خلا عاطفى فقدان مادر را در كودكان بى پناهى كه سایه شوم طلاق بر سرشان افتاده است ، پر كند.
خود زن و شوهرى هم كه از هم جدا مى شوند، اغلب گرفتار بحرانها و مشكلات عجیب و فراوانى مى شوند كه قبلا هرگز فكر آن را هم نمى كردند.
اینجاست كه خراب شدن خانه در اثر جدایى (كه در حدیث آمده است ) مصداق پیدا مى كند.
طلاق ، نوعى آوار است كه بر سر افراد خانواده فرو مى ریزد و بنیان خانواده را ویران مى سازد. خانه خرابى در سایه طلاق ، یعنى این !
طلاق به خاطر ناسازگارى اخلاقى و عدم تفاهم ، یك مساله است ، طلاق از سر هوس و تمایلات نفسانى و تجربه كردن زنهاى مختلف ، مساله اى دیگر كه زشت تر و ضد اخلاقى تر است .
رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) به مردى گذر كرد و از او پرسید: زنت را چه كردى ؟
گفت : یا رسول الله ! طلاق دادم .
فرمود: بى آنكه بدى و بد رفتارى داشته باشد؟
گفت : آرى ، بدون بد رفتارى و بدى .
سپس آن مرد، زن دیگرى گرفت . پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله ) او را دید. پرسید:
چه كردى ؟ گفت : ازدواج كردم .
سپس ، بعد از مدتى او را دید و پرسید: با زنت چه كردى ؟ گفت : طلاقش دادم .
حضرت پرسید: بى آنكه بدى و اشكالى داشته باشد؟
گفت : آرى .
بار دیگر رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) او را دید و او از ازدواجى دیگر و طلاقى دیگر خبر داد. رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرمود:
خداوند، دشمن مى دارد (یا لعنت مى كند) هر زن یا مردى را كه ذواق و چشنده باشندان الله عزوجل یبغض (او یلعن ) كل ذواق من الرجال و كل ذواقة من النساء(27).
یعنى ازدواج نه بر اساس بنیان نهادن یك قانون مستحكم و بى خلل ، و طلاق نه از سر ناسازگارى و عدم امكان ادامه زندگى مشترك و به عنوان آخرین راه حل ، بلكه بر اساس هوسرانى و تجربه كردن زنهاى مختلف و شوهرهاى متعدد.
این گونه نگاه به زندگى ، به بازیچه گرفتن زندگى است .
زندگیهاى تلخ ‌تر و شكننده تر پس از طلاق ، عبرت خوبى براى كسانى است كه با بروز كوچكترین ناهماهنگى در زندگى ، پاى طلاق را به میان مى كشند.
باید - تا مى توان ، با حسن نیت و به كمك داور بى طرف و داوران خانوادگى - اختلافات را ریشه یابى و ریشه كن كرد، چرا سخن از طلاق و جدایى ؟
ابتداى آتش فساد، یا طلاق یك جرقه است
این جرقه ، رفته رفته شعله مى شود
زین سبب ، باید از بروز این جرقه بیم داشت
ورنه ، شعله ساقه هاى خشك را
مى كشد به كام خویش
مى دهد به دست باد
مى رود هر آنچه بوده ... هرگز این چنین مباد،
هرگز این چنین مباد!
مى توان ، باز در كمین صبح روشنى نشست
مى توان ستاره وار
روشناى شب شد و رهى به خانه ها گشود
مى توان
ظلمت طلاق را از چهره حیات خویشتن زدود
مى توان ،
خوب بود و خوب بود.
منبع: azha.ir
يکشنبه 20/5/1392 - 8:24
خانواده
از خانواده به عنوان نهادى مقدس یاد كردیم و از سازندگیهاى آن گفتیم و معیار گرایى را در انتخاب همسر، به عنوان عامل ثبات و سلامت خانواده دانستیم و لحاظ كردن دیانت و نجابت را در ازدواج ، یك ارزش شمردیم . از ویژگیهاى همسر نمونه هم بحث شد. منطقى بودن هم به عنوان عامل جلوگیرى از اختلافها و حل اختلافها دانسته شد. اینك به روشهاى شایسته حل اختلافهاى خانوادگى مى پردازیم :


شعله اختلاف
خیلى اوقات یك جرقه ، خانه اى ، خرمنى و كارخانه اى را به آتش مى كشد و نابود مى سازد. اختلاف ، جرقه اى است كه گاهى در كانون یك خانواده مى افتد و آن را تا مرز سوختن و خاكستر شدن پیش مى برد.
باید از پیدایش این جرقه ، كه به شعله خانمانسوز تبدیل مى شود، جلوگیرى كرد و ریشه آن را در رفتار هر یك از دو شریك زندگى شناخت و خشكاند. اگر هم این آتش برافروخته شد، پیش از گسترش دامنه آن ، باید در اولین فرصت آن را فرو نشاند و از در افتادن آن در همه اركان زندگى جلوگیرى كرد.
اگر از دست خود زوجین كارى ساخته نیست ، ضرورتا باید از بیرون كمك گرفت . مثل آتش نشانى كه هنگام اشتغال یك خانه و ناتوانى افراد خانه براى فرو نشاندن آتش ، به امداد خانواده مى آید و نجات مى دهد و شعله ها را خاموش مى كند.
طرفین اختلاف ، اغلب هر كدام مى كوشند تا حق را به جانب خود بدانند و مشكل و علت اختلاف را به گردن دیگرى بیندازد. از این رو تفاهم و صلح و سازش به دست نمى آید و و نفسانیات و خودخواهیهاى انسان مانع از اعتراف به حق به سود طرف مقابل مى شود.
نیاز به داور
در صورت عدم تفاهم ، براى حل اختلافها گاهى نیاز به داور است ، داورى بى طرف ، دلسوز، عاقل ، باتجربه و بى غرض . داورى كه هر دو طرف ، براى او احترام قایل باشند و حرف و صلاحدید او را بپذیرند و به داورى او رضایت دهند. داورى كه مورد رضایت طرفین باشد و به تعبیر فقهى : قاضى تحكیم .
اصل این كار، بسیار پسندیده است و اگر كسى بتواند نقش داور مصلح را ایفا كند، بزرگترین پاداش الهى را نصیب خویش ‍ ساخته است ، چون كه در تعالیم اسلامى یكى از با ثوابترین و شایسته ترین كارهاى خداپسند، اصلاح و آشتى دادن میان افرادى است كه دچار فتنه و كدورت و قهر و دشمنى شده اند اصلاح ذات البین در آیات قرآنى هم آمده است و خداوند، مكرر به ایجاد آشتى و اصلاح میان مردم فرمان داده است . (21) امام صادق (علیه السلام ) فرمود؛صدقه یحبها الله ، اصلاح بین الناس اذا تفاسدوا و تقارب بینهم اذا تباعدوا(22)؛
صدقه اى كه خداوند دوست مى دارد، آشتى دادن میان مردم است ، آنگاه كه گرفتار تباهى شوند و نزدیك ساختن آنان به یكدیگر، آنگاه كه از هم دور شوند.
حتى دروغ مصلحت آمیز براى حل اختلاف و ایجاد تفاهم و دوستى ، مجاز شمرده شده است . از این رو، آنكه مسؤ ولیت اصلاح را مى پذیرد و به عنوان داور بین دو طرف حضور مى یابد، یك نیكوكار راستین است .
گاهى هم به دو قاضى و داور نیاز است ، دو نماینده عاقل و فهمیده و مجرب ، تا به حل مشكل بپردازند و صلح و صفا را دوباره برقرار كنند و ریشه كدورت و نزاع را بخشكانند.
قرآن كریم نیز به چنین حكمیتى راءى داده است . تلاش از سوى این دو قاضى خانوادگى و اصلاح از سوى خدا. یعنى یك گام را اینان بر مى دارند، گام دیگر را خداوند با نزدیك ساختن دلها به یكدیگر و ایجاد مودت بر مى دارد. گر چه دو طرف ، راضى به حكمیت و داورى مى شوند و گر چه دو داور، براى آشتى دادن تلاش مى كنند، اما دلها در قبضه قدرت خداست و او الفت آفرین است و این تلاش را سبب حصول توافق و هماهنگى مى سازد.
در قرآن كریم مى خوانیم :
و ان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حكما من اءهله و حكما من اهلها ان یریدا اصلاحا یوفق الله بینهما...(23)
اگر از نزاع و اختلاف میان آن دو (همسران ) بیم داشتید كه به جدایى بیانجامد، پس یك داور و حكم از سوى خانواده مرد و داورى هم از سوى خانواده زن انتخاب كنید و بفرستید، اگر آن دو در پى اصلاح و آشتى بودند، خداوند نیز میان آنان آشتى و توافق پدید مى آورد
مزایاى داور خانوادگى
در این آیه چند نكته زیبا به چشم مى خورد:
اول : اینكه داور، از خانواده باشد نه از بیرون و بیگانه ، تا اختلافات و اسرار خانوادگى به خارج درز نكند و آبرو ریزى نشود و نزاع داخلى آنان بر سر زبانها نیفتد. بعلاوه ، اقوام نسبت به مسایل فیما بین آنها، آشناتر و به راه حل نیز وارد ترند.
دوم : آنكه واقعا دو طرف ، در صدد اصلاح و رفع مشكل باشند، نه در حالت لجاجت و تعصب و یكدندگى و خود محورى و خود خواهى ، كه هر كدام بخواهد اثبات كند كه حق با اوست و طرف مقابل اشتباه كرده یا گنهكار است و تقصیر اوست . در این صورت هرگز تلاش مصلحان و داوران به نتیجه نخواهد رسید.
سوم : آنكه اراده اصلاح ، جدى باشد و طرفین به یك توافق و وحدت نظر برسند، یعنى بزرگترها و ریش سفیدها و داوران خیر خواه و صادق و امین ، حرفهاى آنان را بشنوند و دیدگاههاى موكل خود را به طرف مقابل برسانند و نتیجه این صحبتها آن باشد كه خود زوجین ، مشكل را حل شده ببینند و اختلاف ریشه كن شده باشد، نه آنكه با سلام و صلوات و رو در بایستى قرار دادن آنها و ماخوذ به حیا شدن و شرم حضور، مساله به ظاهر حل شود، ولى ریشه اختلاف و غده كدورت همچنان باقى مانده باشد.
تا ریشه به جاست ، درد درمان نشود.
آشتى و صلح دلخواه و ارادى ، پایدار است ، و گرنه آشتى تحمیلى ، سرپوش گذاشتن بر شعله خلاف و اختلاف است ، كه روزى از زیر خاكستر سر مى كشد و بر افروخته مى شود.
چنین داورى ، نباید مانند یك مداواى سطحى باشد و اصل غده باقى بماند و به تدریج رشد كند و یك بار دیگر به بهانه دیگر سرباز كند و صفاى خانه را بر هم بریزد.
چهارم : علت اینكه قرآن ، توصیه به گزینش و داورى دو قاضى مى كند، براى اطمینان هر چه بیشتر به این است كه هیچ ستم و اجحاف و حق كشى یا یك سویه نگرى در قضیه پیش نخواهد آمد. وقتى دو طرف ، از خود سلب اختیار كردند و كار را به دو داور مطمئن و منصف سپردند، روشن است كه آنان به توافقى دست خواهند یافت و راه حلى ارائه خواهند كرد كه به سود و صلاح هر دو جانب باشد. (24)
داوران خانوادگى ، هم مسؤ ولیت دارند، هم اختیار و قدرت تصمیم گیرى و هم راءى و داورى آنان براى دو طرف اختلاف خانوادگى الزام آور و لازم الاتباع است .
تعیین چنین داورانى ، براى جلوگیرى از تفرق و از هم پاشیدن خانواده هاست . وظیفه عموم مؤ منین ، فامیلها و وابستگان و حتى دستگاه قضایى و دادگسترى آن است كه تا مى توانند با چاره اندیشى و تدبیر، مانع تفرقه ، جدایى و طلاق شوند و ایجاد آشتى و وفاق را سرلوحه كار خویش قرار دهند.
 
منبع: azha.ir
يکشنبه 20/5/1392 - 8:23
خانواده
هیچ چیز همچون تهمت ، شكننده نیست و گوهر آبرو را نمى شكند.
چه تهمتى كه از بیگانه زده شود، یا از سوى خودى !
گاهى ریشه نسبتهاى تهمت آمیز، به غرض ورزى و دشمنى بر مى گردد، گاهى به سوء تفاهم یا بد گمانى ، یا خبر چینى .
البته رفتار یك انسان هم گاهى زمینه ساز یك نسبت ناروا مى گردد و سبب مى شود كه تهمت به یك فرد بچسبد!
كسى كه از موارد تهمت پرهیز نمى كند، اگر در ذهنیت كسى گمان بد نسبت به او پیش آید، هم انسان بد گمان مسؤ ول است ، هم كسى كه از مواضع تهمت اجتناب نمى كند.
در روایتى از امام صادق (علیه السلام ) است كه فرمود:
اتقوا مواضع الریب و لا یقفن اءحدكم مع امه فى الطریق ، فانه لیس كل احد یعرفها(19)؛
از موارد و مواضع شبهه انگیز و تهمت زا بر حذر باشید، كسى از شما با مادرش در گذرگاهى نایستد، چرا كه همه او را نمى شناسند و نمى دانند كه او مادر شماست .
پیام این حدیث ، پرهیز از جاهاى شبهه ناكى است كه مى تواند بستر مناسبى براى یك سوء ظن و تهمت زدن گردد.
این از یك سوء. از سوى دیگر، دیگران نیز موظف اند كه به این راحتى آنچه را كه بر ذهنشان خطور مى كند، یقینى نپندارند و گمانهاى بى دلیل را مبناى قضاوت و نسبت درباره دیگران قرار ندهند.
نسبت ناروا به همسر، گاهى بنیان خانواده اى را متلاشى مى سازد. این افزون بر آثار و عواقب اخروى این گونه نسبتهاست .
در حدیث است :لا تقذفوا نساءكم ، فان فى قذفهن ندامة طویلة و عقوبة شدیدة (20)به زنان خود نسبت ناروا و آلوده دامنى ندهید، چرا كه پیامد این گونه نسبتها و تهمتها ندامت طولانى و عقوبت شدید است .
وقتى بیگناهى طرف ، روشن شد، چه بر جاى مى ماند جز ندامت ؟
و آن گاه كه معلوم شد نسبت داده شده ، یك تهمت بوده و واقعیتى نداشته است ، چه فرجامى در انتظار تهمت زننده است ، جز كیفر دنیوى و عقوبت اخروى ؟
تهمت و قذف ، از بزرگترین گناهان است .
براحتى نمى توان این و آن را متهم ساخت و با آبروى این و آن بازى كرد.
تهمت ، از بزرگترین گناهان زبان است .
و آبرو هم وقتى كه ریخت ، باز نمى گردد!...
 
منبع: azha.ir
يکشنبه 20/5/1392 - 8:22
خانواده
به كار بستن معیارهاى مكتب ، به انس و الفت خانواده مى انجامد و بى توجهى به آنها عامل بروز تشنج و اختلاف در خانواده است . سعدى گفته است : قدر عافیت كسى داند كه به مصیبتى گرفتار آید. (17) و چه مصیبتى سخت تر و تلخ ‌تر از بروز اختلاف در یك خانه و خانواده ؟
صفاى زندگى ، نعمت بزرگى است كه برخورداران از آن باید پیوسته شكر گذار آن باشند و قدر و قیمت خانه بى اختلاف و نزاع را بدانند. چنین محیطهاى گرمى ، بهشتى دنیوى براى فرزندان نیز خواهد بود و طعم شیرین زندگى را به آنان خواهد چشاند.
البته گاهى برخى بگو مگوها در حد بیان دیدگاهها و انتقال سلیقه ها به طرف مقابل لازم است ، تا دو همسر كه شریك زندگى یكدیگرند، از نظرات ، خواسته ها، توقعات و كاستیها و حتى انتقادها و عیوب خویش آگاه شوند و عقده اى در دل نماند و انتقاد حضورى به غیبت و بدگویى پشت سر نیانجامد. اما تا حدى كه صمیمیت زندگى مشترك و آرامش كانون خانه را بر هم نزند و براى خود زوجین ، كینه نیافریند و كودكان را هم كه شاهد این گونه مشاجرات یا بحثهاى درون خانگى مى شوند، به نگرانى و اضطراب و آشفتگى فكرى و روحى نكشاند.
اگر زوجین ، اهل منطق باشند و حرفهاى خود را مستدل و در فضایى دور از تعصب و لجاجت و پرخاش براى هم بگویند و موضوعاتى را كه سبب بروز ناسازگارى شده و بحران آفریده است ، ریز و مشخص كنند و براى حل آن همفكرى جدى داشته باشند، مطمئنا هیچ خطرى خانواده را تهدید نمى كند.
بسیارى از اختلافها، ریشه در سوء تفاهم و بد فهمى از حرف و عمل طرف مقابل دارد. گفتگوى منصفانه مى تواند آشتى آور باشد. نحوه برخورد با یك مشاجره خانوادگى ، هم مى تواند آمیخته به صحبتى منطقى و معقول باشد و آن مسایل را روشن سازد و گره ها را بگشاید، هم مى تواند آن را به یك بحران و مشكله لاینحل تبدیل سازد. اینكه گفته اند: گرهى را كه با دست باز مى شود، با دندان باز نمى كنند اشاره به همین گونه راه حلهاى صحیح و منطقى براى معضلات خانوادگى و رفتارى و ارتباطى هم مى تواند باشد.
گفتگوها و نزاعهاى لطفى ، آسمان خانه و خانواده را ابرى و بغض آلود مى كند. نباید گذاشت این وضعیت ادامه یابد و ریشه بدواند. حرفهاى پشت سر و پیش این و آن ، اوضاع را بحرانى تر مى سازد و پرنده آشتى را از بام و در آن خانه دورتر مى كند. تا مى توان در خانه به درمان پرداخت ، چرا باید به بیرون كشیده شود؟ و تا مى توان خود به خاموش كردن شعله اقدام كرد، چرا باید دامنه شعله را گسترده تر ساخت ؟
صحبت رویاروى و بى واسطه ، خیلى كارسازتر از آن است كه پاى بیگانگان و حتى اقوام نزدیك كه اغلب ، كارى هم از آنان در رفع اختلاف ساخته نیست ، به میان كشیده شود. زیرا خطر رسوایى و بى آبرویى و عمیق تر شدن اختلاف ، بیشتر مى شود.
اگر قرآن كریم ، فرمان مى دهد كه خود و خانواده خود را از آتش حفظ كنید: (قوا اءنفسكم و اءهلیكم نارا) (18)، هم حفاظت از آتش دوزخ به وسیله پرهیز از مفاسد و گناهان است ، هم اگر بروز اختلاف در یك خانواده را شعله اى هستى سوز بدانیم - كه هست - باید با رفتار سنجیده و صحیح ، خود و خانواده را از سوختن در این آتش نیز نگه داشت .
نعمت خانواده بى اختلاف را قدر بدانیم و اگر این شعله در بساط و كانون زندگى ما در افتاده است ، هر چه سریعتر آن را با تدبیر و حكمت ، با تصحیح رفتار، با گفتگوى منطقى ، با ریشه یابى و درمان فورى ، خاموش كنیم ، پیش از آنكه ما و فرزندانمان را خاكستر نشین كند.
راستى كه همسر صالح ، نجیب ، با تقوا و عفاف ، هدیه اى از سوى خداوند است و خوشا آنان كه از این موهبت برخوردارند.
منبع: azha.ir
يکشنبه 20/5/1392 - 8:21
ازدواج و همسرداری
براى خیلیها این سؤ ال است كه همسر نمونه كیست ؟ زن یا شوهر ایده آل و مطلوب ، چه ویژگیهایى باید داشته باشد؟ از سؤ الات اساسى در گزینش همسر است . نه تنها در گام نخست و آغاز كار، حتى در مورد كسانى هم كه ازدواج كرده اند و مدتى از پى نهادن این بنا و بر پا ساختن این خیمه گذشته و صاحب فرزند نیز شده اند، آشنایى با این شاخص ها و معیارها، مناسب و مفید است ، زیرا با عینیت بخشیدن به آنها در زندگى مشترك ، مى توانند به سلامت و استحكام بنیان خانواده خویش ، كمك كنند.
پیش از آنكه به خصوصیات مثبت و ارزشى همسر اشاره شود، بد نیست كه با چهره منفى و نكوهیده همسر ناشایست هم آشنا شویم و خانواده هاى مساله دار را بشناسیم . در این زمینه روایات بسیار است و در این احادیث ، از ازدواج با فاسق ، بد اخلاق ، شراب خوار، عقیم ، احمق و سفیه ، مجنون ، و دخترى كه در خانواده بد رشد و نمو یافته است ، نهى شده است ، از جمله این حدیث مشهور است كه رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرمود: از ازدواج با خضراء دمن بپرهیزید. پرسیدند: یا رسول الله ، مقصود از خضراء دمن (سبز روییده در مزبله ) چیست ؟ فرمود: المراة الحسناء فى منبت السوء. (13) یعنى زن زیبا رویى كه در خانواده اى پست و فرومایه ، به بار آمده باشد.
همچنین از زنان نازا، آلوده ، لجباز، نافرمان ، حقیر و پست در نظر فامیل خود، سركش در برابر شوهر، رام و تسلیم در مقابل دیگران ، ناموافق با شوهر، كینه توز، فخر فروش ، بى پروا از كار زشت ، و ... در روایات نكوهش شده و از این گونه زنان به عنوان شرار النساء یاد شده است .
در مقابل ، به ازدواج با دوشیزگان ، زیبا رویان ، فرزند آوران ، عفیفان و نجیبان ، صاحبان اخلاق نیكو، دیندار و امین ، فرمانبرداران از شوهر و حافظان مال و آبروى همسر و ... تشویق و ستایش شده است .
از پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله ) روایت است : از جمله عواملى كه موجب صلاح و اصلاح مرد مسلمان مى شوند آن است كه همسرى داشته باشد كه هر گاه به او بنگرد، خوشحال و مسرور شود و اگر از زنش غایب باشد، حافظ و نگهبان آبرو و حرمت شوهر باشد و اگر به او دستورى داد، اطاعت كند. (14)
و در روایت دیگر چنین است : هیچ مرد مسلمانى پس از اسلام ، بهره اى بیشتر از این نبرده است كه همسرى مسلمان داشته باشد كه اگر به او بنگرد، شادمان شود و اگر فرمانش دهد اطاعت كند و هر گاه از همسرش غایب باشد، وى نسبت به خودش و مال شوهرش ، نگهبان و امین باشد. (15)
و رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرمود: من سعادة المرء الزوجة الصالحة ؛ (16)
همسر صالح و شایسته ، از جمله عوامل خوشبختى مرد است .
رهنمود این احادیث ، عبارت از این است كه از معیارهاى همسر خوب ، حفظ عفاف ، مراعات حقوق همسر و صیانت از مال و آبرو است . همین عوامل و مراعات این نكات ، از سوى دیگر به قوام و استحكام بنیاد خانواده كمك مى كند. روابط مناسب عاطفى زن و شوهر با یكدیگر و آن دو با فرزندان و بستگان و حفظ حقوق آنان و مراعات وظایف متقابل ، عامل دیگرى براى سلامت خانواده است .
منبع: azha.ir
يکشنبه 20/5/1392 - 8:21
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته