• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 3430
تعداد نظرات : 958
زمان آخرین مطلب : 3345روز قبل
آموزش و تحقيقات

 

Answer the phone by LEFT ear
برای صحبت با موبایل از گوش چپ استفاده کن

Do not drink coffee TWICE a day
روزانه بیش از دو فنجان قهوه ننوشید.

Do not take pills with COOL water
قرص و داروها را با آب خیلی سرد تناول نکنید.

Do not have HUGE meals after 5pm
بعد از ساعت  5:00 از خوردن غذای چرب خوداری کنید.

Reduce the amount of TEA you consume

مصرف چای روزانه را کم کنید

Reduce the amount of OILY food you consume
از مقدار غذای چرب و اشباع شده با روغن در وعده های غذایی کم کنید

Drink more WATER in the morning, less at night
در صبح آب بیشتر و در شب آب كمتر بنوشید.

Keep your distance from hand phone CHARGERS
از گوشی موبایل در زمان شارژ شدن دوری کنید.

Do not use headphones/earphone for LONG period of time
از سمعکهای تلفن ثابت و موبایل برای مدت طولانی استفاده نکنید.

Best sleeping time is from 10pm at night to 6am in the morning
بهترین زمان خواب از ساعت 10:00 شب تا ساعت 6:00 صبح است

Do not lie down immediately after taking medicine before sleeping
بعد ازخوردن دارو فورا" به خواب نروید.

When battery is down to the LAST grid/bar, do not answer the phone as the radiation is 1000 times
زمانیکه باتری موبایل ضعیف است با جایی تماس نگیرید و تماس کسی را جواب ندهید چون در این حالت امواجی که گوشی منتشر می کند 1000 برابر است

سه شنبه 7/7/1388 - 13:4
دانستنی های علمی

کسانی که به طرف عقربهای ساعت امضاء می‌کنند انسان‌های منطقی هستند .

کسانی که بر عکس عقربه‌های ساعت امضاء می‌کنند دیر منطق را قبول می‌کنند و بیشتر غیر منطقی هستند .

کسانی که از خطوط عمودی استفاده می‌کنند لجاجت و پافشاری در امور دارند .

کسانی که از خطوط افقی استفاده می‌کنند انسان‌های منظّم هستند.

کسانی که با فشار امضاء می‌کنند در کودکی سختی کشیده‌اند .

کسانی که پیچیده امضاء می‌کنند شکّاک هستند .

کسانی که در امضای خود اسم و فامیل می‌نویسند خودشان را در فامیل برتر می‌دانند .

کسانی که در امضای خود فامیل می‌نویسند دارای منزلت هستند .

کسانی که اسمشان را می‌نویسند و روی اسمشان خط می‌زنند شخصیت خود را نشناخته‌اند .

کسانی که به حالت دایره و بیضی امضاء می‌کنند ، کسانی هستند که می‌خواهند به قله برسند .

بی شک بیان مطالب افکار مختلف نشانه ی تائید آن نمی باشد .

سه شنبه 7/7/1388 - 12:58
دانستنی های علمی

یكی بود یكی نبود، یك پسرك بداخلاقی و اخمویی بود كه مرتب و بیشتر اوقات عصبانی می شد و خیلی کم پیش می آمد كه بتواند حالت عصبی خود را كنترل كند، این عادت اكثر دوستانش از او آزرده خاطر کرده بود. تا اینکه موضوع را با پدرش در میان گذاشتند پدرش فكری كرد و به جهت اینكه این عادت ناپسند را از او دور كند به او یك كیسه پر از میخ و یك چكش داد و گفت هر وقت عصبانی شدی، یك میخ به دیوار روبرو بكوب. روز اول پسرك مجبور شد 37 میخ به دیوار روبرو بكوبد. روزها و هفته ها سپری شد تا اینكه پسرك توانست تا اندازه ای خلق و خوی خود را كنترل كند و كمتر عصبانی شود، تعداد میخهایی كه به دیوار كوفته بود رفته رفته كمتر شد. پسرك متوجه شد كه آسانتر آنست كه عصبانی شدن خودش را كنترل كند تا آنكه میخها را در دیوار سخت بكوبد. بالاخره به این ترتیب روزی رسید كه پسرك دیگر عادت عصبانی شدن را ترك كرده بود و موضوع را به پدرش یادآوری كرد. پدر به او پیشنهاد كرد كه حالا به ازاء هر روزی كه عصبانی نشود، یكی از میخهایی را كه در طول مدت گذشته به دیوار كوبیده بوده است را از دیوار بیرون آورد. روزها و هفته­ها گذشت تااینکه یك روز پسر جوان به پدرش رو كرد و گفت همه میخها را از دیوار درآورده است. پدر، دست پسرش را گرفت و به آن طرف دیواری كه میخها بر روی آن كوبیده شده و سپس درآورده بود، برد. پدر رو به پسر كرد و گفت: "دستت درد نكند، كار خوبی انجام دادی ولی به سوراخهایی كه در دیوار به وجود آورده ای نگاه كن! این دیوار دیگر هیچوقت دیوار قبلی نخواهد بود. پسرم وقتی تو در حال عصبانیت چیزی را می گوئی مانند میخی است كه بر دیوار دل طرف مقابل می كوبی. تو می توانی چاقوئی را به شخصی بزنی و آن را از پیكرش درآوری، مهم نیست تو چند مرتبه به شخص روبرو خواهی گفت معذرت می خواهم كه آن كار را كرده ام، زخم چاقو كماكان بر بدن شخص روبرو خواهد ماند. (هرچند که فراموش کرده باشد) یك زخم فیزیكی به همان بدی یك زخم شفاهی است.

"دوست ها واقعاً جواهرات كمیابی هستند، آنها می توانند تو را در هر زمان خوشحال كنند و تو را تشویق به دستیابی به موفقیت نمایند. آنها گوش جان به تو می سپارند و انتظار احترام متقابل دارند و آنها همیشه مایل هستند قلبشان را به روی ما بگشایند."

سه شنبه 7/7/1388 - 12:57
خواستگاری و نامزدی

 یك تاجر آمریكایى نزدیك یك روستاى مكزیكى در حال استراحت بود كه یك قایق كوچك ماهیگیرى از کنارش رد شد در داخل آن قایق کوچک چند تا ماهى بود!

تاجر آمریکایی خیلی تعجب کرد برای همین خواست تا کمی با صاحب قایق کوچک که یک مکزیکی بود گفتگو کند

پس تاجر از صاحب قایق مكزیكى پرسید: چقدر طول كشید كه این چند تارو بگیرى؟
مكزیكى: مدت خیلى كمى !

پس چرا بیشتر صبر نكردى تا بیشتر ماهى گیرت بیاد؟ چون همین تعداد هم براى سیر كردن خودم و خانواده‌ام كافیه !

اما بقیه وقتت رو چیكار میكنى؟

تا دیروقت میخوابم! یك كم ماهیگیرى میكنم! با بچه‌هام بازى میكنم! با زنم خوش میگذرونم! بعد میرم تو دهكده میچرخم! با دوستام شروع میكنیم به گیتار زدن و خوشگذرونى! خلاصه مشغولم با این نوع زندگى !

من توی هاروارد درس خوندم و میتونم كمكت كنم! تو باید بیشتر ماهیگیرى بكنى! اونوقت میتونى با پولش یك قایق بزرگتر بخرى! و با درآمد اون چند تا قایق دیگه هم بعدا اضافه میكنى! اونوقت یك عالمه قایق براى ماهیگیرى دارى !

مرد مكزیكى پرسید: خب! بعدش چى؟

آمریكایى: بجاى اینكه ماهى‌هارو به واسطه بفروشى اونارو مستقیما به مشتریها میدى و براى خودت كار و بار درست میكنى... بعدش كارخونه راه میندازى و به تولیداتش نظارت میكنى... این دهكده كوچیك رو هم ترك میكنى و میرى مكزیكو سیتى! بعدش لوس آنجلس! و از اونجا هم نیویورك... اونجاس كه دست به كارهاى مهمتر هم میزنى ...

صاحب قایق کوچک با تعجب پرسید: اما آقا! اینكار چقدر طول میكشه؟

 پانزده تا بیست سال !

مكزیكى: اما بعدش چى آقا؟

بهترین قسمت همینه! موقع مناسب كه گیر اومد، میرى و سهام شركتت رو به قیمت خیلى بالا میفروشى! اینكار میلیونها دلار برات عایدى داره !

میلیونها دلار؟؟؟ خب بعدش چى؟

اونوقت بازنشسته میشى! میرى به یك دهكده ساحلى كوچیك! جایى كه میتونى تا دیروقت بخوابى! یك كم ماهیگیرى كنى! با بچه هات بازى كنى !

با زنت خوش باشى! برى دهكده و تا دیروقت با دوستات گیتار بزنى و خوش بگذرونى!!!

یاد داشته باش  عمر گران می‌گذرد خواهی نخواهی

سه شنبه 7/7/1388 - 12:54
دانستنی های علمی

اگر امروز صبح سالم از خواب برخاستید، قدر سلامتى خود را بدانید زیرا یک میلیون نفر تا یک هفته دیگر زنده نخواهند بود.

اگر تاکنون از آسیب‌هاى جنگ، تنهایى در سلول زندان، عذاب شکنجه، یا گرسنگى در امان بوده‌اید،

وضعیت شما از وضعیت ٥٠٠ میلیون نفر در دنیا بهتر است.

اگر می‌توانید بدون ترس از زندانى شدن یا مرگ، وارد مسجد (یا کلیسا) شوید، وضع شما از ٣ میلیون نفر در دنیا بهتر است.

اگر در یخچال شما خوراکى و غذا وجود دارد، 

اگر کفش و لباس دارید، 

اگر تختخواب و سرپناهى دارید، 

در این صورت شما از ٧٥٪ مردم جهان ثروتمندتر هستید. 

اگر در بانکى حساب دارید، و اگر در جیب‌تان پول دارید، 

شما به ٨٪ مردم دنیا که چنین شرایطى دارند تعلق دارید. 

اگر شما این نوشته را می‌خوانید، از سه خوشبختى بهره‌مند هستید:

1- یک کسى به فکر شما بوده است. 

2- شما به ٢٠٠ میلیون نفرى که قادر به خواندن نیستند تعلّق ندارید. 

3- و ... شما جزو ١٪ از مردم دنیا هستید که کامپیوتر دارند. 

به قول یکنفر:

طورى کار کنید که انگار نیازى به پول ندارید، 

طورى عشق بورزید که انگار هرگز آزرده خاطر نشده‌اید، 

طورى برقصید که انگار هیچکس شما را نمی‌بیند،

طورى آواز بخوانید که انگار هیچکس صداى شما را نمی‌شنود،

و بالاخره طورى زندگى کنید که انگار زمین، بهشت است.

يکشنبه 5/7/1388 - 17:30
دانستنی های علمی

پادشاهی در یک آزمون خواست که نخستین و مهترین وزیرش را انتخاب كند...

پس چهار اندیشمند بزرگ كشور فراخوانده شدند. آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت كه:

«در اتاق به روی شما بسته خواهد شد و قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یك جدول ریاضی باز خواهد شد، و تا زمانی كه نتوانید آن جدول را حل كنید نخواهید توانست قفل را باز كنید. اگر موفق شدید و مسئله را حل كردید می توانید در را باز كنید و بیرون بیایید»...

پادشاه بیرون رفت و در را بست...

سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به كار كردند. اعدادی روی قفل نوشته شده بود، آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد، شروع به كار كردند.

نفر چهارم فقط در گوشه ای نشسته بود!  بدون اینکه شروع به کار کند  آن سه نفر فكر كردند كه او دیوانه است. او با چشمان بسته در گوشه ای نشسته بود و كاری نمی كرد. پس از مدتی او برخاست، به طرف در رفت، در را هل داد،در باز شد و او بیرون رفت!!!

  آن سه تن پیوسته مشغول كار بودند. آنان حتی ندیدند كه چه اتفاقی افتاد كه نفر چهارم از اتاق بیرون رفته!

بعد از مدت کوتاهی پادشاه با او به اتاق بازگشت، گفت: «كار تمام شد. آزمون پایان یافته و من نخستین وزیرم را انتخاب كردم».

 آنان نتوانستند باور كنند و پرسیدند: «چه اتفاقی افتاد؟ او که كاری نمی كرد، او فقط در گوشه ای نشسته بود. او چگونه توانست مسئله را حل كند؟»

 مرد گفت: «مسئله ای در كار نبود. من فقط نشستم و نخستین سؤال و نكته ی اساسی این بود كه آیا قفل بسته شده بود یا نه؟ لحظه ای كه این احساس را كردم فقط در سكوت مراقبه كردم. كاملأ ساكت شدم و به خودم گفتم كه از كجا شروع كنم؟

نخستین چیزی كه هر انسان هوشمندی خواهد پرسید این كه آیا واقعأ مسأله ای وجود دارد، چگونه می توان آن را حل كرد؟ اگر سعی كنی آن را حل كنی تا بی نهایت به قهقرا خواهی رفت؛ هرگز از آن بیرون نخواهی رفت. پس من فقط رفتم كه ببینم آیا در، واقعأ قفل است یا نه و دیدم قفل باز است».

پادشاه گفت: «آری، كلك در همین بود. در قفل نبود. قفل باز بود. من منتظر بودم كه یكی از شما پرسش واقعی را بپرسد و شما شروع به حل آن كردید؛ در همین جا نكته را از دست دادید. اگر تمام عمرتان هم روی آن كار می كردید نمی توانستید آن را حل كنید. این مرد، می داند كه چگونه در یك موقعیت هشیار باشد. پرسش درست را او مطرح كرد». 

خدا همیشه منتظر شماست.انسان مهم ترین سوال را از یاد برده است...

و سوال این هست: من که هستم...!؟

يکشنبه 5/7/1388 - 17:23
آموزش و تحقيقات

آیا میدانستید که شاهنامه فردوسی ۷۵۰۰۰ بیت دارد؟

آیا میدانستید که در نقوش دیوار نگارهای همدان متعلق به دوازده هزار سال پیش صلیب شکسته نازیها دیده می شود؟

آیا میدانستید که نظریه دهکده کوچک جهانی مک لوهان توسط ارد بزرگ رد شده است؟

آیا میدانستید که زیباترین مجسمه تاریخ ایران مجسمه برنزی نادر شاه افشار است؟

آیا میدانستید که ایرانیان اولین بار نمایش های همگانی (تئاتر) را اجرا نموده اند و همانها گریم و ساخت نقاب را در ۱۵ هزار سال پیش پایه گذارده اند؟

آیا میدانستید که لاک پشت در بین جانوران جهان، طولانی ترین عمر را دارد و ممکن است تا۱۵۰سال عمر کند؟

آیا میدانستید که پروانه هرکول استرالیای که فاصله دو نوک بالهای آن در حالت گسترده سی و پنج سانتی متراست، بزرگترین پروانه جهان است؟

آیا میدانستید كه اندونزی چهارمین کشور پر جمعیت دنیا بعد از چین و هند و آمریکا می باشد؟

آیا میدانستید که بزرگترین سوسمارهای جهان رودخانه سرباز در سیستان و بلوچستان ایران است؟

آیا میدانستید كه ایرانیان ۳ هزار سال پیش با پیل های الکتریکی بزرگ خانه های خود را روشن می کردند؟

آیا میدانستید که انسانهای امروزی بطور متوسط شش سال از عمرش را تلویزیون نگاه می کند و شش سالش را هم صرف غذا خوردن میکند و یک سومش را هم میخوابد؟

آیا میدانستید که قدیمی ترین شاهنامه در فلورانس زیر نظر پرفسور "پیر مونته سه" نگهداری می شود؟

آیا میدانستید که پروانه ها، چشم های مرکب دارند که تعداد آنها گاهی به هجده هزار می رسد؟

آیا میدانستید که ما حتی در روزهای ابری هم در معرض اشعه بنفش خورشید می باشیم، بین هفتاد تا هشتاد درصد از این نور میتواند به راحتی از ابرها ردّ شوند؟

آیا میدانستید که نمک از پنج هزار سال پیش در سفره ما انسانها بوده است؟

آیا میدانستید که گرم ترین نقطه جهان نقطه ای بنام گندم بریان در کویر لوت ایران با ۷۵ درجه گرما می باشد؟

آیا میدانستید که بزرگترین فیلسوف غرب "فردریش نیچه" می گوید راستگو ترین مردم جهان ایرانیان هستند؟

آیا میدانستید که پیشانی انسان مرکز دمای انسان است یعنی اگر شما دمای پیشانیتان را تغییر دهید دمای بدنتان هم به همان انداره تغییر میکند؟

آیا میدانستید که زیباترین کاریکاتور تاریخ "یاد" نام دارد و طراح آن ارد بزرگ است؟

آیا میدانستید که نادرشاه افشار تا بیست و پنج سالگی با مادرش برده و اسیر ازبکان بوده است؟

آیا میدانستید که پژوهشگران عمر انسان عصر حجر را نوزده سال برآورد نموده اند؟

آیا میدانستید که شهر بیت المقدس بین سالهاى 538 تا 332 قبل از میلاد مسیح تحت حاکمیت ایران بود، در آن دوران کوروش کبیر پادشاه ایران بود؟

آیا میدانستید که 60% کسانی که در سوئد ازدواج میکنند ، بعدا طلاق میگیرند؟

آیا میدانستید که در طول قرون وسطی همه تصور میکردند که قلب مرکز هوش و درایت انسان است؟

آیا میدانستید كه شدیدترین نعره ها متعلق به وال ها است که برابر با صدای موتور جت است؟

آیا میدانستید كه دلفین ها همانند گرگ ها هنگام خواب چشم هایشان را باز می گذارند؟

آیا میدانستید كه وقتی یک نوزاد در حال گریه است با صدای ش....ش.... شما آرام می شود به این دلیل که صدای آبی که اطراف نوزاد در شکم مادر است را برایش تداعی می کند، در ضمن این یکی از دلایلی است که چرا صدای ساحل دریا به انسان آرامش می دهد؟

آیا میدانستید كه با نگاه کردن به گوش حیوانات می توانیم به تخم گذار بودن یا بچه زا بودن آنها پی ببریم. بدین صورت که تخم گذاران گوششان ناپیدا و بچه زایان گوششان نمایان است، تنها یک اسثتنا وجود دارد آن هم نوعی افعی است که بچه زاست اما گوشش دقیق پیدا نیست؟

آیا میدانستید كه سرعت عطسه یك انسان برابر است با 160 كیلومتر در ساعت.

آیا میدانستید كه آب دریا بهترین ماسك صورت است.

آیا میدانستید كه چشم انسان معادل یك دوربین 135 مگا پیكسل عمل می كند.

آیا میدانستید كه 90% سم مار از پروتئین تشكیل شده است.

آیا میدانستید كه مغز در هنگام خواب فعالتر از وقتی است كه تلویزیون می بینید.

آیا میدانستید كه جوانان هندی شادترین و ژاپنی ها افسرده ترین های جهان هستند.

آیا میدانستید كه قوه چشایی پروانه در پاهای آن تعبیه شده است.

آیا میدانستید كه ۱،۲۶۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ لیتر آب بروی كره زمین وجود دارد كه این مقدار در چرخه آب در گردش است.

آیا میدانستید كه چین اولین تولید کننده برنج در دنیا می باشد.

آیا میدانستید كه ایرانیان در ۲۵۰۰ سال پیش در تخت جمشید دارای صفحات پخش موسیقی بوده اند.

آیا میدانستید كه کنه حشره ای ریز است و میتواند یک سال تمام بدون غذا زنده بماند.

آیا میدانستید كه دود سیگار موجود در محیط بیشتر از مصرف مواد قندی در پوسیدگی دندانهای کودکان نقش دارد .

يکشنبه 5/7/1388 - 17:20
ادبی هنری

چنین حکایت کنند که روزی حاکمی بزرگ  دستور داد تا باغبان قصر را در میدان شهر گردن زنند. وزیر که مردی خردمند بود چون این بشنید، خواست تا علت را جویا شود تا شاید گره کار به دست بگشاید. پس با عجله نزد حاکم رفت و پس از عرض ارادت و بندگی گفت که ای حاکم این نگون بخت چه گناهی مرتکب شده که چنین عقوبتی بر او رواست؟

حاکم نگاهی از روی غضب به وزیر کرد و گفت این نگون بخت که می گویی چند باریست که چون دزدان به قصر دست درازی می کنند و از دیوار باغ راه فرار می جویند، هر چه در پی دزدان می دود بدانها نمی رسد. بار اول و دوم و سوم را بخشیدیم، ولی به حتم او را عمدی در کار است. گمان ندارم که این باغبان رفیق قافله و شریک دزدان است.

وزیر چون این بشنید تبسمی کرد و گفت: ای حاکم نه این مرد باغبان و نه هیچ باغبان دیگری دزدان را دست نتوان یافت. چون او برای حاکم می دود و دزدان برای خود.

حاکم را این سخن خوش آمد و از خون باغبان گذشت.

يکشنبه 5/7/1388 - 17:18
خواستگاری و نامزدی


استادی پرتجربه در شروع کلاس درس، لیوانی پر از آب را به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟

شاگردان جواب دادند تقریبا 50 گرم.

استاد گفت: من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقاً وزنش چقدراست.

اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد.

استاد پرسید خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟

یکی از شاگردان جواب داد: ممکن است دست تان کم کم درد بگیرد.

استاد گفت: حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟

شاگرد دیگری بلند شد و بدون مطلی پاسخ داد: ممکن است دست تان بی حس شود عضلاتتان به شدت تحت فشار قرار گیرند و فلج شوند و مطمئناً کارتان به بیمارستان خواهد کشید و از این حرف همه شاگردان خندیدند.

استاد گفت: خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟

شاگردان جواب دادند: نه پس چه چیز باعث این همه درد و فشار روی عضلات می شوند؟ و در عوض من چه باید بکنم؟

شاگردان گیج شدند! یکی از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید.

استاد گفت: دقیقاً مشکلات زندگی هم مثل همین است اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید اشکالی ندارد.

اما اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید، اعصابتان به درد خواهند آمد، اگر بیشتر از حد نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.

نتیجه : فکرکردن به مسائل و مشکلات زندگی مهم است. اما مهم تر آن است که درپایان هر روز و پیش از آنکه به خواب بروید آنها را زمین بگذارید! به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرند و هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هر مسئله و چالشی که برایتان پیش می آید ،برآیید ...

 

يکشنبه 5/7/1388 - 17:17
شعر و قطعات ادبی

اهل شوش ام لیكن
دل من جای دگر
آسمان دل من بارانی ست
آرزو و حسرت دیدار یار
چشم هایم مشتاق
یاس را می جوید
باامید دیدنش
راه را می شوید
زیر این طاق كبود
اندرون بارگاه دانیال
كودكی دست مرا می گیرد
و به من می گوید:
پدرم مهدی را تو ندیدی آقا؟
ناگهان نیزار دل آتش گرفت
بغض دل می شكند
پسرك بار دگر می پرسد:
پدرم مهدی را تو ندیدی آقا؟
تا كه ناگه دستی
آمد و دست پسر را بگرفت
با خود برد
ساعتی می گذرد...
در همین نزدیكی
كودكی تنها بود
در نگاه اشكبارش اشتیاقی دیدم
و كمی اشك یتیمی پیدا
او به من می نگریست
با نگاهش پرسید:
پدرم مهدی را تو ندیدی آقا؟
با نگاهم گفتم:
نه پسر جان اما
جای دوری هم نیست
در همین نزدیكی ست
در میان دل ما منتظران فاصله ای نیست
آری ای جان دلم
ما یتیمان جهان در فراق پدر خویش چنین
  تنهاییم
اندر این تاریكی
در فراق آن نگاه مهربان
در فراق شانه های گرم آن سنگ صبور
مرگ دل نزدیك است
من كبوتر دیدم
بال هایش زخمی
در حصار میله های آتشین
در هجوم تیرهای زهر گین
و شقایق ها هم
در هجوم رنگ های كوردل
مرگشان نزدیك است
بلبل از داغ شقایق گریه كرد
گریه ای سرخ كه همرنگ شقایق ها بود...
ما یتیمان جهان
گنبد بشكسته را با اشك خود آراستیم
تا نبیند
 آن نگاه مهربان
خاك های گنبد بشكسته ی جد غریب
و سحر نزدیك است
در همان میعادگاه یوسف و درماندگان
بلبل شیرین كلام
از فراز شانه های آن نگارین آفتاب
تا فرود اشك های
 شوق این  مسكین یتیم
شعر ها
  خواهد سرود
و شقایق ها هم
باز سرخابی شوند...
آرزو وحسرت دیدار یار
چشم هایم مشتاق
یاس را می جوید
با امید دیدنش
راه را می شوید...
راستی یادش بخیر
شب نشینی می گفت:
ای عزیز دل من تیره ترین قسمت شب
اندكی قبل طلوع سحر است...

 

يکشنبه 5/7/1388 - 17:13
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته