• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2200
تعداد نظرات : 159
زمان آخرین مطلب : 3934روز قبل
خانواده
فرزند، گوهرى است نفیس كه در صدف خانواده رشد مى كند و در سایه تربیت و تاءدیب پدر و مادر، قیمتى مى شود.
والدین ، هر چه بیشتر در تربیت فرزند بكوشند و سرمایه گذارى مادى و معنوى كنند و بیش از پول ، وقت صرف كنند و حوصله به خرج دهند، ثمره آن به خودشان بر مى گردد و از محصول شیرین این بوستان بهره مند مى شوند.



وظیفه اى به نام تربیت
نیازهاى روحى و عاطفى از یك سو، نیاز به ادب و تربیت از سوى دیگر، والدین را در قبال كودكان مسؤ ول مى سازد و حقى و تكلیفى بر دوش آنان مى گذارد. طبعا اداى این حق ، واجب است و كوتاهى در آن ، مستوجب عقوبت از سوى خدا و ملامت از سوى مردم است .
در روایات متعددى از وظایف والدین نسبت به فرزندان ، حسن الادب به شمار آمده است ، یعنى تربیت نیكو و ادب شایسته . رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) از جمله این وظایف را، تعیین نام نیكو و تربیت نیكو دانسته است ان یحسن اسمه و یحسن ادبه .
میراث ادب و تربیت ، گرانمایه ترین چیزى است كه اولیا، براى فرزندان خود بر جاى مى گذارند. به تعبیر حضرت على (علیه السلام ):
ما نحل والد ولدا نحلا افضل من ادب حسن (58)؛
هیچ پدرى به فرزند خویش ، عطا و بخششى برتر از ادب نیكو، نبخشیده است .
و این كلام حضرت امیر (علیه السلام ) جاودانه مى درخشد كه : لا میراث كالادب . البته این وقتى است كه پدر و مادر نسبت به ارزشهاى دینى و اخلاقى و تربیتى حساسیت داشته باشند و در نظرشان مهم جلوه كند. گاهى مادر وقتى مى بیند فرزندش میوه اى نشسته را مى خورد، یا دیوار را خط مى كشد، یا ظرفى را مى شكند، یا لباسهاى تازه اش را خراب و كثیف مى كند، ناراحت مى شود و نسبت به این ناهنجارى رفتارى از خود واكنش نشان مى دهد.
ولى ... وقتى مى بیند فرزندش دروغ مى گوید، یا دورویى نشان مى دهد، یا نسبت به امور اخلاقى و معنوى بى اعتنایى مى كند، یا از وسایل همكلاسى خود برداشته به خانه مى آورد، یا نسبت به كودكان دیگر حسادت و دشمنى مى ورزد، آیا اینجا هم عكس العمل نشان مى دهد؟
اگر پدر و مادر، نسبت به ناهنجاریهاى اخلاقى و معنوى هم واكنش نشان دهد و از بروز گناه ، حسد، نیرنگ ، دزدى ، ترك نماز، ارتباط نادرست ، ولخرجیهاى زشت ، در زندگى فرزندانشان نگران بشوند، نشانه درك صحیح مسایل و خوبیها و بدیهاى زندگى است .
بعضیها به زحمت حاضرند كه بپذیرند تربیت هم یكى از وظایف آنان در مقابل فرزندان است و اگر كوتاهى و سهل انگارى و اشتباه كنند، مسؤ ولند.
واریز به حساب والدین !
از جمله عواملى كه احساس وظیفه در قبال تربیت فرزندان را مى افزاید، توجه به این نكته است كه مردم ، خوب و بد و تربیت و بى تربیتى فرزندان را به حساب والدین مى گذارند و از چشم آنان مى بینند. در حسابرسى آخرت هم پدر و مادر از این مساله بازخواست مى شوند.
در رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام ) به روشنى بر این نكته تاءكید شده است .
حضرت مى فرماید:
و اما حق ولدك ، فتعلم انه منك ، و مضاف الیك فى عاجل الدنیا بخیره و شره ، و انك مسؤ ول عما ولیته من حسن الادب ، و الدلالة على ربه ، و المعونة على طاعته فیك و فى نفسه ، فمثاب على ذلك و معاقب ، فاعمل فى اءمره عمل المتزین بحسن اءثره علیه فى عاجل الدنیا، المعذر الى ربه فیما بینك و بینه بحسن القیام ، و الاخذ له منه (59)؛
و اما حق فرزندت آن است كه بدانى او از توست و خیر و شر او در همین دنیا به تو نسبت داده مى شود و تو نسبت به تربیت شایسته او و راهنمایى اش به سمت و سوى خدا و كمك به خدا پرستى اش ، مسؤ ولى و در این مورد، پاداش یا كیفر داده خواهى شد. پس در كار تربیت فرزند، چنان رفتار كن كه اگر در این دنیا آثار خوب داشت ، مایه آراستگى و زینت تو باشد و با رسیدگى شایسته اى كه نسبت به او داشته اى ، نزد پروردگارت عذر و حجت داشته باشى !
دامنه این تربیت ، باورهاى دینى و اعتقادات و اخلاقیات را هم شامل مى شود و صرفا در آداب اجتماعى خلاصه نمى شود.
تربیت مكتبى فرزندان ، رسالت سنگین والدین است و در سایه چنین تربیتى ، نسلى خداشناس ، متعهد، پاكدامن و مؤ دب به جامعه اسلامى تحویل مى شود. در حدیث یاد شده ، آثار چنان تربیت را خدایى زیستن ، اهل اطاعت بودن ، مایه آراستگى و آبروى والدین بودن و در پیشگاه خداوند عذر داشتن به شمار آورده است . آنچه این آثار را فراهم مى سازد، تربیت بر اساس مبانى دین و رهنمودهاى اهل بیت پیامبر است . اصول و روشهاى چنین تربیتى باید از فرهنگ اسلام و باورهاى دینى گرفته شود، تا این حق به شایستگى ادا گردد.
در احادیث متعددى بر نام نیك ، آموزش سواد و نوشتن و فراهم ساختن زمینه ازدواج تاءكید فراوان شده است . در سایه این حقوق ، فرزندان هم از نظر شخصیت اجتماعى تاءمین مى شوند، هم از نظر دانش و معلومات ، هم از نظر نیازهاى عاطفى ، غریزى و جنسى تا به حرام و گناه نیفتند.
از این گونه رهنمودها بر مى آید كه دامنه تربیت فرزندان و اداى حقوق آنان به سالهاى كودكى منحصر نمى شود. وقتى به سن بلوغ رسیدند و نیاز به همسر گزینى داشتند، والدین باید بسترى مناسب براى تاءمین این نیاز فراهم سازند و عفاف فرزندان خویش را تضمین كنند.
تعبیر و اءن یعف فرجه اذا اءدرك كه در بعضى احادیث است ، ناظر به همین مساءله است .
 
تربیت دینى
در یك جامعه اسلامى ، انتظار از خانواده هاى مسلمان آن است كه فرزندان را مسلمان و مؤ من بار آورند.
البته كلى گویى در تربیت كودكان دردى را دوا نمى كند. در مساءله چه باید كرد؟ هر چه بیشتر سراغ مصداقهاى عینى و نمونه هاى جزیى برویم ، موفقتریم . تقید والدین به مراعات مسایل مذهبى مى تواند برنامه هاى اسلام را در چشم انداز فرزندان زیبا و جذاب جلوه دهد، و عملكرد نسنجیده و رفتار سوء آنان ، ارزشهاى مكتبى را از رونق و اعتبار مى اندازد.
مثلا آموزش نماز یكى از این برنامه هاست كه اولیاى دین به آن سفارش كرده اند. یاد دادن قرآن یا زمینه سازى براى فراگیرى این كتاب آسمانى ، وظیفه و حق دیگرى به شمار آمده است . وقتى مادرى پز مى دهد كه كودكش انگلیسى یاد گرفته است ، یا به كلاس ‍ كامپیوتر مى رود، اگر به قرآن آموزى و نماز خوانى او هم افتخار كند، گرایش به معنویات را در جان فرزند و در نهاد خانواده ریشه دارتر مى كند. ولى اگر خجالت بكشد چه ؟... این است كه مى گوییم كیفیت عملى و برخورد والدین با مقوله هاى تربیت مكتبى ، در جذب یا دفع فرزندان مؤ ثر است .
در حدیثى ، امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید:
ما كودكانمان را از هفت سالگى به روزه گرفتن دستور مى دهیم ، در حدى كه بتوانند، تا نصف روز یا كمتر و بیشتر. هر گاه تشنه و گرسنه شدند، مى گوییم تا افطار كنند. این كار را براى این انجام مى دهیم كه به روزه عادت كنند و طاقت بیاورند. شما فرزندانتان را وقتى به نه سالگى رسیدند، در حد ظرفیت و توانشان به روزه تشویق كنید و چون تشنه شوند، بخورند... (60)
این همان شیوه بستر سازى و آماده سازى براى مسلمان زیستن است كه با تمهیدات و برخوردهاى تربیتى والدین انجام مى گیرد، یعنى ایجاد شوق براى برنامه هاى دینى و كسب آمادگى براى انجام تكالیف واجب در زمان و شرایط خاص خودش . این گامى در جهت رشد معنوى فرزندان است و چه كسى بهتر از پدر و مادر مى تواند این نقش را ایفا كند؟(61)
منبع: azha.ir
يکشنبه 20/5/1392 - 8:32
خانواده
وقتى بهشت ، زیر پاى مادران است ، وقتى نگاه محبت آمیز به والدین ، عبادت خداست ، وقتى احسان به آنان ، عمر و روزى را زیاد مى كند، پس چرا از این زمینه هاى كسب بهشت غافل شویم ؟
سعید بن مسیب (یكى از یاران پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله ) نقل مى كند: همراه رسول (صلى الله علیه و آله ) بودیم . بر فراز كوهى رفتیم . از آنجا دره اى در چشم انداز ما قرار داشت . آنجا نگاهم به جوانى افتاد كه به چراندن گوسفندان و به شبانى مشغول بود. از جوانى اش خوشم آمد. به پیامبر (صلى الله علیه و آله ) گفتم : یا رسول الله ، چه جوانى ! كاش جوانى این فرد، در راه خدا صرف مى شد. رسول خدا(صلى الله علیه و آله ) فرمود: چه مى دانى ؟ شاید در راه خدا صرف مى كند و تو نمى دانى ؟
پیامبر (صلى الله علیه و آله ) آن جوان را صدا كرد و از وى پرسید:
اى جوان ! آیا كسى را دارى كه به او رسیدگى كنى و خرجش را بدهى و تحت تكفل تو باشد؟
گفت : آرى . حضرت پرسید: او كیست ؟ گفت : مادرم .
رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرمود: خوب است . برو مواظب او باش ، كه بهشت زیر پاى مادر است . (57)
عبادت دانستن این خدمت ، منت نگذاشتن ، آن را وظیفه دانستن ، سبب مى شود كه چنین عملى انسان را به خدا و بهشت برساند.
تا مى توان راه بهشت در پیش گرفت و با جلب رضاى والدین ، رضایت خدا را خرید، چرا روى آوردن به بى مهرى نسبت به آنان و رنجاندنشان ، كه عذاب خدا و سلب توفیق را در پى دارد و دلها را مى میراند، یاس مى آفریند و حرمت بزرگان و حریم سالمندان شكسته مى شود و كانون خانه ، تیره و بى فروغ مى شود.
منبع: azha.ir
يکشنبه 20/5/1392 - 8:31
خانواده
آنچه انسان را در مقام این شناخت حق و اداى وظیفه مى نشاند، توجه به خدمات و زحمات اولیاست . امام زین العابدین (علیه السلام ) در رساله رسالة الحقوق ، آنجا كه حق پدر و مادر و وظیفه فرزندان را نسبت به آنان بیان مى كند، از جمله بر همین آگاهى بخشى و معرفت آموزى تاءكید مى فرماید. نسبت به مادر مى فرماید:
و اما حق مادرت آن است كه بدانى او تو را در جایى حمل كرده كه هیچ كس ، دیگرى را آنجا و آن گونه حمل نمى كند، از میوه جانش تو را غذا داده كه كسى چنین نمى كند. تو را با گوش و چشم و دست و پا و پوست و موى خود و با همه اعضا و اندامش ‍ نگهدارى و محافظت كرده است و آنچه در این راه ، رنج و ناملایمات دیده ، همه را با روى خوش و آغوش باز پذیرفته و غم و سنگینى آن را بر دوش كشیده است . راضى شده كه خود، گرسنه بماند و تو سیر شوى ، خود عریان بماند و تو را بپوشاند، خودش ‍ تشنه باشد و تو سیراب باشى ، خود در آفتاب بماند و تو سایه نشین باشى ، با زحمت و رنجى كه مى كشد، تو را به نعمت و برخوردارى برساند، در راه تو سرما و گرماى دنیا را به جان بخرد. حق او بر تو آن است كه اینها را بدانى و بر این همه رنج ، سپاسگزارش باشى ، كه البته جز با توفیق و یارى خدا، نخواهى توانست حقش را ادا كنى . (56)
تو تا یك مختصر جانى بگیرى كند جان مختصر، بیچاره مادر
به مكتب چون روى تا باز گردى بود چشمش به در، بیچاره مادر
نبیند هیچ كس زحمت به دنیا ز مادر بیشتر، بیچاره مادر
تمام حاصلش از زحمت این است كه دارد یك پسر، بیچاره مادر
نیكى به پدر و مادر، آثار و نتایج ارزنده اى در دنیا و آخرت دارد.
در حدیثى از پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله ) آمده است كه فرمود:
من سره اءن یمد له فى عمره ، و یبسط له فى رزقه ، فلیصل اءبویه ؛ فان صلتهما طاعة الله ؛
هر كس دوست دارد و خرسند مى گردد كه عمرش طولانى و رزق و روزى اش فراوان گردد، پس به پدر و مادر خویش نیكى كند، چرا كه نیكى و پیوند به آن دو، طاعت از خداوند است .
منبع: azha.ir
يکشنبه 20/5/1392 - 8:30
خانواده
تنها كودكان و جوانان نیستند كه نسبت به والدین خویش ، وظیفه دارند، بلكه خود آنان كه پدر و مادر شده اند و سنى هم از آنان گذشته است ، نسبت به پدر و مادر خودشان وظیفه مندند، چه در حال حیاتشان ، چه پس از فوتشان .
چنان نیست كه اگر زن و مردى خودشان صاحب فرزند شدند و به مقام مادرى و پدرى رسیدند، دیگر تكلیفى نسبت به والدین خود ندارند.
سر كشى كردن به پدر و مادر، جویا شدن از حالشان ، رفع نیازهایشان ، همكارى در كارها، همدردى در مشكلات ، كمك به معیشت و درمان و پرستارى ، همه و همه از وظایفى است كه تا واپسین لحظات حیاتشان بر دوش انسان است . و این هرگز نمى تواند اداى حق بزرگ آنان باشد كه عمرى به پاى فرزندانشان چون شمع سوخته اند و این نهالها را برومند و رشید ساخته اند.
سزا نیست كه در برابر عمرى سوختن و ساختن ، بى مهرى و جفا ببینند و سخن درشت بشنوند. احادیث متعددى در ذیل آیه اى كه مى فرماید به پدر و مادر خود اف نگویید: (و لا تقل لهما اف ) آمده است كه اگر خداوند چیزى كمتر و ناچیزتر از اف هم مى دانست ، از آن نهى مى كرد و این كمترین مرتبه عقوق است و از جمله رفتار مربوط به عاق شدن ، آن است كه كسى به پدر و مادر خویش بنگرد و نگاهش را تندى و بد زبانى و هتاكى كجا؟
سعدى مى گوید:
روزى به غرور جوانى بانگ بر مادر زدم ، دل آزرده به كنجى نشست و گریان همى گفت : مگر خردى فراموش كردى كه درشتى مى كنى ؟
چه خوش گفت زالى به فرزند خویش چو دیدش پلنگ افكن و پیل تن
گر از عهد خردیت یاد آمدى كه بیچاره بودى در آغوش من
نكردى در این روز بر من جفا كه تو شیر مردى و من پیرزن (54)
پس نباید فراموش كنیم كه چه بودیم و چه هستیم .
اگر جوان و رشید و توانمندیم ، روزى هم پدر و مادرمان همچون ما بوده اند كه امروز پیر و ضعف و ناتوان شده اند. همین ضعف و پیرى در انتظار ما نیز هست . اگر طالب آنیم كه در دوران كهولت و عجز و از كار افتادگى ، فرزندانمان عصاى دستمان و بازوى پر توانمان باشند، باید خود ما نسبت به والدین خویش چنین باشیم . با این عمل ، شیوه انسانى و اسلامى رفتار با پدر و مادر را به آنان بیاموزیم . كسى كه حق بزرگترها را نشناسد و مراعات نكند، چگونه انتظار دارد كه دیگران حق شناس او باشند و حرمتشان را پاس ‍ بدارند؟!
سعدى چه خوب سروده است :
سالها بر تو بگذرد كه گذار نكنى سوى تربت پدرت
تو به جاى پدر چه كردى خیر تا همان چشم دارى از پسرت ؟
منبع: azha.ir
يکشنبه 20/5/1392 - 8:30
خانواده
ارج نهادن به والدین و بزرگترها، نشانه حیات عاطفى و رشد عقلى و وظیفه شناسى در قبال یك عمر، زحمت و جانفشانى و رنج كشیدنهاى بى توقع و بدون چشمداشت است .
بى مهرى و بى اعتنایى ، آنان را دل شكسته مى سازد و آدمى را عاق والدین مى سازد. عقوق و دل آزرده كردن پدر و مادر، آثار منفى و جبران ناپذیر براى فرزندان دارد و موجب سلب توفیق و نیك فرجامى آنان مى شود. از سوى دیگر نیز شكستن پر و بال عواطف و احساس شادابى سالمندان و اندوهگین و رنجیده ساختن آنان است و این از انصاف و اخلاق انسانى دور است .
امام على (علیه السلام ) فرمود:
من احزن والدیه فقد عقهما؛ (51)
هر كس پدر و مادر خویش را اندوهگین و آزرده سازد، نسبت به آنان عاق شده است .
حتى نگاه به آنان ، باید همراه با مهر و عاطفه باشد. نگاههاى مهرآمیز، همه را از جمله بزرگسالان را خوشحال مى كند و از زندگى در كنار این گونه فرزندان احساس لذت و خوشبختى مى كنند. امام صادق (علیه السلام ) در مورد نوع رفتار با والدین مى فرماید:
لا تملاء عینك من النظر الیها الا برحمة و رقة ، و لا ترفع صوتك فوق اصواتهما، و لا یدك فوق ایدیهما، و لا تتقدم قدامهما(52)؛
به پدر و مادرتان نگاه پر مهر داشته باشید و صدایتان را بر سرشان بلند نكنید و بر سرشان داد نزنید، دست روى آنان بلند نكنید و در راه رفتن از آنان جلو نیفتید.
اینها تعلیمات مكتب است كه خیمه عفاف را بر سر پا و چراغ خانواده را روشن نگه مى دارد.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) نیز فرموده است :
النظر الى الوالدین براءفة و رحمة عبادة (53)
نگاه فرزند به چهره پدر و مادر از روى محبت و شفقت نسبت به آنان ، عبادت است .
آرى ، عبادت ! نگاه هم گاهى عبادت خدا مى شود، تا با چه انگیزه و براى چه هدفى باشد و چه دلهایى را شاد سازد و آثار خوبى در پى داشته باشد. شیوه زندگى غربى ، ترك پدر و مادر سالخورده و رها كردن سالمندان ناتوان و سپردن آنان به مراكز ویژه نگهدارى سالمندان است ، تا چیزى مانع و مزاحم رفاه و لذت و آزادى آنان نشود، هر چند در این راه ، عواطف بشرى و ارزشهاى انسانى قربانى شود.
اما آیین محمدى ، به نگهدارى ، احترام ، محبت ، مراقبت ، خدمت ، پرستارى ، بر و احسان نسبت به والدین و سالمندان دستور مى دهد.
جایگاه سالمندان را در خانواده ها از یاد نبریم و قدر این چراغهاى خانه را بدانیم .
منبع: azha.ir
يکشنبه 20/5/1392 - 8:29
خانواده


حفظ جایگاه
علاقه به محبوبیت در وجود همه هست . هر كس دوست دارد مورد توجه و عنایت قرار گیرد و به جایگاه او در مجموعه هایى كه به سر مى برد، احترام شود، چه در خانه ، یا مدرسه ، یا اداره و جامعه و...
بخصوص كسانى كه نسبت به دیگران خوبى كرده و زحمت كشیده اند، انتظار دارند زحماتشان مورد توجه و تقدیر قرار گیرد و اگر كسانى بر سر سفره آنان نشسته اند و نمك خورده اند، نمكدان نشكنند و بى مهرى و بى اعتنایى به صاحب حق و صاحب نعمت نكنند.
پدران و مادران و بزرگان فامیل و سالخوردگان یك خانه و خانواده ، از همین رو توقع دارند كه كوچكترها، فرزندان و نوه ها قدر آنان را بشناسند و در مراعات و اداى حقشان كوتاهى نكنند.
حرمت نهادن به سالمندان ، نشانه قدرشناسى است .
وقتى پدر و مادر، یا یكى از افراد فامیل به سن كهولت و پیرى مى رسند، هم مراقبت بیشترى لازم دارند، هم متوقعند كه در آن سنین از احترام بیشترى برخوردار باشند و جایگاه آنان در خانواده محفوظ بماند.
به همان اندازه كه یك كودك ، وقتى احساس كند در یك خانواده مورد بى مهرى است و جاى خوبى ندارد و به او اعتنایى نمى شود، گرفتار عقده حقارت مى شود، سالمندانى هم كه احساس كنند اهل خانه ، وجود آنان را براى خود مایه زحمت مى دانند و او را اضافى مى شمارند، دچار افسردگى و اندوه زندگانى تلخ و ماءیوسانه مى سازد.
پیران گاهى حساسیتهاى بیش از حد و زود رنجى هاى سریع دارند. در این سن و سال ، باید بیشتر به آنان محبت نشان داد، تا احساس زیادى بودن یا سربار بودن نكنند.
منبع: azha.ir
يکشنبه 20/5/1392 - 8:29
خانواده
 
گاهى كسانى در موردى خاص ، تجربه یا دانش كافى ندارند. وقتى طرف مشورت قرار مى گیرند، باید صادقانه به ناتوانى یا كم اطلاعى خویش اعتراف كنند، تا از این رهگذر، دیگران به خطا دچار نشوند.
مشاور (چه در خانه چه بیرون ) باید صداقت و امانت داشته باشد و در محدوده دانایى و آگاهى خود نظر بدهد.
در رسالة الحقوق امام سجاد (علیه السلام ) چنین آمده است :
حق مشورت كننده با تو، این است كه اگر در مورد مشورت ، راءى و فكرى دارى ، در خیر خواهى نهایت تلاش را بكنى و آنچه را مى دانى به او برسانى ، به نحوى كه اگر تو به جاى او بودى همان كارى را مى كردى كه به او مى گویى . این را هم همراه با نرمش و ملاطفت انجام بده . و اگر در آن مورد، راءیى نداشتى ولى كسى را مى شناسى كه مورد اطمینان توست و به راءى او راضى هستى و مطمئن و او را به عنوان مشاور خودت مى پسندى ، پس او را نزد او راهنمایى كن ، تا نه خیرى را از او مضایقه كرده باشى و نه خیر خواهى را از او باز داشته باشى . (49)
در این كلام ، چند محور مهم دیده مى شود:
اول : اینكه انسان خود را براى اظهار نظر درباره هر چیزى صالح و شایسته نداند و در حیطه علم و كارشناسى خود، نظر مشورتى بدهد.
دوم : اینكه انسان به درستى و صدق و استحكام نظر مشورتى خود اطمینان داشته باشد، در حدى كه خودش هم بتواند به آن عمل كند.
سوم : اینكه صلاح طرف را مراعات كند، نه موقعیت شخصى خویش را.
چهارم : اینكه اگر خود، نظر و تجربه خاصى ندارد، او را به مراكز و اشخاص صالح و خبره راهنمایى كند و نقش وساطت در خیر رسانى ایفا كند.
امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید:من استشار اءخاه فلم ینصحه محض الراءى سلبه الله عزوجل راءیه (50)؛
هر كس با برادر دینى اش مشورت كند و او راءى خالص و بى شائبه اى به او ارائه ندهد (خیانت در نظریه مشورتى ) خداوند عقل و تدبیرش را مى گیرد.
این سخن ، در مشورتهاى خانوادگى نیز صادق است .
وقتى افراد خانواده به مشاوره در امرى مى نشینند، باید صلاح جمع و مصلحت عمومى را مورد نظر قرار دهند، نه آنكه هر كس از زاویه نفع شخصى به مساءله بنگرد و نظرى هم كه مى دهد، با در نظر گرفتن منافع خودش باشد!
امید است كه با تشكیل گهگاه شوراى خانوادگى ، از معضلات خانه كاسته شود و كانون خانواده ، با استحكام بیشترى بر پاى بماند و پناهگاهى مطمئن براى افراد خانواده باشد.
منبع: azha.ir
يکشنبه 20/5/1392 - 8:28
خانواده
پدر و مادر، به معناى واقعى كلمه چراغ خانه اند. بخصوص اگر به سن بالایى رسیده باشند، محور وحدت و رمز همبستگى و كانون الفت در افراد خانواده اند. هم احترامشان لازمتر است ، هم حقوقى اخلاقى و معاشرتى شان بیشتر است .
در فرهنگ دینى و آداب تربیتى ما، بزرگداشت و حرمت نهادن به بزرگ ، یك وظیفه است . توصیه حضرت امیر (علیه السلام ) این است كه دانشمند را به خاطر عملش و بزرگسال را به خاطر سن و سالش باید احترام كردیكرم العالم لعلمه و الكبیر لسنه (46).
كانون خانواده ، بشدت محتاج این تكریمها و حرمت نهادنها به بزرگان است ، تا از اراده و تدبیر و كار آرایى بزرگان در حل مشكلات و ایجاد صفا و صمیمیت و رفع منازعات بهترین بهره گرفته شود. وقتى بزرگ خانواده مى تواند به عنوان مشاور عالى نظر بدهد و نظرش حرف آخر و فیصله دهنده برخى كشمكشها باشد كه جایگاه والا و ممتاز و مورد اعتماد و حرمت را داشته باشد.
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: هر كس كه به بزرگ ما احترام نگذارد و به كوچك ما ترحم نكند، از ما نیست . (47)
اگر ما امروز، زیر بال و پدر و مادر سالخورده خود را نگیریم و اگر به بزرگترها و صاحبان تجربه در خانواده احترام نگذاریم ، از كجا كه فردا، فرزندان ما هنگام نیازمان ، به كمك بشتابند، یا هنگام نیازشان از اندیشه و تجربه و رهنمود ما بهره گیرند؟ وقتى ما به آنان با رفتار خودمان شیوه محبت و احترام به بزرگترها را نیاموزیم ، در كدام مكتب و از رفتار چه كس بیاموزند كه با بزرگان و سالخوردگان و اهل خرد و تجربه ، برخوردى انسانى ، احترام آمیز، حق شناسانه و تجربه آموزانه داشته باشند؟
رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرمود: البركة مع اءكابركم . (48)
بركت و خیر ماندگار، با بزرگان شماست . آیا بهره مندى از اندیشه و تجربه و نظر مشورتى ، بركت نیست ؟ یك پیرمرد در میان خاندانش ، همچون پیامبرى است در میان امت خویش . این كلام حضرت رسول (صلى الله علیه و آله ) است . یعنى همان بركت و هدایت و روشنگرى و حمایت و محوریت براى وحدت و عاملیت در انسجام و همبستگى كه یك پیامبر در میان مردم دارد، پیرمرد با ایمان و تجربه هم همان جایگاه و نقش را در خاندانش دارد.
چه بسیار اختلافهاى خانوادگى كه پس از فوت بزرگ خاندان به وجود مى آید و افراد از هم جدا مى شوند و رابطه ها و رفت و آمدها كمتر مى شود. این از نشانه هاى همان بركت وجودى آنان است كه اثر آن را در فقدانشان بهتر مى توان دریافت . پس تا وقتى هستند، چرا قدرشان ندانیم و بر صدرشان ننشانیم و از آنچه كه آنان در خشت خام مى بینند و جوانان در آینه كم كمتر مى بینند، فیض و بهره نبریم ؟
حرمت نهادن هم در ظاهر و گفتار و برخورد است ، هم در ارج نهادن به افكار و رهنمودها و هدایتهاى آنان كه برخاسته از ایمان و نشاءت گرفته از تجاربشان است .
پدر و مادر وقتى مى توانند محور حدیث در یك خانواده باشند كه افراد خانواده و اعضاى فامیل ، شاءن آنان را بشناسند و مطابق آن شاءن و جایگاه ، احترام و اطاعت و تواضع كنند. این گونه زندگیها گرمتر و رابطه ها صمیمى تر و مستحكم تر است . خطاها و مشكلاتى هم كه اغلب نتیجه خامى و بى تجربگى است ، كمتر پیش خواهد آمد.
منبع: azha.ir
يکشنبه 20/5/1392 - 8:28
خانواده


تاثیر مشورت
خودراءیى ، استبداد به راءى ، تك روى و خود محورى ، پایه بسیارى از ناهنجاریهاست . در مسایل خانوادگى نیز تصمیم گیریهاى یكطرفه و بدون مشورت با سایر افراد خانه ، اغلب مساله ساز است .
هم احترام گذاشتن به همسر و فرزندان ایجاب مى كند كه درباره موضوعاتى كه به امور خانواده مربوط مى شود، با آنان مشورت شود، هم ثمره آن ، بهره گیرى از افكار آنان است .
چه خوب است كه خانه ها، مجلس شوراى خانوادگى باشند و اعضاى خانواده ، همه حق نظر دادن داشته باشند و مسایل و مشكلات خانواده را با سر انگشت مشورت و تبادل نظر حل كنند.
لازمه یك زندگى جمعى ، تفاهم ، حسن ظن و اعتماد است . بكار گیرى اصل مشورت در خانه ، این عناصر مورد نیاز را در پدید آمدن محیط و جمعى صمیمى و متعادل فراهم مى سازد.
مثلا اگر مرد، بخواهد بدون همفكرى با همسرش یك مهمانى بدهد، یا زن بدون هماهنگى و مشورت به دیدن اقوام خود، یا فرزند بدون طرح مساله با والدین ، به یك اردو و مسافرت برود، یا بدون نظر خواهى از هم ، تصمیم بگیرند خانه را بفروشند یا خانه اى بخرند یا تغییر شغل دهند، یا تغییراتى در ساختمان و بناى خانه پدید آورند، این گونه تك رویها اغلب مساله ساز و بحران آفرین و حداقل زمینه ساز گله و شكایت مى شود.
این ضرب المثل : همه چیز را همگان دانند از یك حكمت ریشه دار خبر مى دهد. گاهى علاقه به یك چیز و كار، انسان را از دیدن ضعفها و درك معایب آن كر و كور مى سازد. مشورت و رایزنى با دیگران ، براى درستى یك تصمیم و عمل ، بستر مناسبترى فراهم مى آورد. اشخاصى هم كه در خانه مورد مشورت قرار مى گیرند و به نظر و راءى آنها توجه مى شود، احساس شخصیت مى كنند و در كارهاى خانه ، بیشتر احساس مسؤ ولیت و نقش و جایگاه مى كنند.
مشاور پیر یا جوان ؟
البته در مشورت ، سن و سال چندان مهم نیست . آنچه رایزنیها را اعتبار مى بخشد و مشورت را ارزشمند و قابل اعتماد مى سازد، عقل ، تجربه و ایمان و صداقت است . مشاوره با خردمندان مجرب و مؤ منان صادق ، مانع آسیب در تصمیم و عمل مى شود و چون على القاعده ، پیران كارآزموده و سالمندان جهان دیده ، با تجربه ترند و تجربه بالاتر از علم است ، توصیه شده كه با سالمندان مجرب مشورت كنند. در خانه ، دیدگاه بزرگ خانواده و خاندان مى تواند طرف مشورت خوبى به شمار آید. حضرت امیر (علیه السلام ) مى فرماید: افضل من شاورت ذوى التجارب ؛ (42)
برترین كسى كه با آنان مشورت مى كنى ، صاحبان تجربه هایند.
در سخنى از حضرت رسول (صلى الله علیه و آله ) مساءله عقل ملاك قرار گرفته است . مى فرماید:استرشدوا العاقل و لا تعصوه فتندموا(43).
با خردمند مشورت كنید و راه رشد را جویا شوید و نافرمانى او نكنید كه پشیمان مى شوید.
هرچند تصمیم نهایى در خانواده ، با بزرگ خانه است ، ولى چرا باید خود را از اندیشه و فكرى بقیه افراد، محروم ساخت ؟ اگر در خانه ، بزرگترى باشد كه دانش و تجربه افزونترى دارد، چه بهتر كه از نظرات پخته او هم استفاده شود. و اگر جوانان تیز هوش ‍ و با استعداد و آگاه هم باشند، مشورت با آنان به خاطر تیزهوشى و فراست و جولان ذهنى و سرعت انتقالى كه دارند، مى تواند بسیار كارساز باشد.
حضرت امیر (علیه السلام ) در سخنى حكیمانه فرموده است :
هرگاه در كارى نیازمند مشورت بودى ، آن را ابتدا با جوانان در میان بگذار، چرا كه ذهن و فكر آنان تیزتر است و سرعت انتقالشان بیشتر. سپس آن را با سالمندان با تجربه هم در میان بگذار و بر آنان عرضه كن ، تا نیك و بد و قوت و ضعف آن را پى جویى كنند و بهترین را انتخاب كنند، چون تجربه آنان بیشتر است .(44)
در این كلام علوى ، هم ذهن باز و فكر تیز معیار به شمار آمده است ، هم تجربه كه اغلب در پیران جهان دیده است . هر كس به خاطر برخوردارى از مواهبى مى تواند طرف مشورت قرار گیرد و ما را در تصمیم گیرى درست تر، یارى كند. در روایت است كه جمعى از اصحاب نزد امام رضا (علیه السلام ) بودند. از پدر بزرگوارش امام موسى بن جعفر (علیه السلام ) یاد شد. حضرت فرمود: عقل و خرد او قابل مقایسه با عقل دیگران نبود، ولى در حال گاهى با غلامان سیاه خود مشورت مى كرد. وقتى مى گفتند: آیا با چنین شخصى مشورت مى كنى ؟ مى فرمود: خداى متعال چه بسا فتح و گشایش را بر زبان این شخص قرار داده است !
منبع: azha.ir
يکشنبه 20/5/1392 - 8:28
خانواده
از نمونه هاى بارز مراعات حقوق طرفین ، تقسیم كارهاى خانه و زندگى میان زن و شوهر است .
وقتى بار سنگین خانواده بر دوش دو انسانى است كه با هم زندگى مشترك دارند، چاره اى جز تقسیم این بار و كار نیست ، تانه كارى بر زمین بماند و نه بارها بر دوش یكى سنگینى كند.
اساس حرمت گزارى به حقوق انسان ، شناخت و مراعات حقوق و وظایف است ، نه صرفا شعار به سود حقوق بشر! همین كه اسلام براى زن ، حق مالكیت و استقلال اقتصادى و انتخاب و... قرار داده است ، نشانه حرمت نهادن به اوست . اینكه شوهر در مقابل همسرش وظایف و تعهداتى دارد، نشانه دیگرى از این حق و احترام است .
خانواده اى كه بر شالوده محبت استوار شده باشد، هر یك از زن و شوهر، بیش از آنچه كه وظیفه شان است ، كار و تلاش مى كنند، آن هم عاشقانه و از روى مهر و احساس رضایت و خرسندى .
در حالات و سیره رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) نقل شده است كه آن حضرت حتى در كارهاى خانه ، به همسرانش كمك مى كرد: و یخدم فى مهنة اهله (37) كه این بالاتر از تقسیم كار است .
وقتى به داورى حضرت رسول (صلى الله علیه و آله )، كارهاى بیرون خانه و درون خانه ، در زندگى مشترك میان حضرت على (علیه السلام ) و فاطمه زهرا علیها السلام ، تقسیم شد، دختر بزرگوار پیامبر (صلى الله علیه و آله ) از این تقسیم كار بسیار خردسند گردید. بخصوص كه مى دید با تخصیص كارهاى داخل خانه به وى ، از برخورد با مردان و نامحرمان در بیرون از خانه و هم صحبت شدن با آنان دور مى ماند و این براى حیا و عفاف زن مناسب تر است . (38)
آنچه مانع بروز تشنج و تنش در رفتار همسران است ، وجود حد و حریم براى كارها و وظایف هر یك و انتظار و توقع از یكدیگر در محدوده همان حد و حریم و مراعات آن حدود و حقوق است .
بار كارها را باید هر دو به دوش بكشند. كارهاى سنگین و خستگى آور و گوناگون خانه ، اگر به دوش یكى بیفتد و دیگرى بى خیال و راحت طلبانه و آسوده خاطر به خواب و تفریح و استراحت و مسافرتهاى خود برسد و غم خانه و فكر مشكلات را نداشته باشد، ظلمى در حق دیگرى است ، چه زن باشد، چه شوهر. البته در این گونه موارد، این زنان هستند كه مظلوم خانواده مى شوند و حقشان تباه مى گردد.
این سخن زیباى پیامبر (صلى الله علیه و آله ) كه من بهترین شما نسبت به همسران خودم هستم . اگر جلوه هاى متعددى داشته باشد، یكى هم رافت و عطوفت و كمك و تفقد و حق گزارى و قدرشناسى نسبت به زنان است كه حضرت رسول (صلى الله علیه و آله ) هم عملا چنان بوده ، هم به چنین رفتار متعالى و بزرگوارانه اى سفارش مى فرمود و از ستم و اجحاف در حق زنان نهى مى كرد.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرمود: ملعون ملعون من ضیع من یعول ؛ (39)
ملعون است ، ملعون است كسى كه فرد مورد تكفل خویش را تباه سازد.
تباه ساختن حق افراد زیر دست و تحت تكفل ، كه همسرم هم یكى از آنان است ، موجب استحقاق لعنت الهى مى شود.
تقسیم كار و مسؤ ولیتها نیز باید با مراعات توان جسمى و ظرفیت وجودى و طاقت فردى باشد و از تحمیل تكلیفى فوق طاعت بر هر یك از آن دو پرهیز شود.
پایان این بخش را حدیثى از پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله ) و سخنى از امام صادق (علیه السلام ) قرار مى دهیم .
مردى خدمت پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله ) آمد و در ستایش از اخلاق همسر خود چنین گفت : من زنى دارم كه هرگاه وارد خانه مى شوم از من استقبال مى كند و به پیشوازم مى آید و هرگاه كه از خانه بیرون مى روم ، مرا بدرقه و مشایعت مى كند. هر گاه مرا اندوهگین و ناراحت مى بیند، از علت غم و اندوهم مى پرسد. پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله ) فرمود: این زن را به بهشت بشارت بده و به او بگو كه تو یكى از كاركنان و كارگزاران خدا هستى و براى هر روز تو، اجر و پاداش هفتاد شهید است . (40)
در سخنى ارزشمند، امام صادق (علیه السلام ) فرموده است :
مرد در زندگى با همسر خود، بى نیاز از سه چیز نیست :
1- همراهى و هماهنگى با او، تا به این وسیله ، موافقت و محبت و دوستى او را جلب كند.
2- رفتار نیك و حسن خلق با همسر و به دست آوردن دل او و با آراستگى و حسن ظاهر و جلوه زیبا در چشم او.
3- توسعه و گشایش در مسایل معیشتى .
زن نیز در زندگى با شوهرش بى نیاز از سه چیز نیست ، تا توافق كامل با او پدید آید:
1- نگهداشتن خود از هر گونه آلودگى و ناپاكى ، تا بدترین وسیله دل شوهر به او اطمینان پیدا كند و در حالات خوشایند و ناپسند و خوب و بد، اطمینانش محفوظ بماند.
2- نگهدارى شایسته از شوهر و مراقبت از او، تا عواطف او را نسبت به خویش جلب كند و هنگام لغزش از سوى خود، آن عاطفه او را كمك كند.
3- اظهار عشق و محبت به شوهر و خویش را آراستن و به هیاءتى زیبا در آمدن تا در چشم شوهر، زیبا جلوه كند و محبت افزون گردد. (41)
رعایت این نكات ، از نظر عاطفى و تحولات روحى در خانواده ، شرایط مناسب ترى را براى برپایى خیمه عفاف پدید مى آورد و ضامن استحكام بنیان خانواده در سایه تعالیم مكتبى است .
منبع: azha.ir
يکشنبه 20/5/1392 - 8:27
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته